|
ترسیم چشمانداز آینده باشگاه استقلال از سوی مدیریت پتروشیمی
این گوی و این میدان
عبدالله دارابی: بدون تردید هنوز ابهاماتی درباره واگذاری ۲ باشگاه بزرگ پایتخت وجود دارد که گذر زمان بهترین پاسخگوی آن خواهد بود. مواردی از قبیل:
۱- آیا این واگذاریها واقعا خصوصیسازی است یا خصوصیبازی؟
۲- آینده این ۲ باشگاه پرطرفدار در مالکیت جدید، به سعادت منجر میشود یا شقاوت؟
۳- در دولتهای آینده و مدیریتهای بعدی مالکان، چه نگاهی در زمینه باشگاهداری آنان وجود خواهد داشت؟
۴- با توجه به سخنان روزهای گذشته مسؤولان وزارت ورزش و سازمان خصوصیسازی درباره تداوم نظارت آنها بر این ۲ باشگاه، روند واگذاری چقدر واقعیت دارد؟
۵- آینده این ۲ باشگاه که طبق گفته رئیس سازمان خصوصیسازی «پس از رد دیون دولت توسط مالکان جدید قابل فروش به مالک بعدی خواهد بود»، چه سرنوشتی به خود خواهد دید؟ مالکان بعد چه کسانی خواهند بود و چقدر اهلیت و توانایی اداره این ۲ باشگاه بزرگ را خواهند داشت؟
۶- این واگذاریها چقدر نشأتگرفته از عقلانیت، تدبیر، آیندهنگری و قانونمندی است؟
ابهامات و سوالات اینچنینی، شاید بیمها را به نسبت امیدها در این پروسه افزایش هم بدهد! هنوز یادمان نرفته سال گذشته در چنین ایامی و برای تفکیک مالکیت مشترک، باشگاه استقلال به وزارت اقتصاد واگذار شد ولی چند ماه بعد، شخص وزیر اقتصاد آن را رد کرد و نشدنی خواند و پس از ماهها این باشگاه و هوادارانش فهمیدند چقدر سرکار بودهاند!! پس هر فوتبالدوستی، خارج از تعصبات و ظاهرنگریها حق دارد در این باره نگرانیهای جدی داشته باشد و دکمه باورش نیز بهراحتی فعال نشود. به هر حال فقط امیدواریم این روند، به ضعیف شدن ۲ قطب بزرگ فوتبال کشور منتهی نشود و بس.
... و اما بعد، جناب علی عسکری، مدیرعامل صنایع پتروشیمی خلیج فارس در نخستین جلسه پس از تملک باشگاه استقلال، چشماندازی را برای این باشگاه ترسیم کرد و گفت: «استقلال باید در عرصههای ملی، منطقهای و جهانی جزو برترینها باشد». حقیقتا نمیدانیم این را رویای ایشان فرض کنیم یا عزم جدی وی و مالکیت جدید؟ آن را در زمره سخنرانی صرف و وعدههای بدون عمل و عوامپسندانه اکثر مدیران و مسؤولان عرصههای مختلف ( از هر دو جناح معروف کشور) در این سالها بدانیم یا چراغ امیدی از بهر نواندیشی و تصمیم به اقدام جدی مدیران در دل بیفروزیم؟ به هر حال آدمی به امید زنده است و این گوی و میدان نیز که همواره برای مدعیان فراهم است و موجود... اما مدیریت محترم پتروشیمی و مالک جدید قدیمیترین باشگاه ایران و پرافتخارترین تیم فوتبال ایران در آسیا، حتما میدانند رسیدن به آنچه ترسیم کردهاند نیازمند ابزار و داشتهها و امکاناتی است که برخی از آنها چون استعداد و نیروی انسانی، خوشبختانه فراهم است و بسیاری از آنها نظیر ساختار درست، امکانات سخت و نرمافزاری، بودجه موردنیاز، برنامه و نگاه درست و مدیران و مربیان متخصص و مجهز به دانش روز، متاسفانه نه در حد کفایت و بزرگی کردن! مضاف بر آن نمیدانیم این چشمانداز در شمار برنامههای کوتاهمدت مالک جدید است یا بلندمدت آن؟
آقای علی عسکری!
امیدواریم به هر حال صحبتهای شما در نخستین جلسه هیات مدیره باشگاه استقلال، از نوع سخن و رویاپردازی صرف نباشد که هزینهای هم برای گوینده ندارد و پشت آن ارادهای جدی و برنامهای قوی وجود داشته باشد، البته رسیدن به جمع برترینهای جهان به دلایلی که شما و هر مطلعی میداند، فعلا فقط رویاست اما رساندن استقلال به جایگاه واقعیاش در ایران و آسیا شدنی است اگر الزامات آن بخوبی مهیا و اجرا شود و گلوگاههای مسیر به درستی شناخته و از میان برداشته شود.
