|
یادداشت
نبود ویایآر، سرپوشی بر ضعفهای مهمتر داوری!
عبدالله دارابی: این روزها متاسفانه همگان به اشتباه مشکل داوری فوتبال ایران را نبود «ویایآر» میدانند. گویا استفاده از این تکنولوژی، وضعیت نابسامان داوری ما را یکباره به سامان میرساند و همه چیز را گل و بلبل میکند اما زهی خیال باطل! داوری فوتبال ایران دارای چنان مشکلات عمده و اساسی است که رفع آنها بر ورود «ویایآر» و سایر تجهیزات روز داوری مقدم است؛ ایراداتی که نه تجهیزات مدرن و نه پدربزرگ تجهیزات مدرن، ضامن رفع آنها نیست. آنانی که معتقد به رفع ضعفها و مشکلات داوری در صورت وجود «ویایآر» هستند، پاسخ دهند که این تکنولوژی چقدر از مشکلات ذیل را برطرف میکند؟
۱- عملکرد مجموعه کمیته داوران که برآیند آن را در وضعیت اسفناک داوری به وضوح میبینیم؛ از انتخابهای مشکوک تا قضاوتهای مورددار و تفسیر به رایهای کارشناسانی که بهرغم وجود قانون داوری بینالمللی واحد، ملاکشان حفظ جایگاه کمیته داوران و همکاران و سرپوش نهادن بر اشتباهات داوران برای فرار از انتقادات است تا مر قانون!
۲- ضعف سیستم آموزش داوران و پیرو آن ضعف سطح آگاهی داوران که خود از عوامل اصلی دخیل در قضاوتهای نامطلوب است؛ بارها دیدهایم داورانی که در سطح اول فوتبال کشور فعالیت میکنند هنوز در شناخت و فهم برخی قوانین و آگاهی درست نسبت به آن، دچار ضعف و ایراد اساسی هستند.
۳- آمادگی بدنی نامطلوب برخی داوران اسمی که با ارفاقهای نابجای کمیته داوران، مورد اغماض واقع میشود تا به این وسیله فرصت قضاوت، خارج از قواعد به آنان داده شود؛ فارغ از اثرات سوء این نوع تصمیمات بر عملکرد داوران و دسترنج تیمها!
۴- عملکرد پر ایراد شخص رئیس کمیته داوران، خداداد افشاریان، که باید از انتخابکنندگان ایشان در مجمع عمومی پرسید: «بنا بر کدام سابقه، توانمندی علمی و مدیریتی، تجارب درخشان و کارنامه قابل قبول، وی را واجد شرایط لازم برای تصاحب چنین مسؤولیتی دانستید؟» آنچه از سوابق قضاوت و عملکرد افشاریان و سخنان برخی مدرسان و اساتید داوری ایشان سراغ داریم که وی را فاقد احراز چنین مقام و منزلتی نشان میدهد! اگر ملاک در تعیین ریاست این کمیته، رعایت شاخصههای درست و شایستگی و هدف واقعی ارتقای سطح داوری بود آیا هرگز نوبت به افشاریان میرسید؟
حال باید پرسید سیستم «ویایآر» در رفع نواقص بنیادین فوق چه میزان تاثیر دارد؟ آیا همه اشکالات داوری ما ناشی از نبود این تکنولوژی است؟ «ویایآر» تنها بخشی از ایرادات داوران را در حین قضاوت برطرف میکند نه همه آن را! مگر با وجود استفاده از «ویایآر»، داوران تاکنون در رقابتهای مختلف دچار اشتباه در تصمیمگیری نشدهاند؟ اصلا مگر در همه صحنهها میتوان به این سیستم رجوع کرد؟ مگر نه این است که قانونگذار فقط در چند مورد خاص مجوز رجوع به «ویایآر» و بازبینی را به داور میدهد؟ مثلا یکی از مواردی که «ویایآر» هم نمیتواند اشتباه فاحش داور را اصلاح کند؛ سلب موقعیت صد درصد گل از مهاجم بر اثر اعلام آفساید اشتباه است که هم در نتیجه بازی موثر است و هم طبق قانون قابل بازبینی نیست. «ویایآر» فقط یکی از موارد کمک به بهبود داوریهاست، پس همه چیز را در گرو آن ندانیم زیرا:
خانه از پایبست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
ارسال به دوستان
خبر
خبرنونو سانتو رسماً از الاتحاد اخراج شد
باشگاه الاتحاد بعد از شکست برابر نیروی هوایی عراق تصمیم گرفت نونو سانتو سرمربی پرتغالی خود را از کار برکنار کند. به گزارش اسپورت، سرانجام چنان که پیشبینی میشد، باشگاه الاتحاد تصمیم گرفت سرمربی پرتغالی خود را از کار برکنار کند.
