|
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با امین بابازاده، پژوهشگر و نویسنده درباره ادبیات انقلاب اسلامی
زمین بازی ما در ادبیات، تقلید نیست
یکی از سوژههای مغفول در تاریخ ادبیات ایران، انقلاب اسلامی است که 45 سال پیش اتفاق افتاد اما این رویداد که تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد، هنوز در فضای ادبیات نتوانسته است جایگاه خود را پیدا کند. در همین باره با امین بابازاده، محقق، پژوهشگر حوزه ادبیات و نویسنده کتاب «بینایی» به گفتوگو نشستیم.
***
* چرا در ابتدای انقلاب آثارمان بنمایه هویتسازی انقلابی داشت اما در سالهای اخیر این نکته دیده نمیشود؟
ماجرا این است که اگر ما چرخی در میان آثار دهه 60 بزنیم و ادبیات تولید شده آن وقت را ببینیم، متوجه رگههایی از یک سیر تطور در ادبیاتمان میشویم. سیر تطور چیست؟ تغییر دورههای تاریخ ادبیات یک فرهنگ است و دورهای است، یعنی حالت خطی ندارد. مثلا اوایل دهه 60 به خاطر غلبه ادبیات چپ در ایران، کتابهایی تولید میشود که خوانندگان نگاه انقلابی داشته باشند. یعنی احساس میکنیم نوجوانانمان را ترغیب میکنند که انقلابی باشند و روحیه انقلابی، اعتراضی و حقطلبی داشته باشند. اوایل دهه 60 اگر کتابها را مطالعه کرده باشید، این نگاه وجود دارد. حتی در انشای بچههای دهه 60 رگههای انقلابی با هدف کمونیستی نیز وجود دارد.
در این فضا بچههای انقلابی هم که میخواهند برای انقلاب کار کنند، تحت تأثیر این فضا کارهایی تولید میکنند. از سالهای ۶۱ و ۶۲ به بعد. بنمایههای آثار، رنگ انقلابی دارد و دیگر چپی نیست اما تحت تأثیر چپ است. چرا؟ چون احساس میکند باید نوجوانان و جوانان را از یک فضای انقلابی که منسوب به جبهه انقلاب فرهنگی انقلاب است، آگاه کند اما به تأثیر از فضایی که داشته است، برای خودش هویت ایجاد میکند.
مطالبی را که در مجله مسجد است اگر مطالعه کنیم یا ادبیات داستانی و ادبیاتی را که دارد فیلم میسازد نگاه کنیم، متوجه میشویم همه اینها یک شکلی از انقلابیگری جدید را به جوان و نوجوان القا میکنند اما از یک دورهای به بعد تقریبا اواخر دهه ۶۰ که حضرت امام رحلت میکنند و فضای سازندگی در کشور رونق مییابد، آرام از آن فضای انقلابیگری فاصله میگیریم و این تأثیر فضای جامعه بر ادبیات است. در این تغییر هیچ اشکالی وجود ندارد اما اینکه چرا ما از آن فضا دست میکشیم، خودش جای سوال دارد.
بالاخره ادبیات باید به فضای حاکم در جامعه کمک کند. در سالهای بعد از جنگ که ما در دوران ثبات هستیم و باید یک فضای ادبی جدیدی را تجربه کنیم اما نمیدانم چرا از آن فضای هویتسازی که نوجوانان ما را انقلابی بار بیاورد، فاصله میگیریم و سراغ ادبیاتی میرویم که تقریبا ادبیات خنثی است؛ یعنی دیگر حالت انقلابیگری با مبانی انقلاب اسلامی در آن پیدا نیست و رگهای ندارد. شاید تکگروههایی مثل سوره شهید آوینی یا گروه ادبیات مقاومت حوزه هنری فعالیتهایی انجام میدهند اما آن حرکتی که منجر به ایجاد ادبیات هویتسازی شود که بتواند جوانانمان را تربیت کند، شکل نمیگیرد.
