|
اخبار
برگزاری بزرگداشت علامه طباطبایی
بزرگداشت علامه طباطبایی با عنوان «تربیت انسان» و با موضوع تبیین جایگاه مکتب علامه طباطبایی(ره) در نظام تربیت قرآنی امروز در سرچشمه برگزار میشود. موسسه جلوه نور علوی با همکاری مجموعه فرهنگی سرچشمه (یادمان شهدای هفتم تیر)، همزمان با چهلودومین سالگرد ارتحال استاد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی قدسسره برنامه بزرگداشتی تحت عنوان «تربیت انسان» با موضوع تبیین جایگاه مکتب علامه طباطبایی(ره) در نظام تربیت قرآنی برگزار میکند. این برنامه با سخنرانی ۲ نفر از چهرههای شاخص تبیین مکتب علامه طباطبایی(ره)، یعنی آیتالله سیدیدالله یزدانپناه و استاد محمدتقی فیاضبخش برگزار میشود. در حاشیه همایش نیز از کتاب «رساله التوحید» اثر استاد علامه طباطبایی(ره) رونمایی میشود. این مراسم چهارشنبه ۲۴ آبانماه، بعد از نماز مغرب و عشا در سالن همایشهای مجموعه شهدای انقلاب اسلامی، واقع در میدان بهارستان، خیابان شهید مصطفی خمینی، انتهای کوچه شهید صیرفیپور، مجموعه شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) است.
***
وزیر ارشاد عنوان کرد
افزایش کتابخانههای سیار
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از افزایش کتابخانههای سیار خبر داد و گفت: هر قدر بچهها از کتاب و کتابخوانی فاصله داشته باشند، آثار نامطلوب خودش را در آینده کشور به جا خواهد گذاشت. محمدمهدی اسماعیلی دیروز در حاشیه مراسم آغاز هفته کتاب در مدرسه دخترانه فرهنگ گفت: ما خوشحال هستیم که امسال با ابتکار دوستان خوبمان توانستیم هفته کتاب را در قالب زنگ کتاب و کتابخوانی در مدرسه شروع کنیم. به هر حال جامعه دانشآموزی ما با بیش از ۱۶ میلیون دانشآموزی که امروز در کشور مشغول تحصیل هستند، بزرگترین سرمایه فرهنگی جامعه ماست و اگر ما جامعه هدف خودمان را در گسترش کتاب و کتابخوانی اولویتبندی کنیم، اولویت اول بچهها هستند. هر قدر بچهها با کتاب خواندن خو بگیرند، حتما فردا پدران و مادران و مسؤولان خوبی در کشور خواهند شد. وی ادامه داد: هر قدر بچهها از کتاب و کتابخوانی فاصله داشته باشند، آثار نامطلوب خودش را در آینده کشور به جا خواهد گذاشت، به همین دلیل امسال بنا بر این است که به مدارس برویم. ابتدای سال همکاران ما در کانون پرورش فکری ۳ میلیون کتاب را به کتابخانههای مدارس فرستادند. با عزیزانمان صحبت کردیم که حتی در کلاسهای درسی نیز کتابهای مورد نیاز بچهها را قرار دهیم. وزیر ارشاد افزود: در نمایشگاه کتاب امسال آقای رئیسجمهور تاکید داشتند که ما کتابخانهها را صرفا در مکانهای خاصی در شهر قرار ندهیم که برای یک عده مخاطب حرفهای در دسترس باشد، بلکه باید بتوانیم کتابخانهها را گسترش دهیم. در این راستا من از وزیر صمت تشکر میکنم که موافقت کردند تعدادی خودرو به عنوان کتابخانه سیار داشته باشیم. این کتابخانههای سیار در آغاز ۲۵ خودرو بود که اکنون این آمار را ۲ برابر کردهایم و با این کاری که دولت انجام میدهد، تلاش میکنیم ظرف ۲ سال آینده برای مناطق محروم و روستاها بتوانیم تا ۵۰۰ کتابخانه سیار را که شامل کامیون و مینیبوس و سایر خودروهایی است که امکان تجهیز آنها هست، فراهم کنیم و به همه مناطق عشایری و روستایی آن عدالت فرهنگی را که گفتیم از طریق کتابخانههای سیار پیش ببریم.
