|
جهانبخش به همراه فاینورد به سرزمینهای اشغالی نمیرود
علیرضا جهانبخش که یکی از عوامل صعود فاینورد به مرحله گروهی لیگ کنفرانس بوده، حالا تیمش با مکابی حیفا، یونیون برلین و اسپارتا پراگ همگروه شده است اما علیرضا همانند 5 سال قبل که بازیکن آلکمار هلند بود، پا به سرزمینهای اشغالی نمیگذارد و تیمش بدون او باید به این سفر برود.
ارسال به دوستان
2 مدال طلا، یک نقره و یک برنز دستاورد تلاش ورزشکاران ایران در روز ششم پاراالمپیک 2020
صعود ادامهدار
روز گذشته 4 مدال ارزشمند دیگر در پاراالمپیک برای کاروان سردار دلها صید شد. 2 طلا در دوومیدانی و یک نقره و یک برنز در وزنهبرداری. چهارمین مدال طلای ایران در بازیهای پاراالمپیک توسط امیر خسروانی در پرش طول به دست آمد البته بعد از او صاحب یک طلای دیگر هم شدیم که در ادامه به آن میپردازیم. در آغاز ششمین روز بازیهای پاراالمپیک و در مسابقات پرش طول یک مدال طلای ارزشمند برای کاروان پاراالمپیکی ایران به دست آمد. مسابقات پرش طول بازیهای پاراالمپیک توکیو در کلاس T12 با حضور ۱۰ ورزشکار از کشورهای آذربایجان، کوبا، سوئد، ازبکستان، آلمان، بلاروس و ایران برگزار شد. در این مسابقات که در ورزشگاه المپیک توکیو برگزار شد، خسروانی توانست با ثبت رکورد ۷ متر و ۲۱ سانتیمتر به مدال طلا دست پیدا کند. او در پرش اول خود خطا کرد اما در پرش دوم با ثبت رکورد ۷ متر و ۲۱ سانتیمتر هم رکورد شخصیاش را شکست و هم به مدال طلا دست پیدا کرد. ورزشکار کوبا «ساوون پینهدا» هم با ثبت ۷ متر و ۱۶ سانتیمتر توانست به مدال نقره برسد. مدال برنز هم به سعید نجفزاده از آذربایجان رسید که ۷ متر و ۳ سانتیمتر پرید.
* امیر خسروانی: میتوانستم رکورد بهتری بزنم
ورزشکار طلایی پرش طول کاروان ایران در پاراالمپیک توکیو به رغم زدن رکوردش در این رقابتها از اینکه نتوانسته رکورد بهتری بزند ابراز تأسف کرد. امیر خسروانی گفت: میتوانستم رکورد بهتری بزنم. متاسفانه ٢٠ روز قبل از پاراالمپیک از ناحیه آشیل پا دچار مصدومیت شدم که موجب شد نتوانم رکورد بهتری ثبت کنم. وی ادامه داد: پرش 21/7 رکوردی نبود که دنبالش بودم. انشاءالله در آینده تلاش میکنم رکوردهای بهتری ثبت کنم. خسروانی با بیان اینکه به کسب مدال طلا فکر میکرده است، افزود: هرچند در برآوردها مدال برنز را برایم پیشبینی کرده بودند اما من با تمرکز و تمرین ذهنی میدانستم میتوانم طلا بگیرم. رقیب اصلی من ورزشکار ازبک بود که نتوانست رکورد خودش را بزند. او در 5 مسابقه قبلی جدیترین رقیبم بوده است.
* منصور پورمیرزایی جانشین سیامند رحمان
منصور پورمیرزایی، ملیپوش پاراوزنهبرداری کشورمان در دسته ۱۰۷+ کیلوگرم موفق شد مدال نقره رقابتهای پاراالمپیک را از آن خود کند. رقابتهای پاراوزنهبرداری پاراالمپیک توکیو با برگزاری مسابقات دسته به اضافه ۱۰۷ کیلوگرم مردان به پایان رسید. در این دسته ورزشکارانی از ایران، عراق، مصر، کلمبیا، چین، کرهجنوبی، آذربایجان، یونان و اردن حضور داشتند. در ابتدای این مسابقه چند کلیپ از سیامند رحمان، رکورددار جهان و پاراالمپیک این دسته پخش شد. رحمان اسفند ۹۸ به خاطر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. در این مسابقات منصور پورمیرزایی نماینده ایران در دسته فوقسنگین بود. او ۴۰ ساله و اهل استان کرمان است. کادر فنی برای حرکت نخست پورمیرزایی وزنه ۲۳۵ کیلوگرمی را درخواست داد که دارنده مدال نقره جهان برای مهار آن مشکلی نداشت. وی در ادامه وزنه ۲۴۱ کیلوگرمی را مهار کرد تا خود را به عنوان مدعی جدی مدال طلا معرفی کند. پورمیرزایی در حرکت سوم نتوانست وزنه ۲۴۶ کیلوگرم را مهار کند تا مدال طلای این دسته بعد از سالهای نصیب کاروان ایران نشود. جمیل الشبلی، ورزشکار اردنی رقیب پورمیرزایی برای کسب مدال طلا بود که در حرکت نخست وزنه ۲۳۶ کیلوگرمی را مهار کرد. او در حرکت دوم نیز وزنه ۲۴۱ کیلوگرمی را مهار کرد تا رقابت او با ملیپوش ایرانی برای کسب مدال طلا به حرکت پایانی بکشد. وی نیز در حرکت پایانی موفق به مهار وزنه ۲۴۶ کیلوگرمی نشد اما به خاطر اختلاف وزن در جایگاه نخست ایستاد. همچنین سامان رضی، ملیپوش دسته 107- کیلوگرم کشورمان نیز موفق شد مدال برنز را صید کند.
