|
ارسال به دوستان
اخبار
فیلمهای منتخب «سینماحقیقت» برای اکران در استانها
اسامی فیلمها و جدول نمایش آثار منتخب هفدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» در استانها اعلام شد. از ۶ تا ۸ دیماه تعدادی از فیلمهای منتخب هفدمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» در سینماهای گروه سینمایی «هنر و تجربه» به نمایش درمیآید. این فیلمها در روزهای چهارشنبه ۶ دی، پنجشنبه ۷ دی و جمعه ۸ دی در ۲ سانس در سینماهای پردیس سینمایی اطلس مشهد، پردیس سینمایی گلستان شیراز، تالار بیضای اردبیلی اردبیل، سینما مهر آبادان، پردیس سینمایی کاپری گرگان، سینما فرهنگ همدان، سینما آیه قم، سینما سوره اصفهان، تالار شهید آوینی بوشهر و پردیس سینمایی ستاره باران تبریز به نمایش درمیآید. فیلمهای مستند «نفس» به کارگردانی علیرضا باغشنی، «مه ۱۹۶۸» به کارگردانی احسان امی، «تکثیر در اسارت» به کارگردانی مهدی ایمانیشهمیرزادی، «پورزال» به کارگردانی احسان فرخیفرد و ماریا ماوتی، «قوی دل» به کارگردانی علی فراهانیصدر، «دختر کوه نور» به کارگردانی جابر بادیاد، «آخرین کوسه نهنگ» به کارگردانی رامتین بالف، «دوئل بوکمال» به کارگردانی محمدرضا ابوالحسنی، «بیقرار» به کارگردانی محمدعلی فارسی، «آببندان» به کارگردانی رضا اکبریان گالشکلایی، «ناخدا» به کارگردانی علی ارکیان، «عیدوک» به کارگردانی امیر عسکری و «دختران باد» به کارگردانی سپیده سپه، آثاری هستند که در سینماهای منتخب گروه سینمایی «هنر و تجربه» به نمایش درخواهند آمد.
***
با ابلاغ وزیر فرهنگ
هیأت مؤسس بنیاد ملی پویانمایی تعیین شد
در پی تصویب تاسیس بنیاد ملی پویانمایی ایران در شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هیات موسسی برای تدوین برنامه سال ۱۴۰۳ این بنیاد تعیین کرد. در پی تصویب تاسیس بنیاد ملی پویانمایی ایران در شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هیات موسسی برای تدوین برنامه سال ۱۴۰۳ این بنیاد، همچنین افق پنجساله پیش روی آن تعیین کرد. بر اساس این ابلاغ، محمد خزاعی، سیدمحمود اسلامی، محمدحسین نیرومند، امیررضا مافی و فرزانه فخریان عهدهدار این مسوولیت شدند. همچنین در این ابلاغ، فرزانه فخریان مسوول راهاندازی بنیاد ملی پویانمایی ایران شد. تاسیس بنیاد ملی پویانمایی ایران بنا به تکلیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای افزایش میزان تولید پویانمایی به میزان ۷۳۰۰ ساعت تا پایان برنامه هفتم توسعه انجام میشود.
