|
ارسال به دوستان
نگاهی به زندگی حرفهای دیوید لینچ به بهانه انتشار خبر بیماری این فیلمساز
سینما تراپ
محمد محمدی: دوید لینچ، کارگردان بزرگ آمریکایی چند روز پیش فاش کرد به دلیل ابتلا به یک بیماری ریوی خانهنشین شده است اما هرگز قصد ندارد از سینما بازنشسته شود.
نویسنده و کارگردان ۷۸ ساله که ساخت آثاری چون «مخمل آبی»، «توئین پیکس» و «جاده مالهالند» را در کارنامه دارد، در گفتوگویی با مجله سینمایی «سایتاندساند» فاش کرد مدتی طولانی است که به دلیل سیگار کشیدن دچار بیماری آمفیزم شده و خواهناخواه خانهنشین شده است.
وی اضافه کرد این بیماری ریوی باعث شده بود برای مدتی طولانی نتواند راه برود و بعید است دوباره یک فیلم را کارگردانی کند و اگر قرار باشد فیلمی بسازد، از راه دور این کار را انجام خواهد داد.
لینچ در مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس نیز نوشت: «بله! من به دلیل چندین سال سیگار کشیدن، آمفیزم دارم. باید بگویم من از سیگار کشیدن بسیار لذت بردم و من عاشق تنباکو هستم، بوی آن، آتش زدن سیگار، کشیدن سیگار اما برای این لذت باید بهایی پرداخت و بهای آن برای من بیماری ریوی آمفیزم است. اکنون بیش از ۲ سال است سیگار را ترک کردهام. اخیرا آزمایشهای زیادی انجام دادم و خبر خوب این است که جز آمفیزم در شرایط بسیار خوبی هستم. من سرشار از شادی هستم و هرگز بازنشسته نمیشوم و میخواهم همه شما بدانید واقعا از نگرانی شما درباره وضعیت سلامتیام قدردانی میکنم».
بیماری این فیلمساز بزرگ و معتبر دنیا و از سویی اعلام عدم بازنشستگیاش باعث شد مروری بر فعالیتهای این نابغه سینمای جهان داشته باشیم؛ سینماگری که هیچوقت فیلمساز گیشه نبوده و فیلمهای پرتعدادش موفقیت مالی چشمگیری کسب نکردهاند. این در حالی است که فیلمهایش همزمان هم مورد تایید منتقدان بوده و هم طرفداران پروپاقرص زیادی دارد. او طناز و شیطان است و فیلمها، سریالها، نقاشیها و حتی مجسمههایش سرشار است از نشانههای مرموز و بازیگوشانه مختص خود استاد.
سال ۲۰۰۳ منتقدانی از سراسر دنیا در نظرسنجی نشریه گاردین، دیوید لینچ را بزرگترین فیلمساز زنده دنیا معرفی کردند. چه این عنوان اغراقآمیز باشد و چه واقعبینانه، نمیتوان منکر تاثیر عمیق او روی سینما در طول چند دهه فعالیتش شد.
دیوید لینچ همانطور که بیان شد بیش از هر چیز به دلیل فیلمهایش شهرت دارد. «کلهپاککن» (۱۹۷۷) او را به کارگردانی نوآور و جسور تبدیل کرد که از بازی با فرم یا غرق شدن در آشفتهترین نقاط ناخودآگاه بشر، ترس نداشت. «مخمل آبی» (۱۹۸۶) ظاهر فریبنده حومهنشینی را کنار میزد و واقعیت نازیبای پسپرده آن را هویدا میکرد. «جاده مالهالند» (۲۰۰۱) سیری سردرگم و رمزآلود در منطق رویا بود اما کارنامه لینچ صرفا به ساخت فیلم و کارگردانیهایش منتهی نمیشود.
او پیشینهای جدی در نقاشی دارد و داستان مصوری را نیز تصویرسازی کرده که دهه ۱۹۸۰ میلادی در چندین روزنامه به چاپ رسید. لینچ، موسیقیدان و نویسنده و بازیگر نیز است. او یکی از پیشگامان استفاده از اینترنت و سازگاری با فناوری، در نسل خود است و نخستین فیلمهای کوتاهش را در این بستر انتشار داده است. دیوید لینچ حتی در میانه همهگیری و قرنطینه کرونا به تولید محتوا در کانال یوتیوب خود نیز رو آورده بود و به صورت روزانه، گزارش آبوهوا را به مخاطبانش میداد. محتوا و فرم آثار لینچ، او را به فردی تبدیل کرده است که به سختی میتوان درکش کرد و البته محدود کردن او به یک حوزه خاص نیز امکانناپذیر است.