* پرتاب مهدی اولاد هم طلا شد
پرتابگر وزنه ایران به مدال طلای شانزدهمین دوره بازیهای پاراالمپیک دست پیدا کرد تا جمع نشانهای طلای کاروان ورزش کشورمان در این بازیها به 5 برسد. در ادامه رقابتهای دوومیدانی شانزدهمین دوره بازیهای پاراالمپیک توکیو مسابقات پرتاب وزنه برگزار شد که طی آن مهدی اولاد به مدال طلا دست یافت با این طلا رتبه کاروان سرداردلها فعلا به دوازدهم ارتقا پیدا کرد.
ارسال به دوستان
دونده در آغاز راه
مهدی طاهرخانی*: سرانجام با 10 سال تاخیر آمد. حق سیدحمید سجادی، ورزشکار پیشکسوت خوشنام «دو و میدانی» ایران این بود که 10 سال قبل از خط پایان بهارستان عبور کند اما متاسفانه آن روز بنا به هر دلیلی رای نیاورد تا حالا بعد از گذشت 10 سال نه به عنوان نخستین وزیر ورزش تاریخ جمهوری اسلامی که در کسوت چهارمین وزیر ورزش و جوانان پا به خیابان سئول بگذارد. بزرگترین دغدغه همه این سالهای ورزشیها یک چیز بود؛ وزیری میخواستند از جنس ورزش؛ قهرمانی که از صفر شروع کرده باشد و به المپیک رسیده باشد، فقر در ورزش را بشناسد، تبعیض را دیده باشد، بفهمد یک مدال با چه «خون دل» خوردنهایی صید میشود. آنچه ما در میدان مسابقه میبینیم، تنها پازل آخر یک ورزشکار است که یا موفق میشود یا نه. اگر پیروز شد که حس میکنیم کار چندان بزرگی نکرده و اگر شکست خورد که خدا به دادش برسد از حجم انتقادات نامهربانانه. اما حالا وزیر ورزش و جوانان یکی از همان مردان جنس ریاضت است. اعراب بدرستی نام ورزش را «ریاضه» گذاشتهاند؛ بدون ریاضت و سختی و ممارست نمیشود در این حوزه به موفقیت رسید. با این اوصاف حالا نخستین پرسش این است: ما از وزیر ورزش و جوانان چه میخواهیم؟ در دولت حسن روحانی از 12 مرداد 1392 تا 12 مرداد 1400 طبق آمار 44 ورزشکار حرفهای ورزش ایران تن به پناهندگی دادند. این همان زنگ خطر است. سجادی آمده تا این روند را متوقف یا معکوس کند. با شعار و حرف هم نمیشود ورزشکار را راضی به ماندن کرد. همانطور که در حوزه آموزش و تحقیقات، بسیاری از نخبگان ما به دلایل مختلف، جلای وطن میکنند و میروند، متاسفانه چنین رسمی در ورزش هم متداول است. نمیشود برای هر 44 ورزشکار یک موضوع واحد را دلیل اصلی مهاجرت دانست اما سرفصلهای مشترکی را میتوان پیدا کرد. توجه مالی، احترام معنوی، قدر دیدن، توجه کردن هنگام شکست و کنار ورزشکار بودن در همه احوال به خودی خود بیش از90 درصد مهاجرتها را کاهش میدهد. البته همین چند کلمه، خودش یک دنیا عمل و همت میخواهد. ورزش را با حرف نمیشود مدیریت کرد. باید مرد میدان بود، درست شبیه همان زمانی که «وزیر» میدوید بیآنکه خسته شود؛ شکست میخورد اما از پا نمیایستاد. بنابراین باید کارگروهی قوی و متخصص و دلسوز را تشکل داد تا در همه فدراسیونها مقابل آفت ویرانگر مهاجرت ایستادگی کرد. باید از مزرعهمان نگهبانی کنیم اما با ضرب و زور، این حراست شدنی نیست؛ زبان مهربانانه میخواهد و توجه انسانی.
«شعار» به وقتش برای تهییج خوب است مانند هواداری که بیرون زمین با همه توان ورزشکار محبوبش را آماده نبرد میکند اما یادمان نرود کار اصلی را «شعور» انجام میدهد و بعد از آن «شور» به کار میآید. ورزش حرفهای چیزی نیست جز هزینه کردن صحیح و درست بودجه. چرا المپیک 2012 لندن بهترین عملکرد ایران در همه ادوار تاریخ است؟ چون در آن دوره بدرستی بودجه مناسب به ورزش تخصیص یافت و ثمرهاش را با رسیدن به آن جایگاه گرفتیم. از این رو امید میرود حمید سجادی بتواند از دولت سیزدهم، بودجهای را که لازم و شایسته است بگیرد. اگر این امر محقق نشود، هیچ موفقیتی در کار نیست و باید دلخوش به تکمدالهای اتفاقی باشیم.
