|
ارسال به دوستان
تأملی بر مفهوم جنگ شناختی و نقش جهاد تبیین در خنثیسازی توطئه نرم دشمن علیه انقلاب اسلامی
نبرد نوین ذهنها
مدتهاست یکی از کلیدواژههای اصلی رهبر معظم انقلاب، «جهاد تبیین» است. ایشان به مناسبتهای مختلف بر لزوم جدی گرفتن این عرصه جهاد تاکید میکنند. التهابات اخیر در کشور بیش از پیش نمایان کرد چه مقدار جهاد در عرصه تبیین برای استحکام و استمرار آرمانهای انقلاب اسلامی لازم و واجب است. جنگ رسانهای دشمن، پمپاژ شبهات و شایعات، ترفندهای جنگ روانی و حمله به مبانی فکری و ایمانی جامعه، حملاتی است که به صورت عیان و واضح به سمت انقلاب اسلامی روانه شده است و همینها لزوم جدیتر گرفتن عرصه جهاد تبیین را نمایان میکند. به همین منظور در این شماره از صفحه اندیشه «وطنامروز»، در گفتاری از حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه واکاوی بیشتری خواهیم داشت از عرصه جنگ شناختی و پاتک جهاد تبیین در برابر این تهاجم.
***
یکی از اقسام جنگی که اکنون علیه ملت ما در جریان است، جنگ شناختی است. یکی از اقسام جنگ نرم، جنگ شناختی (Cognitive war) است.
شناخت اینجا معادل انگلیسیاش knowledge و science نیست، بلکه Cognitive است، یعنی دانش، بینش، نگرش و منش. این 4 مفهوم با هم میشوند Cognitive. دانش معرفت است، یعنی آنچه با ذهن ما سروکار دارد. بینش باورهاست، نگرش نیتهاست و منش خلقیات است. جمع دانش و بینش و نگرش و منش میشود Cognitive. در این جنگ، شناخت و باور ما دستخوش تغییر میشود. مثلا فرض کنید یک رزمندهای 8 سال در دوران جنگ در جبههها بوده و با دشمن جنگیده است اما با گذشت چند سال بگوید حیف از جوانیمان که در جبهه گذشت! شما میبینید جنگ شناختی با او کاری کرده است که به یکباره پس از سالها اینگونه درباره دفاعمقدس سخن میگوید. جنگ شناختی بر سر او این بلا را آورده و باورهای او را تغییر داده است. یعنی عنصری که مایه افتخار است و آن جهاد در برابر دشمن است، دقیقا در ذهن یک شخص تبدیل شود به نقطه شرمساری. ببینید! اصلا اگر ما مسلمان هم نباشیم، دشمن وقتی به سرزمینمان حمله میکند، باید از آن دفاع کنیم. جهاد بر زن واجب نیست ولی دفاع بر زن هم واجب است، یعنی دفاع نسبت به جهاد اصطلاح نظامی مهمتری است. جهاد بر نوجوان به سن تکلیف نرسیده واجب نیست، لکن دفاع واجب است، یعنی هر کسی که بتواند باید از کشور در برابر دشمن دفاع کند، لذا وقتی که مغولها به ایران حمله کرده بودند، بعضی بزرگان و علما در مقابل مغولها ایستادند. ما چند نوع مقابله در برابر مغولها داشتیم. مثلا یکی مثل خواجه نصیرالدین طوسی رضوانالله تعالی علیه، هلاکوخان را مدیریت کرد، به این معنا که مغولها قبل از خواجه نصیر کتابخانهها را آتش میزدند و مردم را میکشتند و جنایات میکردند اما خواجه توانست از او یک انسان علاقهمند به علم بسازد و از ظلمهای او جلوگیری کند. خواجه نصیرالدین طوسی در علم نجوم متبحر بود و هلاکو به این علم نجوم نیاز داشت و میدانست بهترین کسی که در ایران بر این علم مسلط است، خواجه نصیرالدین طوسی است. هلاکو از خواجه درخواست کرد علم نجوم را به او تعلیم