|
اخبار
رونالدو و مسی در یک تیم؟
تیم فوتبال اینترمیامی آمریکا که لیونل مسی را در اختیار دارد قصد دارد کریستیانو رونالدو را هم به خدمت بگیرد. تیم فوتبال اینترمیامی آمریکا با خرید لیونل مسی توانست خود را به صدر اخبار و توجهات فوتبال جهان برساند.
این باشگاه که مالکیتش را دیوید بکام ستاره سابق تیم ملی انگلیس برعهده دارد با جذب ستارههای دیگری چون لوییز سوارز و سرخیو بوسکتس به یکی از مدعیان لیگ آمریکا تبدیل شد.
به گزارش مهر، به نظر میرسد ماجراجوییهای اینتر میامی به اینجا ختم نمیشود و یک خبرنگار عربستانی به نام عبدالعزیز عصیمی مدعی شده است این باشگاه مذاکراتی با کریستیانو رونالدو ستاره پرتغالی تیم النصر عربستان انجام داده است و قصد دارد او را به خدمت بگیرد.
در صورتی که این اتفاق رقم بخورد، ۲ فوقستاره فوتبال جهان برای نخستین بار در یک تیم بازی خواهند کرد که میتواند جذابیت بسیاری برای هواداران فوتبال داشته باشد.
***
بارسا یکسوم ترکیب خود را تغییر میدهد
بارسلونا تابستان به دنبال ۴ خرید بزرگ است؛ بازیکنانی که از همان ابتدا وارد ترکیب اصلی شوند. پس از باخت مقابل خیرونا، ژاوی هرناندز، سرمربی بارسلونا در کنفرانس مطبوعاتی خود صراحتا گفت: ما باید در فصل آینده چیزهای زیادی را تغییر دهیم. وی افزود: زمان برنامهریزی با دکو و خوان لاپورتا فرارسیده است. باید ببینیم چه میخواهیم و چه کاری میتوانیم انجام دهیم. همه چیز به فیرپلی مالی بستگی دارد. برای بهبود درآمد باشگاه باید برخی مسائل حل شود تا لالیگا به بارسا اجازه دهد به حالت معروف یک در برابر یک برگردد (یعنی شما میتوانید به اندازه درآمد خود خرج کنید). به نظر میرسد برنامهریزی باشگاه در مسیر درست قرار دارد. ایدهای که آنها دارند این است که بسته به جداییها، ۴ خرید داشته باشند. خریدهایی نه برای پر کردن نیمکت، بلکه برای حضور در ترکیب ثابت.
***
شگفتیسازی نوشاد عالمیان با شکست نفر چهارم جهان
ملیپوش تنیس روی میز ایران در رقابت با نفر چهارم رنکینگ جهان به پیروزی رسید و به مرحله یکهشتم پایانی مسابقات عربستان صعود کرد.
در مرحله یکشانزدهم نهایی مسابقات تنیس روی میز عربستان، ملیپوش تنیس روی میز ایران رقابت نزدیک و جذابی را مقابل نفر چهارم رنکینگ جهان داشت و در پایان توانست پیروز شود. به گزارش ایسنا، نوشاد عالمیان در رقابت با لیانگ از چین که نفر چهارم رنکینگ جهان است با نتیجه ۳ بر۲ پیروز شد و به مرحله یک هشتم نهایی مسابقات صعود کرد.
عالمیان در گیم اول رقابت نزدیکی با بازیکن چینی داشت و با نتیجه ۱۴ بر ۱۲ شکست خورد. او توانست گیم دوم را با نتیجه ۱۰ بر ۶ به نفع خود به پایان برساند. گیم سوم را واگذار کرد اما در گیم چهارم توانست حریف خود را شکست دهد. در گیم پایانی هم عالمیان با نتیجه ۱۱ بر ۵ پیروز شد.
وی پیش از این در جدول مقدماتی بازیکنانی از اتریش، بلژیک و مصر را شکست داده بود. در جدول اصلی هم بازیکن چین تایپه را که نفر ۲۹ رنکینگ جهان است مغلوب کرد. عالمیان به دنبال ارتقای جایگاه خود در رنکینگ جهانی است.
***
حسن یزدانی به بوداپست میرود مگر آنکه آماده نباشد
رئیس هیأت کشتی مازندران میگوید حسن یزدانی پیش از المپیک باید به یک مسابقه برود و میرود، مگر آنکه آماده نباشد.
امید شایگان در گفتوگو با تسنیم، درباره وضعیت حسن یزدانی و اینکه آیا او از اردوی بعد به جمع آزادکاران ملیپوش اضافه خواهد شد، گفت: حسن در باشگاه خودش تمرین میکند و قطعا از اردوی بعد خواهد آمد.
وی درباره اینکه گفته میشود یزدانی تمایلی به شرکت در تورنمنت بوداپست ندارد، تاکید کرد: پیش از المپیک، باید به مسابقه برود و میرود، مگر اینکه آماده نباشد.
رئیس هیأت کشتی مازندران درباره اینکه قبلا به نظر میرسید کامران قاسمپور هم همراه یزدانی در وزن 86 کیلوگرم در تورنمنت رنکینگی مجارستان شرکت کند، گفت: تصمیم کادر فنی تیم ملی این بود که حسن یزدانی تنها برود، کامران قاسمپور هم تمریناتش را پیگیری میکند و هرجا نیاز باشد به تیم ملی کمک خواهد کرد.
ارسال به دوستان
فوتسال ایران؛ چهارمین تیم برتر جهان
فیفا برای نخستین بار به طور رسمی ردهبندی فوتسال جهان را اعلام کرد که تیم ملی فوتسال ایران در جایگاه چهارم دنیا قرار دارد. تیم ملی فوتسال ایران در نخستین ردهبندی رسمی فیفا از رشته فوتسال در رده چهارم جهان ایستاد. به گزارش فارس، تیم ملی فوتسال کشورمان که اخیراً توانست با اقتدار قهرمان آسیا شود با 1469 امتیاز بالاتر از آرژانتین، مراکش و روسیه در رده چهارم قرار گرفت. تیم ملی برزیل با 1568 امتیاز در صدر قرار دارد و تیمهای ملی پرتغال و اسپانیا در جایگاههای دوم و سوم هستند. بر اساس اعلام فیفا، تیم ملی فوتسال بانوان کشورمان نیز با 1146 امتیاز در رده هشتم جهان و دوم آسیا قرار دارد.
