|
گفتوگوی «وطن امروز» با سیده رقیه آذرنگ نویسنده کتاب «عصمت»
نوعروس شهر مقاومت
محمدمحمدی: یکی از عرصههای مهم و محوری که زنان ایرانزمین نقش و سهم موثری در آن ایفا کردند، دفاعمقدس است. با شروع جنگ تحمیلی، زنان به عنوان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور، برای حفظ میهن از تجاوز دشمن با توجه به شرایط موجود به ایفای نقش پرداختند.
درواقع زنان سربازان گمنامی بودند که بار سنگین تدارکات جبهه جنگ و برخی وظایف دیگر را بر دوش کشیدند. هجوم یک باره دشمن به مناطق مرزی، همچنین بمباران و موشکباران شهرها ایجاب میکرد زنان به صورت مستقیم در مناطق جنگی حضور یابند و به همین سبب تقدیم بیش از 6 هزار شهید زن در 8 سال دفاعمقدس، گواهی بر نقش و سهم انکار ناشدنی زنان در دفاع از مرز و بوم این کشور است.
این در حالی است که متاسفانه در حوزه انتشار و اشاعه روایتها و حکایتهای زنان در جنگ آنچنان که باید و شاید به تولیدات مطلوب نرسیدهایم. شاید در نگاه نخست چاپ و انتشار چند عنوان کتاب یا تولید تعداد محدودی فیلم و اثر نمایشی، گزاره عدم خروجی مطلوب را زیر سوال ببرد اما وقتی نگاهی آماری به حوزه تولیدات هنری با محوریت زنان در دفاعمقدس داشته باشیم، با سهمی زیر 3 درصد مواجه میشویم، آن هم در حالی که زنان و قصههای زنانه در دفاعمقدس به مثابه معدنی از سوژهها برای هنرمندان و خالقان آثار هنری به شمار میرود.
در این شرایط چاپ کتاب «عصمت» به قلم سیدهرقیه آذرنگ را که روایتی است از زندگی شهید «عصمت پورانوری» که سال 60 در حالی که تنها 66 روز از ازدواجش میگذشت، در پی حمله رژیم بعث عراق به شهر ذزفول به همراه تنی چند از اقوامش به درجه رفیع شهادت نائل آمد، باید یکی از ستارههای درخشان در حوزه تولیدات فرهنگی و هنری در باب این موضوع دانست؛ شهیدی که نه تنها به عنوان چهره شاخص در سال 98 انتخاب شد بلکه کتاب زندگیاش نیز مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفت. از همین رو به بهانه استقبال از این کتاب در سیوپنجمین نمایشگاه کتاب تهران با سرکار خانم رقیه آذرنگ به گفتوگو نشستیم.
***
* «عصمت» را باید یکی از منحصربهفردترین آثار در حوزه نشر دفاعمقدس نامید؛ با توجه به خصوصیات بارز و پرشمار شهید پورانوری لطفا بفرمایید کدامیک از ویژگیهایشان باعث شد به سمت این سوژه بروید؟
من در این باره به طور مفصل در کتاب نوشتهام اما به نظرم بهتر بود بپرسید چرا من برای نوشتن کتاب «عصمت» انتخاب شدم. در یک جمله بخواهم این انتخاب را بیان کنم، میگویم خود شهید مرا برای نوشتن کتابش انتخاب کرد و جالب است بدانید من تا قبل از نوشتن کتاب «عصمت» اصلا نویسنده نبودم و طی یک جریانی وارد مسیر شناخت این شهید و سپس نوشتن کتابش شدم.
اگر بخواهم عصمت را در یک واژه معرفی کنم که بیشترین بار معنایی را در چارچوب ویژگیهایش دارد، آن کلیدواژه حجاب و عفاف است و پافشاری او بر این مورد که حجاب جزو لاینفک زندگانیاش میشود؛ چه در دوران قبل از انقلاب که در مدرسه برای داشتن حجاب دچار مشکلاتی میشود و چه بعد از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی که ایشان در شهر جبههای به نام دزفول زندگی میکند و چه در زمان شهادت که با حجاب کامل به بهشت پرواز میکند؛ عصمت، چادر و شهادت.
* درباره کتاب عصمت بفرمایید و اینکه چه زمانی شروع به نوشتن کتاب کردید؛ چقدر زمان صرف شد برای نگارش اثر و اینکه در مسیر نگارش با چه مشکلات و موانعی روبهرو بودید؟
نوشتن کتاب عصمت را ۱۹ ماه رمضان سال ۹۲ کلید زدم. ۳ سال زمان برد تا به شکل جزوه درآمد. چند جایی در شهر دزفول و حتی استان خوزستان برای چاپ کتاب مراجعه کردم که میگفتند ما برای چاپ این کتاب بودجهای در اختیار نداریم. واقعا مستاصل شدم. خیلی تلاش کردم و به هر دری میزدم بتوانم قصه عصمت را به دست دختران شهر و کشورم برسانم تا بدانند از ما تا عصمت فاصلهای نیست؛ پس میشود حجاب داشت و به بالاترین مقام قرب الهی رسید. پس میشود حجاب داشت و زندگی مشترک عاشقانهای را شروع کرد. پس میشود حجاب داشت و تحصیل کرد و خیلی از موارد دیگر.
بعد از اینکه نتوانستم کتاب «عصمت» را چاپ کنم، به زیارت مزار عصمت در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول رفتم. از او خواستم حالا که خودش تصمیم گرفته کتابش را بنویسم و از این طریق پرده از گمنامی بیش از 30 ساله روایت ناشنیدهاش بردارم، خودش کمک و راهنمایم باشد. بعد از آن زیارت و تلفیق اشک، بغض و تکتک کلمات کتاب «عصمت» که جلوی چشمانم رژه میرفت، به واسطه یک دوست، کتاب به نشر صریر رسید و سازمان مشارکت زنان در دفاعمقدس چاپ آن را به عهده گرفت و این شد که سال ۹۵ کتاب «عصمت» منتشر شد.
* استقبال از کتاب چطور بود و اینکه امسال هم در نمایشگاه کتاب این اثر عرضه شده، آیا همچنان مورد اقبال و استقبال علاقهمندان قرار دارد؟
استقبال از کتاب از همان ابتدای چاپ هم خوب بود و قصه ناشنیده عصمت، دهان به دهان چرخید تا اینکه سال ۹۷ در حاشیه یک مراسم در حسینیه امام خمینی(ره) من بابت نوشتن این اثر با رهبر معظم انقلاب دیدار و گفتوگو کردم. از اینکه میدیدم حضرت آقا کتاب مرا با اسم میشناسند و فرمودند «کتاب عصمت، همان کتابی که روی میز من است»، تمام سختیهای قبل از چاپ کتاب را فراموش کردم و وارد دنیای جدیدی شدم. معجزه همراهی شهید عصمت پورانوری و رساندن کتابش به دستان مبارک رهبر معظم انقلاب را از حضور خود او میدانم که قدم به قدم همراهم بود و مرا تنها نگذاشت. این اثر امسال با ویراست و اضافات جدیدی چاپ شده و الحمدلله مورد استقبال مخاطبان در غرفه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، نشر صریر قرار گرفته است.
* 30 اردیبهشت سالروز تولد این شهید است؛ آیا برنامه خاصی در نمایشگاه در این ارتباط تدارک دیده شده است و پیشنهاد خودتان چیست؟
تا الان که خیر! برنامهای در این زمینه از سوی ناشر کتاب تدارک دیده نشده اما به نظرم این ایده میتوانست اجرایی شود، چون شهید عصمت پورانوری بابت کتابش شهید شاخص جهان اسلام در سال ۱۳۹۸ معرفی شد.
بعد از دیدارم با مقام معظم رهبری، کتاب «عصمت» وارد خط ترجمه شد که در خبرها خواندم به ۱۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده است. کتاب عصمت به زبان ترکی آذری مورد استقبال بیشمار دختران شیعه آذربایجانی قرار گرفته که خبرش را شنیدهام و خدا را شکر میکنم روایت جذاب و ناشنیده عصمت، مخاطبانی خارج از مرزها دارد.
* با توجه به اینکه شما در حوزه زنان و دفاع مقدس دست به قلم هستید، لطفاً درباره جایگاه زنان چه از باب موضوع و سوژه و چه نویسندگان خانم فعال در حوزه نشر بفرمایید و اینکه اساساً جایگاه ادبیات پایداری و مقاومت در حوزه نشر کشور کجاست؟
الحمدلله در راستای نقش و حضور رزمندگان در ادبیات پایداری، آثار زیادی چاپ شده اما در حوزه زنان بویژه شهدای زن که تعدادشان بالای ۶۰۰۰ شهید است، کمکاری شده و تعداد خیلی محدودی شاید به اندازه انگشتان دست اثر چاپ شده باشد و آنطور که باید و شاید برای معرفی این شهدا در سطح ملی اقداماتی از سمت مسؤولان فرهنگی نشده است.
بارقههای امید البته در حال تابیدن است، چرا که خانمها در این حوزه وارد شدهاند و آثار مکتوبی را درباره حضور زنان نوشتهاند یا در حال نوشتن هستند که اکثر دوستان من در این زمینه فعالیت دارند و جزو نویسندگان سرآمد حوزه زنان در دفاع مقدس هستند.
* سیوپنجمین نمایشگاه کتاب تهران در حال برگزاری است؛ با توجه به حضورتان در ادوار گذشته، وضعیت نمایشگاه امسال را چطور ارزیابی میکنید و اینکه درباره نقاط مثبت و منفی نمایشگاه کتاب به عنوان بزرگترین اجتماع فرهنگی کشور چه نظری دارید؟
من تاکنون نتوانستهام در نمایشگاه کتاب حاضر شوم و توفیق حضور نداشتهام اما بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب که فرمودند: «این ایامی را که نمایشگاه کتاب در تهران برگزار میشود، به نظر بنده باید بهار کتاب نامید»، باید فرصت محدود بهار کتاب را درک کرد و نهایت استفاده را از این چند روز برد تا در سرزمین کلمه و دانایی، خود را به دانستن ناشنیدهها رساند.
* لطفاً درباره کارها و برنامههای پیش رو بگویید و اینکه آیا کتابی در دست نگارش دارید؟
من در حوزه کودک و نوجوان هم قلم میزنم. امسال کتاب «عروس آسمانی» را که یک داستان نوجوانانه است در عرفه نشر کتابک در بخش کودک و نوجوان نمایشگاه دارم. در غرفه نشر ۲۷ بعثت هم کتاب «آغوش مادر» را دارم که برای نخستینبار به صورت کمیک تصویر ارائه شده و داستانی کودکانه از جنگ تحمیلی است. در واقع تلفیق داستان و تصویر است.
یک کتاب نوجوان دیگر از زندگی بانوی شهید خرمشهر نوشتهام که از سوی نشر کتابک در حال چاپ است و 2 کتاب هم در رده بزرگسال و در حوزه زن و دفاع مقدس در حال چاپ دارم که متعلق به حوزه هنری است.
* در پایان اگر صحبت و سخنی باقی مانده است میشنویم؟
به نظرم حالا که بحث حجاب در محافل داغ است و دختران نوجوان ما باید برای خود الگو داشته باشند، نهادهای فرهنگی باید برای معرفی اسوههایی چون عصمت تلاش کنند و این کتاب را به دست مخاطبان اصلیاش برسانند، چرا که راه سعادت ما از مسیر سبز و روشن شهدا میگذرد و عصمت چراغ راه حجاب است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از پدیده جدید بازار مسکن خرید و فروش ملک با ارزهای دیجیتال چه پیامدهایی دارد؟
رمزارز ردپای پولشویی
* از رشوه دیجیتال تا دور زدن قوانین خروج ارز از کشور
گروه اقتصادی: خرید و فروش ملک با استفاده از رمزارز و ارزهای دیجیتال در چند سال اخیر به عنوان یک الگوی تجارت جدید مورد توجه برخی معاملهگران املاک قرار گرفته است. این روش، به خریداران و فروشندگان امکان میدهد تراکنشهای خرید و فروش ملک را با استفاده از رمزارزهایی مانند بیتکوین، اتریوم و دیگر ارزهای دیجیتالی انجام دهند.
البته در کشور ما هنوز قوانین در حوزه رمزارزها و اصول معاملات با آنها نهایی نشده است و مشکلات و معایب معامله با آنها ممکن است دامنگیر معاملهکنندگان شود، در حالیکه قوانین حقوقی نیز در این بخش نهایی نشده و میتواند باعث مشکلاتی برای خریدار و فروشنده شود.
