|
ارسال به دوستان
معترضم اعزامی به برلین
یک لشکر آواره به برلین بفرستید
مرد و زن بیچاره و مسکین بفرستید
با کامیون و مترو، اتوبوس و سواری
با وانت و مزدای دو کابین بفرستید
با یاری هر دولت مستعمره غرب
یا با کمک دولت پوتین، بفرستید
دنبال فراوانی جمعیت شهرید؟
یک لشکر تزیین شده از چین بفرستید
هر کس که نپیوست به آشوب، به پیویش
صد فحش وقیحانه سنگین بفرستید
چون اردوی مفتی است جوانان فشل را
از نسترن و آرش و افشین بفرستید
یک وقت نیفتند ز پا لشکر دودی؟
نوشابه آلوده به مرفین بفرستید!
در رفته مچ پیر نری، قبل فراخوان
او را دو سه روزی سر تمرین بفرستید
تا گرم شود مجلسشان با اثری شاد
ساسی - نجفی (از نوع شاهین) بفرستید
با پرچم احوازی و همجنسگرایی
پیغام به استاد شیاطین بفرستید
نفرینشدگانند که پابند شمایند
هر چه دلتان خواسته نفرین، بفرستید
ای اهل خدا، مشکل اینها همه دین است
در پاکتی از نور خدا دین بفرستید
ارسال به دوستان
از اینوره یا به اونوره؟
شاهزاده رضا پهلوی در نشست خبری در پاسخ به پرسشی درباره کودتای ۲۸ مرداد، ضمن پاسخ ندادن، گفت: معترضان بیدفاع ایران هماکنون به یاری سبز خارجیها نیازمندند و اگر خودشان تنهایی انقلاب کنند و عوامل خارجی هم مثل ماست نگاه کنند، با آنها قهر میکنیم.
وی افزود: حتی شاید تا روز قیامت!
او سپس بیتوجه به سوال گفت: بعضی آدمهای دِمده میگویند نباید در کشور دخالت خارجی باشد. اما مگر دنیا چند روزه؟ اینکه همه دور هم در کشور حکومت کنیم بهتر است یا اینکه هیچ کدام هیچ پخی نشویم؟ مثلا آزادی عقیده را در میان معترضان برلین ببینید. اصلا چه عیبی دارد کنار پرچم شیر و خورشید برای تنوع، چندصد تا پرچم دیگر هم باشد؟ تازهشم من که تنها نمیتوانم مملکت را اداره کنم؛ آمدیم و پسفردا مامان مُرد.
پهلوی در ادامه با عدم اشاره به کودتا ابراز داشت: ۲۸ مرداد هم در واقع روزی است که از نیمه ماه که به آخرش نزدیک شده، در واقع دو روز به اولش رفته و نیمه رو اگر وارونه کنیم، به نوعی... اجازه بدید به فرانسه توضیح بدم.
شاهزاده در پایان با اکراه گفت: باشه اصن! حالا یکی دستش خورده یه کودتایی شده. از قدیم گفتن آمریکا و انگلیس کودتا کنند، ابلهان باور کنند! اصلا مگر کودتا از پایین به بالا نیست؟ نیست؟ چپ به راست؟ منتهی الیه شمال شرق ضلع جنوبی به غرب؟ عه، آقا، اصلا مامان از ترس اینکه تو روحیهام اثر منفی بذاره، قضیهشو برام تعریف نکرده به خدا!
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
پا تو کفش بابا
او هدایت می کند هر چیز را
اغتشاش خُرده و ناچیز را
سطحهای شیب دار و سُرسُره
روسری و شالهای لیز را
شُل حجابی را حمایت می کند
دوست می دارد نگاه هیز را
پای در کفش پدر جا داده و
کاخ پنداریده آن دهلیز را
در بهار جان تنش چاییده است
می خورد هی قرص اسمارتیز را
کودتاها را حمایت می کند
تا بگیرد صندلی و میز را
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
در ذکر شیخ الملولی علیه الرحمه
نقل است روزی شیخ با مریدان از بازاری میگذشت. پسرکی را دید که میگریست. گفت: «از چه میگریی؟» گفت:«کودکان جامه دارند و من ندارم» ناگاه شیخ احوالش دگرگون گشت. مریدان وی را بگفتند: «یا شیخ ما کفایت کنیم وی را از جامه». شیخ بگفت: «اظهار ملولی، ما را کفایت است و عمل، مارا شقاوت» مریدان چون این سخن بشنیدند، چونان اسپند برای شیخ دود کردند که عنقریب بود به جرم اغتشاش در بازار بگیرندشان.
چون جلوتر رفتند دیدند که بانگ «هلپمی» برآمد. بنگریستند که فربهی، رنجوری را آسفالت میکند. شیخ زردروی شد. مریدان گفتند یا شیخ اجازتی بده تا رنجور را بهلیم. شیخ بازگفت «هلاندن از فروع باشد، اصل بر اظهار ملولی است.»
اندکی جلوتر مستی دیدند که اسباب پیرزنی ربوده بود، مریدی قدم تند کرد که مست را سرکه بخوراند. شیخ بازگفت: «چو من ز بی عملی در جهان ملول باش و همین». بدان هر رنجی بر خلق فرود آید، یقینا فرجش در اظهار ملولی ماست.گویند مست تا این بشنید سبو بشکست و خمر بریخت و گفت: «اکنون که این عمل از شیخ بدیدم همت گمارم بر تاسیس سازمانی ملول نام، که جملگی خلق در آن اظهار ملولی کنند».
گویند چون آوازه سازمان ملول به مشرق و مغرب زمین رسید جملگی خلق ممبرشیپ آن شدند، تا آنجا که بر اثر اختلاف زبانی به سازمان ملل تغییر نام یافت. گویند این واقعه در سنه 1945 اتفاق افتاد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|