|
پاسخهای دندانشکن، یکی پس از دیگری در انتظار رژیم صهیونیستی
چگونه از گل دربیاییم
این روزها شاهد آشفتگی بیسر و تهی در رژیم صهیونیستی هستیم، یک روز بدون اینکه اینترنشنالشان فراخوان بدهد (البته اینکه اینترنشنالی هم ندارند بی اثر نیست) مردم هزارتا هزارتا میریزند بیرون. یک روز دیگر نتانیاهو را به جرم فساد مالی محکوم میکنند و متاسفانه هیچ کسی هم نیست که هشتگ بزند جای بنیامینها زندان نیست. آخه بنیامین و زندان؟ بنیامینها نهایتا «چشمامو رو هم میذارم و تو رو به یادم میارم و...» میخوانند، یک روز هم از خواب بلند میشوید و میبینید یکی زده و ده تا خوردهاید. در ادامه ما راهکارهایی برای سر و سامان دادن به این وضع آشفته پیشنهاد میدهیم، باشد که نجات بخش باشد.
راهآهن بسازید: بی برو برگشت راهآهن همیشه جواب بوده، حالا میخواهد از شرق به غرب از شمال به جنوب، وسط کویر یا توی دریا باشد. ما خودمان مورد داشتیم اول گفتند طرف راهآهن بسازد برایشان بعد هم تبعیدش کردند آن دوردورها ولی هنوز اینجا کسانی هستند که یاد و خاطرهاش را زنده میدارند. البته ممکن است بعدها بگویند که برای اینکه عدالتتان را نشان بدهید چندتا نانوا هم داخل تنور بیندازید ولی خب! شما به اندازه کافی نانوا و بقال و نجار و... انداختهاید داخل تنور، دیگر لازم نیست این حد عدالت و آبادانی را الگو بگیرید. شما همان راهآهن را بسازید ما قول میدهیم حتی اگر موقع فرار در مدیترانه جان به ملک عذاب تقدیم کردید خودمان بگوییم نتاخان روحت شاد.
نکشید: بله دقیقا نکشید به فتحه نون و ضمه کاف، درست است که هشتاد سال آنقدر انگشتتان را روی آن دکمه کشتن فشار دادید که رفته تو ولی خب! سعی کنید با سوئیچی، مدادی چیزی درش بیاورید. الان تا دکمه را فشار دهید به مجرد برگرداندن روی مبارک میبینید صاحبخانه دم در ایستاده و تا چندنفرتان را هلاک نکند ول کن معامله نیست آن هم با آن وضع آبکش آهنین که از بیخ زنگ زده. الان اوضاع جوری شده که شاعر میفرماید: گنه کرد در بلخ آهنگری/ اسرائیل به حالت آمادهباش درآمد. خلاصه! برای ثبات سهام پوشک هم که شده دستتان را از روی دکمه آن بردارید.
به عقب بازگردید: ببینید همیشه پیش به جلو هم خوب نیست. درست است ما خودمان مورد داشتیم گفته «به عقب برنمیگردیم» بعد یکهو آنقدر رفت جلو که تمام شد مجبور شد از اول شروع کند و تا چشمانمان را بازکردیم دیدیم در دوران مزوزوئیک هستیم، ولی خب! یکسری دیگر هم هستند کلا نوستالژی دوست دارند. مثلا هرموقع تقی به توقی میخورد یک پرچم از سلسله اشکانیان بگیر تا سلجوقیان و بگیر جلوتر تا پهلوی دستشان میگیرند ده پانزده نفری میروند وسط تالاب گاوخونی تظاهرات میکنند و انتظار دارند حکومت فلش بک بزند، البته برای ما این مدلها جواب نمیدهد، ولی خب! به نظرم با توجه به پرچمهای فلسطینی که در تظاهراتتان رفت بالا بهتر است به عقب برگردید. یک هفتاد هشتاد سال هم برگردید خوب است. (البته قبل از آن اصلا وجود نداشتید که بخواهید انتخاب کنید مثل ما به ۱۰۰۰ سال پیش برگردید یا ۲۰۰۰ سال پیش). گفتیم تا همانجا هم برگردید خوب است. کلا محو میشه. هم دیگر این همه مشکلات ندارید هم بقیه این همه مشکلات ندارند. دیگرهم لازم نیست هی روزشمار بگذارید و ناخن بجوید ببینید کی آن ۲۵ سال تمام میشود.
برای احتیاط چمدانهای ضد آب بخرید: با توجه به موقعیت سوقالجیشی و راههای فرار (ببخشید ترک فلسطین) بهتراست چمدانهایی که قرار است میلیونها دلار داخلش جا بدهید ضد آب باشند که خدای نکرده یک وقت خیس نشوند بیخرجی بمانید در کشور همسایه و دوباره مجبور شوید بروید جای دیگری را اشغال کنید. در خاتمه امیدوارم دوستان در بخش عبری این توصیهها را ترجمه کرده و داخل بطری بکنند و بیندازند داخل دریای مدیترانه، چون ممکن است کمی کار در بروکراسی اداری گیر کند و تا برسد دستتان، مشغول شنا باشید.