ارسال به دوستان
نقش کمیتهها و معاونتها در بروز ناهنجاریهای اخیر فوتبال ایران چیست؟
تشییع اخلاق
ناهنجاریهایی که از سوی بازیکنان و مربیان در فوتبال کشور رخ میدهد نیازمند توجه ویژه از سوی معاونتهای فرهنگی بدنه باشگاهها و فدراسیونهاست. ناهنجاریهای فرهنگی و آسیبهای اجتماعی در فوتبال ایران همواره یکی از بزرگترین چالشهای کارشناسان و فعالان فرهنگی و اجتماعی بوده است که تلاش میشود به طرق گوناگون برای اصلاح این ناهنجاریها و کاهش آسیبها اقدام شود. در بدنه فدراسیون فوتبال به عنوان متولی فوتبال در کشور، کمیتههایی وجود دارد که مستقیما خود را به عنوان مسؤولان و دغدغهمندان امر فرهنگی معرفی کردهاند. یکی از این کمیتهها «کمیته اخلاق فدراسیون» است که رسالت خود را به این شکل تعریف کرده است: این کمیته یکی از ارکان قضایی فدراسیون محسوب میشود که مسؤولیت تعیین آییننامهها و دستورالعملهای مربوط به رعایت مسائل اخلاقی و فرهنگی و بازی جوانمردانه، همچنین نظارت بر نحوه اجرای این آییننامهها، دستورالعملهای مصوب و تصمیمگیری درباره موارد عدم رعایت اصول اخلاقی، فرهنگی و بازی جوانمردانه را بر عهده دارد.
علاوه بر این کمیتهای تحت عنوان «کمیته بازی جوانمردانه و مسؤولیت اجتماعی» در فدراسیون فوتبال وجود دارد که وظیفه آن به این صورت تعریف شده است: این کمیته مسؤولیت تهیه آییننامه و دستورالعملهای مربوط به رعایت مسائل و شعائر فرهنگی و بازی جوانمردانه، همچنین نظارت بر اجرای آن را بر عهده دارد. در درون باشگاهها هم که عنوان «باشگاه فرهنگی» را یدک میکشند، معاونتی با عنوان «معاونت فرهنگی» وجود دارد که وظیفه آن رسیدگی به امور فرهنگی و اجتماعی باشگاهها است. اما این سوال مطرح میشود: این کمیتهها و معاونتها در سالهای اخیر چه اقدامات بنیادینی در حوزههای فرهنگی - اجتماعی انجام دادهاند که هر هفته شاهد موارد متعدد ناهنجاریها هستیم؟
* چند اتفاق مهم ناهنجار
هفته گذشته باز هم شاهد یک ناهنجاری بودیم در اتفاقات تلخ بازی پرسپولیس و سپاهان؛ اهانت پیرمردی که هوادار سپاهان بود. شعارهای منشوری هواداران پرسپولیس علیه امید نورافکن و همچنین شعارهای غیرقابل باوری که از سوی جایگاه زنان طرفدار سرخها علیه هواداران سپاهان گفته میشد. در نخستین اقدام شاهد محرومیت 10 ساله هوادار منتسب به باشگاه سپاهان بودیم. البته عدهای اعتقاد دارند رفتار خارج از عرف بازیکنان فوتبال درون زمین ممکن است به سکوها هم سرایت کند.
بدون شک اگر رسیدگی به فرهنگ هواداری در فوتبال اهمیت دارد و مواردی چون دشنام و پرتاب اشیا از سوی هواداران را اقدامی ناپسند میدانیم، باید به این نکته توجه کنیم که رفتار تماشاگر چیزی جز انعکاس رفتار بازیکنان داخل زمین و انعکاس مسائل اجتماعی موجود در کشور نیست.
البته برخی معتقدند به واسطه هیجانات و استرسهایی که در ذات فوتبال وجود دارد، بروز برخی ناهنجاریها اجتنابناپذیر است اما نباید فراموش کرد در فوتبال روز دنیا تیمها با بهرهگیری از متخصصان، روانشناسان و جامعهشناسان، تلاش میکنند به بازیکنان و عوامل خود راههای کنترل هیجان را آموزش دهند و مانع آن شوند که این رفتارها آسیبی به باشگاه بزند. علاوه بر این شاهدیم باشگاهها پیش از آنکه فدراسیون فوتبال بخواهد جریمهای را در نظر بگیرد، خود اقدام و با عوامل خاطی برخورد میکنند.
این مساله در فوتبال ایران نهتنها دیده نمیشود، بلکه شاهدیم خود باشگاهها از طریق رسانههای رسمی که در اختیار دارند بر آتش این ناهنجاریها میدمند.