* چرا ادبیات امروز ما دیگر هویتساز نیست؟
رگههای انقلابیگری را در دهه ۸۰ و ۹۰ دیگر نمیبینیم. چرا؟ چون ادبیاتی که امروز تولید میشود ضعف هویتسازی دارد. هویتسازی به این معنا که نوشته ما و فیلم ما بتواند برای جوانانمان معنایی ایجاد کند و نشانهگذاری داشته باشد. در اواسط دهه ۹۰ نیز اتفاقات خوبی رخ داد و حرکت دارد شکل میگیرد اما متاسفانه میوههایش را در دهه دیگر میچینیم، تازه اگر بتوانیم نشانهگذاریهای هویتسازی را دقیق انجام بدهیم که متاسفانه در این مورد ضعف داریم.
کدامیک از رمانهای تألیفی در سالهای گذشته نشانهگذاریهای هویتساز داشته است، طوری که اگر نوجوانی آن را بخواند، بگوید من هویتم را در این کتاب یافتم؟ نوجوانی که رمانهای ترجمهای آثار غربی را میخواند دارای چه هویتی میشود؟ این هویت، هویت کجاست؟ هویت تمدن غرب است. مخاطب سعی میکند زندگی خودش را به آن هویت نزدیک کند اما اگر نوجوانی ۲۰ رمان نوجوان انقلابی بخواند، آیا بعد از این 20 رمان روحیه انقلابیگریاش افزایش نمییابد و تفکر انقلابیگری پیدا میکند؟ شما در اوایل انقلاب وقتی که ۴ کتاب از بچه حزباللهیها را میخوانید، میفهمید این اثر اتمسفر عجیبی دارد و شما را جذب میکند. طوری جذب آن میشوی که سعی میکنی خودت را به آن فضا نزدیک کنی. من معتقدم آن چیزی که باید در ادبیات تغییر بدهیم، اتمسفر است، چرا که ادبیات فقط در زاویه دید، نوع قلم، زمان و مکان و این فضاها نیست؛ ادبیات اصلیترین مقدمه و مبنایش اتمسفر است. چرا کارهای داستایوفسکی با همینگوی فرق دارد، در صورتی که هر دو رمان نوشتهاند؟! آن چیزی که این دو را از هم متفاوت میکند، اتمسفر داستان است. اتمسفر داستان دهه 60 با اتمسفر داستان دهه ۷۰ متفاوت است. نشانهگذاریهای انقلابی در دهه 60 بیشتر است و مخاطب در فضای انقلابیگری حضور دارد اما آرام آرام نویسندهها از دهه ۷۰ به بعد احساس میکنند باید فضای جدیدی را تجربه کنند که با انقلاب اسلامی فاصله دارد و اتمسفری را ایجاد میکنند که خنثی است.
جوانان انقلابی هنوز در ادبیات، به داستان دست نیافتهاند اما در شعر رسیدهاند. شعرهای انقلابی خوبی در برهههای مختلف دهه ۶۰ سروده شده است، مانند اشعار قیصر امینپور که رگههای انقلابی دارد، بویژه اینکه ما وسط اتفاق بزرگی به نام جنگ افتادیم که همه چیز رنگ و بوی جنگ پیدا کرد. همانطور که امام اعلام کردند جنگ اولویت کشور شد. اهالی ادبیات هم فکر میکنند برای جنگ چه کار کنند تا نوجوانان و جوانان، خود را در اتمسفر جنگ ببینند و برای مردم و بزرگسال هم آثاری با رنگ و بوی انقلابیگری تولید کنند.
شهید آوینی در آن ۲ سالی که سوره را تولید میکند، دارد اعتماد به نفس به انقلابیون میدهد تا در حوزه ادبیات کار کنند؛ ادبیاتی انقلابی با همان فضای ادبیاتی دهه ۶۰؛ دعوای شهید آوینی همین است. آوینی دعوا میکند که رنگ نبازیم. اگر کتابی را میبینیم، ما را خنثی نکند و ما روشنفکر نشویم. ما باید انقلابی بمانیم.
