|
واکنش اهالی ورزش به پاسخ کوبنده ایران به رژیم صهیونیستی
استقبال قهرمانها از «وعده صادق»
در پی پاسخ کوبنده نظامی ایران به جنایات متعدد رژیم صهیونیستی، ورزشکاران و اهالی ورزش همپای سایر مردم استقبال چشمگیری از این واقعه مهم داشتند. روحالله رستمی، ملیپوش پاراوزنهبرداری با انتشار چند استوری در صفحه شخصی خود به این اقدام واکنش نشان داد. وی همچنین در گفتوگو با فارس، از شبی که این انتقام رخ داد به عنوان یکی از بهترین شبهای زندگی خود یاد کرد. همچنین با آغاز اردوی تیمملی دوچرخهسواری ردههای سنی پایه کشورمان در تهران، ۶۰ رکابزن حاضر در نخستین جلسه تمرینی خود در پیست دوچرخهسواری آزادی شعار «مرگ بر اسرائیل» سر دادند و از حمله کوبنده نیروهای نظامی کشورمان در برابر جنایتهای بیرحمانه رژیم صهیونیستی ابراز خوشحالی کردند. مهدی عباسی، ملیپوش گلبال نیز با انتشار یک ویدئو از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکر کرد و افزود: امیدوارم روزی برسد که ظلم و ستم از دنیا ریشهکن شود. میرشاد ماجدی، رئیس هیأت فوتبال استان تهران هم در واکنش به عملیات «وعده صادق» گفت: عملیات باشکوه و حمله موفق نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و در راس آنها سپاه پاسداران به مواضع رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی پاسخی قاطع به خباثتهای این رژیم جعلی بود. همچنین علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی گفت: حمله قاطع علیه رژیم صهیونیستی بار دیگر نشان داد دوران بزن در رو تمام شده است. ایران از قدرتهای برتر منطقه و جهان است و همه کشورها به این باور رسیدند که نباید با ایران با زبان زور و تهدید صحبت کنند، در غیر این صورت عواقب بدی در انتظار دشمنان اسلام و ایران خواهد بود. مهدی ترابی، ابوالفضل جلالی، شجاع خلیلزاده، محمد انصاری، حسین کنعانیزادگان، محمد ایرانپوریان و سامان فلاح نیز از جمله فوتبالیستهایی بودند که با انتشار استوری و متن در صفحات شخصی خود به انتقام سپاه پاسداران از رژیم صهیونیستی واکنش نشان دادند. هاشمیه متقیان، دارنده مدال طلای بازیهای پارالمپیک توکیو در رشته پرتاب نیزه نیز گفت: اتفاقات اخیری که در غزه افتاد دل تمام ورزشکاران را به درد آورد و در مقابل، حمله کوبنده سپاه پاسداران به رژیم کودککش و ظالم اسرائیل، جوابی قانعکننده بود که این اتفاق را به مردم شریف ایران و مقام معظم رهبری تبریک میگویم. الناز دارابیان، دارنده مدال طلای مسابقات پارادوومیدانی در رشته پرتاب دیسک در بازیهای آسیایی هانگژو نیز با انتشار ویدئویی گفت: برای مردم مظلوم غزه بسیار خوشحالم. پاسخ موشکی و پهپادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به رژیم کودککش صهیونیست باعث حس غرور و افتخار برای ملت ایران عزیز اسلامی است. سیدشهرام هروی، سرمربی تیمملی کاراته هم در واکنش به عملیات وعده صادق گفت: شب گذشته دلاورمردان نیروهای مسلح سیلی محکمی به صهیونیستها زدند و امیدواریم هرچه زودتر ریشه اسرائیل خشک شود و دنیا به آرامش برسد. همچنین محمدرضا رودکی، ملیپوش سابق جودو و آرش میراسماعیلی، رئیس فدراسیون جودو نیز با انتشار استوری در صفحه شخصی خود نسبت به اقدام تلافیجویانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واکنش نشان دادند. ارسال به دوستان
تعبیر قابل تأمل علامه جوادی آملی در ستایش انتقام از رژیم صهیونیستی
هم فتح قریب بود هم فتح مبین
آیتالله العظمی جوادیآملی در پیامی در پی عملیات مقتدرانه «وعده صادق» بیان کرد: فتوحاتی که قرآن وعده میدهد، بخشی از آنها به وسیله این عزیزان ما و این بزرگواران ما و این سرداران ما و این ارتشیها و سپاهیان گرانقدر ما انجام شد که حشر همه آنها با خاندان عصمت و طهارت باشد، این طلیعه فتح است. قرآن فرمود فتح قریب داریم، فتح مبین داریم، اما «إِذَا جَاءَ نَصْرُالله وَالْفَتْحُ»؛ اسرائیل جنایتکار باید بداند اینها فتح قریب است از یک سو، فتح مبین است از سوی دیگر، این دو، طلیعه امر را وعده میدهد اما فتح مطلق که نه به قرب متصف است نه به معین بودن متصف است، فتح مطلق است، فتحی است خانمانبرانداز، فتحی است که اسرائیل را ریشهکن میکند و غزه و امثال غزه را نجات میدهد و مقاومت را میپروراند و شهدای مقاومت را با شهدای کربلا محشور میکند، آن فتح مطلق است. این عزیزان با دقت نظامی از یک سو، با بررسی همه جوانب امنیتی از سوی دیگر، با هشدارهای قبلی از سوی سوم، با بیان کردن اینکه دیگر بار صهیونیست به فکر جرم و جنایت نسبت به جامعه اسلامی عموما و غزه و امثال غزه بویژه و نظام پربرکت و مقتدر جمهوری اسلامی بالاخص نیفتد، این کارها را دیشب انجام دادند: «بنازیم دستی که انگور چید/ مریزاد پایی که در هم فشرد». اگر این می است، این شراب طهور است، انگور را همین عزیزان چیدند، با دست اینها فشرده شد، با آن شراب طهور جامعه لذت میبرد و غزه عزیز یک شبی را به آسایش و آسودگی به سر میبرد. ارسال به دوستان
شبی که فلسطینیها روی پشتبام بودند و اشغالگران صهیونیست در پناهگاههای زیرزمینی
نور امید در فلسطین
گروه سیاسی: بامداد 26 فروردین تنها برای ایرانیها یک وهله تاریخی نبود، مردم سراسر منطقه غرب آسیا لحظاتی را به نظاره نشستند که حتی از خیال کمتر کسی گذشته بود. حالا آن شب تاریخساز برای بسیاری از مردم ایران و جهان مجسم شده است. فردای همان روز «لؤی بن کعب» یک کاربر عربزبان در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: «مهمترین واقعه درباره واکنش ایران به خوکهای اسرائیلی این است که برادران ما در غزه برای نخستینبار طی ۱۹۰ روز گذشته یک شب امن را پشت سر میگذارند». به نظر نگارنده این واقعه تاریخی و عملیات پیچیده را میتوان اینطور توصیف کرد: «شبی که فلسطینیها روی پشتبامها بودند و غاصبان سرزمینهای اشغالی در پناهگاهها».
آن شب برخی صدای پهپادها را شنیدند، برخی به نظاره رد موشکها نشستند و برخی دیگر بر پشتبامها، چشم به آسمانی دوختند که روزگاری با همه متعلقاتش از آن آنها بوده و حالا غصب شده است؛ آسمانی که روزگاری ستارهها در آن میدرخشید و پدرها هرکدام از آنها را به نام دخترانشان میزدند. مدتها بود آسمان سرزمینهای اشغالی برای فلسطینیها رعبآور شده بود و کمتر پدری به پسرش توصیه میکرد چشم به آسمان بدوزد. همه چیز از آن روز نکبت شروع شد و کار تا به اینجا کشیده شد.
سال 1978 را خاطرتان هست؟ همان روزهایی که فلسطینیها با سنگ از خجالت غاصبان در آمدند، حالا از آن روزها 46 سال میگذرد. روزهایی که کارگران فلسطینی توسط کامیون صهیونیست زیر گرفته میشدند و کسی تصور نمیکرد جرقههای یک خودباوری در فلسطین زده شده و بذر مقاومت در زمینهای فلسطین کاشته شده است. «انتفاضه» در فارسی به معنی خیزش است و در مفهوم به «حرکت جمعی برای تغییر یک وضعیت تحمیل شده» خیزش گفته میشود. «انتفاضه سنگ» به عنوان نخستین قیام مردم فلسطین برای بازپسگیری کشورشان شاید مهمترین نقطه عطف تاریخ فلسطین باشد. روزهایی که فلسطینیها با سنگ در برابر اسلحهها و تجهیزات صهیونیستها دست به قیام زدند و به لحاظ معادلات مرسوم غربی نوعی خودکشی برای هیچ تلقی میشد، همه میگفتند «سنگ» در برابر «تانک» هیچ برتری لجستیکی نخواهد داشت اما آیا آن 1300 فلسطینی که در انتفاضه نخست به شهادت رسیدند، مساله نابرابر را نمیدانستند؟ یقین دارم میدانستند چه چیزی در برابر آنها قرار دارد اما آنها آن روز در رویای پیروزی پا به میدان گذاشتند.
همه افرادی که در انتفاضه نخست شرکت کردند شاید بارها و بارها آرزوی داشتن یک موشک یا یک سلاح تاکتیکی را در ذهن خود پرورانده بودند. آن روزها گذشت تا اینکه «محمد الدره» ترسیده از اسلحه صهیونیستها و مضطرب از شلیکهای بیامان، در خیابان صلاحالدین در جنوب شهر غزه در کنار پدرش پشت یک مانع بتنی پناه گرفت. شاید در آن ثانیهها او به این فکر میکرد که اگر این سلاح در دست آنها بود، دیگر نمیخواستند فرار کنند و دیگران باید سنگر میگرفتند. آن ثانیههای تلخ توسط شبکه تلویزیونی فرانسه در تاریخ 30 سپتامبر 2000 ضبط و کودک 11 ساله قربانی گلولههای مستقیم غاصبان شد؛ کودک شهید شد تا نام و تصویرش یادآور انتفاضه دوم برای ما باشد.
تقویم ورق خورد... گاهی باید بیپرده نوشت؛ صهیونیستها یک راهبرد ثابت داشتهاند که در آن موفق هم بودهاند، یعنی همه سالهای اشغال فلسطین و همه روزهای کشتار کودکان و زنان بخشی از راهبرد رژیم صهیونیستی بوده است اما قربانی بودن که راهبرد مردم فلسطین نبوده است! لذا شما امروز تغییر راهبرد فلسطینیها را شاهد هستید. بذر دیروز مقاومت حالا نهال رو به رشدی است که فلسطینیها با آن انس گرفتهاند. از این رو باید از نو نوشت؛ باید لحظههای نو را وارد صفحات تاریخ کرد؛ باید تاریخ را بار دیگر ورق زد و تماشا کرد که شرایط فلسطینیها چطور تغییر کرده است. راستش روبنای تاریخی ماجرای فلسطین برای افکار عمومی جهان اینطور نوشته شده است: «صهیونیستها در دفاع از خود چند تروریست را کشتند». در بهترین حالت اگر نویسنده انصاف به خرج داده باشد اینطور نوشته است: «فلسطینیها چند دهه است در حال کشته شدن به وسیله سلاحهای اسرائیلی هستند». اما این واقع ماجرا نیست، حتی بخشی از ماجرا هم نیست. امروز باید از نو نوشت: «فلسطینیهایی که زمین آنها توسط صهیونیستها غصب شده بود، برای بازپسگیری سرزمینشان با سنگ قیام کردند. آنها با «رویای پیروزی» در برابر گلولههای صهیونیستها مقاومت کردند و امروز میتوانند در خیابانهای غزه با راکتهای «یاسین 105» مقابل تانکهای رژیم صهیونیستی بجنگند». این واقعیت تاریخ سرزمینهای اشغالی است که کمتر اشغالگری دوست دارد درباره آن بشنود.
24 آوریل 2024 مکمل تاریخ فلسطینیها شد. مبارزان مقاومت و مردم سرزمینهای اشغالی تاکنون با تفاسیر و تصاویری مواجه بودند که «رویای پیروزی» را برایشان دستنیافتنی القا میکرد. آن دسته از فلسطینیهایی که هنوز کلید به گردن میاندازند و هر روز به این میاندیشند که روزگاری به خانههای از دسترفتهشان بازمیگردند، با جلوههای کاذب «گنبد آهنین» و آزادی عمل «نیش آهنین» سرکوب میشدند. اینکه فلسطینیها در پشتبامهای خانههایشان فرار صهیونیستها را به نظاره بنشینند، تا قبل از عملیات «وعده صادق» تخیل بود. حتی برخی از آنها فرار صهیونیستها را تا پیش از عملیات 7 اکتبر یک خیال واهی میدانستند. اینکه فلسطینیها در صحن مسجد الاقصی بتوانند عبور موشکها به سمت دشمن را ثبت کنند و اینکه خیالشان راحت باشد که هیچکدام از جنگندههای صهیونیست توان گشت زدن در آسمان غزه را ندارند، یک رویای دستنیافتنی تلقی میشد. اینکه زنان ساکن فلسطین، صدای ضعف و استیصال کسانی را بشنوند که سالها جنایت کردهاند؛ اینکه مبدا جنایتها در پایگاههای نظامی در هم شکسته شود؛ اینکه هیجان زن فلسطینی در واژههای «یا حسین» متبلور شود و اینکه پدری دست خود را به سمت آسمان بگیرد و به کودک بگوید، نگران نباش اینها با ما هستند؛ تا همین اواخر همه رویا بود، نه امید.
اما همه این لحظات در یک شب خلق شد، در لحظهای تاریخی و حالا تصویر فردای مبارزه برای فلسطینیها یک خیال نیست، بلکه امیدی برای آینده است. مردم فلسطین حالا میدانند میتوانند از «گنبد آهنین» عبور کنند و خانههای خود را پس بگیرند. «نیش آهنین» در آن لحظه تاریخی صرفا یک ابزار بلااستفاده خواهد بود. در همین رابطه «بدر الولایه» با انتشار کلیپ فرود موشکهای ایرانی بر سر صهیونیستها نوشت: «دیگر نیازی به دیدن فیلمهای اکشن ندارید. موشکهای ایرانی رسیدند». این امید نه تنها در بین مردم فلسطین بلکه بین همه مردم منطقه شکل گرفته است. مردم کشورهای عربی که دولتهایشان، روزگاری در کمتر از یک هفته از رژیم صهیونیستی شکست خورده بودند و قدرت رژیم صهیونیستی را افسانهای میدانستند، حالا اینطور مینویسند: «افسانه اسرائیل و ارتش شکستناپذیرش به پایان رسید».
در همان روزهایی که گمانههای عادیسازی، مردم فلسطین را تحت فشار قرار داده بود و کشورهای منطقه چشم به قدرت نظامی رژیم صهیونیستی دوخته بودند، عملیات 7 اکتبر روی داد. این لحظهای بود که فلسطینیها توانستند چنان معادلات منطقه را ظرف چند ساعت به هم بریزند و هیمنه امنیتی رژیم صهیونیستی را در هم بشکنند که سالهای متمادی جبران نخواهد شد. حالا که موشکهای سپاه بر سر رژیم صهیونیستی فرود آمده، تصویر «عادیسازی فروریخته» را در ذهن یکی از کاربران عربزبان کاشته است. یک کاربر با نام عبدالله در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: «برخی عربها منتظر بودند رژیم صهیونیستی از آنها در برابر ایران دفاع کند اما پاسخ ایران به اسرائیل ممکن است بسیاری از مفاهیم را عوض کند. اسرائیل اول از همه به محافظت از خود نیاز دارد. این حمله ایران بیشتر از اینکه جنبه مادی داشته باشد، جنبه معنوی دارد».
