|
برخلاف سینما، حوزه نشر توجه بیشتری به ترویج فرهنگ حجاب نشان داده است
از پوشش سطرها تا پردههای بیحجاب
تا حالا به این موضوع فکر کردهاید که چرا گاهی مثلا تولیدات سینمایی ما حول محور یک موضوع میچرخد و مثلا در طول 10 سال چند اثر درباره آن تولید میشود؟ یا اینکه چرا گاهی عکاسی از یک موضوع خاص مورد اقبال عکاسان قرار میگیرد یا نویسندگان در دورهای به سمت نوشتن داستان و رمان درباره یک موضوع کشیده میشوند؟
بعضیها معتقدند سیاست و گرایش مدیران فرهنگی و هنری و میزان حمایت آنها از یک یا چند موضوع خاص میتواند موجب گرایش هنرمندان به آن موضوع شود. برای مثال سیاست و البته سلیقه مدیران سینمایی در مقطعی موجب میشود چند فیلم درباره ترورهای سازمان منافقین ساخته شود یا اینکه علاقهمندی مدیران حوزه کتاب به مساله حجاب میتواند موجب شود آنها بستر و شرایطی فراهم کنند که نویسندگان به سمت نوشتن کتابهایی با موضوع حجاب سوق داده شوند.
بعضی دیگر شرایط اجتماعی و انتخابهای انجامشده توسط بدنه حوزههای مختلف فرهنگ و هنر را پیکان نمایش مسیر میشمارند. برای مثال ناشران در بخش کتاب یا تهیهکنندگان سینما و... از شرایط جامعه متوجه نیاز مردم به فیلمهای کمدی با موضوعات مختلف میشوند و شرایط ساختشان را مهیا میکنند یا ناشران به این نتیجه میرسند که باید درباره فلان دوره خاص اطلاعات مردم افزایش یابد و... در نتیجه یک همکاری نسبی برای تولید کتاب درباره آن دوره شکل میگیرد.
دلایل دیگری هم برای این موضوع وجود دارد که شاید مجالی مفصلتر برای پرداختن نیاز داشته باشد اما گاهی عکس این ماجرا اهمیت دارد و باید دید دلایل نپرداختن به بعضی موضوعات چیست.
چطور میشود بحث حجاب و نوع پوشش اسلامی و ایرانی را چنان ندید که در طول 45 سال نشود ردی از 10 فیلم یا حتی 5 فیلم و حتی کمتر در این باره گرفت؟! صد البته این موضوع را هم نمیشود نادیده گرفت که گاهی دلیل بیتوجهی عامدانه هنر به یک موضوع به این دلیل است که اهمیت آن موضوع به قدر واقع نشان داده نشود و صرفا به عنوان موضوعی ساده و معمول تلقی شود.
برای مثال نمیشود ساده از این موضوع گذشت که چرا در سینمای ما و در طول بیش از 40 سال تنها یک فیلم درباره ماجرای کشف حجاب در دوره رضاخان ساخته شده است؟ چرا با وجود اهمیت فراوان این موضوع به عنوان یکی از جرقههای اصلی انقلاب تا این اندازه نادیده گرفته میشود و با وجود تاکید مدیران فرهنگ و هنری، چنان ذهن مدیران توسط سایر موضوعات منحرف میشود که مدیران ابتدای هر سال تصمیم میگیرند چند فیلم با این موضوع مهم بسازند اما درباره هر چیزی فیلم ساخته میشود جز همین مورد و بعد دوباره پایان سال و وعده ساخت چند فیلم در سال آینده و تکرار چهلوچند ساله این چرخه بیهدف و پرایراد.
در بخش کتاب اما شرایط بسیار بهتر از سینماست. تاکنون چندین کتاب داستان و رمان و غیرداستانی با این موضوع منتشر شده است.
رضا پهلوی ۱۷ دی ۱۳۱۴ در جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسما بر کشف حجاب تأکید کرد. در این روز تاجالملوک آیرملو، همسر رضاشاه و دخترانشان شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. این نخستینبار بود که خانواده شاه بدون حجاب و روبنده در مجمعی عمومی ظاهر میشدند. کشف حجاب دارای سلسله وقایعی است که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ شمسی در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاستهای رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ شمسی آغاز شده بود. این سیاستها واکنشهایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با درخواست علما، این قانون سال ۱۳۲۳ شمسی در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.
* مجموعه داستان «کشف الغرور او مفاسد السفور»
این کتاب که به مساله حجاب و کشف حجاب پرداخته، برای درک بهتر، احادیث، روایات، داستانها و اشعاری را نیز به نثر آن دوران قید کرده است. این کتاب به قلم ذبیحالله محلاتی 4 سال پیش از فرمان کشف حجاب تالیف شد، به دلیل آماده نبودن شرایط، چاپ آن برای سالها به تعویق افتاد و بعد از چند بار هجرت از مشهد به سامرا و دوباره به مشهد در نهایت سال 1328 در کویت به چاپ رسید و بعدها در تهران توسط شرکت سهامی طبع کتاب تجدید چاپ شد.
* داستان بلند «دختران آفتاب»
این داستان توسط امیرحسین بانکی، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند سال 1382 از طریق نشر سروش به چاپ رسید. شخصیت اصلی این داستان، دختر دانشجویی به نام مریم است که مادرش یک هنرپیشه سینماست و تمام هم و غم خود را برای پیشرفت در کارش به کار میبرد که باعث کشمکشهایی در خانواده میشود و مریم برای دوری از درگیریهای خانوادگی با اردوی دانشجویی عازم مشهد میشود و با دوستانش روی مسائل مربوط به زنان همچون ارث، شهادت و دیه، تعدد زوجات، اشتغال، طلاق، حجاب، فمینیسم، ارتباط دختر و پسر، قضاوت و حکومت زن، کنوانسیون و جنبش زنان به سبک داستانی به مباحثه و گفتوگو میپردازد. تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «دختران آفتاب» عصر 21 مهر 1394 در نخستین همایش «حیات طیبه؛ پاسداشت ادبیات هنر و ادبیات انقلاب اسلامی» رونمایی شد؛ تقریظی که به استقبال بسیار گسترده مخاطبان از این کتاب منجر شد.
در بخشی از تقریظ رهبر انقلاب آمده است: پس از نزدیک ۳ سال توانستم در این روزها - ایام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها - این کتاب را بخوانم. در میان کتابهای داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسندهای ایرانی است. طرح کلی داستان و درونمایههای داستانی آن خوب و شیرین است. حرفها هم قوی و منطقی است.
* داستان بلند «پنجشنبه فیروزهای»
این داستان که توسط سارا عرفانی نوشته شده، یک عشق خاص و عرفانی میان دختر و پسر دانشجویی را ترسیم میکند و نهایتا در حرم امام رضا(ع) به اوج خود میرسد. اردویی از میان دانشجویان برگزیده و نخبه یکی از دانشگاههای تهران عازم مشهد میشود که آنها هم به عنوان شاگرد اول دانشکده خود در این اردو حضور دارند. شخصیت اصلی داستان با سلمان در یک کلاس هنری کاشیکاری آشنا میشود، به دلیل ادامه تحصیل و آماده نبودن شرایط مالی سلمان و مخالفت خانواده دختر که خواهان خواستگاری از قشر ثروتمند بودند وصال آنها به تعویق افتاد.
در این سفر اتفاق ناگواری برای یکی از دختران دانشجوی مذهبی و چادری رخ میدهد. دختر از خانواده بسیار متعصبی است و یکی از پسرها که از قضا آقازاده و دارای کسب و کار موفقی هم هست عاشق این دختر میشود و در گوشهای از حیاط حرم با او به صحبت مینشیند، عکاسی از این صحنه عکس میگیرد و آن را در روزنامه و اینترنت به عنوان مصداق روابط نامشروع دختر و پسر منتشر میکند که باعث جلب آنها به حراست و بازداشت آنها در کلانتری میشود که بهرغم مداخله مسؤول اردو، به دلیل انتشار عکسها، خانواده دختر مطلع میشوند و پدر دختر عازم مشهد میشود و در هتل با دخترش درگیر میشود که از آنجایی که دخترخانم دارای مشکلات قلبی است، دچار سکته قلبی شده و فوت میکند و آن پسر هم غمگین، آشفته و پریشان به تهران بازمیگردد.
* داستان بلند «رستاخیز عاشقی»
این داستان توسط محمد سرشار با طرح جلد مشت گره کرده پیرمردی که برای احقاق حق خود کشته شده تالیف شده است. این کتاب درباره طلبه جوانی است که برای زمینخواری و مسؤولان فاسد شهر قیام میکند و به زندان میافتد. بعد از او همسرش آمنه که یک زن محجبه و انقلابی است راه او را ادامه میدهد و وقتی شوهرش در زندان است شکایات روستاییان را برای احقاق حقشان دنبال میکند.
* مجموعه داستان «خاطرات حجاب من»
این کتاب مجموعه داستانهایی از خاطرات ارائه شده در زمینه حجاب به جشنواره کشوری «حجاب زینت آفرینش» است که سال 1391 در شهرستان بابل و با حمایت اداره کل کتابخانههای عمومی کشور به چاپ رسیده است.
در این کتاب خاطرات بانوانی که برای حفظ حجاب خود تمام تلاششان را به کار برده بودند و دختران جوانی که به سمت حجاب رفتهاند نقل شده است.
* مجموعه داستان «چی شد چادری شدم»
این کتاب که مجموعه داستانهایی از خانمهایی است که چادر را به عنوان پوشش خود انتخاب کردهاند توسط عالیا نراقی عراقی سال 1391 به چاپ رسید.
یکی از داستانهایی که تیتر آن به عنوان کتاب انتخاب شده داستان دختر جوان دانشجویی است که به خوشتیپی معروف است و از این رو به خود میبالد. روزی در مراسم شهادت امام صادق (ع) در حسینیه نزدیک خوابگاه دانشگاه حدیثی میشنود با این مضمون: «همیشه سعی کن ظاهرت طوری باشد که دیگران با دیدنت به یاد خدا بیفتند».
از فردای آن روز، چادر سر میکند و ابتدا نگران حرفها و قضاوتهای اطرافیان بوده، با اطرافیانش مشکل پیدا میکند، او را سرزنش و نصیحت میکنند که دست از چادر سر کردن بردارد. به او طعنه و کنایه میزنند. او را امل و قدیمی صدا میزنند. به گفته خودش با خیلیها میجنگد ولی از سبک پوشش خود دست برنمیدارد تا اینکه بعد از چند سال خداوند مهربان عزتی که در فامیل داشت حتی بیشتر از قبل، به او بازمیگرداند.
* مجموعه داستان «خودت انتخاب کن»
این کتاب، مجموعه داستانی برای دختران نوجوان است که توسط محمد رضاخانی تالیف شده و نشر جمکران سال 95 آن را به چاپ رسانده است. فهرست داستانهای این کتاب عبارت است از:
« قرار دارم...، کیسه جادو، دیوار قلعه، اون یکی خدا، خودت انتخاب کن، هنر خرید کردن، تو چقدر خوبی، خانم دکتر، من چی کم دارم، یک دوست خوب».
* داستان کودکانه «لینا و لونا»
«لینا ولونا» در قالب داستانی تخیلی ماجرای دختربچهای را بیان میکند که با آدم کوچولویی آشنا میشود که وسط جنگل کاج زندگی میکند و موهایی آبی رنگ دارد. دختربچه کمکم با او دوست میشود. این داستان که نویسنده آن خانم کلر ژربرت، یک خانم فرانسوی مسلمانشده است که در شهر قم زندگی میکند، سعی کرده نگاه کودکانه به حجاب داشته باشد.
* مجموعه داستان کودکانه «نیموجبیها»
در مجموعه داستانهای حمیده رضایی با عنوان نیموجبیها در یک سری به موضوع حجاب پرداخته شده، سال 1397 توسط نشر جمکران به چاپ رسیده است. یکی از نقاط قوت کتاب که برای کودکان به رشته تحریر درآمده تصویرهای زیبای کتاب است که توسط غزاله باروتیان ترسیم شده است.
ارسال به دوستان
پروژه شلاق خوردن رؤیا حشمتی هم رسوا شد در ازای دریافت پول، در خیابان اباحهگری میکرد
رؤیای دروغ اصلاحطلبان
گروه سیاسی: در روزهای اخیر خبر شلاق خوردن یک زن به نام رویا حشمتی در برخی رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. ابتدا خبرنگار یک روزنامه جنجالی و پرحاشیه اصلاحطلب ادعاهایی درباره این ماجرا منتشر کرد و پس از آن اخبار مختلفی که در آن تصویری از کمر شلاقخورده یک زن قرار داشت و مدعی بود یک زن به نام رویا حشمتی در ایران به دلیل نداشتن حجاب 74 ضربه شلاق خورده است در شبکههای اجتماعی منتشر شد. رویا حشمتی نیز در یک استوری روایتی از ماجرای شلاق خوردن خود را منتشر کرد؛ روایتی که وی در آن مدعی شد شلاق به کمر تا اندامهای تحتانی و ران وی زده شده است. بلافاصله پس از انتشار این ماجرا در فضای مجازی بار دیگر اصلاحطلبان و رسانههای فارسیزبان ضدایرانی شروع به تولید محتوا درباره این ماجرا کردند. از آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات تا تلویزیون اسرائیل اینترنشنال روی این خبر مانور دادند. آذر منصوری در توئیتی در این باره نوشت: «نمیتوان مسلمان بود و نسبت به خبر شلاق خوردن خانم رویا حشمتی به خاطر حجاب سکوت کرد. این اصرار بر نشان دادن کریهترین چهره از دینی که رسالت اصلی آن کرامت بخشیدن به انسان است، حیرتآور است. به کدام دین مسلمانید؟».
