|
حضور وزیر و جامعه ورزش در راهپیمایی ۲۲ بهمن
خانواده ورزش همگام با سایر اقشار حضور گستردهای در راهپیمایی یومالله ۲۲ بهمن داشتند. سیدحمید سجادی، وزیر ورزش و جوانان صبح روز جمعه به همراه رؤسای فدراسیونها و معاونانش در وزارت ورزش با حضور در راهپیمایی یومالله ۲۲ بهمن تجدید میثاق دوبارهای با آرمانهای امام راحل داشتند. جامعه ورزش نیز به همراه سایر اقشار در این راهپیمایی پرشور حضور داشت.
ارسال به دوستان
بررسی رخدادهایی که ممکن است در صورت عزل عزیزیخادم رخ دهد
یک برکناری و چند اتفاق
بارید بهراد: رئیس فدراسیون فوتبال ایران با چالشی جدی مواجه است. به نظر میرسد 6 عضو هیأترئیسه تمایلی به ادامه کار وی ندارند و در صدد عزل او هستند. چه اتفاقاتی پیش روی فدراسیون فوتبال است؟ مهمترین خبر فوتبال ایران علنی شدن دستور جلسهای است که در آن اعضای هیاترئیسه قرار است برای طرح موضوع عزل شهابالدین عزیزیخادم و جانشینی یک سرپرست تازه (احتمالا مهرداد سراجی) دور هم جمع شوند. صحبتهای
درگوشی با عزیزیخادم بارها و بارها انجام شده و اصحاب رسانه از قریبالوقوع بودن آن اطلاع داشتند. زمانی هم که برای این موضوع در نظر گرفته شده بود پس از بازی با امارات بود که سناریو به همان شیوه پیش رفت.
وقتی اواخر هفته گذشته چند خبرگزاری با هماهنگی خاص به طور همزمان نخستین خبر را درباره عزل عزیزیخادم منتشر کردند، همه به دنبال رسمیت این خبر و به نتیجه رسیدن آن بودند، در حالی که انتظار میرفت واکنش فدراسیون همه چیز را به حالت اول برگرداند. در نهایت مشخص شد رئیس فدراسیون فوتبال موافق چندانی در هیأترئیسه ندارد و از بین 9 نفر، حداقل 6 نفر با ادامه کار وی مخالف هستند.
نامهای با 5 امضا مورد تایید قرار گرفت تا احتمالا در جلسهای که فردا یکشنبه برگزار میشود، مساله استیضاح رئیس فدراسیون در جلسه هیاترئیسه مورد بررسی قرار گیرد و اگر این مساله در آن جلسه رای مجدد بیاورد، آن وقت برکناری رسمی عزیزیخادم در جلسهای با حضور اعضای مجمع فدراسیون و در یک نشست پرهیاهو به رای گذاشته خواهد شد که البته در آنجا ممکن است اعضای مجمع این درخواست را تایید یا رد کنند.
اما آنچه در فدراسیون فوتبال اتفاق افتاد، مورد تقریبا نادری بود؛ اینکه اعضای هیأترئیسه علیه رئیس فدراسیون چنین موضع جدیای بگیرند و درخواست برکناریاش را بدهند. با این حال درخواست برکناری عزیزیخادم پایان ماجرا نیست و سناریوهای مختلفی پیش روی فدراسیون فوتبال است که آنها را باهم مرور میکنیم.
1- عزل عزیزیخادم و برگزاری مجمع
مهرداد سراجی، احسان اصولی، بهرام رضاییان، شهره موسوی و میرشاد ماجدی 5 عضوی هستند که درخواست برکناری رئیس فدراسیون ایران را دارند. آنها در جلسهای که رئیس فدراسیون ۲ هفته برای برگزاری آن وقت دارد شرکت کرده و این موضوع را به شور خواهند گذاشت. اگر نظرات تا آن زمان تغییر نکند، در رایگیری مخفی بعدی رئیس فدراسیون از سمت خود برکنار خواهد شد و سپس این پیشنهاد به رای مجمع گذاشته میشود و در صورت رای مثبت مجمع، برکناری او قطعی میشود ولی اگر مجمع این موضوع را تایید نکند عزیزیخادم به پست خود برمیگردد.
2- عدم برگزاری جلسه هیأترئیسه
ممکن است عزیزیخادم به برگزاری جلسه هیأترئیسه اقدام نکند که در این صورت اعضا دور هم جمع شده و در یک جلسه راسا تصمیم گرفته و نامه مجددی له یا علیه او به مجمع انشا خواهد شد. البته اگر این موضوع با استعفای عزیزیخادم همراه شود دیگر نیازی به برگزاری مجمع نیست.
3- عدم برگزاری نشست هیأترئیسه و جانشینی کمیته انتقالی
فوتبال ایران باید تا دهم اسفند تاییدیه اساسنامه خود را به فیفا ارائه کند، اگرچه در فدراسیون عزیزیخادم تلاشهایی برای این مهم انجام شده و حتی مصوبه سازمان بازرسی به عنوان نهاد بالادستی مورد استناد قرار گرفته بود اما تا زمانیکه اساسنامه فعلی به تصویب نرسد فدراسیون به تعهد قبلی خود عمل نکرده است. با این وصف ممکن است تعلل در این مساله باعث شود کمیته عادیسازی (انتقالی) جای هیاترئیسه را در تصمیمگیری بگیرد و پس از تایید اساسنامه، اقدام به برگزاری مجمع کند که در این صورت ممکن است چینش اعضای هیأترئیسه تغییر کند. با توجه به درگیری فعلی بین رئیس فدراسیون و اعضای هیأترئیسه که ممکن است موجب اختلال در امور جاری و اداری فدراسیون فوتبال شود، این مساله را نیز باید جدی گرفت که درصورت وقوع چنین اتفاقی، فیفا ۳ عضو داخلی و ۳ عضو دیگر را برای کمیته انتقالی تعیین کرده و بر سر کار میگذارد. نکته جالب اینکه مجمع فدراسیون فوتبال پس از انتخاب عزیزیخادم در پایان سال گذشته دیگر برگزار نشده و مشخص نیست تشکیل مجمع بعدی دوباره چه زمانی در دستور کار فدراسیون قرار گیرد. این در حالی است که فوتبال به عنوان یک امر جاری در حال پیشروی است و تیم ملی فوتبال به تدارکات در شرایط نرمال برای برگزاری بازیهای باقیمانده مرحله مقدماتی و همچنین شروع اردویهای آمادهسازی و برگزاری بازیهای دوستانه برای جامجهانی احتیاج دارد. همچنین مساله قراردادهای کادر تیمهای مختلف ملی و برگزاری اردوها (امید، فوتسال و...) نیز از چالشهای پیش روی فوتبال ایران است که باید دید در شرایط جدید چه مسائلی بر آن مترتب خواهد بود.
