|
گفتوگوی «وطن امروز» با حجتالاسلام دکتر ناصر رفیعی درباره انحرافات بنیاسرائیل تا جنایات صهیونیسم
توهم برگزیدگی، جنون خونریزی
امروز چشم جهان برای غزه خون گریه میکند، چرا که شاهد یکی از وحشیانهترین جنایاتی است که بشر به چشم خود دیده است. این جنایت از قومی ناشی میشود که بزرگترین دروغ تاریخ را میگویند و خود را قوم برگزیده الهی و پیروان شریعت موسوی مینامند، در حالی که یکی از 10 فرمان شریعت موسی، حرمت قتل و آدمکشی بود؛ امروز اما اسرائیل روی همه قاتلان تاریخ را سفید کرده است! با خوانش آیات قرآن درباره قوم بنی اسرائیل، میبینیم از همان ابتدای تاریخ این قوم، گروهی لجوج و عنود در بین آنها میزیستند که بیشترین آزار و اذیتها را به انبیای این قوم وارد کردند و پیامبران الهی را به همان راحتی که الان کودکان را میکشند، به قتل میرساندند. در گفتوگویی که با حجتالاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی، کارشناس مسائل مذهبی داشتیم کندوکاوی کردیم در ویژگیهای مفسدانه قوم بنیاسرائیل که زمینهساز لعن و غضب الهی بر این قوم شد.
* آقای دکتر! متاسفانه این روزها شاهد جنایت صهیونیستها در غزه هستیم. از شما تقاضا میکنم به عنوان نخستین پرسش نگاه قرآن به قوم یهود و بنیاسرائیل را شرح دهید و اینکه چرا خداوند در قرآن، از بنیاسرائیل به عنوان قوم مغضوب نام میبرد؟
در آیات قرآن کریم شاید بیش از 700 آیه راجع به یهود، بنیاسرائیل و توطئهها و مسائل مختلف آنها وجود دارد که بیش از 100 آیهاش در سوره بقره است. پیش از آنکه به دیدگاه قرآن درباره یهود بنیاسرائیل بپردازم باید یک نکته بسیار مهم را بیان کنم.
ببینید! ما با یهود مشکل نداریم. در فلسطین هم یهودی زندگی میکند، در اسرائیل هم متأسفانه برخی فلسطینیها هستند که ممکن است تفکر صهیونیستی داشته باشند، بحث ما بحث یهود نیست، بحث حزب صهیونیسم برتریجوی متجاوزی است که بیهیچ استدلالی سرزمین فلسطینیها را میگیرد. رژیم صهیونیستی در این سالها به خاطر فشار کشورهای اسلامی متوقف شد اگرنه اینها شعار نیل تا فرات را میدادند و بنا داشتند از مصر تا عراق را غصب کنند.
بازگردیم به سوال شما؛ قرآن کریم در آیات متعددی روی نقاط ضعف و منفی قوم بنیاسرائیل دست گذاشته است. البته همان طور که عرض کردم قرآن همه یهودیها را نقد نمیکند. الان در تظاهراتی که علیه صهیونیستها در کشورهای اروپایی و جاهای دیگر انجام میشود برخی خاخامهای یهودی هم شرکت میکنند و مخالف رژیم صهیونیستی هستند. پیغمبر با یهودیها تعامل داشت و با اینها قرارداد و پیمان میبست، لذا قرآن به صورت کلی با یهودیها مشکل ندارد. پس این نکته مهم را باید در نظر داشته باشیم.
من چند آیه را میخوانم که ببینید مسائلی که قرآن 14 قرن پیش از یهود گله میکند و مینالد و افشاگری میکند امروز هم هست.
ویژگی اول آنها تحریف دین و کتاب بود. قرآن در سوره نسا آیه ۴۶ میفرماید: شما دین خدا را تحریف میکنید و مهمترین مشکل شما همین است: «مِنَ الَّذِینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ»؛ نمیگوید همه یهودیان بلکه میگوید بعضی از یهودیان. اینها دست در تورات میبردند و کم و زیاد میکردند. نتیجه دست بردن آنها در کتاب تورات هم شد همین که تورات فعلی اصالت خود را از دست داده است. در سوره بقره آیه 79 خداوند 3 بار اینها را لعن میکند:«فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِالله لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ»؛ وای بر یهودیان که از خودشان مطالبی را مینوشتند و صبح میگفتند این وحی است و جزو تورات است. بنابراین مشکل اصلی آنها تحریف است و امروز هم به نحو دیگری دارند دین خدا را تحریف میکنند. میگویند چون چند هزار سال پیش ما اینجا زندگی میکردیم، الان هم فلسطین برای ما است!
