|
حضور جواد فروغی در یک آسایشگاه معلولان ذهنی در مشهد
جواد فروغی، مدالآور المپیک توکیو ۲۰۲۰ در رشته تیراندازی، دیروز با حضور در آسایشگاه معلولان ذهنی شهید بهشتی مشهد، ضمن بازدید از این مجموعه، از زحمات کارکنان و پرسنل این مؤسسه و مؤسسات توانبخشی قدردانی کرد. حضور او موجب خوشحالی و واکنش مثبت افراد حاضر در این مجموعه شد.
ارسال به دوستان
تغییرات گلمحمدی برای بازگرداندن پرسپولیس باز هم جواب نداد
دفاع، پاشنه آشیل
مهدی مرتضویان: پرسپولیس با وجود تغییر در ساختار دفاعی خود باز هم نتوانست دروازهاش را بسته نگه دارد تا این تیم در هفتههای ابتدایی با صدر جدول فاصله بگیرد و نشانی از تیم مقتدر گذشته نداشته باشد. رقابتهای هفته پنجم لیگ برتر فوتبال در حالی به پایان رسید که قهرمان 5 دوره متوالی این مسابقات بار دیگر تن به تساوی داد تا نشان دهد همچنان با روزهای اوج خود فاصله دارد. پرسپولیس که در ورزشگاه شهید زینعلی سرچشمه میهمان مس رفسنجان بود، با وجود ادامه تغییرات از سوی یحیی گلمحمدی باز هم از رسیدن به ۳ امتیاز باز ماند تا سرخپوشان پایتخت 8 امتیازی شده و در پایان هفته پنجم در رتبه هفتم قرار بگیرند.
* تغییر تاکتیک همچنان جواب نداد
یحیی گلمحمدی پس از کسب ۲ پیروزی در ابتدای لیگ برتر، مقابل آلومینیوم اراک شکست خورد تا تصمیم به ایجاد تغییرات اساسی در تاکتیک این تیم بگیرد. او علاوه بر جابهجایی نفرات، سیستم دفاعی پرسپولیس را با 3 نفر طراحی کرد و از ۲ بازیکن کناری به عنوان وینگر استفاده کرد تا هنگام دفاع به جمع مدافعان اضافه شده و در حملات هم به هافبکها کمک کنند. طراحی تاکتیکی جدید پرسپولیس در بازی با گلگهر سیرجان رونمایی شد اما این تیم همچون گذشته گل خورد و به سختی توانست نتیجه را به تساوی بکشاند. با این حال یحیی در دیدار مقابل مس رفسنجان نیز روی تغییر استراتژی بازی تیمش اصرار کرد اما باز هم نتوانست به ۳ امتیاز برسد.
* گلهای «ویچ»دار ادامه دارد
پرسپولیس در 5 دیدار ابتدایی خود بر خلاف 5 فصل گذشته، موفق به ثبت کلینشیت نشده است. این تیم در ۳ بازی ابتدایی خود حامد لک را در دروازه قرار داد اما در ادامه تصمیم گرفت بوژیدار رادوشوویچ را جانشین او کند تا او وظیفه حراست از دروازه سرخوشان را بر عهده بگیرد. با این حال رادو هم مانند لک نتوانست کلینشیت کند تا بار دیگر نفوذ به دفاع پرسپولیس مشهود شود. رادو در بازی با مس رفسنجان شوت سرکش عقیل کعبی روی یک ضربه آزاد را در چارچوب دروازه خود دید تا فوتبالیهای قدیمی را یاد گل خوردنهای «ساشا ایلیچ» بیندازد.
* ترک روی دفاع مستحکم
پرسپولیس در جریان بازی با مس رفسنجان بار دیگر در نبردهای رو در رو کم آورد. مدافعان پرسپولیس حدود ۴۷ درصد از نبردها را موفق شدند اما حریف رفسنجانی بهتر ظاهر شد. مهاجمان مس بارها توانستند از عمق دفاع پرسپولیس نفوذ کنند. آنها 5 بار خط دفاعی ۳ نفره فرشاد فرجی، سیدجلال حسینی و علی نعمتی را رد کردند و بیشتر از ۷ بار روی سر این مدافعان سرزنی کردند. شکاف در خط دفاعی پرسپولیس یکی از دلایلی است که باعث شده این تیم در هر ۵ بازی ابتدای فصل خود گل خورده و دروازهبانهای اول و دوم این تیم زیر تیغ انتقادات قرار بگیرند.