* فعالیت کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال قانونی است؟
کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال در اقدامی عجیب یکی از درخواستکنندگان عزل عزیزیخادم را محروم کرده است، در حالی که در قانونی بودن این کمیته ابهامات گستردهای وجود دارد.
بعد از درخواست اعضای هیأترئیسه فدراسیون فوتبال برای برکناری و عزل شهابالدین عزیزیخادم از ریاست فدراسیون، به یکباره شاهد اقدامات عجیب و غریب از سوی کمیته اخلاق فدراسیون بودیم؛ موضوعی که انتقادات جدی را در پی داشت. در شرایطی که مهرداد سراجی، عضو هیأترئیسه فدراسیون در رسانه ملی به گوشهای از تخلفات فدراسیون فوتبال در بازه یکساله حضور عزیزیخادم اشاره کرد، ناگهان با محرومیت توسط کمیته اخلاق مواجه شد؛ آن هم با نامهای که روی خروجی سایت فدراسیون قرار نگرفت و از طریق فضای مجازی به اطلاع رسید. همین آغاز یک تشکیک و ابهام جدی شد که بررسیهای ساده و ابتدایی نیز این گمانهها را به اثبات میرساند؛ غیرقانونی بودن فعالیت کمیته اخلاق. از طرف دیگر، کمیته اخلاق با بیانیهای بیسابقه و تهدیدآمیز در سایت فدراسیون، به نوعی برای اعضای هیأترئیسه و اهالی رسانه خط و نشان کشید و اعلام کرد با متخلفانی که سعی در برهم زدن آرامش فوتبال دارند، برخورد میکند!
کمیتهای که برای صدور رای ضعیف محمدحسین کنعانیزادگان به خاطر اقدام غیراخلاقی و دور از شأن ملی و اخلاقی، زیر تیغ تیز انتقادات قرار دارد و کارشناسان معتقدند این کمیته با مدافع تیم ملی برخورد مناسبی انجام نداده و در یک سال اخیر با تاخیر در صدور آرای مختلف و انفعال مداوم، صدای اهالی فوتبال را درآورده، حالا کسانی را که قصد دارند با تخلفات در فدراسیون برخورد قانونی انجام دهند و مسیر کنونی را اصلاح کنند، تهدید میکند(!)
بررسیها نشان میدهد فعالیت این کمیته از روز برگزاری مجمع تا به امروز با اشکالات اساسنامهای جدی مواجه بوده است و به عبارتی، غیرقانونی بوده و احکام آن وجاهت نداشته و ندارد اما درست در روزی که درخواست اعضای هیأترئیسه برای مبارزه با تخلفات ثبت شده، این کمیته با صدور بیانیهای غیرمتعارف و بیسابقه، به صورت علنی از رئیس فدراسیونی که در آستانه عزل است حمایت میکند. برای عدم وجاهت قانونی فعالیت کمیته اخلاق دلایل مختلفی وجود دارد که مرور سادهای بر اساسنامه، آن را به وضوح نشان میدهد. در ابتدا باید اشاره داشت کمیته اخلاق جزو ارکان مستقل فدراسیون محسوب میشود و هرگونه فعالیت این کمیته نباید تحت تاثیر افراد و تصمیمات بیرونی باشد. امیدواریم اسدیمقدم که ریاست این کمیته را بر عهده دارد به این موضوع عنایت ویژهای داشته باشد و بداند که این کمیته چه رسالت و وظیفه مهمی بر دوش دارد.
در اساسنامه فدراسیون آمده برای انتخاب رئیس، معاون و ارکان مستقل فدراسیون، کمیته حسابرسی، کمیتههای انتخاباتی و ارکان قضایی، نامزدهایی که بیشترین رای را به دست بیاورند برای آن پست انتخاب میشوند اما در مجمع انتخاباتی گذشته هیچگونه رایگیریای درباره اعضای کمیتههای مستقل انجام نشد. چندی بعد فدراسیون با صدور اطلاعیهای اعلام کرد اعضای کمیتهها «فعلا» به کار خود ادامه میدهند تا در نخستین فرصت درباره آنها تصمیمگیری شود. به این ترتیب هرگونه صدور رای از سوی کمیته اخلاق، در حالی که هیچ رایگیریای در مجمع برای آنها صورت نگرفته و انتخابی انجام نشده، فاقد اثرگذاری به شمار میرود. در واقع، فعالیت این کمیته در این مقطع مغایر اساسنامه و فاقد مجوز قانونی بوده است.
در بند 4 ماده 62 اساسنامه نیز به طور واضح اشاره شده است رئیس، معاون و اعضای ارکان قضایی بنا بر پیشنهاد هیاترئیسه و توسط مجمع عمومی انتخاب میشوند اما انتخاب این کمیته توسط مجمع صورت نگرفته و روال قانونی آشکارا نقض شده است. با این شرایط، اکنون این انگاره مبتنی بر مفاد اساسنامه وجود دارد که فعالیت این کمیته قانونی نیست و هرگونه اقدام آن فاقد وجاهت به شمار میرود.