چه کسی گفته هر مردمی در سرزمینی سابقه دارند باید آنجا را به زور اشغال کنند؟ الان خیلی از کشورهای اطراف ایران در گذشته برای ما بوده و در قراردادهای مختلف از ایران جدا شده است، مثلاً در 100 تا 200 سال پیش یا دوران قاجار خیلی از این کشورها، جزو ایران بودند. خراسان بزرگ گذشته را ببینید و ایران بزرگ را ببینید، اینها همه در قرارداد ترکمنچای و پیمانهای ننگین شاهان قاجار و دیگران از ایران جدا شدند، آیا الان نظام جمهوری اسلامی میتواند بگوید اینها را به ما بازگردانید؟ صرف اینکه فلسطین یک منطقهای بوده که حضرت سلیمان اینجا حکومت میکرده دلیل بر اشغال این منطقه نمیشود.
ویژگی دومی که قرآن کریم برای برخی یهود ذکر میکند، تکذیب سایر انبیاست. اینها مدعی حضرت موسی بودند و سایر انبیا را نفی میکردند، در حالی که حضرت موسی را هم قبول نداشتند، اگر حضرت موسی را قبول داشتند که حضرت وعده پیغمبر ما را داد، حضرت موسی وعده حضرت عیسی را داد ولی آنها به حضرت عیسی و حضرت محمد(ص) کفر ورزیدند. قرآن در سوره بقره، آیه 87 میفرماید: «اَفَکُلَّما جاءَکُم رَسولٌ بِما لاتَهوی اَنْفُسَکُمُ»؛ هر پیغمبری آمد بعد از حضرت موسی و شما از او خوشتان نیامد، آنها را تکذیب کردید «استَکبَرتُم فَفَریقاً کَذَّبتُم و فَریقاً تَقتُلونَ»؛ بعضی از انبیا را تکذیب کردید و بعضی را کشتید. در روایات آمده است که 70 پیغمبر در بنی اسرائیل یک روز به قتل رسیدند، البته این پیغمبران تبلیغی بودند و مثل پیغمبر ما تشریعی نبودند که دین جدیدی بیاورند. مثلاً وقتی حضرت ابراهیم دین جدید آورده دیگر حضرت یعقوب، یوسف و اسحاق دین جدیدی نیاوردند و همان را تبلیغ میکردند. بنابراین دومین ویژگی آنها تکذیب و قتل انبیا بود.
ویژگی سوم آنها تبعیض در احکام الهی بود. قرآن به آنها عتاب میکند که هر چه به نفع شماست، قبول و هر چه را دوست ندارید تکذیب میکنید.
* این ویژگی سوم متاسفانه در جوامع اسلامی هم مشاهده میشود.
بله! ما هم اگر با احکام و دستورات دینی همینگونه رفتار کنیم میشود اخلاق یهود! قرآن میفرماید: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ»؛ چطور شما یک جای تورات را قبول میکنید و یک جای دیگر را انکار میکنید؛ اگر تورات خوب است همهاش خوب است و اگر بد است چطور بعضی از قسمتهایش را قبول دارید؟ شما درباره دین خدا و کتاب خدا تبعیض قائل میشوید.
* اگرچه همه این ویژگیها میتواند زمینهساز لعن و غضب الهی شود اما به نظر شما کدامیک از ویژگیهای بنیاسرائیل بیشتر زمینهساز این غضب الهی شده است؟
ویژگی چهارم اینها که سبب لعنت الهی و انبیا شده است عصیان و تجاوز و سکوت علمای اینها در برابر منکر بود. در سوره مائده، آیه 78 آمده است: لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِیإِسْرائِیلَ؛ لعنت خداوند بر کافران بنی اسرائیل. نه فقط لعنت خدا، عَلی لِسانِ داووُدَ؛ به زبان حضرت داوود، وَ عِیسَیابْنِمَرْیَمَ؛ به زبان حضرت عیسی، خداوند از دست اینها چقدر ناراحت است که نه تنها خودش اینها را لعن میکند بلکه از زبان حضرت داوود و عیسی هم لعنت میکند. چرا؟ ذلِکَ بِما عَصَوْا؛ گناه میکردند. کَانُوا یَعْتَدُونَ؛ تجاوز میکردند. امروز هم همین کار را دارند میکنند، اوضاع فساد در اسرائیل خراب است به طوری که اینها در دنیا صادرکننده فساد هستند و هر روز به یک منطقهای تجاوز میکنند. کَانُوا لَا یَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ؛ اگر کسی منکری انجام میداد، نهی نمیکردند و علمای یهود ساکت مینشستند.
ویژگی پنجم اینها خیانت اقتصادی است. الان بزرگترین شرکتهای آمریکایی متعلق به صهیونیستهاست. بزرگترین معاملات ربوی و غیر شرعی در آنجا انجام میشود، در صورتی که ربا در یهود هم حرام است. خداوند اجازه خوردن مال حرام را به آنها نداده و در قرآن به این موضوع اشاره کرده است. در سوره نسا، آیه 161 میفرماید: وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ؛ سیستم کاری شما با ربا میچرخد در صورتی که شما از ربا نهی شدید، بنابراین اگر جامعه ما مبتلا به ربا شود، این اخلاق یهود است. وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ؛ شما مال مردم را به باطل میخوردید.
