یادنامه «وطن امروز» به مناسبت سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)
امام جمهور
امام احیاگر قرائتی از اسلام بود که با توافق نانوشته متحجران و سکولارها رو به فراموشی بود؛ اسلام توحید و عدل در متن زندگی فردی و اجتماعی
در عصری که جهان تحت سیطره و حاکمیت مکاتب و ایسمهای مختلف بود، در قرنی که دین و مذهب به کلی از صحنه جامعه و سیاست حذف شده بود، در برههای که ارتباط با مبدأ هستی و پروردگار عالم صرفا در تجربه شخصی و خصوصی در خانه یا در نهایت مسجد و کلیسا خلاصه میشد، مردی پا به عرصه وجود گذاشت که تبار از پیغمبر آخرالزمان داشت و داعیهدار برقراری حکومت الله در زمین و زمینهسازی برای ظهور انسان کامل بود؛ مردی که با تکیه بر منابع اصیل دین که یک بال آن قرآن و بال دیگرش اهل بیت پیامبر است، با نگاهی اجتهادی و ناظر به مسائل و مشکلات روز، ایدهای را به میدان آورد که چشم جهانیان را به خود خیره کرد. او مثل یک فیلسوف نبود که ایده و طرح اصیل و در عین حال روزآمد خود را در مجلداتی منتشر کند و آرزوی تحقق آن را بر دل خوانندگان آن بگذارد، بلکه او گوش به این آیه قرآن داشت: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِـلهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا». او وقتی حرف میزد. برای آن حرف قیام میکرد و از همین رو حرف او بر دل تودهها بویژه مستضعفان مینشست. به منظور بررسی و واکاوی ایده و طرح نو حضرت امام خمینی(ره) در جهان معاصر، گفتوگویی با دکتر عبدالحسین خسروپناه داشتیم؛ در کنار 2 یادداشت از استاد حسن رحیمپورازغدی و دکتر مهدی جمشیدی که به این موضوع پرداختهاند.
امام، احیاگر اسلام جاری در زندگی
زمانی که سخن از مکتب امام میکنیم، از عناصری سخن میگوییم که در یک روابط منطقی و حساب شده در تعامل با یکدیگر هستند. این عناصر در پیوستگی با هم یک منظومه را میسازند. گفتار پیش رو با دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه پیرامون منظومه فکری امام خمینی(ره) مدخلی است برای ورود علمیتر و دقیقتر به نظام اندیشهای و عملی امام راحل.
* جناب دکتر خسروپناه! درباره حضرت امام یکی از مهمترین سؤالاتی که به ذهن هر جستوجوگری در تاریخ معاصر ایران ممکن است خطور کند، این است که اساساً حرف نوی حضرت امام برای مردم ایران چه بود که اینچنین مورد استقبال همه اقشار ملت قرار گرفت؟ اگر بخواهیم یک تصویر جامعی از منظومه فکری و عملی حضرت امام(ره) داشته باشیم، این منظومه را چگونه ترسیم میکنید؟
شاید استحضار داشته باشید که 5 سال پیش کتابی به نام منظومه فکری امام خمینی(ره) منتشر کردیم که این کتاب نظامهای بینشی و منشی و اجتماعی امام را معرفی کرده است. برای پاسخ به سوال شما خیلی مختصر به مباحث و نکاتی از منظومه فکری حضرت امام اشاره میکنم. نکته اول اینکه منظومه فکری امام خمینی(ره) از یک جهانبینی اسلامی شروع میشود. میدانید که همه نظامات اجتماعی و ایدئولوژیهای اجتماعی مبتنی بر جهانبینی حاکم بر آن است، مثلا ایدئولوژی لیبرالیستی، ایدئولوژی سوسیالیستی، ایدئولوژی مارکسیستی یا ایدئولوژی فمینیستی هر یک دارای یک جهانبینی است، لذا خیلی مهم است که به این نکته توجه شود که مبنای جهانبینی امام چیست؟ توحید، زیربنای جهانبینی حضرت امام است. اما کدام توحید؟ همه مردم دنیا خدا را قبول دارند و تعداد ملحدان بسیار بسیار اندک است. گاهی شلوغ میکنند و سر و صدا میکنند اما اینها تعدادشان زیاد نیست، عمده انسانها در دنیا خدا را قبول دارند و خیلیها معاد را قبول دارند اما کدام خدا را قبول دارند؟ خدایی که فقط خالق هستی است یا خدایی که علاوه بر خالقیت، ربوبیت هم دارد؛ هم ربوبیت تکوینی و هم ربوبیت تشریعی. مثلا نیوتن هر زمانی که مسائل علمی برایش پاسخگو نبود، میگفت خدا خواسته است؛ the god of gaps (خدای رخنهها) خدا خواسته است. یعنی هر زمان مسالهای علمی حل میشد و طبیعت را تبیین میکرد، نمیگفت خدا خواسته اما هر موقع حل نمیشد، میگفت خدا نخواسته است. خدا ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی بر هستی دارد و بر اساس توحید در ربوبیت تشریعی است که توحید در عبادت و توحید در اطاعت معنا پیدا میکند. بر اساس توحید در ربوبیت است که اسلامشناسی و ولایتشناسی معنا پیدا میکند. بعضی افراد به بهانه روشنفکری میآیند اسلام جامعنگر و ناب محمدی را میگویند دین فردی و معنوی است. در حالی که دین اسلام هم بیانگر رابطه انسان با خدا، هم بیانگر رابطه انسان با خود، هم بیانگر رابطه انسان با دیگران، هم بیانگر رابطه انسان با طبیعت و هم بیانگر رابطه انسان با ماورای طبیعت است. در واقع اسلام ۵ نوع رابطه انسان را بیان میکند. بعضی، اسلامشان جامعنگر نیست، بلکه اسلام گزینشگر است، اسلام سکولار است اما اسلام ناب محمدی(ص) اسلام سکولار نیست، اسلام جامع است، چون ربوبیت تشریعی خداوند، ربوبیت جامعی است. اگر کسی اسلام ناقص را بیان کند، مشخص است که ربوبیت تشریعی خدا را ناقص بیان کرده است. بر اساس این ربوبیت تشریعی اسلامی که امام بیان میکنند، اسلام جامعنگر است و از آن به اسلام ناب محمدی تعبیر میشود؛ در مقابل اسلام آمریکایی. اینها تعبیرهای امام است. اسلام متحجرانی که میگویند اسلام کاری به سیاست ندارد، این اسلام جامعنگر نیست. بعضی روشنفکرمآبها نیز میگویند اسلام کاری با سیاست ندارد، این هم اسلام جامعنگر نیست. این اسلامی است که آمریکاییها از آن بدشان نمیآید و با آن هیچ دعوایی ندارند. اما اگر اسلامی، اسلام ناب بود، اسلام حیات بود، اسلام حیات طیبه بود، اسلامی بود که 5 نوع رابطه را بیان میکند با این دیگر نمیتواند مخالفت کند.
*یعنی میشود این نکته را مطرح کرد که مسأله ولایت فقیه که از سوی حضرت امام بیان شد، ریشه در اندیشه توحیدی و ربوبیت تشریعی دارد، یعنی چون خداوند برای همه وجوه ارتباطی انسان برنامه دارد، این برنامه باید ذیل ولایت در وجود انسان و جامعه محقق شود؟
بله! بر اساس این جهانبینی توحیدی و اسلام جامعنگر مسأله ولایت مطرح است. ولایت رابطه و پیوند ناگسستنی ولی با مولی علیهم است. بر اساس اصل ولایت، امام نظامات اجتماعی را شکل داده است. نظریه ولایت فقیه امام مبتنی بر ولایتشناسی است که جزو جهانبینی اسلامی است. بر اساس ولایتشناسی که از اسلامشناسی و خداشناسی توحیدی گرفته شده، نظامات اجتماعی شکل میگیرد. امام خمینی(ره) تاکید دارند نظامات اجتماعی ما ۲ رکن دارد: یک مردم، دو اسلام. اسلام همان توحید در ربوبیت است که احکام را بیان کرده است. اسلام هم احکام فردی دارد، هم احکام اجتماعی؛ احکام اقتصادی، احکام سیاسی، احکام جهاد، مبارزه و دفاع، احکام حدود و قصاص و دیات، این اسلام است. مردم هم باید حضور در صحنه داشته باشند، مشارکت داشته باشند تا اسلام ناب محمدی(ص) تحقق پیدا کند. اگر مردم نباشند که اسلام تحقق پیدا نمیکند، لذا حضرت امام به نظام فرهنگ اسلامی، نظام مدیریت، نظام سیاست، نظام اقتصاد، نظام حقوق، نظام قضا، نظام امنیت و دفاع اشاره کرده و پرداخته است، با این حال عنصر اصلی همه نظامات اجتماعی عنصر ولایت است.
* در منظومه فکری امام دقیقا بعد اجتماعی ولایت به چه معناست؟
یعنی پیادهسازی احکام اسلام در قالب اراده مردم از سوی امام معصوم یا نایب او. البته حضرت امام برای اینکه این نظامات اجتماعی تحقق پیدا کند، یک نظامات معنوی اخلاقی- عبادی - تربیتی را نیز تبیین کردند که اگر انسان خودسازی نداشته باشد، بنده خدا نباشد، اهل معنا نباشد، اهل فضایل اخلاقی نباشد، نظامات اجتماعی اسلام را نیز تفسیر غلط میکند و انحراف در آن ایجاد میکند.