نکته دیگر در ادبیات امروز این است اگر بخواهیم برای آینده برای نوجوانان و جوانان ما با همان اتمسفر که انقلاب اسلامی دارد، کار تولید کنیم اما درک درستی از نشانهگذاریهای انقلاب اسلامی نداشته باشیم، ممکن نیست. اینکه همه قهرمانانمان یک شکل و یکنواخت و بدون هویت باشند. اگر نگاهی به ادبیات این چند سال اخیر کنیم، میفهمیم نویسندههای ما احساس میکنند خیلی قدرتمند هستند، در صورتی که قدرتمند و تاثیرگذار نیستند. هویتسازی الان با ناشران روشنفکر و آثار ترجمهای است. ما اگر میخواهیم بر هویتسازی غربی غلبه یابیم باید فضای انقلاب اسلامی را بشناسیم. شاید اگر بشناسیم، بفهمیم که زمینه زمین بازی ما ادبیات و رمان نیست. ما باید چیزی را پیدا کنیم که برای انقلاب اسلامی باشد. در زمانه ما غلبه هویتی با ناشران و تولیدات روشنفکری است، بویژه آثار ترجمهای.
* آیا ما برای اینکه درباره انقلابیگریمان بتوانیم ادبیاتی هویتساز ایجاد کنیم، الزاما باید از ناشران روشنفکر و آثار ترجمهای تقلید کنیم؟
معتقدم زمین بازی ما آنجا نیست، چرا که داریم کاری تولید میکنیم که از منظر نوجوان امروزی کار کپی شده است. او بعد از خواندن کتابهای ما میرود سراغ مطلب اصلی. مثلا ۵۰ اثر تولید کردیم و نوجوانان ما همین ۵۰ اثر را خواندند. بعد از اینکه عاشق خواندن رمان نوجوان شدند، سراغ چه کسی میروند، سراغ ادبیات اصل میروند دیگر، یعنی همان آثار ترجمهای و روشنفکری. زمین رقابت ما ترجمه نیست. ما باید زمین رقابتمان چیزی باشد که برای خودمان است؛ ادبیاتی که برای ما است؛ فرمی که برای انقلاب اسلامی است. الان هم در خاطره و تاریخ شفاهی موفق هستیم اما این باید ادبیات به روزتری باشد.
ارسال به دوستان
اخبار
حضور ۱۸۳۹ اثر در بخش بینالملل هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
دبیرخانه هفدهمین جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آمارهایی را از بخش بینالملل این جشنواره منتشر کرده است. در بخش بینالملل هفدهمین جشنواره «سینما حقیقت» امسال یکهزار و ۸۳۹ اثر از یکصد و ۱۳ کشور متقاضی حضور بودهاند؛ در میان این آثار ۷۰ درصد مستندها کوتاه است. مستندهای بلند ۲۲.۶ درصد و مستندهای نیمه بلند ۶.۸ درصد این آمار را تشکیل میدهند. از میان فیلمسازان متقاضی حضور در این دوره، ۸۱۱ فیلمساز زن و یکهزار و ۲۸ فیلمساز مرد حضور دارند. هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آذرماه ۱۴۰۲ با دبیری محمد حمیدیمقدم برگزار میشود.
***
سریال «اختالرضا» برای تلویزیون آماده میشود
کارگردان «اختالرضا» در حالی از ساخت مینیسریال این فیلم سینمایی خبر میدهد که پژوهش و فراهم کردن مقدمات ساخت فیلمی درباره مادربزرگ حضرت مهدی(عج) را در دستور کار دارد. این فیلم سفر حضرت معصومه(س) از مدینه به قم را روایت میکند، این فیلم بهکارگردانی سیدمجتبی طباطبایی و محصول سازمان سینمایی سوره است.
***
خانه کتاب خبر داد
آغاز به کار بازار کتاب
ارتقای سامانه خرید از کتابفروشیها که سال گذشته برای حمایت از کتابفروشیها و توزیع عالانه رایانه با همت خانه کتاب و ادبیات ایران ایجاد شده بود منجر به تولید «بازار کتاب» شد. همچنین به مناسبت شروع فعالیت «بازار کتاب» با ساختار جدید، میزان یارانههای تخصیص یافته به هر فرد دوباره شارژ شده است.
