|
اخبار
غایب بزرگ استقلال در دیدار با نساجی
مدافع خارجی استقلال در دیدار این تیم در نیمهنهایی جام حذفی برابر نساجی غایب خواهد بود. به گزارش ایسنا، کوین یامگا که قرار بود بامداد دوشنبه وارد ایران شود تا در تمرینات آبیپوشان شرکت کند، ظاهرا به ایران نیامده است. یامگا هفته آینده به تهران سفر خواهد کرد تا در تمرینات استقلال شرکت کند و به طور قطع در دیدار مقابل نساجی در نیمهنهایی غایب خواهد بود. در صورت صعود استقلال به فینال جام حذفی یامگا میتواند برای این تیم به میدان برود.
***
غول کوبایی به دنبال پنجمین طلای المپیک در ۴۲ سالگی!
پرافتخارترین کشتیگیر تاریخ رقابتهای المپیک در بخش مردان قصد دارد برای پنجمین مرتبه متوالی به مدال طلای المپیک برسد تا این افتخار را به تنهایی از آن خود کند. «میخایین لوپز» اسطوره سنگینوزن کشتی فرنگی جهان از کوبا با کسب ۴ مدال طلای المپیک، عنوان پرافتخارترین کشتیگیر مردان تاریخ در این رویداد بزرگ را یدک میکشد. لوپز در المپیکهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، 4 مرتبه متوالی به مدال طلای رقابتهای سنگینوزن کشتی فرنگی دست یافت تا بالاتر از «الکساندر کارلین» افسانهای که ۳ طلا و یک نقره المپیک را در کارنامه دارد، قرار گیرد. در شرایطی که پس از کسب مدال طلای المپیک توکیو، بسیاری بر این باور بودند غول سنگینوزن کوبایی دیگر قید حضور در رقابتهای المپیک را بزند، وی قصد دارد در ۴۲ سالگی برای پنجمین مرتبه بر سکوی نخست المپیک قرار گیرد تا پرافتخارترین کشتیگیر تاریخ ادوار المپیک در بخش مردان و زنان شود. لوپز در اینباره گفت: میخواهم با کسب پنجمین مدال طلای المپیک عنوان پرافتخارترین کشتیگیر تاریخ در رقابتهای المپیک را از آن خود کنم. در حال حاضر «کائوری ایچو» کشتیگیر تیم زنان ژاپن نیز با ۴ مدال طلای المپیک در کنار لوپز عنوان پرافتخارترین کشتیگیر ادوار المپیک را یدک میکشد. ایچو همچنین ۱۰ مدال طلای جهان را در کارنامه دارد.
لوپز علاوه بر کسب ۴ مدال طلای المپیک، ۵ مدال طلای قهرمانی جهان را نیز در ویترین افتخارات خود دارد و در صورت کسب پنجمین طلای المپیک از کائوری ایچو جلو خواهد زد و به تنهایی عنوان پرافتخارترین کشتیگیر تاریخ المپیک را از آن خود خواهد کرد.
***
2 رقیب الهلال برای جذب طارمی از نگاه سعودی اسپورت
روزنامه سعودی اسپورت از مارسی و سویا به عنوان 2 رقیب الهلال برای جذب مهدی طارمی خبر داد. به گزارش سعودی اسپورت، باشگاه الهلال برای تقویت خط حمله خود روی مهدی طارمی دست گذاشته است. الهلال برای جذب طارمی قرارداد 3 ساله با حقوق ۹ میلیون یورو در سال را به این بازیکن پیشنهاد داده است. البته الهلال تنها تیمی نیست که خواستار جذب مهاجم ایرانی پورتو شده است. 2 باشگاه سویا و مارسی هم به جذب این بازیکن علاقه دارند و باید دید در نهایت او در پورتو باقی میماند یا اینکه راهی تیم دیگری میشود. مهدی طارمی آگوست ۲۰۲۰ با قراردادی ۴ ساله به پورتو پیوست و عملکرد بسیار خوبی در این تیم پرتغالی داشته است. او در دیدار اخیر تیمش 4 گل به ثمر رساند و با ۲۱ گل در صدر جدول بهترین گلزنان فصل جاری لیگ پرتغال قرار دارد.
ارسال به دوستان
حضور تیم ملی بسکتبال بانوان ایران در جام ویلیام جونز
با تایید کمیته برگزاری رویداد معتبر ویلیام جونز که همه ساله به میزبانی کشور تایوان برگزار میشود، سال جاری علاوه بر تیم ملی بسکتبال آقایان، تیم ملی بسکتبال بانوان کشورمان نیز در این رویداد بزرگ حضور خواهد یافت. با تلاشها و رایزنیهای متعدد واحد بینالملل فدراسیون بسکتبال، حضور تیم ملی بسکتبال بانوان ایران در جام معتبر و مطرح ویلیامجونز برای نخستینبار در تاریخ بسکتبال ایران مورد تایید قرار گرفت.