در حال حاضر هیچ قانون صریحی در ایران وجود ندارد که به طور خاص خرید املاک با کریپتوکارنسی را مجاز کند. بانک مرکزی ایران هم در سال ۱۳۹۶ اعلام کرد که بیتکوین و سایر رمزارزها را به رسمیت نمیشناسد و استفاده از آنها در معاملات را غیرقانونی میداند.
* مشکلات حقوقی احتمالی معامله با رمزارزها
در معاملات املاک، استفاده از رمزارزها به عنوان روش پرداخت توصیه نمیشود به دلیل نوسانات قابل توجه ارزهای دیجیتال و نیز مسائل حقوقی و مالی که ممکن است پیش بیاید. معاملات املاک معمولاً شامل مبالغ بزرگی هستند و نیاز به روشهای پرداخت پایدار و امن دارند تا معامله بهدرستی انجام شود. برای مثال اگر طرفین یک معامله مسکن در روند قرارداد دچار مشکل شوند انتقال پول در شبکه رمزارزها مورد تایید دعاوی حقوقی نیست و احتمال کلاهبرداری در این زمینه وجود دارد.
* معایب استفاده از رمزارزها در معاملات املاک
نوسانات قیمت: یکی از معایب خرید و فروش ملک با رمزارز، نوسانات قیمت رمزارزهاست. ارزش رمزارزها معمولا در بازارهای نوسانی تعیین میشود و ممکن است در یک بازه زمانی کوتاه تغییر کند. این موضوع میتواند باعث عدم پیشبینی قیمت و مشکلات مالی برای خریداران و فروشندگان ملک شود.
عدمپذیرش جامعه: در حال حاضر، رمزارزها هنوز به طور گسترده توسط جوامع و صنعت املاک پذیرفته نشدهاند و بسیاری از کشورها و سامانههای مالی هنوز قوانین و مقررات مربوط به استفاده از رمزارزها را بررسی و تنظیم نکردهاند. این موضوع میتواند محدودیتها و مشکلاتی را برای خریداران و فروشندگان آن ایجاد کند.
ریسکهای عملیات پرداخت: در صورت انجام یک تراکنش با رمزارز، قابلیت بازپرداخت محدودتر است. به دلیل خصوصیت غیرقابل برگشت تراکنشهای رمزارز، در صورت بروز خطا در تراکنش، بازپرداخت و استرداد وجه به طور آسان انجام نمیشود.
کمبود حمایت قانونی: استفاده از رمزارزها در بسیاری از کشورها هنوز تحت حمایت قانونی قرار نگرفته و ممکن است با محدودیتها و مسائل حقوقی مواجه شود. قوانین و مقررات مربوط به رمزارزها همچنان در حال تکامل است و ممکن است تغییر کنند.
ریسک امنیتی: در حوزه رمزارزها، ریسکهای امنیتی مانند سرقت رمزارزها از طریق حملات سایبری، هک شدن کیفهای رمزارز و سوءاستفاده از آنها وجود دارد. از آنجا که امنیت رمزارزها بهدرستی تأمین نشده است، هنوز احتمال دسترسی به ارزهای دیجیتال توسط افراد غیرمجاز وجود دارد.
* نقلوانتقالات مسکن با استفاده از ارز دیجیتال در کشور ما هنوز محدود است
مجید گودرزی، استاد دانشگاه و کارشناس بازار مسکن درباره پدیده نوظهور خرید و فروش املاک و واحدهای مسکونی از طریق رمزارز و کیفهای پول دیجیتال به «وطن امروز» گفت: این موضوع در بازار نقل و انتقالات مسکن در کشور ما هنوز محدود است و اینگونه معاملات از سوی عدهای انجام میشود که هم میخواهند قانون را دور بزنند و هم در پی این موضوع هستند که ردی در معاملات داخلی از آنان باقی نماند تا بتوانند از پرداخت معوقات و بدهیهای مالیاتی و غیرمالیاتی شانه خالی کنند. وی گفت: از دیدگاه من این اقدام در هر کشوری باب شود به جهت احتمال پولشویی، دستگاه اقتصادی آن کشور با این روند برخورد خواهد کرد و عموما در کشورهای پیشرفته چنین اقدامی را حتی با حبس پاسخ میدهند. متأسفانه با توجه به اینکه سیستم مالیات بر املاک و خرید و فروش ملک در کشور ما بدون پایگاه مرکزی داده و ردیابی است چنین معاملاتی در این سیستم قابل رهگیری و پایش نیست. کارشناس بازار مسکن افزود: دولت باید تمهیداتی بیندیشد تا کسانی را که از طریق رمزارزها اقدام به خرید و فروش ملک میکنند پایش و اسنادی را که به این شکل رسمی شدهاند از درجه اعتبار ساقط کند و همچنین تمهیداتی را پیشبینی کند که امکان رسیدگی حقوقی به این اسناد وجود نداشته باشد تا ترس از این معاملات و ریسک اینگونه معاملات بالا رود.
* بازار مسکن باید زیر تیغ مالیات قرار گیرد و به هر نحو ممکن قانونمند شود
وی افزود: دولت این امکان را دارد تا با ردیابی داراییها و ثبت معاملات فلزات گرانبها و ارزهای معتبر بتواند این معاملات را رهگیری کند ولی بازار مسکن باید زیر تیغ مالیات قرار گیرد و به هر نحو ممکن قانونمند شود. وی تأکید کرد: یکی از بیقانونترین بازارهای جهان امروز بازار معاملات مسکن در کشور ما است که راه زیادی تا ساماندهی این بازار وجود دارد. لازمه این ساماندهی این است که دولت قیمت تمامشده را برای معاملات مسکن مصوب کند تا بازار مسکن به یک ضمانت اجرایی برای ساماندهی قیمت دست پیدا کند و دولت بتواند با کارشناسی دقیق قیمت را تعیین کند و بر روند معاملات مسکن نظارت داشته باشد. بر این اساس، نمونه این نوع خرید و فروش اگر در بازارهای دیگر اشاعه پیدا کند میتواند آسیب جدی برای حکمرانی و شمولیت «ریال» در کشور باشد، از این رو سیاستگذاران پولی و مالی کشور مسیری را باید طراحی کنند که این مسائل به حداقل برسد.
* حتی در ایالاتمتحده ابزارهای دیجیتال جدید پشتوانه محکمی ندارد
با توجه به اینکه استفاده از ابزارهای دیجیتال جدید هنوز به طور گسترده حتی در ایالاتمتحده تنظیم نشده است، معامله با این شبهپول با ریسکهای زیادی همراه است ولی قوانین جدید در اروپا قرار است در سال ۲۰۲۵ درباره استفاده از رمز ارزها اجرایی شود که ممکن است منجر به تجدیدنظر سرمایهگذاران در ایده و نمادسازی داراییهای دنیای واقعی، از جمله املاک و مستغلات نیز شود. در صورت اجرایی شدن موفق این قوانین در اروپا، این موضوع میتواند منجر به تغییر نگاه عمومی مردم به این ارزها شود.
در قوانین پیشبینیشده برای معامله با رمزارزها اینگونه دیده شده که توکنها از طریق قراردادهای هوشمند روی بلاکچین کار کنند و یک توکن بتواند امکانی به وجود آورد که کامل یا رمزارز را بتوان معامله کرد.
با این حال، علاقه به ارزهای دیجیتال و داراییهای دیجیتال مبتنی بر بلاکچین اخیرا افزایش یافته است؛ سرمایهگذاریهای رمزنگاری میتواند پیچیده باشد و این موضوع درک ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری را دشوار میکند.
* رشوه دیجیتال!
موضوع قابل توجه دیگر اینکه در حال حاضر در خلأ قوانین، بیشتر رشوهها با به نام زدن یک ملک یا ویلای خاص (بدون دریافت پول از طرف مقابل) صورت گرفته است. لذا بین بازار مسکن داخل کشور با بازار رمزارزها، ارتباط خاصی وجود دارد و زمینه فساد گستردهتری را در زمینه معاملات فروش و خرید ملک با ارز دیجیتال ایجاد خواهد کرد.
معاملات رمزارز این قابلیت محرمانگی را دارند که تا پیش از تبدیل شدن به پولهای رایج نمیتوان آنها را رصد یا رهگیری کرد. به همین دلیل این ابزارهای جدید پرداخت محبوبیت خاصی برای افرادی که میخواهند نقل و انتقالات پنهانی داشته باشند، دارند.
* خروج پول از کشور به وسیله ارزهای دیجیتال
پرویز جلیلیکامجو، کارشناس اقتصاد درباره خروج پول از کشور به وسیله ارزهای دیجیتال، اظهار کرد: اکنون سرمایهگذاری بینالمللی در ایران به 3 قسمت تقسیم میشود؛ بخش اول بازار فارکس است که از سالهای گذشته تاکنون در حال انجام است و با خراب شدن بازار سرمایه ایران، مردم در حال انتقال سرمایه و معامله کردن در این بازار هستند.
وی با بیان اینکه بخش دیگر سرمایهها به بازار رمزارزها رفته است و برخی در حال معامله و سرمایهگذاری در این بخش هستند، توضیح داد: پیش از این اگر شخصی سعی بر خروج ۵۰۰ هزار دلار از ایران داشت، امکانپذیر نبود و با دشواریهای بسیاری روبهرو میشد اما اکنون بسیاری از افراد که به دنبال خروج پول خود از کشورند، به راحتترین راه ممکن سرمایه خود را تبدیل به ارز دیجیتال میکنند که معادل دلار آمریکاست.
* راهکارهایی برای دور زدن قوانین خروج ارز از کشور وجود دارد
تحلیلگر بازار سرمایه در پاسخ به اینکه صرافیهای دیجیتال ایرانی محدودیت روزانه در واریز و برداشت دارند و سرمایههای سنگین به راحتی امکان انتقال به خارج از کشور را ندارند، گفت: افراد با افتتاح چند حساب به نام اعضای خانواده خود و دوستانشان، خیلی راحت میتوانند روزانه ۵ هزار دلار را از کشور خارج کنند و این اقدام در حال انجام است.
وی با تأکید بر اینکه مهم خروج سرمایه است و ما باید به فکر این باشیم که سرمایه از کشور خارج نشود، اظهار کرد: امروز ایمیلی به من رسیده بود که با بیتکوین میتوانید خانه و زمین در ترکیه خریداری کنید. چنین اقداماتی باعث شده است خروج پول از کشور اتفاق بیفتد، همچنین پولشوییهایی در حال انجام است.
جلیلیکامجو درباره اینکه در موقعیت فعلی، بازار سرمایه ایران ارزندهتر است یا بازار ارزهای دیجیتال؟ گفت: همه چیز بستگی به دولتها دارد و نمیتوان آینده ارزهای دیجیتال را پیشبینی کرد. زمانی که شخصی مانند «ایلان ماسک» با یک هشتگ گذاشتن بیتکوین در توئیتر خود این ارز را دچار افزایش قیمت ناگهانی میکند، نمیتوان آینده آن را پیشبینی کرد. از لحاظ تکنیکی پس از هر رشدی، نمودار نیاز به استراحت دارد اما اینکه تا کجا ادامه پیدا کند کسی نمیداند و اکنون هدفهای ۱۰۰ هزار دلاری برای بیتکوین متصور میشوند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از منتخبان مجلس دوازدهم
ظرفیت تکمیل
گروه سیاسی: با اعلام اسامی منتخبان ۲۲ حوزه انتخابیه در 15 استان از سوی سخنگوی ستاد انتخابات کشور، مرحله دوم انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی پایان یافت. حالا پرونده انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بسته شده و بهارستان لیست نمایندگان خود را دریافت کرده است. پس از آنکه سرنوشت ۴۵ کرسی باقیمانده دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی مشخص شد، بر اساس نامهای راهیافته به مجلس دوازدهم میتوان گفت ۱۱۶ نماینده فعلی به مجلس دوازدهم راه یافتهاند و از بین ۲۹۰ نماینده مجلس، ۱۷۴ نماینده هم در مجلس آینده حضور نخواهند داشت. البته از بین ۱۷۴ نماینده مجلس یازدهم که غایب مجلس آینده خواهند بود، سیدرضا تقوی و مصطفی میرسلیم به دلیل افزایش سن به بیش از ۷۵ سال غایب کارزار انتخابات بودند و امیرحسین قاضیزادههاشمی، سیدجواد ساداتینژاد، احسان خاندوزی و علیرضا زاکانی به دلیل حضور در دولت، مجلس یازدهم را در میانه راه ترک کرده بودند. یکی از حوزههایی که سرنوشت انتخابات در آن به مرحله دوم کشید، تهران بود که در دور اول تکلیف ۱۴ کرسی آن روشن شد و تعیین سرنوشت بیش از نیمی از نمایندگان این حوزه به دور دوم سپرده شد. در تهران 3 فهرست در دور دوم به رقابت پرداختند که در نهایت 4 نفر از فهرست شانا، 3 نفر از فهرست امنا و 9 نفر از ائتلاف لیستهای امنا و صبح ایران موفق شدند حضور خود در 16 کرسی دیگر تهران را قطعی کنند. در این دوره از انتخابات مجلس، شاهد ارائه لیستهای انتخاباتی متعددی بودیم که منتخبان تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس دوازدهم، همگی عضو یک یا چند لیست انتخاباتی از شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) و جبهه پایداری، شورای وحدت، ائتلاف نیروهای مردمی انقلاب اسلامی (اُمنا) و صبح ایران هستند.