* تاکتیک بهتر افاقه نکرد
روند عملکرد پرسپولیس در لیگ برتر نشان میدهد این تیم با وجود تغییر تاکتیک خود باز هم با مشکل در ساختار دفاعی و انتقال سریع توپ از دفاع به حمله روبهرو است. پرسپولیس با وجود اینکه مالکیت توپ را همچون دوران استفاده از دفاع خطی در اختیار داشت اما در زمینه استفاده از فضای بازی با استفاده از هافبکهای بازیساز خود باز هم مشکل داشت؛ تاکتیکی که قرار بود روند نتیجهگیری پرسپولیس را بهبود بخشد اما تاکنون موفق نبوده است. باید دید پرسپولیس با ادامه استراتژی جدید خود میتواند نفت آبادان را در تهران شکست داده و بار دیگر به جمع مدعیان قهرمانی بازگردد یا اینکه این تیم با بحران جدی فنی روبهرو میشود.
* دست رد مهدی ترابی به سینه عیسی آلکثیر
بازی پرسپولیس و مس رفسنجان یک حاشیه جالب داشت. در جریان بازی پرسپولیس مقابل مس رفسنجان، در دقیقه 71 عیسی آلکثیر برای پرسپولیس پنالتی گرفت. طبق تصمیم کادر فنی، پنالتیزن اول پرسپولیس مهدی ترابی است و او توپ را برداشت که ضربه را بزند ولی در همین زمان عیسی آلکثیر که خودش پنالتی را گرفته بود، به سمت ترابی آمد و درخواست کرد ضربه پنالتی او را بزند. مهدی ترابی درخواست مهاجم سرخها را رد کرد و این موضوع از دید دوربین علیرضا ابراهیمی، عکاس رسانه طرفداری دور نماند. تصاویر اختصاصی طرفداری از رفسنجان نشان میدهد بعد از این اتفاق، عیسی آلکثیر ناراحت میشود و امید عالیشاه و میلاد سرلک به سمت او میروند و به او دلداری میدهند. مهدی ترابی هم بعد از اینکه پنالتی را تبدیل به گل کرد، برای دلجویی ضربهای به پشت عیسی آلکثیر زد.
ارسال به دوستان
جولان پاسورهای بالای ۴۰ سال در والیبال
بیهدف در پشتوانهسازی
طاهره صفری: درخشش و نمایش قابل قبول پاسورهای بالای ۴۰ سال در والیبال ایران نشان میدهد برنامهریزی مشخص و هدفمندی در سالهای گذشته در پست مهم و تاثیرگذار پاسوری نشده است. در پایان هفته هشتم سیوپنجمین دوره رقابتهای لیگ برتر والیبال ۳ تیم سپاهان اصفهان، شهرداری ارومیه و پیکان تهران به ترتیب در جایگاههای اول تا سوم جدول ردهبندی قرار دارند؛ ۳ تیمی که مدعی قهرمانی در مسابقات لیگ برتر هستند و تاثیر مثبت حضور پاسورهای بالای ۴۰ سال در عملکردشان بخوبی عیان است. پرویز پزشکی با ۴۲ سال در تیم سپاهان، علیرضا بهبودی با ۴۲ سال در تیم شهرداری ارومیه و سیدامیر حسینی با ۴۶ سال در تیم پیکان تهران هر یک مغزهای متفکر تیمشان هستند که با تکیه بر تجربه بالایی که دارند نقش بازیسازی در تیم و استفاده از بازیکنان را بخوبی اجرا کردهاند تا تیمهایشان در ردههای بالای جدول قرار داشته باشند. پیکان تهران در شروع فصل به دلیل آسیبدیدگی ناگهانی محمدطاهر وادی از امیرمحمد فلاحتخواه پاسور جوان خود که سابقه حضور در تیم ملی نوجوانان را داشت استفاده کرد اما عملکرد ضعیف این پاسور باعث شد خودروسازان بار دیگر سراغ پاسور ۴۶ ساله والیبال ایران بروند. با حضور امیر حسینی، پیکان به ریل پیروزی بازگشت و موفق شد در پایان هفته هشتم در ردههای بالای جدول بایستد. با بررسی نقش مثبت پاسورهای بالای ۴۰ سال در تیمهایشان این سوال تداعی میشود که چرا والیبال ایران در پشتوانهسازی پست پاسوری که مغز متفکر تیمهای والیبال به شمار میرود، بیتفاوت بوده است. حضور درخشان سعید معروف در تیم ملی، مسؤولان را به سوی تفکر بینیازی