***
روایت غزه سوژه ۴ فیلم کوتاه شد
مرکز فیلم جوان سوره با هدف ایجاد چرخه تولید فیلم داستانی در کشور و حمایت و معرفی استعدادهای جوان فیلمسازی، نهادهایی را با محوریت حوزههای هنری در استانهای کشور تاسیس کرده است که باشگاه فیلم رویش در مشهد و مدرسه سینمایی سلام در رشت از جمله نهادهای تازهتاسیس هستند که ۲ اثر از این ۴ فیلم کوتاه در مورد غزه را تولید کردهاند. فیلم کوتاه «آغوش» به کارگردانی امیرحسین کشمیری و تهیهکنندگی حسین رضاییفرد نخستین محصول تجربی کوتاه مدرسه سینمایی سلام است که پس از طی مراحل فنی آماده نمایش شده است. فیلم کوتاه «پیام» به نویسندگی و کارگردانی سعید ملتجی هم تولید باشگاه فیلم رویش مشهد است که روایت یک خبرنگار خانم را قبل از شهادت او و بعد از حملات وحشیانه رژیم اشغالگر صهیونیستی به تصویر میکشد. صداگذاری این فیلم کوتاه با صداهای واقعی در شهر غزه انجام شده است. انیمیشن کوتاه «آوای ابرها» به کارگردانی محمد لطفعلی و تهیهکنندگی هادی فیروزمندی نیز با الهام از شعر غسان کنفانی درباره مظلومیت کودکان غزه ساخته شده است. همچنین انیمیشن کوتاه «سرزمین جوانههای غمگین» به کارگردانی زینبسادات بدری و تهیهکنندگی محدثه پیرهادی قصهای درباره امتداد خون کودکان غزه است که با همکاری مشترک مرکز انیمیشن سوره و مرکز فیلم جوان سوره به تولید رسیده است. همزمان با اعلام اسامی این آثار، پوستر رسمی آنها هم منتشر شد و بهزودی عرضه این ۴ اثر کوتاه آغاز خواهد شد.
***
«کت چرمی» و «شماره ۱۰» مسافر داکا شدند
فیلم سینمایی «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری، روایتگر داستان یکی از رزمندگان ایرانی که اواخر جنگ تحمیلی به اسارت درمیآید و میخواهد از اردوگاه فرار کند، در بخش رقابتی سینمای آسیای جشنواره داکا و «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی که قصه عیسی فرهمند، بازرس سازمان بهزیستی است که حین بررسی تخلفات مالی یکی از مراکز، متوجه یک باند فساد اقتصادی و ترانزیت مواد مخدر توسط دختران بدسرپرست میشود، در بخش سینمای جهان این جشنواره حضور پیدا میکنند. پیش از این نیز فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی سیدصابر امامی که روایتگر زندگی عیسی، نوجوانی است که آرزوی دیدن دریا را دارد، برای حضور در بخش رقابتی فیلمهای کودکان جشنواره داکا انتخاب شده بود. بیستودومین جشنواره بینالمللی فیلم «داکا» از بیستم تا بیستوهشتم ژانویه ۲۰۲۴ برابر با 30 دی تا هشتم بهمن در بنگلادش برگزار میشود.
***
انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان» آماده نمایش شد
انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان» به کارگردانی حسین صفارزادگان و تهیهکنندگی محمدمهدی مشکوری پس از طی مراحل فنی آماده نمایش شد. سریال «ببعی قهرمان» یکی از آثار پرمخاطب شبکه پویاست که نسخه سینمایی آن آماده نمایش شده است. «ببعی قهرمان» محصول سازمان هنری - رسانهای اوج است که با مشارکت موسسه «قاب رویا» و همکاری شرکت رایمون مدیا تولید شده است. این انیمیشن سینمایی با تکنیک 3 بعدی طراحی و ساخته شده است. انیمیشن «ببعی قهرمان» پس از ۲ فیلم «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که در سازمان هنری رسانهای اوج تولید شده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ روایتی از فیلم سینمایی «احمد» که در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش در میآید
معجزه احمد در زلزله بم
گروه فرهنگ و هنر: 20 سال پیش در چنین روزی زلزلهای با قدرت 6.6 ریشتر به مدت 12 ثانیه بم را لرزاند تا با 50 هزار کشته به یکی از 3 زمین لرزه پرتلفات کشور بدل شد. 5:30 صبح ۵ دی 82 به یکی از تلخترین لحظات تاریخ معاصر ایران تبدیل شد. با گذشت 20 سال از آن روز سیاه، زندگی با تمام فراز و فرودهایش در بم همچنان ادامه دارد. آن روزها بسیاری از هنرمندان بار سفر بستند و به کرمان رفتند تا هر آنچه از دستشان برمیآید برای مردم عزادار و داغدیده بم انجام دهند. عدهای به جمعآوری اقلام گرمایشی و لوازم اولیه زندگی پرداختند و گروهی دیگر نیز برای ثبت و ضبط وضع بم به آنجا رفتند اما آنچه در