در حوزه فوتبال اما شاید مهمترین دلمشغولی وزارت ورزش همان ۲ تیم محبوب پایتخت باشند. درست یا غلط، خوشبختانه یا متاسفانه این ۲ تیم در همه ایران طرفدار دارند. پس اگر قرار به بسط و گسترش عدالت اجتماعی در حوزه ورزش هم باشد، باید بدانیم این ۲ تیم از تهران تا هرمزگان، از گیلان تا آذربایجانها و خوزستان، هوادار دارند. همانطورکه باید به ورزش استانها و تیمهای هر استان بودجه لازم را داد و توجه کافی را داشت، باید بپذیریم وضعیت این ۲ تیم، دیگر حالت «شبهملی» به خود گرفته است. از این رو امیدواریم بحث غلط و «زیانده» خصوصیسازی ۲ تیم که در دولت روحانی بشدت دنبال شد اما خوشبختانه به سرانجام نرسید، متوقف شود. اشتباه برداشت نکنید، نگارنده اعتقاد دارد تنها راه برونرفت فوتبال ما از این وضعیت، خصوصی شدن «واقعی» است اما این اتفاق باید زمانی رخ دهد که رسانه خصوصی داشته باشیم و ابزارهای کافی دیگر را. خب! وقتی فعلا در قانون اساسی چنین چیزی وجود ندارد و همه چیز در دست صداوسیما با بودجه مشخص است، بدون شک خصوصیسازی سرخابیها همان مسیری را میرود که هفتتپه در اقتصاد رفت، همان راهی را میرود که استیلآذین و تراکتور و دهها نمونه دیگر تیمهای خصوصی در ایران رفتند. از این رو میگوییم در چنین وضعیتی باید به استقلال و پرسپولیس نگاهی شبهملی داشت. این ۲ تیم با توجه به پتانسیل موجود و وجود کارگزارهای مختلف در حوزه تبلیغات و اسپانسرینگ قادرند تا حدود زیادی مخارج خود را تامین کنند و تنها باید در انتخاب مدیران دقت داشت که از انباشت بدهی جلوگیری شود. از این رو بهتر است در دولت جدید و وزارت ورزش و جوانان نوین، برخلاف گذشته بهترین مدیران ورزشی را برای هدایت ۲ باشگاه انتخاب کرد. گماردن دوستان همحزبی در مدیریت ۲ باشگاه خیانتی است که آخرش شأن وزیر ورزش را آنقدر کاهش میدهد که به او لقب هواداری از یک تیم را هواداران تیم مقابل بدهند. شأن وزیر ما باید این باشد؟
سجادی یکی از متخصصترین وزرای کابینه در حوزه خودش است. امید داریم او موفق شود که اگر خدایی ناکرده غیر از این باشد، باز ورزش به دست سیاسیونی میافتد که اینجا را حیاط خلوت رفقای خود میدانند. او مرد دوی نیمهاستقامت است؛ میدانیم به این زودیها خسته نمیشود، میدانیم روی اصولش میماند و در رودربایستی پستهای اساسی را به ثمنبخش به رفقایش نمیدهد. او تازه در آغاز مسیر است. این ماراتن پرپیچ و تاب، دوندهای چون او میخواست و حالا این گوی و این میدان.
* روزنامهنگار ورزشی
ارسال به دوستان
اخبار
اسامی بازیکنان تیم ملی فوتبال اعلام شد
با تصمیم کادر فنی تیم ملی فوتبال بزرگسالان اسامی بازیکنان این تیم برای دیدار با سوریه اعلام شد. به گزارش سایت فدراسیون فوتبال، اسامی بازیکنان دعوت شده به اردوی تیم ملی ایران از سوی کادر فنی به شرح زیر اعلام شد: علیرضا بیرانوند، امیر عابدزاده، پیام نیازمند، شجاع خلیلزاده، محمدحسین کنعانیزادگان، میلاد محمدی، امید نورافکن، صادق محرمی، جعفر سلمانی، صالح حردانی، سیاوش یزدانی، عارف آقاسی، میلاد سرلک، احمد نوراللهی، محمد کریمی، یاسین سلمانی، زبیر نیکنفس، علیرضا جهانبخش، سعید عزتاللهی، وحید امیری، سامان قدوس، مهدی ترابی، علی قلیزاده، کریم انصاریفرد، مهدی قایدی، سردار آزمون و مهدی طارمی.