* ناهنجاریهای سکوها انعکاس پرخاشگریهای بازیکنان و مربیان است
در هفتههای گذشته شاهد بیانیهنویسیهایی بودیم که ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس علیه هم انجام دادند؛ واکنشهایی که گاه تند و تهاجمی بود و نمیتوان انتظار داشت تبعات آن در روزها و هفتههای بعد دامن تماشاگران را نگیرد و خود را به شدیدترین شکل بروز ندهد. وقتی باشگاهی که تمام امکانات را در اختیار دارد نمیتواند برای منافع، اعتبار و شخصیت خود اقدامی موثر انجام دهد، چگونه باید از تماشاگران و هواداران انتظار رفتارهای فرهنگی
داشت؟
فوتبالیست و مربی الگوی تماشاگری است که در داخل ورزشگاه حضور دارد و یک دشنام بازیکن، انعکاسی هزاران برابر در میان تماشاگران پیدا میکند و اگر قرار است شاهد بروز این ناهنجاریها نباشیم، باید پیش از هر چیز معاونتهای فرهنگی و کمیتههای انضباطی باشگاهها وارد عمل شوند و وظیفه خود را به درستی انجام دهند و سپس فدراسیون فوتبال به واسطه بازوهای فرهنگی و انضباطی خود بر عملکردها نظارت کند. شاید بهتر آن است که یک شفافسازی از سوی باشگاهها و فدراسیونها انجام شود و مسؤولان فرهنگی در این سازمانها به توضیح این مساله بپردازند که دستکم در فصل جاری چه اقدامات عمیقی در حوزههای فرهنگی انجام دادهاند و اثرات مثبت آن چه بوده است و اگر انجام نمیشد چه تبعاتی به دنبال میداشت؟
* جریمه بدون آموزش تاثیری ندارد
از سوی دیگر یک استاد دانشگاه معتقد است برای اصلاح فرهنگ هواداری و فرهنگ فوتبال در ایران باید آموزش را در اولویت قرار داد، چرا که استفاده از جریمه بدون آموزش تاثیری بر بهبود رفتارهای پرخاشگرانه ندارد. دکتر معصومه کلاته، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه فرهنگ و جامعهشناسی ورزش در گفتوگویی به بررسی مساله «فرهنگ فوتبال» و «فرهنگ هواداری» در ایران پرداخت و «آموزش» را مهمترین رکن اصلاح ناهنجاریهای موجود در فوتبال دانست. وی بر این نکته تاکید کرد که جریمه به تنهایی نمیتواند نقش موثری در بهبود رفتارهای حاکم بر فوتبال ایران داشته باشد. کلاته ابتدا به عواملی که میتواند به بروز خشونت در ورزشگاه منجر شود اشاره کرد و بر فراگیر بودن این امر در سراسر جهان تاکید کرد و گفت: مساله خشونت تماشاگران مختص فوتبال ایران نیست، در کشورهای اروپایی و همچنین با شدت بیشتری در کشورهای آمریکای جنوبی نیز قابل مشاهده است. در ایران هم شاهدیم که برخی مسابقات که حساسیت زیادی دارد به خشونت منتهی میشود. این خشونتها شامل خشونت کلامی، فیزیکی و اجتماعی است که نسبت به کسانی چون دیگر هواداران، داوران، بازیکنان یا عوامل برگزارکننده رخ میدهد. این خشونتها که هر از گاهی حتی در فوتبال اروپا و با شدت بیشتر در آمریکای جنوبی شاهد آن هستیم به دلیل «اصل رقابت» و تلاش برای «برتریجویی» و «تعصبات» رخ میدهد. وی ادامه داد: اگر خشونتهایی که در سکوها رخ میدهد کنترل نشود، قابل تکثیر است و میتواند به دیگر تماشاگران و حتی بازیکنان و مسؤولان مسابقه منتقل شود و در بدترین حالت، ممکن است در خانه و زندگی شخصی افراد هم تکثیر شود و چرخهای از خشونت شکل بگیرد. دکتر کلاته ادامه داد: اما نباید این اشتباه را مرتکب شد که تصور کنیم خشونت تماشاگران در ورزشگاه ایجاد شده است. این خشونت در ورزشگاه فرصت بروز پیدا کرده است اما بخشی از خشونت جامعه است. این خشونت در جامعه وجود داشته است و در ورزشگاه فرصت بروز پیدا کرده است. مساله اینجاست که در جامعه کسی به دنبال کنکاش و جستوجوی خشونت نیست اما هنگامی که این خشونت از طریق دریچه تلویزیون مشاهده میشود گمان بر این است که ورزشگاه محل رویش خشونت است. فرهنگ هواداری جزئی از فرهنگ جامعه است و خشونتی که در ورزشگاه رخ میدهد نمودی از خشونتی است که در جامعه وجود دارد.
* تماشاگر باید تحت نظارت باشد
امروز در تمام بخشهای جامعه سامانههایی برای حوزههای مختلف طراحی شده است و مورد استفاده قرار میگیرد. همانطور که افراد در بسیاری از بخشهای جامعه تحت نظارت هستند و رفتار آنها کنترل میشود، در ورزشگاهها هم باید همین اتفاق بیفتد ولی بسیار قابل تأمل است که در ورزشگاه نظارتی بر عملکرد تماشاگران نیست و برخی از آنها آزادانه دست به هر کاری میزنند بدون آنکه تخلفی از آنها ثبت شود. در کشوری مانند انگلیس تماشاگر میداند که ورودش به ورزشگاه و رفتارش تحت نظارت است و اگر مرتکب تخلفی شود با جریمه مواجه میشود. ضمن اینکه پیش از هر چیز، برای اصلاح فرهنگ و بهبود آن آموزشهایی ارائه شده است. بسیار مهم است که رفتار تماشاگران در ورزشگاه ثبت شود و لیدرها بخوبی آموزش داده و کنترل شوند.
