|
ارسال به دوستان
نگاهی به مسأله وحدت در جامعه ایرانی و امکانهای تحقق آن
کنشگری سیاسی - اجتماعی و اتحاد جامعه دینی
حجتالاسلام محمد کاشیزاده، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: جامعه دینی بر پایه ایمان به خدا قوام یافته و ولایت میان مومنان سبب پیوستگی اجتماعی میشود. خداوند متعال در ترسیم این پیوند اجتماعی از واژه «ولایت» استفاده میکند. ساختار و بافتار جامعه دینی بر پایه ایمان است و افرادی که پیش از این هیچ نسبتی با یکدیگر نداشتند، امروز با ایمان به خدا به خواهران و برادران ایمانی مبدل میشوند و میان ایشان رابطه اخوت برقرار میشود.
همانگونه که شهید مطهری به بررسی چیستی رابطه ولایی میان مومنان پرداخته و میگویند: ولا، ولایت (به فتح و به کسر «واو»)، ولی، مولى و دیگر امثال مشتقات ماده «ولى» از پراستعمالترین واژههاى قرآن کریم است که به صورتهاى مختلفى به کار رفته است؛ این واژه در 124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل در قرآن کریم آمده است. معناى اصلى این کلمه، قرار گرفتن چیزى در کنار چیز دیگر است به نحوى که فاصلهاى در کار نباشد؛ یعنى اگر ۲ چیز آنچنان به هم متصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آنها نباشد. به همین مناسبت این کلمه درباره قرب و نزدیکى به کار رفته است اعم از قرب مکانى و قرب معنوى و باز به همین مناسبت درباره دوستى، یارى، تصدى امر، تسلط و معانى دیگر از این قبیل استعمال شده است؛ چون در همه اینها نوعى مباشرت و اتصال وجود دارد.1
مسلمانان موظف هستند تمام نسبتهای خود را با دیگر افراد جامعه بر اساس رابطه ولایی تنظیم کنند، از سویی رابطه یکانیکان مسلمانان با یکدیگر و از سوی دیگر رابطه آحاد جامعه اسلامی با رهبر جامعه بر اساس مفهوم ولایت شکل میگیرد و حتی نوع نسبتی که با جوامع مهاجم و بیگانه باید برقرار کنند نیز بر اساس همین ساختار مفهومی تبیین میشود. یعنی هرگونه ارتباطی (پیوست و گسست) در جامعه باید ذیل مدل زیستی ولایی شکل گیرد و تا زمانی که پیوند ولایی میان مومنان شکل نگیرد، تحقق پیوند اجتماعی دینی عملا محقق نشده است.
بر اساس مقدمه پیشگفته، ولایت ایمانی میان عموم مردم با یکدیگر و میان مردم و حاکمان، سبب ایجاد اتحاد اجتماعی میشود و این پیوندها سبب ایجاد ضریب تاثیر هرچه بیشتر حرکتهای اصلاحی اجتماعی خواهد شد. از سوی دیگر هر مقدار این ارتباط گرفتار انحطاط و سستی شود، روح جمعی ایمانی و پیوستگی اجتماعی ضربه خواهد خورد.
رابطه ولایی از سویی مبدأ هر حرکت اجتماعی (اصلاحی) دیگر است و از سوی دیگر تقویت رابطه ولایی باید غایت هر حرکت اصلاحی اجتماعی باشد. بر همین اساس قرآن کریم در آیه 71 سوره توبه مبنا و مبدأ ورود به اصلاح اجتماعی را وجود رابطه ولایی میان مومنان معرفی میکند و میفرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». رابطه ولایی در جامعه دینی از سویی معنابخش اثرگذاری اجتماعی و اصلاحگری است، چرا که بر اساس چنین رابطهای فرد حق تصرف در جامعه را پیدا میکند و از سوی دیگر ضریب تاثیر اصلاحگری زمانی بالا میرود که پیوندهای مستحکم بینفردی میان آحاد جامعه وجود داشته باشد. همچنین بر اساس آیه فوقالذکر از آنجا که امر به معروف و نهی از منکر مبتنی بر رابطه ولایی ترسیم شده است، عمل به آن باید منجر به تقویت این رابطه شود و اگر سبک عملکردی مومنان در عمل به این فریضه منجر به گسست رابطه ولایی و نفی اتحاد ایمانی شود، در واقع نقض غرض خواهد شد.