از تقویت و پشتوانهسازی در این پست کلیدی سوق داد تا امروز ضعف در پست پاسوری بیش از هر زمان دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد. محمود افشاردوست در گفتوگو با مهر درباره تاثیر پاسورهای باتجربه و بالای ۴۰ سال در لیگ والیبال ایران گفت: پست پاسوری ویژگیهای مهمی در والیبال دارد و این پست برعکس پست پشت خط زن و دریافتکننده است. اغلب پاسورها از یک رنج سنی که بالاتر میروند، به دلیل کسب تجربه بسیار قدرتمند میشوند. سعید معروف با ۳6-۳5 سال در اوج پختگی قرار دارد که همه دنیا از او تعریف میکنند. یا در لیگ برتر ایران علیرضا بهبودی، پرویز پزشکی و امیر حسینی در تیمهای خودشان بسیار عالی عمل میکنند که تمام اینها به تجربهشان باز میگردد. وی تاکید کرد: بر عکس اسپوکرها که نیاز به نیروی جوانی دارند، پاسورها هر چه سنشان بالاتر میرود، باتجربهتر میشوند و تیم را راهبری میکنند تا به اهداف سرمربی تیم برسند. در سالهای گذشته نیز همینگونه بوده است. موذن و نائینی سالهای سال برای والیبال ایران کار کردهاند و نمایشی عالی نیز داشتهاند. نمونههای بسیار دیگری نیز در تاریخ والیبال کشور حضور دارند. ارسال به دوستان
اخبار
سکوت عجیب مسؤولان فدراسیون فوتبال مقابل ادعای اردنیها
چند روزی از ادعای توهینآمیز فدراسیون فوتبال اردن نسبت به دروازهبان تیم ملی زنان ایران میگذرد و واکنشهای مختلفی در سطح جامعه نسبت به این موضوع شکل گرفته اما همچنان شهابالدین عزیزیخادم، رئیس فدراسیون فوتبال و شهره موسوی، نایبرئیس زنان موضعی نگرفتهاند و به سکوت عجیب خود ادامه دادهاند و سایت فدراسیون فوتبال یک خط هم از قول هیچ مسؤولی در این باره ننوشته تا اعتراضی داشته باشند. این در حالی است که مردم و بسیاری از ورزشکاران از دروازهبان تیم ملی فوتبال زنان حمایت کردند و در موضوع ادعای فدراسیون اردن کنارش ایستادند. حال پرسش این است: در شرایطی که ادعای اردن قابل پیگیری است، چرا مسؤولان فدراسیون واکنشی نشان ندادهاند؟ باعث تعجب و تاسف است که بسیاری از ورزشکاران رشتههای مختلف از «زهره کودایی» حمایت کردهاند اما رئیس و نایبرئیس فدراسیون فوتبال به عنوان متولی و مدیر این رشته حتی جملهای هم در حمایت از ملیپوش خود به زبان نیاوردهاند. به نظر میرسد موسوی بیش از آنکه به وظایفش در فدراسیون رسیدگی کند، مشغول فعالیتهای اقتصادی خود است و تنها گاهی مصاحبههایی از او روی خروجی فدراسیون قرار میگیرد. وی هر چند بتازگی سکوت خود را شکست و درباره برخی موضوعات فوتبال و فوتسال زنان صحبت کرد اما نه تنها در موضع مدیر فوتبال زنان، بلکه در حد یک مخاطب عادی هم حاضر به حمایت از زهره کودایی نشد. دفاع از حیثیت فوتبال زنان ایران یکی از اصلیترین وظایف مسؤولان فدراسیون است اما میبینیم هنوز پاسخی به اردن ندادهاند و گویا اهمیتی هم به آن نمیدهند. عزیزیخادم که بارها بر حمایت از فوتبال زنان تاکید کرده، اکنون چرا از دروازهبان تیم ملی حمایت نمیکند؟ سکوتشان چه معنایی دارد؟ آیا او و موسوی وظیفهای در این باره ندارند؟ در حالی که براحتی میتوانند اردن را محکوم کنند، چرا واکنشی نشان نمیدهند؟
***
علینژاد: حضور تماشاگران در بازی استقلال - نساجی آزمایشی بود