کند ولی خواجه در مقابل درخواست او شرط کرد باید وزیر تو باشم و در کارها با من مشورت کنی. هلاکو خواست خواجه را پذیرفت. این عالم فقیه ریاضیدان هیاتدان فیلسوف متکلم پزشک، توانست مغولها را کنترل کند. خواجه نصیرالدین طوسی، هولاکوخان جنایتکار را آدم کرد و در مسیر تمدن ایرانی از او استفاده کرد. خب! این خیلی هنر است. بعضیگروههای ایرانی هم در مقابل مغولها جنگیدند. برای مثال سربداران که تقریبا 48 سال در خراسان ایران حکومت کردند، در مقابل مغولها جنگیدند و کشته دادند و حکومت تشکیل دادند. شیخ حسن جوری یک شاگردی داشت به نام سیدمحمد مرعشی؛ او هم در مازندران حکومت مرعشیان را تشکیل داد و در مقابل مغولها ایستاد. در علمای اهل سنت هم از این مثالها داریم. شیخ نجمالدین کبری که صوفی و درویش بود، در مقابل مغولها ایستاد. وقتی مغولان به شهر او حمله کردند، به او گفتند تو تسلیم شو و ما کاری با تو نداریم. او در مقابل آنها گفت کل این شهر مریدان منند و با آنها درگیر شده بود تا به شهادت رسید. به هر حال عدهای با مغولها جنگیدند و عدهای مغولها را مدیریت کردند. بعضی علما و بزرگان ما در مقابل این تهاجم یک جهاد علمی و معرفتی را دنبال کردند. امروز جامعه ما بشدت زیر بمبباران رسانههای دشمن قرار گرفته است. رسانههای سنتی مثل تلویزیونها تقریبا از کار افتادهاند و به دلیل گسترش اینترنت و گوشیهای هوشمند، مدام دنیا به نسل جدیدی از محتوای رسانهای دست پیدا میکند. این روزها در دنیا یک فیلم هالیوودی نیم ساعت پس از اتمام اکران در کل دنیا پخش میشود. انیمیشنها و فیلمها و سریالها دنیا را تسخیر کردهاند. یک انیمیشنی در سالهای گذشته ساخته شده بود که در آن شبهات الهیاتی و فلسفی درباره خدا را مطرح میکرد یا در سالهای اخیر یک کسی پیدا میشود به نام داوکین و درباره اثبات خدا شبهاتی را مطرح میکند. جالب اینجاست که در همان کشور خودش یعنی انگلستان دهها نفر از زیستشناسان و دانشمندان به نقد نظریات او پرداختند، از جمله شخصی به نام مک گراث اما کمتر کسی مک گراث را میشناسد، چرا که رسانهها به او نمیپردازند. دبیرستانیهای ما هم آن فرد ملحد را میشناسند، یعنی شبهه الحادی که مطرح میشود آنقدر پخش میشود که مردم خیال میکنند همه دانشمندان غربی ملحدند، در حالی که واقعیت این نیست.
تا قبل از کرونا در انگلستان 2 سال یک بار یک همایش و نشست تخصصی در لندن درباره مساله علم و دین برگزار میشد. شخصیتهای برجستهای در این نشست جمع میشدند و سخنرانی میکردند و تاکید میکردند علم و دین با هم تعارض ندارند اما آنچه انسان در رسانه میبیند بیشتر ترویج الحاد و انحراف است. یا سریال میسازند درباره شیطان در 6 فصل به نام لوسیفر. شیطان در این سریال از جهنم فرار کرده و طوری در این سریال القا میشود که شیطان یک موجود خوب و اخلاقمدار است و خداوند یک موجود ظالم و زورگو. یا یک فیلمی درباره حضرت نوح ساخته بودند و تصویری از او به نمایش گذاشته بودند که او یک انسانی است که از دستورات خدا سرپیچی میکند و طبق هواهای خودش عمل میکند. یعنی دقیقا عکس آنچه اتفاق افتاده را برای جهانیان روایت میکنند.