این اصل را میتوان به عنوان سیاستی حاکم بر تمام عملکردها و کنشهای سیاسی - اجتماعی در جامعه دینی لحاظ کرد. این اصل سیاستی معنابخش همه حرکتهای اصلاحی است. اگر حرکتی عنوان اصلاحگری داشته باشد اما به اتحاد جامعه دینی و پیوند ولایی ضربه وارد کند، شاید به صورت مقطعی و کوتاهمدت موفق جلوه کند اما با نگاه کلاننگر و در تناسب با اصل حفظ هویت اجتماعی مبتنی بر رابطه ولایی، گونهای اعوجاج و انحراف تلقی میشود. تاکید مقام معظم رهبری درباره لزوم حفظ اتحاد و تقدم منافع کلان جامعه بر منافع جناحی و تقابلهای بینفردی را نیز میتوان ذیل همین اصل سیاستی بازخوانی کرد: نکته بعدی در باب منافع ملی، مساله اتحاد دلهای مردم است؛ اتحاد عزمها و ارادههای مردم است. ما در این زمینه متأسفانه مشکلاتی داریم، عقبافتادگیهایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملیمان اختلال ایجاد میکنیم. همه ما در این غفلت شریکیم؛ همه ما وظیفه داریم که وحدت ملی را، اتحاد مردم را، اتحاد مردم و مسؤولان را حفظ کنیم؛ روزبهروز آن را تقویت کنیم؛ این سیاست قطعی نظام جمهوری اسلامی از روز اول بوده است.
امام بزرگوار از روز اول روی یکی از چیزهایی که همیشه تکیه میکرد، مساله «اتحاد» بود. بعضیها با یکدیگر سر مسائل جناحی، مسائل سیاسی اختلاف پیدا میکردند، حضرت امام رضواناللهعلیه به اینها نهیب میزد و میگفت: «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید».2
اختلاف فکری، سلیقهای و روشی در جامعه امری مبارک است و تفاوتها زمینهساز خلاقیت بوده و کنترلگر و اصلاحکننده روند حرکت عمومی است اما همه اختلافات باید طبق سیاست اتحاد و پیوند ایمانی بروز و ظهور یابد. نفرتپراکنی، تخریب، تقابل و دشمنی در جامعه ممنوع است، چرا که به گسست این پیوندها میانجامد و متاسفانه یکی از مشکلات فعلی جامعه ما کمتوجهی و غفلت از این اصل اساسی است. ارزیابی هر کنش اجتماعی مبتنی بر ملاحظه ۲ امر به صورت همزمان و توأمان است: اول میزان اصلاحگری و نسبت آن با دیگر متغیرهای اجتماعی موثر در ایجاد آسیب مورد نظر، یعنی در نظر گرفتن اینکه کنش اصلاحی جامع و همهجانبه باشد و تکبعدی نباشد. دوم اینکه همراستا با سیاست گسترش پیوندهای ایمان برنامهریزی شده باشد.
---------------------------
1 - مجموعه آثار شهید مطهری، کتاب ولاءها و ولایتها، ج 3، ص 260.
2 - بیانات - 1403/1/1
ارسال به دوستان
امکان طرح وحدت ملی در جمهوری اسلامی
محمدوحید سهیلی: یکی از اموری که در دیدار نوروزی رهبر معظم انقلاب مورد تاکید قرار گرفت مساله وحدت بود که کاربست آن در کنار صفت ملی برخی را بر آن داشت چنین تصور کنند جمهوری اسلامی رو به سمت عرفی شدن دارد. در این نگاشته تلاش داریم در این خصوص نکاتی را طرح کنیم.
