|
ارسال به دوستان
جامجهانی قطر چه بود؟
ویکیتوپیا
جامجهانی فوتبال - قطر 2022
به اولین (قطعا) و تنها (فعلا) جامجهانی فوتبال که در یک کشور اسلامی برگزار شدهاست، میگویند.
اسلام و فوتبال؟
یکی از سوالاتی که برای مردم مصلحتجوی اروپایی پیش آمده بود، این بود که مگر میشود یک دولت مسلمان و بنابر فیلمهای هالیوودی، تروریستی که دغدغهای جز سلاخیکردن مردم ندارد، جامجهانی فوتبال در کشورش برگزار کند؟! قطر این سوال را با پشت دست جواب داد و در حال برگزاری گرانترین جامجهانی فوتبال است و به نظر میرسد از این به بعد در فیلمهای هالیوودی قطر را بخشی از ناف یا نقاط حساستر اروپا به حساب بیاورند تا به دادههای قبلی نیز ضربه نخورد.
کمیته برگزاری مسابقات یا دفتر حافظ منافع ستاد امر به معروف و نهی از منکر در قطر
پوشش مناسب، منع همراهداشتن پرچم اقلیتهای جنسی، ممنوعیت خوردن مشروبات الکلی در انظار عمومی، پخش اذان در هنگام اذان و تلاوت قرآن در افتتاحیه جامجهانی، قوانینی بود که ثابت کرد برگزاری جامجهانی در یک کشور اسلامی، هرچند خیلی متفاوت است، اما آنقدرها هم درد ندارد! بهقول رئیس فیفا میتوان چند ساعتی الکل نخورد و نمرد! البته اروپاییهای مدافع آزادی بیان و عقاید، در پی انتقاد تندوتیز به قطر بودند که رئیس فیفا با «دیگه روتون رو زیاد نکنید» از تیزی یادشده، کاست. البته اساسا برای آنها، برگزاری بزرگترین تورنمنت جهانی فوتبال در جایی جز باغ اروپا ننگ است... که گویا گاهی پذیرش مقداری ننگ را برای سلامتی عمومی خود مفید میدانند!
پنچری تیمملی آلمان
در همین حین تیم ملی آلمان که پرچمدار اقلیت همجنسبازان بود، بهخاطر همراهداشتن نماد آنها بر هواپیمایش، مجبور شد در عمان فرود بیاید. البته این کار را با گرفتن دهان بازیکنان در ابتدای بازی اول جبران کرد و خدا نیز با باخت آن بازی، جبران پرومکس را به آنها نشان داد تا دیگر فکر این دغلبازیها نباشند.
ایران، پاشنهآشیل جامجهانی + روسیه
روسیه که پس از انجام عملیات ویژه در اوکراین، بدون ایجاد خلل در سیاسینبودن ورزش، از هرچه ورزش داشت ساقط شد. حالا این حضور ایران در کشور همسایهاش قطر بهعنوان شرکتکننده در جامجهانی بود که عوامل کاملا غیرسیاسی ورزش را قلقلک میداد. اعتراضات بهنظر گسترده و در واقع جمعوجور عدهای در ایران نیز آتش بر بنزین ریخت و حتی کانادا هم به امید حذف ایران از جامجهانی، از بازی تدارکاتی با ایران سر باز زد. ولی در نهایت ایران به بازی سومش رسید اما کانادا با شکست قاطعانه در بازی دوم بهطور حتم از دور رقابتها کنار گذاشته شد.
شادی یا غم؛ مسأله این است!
کسی که برای باخت تیمملی کشورش دست به دامن تیمملی بیگانه میشود، هیچ چیز برای از دست دادن ندارد. اما این افراد نشان دادند احتمال داشتن شرف نیز در آنها منتفی شده و حتی به دنبال دادن نظریه برای لزوم گرفتن مراسم ختم در هنگام بردن ایران هستند. البته آثار هیجان و خوشحالی در حرفهای آنان زمانی که از برد تیمملی سخن میگفتند قابل رؤیت است که با مبلغ بالا و فروشیبودن شرف قابل جبران و اغماض است. ضمن اینکه از رهاورد این جامجهانی، الگوی تازهای از عزاداری به دنیا عرضه شد. بدین صورت که بهدلیل ادعای عزاداربودن عدهای، هرچند انگشتشمار، در صورت بُرد تیمملی کشوری که به آن منتسب هستند، احدی نباید حتی یک بشکن بزند اما اگر تیمملی ببازد، بهدلیل همراستایی این باخت با عزاداری یادشده، میتوان با حداکثر قوا، چهارنعلِ شادانه رفت.