ارسال به دوستان
سرلک در صدد کسب آخرین سهمیه المپیک
عفونت چشم کار دست زارع داد
امیرحسین زارع به دلیل عفونت از ناحیه چشم چند روز است در تمرینات تیم ملی کشتی آزاد حضور ندارد و در حال درمان است. هشتمین مرحله از اردوی تیم ملی کشتی آزاد روزهای ۵ تا ۱۷ اردیبهشت در خانه کشتی شهید مصطفی صدرزاده کمپ تیمهای ملی کشتی شهید قاسم سلیمانی با حضور ۲۶ آزادکار برگزار شد. ابتدا قرار بود حسن یزدانی هم در این اردو همراه با ملیپوشان حضور پیدا کند اما پیگیری وضعیت درمانی او حضورش را در اردوی تیم ملی به تعویق انداخت و قرار شد بعد از مسابقات مجارستان در خرداد در اردوی تیم ملی حاضر شود. مسابقات مجارستان که ۱۷ تا ۲۰ خردادماه برگزار میشود، فرصت خوبی برای یزدانی است تا وضعیت کتفش را بعد از ماهها دوری از تشک محک بزند. یزدانی بعد از بازیهای آسیایی کتفش را به دست جراحان سپرد و با توجه به دوری چند ماههاش از کشتی هنوز مشخص نیست میتواند با این کتف در میدان المپیک حاضر شود یا خیر. البته با توجه به غیبت «دیوید تیلور» حریف دیرینه یزدانی، به نظر میرسد کادر فنی به حضور این کشتیگیر در میدان المپیک تمایل دارد تا او بتواند به راحتی طلای المپیک پاریس را از آن خود کند. هر چند این موضوع به شرایط جسمانی و وضعیت کتفش ارتباط دارد. در حال حاضر حسن یزدانی در جویبار تمرینات خود را پیگیری میکند و تقریباً یک ماه دیگر هم به مسابقات مجارستان اعزام میشود، البته حضور یزدانی بعد از مسابقات مجارستان در اردوی تیم ملی هنوز مشخص نیست و اگر این کشتیگیر تمایل داشته باشد، همچنان تمریناتش را در جویبار به صورت شخصی پیگیری کند، فدراسیون کشتی و کادر فنی با او کنار خواهند آمد و قرار نیست در اردوی بعدی هم به خانه کشتی بیاید. با این حال همه چیز به مسابقات مجارستان باز میگردد و نماینده وزن ۸۶ کیلوگرم اعزامی به المپیک پاریس، بعد از بررسی وضعیت حسن یزدانی در آن مسابقات انتخاب
خواهد شد.
از سویی امیرحسین زارع، قهرمان سنگینوزن کشتی آزاد جهان و دارنده مدال برنز المپیک هم در اردوی تیم ملی حضور نداشت، او به دلیل عفونت چشم، نتوانسته تمرینات مدنظر خود و کادر فنی را انجام دهد و بازگشت صد درصدی زارع به تمرینات منوط به بهبود این بیماری تحت درمان پزشکان است. همچنین محمد نخودی که به عنوان نفر اول چرخه ۷۹ کیلوگرم، سال ۲۰۲۴ مدال طلای این وزن را در مسابقات قهرمانی آسیا از آن خود کرد، به دلیل آسیبدیدگی از ناحیه کتف اردوی تیم ملی را ترک کرد تا کارهای فیزیوتراپیاش را دنبال کند. علیرضا سرلک تنها نماینده ایران برای کسب سهمیه باقیمانده تیم ملی کشتی آزاد است که در چند روز آینده به همراه محسن کاوه سرمربی تیم ملی راهی مسابقات استانبول میشود. سرلک در تلاش است بتواند آخرین سهمیه باقیمانده کشتی آزاد در وزن ۵۷ کیلوگرم را به دست آورد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
برائت از شجره خبیثه اسرائیل
دکترعلیرضا پیروزمند: برای بحث و تبیین منطق برائت از مشرکان که در دیدار کارگزاران حج با رهبر معظم انقلاب بیان شد، لازم است نگاهی شبکهای به آیات قرآن کریم بیندازیم. خدای متعال در آیه ۳ سوره توبه میفرماید: وَأَذَانٌ مِنَالله وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّالله بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ. این آیه شریفه بعد از به زیر کشیدن بتها در کعبه اعلان عمومی شد. نکته مهمتر آن است که این اعلان نیز در روز حج اکبر یا همان حج تمتع قرار داده شد و اعلام مهم خدای متعال این بود که خدا و همچنین رسول او از مشرکان بری هستند و این اعلام برائت را خداوند در این آیه شریفه به عنوان یک وظیفه عمومی و مستمر برای مسلمین در ظرف و ظرفیت حج اعلام کرده و ما وظیفه داریم سطوح برائت خود را از مظاهر مختلف شرک به اشکال گوناگون در همیشه ایام اعلام کنیم. به همین خاطر حج به عنوان یک نمایش عبادت جمعی معنوی و سیاسی، ظرفیت مهمی است برای توجه و تألیف و تمرکز قلوب بر عبادت خداوند متعال و یکی از جلوههای عبادت دور کردن خود و جامعه اسلامی از مظاهر شرک است. طبیعتا یکی از مظاهر این برائت، برائت زبانی است. یعنی اعلان انزجار و عدم همراهی امت اسلام با شرک و کفر. این حداقل کاری است که انتظار میرود در ایام حج، امت اسلام در اجتماع باشکوهی که هر سال وجود دارد، انجام دهند. اما در رتبه بعد ما احتیاج به برائت عملی داریم و این برائت عملی به معنای محدود کردن زمینه و امکان حضور و نفوذ مشرکان نسبت به تعیین سرنوشت آینده بشریت و حداقل آینده دنیای اسلام است.
برای دقت بیشتر به عنوان زمینه رجوع به قرآن ابتدا این سوال را طرح میکنم: این وظیفه زبانی و عملی در اعلام برائت به جمیع مظاهر آن در منطق قرآن به چه دلیل باید اتفاق بیفتد؟ برای پاسخ، جلوههایی از آن را با استفاده از بعضی آیات شریف قرآن توضیح بیشتری میدهم.