ارسال به دوستان
برای هفته سوم لیگ ملتها آمریکا به ۳ بازیکن تیم ملی والیبال ویزا نداد؛ احتمال کنارهگیری ایران
یا همه یا هیچکس
رئیس فدراسیون والیبال در نامهای به رئیس فدراسیون جهانی والیبال به عدم پاسخگویی شفاف آمریکاییها درباره صادر نکردن ویزای تعدادی از ملیپوشان اعتراض کرد. پس از مشخص شدن گروهبندی تیمها در لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۳، فدراسیون والیبال ایران با ارسال نامهای به فدراسیون جهانی والیبال از اعزام تیم ملی کشورمان در هفته سوم این رقابتها به آناهایم آمریکا ابراز نگرانی و اعلام آمادگی خود را برای میزبانی در این هفته اعلام کرد.
محمدرضا داورزنی در جلسهای با فابیو آزودو، مدیر اجرایی فدراسیون جهانی والیبال پس از اعلام آمادگی برای میزبانی ایران در هفته سوم لیگ ملتها در ادامه خواستار حمایت و همکاری طرفین برای صدور ویزا برای تمام اعضای تیم ملی والیبال ایران و انجام مصاحبه در یک تا ۳ گروه در سفارت آمریکا در آنکارا شد. بر این اساس با تاکید FIVB، فدراسیون والیبال آمریکا با حمایت کمیته ملی المپیک این کشور موفق به دریافت یک وقت اختصاصی برای تمام اعضای تیم ملی والیبال ایران جهت انجام مصاحبه در سفارت این کشور در آنکارا شد تا به این ترتیب ۱۹ فروردین تیم ملی والیبال ایران در عرض ۲ ساعت تمام مراحل صدور ویزا را انجام دهد.
در پایان این روند، به ۵ نفر از اعضای تیم ملی شامل امین اسماعیلنژاد و آرمان صالحی (به دلیل تغییر وضعیت خدمت آنها در طول انجام پروسه ثبتنام)، اسماعیل مسافر، نیما دهپناه و حمزه فتحی (به دلایل دیگر) از سوی سفارت آمریکا اعلام شد برای صدور ویزایشان نیاز به بررسی و ارائه مدارک بیشتری وجود دارد. این موضوع در نخستین فرصت از سوی فدراسیون والیبال ایران به فدراسیون والیبال آمریکا اطلاع داده شد و ایرانیها خواستار پیگیری سریع از طریق فدراسیون جهانی و مراجع ذیربط شدند اما پس از حدود ۲ هفته از انجام مصاحبه در آنکارا و پیگیریهای متعدد و نامهنگاریهای مختلف میان فدراسیون والیبال ایران با FIVB و فدراسیون والیبال آمریکا، چهارشنبه شب ۳۰ فروردین آمریکاییها ضمن عذرخواهی اعلام کردند وزارت خارجه آنها به ۵ نفر مذکور ویزا نخواهد داد. این موضوع واکنش شدید فدراسیون والیبال ایران را به همراه داشت و محمدرضا داورزنی با ارسال نامهای به فدراسیون جهانی والیبال نسبت به این موضوع اعتراض و اعلام کرد بر اساس ماده ۳۹ قوانین برگزاری مسابقات FIVB، میزبان مسابقات موظف به صدور ویزا برای تمام نفرات تیمها بدون هیچگونه محدودیت است.
داورزنی حضور تیم ملی والیبال ایران بدون این نفرات را در هفته سوم لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۳ در آمریکا غیرممکن دانست و خواستار رسیدگی فدراسیون جهانی والیبال برای صدور ویزای این نفرات یا تغییر گروه ایران در هفته سوم با وجود مشکلات متعدد شد.
رئیس فدراسیون در نامه خود به FIVB اعلام کرد از 4 ماه پیش مشکلات به وجود آمده را در جلسه فیمابین مطرح و پیشبینی کرده بود و حضور تیم ملی والیبال ایران در این رقابتها بدون حضور برخی ستارهها و بازیکنان همچون امین اسماعیلنژاد و آرمان صالحی که در دنیای والیبال جهان شناخته شده هستند، غیرممکن است. از زمان اعلام سفارت آمریکا مبنی بر عدم صدور ویزای ۵ نفر از اعضای تیم ملی و با وجود تلاشهای یک ماهه فدراسیون والیبال و نامهنگاریهای فراوان این مشکل برطرف نشد تا آنجا که رئیس فدراسیون والیبال ایران پس از بازگشت ملیپوشان کشورمان از اردوی ترکیه و در فاصله کمتر از ۲ هفته مانده به آغاز مسابقات لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۳ بار دیگر با ارسال نامهای جدید به آری گراسا و فابیو، رئیس و مدیرکل اجرایی فدراسیون جهانی والیبال با ابراز نگرانی از عدم پاسخگویی شفاف طرف آمریکایی درباره صدور ویزای تیم ملی والیبال جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد چنانچه هر یک از اعضای اصلی کادر فنی و بازیکنان موفق به اخذ ویزای آمریکا نشوند، تیم ملی ایران در هفته سوم لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۳ در آناهایم شرکت نخواهد کرد.