* زنان راه یافته به مجلس
در مجلس دوازدهم، برای نخستینبار از 2 حوزه انتخابیه «ساری و میاندورود» در استان مازندران و حوزه انتخابیه «بندرعباس، قشم، بوموسی، حاجیآباد و خمیر» در استان هرمزگان زنان صاحب کرسی شدهاند که عالیه زمانیکیاسری و فاطمه جراره زنان منتخب استانهای مازندران و هرمزگان هستند.همچنین از حوزه انتخابیه زرتشتیان در تهران برای نخستینبار یک نماینده زن اقلیت از تهران به مجلس دوازدهم راه یافت که نام او «بهشید برخوردار» است. مریم عبداللهی از حوزه انتخابیه میانه، شهین جهانگیری از حوزه انتخابیه ارومیه، زهرا خدادادی از حوزه انتخابیه ملکان و لیلان و زینب قیصری از تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس اعتماد مردم را کسب کردند و به مدت ۴ سال نمایندگی آنها را در خانه ملت برعهده خواهند داشت. از میان راه یافتگان به بهارستان، سارا فلاحی از حوزه انتخابیه ایوان، چرداول، مهران، ملکشاهی، سیروان، هلیلان و چوار، فاطمه محمدبیگی از حوزه انتخابیه آبیک و البرز، فاطمه مقصودی از حوزه انتخابیه بروجرد، الهام آزاد از حوزه نایین و خور و بیابانک، زهرا سعیدی از حوزه انتخابیه ملکان، زهرهسادات لاجوردی و سمیه رفیعی از حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس دوباره ردای وکالت مردم در مجلس را بر تن کردهاند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از افزایش مصرف دخانیات درکشور بویژه بین دختران و زنان گزارش میدهد
ناگهان چقدر دود میشود!
* عوامل فرهنگی و تنوع سیگارها در ترغیب دختران به مصرف دخانیات مؤثر است
گروه اجتماعی: آمار مصرف دخانیات در کشور به گونهای است که گزارشهای رسمی، حکایت از افزایش 3 برابری کارخانههای تولید سیگار با برندهای مختلف تحت لیسانس شرکتهای بزرگ دخانیاتی جهان در داخل دارد. تولید سیگار در این کارخانهها در کنار واردات سالانه
15-10میلیارد نخی سیگار قاچاق نشان میدهد سطح تقاضا برای مصرف سیگار افزایش یافته است. یکی از دلایل افزایش مصرف سیگار این است که مصرف سیگار در زنان 133 درصد رشد داشته است. اینکه چرا این روزها قبح مصرف سیگار بین دختران و زنان شکسته شده و آنها نیز پابهپای مردان در انظار عمومی سیگار میکشند، ریشه در مسائل متعدد فرهنگی، نبود آموزشهای لازم درباره مضرات مصرف سیگار و وجود انواع سیگارها با برندهای مختلف و طعمهای متنوع و اشکال فریبنده در کنار سیگارهای الکترونیک دارد. از این نکته آخر یعنی وجود سیگارهای متنوع با طعمهای جذاب و رایحههایی که آزاردهنده نیست نباید براحتی گذشت که در نگاه زنان و دختران اهمیت دارد و همچون دامی میماند که آنها را به سوی خود میکشد و در این میان سودهای هنگفت است که به جیب تولیدکنندگان این نوع سیگارها میرود. در واقع به نظر میرسد تولید چنین محصولاتی از سوی برندهای خارجی کاملا هدفمند است. این در حالی است که سیگار دروازه ورود به دنیای مواد مخدر شناخته میشود که متاسفانه به اشکال مختلف، چه به صورت صنعتی و چه سنتی در دسترس است.
* اقدام هدفمند برای افزایش میزان مصرف
حمیدرضا شاهسون، دبیر شورای طرح «پاد» جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: مصرف سیگار به دلیل کمتوجهی نسبت به جلوگیری از استعمال آن با راهکارهای کارشناسی و فرهنگی در کشور در حال افزایش است، به طوری که سالانه 70 میلیارد نخ سیگار در ایران تولید، توزیع و مصرف میشود. وی با بیان اینکه رشد روزافزون مصرف سیگار در کنار سود کلان فروشندگان آن باعث شده است در 10 سال اخیر شرکتهای تولید دخانیات از 8 کارخانه به 28 کارخانه برسد، افزود: افزایش 3 برابری تولید سیگار در کشور بیانگر رشد بسیار بالای استعمال دخانیات در کشور است.
شاهسون به کاهش سن اعتیاد به مصرف سیگار و سایر مخدرها و مواد توهمزای صنعتی در کشور اشاره کرد و اظهار داشت: سن مصرف سیگار اکنون در کشور به کودکان دبستانی رسیده، در حالی که سیگار دروازه ورود به سایر مواد مخدر سنگین است و با فرو ریختن قبح آن، فرد سیگاری یا قلیانی به راحتی هر دود خانمانسوزی را امتحان میکند که خیلی از آنها خواسته یا ناخواسته به دام اعتیاد کشیده میشوند.
دبیر شورای طرح «پاد» جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران در ادامه اظهار داشت: مطابق تحقیقات میدانی مشخص شده است دانشآموزان سوم و چهارم ابتدایی در بیرون از مدارس سیگار کشیدن را تجربه کرده و در دوران متوسطه مصرف دخانیات بین دانشآموزان به اوج میرسد. وی با بیان اینکه متاسفانه خیلی از والدین در کنار خانواده با مصرف سیگار و قلیان در خانه یا در اماکن عمومی چون پارکها، زمینه ترغیب فرزندانشان به مصرف دخانیات یا سایر مواد را فراهم میآورند، اضافه کرد: تحقیقات نشان میدهد اغلب نوجوانان سیگاری پدر، مادر یا اعضای خانوادهشان دخانیات مصرف کرده و فرزندانشان نیز با مصرف سیگار آشنا میشوند و به همین دلیل آنان هم به استعمال سیگار روی میآورند. شاهسون یکی دیگر از عوامل ترویج مصرف بالای دخانیات در کشور را ترویج استعمال سیگار در فیلمها و نمایشهای خانگی عنوان کرد و گفت: این افراد به دلیل درآمدهای نجومی که از فروش سیگار کسب میکنند صاحب قدرتهای مالی هستند که به نفع خود مانع عدم ترویج مصرف سیگار شده و چهبسا تلاش میکنند مصرف دخانیات به دلیل افزایش تولید و فروش بیشتر زیاد شود و صداوسیما نیز در این زمینه ترک فعل میکند، چرا که طبق قانون از سال 85 هر گونه تبلیغ دخانیات ممنوع است.
دبیر شورای طرح «پاد» جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران همچنین در پاسخ به این سوال که چرا سن مصرف سیگار در بین دختران کاهش یافته است؟ گفت: افزایش واردات سیگارهای طعمدار و شیرین و همینطور سیگارهای سبک با بستهبندیهای ظریف باعث شده اکنون دختران پا به پای پسران در مدارس و دانشگاهها یا خانه و محل کار سیگار مصرف میکنند. این در حالی است که طی یک دهه گذشته دختران و زنان از مصرف سیگار در انظار عمومی حیا میکردند ولی اکنون قبح آن نیز شکسته شده است. یعنی تغییرات فرهنگی در این موضوع مؤثر بوده است.
شاهسون افزود: آمارهای رسمی نشان میدهد مصرف دخانیات، سیگارهای الکترونیکی و سایر مخدرها برای دختران به سنین پایین آمده است و مصرف سیگار نوجوانان و جوانان بین سنین 14 تا 18 سال 133 درصد افزایشی شده که این آمار نیز برای چند سال گذشته است. علاوه بر مصرف سیگار، دختران و پسران نوجوان با یک پا فراتر از مصرف سیگار بشدت به استعمال « گل» و دیگر مواد صنعتی روی آوردهاند که بسیار نگرانکننده است.
وی در ادامه افزود: هر چند وزارت بهداشت با جدیت تلاش میکند با اقدامات پیشگیرانه مصرف سیگار و سایر مخدرات در کشور کم شود اما این وزارتخانه به تنهایی توان لازم را برای این کار ندارد. البته در حال حاضر این وزارتخانه برای پیشگیری از مصرف سیگار اقدامات خاصی انجام داده است تا در مدارس دانشآموزان را از مضرات، مخاطرات و تبعات مصرف سیگار آگاه کنند. این طرح در برخی شهرستانها چون ورامین و رباطکریم کلید خورده و قرار است در 4 استان نیز شکل اجرایی به خود بگیرد تا دانشآموزان متوسطه آموزش لازم را ببینند.
همچنین ایجاد کارگاههای آموزشی برای والدین در مدارس به منظور آگاه کردن آنها از وضعیت مصرف دخانیات شروع شده و خود بچههای آموزشدیده نیز سفیر جلوگیری از مصرف دخانیات در محلات میشوند.
* ۳ ماده مخدر پرطرفدار در بین معتادان
با آنکه تا دهه گذشته مصرف مواد مخدر معمولا در چند ماده چون تریاک، حشیش و... خلاصه میشد اما اکنون علاوه به این مواد، مواد روانگردان صنعتی هم اضافه شده است که متاسفانه به دلیل فراوانی و مصرف راحت آن، جوانان به این سمت سوق داده میشوند. دبیر میز پیشگیری فرهنگی و اجتماعی از مصرف مواد مخدر و الکل شورای عالی انقلاب فرهنگی در این باره میگوید: مادههای بازیافت شده از خشخاش مانند تریاک، شیره و مواد صنعتی مانند هروئین بیشترین مصرف را بین معتادان دارند. پس از آن استحصالات گیاه کوکا و شاهدانه مانند شیشه و گل در رتبه بعدی مصرف مواد مخدر قرار دارند.
ابوالحسن صفرپور، دبیر میز پیشگیری فرهنگی و اجتماعی از مصرف مواد مخدر و الکل شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به پرسشی که آمار مصرف دخانیات در کشور به چه میزان رسیده است، گفت: تحقیقاتی که اواخر سال ۱۴۰۰ انجام شد نشان میدهد آمار مصرف دخانیات در کشور بشدت رو به افزایش است و هم مدلهای جدید و دستگاههای جدیدی برای مصرف ظهور کرده و هم در میان دختران و زنان ۱۵ تا ۳۰ سال، شاهد رشد ۱۳۳ درصدی مصرف دخانیات هستیم. وی افزود: از سال ۱۳۹۴، در مصرف مخدرها و اعتیاد شاهد رشد افزایشی بودهایم، به طوری که از یک سو شاهد افزایش مصرف مواد مخدر و کاهش سن اعتیاد و از سویی هم تغییر الگوی مصرف مخدر در کشور هستیم تا آنجا که الگوی مصرف به سمت مصرف مخدرهای صنعتی و محرکهای پرخطر و استحصالات (بازیافت شده) شاهدانه حرکت کرده است.
صفرپور ادامه داد: به طور کلی ۳۰ گرم شیشه میتواند هزار نفر را نشئه و درگیر اعتیاد کند اما در تریاک چندین کیلو میتواند همین میزان از افراد را نشئه کند و این ۲ ماده مخدر قابل مقایسه نیستند. دبیر میز پیشگیری فرهنگی و اجتماعی از مصرف مواد مخدر و الکل شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره سن اعتیاد در کشور نیز گفت: بر اساس پیمایشهای سال ۱۳۹۴، سن اعتیاد کشور در آن زمان ۲۴ سال بود اما امروز این را که به چند سال رسیده نمیدانیم، چرا که آمار دقیقی در دست نداریم و این دلیل همان نبود پیمایشهای حوزه مواد مخدر است. وی در ادامه با اشاره به میزان مصرف مواد مخدر در کشور گفت: به خاطر سبقه کشت و تولید مواد مخدر در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و کشت خشخاش در کشورهای اطراف ایران، طبیعتا مادههای بازیافت شده از خشخاش مانند تریاک و شیره و مواد صنعتی مانند هروئین، بیشترین مصرف را در کشور دارند. پس از مصرف این مواد مخدر، استحصالات گیاه کوکا و شاهدانه مانند شیشه و گل در رتبه بعدی مصرف مواد مخدر کشور قرار دارند اما در دنیا این برعکس است، بیشترین مادههای مخدری که در کشورهای غربی مصرف میشود، استحصالات شاهدانه مانند حشیش و ماری جوانا بوده و پس از آن استحصالات خشخاش و کوکا بیشترین مصرف را در کشورهای غربی دارند.