سالهای بعد در سینمای ایران به نمایش در آمد، تنها یک فیلم توسط کیانوش عیاری بود؛ فیلمی با نام «بیدار شو آرزو» با الهام از یک فریم عکس از پدری که فرزندانش را از زیر آوار بیرون آورده، در آغوش گرفته و به سمتی میرود. حالا امسال حوزه هنری در 20 سالگی این واقعه تلخ سراغ روایت 18 ساعت ابتدایی پس از زلزله رفته است؛ فیلمی که اگرچه اطلاعات چندانی از آن ارائه نشده اما با یک بررسی ساده میشود فهمید ماجرا از چه قرار است. فیلم سینمایی «احمد» از تولیدات سازمان سینمایی سوره حوزه هنری است که به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی حبیب والینژاد تولید شده است. این اثر برای نخستین بار قصهای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامات قهرمانانه در این ساعات پرالتهاب را روایت میکند. امیرعباس ربیعی پس از فیلمهای سینمایی «لباس شخصی» و «ضد» در فضای تاریخی، فیلم سینمایی «احمد» را در ژانر حادثهای و در فضای متفاوت مقابل دوربین برده است. «احمد» محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و موسسه تصویرشهر سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران است که برای حضور در چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میشود. آن روزها همه چیز در بم رنگ عزا گرفته بود. دیگر نه هیچکس رئیس بود و نه کسی مرئوس؛ نه کارگر بود و نه کارمند؛ همه یکی شده بودند برای نجات آنها که زنده مانده بودند. یکی از نخستین نفراتی که خودش را به بم رساند حاج احمد بود؛ حاج احمد کاظمی. حاج احمد مرد میدانهای سخت بود و میتوانست به سرعت همه چیز را تحلیل کند، نقشه دقیقی بچیند و بعد با نقشهای که چیده بود، بحران موجود را در کمترین زمان ممکن حلوفصل کند. روی همین حساب سراغ فرودگاه بم رفت؛ فرودگاهی که قرار بود محل آمد و رفت هواپیماهایی باشد که میخواستند نیرو و امکانات بیاورند تا شاید حتی اندکی غم و درد مردم عزادار بم را کم کنند. روی این حساب حاج احمد کاظمی با همراهی بیدریغ یار همیشگی خود، بیاستراحت شروع میکنند به احیای فرودگاهی که عملا غیرقابل استفاده شده بود.
ساعت 6.5 صبح بود که یا علی گفتند و نیروها را بسیج و بیوقفه شروع کردند به ساخت و تعمیر بخشهای حیاتی فرودگاه. ساعت 10 شب بود که حاج احمد گروهش را که تشنه و گرسنه بودند، جمع کرد و گفت کمر کار را شکستهاند؛ این یک اتفاق بینظیر بود و خیلیها باور نداشتند امکان چنین کاری باشد اما واکنشها رنگ شادی نداشت. میان آن همه مردمی که عزیزانشان را از دست داده بودند و گریه امانشان نمیداد، مگر میشد خوشحال بود. از صبح اول وقت تا 15 ساعت بعد که دیگر خیالشان از بابت تمام شدن کار فرودگاه راحت شده بود، کمتر از نیم ساعت استراحت کردند و بعد دوباره شروع کردند تا حوالی ساعت 12 شب که غریو اللهاکبر و صلوات حاج احمد در فضای فرودگاه پیچید و فرودگاه کارش را شروع کرد. اینها اما صرفا یک روایت ساده از آن ساعتهای عجیب در فرودگاه است؛ ساعتهایی که حالا حوزه هنری با هوشمندی سراغ روایت تصویری آن رفته است. روایت پر از حادثه و هیجان 18 ساعت اولیه پس از زلزله بم که 2 سردار بزرگ جانشان را کف دست گذاشتند و کاری کردند کارستان و شاید درست در آن ساعتها بود که مردی، غمگینانه و تلخ سراغ خانوادهاش رفته بود که مدتی بود ندیده بودشان؛ خانوادهای که وقتی کنارشان رسید، زانوهایش شل شد و افتاد روی زمین. همه خانوادهاش جلوی ویرانهای که روزگاری خانه او بود خوابیده بودند با کفنی سفید روی هرکدام. مغزش از کار افتاده بود انگار. بیاختیار رفت سراغ 2 پسرش قاسم و علیاکبر. هر دو را انداخت روی دوش و رفت تا شاید جایی به خاک بسپاردشان. بعد هم بنشیند کنار آنها و تا آخر دنیا گریه کند. در این دنیا نبود. نه عکاس را دید که داشت از پشت سر تصویری از او ثبت میکرد، نه مرد بمی را که حرصش گرفته بود از عکس انداختن در آن شرایط سخت و به قصد دعوا و کتککاری و داشت میدوید طرف عکاس و نه حتی مرد لاغراندامی که دوربینش را گذاشته بود زمین. زل زده بود به مرد و 2 پسرش و زارزار گریه میکرد. مردی که چند دقیقه بعد دوربین را برداشت و رفت تا از این اتفاق تلخ فیلم بسازد؛ فیلمی که بعدها شد «بیدار شو آرزو».