ارسال به دوستان
امیرعبداللهیان درگفتوگو با وزیر خارجه آلمان:ادامه ماجراجویی اسرائیل با پاسخ گسترده همراه خواهد بود
دوباره میزنیم
دومین گفتوگوی تلفنی وزیر امور خارجه کشورمان و وزیر خارجه آلمان انجام شد. حسین امیرعبداللهیان در گفتوگوی تلفنی با همتای آلمانی خود، در تشریح عملیات مقتدرانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران عملیات حداقلی و دقیقی را علیه مراکز نظامی رژیم اسرائیل که از آنجا به سفارت کشورمان در دمشق حمله شده بود، انجام داد. وزیر امور خارجه کشورمان با تقبیح مواضع حمایتی آلمان از رژیم صهیونیستی، افزود: اگر رژیم اسرائیل بخواهد به ماجراجوییهای خود ادامه دهد، پاسخ متقابل، فوری و گسترده خواهد بود. امیرعبداللهیان تصریح کرد: هدف جمهوری اسلامی ایران هشدار به رژیم اسرائیل برای تفهیم پیامدهای ناشی از عبور از خطوط قرمز است. وی خاطرنشان کرد: امیدواریم تلاش آلمان به جای محکومیت اقدام مشروع ایران، متمرکز بر توقف جنگ در غزه و برقراری صلح و امنیت پایدار از مدیترانه تا دریای سرخ باشد. وزیر امور خارجه آلمان نیز در این تماس ضمن تاکید بر ضرورت انجام هر چه بیشتر گفتوگوها در این دوران پرمخاطره، اظهار داشت: تحولات اخیر باعث افزایش تلاطم شدید در منطقه شده و نشان میدهد تنشها رو به افزایش است، لذا معتقدیم تلاشهای مشترک ما باید متمرکز بر جلوگیری از گسترش دامنه تنش باشد. آنالنا بربوک افزود: ما هر روز تلاش میکنیم جنگ غزه پایان یابد و راه دستیابی به صلح پایدار نیز هموار شود.
ارسال به دوستان
اقتدار نظامی کشورمان در انتقام از رژیم صهیونیستی، بازارهای اقتصادی را از بلاتکلیفی خارج کرد و ثبات را به آنها بازگرداند
آرامش اقتصادی پس از توفان
گروه اقتصادی: تنشهای ژئوپلیتیک همواره تاثیر منفی بر بازارهای مختلف میگذارد و این یک اصل تجربهشده در ادوار مختلف است اما عملیات نظامی کشورمان علیه رژیم صهیونیستی و موشکباران اراضی اشغالی نهتنها باعث جهش قیمت ارز، سکه و طلا و سقوط بورس در کشورمان نشد، بلکه یک شرایط باثبات در آنها به وجود آورد. مساله آنجا بود که بازارها پیش از انتقام ایران در حالت بلاتکلیفی قرار داشتند و دلالان و سودجویان با استفاده از تورم انتظاری شکل گرفته در حال ماهیگیری از آب گلآلود بودند. حالا با اجرایی شدن این عملیات و نمایان شدن قدرت نظامی کشورمان بازارها در حال بازگشت به شرایط قبل هستند.
قیمت ارز در هفتههای اخیر با نوساناتی همراه بود و بعد از حمله رژیم صهیونیستی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوریه به اوج رسید. تا قبل از پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی، بازار طلا و ارز شاهد نوسانات لحظهای و رشد شدید قیمتها بودند. بازار از ترس درگیری بیشتر و احتمال آغاز جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی در 12-10 روز گذشته بشدت با افزایش قیمتها همراه بود اما بعد از پاسخ محکم ایران به اسرائیل، ورق در بازارهای ایران برگشت. بازارهای ارز، طلا و سکه در حالی از دیروز با روند کاهشی و افزایش فروشندهها به فعالیت خود ادامه میدهند که دلالها و سفتهبازان که صبح یکشنبه بعد از پاسخ ایران به اسرائیل انتظار دلار 75 هزار تومانی را داشتند، میگفتند دلاری که صبح 70 هزار تومان را رد کرد الان به زور 6۵ هزار تومان خرید و فروش میشود!
قیمت سکه در بازار متشنج پیش از نمایش اقتدار نظامی ایران در منطقه و جهان به 46 میلیون هم نزدیک شده بود ولی دیروز به کانال 42 میلیون تومان بازگشت. قیمت هر گرم طلای 18 عیار نیز که به 4 میلیون تومان رسیده بود با بازگشت آرامش به بازار به 3 میلیون و 600 هزار تومان رسید و فعالان بازار طلا پیشبینی میکنند در صورتی که آرامش برقرار باشد و درگیری نداشته باشیم، قیمت طلا به 3 میلیون و 400 هزار تومان هم بازمیگردد.
بازار سرمایه هم از صبح دیروز با پایان یافتن تنشهای منطقهای و آرامش نسبی در فضای سیاسی، به رنگ سبز درآمد و با افزایش قابل توجه تقاضای خرید مواجه شد. همانطور که از تابلوی قیمتی بازارهای ارز، طلا، سکه و سرمایه مشخص است، نمایش اقتدار نظامی و ملی کشورمان در منطقه و دنیا و پاسخ محکم به اسرائیل توانسته مقدمات بازگشت آرامش و ثبات اقتصادی را فراهم کند و انتظار میرود بعد از این با سیاستهای اقتصادی مناسب، مقدمات بازگشت آرامش اقتصادی و ثبات قیمتها هم در بازارها فراهم شود.
تحولات ارزی حکم علامت دیگر بازارهای اقتصادی را دارند و طبق قانونی نانوشته بین مردم و فعالان اقتصادی، تحولات نرخ ارز مسیر قیمتها در دیگر بازارها از جمله کالا و خدمات را مشخص میکند. از آنجا که تغییر محسوسی در متغیرهای بنیادین تعیینکننده نرخ ارز ایجاد نشده است، میتوان ریشه تحولات اخیر بازار غیررسمی ارز را عوامل تحریککننده تقاضای ارز به صورت سفتهبازی و تقاضای احتیاطی دانست.
به طور مسلم شوکهای برونزا به صورت منازعات سیاسی و نظامی منطقه، حمله تروریستی رژیم غاصب صهیونیستی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق که در واقع خاک کشورمان محسوب میشود و انتظار عکسالعمل بازدارنده از سوی ایران به این رژیم و ابهاماتی که نسبت به عکسالعملهای زنجیرهای مرتبط وجود دارد، از جمله عوامل تحریککننده تقاضای ارز در بازار غیررسمی طی روزهای اخیر بوده است، ضمن اینکه در سمت عرضه نیز شکلگیری انتظارات افزایشی درباره نرخ ارز، ناشی از عوامل یادشده، موجب کاهش عرضه در این بازار شده است، بنابراین جهش روزهای اخیر نرخ ارز در بازار غیررسمی ریشه در عوامل روانی و انتظاری دارد که نقطه شروع آن منازعات سیاسی و نظامی بوده است. در این بین نباید از اقدامات برخی افراد و گروههای سودجو که با شایعات و تشدید جو روانی منفی از طریق شبکههای مجازی به قصد انتفاع بیشتر از شرایط نااطمینانی موجود انجام میشود نیز غافل شد.
* عملکرد کانالهای تلگرامی در دامن زدن به نوسانات نرخ ارز
همچنین تلاش و تکاپوی کانالهای تلگرامی برای تشدید نوسانات ارزی و نرخسازیهای کاذب موضوع مهمی است که نباید از آن غافل شد. بارها تأکید شده که نرخهای این کانالها نمیتواند مرجع و مبنایی برای قیمت ارز در بازار آزاد باشد اما باز هم برخی از افراد و بعضا کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس و اتاق بازرگانی و... به آنها استناد میکنند.
عملکرد و قیمتهای این کانالها بویژه در روزهای پرنوسان بازارها همواره با انتقاد جدی همراه بوده است. برای مثال روز قبل همزمان با استارت ریزش قیمتها در بازار ارز، قیمت دلار در کف بازار روی کانال 66-65 هزار تومان نوسان داشت ولی قیمت این کانالها برای دلار 68 هزار تومان درج شده بود! معمولا کانالهای تلگرامی دلار را 2 هزار تومان گرانتر از بازار قیمتگذاری میکنند.
نکتهای که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که بخش عمدهای از نرخسازیهای کانالهای تلگرامی معلول شرایطی است که سبب بروز اختلال و آشوب در بازار غیررسمی ارز نیز میشود. به عبارتی، وقتی فعالیت معاملهگران فردایی در کانالهای تلگرامی تا پاسی از شب ادامه مییابد در حالی که بازار غیررسمی و رسمی ارز تعطیل است، تنها عاملی که میتواند به نرخسازی در این معاملات منجر شود اخبار و شایعاتی است که در رابطه با تحولات سیاسی و عوامل انتظاری بین معاملهگران در جریان است.
اینکه کارشناسان و فعالان اقتصاد در تحلیل خود به نرخهای کانالهای تلگرامی مراجعه میکنند باید به این نکته توجه داشته باشند که تصمیمها و تحلیلهای آنها بشدت متاثر از عوامل روانی و هیجانی است و عوامل بنیادین نقش معناداری در تصمیمات آنها ندارد. در این راستا و در پی چالشهای ایجادشده ناشی از گسترش معاملات فردایی ارز، بهویژه در بستر کانالهای تلگرامی، در سالهای اخیر پیشنهادهایی درباره راهاندازی بازاری برای معاملات ابزارهای مشتقه ارزی و تعریف سازوکار رسمی و قانونی برای معاملات فردایی، مطرح شده است.
نکته مهم در این زمینه وجود پیششرطها و الزاماتی است که بدون تحقق آنها، کارایی مشتقات ارزی به عنوان مکانیسمی برای کاهش ریسک نرخ ارز با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. در رابطه با موضوع مقابله با نرخسازی کاذب کانالهای تلگرامی توجه به این نکته ضروری است که این موضوع صرفا در حوزه اختیارات و وظایف بانک مرکزی نبوده و لازم است به عنوان یک اقدام مکمل در راستای محدودسازی و توقف مبادلات ارزی غیرواقعی در بستر این کانالها، اقدامات کنترلی دیگری نیز از سوی طیفی از دستگاهها و نهادهای حاکمیتی، متناسب با حوزه اختیارات و وظایف آنها در دستور کار قرار گیرد، هرچند بانک مرکزی به منظور مدیریت جریانهای مالی بازار غیررسمی ارز اقدامات گستردهای را در زمینه حکمرانی ریالی به انجام رسانده یا در دست اقدام دارد.
در مقوله حکمرانی ریال، مجموعه اقدامات و ابزارهایی برای استفاده از ظرفیتهای نظام پرداخت ریالی و اطلاعات موجود در تراکنشهای بانکی، به منظور افزایش امکان رهگیری تمام تراکنشهای ریالی اشخاص اعم از حضوری و غیرحضوری که از منظر عملیاتی به معنای تأمین بستری جهت تشخیص مبدأ، مقصد و هدف هر تراکنش ریالی است، برای رصد و کنترل جریانات ورودی و خروجی مالی تعبیه شده است. تکمیل زیرساختهای اطلاعاتی، قوانین و قواعد در نظامهای بانکی، مالیاتی، گمرکی، وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت، ثبت اسناد، ثبت احوال و مرکز اطلاعات در بانک مرکزی در دست پیگیری جدی قرار دارد. انتظار میرود با تکمیل زیرساختهای مورد نظر حجم عمدهای از این معاملات غیرشفاف مخل نظام ارزی و اقتصادی کشور آشکار و به این ترتیب زمینه برخورد مقتضی با آنها فراهم شود.
* در تلاطمهای ارزی، وظیفه بازارساز و سیاستگذار ارزی چیست؟
به طور کلی وظیفه سیاستگذار در چنین شرایطی تلاش در جهت برقراری و حفظ ثبات و آرامش در بازار ارز و کنترل انتظارات تورمی است. اقداماتی که در این زمینه میتواند انجام شود در افق زمانی کوتاهمدت و میانمدت قابل پیگیری است.
طبق اعلام قبلی مسؤولان بانک مرکزی، این بانک در راستای برقراری ثبات اقتصاد کلان مجموعه سیاستهایی را از اسفند سال 1401 تحت عنوان سیاستهای تثبیت حول ۳ محور «پیشبینیپذیر کردن اقتصاد و بازار ارز»، «کنترل رشد نقدینگی» و «تنظیمگری بازارها» در دستور کار قرار داد و طبق گفتوگوی تلویزیونی اخیر رئیس کل بانک مرکزی، قرار است اجرای سیاستهای مزبور در سال 1403 نیز تداوم یابد.
همچنین طبق اظهارات قبلی، تقویت حکمرانی ریال به منظور مدیریت جریانهای مالی و سرمایهای مرتبط با بازارهای دارایی، از جمله ارز و طلا نیز با قوت در بانک مرکزی در دست پیگیری است، ضمن اینکه بانک مرکزی از مسیر 1- تهیه و تنظیم برنامه پولی برای کنترل رشد نقدینگی و پایه پولی برای سالهای 1401 و 1402؛ 2- اتخاذ سیاستهای پولی آیندهنگر درباره کنترل رشد کلهای پولی و تنظیم مناسب نرخهای سود، 3- کنترل رشد ترازنامه بانکها و اصلاح نظام بانکی و 4- مدیریت انتظارات تورمی و ثبات بازارهای مالی و دارایی، به دنبال کاهش مخاطرات تورمی رشد نقدینگی بوده است.
به تبع این اقدامات، نرخ رشد نقدینگی در پایان سال 1401 معادل 31.1 درصد تحقق یافت که نزدیک به مقدار رشد هدف (30 درصد) قرار داشت همچنین نرخ رشد نقدینگی در پایان سال گذشته به 24.3 درصد رسید که به میزان 0.7 واحد درصد نیز نسبت به رقم هدفگذاری کمتر بوده و در مقایسه با ابتدای سال گذشته این متغیر به میزان 8.8 واحد درصد کمتر شد.
گفتنی است متوسط رشد نقدینگی کشور در بازه زمانی 20 ساله منتهی به 1402 معادل 28.5 درصد است که این ارقام حاکی از آن است که رشد تحققیافته نقدینگی در سال گذشته نسبت به متوسط بلندمدت به میزان قابل توجهی بهتر شده که به عنوان یک راهکار میانمدت برای حفظ ثبات در بازار ارز، تداوم سیاستهای تثبیت اقدامی مطلوب ارزیابی میشود.
باید یادآور شد که سیاستهای تثبیت صرفا ناظر بر سیاستهای اقتصاد کلان نبوده و مجموعهای از سیاستها و اقدامات در حوزههای اجتماعی، سیاست خارجی، حکمرانی سیاسی و... نیز باید پایهریزی شود تا حوزههای مختلف و به طور خاص اقتصاد یک کشور بتواند در مقابل شوکهای وارده مقاوم باشد.
* چرا کالاها و خدمات با دلار گران بهدست مردم میرسد؟
طبق اعلام رئیس کل بانک مرکزی، سال 1402 بیش از 69 میلیارد دلار ارز در بازار رسمی برای بخشهای مختلف اقتصادی تامین شده که در مقایسه با رقم سال 1401، 5.9 درصد افزایش را نشان میدهد و حدود 25 درصد تامین ارز کشور در سال 1402 با نرخ ترجیحی (28500 تومان) انجام شده که عمدتا صرف کالاهای اساسی و ضروری، نهادههای دامی، مواد اولیه و تجهیزات پزشکی و دارو شده است.