با این شرایط که صراحت قانونی نیز دارد، باید شائبه و ابهام دیگری را به مجموعه عملکرد فاجعهآمیز فدراسیون فوتبال در یک سال اخیر اضافه کرد، زیرا فدراسیون و رئیس آن اقدامی از 10 اسفند 99 تا امروز برای انتخاب کمیتههای مستقل فدراسیون از جمله کمیته اخلاق انجام ندادهاند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با حمید درخشان در روزهای پرحاشیه پرسپولیس
استعفای یحیی کار درستی نبود
زهره فلاحزاده: تیم پرسپولیس برخلاف سالهای اخیر، در این فصل، روز بدون حاشیهای را سپری نکرده است؛ از بسته شدن گاه و بیگاه پنجره نقل و انتقالاتش بابت بدهیهای داخلی و خارجی، استعفای سرمربی پیش از بازی سوپرجام، مصاحبه علیه یکدیگر یعنی سرمربی و مدیرعامل و ناکامی در سوپرجام و... .
«وطنامروز» به همین منظور با حمید درخشان، پیشکسوت پرسپولیس گفتوگو کرده تا دلایل بروز این مشکلات را بررسی کند.
***
* پرسپولیس نخستین جام را در این فصل از دست داد. دلیل ناکام ماندن در قهرمانی سوپرجام چه بود؟
چند دلیل وجود داشت که باعث شد این جام را از دست بدهیم. تیم ما مصدوم و محروم زیاد داشت. چند بازیکن هم کرونا داشتند و کنار گذاشته شده بودند. در واقع 4-3 بازیکن اصلی در اختیار تیم نبودند و این یعنی ۴۰ درصد تیم نبود و ترکیب تغییر کرده بود. این تغییر زیاد نمیتواند به همان شکل همیشگی جواب بدهد. به همین خاطر پرسپولیس در نیمه اول سردرگم و بدون برنامه بازی میکرد. در صحنه گلی هم که تیم دریافت کرد، به نظرم دروازهبان میتوانست بهتر عمل کند. در نیمه دوم پرسپولیس برای تغییر نتیجه تلاش کرد اما فولاد هم خیلی خوب بازی کرد. فولادیها انگیزه بیشتری برای رسیدن به این جام داشتند و قهرمانی را از چنگ پرسپولیس درآوردند. مشکل بعدی پرسپولیس مربوط به مسائل مالی و پرداخت نشدن مطالبات بازیکنان است. مورد بعدی استعفای یحیی گلمحمدی بود. مشکلات اینچنینی باعث میشود تمرکز تیم به هم بریزد و تیمی که تمرکز خود را از دست میدهد، بازگرداندنش به شرایط نرمال 3-2 هفته زمان میبرد. مشکل دیگری که خیلی در این فصل به چشم آمده، نتوانستن یا نگرفتن بازیکن جدید در نیمفصل برای پرسپولیس است. اگر پرسپولیس بتواند بازیکنی در این یک روز باقیمانده جذب کند، شرایطش خیلی بهتر میشود اما اگر نتواند قطعا در ادامه راه به مشکل میخورد.
* درباره استعفای یحیی گلمحمدی صحبت کردید. به نظر شما اقدام سرمربی پرسپولیس در آستانه دیدار سوپرجام درست بود؟
کار خوبی نبود. خیلی از مربیان مثل برانکو که تا روز آخر هم پول نگرفته بود، صحبتی نمیکردند. آنها دندان روی جگر میگذاشتند و تحمل میکردند. فکر میکنم مربیای که به پرسپولیس میآید باید شرایط را در نظر بگیرد و تحمل کند. به هر حال همه ما میدانیم وضعیت پرسپولیس از نظر مالی خوب نیست. تیم که درآمدی از جایی ندارد، این اسپانسرها هستند که کمک میکنند و وزارت ورزش که یک روز دلش بخواهد کمک میکند و روزی پول زود پرداخت میکند و روزی دیر. سالهاست استقلال و پرسپولیس چنین مشکلاتی دارند و تاکنون هم اتفاق جدیدی نیفتاده است. پس استعفا فقط به خود مربی و تیم لطمه میزند تا جایی که یک جام از دست میرود.
* بلافاصله پس از دیدار سوپرجام، یحیی گلمحمدی، مهدی شیری، مدافع تیمش را در لیست خروج قرار داد. شما موافق این تصمیم هستید؟
به این تصمیم احترام میگذارم. به هرحال این سرمربی تیم است که مشکلات تیمش را میبیند و بر اساس آن تصمیماتی را اتخاذ میکند. در این مورد هیچ خدشهای به یحیی گلمحمدی وارد نیست و تصمیمش قابل احترام است.
* صحبت از بازگشت رامین رضاییان، مدافع سابق پرسپولیس است. به نظر شما خرید خوبی خواهد بود؟
امیدوارم رضاییان در شرایط خوبی قرار داشته باشد تا بتواند به پرسپولیس کمک کند. اول باید شرایط او را بررسی کنند. رضاییان بازیکن باتجربهای است و به نظر من میتواند به تیم کمک کند.
* خریدهای اول فصل پرسپولیس در تیم جواب ندادند. شما هم موافق این نظر هستید؟
من هم با شما در این باره موافق هستم. اگر خریدها خوب بودند، الان دست یحیی برای چیدن ترکیبش باز بود و میتوانست از داشتههاش بهتر استفاده کند. متأسفانه خریدها اصلا خوب نبودند، بازیکنان جدید هم خودشان را ثابت نکردند و نتوانستند به پرسپولیس کمک کنند.
* به قهرمانی این فصل پرسپولیس امیدوارید یا سال سختی پیش رو خواهد داشت؟
پرسپولیس چیزی از سایر تیمهای مدعی کم ندارد و تنها باید یکی، دو بازیکن به تیم اضافه شود. البته پرسپولیس مدعی خواهد بود اما مدعی سخت. کار تیم نسبت به فصول گذشته سختتر شده است.
* مدیریت رضا درویش را در این مدت کوتاه چطور دیدید؟
باید به وی زمان بدهیم. او در حال حاضر تلاش میکند مشکلات پرسپولیس را حل کند. با آمدن یکماهه یک مدیرعامل نمیتوانیم بگوییم او خوب است یا بد. به نظر من آقای درویش به کمک اعضای هیأتمدیره تلاش میکند شرایط را بهبود ببخشد.