در آن شرایط و آن جهنمی که درست شده بود و همه تلاش میکردند خراشهای روی روح و جسمشان را تاب بیاورند یا دست بالا به یکدیگر کمک کنند تا جنازهها از زیر آوار بیرون بیاید و آنها که زنده مانده بودند مجال ادامه زندگی پیدا کنند، هیچکس نمیدانست که در آن چند ساعت غریب 2 سرداری که تمام زندگیشان را وقف مردم کرده بودند، چه حالی داشتند. 2 بزرگی که اگر میشد مینشستند که ویرانههای بم با اشکشان سیراب شود اما خودشان را به زحمت کنترل کردند تا گروه از هم نپاشد. آنها میدانستند که تا چند ساعت دیگر اگر فرودگاه بم راه نیفتاده باشد، دیگر هیچ کمکی نخواهد رسید، هیچ مجروحی منتقل نخواهد شد و بم چنان تنها میماند که تمام ساکنان زندهاش هم در معرض مرگ قرار میگیرند. حاج احمد میدانست در این چند ساعت اگر باران سنگ هم ببارد، آنها باید فرودگاه بم را احیا کنند؛ کاری که بعضیها گمان داشتند خوشخیالی است و بعضی دیگر دیوانگی.
حاج احمد اما میدانست آن 18 ساعت شاید از 18 سال هم مهمتر است. میدانست نتیجه این 18 ساعت چه خواهد بود. میدانست آن 18 ساعت شروع دوباره زندگی خواهد بود.
ارسال به دوستان
بازار قصهگویی در پایان پاییز داغ شد
جولان قصههای ایرانی در سیما
گروه فرهنگ و هنر: روزهای پایانی آذر سال 1402 روزهای رونق یک آیین باستانی و یک سنت قدیمی ایرانی یعنی قصهگویی بود. این اتفاق از وجوه مختلف رخ داد و وجوه مختلف رسانه شاهد بازخوردهای آن بود. از یک سو شب یلدا و آیین سنتی قصهخوانی در بلندترین شب سال در روز پایانی آذر و از سوی دیگر برگزاری جشنواره بینالمللی قصهگویی 2 وجه رونق گرفتن آیین قصهگویی در این روزها بودند اما شاید آنچه در این میان جلوهگری متمایزی داشت آغاز فصل دوم سریال مستوران بود؛ سریالی که از فصل اول بنای احیای سنت قصهگویی را داشت و با کمک گرفتن از صدای نوستالژیک و بهیادماندنی یک نویسنده و قصهگوی قدیمی، دوستداران قصه را همراه خود کرد. در ادامه جزئیات بیشتری از این 3 عامل رونق قصهگویی در روزهای پایانی سال آمده است.