الاتحاد در پستی که در توئیتر منتشر کرد، از پایان همکاری با نونو سانتو خبر داد و حسن خلیفه را به عنوان سرمربی موقت انتخاب کرد. الاتحاد فصل قبل توانست با نونو سانتو قهرمانی در لیگ عربستان را به دست آورد اما در فصل جاری نمایش ناامیدکنندهای از خود نشان داد و در ۵ بازی اخیر خود در لیگ عربستان از کسب پیروزی بازمانده است. شکست اخیر برابر نیروی هوایی عراق در لیگ قهرمانان آسیا باعث شد سران این باشگاه عربستانی تصمیم به اخراج سانتو بگیرند.
گزارشها حاکی از این است که سانتو بعد از شکست برابر نماینده عراق در رختکن با کریم بنزما درگیر شده است و این یکی از دلایل اخراج اوست. از همان ابتدای حضور کریم بنزما گمانهزنی درباره اختلاف این بازیکن با او وجود داشت و در نهایت منجر به اخراج سرمربی تیم شد. از زیدان و فلیک به عنوان گزینههای جدی هدایت الاتحاد یاد میشود.
ارسال به دوستان
وحید امیری غایب احتمالی پرسپولیس در داربی
وحید امیری، هافبک ملیپوش پرسپولیس که به تازگی از بند مصدومیت رهایی پیدا کرده بود، تنها پس از 10 دقیقه حضور در زمین بار دیگر از ناحیه همسترینگ پا دچار مصدومیت شد و از زمین بیرون رفت. مصدومیت امیری از ناحیه همسترینگ که ظاهرا جدی به نظر میرسد این بازیکن را بار دیگر حداقل برای چند هفته از میادین دور خواهد کرد و احتمالا هافبک ملیپوش پرسپولیس داربی تهران در تاریخ 23 آذرماه را نیز از دست خواهد داد.
ارسال به دوستان
ضعیفترین نمایش پرسپولیس در سال 1402 در تاجیکستان رقم خورد
ناگهان سقوط
باربد بهراد: ضعف در خط دفاع و اصرار به یک روش در هجوم؛ پرسپولیس در شبی مساوی کرد که این یک امتیاز را مدیون بیرانوند بود. سومین تساوی متوالی پرسپولیس در شبی رقم خورد که باز هم هواداران این تیم منتظر کسب پیروزی و هموار شدن راه صعود تیمشان به دور بعد بودند اما حالا حضور این تیم در دور بعدی لیگ قهرمانان بشدت به مخاطره افتاده است. قلب خط دفاع پرسپولیس برخلاف فصل قبل اصلا آماده و سرحال نیست و وینگرهای درخشان این تیم در بهار 1402 نیز با روزهای اوج فاصله دارند. کادر فنی در هر بازی مجبور به ایجاد تغییراتی در 11 بازیکن ثابت خود بوده و البته آنها بخوبی میدانند چقدر حضور علیرضا بیرانوند در ترکیب تیمشان ارزشمند و حائز اهمیت است. اما مواردی که در شب تساوی پرسپولیس مقابل استقلال تاجیکستان به چشم آمد و باعث نگرانی هواداران این تیم شد:
1- دلیل بیرون رفتن شهاب زاهدی و حضور نبیل باهویی در ترکیب آن هم بعد از درخشش فوقالعاده شهاب در لیگ، از جمله سوالاتی است که فقط خود یحیی گلمحمدی میتواند به آن پاسخ دهد. نبیل اگرچه در بازی رفت مقابل همین نماینده تاجیکستان در مدت زمان کوتاه حضور در میدان نمایش چندان بدی نداشت اما در ادامه نتوانست رضایت هواداران را جلب کند و در این بازی هم به وضوح مشخص بود باید زودتر از دقیقه 80 تعویض شود. پرسپولیس موقعیتهای خوبی برای تمام کردن کار و زدن گل دوم در برخی دقایق داشت اما سبک بازی منفعل و بیبرنامه این تیم در نیمه دوم اجازه رسیدن به این هدف را نداد.
2- مصدومیت بدموقع مرتضی پورعلیگنجی در ترکیب تیم ملی ایران به وضوح در بازیهای اخیر پرسپولیس به چشم آمده است. قلب خط دفاع این تیم هم هنگام ارسال از جناحین توسط بازیکنان حریف و هم پاسهای عمقی (صحنه منجر به گل)، کاملا ناهماهنگ بویژه در زمانبندی است و گولسیانی و کنعانیزادگان معمولا در یک نقطه و با فاصله کمی حضور دارند و این یعنی فضای بزرگی که پوشش داده نشده است. برخلاف فصل قبل و بویژه در ۳ بازی اخیر، عملکرد خط دفاع قرمزپوشان اصلا قابل دفاع است.
3- نکته نگرانکننده برای هواداران پرسپولیس این بود که بیتردید علیرضا بیرانوند بهترین بازیکن این تیم در 90 دقیقه بازی لقب گرفت. دروازهبان باتجربه پرسپولیس در چند صحنه بویژه در نیمه دوم با مهارهای شگفتانگیز و تماشایی خود دروازه تیمش را نجات داد و در صحنه تکگل تیم حریف نیز به هیچ عنوان مقصر نبود. در شب تلخ پرسپولیس در خانه تیم تاجیک، آمادگی فوقالعاده بیرانوند در قامت یک کاپیتان واقعی و سوپراستار تیم، احتمالا تنها دلخوشی یحیی گلمحمدی و هواداران پرسپولیس است.