گفتنی است سالانه حدود ۶۰ هزار مرگ و بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان هزینههای بهداشتی - درمانی ناشی از مصرف دخانیات در کشور در حالی گزارش میشود که شاهد روند افزایش مصرف دخانیات بویژه بین زنان و دختران آن هم با رشدی ۱۳۳ درصدی هستیم؛ موضوعی که زنگ خطر افزایش مصرف مواد دخانی در گروههای سنی پایین را به صدا درآورده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ مرکز ثقل مواجهه فرهنگی با فرهنگ لیبرال کجاست؟
به خانواده برگردیم
* خانواده و مقاومت در جهان بیثبات/ * خانواده سنگر مقابله با هجوم غرب
یکی از بیماریهای عصر ما مساله حاشیهنشینی تمدن است. به نحو طبیعی میان فرهنگها و تمدنهای مختلف در طول تاریخ مراودات فرهنگی برقرار بوده است. هرچند این مراودات به دلیل فقدان گستردگی ارتباطات از حجم قابل توجهی برخوردار نبوده اما توان فرهنگی تمدنها نیز با یکدیگر تفاوتهای چشمگیری نداشته است. با این حال طی 2 سده گذشته، ضعف از درون به ضمیمه تمدن مهاجم غربی، فرهنگهای غیرغربی را به نوعی دچار بیماری حاشیهنشینی کرده است. مراد از حاشیهنشینی اما آن است که سمت و سوی تغییر و تحولات فرهنگی از جایی خارج از گستره آن فرهنگ و اتفاقا از سوی فرهنگی انجام میپذیرد که سر سازش با داشتههای بومی و دینی ما را ندارد. این موضوع نیز البته نه به واسطه قوت فرهنگی غرب، بلکه به واسطه قوت در تکنولوژی آن است، لذا این مساله که در میانه تهاجم فرهنگی مدرنیته چگونه میتوان از ریشهها و ستونهای فرهنگ بومی خود که از قضا جدیترین آن دین است دفاع کرد محل پرسش و تأمل بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است. در این مجال تلاش داریم با پردهبرداری از ابعاد این مسأله، از منظر سازه اجتماعی خانواده به این موضوع بپردازیم و نکاتی را ذکر کنیم.
خانواده و مقاومت در جهان بیثبات
دکتر ابوالفضل اقبالی*: تحولات اجتماعی و تغییرات پرشتاب در زیست اخلاقی و نظام ارزشهای جامعه از مهمترین ویژگیهای دنیای مدرن است. انسان جدید نوعی از سیالیت در باورها و ارزشهای خود و جامعه را به رسمیت شناخته و به تطور و تحول در تمام ساحات زندگی خود از جمله اخلاقیات خو کرده است. باومن(Bauman) اصطلاح «مدرنیته سیال» (Liquid modernity) را برای توصیف جهان به عنوان شکل در حال تغییر دائمی به کار برده بود. از نظر او مدرنیته در 2 مرحله باعث ایجاد این تغییرات شده است که مرحله اول را مدرنیته جامد و مرحله دوم را مدرنیته سیال مینامد. (باومن،61:1384)
از نظر باومن، مدرنیته سیال وضعیت فرهنگی و اجتماعی جهان معاصر است که ما از آن دوسوگرایی، دگرگونی اجتماعی و انعطافپذیری نهادی را به ارث بردهایم. (بیلارز:2001) در بین صاحبنظران و اندیشمندان علوم اجتماعی غرب، مشهور است که «مدرنیته از خیابان آغاز میشود»؛ یعنی از آنجا که از خانه و خانواده فاصله میگیریم. به تعبیر دیگر مدرنشدگی با فاصله گرفتن از ارزشهای خانواده و اولویت بخشیدن به ارزشهای غیرخانوادگی حیات اجتماعی تحقق مییابد. گویی سرعت تحولات اجتماعی همه چیز را با خود برده است. چنین وضعیتی که نشان از عدم ثبات در نظامات هنجارین جامعه دارد، منشأ و مبدأ بسیاری از آسیبها و چالشها در مناسبات زندگی انسان جدید است. لذا امروز بیش از هر چیز نیاز به ثبات در زندگی انسان مدرن نمایان شده است. جامعه مدرن بیش از هر زمان دیگری اکنون به مقاومت در برابر توفان سیالیت و وضعیت بیارزشی نیازمند است و ثبات بهمثابه مقاومت در این شرایط محملی جز خانواده ندارد. خانواده، در طول تاریخ، بهمثابه راهبر اصلی تربیت در حفظ، تقویت و انتقال ارزشهای اخلاقی ایفای نقش کرده است. ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیز کمابیش ارزشهای همسو با نهاد خانواده را بازتولید کردهاند.
جهانی شدن به معنای افزایش وابستگی و درهمتنیدگی جهانی یا فرآیند همگونسازی جهان که کم اهمیت شدن مرزهای جغرافیایی و پهناورتر شدن گستره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری کنشهای اجتماعی را در پی دارد، بیش از واژههای دیگر واقعیت کنونی جهان را نشان میدهد. بیشک مهمترین وجه جهانی شدن را باید جهانی شدن فرهنگ دانست. فرآیند جهانی شدن فرهنگ که با فروریزی یا سایش مرزهای فرهنگی و تحولات سریع در نظام آگاهیها، نظام ارزشها و نظام رفتارها همراه است، به مدد تحولات ارتباطی، بویژه با ظهور فناوریهای جدید ارتباطی و تحولات اقتصادی، بویژه با ظهور اقتصاد فراغتی و صنعت بدن تحقق یافته و بنیانهای اخلاقی را با سیطره نسبیگرایی و لیبرالیسم اخلاقی متزلزل کرده است. نشانگرهای این تحول را میتوان در تضعیف مرجعیت تربیتی خانواده و ظهور مرجعیتهای ناهمسو با ارزشهای اخلاقی، فراوانی آموزههای اباحهگرایانه و نسبیگرایانه که گاه با ادبیات علم سکولار نیز موجه میشود و ناهمسو بودن مسیرهای منزلتیابی و کسب هویت اجتماعی نوجوانان و جوانان، با فضایل اخلاقی مشاهده کرد.
در یک سده اخیر با شکلگیری امواج نوسازی، توسعه، پسانوگرایی و تحولات ساختاری ناشی از آنها، خانواده در ایفای نقش اخلاقی خود با چالش مواجه شده است. این فضا، نولیبرالیسم را بهمثابه فرهنگ مهاجم، در موقعیت قدرت و دین و خانواده را بهمثابه محافظتکننده ارزشهای اخلاقی در وضعیت تهدید و در موقعیت مقاومت نشان میدهد. در چنین فضایی رسانههای نوظهور بهمثابه مهمترین ابزار سلطه فرهنگ مهاجم، تصویری مخدوش از خانواده، والدین و ارزشهای اخلاقی ارائه میکنند و دین را بهمثابه متهم ردیف اول در عقبماندگی جوامع و انسانها که صلاحیت نشستن بر منصب راهبری را ندارد، باز مینمایانند. در چنین فضایی خانواده نمیتواند با سهولت و سادگی گذشته ارزشهای اخلاقی و دینی را بازتولید کند.
در فضای تهدیدآمیز کنونی، البته فرصتهای پرشماری هم وجود دارد. فطرت الهی، عقل روشنگر و اختیار انسان، ظرفیتهای مهمی هستند که همواره ما را برای شناخت و انتخاب ارزشهای اخلاقی و دینی فرا میخوانند. از سوی دیگر سیطره فرهنگ مهاجم، انگیزه مقاومت را در فرهنگهای محلی و منطقهای افزایش میدهد و زمینه آگاهی هر چه بیشتر نسبت به واقعیت فرهنگ مهاجم را فراهم میکند و ادیان الهی، بویژه اسلام نیز با تأکید بر کلیدواژه «انتظار فرج» و «استقامت بر مسیر» الهیات امید را به تصویر میکشند و انسانها را به امید آیندهای بهتر به پویایی و تحرک وا میدارند، از انفعال و خمودگی و تن دادن به نابسامانی موجود بازمیدارند و به پیشروی در جادههای ناهموار، آبهای خروشان و دریاهای توفانی و پرموج و گرداب فرا میخوانند. خانوادهای که در این مسیر ارزشهای اخلاقیاش را تقویت و به نسل بعد منتقل میکند، خانوادهای مستحکم، پویا و سزاوار برخورداری از بهترین نتیجههاست.
خانواده نخستین نهاد اجتماعی و مبنای شکلگیری نهادهای دیگر جامعه است؛ نهادی که سلامت آن تضمینکننده سلامت سایر نهادهای اجتماعی است. اهمیت خانواده به واسطه تاثیر آن بر رشد، تعادل و شکوفایی افراد و جامعه امری غیرقابل انکار است. اغلب شؤون زندگی اجتماعی افراد در دورههای مختلف به نوعی با خانواده پیوند داشته و امروز نیز با وجود تحولات اساسی در قلمرو خانواده، کماکان تداوم کارکردهای جامعه، همچون گذشته مبتنی بر این نهاد مهم بشری است. در مناسبات اجتماعی اسلام نیز محوریت خانواده به عنوان یک اصل پذیرفته شده است.
اگرچه روند تحولات خانواده در دنیای امروز حاکی از ایجاد تغییرات بنیادین در الگوها و کارکردهای آن و جهتگیری این تحولات به سوی تضعیف آن است اما خانواده در مقیاس سایر نهادهای اجتماعی کمترین تحولات را تجربه کرده و بیشترین ثبات را در ساختارها و ارزشهای خود داشته است. خانواده امروز رسالت مهمی را بر دوش میکشد. تضمین ثبات و ایجاد وضعیت مقاوم در برابر فروپاشی اخلاقی و تغییرات ارزشی دنیای مدرن در کنار حفاظت از خود و سایر نهادهای اجتماعی همان رسالت و ماموریت خانواده در شرایط اکنون ما است. خانواده هنوز از مهمترین ظرفیتهای ما و حامل فرهنگ است. حوادث مربوط به کرونا بسیاری از جامعهشناسانی را که متقاعد شده بودند خانواده به پایان خود رسیده است، به تجدیدنظر واداشت و نشان داد که در بلایا و شرایط دشوار، خانواده امنترین محمل برای محافظت از اعضا، حامل فرهنگ گذشت، ایثار، همیاری و هماندیشی و کانون امید و معناسازی است.
این گمان که خانواده، گروههای اجتماعی و جامعه در برابر تهدیدات اخلاقی و معرفتی، کاملاً جا زده و همراه شدهاند، گمانی دور از واقعیت است. در برابر تهدیدها، مقاومتهایی شکلگرفته و مزیتهایی خلق شده است. خانواده و دیگر نهادها، اگرچه در جاهایی میدان را به رقبا واگذاردهاند اما در بسیاری موارد خود را بازسازی و بازآرایی کردهاند. این مقاومتها هم در مقیاس نهادی و هم در مقیاس گروهی قابل رهگیری است و این نشانگر زنده بودن و مواجهه ارگانیک خانواده با موقعیتهاست. چنانکه ذکر شد در موقعیتهایی چون شیوع کرونا، خانواده با بازتولید نقشهای مادرانه، پدرانه و همسرانه خود را به مثابه یک بازیگر مهم باز شناسانده است. در میدان تهدیدهای اخلاقی نیز خانواده با تقویت عواطف و روابط غمخوارانه، وابستگی اعضا به خانواده را تقویت و امید، اعتماد به نفس و هویت مقاومت را تقویت میکند. تاریخ ۱۵۰ ساله اخیر پر از صحنههای تهدید و مقاومت است. اگر یک روز سیاست رضاخانی بر خلع لباس روحانیان و بستن تکایا و حسینیهها بهمثابه یک منبع غنی معرفتساز و ارزشآفرین تعلق گرفت، خانواده با شکلدهی به مجالس روضه خانگی و بازسازی ارتباط میان خانواده و روحانیت، با محوریت احیای امر اهلبیت علیهمالسلام خود را بازسازی کرد.
آنچه حائز اهمیت است، آن است که خانوادهها، نهادها، اندیشمندان، کنشگران و حاکمیت با درکی صحیح و عمیق از موقعیت کنونی و با تغییر الگوهای تربیتی و کنشگری و تحول در الگوی تولید ادبیات علمی و تحول در الگوی حکمرانی و سیاستگذاری از الگوهای متناسب با موقعیت قدرت، که متناسب با موقعیت خانواده در زمان گذشته است، به الگوهای متناسب با موقعیت مقاومت، که چگونگی راهبری تربیتی، کنشگرانه، علمی و سیاستگذارانه در فضای پرتهدید را نشان میدهد، طرحی نو دراندازند و از مسیر مقاومت فعال، به خلق مزیتهای نو بپردازند و از فضای جهانی شده برای بسط ارزشهای اخلاقی بهره گیرند.