بررسیها پیرامون تخصیص ارز با نرخ ترجیحی و تاثیر آن بر قیمت کالاهای مشمول (مستقیم و غیرمستقیم) نشان میدهد درحالیکه نرخ دلار بازار غیررسمی در هفته منتهی به 25 اسفند 1402 نسبت به مدت مشابه سال 1401 حدود 29.9 درصد رشد داشته، برخی اقلام کالایی نظیر گوشت قرمز، گوشت مرغ، قند و شکر، چای و تخممرغ با افزایش قیمتی به مراتب بالاتر از نرخ رشد دلار در بازار غیررسمی مواجه بودهاند. در حالی که قیمت خردهفروشی کالاهایی نظیر انواع روغن نباتی در دوره مورد بررسی حتی با کاهش همراه بوده و قیمت خردهفروشی گروه حبوبات حدود 27.3 درصد بود که به میزان 2.6 واحد درصد کمتر از نرخ رشد دلار در بازار غیررسمی بوده است.
در رابطه با تخصیص ارز با نرخ ترجیحی لازم به اشاره است که اساساً نرخ ارز 28500 تومان برای هر دلار و معادل آن برای سایر اسعار، نرخی برون آمده از معاملات در بازار ارز نیست، بلکه نوعی سیاست حمایتی است که دولت در نهایت به منظور حمایت از معیشت مردم در پیش گرفته است.
به گفته برخی کارشناسان، چنانچه این سیاست کنار گذاشته شود بدون تردید اقلام اساسی، ضروری و دارویی با قیمتهایی به مراتب بسیار گرانتر از شرایط کنونی به دست مصرفکننده میرسد. اما اینکه قیمت کالاهای مشمول ارز ترجیحی با نرخهای دلار بازار غیررسمی به دست مصرفکننده میرسد میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. از جمله افزایش قیمت در بازارهای جهانی، کاهش تولید و عرضه برخی کالاهای نهایی در داخل، افزایش قیمت سایر نهادههای تولید از جمله حقوق و دستمزد، کمبود مقطعی برخی کالاها در بازار ناشی از تاخیر در عرضه آنها به بازار، کاهش میزان تولید نهادههای تولید برخی کالاها در داخل، چالشهای ناشی از خشکسالی، مشکلات تنظیم بازار برخی کالاها و نهادههای تولید آنها، قاچاق خروجی کالا و شکلگیری انحصار در واردات و قیمتگذاری کالا و... . برخی استدلال میکنند حالا که کالاها در بازار با نرخ بازار غیررسمی عرضه میشود پس باید ارز ترجیحی حذف و ضمن تعدیل نرخ تامین ارز کالاهای غیراساسی به قولی رانت حذف شود.
در این رابطه باید به این نکته توجه داشت که تعدیل نرخ ارز بازار رسمی باعث کاهش یا حذف شکاف بین نرخهای بازار رسمی و غیررسمی نمیشود و حتی میتواند نرخ بازار غیررسمی را نیز افزایش دهد. در این صورت کالاها با نرخهای بالاتری به دست مصرفکننده میرسد.
* توصیه به مردم
طبق توصیه کارشناسان اقتصاد، آنچه آحاد مردم و به طور خاص فعالان اقتصادی باید در تصمیمگیریهای مالی و اقتصادی خود با توجه به تحولات بازار ارز و نرخ ارز، مد نظر قرار دهند آن است که توجه داشته باشند ریشه التهابات جاری بازار ارز همانطور که قبلا اشاره شد، عوامل هیجانی و روانی است که بر نرخ ارز تاثیری گذرا دارند.
دستکم تجربه سالهای دهه 1390 شمسی و حتی مرور تحولات سالهای اخیر حاکی از آن است که به محض فروکش کردن جو روانی و شکلگیری چشمانداز مثبت درباره تحولات حوزه سیاست خارجی، موجی از فروش داراییهای مالی، بویژه ارز و طلا شکل میگیرد و متضرر اصلی این ماجرا تنها مردم خواهند بود و دلالان ارز تنها منتفع این
شرایط هستند.
ارسال به دوستان
خشم مسلمانان از اقدام اردن در رهگیری پهپادهای ایران در عملیات «وعده صادق»
ملک خیانت
گروه بینالملل: یکی از دولتهای عربی که همواره 2 ژست متفاوت نسبت به مساله فلسطین اتخاذ کرده، پادشاهی اردن است. ملکعبدالله دوم پادشاه این کشور مانند پدرش حسین همواره داعیه این را دارد که خادم و تولیت مسجدالاقصی و حامی فلسطینیان است اما موارد متعددی وجود دارد که دولت این کشور ضد منافع مردم فلسطین و کشورهای اسلامی عمل کرده که نمونه آخر آن رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی است که به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک شده بود.
یک روز بعد از حمله موشکی ایران به سرزمینهای اشغالی، یک رسانه عبری فاش کرد اردن در رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی نقش داشت و تعدادی از آنها را که از اردن به سمت سرزمینهای اشغالی در راه بودند با پدافند هوایی و جنگنده رهگیری کرد. همین موضوع سبب شد انتقادهای تندی از سوی کاربران مجازی در جهان عرب و برخی کشورهای اسلامی متوجه دولت هاشمی اردن شود.
ملک عبدالله دوم فرزند ملک حسین پادشاه اردن که نام این کشور را هم به اسم خاندان سلطنتی یعنی هاشمی تغییر داده همواره گفته است حامی مردم فلسطین و مسجدالاقصی است. حتی در چند ماه اخیر تصاویر و فیلمهای زیادی از ملک عبدالله دوم و پسرش در لباس نظامی بر فراز آسمان غزه منتشر شده است که در حال پرتاب بستههای غذایی برای مردم این باریکه هستند.
اما این یک روی سکه خاندان هاشمی است. چند سال قبل روزنامه هاآرتص اسرائیل گزارشی منتشر و اسنادی محرمانه را فاش کرد. طبق این اسناد در جنگ یوم کیپور در سال 1973 نیروهای عرب به فرماندهی مصر، سوریه و عراق قصد داشتند غافلگیری بزرگی انجام دهند و تقاص 3 شکست قبلی را از اسرائیل بگیرند اما ملک حسین نقشه این عملیات را به کیسینجر وزیر وقت خارجه آمریکا لو میدهد و اسرائیلیها بعد از یک غافلگیری بزرگ متوجه عملیات اصلی میشوند و از ارتشهای عربی شکست نمیخورند. دومین بار که اردن با اسرائیل متحد شد به سال 1992 و پیمان عقبه بازمیگردد که امان با تلآویو روابط خود را عادی میکند و تولیت مسجدالاقصی هم به اردنیها میرسد، البته فلسطینیها هنوز تجربه و روز تلخ جمعه سیاه را فراموش نکردهاند که ملک حسین در عملیاتی بزرگ فلسطینیهای مبارز را از این کشور اخراج و به لبنان تبعید کرد.
در زمان معاصر هم یکی از افرادی که همواره بر تفرقه بین ایران و اردن اصرار دارد ملک عبدالله دوم است. او خالق واژه «محور شیعی یا هلال شیعی» در منطقه است. قصد اصلی پادشاه اردن از این واژه اختلاف بین ایران و برخی گروههای اهل سنت در منطقه بود. این کشور هم اما به تدریج تغییر رنگ و ترجیح داد نگاه تقابلی خود با اسرائیل را به رویکردی تعاملی بدل سازد. اردن هر چند در حمله سال ۱۹۹۰ عراق به کویت، طرف صدام را گرفت و به همین دلیل هم مورد خشم غرب قرار گرفت اما خیلی زود دریافت اشتباه سیاسی در تصمیمگیری اتخاذ کرده است و در نتیجه به سرعت سراغ صلح با اسرائیل رفت، در نتیجه ۲۱ ژوئیه ۱۹۹۱ موافقت خود را با طرح آمریکا مبنی بر شرکت در فرآیند صلح با اسرائیل اعلام کرد.
اردن البته همچنان نقش مهمی در معادلات فلسطین ایفا میکند اما دیگر برای اسرائیل تهدید به شمار نمیرود. این کشور حالا در همکاری سطح بالایی با تل آویو قرار دارد و موازنه منطقهای به شکل قابلتوجهی به سود اسرائیل تغییر کرده است.
آخرین بازیگری اردن برای اسرائیل هم به رهگیری موشکهای ایرانی بازمیگردد که قصد حمله به مراکز نظامی اسرائیل را داشتند. دولت اردن اعلام کرد نیروها و دستگاههای امنیتی این کشور با هر چیزی که امنیت و تمامیت ارضی این کشور را به خطر بیندازد، مقابله خواهند کرد. بر اساس گزارش خبرگزاری رسمی اردن (پترا)، «ایمن الصفدی» وزیر خارجه این کشور نیز اعلام کرد تمام گامهای لازم برای محافظت از امنیت و حاکمیت اردن برداشته خواهد شد. او در ادامه گفت تداوم تجاوزات به غزه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به خطر میاندازد و متوقفسازی تنشها یک ضرورت است. این اظهارات پس از آن بیان شد که برخی رسانههای اسرائیلی خبر دادند اردن در رهگیری موشکها و پهپادهای شلیکشده از ایران در کنار آمریکا، انگلیس و فرانسه به ارتش اسرائیل کمک کرده است.
بعد از اعتراض برخی رسانهها، همچنین اعلام مقامات ایران که هر کشوری به اسرائیل کمک کند متجاوز محسوب میشود، دولت اردن سفیر ایران را احضار کرد، البته روز گذشته المیادین اعلام کرد امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه گفته اردن از پاریس خواسته است از پایگاههای اردن برای مقابله با موشکهای ایرانی استفاده کند. ادهم ابوسلیمه یکی از وبلاگنویسان مهم جهان عرب در این رابطه نوشت: اردن دومین خطای راهبردی خود بعد از 7 اکتبر را مرتکب شد. نخستین خطا این بود که بعد از حملات یمن خاک خود را برای ترانزیت کالاهای اسرائیلی بازگذاشت و دومین خطا هم 2 روز قبل رخ داد. یکی از مخاطبان دیگر هم پرسیده است آیا اردن زمانی که اسرائیل از خاک این کشور عبور و به مناطقی در عراق حمله کرد پدافند آن را هدف قرار داد یا خیر؟ اردن چند ماه قبل هم حملهای به بخشی از خاک سوریه داشت و به بهانه قاچاق اسلحه گروههای مقاومت را که قصد داشتند سلاح به کرانه باختری ارسال کنند هدف قرار داد.
ارسال به دوستان
افشای جنایت هولناک رژیم صهیونیستی در بیمارستان شفا
شهدای غزه به فریاد آمدند
شبکه الجزیره تصاویری را از گور جمعی کشفشده در نزدیکی مجتمع پزشکی شفا در غزه منتشر کرد که در آن شماری از مردم فلسطین توسط نظامیان صهیونیست به شهادت رسیدهاند.
نیروهای امداد و نجات در غزه پس از آواربرداری اطراف بیمارستان شفا در غزه متوجه شدند ارتش جنایتکار صهیونیست در جریان یورش اخیر به این بیمارستان، افراد زیادی از آوارگان و کادر بیمارستان را اعدام میدانی کرده و به شهادت رسانده و اجساد آنان را زیر تپههای خاکی در این منطقه مدفون کرده است.
رسانههای فلسطینی سهشنبه گذشته گزارش دادند تیمهای پزشکی پس از پایان جنایات ارتش رژیم صهیونیستی در بیمارستان الشفای شهر غزه، ۳۸۱ جسد در اطراف این بیمارستان کشف کردند.
این رسانهها همچنین اعلام کردند تیمهای امدادی ۳۰ جسد تجزیه شده را نیز در مناطق مختلف خانیونس در جنوب نوار غزه کشف کردند. ارتش رژیم صهیونیستی دوشنبه هفته گذشته از داخل بیمارستان «شفا» و مناطق اطراف آن عقبنشینی کرد.
نظامیان این رژیم طی ۲ هفته اشغال این بیمارستان، ویرانی بسیار گسترده و فاجعه انسانی هولناکی برجا گذاشتند. آنها همچنین بخش گستردهای از ساختمانهای بیمارستان و منازل اطراف آن را به آتش کشیدند.
«اسماعیل الثوابته» مدیر دفتر اطلاعرسانی دولتی در نوار غزه در واکنش به جنایت جدید صهیونیستها وکشف این گور جمعی اعلام کرد رژیم اشغالگر، ۴۰۰ فلسطینی را در مجتمع بیمارستانی شفا به شهادت رساند که امروز توانستیم پیکرهای چند نفر از آنان را از زیر آوار خارج کنیم.
الثوابته افزود: در میان پیکرهای کشف شده، پیکر شماری از بیماران بستری شده در بیمارستان شفا به چشم میخورد که از زیر آوار در محوطه این بیمارستان خارج شده است. مدیر دفتر اطلاعرسانی دولتی در نوار غزه تأکید کرد: همراه برخی پیکرها، لوازم پزشکی مورد استفاده بیماران نیز کشف شده است.
در همین حال جنبش مقاومت اسلامی روز گذشته با انتشار بیانیهای در واکنش به کشف گور جمعی در محوطه بیمارستان الشفای غزه، تاکید کرد این جنایت نشاندهنده بیحد و مرزی فاشیست بودن رژیم صهیونیستی است.
به گزارش خبرگزاری شهاب، در بیانیه جنبش حماس آمده است: صحنههای هولناک گور دستهجمعی جدیدی که امروز در یکی از حیاطهای مجتمع پزشکی الشفا کشف شد، حاوی تعدادی اجساد متلاشی شده شهداست که اشغالگران قبل از عقبنشینی از مجتمع، آنها را با بولدوزرهای نظامی خود در زیر خاک دفن کردند.
در ادامه این بیانیه آمده است: این فاشیسم منفور صهیونیستی که با سوءاستفاده از سکوت شرمآور بینالمللی به نقض قوانین بینالمللی و جنگ تمام عیار و نسلکشی در غزه ادامه میدهد، بیحد و مرز است.
حماس تاکید کرد: این مجموعه بیپایان از جنایات کشف شده در مجتمع پزشکی الشفا و اطراف آن از جمله گورهای دسته جمعی، آثار اعدام، صدها جسد زیر آوار و ویرانی عظیم، توسط جامعه بینالمللی و نهادهای سیاسی، بشردوستانه و قضایی آن به رهبری دیوان بینالمللی دادگستری و دیوان کیفری بینالمللی به عنوان جنایات جنگی شناخته شده است.
حماس در ادامه خواستار بازخواست رژیم صهیونیستی به خاطر این جنایات از سوی جامعه بینالمللی و نهادهای حقوقی بینالمللی شد.