* دیوید لینچ کارتونیست
در بازه سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۲، لینچ داستان مصوری را برای چندین روزنامه و هفتهنامه طراحی میکرد و مینوشت. «خشمگینتر سگ دنیا» نامی بود که او برای این کمیکاستریپ انتخاب کرده بود. هر قسمت از این داستان با این جملات آغاز میشد: «سگ آنقدر عصبانی است که نمیتواند از جایش جم بخورد، نمیتواند غذا بخورد، نمیتواند بخوابد، فقط گاهی بهسختی غرش میکند. خشم و کینه آنقدر او را آزرده کرده بود که داشت به مرگاخشکی میافتاد». ایده این کمیک، یک دهه قبل به ذهن لینچ خطور کرده بود و او زمانی که داشت «کلهپاککن» را در دهه ۷۰ میلادی میساخت، همزمان طرحهای اولیه داستان مصورش را هم روی کاغذ میآورد.
«خشمگینترین سگ دنیا» مانند دیگر آثار لینچ به چندین درونمایه پیوند خورده بود؛ منطق رویا، احساسات سرکوبشده و ادغام فرم و عملکرد. همانطور که در «کلهپاککن» صدا به گونهای به کار رفته است که نادیده گرفتن آن از سوی مخاطب دشوار است، این داستان نیز مرزهای کمیکی را که قرار بود «سرگرمکننده» باشد، جابهجا کرده است. لینچ همواره پیشتاز زمانهاش بوده است و طنز این داستان، به ماهیت تکراری زندگی مدرن، شباهت بسیاری دارد.
* دیوید لینچ نقاش
«وقتی نقاشی نمیکشم، دلم برای نقاشی کشیدن تنگ میشود»؛ این را دیوید لینچ در زندگینامهاش (جایی برای رؤیا)، میگوید. او در آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا، آموزش نقاشی دیده است. یکی از نخستین آثارش در سال ۱۹۷۶ «6 مرد بیمار میشوند» نام دارد. این اثر چندرسانهای، درواقع یک پیشگویی از زندگی حرفهای خود او بود. لینچ، نقاشی، مجسمهسازی، صدا، فیلم و هنر چیدمان را در این اثر با یکدیگر ادغام کرده بود.
برخلاف فیلمهای او که نور، نقش مهمی در آنها ایفا میکند، نقاشیهای او همواره به رگههایی از تاریکی و سکوت برای یافتن سوژه همیشگیاش - منطق رؤیاها و کابوسها - پیوند خوردهاند. سال ۲۰۱۹ لینچ نمایشگاهی در هلند به نام «کسی در خانه من است» برگزار کرد. آثار این نمایشگاه که به گفته خود او با الهام از فرانسیس بیکن، نقاش ایرلندی به تصویر درآمده بود، اشکالی مخدوش، در هم پیچیده، تاریک و به طرز خارقالعادهای زیبا را به نمایش میگذاشتند. لینچ در توصیف این آثار گفته است: «میدانیم اتفاقاتی در حال رخ دادن است؛ نه در هر خانهای اما به اندازه کافی رخ میدهد؛ اتفاقاتی که حتی نمیتوانیم رخ دادنشان را تصور کنیم... آسمان آبی و گلها، نشانی از سرشت نیک دارند اما نیروی دیگری - دردی وحشتناک و تباهی - نیز ما را همراهی میکند». توصیف این نقاشیها، آشکارا درونمایه «مخمل آبی»، «توئین پیکس» و «جاده مالهالند» را برملا میکرد؛ درونمایهای که نشان میداد چیزی زیر این سطح، در عمقی پوسیده است ولی ما قادر به درک آن نیستیم.