مواجهه بیش از یک سده خانواده و اندیشمندان با تحولات فرهنگی و اخلاقی نشانگر آن است که خانوادهها نیز چندان دست بسته نبوده و تجربههای موفقی از مقاومت فعال و کنشهای مبتکرانه و پیشبرنده آفریده و نسلی توانمند، مقاوم و خلاق را تربیت کردهاند؛ چنانکه مهاجران متدین و ارزشمدار در برخی کشورها گروههایی را تشکیل دادهاند که در حاشیه فرهنگ مسلط، بر حفظ ارزشهای خود اهتمام میورزند و حتی خود را بسط میدهند. برخی اندیشمندان فرهیخته نیز در حاشیه جریانهای مسلط علمی، به شکل فردی یا گروهی به تولید و گسترش ادبیات علمیای میپردازند که در خدمت مقاومت پویا، ایجاد معادله زیست اخلاقی و جهان متحول و حتی چگونگی دستیابی به موقعیت قدرت و شکلدهی به نظم جدید اخلاقی و فرهنگی از مسیر مقاومت پویاست.
مدیر اندیشکده زوج *
*** خانواده سنگر مقابله با هجوم غرب
علی عسگری*: سخن از افزایش یا کاهش سطح دینداری همواره یکی از نزاعهای فکری زنده طی ۲ دهه گذشته بوده است. یکی از دلایل تبدار بودن این بحث را میتوان جایگاه جدی دین در زیست اجتماعی ایران معاصر و در عین حال تقویت مدلهای جایگزین بویژه از ناحیه فرهنگ تهاجمی غرب دانست. به عبارت دیگر، دیالکتیک میان زیست اسلامی با زیست مدرن منجر به خلق تحولات پرسرعت و ژرفی در جهان اجتماعی ایران معاصر شده است. جهت و مقصد این تحولات دغدغههایی را در میان باورمندان به حیات دینی و در عین حال کسانی که به فرهنگ ایرانی اهتمام دارند ایجاد کرده است، بنابراین پرسش از این موضوع که چگونه میتوان از زیست اجتماعی دینمدار انسان ایرانی در برابر فرهنگ مهاجم غربی دفاع کرد تبدیل به پرسشی بغرنج در ذهن بسیاری از نخبگان و گروههای اجتماعی شده است. در پاسخ این پرسش ایدههای مختلفی تولد یافتهاند. جدیترین این ایدهها البته تلاش دارد از طریق در اختیار قرار دادن خوراک فکری در میان نسل جدید که در پیشانی این تحولات هستند، آنان را در برابر فرهنگ غرب به نوعی واکسینه کند. برای نمونه اگر بخواهیم مساله را مقداری به نحو عینیتر توضیح دهیم، در موضوعی مانند پوشش که تبدیل به یکی از نقاط بحرانخیز تحولات چند دهه گذشته ما شده است، چنین تصور میشود اگر ما فلسفه حجاب را در اختیار جوانان قرار دهیم، یا ذهن آنان را نسبت به فواید و اهمیت حجاب آگاه کنیم، یا در عین حال به آنان این موضوع را تفهیم کنیم که حجاب حکم خداست و روحانیت آن را تنها نزد خود اختراع نکرده است، آنگاه جوان ما پوشش برتر را انتخاب خواهد کرد. واقعیت آن است که البته ما در استفاده از این شیوه، به رغم استفاده فراوان اما نتیجه دلخواه را به دست نیاوردهایم، لذا باید پرسید چرا با وجود توضیحات بعضا خوب از ریشههای فرهنگ ایرانی و اسلامی اما باز نتایج لازم به دست نمیآید؟ پیش از پاسخ به پرسش مذکور البته پرسشی مقدماتی را باید مورد توجه قرار دهیم.
ریشه این سبک از مواجهه با مساله اما از کجا برمیخیزد؟ در مقام واشکافی باید گفت ریشه این سبک از مواجهه با مسائل را میتوان در فلسفه خود جستوجو کنیم. در اندیشه صدرایی انسان چیزی جز عقیده و باور نیست. به اصطلاح اهل ادبیات؛ «ای برادر تو همان اندیشهای، مابقی خود استخوان و ریشهای». در اندیشه صدرایی حقیقت انسان همان باور و اندیشه او بوده که البته مراد از این اندیشه نیز همان علم حضوری یا نحوه پیوند وی با حقیقت است، لذا عمل در این عرصه راهی نداشته و اعمال انسان خارج از حقیقت وی، یا تقویتکننده شاکله وجودی انسان هستند یا تضعیفکننده آن. به عبارت دیگر، شاکله وجودی انسان را باور او میسازد. اگر انسان بر خلاف این باور عمل کند، در نهایت این شاکله تضعیف میشود تا به مرز انقلاب و تغییر برسد و اگر مطابق آن شاکله عمل شود، در نهایت شاکله وجودی انسان که همان باور است، تقویت خواهد شد. یکی از نقاط تلاقی این اندیشه با مباحث اجتماعی را میتوان در کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی دید. جریان نوصداریی با نقد مارکسیسم، بنای آن را داشت که مبنا بودن اقتصاد (عین) در تحلیل تحولات جامعه را مورد خدشه قرار دهد اما در نهایت با مخدوش ساختن ۲ پایه جدی تحلیل جامعه یعنی اقتصاد و تاریخ به دامن نوعی ذهنگرایی غلتید. حاصل این ذهنگرایی در تحلیل جامعه در نهایت منجر به آن شد که جریان نوصدرایی پس از وقوع انقلاب اسلامی، هنگامی که میخواستند با جامعه روبهرو شوند آن را به فرهنگ فرومیکاستند و هنگامی که میخواستند به تولید علم جامعهشناسی بپردازند، باز هم در نهایت به فرهنگ و فلسفه جامعه بسنده میکردند. واقعیت آن است که ۳ پایه جدی جامعهشناسی عبارتند از اقتصاد، تاریخ و فلسفه. هنگامی که در دستگاه معرفت نوصدرایی، اقتصاد و تاریخ (عینیت) از اعتبار افتاد در نهایت فلسفه، متکفل پرداخت همه مسائل میشود اما فلسفه نیز در نهایت جامعه را به سطح فرهنگ تنزل میدهد. لذا از همان ابتدای جریان انقلاب اسلامی، جریان فعال نوصدرایی در آن برهه، یعنی علامه مصباح یزدی و عبدالکریم سروش، نقطه کانونی فعالیت خود را شورای عالی انقلاب فرهنگی میدیدند.
در نظرگاه این جریان، اگر ذهن انسان اصلاح شود، عمل او نیز اصلاح میشود. اگر بخواهیم به نحو کاریکاتوری انسانشناسی صدرا را رسم کنیم، احتمالا انسانی میشود با کله بسیار بزرگ، قلبی کوچک و باقی اعضای بدن دیگر هیچ.
اما به پرسش نخست بازگردیم، چرا و چگونه است که این دیدگاه یعنی اصلاح ذهن به امید اصلاح جامعه پاسخگوی ما نبوده است؟ یا لااقل نتوانسته جهت تغییر و تحولات در فرهنگ ایرانی را به سمت تقویت فضای دینداری سوق دهد؟
پاسخ این پرسش را میتوان از مهندسی معکوس آن فرآیندی که در غرب پیموده شده تا نظم مدرن شکل بگیرد، یافت. آیا تمدن غرب و سبک زندگی مدرن با ایدههای دکارت و کانت پا گرفت؟ به نحو قطع متفکران زیادی در آبیاری درخت تمدن غرب نقش داشتهاند اما غرب با فراگیر شدن ایدههای روشنفکران و فلاسفه میان مردم به وجود نیامد. تمدن غرب هنگامی فراگیر شد که توانست به خیابان نفوذ کند. مدرنیته هنگامی ایجاد شد که سازههای عینی زندگی اجتماعی را متناسب با بینش خود شکل داد، بنابراین میتوان مدعی شد غرب با شهری شدن، صنعتی شدن و چنین مولفههایی تبدیل به غرب شد. برای این موضوع نیز میتوان شواهد مختلفی ارائه کرد. برای مثال تا همین یک قرن گذشته بخشهای زیادی از جوامع اروپایی هیچ درکی از اندیشههای مدرن همچون ناسیونالیسم و... نداشتند اما به واسطه حضور در سازههای اجتماعی مدرن و زیست در ذیل نهادهای مدرن متناسب با سازوکار آن عمل میکردهاند.
حالا اگر بخواهیم این ایده را در نقطه مقابل آن مهندسی معکوس کنیم چه پاسخی را دریافت خواهیم کرد؟ طبیعتا پاسخ آن است که دینداری هنگامی در جامعه تقویت خواهد شد که خیابان در کنترل آن بیاید. مراد از خیابان نیز سازههای اجتماعی و عینی جامعه است. به عبارت دیگر، تقویت دینداری در فضایی ممکن است که زیرساختهای اجتماعی، تسهیلگر عمل دینمدارانه باشند و نه محدودکننده آن.
اما نقطه آغاز در این مسیر کجاست؟ غرب نقطه آغاز خود را سازه اجتماعی کلانی به نام شهر قرار داد. شهرهای مدرن تقویتکننده فرآیند فردگرایی و تقویت سوژگی انسانها بودند. برخلاف غرب که در آن برخی جمعگرا و برخی فردگرا شدهاند، اسلام را میتوان خانوادهگرا نامید. خانواده آن سازه اجتماعی است که میتواند تسهیلگر عمل دینمدارانه باشد. با این زاویه دید اکنون میتوان درک بهتری از این روایات داشت که میفرمایند: «شرارکم عُزّابکم» بدترین شما مجردان هستند، «رُذالُ مَوْتاکُمُ الْعُزَّابُ» مردگان فرومایه شما مجردها هستند، «الْعُزَّابُ إِخْوَانُ الشَّیَاطِین» مجردان برادران شیطان هستند.
پرسشی که در این مجال ممکن است طرح شود این است: خانواده دارای چه خصیصهای است که آن را میتوان سازهای اجتماعی که تسهیلگر عمل دینمدارانه است نامید؟
در پاسخ ابتدا باید مقداری از انسان مطلوب دین سخن گفت. انسان مطلوب دین نسبت وثیقی با مسؤولیتپذیری دارد. این مسؤولیت دارای سطوح مختلفی است. انسان در دستگاه دینی، در برابر خود، خانواده و در سطح کلانتر جامعه دارای مسؤولیت است. خداوند در آیه ۶ سوره تحریم میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَه» یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و اهل خود را از آتش جهنم نگهداری کنید. رسول گرامی اسلام نیز در این زمینه بیان بسیار روشن و مشهوری دارند و میفرمایند: «ألا کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ». ادله امر به معروف و نهی از منکر نیز در این زمینه بسیار گویا هستند، لذا اگر بخواهیم مطلب را کوتاه کنیم میتوان چنین جمعبندی کرد که انسان دیندار از منظر اسلام تنها کسی نیست که به عبادات و مناسک بسنده کرده اما نسبت به اطرافیان و جامعه خود بیتوجه است. در نقطه مقابل انسان مسؤولیتپذیر به وضعیت انسان دیندار بسیار نزدیکتر است. اکنون اما نسبت این سخن با مباحث پیشین در چیست؟
خانواده نقطه آغاز مسؤولیتپذیری به نحو جدی در انسان است. انسان با خانواده و فرزندآوری زیر بار تعهدی میرود که گاه به واسطه آن ممکن است حتی حقوق خود را نیز فراموش و برای فرزند خویش قربانی کند. در نقطه مقابل این وضعیت، انسان غربی قرار دارد. سوژه غربی فردگراست، در تعاملات خویشتن را اصالت میدهد و لذا حقیقت انسان در این دستگاه به سوژهای منفعتطلب و خودخواه تبدیل میشود.
حال اگر بخواهیم به مساله اصلی یعنی راهکار تقویت دینداری در جامعه ایران بازگردیم خلاصه سخن آن خواهد بود که اگر به دنبال تقویت دینداری در جامعه ایران هستیم، نمیتوان به صرف بیان احکام و فلسفه آنها در تریبونها اکتفا کرد اما خیلی راحت از کنار ۲ شغله یا ۳ شغله بودن والدین برای تأمین هزینههای خانواده گذشت؛ عملی که ریشههای خانواده در کشور را سست کرده است. نمیتوان انتظار داشت که سخنان ما در زمینه فلسفه احکام جوابگو باشد در حالی که خیلی راحت از کنار آسیبهایی همچون طلاق میگذریم (این ۲ مورد تنها از باب نمونه ذکر شد). خانواده جدیترین بستری است که از اساس دینداری را در وضعیت پیچیده مدرن ممکن میکند، لذا باید این نهاد اجتماعی را به نحو جدیتری پاسبانی کرد.