ارسال به دوستان
گفتوگو
مرتضایی: افغانستان در فوتسال فرزند ایران است
سرمربی تیم ملی افغانستان پس از تاریخسازی به همراه این تیم، فوتسال افغانستان را فرزند فوتسال ایران دانست. مجید مرتضایی درباره صعود تیم ملی فوتسال افغانستان به جامجهانی 2024 ازبکستان در نخستین حضور خود در جام ملتهای آسیا اظهار داشت: بازیکنان ما برای نخستین بار در جام ملتها به میدان میرفتند و استرس و فشار زیادی روی آنها بود، به همین دلیل کیفیت پایینتری نسبت به دیدارهای دوستانه داشتیم و توانایی افغانستان، 30 - 20 درصد بالاتر از چیزی است که در جام ملتهای آسیا دیدید. مرتضایی درباره خوشحالی مردم افغانستان پس از صعود تیم ملی فوتسال کشورشان به جامجهانی بیان کرد: بازیکنان و مربیان افغانستان کار بسیار بزرگی کردند. اگر خدا به کسی لیاقت بدهد، کاری میکند که او باعث شادی یک ملت شود. این اتفاق حاصل لطف خداست و خوشحالم که بهعنوان یک ایرانی، کمک ناچیزی به شادی مردم افغانستان کردم. وی درباره قهرمانی تیم ملی فوتسال کشورمان در جام ملتهای آسیا به تسنیم گفت: ایران در آسیا منحصربهفرد است و شاید افغانستان در فوتسال، فرزند ایران به حساب بیاید. ایران بازیکنان و مربیان بسیار خوبی دارد و سبک بازی ما شبیه این تیم است. در بازی فینال، ایران را به عنوان یک تماشاگر تشویق کردم و از عوامل این تیم تشکر میکنم که به ما روحیه دادند. این مساله نشاندهنده فرهنگ بالا و خونگرمی مردم ایران است. سرمربی ایرانی تیم ملی افغانستان با بیان اینکه کشورمان قدرت بلامنازع فوتسال آسیا به شمار میرود، خاطرنشان کرد: افغانستان نیز تلاش میکند یکی از افتخارآفرینان آسیا باشد و به مرحله حذفی جامجهانی برسد. تلاش میکنیم در میان 4 تیم برتر آسیا قرار بگیریم و امیدواریم این اتفاق در جامجهانی بیفتد. صعود به جامجهانی بسیار ارزشمند است اما کارمان هنوز تمام نشده و از هفته آینده برای جامجهانی برنامهریزی میکنیم. مرتضایی با اشاره به زمان 138 روزه تا شروع جامجهانی فوتسال اظهار کرد: فرصت زیادی تا این مسابقات نداریم و بعد از موافقت با این برنامهها، اردوهای خودمان را آغاز خواهیم کرد که بخش اعظم آن در شهر مشهد مقدس خواهد بود. تورنمنتی ششجانبه در تایلند خواهیم داشت و 2 ماه دیگر در تورنمنت کافا در کشور تاجیکستان بازی میکنیم که برای آمادهسازی ما بسیار خوب است. فدراسیون فوتبال و مقامات کشور افغانستان همکاری بسیار خوبی با تیم ملی فوتسال داشتهاند.
ارسال به دوستان
هشدار فیفا به محرومیت رئال، بارسا و تیم ملی اسپانیا
فوتبال اسپانیا به دلیل مداخله دولت در آستانه «محرومیت بزرگ» قرار دارد. «پیامد مرگبار در انتظار فوتبال اسپانیا به خاطر مداخله دولت»؛ این عنوان گزارش نشریه آ.اس اسپانیا از دخالت وزارت ورزش این کشور در امور فدراسیون فوتبال است. طبق قانون فیفا هیچ دولتی حق ندارد در امور فوتبال دخالت کند، در غیر این صورت فوتبال آن کشور تعلیق و از حضور در تمام مسابقات بینالمللی محروم میشود. نشریه آ.اس گزارش داد «فیفا و یوفا با ارسال نامهای تهدیدآمیز به وزارت ورزش اسپانیا» خواهان توضیح ایجاد کمیسیونی در فدراسیون این کشور شدند که این کمیسیون را «مصادق دخالت دولت در فوتبال میدانند».
ارسال به دوستان
چرا اضافه کردن نام مالک جدید به استقلال تصمیم غلطی است؟
استقلال، استقلال بماند
مهدی طاهرخانی: خبری که شامگاه روز یکشنبه نهم اردیبهشتماه توسط خبرنگاران نزدیک به باشگاه استقلال ابتدا به عنوان «شایعه تاییدنشده» پخش شده بود، متاسفانه دیروز دوشنبه به صورت رسمی از سوی مدیرعامل مالک باشگاه آبیها به صورت رسمی اعلام شد. همه ماجرا به حذف نام «ایران» از پسوند باشگاه فرهنگی - ورزشی استقلال مربوط میشود؛ شرطی که به صورت پیشفرض برای واگذاری سهام دولتی به بخش خصوصی از سوی سازمان خصوصیسازی به صورت اجبار قید شده بود.