اما بیتردید یکی از قابل توجهترین آثاری که درباره این کارگردان مطرح سینمای جهان ساخته شد و میتوان به آن استناد کرد، مستند «زندگی هنری لینچ» است؛ مستندی که در آن لینچ از 3 ساحت بصری و روایی روایت میشود؛ یکی، تصاویر آرشیوی که شامل کودکی تا جوانی لینچ و ساخت نخستین فیلم بلندش «کله پاککن» است، دیگری، تصاویر کار و زندگی او در استودیو در زمان حال و سومی، تصاویر خود آثار هنری خاصه آثار نقاشی و حجم او. لینچ که خود راوی فیلم است، رابطه میان این سه؛ یعنی کودکی و روند بلوغ و رشدش، سبک کار هنری و آثاری را که خلق کرده است، توضیح میدهد اما همه اینها در یک پیوست و ارتباط معنایی درونی قرار دارند.
این فیلم نشان میدهد تجربیات بسیار خاص درونی لینچ بویژه در 2 دوران کودکی و نوجوانی زمینه و بستر ایدهها و کار او را ساخته است. لینچ خود در این باره میگوید: «گذشته به ایدهها رنگ و غنا میبخشد». به موازات دیدن آثار هنری لینچ و فرآیند روزمرهای که در خلق آنها طی میکند، ما روایت او را از کودکیاش میشنویم و بخوبی میبینیم ارتباطی عمیق و ناگسستنی بین هنر لینچ و کنجکاویهای کودکانه او وجود دارد.
تصاویری که در کودکی لینچ را ترسانده یا شگفتزده کرده و اغلب باعث شده او از جهان واقع بیرون برده شود و رؤیاها برایش شکل بگیرد، در نقاشیهایش به وضوح قابل رؤیت است. به همین دلیل نیز نقاشیهای لینچ، از دیگر آثار هنری او خیلی بهتر درونیات و آن رؤیاها و تصاویری را نشان میدهد که در یک لحظه لینچ را از دنیای به قول خودش کوچک کودکی به دنیای درونی وسیع رؤیاها برده است.
لینچ همانند آثارش سهل و ممتنع حرف میزند؛ بسیار ساده و در عین حال بسیار مبهم، بسیار ملموس و در عین حال بسیار غریب، حتما باز فکر میکنید این قرار گرفتن تضادها تنها یک بازی زبانی توسط نگارنده این سطور است اما اینطور نیست. لینچ تلاش میکند لحظات را توضیح دهد، لحظات سادهای که در خاطر او مانده؛ از رؤیا تا واقعیت؛ لحظاتی چون عکس که از فیلتر درونیات لینچ و نوع نگاه مشاهدهگرش به پدیدهها میگذرد. او یک مشاهدهگر رؤیاپرداز است که زندگی را فراتر از تضاد رؤیا و واقعیت درمییابد و در پی ساخت منطق نیست، فقط تلاش میکند تجربیات را منتقل کند و گاهی از فرط سادگی، درک و ارتباط پیدا کردن با این تجربیات، پیچیده میشود، چون از ذهنیت مرسوم و عادت شده فاصله دارد. درک زبان لینچ گاهی دشوار است، درست مثل زبان یک کودک که در عین سادگی دیرفهم است و نشانههای مختلفی را دربرمیگیرد. ریچارد ای بارنی، ویراستار کتاب «گفتوگو با دیوید لینچ» در مقدمه این کتاب مینویسد: «مشهور است که میگویند مصاحبه با دیوید لینچ به کلنجار رفتن با نوزاد زبانبستهای میماند که حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما شما نمیتوانید بدرستی منظور اصلی او را متوجه شوید». بارنی همچنین اضافه میکند در گفتار لینچ «آنچه نمیگوید بر آنچه میگوید ارجحیت دارد و در یک کلام این رویکرد ابهام در همکلامی را میتوان شناسه منحصربهفرد او دانست». اما شاید این توصیف را بتوان اینگونه تکمیل کرد که ابهام کلام لینچ بیشتر از ابهام ذهن منطقساز مصاحبهکننده بر میآید. اگر رؤیاها و تداعیها را در او دریابیم – که در درون هر انسانی جریانی زنده دارد - جهان لینچ به نحوی شهودی برای ما روشن و شفاف میشود و همچون آثارش با آن عنصر مورد علاقه و تأکید لینچ یعنی «رازآلودگی»، ارتباطی مستقیم و پویا پیدا میکنیم. مستند «زندگی هنری دیوید لینچ» به ما این را نشان میدهد که موفقیت لینچ و منحصربهفرد بودن او در تاریخ سینما و هنر در همین است که همچون یک عاشق پاکباخته یا شاید یک سرباز جانباخته بر سر این زندگی ایستاده و حاضر به پرداخت هر تاوانی برای ساختن و سپس حفظ آن بوده است.