بارها از امام میشنیدم که میفرمودند تا جوان هستید خودسازی کنید. اگر خودسازی در جوانی اتفاق نیفتد، در سن میانسالی و پیری نمیتوانید خودسازی کنید. انسان در جوانی باید بنده خدا شود. انسان در جوانی باید تربیت بیابد. انسان در جوانی باید فضایل اخلاقی را کسب کند. حسادت، کینهتوزی، رقیبشکنی و تکبر را از صحیفه جانش حذف کند. اهل معنویت باشد، اهل تهجد باشد، اهل نافله شب باشد، اهل مناجات با خدا باشد، اهل بکاء و گریستن در مقابل معبود باشد. اگر انسانی خودسازی کند، بعد در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مدیریت و قضاوت درست عمل میکند. اگر انسان هوای نفس خود را کنترل کند، در مسائل قضایی گرفتار وسوسههای پولپرستان و دنیاپرستان نمیشود. حکم خلاف شرع نمیدهد. اگر انسانی خودساخته باشد و بنده خدا باشد، قطعا این انسان مردم را فراموش نمیکند. خود را خادم مردم میداند. صادق مردم میداند. اما هنگامی که خودسازی نداشت، غرور و تکبر داشت، خدمت به مردم نمیکند. مردمدار نیست. انس با مردم ندارد. گوهر زندگیاش اشرافیگری میشود.
حضرت امام میفرمودند حزب، حزب مستضعفین، حزبالله یعنی حزب مستضعفین، حزب محرومان. چرا بعضی سیاستمداران مردمدار نیستند؟ خود را سیاستمدار انسانی نیز میدانند! چرا؟ چون خودسازی نکردند، چون اخلاق و فضایل اخلاقی را کسب نکردند، ملکات فضیلت را در جان خود تحقق نبخشیدند، بنده خدا نبودند. اگر بنده خدا باشند، خادم مردم میشوند. لذا حضرت امام(ره) بر اساس خداشناسی توحیدی و اسلامشناسی جامعنگر و ولایتشناسی سراغ نظامات اخلاقی-معنوی و تربیت فرد میرود و بعد وارد نظامات اجتماعی میشود و نظام مدیریت و سیاست و اقتصاد و حقوق و قضا و امنیت و فرهنگ را بر اساس احکام اسلام و اراده مردم دنبال میکند.
حضرت امام واقعا معتقد به جمهوری اسلامی بودند. بعضی افراد خیال میکردند امام به خاطر رعایت غربیها جمهوریت را گفتهاند، نه. ارزش جایگاه مردم بر اساس آیه «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» نص قرآن است.
یکی دیگر از بخشهای منظومه فکری امام خمینی اهداف اجتماعی اسلام است. امام میفرمایند اهداف اجتماعی اسلام، استقلال اسلامی، آزادی اسلامی، عدالت اسلامی و پیشرفت اسلامی و تمدن اسلامی است. یعنی تمام نظامات اجتماعی باید به این سمت برود که کشورتان مستقل باشد. یک روز شوروی حکومت نکند، یک روز آمریکا حکومت نکند، یک روز داعش از کشورهای اجانب نفوذ نکند، خود مردم حکومت کنند و استقلال داشته باشند. اهداف نظام استقلال است، آزادیهای مشروع و نه نامشروع است، عدالت اسلامی است. امام میفرمایند اگر استقلال، آزادی و عدالت تحقق پیدا کرد، کشور پیشرفت میکند. در نانوتکنولوژی، در بیوتکنولوژی، در مسائل اقتصادی، مسائل هستهای، در مسائل سلولهای بنیادی، در تولید واکسن و در علم پزشکی و... رشد میکنید و بعد میتوانید تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی را بسازید.
منظومه فکری حضرت امام یک منظومه جامعی است از جهانبینی اسلامی، نظامات معنوی اخلاقی و نظامات اجتماعی که اهداف آن استقلال، آزادی و عدالتی است که منتهی به پیشرفت و تمدن اسلامی است. این منظومه فکری امام است که بر اساس قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت با روش اجتهاد است. امام حکیم بودند. یعنی اهل فقه بودند و فقیه و فیسلوف و عارف بودند و در یک کلام امام حکیم بودند. با استدلال عقلی و آیات و روایات مباحث خود را مطرح میکردند و جامع بودند. امام از تاریخ نیز بسیار استفاده کردند. امام جریانها را خوب میشناختند و جریانشناس به تمام معنا بودند.
به نظر من هر عالم و شخصیت برجسته دینی در کشور خود باید جریانهای فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را جریانشناسی کند. جریانها را درست بشناسد تا بتواند تصمیمگیری کند.