در انتها به بیان چند نکته بسنده خواهم کرد. یکی از تلههای فکری، جزماندیشی یا اصطلاحا دگم کردن مفاهیم است. مراد از این جزماندیشی نیز انحصاری دیدن موضوع است. چند موضوعی را که در این نوشتار به کار برده شده و با خطر جزماندیشی روبهرو هستند در ادامه متذکر میشویم.
1- به نحو قطع فعالیت تبلیغی و بیان فلسفه احکام در سطح خرد و توجه به فرهنگ در سطح کلان امری بسیار ضروری و مهم است اما آنچه در این مجال مورد تذکر قرار داده شد، ضرورت بحث از بسترهای اجتماعی تسهیلگر عمل دینمدارانه بوده و از طریق برخورد جزماندیشانه با این مقوله، نباید نفی کار فرهنگی و تبلیغی را نتیجه گرفت.
2- دومین مطلب که بیم جزماندیشی پیرامون آن وجود دارد، خود مقوله خانواده از ۳ جهت است. نخست آنکه خانواده تنها بستر تسهیلگر عمل دینمدارانه نبوده اما در این مجال به واسطه اهمیت و البته اجحاف در حق آن، تنها قصد ذکر این مقوله را داشتیم. در ثانی خود خانواده تنها اقتضای عمل دینمدارانه را داشته و این سخن به این معنا نیست که اگر لزوما کسی زیر بار مسؤولیت خانواده رفت، دیندار تلقی میشود. سومین مطلب نیز پیرامون آن بخشی است که پیرامون عزاب یا مجردان ذکر شد. طبیعتا تجرد اقتضای دوری از دین را داشته اما این سخن به این معنا نیست که بتوان برچسبی را به همه مجردان زده یا تأهل را برای همه توصیه کرد، لذا از هر گونه جزماندیشی در این حوزهها باید پرهیز کرد.
دانشپژوه حوزه علمیه *
ارسال به دوستان
یادداشت
ناامید کردن سفتهبازان، اقدام مهم سیاستگذار پولی
میثم مهرپور: در اقتصاد ایران حداقل طی یک دهه اخیر، میتوان به جرات گفت هر گاه منابع ریالی یا اصطلاحا نقدینگی سرگردان موجود در جامعه به سمت بازاری رفته، آن بازار با التهاب و شوکهای قیمتی بیشتری مواجه شده است. در این باره نمونهها و مصادیق فراوانی را حداقل طی یک دهه اخیر میتوان ذکر کرد. به نحوی که هر گاه بازاری با رشد قیمتی (نوسان یا التهاب) مواجه شده، نقدینگیهای بلاتکلیف در جامعه به سمت آن بازارها رفته و به واسطه همین حملات سوداگرانه به آن بازارها، وضعیت آن بازار ملتهبتر شده یا در حالت خوشبینانه با رشدهایی غیرواقعی و مصنوعی مواجه شده است. بررسی رشد نرخ ارز در سالهای ۹۱ و ۹۷ یا رشد عجیب بازار سرمایه در سال ۹۸ نشان میدهد یکی از دلایل این رشدها حضور غیرمنطقی منابع ریالی در این بازارها به طمع سود بیشتر بوده است.
در چنین فضایی، کنترل و مدیریت انتظارات و تصور مردم و جامعه از افزایش قیمتها، آینده بازار مدنظر و... میتواند به معنای کنترل این رویه باشد. بازار ارز یکی از مهمترین بازارها و شاید بتوان گفت تاثیرگذارترین بازار مالی در اقتصاد ایران است. اگر چه حجم و نقش بازار غیررسمی یا اصطلاحا دلار تلگرامی در اقتصاد ایران بسیار ناچیز و قطعا کمتر از 10 درصد است و تمام نیازهای رسمی و قانونی کشور به واردات از طریق منابع ارزی تخصیص یافته از سوی بانک مرکزی (ارز ترجیحی یا مبادلهای) تامین میشود اما نرخ ارز در بازار غیررسمی به لحاظ تاثیر در بازار داراییها و سطح انتظارت جامعه قابل کتمان نیست.
در این میان نوسانات نرخ ارز و همراهی و حضور سفتهبازان و دلالان در این بازار همواره به التهاب این بازار افزوده است، به نحوی که مهار سفتهبازان یکی از راههای تسلط و کنترل سیاستگذار پولی بر بازار غیررسمی ارز است. شکی نیست که این موضوع جز از راه اصلاح سیاستها، تغییر برخی قوانین و اعمال قوانین سختگیرانه و... قابل تحقق نیست اما یکی از اقدامات مهمی که میتواند منتج به عدم حضور یا کاهش ملموس حضور سفتهبازان در این بازار شود ناامید کردن یا اصطلاحا نقره داغ کردن آنها از حضور در این بازار است؛ اتفاقی که به نظر میرسد طی یک سال گذشته با دخالت و حضور سیاستگذار پولی در این بازار اتفاق افتاده است. برای مثال اگر چه شاهد رشد ۳۰ درصدی نرخ ارز در بازار غیررسمی ارز طی ۱۸ ماه گذشته بودهایم اما در بررسی دقیقتر خواهیم دید نرخ ارز در بازار غیررسمی در اسفند سال ۱۴۰۱(۱۴ ماه قبل) بر اثر التهابات ایجاد شده و جو روانی رخ داده در آن مقطع برای روزهایی به محدوده ۵۹ تا ۶۰ هزار تومان نیز رسید، در همان روزها برخی افراد به طمع تداوم این روند صعودی به سمت خرید ارز در بازار رفتند اما مداخلات بانک مرکزی در 14 ماه گذشته منجر شده هر افزایش و نوسان دفعی نرخ ارز بعد از مدتی تعدیل شده و کاهش یابد، به نحوی که با گذشت قریب به ۱۴ ماه از آن تاریخ، ارز در بازار غیررسمی همچنان در ارقامی نزدیک به همان ارقام اسفندماه سال ۱۴۰۱ داد و ستد میشود. مهمترین مساله در اینجا، ارسال این پالس به سفتهبازان است که بازار ارز، بازار مناسبی برای سرمایهگذاری، سفتهبازی، کسب سود یا این قبیل اقدامات نیست؛ موضوعی که اگر تبدیل به یک باور شود یکی از دلایل التهاب نرخ ارز در کشور طی یک دهه اخیر (یعنی حضور سفتهبازان در این بازار) را خنثی خواهد کرد.
ارسال به دوستان
امیر کویت در اقدامی غافلگیرانه پارلمان کویت را منحل کرد
شیخ مقابل دموکراسی
گروه بینالملل: پارلمان 2024 کویت که اخیرا انتخابات آن برگزار شده، نخستین پارلمانی است که پیش از برگزاری و جلسه افتتاح آن که قرار بود سهشنبه 14 آوریل باشد، منحل شده است. مشعل الاحمد الجابر الصباح، امیر کویت، جمعهشب در اقدامی غافلگیرکننده دستور انحلال پارلمان و توقف عمل به برخی مواد قانون اساسی طی مدت حداکثر 4 سال را اعلام کرد. به گزارش العربی الجدید، با وجود اینکه انحلال پارلمان کویت و برگزاری مجدد انتخابات زودهنگام بویژه در سالهای اخیر تکرار شده اما تعلیق عمل به برخی مواد قانون اساسی از زمان آغاز روند دموکراسی در کویت در سال 1962 تاکنون برای سومین بار است که رخ میدهد. تنها در کمتر از 4 سال اخیر، 4 انتخابات در 5 دسامبر 2020، 29 سپتامبر 2022، 6 ژوئن 2023 و 4 آوریل 2024 برگزار شده است. این جلسه قرار بود پیش از این برگزار شود اما با فرمان امیر کویت بر اساس ماده 106 قانون اساسی به تعویق افتاد و طیف گستردهای از نمایندگان به این تصمیم اعتراض کردند و خواستار برگزاری جلسه در موعد مقرر بر اساس ماده 87 قانون اساسی شدند. بر اساس این ماده، نخستین جلسه پارلمان کشور باید طی مدت حداکثر 2 هفته از موعد انتخابات برگزار شود. این دومین بار است که جلسه افتتاح پارلمان به تعویق میافتد و نمایندگان اعتراض میکنند. چنین چیزی نخستین بار در پارلمان منحل شده در سال 2022 رخ داد. طی 3 دهه نخست عمر پارلمان کویت، این پارلمان 2 بار به صورت غیرقانونی منحل شده و عمل به برخی مواد قانون اساسی به حالت تعلیق در آمد که نخستین بار از سال 1967 تا 1981 بود و برای دومین بار نیز عمل به برخی مواد قانون اساسی از سال 1986 تا 1992 به حالت تعلیق درآمد. کویت طی 3 دهه اخیر، روی ثبات سیاسی را به خود ندیده و از زمان آزادسازی پس از حمله عراق در سال 1991، شاهد تشکیل 15 پارلمان بوده، به گونهای که تقریبا هر 2 سال یک انتخابات برگزار شده است و تنها 3 پارلمان توانسته به طور کامل فعالیت کند، یعنی در سالهای 1992، 1999 و 2016. این در حالی است که پارلمانهای دیگر در سالهای 1996، 2003، 2006، 2008، 2009، 2013، 2020، 2023 و 2024 منحل شدند. در دهه اخیر 3 پارلمان نیز باطل شد که نخستین آن ژوئن 2012 و آخرین آن پارلمان 2022 بود. بحرانهای سیاسی در کویت بر تشکیل دولت در این کشور نیز بازتاب داشته است، در میان 45 دولتی که طی 62 سال از نخستین دولت در سال 1962 تشکیل شد، تنها 14 دولت از 1962 تا حمله به کویت تشکیل شد و از زمان آزادسازی کویت تا به امروز نیز 31 دولت تشکیل شده که 17 دولت آن از سال 2012 تاکنون است و قرار است احمد عبدالله الاحمد الصباح، چهلوششمین دولت در تاریخ این کشور را پس از آنکه 15 آوریل به عنوان نخستوزیر تعیین شد، تشکیل دهد. در طول این سالها تنها 4 نخستوزیر توانستند از سالهای 1963 تا 2006 دولت تشکیل دهند اما پس از آن نخست وزیران از خاندان حاکم بر کشور دولت را تشکیل دادند. ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ چگونه عملیات توفان الاقصی و مقاومت مردم غزه در جنگ موجب تصویب عضویت کامل کشور فلسطین در سازمان ملل شد
مقاومت احیاگر فلسطین
مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز جمعه در اقدامی تاریخی و معنادار، با 143 رای موافق، 9 رای مخالف و 25 رای ممتنع، به پیشنویس طرح عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل رای مثبت داد؛ رویدادی که با بازتابهای بینالمللی گستردهای روبهرو شده و البته بسیاری از ناظران و تحلیلگران حوزه سیاست بینالملل نیز این رای قاطع را حامل پالسها و معانی قابل توجهی ارزیابی میکنند. به گزارش «وطن امروز»، برخی تحلیلگران نظیر «جفری ساکس» و «سیبل فرس» در مقالهای برای وبسایت خبرگزاری الجزیره تاکید کردهاند «لحظه سرنوشتسازی که چندین دهه ملت فلسطین انتظار آن را میکشیدند، در جریان رای تاریخی اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عضویت کامل فلسطین در سازمان مذکور، فرا رسید»؛ رویدادی که میتواند سرمنشأ تغییر و تحولات و رویدادهای تازهای باشد. در همین ارتباط «ماجد عبدالفتاح» رئیس هیات اتحادیه عرب در سازمان ملل در گفتوگویی مطبوعاتی اظهار کرد: گروه کشورهای عربی در نیویورک از آوریل برای حمایت از قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل درباره عضویت کامل کشور فلسطین آماده شده بود. این گروه پس از وتوی پیشنویس قطعنامه ارائه شده در ماه گذشته میلادی از سوی آمریکا، در این رابطه همکاریهایی را با اتحادیه عرب آغاز کرد. عبدالفتاح درباره فوایدی که فلسطین از تصویب این قطعنامه میبرد، گفت: این مساله ۳ هدف اصلی را محقق میکند؛ هدف اول اعتراف به پایبندی فلسطین به شروط عضویت است و اینکه این کشور باید با تایید کشورهایی که به این قطعنامه رای مثبت دادند، به سازمان ملل ملحق شود، هدف دوم درخواست از شورای امنیت برای بازنگری در این موضوع با رویکردی مثبت است و سومین هدف نیز امتیازات بیشتری است که فلسطین علاوه بر امتیازات به دست آورده در سال ۲۰۱۲ با عضویت ناظر، به دست خواهد آورد. رئیس هیات اتحادیه عرب در سازمان ملل در ادامه گفت: فلسطین همراه با کشورهای ناظر نشست نخواهد داشت، بلکه در سالن اصلی نشست برگزار میکند و نامش در لیست کشورها به ترتیب حروف الفبا قرار داده خواهد شد و علاوه بر این حق ارائه پیشنویس قطعنامههایی از طرف خود یا به نمایندگی از گروههای سیاسی یا منطقهای را به دست خواهد آورد، همچنین فلسطین حق شرکت در مذاکرات مربوط به پیشنویس قطعنامهها و اتخاذ موضعگیریهای اعتراضی را به دست خواهد آورد اما بدون موافقت شورای امنیت با قطعنامه ویژه عضویتش، حق رای دادن یا کاندیدا شدن برای سیستمهای نظارتی سازمان ملل را نخواهد داشت. از سویی حماس این قطعنامه را اذعان به ضرورت دستیابی ملت فلسطین به حقوق مشروع خود در برابر اراده آمریکا برای حمایت از نسلکشی علیه مردم غزه دانست و از کشورهای آزاده جهان خواست تلاشهای خود را تشدید و به هر وسیلهای از ملت فلسطین حمایت کنند. این جنبش از شورای امنیت خواست مسؤولیت خود را بر عهده بگیرد و تصمیمی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین به عنوان عضو کامل سازمان ملل اتخاذ کند. این در حالی است که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اعلام کرد مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطعنامه به رسمیت شناختن کشور فلسطین، به جنبش حماس جایزه داد. بر اساس بیانیهای که دفتر «اسرائیل کاتس» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی روز جمعه منتشر کرد، کاتس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل برای اصلاح وضعیت فلسطینیان در این سازمان را «جایزهای برای حماس» توصیف کرد. اما آنچه در قالب اقدام مجمع عمومی سازمان ملل متحد با محوریت فلسطین رخ داد، جنبهها و دستاوردهای متفاوتی داشت که در ادامه به آنها میپردازیم.