اما پرسش اصلی و مهم این است: آیا واقعا سهام سرخابیها از بخش دولتی به بخش کاملا خصوصی واگذار شده که باید اینچنین محکم و اجباری روی حذف پسوند ملی ایران تاکید و اصرار شود؟ حقیقتا هلدینگ خلیجفارس یک شرکت تمام خصوصی و شخصی است که بعد از واگذاری 85 درصد سهام استقلال به این بخش، باید اینچنین محکم و قاطعانه روی حذف نام ایران از استقلال پافشاری میشد؟ ملاحظات قانونی سازمان خصوصیسازی قابل درک است اما بخش مهم ماجرا به واقعیتهای موجود مربوط میشود. شاید اگر حقیقتا یک شرکت کاملا خصوصی قرار بود سهام استقلال ایران را بخرد، آن وقت باید روی حذف نام ایران، تاکید میشد اما همانطور که همه میدانند هلدینگ خلیجفارس یک شرکت خصولتی است زیر نظر دولت. از این رو جای ملاحظات بسیار زیادی وجود داشت.
اما بخش مهم و قابل اعتنای این اتفاق، عوض کردن پسوند نام یکی از تیمهایی است که به گواه تعداد هوادار در سطح کشور (همانند پرسپولیس) میتوان آن را یک سرمایه ملی قلمداد کرد. استقلال که به همراه پرسپولیس امروز از پرطرفدارترین تیمهای ایران و آسیا به شمار میرود همواره با همین نام استقلال بین اهالی فوتبال شناخته شده و خواهد شد اما هلدینگ خلیجفارس که در بهترین حالت یک شرکت خصولتی به شمار میرود ترجیح داد نام برند خودش را روی این باشگاه پرهوادار بگذارد.
نگرانی امروز ما این است که متاسفانه یک شرکت اقتصادی نام خودش را به یک برند ملی وصله میزند. کدام تیم بزرگ و پرهوادار در فوتبال جهان را میشناسید که بعد از سالها فعالیت و به دست آوردن میلیونها هوادار، پسوند و پیشوند خود را تغییر دهد؟ در بهترین حالت، تیمهایی همانند آرسنال و بارسلونا نام ورزشگاه خانگی خود را به مدت معلومی به اسپانسرشان اختصاص میدهند. در جدیدترین اتفاقی که از سال 2022 در شهر بارسلون رخ داد باشگاه بارسا امتیاز حق نامگذاری ورزشگاه نوکمپ را به «اسپاتیفای» که یکی از بزرگترین سرویسهای پخش موسیقی در جهان است، واگذار کرد. این کمپانی سوئدی به مدت ۳ سال این امتیاز را در اختیار گرفت و نام ورزشگاه خانگی بارسلونا به «ورزشگاه اسپاتیفای کمپ نو» تغییر کرد یا مثلا در همین ایران، باشگاه باسابقه تراکتورسازی به بخش خصوصی واگذار شد. مالک جدید اما با فهمیدن اهمیت این سرمایه در شمال غرب کشور، صرفا با برداشتن کلمه «سازی» که مالکیت قبلی این باشگاه را نمایندگی میکرد؛ نام تراکتور را برای تیم حفظ کرد، تصمیمی که به مرور و با سرازیر شدن دهها هزار هوادار به بازیهای تراکتور، درست بودنش مشخص شد اما متاسفانه بعد از واگذاری 85 درصد سهام استقلال به عنوان یک شرکت دولتی به بخش خصوصی (یا بهتر است بگوییم خصولتی) هلدینگ خلیجفارس در اقدامی عجیب نام برند خود را جانشین کلمه ایران کرد. قطعا نام خلیجفارس برای ما یک واژه با ارزش و ملی است اما همین خلیجفارس جزئی از ایران است.