***
خاطرات ۲۰۰ رجل سیاسی و فرهنگی از آیتالله خامنهای در آستانه انتشار
حجتالاسلاموالمسلمین علی شیرازی، نویسنده و جانشین سازمان عقیدتی - سیاسی وزارت دفاع از انتشار ویراست تازه کتاب «یادستان دوست» خاطراتی از زندگی رهبر حکیم انقلاب خبر داد و گفت: این کتاب در حقیقیت ادامهای بر کتاب «پرتوی از خورشید» است که چند سال پیش نسخهای از آن منتشر شد اما با توجه به حجم خاطرات موجود، تصمیم گرفتیم کتاب را تکمیلتر کنیم، بنابراین کتاب از 400 صفحه به 700 صفحه رسید و بهزودی منتشر میشود.
***
«قهرمانان مقاومت» در قاب شبکه افق
مجموعه مستند «قهرمانان مقاومت» درباره فرماندهان شاخص جبهه مقاومت ساخته شده و در هر قسمت به زندگی و مبارزات یکی از آنها میپردازد. نخستین قسمت این مجموعه که دیروز 6 آبان ماه روی آنتن رفت «شیخ المجاهدین» نام دارد و زندگی هادی العامری را به تصویر میکشد.
هادی العامری، رئیس ائتلاف فتح و نائبرئیس حشدالشعبی عراق است که پیش از این وزیر حملونقل عراق و فرمانده سازمان بدر عراق بود و شاخه نظامی مجلس اعلای اسلامی عراق محسوب میشود. العامری عضو پارلمان عراق در فهرست ائتلاف ملی عراق هم هست که احزاب مذهبی شیعه را نمایندگی میکند.
«قهرمانان مقاومت» هر روز ساعت 13:30 از شبکه افق پخش میشود.
***
«رؤیاشهر» در راه فجر چهلودوم
همزمان با روز جهانی انیمیشن، نخستین خبر از انیمیشن سینمایی «رؤیاشهر» جدیدترین اثر مرکز انیمیشن سوره به تهیهکنندگی مصطفی حسنآبادی و نویسندگی و کارگردانی محسن عنایتی منتشر شد.
این انیمیشن پس از ٢ سال از آغاز فرآیند طراحی و تولید، بتازگی وارد فاز پستولید شده و مراحل فنی آن در حال انجام است. بهطور همزمان از لوگوی رسمی این انیمیشن سینمایی نیز رونمایی به عمل آمد.
انیمیشن سینمایی «رؤیاشهر» داستان ماجراجویانه پسربچهای به نام آرات است که تصمیم دارد قهرمان رویاشهر شود. این اثر نگاهی به آینده دارد.
***
محفل شعر «سحر نزدیک است» در نهاد ریاستجمهوری برگزار میشود
دبیر محفل شعر «سحر نزدیک است» گفت: این محفل شاعرانه فردا دوشنبه ٨ آبان در سالن کوثر نهاد ریاستجمهوری برگزار میشود. در این محفل شعر، شاعرانى چون علیرضا قزوه، علىمحمد مؤدب، ناصر فیض، محمود اکرامىفر، مصطفى محدثىخراسانى، على داوودى، احمد بابایى، محمود حبیبىکسبى، محمدمهدى عبداللهى، مرتضى حیدرىآلکثیر، غلامرضا آقاسى، علىاکبر فرهنگیان، نغمه مستشارنظامى، سعیده حسینجانى، حسنا محمدزاده، فریبا یوسفى، مریم رزاقى، عارفه دهقانى، محدثه آشتیانى، زهراسادات قاسمى و... شعرخوانى خواهند داشت. این محفل شاعرانه روز دوشنبه ٨ آبان ١٤٠٢ از ساعت ١٤ الى ١٧ در سالن کوثر نهاد ریاستجمهورى برگزار مىشود.
ارسال به دوستان
غزلی تازه از افشین علا برای مردم غزه
از پا فتادهاند خدایان صهیونیزم
افشین علا غزلی را برای مردم غزه با عنوان «هفتم اکتبر»
سرود.