***
فصل دوم «سید خندان» به آنتن شبکه ۲ سیما رسید
نخستین قسمت فصل دوم برنامه تلویزیونی «سیدخندان» از روز پنجشنبه (۲۵ آبانماه) ساعت ۲۲ روانه آنتن شبکه ۲ سیما میشود. این برنامه تلویزیونی که در قالب دورهمی شبانگاهی فروردین امسال با حضور خانوادهها و میهمانان از عرصههای شعر، ترانه، سرود، نمایش، استندآپ و... روانه آنتن شبکه ۲ سیما شد، فصل دوم آن پنجشنبهها و جمعهها ساعت ۲۲ از شبکه 2 سیما پخش میشود. بخشهای جدید فصل دوم «سید خندان» شامل مسابقه مشاغل با هدف شرکت دادن تماشاچی، استخر توپ، مجیزگویی امین شفیعی در قالب شعر، ملت قهرمان با هدف معرفی افرادی که کمتر دیده شدند، حیاط سید خندان با هدف مشارکت بیشتر تماشاچیها و آیتم سلام است که در شبهای جمعه میزبان خادمان امام حسین(ع) میشود. خاطرهبازی، اجرای نمایش، از تجربت بگو، استندآپ کمدی و حضور میهمانان از عرصههای مختلف فرهنگ و هنر مانند فصل قبل مخاطبان را تا انتهای برنامه با خود همراه میکند.«سید خندان» به تهیهکنندگی محمدحسین بزرگیراد و اجرا و سردبیری محمدرضا شهبازی روانه آنتن شبکه ۲ سیما میشود. مجری طرح و جانشین تهیهکننده محسن رسولی و کارگردان هنری برنامه سیداحسان حسینی است.
***
پردیس «چارسو» خانه سینماحقیقت شد
هفدهمین جشنواره «سینما حقیقت» از دوشنبه ۲۷ آذر آغاز میشود و نمایش آثار تا جمعه اول دی ادامه دارد. شنبه دوم دی نیز مراسم اختتامیه در تالار وحدت برگزار میشود. هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدیمقدم برگزار میشود. این جشنواره در بخشهای مسابقه ملی، مسابقه بینالملل، جایزه شهید آوینی، بخشهای جنبی ملی و بینالملل و بزرگداشت برگزار میشود و در این دوره میکوشد ضمن بازنمایی تاریخ و فرهنگ جامعه ایرانی - اسلامی، تصویری واقعی از آنچه بشر امروز در عرصههای زندگی فردی و اجتماعی با آن روبهرو است ارائه دهد. با این نگاه، تمرکز ویژه این دوره از جشنواره بر ۲ چالش ملی و بینالمللی بحران آب و مساله جمعیت است.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
نگاهی به روند ساخت انیمیشنهای ایرانی
«بچه زرنگ» سینما
گروه فرهنگ و هنر: سالهاست جای خالی انیمیشن بومی باکیفیتی همپای انیمیشنهای خارجی حس میشود. منظور از انیمیشن بومی، انیمیشنی است که صفر تا صد فرآیند تولید آن توسط هنرمندان داخلی انجام شود و بتوان در آن با زبان و پوشش و دغدغه ایرانی با مخاطب کودک و نوجوان همصحبت شد. دهههای گذشته شاهد تلاش هنرمندان این صنعت در داخل کشور بودهایم و شاید بتوان فعالیت سالهای اخیر انیمیشنسازان را جوانه بذرهایی دانست که آرام آرام از زمین صنعت پویانمایی سر برمیآورد و قد علم میکند.