داورزنی همچنین از عدم صدور ویزای مولتی توسط هلندیها برای تیم ملی والیبال کشورمان به منظور شرکت در هفته دوم (هلند) و مرحله نهایی لیگ ملتها (لهستان) گلایه کرد و خواستار پیگیری هر چه سریعتر و جدیتر مسؤولان فدراسیون جهانی والیبال شد. همچنین فدراسیون اعلام کرد با توجه به اینکه گارانتی صدور ویزا توسط کشور میزبان برای تیمهای شرکتکننده به صورت کامل از تعهدات میزبان است و فدراسیون والیبال آمریکا تا این لحظه نتوانسته این مهم را محقق کند، فدراسیون والیبال جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد در بالاترین سطح بینالمللی میزبانی هفته سوم لیگ ملتها را بپذیرد و در کمتر از یک هفته از ارسال مدارک، برای تمام شرکتکنندگان ویزای ورود فرودگاهی اخذ کند. بدیهی است تمام خسارات تیمهای شرکتکننده درباره تغییر برنامهریزی باید توسط فدراسیون والیبال آمریکا پرداخت شود.
ارسال به دوستان
آمریکاییها به رسانههای سنتی تحت نفوذ جریان لیبرال چون «سیانان»، «انبیسی»، بلومبرگ، نیویورکتایمز، والاستریت ژورنال و واشنگتنپست بیاعتماد شدهاند
جریان اصلی رسانهای آمریکا در حال مرگ است
شروین طاهری: تصویری که این روزها آمریکاییها از جریان اصلی رسانهای کشورشان دارند، تقریبا شبیه همان سیمایی است که از رئیسجمهور سالخورده هپروتیشان جو بایدن سراغ دارند. تحقیقات چند سال اخیر در زمینه افکار عمومی آمریکا نشان میدهد جریان اصلی و رسمی رسانهای، کاملا از واقعیات و مسائل معتنابه جامعه پرت افتاده است. حتی رویدادهای بشدت توجهبرانگیز سالهای اخیر چون همهگیری کرونا و جنگ اوکراین هم نتوانسته به کارتل صهیونیستی حاکم بر مدیای آمریکا کمک کند رسانههای مرکزگرای پر اسم و رسمشان چون «سیانان»، «انبیسی»، بلومبرگ، فاکسنیوز، نیویورکتایمز، والاستریت ژورنال، واشنگتنپست و... را در مرکز توجه جامعه آمریکایی نگاه دارند و افکار عمومی به سرعت درگیر روند مرکزیتزدایی (decentralization) شده است.
بویژه طی ۷ سال گذشته در روندی که از کارزار انتخاباتی سال 2016 دونالد ترامپ آغاز شد، رسانهها بشدت نزد افکار عمومی یانکیها مفتضح شدهاند. این روند با برنده شدن ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری و روی کار آمدنش در کاخ سفید و مطرح شدن نظریه ضد رسانهای «فیکنیوز»، از رأس قدرت واشنگتن ادامه یافت و سپس با شکست ترامپ و پیروزی بایدن و رسانههای لیبرال جریان اصلی علیه دشمن مشترک جمهوریخواهشان و در نهایت رسیدن این پیرمرد آلزایمری دموکرات به قدرت همراه با موجی گسترده از سانسور دولتی و کنترل رسانههای جمعی به اوج رسید.
جالب اینکه بازگشت دموکراتها به قدرت با سردمداری معاون پیشین اوباما در کاخ سفید، همراه با تلاشی مذبوحانه توسط پیرسالاران حاکمیت واشنگتن برای مسلط کردن مجدد رسانههای جریان اصلیشان بر افکار عمومی آن هم با وجود پدیدار شدن برتری شبکههای اجتماعی در این عرصه بود. نمونههای عینی آن کارزارهای سنگین رصد و تفتیش عقاید مدرن توسط «افبیآی» بود که بویژه در ۳ محور اصلی «ترامپزدایی» و«جنگ اوکراین» - هر دو شامل روسهراسی - و «فرهنگ نفی» - شامل حذف مخالفان دگرباشی جنسی- به راه افتاد ولی امروز این کارزارها عملا شکست خوردهاند. ورشکستگی اجرایی و اقتصادی دولت بایدن قطعا در این مورد موثر بوده اما نمیتوان منکر این واقعیت شد که جامعه نیز به نوبه خود تلاش حاکمیت برای حقنه کردن نگاه منطبق با منافع خود در قالب ایدئولوژی لیبرال را پس زده است.