***
خداحافظی تقریبی رئال با کیلیان امباپه
مارکا خبر داد پیاسجی دومین پیشنهاد رئال برای کیلیان امباپه را هم رد کرده است. کیلیان امباپه این روزها سوژه شماره یک نقل و انتقالات است و به فاصله کمتر از یک روز تا پایان نقل و انتقالات، مشخص نیست سرانجام از پیاسجی به رئال خواهد رفت یا خیر. باشگاه مادریدی سهشنبه گذشته پیشنهاد رسمی 160 میلیون یورویی به پیاسجی ارائه داد و یک روز بعد نیز پیشنهادش را به 10 + 170 میلیون یورو افزایش داد اما طبق ادعای مارکا این پیشنهاد هم رد شده است. پیشتر نیز گفته میشد پیاسجی حاضر نیست امباپه را با 180 میلیون یورو واگذار کند و رقمی بالاتر از 200 میلیون یورو یا 180 به علاوه یک بازیکن از رئال را درخواست خواهد کرد. مارکا نوشته است با رد پیشنهاد دوم رئال و با توجه به اینکه سران باشگاه مادریدی حاضر نیستند مبلغی بالاتر را پیشنهاد بدهند، باید انتقال امباپه را منتفی دانست، مگر اینکه معجزهای رخ دهد و ناصر الخلیفی، مدیر پیاسجی از موضع خود کوتاه بیاید. امباپه که چندین پیشنهاد تمدید پیاسجی را رد کرده، یکشنبهشب در ترکیب ثابت تیمش برابر رنس حضور داشت و دبل کرد. او پس از زدن هر دو گل بسیار خوشحال بود و در پایان مسابقه نیز پیامی در اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت «یک شب کامل؛ ۲ گل و ۳ امتیاز»؛ پیامی که رئالیها را بیش از پیش ناامید کرد. گویا امباپه از یکی، دو روز پیش به این اطمینان رسیده است که سران پیاسجی به وی مجوز جدایی نخواهند داد و کاملا روی موفقیت تیمش تمرکز کرده است. او از ژانویه میتواند با رئال قرارداد ببندد ولی این تابستان همه چیز به پیاسجی ارتباط داشت. برخی معتقدند امباپه تا ژانویه بالاخره تسلیم شده و قراردادش با پیاسجی را تمدید خواهد کرد؛ مسالهای که سران رئال از آن بیم دارند و به همین دلیل قصد داشتند تابستان هر طور شده او را به خدمت بگیرند. اکنون وضعیت انتقال امباپه به رئال از خوشبینی به یک بدبینی مفرط رسیده و در حالی که پنجشنبهشب به نظر چراغ سبز پیاسجی برای مذاکره دریافت شده بود، همه چیز پیچیده شد. هواداران رئال روز جمعه تصور میکردند انتقال امباپه قریبالوقوع است و حتی رسانهها خبر از زمان معارفه ستاره فرانسوی میدادند اما حالا بسیار ناامید شدهاند. صحبت از مداخله کیا جورابچیان، ایجنت ایرانی هم در میان بود ولی گویا وساطت او هم نتیجه نداده است.
***
ملکیان: با یک مهاجم خارجی فوقحرفهای مذاکره میکنیم
رئیس هیاتمدیره استقلال میگوید این باشگاه با یک مهاجم خارجی فوق حرفهای برای پیوستن به این تیم مذاکره میکند. اصغر ملکیان درباره زمان نهایی شدن قرارداد شیمبا، مهاجم برزیلی فولاد با این تیم گفت: انشاءالله در یکی، دو روز آینده به ایران میآید. کارها انجام شده و قرارداد هم برای او ارسال شده است. وی درباره جدایی فرشید اسماعیلی و داریوش شجاعیان هم گفت: قرارداد با فرشید اسماعیلی و داریوش شجاعیان منتفی است و این ۲ بازیکن از استقلال جدا شدهاند. رئیس هیاتمدیره استقلال با اشاره به نهایی شدن قرارداد سیدابوالفضل جلالی گفت: با بسته شدن قرارداد سلمانی، شیمبا و حردانی، فقط یک بازیکن خارجی خوب در پست مهاجم مدنظر ما است. این مهاجم یک بازیکن فوقحرفهای است که انشاءالله به ایران میآید. ملکیان درباره زمان امضای قرارداد گابریل پین و ملحق شدن او به کادر فنی استقلال اظهار کرد: قرارداد آقای پین هم ارسال شد و انشاءالله بزودی به ما ملحق میشود. وی در واکنش به شایعات درباره نام این مهاجم خارجی گفت: هنوز قرارداد این مهاجم نهایی نشده است اما بعد از دیدار با الهلال عربستان حتما رسانهای میشود.
ارسال به دوستان
فرهنگ؛ زمینهساز رستاخیز اقتصادی و پیشرفت
امیرحسین کاظمی: رهبر معظم انقلاب، به سنت مألوف و معمول، در نخستین دیدار رسمی با اعضای کابینه جدید، سرفصلها و اولویتهایی را که باید مورد توجه دولت قرار گیرد، مطرح فرمودند. در واقع، آنچه به طور معمول در این نخستین دیدارها از سوی حضرت آیتالله خامنهای مطرح میشود، مانیفست انتظارات و مطالبات کلی ایشان از دولت جدید است.
طبعا آنگونه که قابل انتظار بود و سیاق بیانات رهبری در دیدار مسؤولان در 3-2 سال گذشته نشان میداد، ایشان در بدو امر بر اولویت حل معضلات اقتصادی کشور و ساماندهی به معیشت ملت بزرگ ایران تاکید کردند. اما نکته بسیار قابل تأمل، طرح مساله فرهنگ به عنوان اولویت دوم است که رهبر انقلاب، بلافاصله بعد از مسائل اقتصادی آن را مطرح کردند و در توضیح اهمیت آن فرمودند: «فرهنگ واقعا زیربنا است؛ خیلی از این خطاهایی که ما در بخشهای مختلف انجام میدهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ما است. اگر ما اسراف داریم، اگر ما تقلید کورکورانه داریم، اگر ما سبک زندگی غلط داریم، اینها ناشی از مشکلات فرهنگی است؛ فرهنگ حاکم بر ذهنهاست که در عمل، این مشکلات را به وجود میآورد. زندگیهای تقلیدی، زندگیهای تجملاتی و اشرافیگری، غالبا منشأ و ریشه فرهنگی دارد. در واقع نرمافزار این حوادث، فرهنگ کشور و فرهنگ حاکم غلط و انحرافیای است که بر بعضی ذهنها مسلط است».
این تاکید در این مقطع زمانی- که همه نگاهها به مساله اقتصاد دوخته شده و بعضا افراط در نگاه تکساحتی منجر به تقلیلگرایی در تحلیل هم شده- برای اهل نظر بسیار معنادار است.