ارسال به دوستان
واکنش ترکیه به عملیات «وعده صادق» ایران
در دیپلماسی هماهنگ در رسانه ناراحت
سمیرا کریمشاهی: رصد واکنشها به عملیات «وعده صادق» ایران علیه مواضع رژیم صهیونیستی در شبکههای اجتماعی و رسانههای منطقه نشان میدهد غالب کاربران جهان اسلام اقدام ایران را تحت عنوان حمایت از فلسطین تحسین کردهاند و کارشناسان معترف به عظمت عملیات ایران هستند. همانطور که وعده داده شده بود ابعاد این عملیات و فضای ایجاد شده پس از آن به گونهای شد که قابلیت پشیمانکننده برای سران رژیم در عبور از خطوط قرمز و حمله به کنسولگری ایران در دمشق را رقم بزند. اما در این میان ترکیه فضای رسانهای قابل توجهی نسبت به اقدام ایران داشت. بررسی فضای مجازی و رسانهای این کشور در روز پس از عملیات ایران نشان از چنددستگی در واکنش میان جریانهای متعدد این کشور داشت. رسانههای مسلط و دولتی تلاش کردند مخابره پررنگی از عملیات ایران نداشته باشند و تظاهر به اهمیت کم ماجرا کنند. روزنامههای «ینی شفق» ترکیه و «جمهوریت» با تاکید بر کلیدواژه «نمایشی»، سعی در ناموفق خواندن عملیات انتقامی ایران داشتند. در شبکههای اجتماعی نیز کاربران حامی دولت اردوغان با واکنشی نزدیک به حامیان رژیم صهیونیستی به توهین و تمسخر توانایی نظامی ایران و نحوه مواجهه آن با اسرائیل پرداختند. جریان دوم اسلامگرایی ترکیه که متعلق به احزاب اسلامی منتقد دولت است و همچنین جریان چپ نزدیک به ایران و بخشی از مخالفان دولت اما از اقدام ایران علیه اسرائیل حمایت و تایید کردند ایران در خلال بیعملی حاکم در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی، کار بزرگی کرده است. روزنامه «آیدینلیک» به عنوان رسانه منتقد مواضع دولت در جنگ غزه در گزارشی که در آن به بررسی ابعاد عملیات ایران پرداخت، عنوان کرد عملیات ایران ذهنیت شکستناپذیر بودن اسرائیل در خاک اشغالی را فرو ریخت. «آلپتکین دورسون اوغلو» کارشناس مسائل منطقه در بخشی از یادداشت خود که به واکنش موشکی - پهپادی ایران پرداخته، ذکر میکند اقدام ایران، اسرائیل را مجبور کرد یکشبه 10 درصد از بودجه نظامی خود را هزینه کند. حسن سیوری، روزنامهنگار ترکیهای نیز با نامیدن اسرائیل به عنوان «اوباش منطقه»، معتقد است ایران با هدف بازدارندگی و بهرغم تهدیدات آمریکا و هشدارهای وزرای خارجه برخی کشورهای اروپایی توانست این عملیات را علیه اسرائیل انجام دهد.
ایران قبل و بعد از عملیات خود با یک ترافیک دیپلماتیک در سطح منطقه و بینالملل جهت رد و بدل شدن پیامها و هشدارها مواجه بود.
در این بین مشخص شد ترکیه به عنوان طرفی که هم با ایران و هم آمریکا روابط خوبی دارد مانند عمان یا قطر در رد و بدل کردن پیامها فعال بوده است. محتوای تماس تلفنی وزرای خارجه ایران و ترکیه در پساعملیات، تاکید بر هماهنگی دستگاه دیپلماسی طرفین به منظور تلاش برای دور ماندن منطقه از تنش بود. در چندین رسانه خبری منتشر شد که این هماهنگی حتی به سطح تحرکات اطلاعاتی و امنیتی رسید و ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا از سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه درخواست داشته به واسطه مذاکره با طرفهای ایرانی و اسرائیلی، جهت جلوگیری از جبههگشایی جدید در منطقه عمل کند.
به نظر میرسد بین آنچه دولت ترکیه در فضای رسمی و دیپلماتیک اعلام و اعمال میکند و آنچه در فضای رسانههای حامی آن دیده میشود 2 کارویژه متفاوت تعریف شده است. همزمان که دولت ترکیه با اتخاذ مواضع محافظهکارانه تلاش میکند در میان طرفهای درگیر منطقه نقشآفرینی کند اما ناخشنودی آنها با واکنشی که طرفدارانشان در رسانهها و فضای مجازی بروز میدهند آشکار است.
دولت اردوغان برخلاف تمام نبردهای فلسطین، در پسا توفانالاقصی، در مدیریت دوگانه حمایت از فلسطین و حفظ روابط با اسرائیل به چالش کشیده شد. فشار داخلی بویژه آن بخش از آن که در انتخابات محلی ترکیه نمود یافت، دولت ترکیه را مجبور کرد بخشی از کالاهای صادراتی خود به رژیم صهیونیستی را محدود کند. هرچند از این اقدام به دلیل اعمال «محدودیت» نه «تحریم» چندان استقبال نشد اما با قرار گرفتن اخبار چگونگی انتقام ایران در صدر رخدادهای منطقه، فرصت مانور روی این اعلام محدودیت از دولت ترکیه گرفته شد. عملیات «وعده صادق» ایران با امیدافزایی میان ملتهای مستضعف و تحت ستم استکبار و همچنین روشنتر شدن جایگاه ایران در مساله فلسطین برای دولت اردوغان که تحت فشار داخلی و اعتراض ملتهای مسلمان قرار دارد، اقدامی ناخوشایند است. اردوغان 2 دهه است پروژه رهبری جهان اسلام و تصویرسازی خود به عنوان «اول حامی فلسطین» را دنبال میکند و اکنون در مقایسه با حمایت ایران از فلسطین خود را دستبستهای بیش نمیبیند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با بیژن عبدالکریمی و جواد میری درباره نسبت همبستگی ملی، جبهه مقاومت و انتقام از رژیم صهیونیستی
یگانه در برابر بیگانه
* عبدالکریمی: انتقام ایران اخلاقی، عادلانه و عاقلانه بود؛ خانواده ایران در برابر بیگانه همچون یک تن واحد است/ * میری: ایران با این انتقام به یک بازیگر جهانی تبدیل شده است؛ حضور در این سطح باید همراه با وحدت ملی باشد
علی عسگری: به دنبال عملیات 26 فروردین سپاه پاسداران علیه رژیم اشغالگر اسرائیل، دکتر «بیژن عبدالکریمی» فیلسوف و متفکر ایرانی با صدور بیانیهای از این عملیات دفاعی تمامقد و آن را با اوصاف اخلاقی، عادلانه و عاقلانه تمجید کرد. در ضمن گفتوگو با ایشان تلاش کردیم دلایل و ابعاد این بیانیه را مورد بررسی قرار دهیم.
***
* یکی از اموری که در بیانیه شما دیده میشد، وصف عملیات به عنوان امری اخلاقی بود. آنگونه که در جریانهای روشنفکری کشور ما رایج شده، صلح امری مطلقا پسندیده بوده و هر نوع جنگ و ستیز به عنوان امری ضد اخلاقی طرد میشود؛ با این وصف شما بر چه اساسی عملیات «وعده صادق» را اخلاقی میدانید؟
در ابتدا باید بگویم به باور من، کشور ما به اندازه کافی صبر از خود نشان داد. ما به روشهای مختلف کوشیدیم وارد درگیری نشویم. حتی پس از ترور سردار شهید سلیمانی و هدف قرار دادن عینالاسد، تلاش شد با کاهش تلفات انسانی با طرف مقابل وارد درگیری گسترده نشویم، لذا برخلاف تهمتهای ناجوانمردانه، نمیتوان ایران را به ماجراجویی و ستیزهگری متهم کرد. این عملیات انتقام، به باور من اخلاقی بود، چرا که اولا دفاع، یک امر اخلاقی است. هیچکس نمیتواند دفاع مشروع را زیر سوال ببرد، مگر آنکه روی ذهن یک جامعه آنقدر کار رسانهای و تبلیغاتی کرده باشند تا آن را گیج و سرگردان کرده باشند و در نهایت نیز همه تقصیرها را متوجه دولت ایران کنند. متأسفانه این گونه تحلیلهای آن سوی آبی نیز در میان پارهای از روشنفکران دیده میشود. این عملیات، دفاعی مشروع و عادلانه بود. تعبیر دیگر اخلاقی بودن، همان عادلانه بودن است. نکته سوم اینکه عاقلانه بود. به رغم آنکه اصطلاحا حکومت ایران در امپراتوریهای رسانهای دروغین غرب به آتشافروزی و جنگطلبی متهم میشود اما دولت ایران کوشید هم از اصول و مواضع خود دفاع کند، هم اصول خویش را زیر پا نگذارد و هم از حق قانونی خود دفاع کند، در عین حال به افزایش تنش نپردازد. به همین دلیل عملیات ما کاملا سنجشگرایانه بود. ایران به قسمتی از اسرائیل حمله کرد که اولا شاید به طور رسمی خاک اسرائیل نبود. ایران به بلندیهای جولان حمله کرد که اسرائیل آن را تصرف کرده است. آنجا منطقهای نظامی و کاملا تهی از جمعیت و بیرون از خاک اسرائیل است. یعنی ایران تلاش کرد مردم بیگناه کشته نشوند. اینها ارزشهایی بود که متأسفانه رسانههای بیگانه و پروپاگاندای اسرائیل میکوشند آن را تصویر منفی بخشیده و ناشی از ضعف قلمداد کنند. متأسفانه برخی فعالان سیاسی و اجتماعی داخلی نیز با آنها همصدا شده و قدرت سیاسی را به اصطلاح عرفی در یک شرایط ملانصرالدینی قرار میدهند. اگر ایران مانند اتفاقی که در کردستان عراق رخ داد و فرضا یک بازرگان کشته شد، در عملیاتش غیرنظامیان کشته میشدند، میگفتند ایران افراد بیگناه را کشته است و اگر در عملیات ما کسی کشته نشود و صرفا اماکن نظامی هدف قرار گیرد، میگویند ناشی از ضعف و ترس است. خلاصه آنکه ما در پاسخ هر کاری کنیم، برخی در این وضعیت ملانصرالدینی قدرت سیاسی را نقد میکنند. اینها بازیهای رسانهای و جنگهای روانی است که متأسفانه بخشی از فعالان سیاسی و اجتماعی یا شبهروشنفکران ما نیز در آن قرار میگیرند. به این دلیل من معتقدم حرکت مذکور هم اخلاقی، هم عادلانه و هم سنجشگرایانه یا عاقلانه بوده است. عملیات «وعده صادق» از نظر اینجانب، به تمامی شجاعانه، اخلاقی، عادلانه، عاقلانه، سنجشگرایانه و تاریخی بود و من به سربازان این آب و خاک تبریک گفته و به وجودشان افتخار میکنم.
* الگوی مقاومتی که اکنون وجود دارد به چه صورت میتواند منجر به امنیتی پایدار برای ایران شود؟
اگر مرکز و محور اصلی جبهه مقاومت که ایران است، نتواند میان مقاومت خود در برابر نظام سلطه جهانی با مسائل داخلی و بومی خود هماهنگی و همسویی ایجاد کند، ممکن است دچار ضربات سنگینی شود. ما باید جبهه داخلی و فرهنگ مقاومت را با محور مقاومت هماهنگ کنیم. این هماهنگی به معنای تحمیل ارزشهای جبهه مقاومت به مردم یا صرف پروپاگاندا و حقنه رسانهای نیست، بلکه به معنای جذب حداکثری مردم از طریق دیدن آنها، شنیدن سخنان آنان و همدلی با آنان است. به عبارت دیگر همانگونه که اگر در دفاع ۸ ساله، حمایت مردمی وجود نداشت، سربازان ما نمیتوانستند در خطوط مقدم خوش بدرخشند، در جبهه مقاومت نیز ما باید بتوانیم فضای داخل را با خود همراه کنیم.
* من سوال پیشین را به این جهت طرح کردم که دوگانهای در ما شکل گرفته و به نوعی بنبست در گفتوگو نیز رسیده است. یک گفتمان تنها صلح را مطلق کرده و هر نوع جنگ را تبدیل به ضد ارزش میکند، این جریان در هر رخدادی راهبرد گفتوگو را طرح کرده و جنگهراسی میکند. گفتمان دوم اما معتقد است راه رسیدن به صلح از کسب قدرت و حتی شاید جنگ میگذرد. حالا این مساله وجود دارد که گفتمان مقاومت قرار است امنیت ما را در نهایت به ارمغان بیاورد. لذا پرسش از چگونگی بازدارندگی آن میشود و اگر از گفتمان مقاومت حمایت میکنیم، باید پاسخ این پرسش را بدهیم.
صلح مطلق از اساس منطقی نیست. دفاع مطلق روشنفکران از صلح منطقی نیست، همانگونه که دفاع مطلق برخی تندروها از جنگ منطقی نیست. اساسا این شرایط تاریخی و کنش و واکنش طرفهای مقابله است که به جنگ یا صلح ارزش اخلاقی یا وجهی غیراخلاقی میبخشد. ما در صحنه ۲ طرف را داریم. شما نمیتوانید نقش هر ۲ طرف را همزمان بازی کنید. به باور من این عملیات نقش بازدارندگی را هم ایجاد کرد. لااقل تا الان این نقش را بخوبی ایفا کرده است. همین که آمریکا جلوی اسرائیل را برای حمله متقابل گرفت و کشورهای اروپایی نیز در واقع از حرکت اسرائیل حمایت نکردند، ناشی از بازدارندگی مقاومت ما بود. اینکه اسرائیل خویشتنداری کرده است، به گمانم یک فریب سیاسی و تبلیغاتی است. شما فضای داخلی را نبینید که برخی زمزمههای منفی را طرح میکنند. کسانی که باید میفهمیدند، گمان دارم پیام را دریافت کردند. مسؤولان پیشین سازمان سیا و ژنرالهای بازنشسته به عظمت کار ما اقرار میکنند. بر خلاف اینکه در داخل برخی میخواهند عملیات را تخریب کنند و دروغ بزرگ رهگیری 99 درصد موشکها و پهپادها را تقویت میکنند، در عمل من فکر میکنم در ایجاد بازدارندگی ما موفق بودهایم. رهگیری همه موشکها و پهپادها یک جنگ رسانهای است.
* محور مقاومت چگونه میتواند دستاوردهای این عملیات را حفظ و از آنها استفاده کند؟
اکنون درباره ادامه کار و مراحل بعدی بازی نمیتوان پیشبینی کرد. این را باید صاحبنظران حوزه نظامی و دفاعی و مطالعات روابط بینالملل پاسخ دهند اما من به عنوان یک معلم فلسفه آگاهم که اگر در جامعه ما «خودآگاهی ملی» شکل نگیرد، یعنی هم قدرت سیاسی و نیروهای نظامی ما به این خودآگاهی ملی به نحو جدی نائل نشوند که برای ادامه مقاومت نیاز به حمایت ملی است و هم اگر روشنفکران ما به این خودآگاهی ملی نرسند و متوجه نباشند که شکاف اجتماعی محل نفوذ دشمن است و در این شکاف جرثومههای فساد و بیگانگان رسوخ خواهند کرد و جامعه روز به روز ضعیفتر خواهد شد، اگر طرفین به این خودآگاهی ملی نرسند، نقطه ضعفهای ما زیاد است و از درون فرو خواهیم پاشید. ما باید بر اساس خودآگاهیای ملی به یک وحدت دست یابیم اما متأسفانه هم در میان طرفداران گفتمان انقلاب و هم در میان مخالفان آن، کم نیستند کسانی که به مساله خودآگاهی ملی و وحدت و انسجام ملی بیتفاوتند و آنچنان که شایسته و بایسته است توجه کافی مبذول نمیدارند. من همین جا بگویم دفاع پارهای از طرفداران گفتمان انقلاب از انقلاب در قد و قامت خود انقلاب نیست. آنها بسیار بد از انقلاب و جبهه مقاومت دفاع میکنند و این دفاعهای بد به انسجام ملی ما و در نهایت به خود انقلاب و جبهه مقاومت ضربه میزند.