با نگاهی به فعالیت هنرمندان این عرصه در سالهای گذشته نام چند انیمیشن مهر تاییدی بر تلاش بیوقفه آنها برای بومیسازی این صنعت در داخل کشور دارد. انیمیشن «تهران 1500» را شاید بتوان شروع فعالیت جدی در این حوزه دانست؛ قدمی که بهرام عظیمی سال 1392 برداشت و نشان داد ساخت انیمیشن با ساختار نوین قابل انجام است. از سال 1392 بود که ساخت انیمیشن به صورت جدی از لحاظ کیفیت بالا در سطح انیمیشنهای خارجی کلید خورد. انیمیشن «رستم و سهراب» ساخته کیانوش دالوند 1392، «شاهزاده روم» ساخته هادی محمدیان 1393، «فهرست مقدس» ساخته محمدامین همدانی 1394، «آخرین داستان» ساخته اشکان رهگذر 1396، «فیلشاه» ساخته هادی محمدیان 1396، «بنیامین» ساخته محسن عنایتی 1397، «پسر دلفینی» ساخته محمد خیراندیش 1399، انیمیشن «لوپتو» ساخته عباس عسگری 1401، «بچه زرنگ» ساخته نکویی، محمدیان و جنتی محصول سال 1402 انیمیشن برتر این دهه هستند که به نوعی سردمداران مسیر ساخت انیمیشن در سطح و کیفیت جهانی هستند.
در یک دهه گذشته هر سال حداقل یک انیمیشن باکیفیت از سوی هنرمندان این صنعت ساخته شده که نشان از اهتمام در این زمینه دارد. اگرچه در فرآیند ساخت برخی از این انیمیشنها حضور عوامل خارجی را هم شاهد هستیم اما همین شروع و جسارت هنرمندان در به حرکت درآوردن چرخهای این صنعت در داخل کشور قابل توجه است.
انیمیشن «بچه زرنگ» جدیدترین ساخته انیمیشنسازان کشورمان است. گروه هنر پویا که پیش از این با 2 انیمیشن «فیلشاه» و «شاهزاده روم» در جشنواره فجر حضور پیدا کرده و با استقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده بود، این بار با «بچه زرنگ» آمده است. جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم فجر دوره چهلویکم در بخش بهترین فیلم سال 1401 و فروش 29 میلیاردی و شکست آمار فروش و جا گرفتن در رده پرفروشترین فیلم کودک تاریخ سینمای ایران از اخبار خوب مرتبط با این انیمیشن است. انیمیشن «بچه زرنگ» داستان پسری به نام محسن است که علاقهمند به ابرقهرمانهای فیلمهاست و به همین خاطر دوست دارد با وسایل ابرقهرمانیاش به همه کمک کند. محسن در ادامه با حیوانی مواجه میشود که از گونه حیوانات منقرض شده ایران است؛ ببر ایرانی. او تصمیم میگیرد به ببر کمک کند تا به زادگاهش بازگردد و در این مسیر به دل جنگل میزند و داستان شروع میشود. کیفیت بالای این انیمیشن از نظر گرافیکی و جاذبههای بصری در سطح انیمیشنهای خوب خارجی است. در اکثر موقعیتهای هیجانانگیز این انیمیشن میتوانیم ظرفیتهای یک کار بومی و لذت بصری و وجد مخاطبان بویژه مخاطبان کودک را ببینیم. از دیگر نقاط مثبت این انیمیشن میتوان به این موارد اشاره داشت؛ پرداخت به فضای ابرقهرمانی که اکثر کودکان امروز به آن علاقهمندند، بومیسازی کاراکترها و معرفی حیوانات و گونههای در حال انقراض ایران، انتخاب شکارچیان جنگل به عنوان ضد قهرمان و جنگلبانان به عنوان افراد مورد اعتماد، جذابیت گرافیکی بالا و کیفیت فوقالعاده بصری و در نهایت تلاش سازندگان برای پرداختن به موضوع محیط زیست.