کسانی که آشنایی عمیقتری با ساحات فکری رهبری دارند و شناخت آنان از اندیشه حضرت آیتالله خامنهای به ورای وجه سیاسی جایگاه ایشان راه میبرد، نیک میدانند رهبر انقلاب صاحب یک منظومه فکری هستند و باور و اعتقادی عمیق و دیرپا به رشد و تعالی متوازن ملی دارند. در چنین منظومهای، نمیتوان ساحات مختلف حیات بشری را از هم منتزع کرد و با تقویت و برجستهسازی یک ساحت و بیتوجهی یا فرعیسازی ساحات دیگر، نتیجهای باثبات و پایدار گرفت. نگاه منظومهای، در مقام تشبیه، مانند طب کلنگر حکمای قدیم ایرانزمین است که در مداوای بیمار، کلیت روح و پیکر بیمار را لحاظ میکردند و به درمان علت و نه علامت بیماری میپرداختند.
در این دید «کلنگر» به حیات اجتماعی انسان ایرانی، بین وضعیت اقتصادی و روحیه اجتماعی- فرهنگی هر دوره، یک برهمکنش یا به تعبیر هگلی، دیالکتیک وجود دارد. در نگاه عمیق آسیبشناسانه به رفتارهای سوء اقتصادی- فساد مالی، اختلاس، احتکار، کمفروشی و رانتخواری- درمییابیم یکی از علتهای اصلی، تغییر مبانی اعتقادی و فرهنگی است. در دهه 60، به عنوان یک دهه آرمانی از منظر توجه به ارزشهای انقلابی و حاکمیت روح انقلابیگری، به اذعان عوام و خواص، رفتارها و عملکردهای فوقالذکر به نحو معناداری کمتر از امروز بود. این در حالی است که با وجود همه فشارها و تنگناهایی که تحریمهای ناجوانمردانه خارجی و سوءمدیریتها در سالهای اخیر بر کشورمان تحمیل کرده، به لحاظ شاخصههای رفاهی، نسبت به دهه 60 بسیار جلوتر هستیم. کسانی که دهه 60 را زیست کردهاند یا به هر صورت تصویر نسبتا واضحی از آن برهه در ذهن دارند، به یاد میآورند به دلایل مختلف، از جمله درگیری ۸ ساله کشور در یک جنگ تحمیلی، مطالبات اقتصادی در حد تامین حداقل کالاهای اساسی و پوشاک و جیرهبندی کالاهای اساسی و صفهای کوپنی بود، در حالی که علاوه بر این در اواسط همین دهه کشور با سقوط قیمت نفت و همچنین کاهش شدید ظرفیت صادرات به واسطه بمباران پیاپی تاسیسات نفتی توسط رژیم بعث هم مواجه بود. با همه اینها، با وجود اینکه میزان برخورداری کلی و رفاه عمومی کشور در 1400 قابل مقایسه با سال 1365 نیست، میزان فساد و رفتارهای سوء اقتصادی در آن زمان، به نحو معناداری کمتر از امروز بود.
فارغ از دلایل متعددی که میتوان برای این مساله مطرح کرد - و پژوهشهای بسیاری هم تاکنون به دلایل این تفاوت پرداختهاند- به زعم نگارنده، یک عامل مهم در روانشناسی اجتماعی و وضعیت فرهنگی جامعه ایرانی در دهه 60، نقش پررنگی ایفا میکرد که باعث میشد هم معیارهای فردی و جمعی، متعالیتر باشند و هم همبستگی و انسجام اجتماعی قویتری را در آن دوره شاهد باشیم. ملت ایران در دهه 60، خود را حامل یک رسالت تاریخی - تمدنی میدانست و اینکه در حال رقم زدن یکی از برگهای مهم تاریخ بشر است. این احساس، تنها «شور» نبود، بلکه برخاسته از یک «شعور» تاریخی و عقبه تمدنی چند هزار ساله بود. شعور و عقبهای که ریشه در رود زنده و پویای تمدن شیعی - ایرانی داشت و «هویتی» به ایرانیان دهه 60 میبخشید که جوانهای این مرز و بوم برای اهتزاز پرچم ۳ رنگ کشور خود بر فراز یک خاکریز که در تصرف دشمن بود در خون خود میغلتیدند و آن پیرزن فقیر اما دریادل پشت جبهه، تنها دارایی خود را که چند تخممرغ بود، به جبههها میفرستاد. از تمدنی حرف میزنیم که به تعبیر بزرگترین فیلسوف قرن نوزدهم؛ «فریدریش هگل» نخستین دولت تاریخ را بنا نهاد و بنا بر روایت مکتوب سیاحان فرنگی در عصر صفوی، صاحب بزرگترین و پرشکوهترین شهر جهان در آن عصر، یعنی اصفهان بود. متاسفانه با پایان جنگ و فاصلهگیری از مبدأ پیروزی انقلاب، تغییرات فکری- فرهنگی ابتدا در بخش قابل ملاحظهای از «مسؤولان» کشور رقم خورد و سپس در روندی تدریجی و بطئی به سطح جامعه تسری یافت. شاید ذکر یک روایت، تا حدی این فضا را روشنتر کند. یکی از فعالان باسابقه انقلابی در حوزه رسانه -که امروز بسان بسیاری دیگر، استحاله شده و حرفهایی کاملا متفاوت با سابقه و کردار سیاسی گذشته خود به زبان میآورد- در کانال تلگرامی خود، از قول نادر طالبزاده، چنین روایت کرده است:
آقای نادر طالبزاده نیز بعدا برای من تعریف کرد وقتی برای ساخت مستند ساعت ۲۵ (با مضمون انعکاس فقر و بیخانمانی در جامعه آمریکا) به آمریکا رفته بود، برای استمداد و طلب همکاری به دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل مراجعه میکند و وقتی درخواستش را مطرح میکند، یکی از کارمندان ارشد دفتر و عضو حلقه نیویورک، پرده پنجرهای را که در منطقه منهتن نیویورک باز میشد بالا میزند و به طالبزاده میگوید: «برجها را میبینی؟ بیا از عقل در جامعه آمریکا فیلم بساز؛ نه فقر»!