همزبان با آذر منصوری، بسیاری دیگر از اصلاحطلبان نیز مواضع مشابهی گرفتند. شبکه صهیونیستی اینترنشنال نیز تمرکز ویژهای روی این سوژه داشت و مدعی شد شلاق خوردن این خانم به خاطر مخالفتش با حجاب بوده است. رادیو فردا که مستقیما توسط موساد اداره میشود نیز با این بهانه که خانم حشمتی به دلیل نداشتن روسری، 74 ضربه شلاق خورده است؛ مطالب تندی علیه احکام اسلامی منتشر کرد. همزمان عکس کمر یک زن شلاقخورده به عنوان عکس رویا حشمتی نیز به شکل گسترده در شبکههای اجتماعی منتشر شد و منتشرکنندگان مدعی شدند این عکس متعلق به رویا حشمتی است. فضای شکلگرفته حول این ادعا اینگونه بوده است که رویا حشمتی به خاطر نداشتن حجاب در خیابان، 74 ضربه شلاق خورده است.
حجم انبوه اخبار منتشرشده درباره این ماجرا به حدی بود که شامگاه شنبه، خبرگزاری قوهقضائیه اطلاعیهای رسمی درباره این ماجرا منتشر و توضیحاتی درباره اصل ماجرا ارائه کرد.
متن اطلاعیه خبرگزاری میزان به این شرح است: طی ساعات گذشته روایت یک محکوم خانم در فضای مجازی از سوی افراد و جریانهای رسانهای خاص در حال انتشار است که روایت منتشره از سوی این فرد منطبق با واقعیت نبوده و ادعاهای صورتگرفته از سوی وی با واقعیت موجود تفاوت بسیار دارد. پس از انتشار ادعاهای منتشرشده موضوع مورد پیگیری قرار گرفت. محکوم رویا حشمتی در حالی از اجرای حکم شلاق به خاطر محکومیت در پروندهای با موضوع حجاب سخن میگوید که محکومیت او موضوع دیگری دارد. خانم حشمتی در مقطعی با وصل شدن به یک جریان سازمانیافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکانهای پررفت و آمد به ترویج اباحهگری با وضعیت بسیار زننده در خیابانهای شهر تهران پرداخته که پس از بازداشت و انجام بازجویی و تحقیقات قضایی موضوع فوق مبنی بر اقدام سازمانیافته در قبال دریافت مبالغی از خارج از کشور اثبات شد. پس از صدور کیفرخواست و رسیدگی در دادگاه بدوی حکم صادره در دادگاه تجدیدنظر مورد اعتراض محکوم و وکیلش قرار میگیرد که با رسیدگی مجدد در دادگاه تجدید نظر حکم وی با تقلیل مواجه و در نهایت به خاطر گستردگی اقدامات وی در جریحهدار کردن عفت و اخلاق عمومی ۷۴ ضربه شلاق وی تایید میشود. در نهایت وی برای اجرای حکم به دادسرا فراخوانده شده و با انجام رفتارهای خارج از شئونات سعی بر تحت تاثیر قرار دادن فضا هنگام اجرای حکم داشت. درباره ادعایی از سوی محکوم که درباره نواحی اجرای حکم روی بدنش مطرح شده باید عنوان کرد همانطور که محکوم برای انتشار دروغ خود از عکس آرشیوی ۱۶ سال پیش استفاده کرده ادعاهای بعدیاش هم ابدا صحت نداشته و حکم مطابق با قانون و شرع مقدس اجرا شده که قانون و حکم نیز نواحی را کاملا مشخص کرده است».
اطلاعیه خبرگزاری رسمی قوهقضائیه نشان داد ادعاهای پیشین درباره رویا حشمتی خلاف واقع بوده و حتی خود این زن نیز درباره ماجرای اجرای حکم دروغهایی را مطرح کرده است. از سوی دیگر، ادعای اجرای حکم شلاق به خاطر نداشتن حجاب نیز به صورت رسمی تکذیب و مشخص شد جرم این خانم، هماهنگی با کانونهایی در بیرون از ایران و دریافت پول برای حضور بیحجاب و برهنه در خیابان بوده است.
این اطلاعیه به وضوح نشان داد عمده ادعاهایی که درباره این زن مطرح شده دروغ بوده و ماجرا نه مجازات شلاق برای بیحجابی، بلکه شلاق برای اباحهگری (دریافت پول در ازای برهنهنمایی در خیابان و معابر) بوده است.
* مهر دروغ روی پیشانی اصلاحات
جریان رسانهای ضدانقلاب در ماجرای ناآرامیهای پاییز 1401 نشان داد در پیگیری اهداف خود دروغ را به عنوان یکی از مبانی پروپاگاندا در نظر گرفته و اعمال میکند. حجم دروغهای گفتهشده توسط رسانههای فارسیزبان ضدایرانی به گونهای بود که پس از فراگیر شدن بیاعتنایی مردم به آنها و شکست پروژه پاییز 1401، خود آنها در آسیبشناسی این شکست اعلام کردند زیادهروی در دروغ گفتن و طرح ادعاهای خلاف واقع، باعث بیاعتباری آنها در افکار عمومی ایران شد. با این حال اما پس از شکست آشوبهای 1401 این رسانهها همچنان نیز از رویه دروغپردازی خود دست برنداشتهاند و دروغپردازی در ماجرای رویا حشمتی مصداق تداوم این رویه است.
با این حال اما رفتار اصلاحطلبان در تکرار دروغهای رسانههای صهیونیستی و همآوازی با آنها نشان میدهد این جریان نیز آلوده به روشهای عملیات روانی و پروپاگاندای ضدانقلاب است. جریانی که سال 88 با طرح دروغ تقلب نشان داد بزرگانش نیز آلوده به دروغ شدهاند، در سالهای اخیر به بهانههایی مانند آزادی بیان و فعالیت مدنی، بارها و بارها دروغهای ساخته و پرداخته ضدانقلاب و بعضا منافقین را در رسانهها و روزنامههای خود مطرح و علیه دستگاه قضایی منتشر کردند. دروغهای بیشرمانه خبرنگاران اصلاحطلب در ماجرای مهسا امینی و دلیل فوت وی یکی از مصادیق همین همنوایی اصلاحطلبان با ضدانقلاب و ایرانستیزان است. فایلهای صوتی منتشرشده از خبرنگاران روزنامههای اصلاحطلب نشان داد آنان خط دروغپردازی را از ضدانقلاب خارجنشین میگیرند و سپس به دلیل دسترسی به حوزههای خبری، اقدام به تولید خبر مطابق سفارشهای گرفتهشده میکنند.
یکی دیگر از این ماجراها که البته وضوح رسوایی آن برای اصلاحطلبان بسیار زیاد بود، ماجرای شبنم مددزاده بود.
شبنم مددزاده، نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج یکم اسفند ۱۳۸۷به همراه برادرش «فرزاد مددزاده» توسط نیروهای امنیتی کشورمان به دلیل همکاری با گروهک تروریست منافقین بازداشت و خرداد سال ۱۳۸۹ به اتهام ارتباط و همکاری با منافقین به ۵ سال حبس همراه با تبعید محکوم و در ادامه به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. او پس از گذراندن مدتی از دوران حبس خود، بهمن ۱۳۹۲ از زندان آزاد و پس از مدتی نیز از ایران خارج شد. در طول بازداشت، محاکمه و حبس مددزاده، جریان رسانهای سازمان منافقین با تولید اخبار کذب در ارتباط با شرایط شبنم مددزاده و برادرش در زندان، ضمن اعلام رسمی وابستگی این ۲ نفر به سازمان منافقین، از آنها حمایت میکرد. برای مثال سایت رسمی منافقین آذر 91 نوشت: «شبنم و فرزاد مددزاده، خواهر و برادر چند نفر از مجاهدین شهید(!) اشرفی که در زندانهای اوین و رجاییشهر زندانی هستند، بیش از یک سال است ممنوعالملاقات هستند». مهدیه و اکبر مددزاده، خواهر و برادر بزرگتر شبنم و فرزاد مددزاده از اعضای گروهک تروریست منافقین بودند که فروردین سال 90 در جریان درگیری منافقین با ارتش عراق در اردوگاه اشرف به هلاکت رسیدند. جدای از گروهک تروریست منافقین که طبیعی بود نسبت به بازداشت و محاکمه اعضای وابسته به خود واکنش نشان دهد، اصلاحطلبان نیز علم حمایت از مددزاده را برداشتند و با اشاره به دانشجو بودن او، سعی کردند با شعارهایی مثل جای دانشجو در زندان نیست، مددزاده را از اتهام ارتباط با منافقین تبرئه کنند. مددزاده اما سال گذشته و همزمان با تصویب یک قطعنامه علیه سپاه در پارلمان اروپا، عکسی از خود با لباس فرم منافقین در پارلمان اروپا منتشر کرد. چندی بعد نیز عکسهای وی در جمع منافقین منتشر شد تا نشان دهد همانگونه که دستگاههای امنیتی ایران تشخیص داده بودند او یکی از اعضای گروهک منافقین است. ماجرای مددزاده یکی دیگر از موارد و مصادیق دروغگویی اصلاحطلبان و همنوا شدن آنها با ضدانقلاب و تروریستهای منافق بود. در واقع تا قبل از رونمایی از ماهیت واقعی مددزاده، در ایران عوامل اصلاحطلب در حال تبرئه یکی از اعضای منافقین بودند! پس از افشای واقعیت مربوط به ماهیت مددزاده، اما اصلاحطلبان هرگز از حمایت خود از این منافق عذرخواهی نکردند.
در کنار مددزاده، رفتار اصلاحطلبان در حمایت از دیگر اعضای گروهک منافقین نیز تاسفبار است. ماجرای علی یونسی و امیرحسین مرادی 2 دانشجوی دانشگاه شریف و حمایت اصلاحطلبان از این 2 نفر نیز قابل تامل است؛ 2 دانشجویی که تصاویر و فیلمهای آنها برای انفجار در برخی مناطق منتشر شده و اعترافات آنها نیز نشان میدهد از سوی منافقین برای این اقدامات تروریستی مامور شده بودند. حمایتهای اصلاحطلبان از این 2 تروریست یکی دیگر از هماهنگیها و همکاریهای اصلاحطلبان با ضدانقلاب و گروهکهای تروریستی و تلاش برای تبرئه عوامل آنان در داخل ایران است. از ماجرای شبنم مددزاده تا مهسا امینی و رویا حشمتی و... یک خط سیر ارتباطی میان اصلاحطلبان و ضدانقلاب مشهود است. شاید حضور اصلاحطلبان سابق در میان کادر رهبری ضدانقلاب ایرانستیز باعث ایجاد کانالهای ارتباطی میان این جریان و آشوبطلبان خارج از ایران شده است.
به هر حال در کمترین حالت، برخی اصلاحطلبان اگر حتی همکاران پروژهای ضدانقلاب خارج از کشور نباشند، دستکم در برخی پروژهها شریک دروغگوییهای آنان علیه نظام هستند.
ارسال به دوستان
اهدای اعضای فاطمه دهقان از مجروحان انفجار تروریستی کرمان، جان 4 نفر را نجات داد
شهید زندگی بخشید
گروه اجتماعی: خانواده شهید «فاطمه دهقان» که در سالروز شهادت حاجقاسم سلیمانی برای زیارت مزار سردار دلها به گلزار شهدای کرمان رفته بودند، در پی حمله تروریستی دچار حادثه شدند به طوری که مادر وی شهید و خود و فرزندش نیز مجروح شدند. فاطمه دهقان عصر روز شنبه همزمان با خاکسپاری مادر شهیدش بر اثر شدت جراحات به وی پیوست. این شهید مطهره از زمان مجروح شدن بیهوش و در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود که پس از تایید مرگ مغزی وی، با اهدای اعضای بدنش ناجی جان چند نفر شد. شهید فاطمه دهقان فرزند غلامحسین دهقان برادر بزرگ محمد دهقان، معاون حقوقی رئیسجمهور است که هنگام شهادت ۳۶ سال داشت و دختر 2 ساله وی نیز در این حادثه مجروح شده که تحت عمل جراحی قرار گرفته و هماکنون در یکی از بیمارستانهای کرمان بستری است. با تایید مرگ مغزی «فاطمه دهقان» از سوی تیم پزشکی، اعضای بدن وی دیروز 17 دی پس از رضایت خانواده این شهید، در مرکز آموزشی - درمانی شهید باهنر برداشته و اهدا شد. کلیههای این شهید بزرگوار در مرکز آموزشی - درمانی افضلیپور کرمان به ۲ بیمار پیوند زده میشود، همچنین کبد وی برای پیوند به شیراز و قلب این شهید نیز به تهران ارسال شد. پیمان کارنما، مسؤول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در جمع خبرنگاران با بیان اینکه حدود ساعت 4 بعدازظهر روز شنبه به ما اطلاع داده شد مرگ مغزی یکی از مصدومان انفجار سالگرد شهید سلیمانی تایید شده است، اظهار داشت: بلافاصله هماهنگکنندههای اهدای عضو ما برای بررسی به آیسییو مراجعه کردند. وی با بیان اینکه خانواده این مصدوم خود مشتاق اهدای عضو بودند و شهید فاطمه دهقان هم از قبل کارت اهدای عضو داشت، افزود: سریعا هماهنگیهای لازم انجام و روال کار طی شد؛ تیم 5 نفره تایید مرگ مغزی به صورت جداگانه بر بالین بیمار حاضر شد و تایید مرگ مغزی به ثبت رسید. مسؤول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی کرمان با اشاره به اینکه برای نخستین بار در کرمان برداشت قلب انجام شد، گفت: ساعت 11 شب تایید اهدای قلب بیمار انجام شد، ساعت 7 صبح جراح قلب با پرواز به کرمان اعزام و ساعت 8 صبح عملیات برداشت ارگانها آغاز شد. وی با بیان اینکه کبد این شهید به شیراز منتقل میشود، چون گیرندهای در کرمان نداشتیم، ادامه داد: ۲ کلیه این شهید به ۲ بیمار در کرمان اهدا میشود و قلب این شهید هم توسط جت فوریتهای پزشکی قرار است به تهران منتقل میشود. کارنما با اشاره به اینکه شهید 36 ساله بوده و علت مرگ هم برخورد ترکش و آسیب وسیع در ناحیه جمجمه در حمله تروریستی به زائران در گلزار شهدای کرمان بوده است، گفت: پیکر این شهید امروز عصر (دیروز) پس از انجام مراحل پزشکی قانونی به مشهد برای تشییع و خاکسپاری منتقل میشود. شهید فاطمه دهقان 36 ساله از مشهد برای شرکت در مراسم چهارمین سالگرد شهادت شهید حاجقاسم سلیمانی به همراه مادرش شرکت کرده بود که 13 دی بر اثر انفجار تروریستی مجروح میشود؛ مادر ایشان مریم قوچانیغروی نیز در این انفجار شهید میشود. فرزند ۲ ساله وی نیز جزو مجروحان است که روند بهبودی را طی میکند.