ارسال به دوستان
یک خبر و چند واکنش
در حاشیه برگزاری نمایشگاه توانمندیهای داخلی در حوزههای مختلف علمی و صنعتی
بایدن: باید حوزهها رو تحریم کنم تا دیگه نتونن توش نمایشگاه بذارن!
روح رضاشاه: غرفه محصولات نانوتکنولوژیش مال زمان من بوده پدرسوختهها!
بیانیه شماره ۱ دبیر کل سازمان ملل: اگه چیز خطرناکی توشه بگید من ابراز نگرانی کنم.
فرح پهلوی: حالا همچین با افتخار میگن انگار مسابقه دختر شایسته برگزار کردن!
بیانیه شماره ۲ دبیر کل سازمان ملل: اون تیکه صنایع برقی و نیروگاهیاش خطر برقگرفتگی نداره؟
ترودو: تاس میریزم هر عددی اومد صاحبان غرفههایی که شمارهشون به اون عدد بخشپذیره تحریم میکنم.
نتانیاهو: نه... شما راستشو به من نمیگید... من که میدونم باز رزمایش برگزار کردن!
یک سلبریتی: به احترام مردم سرزمینم که این روزها حالشان خوب نیست در این نمایشگاه غرفهای نخواهم داشت.
ربع پهلوی: اگه به من وکالت میدادید توی نمایشگاه غرفه چیپس و ذرت مکزیکی رایگان هم ایجاد میکردم.
یک روزنامه زنجیرهای: دور افتخار با آبگوشت بزباش!
علی کریمی: جمهوری اسلامی به جای شوآف، به داد کودکان گرسنه ایرانی برسد (عکسی از کودکان قحطیزده سومالی پست میکند).
یک برانداز: این آخرین نمایشگاه توانمندیهای داخلی است که جمهوری اسلامی در نیمه اول بهمن ۱۴۰۱ میبیند.
ترودو: آخجون شیش اومد... جایزه دارم!
بیانیه شماره ۳ دبیرکل سازمان ملل: ولی من دلم بیخودی شور نمیزنهها!
ارسال به دوستان
ترس پمپئو حتی از رفتن به میوهفروشی
شبیه قصه زائو و آل میترسم
ز سایه چون بچهای خردسال میترسم
زَ زَ... زنم مـِ مـِ میتر سـَ سـَ... سد و مـَ مـَ من
صـَ صد برابر اهل و عیال میترسم
صدای خشخشی انگار من شنیدم یا
خیال میکنم و از خیال میترسم؟
اجل به روی سرم تاب میخورد هر دم
ز هر صدم صدم احتمال میترسم
ز هرچه ثابت و جنبنده است اطرافم
شده که از ترک on the wall میترسم
درون میوه فروشی به خویش لرزیدم
شبیه بمب شده پرتقال، میترسم
زدند حلقه و گفتند تیم بادیگارد
نترس، گفتم علیایّحال میترسم
ترامپ بیصفت از پشت سر به من پِخ کرد
ببین چطور از این مرد زال میترسم
ازو سؤال نمودم چو سگ نمیترسی؟
جواب داد که نه، چون شغال میترسم
و تا فرابرسد لحظه سفر به درک
گمان کنم که علیالاتّصال میترسم
ارسال به دوستان
بیانیه براندازان بهمناسبت فرارسیدن دهه فجر
بهمن هم از خودشان است
اکنون که در این زمستان سرد و تاریک، دوباره ماه مزدور بهمن فرارسیده و رژیم پوپولیست در راستای پروپاگاندازیسیون تاریخی خود چهل و چهارمین سالگرد پیروزیاش را جشن میگیرد، ما براندازان آزادیخواه بدینوسیله ضمن محکومیت هرگونه جشن و شادی و قر و قنبیل، انزجار خود را نسبت به ماه بهمن اعلام میداریم.
واضح است رژیم همهساله با دستکاری چرخش فلک و اجرام آسمانی کاری میکند که ماه بهمن زودتر از سایر ماهها برسد تا مانور دروغین پیروزی (موسوم به دهه فجر) را برگزار کرده و افکار عمومی جامعه را از مشکلات جامعه پرت نماید.
البته همکاری خورشید و زمین و ماه و سایر سیارات هم در این نقشه شوم، موضوعی اثباتشده است و به جرأت میتوان گفت اجرام آسمانی هم مزدوران جمهوری اسلامی هستند. اگرنه در حالت عادی و طبق محاسبات ما الآن باید هنوز 31 آبان یا نهایتش 32 آذر میبود و رژیم هم تا پایان ماه بیشتر دوام نمیآورد.