4- اصرار بیش از اندازه به ارسال از جناحین، مساله عجیب سبک بازی پرسپولیس در بازی در خانه استقلال تاجیکستان بود. جالب اینجاست که بویژه در نیمه اول هر بار به عنوان مثال وحدت حنانوف و محمد عمری از عمق برای نزدیک شدن به دروازه حریف تلاش کردند، تقریبا موفق بوده و خلق موقعیت کردند اما در نهایت همه حملات پرسپولیس بویژه در نیمه دوم منتج به ارسال پاس از جناحین شد و در شبی که حریف به وضوح در عمق دفاع کند و با فاصله قابل توجهی آسیبپذیر بود، قرمزها از این فرصت خوب برای زدن گلهای بعد و گرفتن ۳ امتیاز مهم بازی استفاده نکردند.
5- مدافعان کناری پرسپولیس در این دیدار نیز مانند ۲ مدافع میانی در امور دفاعی اصلا موفق عمل نکردند و بعد از چند بازی درخشان، علی نعمتی بارها پشت خود را خالی دیده و اجازه نفوذ به مدافعان حریف را داد. غیبت پورعلیگنجی آنجا بسیار مهم میشود که چه در ترکیب پرسپولیس و چه تیم ملی، او استاد پر کردن جای خالی مدافعان کناری و تغییر محل استقرار در مواقع لزوم بود و در ۲ بازی اخیر به وضوح غیبت این بازیکن، نقش مهمی در تزلزل قابل لمس خط دفاع پرسپولیس داشته است.
6- ۳ تساوی متوالی، عملکرد نامطمئن خط دفاع و دادن موقعیتهای بیشتر از حد استاندارد به حریف و البته عدم تنوع در مسیرهای خلق فرصت گلزنی روی دروازه حریف، هواداران پرسپولیس و البته بیشتر کادر فنی را نگران کرده است. ۲ مصدومیت بسیار مهم و تلخ و غیبت یاسین سلمانی و پورعلیگنجی و البته شیوع ویروس در رختکن تیم و ناآماده بودن بازیکنان، از دلایل عملکرد نهچندان قابل دفاع پرسپولیس در تاجیکستان بود. شاید استفاده دوباره از سیستم 1-3-2-4 یا بازگشت ترابی و سعید صادقی به روزهای اوج، دوای درد پرسپولیس این روزها باشد؛ تیمی که چندان آماده نیست و خیلی با روزهای درخشان چند ماه اخیر فاصله دارد.
***
النصر امید پرسپولیس را احیا کرد
تیم فوتبال النصر عربستان با برتری مقابل الدحیل قطر در هفته چهارم لیگ قهرمانان آسیا، به پرسپولیس و امید این تیم برای صعود از مرحله مقدماتی کمک کرد. تیمهای فوتبال الدحیل قطر و النصر عربستان در هفته چهارم مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا شامگاه سهشنبه در ورزشگاه عبداللهبنخلیفه دوحه به مصاف هم رفتند که النصر موفق شد با نتیجه ۳ بر ۲ الدحیل را شکست دهد. اندرسون تالیسکا در غیاب کریستیانو رونالدو ستاره بیچون و چرای النصر بود و موفق شد هر ۳ گل این تیم را به ترتیب در دقایق ۲۷، ۳۷ و ۶۵ وارد دروازه الدحیل کند. در آن سوی میدان هم فیلیپ کوتینیو، ستاره برزیلی و نامآشنای الدحیل هر ۲ گل تیمش را به ثمر رساند تا آمار گلزنی در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا را هم به کارنامه کاری خود اضافه کند. النصر با این پیروزی ۱۲ امتیازی شد و مقتدرانه در صدر جدول گروه E قرار گرفت و تقریبا صعود خود را به عنوان تیم نخست این گروه به مرحله حذفی قطعی کرد. الدحیل هم با یک امتیاز در قعر جدول باقی ماند و امیدهای خود را برای صعود از دست داد تا ۲ دیدار آینده این تیم مقابل استقلال تاجیکستان و پرسپولیس تشریفاتی باشد. در دیدار اول این گروه تیمهای استقلال تاجیکستان و پرسپولیس رودرروی هم قرار گرفتند که این بازی با نتیجه تساوی یک - یک به پایان رسید. در جدول گروه E، النصر عربستان، پرسپولیس، استقلال تاجیکستان و الدحیل قطر به ترتیب با ۱۲، ۷، ۲ و یک امتیاز در جایگاه اول تا چهارم قرار گرفتهاند. با توجه به این ردهبندی و بویژه نتیجه به دست آمده در دیدار تیمهای الدحیل قطر و النصر عربستان، امیدهای پرسپولیس برای صعود از مرحله مقدماتی لیگ قهرمانان آسیا زنده ماند.