1- مواجهه محور عبری - غربی با یک واقعیت سخت
رژیم اشغالگر قدس و دولتهای غربی متحد آن سالهاست با استفاده از ظرفیت قدرت نرم و تبلیغات و رسانه سعی داشتهاند روایتهای مطلوب خود را در قالب مساله فلسطین به افکار عمومی بینالمللی منتقل و از این رهگذر، برای اقدامات و سیاستهای خود ایجاد مشروعیت کنند. در این چارچوب، جدا از دههها اقدامات رسانهای و تبلیغاتی، شاهد هزینه شدن میلیاردها دلار پول نیز بودهایم. با این حال، تمام این مسائل نتوانسته است مانع اثبات حقانیت ملت فلسطین نزد افکار عمومی بینالمللی و سازمانهای مهم جهانی نظیر سازمان ملل متحد شود. در حقیقت، ملت فلسطین با کمترین حمایتها، صرفا با تکیه بر این مساله که به حق و حقانیت تکیه دارد، هژمونی تبلیغاتی - رسانهای و مالی غرب و صهیونیستها را به شکست کشاند.
2- انزوای سهمگین رژیم اشغالگر قدس
وقتی به فهرست کشورهای مخالف با گزاره اعطای عضویت کامل به فلسطین در جریان رایگیری اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد نگاه میکنیم، واقعیتهای جالبی آشکار و عیان میشود. در این چارچوب، اگر رژیم اشغالگر قدس و آمریکا را فاکتور بگیریم، با نام کشورهای مجارستان، چک، آرژانتین و جالبتر از همه کشورهای ذرهای و ناشناختهای نظیر پالائو، پاپوآ گینهنو، میکرونزی و نائورو مواجه میشویم.
در این چارچوب، رژیم اشغالگر قدس و دولت آمریکا به چنان ضعفی دچار شدهاند که راهی جز به میدان آوردن دولتهای ذرهای و وابسته در راستای منافع خود ندیدهاند؛ معادلهای که نشان میدهد حتی در اردوگاه مخالفان پیشنویس طرح اخیر ارائه شده به مجمع عمومی سازمان ملل متحد با محوریت عضویت کامل فلسطین در این نهاد بینالمللی نیز سستی موقعیت و جایگاه صهیونیستها و متحد نزدیکشان یعنی دولت آمریکا به وضوح قابل مشاهده است؛ مسالهای که از انزوای جدی و قابل توجه آنها حکایت دارد.
3-تقویت بیش از پیش مشروعیت گفتمان مقاومت فلسطین
رایگیری تاریخی اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نوع خود یک رفراندوم قابل توجه نیز در رابطه با صهیونیستها و ملت فلسطین ارزیابی میشود. در قالب این رفراندوم، دولتهای مختلف جهان به نمایندگی از ملتهای خود، به صراحت هر چه تمامتر، گفتمان اشغالگری، جنایت، نسلکشی و آپارتاید صهیونیستها را محکوم کرده و مردود دانستند و در نقطه مقابل، از گفتمان مقاومت و ایستادگی ملت فلسطین نهایت حمایت را به عمل آوردند. رژیم اشغالگر قدس و متحدان غربی آن سالهاست به هر شیوه ممکن سعی دارند از مقاومت ملت فلسطین در برابر خود مشروعیتزدایی کرده و آن را یک موضوع تروریستی به افکار عمومی جهان معرفی کنند. با این حال، رای اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد با محوریت فلسطین نشان داد جهان بخوبی تروریستهای واقعی را شناسایی کرده است؛ موضوعی که در بحبوحه تداوم جنگ غزه و حملات صهیونیستها به شهر رفح، حامل ابعاد و پیامهای قابل تاملی است.
4- بنبست گفتمانی صهیونیستها
تنها اندکی پس از رای تاریخی اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره مساله فلسطین شاهد بودیم مقامهای ارشد اسرائیلی علیه آن موضعگیری کردند و مثلا وزیر خارجه این رژیم این رای را شرمآور خواند. جالبتر اینکه «گیلعاد آردان» نماینده صهیونیستها در سازمان ملل متحد اقدام به انداختن منشور ملل متحد در یک دستگاه خردکن کاغذ کرد و با گرفتن این ژست سعی داشت این مساله را به جهانیان بگوید که رای اخیر آنها درباره عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل متحد، در حقیقت نابود کردن منشور ملل متحد بوده است. با این همه، واقعیت این است که رژیم صهیونیستی به عنوان یک موجودیت نامشروع، اشغالگر و غیرقانونی، اساسا در جایگاه انجام چنین اقداماتی نیست. فراموش نکنیم برای خلافکاران نیز مجریان قانون به مثابه دشمن شناخته میشوند. آردان نماینده رژیمی است که بیشترین قطعنامههای حقوق بشری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد علیه آن صادر شده است و البته نسلکشی کنونی این رژیم در نوار غزه نیز پیش چشم جهانیان قرار دارد. از هر منظر که به موجودیت رژیمی که اردان نمایندگی آن را در سازمان ملل متحد برعهده دارد بنگریم، چیزی جز جنایت و فساد مشاهده نمیکنیم. از این رو، رژیم اشغالگر قدس در یک بنبست گفتمانی قابل توجه گرفتار شده که خود این رژیم و رویههایش، ضامن نابودی آن هستند.
5- تکیه صهیونیستها بر باد!
در نهایت باید گفت نکته قابل تامل در جریان رایگیری اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد این است که طیف قابل توجهی از قدرتهای غربی حاضر نشدهاند به حمایت صریح از صهیونیستها بپردازند. به بیان سادهتر، حمایت از رژیم اشغالگر قدس به قدری به یک وصله ناجور در عرصه بینالمللی تبدیل شده و برای حامیان این رژیم هزینهزاست که حتی دوستان این رژیم در جهان غرب نیز حاضر نیستند در قالب یک قطعنامه مهم نظیر آنچه اخیرا در سازمان ملل متحد مشاهده کردیم، در کنار صهیونیستها بایستند؛ معادلهای که نشان میدهد تا چه اندازه رژیم صهیونیستی تکیه بر باد دارد و به قول معروف، اسرائیل از خانه عنکبوت هم سستتر است.
***
ادامه شکایتها از اسرائیل در دیوان دادگستری
بر اساس گزارش خبرگزاری رویترز، دیوان بینالمللی دادگستری اعلام کرد لیبی به شکایت آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی نزد این دادگاه ملحق شده است و این اقدام بدین معناست که لیبی بر این باور است اقدامات رژیم صهیونیستی ماهیت نسلکشی دارد و این اقدامات با هدف نابودی فلسطینیان در غزه انجام میشود. از سویی آفریقای جنوبی روز جمعه اعلام کرد تدابیر اضطراری صادر شده از سوی دیوان بینالمللی دادگستری علیه رژیم صهیونیستی، شرایط تغییریافته در غزه را پوشش نمیدهد. آفریقای جنوبی بر همین اساس خواستار صدور تدابیر اضطراری جدیدی از سوی دادگاه علیه جنایت نسلکشی رژیم صهیونیستی شده است. آفریقای جنوبی ۲۹ دسامبر ۲۰۲۳ (۹ دی ۱۴۰۲) شکایتی را به دیوان بینالمللی دادگستری تسلیم کرد.
ارسال به دوستان
یاد
ذوالفقار مقاومت
حسین پاک: امروز هشتمین سالروز شهادت مردى است که رهبر انقلاب فرمودند مانند فولاد، خم و خسته نمىشود. شهید والامقام سیدمصطفی بدرالدین، فرمانده بخش نظامی حزبالله لبنان، بعد از شهادت عماد مغنیه تا عروجش در سوریه بیشتر شناخته شد تا قبل از آن. سوابق مبارزاتی ایشان در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی در ساماندهی و هدایت برخی جوانان جهت مبارزه با اشغالگران صهیونیست و پس از آن پیوند با انقلاب اسلامی در ایران بر همگان آشنا نیست. سید ذوالفقار بیشتر از آنکه آشنای اهل زمین باشد، رفیق آسمانیان بود؛ زمانی که در کویت مجاهدت کرد تا فشاری از کمپین همهجانبه صدامی - آمریکایی علیه انقلاب اسلامی بکاهد تا اسارتش در جوار شهید ابومهدی المهندس در این کشور و زمانی که خانوادهاش نپذیرفتند ایران هزینه و مبادلهای جهت آزادیاش انجام دهد و اولویت را همیشه به امتیاز گرفتن دادند، در تمام این مراحل سید ذوالفقار تاثیر کمنظیری بر معنابخشی یک انسان فولادین مقاوم بر محیط پیرامون خود داشت. نقش شهید بدرالدین در ساماندهی کار اطلاعاتی علیه رژیم صهیونیستی از زمان آزادی از اسارت تا زمان آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ بینظیر و مکمل نقش شهید عماد مغنیه بود. پیوند افکار این ۲ شهید بزرگوار باعث شکلگیری یک قدرت نظامی اطلاعاتی تمامعیار در مقابل رژیم صهیونیستی در سرتاسر منطقه شد. فرماندهی کمنظیر این شهید والامقام در آغاز فتنه در سوریه باعث عدم گسترش تروریسم تکفیری به سایر همسایگان سوریه از جمله لبنان و دلاوری ایشان و رزمندگان حزبالله در روزهای اولیه بحران، منجر به حفظ حرمت حرم آلالله و مقدسات اسلامی در سرزمین شام شد؛ عملیات کمنظیر آزادسازی شهر القصیر که مقدمه پیروزیهای بزرگ در سوریه شد و آزادسازی اطراف دمشق و منطقه سیدهزینب سلامالله علیها و همچنین مشارکت موثر در آزادسازی محورهای مهم در شمال سوریه از جمله جنوب حلب در زمان فرماندهی ذوالفقار مقاومت در سوریه انجام شد. اما امروز که حزبالله در توفانالاقصی روزگار صهیونیستها را سیاه کرده است بهتر میشود برق ذوالفقار را دید؛ جوانانی که در جنگ سوریه تجربه ایمانی و جهادی کمنظیری تحت فرماندهی حاجقاسم و سید ذوالفقار کسب کردند، امروز جبههای موثر برای حمایت از مردم غزه گشودهاند و خسارتهای بنیادین فراوانی به دشمن وارد کردهاند. دور نیست روزی که تربیتشدگان این مکتب پیروزی نهایی را به دست بیاورند و این روند آغاز شده است.