در نتیجه ما از جمهوری اسلامی میخواهیم هرچه زودتر دست از دستکاری فصلها و ماهها بردارد و خودش با زبان خوش سقوط کرده و نوروز ۱۴۰۲ را نبیند. از نهادهای بینالمللی نیز میخواهیم ضمن محکومیت این اقدام رژیم، بودجه این ماه ما را زودتر واریز کنند که کار انقلاب ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ تمدید نشود.
ارسال به دوستان
خوشی بود؟
زمان شاه بود و مردم ما
خوشیها را تماماً دیده بودند
ز فرط دلخوشیهای فراوان
شدیداً توی هم لولیده بودند
تمام سفرهها پر بوده از مرغ
و مرغانش طلا تخمیده بودند
نبوده فرق مابین زن و مرد
به هم مثل کنه چسبیده بودند
خوشی بود و خوشی بود و خوشی بود
که حاشا ذرهای رنجیده بودند
کلاس و مدرسه بوده زیاده
همه وارسته و فهمیده بودند
پزشکان شهیر فارس در هند
مریضان را بدرمانیده بودند
همه بودند یل در علمِ موشک
فضا را درنوردیدیده بودند
زیاده بوده دانشمندِ هسته
همه یکجا انیشتَینیده بودند
و از روی درخت علم و دانش
تمام میوهها را چیده بودند
سپاه و ارتشی بوده منظم
تمام دشمنان ترسیده بودند
شکر میخورد در پیشش یو اِس آ
همه از نعرهاش گُرخیده بودند
اگرچه نفتشان بوده فراوان
ولیکن آنقدَر نفتیده بودند..
به اینخاطر که بوی بیخودی داشت
دو دستی نفت را بخشیده بودند
عدالت بود در بین وزیران
و بیتالمال را مالیده بودند
دهان منتقد پُر میشد از گُل
سوالی را اگر پرسیده بودند
اگرچه در زمان شاه؛ مردم
خوشیها را تماماً دیده بودند
ولی در لابهلای آن خوشیها
به گور شاه هم خندیده بودند
ارسال به دوستان
در باب عوضی گرفتن فستیوال
آوردهاند روزی شیخ علیهالرّحمه را خبر آوردند: از افاضات بکاهد و بر امر داوری فستیوال افزاید. چون اینچنین شد، شیخ را طاقت برفت، استوریای نماند مگر آنکه زفان* بر داوری شیخ گشوده بود.
چون امر داوری بگذشت، شیخ را دیدند پریشان موی و آشفته روی. گفتند: یا شیخ! تو را چه شده که این چنین حیرانی؟ شیخ بازگفت: عجایبی دیدم بس شگرف، ندانستم که در حالت مکاشفت دوزخم یا مراجعت از برزخ! آنچنان در گِل شگفتی فروماندم که بعید است توان مفارقت از آن داشته باشم. یاران گفتند: یا شیخ! عمری تو از گِل فارغ نمودی، حال نوبت ماست از بهر فراغت تو!
شیخ چون بدید یاران بلانسبت نگویان مبادرت بر نجات وی ورزیدند، خود زفان گشوده خاعععک بر سر همهتانی گفت و افزود: مقدر بود در فستیوال فیلمهایی ببینم مذمومالظلم و ممدوحالصدق ولی آنچه دیدم از آخرت چنگیزخان مغول آشفتهتر بود.
پرسیدند: خب؟
افزود: نسوان و رجالی دیدم جملگی بیجامهپوشان، گونیدران و پتوپیچان و از خود بیخود شده بودند.
یاران جملگی فریاد زدند: از چه سبب این چنین بودند؟ گفت: از آن سبب که ارشاد غض بصر کرده بود تا صحنه ناجور نبیند.
پرسیدند: حتی روی فیلمها؟ که دیدند شیخ ساعتی بیهوش گشت و به هوش آمد و باز گفت: حتی روی فیلمها! و دوباره از هوش برفت.
هرکه فیلمش فلک زدهتر
سیمرغ بلورینش روغنیتر
نقل است از آن پس شیخ همان شیخ افاضاتی نشد و چون دیوانگان راه رفتی و با خود گفتی: مگر فستیوال جشنواره فجر نبود! پس اینها که دیدم چه بود! و بهلول، اینچنین بهلول شد.
____________________
پینوشت
*زفان: دهان
ارسال به دوستان
هیروی پستو!
تو قهرمانی کی به تو میگفته ترسو؟
لابد ترامپ مو بلوند زشت ریغو!
کذب است اینکه تو چپیدی توی سوراخ
ماخوذ بودی به حیا، سرباز کمرو!
مهمانکشی یک آپشن بوده برایت
باید که باشی دائماً در فکر نارو
بیرون بیا از لاک خود آقای هیرو!
از چه خزیدی مثل کیتی کنج پستو؟
یک دفعه گفته قهرمان یک بار بزدل
داغان شود گوینده حرف دوپهلو
آقای لمپن! ظاهرا تو مثل صدام
قایم شدی، پیداست اما دمب جارو!
باید بلنبانی شکر آن هم دو لپی
قبری برای خود بکن با چوب پارو!
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|