اشاره به وحدت ملی برای برخی تداعیکننده عدول از دین به عنوان امری قدسی به امری عرفی همچون ملیت و ایرانیت است. به لحاظ تاریخی در دوره پهلوی این عدول نخستین بار شکل گرفت. طرح ناسیونالیسم و ارجاع وحدت ایرانیان به ایران باستان قرار بود جایگزین دین بهعنوان عامل وحدت و پیوند ایرانیان باشد. ناسیونالیسم با پشتوانه تفکرمدرن بهوجود آمد به عبارت بهتر ناسیونالیسم و ایدئولوژیهای همزاد آن تحقق تفکر جدید در امر سیاست هستند. یعنی مذهب اصالت بشر در سیاست بهصورت ناسیونالیسم و لیبرالیسم درمیآید. ناسیونالیسم، دعوت توأم با کوشش برای احراز قدرت و تأسیس دولت ملی از طریق افاده صورت غربی به ماده رسوم و آداب قدیمی قومی است. مردم در اقوام و قبایل گذشته، به وحدت قومی و قبیلهای، خودآگاهی نداشته و خود را در ایجاد وحدت شریک نمیدانستهاند و حالآنکه وحدت ملی که باید جای وحدت ازهمگسیخته سابق را بگیرد، حول کوشش و کشش آدمی برای نیل به قدرت میگردد. وحدت سابق در تعلق به یک امر ثابت بوده است و به این جهت بهآسانی دستخوش تغییر و آشفتگی نمیشد.1 ناسیونالیسم که در ابتدای پیدایش هر نوع بستگی را مردود میدانست و در همهجا تفرقه و جدایی میدید، یا به عبارت دیگر تمام وجوه وحدت و اتحاد را نفی میکرد تا وحدت ملی را به جای آن قرار دهد، لااقل در خارج از مناطق غربی، برهمزننده وحدت بود و تخم تفرقه میپراکند و یکسانی و یکنواختی و سردی و دوری و تنهایی و تقلید را وحدت میانگاشت2 اما در ایده جمهوری اسلامی، جمهوریت و اسلامیت در دیالکتیک با یکدیگر قرار دارند و منجر به تولد وضع جدیدی میشوند. رهاورد این وضع جدید جهان اجتماعی است که ذیل آن مفاهیم مختلف بازسازی میشوند، لذا وحدت ملی را باید در این چارچوب ادراک کرد. به تعبیری ذیل جهان اجتماعی انقلاب اسلامی که محصول وضع دیالکتیکی جمهوریت و اسلامیت است؛ معنای جدیدی از وحدت ملی حاصل میشود که مبنای آن دینی و اسلامی است.
مساله وحدت در اندیشه اسلامی، مساله تبدیل شدن «من»ها به «ما» بهعنوان یک اصل اخلاقی انسانی است. با استقرار کثرتگرایی بیشتر مردم عدم قطعیت را تجربه میکنند و احساس گمشدگی در یک جهان آشفته و گیجکننده را دارند،3 بنابراین این تکثرها باید در یک نقطه به وحدت برسند و این یک اصل اساسی در زندگی انسانی است. از این رو نیز در کتابهای تاریخ ادیان میگویند یک جمله است که در تمام ادیان عالم، اعم از ادیان بسیار قدیمی و ادیان جدیدتر که اسلام را جزو ادیان جدیدتر باید حساب کرد وجود دارد و آن جملهای است که در تعبیرات اسلامی ما به این صورت آمده: «اَحبِب لِغَیرکَ ما تُحِبُ لِنَفسِک و اَکرِه لَه ما تُکرِه لِنَفسِک»؛4 برای دیگری آن را بپسند که برای خود میپسندی و برای دیگران آن را مپسند و ناپسند به شمار که برای خود ناپسند میشماری.