توجه به اینکه کودکان امروز علاقهمند به ابرقهرمانان هستند و خود را در قالب آنها میبینند و شکلگیری ایده اثر بر این اساس هوشمندانه بوده است. ارائه یک الگوی بومی از ابرقهرمان هم الزاماتی دارد که باید به آن پرداخت اما آنچه در «بچه زرنگ» شاهد آن هستیم، نوعی تقلید از رفتار ابرقهرمانان خارجی در قالب فعالیت کودک ایرانی است. محسن کودکی است که وسایلی همچون چاقو، کبریت و شوکر همراه دارد و چالاک است اما نکته اینجاست که «بچه زرنگ» با تمام تلاشهایش نتوانسته نمونه ابرقهرمان بومی را بسازد و در نقطه نمایش و تقلید باقی مانده است. از نام انیمیشن شروع میکنیم؛ «بچه زرنگ». محسن در شرایطی «بچه زرنگ» خطاب میشود که رفتارهای خطرآفرینی از خود نشان میدهد. استفاده از چاقو و شوکر و کبریت، نوعی خودسری و اجازه نگرفتن از والدین برای انجام کارها و نشان دادن توانایی خود به پدر و مادر با نگران کردن آنها از نکات قابل اشاره در این انیمیشن است. در پایان محسن، ابایی از نگران کردن والدین خود ندارد و پشیمانی در او نشان داده نمیشود. حتی پدر او با وجود پشت سر گذاشتن نگرانی بسیار از دوری محسن، پس از پیدا کردن او هیچ واکنشی در مواجهه با این حرکت خودسرانه محسن نشان نمیدهد. شاید ادعای سازندگان اثر این باشد که کار برای کودکان است و باید تا حد ممکن عاری از واکنشهای هیجانی و خشن باشد اما سوال اینجاست: میتوان به این بهانه که اثر مناسب مخاطب کودک است و نوعی نمایش فانتزی، واقعیتها را کتمان کرد؟! ذهن کودکان بالای 9 سال توانایی تفکیک بعد فانتزی و واقعی انیمیشن را دارد. برای او حتما صحبت یک انسان با ببر غیرواقعی جلوه میکند و نوع برخورد والدین با فرزند یک روند واقعی. پس این امکان وجود دارد که کودک پس از تماشای انیمیشن به این فکر کند که او هم میتواند مانند محسن باشد. پس نمایش این رفتارهای پرخطر در کنار نام این انیمیشن که محسن را بچهای زرنگ معرفی میکند و عدم تناسب واکنش والدین در مقابل رفتارهای محسن میتواند تناقضهای رفتاری را در کودکان به وجود آورد. از سویی شاید بتوان در کنار تمام وجوه مثبت این انیمیشن به ضعف دیالوگهای آن اشاره کرد. ببر زیبای مازندران که ادبیات و صداگذاری خاص خود را دارد، از جملاتی بزرگسالانه استفاده میکند و این جملهها در خلال برخی دیالوگها مدام تکرار میشود. جملههایی مثل: «شلکن سفتکن درآوردی»، «خراب شده» که پدر محسن ماشین خود را اینگونه خطاب میکند، «نارو»، «بمیری! یواش! حیوونن دیگه توقعی نیست!» و... نمونهای از این کلمات و عبارات که در دیالوگهای این انیمیشن استفاده شده است. اگرچه امکان دارد که کودکان از بزرگترهای خود بارها این عبارات را شنیده باشند اما میشد جایگزینی برای این عبارات انتخاب کرد.
در ضمن استفاده از موسیقی در این انیمیشن لحظات شادی را برای مخاطبان ایجاد و آنها را با خود همراه میکند اما اشعاری که در برخی صحنهها شنیده میشود جای تامل دارد. این بیت: «برنده بشی مهمه/ از چه روشی مهم نیست!» این تداعی را دارد که هدف، وسیله را توجیه میکند و از هر طریقی میتوان به اهداف رسید بیآنکه به شیوه رسیدن به آن فکر کرد. در واقع آهنگ و وزن یک بیت نباید سبب استفاده و انتخاب آن شود، زیرا ذهن مقلد کودکان بیت را سریع حفظ کرده و با تکرار آن در خود نهادینه میکند.