و او ظاهرا نمیدانست طالبزاده خود در آمریکا بزرگ شده است و کمبودی در برجبینی و مشاهده زرق و برق تمدن غربی و آمریکایی ندارد و این برخی ندیدبدیدهای سیاسی هستند که با سفر به نیویورک و چرخ زدن در منهتن و برخی دیگر از مناطق پرزرق و برق (و البته نه منطقه فقیر و خشونتزده هارلم)، افسون تمدن غربی میشوند و در برگشت از آمریکا به عقلانیت مورد نظر حلقه نیویورک خواهند رسید.
این نشان میدهد نوع تفکر و زاویه دید آن دیپلمات ساکن نیویورک، در آن مقطع، آیینه تفکر بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور بود که بعدها به جریان «تکنوکرات» مشهور شدند. این طلیعه وادادگی هویتی و خودباختگی در برابر تجلیات فرهنگ غربی و فراموشی سابقه درخشان تمدنی اسلامی- ایرانی در اوایل دهه 70 بود.
به عبارت بهتر، به همان نسبت که روحیه اجتماعی ایرانی از ۳ عنصر «رسالت تاریخی، هویت تمدنی و غرور ملی» فاصله گرفت و با نوعی از «فردگرایی جهانوطنی» انس گرفت، با تناسبی معنادار، رفتارهای سوء فرهنگی-اجتماعی همچون سوءاستفاده مالی، رانتخواری، حیف و میل بیتالمال، خویشاوندسالاری، ایجاد شبکههای فساد مالی و منفعتپرستی رشد یافت. به کلام سادهتر، هر اندازه تحت تاثیر فرهنگ القایی نظام سلطه، یعنی اومانیسم فردمحور و جهانوطن، «غیرت ملی» ملت ایران (و هر ملت مستقل دیگری) فرسایش یابد، نهتنها انگیزهها برای زیست «سالم» اجتماعی و مقدم داشتن خیر عمومی بر منفعت شخصی کاهش مییابد بلکه انسجام و یکپارچگی و وحدت ملی نیز تضعیف خواهد شد.
بلاتردید، معبر اصلی بازسازی این «هویت تمدنی»، احیای «غرور ملی» و قوامبخش وحدت و انسجام ملی، حوزه فرهنگ است. همین نگاه تمدنی و لزوم احیای آن که پایه و مایه اصلی آن فرهنگ است، در نخستین دیدار رهبر حکیم انقلاب با اعضای کابینه آقای رئیسی متجلی میشود که ایشان با اشاره به نقش زیربنایی و نرمافزاری فرهنگ، بسیاری از خطاها مانند اسراف، تقلید کورکورانه و سبک زندگی تجملاتی را ناشی از ریشههای فرهنگی دانستند و با تأکید بر ضرورت اصلاح این انحرافها با استفاده از ابزارهای فرهنگی، تأکید فرمودند: «ابزارهای فرهنگی [از قبیل] سینما و هنر و رسانههای صوتی و تصویری و امثال اینها را باید شکوفا کنید؛ مطبوعات و کتاب و امثال اینها ابزارهای فرهنگی هستند، باید به معنای واقعی کلمه اینها شکوفا بشوند».
ایشان البته راه این شکوفایی را نیز مشخص فرموده و بر استفاده از ظرفیتهای جوانان خلاق و مبتکر و رویشهای انقلاب در عرصه فرهنگ و هنر تأکید فرموده و دولت را به حمایت هوشمند از آنان توصیه فرمودند: «بحمدالله لشکر عظیمی از جوانهای علاقهمند به مسائل فرهنگی مشغول کارند، وجود دارند و تلاش میکنند و کار میکنند. اگر دولتها و بخشهای فرهنگی دولت به این مجموعههای جوان و علاقهمند کمک کنند، قطعا کارهای بزرگی انجام خواهد گرفت و قدمهای خلاقانهای برمیدارند؛ صدها طرح ابتکاری در این زمینه وجود دارد در اختیار این جوانها؛ که گاهی اوقات که مثلا انسان یک تماسهایی با جوانها دارد، میبیند کارهای بزرگی اینها میتوانند انجام بدهند و به ذهنشان میآید؛ خب! امکانات میخواهند و امکانات در اختیار دولت است؛ باید حمایت هوشمند انجام گیرد. استعدادها را کشف کنید، از آنها حمایت کنید، آزادیشان را تأمین کنید؛ البته آزادی در چارچوب اصول قانون».