* حتما خبر دارید اعضای هیأترئیسه فدراسیون فوتبال، طی نامهای خواستار تشکیل جلسه و عزل عزیزیخادم، رئیس فدراسیون شدهاند؛ این اقدام را درست میدانید؟
باید ابتدا بدانیم هیأترئیسه دست روی چه دلایلی گذاشته که این تصمیم را گرفته است. آنها دلایلی همچون عدم شفافیت مالی، حذف سرخابیها از لیگ قهرمانان و... را مطرح کردهاند. اینها مسائل مهمی است که باید شفافسازی شود. پس از آگاهی از دلایل آن میتوان در رابطه با آن اظهارنظر کرد.
ارسال به دوستان
اخبار
پنجره نقل و انتقالات پرسپولیس باز است
مدیر روابط عمومی پرسپولیس خبر بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتی این باشگاه را رد کرد. اخباری درباره بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی باشگاه پرسپولیس به دلیل بدهی به میثاق معمارزاده و ۴ بازیکن قدیمی دیگر این تیم مطرح شد اما مصطفی لشگری، مدیر روابط عمومی پرسپولیس در گفتوگو با فارس، خبر بسته بودن پنجره این باشگاه به دلیل پرونده معمارزاده و ۴ بازیکن دیگر را تکذیب کرد.
***
معرفی رسمی سرمربی جدید عراق
فدراسیون فوتبال عراق به صورت رسمی از سرمربی جدید تیم ملی این کشور رونمایی کرد. یک منبع مطلع در فدراسیون فوتبال عراق به خبرگزاری شفقنیوز این کشور گفت: فدراسیون در نشست خود تصمیم گرفت عبدالغنی شهد را به عنوان سرمربی جدید تیم ملی فوتبال عراق به صورت رسمی معرفی کند. عبدالغنی شهد که هماکنون هدایت تیم رده سومی لیگ برتر عراق یعنی «نفت الواسط» را بر عهده دارد، تیم ملی فوتبال این کشور را در ۲ بازی باقیمانده مرحله نهایی انتخابی جامجهانی 2022 در گروه A آسیا هدایت خواهد کرد. عراق با 5 امتیاز در رده پنجم جدول 6 تیمی این گروه قرار دارد. این مربی عراقی از میان چند گزینه بومی شامل راضی شنیشل، باسم قاسم و ایوب اودیشو انتخاب شد.
***
توافق نهایی پرسپولیس با ۲ بازیکن جدید
باشگاه پرسپولیس با ۲ گزینه مدنظر سرمربی سرخپوشان به توافق نهایی رسید تا آنها در آستانه پوشیدن پیراهن این تیم در نیمفصل دوم باشند. به گزارش مهر، باشگاه پرسپولیس پس از شکست مقابل فولاد خوزستان در دیدار سوپرجام فوتبال باشگاههای کشور، تلاش ویژهای را برای جذب بازیکنان مدنظر یحیی گلمحمدی آغاز کرد. رضا درویش، مدیرعامل سرخپوشان پای میز مذاکره با مدیربرنامههای رامین رضاییان نشست تا بازیکن پیشین تیم ملی ایران بار دیگر پیراهن پرسپولیس را بر تن کند. رضاییان که عضو باشگاه الدحیل قطر است، مذاکرات خود را برای فسخ قرارداد با این باشگاه پیش برده و در نهایت بزودی نامه فسخ قرارداد خود را دریافت میکند. باشگاه پرسپولیس در تلاش است بخشی از مبلغ پرداختی بابت دریافت رضایتنامه این بازیکن را به شخص رضاییان پرداخت کند تا او با قراردادی به مدت یک فصل و نیم به پرسپولیس بپیوندد. از سوی دیگر مذاکرات باشگاه پرسپولیس با مسؤولان تراکتور برای جذب پیمان بابایی ادامه دارد تا این بازیکن در صورت امکان در نیمفصل دوم پیراهن سرخ پایتخت را بر تن کند اما مبلغ رضایتنامه ۱۰ میلیارد تومانی باعث مخالفت پرسپولیس و شخص گلمحمدی برای جذب وی شده است. او تنها در صورتی که بتواند مبلغ رضایتنامهاش را کاهش دهد به پرسپولیس خواهد پیوست. بابایی از گلگهر سیرجان نیز پیشنهاد مالی جالب توجهی دریافت کرده که در این باره تصمیم نهایی را باشگاه تراکتور خواهد گرفت. همچنین درویش با تصمیم گلمحمدی، مذاکره برای جذب مهاجم خارجی را آغاز کرده که به تفاهمهای لازم نیز رسیده است. این بازیکن در صورت امضای قرارداد، اواسط هفته آینده به تهران سفر خواهد کرد.
ارسال به دوستان
قضاوت ناصحیح علیه انقلاب اسلامی در نبود جهاد تبیین
حجتالاسلام غلامرضا منتظری*: وقتی اقدامات و خدمات شایستهای در بخشهای مختلف کشور در دوران باشکوه ۴۳ ساله انقلاب اسلامی انجام شده، یکی از وظایف همه ما آن است که تصویری روشن، صادقانه و عالمانه از کمیت و کیفیت فعالیتها، پیامدها و آثار مثبت آن ارائه دهیم تا موجب ارتقای سطح دانش و بینش مردم نسبت به وقایع و اقدامات و تلاشهای صورتگرفته برای توسعه و پیشرفت کشور شود، ضمن اینکه این کار قطعا موجب افزایش ضریب امیدواری و آرامش بیشتر جامعه خواهد شد که همین موضوع منجر به تقویت سرمایه اجتماعی میشود. باید احساس مسؤولیت اجتماعی خود را در جهتهای مختلف فرهنگی تقویت کنیم زیرا ما مسؤولیت داریم در این باره پاسخگو باشیم و مدیران همواره باید نسبت به عملکرد خود به افکار عمومی توضیح دهند.