* قصهگویی در یلدا
شب یلدا بلندترین شب سال یک سنت قدیمی ایرانیها است که یادگاری از قرون گذشته این سرزمین است. مردم ایران در این شب و به یمن فزونی یافتن روشنایی بر تیرگی شب، نخستین شب زمستان را جشن میگیرند و دور هم جمع میشوند. در کنار تنقلات مخصوص شب یلدا اما آداب و رسوم فرهنگی این شب هم بسیار مورد توجه است. حافظخوانی و تفأل به دیوان شاعر بزرگ قرن نهم ایران یکی از آداب فرهنگی شب یلدا مخصوص بزرگترهای هر جمعی است اما آنچه این شب را بویژه برای کودکان بهیادماندنیتر میکند آیین قصهگویی است. پدربزرگها و مادربزرگها قصههای اساطیری ایرانی را به فراخور سلیقه خانواده برای کوچکترها تعریف میکنند تا راهی باشد برای انتقال مفاهیم ارزشمند و به این ترتیب یک شیوه تربیتی ارزان و البته اثرگذار را پیگیری میکنند.
* آمار چشمگیر جشنواره بینالمللی قصهگویی
بیستوپنجمین دوره جشنواره بینالمللی قصهگویی در آخرین روز پاییز 1402 در یزد به کار خود پایان داد. آیین اختتامیه این جشنواره در حالی در شهر یزد یکی از شهرهای باستانی ایران برگزار شد که به گفته حامد علامتی، معاون وزیر آموزشوپرورش و مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این دوره آماری خاص و چشمگیر از حضور آثار به ثبت رسیده است. حامد علامتی درباره رونق قصهگویی در این دوره از جشنواره گفته است: بیش از 17 هزار و 500 قصه متقاضی حضور در این دوره از جشنواره بودهاند و از این میان طی برگزاری جشنواره در شهرهای مختلف 110 هزار دانشآموز پای آثار نشسته و قصه شنیدهاند. حضور قریب 20 هزار قصه برای رقابت و توجه بیش از 110 هزار دانشآموز نشان میدهد توجه به این شیوه قدیمی و البته اثرگذار تربیتی از رویکردهای اصلی مسؤولان کشور بوده که با استقبال جامعه هم مواجه شده است.
* «مستوران 2» محملی برای پیوند قصه و تلویزیون
سینما و تلویزیون ایران به گواه کارشناسان و منتقدان این عرصه سالها از قصهگویی فاصله گرفته است و کمتر اثری در این گونه را میتوان مشاهده کرد که خط سیر مشخصی برای پیشبرد یک قصه داشته باشد. در این میان آنچه شاید غریبتر و مظلومتر باشد قصههای کهن ایرانی است که سرشار از مفاهیمی ارزشمند و عامهپسند و البته آموزنده هستند. در همین زمینه باید مروری داشت بر صحبتهای آرش فهیم که در نشستی این طور ادعا میکند که فیلمهایی که قصهگو نیستند، تاریخ انقضا و مصرف دارند و میگوید: «خاطرم هست یکی از سینماگران بزرگ جهان گفته بود اگر قصه ندارید، فیلم نسازید. تبدیل کردن سینما به عنوان یک تریبون سیاسی برای انتقال مضمون به مخاطب که قصه به این مضمون و شعارها اضافه میشود، وهن سینما است، در حالی که باید در روند بیان قصه، مضمون و نمادها بیان شوند». در این میان اگر چه کورسوی امیدی از برخی آثار نظیر مجموعه تلویزیونی «پایتخت» میتوان برشمرد که البته آن هم درگیر و دار اتفاقات غیرهنری به دست فراموشی سپرده شده اما به لطف «مستوران» امیدها برای رونق قصه و قصهگویی در تلویزیون زنده شده است. نخستین فصل از مستوران که سال 1400 پخش شد با روایتگری محمدرضا سرشار قصهگوی برنامه قدیمی «قصه ظهر جمعه» علاقهمندان به سینمای قصهگو را خوشحال کرد. البته در کنار این قشر، مستوران مورد تقدیر اهالی ادبیات نیز قرار گرفت؛ آنهایی که همواره بر استفاده از آموزههای نهفته در قصهها و حکایتهای کهن ایرانی به عنوان ابزاری برای تربیت صحیح اشاره داشتهاند. پخش فصل دوم مستوران از روز 28 آذر مصداق سومی بود بر رونق قصهگویی در روزهای پایانی پاییز. این مجموعه داستانی که هر شب از شبکه اول سیما پخش میشود در دومین فصل نیز با حفظ رویکرد فصل نخست، خط قصهگویی را دنبال میکند و تلاش دارد یک درام عاشقانه را در کنار داستانکهایی برگرفته از قصههای کهن ایرانی روایت کند؛ مستوران 2 قصه دلدادگی عطار زبردست و مشهور شهر مستوران و دختر حاکم شهر است که دچار فراز و نشیب و هجرانهایی میشود.