* رضایت برای اهدای اعضای بدن
پس از تایید مرگ مغزی شهید فاطمه دهقان، محمود ممتحن برادر همسر این شهید درباره این موضوع اینگونه توضیح داد: خانم دهقان و همسرشان که برادر من هستند، از قبل به یکدیگر وکالت داده بودند در صورتی که اتفاقی برای هر کدام رخ داد، برای اهدای عضو وکالت داشته باشند؛ پدر خانم دهقان هم رضایت دادند. ممتحن در پاسخ به اینکه شغل خانم دهقان چه بود، گفت: خانم دهقان خانهدار بود اما قرار بود از امروز به عنوان خادم در آستان امام رضا(ع) فعالیتش را شروع کند که این اتفاق رخ داد و فرد دیگری به نیابت وی مشغول به کار شده است. وی بیان کرد: این خانواده از بعد شهادت سردار دلها سالهای قبل هر سال به کرمان و زیارت حاج قاسم میآمدند که امسال توفیق شهادت نصیب ۲ عضو خانواده شد؛ دختر 2 ساله خانم دهقان نیز مجروح است که از آیسییو بیمارستان باهنر به بخش منتقل شده است. به گفته ممتحن، مادر شوهر و خواهر شوهر خانم دهقان هم در بیمارستان دیگر شهر کرمان بستری هستند و ۲ فرزند دیگرشان آسیب ندیدهاند. بنا بر این گزارش، در ۲ انفجار تروریستی ۱۳ دیماه جاری در کرمان ۹۰ نفر شهید و ۲۸۴ نفر زخمی شدند که بیش از 100 نفر آنان تا امروز در بیمارستانها بستری و تحت درمان هستند. گروه تروریستی داعش مسؤولیت این انفجارهای انتحاری را بر عهده گرفته و این در حالی است که مسوولان از دستگیری عوامل مرتبط با این جنایت در کرمان و چند استان دیگر خبر دادهاند. تروریستهای کوردل عصر چهارشنبه هفته گذشته همزمان با مراسم چهارمین سالگرد سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی، در جمع زائرانی که پیاده به سمت گلزار شهدای این شهر در حرکت بودند انفجار تروریستی انجام دادند و زنان، مردان و خردسالان را به خاک و خون کشیدند. 20 دقیقه پس از انفجار نخست، انفجار دوم رخ داد؛ انفجاری که به گفته مسؤولان حاوی ساچمههای فراوان بود و همین نکته سبب افزایش شمار شهیدان این حادثه تروریستی شد.
ارسال به دوستان
درباره مسأله کاهش بارشها در سال جاری
هارپ نه! مدیریت
سعید نجفی*: این روزها سپری کردن پاییز کمبارش و در نوع خود کمسابقه و پیشبینی زمستانی کمرمق، سبب رونق گرفتن بحثهای مفصل و البته عموما غیرمستدل در فضای مجازی در رابطه با علل بارش کمتر در کشور شده است. به واسطه گستردگی و سطح نفوذ فضای مجازی، دلایل و شواهد مختلفی در این مباحث مطرح شده است، به طوری که برخی با پرداختن به موضوع نصب دکلهای ضدتگرگ در اردبیل، موضوع کاهش نزولات آسمانی را به این امر ارتباط داده و شلیک از طریق این دکلها به ابرها را دلیل کمبارشی عنوان میکنند! این در حالی است که بیش از یک دهه از استقرار این دکلها میگذرد. اخیرا برخی اظهارنظرها بویژه از سوی شخصیتهای علمی در رابطه با تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر اقلیم منطقه مربوط، به گمانهها در رابطه با تاثیر سطح وسیع نمکی دریاچه در پراکندهسازی ابرهای بارانزا دامن زد و بارش کمتر به انعکاس از سطح دریاچه خشک شده ارومیه نسبت داده شد. ماجرا زمانی اوج گرفت که فیلمهایی از تفاوت میزان بارش برف در مرز ایران و ترکیه در فضای مجازی دست به دست و خشک شدن دریاچه ارومیه دلیلی بر این میزان تفاوت و بارش کمتر در ایران دانسته شد. شدت این گمانهها و حساسیت افکار عمومی به حدی بود که دکتر سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دستور بررسی علمی موضوع را به متخصصان مربوط داد اما واقعیت این است که تمام پهنه ایران دچار بیبارشی یا کمبارشی است و این موضوع صرفا مختص منطقه خاصی از ایران نیست. برخی اما موضوع را فراتر از این عوامل به مواردی چون «هارپ» یا وجود عامل مختلکننده انسانی در اقلیم ایران نسبت دادند. در این رابطه قابل یادآوری است موفقیت در بارورسازی ابرها در بهترین حالت، در مقالات معتبر بینالمللی حداکثر تنها ۱۰ درصد گزارش شده است! یعنی با نیم قرن تلاش پژوهشی و نهایتا استفاده از مواد و روشهای گوناگون پروازی و غیرپروازی برای بارورسازی ابرها، فعلا هیچ اجماعی در ایجاد بارش موثر از این طریق وجود ندارد، عقیمسازی ابرها که جای خود دارد! اما در هر صورت پراکنده و عقیمسازی ابرها و داستانهای اقلیمی سالهاست مطرح است و گویا ارتشهای مطرح جهان بهصورت سری در حال کار روی آن هستند اما هیچ اسناد قابل دسترس مبتنی بر بررسیهای علمی در این رابطه حتی در منابع داخلی وجود ندارد. از طرفی در طبیعتشناسی و پژوهشهای مربوط، کنترل شرایط مورد آزمایش و بررسی در طبیعت آنقدر سخت است که برخلاف پژوهشهای حوزههای دیگر مثلا پزشکی، بعضا حتی تطابق ۴۰ تا ۶۰ درصدی نتایج با واقعیت را موفقیت پژوهش قلمداد میکنند.
حال فارغ از بحث تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر کمبارشی که البته نیازمند بررسیهای متقن علمی است، درباره اثر سایر عوامل مانند مداخلات در قالب هارپ، سوال اصلی این است: این چه تکنولوژی و مداخلهای میتواند باشد که مانند خطکش عمل کرده و به ابرها دقیقا در مرز ایران دستور پراکندگی و عدم بارش بدهد؟! این بخش از داستان شبیه داستان فرود و حضور موجودات فضایی فوق هوشمند در کره زمین است.
موارد پیش گفته حتی اگر واقعیت داشته باشد، بخش قابل توجهی از آنها به دلایل متعددی خارج از اراده و مدیریت ما است اما باید دید در مواردی که کاملا در اختیار و تحت مدیریت ما است چه عملکردی داریم؟
الف - میزان مصرف سالانه آب در ایران با کمی اغماض، ۹۹ میلیارد مترمکعب در سال است که ۹۰ درصد این مقدار سهم بخش کشاورزی، ۸ درصد سهم بخش شرب و ۲ درصد سهم بخش صنعت است.
ب - در این میان راندمان آب مصرفی در ایران در بخش کشاورزی حدودا ۴۰ درصد گزارش میشود، در حالی که این مقدار در کشورهای پیشرو در زمینه مدیریت منابع آبی، ۷۰ تا ۸۰ درصد است. به بیان دیگر، با افزایش راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی میتوان از هدررفت سالانه ۳۰ میلیارد مترمکعب آب جلوگیری کرد یا به عبارت دقیقتر، تقاضای آب به این مقدار را کاهش داد. از طرفی، میزان شاخص بهرهوری آب در ایران نیز یک چهارم میانگین جهانی است که در صورت افزایش بهرهوری آب میتوانستیم(!) و میتوانیم بدون توسعه سطح کشت و تقاضای جدید از منابع آبی، تا ۴ برابر افزایش تولید و درآمد در این بخش را شاهد باشیم.
پ - ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم دورریز محصولات کشاورزی در کشور بیش از ۳۰ درصد از کل ۱۳۰ میلیون تن تولیدات محصولات کشاورزی است. این واقعیت را از چند جنبه میتوان مورد توجه قرار داد، به طوری که این دورریز با توجه به میانگین مقدار جهانی که ۱۳ درصد است، در حداقلترین حالت خود برابر با هدررفت ۶ میلیارد مترمکعب آب به صورت سالانه است. دورریزی که معادل نیاز غذایی ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر در سال است و در صورت توجه به حل آن، میتواند منجر به پاسخگویی به مواردی چون تقاضای رو به رشد مواد غذایی یا افزایش صادرات، بدون فشار بر منابع آبی یا تاثیرپذیری از خشکسالیهای مکرر باشد.
ت - هدررفت آب شرب در شبکه توزیع نیز چالش مهم دیگری است که باید به آن توجه شود، بهطوری که از حدود ۸ میلیارد مترمکعب آب شرب مصرفی در کشور، حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد آن بهدلیل فرسودگی شبکه توزیع هدر میرود که معادل یک تا ۵/۱ میلیارد مترمکعب آب شرب است و میتواند نیاز مصرفی ۱۵ میلیون نفر در یک سال را تامین کند.
بنابراین در یک جمعبندی کلی بهرغم تلاش مسؤولان و دلسوزان در رابطه با مدیریت منابع آبی، هنوز فاصله زیادی نسبت به شرایط بهینه وجود دارد، بهطوری که از ۹۹ میلیارد مترمکعب آب مصرفی سالانه در کشور، ۳۵ تا ۴۰ میلیارد مترمکعب دچار هدررفت است و توجه، تخصیص بودجه و استفاده از ابزارهای علمی و مدیریتی برای بهینهسازی مصرف منابع آبی را مورد تاکید جدی قرار میدهد. طبیعی است تمرکز بر این مقولات اولویت بیشتری نسبت به مسائل مربوط به کمبارشی و حواشی مربوط به آن دارد! چرا که اگر مدیریت موثری برای تامین بارش در اختیار بشر نیست اما مدیریت منابع آبی ناشی از بارشها طبعا در اختیار انسان قرار داده شده است. از این رو از جامعه علمی و رسانهای انتظار میرود با ایجاد آگاهی و نگرش در آحاد جامعه، علاوه بر کمرنگ کردن مباحث حاشیهای و غیرمستدل، زمینه را برای آمادگی مدیران و جامعه در پیگیری اصلاح رفتارهای مصرفی و مدیریتی در موارد فوقالذکر فراهم آورند. در این نوع نگرش حتی به آنهایی که علاقهمند به باور کردن مواردی چون هارپ و عقیمسازی ابرها هستند میتوان گفت: هارپ و عقیمسازی ابرها را در اینجا جستوجو کنید، نه جای دیگر!
عضو هیأت علمی دانشگاه ارومیه *
ارسال به دوستان
صدور مجوز فروش 120 هزار خودرو خارج از سامانه یکپارچه؛ 5 درصد زیر نرخ بازار
خودرو قانون را زیر گرفت
گروه اقتصادی: بتازگی خودروسازان داخلی با همکاری وزارت صمت، از عرضه خودرو با نرخ 5 درصد زیر قیمت بازار آزاد میگویند، در حالی که عرضه خودرو باید در سامانه یکپارچه و با نرخ مصوب باشد و طبق گفته سخنگوی شورای رقابت، عرضه خودرو خارج از مصوبه 543، تخلف محرز است.
هفته گذشته شورای رقابت در جلسه 632، دستورالعمل تنظیم بازار خودروهای سواری (مصوب 543) را اصلاح کرد. بر اساس دستورالعمل اصلاحی تنظیم بازار خودروی سواری، از این پس نظارت شورای رقابت درباره محاسبه و ابلاغ محاسبه، پسینی بوده و وزارت صمت مکلف است قیمتهای محاسبهشده توسط سازمان حمایت را راسا ابلاغ کند و در صورتی که در نحوه اجرا ایرادی وجود داشته باشد، شورای رقابت ورود خواهد کرد.
* سخنگوی شورای رقابت: مسؤول تنظیم بازار خودرو شورای رقابت است
سپهر دادجویتوکلی، سخنگوی شورای رقابت در این باره میگوید: «بازار خودروی کشور همچنان انحصاری است، اختیارات شورای رقابت قابل واگذاری نیست، مسؤول تنظیم بازار خودرو شورای رقابت است و در اصلاحات دستورالعمل خودرو فقط تغییراتی در فرآیندها برای تسهیل و تسریع در اجرای دستورالعمل رخ داده است».