ارسال به دوستان
بررسی گزینههای موجود برای تیم ملی والیبال ایران
چند خارجی و معروف
فدراسیون والیبال بعد از برگزاری 3 نشست فنی با حضور صاحبنظران به جمعبندی نهایی برای انتخاب سرمربی تیم ملی رسیده و تنها انتخاب بهترین گزینه از بین لیستی 4 نفره باقی مانده است. جان لورنزو بلنجینی، ویتال هینن، روبرتو پیاتزا و ولادیمیر آلکنو، مربیان بزرگی هستند که فدراسیون والیبال ایران مایل به همکاری با آنهاست و البته در کنار آنها نام سید سعید معروف نیز مطرح شده است. در ادامه گزینههای موجود را بررسی میکنیم.
جان لورنزو بلنجینی، 51 ساله و متولد شهر تورین ایتالیاست.«چیکو» مربیگری را خیلی زود و از 29 سالگی در زادگاهش آغاز کرد. او 9 سال به عنوان دستیار روی نیمکت تیمهای مختلف سری A2 و A1 نشست. بلنجینی طبق قوانین فدراسیون والیبال ایتالیا از سال 2015 تا 2021 که سرمربی تیم ملی بود، فعالیت باشگاهی نداشت و حالا 5 سال است هدایت تیم لوبه چیویتانووا را بر عهده دارد که قهرمان 2 دوره اخیر سری A1 شده است. «چیکو» با 2 مدال نقره المپیک و جامجهانی به کار خود در تیم ملی ایتالیا پایان داد. یکی از ۲ گزینه مورد علاقه محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال همین مربی ایتالیایی است ولی پیشنهاد مالی و آیندهای که فدراسیون ایران برای بلنجینی ترسیم میکند باید به حدی باشد که قید حضور در ایتالیا را بزند و تمام وقت خود را در ایران بگذراند.
ویتال هینن، مربی سرشناس و البته خاص بلژیکی دیگر گزینه هدایت تیم ملی والیبال ایران است که پس از کسب مدال برنز مسابقات قهرمانی جهان سال 2014 با تیم ملی آلمان به شهرت رسید. او از سال 2018 تا 2021 سرمربی لهستان بود و سال 2018 با این تیم قهرمان جهان شد. هینن پس از 2 سال حضور در تیم پروجای ایتالیا، ترجیح داد فشار کاری کمتر و فضای جدیدتری را تجربه کند و از سال 2021 هدایت تیم نیلوفر در لیگ زنان ترکیه و تیم ملی زنان آلمان را قبول کرد. هینن علاقه زیادی به والیبال ایران و از جمله سعید معروف، کاپیتان پیشین تیم ملی دارد ولی قراردادهای باشگاهی و ملی او مانع بزرگی برای توافقش با داورزنی خواهد بود.
روبرتو پیاتزا، 55 سال پیش در پارمای ایتالیا متولد شد و همان کسی است که پای میلاد عبادیپور را به والیبال اروپا و لهستان باز کرد. او بعدها هم که سرمربی تیم میلانو شد، دریافتکننده ملیپوش ایرانی را به ایتالیا کشاند. پیاتزا در حال حاضر مرد شماره یک نیمکت تیم ملی هلند است و تا سال 2024 هم با این تیم قرارداد دارد. او در حالی یکی از گزینههای روی میز داورزنی است که فدراسیون والیبال هلند، هر گونه مذاکره پیاتزا با طرف ایرانی را تکذیب کرده است.
ولادیمیر آلکنو با زنیت کازان به همه افتخارات ممکن در سطح باشگاهی رسیده و یک قهرمانی رؤیایی نیز در المپیک 2012 با روسیه دارد. از میان همه گزینههای موجود، شرایط آلکنو بیشتر از بقیه با ایدهآل فدراسیون والیبال تطابق دارد. آلکنو که سابقه هدایت تیم ملی کشورمان در المپیک 2020 توکیو را هم در کارنامه دارد برای امضای قرارداد همکاری با ایران فقط باید با خودش کنار بیاید. داورزنی در ذهنش مثلثی با حضور آلکنو، سعید معروف و تومازو توتولو ساخته تا برای 5 سال آینده کادر فنی قدرتمند تیم ملی را تشکیل دهند.