پاییز سال گذشته در حاشیه افکارسنجیهای مربوط به انتخابات میاندورهای کنگره، روزنامه نیویورکتایمز و موسسه گالوپ نظرسنجیهایی برگزار کردند که پرده از بیاعتمادی عمیق رایدهندگان معمولی و مستقل آمریکایی به رسانههای جریان اصلی برداشت. هر چند خبر مربوط به این نظرسنجیها هیچگاه در رسانههای جریان اصلی انعکاس نیافت و فقط توسط تارنمای هیل (ارگان کنگره) و سایت یاهو منتشر شد اما این اتفاق توجه یک تحلیلگر کانادایی به نام «دومینیک مسترآنجلو» را به خود جلب کرد.
یک مفسر کانادایی متوجه یک واقعیت کمی شده است که درباره نظرسنجی هفته گذشته نیویورکتایمز و کالج سیهنا از 792 رایدهنده ثبتنام شده بود. در حالی که نظرسنجی بر انتخابات میان دورهای ایالات متحده متمرکز بود، اطلاعات آن نشان داد اکثریت نهتنها به رسانهها اعتماد ندارند، بلکه آنها را تهدیدی برای دموکراسی میدانند. او در این مورد توئیتهایی مجزا به فاصله ۲ روز (18 و 19 اکتبر 2022) نوشت. در توئیت اول آورد: «(نظرسنجی) گالوپ نشان داد فقط 34 درصد آمریکاییها معتقدند سازمانهای خبری بزرگ به طور کامل، دقیق و منصفانه درباره رویدادهای جاری گزارش میدهند که تنها 2 درصد بیشتر از سال 2016 است که کمترین درصدی است که تاکنون ثبت شده است. حتی درصد بیشتری از آمریکاییها (38 درصد) گفتند اصلاً به روزنامهها، تلویزیونها و رادیوها برای گزارش منصفانه و دقیق اخبار اعتماد ندارند، در حالی که 27 درصد اظهار داشتند به رسانهها اعتماد دارند و فقط 7 درصد اظهار داشتند: مقدار زیادی از اعتماد».
مسترآنجلو در توئیت دوم آورد: «نظرسنجی (مشترک) نیویورکتایمز - کالج سیهنا که روز سهشنبه منتشر شد نشان داد 59 درصد رایدهندگان، رسانهها را تهدیدی بزرگ برای دموکراسی میدانند در حالی که 25 درصد گفتند مطبوعات تهدیدی جزئی هستند و تنها 15 درصد گفتند هیچ تهدیدی وجود ندارد... این شکاف در امتداد خطوط حزبی بشدت کاهش یافت، به طوری که 87 درصد رایدهندگانی که سال 2020 از ترامپ رئیسجمهور سابق حمایت کردند، نشان دادند رسانهها را یک تهدید بزرگ میدانند، در حالی که 33 درصد رایدهندگان حامی بایدن در آن چرخه انتخابات همین را گفتند».
چنین شکاف شدیدی باید به خودی خود باعث ایجاد برخی افکار منفی درباره انحراف جریان اصلی رسانه شود. حتی نیویورکتایمز در گزارشهای خود درباره انتخابات میاندورهای 2022، رایدهندگان را به طرز قابل توجهی بیتفاوت توصیف کرده بود.
همان زمان انتشار یک نظرسنجی آرشیو شده از سال 1969 نشان داد آمریکاییها آن زمان به مطبوعات اعتماد زیادی داشتند. این نتیجه تغییری تکنولوژیک در جامعه آمریکاست. زمانی رسانههای اصلی راهی بودند که مردم را از اخبار، آب و هوا، ورزش، سرگرمیها و بازارهای مختلف مطلع میکردند اما حالا اینترنت جای آنها را گرفته است.
در واکنش به این ناکامی به نظر میرسد رسانههای جریان اصلی که کارکرد حیاتی خود را از دست دادهاند، توسط گروهها و اهداف نخبگان تسخیر شدهاند و عینیت دیگر حتی یک هدف نیست. این تغییر منجر به کاهش مهارتهای اساسی رسانهای میشود. به نوبه خود، نادیده گرفتن رسانهها برای سیاستمداران بسیار آسانتر است.
در حالی که رایدهندگان مورد بررسی در نظرسنجی نیویورکتایمز - کالج سیهنا، ممکن است دقیقا ندانند چه بلایی بر سر رسانههای رسمی آمده اما آنها جو منفی را حس میکنند و رسانهها را تهدیدی برای دموکراسی میدانند زیرا مشخص نیست آنها واقعاً نماینده چه کسی هستند و اخبار را از کجا به گوش عموم میرسانند.
در همان حال که اکثریت آمریکاییهای خسته از سلطه رسانهای سنتی مرکزگرا به دنبال جایگزین منابع اطلاعاتی میگردند، نوع دسترسی مستقیم و تعاملی رسانههای نسل جدید به آحاد افراد جامعه نیز به خارج شدن هر چه بیشتر افکار عمومی از کنترل دستگاه پروپاگاندای دولتی واشنگتن کمک میکند.
دوشنبه هفته پیش انتشار تصاویری غیرواقعی از وقوع انفجاری در جوار ساختمان پنتاگون (مقر مرکزی وزارت دفاع ایالاتمتحده) که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده بود، یک هراس عمومی بیسابقه در افکار عمومی یانکیها ایجاد کرد به طوری که بازار سهام و دیگر بازارهای مالی را متاثر کرد(!)
حتی تکذیبیه سخنگوی پنتاگون در این مورد که هیچ انفجاری صبح روز دوشنبه نزدیک این ساختمان 5 ضلعی معروف در آرلینگتون ویرجینیا در فاصله چند کیلومتری کاخ سفید رخ نداده، چندان مورد توجه مخاطبان فضای مجازی قرار نگرفت.
به این ترتیب رسانههای جریان اصلی بلافاصله تلاش کردند به موضوع رسمی پروپاگاندای دولت بایدن یعنی روسهراسی دامن بزنند. در این مورد گزارش چند روز پیش روزنامه نیویورکتایمز - ستاد رسانهای اصلی دموکراتها - مورد توجه قرار گرفت که درباره استفاده نامطلوب از هوش مصنوعی در آینده هشدار داده بود. همچنین رسانههای رسمی در چارچوب شرقهراسی تلاش کردند موضوع اختلاف مقامات پنتاگون با چینیها درباره تراشههای رایانهای مورد استفاده برای هوش مصنوعی را نیز به خبر این حادثه تگ کنند.
جامعه اما رهیافت خاص خود را دارد. به گزارش بیزنس، تنها یک ساعت پس از آنکه تصویر ساختگی مزبور توسط هوش مصنوعی از سوی برخی حسابهای توئیتری منتشر شد، وحشت جامعه آمریکا را حتی در سطح نخبگانی در برگرفت به طوری که هیجان فروش در بازارها به وجود آمد.
بر اساس این گزارش، شاخص S&P 500 از صبح دوشنبه صرفا به خاطر ویروسی شدن تصاویری تاییدنشده در شبکههای اجتماعی فرو ریخت. پس از 24 ساعت همچنان نه کسی انتشار این تصاویر را بر عهده گرفت و نه مسبب آن کشف شد، اگرچه «یونوس پاکسوی» خبرنگار واشنگتنپست ادعا کرد انتشار این تصویر کار عوامل روس بوده است. به عبارت دیگر، رسانههای جریان اصلی و حاکمیت پشت سر آنها مثل هر موجودیت در حال زوالی تلاش میکنند مرگ تدریجی خود را انکار کنند یا برای آن بهانههایی بتراشند.
اظهار نظرهای صریح اخیر مقامات ارشد آمریکایی اما درباره مرگ رسانههای جریان اصلی کاملا گویاست. جدا از ترامپ که خود را به عنوان دشمن رسانههای جریان اصلی معرفی کرده است، شخصیتهای برجسته هر ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه در ماههای اخیر، دیکتاتوری رسانهای بایدن را ملامت کردهاند. تولسی گبرد، نماینده خانه نمایندگان کنگره از هاوائی و یکی از محبوبترین همحزبیهای بایدن، اخیرا در حاشیه راهپیمایی بزرگ علیه دخالت واشنگتن در جنگ شرق اروپا، صریحا به رسانههای جریان اصلی آمریکا تاخت که تلاش میکنند در یک پروپاگاندای وسیع، موضع جنگطلبانه کاخ سفید برای ادامه جنگ در اوکراین را به عنوان دیدگاه عمومی به مخاطبان داخلی و بینالمللی خود حقنه کنند. خانم نماینده و چند شخصیت ضدجنگ همراهش صریحا از بیاعتمادی عمومی به چنین رسانههایی صحبت کردند.