حضرت آیتالله خامنهای همواره در افق دیدشان، چشمانداز احیا و سربلندی ایران فرهنگی (که دایره وسعت آن فراتر از مرزهای رسمی کشور است) را مدنظر داشتهاند و در این مسیر، بارها از اعتبار و جایگاه خود هزینه کردهاند تا بهرغم هجمههای سنگین معاندان و حتی ناباوری دوستان دیرباور، اهداف بلندمدت تمدنی برای انقلاب محقق شود. وقتی رجوعی به بیانات رهبر بزرگوار انقلاب درباره استوانههای فرهنگی و چهرههای شاخص تمدن اسلامی - ایرانی همچون فردوسی، حافظ، سهروردی، ملاصدرا و سیدحیدر آملی میکنیم، ایشان را از معدود چهرههای سیاسی در سپهر جمهوری اسلامی مییابیم که اینچنین انس عمیق با مواریث فرهنگی و تمدنی ایرانی دارند و از صمیم قلب باورمند به امتداد آن میراث در امروز ایران و قرار گرفتن کشورمان در جایگاه تمدنی شایسته آن هستند.
بر این اساس از دولت مردمی و انقلابی آقای رئیسی انتظار میرود همسو با این نگاه تمدنی رهبر معظم انقلاب اسلامی، با تدوین برنامههای عملی برای تحقق منویات و رهنمودهای ایشان، زمینههای بازسازی «انقلابی/ ساختاری» عرصه فرهنگ را فراهم آورند و این حقیقت را در دولت خویش محقق سازند که تا مشعل فرهنگ و میراث فرهنگی و تمدنی اسلامی - ایرانی، پرفروغ نشود و گرمای آن تا بطن جامعه رسوخ نکند، آن انرژی و تکانه جمعی برای رستاخیز اقتصادی کشور به وجود نخواهد آمد و موانع پیشرفت و سرافرازی از پیش پای ملت برداشته نخواهد شد.
ارسال به دوستان
بسیج همگانی تاجیکها علیه پرسپولیس
عملیات دوشنبه
محمد همتی: ماموریت قهرمان تاجیکستان، شگفتیسازی برابر تیمی است که شاید حریفش را دستکم گرفته و به سرنوشت الهلال دچار شود. تقابل با استقلال دوشنبه، شاید رویاییترین قرعه برای قهرمان ایران و نایبقهرمان آسیا بود؛ تیمی که در مرحله گروهی مقابل گوآ، میزبان ناشناخته شگفتزده نشد و براحتی پیروزی را به دست آورد و حالا به استقبال تیمی میرود که در همان حد ناشناخته است و شاید حریف سادهای به نظر برسد. اگر چه استقلال تاجیکستان توانست الهلال را شکست دهد و از پس شباب الاهلی و آلمالیق نیز برآمد اما شاید همه اینها برای هواداران خوشبین پرسپولیس «اتفاقی» باشد و آنها بیش از حریف آسیایی خود، به اتفاقات نقل و انتقالات، مرحله بعدی لیگ قهرمانان و البته مسابقات داخلی بیندیشند؛ اشتباهی که میتواند شگفتی بعدی ایسیال۲۰۲۱ را رقم بزند. برای پرسپولیس و هوادارانش، تقابل با استقلال یک مسابقه برادرانه و احساسی است که در نهایت با پیروزی پرسپولیس تمام خواهد شد اما در تاجیکستان چنین چیزی وجود ندارد. آنها به رغم علاقهای که شاید به ایران داشته باشند، به شکلی باورنکردنی خود را آماده بازی با پرسپولیس میکنند بهطوری که انگار قرار است ۲۳ شهریور مهمترین مسابقه تاریخ فوتبال تاجیکستان برگزار شود. محمد عسگری، آنالیزور پرسپولیس و دستیار یحیی گلمحمدی به «دوشنبه» پایتخت تاجیکستان رفته تا علاوه بر تماشای مسابقه فوتبال حریف، از زمین تمرینی و امکاناتی که قرار است در اختیار پرسپولیس قرار بگیرد نیز بازدید کند. او میگوید فقط توانسته هتل را ببیند و خبری از امکانات ورزشی نیست. او نسبت به وضعیت ابراز نگرانی میکند. باشگاه استقلال تاجیکستان به تمام بازیکنانش اعلام کرده نباید با رسانههای ایرانی صحبت کنند. یکی از آنها میگوید در صورت انجام مصاحبه جریمه ۲۰ درصدی در انتظارشان خواهد بود. نکته جالب اینکه یحیی گلمحمدی روز گذشته مصاحبهای با تلویزیون ورزش تاجیکستان انجام داد. از سوی دیگر جلسهای با حضور تمام مدیران کانون هواداران باشگاههای تاجیک برگزار خواهد شد تا برای حضور تماشاگران و نوع تشویقها برنامهریزی شود. همزمان باشگاه با ایافسی نامهنگاری کرده تا اجازه ورود تماشاگران داده شود. شنیدهها حاکی از آن است فدراسیون فوتبال تاجیکستان و باشگاه استقلال پاداشی ویژه برای پیروزی مقابل پرسپولیس در نظر گرفتهاند. احتمال دارد خبرنگاران و تماشاگران ایرانی در ورزشگاه مرکزی دوشنبه غایب باشند. موضوع کرونا و همینطور ویزا، اهرمهای اصلی تاجیکها برای جلوگیری از ورود ایرانیها به کشورشان است. در این صورت ۲۵ هزار هوادار علیه پرسپولیس خواهند بود. تیم استقلال تاجیکستان در زمین چمن مصنوعی از پرسپولیس میزبانی خواهد کرد. این تیم تمام بازیهای خود را در زمین چمن مصنوعی برگزار کرده اما چنین موقعیتی