* تغییر نام را باب نکنید
موضوع مهم دیگر که باید از همین امروز نگرانش بود به آینده نهچندان دور سهامداران استقلال و پرسپولیس مربوط میشود. در این میان این سوال مطرح است: مالک خصوصی چه زمانی قادر به واگذاری باشگاه مورد تملکش است؟ پاسخ این سوال نیازمند رعایت یک پیشنیاز است. از آنجا که ۲ باشگاه به صورت اقساطی خریداری شدهاند، طبق توافق صورتگرفته، سرخابیها تا ۶ سال زیر نظر سازمان خصوصیسازی خواهند بود و مالکان بخش خصوصی آنها باید تا تاریخ معینشده، اقساط خود را به دولت بپردازند. اگر بخش خصوصی سریعتر از زمان موعود (پیش از ۶ سال)، اقساط خود را تسویه کند، میتواند فردای همان روز سهام باشگاه موردنظر را در فرابورس عرضه کند. تصور کنید هلدینگ خلیجفارس بعد از 6 سال تصمیم به فروش سهام استقلال به یک بخش صددرصد خصوصی بگیرد. آن وقت در نخستین اقدام شاهد حذف پسوند خلیجفارس خواهیم بود و بعد از آن شرکت جدید هر نامی که علاقه داشته باشد پسوند استقلال میگذارد. یا اینکه نام تیم را به کلی عوض میکند. چنین سرنوشتی را عینا برای پرسپولیس هم میتوان متصور بود. از این رو بهتر است همین امروز که به صورت حقیقی و واقعی همه چیز در دست دولت است، مقابل این فتح باب ایستادگی کند. استقلال ایران همیشه استقلال بوده و تصور اینکه هر روز یک شرکت اقتصادی بخواهد نامش را به این برند ملی اضافه کند، آزاردهنده است. شاید امروز به واسطه زیبا و مهم بودن نام خلیجفارس عدهای مقابل چنین رفتاری واکنش جدی نشان ندهند اما فراموش نکنید اگر این روش عادی شود آن وقت هر مالکی میخواهد نام خودش را به این اسم بزرگ وصله بزند. از سوی دیگر همانقدر که مردم ما روی فارس بودن خلیجفارس تاکید و اصرار دارند باید خیلی از مسائل دیپلماتیک را به صورت ظریف و دوراندیشانه رعایت کرد. این پسوند که جانشین نام ایران شده در بازیهای آسیایی ممکن است چالشهای سیاسی غیرضروری برای ما پدید بیاورد. اینکه ما باید از نام تغییرناپذیر خلیج فارس دفاع کنیم، کرده و خواهیم کرد در این مورد هیچ سیاست مخفی و پنهانی وجود ندارد اما باید حواسمان باشد که بیدلیل و با دست خود، چالشهای بیجهت خلق نکنیم. این هم از دیگر مواردی است که باید حتما مورد ملاحظه قرار بگیرد.
* دلخوری هواداران را هم لحاظ کنیم
چند دهه قبل درست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بحث تغییر نام و مالکیت ۲ تیم بزرگ ایران مطرح شد. با توجه به تغییر حاکمیت و نامی که پیشتر باشگاه استقلال یدک میکشید حتی کار تا انحلال این باشگاه پیش رفت اما خوشبختانه با ورود مردان ورزشی دلسوز همانند مرحوم منصور پورحیدری، همچنین عنایت آتشی (پیشکسوت بسکتبال) تنها قرار شد نام قبلی را به اسم پرمعنای استقلال تغییر دهند. اتفاق مهمی که باعث حفظ یک گنجینه ملی با میلیونها هوادار شد. به دلیل وجود حساسیتهای بیمورد متاسفانه عدهای بیآنکه توجه کنند نام پرسپولیس هیچ منافاتی (برخلاف نام پیشین استقلال) با وضعیت فعلی کشور ندارد، اصرار کردند نام پرسپولیس به آزادی و سپس پیروزی تغییر یابد. برخلاف نام استقلال که طی 5-4 دهه بخوبی روی این باشگاه نشست و امروز همه فقط یک نام استقلال را میشناسند و بس، هرگز آزادی و پیروزی که هر دو از آرمانهای انقلاب نوپای کشور بود و حتی از لحاظ لغوی هم معنای زیباتری نسبت به پرسپولیس داشت، نگرفتند و مردم در ورزشگاهها هرگز این تغییرنام بیمورد را نپذیرفتند. سرانجام با این مقاومت به واسطه تلاش محمد رویانیان از لحاظ حقوقی نام باشگاه فرهنگی- ورزشی پرسپولیس تثبیت و ماندگار شد. همین تجربه نشان میدهد نباید به دلایل واهی و غیراصولی سراغ تغییر نام و کم و اضافه کردن پسوند و پیشوند آنها برویم. استقلال ایران چیزی نیست جز یک نماد ملی و میهنی که میلیونها هوادار را دلخوش به اسم و آوازه خود کرده است. شاید بیش از 80 درصد طرفداران امروز استقلال، از همان بدو تولد همین نام را شنیدهاند و در ورزشگاهها فریاد زدند. استقلال که برای ایران است نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر. وصله کردن هر برند اقتصادی با هر نامی به استقلال، چیزی نیست جز سوءاستفاده از نامی که دیگر تغییرناپذیر است. فارغ از خوشنامی و بدنامی مالکان وقت سهام استقلال و پرسپولیس که ممکن است وضعیت مالکیت و اقتصادی آنها هر زمانی تغییر کند، باید ملاحظات بسیاری را روی این تغییر نام داشت. اگر امروز از سوی دولت که کماکان ریش و قیچی را در پیدا و نهان در اختیار دارد، مقابل این تغییر پسوند ایستادگی نشود، قطعا در آینده هر اتفاقی را میشود برای این ۲ باشگاه متصور بود.
* صداوسیما دقت کن!