شما بعد از دیدن این فیلمها و سریالها یک انزجاری از خداوند و پیامبران او پیدا میکنید. ما امروز نزدیک به یک میلیارد ملحد در جهان داریم که عمدتا در این نیم قرن اخیر ملحد شدند، علت عمده این مساله همین رسانههاست. این الحاد با استدلال و منطق شکل نگرفته است، بلکه با رسانه و تبلیغات مضر پدید آمده است. امروز اگر میبینید برخی جوانان ما به مقدسات اسلامی پشت کردهاند، بخش عمدهای از اینها به دلیل هجوم همهجانبه رسانههاست که در قالب صدها صفحه و کانال مجازی شبانه روز در حال بمبباران عقاید جوانان هستند. جنگ شناختی همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، جهاد تبیین میخواهد. جهاد تبیین جهاد ترویج اندیشههای اسلام با استدلال و منطق است. اگر ما باورهای خودمان را از دست بدهیم و ضعف ایمان داشته باشیم، سایر عرصههای جهاد را نیز از دست خواهیم داد. هدف جنگ شناختی صرفا جوانان و دانشجویان نیستند، بلکه اساتید دانشگاه نیز بعضا قربانی این جنگ میشوند. یکی از اساتید دانشگاه میگفت ما ایرانیها ظرفیت استفاده از انرژی هستهای را نداریم، چرا که به آن حد از انسانیت نرسیدهایم که از آن استفاده صلحآمیز کنیم، بنابراین بهتر است این علم در دست غربیها باشد و ما را از آن منع کنند! من به او گفتم این تکنولوژی هستهای که در دست آمریکاییها بود مگر بر سر مردم ژاپن بمب هستهای نینداختند؟ چقدر یک انسان باید کور و کر باشد که اینگونه مسائل را تحلیل کند. جنگ شناختی دشمن، جنگ بسیار خطرناکی است، چرا که هدف آن گرفتن معرفت و ایمان است. مقابله با این جنگ شناختی، جهاد شناختی است. آقا فرمودند جهاد تبیین و این همان است. جنگ روایتها، جهاد روایتها میخواهد، اگر نه دشمن سلطه مییابد.
در حال حاضر جهاد تبیین به عقیده من یکی از مصادیق جهاد فیسبیلالله در زمان ماست و نیازمند قدرت و قوت یافتن بیشتر از راه کسب علم و بالا بردن آگاهی و افزایش جسارت و جرات است.
در مسیر جهاد تبیین باید جهادگر ابزاری داشته باشد و اصطلاحا مسلح باشد، مثل جهاد نظامی که باید سلاح داشته باشی. حالا بهترین اسلحه در جهاد تبیین چیست؟ به نظر من، منظومه فکری امامین انقلاب است. من خودم به همراه جمعی از دوستان در 2 جلد منظومه فکری این دو بزرگوار را تبیین و ترسیم کردم. اگر دوستان منظومه فکری امامین انقلاب را بدانند، در جهاد تبیین توان کافی پیدا میکنند.