افعال انسان را به ۲ گونه جوارحی و جوانحی تقسیم میکنند. افعال جوارحی یا همان افعال جسمانی یا بیرونی، افعالی هستند که به نحو کامل در اختیار انسان قرار دارند. آدمی میتواند به صرف اراده لیوان آبی را از زمین بردارد اما افعال جوانحی یا افعال قلبی و درونی، از این سنخ افعال نیستند. آدمی نمیتواند به صرف اراده عاشق شود، احساس همدلی نسبت به کسی داشته باشد و ... بلکه برای این موضوع باید مقدمههایی را طی کرد تا بتوان یک فعل قلبی داشت. دوست داشتن نیز از جمله همین افعال است. حال اما شرط امکان اتحاد و دوستی «من»ها و شکلگیری «ما» چیست؟ شهید مطهری برای پاسخ به این پرسش به سنت عرفان اسلامی و حکمت متعالیه بازمیگردد. «من» بدون آنکه قبلاً تبدیل به «او» شده باشد تبدیل به «ما» نمیشود. راه «ما» شدن «من»ها این است که اول «من»ها او شوند، یعنی ایمان به خدا پیدا شود. قرآن به این حقیقت در آیه 64 آلعمران چنین اشاره میکند: «قُل یا اهَلَ الِکتابِ تَعالَوا الی کَلِمَه سواءِ وَ بَینَکُم الا نَعبُدَ الاالله وَ لا نُشرِکَ بِهِ شَیئاً وَ لا یَتخِذَ بَعضاً ارباباً مِن دُونِ اللهِ» این جمله حتی از تکثر در میان مسلمین فراتر میرود و نقطه شکلگیری «ما» را در مواجهه با دیگری غیرمسلمان مورد توجه قرار میدهد. حقیقتی که نه از «من» است و نه از تو، نه از ماست و نه از شما، حقیقتی است که از «ما»ی به معنای اعم است؛ ما و شما هر دو در او شریکیم و «او»، «ما» و «شما» هر 2 را دربرمیگیرد. اگر انسان به او تعلق پیدا کند، تعلق به یک امر محدود نیست که مرزساز و منساز باشد. این موضوع که جنبه تعالی دارد، دیگر پول نیست تا اگر من به او تعلق داشته باشم، شما هم به او تعلق داشته باشید جنگ و نزاع صورت گیرد، بلکه حقیقتی است که میتواند در آن واحد همه را در خودش جمع کند.5
این امر کلیت و شمولی همهجانبه دارد و نامتناهی است. مصداق این امر خداوند (الله) است و ایمان به او، این اتحاد و «ما» شدن را تضمین میکند. وقتی او شدیم یعنی این منیت «ما» در مقابل او از بین رفت و همه یکرنگ شدیم، آن وقت است که میتوانیم همه ما باشیم. آن حقیقتی که متعلق همه است و برخلاف زبان، نژاد، سرزمین و... تحت انحصار گروهی نیست. این حقیقت یعنی «او» در امر قدسی و دینی تجلی یافته است. تاریخ انسان ایرانی نیز نشان از دینی بودن انسان ایرانی میدهد. در نتیجه بهترین الگوی وحدت ملی نه در ذیل ناسیونالیسم، بلکه ذیل ادبیات دینی و «او» قدسی ممکن میشود. به تعبیر «هربرت مید» نقش دینی بالقوه جهانشمول است و میتواند وحدتی مستحکم را بنا نهد اما فرآیند تبدیل «من» به «ما» در ذیل «او» به صورت یکدفعه و انفجاری نیست، بلکه این امر نیازمند سلوک و به تعبیری فرآیند اجتماعی در جهان مدرن است. محصول این سلوک و فرآیند نیز دستیابی به سیاست، اقتصاد و دیگر نهادهای اجتماعی است.6 این سلوک نیز بر محور گفتوگو پیرامون آن حقیقت متعالی یا «او» میچرخد.
در این معنا که افراد یک جامعه بهعنوان «من»های منفرد به «ما» بر اساس گفتوگو پیرامون «او» تبدیل میشوند، تا حد زیادی واسطهگری مردم در امر اجتماعی نیز روشن میشود. امر سیاسی و قدرت نمیتواند بدون حضور «من» رقم بخورد و تا این «من»ها به «ما» تبدیل نشوند، قدرت و نظم سیاسی مستقر نمیشود، لذا الگوی سیاسی مردم سالاری رقم میخورد و این مردمسالاری چون بر اساس معیار «او» متعالی است، پس یک مردمسالاری دینی است. توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی به حفظ اتحاد در رقابتهای سیاسی و طبیعی بودن اختلاف فکری، اختلاف سلیقه و اختلاف سیاسی در یک کشور از همین باب است. در عرصه اقتصاد نیز بدون «ما»، نهاد اقتصاد به ثبات نمیرسد. نکته حائز اهمیت آن است که به تعبیر هربرت مید، نقش اقتصادی نیز مانند نقش دینی جهانشمولی بالقوه دارد و لذا این 2 قدرت را در اجتماع انسانی سازمان میدهند. پس هرچند مشکلات امروز ما در حوزه اقتصادی است و این باعث شده مقام معظم رهبری سالها از شعار اقتصادی برای تعیین راهبرد آن سال استفاده کنند اما راهحل در فرمولهای ریاضی بنیاد اقتصادی نیست، بلکه باید به سمت اقتصاد فرهنگی حرکت کرد. اقتصاد فرهنگی نیز به معنای توجه به وجه نحوه تکوین «ما»ی انسان ایرانی و نسبت آن با روابط اقتصادی
است.
