|
ارسال به دوستان
گل پوچ
گل پوچ، اوین، عراقچی با خود سیف
جمع است چو جمعشان همه شادی و کیف
یک گل ز میان جمعشان کم دارند
خالیست عجیب جای سردسته چه حیف
طاهره ابراهیم نژاد آکردی
ارسال به دوستان
کابوس نامه
دوش در خواب هشلهف بدیدم که به یک محکمه داخل شدم و بین همه ول شدم و هیچ کسی از من بیچاره نپرسید که هستی و چه هستی و خلاصه وسط محکمه، بد عاطل و باطل شده بودم.
ناگهان راه گشودند و تنی چند رسیدند به زنجیر گرفتار وَ قاضی خود مختار و نشاندند کنار منِ بدبختِ بدهکار. که شد نوبت ایراد سخنرانی قاضی(چهل و پنج دقیقه که تشکر کند از جمعیت و کادر هلال احمر و نیروی پلیس همه جا حاضر و ناظر. وَ سپس از رجبی و همه پرسنل بانک فلان جا) و پس از آن من و آن چند نفر در جلوی قاضی ناراضی بسیار غضبناک نشستیم.
ابتدا قاضی ناراضی بسیار غضبناک به آن مجرم بسیار خطرناک که در اول صف بود (و از شدت خوفش به دهان همه کف بود) بفرمود: بگو جرم خودت را که بدانیم و تو را حکم برانیم. بگفتا منم آن مختلس الدوله و اخلالگر ارز و طلا، صاحب ویلا و بگو چیست مجازات من ای قاضی ناراضی بسیار غضبناک؟
گفت قاضی که تو را جرم زیاد است و بفرمود (به صد گریه و صد آه) که یک سال و چهار ماه رَوی داخل زندان.
دومی گفت منم رانت خورِ مرتشی الملک که با رشوه میلیاردی و ویزای کانادا بدهم حق ضعیفان و یتیمان و فقیران به فلانی و فلانی و فلانی که وکیلند و وزیرند خلاصه همه سیرند.
گفت قاضی که برو توی اتاقت دو سه روز و به همین کار بدت فکر کن و مال میندوز.
پس از آن همگان جرم بگفتند و شنفتند و گرفتند جزای عمل خویش وَ شد نوبت حکم منِ بیچاره درویش.
لذا قاضی ناراضی بسیار غضبناک به من گفت بگو جرم خودت را.
بگفتم که نه من رانتخور و رشوه بگیرم و نه فامیل وزیرم و امیدم به همین این است که یارانه بگیرم که نمیرم.
فقط جرم من این است که با رای غلط راه بر این قوم گشودم که بیایند و بچاپند و بلیسند. که یک مرتبه قاضی به سرش کوفت دو دستی و به من گفت تو هستی که شدی عامل این نکبت و پستی و همینطور نشستی جلوی من؟ حُکمت این است که یک عمر به سختی گذرانی و بدانی که دگر از سر لج رای نگیرند فلانی و فلانی و فلانی...
ارسال به دوستان
دلار فردایی ۴۲۰۰
به هیچ عنوان قصد سخن نداشتم اما حالا که قصد حبس این دو مقتصد بزرگ را دارید، من هم سندی را منتشر میکنم که قاضی نخواست ببیند.
به منظور اثبات بیگناهیشان، در دادگاه افکار عمومی #جاج_نکنید
ابتدا به این پیام توجه کنید:
#دلار فردایی ۴۲۰۰
اعضای محترم کانال دلار vip دقت کنید که نرخ دلار در محدوده ۶۲۵۳ تومان سقف سه قلو زده و آماده ریزش به کانال ۴۲۰۰ تومان است. توصیه میشود تمام ارز خود را به صورت پلهای بفروشید تا بتوانید از این موج نوسان لازم را بگیرید.
به توجه به اشباع خرید، چنانچه با مشکل فروش دلارهایتان مواجه شدید آن را در اختیار کانال دلار vip قرار دهید. @$vipSJ
این دو بزرگ پس از دریافت این سیگنال مهم، هر چه دلار در خزانه بود را برای فروش در اختیار ادمینهای کانال قرار دادند تا با یک نوسانگیری هلو، درآمد ارزی کشور را چند برابر کنند و این تصمیم تاریخی همچون #برجام بر تارک تاریخ این کشور خواهد درخشید.
اما متاسفانه اوضاع طبق تحلیل پیش نرفت و دلار، سقف سه قلو را شکافت که همه میدانند برای نوسانگیران این یک اتفاق بسیار طبیعی است.
البته خدمت کسانی که با #سیاسی_کاری، اعتبار کانال #دلار_vip را زیر سؤال میبرند عرض کنم این همان کانالیست که سیگنال دقیق حمایت شاخص بورس در محدوده ۱.۶۰۰.۰۰۰ واحد را در سال ۹۹ صادر کرد.