با وجود تاکید شورای رقابت درباره انحصاری بودن بازار خودرو اما وزارت صمت با اقداماتی که انجام میدهد در حال خارج کردن خودرو از قیمتگذاری دستوری است.
اخیرا منوچهر منطقی، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز اعلام کرد در سند جدید خودرو که تا پایان سال ابلاغ میشود، نقش تصمیمگیری و نظارت بر عهده شورای رقابت و تعیین قیمت خودرو بر عهده خودروساز خواهد بود.
* خودروسازان مجاز به فروش خودرو 5 درصد زیر قیمت بازار هستند؟
به دنبال اقداماتی که وزارت صمت برای خروج خودرو از قیمتگذاری دستوری انجام میدهد، در جلسهای که 10 آذر 1402 با حضور خودروسازان و قطعهسازان مرتبط برگزار شده است، صورتجلسهای تدوین شده که بر اساس ماده 6 بند «ب» این صورتجلسه به 2 خودروساز بزرگ کشور اجازه داده شده نسبت به فروش خودرو 5 درصد زیر قیمت بازار آزاد اقدام کنند.
در ماده 6 بند «ب» این دستورالعمل آمده است: «به منظور کاهش قیمت خودرو در بازار مقرر شد وزارت صمت زمینه قانونی لازم برای فروش محصولات مازاد بر تعهدات سامانه یکپارچه نوبتدهی خودروی شرکتهای ایران خودرو و سایپا در حاشیه بازار از طریق نمایندگیهای 2 شرکت را به نحوی فراهم کند که این شرکتها نسبت به افزایش تولید خودروهایی که در بازار دارای تفاوت قیمت بالاتری است به هر میزان ممکن و حداقل 60 هزار دستگاه تا پایان سال جاری اقدام کنند و این محصولات را در حاشیه بازار و با نرخ 5 درصد کمتر از نرخ بازار به ترتیبی به فروش برسانند که تا پایان سال جاری فاصله قیمت هر یک از محصولات در بازار آزاد با قیمت مصوب به حداقل برسد».
زمینه آزادسازی قیمتگذاری خودرو و فروش خارج از سامانه خودرو در شرایطی از سوی وزارت صمت فراهم شده که بر اساس ماده 5 بند 5 دستورالعمل تنظیم بازار خودروی سواری شورای رقابت، عرضهکنندگان خودرو باید از طریق سامانه یکپارچه فروش خودرو نسبت به ثبتنام و فروش خودرو اقدام کنند.
در اصلاحیه این مصوبه نیز آمده است: «عرضهکنندگان خودرو مکلفند در زمان انعقاد قرارداد فروش خودرو به مشتریان، اطلاعات مربوط به خودرو و خریدار را در سامانه یکپارچه عرضه خودرو ثبت کنند، نظارت بر عملکرد عرضهکنندگان خودرو در سامانه مذکور بر عهده وزارت صمت است».
* سخنگوی شورای رقابت: عرضه خودرو باید بر اساس مصوبه 543 شورای رقابت انجام شود
دادجویتوکلی، سخنگوی شورای رقابت نیز درباره اینکه آیا خودروساز میتواند خارج از ضوابط مصوبه 543 شورای رقابت اقدام به عرضه خودرو کند؟ به فارس گفت: به هیچ عنوان خودروساز نمیتواند به شیوهای خارج از آنچه در مصوبه 543 قید شده، خودرو عرضه کند؛ عرضه خودرو خارج از مصوبه 543 تخلف محرز است. وی افزود: خودروساز صد درصد باید عرضه خودرو را طبق مصوبه 543 شورای رقابت انجام دهد و اگر هم تغییری در شیوه عرضه رخ دهد، در پروتکلی اعلام میشود. سخنگوی شورای رقابت بیان داشت: مصوبه 543 شورای رقابت صراحتا اشاره دارد که نحوه محاسبه قیمت خودرو بر اساس دستور هیات تعیین و تثبیت قیمتهاست و سازمان حمایت بر اساس صورتهای مالی آن را محاسبه میکند و قیمت محاسبه شده با دیگر فاکتورها نظیر جداول رقابتپذیری سنجیده میشود که آن قیمت نهایی خودرو است.
* 120 هزار خودرو از کجا رسید؟
نکته قابل توجه اینجاست: خودروسازانی که تا دیروز در تحویل خودروهای فروختهشده در سامانه یکپارچه خودرو تأخیر داشتند، چگونه با مازاد ۱۲۰هزار دستگاه خودرو آن هم در ۲ ماهه پایانی سال روبهرو هستند که میخواهند در طرحی جدید به فروش برسانند؟!
مگر نه اینکه بنا به گفته منوچهر منطقی، معاون حملونقل وزارت صنعت؛ «2 خودروساز بزرگ محصولاتشان را تا پایان 1403 در سامانه یکپارچه برای فروش، نوبتدهی کردهاند و برای اینکه این نوبتدهی را تمدید کنند باید به این نوبتها پاسخ دهند و ظرفیت آینده را محاسبه کنند و بر مبنای آن عرضه بالا داشته باشند»، پس چطور میخواهند در سال جاری 120 هزار خودرو بفروشند؟ آیا برخلاف تمام ادعاها درباره نبود تولید، خودروها در پارکینگها موجود است اما خودروسازها تمایلی به تحویل ندارند و در این طرح میخواهند با قیمتی بالاتر به فروش برسانند؟
******
میانگین تورم خوراکیها و آشامیدنیها پاییز امسال بیش از 36 درصد بوده است
تورم علیه سفره
گروه اقتصادی: تورم یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی است که نشاندهنده میزان افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک دوره زمانی مشخص است. تورم بالا میتواند منجر به کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نابرابری شود.
اقتصاددانان پیش از این پیشبینی کرده بودند تورم در ایران سال ۱۴۰۲ روند صعودی خود را ادامه میدهد. طبق گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطه به نقطه در ایران در تیر ۱۴۰۲ به 55.5 درصد رسید که بالاترین رقم در ۱۰ سال گذشته بود. بر این اساس برخی اقتصاددانان پیشبینی کردند نرخ تورم نقطه به نقطه در ایران در پایان سال ۱۴۰۲ به ۶۰ درصد برسد. این پیشبینی بر اساس عواملی مانند قیمت ارز، افزایش هزینههای تولید و عدم ثبات اقتصادی بود. هر چند برخی اقتصاددانان نیز پیشبینی میکردند در نیمه دوم سال جاری تورم روند نزولی خود را آغاز میکند. این پیشبینی بر اساس عواملی مانند کاهش انتظارات تورمی، افزایش عرضه ارز و بهبود شرایط اقتصادی انجام شده بود. به رغم پیشبینیهای کارشناسان، آمارهای ارائهشده از سوی مرکز آمار ایران، رشد تورم در ۳ ماهه پاییز سال جاری را نشان میدهد.
از سوی دیگر بررسیها نشان میدهد در این میان تورم گروه خوراکیها و آشامیدنیها تاثیر بسزایی در تورم عمومی کالاها داشته است بهطوری که در این ۳ ماه تورم این گروه همواره بیش از 36 درصد بوده است و از سوی دیگر همواره از معدل میانگین کالاها نیز فراتر رفته است.
* تورم 45 درصدی مهرماه
مهر ١٤٠٢ نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کشور به 45.5 درصد رسید که نسبت به مدت مشابه ماه قبل، 0.6 درصد کاهش یافت. بر اساس گزارش ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران در مهر ١٤٠٢ شاخص قیمت مصرفکننده خانوارهای کشور به عدد 206.5 رسیده است که نسبت به ماه قبل، 2.3 درصد افزایش، نسبت به ماه مشابه سال قبل، 39.2 درصد افزایش و در 12 ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل، 45.5 درصد افزایش داشت. در مهر ١٤٠٢ همچنین تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، 39.2 درصد بوده است؛ به این معنا که خانوارهای کشور به طور میانگین 39.2 درصد بیشتر از مهر ١٤٠١ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. از طرفی تورم نقطه به نقطه مهر ١٤٠٢ در مقایسه با ماه قبل، 0.3 واحد درصد کاهش یافت. همچنین در مهر ١٤٠٢ تورم ماهانه خانوارهای کشور برابر 2.3 درصد بوده است. تورم ماهانه برای گروههای عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات»، 0.5 درصد و برای گروه عمده «کالاهای غیرخوراکی و خدمات»، 3.3 درصد بود. مضاف بر اینکه در مهرماه سال جاری نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کشور به 45.5 درصد رسید که نسبت به مدت مشابه سال قبل، 0.6 واحد درصد کاهش داشت.
مرکز آمار ایران همچنین نرخ تورم ماهانه کالاهای خوراکی در مهر را ۴ دهم درصد، نسبت به مهر پارسال 35.7 درصد و در بازه یک ساله 55.9 درصد اعلام کرد. نرخ تورم نقطه به نقطه کالاهای خوراکی تازه در مهر امسال 50.1 درصد و سایر خوراکیها 20.8 درصد اعلام شد و در مهر امسال از ۵۳ قلم از کالای خوراکی منتخب در نقاط شهری، تعداد ۱۸ قلم کالا، رشد قیمت بالاتر از تورم نقطه به نقطه نقاط شهری را تجربه کرد.
بر این اساس نرخ تورم نقطه به نقطه کالاهای خوراکی تازه در مهر امسال 50.1 درصد و سایر خوراکیها 20.8 درصد اعلام شد. از جمله کالاهایی که در مهر امسال نسبت به شهریورماه ارزانتر شده میتوان به کاهش قیمت پرتقال، انار، هندوانه، خیار، خربزه، سیب، موز، بادمجان، برنج ایرانی، سیب زمینی، روغن نباتی جامد، روغن مایع، هویج فرنگی، هلو و پسته اشاره کرد؛ در عین حال که گوشت مرغ و ماکارونی تغییر قیمت نداشت.
اما بیشترین رشد قیمت در مهرماه سال جاری نسبت به شهریور امسال به ماهی قزلآلا، کدوسبز، شیرخشک، قارچ، برنج خارجی، گوجه فرنگی، تخم مرغ، گوشت گوساله یا گاو، کره پاستوریزه، فلفل دلمهای، چای، پیاز و کنسرو ماهی تن و گوشت گوسفندی اختصاص یافت. مقایسه قیمت خوراکیها در فاصله مهر پارسال تا مهر امسال، بالاترین رشد قیمت مربوط به 150.7 درصدی گوشت گوسفندی، ۱۳۳ درصدی گوشت گوساله، ۱۰ درصدی کنسروماهی تن، 86.3 درصدی ماهی قزلآلا و ۸۰ درصدی پسته بود.
* روند کند رشد تورم در آبان
نرخ تورم سالانه کشور در آبانماه به 44.9 درصد و نرخ ماهانه به 39.2 درصد رسید. بر اساس این آمار در آبان ١۴٠٢، شاخص قیمت مصرفکننده خانوارهای کشور به عدد 210.9 رسیده است که نسبت به ماه قبل 2.2 درصد افزایش، نسبت به ماه مشابه سال قبل، 39.2 درصد افزایش و در ۱۲ ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل، 9.44 درصد افزایش داشته است.
منظور از تورم نقطه به نقطه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت نسبت به ماه مشابه سال قبل است که در آبان ١۴٠٢، تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور 39.2 درصد بود؛ به این معنا که خانوارهای کشور به طور میانگین 39.2 درصد بیشتر از آبان ١۴٠١ برای خرید یک مجموعه کالاها و خدمات یکسان، هزینه کردند اما تورم نقطه به نقطه آبان ١۴٠٢، در مقایسه با ماه قبل، بدون تغییر بوده است. همچنین در آبان ١۴٠٢ تورم ماهانه خانوارهای کشور برابر 2.2 درصد بود. تورم ماهانه برای گروههای عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات»، 1.0 درصد و برای گروه عمده «کالاهای غیرخوراکی و خدمات»، 2.7 درصد برآورد شد. همچنین در آبان ١۴٠٢ نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کشور به 44.9 درصد رسید که نسبت به مدت مشابه ماه قبل، 0.6 واحد درصد کاهش یافت. نرخ تورم سالانه کشور نیز در آبانماه سال جاری برابر 44.9 درصد بود که دامنه تغییرات آن برای دهکهای مختلف هزینهای از 43.0 درصد برای دهک اول، تا 46.3 درصد برای دهک دهم است. بر این اساس فاصله تورمی دهکها در این ماه به 3.3 واحد درصد رسید که نسبت به ماه قبل (1.9 واحد درصد) 1.4 واحد درصد افزایش داشت.
عموما محصولات کشاورزی به دلیل فصلی بودن در ماههای مختلف سال با نوسان قیمت مواجه میشوند و احتمالا دلیل افزایش شدید قیمت گوجه طی مدت اخیر مرتبط به شرایط کشت آن است. همچنین مشاهده میشود در آبان، قیمت خیار و پرتقال نیز در مقایسه با مهرماه افت کرده و رشد قیمت آنها به ترتیب منفی 7.1 و منفی 19.3 درصد بوده است.
از میان کالاهای مهم خوراکی نیز مشاهده میشود که در ماه گذشته، برنج ایرانی و روغن مایع با 1.2 درصد و 3.3 درصد کاهش قیمت مواجه بودهاند، در حالی که سطح قیمت تخممرغ 2.8 درصد، تن ماهی 3.4 درصد و گوشت گوساله 1.3 درصد افزایش پیدا کرده است.
در مقیاس نقطه به نقطه یا به عبارت دیگر، تغییرات سطح قیمتها در آبان 1402 نسبت به آبان 1401، بیشترین رشد قیمت از میان اقلام خوراکی، متعلق به گوشت گوسفند با 147.3 درصد و گوشت گاو با حدود 132.8 درصد بوده است. در مقابل مشاهده میشود روغن نباتی جامد و سیب زمینی به ترتیب با رشد منفی 7.1 درصد و منفی 8.1 درصد در سطح قیمتهای خود مواجه بودهاند.