----------------------------------------
1- https://www.mehrnews.com/news/2460275
2 - همان
3 - فورشت، اینگر، رستاد، پل، درآمدی بر جامعهشناسی دین، مجید جعفریان، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1394، ص 192
4 - بحار الانوار: ۷۷/۲۰۳/۱
5 - مطهری، مرتضی، تجلی پیام، 564
6 - فورشت، اینگر، رستاد، پل، 1394، ص 147
ارسال به دوستان
آشناییزدایی از میراث قومی
علی عسگری: امروز با حضور گسترده شبکههای مجازی، تصویر رسانهای از مفاهیم و مقولهها گاه به گونهای دچار اعوجاج شده که دیگر با اصل آن نیز همخوان نیست. از جمله این مفاهیم، قوم و قومیت است. برای درک بهتر این موضوع تنها کافی است لحظهای چشمان خود را بسته و نام یک یک اقوام ایرانی را در ذهن خورد مرور کنید. کرد، لر، بلوچ، عرب، ترک، ترکمن و ... نام هر یک از این اقوام چه اموری را به ذهن شما متبادر میسازد؟ به احتمال زیاد عموم ما هنگام شنیدن نام هر یک از این اقوام لباس محلی، گویش، رقص، آواز، صنایع دستی و غذاهای محلی را در ذهن خود حاضر میسازیم. اگر میخواهید بدانید چرا اقوام ایرانی در امور فوق تعریف شدهاند کافی است این بار چشمان خود را باز کرده، نام هر یک از اقوام را در یک موتور جستوجوگر وب وارد کنید. عموم تصاویر پیرامون اقوام ایرانی مرتبط با رقص، آواز، ساز، لباس محلی، غذا و ... خواهد بود. اما مساله کجاست؟ چرا این تصویر از اقوام ما در اذهان شکل گرفته است؟ اصلا یکمرتبه به عقبتر بازگردیم، این تصویر دارای چه مشکلی است؟
برای پاسخ به سوالها از همین سوال آخر شروع میکنیم. هر یک از این مقولههای مورد نظر (لباس، رقص و...) به طور قطع بخشی از هویت و میراث فرهنگی اقوام ایرانی هستند که کسی نیز در حفظ و حراست از آنها هیچ شکی ندارد. نکته اما آنجاست که تصویر فوق تمام حقیقت اقوام ایرانی را شامل نمیشود، بلکه بخش اندکی از آن را پوشش میدهد، لذا وقتی ما جزء را به جای کل جا بزنیم، طبیعتا ذهنیت غلطی را در خود نسبت به آن موضوع شکل دادهایم. چندی پیش و به طور اتفاقی سخنرانی یک ماموستای اهل سنت پیرامون حجاب زنان کرد را مشاهده کردم. سوز کلامی که از عمق وجود وی و به واسطه اعتقادات دینی او برخاسته بود، ناخودآگاه برای من گیرا عمل کرده و وقتی به خود بازگشتم این احساس را داشتم که من و او با وجود تمام تفاوتها در لباس، گویش، مذهب و ... تا چه میزان به هم در این موضوع نزدیک هستیم. با اندکی جستوجو میتوان دهها و صدها مورد دیگر از این اشتراکات دینی در میان اقوام مختلف ایرانی را یافت که از اساس ریشههای همدلی و همراهی را اینها شکل دادهاند. اگر بخواهیم جای دوری نرویم باید گفت همین رمضان و عید فطر از جمله همین سرمایههای قومی و دینی ما هستند که همه اقوام ایرانی را بر سر یک سفره واحد قرار داده و همدل میکند. در حقیقت دین، سازههای اجتماعی در میان اقوام کشور ما را به گونهای سامان داده که همگی همسو، دانههای یک نخ تسبیح را شکل دهند. امروز اما سرمایههای قومی، میراث قومی، فرهنگ قومی و مفاهیمی از این دست، با سانسور بیش از 90 درصد این فرهنگ عمیق و غنی قومی که اتفاقا برخاسته از ارزشهای دینی نیز بوده، قومیت را برای ما در رقص، آواز، غذا، لباس و صنایع دستی خلاصه کرده است.