خبرنگاران سرراهی
به نظر میرسد از قِبَل این جامجهانی، بالاخره عدهای با ناگوارترین حقیقت زندگی خود بهصورت فول اچدی روبهرو شدند. پس از اینکه ملیتهای مختلف حاضر در جامجهانی حتی از عبورکردن از نزدیکی خبرنگاران صهیونیست هم خودداری کردند و در صورت عبور هم حتماً مراقب بودند که گوشه لباسهای خود را جمع کنند تا به آنها نمالد، این خبرنگاران بالاخره به سرراهی بودن و بیهویتی خود پی بردند. بنابراین سعی کردند با جازدن خود بهعنوان خبرنگاران آلمانی، اکوادوری و... درد این حقیقت تلخ را برای خود کمتر کنند.
ارسال به دوستان
مظلوم مقتدر
ایرانِ از همیشه برایم عزیزتر
مفهوم توأم ادب و دانش و هنر
دردت به جان من، همه آرمان من
ای سینهات ستبر، ولو دشنه در کمر
ای سرزمین آرش و مأوای آرشام
در خاک تو نهفته بسی لؤلؤ و گهر
سر خم نکردهای و ستم هم نکردهای
چندانکه لاضِرار، همانقدر لاضرر
ای باورم، قسم به تو، باور نمیکنم
از دشمنت هر آنچه رسیده، مرا خبر
تا پرچم سه رنگ تو رقصد در آسمان
از خون خویش رقصکنان میکنم گذر
بنشستهای به قله عالم، پر از وقار
اینک برو به پیش، برو باز پیشتر
پیداست عاقبت چه شود سرنوشت رود
وقتی که سنگ و صخره و سد میرسد به سر
دیدم کلاه پیر فلک از سرش فتاد
وقتی فتاد سمت ثریا تو را گذر
دور از تو باد چشم حسودان تنگدل
آیینهای و سنگ مبادا که دور و بر...
این درد را بگو به که گوید فقط درخت
از شاخههای اوست همه هستی تبر...
ارسال به دوستان
فال فوتبال
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
ای صاحب فال!
با هزار بدبختی از آلبانی به قطر سفر کردهای تا مگر بتوانی به بهانه مبارزات ایدئولوژیک در جامجهانی، در میان انسانهای معمولی قرار بگیری و ژست آدمحسابیها را به خود بگیری اما ظاهراً بایستههای مبارزات ایدئولوژیکت تو را از آدمحسابیها متمایز کردهاست. حتی پیرمردهای نیمهبینای فرتوت هم با تاباندن قدری نور چراغقوه گوشی، میتوانند این تمایزت را تشخیص بدهند. بلندکردن عکس نگارِ بیطرفدارت، هوارزدن فحشهای سیاسی و در دست گرفتن یک پرچم خیالی در استادیوم، هرچند از نگاه دیگران از نشانههای هیچ آدمیزادی که به تماشای فوتبال رفته باشد، نیست اما اندوهگین مباش که تو این کارها را برای آرمانهایت انجام دادهای. حالا آرمانهایت قدری کِرمو هم شده باشد، اهمیتی ندارد. مهم این است که تو هر کجا باشی، در هر شرایطی قطعاً یک مبارز هستی. البته باید بسی شادمان باشی که توانستهای به جامجهانی راه پیدا کنی. آگاه باش که مبارزانی در حسرت این راهیافتن باقی ماندند و الان دارند سر به سهکنج دیوار میکوبند. یا اینکه اصلاً شجاعت مبارزه را از کف دادند و سلاحها را در کُمدها پنهان کردند و زمینگیر شدند.
ارسال به دوستان
خبر و چند واکنش
رئیس انجمن هتلداران وان ترکیه: بیشتر گردشگران ایرانی برای بلکفرایدی به وان آمدهاند؛ ظرفیت هتلها صددرصد پُر است.
کودتاچی ترک: تازه شده مثل زندانهامون بعد از کودتا!