ارسال به دوستان
روایتی از 17 دوره برگزاری بخش شهید آوینی در جشنواره سینما حقیقت
سینماحقیقت و شهید آوینی
مهدی متولیان: یک سال پیش، در یکی از نشستهای شانزدهمین دوره جشنواره فیلم مستند «سینماحقیقت» که درباره جایزه شهید آوینی بود، کارشناسان حرفهایی زدند که این ۳ برداشت را برای من ایجاد کرد:
- اول جایزهای در یک جشنواره به نام شهیدی هنرمند و متفکر قرار داده شده که تعریف و فلسفه وجودی آن مشخص نیست و ابهاماتی درباره آن مطرح است.
- دوم چقدر علاقهمندان و همراهان شهید آوینی، درباره این شهید تفاوت نگرش دارند و همچنان اصل «هر کسی از ظن خود شد یار من» حکمفرماست!
- سوم طرح یک پرسش است: آیا شهید آوینی را باید فقط فیلمساز سینمای مقاومت دانست، یا سینمای اجتماعی، سیاسی و... یا سینما حقیقت؟!
در این یادداشت به سوال آخر میپردازیم تا شاید کمک کند ۲ برداشت دیگر هم قدری روشن شوند. موضوع جشنواره سینماحقیقت، فیلم مستند است. مستند از آنجا که مستقیما با واقعیات سروکار دارد و روایتهای فیلمسازان از واقعیت را ارائه میکند، با حقیقت هم نسبتی دارد. در اصل این کیفیت روایت از واقعیت است که میتواند به کشف حقیقت منجر شود یا نشود. حقیقت، اکتشافی است که در ورای واقعیت به آن میتوان رسید؛ گذشته از آنکه واقعیت هم لایهلایه است و به سهولت خود را به بیننده نمایان نمیکند. پس کشف حقیقت و اظهار آن در یک اثر هنری، امری ساده و سهلالوصول نیست که بتوان به آن عمومیت داد و بر هر فرآیند مستندسازی اطلاق کرد. یعنی اینطور نیست که هر که حرفه مستندسازی را پیشه کرده، با حقیقت نسبت برقرار میکند. اگر مستندساز خود را کاشف و جستوجوگر بداند و اثر خود را یک اکتشاف یا محصول کشف بینگارد، میتوان به کشف حقیقت امید داشت اما وقتی مستندساز متکی بر نگاه ابژکتیو خود به سوژهها رو میآورد، دیگر نمیتوان روی محصول نهایی و نسبت آن با حقیقت چندان امید بست؛ شاید کشفی رخ دهد، شاید هم نه!
سیدمرتضی آوینی در مستندسازی خود یک ادعا داشت. اینکه تلاش در روایت جنگ تحمیلی، ظهور حقیقت است. او به یک «روش» برای بیان حقیقت جنگ رسیده بود و آن را در نوشتار خود با عنوان «نگاهی دوباره به روایت فتح» توضیح میدهد. او توضیح میدهد که چگونه مجموعهای از اعتقادات (پیشفرضها) در تدوین برنامههای روایت فتح تأثیر رکنی داشتهاند. در مجموع 11-10 مؤلفه از روش فیلمسازی او برمیآید که مبین برخورد و نگرش او با واقعیت هستند. او بر پایه این اعتقادات، بخشهایی از واقعیت را برمیگزیند و بخشهایی دیگر را حذف میکند... و مگر سایر مستندسازان جز این میکنند؟ روشهای استاد آوینی در مستندسازی الزاما مختص شرایط جنگ نیست و در برخورد با هر سوژه دیگری هم میتوان به کار بست. در اصل آوینی به فرمی در سینمای مستند جنگی دست یافته که به مستند اجتماعی، سیاسی، تاریخی، علمی و... هم قابل تعمیم است. اگر چه نیازمند پیشفرضهایی هم هست... اگر تصور کنید که وجود پیشفرض مانع کشف حقیقت میشود باید ۲ نکته را به یادتان بیاورم:
1- هیچ فیلمسازی بدون پیشفرض به موضوعی نگاه نمیکند و این تقریبا امری محال است. همه هنرمندان برحسب عقاید، جهانبینی، فرهنگ و... حامل پیشفرضهای خاص خود هستند.