در اینجا باید به پرسش پیشین بازگردیم. چه شد که اقوام ما به صنایع دستی فروکاسته شدند؟ ریشه این موضوع را باید در طرحهای توسعه جستوجو کرد. نخستین طرحهای توسعه در دهه 60 قرن بیستم میلادی مطرح شد. توسعه در این دهه و دهه بعد را میتوان ذیل نظریه نوسازی صورتبندی کرد. نظریه نوسازی به دنبال نفی تکثرهای مختلف قومی، تلاش داشت تا با قالب زدن جهان توسط یک مدل از سبک زندگی، همه را در متن شهرهای صنعتی و بدون تعلقات قومی قرار دهد. چنین تلاشی میرفت تا با حذف سرمایههای قومی، زبانهای محلی، هویتهای قومی و... یک نوع همسانی را در قالب ملیت حکمفرما کند. چنین رویکردی به توسعه اما طبیعتا منجر به واکنش منفی در میان خردههویتهای قومی میشد. به دنبال تغییر در پارادایمهای توسعه، نهایتا الگوهای توسعه مبتنی بر حکمرانی خوب، هزاره سوم و... بر آن شدند که قومیتها را هم در فرآیند توسعه ملی و جهانی مشارکت دهند. در این میان اما آنچه توانایی تبدیل شدن به کالا را داشت به خدمت گرفته شد. در حقیقت آنچه از اقوام میتوانست در قالب کالا درآمده و به صنعت تولید و مصرف کمک کند به خدمت گرفته شده و دیگر بخشهای هویتی قومی در قالب حس نوستالژیک و با رویکرد موزهای، از متن زندگی بیرون شد. لذا در بازتولید تصویر رسانهای از اقوام نیز روابط اجتماعی، ارزشهای فرهنگی، آداب و رسوم و دهها مورد دیگر نادیده انگاشته شده و اقوام ایرانی به موجودیتهای رقصنده و آوازخوانی فروکاسته شدند که گویی در سبد هویت قومی آنان جز رقص و آواز چیز دیگری یافت نمیشود.
اگر بخواهیم این نگاشته را به نقطه جمعبندی برسانیم باید بگوییم در کشور ما مساله وحدت ملی بهشدت مورد نیاز و توجه است. رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار نوروزی خود به این موضوع اشاره داشتند که نشان از دلمشغولی ایشان در اینباره دارد. طبیعتا اگر نگاه خود به میراث فرهنگی اقوام ایرانی را اصلاح کنیم، متوجه خواهیم بود که جمهوری اسلامی تا چه میزان با اقوام ایرانی توانایی همراهی و همدلی را دارد. سرمایههای دینی مشترک همچون نخ تسبیحی است که همه گروههای مختلف قومی را به یکدیگر پیوند میزند. حجاب، حج، رمضان، فطر، نماز، حیا، عفاف، خانواده و دهها مورد دیگر همگی یک زبان گفتوگو و همدلی میان اقوام مختلف ایرانی هستند. با چنین تصویری میتوان به نحو واقعیتر به مقوله اتحاد ملی و اتحاد دلهای مردم فکر کرده و برای آن برنامهریزی کرد.
در انتها هرچند این موضوع روشن است اما برای تذکر مجدد باید یادآوری کرد هدف این نوشتار نفی و طرد توجه به لباس، گویش، رقص، آواز، غذا و... قومی نیست، بلکه مساله اصلی این است که ضمن توجه به مقولههای فوق به عنوان میراث فرهنگی قومی باید اقوام ایرانی را در کلیت خود مشاهده کرد و نه به صورت ناقص و تکهتکه شده، لذا در کنار جشنوارههای مختلف لباس، آواز و... قومی، بیمناسبت نیست اگر بگوییم لازم است که گردهمایی و همفکریهای قومی پیرامون مقوله خانواده و دهها مورد اشاره شده دیگر نیز داشته باشیم.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|