معاون وزیر ورزش گفت: حضور تماشاگران در بازی استقلال و نساجی به صورت آزمایشی بود و با توجه به بررسیهای انجام شده این بازی را انتخاب کردیم. هیچگونه تبعیضی بین تیمها و رشتههای مختلف نداریم و تنها این بازی به عنوان بازی آزمایشی برای ورود تماشاگران به ورزشگاه انتخاب شد. مهدی علینژاد، معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزیر ورزش درباره تصمیم گرفته شده برای حضور تماشاگران در بازی استقلال مقابل نساجی مازندران در ورزشگاه آزادی اظهار کرد: با توجه به اینکه از ابتدای آذرماه طرح محدودیتهای هوشمند قرار است در کشور اجرا شود، با هماهنگی ستاد مقابله با کرونا و کمیته امنیتی- اجتماعی این ستاد قرار شد به صورت آزمایشی مسابقه ۲ تیم استقلال و نساجی با حضور تماشاگران برگزار شود. این اتفاق به صورت آزمایشی بود و با توجه به بررسیهای انجام شده این بازی را انتخاب کردیم. هیچگونه تبعیضی بین تیمها و رشتههای مختلف نداریم و تنها این بازی به عنوان بازی آزمایشی برای ورود تماشاگران به ورزشگاه انتخاب شد. معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش و جوانان خاطرنشان کرد: هدف ما این بود نقاط ضعف را در این مسیر شناسایی کنیم. با هماهنگی انجام شده با شورای تامین استان، سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال خوشبختانه این کار انجام شد و 5 هزار تماشاگر در بازی این ۲ تیم حضور داشتند. نقاط ضعفی که در این راستا بود ارزیابی کردیم و در این باره با مسؤولان مربوط جلسهای را برگزار کردیم. علینژاد اظهار داشت: قرار شد با همکاری فدراسیون، حراست وزارت ورزش و جوانان، سازمان لیگ، مدیران عامل ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس و مسؤولان شرکت توسعه نواقص را برطرف کنیم و بتوانیم بعد از اینکه طرح محدودسازی هوشمند ابلاغ شد، در آذرماه با رعایت پروتکلها و اینکه افرادی که میخواهند به ورزشگاه بیایند حتما باید ۲ دوز واکسن را زده باشند، شاهد حضور تماشاگران باشیم.
***
جعل در واکسیناسیون در فوتبال آلمان
سرمربی آلمانی به خاطر جعل در واکسیناسیون مجبور به استعفا شد. روز شنبه اخباری مبنی بر جعل در واکسیناسیون توسط سرمربی آلمانی، بوندسلیگای 2 را به هم ریخت و باعث شد فوتبال آلمان در تیتر رسانهها قرار گیرد. به نقل از رویترز، «مارکوس آنفانگ» سرمربی تیم فوتبال وردربرمن چون علاقه به زدن واکسن کرونا نداشت، تصمیم گرفت کارت واکسیناسیون خود را جعل کند. مقامات آلمانی وقتی متوجه این موضوع شدند، تحقیقات خود را آغاز کردند و همین مساله باعث شد دیروز این سرمربی آلمانی از سمت خود استعفا کند. باشگاه وردربرمن از استعفای آنفانگ و دستیار او به نام «فلوران یانگ» خبر داد و نوشت در اسرع وقت برای پیدا کردن سرمربی جدید اقدام خواهد کرد. آنفانگ درباره تصمیم خود اظهار داشت: به خاطر فشار وحشتناک ناشی از این موضوع، من تصمیم گرفتم از سمت سرمربیگری وردربرمن استعفا کنم. این سرمربی آلمانی البته ادعای مقامات آلمانی را رد کرد و مدعی شد در یکی از سازمانهای مربوط 2 دوز واکسن خود را زده است. رویترز نوشت: واکسیناسیون بازیکنان و کادر فنی تیمها از ماهها قبل در فوتبال آلمان به یک موضوع بزرگ بدل شده است. یاشوا کیمیش، هافبک بایرن مونیخ، سرشناسترین بازیکنی است که از زدن واکسن خودداری کرده، زیرا نگران است این واکسنها عوارض طولانیمدت داشته باشد.
ارسال به دوستان
حکم ویلموتس در دادگاه CAS میشکند؟
فرار از یک دردسر بزرگ!