اغتشاشگر: ولی اعتراض ما در اصل به وضع بد معیشت مردمه! (شیشه بانک را پایین میآورد)
سلبریتی: تا زمانی که لبخند به لب مردم رنجدیده سرزمینم بازنگردد، از ترکیه برنمیگردم!
روشنفکرنما: با هزینههای هیأتهای ماه محرم، چند خانواده بیبضاعت را میتوان سیر کرد؟! هشت ماه جلوتر از محرم گفتم که مفصل فرصت تفکر داشته باشید... التماس تفکر!
سعودی اینترنشنال: سندی دیگر از بیکفایتی رژیم آخوندی/ مردم از بلکفرایدیهای جمهوری اسلامی رویگردان شدهاند.
بیبیسی فارسی: هزینه سفر اربعین یک خانواده پنجنفره چقدر است؟ به گزارشی که از دو ماه پیش جا مانده بود توجه فرمایید.
بمبگذاران دو هفته پیش فرودگاه استانبول: وجداناً از این حجم شجاعت و جانبرکفی شگفتزده شدیم!
علی کریمی: بگو هرکی توی بلکفرایدی ایران مونده باشه، از نیروهای لباس شخصیه؛ مردم احتیاط کنند.
یک مجری گریان تلویزیون: آقای مأموری که توی گیت فرودگاه به مسافرها گیر میدی! من یه پدرم! کجای دنیا مسافری رو که بهخاطر بلکفرایدی ترکیه رفته بوده، بابت اضافهبار جریمه میکنن؟
بازیگر مهمان در نقش «زن عابر» در سریال ۱۱۰ قسمتی دهه هفتاد: کشف حجاب کمترین کاری است که میتوانم برای همدردی با مسافران بیهتلمانده در ترکیه انجام دهم.
هتلدار ترک: تعداد محدودی اتاق دوتخته بهعلت خطر بمبگذاری به نصف قیمت کرایه داده میشود.
گردشگر ایرانی (به هتلدار): اووووه! همچین گفتی، خیال کردیم اتاقهاش سوسک داره!
ارسال به دوستان
در ذکر مفتخوری بریتانیا و شکرخوری شاهان
آن صاحب سبیل قجری، آن عاشق دبلیوسی فرنگی، آن زننده مُهر مشروطیت، آن حیفکننده Oil مملکت، آن دارنده فوبیای تاریکی، آن حملکننده رولور خارجی، مظفرالدینشاه قاجار - دامّت ریختوپاشاتُه - از نوادر دودمان خود بود و البته مانندش در جد و آبایش بسیار بود.
از خصایص وی این بود که چند ماه به چند ماه به فرنگ رفتی و به وقت برگشتن، چون اصحاب کهف، همه چیز صد ورژن جلوتر یافتی.
نقل است «دارسی» از مظفرالدینشاه نفت خواست. مظفرالدینشاه گفت: «بویور*! کل ایران حفر کنید، هر کجا نفت زد بالا از برای شما، مثقالی هم بگذارید برای ما. مکتوب کنید 16 درصد به اضافه ۲۰ هزار لیره، خداوند برکت دهاد!» دارسی با خود فکر کرد اگر از ایزد منان چیزی دیگر طلب کردی، خداوند استجابت نمودی. ندا آمد: «چیز دیگر مثلا چی داداش؟!» پس از اشتهای وافر خود شرمگین شد و به شاه گفت: «وِری گود! فقط چند سال برای ما باشد؟» مظفرالدینشاه گفت: «رُندش کنید.» و تعلل کرده، گفت: «مثلا ۶۰ سال.» و اینچنین کردند.
نقل است رضاشاه - سانسوره الله غضبه و فُحشه - چون کنار بخاری رفت یادش آمد مملکت نفت هم داشت. گفت: «راستی! فلانفلانشدهها! پس سهم ما کجا رفت؟!» ملازمان گفتند: «کمپانی انگلیسی میبرد.» رضاشاه گفت: «بخاری هم که خاموش شدهاست... بیاورید آن سند قرارداد دارسی فلانشده را!» آوردند و در بخاری بینداخت و گفت: «حالا شد!» در خبر آمده است در سنه ۱۳۱۲ بریتانیا به دیوان لاهه شکایت برد، چنانکه طفل تخس مقصر به والد بیخبر خود ببرد. لاهه گیس و گیسکِشی به طرفین واگذار کرد.