استفاده از لحظاتی خاص همچون معرفی شخصیت آهو به عنوان قلب جنگل نیز قابل اشاره است. این بخش از انیمیشن را میتوان به صحنههایی که اثر را بومی کرده اضافه کرد. گرافیک داستان ضامن آهو و ارتباط داستان به مسالهای مذهبی از نقاط قوت این انیمیشن است. این ایده که در کنار موضوع محیط زیست و مساله انقراض ببر ایرانی، به داستان آهو و امام رضا اشاره شود، پیوند جالب توجهی را ایجاد کرده است.
در کنار تمام نکات مثبت و منفی این انیمیشن باید یادآور شد در دنیایی که مخاطبان کودک و نوجوان ایرانی با سیل عظیم آثار خارجی مواجه هستند، این دست از آثار میتواند شروع خوبی برای رسیدن به نقطه تولید بومی در صنعت انیمیشن باشد؛ صنعتی که با تولید انیمیشنهای خارجی با رویکرد و ایدئولوژی غربی هر نوع محتوایی را رنگآمیزیشده تقدیم فکر و نگاه کودکان میکند تا در آینده آنها را به شیوهای که مدنظر دارد، تربیت و جهتدهی کند.
ارسال به دوستان
شباهتهای نمایشگاه کتاب استانی به هایپرمارکت کتاب
نمایشگاههای کتاب استانی بعد از ۵ سال وقفه، این بار با شیوه جدید در آذربایجان شرقی برگزار شد؛ طرحی که فروش یکپارچه نام گرفت تا هزینه حضور ناشران را به صفر برساند. به گزارش فارس، شیوه جدید برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی بعد از ۵ سال وقفه، مبتنی بر کاهش هزینه ناشران برای شرکت در این دست نمایشگاههاست. طبق گفتههای علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران نیازی نیست ناشران برای شرکت در نمایشگاههای کتاب استانی، پولی بپردازند و نیرویی اعزام کنند. محصولاتشان را تحویل میدهند و خانه کتاب برایشان میفروشد. اما احمد عطایی، مدیر انتشارات قدر ولایت درباره ایراداتی که این طرح دارد، میگوید: «از طرف آقای رمضانی مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات با من تماس گرفتند و علت را جویا شدند. این شخص پس از شنیدن توضیحات من ایرادات را درباره نمایشگاه کتاب بدون حضور ناشران پذیرفت ولی گفت فعلاً این روش را پیش گرفتهایم. فرهنگ، حوزه آزمون و خطای مدیران نیست و نباید اجازه دهیم این الگوی نمایشگاه به تهران تسری یابد». مهمترین دلیلی که مانع از حضور این ناشر در نمایشگاه کتاب تبریز شده است، شیوه برگزاری جدید است.
* فروش یکپارچه کتاب در غیاب ناشر
در شیوه جدید برگزاری نمایشگاههای استانی، کتابها به صورت امانی از سوی ناشر به خانه کتاب داده میشود و این «خانه» در نمایشگاه مقصد، فروشی یکپارچه ایجاد میکند. مثلا اگر مخاطبی خواست کتاب دانشگاهی بخرد، کتاب مورد علاقهاش را در یک سالن مشخص انتخاب کند؛ نه با مراجعه به ناشران گوناگون. در موضوعات عمومی، تخصصی و دانشگاهی، کودک و نوجوان و کمکدرسی هم سالنها و بخشهای مشخصی پیشبینی شده است.
در این شیوه، ناشران استان میزبان، غرفه جداگانهای برای خودشان دارند. یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره تغییرات اعمال شده اینطور پاسخ داده است: «به دلیل هزینههای سنگین ناشی از حضور مستقل ناشران که از حضور منصرف میشدند و فضا در اختیار واسطههای فروش قرار میگرفت و کتابهای باکیفیت به نمایشگاه آورده نمیشد، این تصمیم را گرفتیم».