* از همین بخش اخیر سخنان شما، به بُعد دیگر بیانیه یعنی انسجام ملی بپردازیم. بخشی از بیانیه شما پیرامون انسجام، همدلی و پرهیز از تعمیق شکافهای اجتماعی در جبهه داخلی بود؛ موضوعی که رهبر معظم انقلاب نیز در سال جدید، چه در سخنرانی نوروزی و چه در سخنرانی عید فطر آن را مورد تاکید قرار دادند. پیرامون این موضوع به باور شما باید چه تدابیری را در نظر داشت که دودستگی و شکاف در جامعه به وجود نیاید؟
شکاف اجتماعی در کشور ما وجود دارد، ریشههای تاریخی نیز دارد. با جمهوری اسلامی نیز به وجود نیامده است. این شکاف ریشهای، قدمتی حدوداً 2 قرنه دارد و پس از مواجهه ما با مدرنیته، جامعه به طور طبیعی شکاف پیدا کرده است. بخشی از جامعه در عالم سنت زیست میکند و بخشی از آن در عالم مدرن و خود را شهروند جهانی به حساب میآورد. متأسفانه بخش دوم رها شده است. ما این بخش را نادیده انگاشتهایم. این یک نقطه ضعف بزرگ گفتمان انقلاب است که نتوانسته با سوبژه مدرن و طبقه متوسط نوگرا ارتباط برقرار کند. این خطای بزرگ گفتمان انقلاب است که گمان میکند با مقولات و زبان و ادبیات خود میتواند با کسانی که جور دیگری فکر میکنند ارتباط برقرار نکند. ما نیازمند زبان واسطه هستیم. باید با زبان مخاطب آشنا باشیم. این کار را نیروهای میانی میتوانستند انجام دهند اما باز یکی از خطاهای چند دهه اخیر این بود که نیروهای میانی حذف شدند. طبقه متوسط نوگرا، یله و رهاست. در واقع کانونهای قدرتهای جهانی و منطقهای به واسطه رسانههای خود که نوعی لمپنیسم و پوپولیسم را ترویج میدهند، بخشهایی از ذهنیت جامعه و طبقه متوسط نوگرای ما را تصرف کردهاند. ما در جنگ رسانهای، شکست سنگینی خوردهایم. این تلقی خاماندیشانه است که گمان کنیم با بسط شبکههای تلویزیونی و آوردن چند شومن یا سلبریتی به تلویزیون میتوانیم با این طبقه ارتباط برقرار کنیم. طبقه متوسط نوگرا نگاه هستیشناسانه و معرفتشناسانه خود را دارد، جهانبینی خاص خود را دارد و قدرت سیاسی ما فاقد چهرههای فرهنگیای است که بتواند با این بخش از جامعه ارتباط برقرار کند. ما به خاطر امنیت ملی خود باید به نحو بسیار جدی به این مساله التفات کرده و سخن متفکران و اصحاب هنر و فرهنگ را به جد بشنویم. اینجا حوزهای نیست که سیاستمداران و نظامیان بتوانند وارد شوند. آنها شکاف را بیشتر میکنند. باید چهرههای فرهنگی به این موضوع وارد شوند. اگر این خودآگاهی در گفتمان انقلاب شکل نگیرد نمیتواند از دستاوردهای خود دفاع کند و ممکن است بسیاری از دستاوردها و خون شهدایش به هدر رود.
* به باور شما خود مساله فلسطین و رخدادهای منطقهای مرتبط با آن آیا میتواند منجر به ایجاد همدلی در داخل شود؟
ابتدا باید بگویم شما برای کاری که در سطح منطقه انجام میدهید، باید توانایی خوب دفاع کردن را داشته باشید. اکنون این چهرههای میانی دیگر وجود ندارند و وضعیت به گونهای شده است که هر حرکتی از طرف گفتمان انقلاب شکل بگیرد، تفسیر مخالف آن ارائه میشود. یعنی اگر الان تصور کنید جمهوری اسلامی هیچ واکنشی نشان نمیداد، بر صلحجویی جمهوری اسلامی دلالت نمیکرد، بلکه دلالت بر بیعرضگی آن میکرد. حمله کرده اما تعداد کشته شدهها بالا نیست، دلالت بر دروغین بودن عملیات میشود. اگر تعداد بالایی کشته میشدند، گفته میشد حکومت اسلامی مردم بیگناه را کشته است. ما اسیر آتشی شدهایم که چه آب بریزیم و چه نفت، شعلهورتر میشود. این فضای گفتمانی را باید تغییر داد. این تغییر نیازمند خرد است، به گونهای که تغییر این فضا باعث آسیب به جبهه مقاومت نشود.
* این موضوعی که طرح میکنید در عملکرد بخشهایی از جریانهای روشنفکری قابل مشاهده است اما نکته قابل تأمل آن است که برخی چهرههای دانشگاهی و روشنفکری از بغض جمهوری اسلامی، به منافع ملی، تمامیت ارضی و وطن ما ضربه میزنند؛ شما این مساله را چگونه تحلیل میکنید؟
من در گفتهای که از رهبر انقلاب شنیدم، ایشان شجاعانه و صادقانه اعلام کردند در مسیر همدلی کمکاریهای زیاد و خطاهای بزرگی شده است. ما باید شجاعانه در مسیر همدلی تغییر جهت دهیم. من آن بخش از واکنشهای روشنفکران و جامعه دانشگاهی را که از بغض جمهوری اسلامی به دامن بدترین نوع غربزدگی و حتی غربپرستی و غربسالاری افتادهاند، محکوم میکنم. امروز ما اصلاً دیگر با مقوله غربزدگی مواجه نیستیم، بلکه مقوله غربپرستی و غربسالاری را داریم. این یعنی نوعی خشم و کینه نسبت به هر امری که برای ما است و این به لحاظ اعتقادی، فرهنگی و امنیت ملی بسیار خطرناک است. بسیار بسیار خطرناک است ولی فراموش نکنیم این حرکت واکنشی، عکسالعمل نسبت به خطاهای داخلی و نادیده انگاشته شدن طبقه متوسط نوگرا و نمایندگانش طی این چند دهه بعد از انقلاب است، لذا هم طرفداران انقلاب و هم جامعه روشنفکری را باید به تغییر مسیر به سمت همدلی دعوت کرد.
* به عنوان سوال آخر عرض میکنم چه موضوعی باعث شد به تعبیر خودتان به نحو تمامقد از عملیات سپاه پاسداران حمایت کنید؟
من یک معلم فلسفه هستم. وظیفه من و دیگر نخبگان سیاسی، اجتماعی و روشنفکران ما ترسیم چارچوبهای بازی سیاسی - اجتماعی جامعه است. کار من مانند کسی است که خطوط قرمز را متذکر میشود. من عضو یک جریان نیستم، بلکه ورای همه جریانها میخواهم چارچوبها را متذکر شوم. «دفاع از کشور در برابر بیگانگان یک اصل است». این اصل در جامعه ما بشدت آسیب دیده است. اگر جمهوری اسلامی در سیاستهای خود خطا کند، من نقد دارم اما این نقد، نقد درونخانوادگی است. ما نباید نقد خانوادگی را در برابر بیگانگان و هنگام حمله بیگانگان و در جهت نفع بیگانگان مطرح کنیم. شاید من با پدر یا همسرم در درون خانه دعوا دارم اما در برابر بیگانگان یک تن واحد و یگانه هستیم. این را باید به عنوان یک اصل برای جامعه جا بیندازیم. البته قدرت سیاسی نیز باید نقش پدرانه خود را ایفا کند. نباید کاری کند فرزندانش بر اساس بغض و کینه به بیرون خانه چشم بدوزند و با بیگانگان همسویی کنند.
******
ظم نوین ایرانی
عملیات «وعده صادق» دارای جایگاهی تاریخی و نشاندهنده وضعیت متفاوت ایران در سطح بینالملل است. بر همین اساس با دکتر سیدجواد میری، جامعهشناس و فعال بینالملل به گفتوگو پرداختیم.
***
* بنا بر آنچه در رسانهها از شما منتشر شد، عملیات اخیر ایران را به نوعی تاریخی دانستید. مبنای این تحلیل شما چیست؟
این اتفاق و رخدادی که در یکی دو روز اخیر شاهد بودیم در سطح ملی، منطقهای و جهانی بازتابهای زیادی داشت. جدا از شایعاتی که برخی طرح میکردند مبنی بر آنکه این عملیات از قبل هماهنگ شده بود، یا موشکها به هدف اصابت نکردند، آن چیزی که در عرصه بینالملل بازتاب داشت، بزرگی و اثر این عملیات بود. 4 کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و اردن به اذعان خود در کنار رژیم صهیونیستی تلاش داشتند این عملیات را خنثی کنند، لذا شاهد اتحادی میان کشورهای اروپایی - آمریکایی در مقابل ایران هستیم. به عبارت دیگر، ناتو، آمریکا و اسرائیل در مقابل ایران ایستادند. این پدیده را چگونه میتوانیم ارزیابی کنیم؟ اگر از لایههای رویی پدیده صرفنظر کنیم آیا امکان تحلیل آن بر پایههای تاریخی وجود دارد؟ به باور من چنین امکانی هست. برای توضیح بیشتر ابتدا لازم است مقدماتی را طرح کنم تا چارچوب نظری بحث روشنتر شود. در مورد دنیای مدرن یا سرمایهداری برخی مانند «آندره گوندر فرانک» میگویند این نظام 5 هزار سال عقبه دارد. یعنی شما بخواهید تاریخ تحولات نظام سرمایهداری را در سطح بشری مورد مداقه قرار بدهید باید بروید تا بینالنهرین و در تاریخی 5 هزار ساله آن را بررسی کنید.
یک روایت دیگر هم هست که «امانوئل والرشتاین» و تئوریسینهای سیستم جهانی آن را طرح میکنند. میگویند این نظام سرمایهداری یا کاپیتالیسم عقبهای 500 ساله دارد و میگویند مشخصا از
city state venice (شهرهای آبی ونیز) شروع شده و بعد آرام آرام بسط یافته است. در هلند بسط پیدا کرده و بعد انگلستان، اروپای غربی و بعد هم جهانی شده است.
خب! این نظام سرمایهداری تغییر و تحولاتی درون خود داشته است. این تحولات را چگونه باید توضیح داد؟
برای مثال در باب تحولات ایران که صحبت میکنیم معمولا آن واحد تحلیل را میگذاریم روی تغییرات خاندانهای سلطنتی و مثلا میگوییم تاریخ ایران در دوره صفویه از این نقطه شروع شد و بعد افشاریه و بعد قاجار و بعد پهلوی و بعد جمهوری اسلامی روی کار آمد.
واحد تحلیل خاندانی بوده است. خاندانها آمده و قدرت را در دست گرفتهاند. به عبارت دیگر بر اساس رفت و آمد حکومتها تاریخ را توضیح میدهیم اما جالب است در 300 یا 350 سال اخیر در اروپا و آمریکا برای واحد تغییر و تحولات روی خاندانها نمیشود زیاد تمرکز کرد. نظم سرمایهداری و تحولات کاپیتال (سرمایه) است که به تو نشان میدهد یک اتفاق در سیستم جهانی افتاده است؛ چرا؟ چون عامل اصلی که جوامع را متحول میکرد صرفا پادشاهها و خاندانها نبوده، بلکه مراحل تغییر و تحول
کاپیتال، چه تغییرات و تحولاتی درون خود داشته و در نهایت چه تحولات منطقهای و اروپایی و جهانی ایجاد کرده است؟
اگر از این منظر نگاه کنیم، در 300 سال اخیر هر بار این تحولات کاپیتال و سرمایهداری در مرکز
- اول اروپا و بعدها آمریکا - رخ داده، اگر این تغییر و تحولاتی را که درون اینها اتفاق اتفاده است مطالعه کنید، میفهمید پیامدهای بسیار بنیادینی برای پیرامون و حاشیه داشته است.
حالا به نسبتی که ما در پیرامون یا حاشیه قرار داشتیم دچار تغییرات زیادی شدیم. مثلا نشست ورسای در قرن 19 شکل گرفت و به دنبال آن یکسری اتفاقات را در جهان و برای ما رقم زده است. از باب نمونه یک دفعه قفقاز و ماورای آن از ایران جدا شده یا در نشست پاریس، یا نشستهای متعدد دیگر در میان کشورهای مرکزی ناگهان بخشهایی از کشور ما جدا میشود.
صحبتم این است که به این مسائل تاریخی نگاه کنیم. اگر بخواهیم از منظر تاریخی نگاه کنیم، از زمان ایلخانان دنیا تقریبا در یک سطح مساوی قرار داشت. مثلا شرق و غرب عالم اختلافات فاحشی نداشتند. به عبارت دیگر حکومتهای شرق همچون عثمانیها، صفویه، گورکانیان و... با حکومتهای اروپایی در وضعیتی تعادلی به سر میبردند. در دوران صفویه مثلا اگر در اروپا دکارت بود، اینجا هم ملاصدرایی وجود داشت و اختلافها فاحش نبود. قدرت نظامی و اقتصادی و علمی و... دارای توازن بود.
در سیر تاریخی همینطور که پیش میآییم میبینیم که تا فتح هندوستان توسط نادر، ایران در یک وضعیت بسیار قدرتمند قرار داشت اما بعد از نادر و رفته رفته در دوران قاجاریه، عملا در دکترین امنیت کشوری و امنیت سرزمینی خودمان دچار مشکل شدیم و در هر تغییر و تحولی که در معادلات جهانی شده است، ضربه خوردیم و از لحاظ سرزمینی یا فرهنگی و... صدماتی را متحمل شدیم.
تقریبا از اواسط دوران ناصری ما هرچه در نظام سرمایهداری بیشتر ادغام شدیم، قدرت پول ملی ما کاهش یافت. مثلا از اواسط قاجار یک واحد پولمان برابر با ۲ واحد پول استرلینگ بریتانیا بود. بعد در اوایل دوران رضاشاه پهلوی یک واحد پوند مساوی با ۲ واحد پول شد. در نهایت سال 57 که شاه رفت، یک پوند انگستان برابر با 100 ریال بود. یعنی در عرض کمتر از 80 سال از اواسط دوران ناصری تا سال 57 بیش از 100 برابر پول ما ضعیف شد یعنی ما هرچه خواستیم در نظام سرمایهداری ادغام بشویم، بیشتر ضرر کردیم.
ایران بعد از قتل نادرشاه افشار کاملا در وضعیتی تدافعی بود. از آن زمان هیچگاه در دکترین امنیتی خودمان یک وضع تهاجمی نداشتیم. حتی یک کشور کوچک مثل عراق که سال 59 به ما حمله کرد، بهرغم اطلاعاتی که وجود داشت مبنی بر آنکه احتمال حمله عراق وجود دارد ولی ما قدرت تهاجم نداشتیم.
به نظرم این اتفاق که 26 فروردین سال 1403 رخ داد نخستین بار است که بعد از حدود 200 سال حرکتی تهاجمی از منظر دکترین امنیتی خودمان انجام دادیم. به نظر میرسد این حرکت فارغ از اینکه موفقیتآمیز بود یا نه، نشان میدهد سطح بازی تغییر کرده است.
