شنید این خبر پیرمردی نزار 

به زودی شود جمعیت تار و مار

 

 نزایند چون بچه، فردا وطن

بزاید ز این بی‌کسی زیر بار 

 

 نهیبی به خود زد که ‌ای شیر پیر 

 بپا خیز و طرحی نو از خود در آر

 

در اول قدم طبق گفتار شرع

بکن همسران جوان اختیار

 

 که زایند بی‌وقفه در چند سال

شکم‌های چندین قلو هر بهار 

 

 بگیرند در امر نوآوری

 و مسکن ز بانک‌ محل اعتبار

 

به لطف خدا 16 تن شوند

  و با چار قل نسل‌شان شصت و چار

 

در این مرحله فکر یک قسط وام 

 در آورد از روزگارش دمار  

 

شکست از کمر، خورد قدش دوتا

 به فرزند خود گفت روزی سه بار

 

  بیاور نوه چار تا پشت هم

 که پشتت شود محکم و استوار

 

 

با تصویب قانون جوانی جمعیت در مجلس، دست‌اندرکاران مختلف نسبت به این قانون احساس تکلیف کرده و تمام توان خود را برای افزایش فرزندآوری به کار بسته و برنامه برگزاری 70 سمینار رشد فرزندآوری را برای هفت سال آینده به تصویب رساندند. از آنجا که اهمیت و فوریت این موضوع غیر قابل انکار است، لذا اولین سمینار همین دیروز برگزار شد که گزارش آن در ادامه خواهد آمد.

در ابتدای این مراسم مدیرکل ارشد سازمان بالادستی امور خانواده و جوانان طی سخنانی به اهمیت و لزوم افزایش فرزندآوری پرداخت و تاکید کرد جمعیت باید افزایش پیدا کند. او برای کمک به این امر، به صورت داوطلبانه بانی برگزاری 7 تا از 70 سمینار افزایش فرزندآوری شد و گفت علاوه بر ناهار، صبحانه هم هلیم با شکر می‌دهیم. در ادامه مراسم، رئیس سازمان حفاظت از آمار زاد و ولد خانواده‌ها پشت تریبون رفته و ضمن تاکید بر لزوم افزایش فرزندآوری انتقاداتی را نیز به عملکرد سازمان بالادستی امور خانواده و جوانان نسبت به حمایت از خانواده‌ها مطرح کرد و از رئیس این سازمان درخواست کرد در سمینارهای بعدی هلیم را با نمک و قیمه سرو کنند. در ادامه مراسم به منظور سرگرم شدن حاضران از یکی از شعبده‌بازان مطرح کشور دعوت شد تا لحظات مفرحی را برای افراد حاضر در سالن خلق کند. او در یک نمایش تأثیرگذار توانست یک نوزاد را از درون کلاه درآورده و در عرض ۵ ثانیه او را به یک جوان 30 ساله موفق تبدیل کند. حاضران او را خیلی تشویق کردند. در پایان مراسم نیز مجری از مادر 8 فرزند دعوت کرد تا به روی صحنه آمده و از مشکلات فرزندآوری و موانع رشد و بالندگی فرزندان در جامعه برای حاضران صحبت کند. البته به دلیل ضیق وقت و گرسنه بودن میهمانان، این برنامه لغو و حاضران برای صرف ناهار از سالن خارج شدند.

 

همه می‌دانند که جوانی جمعیت نیاز به طرح‌های فوری و ضربتی دارد، زیرا طرح‌های بلندمدت و ریشه‌ای خیلی حال و حوصله می‌خواهند و آدم خسته می‌شود. متن زیر حاوی چند پیشنهاد زودبازده برای مسؤولان مربوط جهت جوانی جمعیت است:

 

۱. به ثبت‌احوال ابلاغ شود که تاریخ تولد متولدان امسال را به تاریخ ۷ سال آینده ثبت کنند. اینطوری ۷ سال زمان خریده‌ایم و تا بسته‌شدن پنجره جمعیتی ۱۴ سال وقت داریم. یعنی می‌توانیم چهار سال هم استراحت کنیم و وقتی رُند ۱۰ سال وقت داشتیم بنشینیم سر فرصت تصمیمات اساسی بگیریم و تازه باز هم بیشتر از حالا وقت داشته باشیم. 