2- در صورتی که بتوان بدون پیشفرض به سوژهای نگریست، جز ظاهر واقعیت را نمیتوان در اثر مستند بازتاب داد و این به دستاوردی برای تماشاگر نمیانجامد. پیشفرضها - بر خلاف تصور اولیه - نه مانع، که طرق یا امکانهایی برای کشف حقیقت و فرارفتن از واقعیت ظاهری هستند که البته ما معتقدیم جز اولیای خدا از این طرق و امکانها به توفیق وصال حق دست نمییابند و این در معنای هنر و فرآیند هنرمندی تعیینکننده است، اگر چه امروز حکم معتبری نیست!
اگر در جشنواره فیلم مستند به همین عنوانِ فیلم مستند بسنده میشد، دیگر ضرورتی به طرح این بحثها نبود اما آن عنوان سنگین و بسیار مهم، نشان میدهد بانیان و برگزارکنندگان این رویداد، به فیلم مستند، به عنوان امکانی برای کشف حقیقت نگاه میکنند و این از یک سو معرف یک نگاه بسیار بلندنظرانه است و در عین حال میتواند حاوی یک سهلگیری و سادهانگاری ناپسند درباره معنای «حقیقت» باشد. با این اوصاف، نقش و شأنی که شایسته منزلت هنری و فکری شهید آوینی در جشنواره سینماحقیقت باشد، آن بود که اساسا این جشنواره با این نام بهخصوص، بر پایه نظریه او شکل بگیرد و اگر چه شکی نیست که باید ویترین تمامیت سینمای مستند ایران باشد اما آکادمی این جشنواره با توجه به آرای این شخصیت درباره سینمای مستند و متأثر از آن به ارزشگذاری آثار مستند بپردازد. «سینماحقیقت» ادعای بزرگی است اما حالا به رویدادی اطلاق میشود که بی هر ایده و نظری، آثار مستند را جمع میکند و هر بار با معاییری متفاوت که سال به سال در کف گروههای داوری متفاوت و بیگانه از هم میچرخد، آثار جمع شده را ارزیابی میکند. این معاییر و آن داوران طبعا به ویژگیهای فنی توجه دارند و کمتر به مضامین توجه نشان میدهند. در این بین اما نام شهید آوینی در این رویداد تنها معرف یک بخش ویژه است که باز هم ارتباطی با ویژگیها و نظرگاههای فنی و هنری او و آثارش ندارد و تنها بر اساس مضمون تعیین شده است: آثاری که حاوی سوژههای گفتمان انقلاب اسلامی هستند. ولو اینکه دبیر محترم جشنواره امسال اعلام کرده که دامنه این گفتمان را توسعه داده و مثلا موضوعات عدالتخواهانه را هم به این گفتمان افزودهاند. در نهایت گروه دیگری از داوران، آثار این بخش را با همان معاییر متعارف بخش اصلی، داوری میکنند و از بین این دست آثار، اثر برتر را انتخاب میکنند. خب! سوال اینجاست که اگر بخشی به نام شهید آوینی وجود نداشته باشد، چه خلل یا خلأیی در برگزاری جشنواره پیش میآید؟ مسمای نام شهید آوینی در این بخش چیست و اگر مثلا نام یک شهید حوزه علمی یا نظامی بر آن گذارده شده بود، از نظر مناسبت با موضوعات گفتمان انقلاب چه اشکالی داشت؟ آیا این بخش در جشنواره مستند قرار است معرف جایگاه و اهمیت شهید سیدمرتضی آوینی در سینمای مستند باشد یا اثباتکننده یک بیاعتنایی مضاعف به این شخصیت؟!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|