* اینجا سوالی مطرح میشود که چه شد سطح بازی تا این حد تغییر یافت؟ به عبارت دیگر، چرا خطوط امنیت ملی ایران چند صد کیلومتر جابهجا میشود؟
یکی از دلایل آن وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ است. هر کشوری انقلاب بزرگ و بنیادینی را رقم میزند، یعنی به درجهای از سوژگی و فاعلیت میرسد اما این فاعلیت در قوه نمیماند و باید آن را به فعل برساند. انقلاب به شما قدرتی میدهد که دیگر خود را در چارچوب مرزهای ملی تعریف نمیکنید. وقتی میخواهید حرفی بزنید یا کنشی انجام بدهید، مخاطب شما در سطح جهانی است اما مخاطراتی هم دارد. شما وارد یک بازی پیچیده در سطوحی میشوید که حداقل 200 سال بازیگران دیگر در آن تجربه اندوختهاند. در سطح جهانی، آمریکا حداقل از سال 1920 بیش از 100 سال تجربه اندوخته است. آمده تجربههای خودش را عینی و ملموس کرده و یک نظم آمریکایی به وجود آورده است. یا فرانسه از زمان روبسپیر 240 سال در عرصه جهانی تجربه دارد. خب! الان در ساحت نظامی به یکسری دستاوردهایی رسیدهایم که در ساحت دکترین امنیتی آمدیم گفتیم باید از ساحت تدافعی خارج شویم و در حالت تهاجمی قرار بگیریم. کسی که بخواهد ما را تهدید کند حتما نباید پشت مرزهایمان باشد.
مثلا دیدید که آمریکاییها میگویند منافع ملی ما در سومالی مورد هجمه قرار گرفته است! نقشه را میبینیم آمریکا کجا و سومالی کجا؟ بیش از 7 هزار کیلومتر فاصله، در واقع دکترین امنیت ملی آنها مساوی با مرزهای ملی آمریکا نیست. در سطح گلوبال تعریف میشود. ایران هم اگر بخواهد بر اساس دکترین امنیت ملی حرف بزند، باید در سطح جهانی فکر کند اما این یک عده و عدهای را میخواهد.
الان عده نظامی ایران تا حدودی در سطح منطقهای شکل گرفته است اما اگر بخواهد تداوم و استمرار داشته باشد یقینا باید در سطوح اجتماعی، اقتصادی، علمی و... هم شکل بگیرد.
* حالا از همین نقطه بحث ما به محور دوم تحلیل شما میرویم. محور دوم تحلیل شما نگاه سیستمی و جهانی به عملیات «وعده صادق» بود. بر این اساس شما چه تفسیری از آن ارائه میکنید؟
من پاسخ این سوال را با یک مثال شروع کنم. ما میدانیم از سال 2022 روسیه و اوکراین با هم درگیر هستند. الان میبینم یکسری میگویند روسیه برنده این منازعه است اما از نظر دیگر گفته میشود این جنگ به نفع ایران شده است؛ چرا؟ چون آمریکا و کلا غرب، درگیر روسیه شدهاند. در هر کنشی چه فردی یا جمعی یا در سطح حاکمیت ممکن است عدهای نفع برده و عدهای متضرر شوند. شما اگر بخواهید کنش را نسبت به دیگران تعریف کنید، اصلا نباید حرکتی انجام دهید. روسیه طبق منافع خودش با گسترش ناتو به اوکراین یا روی کارآمدن دولت غربگرا در آن کشور مخالف بود و چه درست یا غلط طبق امنیت ملی خود حرکت پیشدستانه انجام داد و به این کشور حمله کرد. حالا چه به نفع ایران یا چین یا دیگران باشد، حرکت روسها از منظر خودشان درست بود.
درباره ایران و حمله به اسرائیل هم این حرکت ابعاد مختلفی داشت. یکی از ابعاد این است که نتانیاهو در فشار شدید بود که باعث شد درباره غزه و لبنان و سوریه و بعدا ایران حرکتهایی را انجام دهد. تلاش کرد خود را از مخمصه خارج کند. اما آرام آرام یک فضایی درست کرد که حتی آمریکا و اروپا از او فاصله گرفتند. خب! اینجا میگویند ایران با این حرکتی که انجام داد، دولت افراطی نتانیاهو را از این وضعیت خارج کرد. اینجا یک سوال پیش میآید: مگر فقط نتانیاهو در فشار بود؟ دولت ایران هم تحت فشار بود. هم از سمت مردم، هم از طرف برخی از متحدانش در محور مقاومت که میگفتند چرا ایران کاری انجام نمیدهد؟ فقط آنها تحت فشار نبودند، ما هم تحت فشار بودیم.
اما این مساله ابعاد دیگری هم دارد. وقتی ما بخواهیم سیستماتیک به این قضیه نگاه کنیم، میبینیم جمهوریخواهان آمریکا 5 ماه است جلوی لوایح کمک دولت بایدن به اوکراین را گرفتهاند. با حرکتی که ایران کرد، 3 یا 4 نفر از جمهوریخواهان شاخص حتی در «سیانان» آمدند و گفتند ما باید از سیاست حزبی فاصله بگیریم، بیاییم یک بسته امنیت ملی را تعریف کنیم و اساسا از لوایح کمک به اوکراین دفاع کنیم.
این حرکت ایران باعث شد آمریکاییها دوباره متوجه روسیه در قضیه اوکراین شوند. از طرف دیگر باعث شد چینیها به این نتیجه برسند که اگر صرفا تماشاگر باشند و طرفهای درگیر را به صلح دعوت کنند، در آینده جهان جایی ندارند و راه به جایی نمیبرند، چرا که پای خودشان هم گیر است. یعنی به یک معنا ایران با این عملیات، نخست سطحی از بازدارندگی را برای خود ایجاد کرد، سپس نیروهای جبهه مقاومت را تقویت روحی کرد. در داخل هم فضای جدیدی را ایجاد کرد و نشان داد دشمنان نمیتوانند به کشور ضربه زده و فرار کنند. به تعبیر دیگر نشان داد دوران بزن در رو تمام شده است. از همه مهمتر، جبهه روسیه دوباره فعال میشود و از طرف دیگر جبهه جدیدی به نام جبهه چین هم در حال فعال شدن است. اکنون تحلیل آمریکا این است که چین تا سال ۲۰۲۷ به تایوان حمله میکند. خود آمریکا تلاش داشت یک امنیت شبکهای را با همکاری کرهجنوبی، ژاپن، تایوان و خود در مقابل چین ایجاد کند اما چین تلاش دارد این نظم آمریکایی را در شرق آسیا تغییر دهد، لذا به نحو خلاصه این اقدام ایران به نحو سیستمی، نظم آمریکایی در سراسر دنیا را با مخاطره مواجه کرد.
حالا در این جا من خودم یک سوال جدی را طرح میکنم. ممکن است کسی از منظر یک نوع اخلاقگرایی خام و تخیلی از صلح مطلق دفاع کند و بگوید این عملیات چه حاصلی جز تشدید تنش و جنگ در سراسر جهان دارد؟ پاسخ این سوال آن است که به نظرم معمار جهان فعلی که ما نیستیم. ما که نباید از آن صیانت کنیم. این نظم آمریکایی است. ما که نباید از این نظم صیانت کنیم. ما در یک وضعیتی قرار داریم که نظم مذکور متلاطم شده است. این نظم در حال تغییر و دگرگونی است و چه بخواهیم، چه نخواهیم در 20 سال آینده جهان به سمت صلح پایدار حرکت نمیکند. تمام تلاشها برای این است که جنگ تمامعیار نشود. همه به سمت سلاحهایی میروند که تخریب بالا و در عین حال محدود داشته باشد. به نوعی قدرت بازدارندگی برای طرفین ایجاد کند اما به سمت این نمیروند که یک صلح پایدار ذیل نظم آمریکایی ایجاد شده و همه زیر چتر آمریکا گرد هم جمع شوند. حالا نکته مهم اینجاست که در 200 سال اخیر هیچوقت ما در وضعیتی نبودیم که هم به امنیت درونی فکر کنیم و هم ببینیم در فضای جهانی جای ما کجاست.
* جمهوری اسلامی چگونه میتواند جایگاه خود را در این وضعیت ارتقا بخشیده و تثبیت کند؟
ما یک مشکلی داریم و آن این است که نظام در 3 جبهه میخواهد بجنگد؛ یک جبهه جنگ نظامی است که نمودش 26 فروردین و مبارزه با اسرائیل است. آنجا شما یک منطق نظامی دارید که معماران نظامی آن مینشینند برد موشکها، هواپیماها و... را تقویت میکنند. این یک بحث نظامی است. این منطق نظامی در عملیات اخیر نشان داد روش درستی را دنبال میکنند. بعد از 200 سال ما توانستیم وضعیت داخلی را از این حیث ترمیم کنیم اما در جبهه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اگر با همان نگاه و منطق نظامی بخواهیم نگاه کنیم، هزینههای گزافی را باید بپردازیم و شاید حتی آن امنیت نظامی را هم از دست بدهیم.
ما باید شکافهای اجتماعی در داخل را ترمیم کنیم. مهم این است که شما الان با یک امر متکثر در جامعه روبهرو هستید. اعتراضات در سالهای گذشته نشان از وقوع یک اتفاق اجتماعی میدهد. پس جبهه اجتماعی یک بعد است که باید متناسب با جبهه نظامی مدیریت شود. جبهه بعدی اقتصادی است. در جبهه اقتصادی چه کنیم؟ البته کارهایی شده و ایدههایی داده میشود. تلاش شده است تنوعی از روابط اقتصادی، شرکای تجاری، محصولات صادراتی و ... شکل گیرد اما در نهایت در اقتصاد نتوانستیم موفق باشیم. به عبارت دیگر همه تلاشهای ما منجر به افزایش ارزش پول ملی نشده است. در حوزه اقتصادی هم مثل حوزه اجتماعی و فرهنگی نمیشود با منطق غیرتخصصی ورود کرد.
وقتی میگوییم ما نیازمند یک دکترین امنیت ملی هستیم این سوال پیش میآید که مولفههای امنیت ملی چیست؟ صرفا سختافزاری است؟ مثلا دستگاه جاسوسی، امنیتی، نظامی، توپ و تانک و اینهاست یا نه، ایجاد تجارت آزاد؟ بسط بازار و فعال شدن دانشگاهها و روزنامهها و مطبوعات و... هم خود از مولفههای مهم امنیت ملی است. وقتی داریم در باب دکترین امنیت ملی حرف میزنیم، باید یک نگاه جامع داشته باشیم. مثلا الان که در آستانه انقلاب ششم تکنولوژی هستیم، این دکترین امنیت ملی باید بتواند جوانب گوناگون مولفههای مقوم و تقویتکننده دکترین امنیت ملی را لحاظ کند. این کل حرف من است.
* به عنوان سوال آخر، با توجه به مباحثی که ذکر کردید، اسرائیل چه واکنشی به پاسخ ایران خواهد داشت؟
هرچند یک عدهای از تلویزیونهای فارسیزبان خارج از کشور گفتند این حمله یک حرکت نمایشی است اما بعد از حرکت ایران، اولا خود آمریکاییها و اروپاییها و همچنین خود اسرائیلیها در داخل خود به این نتیجه رسیدهاند که وقتی شما بیمحابا میروید میزنید باید به عواقب آن هم فکر کنید. پس این حمله یک حرکت جدی بود و آن طرف هم روی آن خیلی حساب کرده است. اما در پاسخ به سوالتان، یک مصاحبهای ژنرال پترائوس، رئیس سابق سیا داشت که به نظر مطالب مهمی را ذکر کرد. او در پاسخ به این پرسش که اسرائیل چه باید بکند؟ میگوید: بهترین کار همان است که اسرائیل همیشه انجام میداد؛ عملیات مخفیانه. او میگوید با این حرکتی که اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران انجام داد خودش را در موضع ضعف قرار داد و این روش اسرائیل موفقیتآمیز نیست. برای همین بود که آمریکا و اروپا ترمز نتانیاهو را کشیدند، لذا ما از امروز تا روزهای بعد باید مراقب و منتظر عملیاتهای مخفی باشیم چه در ایران و چه خارج از ایران.
نیاز فوری امروز ما اتحاد و انسجام اجتماعی است، بنابراین کسانی که در حوزههای فرهنگی و اجتماعی تنشزایی کرده و جبهههای جدیدی را پیش روی نظام باز میکنند، آدرس غلط میدهند. به نظر من در ماههای آتی آن چیزی که ژنرال پترائوس گفته به حقیقت نزدیکتر است. برای بازدارندگی در این سطح شما نیاز به کارهایی دارید که آن کارها را اهل فن میدانند. آنها که در حوزههای امنیتی و انتظامی و سرویسهای پیچیده کار میکنند میدانند. بحث دیگری که پترائوس گفت حملههای سایبری است که اسرائیل باید برود در این حوزه کار کند و به نظر من هم محتمل است. بنابراین خودشان هم گفتند عملیات نظامی از روی میز برداشته شد. این موضوع به دلیل آن نیست که اسرائیل صلحدوست است، بلکه نمیتوانند. برخلاف فریادها و جیغهای بنفشی که میزنند، این امکان برایشان وجود ندارد که به ایران پاسخ نظامی بدهند. چرا ندارد؟ چون یک چرخش بنیادینی در داخل ایران طی این 200 سال رخ داده است. یک خودآگاهی در ایران ایجاد شده که ممکن است تکتک آدمها این خودآگاهی را نداشته باشند، ولی روح جمعی ایران به این خودباوری و بلوغ رسیده که وقت آن است یک چرخش در دکترین امنیت ملی انجام بدهیم و از آن وضعیت ذلیل بودن یا وابسته بودن دست بکشیم. اینکه برخی میگویند روسیه یا چین به ما کمک میکنند، اینها درک درستی از روابط بینالملل ندارند. اصلا در مسائل ملی و جهانی این نوع نگاهها وجود ندارد. آن چه وجود دارد این است که ایران درونزا به این نقطه رسیده است که دکترین دفاعی خود را برونمرزی تعریف کند. حالا حفظ کردن این خودآگاهی ملی بستگی دارد که این معماران سیاست چقدر باهم بتوانند اتحاد داشته باشند. به نظر من با آمدن ترامپ بر سریر قدرت در آمریکا، سیاست داخلی ما نیاز به یک بازنگری بنیادین دارد. یقینا با نزاعهای بیهوده سیاسی، افشاگریهای بیثمر و اقتصادی که روزبهروز ضعیفتر میشود، همبستگی ملی متضرر میشود. نبودن مشارکت در بین نیروهای سیاسی که خود جمهوری اسلامی تربیت کرده است، ما را دچار چالش کرده است؛ لذا ما باید از همه مردم برای تقویت سیاست و حفظ دستاوردهای این عملیات
کمک بگیریم.
ارسال به دوستان
جلسه شورای امنیت درباره پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی با شکست تلآویو پایان یافت
شب انزوا
در نشست اضطراری سازمان ملل حتی بیانیه محکومیت هم توسط اعضای شورای امنیت صادر نشد
گروه بینالملل: جلسه یکشنبه شب شورای امنیت سازمان ملل درباره حمله موشکی و پهپادی ایران به مراکز نظامی رژیم صهیونیستی به صحنه جدل و رویارویی تمامعیار 2 بلوک غرب و شرق تبدیل شد و در انتهای جلسه هم اسرائیل و آمریکا به مقصود خود برای منزویسازی تهران دست نیافتند و جلسه بدون هیچ قطعنامه و سندی پایان یافت.