* شدت تورم در آذر
دادههای آماری مرکز آمار در آذرماه 1402 نشان میدهد تورم ماهانه و نقطه به نقطه نسبت به آبان افزایش و تورم سالانه کاهش یافته است. همچنین شدت تورم در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری بوده و به نظر میرسد علت آن بالا رفتن تورم خوراکیها باشد.
تورم ماهانه کل کشور در آذر 1402 نسبت به آبان افزایش یافته است. آمارها نشان میدهد این نرخ در مناطق شهری و روستایی نیز با افزایش مواجه شده است. به طور مشابه، نرخ نقطه به نقطه این شاخص هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی روند صعودی به خود گرفته است. همچنین بررسی آمار منتشر شده توسط مرکز آمار حکایت از آن دارد که هر 3 نرخ ماهانه، نقطهای و سالانه تورم در مناطق روستایی طی آذر سال جاری بیشتر از مناطق شهری بوده است. به نظر میرسد بالا رفتن نرخ تورم در شهرها و روستاها در آخر پاییز امسال، بیشتر متاثر از بالا رفتن قیمت کالاهای خوراکی بوده است.
بر اساس آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار، شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوار در مناطق شهری و روستایی طی آذر 1402 نسبت به ماه قبل بیشتر شده است. به عبارت دیگر، تورم ماهانه کل کشور از 2.2 درصد در آبان به 2.9 درصد در آذر افزایش یافته است. نرخ نقطه به نقطه این شاخص نیز با افزایش یک واحد درصدی نسبت به آبان به 40.1 درصد رسیده است. در مقابل، نرخ سالانه تورم در کل کشور روند نزولی در پیش گرفته است. البته این نرخ برای کل کشور است. دادههای مرکز آمار نشان میدهد تورم در مناطق شهری و روستایی رفتار متفاوتی از خود برجا گذاشته است. تورم ماهانه آذرماه امسال در مناطق شهری و روستایی با یکدیگر برابر شد و به 2.9 درصد رسید. به عبارت دیگر قیمت یک سبد مصرفی مشخص برای خانوار در آذر 1402 نسبت به آبان، 2.9 درصد بیشتر بود.
البته برابر بودن تورم ماهانه مناطق شهری و روستایی به این معنا نیست که این نرخ در هر 2 منطقه به یک اندازه نسبت به آبان افزایش یافته، بلکه بررسیها نشان میدهد افزایش تورم ماهانه در روستاها شدیدتر از شهرها بوده است؛ به طوری که تورم ماهانه مناطق شهری در آذرماه 0.7 واحد درصد نسبت به آبان بیشتر شده اما این افزایش برای مناطق روستایی یک واحد درصد بوده است.
دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد تورم نقطه به نقطه شهرنشینان در آذر سال جاری کمتر از روستانشینان بوده است. این نرخ نشان میدهد قیمت یک سبد یکسان از کالا و خدمات در آذر سال جاری چند درصد نسبت به آذر سال گذشته تغییر کرده است. نتایج بررسی دادههای مرکز آمار حاکی از آن است که تورم نقطه به نقطه مناطق شهری در آذرماه امسال به 40.1 درصد رسیده است. این عدد نسبت به تورم نقطه به نقطه آبان امسال، افزایش 0.8 واحد درصدی داشته است.
تورم نقطه به نقطه اما در مناطق روستایی شدیدتر از تورم مناطق شهری بوده و با 1.8 واحد درصد افزایش نسبت به این نرخ در آبان ماه بر پله 40.3 درصدی قرار گرفته است.
محاسبه تورم سالانه نیز نسبت به تورم ماهانه و نقطه به نقطه پیچیدهتر است و بازه بلندمدتتری را برای بررسی در نظر میگیرد. این شاخص از نسبت «میانگین تغییرات قیمت سبد کالا در 12 ماه منتهی به آذر سال جاری» بر «میانگین تغییرات قیمت سبد کالا در 12 ماه منتهی به آذر سال گذشته» به دست میآید. به این ترتیب تورم سالانه مناطق شهری در آذر امسال 0.5 واحد درصد کمتر از آبان بوده و به 44.1 درصد رسیده است. به عبارت دیگر میانگین سطح عمومی قیمتها در 12 ماه منتهی به آذر امسال نسبت به میانگین سطح عمومی قیمتها در 12 ماه منتهی به آذر 1401، افزایش 44.1 درصدی داشته است. این رقم در بازه منتهی به آبان 1401، معادل 44.6 درصد بوده است.
تورم سالانه مناطق روستایی نیز با شدت بیشتری نسبت به مناطق شهری کاهش یافته است. در مناطق روستایی تورم سالانه در آذر سال جاری به سطح 46 درصد رسیده است. این نرخ در آبان، 46.8 گزارش شده که 0.8 واحد درصد کمتر از آذر ماه است.
باید توجه داشت که درآمد خانوارهای روستایی نسبت به درآمد خانوارهای شهری کمتر است، بنابراین در مناطق روستایی افراد بخش بیشتری از درآمد خود را صرف خرید «خوراکی، آشامیدنی و دخانیات» میکنند اما در مناطق شهری سهم بیشتری از درآمد افراد به خرید کالاهای «غیرخوراکی و خدمات» اختصاص مییابد. از طرفی دادههای مرکز آمار نشان میدهد آذر امسال تورم خوراکیها شدیدتر از تورم غیرخوراکیها بوده است، بنابراین میتوان گفت شدیدتر بودن تورم در مناطق روستایی، حاکی از تورم بیشتر کالاهای «خوراکی، آشامیدنی و خدمات» است.
* «سبزی و حبوبات» صدرنشین تورم
آذر 1402، بالاترین تورم ماهانه خوراکیها مربوط به «سبزی و حبوبات» و «میوه و خشکبار» بوده است. همچنین بالاترین تورم ماهانه غیرخوراکی نیز در گروه «مسکن» و «پوشاک» دیده شده است. به نظر میرسد علت این افزایش قیمت مشکلاتی باشد که در عرضه این کالا در اواخر پاییز ایجاد شد. به دلیل مشکلات بارندگی و تغییرات دمای هوا محصولات کشاورزی آسیب دیدند و به مقدار کافی به بازار عرضه نشدند. در سوی دیگر، «روغنها و چربیها» و «نان و غلات» قرار گرفته که کمترین تورم ماهانه را در آذر تجربه کردهاند. برای مثال تورم ماهانه روغنها و چربیها منفی و تورم ماهانه نان و غلات 0.6 ثبت شده است. برخلاف خوراکیها اما تورم ماهانه کالاهای غیرخوراکی در آذر 1402 نسبت به آبانماه کاهش یافته است. این نرخ در کل کشور برابر با 2.3 درصد به ثبت رسیده در حالی که در آبان ماه 2.7 درصد بوده است. از میان کالاهای غیرخوراکی، بالاترین تورم ثبت ۱شده مربوط به «مسکن» است که نرخ آن 3.3 درصد برآورد شده است. تورم ماهانه مسکن به قیمت خرید مسکن مربوط نیست، بلکه اجاره خانه و هزینه تعمیرات و نگهداری آن را نشان میدهد. تورم ماهانه مسکن در آبانماه 4 درصد بوده، بنابراین میتوان گفت این نرخ در آذر روند نزولی در پیش گرفته است.
در رتبه دوم، «پوشاک و کفش» قرار گرفته که تورم ماهانه آن در آذر سال جاری 2 درصد اعلام شد. این نرخ ماه قبل آن 2.5 درصد بوده، بنابراین تورم ماهانه پوشاک و کفش نیز در انتهای پاییز کاهش یافته است. شدیدترین کاهش تورم میان اقلام غیرخوراکی نیز در «آموزش» دیده شده است. تورم ماهانه خدمات آموزشی از 4.3 درصد در آبان به 1.2 درصد در آذر نزول کرده است.
* آثار منفی تورم بر اقتصاد ایران
به گفته صاحبنظران دانش اقتصاد، تورم بالا آثار منفی زیادی بر اقتصاد ایران داشته است. تورم بالا باعث کاهش قدرت خرید مردم میشود. این امر باعث میشود مردم نتوانند به اندازه کافی کالاها و خدمات مورد نیاز خود را خریداری کنند. تورم بالا همچنین باعث کاهش ارزش پسانداز مردم میشود. این امر باعث میشود مردم انگیزه کمتری برای پسانداز داشته باشند. تورم بالا باعث افزایش نابرابری در جامعه نیز میشود. این امر به این دلیل است که افراد فقیر نسبت به افراد ثروتمند، آسیب بیشتری از تورم میبینند.
نقشه جهانی تورم نشان میدهد ایران جزو معدود کشورهایی است که تورم بالای ۳۰ درصد در مواد غذایی را تجربه میکند. بخشی از تورم غذایی ایران را میتوان به دلیل تورم وارداتی در سطح بینالمللی دانست که بیشتر کشورها با آن درگیر شدند اما این همه ماجرا نیست.
ایران در این نقشه همرده کشورهایی مانند آرژانتین، ترکیه، ونزوئلا و لبنان است که بالاترین تورم خوراکی را ثبت کردهاند و فصل مشترک همه آنها تورم عمومی بالاست. با این حال ایران ویژگیهای منحصر به فردی دارد که شرایط اقتصادی آن را از همین کشورهای تورمزده هم جدا میکند. برای نمونه ترکیه با وجود اینکه تورم بالایی را در بخش خوراکی تجربه میکند، با کاهش ارزش پول ملی توانست صادرات به اروپا و صنعت گردشگری را تقویت کند اما ایران از چنین ابزاری بیبهره ماند.
یکی دیگر از دلایل مهم افزایش نرخ مواد خوراکی در ایران «نظام توزیع یارانه» است. دولت ایران به لطف درآمدهای نفتی تاکنون حجم یارانه وسیعی را به مواد غذایی اختصاص داده بود که کاهش این یارانهها به یکباره شوک سنگینی را به بخش مواد غذایی وارد کرد.
* وابستگی به واردات
دلیل دیگر فاصله ایران با دیگر کشورهای دنیا در زمینه تورم مواد غذایی، وابستگی شدید به واردات کالاهای اساسی است. تحریمهای بینالمللی از یک سو و محدودیتهای صادرات کشورهای تامینکننده از سوی دیگر، ورودی کالاهای اساسی به ایران را دچار مشکل کرده است.
به هر حال آنچه مسلم است اینکه تاکنون نتوانستهایم ریشههای تورم را مهار و درمان کنیم، چرا که کسری بودجه دولت، ناترازی در ترازنامه بانکها، افزایش بیرویه نرخ ارز، تورم وارداتی و رشد پایین و کمبود عرضه همواره از مهمترین دلایل تورم در اقتصاد ایران بوده است.
کارشناسان اقتصاد معتقدند برای هر یک از دلایل تورم باید راهکار جداگانهای ارائه کرد اما در صورتی که بخواهیم به صورت موردی اشاره کنیم، باید بگوییم اصلاح نظام بودجهریزی در کشور که بارها مورد اشاره رهبری نیز قرار گرفته، مهمترین اقدام برای مهار تورم است. همچنین واردات کالاهای مصرفی مخصوصا کالاهایی که مشابه داخلی دارد، علاوه بر موضوع ضربه زدن به تولید داخلی، تورمی را از ناحیه نرخ ارز به کشور تحمیل میکند که با سیاستهایی در این زمینه میتوان این موضوع را کنترل کرد.
بررسیها نشان میدهد رشد نکردن تولید طی ۱۰ سال گذشته ناشی از وجود تورم بالا در کشور بوده است. افزایش تولید در کشور منوط به انجام اصلاحات لازم برای توسعه بخش خصوصی و تقویت بهرهوری در اقتصاد ایران است. یعنی برای رشد تولید باید هم تورم در کشور مهار شود و هم ساختارهای اقتصادی کشور به جای سیاستهای توزیعی به سمت سیاستهای تولیدمحور برود.
ارسال به دوستان
لیندسی گراهام و تمدن چند هزار ساله
شهاب خادمی: لیدنسی گراهام، سناتور جمهوریخواه آمریکایی اخیرا در مصاحبهای تلویزیونی خواستار حذف ایران از نقشه جهان شده است! گراهام که درباره تحولات غرب آسیا، دریای سرخ و جنگ غزه صحبت میکرد با عصبانیت از ضعف واشنگتن در برابر جمهوری اسلامی ایران در منطقه انتقاد کرد و گفت: «من الان ۶ ماه است میگویم ایران را بزنید. آنها میدانهای نفتی در فضای باز دارند، سپاه پاسداران مقرهایی دارد که میتوانید از فضا ببینید. آن را از نقشه حذف کنید».
البته این برای اولین بار نیست که گراهام چنین صحبتهایی را علیه ایران و ایرانیان بر زبان میآورد. سال 2018 اظهارات نژادپرستانه وی درباره ژن ایرانیها نیز جنجالبرانگیز شد و موجی از اعتراضات را علیه وی برانگیخت که در نهایت گراهام را مجبور کرد آن را شوخی و جوک بخواند!