همانطور که در سطور پیشین شرحش رفت، بحث تغییرنام پسوند استقلال ایران شامگاه یکشنبه مطرح شد و امید آن میرفت با تکذیب هلدینگ خلیجفارس، همه چیز ختم به خیر شود اما بعدازظهر دیروز دوشنبه به محض اعلام رسمی این تغییر پسوند از سوی عبدالعلی علیعسکری (مدیرعامل فعلی این هلدینگ و رئیس سابق صداوسیما) با آب و تاب فراوان در بخشهای خبری سیما اعلام شد. متاسفانه رسانه ملی بیتوجه به عواقب و اشتباهات این تغییر نام به استقبالش رفت؛ در حالی که انتظار میرفت صداوسیما با درک ملاحظات فنی و ملی و با توجه به اهمیت فرهنگی و اجتماعی این برند ملی، نسبت به این تصمیم هلدینگ خلیجفارس انتقاد میکرد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با شروین بزرگ، ستارهای که موجب حذف پرسپولیس شد
برای گلم تمرین کرده بودم
زهره فلاحزاده: آلومینیوم در حالی پرسپولیس را در مرحله یکهشتم نهایی جام حذفی از گردونه رقابتها حذف کرد که میتوان از تقابل این ۲ تیم به عنوان خاطرهانگیزترین مسابقه چند وقت اخیر فوتبال باشگاهی ایران یاد کرد. اراکیها ۲ بار در طول ۱۲۰ دقیقه با اختلاف ۲ گل عقب افتادند اما هر ۲ بار در واپسین لحظات مسابقه کامبک زدند و حتی در ضربات پنالتیها هم از پرسپولیس عقب افتادند اما دروازهبان آنها توانست ورق را برگرداند. یکی از بازیکنان آلومینیوم که نقش بسزایی در صعود این تیم داشت، «شروین بزرگ» بود. این بازیکن پاس گل اول را داد و دقیقه ۹۵ با یک شوت تماشایی ورق را برگرداند تا بازی به وقت اضافه برود و در وقتهای اضافه نیز گل سوم آلومینیوم را به ثمر رساند. درخشش مهاجم اراکیها منجر به این شد که به جای تیم مدعی و پرستاره پرسپولیس، این تیم آنها باشد که به جمع ۸ تیم برتر جام حذفی صعود میکند. این درخشش بهانهای شد با شروین بزرگ گفتوگویی داشته باشیم.
***
* ذهنیت خوبی از بازی با پرسپولیس داشتیم
با توجه به اینکه ما در بازی لیگ هم در اراک پرسپولیس را برده بودیم، ذهنیت خوبی قبل از شروع مسابقه داشتیم. با توجه به پتانسیل تیممان حس میکردیم میتوانیم صعود کنیم.
* بازی را خوب شروع نکردیم
بازی را خوب شروع نکردیم و پرسپولیس خیلی زود به گل اول رسید. نمیخواهم خیلی در رابطه با داوری صحبت کنم و باید کارشناسان نظر دهند اما فکر میکنم قبل از اینکه اورونوف، بازیکن پرسپولیس صاحب توپ شود و گلزنی کند، روی بازیکن ما مرتکب خطا شد. بعد از آن هم گل دوم را دریافت کردیم.
* پرسپولیس نیمه دوم عقبنشینی کرد
بازی در نیمه دوم کامل دست ما بود و پرسپولیس کامل عقب نشست. موقعیتهای خیلی خوبی هم داشتیم. پرسپولیس در این نیمه بیشتر تعویضهای دفاعی انجام داد تا از ۲ گل خود محافظت کند. آقای حسینی همیشه انرژی مثبت میدهد و با تعویضهایش ورق را برگرداند.
* روز من بود
این اصطلاح هست که میگویند روز بازی یک فوتبالیست است. آن روز واقعا روز من بود. دقیقه ۸۵ پاس گل به لیموچی دادم و او گل اول را به ثمر رساند. وقتی این گل زده شد، انرژی مضاعفی در بچهها به وجود آمد که میتوانیم بازی را مساوی کنیم و گل دوم را هم که من به ثمر رساندم.
* روی این گل خیلی تمرین کردم
بیشتر بازیکنان بعد از اتمام تمرین، پنالتی تمرین میکنند اما من این مدل شوت را همیشه تمرین میکنم. خدا را شکر خواست خدا بود که در لحظات پایانی به همان سبک گلزنی کنم تا از باخت تیم جلوگیری کنم و بازی به وقت اضافه برود.
* بهترین لحظه زندگیام بود
به ثمر رسیدن آن گل یکی از بهترین لحظات زندگیام بود. هم اینکه توانستیم به بازی برگردیم و هم اینکه شانسی در این رقابتها داشته باشیم.
* یک شب رؤیایی بود
از آن دست مسابقات بود که تا ۲۰ سال دیگر هم در ذهن هوادار میماند. مثل بازی پرگل استقلال – استیلآذین یا داربیای که 4 بر ۲ پرسپولیس پیروز شد یا داربی ۳ بر ۲ که لحظات پایانی پیروز قربانی گل برتری را به ثمر رساند؛ این بازی هم خاطرهانگیز شد. یک شب رویایی بود. ما ۳ بار در بازی به پرسپولیس کامبک زدیم که اتفاق نادری در یک مسابقه فوتبال است. در وقتهای اضافه که باز هم پرسپولیس ۲ گل پشت هم زد، باز همان انگیزه سراغم آمد و آن ارسال کرنر و گلی که به ثمر رساندم. بازیکنان هم تلاش کردند تا گل چهارم و مساوی را در لحظه پایانی بزنیم.