نقش رسانهها برای ارائه تصویری روشن از جهاد تبیین و ابعاد مختلف جبهه، جنگ و جهاد تبیین این است که صادقانه درباره آن مطلب منتشر کنند؛ وقتی از جهاد سخن میگویم معمولا این واژه برای تلاشهای مقدس و کارهای ویژه به کار برده میشود و نمیتوانیم این واژه را به هر حرکت و کوششی اطلاق کنیم.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، وقتی واژه «جهاد» را به کار بردهاند، معنایش آن است که این واژه برای یک فعالیت معمولی برای معرفی و تبیین نبوده است بلکه این تلاش و اقدام نشأتگرفته از یک کار همهجانبه است. وقتی براساس جهاد تبیین تصویری ارائه شود این تصویر باید کاملا روشن بوده و بدون ابهام باشد، ضمن اینکه باید بدانیم اگر این اقدام شکل نگیرد زمینه اظهارنظرهای غلط و قضاوتهای ناروا و برچسبهای ناچسب را در داخل به وجود خواهد آورد که میتواند موجبات سوءاستفاده و بهرهبرداری بیگانگان در رسانهها و مواضع کلی کشورهای خارجی را فراهم آورد. هر کدام از دستگاهها و سازمانها متناسب با مأموریتی که دارند، باید برای تحقق جهاد تبیین برنامهریزی ویژهای کنند و از زیرمجموعه خود بخواهند مدل شایستهای برای پرداختن به این بحث ارائه دهند و به عنوان یک شاخص ارزیابی قلمداد کنند؛ باید رئیس یک سازمان یا یک وزیر آغازگر جهاد تبیین باشد و بتواند حاصل تلاشها، کوششها و راهبردها را جمع کرده و ارائه دهد و بتواند سوالات، ابهامات، شبهات و دغدغههایی که در ذهن مردم وجود دارد را پاسخی شایسته دهد و مستمراً آن را در مجموعه خود رصد کرده و بر آن نظارت داشته باشد. اگر برای افرادی که کشورمان و نظام مقدس جمهوری اسلامی را دوست دارند در موعد مقرر اطلاعرسانی درست را انجام ندهیم، آنها تصویر ناقصی از جمهوری اسلامی در ذهنشان خواهند داشت که اسیر قضاوت و عمدتا اظهارنظرات ناصحیح قرار خواهند گرفت.
حضرت امام خمینی(ره) بارها اعلام کردند اگر کار خوبی انجام میدهید حتما آن را اعلام کنید و باید اقدامات مثبت در جمهوری اسلامی برای افکار عمومی تشریح شود؛ بعد از گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی دستاوردهای بسیار زیادی در بخشهای مختلف کشور شامل نظامی، صنعتی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی داشتهایم که اگر تشریح نشود، قطعا به انقلاب جفا کرده و خیانت کردهایم که خیلی از این دستاوردها در منطقه بینظیر است و تعدادی از آنها در مقیاس جهانی حرفها برای گفتن دارد که البته قطعا به برکت انقلاب اسلامی بوده است چرا که برای به ثمر رسیدن و حفظ آن خون تعداد زیادی از شهدا به زمین ریخته شده و مدیریت داهیانه رهبر بزرگوار انقلاب منجر به رشد و توسعه کشورمان شده است. جمهوری اسلامی در حوزه انرژی صلحآمیز هستهای، نانو، هوافضا، صنایع نظامی، دانشبنیان، پزشکی و... رتبههای بالای جهانی را دارد اما بخشهایی از جامعه به دلیل غفلتی که مسؤولان برای اطلاعرسانی دقیق این دستاوردها داشتهاند، منجر به بیتوجهی جامعه به این مساله شده که باید با جهاد تبیین آن را برطرف کرد.
همواره انگشت تهدید استکبار جهانی به سمت ایران است اما به دلیل مقاومت و اقدامات فوقالعاده نخبگان، کشورمان به سمت و سویی رفته که تهدیداتش کاهش پیدا کرده است که البته یکی از دلایل آن دستاوردها و اقدامات علمی و نظامی جمهوری اسلامی است. رهبر عظیمالشأن انقلاب اخیرا فرمودند پیشرفتهای انقلاب اسلامی در برخی حوزهها محیرالعقول است و وقتی حضرت معظمله از این تعبیر فاخر و بسیار مهم به عنوان دستاورد نقل کردهاند اگر مسؤولان و مدیران برای تبیین این دستاوردها به وظایف خود عمل نکنند قطعا فرمایش ایشان در حد یک سخن باقی میماند و جنبه اجرایی پیدا نمیکند. اما اگر برای جهاد تبیین اقدامات اجرایی صورت گیرد، موجب میشود امید و اعتماد مردم بیشتر شده و سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی تقویت شود.
* نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس
ارسال به دوستان
انقلاب اسلامی، پاسدار هویت ملی
اشکان صدیق: پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 در حقیقت یک نوع بازگشت جمعی به هویت مستقل ملی بود. شاهد این مدعا را به وضوح میتوان در شعارها و آرمانهای مطروح در راهپیماییها و سخنرانیهای ابتدای انقلاب مشاهده کرد. مردم مجاهد و انقلابی ایران در کنار شعارهای اساسیای چون عدالت، آزادی، جمهوریت، استکبارستیزی و استبدادستیزی، پیوسته طالب و خواستار بازیابی و حفظ هویت ملی و میهنی خود بودند؛ مسالهای که در دوران رژیم پهلوی به صورت جدی آسیب دیده بود و در صورت تداوم به اضمحلال و نابودی ختم میشد. باستانگرایی ظاهری و تحریفشده رژیم پهلوی در حقیقت پوششی برای حمله به دین اسلام و مذهب تشیع به مثابه یکی از ۲ ستون هویتی مردم ایران بود و الا جمهوری اسلامی در سالهای متمادی به همه نشان داد دوگانه «ایران- اسلام» از اساس دوگانهای کاذب و شیطانی بوده و دین و اعتقادات مردم با حس میهندوستی آنها نه تنها تعارضی ندارد، بلکه یکدیگر را تقویت نیز میکنند. به منظور تبیین بیشتر این موضوع با دکتر «موسی حقانی» استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر گفتوگو کردیم.