در نهایت رضاشاه - دامّت قمپزه - توافق کرد همان مثقال نفت را کمی زیاد کنند، در عوض مدت امتیاز که تا سنه ۱۳۴۰ بود، به ۱۳۸۶ تمدید نمایند و اینچنین ننگ مظفرالدینشاه گربهشور کرد. تُربه علی رأسه.
*بویور: بفرما
ارسال به دوستان
پایبند به رسم و رسوم
پایبندی به رسوم همواره یکی از ویژگیهای قابل تقدیر ما ایرانیها بوده است. البته برخی از ما، خیلی خیلی جدیتر به بزرگداشت هر رسمی اهتمام میورزیم و فرقی هم ندارد رسم ایرانی باشد یا کریسمس! البته طبیعتاً به سال نو چینی یا هنگکنگی که با فرهنگ ما ارتباطی ندارد، کاری نداریم و فوقش چهار تا بالن هوا میکنیم. ولی دیگر اینقدرها هم خون آریایی در رگهایمان نداریم که از کنار ولنتاین و هالووین و بلکفرایدی و جشن شکرگزاری و دوشنبه سایبری هم با بیخیالی رد بشویم. حتی مورد داشتیم که یکی از بلاگرها، کریسمس و هالووین را گرامی نداشت و ضمن ابتلا به مرض حناق، افزایش فالوئرش متوقف شد. اصلا خوب است که آدم چیزهای خوب بقیه را یاد بگیرد و خودش هم انجام دهد. مثلا همین بلکفرایدی خودمان! چه کسی بدش میآید جنسی را با هفتاد-هشتاد درصد تخفیف بخرد؟! یعنی آنقدر تخفیف زیاد است که تولیدکننده بیشتر از یک روز نمیتواند آن را ادامه دهد. البته این موضوع که تخفیفهای بلکفرایدی در ایران تا یک ماه بعدش هم ادامه دارد، بحث دیگری است که با آن کاری نداریم! حتی با این مسأله هم که تخفیفهای اجناس در ایران خیلی هم سیاه نیست و فقط صفرِ ریالش را برداشته و به تومان نوشتهاند هم کاری نداریم. این مسأله هم که این تخفیف غربیها بهخاطر انبارگردانی و خرید و فروش پایان سال غربیهاست و ربطی به اوایل آذر ما ندارد هم به ما مربوط نیست. حالا اگر این وسط ما هم جوگیر شدیم و در صف تخفیفهای بلکفرایدی ایستادیم هم به کسی مربوط نیست و یک موضوع شخصی است! التماس تفکر هم که برای صف غذای نذری کاربرد دارد، نه برای حمله به فروشگاهها در روز جمعه سیاه مایل به قهوهای!
راستی اگر نمیدانید دوشنبه سایبری چیست، فعلا سفارش اینترنتی خودتان را نهایی کنید و بعد به دنبال معنی آن بروید. موجودیاش تموم میشه!
ارسال به دوستان
***
همیشه جاویدِ من وطن، ای همیشه پاینده
به عشق نامآوران که کردند گریه را خنده
به شوق تاریخسازیات با شکست آمریکا
برای عزت، برای ایران، برای آینده
***
روشن شده از غیرتتان چشم وطن
شد صحنه آشوب خیابان، گلشن
آتش به دل وطنفروشان زدهاید
چشم و دلتان تا به قیامت روشن
***
تو میدونا «ایران ایران» بلنده
یگان ویژه میرقصه، میخنده
بهاره جان! چیه تیتر جدیدت؟!
مصی! تاریخ آبان سیوچنده؟!
***
چنان توپ بر تور دروازه دوخت
که سر تا تهِ هر برانداز سوخت
همه غرق در شادی و شوق و شور
جز آن بیشرف که وطن را فروخت
***
از غصه و غم تو ای برانداز بسوز
الحق که کمر نکردهای راست هنوز
حق داری اگر ز برد ما دق بکنی
چشمی زد و چشمتان درآمد دیروز
***
صحرای قطر ببین چه سوزی دارد
آمریکا نگر چه حال و روزی دارد
کفتار به گلخوری بیفتد اینجا
این بیشه مستطیل یوزی دارد
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|