* میدانستم برنده پنالتیها خواهیم شد
مطمئن بودم بازی به پنالتی بکشد ما پیروز خواهیم بود. از آن جهت که فشاری روی ما نبود و وقتی در یک بازی ۲ بار کامبک بزنید و به این مرحله برسید، احتمالا پایانش برای تیمتان خوش است.
* با حذف پرسپولیس به قهرمانی فکر میکنیم
تیمهایی که در این مرحله حضور دارند، همگی خوب هستند. البته تیمی که پرسپولیس را حذف میکند، بدون شک به قهرمانی در این رقابتها فکر میکند و میتواند با تلاشش به این مهم هم برسد. تیم ما ۲ فصل پیش به فینال جام حذفی رسید و من فکر میکنم آلومینیوم مستحق قهرمانی بود اما شانس با نساجی مازندران یار بود که به قهرمانی رسید. از سویی چه کسی فکر میکرد تیم استقلال ملاثانی تیم سپاهان را آزار بدهد و تیم اصفهانی در لحظات پایانی بازی گل برتری را به ثمر برساند؟ به همین خاطر میگویم شانس قهرمانی برای همه تیمها مساوی است.
* اشتباهات داوری در بازیهای ما تأثیرگذار بود
اصلا دوست ندارم درباره داوری صحبت کنم اما اگر اشتباهات داوری نبود حالا تیم ما 9-8 امتیاز بیشتر داشت. مقابل ملوان دقیقه ۹۳ گل سالم زدم که میتوانستیم ۳ امتیاز بازی را کسب کنیم اما نفهمیدم چرا مورد قبول واقع نشد.
* با برد مقابل فولاد رتبهمان را ارتقا میدهیم
تیم ما شخصیت خوبی دارد و در اراک هم غیر از استقلال، تیمی نبوده که ما را اذیت کند یا پیروز شود. من خودم در فولاد بازی کردهام و با توجه به امکانات خوبی که دارند اعتقاد دارم حقشان این جایگاه نیست اما به هر حال ما در خانه بازی داریم و میخواهیم رتبهمان در جدول را ارتقا بدهیم. بنابراین برای برد به زمین خواهیم رفت.
* قراردادم پایان فصل تمام میشود
قراردادم با آلومینیوم یک ساله بود و پایان فصل به اتمام میرسد. اعتقاد دارم برای رفتن به تیمهای بزرگ باید عملکردم بهتر از حالا باشد و تمام تمرکزم روی چند بازی باقیمانده این فصل است که عملکردم را بهتر کنم.
ارسال به دوستان
موسیو بناپارت، قاتل اروپای مردنی کیست؟
راشل مارسدن*: امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در سخنرانی هفته گذشتهاش گفت: «ما باید درباره این واقعیت که اروپای امروزیمان فانی است، صریح باشیم. او میتواند بمیرد و این فقط به انتخابهای ما بستگی دارد. این انتخابها همین حالا باید انجام شود».
توجهی که مکرون به نیاز فوری به احیای اتحادیه اروپایی نشان میدهد، پس از آن رخ میدهد که او خود 7 سال را در قدرت سپری کرده و حتی رئیس شورای اتحادیه اروپایی [بهمثابه قوه مجریه این اتحادیه] در سال 2022 بوده است. او همچنین از اعتبار خود برای نامزدی و تایید رئیس فعلی کمیسیون اروپا، اورسولا فون درلاین هزینه کرده است؛ کسی که پارسال توسط مجله فوربس به عنوان قدرتمندترین زن جهان معرفی شد یا همانطور که برخی ممکن است بگویند، یک بروکرات غیرمنتخب و همهکاره که اقتدارگرایی فراملی نهادینه شده در وجودش، جایگزین فرآیند دموکراتیک کشورهای عضو اتحادیه شده است. ممکن است دیگرانی هم پس از سخنرانی اخیر مکرون بگویند [فون درلاین] پرستاری است که مشغول سلاخی اتحادیه اروپایی در بستر احتضار است. سخنرانی پایانناپذیر مکرون قاعدتا یک گناه نابخشودنی به نیابت از طبقه حاکم بر اتحادیه اروپایی است. امانوئل بگو چطور خراب کردی! در این صورت حداقل میدانستیم که امیدی برای یک دوره اصلاح واقعی وجود دارد و نه بیشتر از آن.