در آیه ۷۶ سوره نسا خدای متعال به گمان من یکی از وجوه و علل این اعلام برائت قولی و عملی را بیان کرده است. در این آیه خدای متعال میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِالله وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا» یعنی کسانی که ایمان دارند در راه خدا مقاتله میکنند و کسانی که کافر شدهاند با شما جنگ میکنند اما در راه طاغوت. بعد خدای متعال میفرماید شما وظیفه دارید با اولیا و سران شیطان جنگ کنید اما بدانید مکر شیطان ضعیف بوده و شما پیروز هستید. از این آیه شریفه میشود استفاده کرد که باید برائت از مشرکان را در دستور کار قرار داد، چرا که آنان در سبیل طاغوت حرکت میکنند و اگر ما مقابله با راه طاغوت نکنیم، دین خدا به خطر افتاده و اولیای الهی در خطر قرار میگیرند. یکی از راههای این مواجهه اعلام برائت است. البته اعلام برائت دارای دامنه و طیفی است که یک سر آن انزجار زبانی و سر دیگر آن مقابله نظامی با کفار است. آیه دیگری که ابعاد منطق برائت را برای ما مشخص میکند، آیه ۲۶ سوره ابراهیم است که میفرماید: «وَمَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ». مثال کلمه خبیث مانند درخت پلیدی است که ریشه ندارد تا در روی زمین قرار گیرد لذا ثبات و دوام ندارد. مسلمانان باید از مشرکان اعلان برائت داشته باشند، چرا که مشرکان مظهر کلمه خبیثه هستند. کلمه خبیثه دارای هیچ قراری نیست. کلمه خبیثه امروز اسرائیل و اذناب آن هستند، در ورای اسرائیل نیز تمدن غرب قرار داشته و رفتار اسرائیل نماد بیپردهای از فرهنگ منحط غرب محسوب میشود. اگر با این کلمه خبیثه برخورد نشود خباثت خود را صادر کرده و فرهنگ منحط خویش را که فرهنگ حیوانیت و درندگی است در اقصی نقاط عالم گسترش میدهد. نکته سومی که در منطق قرآنی برائت میخواهم عرض کنم این است که خدای متعال میفرماید: نباید شما کافران را ولی خود قرار دهید و برای این موضوع دلیلی را ذکر میکند. آیه ۱۴۴ سوره نسا میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُبِینًا» یعنی اگر شما کافران را ولی خود قرار دهید دلیل آشکاری را ضد خود در اختیار خداوند قرار دادهاید و این کنایه از آن است که خدای متعال بر عقاب و عذاب ما حجت خواهد داشت. برای آنکه این تهدید الهی متوجه جامعه ایمانی نشود نباید با کفار رفاقت کرد و به دلیل آنکه سکوت در چنین میدانی بیطرفی نیست، بلکه نوعی همراهی به حساب میآید، ما وظیفه داریم از اسرائیل اعلام برائت کنیم تا در جنایات او شریک نشویم. همچنین به استناد آیه ۶۰ سوره انفال (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّالله وَعَدُوَّکُمْ) خدای متعال مومنان را مامور کرده تا به چنان قدرتی دست یابند که دشمنان خدا از شما بترسند. یکی از منابع تولید قدرت همین اعلان برائت است.
بویژه آنکه اگر این اعلان برائت به نحو جمعی رخ دهد قدرتآفرین بوده و پایههای مشروعیت سیاسی دشمن را لرزان کرده و ترس را در دل آنان تقویت میکند. در نقطه مقابل ایمان را در دل مومنان بویژه مردم مظلوم فلسطین تقویت میکند لذا ما وظیفه داریم از ظرفیت اعلان برائت استفاده کنیم برای ایجاد ترس در دل دشمنان اسلام. آنچه نگاشته شد بهرهگیری از برخی آیات شریفه بود که منطق اعلان برائت را برای ما ترسیم میکند که چرا ما باید اعلان برائت را در همه اشکال و در همه سطوح مورد توجه قرار دهیم اما شرایطی که به طور ویژه در سال اخیر با آن روبهرو شدیم و حوادث پس از توفان الاقصی و نسلکشی در غزه به این خاطر است که مردم فلسطین در خط مقدم مقابله با شجره خبیثه محسوب میشوند. در امتداد انقلاب اسلامی مردم فلسطین جرأت، جسارت، صبوری و توانایی مقاومت در برابر همه مظاهر شرک و کفر را پیدا کردهاند، به همین دلیل تاریخسازی انقلاب اسلامی در قامت مقاومت مردم فلسطین خودنمایی کرده است. باید توجه کنیم اهمیت این مواجهه از این رو است که نزاع مردم فلسطین با اسرائیل غاصب تنها یک مواجهه امنیتی و نظامی میان بخشی از اعراب محسوب نمیشود که تنها آن را متعلق به فلسطین بدانیم. مواجهه فلسطین با اسرائیل بیش از هر چیز یک مواجهه تمدنی و فرهنگی است. علت چنین است که مردم فلسطین و مقاومت به پشتوانه ایران اسلامی، شتابدهنده سقوط مرجعیت و الهامبخشی تمدن غرب هستند و از این جهت تاریخساز بوده و خواهند بود. مقاومت مردم فلسطین و به دنبال آن سفاکی رژیم صهیونیستی باعث شد تا آنچه غرب تلاش داشت در قالب برابری حقوق انسان و آزادی بشر نمایش دهد، رسوا شده و پایههای اندیشه تمدنی آن مورد تردید قرار بگیرد. البته پس از انقلاب اسلامی آهسته آهسته این عقبه آب شده بود و آخرین پردهای که این چهره کریه را در مقابل عالمیان قرار میدهد اتفاقی است که در غزه بر سر زن و کودک بیگناه میرود. حجم این جنایت به گونهای است که وجدان بشریت که با اسلام نیز آشنا نیست به حرکت درآمده و باعث شده جبهه مقاومت علیه استکبار وارد یک مرحله جدید شود و موج جدیدی از مواجهه رخ دهد.