ارسال به دوستان
به همت مؤسسه راوی قلم زرین انجام شد
آغاز به کار ناشر جدید در حوزه ادبیات
گروه فرهنگ و هنر: مؤسسه فرهنگی - هنری راوی قلم زرین، آیین رونمایی از نشر راوی را در حوزه تخصصی ادبیات، در امتداد فعالیتهای ادبی و هنری و برای گستردهتر کردن فعالیتهای فرهنگی، در محل کافه کتاب ونک برگزار کرد.
در این نشست که سید محمدحسین حسینی و سعیده اسداللهی، مدیران مسؤول این نشر به همراه جمعی از میهمانان و علاقهمندان به هنر و ادبیات حضور داشتند، اهداف و سیاستهای راهاندازی این انتشارات تبیین شد.
اسداللهی گفت: نشر راوی یک هویت مستقل دارد و امیدوارم ما نمایندگانی شایسته برای هر چه بهتر شکل گرفتن این هویت باشیم. در راستای فعالیتهای مؤسسه و تکمیل فعالیتها و رسالتی که از آغاز کار در ذهن داشتیم به حوزه نشر وارد شدیم تا زنجیره فعالیتهایمان را در حوزه ادبیات کامل کنیم.
این عضو هیأت داوران جشنواره ادبی سیمین درباره حوزه انتخابی و تخصصی نشر راوی افزود: نشر راوی، روایتگر و ناشر جهان داستانهای کوتاه است، چرا که عمر جهان نیز به زعم ما کوتاه و زودگذر است. به همین دلیل در نشر راوی تاکید ما روی داستان کوتاه در آثار تألیفی و ترجمه است و ورود به دیگر حوزههای علوم انسانی را در گامهای بعدی خود خواهیم داشت.
وی در ادامه گفت: متأسفانه اگر ادبیات امروز ایران را با نگاهی آسیبشناسانه مورد بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم مخاطب خیلی کم سراغ داستان کوتاه میرود، در حالی که نگارش داستان کوتاه بسیار تخصصی و کاری بهمراتب سختتر است. نشر راوی با تاکید بر شاخه داستان کوتاه، قصد حمایت از نویسندگان ایرانی و مترجمان در این حوزه را دارد؛ نویسندگانی که آنقدر خوب مینویسند که با خواندن آثارشان شگفتزده میشویم و افرادی که در سایر شهرهای ایران زندگی و فکر میکنند راهی برای پیوستن به حلقه ادبیات در پایتخت را ندارند.
اسداللهی گفت: ما در شاخههای مختلف ادبی، رمان، داستان کوتاه و ترجمه، ارزیابهای مجزا و متخصص را برای پذیرش آثار در نظر گرفتهایم. اعتقاد دارم حوزه نشر، با نگاه کاسبکارانه میانهای ندارد و اگر مجبور باشیم این رویه را در صنعت نشر داشته باشیم، قطعا کار را تعطیل خواهیم کرد. در واقع ما به همان شیوه صحیح و کلاسیک که در نشر سراغ دارید در پذیرش آثار عمل خواهیم کرد و ابتدای کار خود را با انتشار فراخوانی برای پذیرش اثر شروع خواهیم کرد. همانند جشنواره ادبی سیمین که پیش از این توسط مؤسسه راوی برگزار شد، در این رویداد نیز تمام آثار بدون اسم برای داوران ارسال خواهد شد تا روند در فضایی کاملا عادلانه شکل بگیرد.
در ادامه حسینی، مدیر این انتشارات با اشاره به اینکه از کودکی در فضای فرهنگی زیسته است، گفت: زندگی و زیست من مدیون کتاب و ادبیات داستانی است. با تجربهای که از حضور در جامعه فرهنگی ایران دارم، اعتقادی به این فضای ناامیدکننده در این حوزه ندارم و معتقدم این مسیر با جدیت هر چه بیشتر در حال پیشروی است.