* حضور برای ناشران بزرگ مهم است
اما این نحوه برگزاری، اعتراض ناشران مطرحی را به همراه داشته است؛ ناشرانی که ارتباط با مشتری برایشان اهمیت دارد. البته این مدل اجرا برای ناشران کوچک امری قابل قبول است، اما ناشرانی که بیش از هزار عنوان دارند و از این بین هم ۱۰۰ عنوان پرفروش دارند، نفس حضور، توزیع و تبلیغ توسط خودشان مهم است. مدیرعامل خانه کتاب هم در این باره گفته است ناشران، تولیدکننده کتاب هستند و باید توجهشان به تولیدات آینده باشد؛ نه تأمین نیرو و هزینههای حضور و...
* مدیر راهیار: فروش یکپارچه احتمالاً موفق نمیشود
یاسر عسگری، مدیر انتشارات راهیار که در این دوره شرکت کرده است، میگوید: «طرح یکپارچه احتمالا موفق نشود، چرا که ناشران بزرگ و معروف به دلیل حضور نداشتن ضرر میبینند و شاکی شدهاند اما برای ناشرانی که آثارشان محدود است، خوب است».
* سپهری: طرح یکپارچه از غرفههای شلوغ تمرکززدایی میکند
محمدرضا سپهری، فعال حوزه کتاب و روزنامهنگار فرهنگی درباره نقاط قوت این طرح میگوید: این مدل یک حسن دارد؛ اینکه از غرفههای شلوغ تمرکززدایی میکند تا مخاطبان همه آثار را کنار هم ببینند. به طور مثال در نمایشگاه کتاب تهران، مخاطبان فقط به غرفههای مورد نظرشان سر میزنند و آثار سایر ناشران دیده نمیشود اما با این روش که همانند هایپرمارکتهاست، دیگر نیازی نیست مخاطب از غرفه این ناشر به غرفه آن ناشر سر بزند، بلکه در سالن ادبیات همه رمانها را میتواند کنار هم ببیند. در هفدهمین دوره از نمایشگاه کتاب تبریز که مهر ۱۳۹۸ برگزار شد ۱۵۰ هزار عنوان اثر داخلی و ۲۵ هزار عنوان خارجی از ۹۰۰ ناشر حضور داشت اما در دوره هجدهم که یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ به پایان رسید، مجموعاً ۴۰ هزار عنوان از حدود ۵۰۰ ناشر شرکت داده شد.
ارسال به دوستان
«آدانیا شیبلی» نویسندهای که مراسم تقدیرش در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به خاطر فلسطینی بودنش لغو شد؛ از توقیف کتابش میگوید
چون فلسطینیان قربانی بودند اثرم توقیف شد!
آدانیا شیبلی (عدنیه شبلی) در کودکی با نخستین داستاننویس زندگیاش در مزرعه بادام و زیتون خانوادگی در فلسطین روبهرو شد: او مادرش بود. میگوید وقتی برق نداشتیم، مادرم ما را دور هم جمع میکرد- چون میترسیدیم و نمیتوانستیم بخوابیم -و برایمان داستان میگفت تا زمانی که برق بیاید. مادر شبلی نه میخواند و نه مینوشت، بنابراین داستانهایی که او میگفت اکنون فقط با خواهران و برادران شبلی زنده مانده است. همین اواخر یک روز صبح، در زوریخ، جایی که رماننویس در آنجا اقامت دارد، یکی از این داستانها به خاطرش میآید. با بازگویی آن از طریق زوم، چهره شیبلی به لبخند گستردهای شکفته میشود؛ لبخندی که هر وقت از خانوادهاش صحبت میکند روی صورتش پخش میشود. در داستان یک چیز شاخص است: اینکه بر اثر بیتوجهی مرد به کلمات، او همه چیز را از دست میدهد. شبلی از روایت این داستان هدفی دارد. اواسط اکتبر، در مراسمی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، قرار بود جایزه لیبراتور را به وی بدهند؛ جایزهای مختص نویسندگان