از طرف دیگر، هفته گذشته سناتور لیندسی گراهام یکی از بازهای شکاری جمهوریخواه که دستکم در موضوع جنگ اوکراین در کنار حلقه جنگطلبان نومحافظهکار دولت بایدن قرار میگیرد، نتوانست بر سانسور بیشرمانه رسوایی خانواده بایدن چشم ببندد و صریحا از مرگ رسانههای جریان اصلی گفت.
او هفته گذشته گفت گزارش افشاگرانه هفته پیش «جان دورهام» نهتنها نشان میدهد «افبیآی» بهطور نادرست تحقیقات «روسیه گیت» را برای جلوگیری از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور راهاندازی کرده است، بلکه رسانههای قدیمی به دلیل تبلیغات دروغین با انگیزه سیاسی مورد تحسین دولت قرار میگیرند.
گراهام به شبکه فاکسنیوز گفت: «به نیویورکتایمز و واشنگتنپست جایزه پولیتزر برای نوشتن یکسری مطالب مزخرف با انگیزه سیاسی داده شد. وقتی نوبت به گزارشدهی درباره دونالد ترامپ میرسد، رسانههای اصلی مردهاند».
سناتور جمهوریخواه کارولینای جنوبی با آنکه خود در مقطعی جزو طرفداران پرونده دخالت روسیه در امور سیاسی آمریکا بود، حالا این پرونده را کلا دروغ و یک برنامه سیاسی ضدترامپ میخواند. اشاره او به گزارش 300 صفحهای است که دوشنبه هفته گذشته توسط جان دورهام، بازرس ویژه ایالاتمتحده منتشر شد و نشان داد «افبیآی» شواهد کافی برای توجیه تحقیقات موسوم به «توفان متقاطع» خود را ندارد و به خود زحمتی برای تأیید اطلاعات مشکوک ارائهشده توسط دشمنان سیاسی ترامپ نداده است.
گراهام یافتههای دورهام را «ویرانگر و مایه لعنت حاکمیت قانون در آمریکا» خواند، در حالی که رسانههای سنتی و رهبران حزب دموکرات از جدی گرفتن آن خودداری کردهاند. او از کریستوفر رای، دادستان کل ایالاتمتحده و رئیس «افبیآی» خواست از افرادی که زندگی آنها توسط پرونده روسیه گیت خراب شده است عذرخواهی کنند.
او حتی پا را از این هم فراتر گذاشت و گفت دروغگویی رسانههای سنتی به میلیونها محافظهکار و راستگرا باعث عصبانیت آنها و در نتیجه تردید میلیونها آمریکایی به استقلال سیستم قضایی این کشور خواهد شد. بماند که همین حالا انتشار مستمر نتایج نظرسنجیهای عمومی حکایت از افول اقبال بایدن و دموکراتها و اقبال دوباره به ترامپ و جمهوریخواهان رادیکال، حتی به رغم بازداشت و دادگاهی شدن رئیسجمهور پیشین دارد.
* جدیدترین نمونه بیاعتمادی آمریکاییها به رسانههای بزرگ
در عین حال نظرسنجیها درباره موضوعات روسهراسانه و شرقهراسانه - که محور تبلیغات سیاسی دولت دموکراتها را تشکیل میدهد- حاکی از بیتفاوتی کامل یا نسبی جامعه آمریکا به آنهاست. به عنوان مثال وقتی در نخستین روزهای آغاز جنگ اوکراین، موسسه پیو- بزرگترین نهاد افکارسنجی ایالاتمتحده با ارتباطات آشکار با نهادهای قدرت واشنگتن- اقدام به انتشار یک نظرسنجی سفارشی و جهتدار توسط پنتاگون درباره درصد بالای دشمنانگاری یانکیها نسبت به روسیه کرد، تحقیقات مستقلتر نشان داد بسیاری از آمریکاییها اصلا به موضوع روسیه- فارغ از اینکه یک مساله مثبت یا منفی باشد - فکر نمیکنند. یکی از این نظرسنجیها که توسط فاکسنیوز منتشر شد نشان داد تنها 10 درصد آمریکاییها روسیه را یک مشکل برمیشمارند.
از آنجا که روسهراسی، مهمترین رویکرد تبلیغات سیاسی رهبری فعلی کاخ سفید محسوب میشود، مطالعه میزان اعتماد افکار عمومی به این موضوع میتواند میزان اعتماد کل جامعه به رسانههای جریان اصلی آمریکا را برملا کند.
نظرسنجی جدید هاروارد کپس- هریس نشان میدهد اکثر آمریکاییها بر این باورند تحقیقات مربوط به پرونده «روسیه گیت» از دونالد ترامپ بر اساس دروغ بوده و خانواده جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در ارتکاب جرم نفوذ در این کشور دست داشتهاند.