در آخر این نوشتار باید مطلبی را اضافه کرد و آن اینکه انتظار میرود حج در این مساله نقشآفرین باشد. افزون بر آیات پیشین که خداوند مرکز برائت را حج الاکبر معرفی کرده، باز هم خدای متعال در آیه ۹۷ سوره مائده میفرماید: «جَعَلَالله الْکَعْبَهَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ» یعنی خدا حج را نه صرفا به خاطر آنکه عدهای وظیفهای شرعی را ادا کنند تا حاجی شوند که البته این هم مهم است اما حج مرکزی برای قیام معرفی شده است، آن هم قیام برای مردم. قیام برای رهایی بشریت و این رهایی هنگامی رخ میدهد که مردم متوجه توحید شده و بیزار از شیطان، همه مظاهر او و تجلیاتی شوند که در عصر و زمان ما پیدا کرده است. به همین خاطر حج مهم میشود و امیدواریم محدودیتهایی که دولت آلسعود برای اعلان برائت ایجاد کرده کاهش یابد و متوجه شوند این اعلان برائت باعث عزت جهان اسلام است و مساله ایرانیت یا عرب اصلا در این زمینه تأثیرگذار نیست. نفع برائت برای همه مسلمین بوده و اگر عربستان سکوت کرده یا مانعتراشی کند، آن بیآبرویی که تاکنون به بار آمده گریبان آنها را به نحو جدیتری خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
یادداشت
ظرفیت تمدنی حج و مسأله فلسطین
علی عسگری: آرمان اتحاد جهان اسلام در حقیقت ایدهای متعلق به قرن نوزدهم است که توسط برخی عالمان روشنبین عصر همچون مرحوم «سیدجمالالدین اسدآبادی» طرح شد. حقیقت این است که ملتهای مسلمان در طول 2 قرن گذشته به نحو جدی درگیر بحرانی شدهاند تحت عنوان حاشیهنشینی تمدن. منظور از این بحران آن است که تحولات و جهت آنها به صورت درونزا و از ناحیه کشورهای مسلمان تدارک دیده نمیشود، بلکه سرنوشت ملل اسلامی گره خورده به تصمیمی است که خارج از مرزها و از ناحیه دولتهای استعمارگر اتخاذ میشود. در این میان کسانی که دارای درک تمدنیتری نسبت به آموزههای اسلام بوده و این ظرفیت را داشتند که در ساحت کلیت کشورهای اسلامی و نه با تعلقات شدید قومی و جغرافیایی تصمیمگیری کنند، با لحاظ حجم عظیمی از اشتراکات مردم در جهان اسلام معتقد بودند راهحل عبور از این بحران تمدنی تنها اتحاد و یکدستی میان کشورهای اسلامی است. این ایده در خط زمان امتداد یافته و در فرآیند تکاملی خود به انقلاب اسلامی ختم شد. حضرت امام خمینی(ره) نیز در امتداد همین فکر، حل بسیاری از معضلات تمدنی جهان اسلام از جمله مساله فلسطین را متوقف بر اتحاد و همدلی مردم مسلمان به شمار آوردند. امام خمینی ۲۴ مرداد ۱۳۵۸ میفرمایند: «اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل میریختند او را سیل میبرد». اما نسبت این مباحث با مساله حج چیست؟
همواره در ذهن برخی این سوال وجود دارد: به رغم بسیاری از بدخلقیهای عربستان به عنوان میزبان حج و حواشیای که طی سالهای گذشته شاهد آن بودیم و تا حدی کرامت برخی حجاج ایرانی را زیر سوال برد، جز در بازهای محدود و پس از کشتار خونین حجاج سال 66، چرا هیچگاه رهبران انقلاب اسلامی راضی به تعطیلی حج نبودهاند؟ جدا از فریضه بودن حج، در این میان به نظر نکتهسنجیهای تمدنی نیز وجود دارد. برای توضیح این مضمون ابتدا به ذکر مثالی تاریخی خواهیم پرداخت. این پرسش جدی است که چرا رسول خدا(ص) باید در عربستان، شهر مکه و در میان اقوام بدوی نازل میشدند؟ آیا بهتر نبود ایشان در یک مهد تمدنی آن دوران حضور مییافتند؟ پاسخ این پرسش به نظر با بررسی جغرافیای مکه روشن خواهد شد. مکه از زمان پایهگذاری آن توسط حضرت ابراهیم خلیلالرحمن علیهالسلام یک گذرگاه تمدنی بسیار مهم بوده است. تجار و کاروانهایی که حتی مسلمان نیز نبودهاند هنگام عبور از آن منطقه در مکه اقامت میگزیدند.
لذا مکه در حکم چهارراه ارتباطی بسیار مهمی بود که از سراسر دنیا، میهمانانی را به نحو دورهای و سالی مورد میزبانی قرار میداد. بسیاری از مناظرات ائمه معصوم ما که امروز در قالب کتب مختلف روایی به دستمان رسیده، حاصل گفتوگوهای بینافرهنگی در مراسم حج بوده است. لذا مکه را میتوان یک مرکز مهم گفتوگو میان فرهنگهای مختلف دانست. چنین تکثر و ظرفیتی عاملی بسیار مهم در جهانی شدن آیینی بود که در این نقطه از جغرافیا نازل شد. این خصیصه تا امروز نیز امتداد و جریان داشته است. حج تنها در حکم یک مراسم عبادی نیست، بلکه محلی برای تلاقی فرهنگهای مختلف و شکلگیری گفتوگوهای بینافرهنگی است. با تکیه بر همین رویکرد تمدنی، انقلاب اسلامی یکی از نقاط استراتژیک صدور پیام خود را حج دانسته و با طرح مفهوم حج ابراهیمی و برائت از کفار و مشرکان، تلاشی را برای جهانی کردن پیام اسلام داشت. با این زاویه دید اکنون میتوان متوجه دلیل توجه رهبران انقلاب اسلامی به این مراسم شد. اما مساله جدی دیگر نسبت قضیه فلسطین و حج است. امروز حل قضیه فلسطین نیازمند بسیج منطقهای و جهانی است. قطعا حمایت و حضور ایران در این صحنه بسیار کارساز و موثر بوده است اما راهحل مساله فلسطین تنها بیداری منطقهای و جهانی است. دلیل این موضوع نیز بازگشت به ماهیت خود اسرائیل است. اسرائیل جلوه عیان خوی تجاوزگری تمدن غرب و نماینده رسمی غرب در این منطقه است، از همین رو حرکتی تمدنی و جهانی است و تنها با حرکتی در وزانت خود قابلیت حل و فصل دارد. بر همین اساس آنچه میتواند حج امسال را رنگ و بوی کاملا متفاوتی دهد، قرار دادن این ظرفیت تمدنی در خدمت فلسطین است. حج امسال میتواند بخش بزرگی از پازل آگاهی جهانی را که امروز تکههایی از آن را در دانشگاههای آمریکایی و اروپایی میبینیم کامل کند. طبیعتا رسالت این موضوع بر دوش حجاج ایرانی بیشتر بوده و در این زمینه تکلیف دوچندانی خواهند داشت؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار کارگزاران حج فرمودند: «حجاج ایرانی و غیرایرانی باید بتوانند منطق قرآن در پشتیبانی از ملت فلسطین را به همه دنیای اسلام منتقل کنند. البته جمهوری اسلامی منتظر دیگران نمانده و نمیماند اما اگر دستهای قوی ملتها و دولتهای اسلامی به کمک و همراهی بیاید، حالت رقتبار ملت فلسطین ادامه پیدا نخواهد کرد».