***
* انقلاب اسلامی ایران چگونه توانست هویت ملی ما را از خطر اضمحلال و تخریب در مقابل غربزدگی و سایر تهدیدها حفظ و صیانت کند؟
تاریخ ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام متعلق به این سرزمین و این مردم است و اساسا این دو به طور خاصی به یکدیگر آمیخته شدهاند. به عبارتی اسلام و تشیع، تاریخ مشترک، زبان فارسی، آداب و رسوم و سنتهای ایرانی، همه، مؤلفههای هویتی این سرزمین هستند.
جریان غربگرا اساسا با سنتهای ایرانی و اسلامی مشکل دارد، بویژه از دوره قاجار که جریان غربگرا در ایران فعالیتهایش آغاز میشود و اینها عمدتا روی فرهنگ دینی ما و فرهنگ سنتی ایران متمرکز میشوند و یکسری کارهای تخریبی را آغاز میکنند.
برخی از اینها پیشنهاد میکنند باید به ایران پیش از اسلام بازگردیم و عملا دینستیزی و نابودی اساس اسلام را توصیه میکنند. این در حالی بود که ملت ایران طی سالهایی که به سلام اسلام پاسخ مثبت داد، آموزههای اسلامی با تار و پود زندگی ایرانی عجین و آمیخته شد. اتفاقا ایرانی مسلمان شیعه خیلی تصادم و تضاد با ظرفیتها و فرهنگ ایران قبل از اسلام ندارد. البته از لحاظ دینی، دین کامل یعنی اسلام را پذیرفته ولی سنتهای ملی که اسلام هم روی آن تأکید دارد نظیر نوروز، در بین ایرانیها پایدار ماند و بخوبی ایرانیها توانستند سنتهای قبل و بعد از اسلام و دستورات دینی را با هم جمع کنند.
جریان غربزده چون معتقد بود ایرانی باید از فرق سر تا ناخن پا غربی شود، عملا هم با سنتهای ملی و هم سنتهای دینی ما درافتاد.
هر چند شعار بازگشت به ایران قبل از اسلام و سنتهای ملی را میداد اما عملا وقتی کسی میگوید از فرق سر تا ناخن پا باید غربی شویم، حتما این را دریافته که فرهنگ غربی هیچ نسبتی با فرهنگ ایرانی ندارد. هر کشوری فرهنگ خود را دارد. توصیه به غربی شدن در شرایطی که در غرب هم شاهد یک دگردیسی و دگرگونی فرهنگی عمیق نسبت به یک مقطع از تاریخ جوامع غربی موسوم به قرون وسطی و عبور از دین و سکولاریزه شدن جامعه و فرهنگ و سیاست هستیم، نگاهی نسنجیده نسبت به تفاوتهای جوامع غربی با جوامع اسلامی بود که با نادیده گرفتن بسیاری از ویژگیهای طبیعی و فطری انسان در جوامع غربی مسلمانان را به غربی شدن و دست کشیدن از یکی از مهمترین مؤلفههای هویتی خود تشویق میکرد. این خطای آشکاری بود که جریان روشنفکری در ایران مرتکب شد؛ خطایی که بعدها به اساس سیاستهای فرهنگی دوره پهلوی تبدیل شد.
توصیه جامعهای با ویژگیهای فرهنگی ـ اجتماعی ایران به غربی شدن؛ آن هم در شرایطی که غرب جدید با مؤلفههایی نظیر همجنسگرایی که در کشورهای غربی به طور جدی مطرح است و الان کاملا رسمیت پیدا کرده و هیچ نسبتی با فرهنگ انسانی ندارد، چه برسد به فرهنگ مسیحی و اسلامی در هم آمیخته، یا بیتوجهی به موضوع خانوادهمحور بودن شخصیت انسان شرقی نسبت به انسان غربی که بیشتر فردمحور است، ناشی از نادیده گرفتن فرهنگ حاکم بر جامعه ایرانی بود. در عصر قاجار و پهلوی برخی میخواستند این فرهنگ را با همه ویژگیهایش به جامعه ایرانی تحمیل کنند. البته آنها برای اینکه جامعه ایرانی را غربی کنند، ابتدا باید اسلام را از سر راه برمیداشتند، لذا مجبور بودند با شعارهای ناسیونالیستی و طرح بازگشت به ایران قبل از اسلام و ترویج ناسیونالیسم نژادپرستانه، جامعه را تشویق به عبور از اسلام و صرفنظر کردن از میراثی 1400ساله کنند. البته آنها از ایران باستان هم استفاده ابزاری میکردند تا بتوانند در نهایت با حذف اسلام، جامعه ایرانی را به سمت غرب سوق دهند و در اصل شعارهای باستانگرایانه پلی بود برای عبور از اسلام و سوق دادن جامعه ایرانی به سمت غربی شدن.
همین تز را رضاخان در دوره پهلوی در دستور کار خود قرار داد. او ضمن سر دادن شعارهای باستانگرایانه، همزمان به تغییر لباس و کلاه مردان و پوشش زنان ایران دست زد که یکی از مصادیق آن منع حجاب و کشف حجاب بود. رضاخان در جریان تغییر پوشش مردان و زنان میگفت ایرانی باید صورتاً و سیرتاً اروپایی شود، این همان حرف تقیزاده بود که ایرانی از فرق سر تا ناخن پا باید غربی شود. شعارهای ملیگرایی و هزاره فردوسی هم عمدتا پوششی برای اسلامستیزی و ایجاد تقابل یا دوگانهسازی بین اسلام و ایران بود.
مقصود اصلیشان این بود که پایههای عقیدتی جامعه ایرانی را سست کنند تا راحتتر به دامن غرب و تفکر غربی بیفتد. بنابراین شما میبینید پهلویها نه تنها هویت ملی ایرانیان را تقویت نکردند، بلکه با هجوم به یکی از ارکان هویت ملی ایرانیان یعنی اسلام و استفاده ابزاری از بخش دیگری از تاریخ ایران، درصدد نابودی هویت ملی ایرانیان برآمدند.