طبق اعلام برخی منابع آگاه حکم سرمربی سابق تیم ملی فوتبال در دادگاه CAS شکسته شده است. البته فعلا این خبر غیررسمی است و نمیشود آن را قاطعانه دانست. با این وجود بعضی منابع آگاه و نزدیک به فدراسیون فوتبال میگویند خبر به احتمال بسیار زیاد صحیح است و به نظر میرسد با این روال حکم 2/6 میلیون دلاری مارک ویلموتس به 5/2 میلیون یورو تقلیل پیدا کرده است. وقتی مارک ویلموتس بعد از ماهها بیکاری حاضر شد با دستمزدی پایین (حدود 800 هزار دلار) هدایت راجا کازابلانکای مراکش را قبول کند، اینطور تصور میشد احتمالا رای دادگاه CAS صادر شده اما هنوز این حکم ابلاغ نشده است. در این بین برخی منابع آگاه مدعیاند حکم 2/6 میلیون یورویی ویلموتس در فیفا به 5/2 میلیون یورو در دادگاه CAS کاهش پیدا کرده است؛ خبری که اگر صحت داشته باشد میتواند فوتبال ایران را از دردسری بزرگ نجات دهد. طبق قوانین فیفا چون ویلموتس با فدراسیون فوتبال ایران قرارداد 3 ساله امضا کرده و پولش را سر موعد دریافت نکرده بود، باید کل پول 3 سالش را میگرفت و به همین دلیل هم ایران محکوم به پرداخت 2/6 میلیون یورو به او شد. با این حال احکام دادگاه CAS طبق قوانین کشور سوییس اجرا میشود و در آن مجازات باید با جرم متناسب باشد، درباره ویلموتس استنباط این دادگاه این است فردی که کمتر از یک سال در یک کشور کار کرده است، حقش نیست کل پولش را بگیرد و به همین دلیل فدراسیون فوتبال ایران محکوم به پرداخت 5/2 میلیون یورو شده است.
* نامه جدید فدراسیون فوتبال به CAS
بعد از آغاز به کار سرمربی سابق تیم ملی ایران در یک باشگاه مراکشی، فدراسیون فوتبال ایران نامه جدیدی را در این ارتباط به دادگاه عالی ورزش (CAS) ارسال کرد. مارک ویلموتس، سرمربی بلژیکی بعد از جدایی از تیم ملی فوتبال ایران در سال ۱۳۹۸، با شکایت به فیفا خواهان دریافت غرامت بیش از ۶ میلیون یورویی از فدراسیون کشورمان شد. ویلموتس که کمتر از ۹ ماه در تیم ملی ایران کار کرده و حقوق یک سال کامل خود را (بیش از ۲ میلیون یورو) از ایران دریافت کرده بود، با این توجیه که ایران شرایط قرارداد را رعایت نکرده، باقیمانده قراردادش تا سال ۲۰۲۲ را هم درخواست کرد. فدراسیون فوتبال ایران همان زمان به دادگاه عالی ورزش شکایت کرد تا این دادگاه در رای سنگین ویلموتس تجدیدنظر کند. پروسه رسیدگی به این پرونده در دادگاه عالی ورزش که بخشی از آن هم در زمان شیوع ویروس کرونا برگزار شد، بیش از آنچه تصور میشد دچار پیچیدگی شد و حتی صدور رای ۵ نوبت به تعویق افتاد. این ماجرا تا جایی پیش رفت که ویلموتس بعد از حدود ۲ سال خودداری از پذیرفتن پیشنهادات کاری، در نهایت ۲ هفته پیش قید دور بودن از نیمکت مربیگری را زد و به پیشنهاد باشگاه راجا کازابلانکای مراکش پاسخ مثبت داد تا راهی این تیم شود. پیگیریها نشان میدهد همزمان با این اتفاق، فدراسیون فوتبال ایران نامهای را برای دادگاه CAS ارسال و در این نامه تاکید میکند ویلموتس با وجود شکایتی که از ایران انجام داده و درخواست غرامتش، به یک تیم جدید رفته است. در واقع این اقدام فدراسیون به این منظور بوده که به شکستن رای ویلموتس بیشتر امیدوار شود و از این تصمیم ویلموتس به عنوان سندی برای رد ادعای این مربی بلژیکی استفاده کند. طبق اعلام بعضی کارشناسان حقوقی، از آنجا که مرد بلژیکی پیش از پایان مدت قراردادش با فدراسیون ایران اقدام به عقد قرارداد جدیدی کرده است، نزدیک به ۱۳ ماه از میزان غرامت درخواستی ویلموتس کسر خواهد شد. این موضوع علاوه بر اینکه صدور مجدد رای پرونده شکایت فدراسیون ایران از ویلموتس را به تعویق میاندازد، فدراسیون فوتبال را به کاهش غرامت درخواستی امیدوار میکند. باید دید در نهایت سرنوشت یکی از پیچیدهترین و سنگینترین پروندههای مالی ایران در CAS به کجا خواهد رسید.