جمعبندی شرایط مربیان فوق، نوک پیکان انتخاب سرمربی تیم ملی را به سمت آلکنو هدایت میکند. او با تیمی قرارداد ندارد و بازگشت به لیگ روسیه هم در برنامه او نیست. آلکنو والیبال ایران را بخوبی میشناسد و کار سختی برای انتخاب پیش رویش نخواهد بود. قبلا زمانی که پیشنهاد ایران را قبول کرد بلیت المپیک و درآمد تضمینشده و نقد روی میزش قرار داشت، در این دوره اما کار به این سادگیها نیست. مطرح شدن مثلث آلکنو - معروف - توتولو با سرمربیگری معروف در حالی است که تیم ملی والیبال، سال بسیار سخت و تعیینکنندهای پیشرو دارد و به اذعان بیشتر کارشناسان والیبال، کسب سهمیه المپیک 2024 پاریس بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین یکی از وظایف فدراسیون والیبال در صورت انتخاب معروف به عنوان سرمربی، پیشبینی عواقب عدم صعود به المپیک است. معروف، آخرین تیر ترکش داورزنی در بین گزینههای ایرانی است که نباید آن را به سمت هدفی پرتاب کند که در دسترس نیست. معروف در صورت راهیابی تیم ملی به المپیک به یک اسطوره مطلق در والیبال ایران تبدیل خواهد شد و اگر تیم ملی با هدایت او راهی به پاریس پیدا نکند، نامش در لیستی قرار میگیرد که بهروز عطایی، نفر شماره یک آن است و به همین راحتی به عنوان یک مربی جوان میسوزد. باید منتظر شد و دید داورزنی در آخرین روزهای رسمی دوران 4 ساله ریاستش بر فدراسیون والیبال، تکلیف سرمربی تیم ملی را چگونه مشخص خواهد کرد.
ارسال به دوستان
چرا آمریکا مسؤول عملیات کشتار غیرنظامیان در غزه است
ثمانه اکوان: از زمان آغاز عملیات توفان الاقصی و جنگی که پس از آن رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه به راه انداخت، دولت ایالات متحده با قاطعیت تمام از رژیم صهیونیستی دفاع کرده، به ارائه انواع و اقسام تجهیزات دفاعی و نظامی به این رژیم پرداخته و دست سران این رژیم را در کشتار غیرنظامیان کاملا باز گذاشته است. مساله حمایت بیقید و شرط ایالات متحده از رژیم صهیونیستی با وجود این همه جنایت علیه بشریت و زیر سوال رفتن حقوق بشر و قوانین حقوق بینالملل، تعجب و سوالات زیادی را برای افکار عمومی در سراسر جهان به جا گذاشته است. رسانههای آمریکایی حالا مجبور شدهاند پس از 75 سال از دلایل ایالات متحده برای حمایت بیقید و شرط از رژیم صهیونیستی بگویند. برخی از این رسانهها به صحبتهای قدیمی جو بایدن، رئیسجمهور فعلی ایالات متحده در دهه 90 میلادی اشاره میکنند که به عنوان عضوی از مجلس سنای آمریکا اشاره کرده بود برای منافع ملی آمریکا هم که شده اگر اسرائیلی در منطقه خاورمیانه وجود نداشت، باید آمریکا یک اسرائیل در این منطقه ایجاد میکرد. بایدن معتقد است حمایت از اسرائیل، یک نوع سرمایهگذاری برای امنیت ایالات متحده است که اتفاقا بازگشت سرمایه خوبی را نیز به همراه دارد. با این حال نگاهی به سرمایهگذاریهای تسلیحاتی و امنیتی ایالات متحده در سرزمینهای اشغالی نشان میدهد این سرمایهگذاری جز هزینه، چیز دیگری برای ایالات متحده نداشته است و آمریکا غیر از توجیه حضور نظامی خود در منطقه و تأثیرگذاری بر کشورهای عرب منطقه در جهت پروژههای ایرانهراسی، حماسهراسی یا حزباللههراسی و فروش تسلیحات نظامی بیشتر به این کشورها، سود چندانی از حمایت بیقید و شرط از موجودیت اسرائیل نبرده است. بر همین اساس رادیو صدای آمریکا اخیرا در گزارشی گفته است حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی در جنگ با غزه و کشتار غیرنظامیان باعث انزوای آمریکا در جهان و بالا رفتن احساسات ضد آمریکایی در دنیا شده است.