تداوم این امر را ما در دوره رضاخان به شکل گسترده مشاهده میکنیم. نمایشی بودن آن هم آنجا معلوم میشود که از یک طرف رضاخان در تهران برای فردوسی هزاره میگیرد و از طرف دیگر بین ایلات و عشایر هر کسی شاهنامه داشت یا در جمع شاهنامهخوانی شرکت میکرد، او را سرکوب و زندانی و شکنجه میکرد! داشتن شاهنامه در بین ایلات عشایر ایرانی جرم بود و به خاطر آن زندانی و شکنجه میشدند. بنابراین معلوم میشود هزاره گرفتن عمدتا برای تشدید اسلامستیزی، استفاده ابزاری از ایران باستان و چهرههای ملی نظیر فردوسی و فراهم کردن زمینه برای غربی کردن جامعه ایران بود.
* این اقدامات که برای نابودی هویت دینی و مذهبی مردم انجام میگرفت، در دوره پهلوی دوم به چه شکل بود؟ آیا تغییری را در این رویه در زمان محمدرضا شاه شاهد هستیم؟
در دوره محمدرضا این جدیتر دنبال شده و حتی اقداماتی میشود که همان زمان در کشورهای غربی مرسوم نبود. یک نمونه آن جشن هنر شیراز بود. اینکه ادعا میشود رژیم پهلوی هویت ایرانی را تقویت کرد، یک ادعای کذب و دروغ است. در فرهنگ ایرانی ما برهنگی و بیعفتی و بیحیایی جایی ندارد اما شما در جشن هنر شیراز در ماه مبارک رمضان میبینید تئاتر «خوک- بچه- آتش» اجرا میشود که در آن صحنههای زشت جنسی به چشم میخورد که موجب اعتراض مردم شیراز میشود. سفیر انگلستان میگوید اگر ما میخواستیم این تئاتر را در انگلستان به اجرا بگذاریم قطعا نمیتوانستیم و جامعه با ما برخورد میکرد. حتی از سفیر آمریکا هم نقل شده است ما نمیتوانستیم این تئاتر را در نیویورک اجرا کنیم. ببینید اینها چه میزان شیفته غرب و فرهنگ غربی در زندگی خود بودند که حتی از خود غربیها هم در بیحیایی و ساختارشکنی پیشی میگرفتند. همین الان هم بقایای این خانواده و نوادگان آنها به سختی فارسی صحبت میکنند و هیچ نسبتی مانند پدران خود با جامعه ایرانی ندارند. فرح پهلوی رکن اصلی اقدامات به اصطلاح فرهنگی دوره پهلوی است که سعی میکند مقداری هم جنبه سنتی به کارهایش بدهد اما رویکرد اصلی کارهایی که انجام میداد، ترویج فرهنگ غرب بویژه فرهنگ برهنگی جوامع غربی است و آن هم فراتر از آنچه در غرب مرسوم بود که جشن هنر شیراز بخوبی این معنا را نشان داد.
انقلاب اسلامی دوگانهسازی غلطی را که رژیم پهلوی سعی داشت آن را القا کند، یعنی دوگانه «ایران- اسلام» از بین برد. یکی دیگر از مؤلفههای هویت ملی زبان است. زبان فارسی به عنوان زبان ملی و رسمی کشور که یکی از ارکان هویتی ایرانیهاست، توسط جمهوری اسلامی نه تنها تضعیف نشد، بلکه تقویت شد. این در حالی است که در دوره پهلوی با ترویج غربیمآبی عملا زمینه تضعیف زبان فارسی فراهم میشد. هجوم فرهنگ غربی و لغات و واژههای غربی چه در دوره رضاخان و چه در دوره محمدرضا واقعا زبان فارسی را داشت به حاشیه میراند؛ به این معنا که افتخار افراد این بود که در صحبتهایشان ۴ کلمه فرنگی حتما استفاده کنند. درست جایی که رضاخان با تأسیس فرهنگستان تلاش کرد واژههای اسلامی را از ادبیات فارسی به اسم بیگانهزدایی حذف کند، در همان مقطع میبینید واژههای فرنگی رواج پیدا میکند. در دوره محمدرضا پهلوی هم آداب و رسوم و هم زبان بیگانه در ایران رواج پیدا میکند و زبان فارسی تضعیف میشود. بعد از انقلاب بویژه شخص مقام معظم رهبری اهتمام جدی بر پاسداری از زبان فارسی به عنوان زبان ملی دارند اما در دوره پهلوی این رکن از هویت ملی ما تضعیف میشد.
آداب و رسوم و سنتهای ملی و ایرانی، به عنوان یکی دیگر از ارکان هویتساز هیچ وقت در کشور از سوی دستگاههای رسمی نظام تضعیف نشد. این در حالی است که در رژیم پهلوی با اجرای جشن هنر شیراز و امثال آن و نیز فرهنگسازی از طریق مطبوعات و سینما این رکن از هویت ایرانی- اسلامی جامعه ما مورد تهاجم فرهنگ غرب در چارچوب برنامههای رژیم شاه قرار گرفت.
سرزمین مشترک و حفظ تمامیت آن یکی دیگر از مؤلفههای هویت ملی است که رژیم پهلوی در این زمینه نیز کارنامه قابل قبولی ندارد. پهلوی اول به راحتی آرارات کوچک و قرهسو و بخشهای مهمی را در مرزهای ما با ترکیه به آتاترک واگذار میکند.
دشت ناامید را به دولت افغان واگذار میکند که کاملا وابسته به انگلستان بودند. حقوق ایران در اروند را به عراق که باز عملا مستعمره انگلستان بود، واگذار کرد. ماجرای بحرین را پیگیری نکرد در صورتی که بحرین بخشی از خاک ایران بود و فرزند ایران محسوب میشد که در نهایت به شکل مفتضحانهای در دوره فرزند رضاخان از ایران جدا شد. این واگذاری هم به وقیحانهترین شکل ممکن با این استدلال بود که بحرین دیگر نفت و مروارید ندارد و نگه داشتن آن نه تنها فایدهای برای ایران ندارد، بلکه میتواند مشکلاتی هم به وجود آورد.