1- اظهارات تازه این سناتور ارشد و کهنهکار آمریکایی ضد ایران، بیش از هر چیز نشاندهنده ضعفها و ناکامیهای ایالات متحده در برابر نفوذ و قدرت روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه است. پرونده ناکامیهای آمریکا در برابر ایران هر روز در حال قطورتر شدن است و امروز به جایی رسیده است که واشنگتن حتی در برابر نیروهای مورد حمایت ایران نیز نمیتواند کاری از پیش ببرد. نیروهای مسلح یمن، ارتش آمریکا را در دریای سرخ به چالش کشیده است و ناوهای آمریکایی فقط در حال نظاره هستند و کاری از دستشان برنمیآید. در عراق و سوریه نیروهای مقاومت هر روز حملاتی را علیه پایگاهها و نظامیان آمریکایی ترتیب میدهند و واشنگتن جز فشار سیاسی به دولت بغداد برای کنترل آنها گزینه دیگری ندارد. اگر شکستها و ناکامیهای اخیر ایالات متحده در برابر ایران را لیست کنیم، اظهارات عریان و بیپرده سیاستمداران آمریکایی علیه ایران قابل درک خواهد بود.
2- اظهارات لیندسی گراهام برای حذف ایران از نقشه جهان با واکنشهای زیادی در داخل آمریکا مواجه شد و آنقدر مضحک بود که «ویوک راماسوامی» نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات دور مقدماتی ریاستجمهوری آمریکا و همحزبی خود گراهام نیز شدیدا به آن واکنش نشان داد و آن را «منزجرکننده» خواند. وی در حساب خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «برای قرنها دولتمردان آمریکایی مرگ غیرنظامیان و جنگ به عنوان آخرین راهحل را سبک میشمارند. اکنون ما افرادی مثل لیندسی گراهام را داریم که افکاری درباره حذف ایران از نقشه دارند. این واقعا منزجرکننده است و چیزهای زیادی درباره نوع حزب جمهوریخواهی که آنها تلاش میکنند احیا کنند به ما میگوید».
3- نکته مضحکتر اینجاست که سناتور کشوری که قدمت آن به 600 سال هم نمیرسد خواستار حذف کشوری است که فقط ۳ هزار سال سابقه تشکیل حکومت دارد و براساس آنچه تاکنون کشف شده از تمدن بشری 7 هزار ساله برخوردار است.
4- شاید اظهارات لیندسی گراهام پاسخی به فرمایش حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه برای نابودی اسرائیل باشد. در این صورت باید به آقای گراهام یادآوری کرد نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، برای نابودی یک رژیم جعلی و ساختگی است نه یک دولت - ملت یا کشور مستقل با مرزهای مشخص و طبق قوانین حقوق بینالملل. صهیونیستها هیچ تاریخ و سابقهای در سرزمینهای فلسطینی و هیچ نشانی از «ملت بودن» ندارند.
ارسال به دوستان
مراسم پنجاهوششمین سالگرد فراق جهان پهلوان تختی در ابنبابویه با حضور دوستداران او، قهرمانان، پیشکسوتان و مسؤولان ورزش کشور برگزار شد
هنر تختی شدن
دیروز فراق جهان پهلوان 56 ساله شد. پرافتخارترین ورزشکار ایرانی در المپیک و رقابتهای جهانی که به جرم مردمی بودن در اوج افتخار توسط رژیم پهلوی خانهنشین شد، بعد از آخرین مدال جهانیاش در آمریکا در مواجهه با این پرسش که «باارزشترین مدالی که تاکنون گرفتهای کدام است؟» به خبرنگاران خارجی و داخلی گفته بود: «بزرگترین پاداش و عالیترین هدیهای که گرفتم مدال یا نشان طلا و نقره نبود. قلب یک انسان بیش از هزاران مدال طلا ارزش دارد و من میدانم هزاران هزار نفر از مردم حقشناس میهنم در قلب مهربان خودشان جای کوچکی هم برای من ذخیره کردهاند».
غلامرضا تختی که با یک طلای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن، ۲ نقره المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی و 1960 رم، ۳ طلا و ۳ نقره جهانی و یک طلای بازیهای آسیایی، مرد اول کشتی جهان در دهه 1950 میلادی محسوب میشد، در آخرین مصاحبه مطبوعاتی خود پیش از مرگ مرموزش در 17 دی 1346 درباره رمز موفقیت خود گفته بود: «من از علی(ع) آموختم در مقابل ناملایمات باید ایستادگی کرد و برای پیروزی باید تلاش کرد و با اتکا به خدا به میدان رفت، پیروز شد و من چنین کردم و پیروز شدم ولی نه آن پیروزی که من میخواستم، چرا که نگذاشتند و سد راهم شدند».
شاید به همین دلیل او به دایره تشک کشتی محدود نشد و علاوه بر دست گشادهاش در فعالیتهای اجتماعی، تلاش کرد در گود سیاست هم با رژیم طاغوت سرشاخ شود و مدت کوتاهی پس از دستگیری آیتالله طالقانی و یارانش در جبهه ملی در سال 1342، موقتا ریاست هیات اجرایی این تشکل مردمی را بر عهده گرفت. شاید همین سر خم نکردن در مقابل دیکتاتوری پهلوی بود که مرگ او را به رغم غالب بودن روایتهای نزدیکانش مبنی بر به آخر خط رسیدن این اسطوره تحت فشارهای خانوادگی، سیاسی و مالی، تبدیل به یک رویداد اسرارآمیز کرد و تختی بین مردم، قربانی شاه لقب گرفت و پس از مرگش محبوبتر هم شد.
در فرهنگ ایرانی بخشی از تاریخ کشور عصر پهلوانی نام دارد. همچنین در آموزههای اسلامی تمسک جستن از نام مولا علی(ع) یک واقعیت انکارنشدنی است. وجود روح پهلوانی در فرهنگ ایرانی و تقویت آن با آموزههای اسلامی موجب تربیت مردانی در این کهندیار شده است که قرنهاست مردم آنها را به عنوان پهلوان میشناسند. تختی نیز در جامعه معاصر ایران نزدیکترین چهره به نماد پهلوانان اساطیری اسلام و ایران بوده است و در ۶ دهه اخیر همواره از او در کنار بزرگانی چون پوریای ولی یاد میشود. سادهزیستی، قناعت و مناعت طبع از صفات بارز جهانپهلوان بود. او با وجود مشکلات مالی که بویژه بر اثر فشارهای رژیم گریبانگیرش بود، نه تنها حاضر به پذیرش پیشنهادات وسوسهانگیزی که به او میشد نبود، بلکه با بزرگواری، مستمری محدود خود را نیز به کشتیگیران نیازمند حواله میکرد. یکی از مفسران قدیمی ورزش مشهد درباره سجایای اخلاقی تختی میگوید: «تختی ارادت و علاقه زیادی به حضرت امام رضا(ع) داشت و در هر فرصتی که پیش میآمد یا قبل از هر سفری به خارج، به مشهد میآمد و به زیارت و پابوسی آن حضرت مشرف میشد. وقتی وارد حرم حضرت رضا(ع) میشد، دیگر خودش نبود. آستان بوسی او به قدری خاضعانه و بیپیرایه بود که همه همراهان و اطرافیان را تحت تاثیر قرار میداد».
علی فیض، کشتینویس، تختی شدن را فقط هنر غلامرضا میداند و مینویسد: «کشتی ایران قهرمان جهان و المپیک زیادی به خود دیده اما پسر دوستداشتنی جنوب شهر هیچگاه برای مدالهای طلای جهان و المپیکش به قلبها راه نیافت، که اگر اینگونه بود، مردم پس از شکستش پرشورتر از همیشه به فرودگاه نمیرفتند تا او را بر دوش خود بگیرند. تختی به همه چیز این دنیای خوشرنگ و لعاب پشت کرد و هر چه را داشت، در راه مردم وقف کرد و همین راز ماندگاریاش شد تا دوستداران راه و رسم مردانگی این بار در پنجاهوششمین سالگرد فراق جهان پهلوان تختی در ابنبابویه گرد هم بیایند و یاد و خاطراتش را گرامی بدارند».
صبح دیروز بسیاری از دوستداران جهان پهلون و قهرمانان و پیشکسوتان ورزش به همراه مسؤولان از جمله کیومرث هاشمی وزیر ورزش و جوانان، محمدرضا طالقانی، سیدمناف هاشمی دبیرکل کمیته ملی المپیک، حسین اوجاقی مدیرعامل سازمان ورزش شهرداری، علیاکبر حیدری و پهلوان محمد محمودی در این مراسم حضور یافتند.
عجیب آنکه در سالروز درگذشت تختی از مسؤولان و کارکنان رسمی فدراسیون کشتی کسی شرکت نکرد، اگرچه بسیاری از اهالی سرشناس کشتی و همدورهایهای او نیز همانند سالیان گذشته در این مراسم حضور یافتند تا دین خود را ادا کنند.
نوای زنگ و ضرب مرشد در حاشیه مراسم طنینانداز شد که شور و حال خاصی را میان خیل عظیم حاضران ایجاد کرد.
دوستداران این پهلوان خود را از نقاط مختلف تهران و ایران به آستان مقدس شیخ صدوق رسانده بودند تنها با این نیت که بتوانند ارادت، دین و عشق باطنی خود را به سمبل جوانمردی ادا کنند. برخی علاقهمندان با توزیع عکس، پخش عدسی و چای سعی داشتند به کسانی که بر مزار جهانپهلوان حاضر شده بودند، خدمترسانی کنند.
* بلیت تختی پیش خدا برنده شد
وزیر ورزش و جوانان در این مراسم گفت: «رفتار و منش پهلوانی تختی باعث ماندگاری او در بین مردم شده که بعد از ۵۶ سال همچنان مراسم سالگرد درگذشتش با حضور تعداد زیادی از مردم برگزار میشود».
به گفته کیومرث هاشمی، «نگاه پهلوانی مرحوم تختی، همچنان در بین مردم وجود دارد. این نگاه میگوید قهرمانی خوب است اما این پهلوانی است که نامها را ماندگار میکند. مرحوم تختی، هم پهلوان بود و هم قهرمان».
رئیس فدراسیون کشتی او را یک آدم عادی خوب توصیف کرد که بلیتش پیش خدا برنده شد. علیرضا دبیر در مصاحبهای درباره فضائل اخلاقی این بزرگمرد تاریخ ورزش ایران گفت: «برخی به دنبال آن هستند که تختی را تحریف کنند. به همین دلیل است که از پیشکسوتان خواهش میکنم تا هستند، بیایند تا زندگیشان را از زبان خودشان بنویسیم. چیزی که هیچوقت درباره تختی گفته نمیشود، این است که او باختهایی هم داشته و در مسابقات جهانی هم باخت داده. او در طول ۱7- ۱6 سالی که عضو تیم ملی کشتی بود، ۷ تا ۸ مدال گرفته و جالب است بعد از هر مسابقه به کربلا و نجف اشرف میرفت. همانطور که در تشریح ابعاد شخصیتی تختی به اقدامات او در دانشگاه تهران و زلزله بوئینزهرا اشاره میکنیم، این بعد از شخصیت تختی را هم باید بگوییم. خیلی وقتها چیزهای الکی به تختی میچسبانند».
دبیر تاکید کرد: «ما نباید قهرمانان بزرگمان مثل آقا تختی یا حاجقاسم سلیمانی را برای جوانان خیلی دستنیافتنی جلوه دهیم. در این دنیا فقط ۱۴ معصوم داریم و پای هر درختی را که بکنیم، حتما یک کرم هم پیدا میکنیم. من میگویم چرا ما همیشه دنبال آن کرمها هستیم. در جایش هم نقد کنیم که البته نقد با بیاحترامی تفاوت دارد. تختی یک آدم عادی خوب بوده و من میگویم خدا او را خریده است. او کاری کرد که بلیتش پیش خدا برد، چون برای خدا کار کرد. حالا اینکه تختی برای خدا چه کاری کرده که خدا او را تا این اندازه بزرگ کرد، الله اعلم».
***
پنجرهای به زندگی جهان پهلوان
غلامرضا تختی 5 شهریور سال ۱۳۰۹ در خانوادهای مذهبی و متوسط در محله خانیآباد تهران به دنیا آمد. «رجبخان» پدر تختی غیر از وی ۲ پسر و ۲ دختر داشت که همه آنها بزرگتر از غلامرضا بودند. تختی از۲۰ سالگی کشتی را در باشگاه پولاد زیر نظر حبیبالله بلور آغاز کرد.
تختی در رقابتهای قهرمانی کشور طی سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۸ در وزنهای ۶-۷-۸، (8 مرتبه) قهرمان کشور شد. غلامرضا همچنین ۳ بار پهلوان ایران شد. او در نخستین حضور خود در تیم ملی در رقابتهای جهانی ۱۹۵۱ هلسینکی در وزن ۷۹ کیلوگرم صاحب مدال نقره شد و در نخستین حضور خود در المپیک در ۱۹۵۲ هلسینکی هم با شکست مقابل کوریدزه از شوروی صاحب مدال نقره شد.
افتخارات پهلوان بزرگ کشتی ایران در رقابتهای جهانی ۱۹۵۹ و ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ تهران، یوکوهاما و تولیدو با کسب ۲ مدال طلا و یک مدال نقره ادامه یافت. تختی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن و ۱۹۶۰ رم صاحب یک طلا و یک نقره دیگر شد و در بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو صاحب مدال طلا شد. تختی آخرین بار در رقابتهای جهانی ۱۹۶۶ تولیدو دوبنده تیم ملی را به تن کرد.
جهان پهلوان تختی نخستین کشتیگیر ایرانی است که موفق شد در ۳ وزن صاحب مدال شود. وی همچنین پر افتخارترین کشتیگیر تاریخ کشتی ایران در المپیک است. وایکینگ پالم (سوئد)، عادل آتان (ترکیه)، بوریس کولایف (شوروی سابق)، پیتر بیلر (آمریکا)، دیتریش (آلمان)، ویهزیستیوک (شوروی سابق)، عصمت آتلی (ترکیه)، حسن کنگور (ترکیه)، الکساندر مدوید (شوروی سابق - بلاروس) و احمد آئیک (ترکیه) مهمترین رقیبان تختی در ۱۴ سال حضور وی در عرصه بینالمللی بودند.