 

۲. نصف بیشتر افزایش جمعیت سال‌های اخیر به خاطر تصویب قوانینی مثل بلیت نیم‌بهای سینما برای خانواده‌های سه‌فرزندی است‌. چرا همین قوانین را بسط ندهیم؟ مثلا برای فرزند چهارم، به همراه بلیت نیم‌بها یک بسته چیپس هم اهدا شود. با تولد فرزند پنجم، خانواده بین چیپس سرکه‌ای و فلفلی مخیر خواهند بود، و خانواده شش فرزندی به همراه چیپس یک عدد ماست موسیر هم دریافت خواهند کرد.

 

۳. کاهش قیمت کالاهای اساسی حتما به افزایش جمعیت کمک خواهد کرد. البته در سال‌های اخیر اقلامی مثل تور سه شب و چهار روزه ترکیه با صبحانه، مواد مخدر صنعتی و دلار زیمبابوه کاهش قیمت چشمگیری داشته‌اند که در جای خود انگیزه‌بخش بوده و جای تقدیر و تشکر دارد. می‌ماند چیزهای کم‌اهمیت‌تری مثل پوشک و شیرخشک که برای آنها هم عجله‌ای نیست، کو تا ۷ سال دیگر!

 

 

با پیر مغان بگو بیاید

کار همه را رفو نماید

 

تشویق کند به بارداری

ما را به خوشی امیدواری

 

ما را که بیاوریم فرزند

دو حبه نبات و کله قند

 

کاکل به سر و امید مادر

همراه پدر، دو یار و یاور

 

کارش  بشود همیشه قانون

تا گرم شود درون کانون

 

رفته آورده ملخ، اردک و هاپو ز شعور 

که شود فاتحه‌خوانَش ز هوا بر سر گور

 

 با جک و جانوران زیسته غربی بشود 

جای صنعت که بیاموزد از آن کله بور!

 

توی این جنگل وحشی، تو بگو سختت نیست؟!

راحتی! البته که جنس شما هم شده جور 

 

تا که داغ است و زمان هست در این «گلدن تایم» 

بزنی نان سه تا بچه ترگل به تنور!

 

مستمر است همین «نهضت تکثیر خودی»

 تا  هر آن کس که نبیند بشود در جا کور

 

 

خواهی نشوی غم‌زده فرزند بیاور

خارج نشوی از رده فرزند بیاور

این نسل که داریم به پیری شده نزدیک

ای جان و دلم «این بَده»... فرزند بیاور

خواهی نشود خانه و کاشانه زمانِ

پیری تو ماتم‌کده، فرزند بیاور

باشد که به پیری نکشی هر شب و روز از

تنهایی خود عربده، فرزند بیاور!

 

خانوم موعلم اجازه! ما تک فرزند هستیم، یعنی خاهر و برادر نداریم. نمی‌دانیم چرا ما هر چقدر حرف‌های کارشناس برنامه را به مادرمان توزیح می‌دهیم، تحط تعسیر قرار نمی‌گیرد. ما به او می‌گوییم اگر فرزند بیشتری داشته باشد، بچه‌اش مسعولیت‌پذیر می‌شود و اگر خاهر داشته باشیم، او به جای مادرمان موقع املا گفتن، سرش را به دیوار می‌کوبد. مادرمان می‌گوید: هنوز قرز و قوله‌ها و قِست‌ هزینه‎‌های ناباروری‌اش تمام نشده. خانوم! از آنجایی که ما بچه زمانه هستیم، زود قانع نشدیم و گفتیم الاوه بر برنامه‌های کارشناس خانواده، اخبار هم می‌بینیم و وزیر بهداشت گفته بچه‌ها را در بیمارستان‌های دولتی ارزان به دنیا می‌آورند. اجازه خانوم! مادر ما هم خیلی حاضر جواب است و گفت: همین که املاهایت پر از قلت املایی است به خاطر همان بیمارستان دولتی است که به خاطر کمبود امکانات مجبور شدند تو را در شیشه آکفاریوم نگه دارند و حباب مغزی شدی. خانوم موعلم فکر کنم شما هم قزیه را گرفتید که چرا همیشه نمره املای من 2 می‌شود. تازه! ما چیزهای زیادی از مادرمان شنیدیم که اگر بگوییم عابرویمان می‌رود اما خیلی خوشحال هستیم که وزیر بهداشت گفته 7 سال فرصت داریم قرز و قوله‌هایمان را بدهیم تا ساهب خاهر و برادر شویم.