این را بگذارید کنار 8 سال مقاومت مردم مسلمان ایران و نظام اسلامی در مقابل ارتش تا بندندان مسلح صدام و رژیم بعث. همچنین مقابله نظام اسلامی با تلاش گروهکهای مختلف با همکاری آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای اروپایی برای تجزیه ایران در چندین نقطه از کشور. صدام تنها نبود، بلکه 34 کشور از صدام حمایت میکردند اما یک وجب از خاک ایران از این سرزمین جدا نشد. انقلاب اسلامی هم نگاه ملی دارد و هم نگاه امتی. نگاه ملی ما ایجاب میکند از کشور و زادگاه خود صیانت کنیم و نگذاریم کسی نگاه سوء و تجاوزکارانه به کشورمان داشته باشد. متأسفانه میبینیم این مؤلفه هویتی چه در دوره رضاخان و چه در دوره محمدرضا تضعیف شده و بخشهای مهمی از کشورمان جدا میشود.
اساسا پهلوی برای ستیز با اسلام و تشیع، روی کار آمد. تشیع و اسلام 1400 سال است یکی از مؤلفههای اصلی هویت جامعه ما است. چطور کسی میتواند ادعا کند من از هویت ملی ایران صیانت میکنم و به ستیز با اسلام و تشیع برخیزد؟ چطور میشود کسی اساسا مأموریتش نابودی تشیع و اسلام باشد و همزمان ادعای حفظ و صیانت از هویت ملی را هم داشته باشد؟
* اگر امکان دارد مصادیق و موارد عینی این اسلامستیزی و مذهبزدایی حکومت پهلوی را بفرمایید.
رژیم پهلوی حجاب را منع میکند و عزاداری امام حسین(ع) را که جزو شعائر و سنتهای دینی و ملی ما شده است، منع و از برگزاری آن ممانعت کرده و برخورد میکند و در این راه از زندان و شکنجه عزاداران هم ابایی ندارد. در دوره پهلوی دوم هم هیاتها مشکلات جدی داشتند برای اینکه بتوانند یک دهه محرم را با خیال راحت عزاداری کنند.
شما میبینید در همه عرصههای دینی، پهلویها هم به جهت شخصی و هم به جهت اعمال حاکمیتی کاملا ضد این مؤلفه مهم هویتی جامعه ایران حرکت میکنند. تغییر تقویم و تاریخ شمسی کشور ما که جزو دقیقترین تاریخها در تاریخ بشر است به تاریخ شاهنشاهی، یک اقدام دیگر ضد ملی رژیم سابق است.
چطور میشود شما بخشی از تاریخ کشور خود و تمدن ۷ هزار ساله ایران را نادیده بگیرید و محدود کنید به یک تاریخ من درآوردی به نام تاریخ 2500 ساله و آن را مبنای تاریخ خود قرار دهید؟ در صورتی که تاریخ هجری شمسی که ابداع دانشمندان ایرانی است، دقیقترین سالشمار در بین تقویمهای جهان است.
ستیز با فرهنگ و سنتهای اجتماعی و خانوادگی ایرانیان با ترویج فرهنگ برهنگی در روزنامهها، نشریات، سینماها و تلویزیون که با عفت اجتماعی و پاکیزگی ملی ایرانیها و پاکدامنی بانوان ایرانی در تضاد بود، بخش دیگری از ستیز پهلویها با عناصر هویتساز جامعه ایرانی بود. شما میبینید در دوره رضاخان به یک شکل و در دوره محمدرضا هم با ابزارهای مختلف مانند سینما و تلویزیون و نشریات، بیعفتی و برهنگی ترویج میشود. در دوره رضاخان، تیمورتاش در کلوپ ایران که سال 1306 تأسیس میشود، برای نخستینبار رقص مختلط زنان و مردان را راه میاندازد و در همان جا آقای تیمورتاش وقتی چشمش به همسر رجال دولتی میافتد، هر کدام را که اراده میکرد، تصرف میکرد. در کجای جامعه و فرهنگ ایرانی چنین چیزی پسندیده بود و رواج داشت؟ همین کار را تیمور بختیار در دوره محمدرضا پهلوی میکند. علیرضا پهلوی، فرزند رضاخان در خیابانهای تهران به زور میآمد و زنان و دختران مردم را میربود و مورد تعرض قرار میداد. اینها در فرهنگ ایرانی قبیح است و هیچ وقت ایرانی رضایت به این ننگ و آلودگی نمیدهد. محمدرضا پهلوی برای خوشگذرانی سلطان عمان و شاه اردن و دیگر متحدان خود ـ بنا بر آنچه در خاطرات علم ثبت شده است ـ دختران ایرانی را در اختیار آنان میگذاشت. این در حالی است که حرمت زنان و بانوان و عدم پردهدری در مناسبات خانوادگی بخش مهمی از سبک زندگی ایرانیان محسوب میشود که در ادبیات و فرهنگ ایرانی به وضوح دیده میشود. در ادبیات داستانی ما در شاهنامه و امثال آن که برای مثال به دلدادگی زال و رودابه و به دنیا آوردن رستم اشاره میکند، آنچه بیان میشود کاملا عاری از واژهها و صحنهسازیهای سخیف است اما در سینما و تلویزیون و نشریات دوره پهلوی شما وقیحترین تصاویر را مشاهده میکنید. تبدیل بانوی پاکدامن ایرانی به مدل برهنه جهت تبلیغات کالا و فیلم، قدم دیگر آنها برای غربی کردن جامعه ایران بود که اگر ادامه پیدا میکرد میتوانست منجر به یک ازهمگسیختگی اجتماعی در کشور شود.
مروری بر کارنامه رژیم پهلوی در عرصه هویت ملی ایرانیان، بیانگر بیگانگی آنها با عناصر اصلی هویتی مردمان این سرزمین است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|