* تقلید از نسلکشی به سبک آمریکایی
حمایتهای بیقید و شرط آمریکا از صهیونیستها باعث شده مسؤولان دولت نتانیاهو حالا تلاش کنند برای توجیه کشتار گسترده مردم غزه نیز از تجربیات آمریکاییها استفاده کنند. آنها با مثال زدن از جنگهای آمریکا در فلوجه، موصل و حتی هیروشیما و ناگازاکی، علنا عنوان میکنند کشتار غیر نظامیان را از رهبر معنوی خود یعنی ارتش آمریکا فراگرفتهاند. رژیم صهیونیستی در برابر انتقادات بینالمللی نسبت به کشتار وحشیانهای که در غزه به راه انداخته، بارها تلاش کرده از تاریخ برای توجیه این جنایات استفاده کند. سخنگویان و سران رژیم صهیونیستی یک بار حماس را با نیروهای بعث عراق مقایسه کرده و خواستار به راه افتادن جنگی مانند نبرد دوم فلوجه یا موصل برای از بین بردن حماس میشوند و بار دیگر حمله اتمی به هیروشیما و ناگازاکی را مثال میزنند تا بیان کنند ریختن هزاران تن بمب روی سر مردم غزه که با ۲ بمب اتم هیروشیما و ناگازاکی برابری میکند، چیز عجیبی نیست. اخیرا حتی برای توجیه محاصره غزه و قطع آب و برق و نرساندن مواد غذایی به این منطقه، سران رژیم صهیونیستی از محاصره استالینگراد در جنگ دوم جهانی نیز سخن گفتهاند. آنها در عین حال حمله حماس در روز 7 اکتبر را با حادثه 11 سپتامبر آمریکا مقایسه میکنند تا خونریزیهای بعدی در غزه را مانند کشتار بزرگی که آمریکا بعد از 11 سپتامبر در افغانستان و عراق به راه انداخت، توجیه کنند. با این حال اما تنها نکتهای که در این میان به آن اشاره نمیشود، این است که خونریزیها و کشتارهای وسیع آمریکا در کشورهای منطقه بویژه افغانستان، عراق یا حتی جنگهای قدیمیتر مانند ویتنام و حملات اتمی به شهرهای ژاپن، هیچکدام با توضیح مناسبی از سوی آمریکاییها همراه نشد و تمام دنیا بعد از مدتی فهمیدند آمریکا تنها به ارائه دروغهای مختلف برای توجیه جنایات خود در دنیا رو آورده است. با این حال حمایتهای آمریکا از رژیم صهیونیستی، تنها در حمایتهای گفتمانی برای توجیه کشتار غیرنظامیان و جنایت جنگی خلاصه نمیشود و دولت ایالات متحده در ارسال سلاحهای سنگین برای کشتار جمعی به سرزمینهای اشغالی نیز مانعی برای خود نمیبیند.
* آمریکا چه سلاحهایی به صهیونیستها داده است؟
بر اساس گزارش نشریه تایم، از ابتدای درگیریها در روز هفتم اکتبر سال جاری میلادی، ایالات متحده به سرعت به همکاریهای نظامی خود با رژیم صهیونیستی افزوده است. بنا به گفته «کلارک کوپر» دستیار سابق وزارت دفاع این کشور در امور نظامی - سیاسی که کار بررسی و نظارت بر فروش سلاح به کشورهای خارجی را بر عهده دارد، ایالات متحده در نخستین گام، موشکهای دفاعی برای گنبد آهنین را به سرعت به رژیم صهیونیستی اعطا کرد.
سلاحهای بعدی عبارت بودند از بمبهای با قطر کوچک و کیتهای JDAM که بمبهای غیر هدایت شونده را به سلاحهای هدایتشونده با جیپیاس تبدیل میکند. طبق گزارشها، بوئینگ در حال تسریع در تحویل 1800 دستگاه یا کیت JDAM است که در این شرکت در سنت چارلز میسویر تولید میشود. تسلیحات ارائه شده البته جدا از تسلیحاتی است که پیش از آغاز این جنگ به اسرائیل داده شده بود که شامل جتهای جنگنده اف 35، بالگردهای سنگین CH-53 و تانکرهای سوختگیری هوایی KC-46 بوده است. دولت بایدن همچنین از کنگره خواستار یک میلیارد دلار بودجه برای ارائه کمکهای تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی شده که با وجود موافقت نمایندگان جمهوریخواه و دموکرات با این بودجه، به دلیل همراه شدن آن با بودجه مد نظر برای کمک به اوکراین در پیچ و تاب رقابتهای سیاسی- انتخاباتی قرار گرفته و احتمالا بزودی تنها بخش بودجههای مورد نظر برای رژیم صهیونیستی تصویب و باعث ارائه سلاحهای پیشرفتهتر دیگر به این رژیم خواهد شد. بایدن البته برای همین تعلیق نیز برنامه دارد و هم اکنون به صورت اضطراری درخواست کرده است 320 میلیون دلار تا زمان تصویب نهایی بودجه مورد نظر 14 میلیارد دلاریاش در اختیار صهیونیستها قرار گیرد که به احتمال زیاد این بودجه نیز به صورت کمکهای تسلیحاتی با کشتیهای جنگی آمریکایی به صهیونیستها ارائه میشود. آنطور که رسانههای آمریکایی بیان کردهاند، از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی در سال 1948 تاکنون ایالات متحده به صورت رسمی حدود 130 میلیارد دلار به این رژیم کمکهای امنیتی کرده که بیشترین میزان کمکهای امنیتی و تسلیحاتی آمریکا به یک متحد است. ایالات متحده پا را فراتر از این گذاشته و در