* عدهای مطرح میکنند درست است رژیم صهیونیستی رژیم غاصب و ظالمی است اما مورد حمایت تمامعیار قدرتهای جهانی، بویژه آمریکاست و شکست دادن آن بسیار سخت است. همان طور که در 75 سال گذشته مسلمانان نتوانستند اسرائیل را شکست دهند از این به بعد هم نمیتوانند؛ پاسخ شما به این حرفهای ناامیدانه چیست؟
ببینید! اسرائیل مشکلات فراوانی در داخل دارد، هم از نظر اقتصادی، هم از نظر سیاسی و هم از نظر اجتماعی در درون خودش دچار بحران شده است ولی به هر حال 75 سال است این رژیم را با چنگ و دندان و با همه مخالفتها، نگه داشتند اما امروز داستان فرق میکند. امروز مردم غزه مسلح هستند، امروز مردم کرانه باختری بیدار هستند، امروز لبنان و سوریه مثل سابق نیستند که مثل اعراب به آرمان فلسطین خیانت کنند. امروز اسرائیلیها تمام تلاش خود را میکنند تا همین چیزی که دارند را حفظ کنند. البته دولتهای خائنی به ملتهایشان پشت کردند و به حرمین شریفین پشت کردند و به آیات قرآن که به صراحت اینها را طرد میکند، پشت کردند. مطمئن باشید سرنوشت اینها هم به اسرائیل گره خواهد خورد و با هم سرنگون خواهند شد. به هر حال نظام اسلامی از 45 سال پیش اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد. این برای اسرائیل بسیار سنگین است که کشوری که شاه آن بزرگترین متحد اسرائیل بوده است حالا به بزرگترین دشمن آن بدل شده است. بعضی از مسنترها یادشان هست که وقتی حاجیان ما زمان شاه به مکه میرفتند برخی از مسلمانان اردن و جاهای دیگر ما را یهودی خطاب میکردند. زمان طاغوت، ایران بزرگترین همراه و همگام با اسرائیل بود و شاه تمام امکانات را در اختیار آنها قرار میداد و حالا این کشور شده نماد و سمبل مبارزه با اسرائیل. در زمان یاسر عرفات وقتی او صلح کرد خیلیها غصه خوردند و گفتند تمام شد و سازمان آزادیبخش فلسطین دست در دست دشمن صهیونیست گذاشت. نخستین سخنرانی که عرفات کرد، گفت جنگ دیگر کافی است و ما دیگر خسته شدهایم. خیلیها خیال کردند فاتحه مقاومت فلسطینی خوانده شد و فکر نمیکردند امروز جوانان مجاهد فلسطین مقابل اسرائیل بایستند و دهها برابر سازمان آزادیبخش فلسطین در آن روزها، مبارزه کنند. آینده متعلق به فلسطین است و اسرائیل را باید در زبالهدان تاریخ جستوجو کرد.
ارسال به دوستان
وعده انتقام الهی
آیات ابتدایی سوره اسراء به صورت اسرارآمیزی به ۲ فساد تاریخی بنیاسرائیل اشاره میکند، با جستوجویی در تفسیر نمونه تلاش میکنیم تا به این سوال پاسخ دهیم: منظور از ۲ فساد تاریخى بنىاسرائیل چیست؟
خداى متعال در آیه 4 سوره اسراء مىفرماید: «وَ قَضَیْنا إِلى بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً»؛ ما در کتاب تورات به بنىاسرائیل اعلام کردیم: شما در زمین، ۲ بار فساد خواهید کرد و راه طغیان بزرگى را در پیش خواهید گرفت.
در آیه بالا، سخن از ۲ انحراف اجتماعى بنىاسرائیل که منجر به فساد و برترىجویى مىشود به میان آمده که به دنبال هریک از این ۲، خداوند مردانى نیرومند و پیکارجو را بر آنها مسلط ساخته، تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند.
اگرچه تاریخ پرماجراى «بنىاسرائیل»، فراز و نشیب بسیار دارد و پیروزىها و شکستها در آن فراوان دیده مى شود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره مىکند، در میان مفسران گفتوگو بسیار زیاد است که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را در زیر مىآوریم:
1 ـ آنچه از تاریخ بنىاسرائیل استفاده مى شود این است نخستین کسى که بر آنها هجوم آورد و «بیتالمقدس» را ویران کرد، «بختالنصر» پادشاه «بابل» بود و 70 سال «بیتالمقدس» به همان حال باقى ماند تا یهود قیام کردند و آن را نوسازى کردند.