#بیگناه
#گاندو_دروغ_بود
ارسال به دوستان
صداقت، رمز موفقیت ماست
در پی اعلام خبر مربوط به افزایش ۲۵ درصدی بهای آب بستهبندی، مدیر عامل آبمیوههای صنعتی در اقدامی غیر قابل پیشبینی مبادرت به افزایش قیمت فرآوردههای خود فقط به اندازه همان ۲۵ درصد کرد. یکی از این مدیران در گفتوگویی با خبرنگار ما دلیل را اینگونه بیان کرد: ببین برادر من! خوبه خودتونم میگید آب بستهبندی، یعنی عملا همه به این باور رسیدین که قضیه چشمه و آب معدنی و اینا کنسله. این وسط میمونه دوتا هیدروژن و یه اکسیژن و یه مشت کلر و حالا یه کف دستم نیترات که البته این نیترات رو یه عده میگن هست، یه عده میگن عمرا اگه یه ppm توش پیدا کنین. حالا من وارد حاشیه نمیشم. خب اظهر من الشمسه که آبمیوههای ما هم چی؟ حداقلش ۹۵ درصد همون آبه دیگه. پس ۲۵ درصد رو شامل میشه. و از اونجا که ما تو کارمون اصل رو بر صداقت گذاشتیم و میخوایم با مردم روراست باشیم، میگیم چیزی که گرون شده آبه، اسانس و شکر که این هفته افزایشی نداشته. پس چی؟ ما رو همون ۲۵ درصد افزایش میمونیم. افزایش قیمت میوهها هم که اصولا ربطی به ما نداره. فقط سر راهتون مراتب تشکر ما رو به اطلاع مسؤولین برسونین. تا حالا افزایش قیمتهامون رو باید با اون ۵ درصد توجیه میکردیم که خیلی سخت بود، ولی الان با این جهش قیمت آب چَپمون پره. توجیه راحتتره.
ارسال به دوستان
اندر حکایت گرانی قزلآلا
فضیلت کیلویی!
روزی صیادی به شکار ماهی قزلآلا رفت. ماهی خیلی
بزرگی به تورش افتاد. صیاد، ماشینحسابش را درآورد و
گفت «قزلآلا کیلویی 80 هزار تومن باشد این ماهی حتما
500 تومن در می آورد».
قزلآلا که صیاد را در این حال دید گفت: «من چند ماه رژیم بودهام لاغر شدهام اگر اجازه بدهی من بروم خودم را بسازم بعد بیایم تو مرا صید کن». صیاد که دید ماهی حرف میزند متوجه شد وقتش است حرف حکیمانهاش را بزند و رهایش کند. پس گفت: «مرا روزی نبود و ماهی را هم چنان روزی مانده بود.» اما قیمت گوشت قزلآلا وسوسهاش کرد و بیخیال پند و حکمت شد و گفت: « قزلآلا کیلویی خداد تومن پولش است تکه تکهات میکنم توی فریزر میگذارم گرانتر که شدی پول رژیمت هم در میآید».
ماهی که دید صیاد هیچ جوره اسکل نمیشود، با مسؤول حکایات سعدی تماس گرفت و راه چاره جست. مسؤول گفت: «اولندش کم آبی است و نمیشود ماهی پرورش داد، دومندش قیمت نهادههای بچهماهی کشیده بالا! از من میشنوی در تور صیاد گرفتار شو بگذار روح سعدی در آرامش باشد».
بدین ترتیب جای حکایت «در فضیلت قناعت» با حکایت «در فضیلت گرانی» عوض شد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ماهی قزلآلا ۸۰هزار تومان شد!
شاه ماهی
با قیمت بیامان خود جیغ بزن
بیکار نباش جمع و تفریق بزن
نرخت شده استخوان تیزی در حلق
باشد تو به سبک خود مرا تیغ بزن
صامره حبیبی
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
افتضاح زورزورکی
آقای سیف رئیس اسبق بانک مرکزی و آقای عراقچی معاون ارزی ایشان به علت افتضاحی که در جریان نوسانات ارزی به بار آوردند به 10 و 8 سال حبس محکوم شدند. باز شانس آوردند مسؤول سفره 80 میلیون ایرانی بودند اگرنه اگر به جای این کارهای اقتصادی میرفتند در فضای مجازی نشر اکاذیب و مصادیق ترویج فحشا انجام میدادند کم کم 20 سال روی شاخش بود.
بیخود نبود که آقای سیف بعد از بانک مرکزی عضو هیات مدیره ورزشهای زورخانهای شد. واقعا اینجور بیریخت کردن اوضاع ارزی مملکت زور میخواست. با یک بیمدیریتی و بیلیاقتی عادی نهایت میشد یک میلیون دلار را به فنا داد نه 8 میلیون دلار.
در ردیف سوم متهمها هم یک دهه هفتادی به نام سالار آقاخانی که با این دو اسطوره همکاری داشت، به 13 سال حبس محکوم شد. پلیس ناجا میگفت سن جرم و بزه پایین آمده. ما فکر میکردیم منظورش کیفقاپی است نه خزانهقاپی. یعنی ته تصوری که من از خطر یک دهه هفتادی داشتم این بود که برود جلو بیمارستان صدای ضبط ماشینی که بابا زیر پایش انداخته را تا ته زیاد کند و بوق بزند. نه که نصف مسؤولین بانک مرکزی را بخرد و بدبختمان کند و بعد از کشور خارج شود و برایمان بوق بزند.
***
محمدرسول نوروزی
تو وضعیت مالی بد دولت، کلی طلا و ارز روانه بازار کردن، هزینه انبارداریش بیاد پایین، حالا جای این که ممنونشون باشند، متهمشون میکنند!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|