بودجههای سالانه خود نیز مبلغ 3.8 میلیارد دلار هر سال برای این رژیم در نظر گرفته است. بر همین اساس برخی تحلیلگران بینالمللی، رژیم صهیونیستی را نه موجودیتی فراتر از آمریکا، بلکه یکی از ایالتهای این کشور در منطقه غرب آسیا میدانند. در تمام طول سالهای گذشته، توجیه اصلی ایالات متحده برای این کمکهای نظامی، ایجاد موازنه قدرت بین رژیم صهیونیستی و همسایگانش از منظر تسلیحات نظامی و اطمینان حاصل کردن از این مساله بوده که این رژیم بسیار بیشتر از همسایگان عربش تجهیزات و سلاحهای مدرن دارد. نتیجه این اقدامات، این بوده که اسرائیل خود با تکیه بر این بودجهها، تمام توان نظامی و بودجهای خود را بر گسترش تسلیحات متمرکز کرده و کمکهای آمریکا تنها 16 درصد تمام هزینههای نظامی رژیم صهیونیستی در یک سال را شامل میشود. آمریکاییها با وجود تمام این کمکهای تسلیحاتی، باز هم در طول یک ماه گذشته که این رژیم بالاترین میزان کشتار کودکان و غیرنظامیان را داشته، بیان میکنند باید مسائل حقوق بشری در این کمکهای نظامی دیده شود. از همین رو سران ایالات متحده از مسؤولان صهیونیستی خواستهاند در هدف قرار دادن مردم غزه، از بمبهای کوچکتری استفاده کنند! اما ارسال بمبهای سنگرشکن قوی برای از بین بردن تونلهای حماس که باعث فرو ریختن ساختمانهای بلند و از بین رفتن جان انسانهای بیگناه زیادی میشود، معمولا در این آمار به حساب نمیآید. سکوت آمریکا در قبال استفاده این رژیم از بمبهای ممنوعهای مانند فسفر سفید نیز در گزارشهای مرتبط با کمکهای مالی و نظامی آمریکا به این رژیم به حساب نمیآید. برخی رسانهها در آمریکا از دولت این کشور خواستهاند محدودیتهایی برای اسرائیل در استفاده از سلاحهای کشتار جمعی آمریکایی ایجاد کند اما هفته قبل، سخنگوی پنتاگون اعلام کرد دولت آمریکا هیچ ممنوعیت یا محدودیتی برای رژیم صهیونیستی در این باره قائل نشده و این رژیم میتواند از تمام تسلیحاتی که آمریکا در اختیارش گذاشته، در غزه استفاده کند. در بین سلاحهایی که به رژیم صهیونیستی داده شده، گلولههای توپخانهای 155 میلیمتری که آسیبهای اجتنابناپذیر زیادی برای مناطق پرجمعیت شهری دارد، باعث ایجاد نگرانی در بین طرفداران حقوق بشر در ایالات متحده شده است. این گلولهها میتواند تا شعاع 300 متری به مردم و غیرنظامیان آسیب برساند و از آن معمولا در جنگهای شهری استفاده نمیشود. ایالات متحده با وجود اینکه این گلولهها را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده اما از ابتدای جنگ بین روسیه و اوکراین بارها روسیه را به دلیل استفاده از همین گلولهها مورد انتقاد قرار داده و با استفاده از مساله حقوق بشر، این کشور را تحریم کرده است.
همه این اقدامات اما در مقایسه با حضور نیروهای نظامی ایالات متحده در اتاق جنگ رژیم صهیونیستی، اهمیت چندانی ندارند. در واقع این ایالات متحده است که هم در بحث گفتمانی و هم رسانهای و جنگی، مسؤول اصلی کشتار غیر نظامیان در غزه است و آنطور که روزنامه نیویورکتایمز نیز بیان کرده، به هیچوجه نه خود از ادبیات نسلکشی و جنایت استفاده میکند و نه اجازه میدهد متحدانش در دنیا با چنین واژههایی از جنایتهای صهیونیستها در غزه یاد کنند. تمام این اقدامات، یادآور اقدامات ایالات متحده برای توجیه جنایاتش در افغانستان و عراق و بسیاری دیگر از کشورهای دنیاست. دنیا هنوز فراموش نکرده ایالات متحده برای جلوگیری از تحقیقات دیوان بینالمللی کیفری درباره جنایات جنگی سربازانش در افغانستان و عراق، قاضی این دیوان و کارمندانش را تحریم کرد و این بار به نظر میرسد همین اقدامات را برای صهیونیستها در پیش گرفته است.
ارسال به دوستان
بیانیهنویسی را از سازمان ملل یاد بگیرید!
نوید مؤمن: در حالی که چند روز از فاجعه و مصیبت کشتار جمعی کودکان و زنان فلسطینی در اردوگاه جبالیا میگذرد، آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد هنوز اقدامی در راستای محکومیت همهجانبه این اقدام وحشیانه صهیونیستها صورت نداده است. از سوی دیگر، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در بیانیهای مدعی شده است بمباران اردوگاه آوارگان فلسطینی در جبالیا در نوار غزه میتواند(!) جنایت جنگی باشد. این نهاد در مطلبی در شبکه ایکس نوشت: «با توجه به شمار بالای تلفات غیرنظامیان و مقیاس ویرانی در حملات هوایی اسرائیل به اردوگاه آوارگان جبالیا، بهطور جدی نگرانیم، این حملات نامتناسب هستند و میتواند جنایت جنگی محسوب شود».