مثلا در باب آزادی شبهاتی مطرح است، اگر شما مجموعه خطبههای نمازجمعه رهبر معظم انقلاب را که در باب آزادی صحبت کردند بخوانید، بسیاری از شبهاتتان برطرف خواهد شد، البته آثار شهید مطهری، آثار مرحوم علامه مصباحیزدی و بسیاری از بزرگان هم بسیار مفید است اما از آنجا که ممکن است زمان اجازه ندهد و حجم آثار بالا باشد، اگر منظومه فکری امامین انقلاب را بخوانید و کار کنید، بسیاری از شبهات حل خواهد شد. رشد عقلانی و منطقی و برخورداری از عقل استدلالگرا، شناخت نسبت به جامعیت اسلام به معنای اصیل آن نه اسلامهای التقاطی، تجهیز شدن به قدرت اجتهاد، شناخت دنیای مدرن، اصلاح و شناخت دقیق از انقلاب اسلامی- که بهترین منبع آن منظومه فکری امامین انقلاب است - اصلاح و شناخت کامل از تاریخ ایران، تاریخ اسلام و تاریخ جهان و برخورداری از روحیه جهادی- که مولفههای آن مصداقا در بسیاری از شهدای ما متجلی است- همگی از الزامات جهادگری است که در عرصه تبیین میخواهد فعال باشد و باید مجهز به این سلاحها وارد عرصه نبرد شود.
ارسال به دوستان
تأملی بر بیانات رهبر انقلاب درباره استراتژی دشمن علیه انقلاب اسلامی و چرایی لزوم جهاد تبیین
دشمن میخواهد زنجیره تواصی به حق را قطع کند
«در دنیا یک جنگ عظیم و یک چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نیست اما جنگ ارادهها و عزمها و سیاستها و تدبیرهاست. ایران در کجای این جنگ است؟ ایران در جبههای از این جنگ در مرکز فرماندهی قرار دارد که افراد آن جبهه را ملتها تشکیل میدهند... اتاق فرماندهی این طرف این جبهه، ایران است: ایران حزباللهى پر از عزم و همت». (31/۲/1386) دشمن در عرصههای گوناگون درگیری با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی شکست خورده است: «ما در جنگ فرهنگی بر دشمن پیروز شدیم. در جنگ نظامی هم ما پیروز شدیم. در جنگ امنیتی- سیاسی هم ما پیروز شدیم. جنگ امنیتی- سیاسیشان سال ۸۸ و حوادث سال ۸۸ بود». (22/۵/1397) بنابراین جنگ را به عرصه و صحنه دیگری کشانده است: «امروز جنگ ما کجاست؟... آن جنگ، جنگ رسانهای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله! از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیت، شدت بیشتری پیدا کرده است». (15/۶/1397) «امروز بیشترین تحرک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرکات امنیتی و اقتصادی، تحرکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانهای است؛ برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلط بشوند مبالغ هنگفت هزینه میکنند، کارهای بسیار انجام میدهند؛ فکرهای بسیاری را در مجموعههای فکری برای این کار استخدام میکنند تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشورها را - از جمله بیشتر از همه امروز کشور ما را که هدف سوءنیت قدرتهای بزرگ است- قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملت هم طبعا طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت». (12/۵/1400)
* تحریف حقایق و تضعیف امید و اراده؛ هدف دشمن