 

آمار جمعیت را بالا نمی‌توان برد

 از ترس رنج پیری باید که سکته زد مرد

 یک آدم حسابی انگار دیده خوابی

 از هفت تا کبابی هی جوجه خورد و هی برد

 گفتند هفت سالی با مشکلات مالی

 هی باس بزاد ملت باید که بچه آوُرد

 با محتسب بگویید احوال مالیم را 

یک نان‌خور اضافی دیگر چه می‌توان خورد؟

 زد پشت گردنم را آقای اصغر آقا 

گفتا خدا که روزی را بر من و تو نسپرد

 من هفت بچه دارم غرغر به لب ندارم

 هرچند این تورم پا تا سر من آزرد

گر بچه‌دار باشی بس کامکار باشی

حتی اگر کُند خرج، دندان به کام تو، خُرد

 در عنفوان پیری هم شاد هم امیری 

حالش چو می‌بری از این بازی دو سر برد

 

بازخوانی کتیبه‌های شهر سوخته، اطلاعات مهمی را در مورد شیوه افزایش جمعیت ساکنان قدیم ایران به دست داده است. اطلاعاتی که کم و بیش سرلوحه مسؤولان امروز نیز قرار گرفته است و حتی با عنوان «رویکرد خشونت درمانی موثر» در بعضی دانشگاه‌های تربیتی تدریس می‌شود:

- صحبت مداوم مسؤولان در میان مردم با موضوع خطرهای بی‌شمار کاهش جمعیت.

- نگارش جزوات سنگی در مورد این موضوع و ارائه آنها به صورت کیلویی در معابد.

- نصب پوست حیوانات بزرگ در سطح شهر و ارائه برگ درختان کوچک مصور و قابل نصب روی لباس با تصاویر پیرزن‌ها و پیرمرد‌های تنها مانده و شعار «شهر سوخته جوان بمانی»

- ارائه نقشه گنج‌ غارهای غریب‌کش مغولستان به خانواده‌های دارای سه فرزند.

- دادن سه و نیم متر زمین به هر پدر و مادری که فرزند دوقلو به بالا به دنیا آورده‌اند برای دفن خراب‌کاری‌های فرزندان‌شان.

- دادن حق سوارکاری به مادرانی که چهارمین فرزند خود را به دنیا آورده‌اند.

- فلک‌کردن پدر و مادرهای دارای یک فرزند که فرزندشان آنها را تنها گذاشته  همراه با به گردن انداختن پوست نوشته «مایه عبرت».

 

چنین گفت کیخسرو پاک دین

ز وقتی شدم شاه ایران زمین

 

ببینم که هر سال بین یلان

شود پیر افزون و اندک جوان

 

اگر نسل فرتوت بر سال هفت

بر این دست فرمان همی پیش رفت

 

نبینید در وقت جنگ و جدل

به‌جز عده‌ای پیر و کور و کچل

 

چنین گفت رستم به شاه جوان

خودت نیک دانی که در سیستان

 

ز آمار رسمی که کمتر ز بیست

به هر خانه‌ای بنگری بچه نیست

 

به رستم چنین گفت آن شهریار:

خدایی تویی ناجی این دیار

 

مگر باز هم رستم پهلوان

وطن را رهاند از این هفت خان

 

شما هم دلیران همه سر به سر

بر این کار بندید محکم کمر

 

در این وقت اندک تقلّا کنید

و این کشور پیر برنا کنید