در عوض مکرون آسمان و ریسمان میبافد که اتحادیه اروپایی هرگز دستنشانده واشنگتن نبوده است. گفتن اینکه شما دستنشانده نیستید، دقیقاً مثل این است که مجبور باشید به مردم توضیح دهید فاحشه نیستید! اینطور نیست که یک نفر مجبور باشد همه را توجیه کند که چرا سیمایش چندان واضح نیست. ملکه اورسولا، اساساً در این مقطع نایبالسلطنه آمریکا در اروپا است و به نظر میرسد خود مکرون هم نمیتواند جایگاهش را مستقل از آمریکا نشان دهد به طوری که در معرض پسگردنی تنبیهی عمو سام از آن سوی اقیانوس اطلس نباشد. سخنرانی مکرون ترکیبی جذاب از توهم و ناامنی بود. او دانشگاه سوربن پاریس را به عنوان محل برگزاری سخنرانی خود انتخاب کرده بود. موضوع؟ «سهامداری اقدام اروپایی». جدی میفرمایید؟ به ما هم بگویید که واقعاً چه اتفاقی دارد میافتد! انگار سرنخی دارید و یک راهبرد و چشمانداز واقعی که در معرض هوسها و روندهای دائما لحظهای یا هیچ چرخه انتخاباتی خاصی قرار نگرفته است.
فراموش نکردهایم که مکرون سپتامبر 2017 نیز سخنرانی مشابهی در دانشگاه سوربن داشت. چرا آنجا؟ چون همانطور که آن دفعه گفته بود: «زندگی جمعی، ایدهآل رابرت دو سوربن بود»، همان استاد الهیاتی که این دانشگاه را تأسیس کرد. اتفاقاً به لطف برند خاصی که از مشت آهنین بیکفایتی مسؤولان سراغ داریم، در حال حاضر اتحادیه اروپایی به طور جمعی به دور سوراخ فاضلاب میچرخد. انتخابات پارلمان اروپا در راه است و پوپولیستها در نظرسنجیهای کنونی پیشی گرفتهاند.
میگویند نخستین گام برای بهبود، پذیرش اصل مشکل است. با این حال، مکرون ظاهراً خود را مجبور میبیند که عکس این کار را بکند و درباره همه شکستهای اتحادیه اروپایی به گونهای داد سخن میدهد که انگار در زمره توفیقات هستند، مثلا در مبارزه با تروریسم. فرانسه چنان پیشرفت بزرگی در این جبهه داشته که این کشور حالا فقط چند روز قبل از میزبانی المپیک پاریس، شامل مراسم رژه افتتاحیه در فضای باز در امتداد رود سن، به بالاترین سطح آمادهباش [همان وضعیت حکومت نظامی] بازگشته است. به ندرت به نظر میرسد وضعیت هشدار سطح بالا فروکش کرده باشد. علائم خیابانی هشدار درباره ترور که ابتدا سفید بود بر اثر سالها قرار گرفتن در معرض نور انعکاس یافته از قاب پنجرههای ساختمانهایی که آینه دق شدهاند به زردی گراییده است. در عوض مکرون نقش یک نهاد بروکراتیک جدید به نام شورای اکوفین1 (ECOFIN) را برجسته کرد. شاید به این خاطر که تصور میکند هیچ چیز بیشتر از این دورهمیها، تروریستها را منصرف نمیکند. مکرون در خطابهاش درباره آفریقا بر اهمیت نشست دیگری تاکید کرد: «اجلاس اتحادیه اروپایی – آفریقا» که 2 سال پیش برگزار شد. درباره محتوای پراکنده بخش آفریقایی صحبتهای مکرون میتوان به جزئیاتی مانند نیروهای بیرون انداخته شده فرانسوی توسط کشورهای آفریقایی به موازات دریای مدیترانه اشاره کرد که به زعم او پس از انجام ماموریتهای ثباتساز فرانسه، کارشان به کودتا رسیده که به نوعی مخالف ثبات [از منظر استعمارگران] است. مکرون که آشکارا از هیچگونه اختلاف ناخوشایند بین واقعیت و فانتزی قابل پیشبینی اکراه نداشت، همچنین به چالش مهاجرت پرداخت که اتحادیه اروپایی اساساً برای برونسپاری آن به کشورهایی مانند ترکیه، تونس، موریتانی و مصر باج میدهد. تا آنجا که میدانم واقعا هیچ یک از این کشورها در اروپا نبودند اما اتحادیه اروپایی تقریباً همه چیزهای دیگر را تا این مرحله برونسپاری کرده پس این هم ممکن است. مکرون درباره انتقال محیط زیستی و محیطی روزافزون در اتحادیه اروپایی هم صحبت کرد. دقیقا انتقال به چه؟ احتمالا فقر! فقط کافی است از کشاورزانی که بر اثر دستورات بروکسل درباره تغییرات اقلیمی، زمینهای کشاورزیشان توسط ماهوارهها جاسوسی میشود تا از رعایت قوانین دیکته شده اطمینان حاصل شود، بپرسید وضعشان چقدر عالی است. موسیو همچنین حاکمیت انرژی و صنعتی شدن مجدد اتحادیه اروپایی را مطرح کرد. نه آنچنان شتابان! بویژه که آلمان هنوز مشغول حرکت در جهت مخالف و صنعتزدایی است. پس شاید مدتی طول بکشد تا موتور اقتصادی اتحادیه اروپایی به سمت دیگری حرکت کند.