در این صحنه «دشمن 2 هدف را در جنگ نرم دنبال میکند... یکی این است که این زنجیره تواصی به حق و به صبر را قطع کند؛ دوم اینکه حقایق را وارونه نشان دهد». (21/۱۲/1399) هدف گرفتن جریان تواصی در جامعه اسلامی به این دلیل است که اگر «مردم یکدیگر را تواصی کنند؛ این زنجیره تواصی و توصیه کردن به یکدیگر [برقرار باشد]... این، همه را نگه میدارد. اگر چنانچه تواصی به صبر و تواصی به حق و بصیرت در جامعه وجود داشته باشد، این جامعه به آسانی دستخوش تحرکات دشمن نخواهد شد اما اگر چنانچه این جریان تواصی که زنجیره محافظت مؤمنان است، قطع شود، قطعا خسارت خواهد رسید... این موجب میشود که انسانها احساس تنهایی کنند، احساس نومیدی کنند و ارادهها ضعیف شود، امیدها کمرنگ شود، جرأت اقدام از دست برود. وقتی تواصی نبود، این اتفاقات میافتد و طبعا وقتی اینجور شد، امیدها کم شد و جرأتها کم شد و ارادهها ضعیف شد، قهراً هدفهای عالی و متعالی بتدریج از دسترس دور میشود و کمرنگ میشود و دستنیافتنی به نظر میرسد و به دست فراموشی سپرده میشود». (21/۱۲/1399)
* جهاد تبیین
اما هدفگذاری و اقدام دوم دشمن ناظر به «تحریف حقایق» است: «کار دومشان هم وارونهنمایی حقیقت است، دروغگویی در باب حقیقت. اینقدر هم با جرأت و قاطعیت این دروغ را میگویند که هر کسی گوش کند، خیال میکند این راست میگوید. خیلی خونسرد و محکم و قاطع حقیقت را ۱۸۰ درجه وارونه نشان میدهند». (21/۱۲/1399) «تحریف حقایق، واژگون نشان دادن واقعیات؛ چه واقعیات کشور ما، چه واقعیات مرتبط با کشور ما؛ این هم یکی از کارهایی است که آنها انجام میدهند». (10/۵/1399) دشمن در این جنگ شناختی و تبلیغاتی به دنبال تضعیف روحیه و امید مردم است: «هدف از این تحریف... یکی، ضربه به روحیه مردم است». (10/۵/1399) «این مساله، مساله مهمی است؛ بسیار مساله حساسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاهها- یا احساس بنبست به مردم بدهد». (15/۶/1397)
«یک کلید اصلی وجود دارد و آن امید دادن و اطمینان دادن به مردم است...کار باید این باشد که به مردم امید بدهید و اطمینان بدهید. اگر مردم ناامید شدند، اعتماد خودشان را از دست دادند، متزلزل شدند، شکست قطعی است. آن چیزی که جنگنده را، رزمنده را، در جبهه نگه میدارد، امید است. باید امید داشته باشد، بداند که میتواند به پیروزی برسد. این امید را باید زنده نگه داشت. عامل اصلی پیروزی، در صحنه بودن مردم است؛ عامل در صحنه بودن مردم، امید و اطمینان آنهاست. این امید را باید در مردم تقویت کرد». (25/۶/1389) در چنین شرایطی «همدیگر را باید وصیت کنیم، توصیه کنیم به صبر، به ایستادگی، به پیروی از حق؛ همدیگر را نگه داریم. «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض»؛ اولیا یعنی پیوستهها؛ به همدیگر پیوستند. این وظیفه ماست». (25/۶/1389) اینجاست که مسؤولیتهای مهمی پیش روی جوانان و «افسران جنگ نرم» قرار میگیرد. در چنین چارچوبی، امیدآفرینی «نخستین و ریشهایترین جهاد جوانان در گام دوم انقلاب» (22/۱۱/1397) است و البته این امید، «امید صادق و متکی به واقعیتهای عینی است». (22/۱۱/1397)
امروز واقعیتهای عینی ایران اسلامی در درون خود پیام امید و امیدواری را به همراه دارد، به شرط آنکه این واقعیتها به شکل صادقانه و هنرمندانه به مردم منتقل شود: «واقعیت دیگر [این است که] کشور ما دارای ظرفیتهای بسیاری است که کمتر کشوری در دنیا پیدا میشود که این همه ظرفیت داشته باشد؛ هم ظرفیت جغرافیایی، هم ظرفیت اقلیمی، هم ظرفیت نیروی انسانی، هم ظرفیت منابع زیرزمینی، هم ظرفیت امکانات روی زمین. ظرفیتهای این کشور که برای اقتصاد کشور و پیشرفت کشور فوقالعاده مهمند بسیار زیادند... ثالثا ظرفیت بالفعل کشور، شما جوانهای مؤمن هستید؛ این تصویر واقعی است. جوانهای مؤمن در کشور که هم توانایی دفاعی دارند، هم توانایی علمی دارند، هم توانایی در زمینه مسائل فرهنگی دارند، هم توانایی در زمینه مسائل اجتماعی دارند و در بسیاری از صحنهها این تواناییها بروز کرده است؛ این یک تصویر واقعی از این کشور است». (12/۷/۱397)