دومین شکست اسرائیل در یک هفته اخیر این بار در صحنه دیپلماسی رقم خورد. نخستین باخت رژیم صهیونیستی در میدان نبرد رخ داد و تهران با حمله موشکی و پهپادی به مراکز نظامی اسرائیل قدرت نظامی این رژیم را به چالش کشید. در جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره حمله موشکی و پهپادی ایران به مراکز نظامی رژیم صهیونیستی، کار به جایی رسید که حتی نماینده این رژیم شروع به مظلومنمایی همراه با چاشنی تحریک مسلمانان کرد! نماینده رژیم صهیونیستی با نشان دادن تصاویر حمله موشکی ایران به مراکز نظامی رژیم صهیونیستی که موشکها از بالای آسمان قدس شریف میگذرد، گفت ایران به مراکز مقدس اسلامی حمله کرده است! نوبت که به «گیلعاد اردان» سفیر و نماینده اسرائیل در سازمان ملل در نشست شورای امنیت رسید، اعتراف کرد: حمله مستقیم ایران به اسرائیل در نوع خود نخستین بود و در عین حال مدعی شد جهان پس از حمله ایران شاهد تنش بیسابقهای است. نماینده اسرائیل در سازمان ملل که بسیار عصبانی بود، مدعی شد مقامات جمهوری اسلامی ایران تهدیدی برای صلح جهانی هستند و گفت: ایران با شلیک صدها موشک و پهپاد بیش از ۷۰۰ تن مواد منفجره و بمب به سمت خاک اسرائیل شلیک کرده است. سفیر اسرائیل مدعی شد حمله ایران تهدیدی برای مسجدالاقصی و مسلمانان بود و همچون همیشه با انجام حرکاتی در جهت فضاسازی و تحت تاثیر قرار دادن جلسات شورای امنیت، ویدئویی از پرواز موشکهای ایران بر فراز مسجدالاقصی نشان داد و صفحه نمایشگر خود را حتی به سمت سفیر ایران گرفت. وی سپس با اشاره به حوادثی همچون آرامکوی عربستان، آرژانتین و توقیف کشتی مرتبط با اسرائیل در روزهای اخیر و ناآرامیهای ایران، ادعاهای ضد ایرانی خود علیه جمهوری اسلامی را تکرار و تهران را متهم به نقض قوانین بینالمللی کرد، در حالی که خود این رژیم تنها در یک مورد، ۶ ماه است با بمباران مداوم غزه، تمام قوانین بینالمللی را نقض کرده و زیر پا گذاشته است.
سفیر رژیم اسرائیل مدعی شد: «امروز ماسک ایران افتاد. این کشور خود را به عنوان عامل بیثباتی منطقه معرفی کرد. تنها راه، محکوم کردن ایران و مقابله با آن است».
دیپلمات اسرائیلی در حالی که این رژیم خود مجهز به کلاهکهای هستهای است، پاسخ ایران را به موضوع هستهای ایران مرتبط کرد و مدعی شد: «تصور کنید ایران به سلاح هستهای هم دست یابد. همه میدانیم ایران در حال غنیسازی اورانیوم است».
صحبتهای نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل همراه با چاشنی ترس و تحریک بود تا بتواند عواطف کشورهای اسلامی را همراه خود کند که ناموفق بود. البته این جلسه به صحنه رویارویی نمایندگان غرب و شرق هم مبدل شد. نماینده آمریکا در جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره پاسخ ایران به اسرائیل مدعی شد: قویا حملات ایران به اسرائیل را محکوم میکنیم. این عملیات تهدیدی برای اسرائیل و کشورهایی مثل اردن و عراق بود. ایرانیها با مسلح کردن حزبالله ناقض قطعنامههای شورای امنیت هستند. ایران به روسیه پهپاد داده و قوانین بینالمللی را نقض کرده است. ایران برخی شناورها را در خلیجفارس توقیف کرده است. ایرانیها حمله 7 اکتبر را محکوم نکردند. حمله ایران برخلاف صلح بینالمللی بود. در روزهای آتی اقدامهایی را برای پاسخگو کردن ایران انجام میدهیم.
در ادامه واسیلی نبنزیا، نماینده روسیه در جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره پاسخ ایران به اسرائیل و در جواب طرف آمریکایی گفت: زمانی که کنسولگری ایران در سوریه بمباران شد ما هشدار دادیم و این موضوع در شورای امنیت محکوم نشد. اگر این مکان یک ساختمان دیپلماتیک غربی بود، اوضاع کلا فرق میکرد. اتفاقی که رخ داد نتیجه عدم اقدام شورا در پاسخ به حمله اسرائیل بود. آنچه امروز در شورای امنیت شاهد آن هستیم، نمایش ریاکاری و استانداردهای دوگانه و شرم آور است.
رابرت وود، نماینده آمریکا در شورای امنیت دوباره اتهاماتی را علیه ایران مطرح کرد و گفت: ایران از تعهدات بینالمللی خود شانه خالی میکند. ایران با تسلیح نیروهای نیابتی باعث ناامنی منطقه میشود. ایران پهپادهایی را در اختیار روسیه قرار داده است که ناقض قوانین بینالمللی است.
نماینده روسیه در جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره پاسخ ایران به اسرائیل گفت: ما هشدار دادیم باید یک موضع واحد درباره حمله اسرائیل داشته باشیم اما این اتفاق رخ نداد. آمریکا، انگلیس و فرانسه حاضر نشدند بیانیهای علیه اسرائیل صادر شود. اگر سفارت یک کشور غربی هدف قرار میگرفت بلافاصله موج محکومیت رخ میداد. وقتی پای یک کشور دیگر وسط میآید، واکنش کشورهای غربی متفاوت میشود.
نمایندگان فرانسه، سوییس و انگلیس هم در اقدامی همراستا با آمریکا حمله ایران به مراکز نظامی اسرائیل را محکوم کردند. در ادامه عمار بن جامع، نماینده الجزایر در جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره پاسخ ایران به اسرائیل گفت: نسبت به سیاست دوگانه (آمریکا) هشدار میدهیم. سیاستها باید برای همه یکسان باشد. نمیشود اول به خاک یک کشور حمله شود و با آرامش برخورد کنیم و وقتی پاسخ دادند، نوع دیگر رفتار کنیم. وی تصریح کرد: ما بر سر دوراهی قرار داریم؛ یا باید قوانین بینالمللی را رعایت کنیم یا وارد هرج و مرج شویم. هرگونه حمله به رفح کاملا غیرقابل قبول است و باید از آن اجتناب کرد.
نماینده الجزایر در سازمان ملل ادامه داد: صلح و امنیت با توانمند کردن مردم فلسطین برای استفاده از حقوق خود حاصل میشود. خاورمیانه شرایط حساسی را پشت سر میگذارد که همه را ملزم به پیروی از قوانین بینالمللی میکند.
واسیلی نبنزیا، سفیر و نماینده روسیه در سازمان ملل نیز در نشست اضطراری شورای امنیت گفت: دبیرکل سازمان ملل حمله ایران را بلافاصله محکوم کرد اما درباره حمله اسرائیل به کنسولگری ایران چنین واکنشی نداشت. این رویکرد درست نیست.
سفیر روسیه در سازمان ملل افزود: ما در نشست شورای امنیت هشدار دادیم که اقدام اسرائیل باید صراحتا محکوم شود اما به آن توجهی نشد. ما پیشنهاد پیشنویس برای یک بیانیه را دادیم اما آمریکا، انگلیس و فرانسه از پذیرش اصول و قوانین بینالمللی خودداری کردند و آن را نپذیرفتند.
وی تصریح کرد: کشورهای غرب از جمله فرانسه، انگلیس و آمریکا از حمایت از بیانیهای در محکومیت حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در اول آوریل خودداری کردند و اکنون ایران را محکوم میکنند و این «ریاکاری آنها» را نشان میدهد.
سفیر روسیه گفت: نتیجه اکنون برای همه روشن است. شما بخوبی میدانید که حمله به یک مرکز دیپلماتیک اقدامی جنگطلبانه بر اساس قوانین بینالمللی است و اگر یک نمایندگی غربی مورد حمله قرار میگرفت، بلافاصله شما انتقامجویانه واکنش نشان میدادید.
نماینده روسیه ادامه داد: این رویکرد به این دلیل است که برای شما، هر امری که به نمایندگی غربی و شهروندان غربی مربوط میشود، مقدس است و باید از آن محافظت شود اما وقتی صحبت از حق سایر کشورها، از جمله حق دفاع از خود درباره اتباعشان میشود، موضوع متفاوت است. اگر کنسولگری یا سفارت کشور غربی هدف قرار میگرفت بلافاصله همین کشورها آن را محکوم میکردند و خواستار تنبیه متجاوز میشدند اما وقتی پای کشورهای دیگر وسط میآید و آنها میخواهند از حق دفاع از خود استفاده کنند، غربیها استاندارد دوگانه خود را به نمایش میگذارند. نماینده روسیه در شورای امنیت تاکید کرد: ما زمانی که آمریکا ژنرال قاسم سلیمانی را ترور کرد اخطار دادیم که اقدامات آمریکا منطقه را بیثبات خواهد کرد. امروز در شورای امنیت، آنچه ما شاهد آن هستیم، نمایش ریاکاری و استاندارد دوگانه است که تماشای آن شرمآور است.
امیرسعید ایروانی سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل نیز در سخنانی در نشست شورای امنیت گفت: عملیات جمهوری اسلامی ایران کاملاً در راستای اعمال حق ذاتی ما برای دفاع از خود که ذیل ماده ۵۱ منشور ملل متحد ذکر شده و توسط حقوق بینالملل به رسمیت شناخته شده است، انجام شد. پاسخ ما لازم و متناسب بود. این اقدام همچنین کاملا دقیق بود و تنها اهداف نظامی را مورد اصابت قرار داد تا احتمال تشدید تنش به حداقل برسد و از آسیب به غیرنظامیان جلوگیری شود.
وی گفت: متأسفانه در این سالن، برخی اعضای شورای امنیت، از جمله ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه، یک بار دیگر تصمیم گرفتند چشم خود را بر واقعیت ببندند و از علل ریشهای که منتهی به وضعیت فعلی شده، چشمپوشی کنند. این 3 کشور ضمن اتخاذ رفتاری ریاکارانه، بدون در نظر گرفتن قصور و کوتاهی خود در اجرای تعهدات بینالمللیشان در قبال صلح و امنیت در منطقه، به ناحق ایران را سرزنش و متهم کردند. این 3 کشور تلاش مذبوحانه و ناموفقی برای استفاده از دروغ، وارونهسازی، انتشار اطلاعات نادرست و استفاده از بازی مخرب تقصیر و سرزنش کردند. در تمام این مدت، آنها تعمداً حق ذاتی ایران برای پاسخ به نقض یک اصل اساسی حقوق بینالملل را نادیده گرفتند؛ مصونیت نمایندگان و اماکن دیپلماتیک از تعرض. علاوه بر این، این کشورها دلایل ریشهای وضعیت کنونی منطقه را نادیده گرفتند.
* شورای امنیت در انجام وظیفه خود برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی شکست خورده است
سفیر ایران در سازمان ملل ادامه داد: در پی حمله تروریستی و نظامی ناجوانمردانه رژیم اسرائیل علیه اماکن دیپلماتیک ما در دمشق، پایتخت جمهوری عربی سوریه، جمهوری اسلامی ایران، شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل متحد را از این اقدام نادرست بینالمللی و همچنین حق ذاتی خود بر اساس حقوق بینالملل برای پاسخگویی به چنین حملات نظامی تروریستیای مطلع کرد. همچنین وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگوی تلفنی با دبیرکل سازمان ملل متحد، ضمن بررسی وضعیت موجود، خواستار اقدام مقتضی و محکومیت شدید جامعه جهانی علیه این جنایت هولناک شد. ما از شورای امنیت خواستیم این اقدام جنایتکارانه و تروریستی ناروا را بشدت محکوم کند و اقدامات قاطع و مناسب برای محاکمه سریع عاملان و جلوگیری از تکرار چنین جنایات وحشتناکی علیه اماکن دیپلماتیک هر کشور عضو اتخاذ کند. متأسفانه شورای امنیت در انجام وظیفه خود برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی شکست خورده است.
نماینده دائم ایران نزد سازمان ملل گفت: این رژیم قانونگریز جنایات فجیع زیادی را علیه مردم ما مرتکب شده است. رژیم اسرائیل به صورت وقیحانه و آشکارا مسؤولیت خود را در قبال عملیات تروریستی علیه مقامات، دانشمندان و غیرنظامیان ایرانی و خرابکاری علیه زیرساختهای صلحآمیز هستهای ما در سالهای اخیر پذیرفته است. رژیم اسرائیل حتی تهدیدهای صریح به استفاده از سلاح هستهای علیه یک کشور مستقل عضو سازمان ملل متحد کرد. این رژیم تروریست مسؤول تمام اعمال جنایتکارانه و تروریستی علیه ایران است و باید عواقب آن را متحمل شود. جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها نسبت به عواقب فعالیتهای مخرب رژیم بر صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی هشدار داده است. ایران حداکثر خویشتنداری را اعمال کرده است. اکنون زمان آن فرا رسیده که رژیم اشغالگر مسؤولیت کامل عواقب خود را بر عهده بگیرد. این رژیم نمیتواند از پاسخگویی فرار کند.
نماینده ایران در سازمان ملل در پایان سخنرانی خود گفت: رژیم اسرائیل شاگرد لوس و ننر مدرسهای بود که به لطف حامیانش، کسی مقابل ناهنجاریهایش نمیایستاد تا جایی که مدرسه را هم به آتش کشید. این بچه ناهنجار و خطرناک باید تنبیه میشد تا نظم به مدرسه بازگردد و این اتفاق افتاد.
ارسال به دوستان
بیژن عبدالکریمی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره عملیات «وعده صادق» مطرح کرد
عملیات اخلاقی، عادلانه و عاقلانه
علی عسگری: به دنبال عملیات 26 فروردین سپاه پاسداران علیه رژیم اشغالگر اسرائیل، دکتر «بیژن عبدالکریمی» فیلسوف و متفکر ایرانی با صدور بیانیهای از این عملیات دفاعی تمامقد و آن را با اوصاف اخلاقی، عادلانه و عاقلانه تمجید کرد. در ضمن گفتوگو با ایشان تلاش کردیم دلایل و ابعاد این بیانیه را مورد بررسی قرار دهیم.