دومین کسى که بر آنها هجوم برد قیصر روم «اسپیانوس» بود که وزیرش «طرطوز» را مامور این کار کرد، او به تخریب «بیتالمقدس» و تضعیف و قتل بنىاسرائیل کمر بست و این حدود 100 سال قبل از میلاد بود.
بنابراین ممکن است ۲ حادثهاى که قرآن به آن اشاره مىکند، همان باشد که در تاریخ بنىاسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر، در تاریخ بنىاسرائیل آنچنان شدید نبوده که حکومت آنها را به کلى از هم متلاشى کند.
ولى حمله «بختالنصر»، قدرت و شوکت آنها را به کلى درهم کوبید.
این تا زمان «کوروش» ادامه داشت و پس از آن بنىاسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشى کرد و این دربهدرى همچنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرتهاى جهانخوار و استعمارگر حکومتى براى خود دست و پا کردند).
2 - «طبرى» در تفسیر خود نقل مىکند: پیامبر صلىالله علیهوآله فرمود: مراد از فساد اول قتل حضرت «زکریا علیهالسلام و گروهى دیگر از پیامبران و منظور از وعده نخستین وعده انتقام الهى از بنىاسرائیل به وسیله «بختالنصر» است و مراد از فساد دوم، شورشى است که بعد از «آزادى بهوسیله یکى از سلاطین فارس» مرتکب شدند و دست به فساد زدند و مراد از وعده دوم، هجوم «انطیاخوس» پادشاه روم است.
این تفسیر، با تفسیر اول تا اندازهاى قابل انطباق است ولى هم راوى این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ «زکریا» علیهالسلام و «یحیى» علیهالسلام بر تاریخ «بختالنصر» و «اسپیانوس یا انطیاخوس» محرز نیست، بلکه بنا به گفته بعضى «بختالنصر» معاصر «ارمیا» یا «دانیال» پیامبر بوده و قیام او حدود 600 سال پیش از زمان «یحیى» علیهالسلام انجام شده است.
بنابراین چگونه «بختالنصر» مىتواند براى انتقام خون «یحیى» اقدام کرده باشد؟
3- بعضى دیگر گفتهاند: بیتالمقدس یک بار در زمان «داوود و سلیمان» علیهماالسلام ساخته شد و «بختالنصر» آن را ویران کرد که این همان وعده اولى است که قرآن به آن اشاره مىکند و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشى ساخته و آباد شد و آن را «طیطوس» رومى ویران ساخت (توجه داشته باشید «طیطوس» یا «طرطوز» که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس، همچنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین به وسیله مسلمانان فتح شد. این تفسیر نیز چندان منافات با ۲ تفسیر بالا ندارد.
4 - در برابر تفسیرهاى فوق و تفاسیر دیگرى که کموبیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگرى داریم که «سید قطب» در تفسیر «فىظلال» احتمال آن را داده که با آنچه گفته شد، به کلی متفاوت است و آن اینکه: این ۲ حادثه تاریخى در گذشته و تا زمان نزول قرآن واقع نشده، بلکه مربوط به آینده است که: یکى از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر صلىالله علیهوآله بر ضد آنان شد و به کلی از جزیره عرب بیرون رانده شدند و دیگرى مربوط به قیام نازىهاى «آلمان» به ریاست «هیتلر» بر ضد یهود بوده است ولى اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در «بیتالمقدس» تا چه رسد به ویران کردن آن وجود ندارد.
5 - آخرین احتمال اینکه بعضى احتمال دادهاند این ۲ حادثه مربوط به رویدادهاى بعد از جنگ جهانى دوم و تشکیل حزبى به نام «صهیونیسم» و تشکیل دولتى به نام «اسرائیل» در قلب ممالک اسلامى است.
منظور از فساد اول بنىاسرائیل و برترىجویى آنها همین است و منظور از انتقام اولى آن است که ممالک اسلامى در آغاز که از این توطئه آگاه شدند، دست به دست هم دادند و توانستند بیتالمقدس و قسمتى از شهرها و قصبات «فلسطین» را از چنگال یهود بیرون آورند و نفوذ یهود از «مسجد الاقصى» به کلی قطع شد.
و منظور از فساد دوم هجوم بنىاسرائیل با اتکاى نیروهاى استعمارى جهانخوار و اشغال سرزمینهاى اسلامى و گرفتن بیتالمقدس و مسجد الاقصى است.
و به این ترتیب، باید مسلمانان در انتظار پیروزى دوم بر بنىاسرائیل باشند، به طورى که «مسجد الاقصى» را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامى به کلی قطع کنند، این همان چیزى است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهى است نسبت به مسلمانان و تفاسیر دیگرى که ذکر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
------------------
برگرفته از تفسیر نمونه نوشته حضرت آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|