ارسال به دوستان
توهم «جامعه مدنی» از سر آمریکا و جهان پرید
طارق سیریل عمار*: نخبگان و رسانههای جریان اصلی غرب به حدی به استانداردهای دوگانه معتاد هستند که مشاهده یک مورد دیگر، خبر خاصی به حساب نمیآید. اینها کسانی هستند که نسلکشی را با عنوان ساختگی «دفاع از خود» به ما معرفی میکردند. همانهایی که از حوزههای نفوذ متنفرند؛ مگر زمانی که جهانی و متعلق به واشنگتن باشد - با نقشی جانبی برای بروکسل - و همانهایی که بر حاکمیت قانون اصرار دارند اما در همان حال ICC دادگاه کیفری بینالمللی [نهادی دیگر در لاهه به جز دادگاه بینالمللی عدالت] را تهدید میکنند که مبادا به کار آنها کار داشته باشد.1
با این حال چیز بخصوصی در رابطه با آخرین مورد شیزوفرنی ارزشی غرب وجود دارد؛ این بار درباره مفهوم «جامعه مدنی» در پیوند با 2 کارزار سیاسی، یکی در ایالات متحده و دیگری در قفقاز در کشور گرجستان.
در آمریکا دانشجویان، اساتید و دیگران علیه نسلکشی مداوم فلسطینیان توسط اسرائیل و مشارکت دولت بایدن در این جنایت به اعتراض برخاستهاند. در گرجستان، جنجال بر سر قانون پیشنهادی برای اعمال شفافیت بر بخش گسترده و با قدرت غیرعادی سازمانهای مردمنهاد (سمن یا NGO) است. منتقدان این قانون را به مثابه قبضه قدرت دولتی و به نوعی روسی، محکوم میکنند.
واکنشهای بسیار متفاوت به این دو مورد از مشاجرات عمومی داغ نخبگان رسانههای سیاسی و جریان اصلی غرب نشان میدهد گویی واقعا از نظر آنها 2 نوع جامعه مدنی وجود دارد: تنوعی «پرجنب و جوش» وجود دارد با یک کلیشه پوسیده تقریبا طنزآمیز «پرجنب و جوش» که اگر بخواهیم به چند مورد اشاره کنیم میتوانیم از استعمال آن توسط هیات تحریریه روزنامه واشنگتنپست، در بیانیههای اتحادیه اروپایی و توسط جان کربی، سخنگوی کاخ سفید نام ببریم.
تقریباً مثل این است که کسی درباره اصطلاحات مناسب نطق کرده باشد. این نوع جامعه مدنی پرجنب و جوش و خوب باید مورد تجلیل و حمایت قرار گیرد... و اما نوع غلط جامعه مدنی هم وجود دارد که باید تعطیل شود. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، خود در وصف جوهر این نگرش گفته است: «ما یک جامعه مدنی هستیم و نظم باید حاکم شود». البته این یک برداشت نادرست عجیب از ایده جامعه مدنی است. در حالت ایدهآل، ویژگیهای کلیدی [جامعه مدنی]، استقلال از دولت و ظرفیت ایجاد یک وزنه تعادلی موثر و حتی در صورت لزوم، مقاوم در برابر آن است. تأکید بر «نظم» به جای آن، ناآگاهانه یا نادرست است. در واقع جامعه مدنی، حتی در قامت یک آرمان، اگر درجه قابل توجهی از آزادی و بینظمی به آن داده نشود، بیمعنی است. جامعه مدنی که آنقدر منظم باشد تا مزاحمتی برای هیچ کس ایجاد نکند، فقط برگ انجیری برای سازگاری اجباری و – دستکم- اقتدارگرایی بدوی است.
با این وجود بیایید از این واقعیت پیشپا افتاده صرفنظر کنیم که جو بایدن چیزهایی میگوید که نشان دهنده جهل یا دوگانگی است. مهمتر آن است که «نظم» مورد کاربرد او، یک تعبیر شفاف است: به گفته نیویورک تایمز، در 2 هفته گذشته بیش از 2300 معترض در تقریبا 50 دانشگاه آمریکایی دستگیر شدهاند. اغلب، بازداشتها با سبعیت نمادین انجام شده است. پلیس از تجهیزات ضد شورش، نارنجکهای شوکر و گلولههای پلاستیکی استفاده کرده است. آنها نهتنها به طور گسترده به دانشجویان تعرض کردهاند بلکه برخی اساتید را هم مورد تعرض قرار دادهاند.
شناختهشدهترین مورد شخصی تا این لحظه مربوط به آنلیس اورلک، استاد کالج دارتموث است.
اورلک 65 ساله تلاش داشت از دانشآموزان در برابر خشونت پلیس محافظت کند. در واکنش، او را با بدترین سبک فنون هنرهای رزمی (مارشال آرت MMA ) به زمین کوبیدند. پلیسهای تنومندی که آشکارا فاقد حداقل نجابت هستند روی او زانو زدند و با ضربات شلاقی وی را به سمت خود کشاندند، به طوری که انگار دچار یک تصادف رانندگی جدی شده است.
از قضا اورلک یهودی است و زمانی رئیس برنامه مطالعات یهودی در دانشگاههایی که کار میکرد، بود.