تختی در لیست بهترینهای قرن اتحادیه جهانی کشتی (فیلا سابق) در جایگاه سیزدهم قرار دارد و در رقابتهای جهانی۲۰۰۷ باکو نیز از وی به عنوان یکی از مشاهیر کشتی دنیا تجلیل شد.
غلامرضا آبان ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را آغاز کرد و بابک تنها یادگار تختی است. غلامرضا تختی ۱۷دی ۱۳۴۶در حالی که پسرش بابک ۴ ماهه بود در هتل آتلانتیک سابق درگذشت.
ارسال به دوستان
چگونه حزبالله بر اساس معادله انتقام سطح حملات به رژیم صهیونیستی را افزایش داد
میدان نصر
پس از پایگاه مرون، حزبالله روز گذشته پادگانهای زرعیت، یعرا، شومیرا و میتات را هم با موشک برکان هدف قرار داد
گروه بینالملل: شدت حملات حزبالله لبنان به سرزمینهای اشغالی به حدی افزایش یافته است که رئیس شهرک صهیونیستنشین«موشاف مرگلیوت» در شمال اراضی اشغالی فلسطین گفته اقدامات و عملیاتهای حزبالله در فلسطین اشغالی در امتداد مرزهای لبنان باعث شده است شهرکنشینان به عصر حجر بازگردند. به گزارش «وطن امروز»، حزبالله لبنان از ابتدای حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه حملات پرتعدادی علیه نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی انجام داد، که مهمترین آن شلیک 62 موشک به پایگاه فوقامنیتی «مرون» بود که موجب وارد آمدن خسارتهای زیادی به آن شد. پیشتر بعد از آغاز حملات و عملیات تلافیجویانه حزبالله به شمال فلسطین اشغالی، وزیر جنگ رژیم اسرائیل در لفاظیهای خود حزبالله را تهدید کرده بود در صورت تشدید حملات به این رژیم، لبنان را به عصر حجر بازمیگرداند اما ظاهرا اوضاع در شرایط فعلی کاملا برعکس شده است. یکی از نکات مهم عملیات حزبالله لبنان علیه پایگاه مرون که دچار خسارتهای زیادی شده این است که حزبالله قصد دارد روند عملیات و پاسخ برای انتقام از اسرائیل در برابر ترور العاروری را تند کند. حزبالله این عملیات را در پاسخ به ترور العاروری انجام داد اما ابعاد این عملیات تنها به ترور العاروری ختم نمیشود، زیرا این عملیات یک عملیات پیشگیرانه و در راستای جلوگیری از اقدامات بعدی اسرائیل در لبنان تعریف میشود. البته حزبالله ممکن است در آینده عملیاتهای دیگری نیز علیه این رژیم انجام دهد؛ از جمله روز گذشته چندین عملیات توسط حزبالله علیه اسرائیل انجام شد. روز گذشته نیروهای حزبالله لبنان منطقه جنوب المناره در سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دادند و خسارتهای قطعی به ارتش اسرائیل زدند. حزبالله لبنان روز گذشته در بیانیهای اعلام کرد در جبهههای غربی و شرقی علیه نیروهای اسرائیلی عملیات انجام داده است. در بخش شرقی مرز بین لبنان و سرزمینهای اشغالی 4 عملیات انجام شد که پادگان «هونین» و «سایت المناره» مورد اصابت قرار گرفت. از سوی دیگر حزبالله لبنان در منطقه غربی 3 عملیات انجام داد. همچنین تجمع نیروهای اسرائیلی در جنوب مرزهای لبنان مورد هدف نیروهای مقاومت قرار گرفت. همچنین سایت نظامی «جل العلام» توسط نیروهای مقاومت لبنان مورد حمله با موشکهای کورنت قرار گرفت. در همین ارتباط «نوعام امیر» تحلیلگر مسائل نظامی شبکه ۱۴ تلویزیون رژیم صهیونیستی اظهار کرد: تواناییهای حزبالله بویژه پس از عملیات روز شنبه باید ما را بشدت نگران کند. ارتش حجم خساراتی را که به سیستم اطلاعاتی موجود در پایگاه نیروی هوایی وارد شد، پنهان میکند. وی درباره دلیل اقدام ارتش رژیم صهیونیستی در پنهان کردن خسارات وارده به پایگاه مرون تاکید کرد: ارتش نمیخواهد هیچگونه توضیحی از نتایج این حمله بدهد. برخی رسانههای رژیم صهیونیستی حمله مقاومت به پایگاه مرون را یک ارتقا دانسته و اعلام کردند: «این عملیات از منظر اطلاعاتی که حزبالله از مکانهای بسیار استراتژیک ما در اختیار دارد، نگرانکننده است». این در حالی است که «عباس فنیش» تحلیلگر مسائل لبنان شبکه خبری المیادین شنبه جزئیاتی از عملیات مقاومت اسلامی در لبنان علیه پایگاه هوایی مرون ارتش رژیم صهیونیستی واقع در کوه الجرمق واقع در شمال فلسطین اشغالی ارائه کرد. وی تاکید کرد: مقاومت عامدانه این پایگاه را در روز هدف قرار داد. این عملیات در پیک فعالیتهای اطلاعاتی و پرواز شدید پهپادهای اسرائیلی در آسمان جنوب لبنان انجام شد تا قدرت مقاومت را در عبور از تمام سیستمهای رصدی دشمن صهیونیستی نشان دهد. تحلیلگر مسائل لبنان درباره نوع سلاحهای مورد استفاده در این عملیات گفت: حملات با استفاده مشترک از تسلیحات توپخانهای و موشکهای هدایتشونده انجام شد. مقاومت از سامانه موشکهای هدایتشونده دارای برد وسیع استفاده کرد و هدفگیری در این عملیات دقیق و همراه با قدرت تخریبی بالایی بود. پیشتر نیز روزنامه فایننشالتایمز خبر داده بود آمریکا، انگلیس و فرانسه در تلاشی دیپلماتیک برای جلوگیری از بروز درگیری همهجانبه میان مقاومت لبنان و رژیم صهیونیستی، در حال بررسی راههایی برای متقاعد کردن حزبالله به دور شدن از مرز لبنان و فلسطین اشغالی هستند. در همین رابطه «جوزف بورل» هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به لبنان سفر و با «محمد رعد» رئیس فراکسیون مجلس لبنان دیدار و گفتوگو کرد. رئیس فراکسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان و عضو حزبالله لبنان گفت: دشمن صهیونیستی امید خود را در غزه و لبنان از دست داده است. برای همین هیاتهایی به لبنان میآیند تا باب مذاکرات را باز کنند و درباره مابعد جنگ صحبت کنند. موضع ما کاملا واضح و صریح است؛ تنها زمانی میتوان درباره چنین مسائلی صحبت کرد که اینها در فشار بر دشمن صهیونیستی برای توقف تجاوزش به غزه و لبنان موفق شوند. همچنین «حسن فضلالله» از اعضای فراکسسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان لبنان گفت، نه بمباران، نه یورش، نه ارعاب و نه همه این پیامها نمیتواند معادله جدیدی را تحمیل کند. فضلالله در سخنرانی خود در مراسم تشییع پیکر شهید مصطفی محمود جابر که در عملیات طریقالقدس در شهرک محیبیب در جنوب لبنان به شهادت رسید، گفت: «دشمن هر چقدر هم بخواهد به لبنانیها آسیب برساند، قادر نخواهد بود موازنه آوارگی را ایجاد کند، زیرا مردم ما تسلیم نخواهند شد». وی افزود: در اینجا قبل از توقف تجاوز به غزه هیچ صحبت و حرفی نیست و شهرکنشینان هر کاری که انجام دهند مطمئن نخواهند شد، زیرا چارهای جز توقف تجاوز ندارند. بر اساس گزارش المیادین، وی در جریان بازدید از شهر بنت جبیل گفت: «این منطقه در خط مقدم برای حفاظت از لبنان و حمایت از غزه ایستاده است و ما در جنوب چارهای نداریم جز اینکه همه عناصر قدرت را بسازیم و به مقاومت پایبند باشیم. معادلات بازدارندگی در مقابل دشمن را ایجاد کنیم، همانطور که مقاومت در نخستین واکنش به تجاوزات اسرائیل به حومه جنوبی بیروت عمل کرد و این همان چیزی است که کشور ما را حفظ میکند و دشمن را از ادامه هدف قرار دادن آن بازمیدارد». از سوی دیگر مکان حمله اخیر حزبالله خیلی مهم بوده است. حزبالله پایگاهی را انتخاب کرده که دومین پایگاه اطلاعاتی و جنگ الکترونیک اسرائیل است. این پایگاه راهبری همه عملیاتهای هوایی در لبنان، سوریه، ترکیه و قبرس را بر عهده داشته و همچنین مهمترین پایگاه و مرکز اصلی عملیات پارازیت الکترونیک اسرائیل بوده است. البته پایگاه مرون در بحث هوایی تمرکز خاصی بر شمال فلسطین اشغالی نیز داشته است. آنگونه که معلوم است این پایگاه هدایت عملیاتهای هوایی اسرائیل را در مناطق ذکرشده بر عهده داشته و با توجه به اینکه این حمله در جواب ترور شهید العاروری بوده است، این پایگاه در عملیات ترور العاروری نقش داشته است. به همین دلیل بوده که حزبالله نیز این پایگاه را به عنوان محل انتقام خود انتخاب کرده است. پایگاه هوایی مرون را تعدادی از افسران و فرماندهان رژیم صهیونیستی اداره میکنند که بیشترشان از خلبانان و مهندسان هوایی و فنی هستند. به نظر میرسد این عملیات یک مقدمه برای سلسله اقدامات حزبالله لبنان علیه اسرائیل باشد، زیرا سیدحسن نصرالله نیز در سخنان اخیر خود اعلام کرد نتیجه جنگ را میدان مشخص خواهد کرد. از سوی دیگر اسرائیل نیز بدون حضور آمریکا و حمایت واشنگتن تمایلی به گسترش جنگ و ورود حزبالله به این جنگ ندارد. بنابراین حزبالله بر حسب این موضوع و بنا بر استراتژی خود میتواند عملیاتهای دیگری را نیز علیه این رژیم انجام دهد. از سویی نوع عملیات حزبالله نشان داد این جنبش تسلط کاملی بر پایگاههای اسرائیل دارد و از نوع و ماهیت این پایگاهها نیز بخوبی آگاه است. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان پیش از این تأکید کرده بود مقاومت لبنان ظرف ۳ ماه بیش از ۶۷۰ عملیات انجام داده و ۴۸ پایگاه مرزی را بارها هدف قرار داده است. وی تأکید کرد: کارشناسان رژیم صهیونیستی میگویند تلفات ارتش دشمن بیش از ۳ برابر تعداد اعلام شده است. در ۸ بیمارستان از بیمارستانهای شمال بیش از ۲۰۰۰ زخمی وجود دارد. راهحل برای شهرکنشینان شمال این است که از دولتشان بخواهند حمله به غزه را متوقف کند. ما در مقابل یک فرصت واقعی برای آزادی تمام خاک لبنان و ممانعت از تجاوز دشمن به مرزها و حریم هواییمان هستیم.
* نگرانی آمریکا از بروز جنگ با لبنان
واشنگتن پست در گزارشی نوشت: «جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا اخیرا دستیاران ارشد خود را با یک هدف حیاتی به خاورمیانه گسیل داشته است: جلوگیری از جنگ تمامعیار بین اسرائیل و حزبالله لبنان. اسرائیل اخیرا گفته تبادل آتش مرتب بین نیروهای خود و حزبالله در مرز را غیرقابل تحمل میداند و ممکن است بزودی یک عملیات نظامی بزرگ در لبنان اجرا کند. یوآو گالانت، وزیر جنگ اسرائیل گفته است: ترجیح ما مسیر حلوفصل دیپلماتیک وضعیت با یک توافق است اما داریم به نقطهای که ساعت شنی را برخواهیم گرداند، نزدیک میشویم. دولت آمریکا در گفتوگوهای خصوصی به اسرائیل نسبت به تشدید چشمگیر تنش در لبنان هشدار داده است. ۲ منبع مطلع گفتند آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در یک ارزیابی جدید محرمانه مشخص کرده اگر اسرائیل چنین کاری را انجام دهد، کار برای موفقیت ارتش اسرائیل سخت خواهد شد، چون به دلیل همزمانی با جنگ در غزه منجر به کاهش شدید منابع و داراییهای نظامی اسرائیل میشود». مقامهای آمریکایی به واشنگتن پست گفتند مقامهای اسرائیلی از زمان حمله 7 اکتبر حماس به بحث بر سر اجرای حمله پیشدستانه به حزبالله پرداختهاند. این چشمانداز با مخالفت پایدار آمریکا به دلیل این احتمال که پای ایران، حامی هر ۲ گروه و دیگر نیروهای نیابتی به این جنگ باز خواهد شد، مواجه شده است. یک چنین احتمالی ممکن است آمریکا را وادار به دادن پاسخ نظامی در حمایت از اسرائیل کند. همچنین این مقامها اظهار نگرانی کردند یک جنگ تمامعیار جدید بین اسرائیل و لبنان با توجه به افزایش چشمگیر زرادخانه موشکهای دوربرد و تسلیحات دقیق حزبالله لبنان، خشونت و خونریزی بیشتری نسبت به جنگ سال ۲۰۰۶ اسرائیل و لبنان خواهد داشت. در هر صورت مشخص است که حزب الله لبنان بر اساس اتفاقات یک هفته اخیر،سطح و شیب حملات خود به مراکز نظامی رژیم صهیونیست را افزایش داده است. مهمترین اثر این اقدام، جدای از ایجاد بازدارندگی برای حفظ امنیت لبنان، تضعیف قوای نظامی رژیم صهیونیست برای تداوم کشتار و جنایت در غزه است؛ راهبردی که هدف اصلی آن تثبیت پیروزی عملیات توفان الاقصی و پایان بخشیدن به کشتار مردم مظلوم غزه است. یعنی همان هدفی که جبهه مقاومت با آرایش جدید خود علیه رژیم صهیونیستی از ایران تا عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن آن را دنبال میکند. هدف اصلی افزایش فشار بر صهیونیستها برای توقف کشتار در غزه و پیروزی مقاومت در غزه است. افزایش حملات حزبالله در جبهه شمال نیز در همین راستا انجام شده است؛ بویژه که حزبالله لبنان اکنون حملات خود را در عمق بیشتری از سرزمینهای اشغالی انجام میدهد. این حملات علیه اهداف بسیار مهم و استراتژیک انجام میشود و هدف قرار گرفته شدن این مراکز نظامی تاثیر بسیار زیادی بر توان نظامی رژیم صهیونیستی، هم در جبهه شمال و هم در نوار غزه خواهد گذاشت.