این نظرسنجی که جمعه گذشته منتشر شد، نشان داد 56 درصد رایدهندگان معتقدند ادعای تبانی ترامپ با روسیه برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری 2016 یک «داستان نادرست» بوده است. همین درصد بر این باورند که پرونده استیل که مبنای تحقیقات «افبیآی» درباره کمپین ترامپ قرار گرفته دروغ بوده است.
از هر 10 شرکتکننده در نظرسنجی مزبور، 7 نفر گفتهاند از اینکه گزارش هفته گذشته جان دورهام، نقض استانداردها توسط «افبیآی» در جریان تحقیقات درباره پرونده ترامپ و روسیه را فاش ساخته و تبدیل به قیفی برای «اطلاعات نادرست» منتشره توسط ستاد انتخاباتی هیلاری کلینتون، نامزد دموکراتها در انتخابات 2016 شده است، تعجب نکردهاند. به همین ترتیب، 70 درصد پاسخدهندگان نگران مداخله «افبیآی» و آژانسهای اطلاعاتی آمریکا در انتخاباتهای ریاستجمهوری بودند و 71 درصد بر این باورند دولت فدرال برای جلوگیری از چنین دخالتهایی به اصلاحات گسترده نیاز دارد.
این در حالی است که «سیانان» و دیگر رسانههای جریان اصلی آمریکا گزارش دورهام را کماهمیت جلوه دادند و یافتههای دادستان ویژه درباره «افبیآی» را «هیچ چیز بزرگ» خواندند. درست قبل از انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا بود که این رسانهها گزارش مقامات اطلاعاتی دولت سابق مبنی بر وجود اطلاعات تکاندهنده درباره فساد و ارتباط خارجی خانواده بایدن - که منبع آن لپتاپ کشفشده هانتر بایدن بود - را به کارزار اطلاعات نادرست روسیه نسبت دادند.
در نظرسنجی اخیر هاروارد کپس- هریس همچنین 63 درصد بر این باورند هانتر بایدن در نفوذ غیرقانونی و فرار مالیاتی شرکت داشته در حالی که 53 درصد فکر میکنند جو بایدن در دوره معاونت ریاستجمهوری چنین جرمی را مرتکب شده است. 55 درصد شرکتکنندگان نیز معتقدند «افبیآی» و وزارت دادگستری آمریکا واقعاً درباره فساد ادعایی خانواده بایدن تحقیق نمیکنند و 59 درصد فکر میکنند اتهام درباره کارزار اطلاعاتی نادرست روسیه دروغ است.
جالب اینکه نظرسنجی مزبور، نظرات نگرانکننده آمریکاییها درباره بایدن نسبت به چشمانداز انتخابات ر یاستجمهوری 2024 را نیز منعکس میکند. نزدیک به دوسوم رایدهندگان احتمالی- 65 درصد- معتقدند بایدن نشانههایی از پیری نامناسب برای سمت ریاستجمهوری دارد در حالی که 57 درصد درباره آمادگی روانی او تردید دارند و 61 درصد فکر میکنند او در دور دوم ریاست جمهوریاش موفق نخواهد شد.
گلن گرینوالد، روزنامهنگار مستقل آمریکایی درباره این نظرسنجی مینویسد: «این نشان میدهد رسانههای لیبرال وابسته به شرکتهای بزرگ تا چه اندازه از دیدگاههای آمریکاییها پرت هستند. آنها نهتنها روایتهایی را که آمریکاییها باور نمیکردند، منتشر میکردند، بلکه اجازه نمیدادند نظرات اکثریت شنیده شود».
ارسال به دوستان
کیسینجر و دور باطل سیاست خارجی آمریکا
نوید مؤمن: هنری کیسینجر، استراتژیست مشهور حوزه سیاست خارجی آمریکا، برای چندمین بار طی سالهای اخیر نگرانی خود را نسبت به تقابل پکن ـ واشنگتن در نظام بینالملل اعلام و تاکید کرد جهان در مسیر رویارویی 2 بازیگر با یکدیگر است. کیسینجر تاکید دارد طرفین از یکدیگر تحت عنوان «خطر استراتژیک» یاد کرده و بر همین اساس منازعه پایداری را طی ماهها و سالهای آتی طراحی کردهاند. بر اساس ادعای کیسینجر، مقامات پکن به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا برای پایین نگه داشتن قدرت چین دست به هر کاری خواهد زد. از سوی دیگر مقامات واشنگتن هم قاطعانه معتقدند چین در حال نقشهکشی برای جانشینی ایالاتمتحده به عنوان قدرت برتر جهان است. کیسینجر در تازهترین گفتوگوی خود با اکونومیست، از ترکیب دیپلماسی و زور برای هدایت چین (و هر بازیگری دیگر در نظام بینالملل) سخن میگوید. او همچنین کلیدواژهای به نام «دیپلماسی سرسختانه» را جایگزین «جنگ پرهزینه» قلمداد میکند اما به نظر میرسد مهمترین پیشفرض ذهنی کیسینجر در تفاسیری که نسبت به تحولات جاری در جهان امروز دارد کماکان باقی مانده است: عاملیت آمریکا!