در یکی دیگر از روندهای بسیار نگرانکننده، در دانشگاه کالیفرنیای لسآنجلس (UCLA)، یک سرکوب خشونتآمیز پلیس – شامل کاربرد گلولههای پلاستیکی – با حمله وحشیانهای توسط به اصطلاح «ضد معترضان» طرفدار اسرائیل توأم شد. در حقیقت این دار و دسته دنبال وارد کردن حداکثر آسیب به آن معترضان ضد نسلکشی بودند که طبق تحقیقات نیویورک تایمز مشخص شده تقریباً موضع کاملاً دفاعی داشتند.
نیروهای امنیتی دانشگاه و پلیس ساعتها از مداخله پرهیز کردند و به «ضد معترضان» اجازه دادند تا بیحرمتی کنند. این الگویی است که هر مورخ مبحث ظهور فاشیسم در آلمان عصر وایمار آن را تشخیص خواهد داد: ابتدا دست گروههای SA حزب در حال ظهور نازی دستشان برای حمله به چپها باز گذاشته شد سپس پلیس نیز به جان همان چپها افتاد.
این چهره واقعی «نظمی» است که بایدن و بسیاری از نهادهای غربی آن را تأیید میکنند ولی فقط در خانه. وقتی صحبت از ناآرامی در گرجستان میشود، لحن آنها کاملاً متفاوت است.
فراموش نکنید که خشونت قابل توجهی در گرجستان وجود داشته و اگر در آمریکا اتفاق میافتاد قطعا بایدن آن را به عنوان آشوب محکوم میکرد. در مقابل، معترضان آمریکایی ضد نسلکشی خشونتآمیز رفتار نکردهاند بلکه بینظم بودهاند (بله! این 2 مقولههایی بسیار متفاوت هستند)، به عنوان مثال، معترضان در گرجستان زمانی که سعی کردند به پارلمان هجوم ببرند از اشکال واقعی خشونت استفاده کردند.
هیچ اقدام قابل قیاسی توسط معترضان آمریکایی ضد نسلکشی انجام نشده است. در تفلیس، پایتخت گرجستان، موارد زیادی از تجاوزات و ایجاد مزاحمتهای عمومی وجود داشته که ظاهرا رئیسجمهور آمریکا را بسیار برانگیخته است. بر اساس منطق بایدن که اعتراضات نباید حتی مراسم فارغالتحصیلی دانشگاه را مختل کند یا به تاخیر بیندازد، حال مسدود کردن یک نقطه ترافیکی مرکزی در پایتخت چه معنایی میتواند داشته باشد؟
فراموش نکنید که معترضان گرجستانی هم تاکتیکهای خشونتآمیز پلیس را که علیه آنها به کار رفته گزارش میکنند و به طور کلی، بر حق بودن یا نابودن هدف آنها، یا پیشنویس قانونی که با آن مخالفت میکنند، خارج از حوصله این مقال است. من معتقدم غرب از آنها برای نمایشی ژئوپلیتیک به سبک انقلاب رنگی استفاده میکند ولی موضوع ما حتی این هم نیست.
موضوع اصلی در اینجا، ریاکاری دیگرباره سرسامآور غربی است؛ غربی که تصور میکند تلاش برای هجوم به پارلمان، بخشی از برخورداری کشور گرجستان از یک جامعه مدنی «سرزنده» است، دیگر نمیتواند معترضان ضد نسلکشی را در محوطه دانشگاه خود مورد بازداشت جمعی و رفتار وحشیانه قرار دهد. این البته پیام ایراکلی کوباخیدزه، نخستوزیر گرجستان نیز هست که به وضوح از این پوچی به قدر کافی به تنگ آمده است.
کوباخیدزه در یک پست پربازدید در شبکه ایکس، به شدت به «اظهارات نادرست» آمریکاییها درباره پیشنویس قانون بحثبرانگیز و همچنین مهمتر از آن مداخله دولت ایالات متحده در سیاست کلی گرجستان اعتراض کرد.
نخست وزیر گرجستان، در اصل به شکلی بسیار قابل قبول برای افراد غیرسادهلوح، به عادت واشنگتن به انجام «انقلاب رنگی» در فواصل زمانی منظم اشاره و آن را سرزنش کرد. در نهایت، او به همکلاسیهای آمریکایی خود عبارت «سرکوب وحشیانه تجمع اعتراضی دانشجویان در شهر نیویورک» را عینا یادآوری کرد. کوباخیدزه با این عبارت که به وضوح نشاندهنده تمامیت ماجرای سرکوب پلیس علیه جوانان آمریکایی معترض به نسلکشی است، بازی را عوض کرد.
این شاید جذابترین برداشت از این اپیزود تازه اما بیسابقه از حماسه طولانیمدت استانداردهای دوگانه غرب باشد. محکومیت و سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز علیه نسلکشی و در همان حال تمجید اعتراضات خشونتآمیز فزاینده علیه قانونی برای چارچوبمند کردن سازمانهای غیردولتی. این شرمآور است اما جدید نیست. مانند گذشته، ژئوپلیتیک بر ارزشهای غرب میترامپد.
جامعه مدنی اما در گذشته مفهومی کلیدی برای طرح قدرت نرم غرب، در اصل از طریق براندازی و دستکاری بود. این خیلی به دردشان میخورد زیرا بار ایدئولوژیک آنچنان قدرتمند بود که صرفاً استناد به آن مقاومت را خفه میکرد. اکنون، غرب با نمایش نحوه برخورد با جامعه مدنی خود در داخل، یک توهم به دردبخور دیگر خود را نقش بر آب میکند.
مورخ آلمانی، استاد دانشگاه کوچ استانبول و استاد سابق دانشگاه کلمبیای نیویورک *
-----------------------------------------
پیوست
1- اشاره به اظهارات کریمخان، رئیس دادگاه کیفری بینالمللی در واکنش به تهدیدهای رژیم صهیونیستی و حامیانش علیه کارکنان این نهاد برای مختومه کردن پرونده شکایتهای کشورهای مختلف درباره نسلکشی در غزه.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|