وی افزود: ما در انتخاب آثاری که در نشر راوی چاپ خواهند شد، همانند یک تهیهکننده سینما که با وسواس زیاد به دنبال باکیفیت و مرغوبترین اثر است، عمل خواهیم کرد. کارگروهها به مدت 2 هفته آتی از طریق رسانههای برخط و سایت مؤسسه معرفی خواهند شد.
مدیر انتشارات راوی در پایان، با اشاره به اینکه نویسندگان در نشر راوی قرار نیست هیچ هزینهای را برای چاپ اثر خود پرداخت کنند، گفت: قطعا ما برای چاپ کتاب هیچ هزینهای نمیگیریم و خود نشر بانی کلیت چاپ اثر خواهد بود و حمایت حداکثری را از نویسندگان و مترجمان خواهد داشت. قطعا برنامهها و مطالعات منسجمی به صورت کلاننگر به مساله فروش داشتهایم. فروش کتاب یکی از 3 ضلع مثلث چرخه است؛ مثلثی که با 3 رأس نویسنده خوب، کتاب خوب و نشر خوب، چرخهاش تکمیل و تضمین خواهد شد. 2 ضلع آن را آماده کردهایم و تنها بخش نویسنده گم است که به یاری نویسندگان و مترجمان خلاق این ضلع هم به درستی عمل کند.
ارسال به دوستان
اخبار
رونمایی از پوستر دهمین نمایشگاه «ایران نوشت»
در فاصله یک ماه تا آغاز دهمین نمایشگاه نوشتافزار ایرانی «ایران نوشت»، پوستر این نمایشگاه رونمایی و منتشر شد. این پوستر با استفاده از مسکاتهای همیشگی این رویداد و با محوریت تیم ملی نوشتافزار ایران طراحی شده است. دهمین نمایشگاه «ایران نوشت» توسط مجمع فعالان نوشتافزار ایرانی ۱۵ تا ۳۱ شهریور با حضور تولیدکنندگان نوشتافزار از سراسر کشور در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) تهران برگزار میشود.
***
«مرغ دریایی» چخوف به صحنه میآید
محمد میرعلیاکبری، نویسنده و کارگردان تئاتر قرار است نمایش «مرغ دریایی» را مرداد ۱۴۰۳ در یکی از سالنهای نمایشی روی صحنه بیاورد. تهیهکنندگی این اثر بر عهده وحید کریمی و مجری طرح نمایش حسین کشفیاصل است. این نمایش چهارمین اثر اقتباسی از آنتوان چخوف است که توسط محمد میرعلیاکبری ایرانیزه شده است. «دایی سعید»، «باغ آلبالو»، «پنگوئنهای افسرده» و «سهخواهر» از جمله آثار این کارگردان و دراماتورژ هستند. بازیگران، عوامل، تاریخ و محل اجرای این اثر نمایشی بهزودی اعلام میشود.
***
فیلم کوتاه «شباهت» به ایتالیا و آمریکا میرود
فیلم کوتاه «شباهت» به بیستویکمین جشنواره سالانه فیلم Flatland راه یافت. این جشنواره ۲۶ الی ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴ در ایالت تگزاس آمریکا برگزار میشود و با نمایش فیلمهای بلند، مستند، کوتاه و انیمیشن از سینمای مستقل جهانی حمایت میکند. «شباهت» در دیگر حضور بینالمللی خود در سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم تور (Tour) نیز نمایش داده میشود. این جشنواره ایتالیایی ۲ تا ۶ اکتبر ۲۰۲۴ برگزار میشود. چندی پیش این فیلم کوتاه در هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم چند فرهنگی تورنتو (Toronto Multicultural Film Festival) نمایش داده شده بود. بهزاد خلج و شبنم قربانی بازیگران بزرگسال و آیان یاربیگی و محمدمعیننوابی بازیگران خردسالی هستند که در «شباهت» ایفای نقش کردهاند. سعید براتی نیز مجری طرح و مدیر فیلمبرداری این اثر است.