ارسال به دوستان
در تحولی تاریخی، شهرکنشینان الجلیل از قدرتنمایی مقاومت لبنان و بیعملی رژیم صهیونیستی به ستوه آمده و تصمیم به جدایی از رژیم صهیونیستی گرفتهاند
آغاز فروپاشی اسرائیل از روز نکبت
با ورود به هشتمین ماه جنگ غزه، بسیاری از کارشناسان نظامی بینالمللی در تحلیلهای مختلف به شکستناپذیری حماس در مقابل ارتش کودککش اسرائیل اشاره کردهاند اما آنچه کمتر مورد توجه رسانهها قرار میگیرد، پیروزی قاطع حزبالله لبنان بر صهیونیستها در جبهه شمال و تبعات ارضی و اجتماعی سنگین آن است.
سلسله عملیات قهرمانانه و مقتدرانه مقاومت در شمال فلسطین اشغالی نه تنها باعث فرار حدود 250 هزار شهرکنشین از مستعمرهنشینهای این منطقه از جمله منطقه اشغالی کریات شیمونه متعلق به لبنان شده، بلکه میرود تا به خلع ید امنیتی رژیم صهیونیستی از این مناطق منجر شود. به عبارت دیگر، اسرائیل در حال از دست دادن تسلط خود بر مهمترین منطقه راهبردیاش بعد از مثلث گوش دان در جنوب مرکزی فلسطین اشغالی است؛ منطقهای که شامل تاسیسات بسیار حساس رصد هوایی و جاسوسی در ارتفاعات مرون مشرف به جنوب لبنان و سوریه میشود که در ۷ ماه اخیر، تبدیل به هدف آسان و مستمر موشکها و پهپادهای حزبالله شده است.
همین جمعه گذشته در دویستوهفدهمین روز جنگ غزه، حزبالله در پاسخ دور جدید بمبارانهای مزارع و مناطق مسکونی جنوب لبنان، ۴ بار پیاپی کریات شیمونه را با موشکهای مختلف هدف قرار داد. از جمله ۲ موشک به طور هدفمند مخفیگاه نظامیان صهیونیست در شهرک شتولا در نزدیکی مرز را ویران کرد. دیروز نیز در یک نمایش خیرهکننده قدرت توسط حزبالله، 20 راکت طی یک ساعت به اهداف مرزی کریات شیمونه اصابت کرد، بدون اینکه رژیم فرصت پاسخگویی داشته باشد.
اشراف آتش و رصد مقاومت بر مناطق مختلف شمال فلسطین اشغالی، تاثیری شگفتانگیز بر موازنه قوای زمینی بین لبنان و رژیم صهیونیستی داشته است. برای نخستین بار از سلسله جنگهای چریکی روزهای آغاز تشکیل غده سرطانی اسرائیل در فاصله سالهای 1947 تا 1949، رژیم صهیونیستی ابتکار عمل آفندی و لجستیکی در بخشهای شمالی را از دست داده است. درنتیجه با آنکه یک ماه و نیم از اعلان آغاز تدارکات ارتش کودککش عبری برای راهاندازی عملیات بزرگ در جنوب لبنان به سبک دهههای گذشته میگذرد و به رغم تاکید هفته گذشته یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم خطاب به فرماندهان مبنی بر اینکه «تابستان داغی» در جبهه شمال در پیش خواهند داشت اما روی زمین هیچ خبری از یک فعالیت آمادی گسترده متناسب با چنین عملیاتی دیده نمیشود. هشدار کذایی «تابستان داغ» توسط گالانت در همان روزی صادر شد که یک سرباز صهیونیست در حمله حزبالله به پایگاه نظامی المالکیه به هلاکت رسید. با وجود سانسورهای شدید رسانهای رژیم درباره تلفات نظامیان و امنیتیهایش، این سومین خبر متوالی درباره هلاکت یک سرباز اسرائیلی است که ظرف یک هفته منتشر میشود. رژیم برخی واحدهای لجستیکی خود را برای انتقال چند عراده تانک و نفربر به سمت شمال به نمایش عمومی درآورد اما این اصلا متناسب با حجم تجهیزات لازم برای لشکرکشی زمینی مورد ادعای گالانت به جنوب لبنان نبود. خصوصا که در ماههای گذشته ثابت شده هیچ تجمع قابل توجه نیروها و تجهیزات رژیم در نزدیکی مرزها از چشمان عقابهای حزبالله پنهان نمیماند و موشکهای نقطهزنشان نیز مترصد چنین هدفهایی در فضای باز هستند. طبیعتا صهیونیستها بدون تمرکز واحدهایشان در پشت مرزهای لبنان نمیتوانند هیچگونه عملیات پیشروی به سمت شمال را برنامهریزی کنند. به این ترتیب فاش میشود وعده کابینه نتانیاهو برای لشکرکشی به عمق لبنان با هدف ایجاد بازدارندگی تنها یک بلوف است.
فقدان تسلط رژیم اشغالگر بر مستعمرات شمالیاش اما فقط به از دست رفتن مزیت ژئوپلیتیک چندین دههایاش بر مرزهای سوریه و لبنان به عنوان پایگاههای جبهه مقاومت منجر نخواهد شد و صهیونیستها بهایی بسیار سنگینتر را به خاطر بیدفاع شدن مواضع شمالیشان پرداخت خواهند کرد. حال کار به جایی رسیده که یکپارچگی سیاسی و تمامیت ارضی مورد ادعای رژیم جعلی اسرائیل در آستانه سالروز موجودیتش یا همان روز نکبت، زیر سوال رفته است.
در یک رویداد تاریخی، سران جوامع صهیونیست شهرکنشین در شمال سرزمینهای اشغالی قصد دارند در روز نکبت از رژیم صهیونیستی اعلام استقلال کنند.
آنها قصد دارند در روزهای آینده در اعتراض به انفعال دولت اسرائیل در بازگرداندن دهها هزار شهرک نشینی
که توسط حزبالله از جلیل آواره شدهاند، جدایی از اسرائیل را اعلام کنند. این تصمیم در جلسه مجمع عمومی سران محلی ایالت جلیل، شمالیترین ایالت فلسطین اشغالی - بدون در نظرگرفتن منطقه اشغالی کریات شیمونه متعلق به لبنان - اتخاذ شده و قرار است در روز نکبت (15 مه / 26 اردیبهشت) اعلام شود. اعلانی که به مثابه پتکی بر سر سران رژیم اسرائیل، کنگره جهانی یهود – به عنوان اصلیترین نهاد صهیونیسم بینالملل - و دولتهای آمریکا و انگلیس به عنوان صاحبان اصلی این پروژه استعماری منحوس فرود خواهد آمد.
تارنمای عبری امنیتی واللا، روز چهارشنبه گزارش داد: «تصمیم گرفته شد در روز استقلال [اسرائیل]، تأسیس دولت گالیلی (جلیل) و جدایی یکجانبه از دولت اسرائیل اعلام شود. این اقدام افراطی، با اقدامات متعاقبی همراه خواهد بود». به عبارت دیگر، رسانه نزدیک به موساد، جداییطلبان شمالی را تهدید به واکنش تلآویو کرده است. واللا برای گزارش خود عنوانی برگزیده که از متون توراتی آمده: «یک نی که کمر شتر را شکست».
این عبارت در عین حال کنایهای است به پاسخ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به بیانیه بنی گانتس، اصلیترین رقیبش در حکومت و عضو کابینه جنگ که در جلسه ۲ ماه پیش کابینه رسانهای شد.
به گزارش کانال 12، گانتس به شهرکنشینانی که از شمال آواره شدهاند قول داد تا اول سپتامبر به خانههای خود بازگردانده میشوند ولی نتانیاهو در واکنش گفت: «اگر چند ماه پس از اول سپتامبر برگردند هم اتفاقی نخواهد افتاد». لحنی که نشان میداد رئیس فعلی کابینه رژیم و آغازگر اصلی جنگ غزه و جنگهای زنجیرهای دیگری که فلسطین اشغالی را احاطه کردهاند، از بلبشوی موجود سود میبرد و حتی در وخیمترین وضعیت برای صهیونیستها و موجودیت منحوس اسرائیل، عجلهای برای معامله ندارد. این سیاستمدار فاسد و یهودیان افراطی حامیاش، به شکل عجیبی در یک روند خودتخریبگرانه با هم به اشتراک رسیدهاند؛ روندی که نتانیاهو را از زندان دور نگاه میدارد و حریدیها را به آخرالزمان مفروضشان نزدیک میکند. این همان روند مرموزی است که صهیونیستهای واقعگرا از آن تحت عنوان «سندروم خودکشی تاریخی» یاد میکنند. البته اظهارات نتانیاهو موجی از خشم را در میان شهرکنشینان آواره شمال برانگیخت و به انگیزه سران جوامع محلی برای جدایی از اسرائیل تبدیل شد.
گیورا زالتز، رئیس شورای منطقهای جلیل علیا با کنایه به نتانیاهو به عنوان کسی که از تصمیمگیری عاجز است، اعلام کرد شهرکنشینان را حتی بدون مجوز دولت بازمیگرداند. این شکاف مهم میان بدنه اجرایی رژیم و جوامع محلی شمالی صهیونیستهای شهرکنشین، به سرعت در حال تبدیل به یک گسل تجزیه است.
خیلی زود پس از دعوای لفظی در کابینه تلآویو، در اوایل ماه گذشته میلادی (آوریل)، نمایندگان جوامع شهرکنشین جلیل در انجمن مناطق تحت درگیری فلسطین اشغالی، نخستین بار پیشنهاد «تشکیل یک دولت جایگزین برای اسرائیل» را ارائه کردند.
حال صهیونیستهای آواره که در 7 ماه اخیر در حیفا و بیتالمقدس اشغالی اسکان داده شدهاند، تظاهراتی چند هزار نفری را در همین رابطه برای پنجشنبه 16 ماه مه - فردای روز نکبت - سازماندهی کردهاند.
سازماندهندگان این تظاهرات قصد دارند شعارهایی با مضامین زیر سر دهند: «نه به توافق سیاسی با حزبالله» و «بازیابی امنیت از طریق اقدام نظامی... این نبردی است که ما باید با هم بجنگیم... مبارزه برای آزادی... علیه آفت و آینده فرزندانمان... ما مردم شمال ساکت نخواهیم نشست».
این شعارهای ظاهرا شجاعانه در واقع اوج یأس شهروندان صهیونیست نسبت به دولت مرکزیشان را برملا میسازد. کابینه نتانیاهو نه قدمی برای آنها برداشته و نه توان هماوردی نظامی با معادلات جدیدی را دارد که مقاومت بر منطقه شمالی حاکم کرده است.
در مقابل شکوهها و اعتراضهای مکرر شهرکنشینهای آوارهشده جلیل و کریات شیمونه، دولتهای بایدن (آمریکا) و مکرون (فرانسه) تلاش کردند از این فرصت برای رایزنی با نتانیاهو و جلب توجه لابیهای اسرائیلی واشنگتن و پاریس بهرهبرداری کنند ولی بدیهی است آنها هم در مقابل پارامتر اصلی این بحران، یعنی تغییر موازنه قوا به نفع مقاومت کاری از پیش نمیبرند.
حزبالله بارها فرستادگان فرانسه و اتحادیه اروپایی را که برای چانهزنی درباره عقبنشینی از مناطق درگیری مرزی و توقف موشکباران شمال فلسطین اشغالی راهی کرده بودند، دست خالی از لبنان بازگردانده است و رهبران مقاومت هر بار جدیتر از قبل تاکید کردهاند تا زمانی که تجاوز جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به غزه متوقف نشود، اوضاع به همین شکل خواهد بود. همه واقعیتها گویای از دست رفتن تسلط رژیم صهیونیستی بر جلیل و دیگر مناطق شمال فلسطین اشغالی است. موشکباران مراکز امنیتی در کوهستانهای این مناطق توسط ایران، همچنین هدف قرار گرفتن شناورهای رژیم در دریای مدیترانه نزدیک به بندر حیفا طی کمتر از یک ماه گذشته ثابت میکند رژیم علاوه بر زمین، کنترل حریم هوایی و دریایی خود را در کمربند حیاتی شمالی نیز از دست داده است. در چنین شرایطی باید منتظر آغاز فروپاشی آنچه دولت عبری خوانده میشود، از ناحیه جلیل در غرب جولان اشغالی و در جنوب نوار اشغالی جنوب لبنان -یکی از بخش منطقه عمومی شمال است که یکی از مناطق هفتگانه تقسیمبندی اداری اسرائیل محسوب میشود- بود. طرفه آنکه جلیل، زادگاه حضرت عیسی(ع) است که مسیحیان و مسلمانان معتقدند نفرین ایشان تا ابد دامنگیر کاهنان بنیاسرائیلی، یعنی همین حلقه حاکمیت فعلی اسرائیل خواهد بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|