حقیقت ماجرا این است که «کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است. بله! حرف ضدانقلابی از دهان خارج میشود، مطالبی گفته میشود اما آنچه در واقع قضیه وجود دارد، عبارت است از اینکه کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمانهای انقلابی و حقایق انقلابی حرکت میکند... کشور در حال پیشرفت است؛ ما در زمینههای گوناگون پیشرفت داریم؛ در زمینه علمی پیشرفت داریم، در زمینه صنعتی پیشرفت داریم، در زمینه عزت سیاسی پیشرفت داریم، در زمینه رشد فکری پیشرفت داریم، در زمینههای معنوی پیشرفت داریم... انسان واقعا حیرت میکند از این پیشرفت، از این حرکت رو به جلو. اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده شود، تحلیل شود و گفته شود». (15/۶/۱397)
ارسال به دوستان
الهیات جهاد تبیین
عباسعلی رهبر*: از باب مقوله الهیاتی و الهیات سیاسی، شاید بتوان «جهاد تبیین» را در قالب جهاد اصغر مطرح کرد. ما در جهاد اصغر هم جهاد اقتصادی، هم علمی، هم سیاسی، هم فرهنگی و هم نظامی داریم. «جهاد تبیین» نمونه دیگری از وجه جهاد است که رهبر انقلاب در این ایام آن را مشخص کردهاند. البته «جهاد تبیین» به نوعی هم جهاد آفندی و هم جهاد پدافندی است اما این جهاد با جهاد کبیری که رهبر انقلاب از آن یاد میکنند هم مرتبط میشود.
جهاد کبیر در نگاه ایشان، یعنی اطاعت نکردن از دشمن کافر و خصمی که در میدان مبارزه با ما قرار گرفته است و اگر از او اطاعت نکنیم، تبعیت نکردهایم. رهبر انقلاب میفرماید در میدانهای مختلف سیاست، اقتصاد، فرهنگ و هنر نباید از دشمن تبعیت کرد. این خود جهاد کبیر است. در واقع، جهاد تبیین را هم میتوان در قالب جهاد کبیر مورد توجه قرار داد؛ مفهومی که در فرهنگ سیاسی رهبر انقلاب به طور جدی خودش را نشان میدهد.
«جهاد تبیین» به مدیر جهادی نیز نیاز دارد. مهمترین مدیران جهادی ما همین جوانان عزیز هستند که میتوانند ارزشها را به نوعی از گذشته بگیرند و آنها را روزآمد کنند و از حال به آینده انتقال دهند. مدیر جهادی و کسی که در «جهاد تبیین» شرکت میکند، باید بتواند به نوعی با اتکا به ارزشهای الهی و اسلامی نسبت به کارها مبادرت بورزد. رهبر انقلاب اقدام جهادی را به معنای خسته نشدن در مقابل سختیها و موانع تعریف میکنند که در آن ایمان به مسیر و حرکت بر اساس فکر و منطق باشد. در نگاه الهیاتی به بحث جهاد، الزاماتی وجود دارد؛ الزاماتی مانند اعتقادات و باورها، جهاد نرم، بصیرت و بحثهای ارزشی که در جهاد خودشان را نشان میدهند.
نکته مهمی که باید در «جهاد تبیین» در نظر گرفت این است که ما به برنامهریزی، هدفگذاری، ارتباطات گسترده و فزاینده و فراگیر، سازماندهی از پیشتعیین شده، طراحیهای جدید، نظام ارزشی مبتنی بر انقلاب اسلامی و تصمیمگیری نیاز داریم. از نکات بسیار مهم در «جهاد تبیین» نوآوری، خلاقیت و انگیزههایی است که باید بتوانیم خودمان را در آن نشان دهیم.