***
* یکی از اموری که در بیانیه شما دیده میشد، وصف عملیات به عنوان امری اخلاقی بود. آنگونه که در جریانهای روشنفکری کشور ما رایج شده، صلح امری مطلقا پسندیده بوده و هر نوع جنگ و ستیز به عنوان امری ضد اخلاقی طرد میشود؛ با این وصف شما بر چه اساسی عملیات «وعده صادق» را اخلاقی میدانید؟
در ابتدا باید بگویم به باور من، کشور ما به اندازه کافی صبر از خود نشان داد. ما به روشهای مختلف کوشیدیم وارد درگیری نشویم. حتی پس از ترور سردار شهید سلیمانی و هدف قرار دادن عینالاسد، تلاش شد با کاهش تلفات انسانی با طرف مقابل وارد درگیری گسترده نشویم، لذا برخلاف تهمتهای ناجوانمردانه، نمیتوان ایران را به ماجراجویی و ستیزهگری متهم کرد. این عملیات انتقام، به باور من اخلاقی بود، چرا که اولا دفاع، یک امر اخلاقی است. هیچکس نمیتواند دفاع مشروع را زیر سوال ببرد، مگر آنکه روی ذهن یک جامعه آنقدر کار رسانهای و تبلیغاتی کرده باشند تا آن را گیج و سرگردان کرده باشند و در نهایت نیز همه تقصیرها را متوجه دولت ایران کنند. متأسفانه این گونه تحلیلهای آن سوی آبی نیز در میان پارهای از روشنفکران دیده میشود. این عملیات، دفاعی مشروع و عادلانه بود. تعبیر دیگر اخلاقی بودن، همان عادلانه بودن است. نکته سوم اینکه عاقلانه بود. به رغم آنکه اصطلاحا حکومت ایران در امپراتوریهای رسانهای دروغین غرب به آتشافروزی و جنگطلبی متهم میشود اما دولت ایران کوشید هم از اصول و مواضع خود دفاع کند، هم اصول خویش را زیر پا نگذارد و هم از حق قانونی خود دفاع کند، در عین حال به افزایش تنش نپردازد. به همین دلیل عملیات ما کاملا سنجشگرایانه بود. ایران به قسمتی از اسرائیل حمله کرد که اولا شاید به طور رسمی خاک اسرائیل نبود. ایران به بلندیهای جولان حمله کرد که اسرائیل آن را تصرف کرده است. آنجا منطقهای نظامی و کاملا تهی از جمعیت و بیرون از خاک اسرائیل است. یعنی ایران تلاش کرد مردم بیگناه کشته نشوند. اینها ارزشهایی بود که متأسفانه رسانههای بیگانه و پروپاگاندای اسرائیل میکوشند آن را تصویر منفی بخشیده و ناشی از ضعف قلمداد کنند. متأسفانه برخی فعالان سیاسی و اجتماعی داخلی نیز با آنها همصدا شده و قدرت سیاسی را به اصطلاح عرفی در یک شرایط ملانصرالدینی قرار میدهند. اگر ایران مانند اتفاقی که در کردستان عراق رخ داد و فرضا یک بازرگان کشته شد، در عملیاتش غیرنظامیان کشته میشدند، میگفتند ایران افراد بیگناه را کشته است و اگر در عملیات ما کسی کشته نشود و صرفا اماکن نظامی هدف قرار گیرد، میگویند ناشی از ضعف و ترس است. خلاصه آنکه ما در پاسخ هر کاری کنیم، برخی در این وضعیت ملانصرالدینی قدرت سیاسی را نقد میکنند. اینها بازیهای رسانهای و جنگهای روانی است که متأسفانه بخشی از فعالان سیاسی و اجتماعی یا شبهروشنفکران ما نیز در آن قرار میگیرند. به این دلیل من معتقدم حرکت مذکور هم اخلاقی، هم عادلانه و هم سنجشگرایانه یا عاقلانه بوده است. عملیات «وعده صادق» از نظر اینجانب، به تمامی شجاعانه، اخلاقی، عادلانه، عاقلانه، سنجشگرایانه و تاریخی بود و من به سربازان این آب و خاک تبریک گفته و به وجودشان افتخار میکنم.
* الگوی مقاومتی که اکنون وجود دارد به چه صورت میتواند منجر به امنیتی پایدار برای ایران شود؟
اگر مرکز و محور اصلی جبهه مقاومت که ایران است، نتواند میان مقاومت خود در برابر نظام سلطه جهانی با مسائل داخلی و بومی خود هماهنگی و همسویی ایجاد کند، ممکن است دچار ضربات سنگینی شود. ما باید جبهه داخلی و فرهنگ مقاومت را با محور مقاومت هماهنگ کنیم. این هماهنگی به معنای تحمیل ارزشهای جبهه مقاومت به مردم یا صرف پروپاگاندا و حقنه رسانهای نیست، بلکه به معنای جذب حداکثری مردم از طریق دیدن آنها، شنیدن سخنان آنان و همدلی با آنان است. به عبارت دیگر همانگونه که اگر در دفاع ۸ ساله، حمایت مردمی وجود نداشت، سربازان ما نمیتوانستند در خطوط مقدم خوش بدرخشند، در جبهه مقاومت نیز ما باید بتوانیم فضای داخل را با خود همراه کنیم.
* من سوال پیشین را به این جهت طرح کردم که دوگانهای در ما شکل گرفته و به نوعی بنبست در گفتوگو نیز رسیده است. یک گفتمان تنها صلح را مطلق کرده و هر نوع جنگ را تبدیل به ضد ارزش میکند، این جریان در هر رخدادی راهبرد گفتوگو را طرح کرده و جنگهراسی میکند. گفتمان دوم اما معتقد است راه رسیدن به صلح از کسب قدرت و حتی شاید جنگ میگذرد. حالا این مساله وجود دارد که گفتمان مقاومت قرار است امنیت ما را در نهایت به ارمغان بیاورد. لذا پرسش از چگونگی بازدارندگی آن میشود و اگر از گفتمان مقاومت حمایت میکنیم، باید پاسخ این پرسش را بدهیم.
صلح مطلق از اساس منطقی نیست. دفاع مطلق روشنفکران از صلح منطقی نیست، همانگونه که دفاع مطلق برخی تندروها از جنگ منطقی نیست. اساسا این شرایط تاریخی و کنش و واکنش طرفهای مقابله است که به جنگ یا صلح ارزش اخلاقی یا وجهی غیراخلاقی میبخشد. ما در صحنه ۲ طرف را داریم. شما نمیتوانید نقش هر ۲ طرف را همزمان بازی کنید. به باور من این عملیات نقش بازدارندگی را هم ایجاد کرد. لااقل تا الان این نقش را بخوبی ایفا کرده است. همین که آمریکا جلوی اسرائیل را برای حمله متقابل گرفت و کشورهای اروپایی نیز در واقع از حرکت اسرائیل حمایت نکردند، ناشی از بازدارندگی مقاومت ما بود. اینکه اسرائیل خویشتنداری کرده است، به گمانم یک فریب سیاسی و تبلیغاتی است. شما فضای داخلی را نبینید که برخی زمزمههای منفی را طرح میکنند. کسانی که باید میفهمیدند، گمان دارم پیام را دریافت کردند. مسؤولان پیشین سازمان سیا و ژنرالهای بازنشسته به عظمت کار ما اقرار میکنند. بر خلاف اینکه در داخل برخی میخواهند عملیات را تخریب کنند و دروغ بزرگ رهگیری 99 درصد موشکها و پهپادها را تقویت میکنند، در عمل من فکر میکنم در ایجاد بازدارندگی ما موفق بودهایم. رهگیری همه موشکها و پهپادها یک جنگ رسانهای است.
* محور مقاومت چگونه میتواند دستاوردهای این عملیات را حفظ و از آنها استفاده کند؟
اکنون درباره ادامه کار و مراحل بعدی بازی نمیتوان پیشبینی کرد. این را باید صاحبنظران حوزه نظامی و دفاعی و مطالعات روابط بینالملل پاسخ دهند اما من به عنوان یک معلم فلسفه آگاهم که اگر در جامعه ما «خودآگاهی ملی» شکل نگیرد، یعنی هم قدرت سیاسی و نیروهای نظامی ما به این خودآگاهی ملی به نحو جدی نائل نشوند که برای ادامه مقاومت نیاز به حمایت ملی است و هم اگر روشنفکران ما به این خودآگاهی ملی نرسند و متوجه نباشند که شکاف اجتماعی محل نفوذ دشمن است و در این شکاف جرثومههای فساد و بیگانگان رسوخ خواهند کرد و جامعه روز به روز ضعیفتر خواهد شد، اگر طرفین به این خودآگاهی ملی نرسند، نقطه ضعفهای ما زیاد است و از درون فرو خواهیم پاشید. ما باید بر اساس خودآگاهیای ملی به یک وحدت دست یابیم اما متأسفانه هم در میان طرفداران گفتمان انقلاب و هم در میان مخالفان آن، کم نیستند کسانی که به مساله خودآگاهی ملی و وحدت و انسجام ملی بیتفاوتند و آنچنان که شایسته و بایسته است توجه کافی مبذول نمیدارند. من همین جا بگویم دفاع پارهای از طرفداران گفتمان انقلاب از انقلاب در قد و قامت خود انقلاب نیست. آنها بسیار بد از انقلاب و جبهه مقاومت دفاع میکنند و این دفاعهای بد به انسجام ملی ما و در نهایت به خود انقلاب و جبهه مقاومت ضربه میزند.
* از همین بخش اخیر سخنان شما، به بُعد دیگر بیانیه یعنی انسجام ملی بپردازیم. بخشی از بیانیه شما پیرامون انسجام، همدلی و پرهیز از تعمیق شکافهای اجتماعی در جبهه داخلی بود؛ موضوعی که رهبر معظم انقلاب نیز در سال جدید، چه در سخنرانی نوروزی و چه در سخنرانی عید فطر آن را مورد تاکید قرار دادند. پیرامون این موضوع به باور شما باید چه تدابیری را در نظر داشت که دودستگی و شکاف در جامعه به وجود نیاید؟
شکاف اجتماعی در کشور ما وجود دارد، ریشههای تاریخی نیز دارد. با جمهوری اسلامی نیز به وجود نیامده است. این شکاف ریشهای، قدمتی حدوداً 2 قرنه دارد و پس از مواجهه ما با مدرنیته، جامعه به طور طبیعی شکاف پیدا کرده است. بخشی از جامعه در عالم سنت زیست میکند و بخشی از آن در عالم مدرن و خود را شهروند جهانی به حساب میآورد. متأسفانه بخش دوم رها شده است. ما این بخش را نادیده انگاشتهایم. این یک نقطه ضعف بزرگ گفتمان انقلاب است که نتوانسته با سوبژه مدرن و طبقه متوسط نوگرا ارتباط برقرار کند. این خطای بزرگ گفتمان انقلاب است که گمان میکند با مقولات و زبان و ادبیات خود میتواند با کسانی که جور دیگری فکر میکنند ارتباط برقرار نکند. ما نیازمند زبان واسطه هستیم. باید با زبان مخاطب آشنا باشیم. این کار را نیروهای میانی میتوانستند انجام دهند اما باز یکی از خطاهای چند دهه اخیر این بود که نیروهای میانی حذف شدند. طبقه متوسط نوگرا، یله و رهاست. در واقع کانونهای قدرتهای جهانی و منطقهای به واسطه رسانههای خود که نوعی لمپنیسم و پوپولیسم را ترویج میدهند، بخشهایی از ذهنیت جامعه و طبقه متوسط نوگرای ما را تصرف کردهاند. ما در جنگ رسانهای، شکست سنگینی خوردهایم. این تلقی خاماندیشانه است که گمان کنیم با بسط شبکههای تلویزیونی و آوردن چند شومن یا سلبریتی به تلویزیون میتوانیم با این طبقه ارتباط برقرار کنیم. طبقه متوسط نوگرا نگاه هستیشناسانه و معرفتشناسانه خود را دارد، جهانبینی خاص خود را دارد و قدرت سیاسی ما فاقد چهرههای فرهنگیای است که بتواند با این بخش از جامعه ارتباط برقرار کند. ما به خاطر امنیت ملی خود باید به نحو بسیار جدی به این مساله التفات کرده و سخن متفکران و اصحاب هنر و فرهنگ را به جد بشنویم. اینجا حوزهای نیست که سیاستمداران و نظامیان بتوانند وارد شوند. آنها شکاف را بیشتر میکنند. باید چهرههای فرهنگی به این موضوع وارد شوند. اگر این خودآگاهی در گفتمان انقلاب شکل نگیرد نمیتواند از دستاوردهای خود دفاع کند و ممکن است بسیاری از دستاوردها و خون شهدایش به هدر رود.
* به باور شما خود مساله فلسطین و رخدادهای منطقهای مرتبط با آن آیا میتواند منجر به ایجاد همدلی در داخل شود؟
ابتدا باید بگویم شما برای کاری که در سطح منطقه انجام میدهید، باید توانایی خوب دفاع کردن را داشته باشید. اکنون این چهرههای میانی دیگر وجود ندارند و وضعیت به گونهای شده است که هر حرکتی از طرف گفتمان انقلاب شکل بگیرد، تفسیر مخالف آن ارائه میشود. یعنی اگر الان تصور کنید جمهوری اسلامی هیچ واکنشی نشان نمیداد، بر صلحجویی جمهوری اسلامی دلالت نمیکرد، بلکه دلالت بر بیعرضگی آن میکرد. حمله کرده اما تعداد کشته شدهها بالا نیست، دلالت بر دروغین بودن عملیات میشود. اگر تعداد بالایی کشته میشدند، گفته میشد حکومت اسلامی مردم بیگناه را کشته است. ما اسیر آتشی شدهایم که چه آب بریزیم و چه نفت، شعلهورتر میشود. این فضای گفتمانی را باید تغییر داد. این تغییر نیازمند خرد است، به گونهای که تغییر این فضا باعث آسیب به جبهه مقاومت نشود.
* این موضوعی که طرح میکنید در عملکرد بخشهایی از جریانهای روشنفکری قابل مشاهده است اما نکته قابل تأمل آن است که برخی چهرههای دانشگاهی و روشنفکری از بغض جمهوری اسلامی، به منافع ملی، تمامیت ارضی و وطن ما ضربه میزنند؛ شما این مساله را چگونه تحلیل میکنید؟
من در گفتهای که از رهبر انقلاب شنیدم، ایشان شجاعانه و صادقانه اعلام کردند در مسیر همدلی کمکاریهای زیاد و خطاهای بزرگی شده است. ما باید شجاعانه در مسیر همدلی تغییر جهت دهیم. من آن بخش از واکنشهای روشنفکران و جامعه دانشگاهی را که از بغض جمهوری اسلامی به دامن بدترین نوع غربزدگی و حتی غربپرستی و غربسالاری افتادهاند، محکوم میکنم. امروز ما اصلاً دیگر با مقوله غربزدگی مواجه نیستیم، بلکه مقوله غربپرستی و غربسالاری را داریم. این یعنی نوعی خشم و کینه نسبت به هر امری که برای ما است و این به لحاظ اعتقادی، فرهنگی و امنیت ملی بسیار خطرناک است. بسیار بسیار خطرناک است ولی فراموش نکنیم این حرکت واکنشی، عکسالعمل نسبت به خطاهای داخلی و نادیده انگاشته شدن طبقه متوسط نوگرا و نمایندگانش طی این چند دهه بعد از انقلاب است، لذا هم طرفداران انقلاب و هم جامعه روشنفکری را باید به تغییر مسیر به سمت همدلی دعوت کرد.
* به عنوان سوال آخر عرض میکنم چه موضوعی باعث شد به تعبیر خودتان به نحو تمامقد از عملیات سپاه پاسداران حمایت کنید؟
من یک معلم فلسفه هستم. وظیفه من و دیگر نخبگان سیاسی، اجتماعی و روشنفکران ما ترسیم چارچوبهای بازی سیاسی - اجتماعی جامعه است. کار من مانند کسی است که خطوط قرمز را متذکر میشود. من عضو یک جریان نیستم، بلکه ورای همه جریانها میخواهم چارچوبها را متذکر شوم. «دفاع از کشور در برابر بیگانگان یک اصل است». این اصل در جامعه ما بشدت آسیب دیده است. اگر جمهوری اسلامی در سیاستهای خود خطا کند، من نقد دارم اما این نقد، نقد درونخانوادگی است. ما نباید نقد خانوادگی را در برابر بیگانگان و هنگام حمله بیگانگان و در جهت نفع بیگانگان مطرح کنیم. شاید من با پدر یا همسرم در درون خانه دعوا دارم اما در برابر بیگانگان یک تن واحد و یگانه هستیم. این را باید به عنوان یک اصل برای جامعه جا بیندازیم. البته قدرت سیاسی نیز باید نقش پدرانه خود را ایفا کند. نباید کاری کند فرزندانش بر اساس بغض و کینه به بیرون خانه چشم بدوزند و با بیگانگان همسویی کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|