ارسال به دوستان
چرا سوژههای مهم در آثار کمکیفیت حیف میشوند؟
عباس اسماعیلگل: در گفتوگوهای فرهنگی کم پیش نمیآید که در توضیح وضعیت برخی محصولات هنری و فرهنگی از تعبیر «حیف کردن سوژه» استفاده شود. واقعیتش این است آثاری که سوژههای مهم را حیف میکنند نیز کم نیستند. اما چرا این اتفاق میافتد؟ چرا درباره برخی تولیدات فرهنگی براحتی میتوان از «حیف شدن» صحبت کرد؟ این تولیدات چه ویژگیهایی ندارند که باید داشته باشند یا فاقد چه مؤلفههایی هستند که اگر داشتند دیگر حیف نمیشدند؟
پاسخ به این سوال شاید در این مجال نگنجد اما میتوان در این باره چند تذکر داشت. پخش هر شبی سریال که از مقطعی در اواخر دهه 80 به روال شبکههای سیما تبدیل شد، به فرآیند تولید سریالها سرعت داد؛ این افزایش سرعت در تولید اما در عمده موارد با افزایش کیفیت همراه نبود. حتی کیفیت در همان سطح سابق هم باقی نماند و رفتهرفته کیفیت سریالها کاهش یافت. سپس سریال شبانه معنای متفاوتی پیدا کرد؛ آنچنان که یک دستهبندی نانوشته در تلویزیون به وجود آمد. سریالهای الف ویژه، الف فاخر و برخی سریالهای ویژه روند متفاوتتری از برآورد، متن و تولید را طی میکردند و سریالهای هر شبی در ساختاری متفاوتتر و با توجهی کمتر تولید شدند. تیم تولید هم البته در اینکه کار با چه درجهای از کیفیت تولید شود، موثر بود. چهرههای موثرتر و کاربلدتر زمان بیشتری را برای تولید سریال تقاضا میکردند و تیمهایی که تولیدات سطح پایینتر داشتند، در زمان کوتاهتری به خروجی میرسیدند و میرسند. این روند فعلا در تلویزیون ادامه دارد.
با این توضیحات شاید بتوان گفت هرشبی شدن پخش سریالها از تلویزیون یکی از اصلیترین دلایل کاهش کیفیت مجموعههای تلویزیونی بوده است. به این گزاره دقت کنید که وقتی قرار است شما هر شب از حداقل ۳ شبکه تلویزیون سریال پخش کنید، نیازمند این هستید که همزمان نزدیک به 100 سریال در یکی از مراحل تولید از طرح و ایده و نگارش تا مراحل مختلف تصویربرداری و تدوین داشته باشید. این فرآیند طبعا با امکانات فعلی تولیدی از منابع انسانی و تجهیزات تا محتوا امکانپذیر نیست. اجبار بیشتر هم ممکن است به کمتر شدن کیفیت بینجامد؛ اتفاقی که در حال حاضر منجر به تصمیمی از سوی ریاست سازمان صداوسیما شده که در ابتدا ممکن است کمی عجیب به نظر برسد اما وقتی دغدغه ساخت سریال باکیفیت مطرح میشود، این تصمیم را احترامبرانگیز تلقی میکنیم، چرا که همین دغدغه شدن کیفیت گامی رو به جلو در صنعت سریالسازی تلویزیون است. با این توضیحات میتوان این تذکر را مطرح کرد؛ وقتی برای سوژههای مهم کار کمکیفیت تولید میشود، تقریبا تفاوتی با تولید نشدن کار برای آن سوژه ندارد و گاهی حتی شرایط را برای ساخت اثری باکیفیت برای آن سوژه نیز سخت میکند. برای مثال در سالهای گذشته آثاری برای ماجرای تسخیر لانه جاسوسی ساخته شد که خود تلویزیون راضی به بازپخش آنها نیست. این اتفاق نزدیک شدن به آن سوژه را نیز سخت کرده است. یا سال گذشته سریالی درباره یکی از شهدای هستهای ساخته شد که از کیفیت قابل توجهی برخوردار نبود. شاید کسی هم اسم آن سریال را به خاطر نیاورد و در آینده نیز تلویزیون علاقهای به بازپخشش نداشته باشد. اینگونه است که تاکید میکنیم برای سوژههای ماندگار، حتما باید کار ماندگار ساخت اگر نه همان که در ابتدا گفتیم اتفاق میافتد و سوژه، حیف میشود!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|