در «جهاد تبیین» اخلاقمداری از جمله موضوعات مهمی است که رهبر انقلاب بر آن تأکید دارند. در واقع، اخلاقمداری دعوت به رسیدگی به عمل و رفتار، بر اساس انصاف، صداقت و به نوعی دلسوزی و بر اساس پرهیز از حرص و سخنچینی است. بصیرت در «جهاد تبیین» هم بسیار مهم است. بصیرت، یعنی ظلمستیزی، دشمنشناسی، هوشیاری و جریانشناسی، لذا باید تصمیمگیریها بر اساس خرد باشد. در «جهاد تبیین» تصمیمگیریهای اقناعی مورد توجه قرار میگیرد. تجزیه و تحلیل محیطی هم بسیار مهم است.
فرابخشی و منطقهای بودن و سرعت در تصمیمگیری از موضوعات بسیار مهمی است که در «جهاد تبیین» میتوانیم اشاره کنیم. یکی از موضوعات بسیار مهم دیگری که در بحث جهاد تبیین میتوانیم به آن توجه کنیم، ارتباطات مؤثر با مردم است. در «جهاد تبیین» باید در درون مردم بود؛ یعنی مشارکت و مشاهده میدانی داشت، از بدزبانی به مردم و مردمگریزی پرهیز کرد، سرمایه اجتماعی و سرمایه سیاسی را افزایش داد و به نقش مردم و مردممحوری بسیار توجه کرد. باید روحیه خدمتگزاری و کار جهادی را در «جهاد تبیین» مورد توجه ویژه قرار دهیم.
از نکات مهم دیگر «جهاد تبیین»، انقلابیگری است. انقلابیگری، یعنی اتکا بر عزم ملی برای محرومیتزدایی، توجه به ریزشها و رویشهای انقلاب، توجه به اصل بسیار مهم اعتقاد به نظام و وفاداری به ارزشهای انقلابی، اعتقاد به استقلال و لزوم خودکفایی و ولایتمحوری و آرمانخواهی که میتواند در فضای جهاد خودش را نشان دهد. از این جهت، ما میتوانیم انقلابیگری را به عنوان یکی از موضوعات جدی در فرآیند تصمیمگیری انقلابی و اخلاقی و عملکردن در «جهاد تبیین» به عنوان یک شاکله اصلی مطرح کنیم.
نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که ناتو سال۲۰۲۰ میلادی 5 حوزه جنگیِ زمین، هوا، دریا، فضا و فضای سایبری را به رسمیت شناخت. الآن بحث جدیدی به نام جنگ شناختی ایجاد شده است؛ یعنی ذهن انسانها به میدان نبرد تبدیل میشود. رهبر انقلاب جنگ شناختی را با عبارت و موضوع دیگری مطرح میکنند. ایشان میفرمایند: «این را من از روی اطلاع عرض میکنم که امروز انبوهی از رسانهها با هزاران متخصص در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار و مذاقها را برگردانند، ایمان و باورها را تضعیف و تخریب کنند... خب! ما از خودمان سوال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بیامانی که بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت وجود دارد، کجای این جبهه قرار و حضور داریم؟» 3/۱۱/1400
لذا باید دقت کنیم که «جهاد تبیین» یک موضوع بسیار مهم و حیاتی است که شاید بشود هم از باب قدرت نرم و هم از باب نگاهشناختی به «جهاد تبیین»، آرا را مورد توجه قرار دهیم. البته رهبر انقلاب میفرمایند مسؤولان و مدیران کشور نیز وظیفهای تبیینی دارند؛ یعنی مردم در برخی تصمیمات مسؤولان و مدیران دچار ابهام میشوند که باید برای مردم این تصمیمات تبیین و گفته شود. در کل مسؤولان نظام به نوعی باید مسؤولیت پاسخگویی به شبهات و اعتراضات را با رویکرد تبیین مورد توجه قرار دهند و در رسانهها پخش کنند تا حقایق برای همه تبیین و آشکار شود.
* عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|