زن آسیا و آفریقا که توسط سازمان ادبی آلمان «لیتپرام» اهدا میشود، این مراسم لغو شد؛ بهطور ناگهانی با یک ایمیل کوتاه که به جنگ بین اسرائیل و فلسطین اشاره شد. به وی گفته شد این مراسم برگزار نمیشود. نامهای در انتقاد از به تعویق افتادن جایزه او توسط بیش از ۱۵۰۰ نویسنده از جمله برندگان جایزه نوبل آنی ارنو، عبدالرزاق گورناه و اولگا توکارچوک امضا شد اما خود شبلی تاکنون در انظار عمومی درباره این ماجرا اظهار نظر نکرده است. او برای حضور در جشنوارهای ادبی و برای معرفی ترجمه کتابش به کره پرواز کرد و پیش از رفتن به مردم سئول گفت خواهد آمد و قرار نیست از قول خود عقبنشینی کند و تاکید کرده بود: وقتی میگویی کاری را انجام میدهی، باید آن را انجام بدهی. این نگرش به زبان یکی از دلایلی است که شیبلی در طول ۲۵ سال نوشتن، تنها ۳ رمان کوتاه منتشر کرده است: «لمس»، «ما همه به یک اندازه از عشق دور هستیم» و «نکته جزئی». کتابهایی همه باارزش که زندگی درونی انسانها را روی دایره میریزد. شخصیتهایی که زبان به عنوان سلاح، ابزار و حتی نوعی قفس در برابر آنها به کار گرفته شده است. در رمانهای او حالتهای منعطف و فوقالعاده زیبای شخصیتهایش با وجود سیستمها، در چشماندازی که او «زبان زخمدار» مینامد، تداوم مییابد. نگارش کتاب «نکته جزئی» ۱۲ سال طول کشید و طی آن شیبلی به لندن رفت تا دوره دکترای خود را در زمینه مطالعات رسانهای و فرهنگی بگذراند (تز او درباره ترور بصری در ۱۱ سپتامبر بود). انتفاضه دوم رسید و او کابوس میدید. زندگی در جایی دور از زبان او، به شیبلی اجازه داد تا چیزهای جدیدی را از نزدیک تجربه کند. در بهار 1402 وقتی کتاب «نکته جزئی» در آلمان منتشر شد، نقدهای هیجانانگیزی گرفت اما در آستانه نمایشگاه کتاب فرانکفورت، روزنامهنگار «کارستن اوته» در نقدی نوشت در کتاب او «همه اسرائیلیها متجاوز و قاتل ناشناس هستند، در حالی که فلسطینیها قربانیان اشغالگران هستند». شیبلی معتقد است این نظر در تصمیمگیری برای به تعویق انداختن جایزه او موثر بوده است. با این حال او میگوید: من تمام این موضوع را به عنوان انحراف از درد واقعی تجربه کردم، نه بیشتر. همه شخصیتهای فلسطینی کتاب نیز بینام هستند. در واقع، نخستین بار که در رمان با مردم عرب روبهرو میشویم، سرباز فقط سایههای آنها را میبیند: «سایههای سیاه باریک آنها گاهی در مقابل او تکان میخورد و بین تپهها میلرزید، اما هرگاه وسایل نقلیه به سمت آنها میرفتند، وقتی میرسیدند کسی را پیدا نمیکردند». میراث شیبلی نیز بادیهنشینی است. اجداد او ۱۰۰۰ سال پیش به عنوان جنگجویان صلاحالدین، نخستین سلطان مصر و سوریه، به فلسطین رفتند و مساحت وسیعی از آن سرزمین برای کنترل به خانواده او واگذار شد. با گذشت زمان، ابتدا با حاکمیت اجباری بریتانیا بر فلسطین و سپس با ایجاد اسرائیل -که حرکت عشایری آنها را متوقف کرد- این زمینها کاهش یافت. در نهایت دولت اسرائیل تمام زمینها را مصادره کرد و به پدرش اجازه داد با گرفتن زمین از یک خانواده فلسطینی دیگر، مقداری از آن را پس بگیرد که پدرش نپذیرفت. شیبلی در مزرعهای که باقی مانده بود بزرگ شد و از ۴ سالگی شروع به کار کرد. قبل از رفتن به مدرسه، او خواندن و نوشتن عربی را از یک خواهرش و انگلیسی را از خواهر دیگرش آموخته بود و کتابهایش را با خود به مزرعه میبرد. او میخندد و میگوید: بیشتر از پدر و مادرم با بزها وقت میگذراندم. در ۹ سالگی، خواهرش دفترچهای به او داد تا در آن بنویسد و وقتی وارد دانشگاه شد متنهایی مینوشت که در بهترین مجلههای فلسطینی منتشر میشد. در اوایل ۲۰ سالگی، قطعهای نوشت که توجه شاعر مشهور محمود درویش را به خود جلب کرد و او را به دفتر خود فراخواند و از او خواست متنی 4 صفحهای بنویسد. شیبلی این کار را کرد و درویش او را تشویق کرد تا کارهای بیشتری انجام دهد: به این ترتیب رمان «لمس» او به وجود آمد. نزدیک به ۳۰ سال بعد، شیبلی انعطافپذیری قدرت زبانی را چنین خلاصه میکند: در فلسطین، من هم مانند بسیاری دیگر، بزرگ شدم و متوجه شدم که زبان فقط ابزاری برای برقراری ارتباط نیست. اغلب به جای بیان، پنهان میکند و در بین سکوت خود، امکانات بیپایانی را که به بیان نمیآید، نگاه میدارد. زبان میتواند مورد حمله یا سوءاستفاده واقع شود اما باز هم میتواند آزادی نهایی وجود و عشقی را که در واقعیت به آنها دسترسی ندارید، ارائه کند. اینجاست که وقتی صحبت از فلسطینی بودن به میان میآید، زخم زبان میتواند بسیار دردناک باشد. چگونه چیزی را بنویسیم که نمیشنویم؟ شیبلی میگوید که با حذف برخی از کلمات آغاز میشود، نخستین آنها «فلسطین» است، نام مکانهایی که به زبان عربی بیان میکنیم اما هرگز در علایم جادهها یا نقشهها وجود ندارند. سکوت همه اطرافیان درباره گذشته، کلمه عرب و عربی که به عنوان دشنام تلقی میشد، شغل عربی به معنای شغل بد و غیره بود. وقتی شیبلی از زبان صحبت میکند، اغلب به نظر میرسد که از موجودی آگاه صحبت میکند که ارادهای دارد؛ یکی که ممکن است آسیب ببیند. از زمان انفجار خشونت در فلسطین، کلام تقریبا به طور کامل او را ترک کرده و او نگران خروج آنهاست. میگوید: همیشه میترسیدم یک روز از خواب بیدار شوم و زبان نداشته باشم، این ترس من است و در ۴ هفته گذشته زبان مرا رها کرده، انگار نیست. هر وقت تلاش کردم، شکست خوردم. من اکنون از دست دادن زبان را نتیجه ماندن با درد میدانم: درد غیرقابل درک کسانی در فلسطین که درجه جدیدی از ظلم علیه آنها شده، درد شخصی از دست دادن رویایی که میتوانستیم جرأت کنیم. شکل جدیدی از با هم بودن را تصور کنید، جایی که به خود اجازه میدهیم از درد درس بگیریم نه اینکه آن را علیه دیگران آزاد کنیم. او میگوید درخواستهای متعدد رسانهها از او برای گفتوگو در چند هفته اخیر و انتقاد از پاسخ ندادن او به آنها باعث شده متوجه شود که ما تمایل داریم سکوت را به چیزی تقلیل دهیم که باید رد شود، در حالی که این سکوت را باید همراه درد بدانیم. وی میافزاید: برای من ادبیات تنها جایی است که سکوت را میپذیرد. با این حال، قبل از اینکه به نمایشگاه کتاب دعوت نشود، نوشتن متنی را که قصد داشت به عنوان سخنرانی پذیرش ارائه کند، آغاز کرده بود؛ متنی که درباره توقیف کتاب بود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|