در ادامه سرودهتازه این شاعر را میخوانیم:
از پا فتادهاند خدایان صهیونیزم
آغاز شد افول نمایان صهیونیزم
با کشتن تمامی اطفال غزه نیز
احیا نمیشوند خدایان صهیونیزم
در آذرخش هفتم اکتبر دود شد
هفتاد سال، شوکت شایان صهیونیزم
آمد زمان آنکه به بالین محتضر
شیون کنند نوحهسرایان
صهیونیزم
بنگر چگونه جامه خود پاره میکنند
در ماهواره، هرزهدرایان صهیونیزم
سازشگران منطقه بیآبرو شدند
این است سرنوشت گدایان صهیونیزم
دیگر رسیده است به سر، ای سران غرب
دور شما و غربگرایان صهیونیزم
تابوت بیشمار به مشرق بیاورید
نزدیک میشویم به پایان صهیونیزم
ارسال به دوستان
با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
گلعلی بابایی دبیر جایزه ادبی «جلال آلاحمد» شد
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حکمی گلعلی بابایی را به عنوان دبیر علمی شانزدهمین دوره «جایزه ادبی جلال آلاحمد» منصوب کرد.
گلعلی بابایی، پژوهشگر و مستندنگار است و به عنوان یکی از پرکارترین و مؤثرترین نویسندگان و چهرههای ادبیات پایداری و مقاومت شناخته میشود. کتابهای «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل»، «کالکهای خاکی»، «کوهستان آتش»، «از الوند تا قراویز»، «ققنوس فاتح»، «گردان نهم» و «پیغام ماهیها» در جشنوارههای مختلف ادبی، به عنوان کتابهای برتر شناخته شدهاند.
شایسته تقدیر سیوچهارمین دوره «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران»، نهمین دوره «جایزه ادبی جلال آلاحمد» و برگزیده «کتاب سال دفاع مقدس» در کارنامه ادبی او ثبت شده است.
داور دورههای هشتم، سیزدهم و پانزدهمین «جایزه ادبی جلال آلاحمد»، داور جایزه شهید «حبیب غنیپور»، دبیر اجرایی جایزه «کتاب سال دفاع مقدس» و دبیر علمی دوسالانه جایزه شهید «حسین همدانی» از جمله سوابق اجرایی دبیر علمی شانزدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد است.
ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب «پاییز آمد» اثر گلستان جعفریان
عاشقانهای آغشته به رنج و خون
انتشارات سوره مهر با آغاز فصل پاییز در حال برگزاری پویش ترویجی کتاب «پاییز آمد» اثر گلستان جعفریان است؛ کتابی که یکی از پرفروشهای چند سال اخیر حوزه دفاعمقدس بود.
کتاب «پاییز آمد» درباره زندگی فخرالسادات موسوی است. خواننده در ابتدای کتاب گمان میبرد قرار است در پیچ و خمهای زندگی همراه این زن شود و گوشهای از مشقتهایش را بهدوش بکشد اما با خواندن نیمی از کتاب متوجه میشود راوی در پشت دوره کردن خاطرات کودکی و روایت نحوه زندگی و حتی آشنایی با طرز فکر مادر خانواده (لعیا)، دلیلی ندارد جز اینکه بستر را برای وارد کردن شخصیت اصلی مهیا کند؛ یعنی شهید احمد یوسفی؛ شخصی که مکمل و کاملکننده شخصیت و زندگی فخرالسادات است. از نیمههای کتاب فخرالسادات با صبر و حوصله و یادآوری خاطراتش، مخاطب را شیفته و نگران مردی میکند که اگرچه داستان از آن او نیست اما در تمام مراحل زندگی رد پررنگی از خود به جا گذاشته است؛ مردی که از قرار معلوم هم ستون یک خانواده بوده و هم پاسدار یک شهر. راوی از یک جایی به بعد با تغییر دادن دوربین به خواننده میگوید: من و سختیهایم را فراموش کنید و به نظاره مردی بنشینید که تا آخرین لحظه بر عهد و پیمانش استوار بود؛ مردی که حتی عاشقانههای زندگی و پدر بودنش باعث نشد کلامی از گفتههایش را نقض کند. بیشک از زنی که عاشقانه همسرش را دوست دارد، غیر از این هم نباید انتظار داشت.