برای پرسپولیس تازه است؛ آن هم در شرایطی که هنوز مشخص نیست چه زمانی اجازه ورود به پرسپولیس داده خواهد شد و چه زمینی در اختیار این تیم برای تمرین قرار داده میشود. همچنین احتمال دارد با درخواست پرسپولیس برای تمرین در زمین اصلی مخالفت شود. تیم استقلال از روز ۱۴ شهریور به اردو خواهد رفت و هیچ بازیای در لیگ تاجیکستان برگزار نمیکند تا بازیکنان این تیم به صورت تمام و کمال در اختیار لوچنکو، سرمربی این تیم باشند. در چنین شرایطی بدون شک کار پرسپولیس در «داربی پرشین» سختتر از آنچه تصور میشود خواهد بود. استقلال تاجیکستان بدون تردید یکی از تیمهای خطرناک این مرحله است و اگر پرسپولیس این بازی را ساده بگیرد، به شکلی باورنکردنی تنبیه خواهد شد. ارسال به دوستان
پیام دلگرمکنندهای از رهبر انقلاب گرفتم
بنا: رزومهمان مشخص است
علی رستمی: سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان دیروز دوشنبه رو در روی خبرنگاران قرار گرفت تا درباره گذشته، حال و آینده فرنگیکاران حرف بزند. محمد بنا در ابتدای نشست خبری درباره مسابقات انتخابی برای تیم کشتی فرنگی و اینکه بهتر بود به همه کشتیگیران میدان داده شود و برای جوانگرایی باید 4 سال فرصت میدادیم و شاید بهتر بود فرصتی به جوانان داده میشد، توضیحاتی ارائه داد. او مقدمه صحبتهایش را اینچنین شروع کرد: بیشتر سوالات شما درباره انتخابی مسابقات نروژ است. المپیک گذشته و حرفهایش را من خوردهام. راجع به چرخه و فرآیند انتخابی انجام شده باید بگویم فرآیند از زمان آقای رسول خادم آمده و چرخه از زمان من. سالهاست شرایط خاص خودم را برای مسابقات انتخابی داشتهام. فرآیند آقای خادم یک شکل بوده و چرخه من به شکلی دیگر. سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی تصریح کرد: یکسری از مسابقات برای المپیک بود که باید کنار میماند و برای 5 وزن دیگر باید مسابقات در نظر میگرفتیم. به تمام استانها هر سهمیهای که خواستند، اجازه دادیم در جام تختی کشتی بگیرند. بنا با اشاره به چرخه انجام شده در اوزان مختلف خاطرنشان کرد: محمدعلی گرایی در ۷۷ کیلوگرم بهترین ما است و غیر از او پشتام را داریم. حالا همه میگویند گرایی باید طلا میگرفت، بله! من هم همین را میگویم. پشتام در قهرمانی آسیا اول شد؛ تشخیص دادیم چون در وزن ۸۲ کیلوگرم ضعف داریم از پشتام در این وزن استفاده کنیم. سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسید فکر میکنید آیا میتوان امیدوار بود دوباره این نتایج تکرار شود، خاطرنشان کرد: گرجستان با همه سرمایهگذاری بررسی کنید که یک نقره در سنگینوزن داشت، ترکیه فقط یک برنز گرفت، روسیه که خوب نبود، قزاقستان هم همین طور. یک زمانی ما ۳ مدال گرفتیم و قهرمان شدیم، برخی میگفتند مگر المپیک سکو دارد؟ برخی قبل از المپیک مصاحبه میکردند میگفتند این تیم مثل لندن است، چرا لندن؟ چرا مثل المپیک پکن نیست؟ من تا وقتی هستم انجام وظیفه میکنم. سرمربی کشتی فرنگی درباره اظهارات عبدولی و عدم حضور او در اردو هم خاطرنشان کرد: عبدولی ورزشکار خوبی است. او آن موقع تهران بود، گفتم بیا تمرین کن، گفت میآیم اما بعد از آن به خانه میروم، گفتم نه قرنطینه است، حتی خودم هفته به هفته آفتاب را نمیدیدم. من با هیچ کسی مسالهای ندارم اما وظیفه من توجه به کشتی فرنگی است. بنا با اشاره به حضور درستکار در تیم ملی آزاد تصریح کرد: درستکار در مقطع حساسی آمده است و همه باید کمک کنیم. برخی اوقات حرفهایی میشنوم که این مسائل اثر منفی روی بچهها میگذارد. این بحثها در صفحات مجازی نه تنها کمک نمیکند، بلکه بچهها را تخریب میکند. ما برای تیم ملی کیسه ندوختهایم و رزومهمان مشخص است. بنا درباره انتخاب وزیر ورزش جدید و خواستههایش گفت: من به وزیر جدید تبریک میگویم اما ما زمانی دغدغه داریم که رئیس فدراسیون نتواند برای ما کاری کند. من بیدغدغهترین زمان مربیگریام این زمان بود. ما هیچ خواستهای از وزیر ورزش نداریم، چون یک انسان والا داریم. وزارت ورزش خودش از ما بودجه میخواهد! بنا در پاسخ به سوالی درباره پیام مقام معظم رهبری بعد از المپیک گفت: افتخار میکنم پیام دلگرمکنندهای از آقا گرفتم، به همین دلیل دوست ندارم کسی آن را بداند، چون این پیام خصوصی است. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|