اکنون حزبالله توانسته وجوه بیشتری از معادله انتقام را به نمایش بگذارد.
***
حزبالله: پادگان زرعیت رژیم صهیونیستی را با موشک برکان هدف قرار دادیم
مقاومت اسلامی لبنان از حملات جدید خود به پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی خبر داد. در این رابطه حزبالله لبنان بیانیهای صادر کرد که در آن آمده است: مقاومت اسلامی در حمایت از مردم ثابتقدم فلسطین در نوار غزه و در حمایت از مقاومت دلیرانه و شرافتمندانه آنان، ساعت 16 بعدازظهر روز یکشنبه، پادگان زرعیت را با موشک برکان هدف قرار داد که تلفات قطعی داشت. حزبالله لبنان همچنین اعلام کرد تجمع سربازان دشمن اسرائیلی را در مجاورت پادگانهای یعرا، میتات و شومیرا هدف قرار داده است.
ارسال به دوستان
هارپ نه! مدیریت
سعید نجفی*: این روزها سپری کردن پاییز کمبارش و در نوع خود کمسابقه و پیشبینی زمستانی کمرمق، سبب رونق گرفتن بحثهای مفصل و البته عموما غیرمستدل در فضای مجازی در رابطه با علل بارش کمتر در کشور شده است. به واسطه گستردگی و سطح نفوذ فضای مجازی، دلایل و شواهد مختلفی در این مباحث مطرح شده است، به طوری که برخی با پرداختن به موضوع نصب دکلهای ضدتگرگ در اردبیل، موضوع کاهش نزولات آسمانی را به این امر ارتباط داده و شلیک از طریق این دکلها به ابرها را دلیل کمبارشی عنوان میکنند! این در حالی است که بیش از یک دهه از استقرار این دکلها میگذرد. اخیرا برخی اظهارنظرها بویژه از سوی شخصیتهای علمی در رابطه با تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر اقلیم منطقه مربوط، به گمانهها در رابطه با تاثیر سطح وسیع نمکی دریاچه در پراکندهسازی ابرهای بارانزا دامن زد و بارش کمتر به انعکاس از سطح دریاچه خشک شده ارومیه نسبت داده شد. ماجرا زمانی اوج گرفت که فیلمهایی از تفاوت میزان بارش برف در مرز ایران و ترکیه در فضای مجازی دست به دست و خشک شدن دریاچه ارومیه دلیلی بر این میزان تفاوت و بارش کمتر در ایران دانسته شد. شدت این گمانهها و حساسیت افکار عمومی به حدی بود که دکتر سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دستور بررسی علمی موضوع را به متخصصان مربوط داد اما واقعیت این است که تمام پهنه ایران دچار بیبارشی یا کمبارشی است و این موضوع صرفا مختص منطقه خاصی از ایران نیست. برخی اما موضوع را فراتر از این عوامل به مواردی چون «هارپ» یا وجود عامل مختلکننده انسانی در اقلیم ایران نسبت دادند. در این رابطه قابل یادآوری است موفقیت در بارورسازی ابرها در بهترین حالت، در مقالات معتبر بینالمللی حداکثر تنها ۱۰ درصد گزارش شده است! یعنی با نیم قرن تلاش پژوهشی و نهایتا استفاده از مواد و روشهای گوناگون پروازی و غیرپروازی برای بارورسازی ابرها، فعلا هیچ اجماعی در ایجاد بارش موثر از این طریق وجود ندارد، عقیمسازی ابرها که جای خود دارد! اما در هر صورت پراکنده و عقیمسازی ابرها و داستانهای اقلیمی سالهاست مطرح است و گویا ارتشهای مطرح جهان بهصورت سری در حال کار روی آن هستند اما هیچ اسناد قابل دسترس مبتنی بر بررسیهای علمی در این رابطه حتی در منابع داخلی وجود ندارد. از طرفی در طبیعتشناسی و پژوهشهای مربوط، کنترل شرایط مورد آزمایش و بررسی در طبیعت آنقدر سخت است که برخلاف پژوهشهای حوزههای دیگر مثلا پزشکی، بعضا حتی تطابق ۴۰ تا ۶۰ درصدی نتایج با واقعیت را موفقیت پژوهش قلمداد میکنند.
حال فارغ از بحث تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر کمبارشی که البته نیازمند بررسیهای متقن علمی است، درباره اثر سایر عوامل مانند مداخلات در قالب هارپ، سوال اصلی این است: این چه تکنولوژی و مداخلهای میتواند باشد که مانند خطکش عمل کرده و به ابرها دقیقا در مرز ایران دستور پراکندگی و عدم بارش بدهد؟! این بخش از داستان شبیه داستان فرود و حضور موجودات فضایی فوق هوشمند در کره زمین است.
موارد پیش گفته حتی اگر واقعیت داشته باشد، بخش قابل توجهی از آنها به دلایل متعددی خارج از اراده و مدیریت ما است اما باید دید در مواردی که کاملا در اختیار و تحت مدیریت ما است چه عملکردی داریم؟
الف - میزان مصرف سالانه آب در ایران با کمی اغماض، ۹۹ میلیارد مترمکعب در سال است که ۹۰ درصد این مقدار سهم بخش کشاورزی، ۸ درصد سهم بخش شرب و ۲ درصد سهم بخش صنعت است.
ب - در این میان راندمان آب مصرفی در ایران در بخش کشاورزی حدودا ۴۰ درصد گزارش میشود، در حالی که این مقدار در کشورهای پیشرو در زمینه مدیریت منابع آبی، ۷۰ تا ۸۰ درصد است. به بیان دیگر، با افزایش راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی میتوان از هدررفت سالانه ۳۰ میلیارد مترمکعب آب جلوگیری کرد یا به عبارت دقیقتر، تقاضای آب به این مقدار را کاهش داد. از طرفی، میزان شاخص بهرهوری آب در ایران نیز یک چهارم میانگین جهانی است که در صورت افزایش بهرهوری آب میتوانستیم(!) و میتوانیم بدون توسعه سطح کشت و تقاضای جدید از منابع آبی، تا ۴ برابر افزایش تولید و درآمد در این بخش را شاهد باشیم.
پ - ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم دورریز محصولات کشاورزی در کشور بیش از ۳۰ درصد از کل ۱۳۰ میلیون تن تولیدات محصولات کشاورزی است. این واقعیت را از چند جنبه میتوان مورد توجه قرار داد، به طوری که این دورریز با توجه به میانگین مقدار جهانی که ۱۳ درصد است، در حداقلترین حالت خود برابر با هدررفت ۶ میلیارد مترمکعب آب به صورت سالانه است. دورریزی که معادل نیاز غذایی ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر در سال است و در صورت توجه به حل آن، میتواند منجر به پاسخگویی به مواردی چون تقاضای رو به رشد مواد غذایی یا افزایش صادرات، بدون فشار بر منابع آبی یا تاثیرپذیری از خشکسالیهای مکرر باشد.
ت - هدررفت آب شرب در شبکه توزیع نیز چالش مهم دیگری است که باید به آن توجه شود، بهطوری که از حدود ۸ میلیارد مترمکعب آب شرب مصرفی در کشور، حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد آن بهدلیل فرسودگی شبکه توزیع هدر میرود که معادل یک تا ۵/۱ میلیارد مترمکعب آب شرب است و میتواند نیاز مصرفی ۱۵ میلیون نفر در یک سال را تامین کند.
بنابراین در یک جمعبندی کلی بهرغم تلاش مسؤولان و دلسوزان در رابطه با مدیریت منابع آبی، هنوز فاصله زیادی نسبت به شرایط بهینه وجود دارد، بهطوری که از ۹۹ میلیارد مترمکعب آب مصرفی سالانه در کشور، ۳۵ تا ۴۰ میلیارد مترمکعب دچار هدررفت است و توجه، تخصیص بودجه و استفاده از ابزارهای علمی و مدیریتی برای بهینهسازی مصرف منابع آبی را مورد تاکید جدی قرار میدهد. طبیعی است تمرکز بر این مقولات اولویت بیشتری نسبت به مسائل مربوط به کمبارشی و حواشی مربوط به آن دارد! چرا که اگر مدیریت موثری برای تامین بارش در اختیار بشر نیست اما مدیریت منابع آبی ناشی از بارشها طبعا در اختیار انسان قرار داده شده است. از این رو از جامعه علمی و رسانهای انتظار میرود با ایجاد آگاهی و نگرش در آحاد جامعه، علاوه بر کمرنگ کردن مباحث حاشیهای و غیرمستدل، زمینه را برای آمادگی مدیران و جامعه در پیگیری اصلاح رفتارهای مصرفی و مدیریتی در موارد فوقالذکر فراهم آورند. در این نوع نگرش حتی به آنهایی که علاقهمند به باور کردن مواردی چون هارپ و عقیمسازی ابرها هستند میتوان گفت: هارپ و عقیمسازی ابرها را در اینجا جستوجو کنید، نه جای دیگر!
عضو هیأت علمی دانشگاه ارومیه *
ارسال به دوستان
مرسک و لوید تا اطلاع ثانوی به دریای سرخ بازنمیگردند
عدم اطمینان غولهای کشتیرانی به ائتلاف آمریکایی
بزرگترین خطوط کشتیرانی جهان که اخیرا مدعی شده فعالیتش در دریای سرخ را بهرغم حملات انتقامجویانه انصارالله ادامه خواهد داد، در یک عقبنشینی آشکار رسما اعلام کرد از آبراهه عربی - آفریقایی دوری میکند.
بر اساس بیانیههای چهارشنبه هفته گذشته، ۲ غول کشتیرانی بینالمللی، شرکتهای ایپی مولرمرسک به مرکزیت دانمارک و هاپگ - لوید به مرکزیت آلمان، تصمیم خود را مبنی بر ممنوعیت عبور کشتیهایشان از دریای سرخ و کانال سوئز به دلیل خطرات امنیتی تا اطلاع ثانوی اعلام کردند.
این تصمیم متعاقب حمله موشکی ارتش یمن در شنبه هفته گذشته به یک کشتی کانتینری به نام مرسک هانگژو بود که اگرچه پرچم سنگاپور را حمل میکرد اما به تشخیص دولت نجات ملی صنعا، بار آن به اسرائیل تعلق داشت.
نزدیک به ۳ ماه است انقلابیون انصارالله هشدار خود مبنی بر هدف قرار دادن بنادر و منافع رژیم صهیونیستی در دریای سرخ را به خونخواهی مردم مظلوم غزه عملی کردهاند و تاکنون تعداد کشتیهای باری و نفتکشهای هدف قرار گرفته یا توقیف شده توسط یمنیها که مالکیت یا محمولههای اسرائیلی داشتهاند به بیش از 25 مورد رسیده است.
شرکت مرسک حدود 10 روز پیش مدعی شده بود بنا به اعتمادی که به آنچه «عملیات نگهبان رفاه» توسط ائتلاف دریایی کذایی تحت رهبری آمریکا و متحدانش در دریای سرخ و تنگه بابالمندب خوانده میشود دارد، به جای مسیر طولانی و غیراقتصادی دور قاره آفریقا، بار دیگر آبراهه عربی - آفریقایی میان دریای مدیترانه و اقیانوس هند را در پیش خواهد گرفت اما پس از حمله اخیر به کشتی مرسک هانگژو، خوشبینی به آمریکاییها را به فراموشی سپرد. این شرکت دانمارکی ابتدا در بیانیه یکشنبه گذشته خود همه ترانزیتها از طریق آبراه مزبور را به مدت 48 ساعت متوقف کرد اما سهشنبه گذشته اعلام کرد به دلیل بررسی خطرات امنیتی کشتیرانی در این آبراه، توقف حملونقل در منطقه را تا اطلاع ثانوی تمدید خواهد کرد. بر اساس این بیانیه، مرسک مجبور شد مسیر بیش از 100 کشتی خود را از دریای سرخ به سمت دماغه امید نیک در جنوب قاره آفریقا منحرف کند.
در همین حال، شرکت هاپاگ - لوید که ماه گذشته حملونقل از طریق دریای سرخ را متوقف کرده بود، این وضعیت را حداقل برای یک هفته دیگر تا 9 ژانویه تمدید کرد.
دیگر شرکتهای بزرگ کشتیرانی جهان، از جمله «اورگرین لاین» و «اماسسی مدیترینین شیپینگ کمپانی» نیز در بحبوحه ناامنی دریای سرخ، حملونقل محموله در این آبراه کلیدی میان آسیا و اروپا را که تقریبا 12 درصد تجارت جهانی را تسهیل میکند، متوقف کردهاند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|