در توصیف و تحلیل موضعگیری دبیرکل سازمان ملل متحد و کمیته حقوق بشر این سازمان، ۲ نکته اساسی را باید مدنظر قرار داد: نخست اینکه در زمان وقوع جنایت بمباران بیمارستان المعمدانی نوار غزه، مقامات ارشد سازمان ملل متحد با بیان این ادعا که باید تحقیقات لازم درباره این جنایت صورت گیرد، از موضعگیری به ضرر رژیم اشغالگر قدس اجتناب کردند تا ماجرا مشمول زمان و ابهام شود. حتی برخی محافل ظاهرا حقوقی و رسمی در سازمان ملل متحد، دروغپردازی چند رسانه صهیونیست، آمریکایی و اروپایی درباره اصابت اشتباه موشک جهاد اسلامی به بیمارستان را به صورت عامدانه به مبنای قضاوت و ارزیابی خود از قربانی شدن ۱۰۰۰ کودک و زن بیگناه در المعمدانی مبدل ساختند. پس از آنکه دروغپردازی رسانههای غربی در این باره محرز شد، مقامات سازمان ملل متحد ترجیح دادند کماکان گارد بسته خود را در برابر نهادهای مستقل حقوق بشری که خواستار ورود دبیرکل و کمیته حقوق بشر در صحنه اعلام جرم و مجازات صهیونیستها بودند، حفظ کنند. اکنون صهیونیستها صراحتا اعلام کردهاند اردوگاه جبالیا، بزرگترین محل اسکان ساکنان غزه را هدف قرار داده و آن را ویران ساختهاند. حتی مقامات ارشد رژیم اشغالگر قدس ابایی از اذعان به تلفات بالای انسانی در جبالیا، از جمله شهادت مظلومانه بسیاری از کودکان ندارند. با این حال نه خبری از بیانیههای آتشین آنتونیو گوترش است و نه خبری از تشکیل جلسات فوری در شورای امنیت یا حداقل کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد! البته جنایات بیحد و حصر صهیونیستها و آمریکا علیه فلسطینیان و جوامع بشری در سایه وجود چنین سازمان مللی رخ داده و تعجبی از این ماجرا وجود ندارد.
گوترش و همراهانش بهگونهای با کشتار اهالی غزه مواجه میشوند که گویا مشغول تماشای یک فیلم تراژیک و غمبار هستند و اساسا خبری از یک واقعیت هولناک و تکاندهنده در گوشهای از جهان نیست!
نکته دوم، مربوط به ماهیت و شکل بیانیهای بازمیگردد که کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد در قبال کشتار جمعی فلسطینیان در اردوگاه جبالیا منتشر کرده است. این بیانیه با لحنی بسیار نرم، این حادثه را به صورت بالقوه (و نه بالفعل) مصداق جنایت جنگی معرفی کرده و صرفا نگرانی مقامات ارشد سازمان ملل متحد درباره عدم تناسب اقدامات جنایتکارانه صهیونیستها با شرایط جاری در غزه بهگونهای کلی و نه مصداقی در آن ابراز شده است. همگان به یاد دارند در سالهای 2017 و 2018 میلادی، زمانی که شاهد وقوع ۲ عملیات تروریستی داعش در خاک اروپا بودیم، مقامات سازمان ملل متحد با تشکیل جلسات ویژه و فوری در شورای امنیت، این حوادث را محکوم و حتی به احترام قربانیان فرانسوی و بلژیکی حملات داعش در خاک اروپا یک دقیقه سکوت کردند. این در حالی بود که تعداد قربانیان آن حوادث به مراتب کمتر از نسلکشی تاکنون ۱۰ هزار نفره صهیونیستها در نوار غزه بود و البته کسی هم در کلیت تعلق خاطر داعش و گروههای تروریستی - تکفیری به دستگاههای امنیتی آمریکا و اروپا تردیدی نداشت! اکنون دبیرکل سازمان ملل متحد با وقاحت تمام نظارهگر حرکت ماشین نسلکشی صهیونیستها در غزه است و بنا بر توصیه پشت پردهای که مقامات کاخ سفید و اتحادیه اروپایی به وی کردهاند، کمترین گامی در دفاع از حقوق حداقلی و انسانی فلسطینیان بر نمیدارد. کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز در چنین مقطع حساس و سرنوشتسازی رو به کلیگویی و تنظیم بیانیههای بیثمر آورده تا بلکه بتواند به اصلیترین مسؤولیت غیراعلامی خود، یعنی خرید زمان به سود جانیان صهیونیست عمل کند. گوترش و مقامات ارشد سازمان ملل متحد اطمینان داشته باشند شراکت آنها با رژیم تروریست صهیونیستی در کودککشی فلسطینیان هرگز از ذهن افکار عمومی دنیا و صفحات تاریخ روابط بینالملل پاک نخواهد شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|