زنی که در طول زندگیاش اطرافیانش پررنگتر و بااهمیتتر از خودش بودند و آسایش و امنیت دیگران در صدر خواستههایش قرار داشت. راوی، فخرالسادات است؛ دختری که در سایه محبت و توجه پدر رشد کرده است و تنهاییاش را با خواندن کتاب پر میکند. دختری شاد و سرزنده که لباسهای رنگی میپوشد و مطابق میل مادر عمل میکند. ماجرای ورق خوردن زندگی او ارتباط مستقیمی با برادرش عطا دارد؛ برادری که با تمام بیماری درس را رها نکرد و دانشجو شد و از همان سالهای ابتدای دانشجویی، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و زیر شکنجه ساواک رفت. فخری با دیدن آثار آن شکنجهها راهش را تغییر داد و وارد وادی جدیدی شد؛ وادیای که لازمهاش شجاعت و ازخودگذشتگی است.
نوجوانی این زن در انقلاب و جهاد شکل گرفت و در فعالیتهایی که در سپاه بانوان بر عهده داشت به جوانی رسید. روای شاهد عینی ۳ برگ مهم تاریخ بوده است؛ دوران شاهنشاهی و شرکت در باشگاه افسران که به خاطر شغل پدر مجبور به همراهی بودند.
دوران انقلاب و شرکت در راهپیمایی و تظاهرات و در نهایت مرحله پراسترس و افتخارآمیز جنگ تحمیلی. فخرالسادات موسوی نماینده فعال و پرشور ۲ برگ انتهایی است؛ زنی که برای بیشتر کمک کردن در کنار فعالیتهای سپاه، امداد و اسلحهشناسی به تفکر و اندیشهاش هم بها میدهد و دست از مطالعه نمیکشد. او با انتخاب احمد یوسفی به عنوان همسر، روای برگ دیگری از تاریخ میشود؛ برگی که پر از استرس و کابوسهای شبانه است؛ برگی که در آن هم ایفاگر نقش مادر است هم پدر.
«پاییز آمد» روایتگر عشق و ایثار است. «تلاش» برای ساختن و «ماندن» بر سر عهد و پیمان از ابتدا تا انتهای کتاب نقش مهمی را بر دوش میکشد. «پاییز آمد» داستان عاشقانهای است که به رنج و خون آغشته میشود اما ذرهای از لطافت و قشنگیاش کم نمیکند.
احمد یوسفی متولد پاییز است و در همین فصل فخرالسادات را به عشق و مرام خود مبتلا میکند و در نهایت همسر و فرزندانش را در خزان جنگزده تنها میگذارد. فخرالسادات ناخواسته ملکه پاییز میشود؛ ملکهای که با آمدن مهر، قلبش تند تپیدن را باز تجربه میکند و گلویش بغضهای تازه را اما در نهایت اوست که در 24 سالگی با کولهباری از رنج و خستگی و قلبی که مالامال عشق به همسر است، توانایی بهاری کردن تمام پاییزهای عمرش را دارد.
کتاب «پاییز آمد» که به قلم خانم گلستان جعفریان نگارش و در نشر سوره مهر منتشر شده است، پر از خاطراتی است که خواندنش همزمان هم لبخند به لب میآورد، هم اندوهی در دل مینشاند. بیشک پررنگترین و تاثیرگذارترین بخشهای این کتاب، به نظاره نشستن تلاشهای زوجی است که با تمام عشق و علاقهای که در قلبشان جاری است، لحظهای از مردم و هدفشان غافل نمیشوند.
«پاییز آمد» داستان فخرالسادات است اما با خواندنش شخصیتهای دیگری هم به ما معرفی میشود و نقش پررنگی در ذهن و فکر ما میگیرد؛ شخصیتی به نام شهید احمد یوسفی و تمام شهدایی که در گمنامی و کمرنگی، تمام خودشان را در سینی اخلاص گذاشتند و گذشتند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|