***
اکران «شورعاشقی» در سرزمین تمدنها
فیلم سینمایی «شورعاشقی» که تاکنون در سینماهای سراسر کشور توانسته بیش از 32 هزار مخاطب به خود جذب کند، از روز گذشته به مدت ۵ شب از ساعت 21:30 دقیقه در سرزمین تمدنها اکران میشود. نمایشگاه سرزمین تمدنها در پارکینگ شماره ۳ برج میلاد، در فضای باز با گستره ۱۵ هزار مترمربع در قالب دکور تاریخی هر کشور اجرا شده که در هر کدام از این دکورها، آیین، تاریخ، آداب و رسوم و سمبل کشورهای حوزه مقاومت به مخاطب معرفی میشود. در این مرکز دکور مسجدالاقصی نیز شبیهسازی شده است. در خلاصه داستان شور عاشقی که از نیمه تیرماه در سینماهای سراسر کشور اکران شده، آمده است: سلما باید صدای کاروان اسرای کربلا شود تا جای راست و دروغ در تاریخ عوض نشود. او باید پیش از شمر و مامورانش وارد منازل پیش روی کاروان شود و با گفتن حقیقت اجازه فریب مردم را به ماموران ندهد. این در حالی است که تصمیم او برای همراهی این کاروان از کوفه تا شام، انتقام خون پدرش از قاتلان او است.
***
مستند «رواق دوست» از شبکه ۴ روی آنتن میرود
مستند «رواق دوست» بیستوچهارمین فیلم از مجموعه مستندهای «آیینه عمر» است که به کوشش گروه فرهنگ و اندیشه شبکه ۴ سیما به تهیهکنندگی صدرا صدوقی و کارگردانی رضا عباسی امروز پنجشنبه 18 مرداد ساعت 19 از قاب این شبکه تلویزیونی پخش میشود. علی رواقی ۸ آذر ۱۳۲۰ در مشهد متولد شد. وی استاد ادبیات فارسی، قرآنپژوه، شاهنامهپژوه، مصحح و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. همچنین رواقی برگزیده دومین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۱ است. وی مدتی استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و در حال حاضر مدیر موسسه فرهنگی شهید محمد رواقی است و در این مجموعه، فعالیتهای علمی و فرهنگی خود را پی میگیرد. عوامل این مستند عبارتند از: مجری طرح محراب محمدزاده؛ تحقیق سیامک صدیقی و محمد آسیابانی، مدیر فیلمبرداری یاسر آقاامینیها؛ تدوین مریم مرشد؛ آهنگساز یاسین شادکام؛ دابردار مجید نجاتی؛ صداگذار بردیا دینوری؛ مدیر تولید علی هیهاوند؛ دستیار کارگردان سیاوش درخشی؛ هماهنگی تولید منوچهر پویانمهر فیلمبردار رسول همتی؛ دستیاران فیلمبردار سامان امیری؛ دستیار صدابردار محمد اشرفپور؛ مشاور رسانهای سیدهالهام کاظمی و تیتراژ حسن علیزادهفرد. «آیینه عمر» کاری از گروه فرهنگ و اندیشه شبکه 4 سیماست که در قالب آن، زندگی، سلوک علمی و فرهنگی و میراث پژوهشی ۲۶ چهره نامدار حوزه علوم انسانی، فرهنگ و هنر ایران به تصویر کشیده شده است.
***
رونمایی از ۲ کتاب درباره شهدای مدافع حرم در فرهنگسرای عطار
همزمان با روز گرامیداشت شهدای مدافع حرم و شهادت حضرت رقیه(س)، آیین رونمایی از کتاب «الشام» و «عشق چرا ندارد» توسط انتشارات روایت فتح روز یکشنبه ۲۷ مرداد در فرهنگسرای عطار نیشابوری برگزار میشود. مریم شیدا نویسنده کتاب، علی مقوا ساز مسؤول فرهنگی بسیج مستضعفان، حمیده صدیق همسر شهید محمد صاحبکرم و خانواده مدافع حرم شهید محمدرضا جبلی و جمعی از مقامات فرهنگی و شهری در این نشست حضور دارند. کتاب «عشق چرا ندارد!» روایت همسر محمد صاحبکرم شهید مدافع حرم و کتاب «الشام»، خاطرات حسین عباسی در ۴ و ۵ روز سفر به سوریه است. مراسم یادشده یکشنبه ۲۷ مرداد از ساعت ۱۷ در فرهنگسرای عطار نیشابوری برگزار میشود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|