اتحادیه اروپایی هر چه بیشتر به گاز طبیعی مایع گرانتر آمریکا وابسته شده؛ گازی که به نظر میرسد حق حاکمیت آنها را نقض میکند. واردات الانجی خود فرانسه از کشوری که اتحادیه اروپایی خود را مستلزم حفظ حاکمیتش در برابر آن میداند - یعنی روسیه - در چند ماه اول سال جاری[2024] 75 درصد نسبت به یک سال گذشته افزایش یافته است.
به گزارش[تارنمای آمریکایی] پولیتیکو، فرانسه بزرگترین مشتری روسیه در زمینه الانجی در اروپا طی ماه فوریه
(بهمن / اسفند) گذشته بود. اتحادیه اروپایی با تمام سروصدایی که به راه انداخته، اینطور هم نیست که واردات گاز از روسیه را متوقف کرده باشد. آنها تازه واردات گاز خود از خط لوله روسیه را با الانجی روسیه جایگزین کردهاند. به طور دقیق، هر ماه یک میلیارد دلار گاز طبیعی مایع روسیه از مبدا قطب شمال به اتحادیه اروپایی وارد میشود. به گزارش رویترز، سال 2023 این بلوک در واقع هنوز 15 درصد گاز خط لوله خود را از روسیه وارد میکرد، در حالی که این میزان نسبت به قبل از جنگ اوکراین 45 درصد کاهش یافته اما همین که آنها اصلا گاز را از خط لوله وارد میکنند، ممکن است برای افرادی که گوششان واقعا به دهان بروکسل بود شوکهکننده باشد؛ بروکسلی که لاف میزد با محروم کردن پوتین از درآمدهای انرژی، او را نواخته است. سمن(سازمان غیردولتی) گلوبال ویتنس (Global Witness) سال گذشته گزارش داد اتحادیه اروپایی در حقیقت به جای گاز خط لوله، به واردات گاز طبیعی مایع روسیه رو آورده است. در همین حال واردات الانجی روسیه توسط اتحادیه اروپایی از زمان شروع جنگ، 40 درصد جهش داشته است. دست آخر مکرون درباره اوکراین گفت: «شرط اساسی برای امنیت ما این است که روسیه در جنگ تجاوزکارانهای که علیه اوکراین به راه انداخته پیروز نشود. این ضروری است».
آنچه ضروریتر است اما این است که مکرون باید معنای واقعی «برنده شدن» اوکراین را مشخص کند. به نظر میرسد با توجه به شانس غیر صفر تغییر بازی در میدان نبرد که خطر برپا ساختن جنگ سوم جهانی را در پی دارد، عدم تداوم روند بیمعنای له کردن جمعیت اوکراین، قاعدتا [از نگاه ناتو] به عنوان یک پیروزی تلقی میشود. با این حال، مکرون به وضوح ایدههای دیگری نیز دارد، چه؛ با تمام بازیگریهایش در نقش ناپلئون بناپارت و خیالپردازی درباره سوزاندن روسها، آشکارا درباره اعزام نیروهای فرانسوی به اوکراین صحبت میکند.
نه اینکه اوکراین واقعاً در اتحادیه اروپایی باشد اما مکرون اکنون توضیح میدهد که اتحادیه «شروع به تجدیدنظر در جغرافیای ما و در مرزهای همسایگی ما کرده است». حالا واکنش اتحادیه اروپایی به روسیه را تصور کنید وقتی بخواهد همین کلمات را بر زبان آورد.
با همه اینها، در نهایت این فقط یک سخنرانی دیگر است که برای تأثیرگذاری حداکثری در آستانه انتخابات پارلمانی آتی ژوئن (خرداد / تیر) اتحادیه اروپایی تنظیم شده است. مانند بسیاری از دستفروشیهای رهبران اتحادیه اروپایی به روش مکرون که بهمثابه آتش زدن واقعیت و رقیق کردن آن با لفاظیهای ایدئولوژیک است، این ممکن است دل چند نفری را هم به دست آورد اما هیچ مغزی را که مثل یک قطعه پنیر فرانسوی کومته سوراخ سوراخ نباشد، مجاب نخواهد کرد.
فعال سیاسی محافظهکار و گزارشگر و مقالهنویس بینالمللی کانادایی *
پینوشت:
1- شورای امور اقتصادی و مالی، یکی از زیرمجموعههای شورای اتحادیه اروپایی متشکل از وزرای اقتصاد و دارایی 27 کشور عضو اتحادیه است.
ارسال به دوستان
یادداشت
مرغ آمریکاییها غاز است!
محمدحسین مهدویزادگان: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
۱- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای ۷۸ و ۸۸ و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!)
به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند. آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر ۲ بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|