واقعیت امر این است که اتخاذ دیپلماسی، زور یا ترکیبی از این دو و تثبیت آن به عنوان یک الگوی راهبردی در حوزه روابط بینالملل، منبعث از «قدرت مطلق یک بازیگر تصمیمساز» است؛ بازیگری که صرفا تاثیرگذار باشد تا تاثیرپذیر! سوال اصلی این است: آیا اکنون، در سال 2023 میلادی، آمریکا دارای چنین قدرت مطلق و تاثیرگذاری است یا خیر؟ آیا کشوری که حتی قدرت نفوذ بر متحدان منطقهای خود را در غرب آسیا تا حدود زیادی از دست داده و در جنگ اوکراین هنوز مرز میان «بازدارندگی» و «اقدام» را بخوبی پیدا نکرده است، میتواند مصداق یک قدرت مولد و تعیینکننده در جهان باشد؟ اگرچه تئوریسینهایی مانند هنری کیسینجر به صورت انتزاعی و فکری، قدرت ترسیم قواعد و اصول ثابت و متغیر شکلگیری دیپلماسی سرسختانه در سیاست خارجی آمریکا را دارند اما مجری معینی در کاخ سفید برای عملیاتیسازی این فرمول راهبردی - رفتاری وجود ندارد! بهتر است کیسینجر در 100 سالگی خود این واقعیت را بپذیرد که برخلاف تصوراتی که از دوران ریاستجمهوری نیکسون در ذهن وی باقی مانده است، واشنگتن اصلیترین پیششرط تاثیرگذاری بر جهان یعنی «عاملیت مطلق» را از دست داده است.
یکجانبهگرایی پردردسر ترامپ و چندجانبهگرایی مضحک بایدن نیز طی سالهای اخیر نتوانسته منجر به بازگشت این عاملیت به کاخ سفید شود و بالعکس، شبکه حامی - پیرو شکل گرفته توسط آمریکا پس از جنگ دوم جهانی روزبهروز بیشتر در معرض اضمحلال قرار میگیرد.
این خطای مبنایی کیسینجر در قبال معمای چین و تمایل این کشور مبنی بر تبدیل شدن به یک ابرقدرت یا هژمون در نظام بینالملل نیز نمود دارد. اساسا تحرکات آمریکا و انگلیس به عنوان اصلیترین متحد واشنگتن در ناتو در محیط پیرامونی چین، جایی را برای تجدیدنظر چینیها در اصول راهبردی خود در قبال آمریکا باقی نگذاشته است. تایوان اکنون بیش از آنکه حکم یک نقطه کانونی را در مناقشه میان آمریکا و چین ایفا کند، به نماد نوعی خطای محاسباتی سیاستمداران آمریکایی بر مبنای باور نادرست «عاملیت مطلق واشنگتن» در جهان تبدیل شده است. اگرچه تا سالهای ابتدایی هزاره سوم، تردیدهایی در میان برخی سیاستمداران چینی درباره امکان همزیستی با آمریکا وجود داشت اما اکنون دیگر چنین باوری از بین رفته است.
اتفاقا افرادی مانند هنری کیسینجر، برژینسکی، کاندولیزا رایس، جان بولتون و دیگر استراتژیستها و افراد پرنفوذ در حوزه سیاست خارجی آمریکا طی سالهای گذشته و اخیر، نقش مهمی در تثبیت باور «آمریکامحوری» در رویکرد برون مرزی کشورشان ایفا کردهاند. وجه اشتراک همه این افراد، تفسیر مناسبات روبنایی و ظاهری جاری در نظام بینالملل بر اساس پیشفرض «هژمونی مطلق آمریکا» است. باید گفت این نگاه مبنایی به تصمیمات حساس حوزه سیاست خارجی واشنگتن نیز تسری مییابد. در سایه چنین نگاهی، آمریکا با اطمینان خاطر محض و با یک نقشه راهبردی معین، در ابتدای قرن بیستویکم افغانستان و عراق را اشغال میکند اما پس از 2 دهه ناچار به پرداخت هزینههای شکست و خروج مفتضحانه از این کشورها میشود! تا زمانی که مبنای نگاه واشنگتن به تحولات جاری در نظام بینالملل تغییر نیابد، این دور باطل ادامه خواهد داشت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|