|
آخرین وضعیت ایمن حسین
یک مقام فدراسیون فوتبال عراق درباره آخرین وضعیت ایمن حسین، مهاجم تیم ملی این کشور توضیح داد. پس از پیروزی یک بر صفر تیم ملی فوتبال عراق برابر عمان در هفته نخست دیدارهای گروه B مسابقات مقدماتی جامجهانی 2026 در قاره آسیا، اخبار نگرانکنندهای درباره وضعیت قلبی ایمن حسین مهاجم عراقیها منتشر شد. بر اساس اعلام رسانهها و حتی فراس بحرالعلوم (یک مقام فدراسیون فوتبال عراق) زننده تک گل تیمملی عراق برابر عمان دچار خونریزی در آئورت قلب شد و بلافاصله به بیمارستانی در کویت انتقال یافت. بحرالعلوم حتی گفته بود وضعیت ایمن حسین ناپایدار است.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با ساره جوانمردی از لحظات مادر شدن تا طلای پاریس
مادر قهرمان
زهره فلاحزاده: ساره جوانمردی، ملقب به «ملکه تپانچه آسیا» تا روز دهم پارالمپیک پاریس تنها بانوی طلایی ایران است که توانست در فینال تپانچه ۱۰ متر برای چهارمین بار به مقام اول در ادوار پارالمپیک برسد. جوانمردی با ۴ مدال طلا و یک برنز پرافتخارترین بانوی ایران است که توانسته در تاریخ پارالمپیک این چنین خوش بدرخشد. «وطن امروز» با ساره جوانمردی، طلاییترین ورزشکار پارالمپیکی ایران به گفتوگو پرداخت.
***
* ابتدا در رابطه با سطح مسابقات این دوره از رقابتهای پارالمپیک صحبت کنیم.
المپیک و پارالمپیک همانطور که خودتان میدانید، بالاترین سطح مسابقات را دارد. تمام ستارههای هر رشته در این تورنمنت شرکت میکنند. تیراندازی هم از این قاعده مستثنا نبود و بهترینها در این دوره حضور داشتند. سطح مسابقات این دوره خیلی بالاتر بود و همه با آمادگی بالا شرکت کرده بودند. خوشحالم که توانستم هم در دور مقدماتی و هم فینال نتیجه زحماتم را ببینم و مقام اول در دور مقدماتی و مدال طلا را در نهایت کسب کنم.
چند بار هم از حریف عقب افتادی اما در نهایت توانستی مدال طلا را بگیری.
تیراندازی مثل یک دوئل میماند که باید هوشیار و صبور باشی. باید از موقعیتهایی که به وجود میآید، بهترین نتیجه را بگیری. من فکر میکنم با صبر، تاکتیک و تکنیکهایی که داشتم، توانستم بازی را از حریف ببرم و مدال طلا را از آن خودم کنم. خوشحالم این اتفاق افتاد.
* وقتی مدال اهدا شد و سرود کشورمان خوانده شد، اشک میریختی. در آن لحظه به چیزی فکر میکردی؟
سوال اول سخت است. فکر میکنم برای همه ورزشکاران پیش میآید که در اوج خوشحالی تمام سختیهایی که طی 4-3 سال میکشند تا به المپیک برسند، مثل یک فیلم سینمایی از جلوی چشمشان رد میشود. من هم تمام سختیهایی که طی چند مدت اخیر کشیده بودم یادم آمد. به این فکر میکردم که شاید این آخرین باری باشد که دارم اهتزاز پرچم کشورم را با کسب مدال طلا میبینم و این برای من صحنهای جذاب و در عین حال ناراحتکننده بود. دوست داشتم باز هم این صحنه برایم تکرار شود ولی فکر میکنم این آخرین پارالمپیکی باشد که تجربه
کردم.
* ساره جوانمردی بدون مدال از پارالمپیکها برنگشته و این چهارمین مدال طلای شما بود؛ یکی از ورزشکارانی که همه روی مدالهایش حساب میکنند. فکر میکنی دلیل موفقیتت چیست؟
خدا را شکر بله! من ۴ دوره المپیک شرکت کردم و ۴ طلا و یک برنز کسب کردم. خوشحالم جزو ورزشکارانیام که پای ثابت مدالآوران ایران هستم و همیشه روی مدالهایم حساب کنند. فکر میکنم جز توکل بر خدا، خواست و لطف خدا هیچ چیز دیگری نمیتواند دلیل موفقیت من باشد. تلاش و ممارستی که یک ورزشکار میتواند در طول بازه زمانی که برای این مسابقات آماده میشود و البته پشت صحنه کادر زیادی هستند که زحمت میکشند تا تمام شرایط برای یک ورزشکار برای رسیدن به مدال فراهم شود. ممنون از کسانی که کمک کردند و ممنون از کسانی که سنگاندازی کردند که آن مدال طلا محقق نشود!
* خیلی از ورزشکاران پارالمپیکی که با آنها صحبت میکنیم، از تبعیض بین ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی صحبت میکنند. میگویند در حدی که به المپیکیها بها میدهند، به ما توجهی نمیکنند. نظر خودت چیست؟
این تبعیضها همیشه بوده و هست و امیدوارم دیگر شاهدش نباشیم. همیشه از طرف ورزشکاران عنوان شده اما هیچ وقت اتفاق خوبی نیفتاده است. ما نسبت به ورزشکاران المپیکی از همه جهات خیلی کمتر دیده میشویم و این واقعاً ناراحتکننده است. امیدوارم در آینده نه چندان دور توجه به بچههای پارالمپیکی بیشتر شود و آنقدر بچهها خوب دیده شوند که دیگر شاهد تبعیضها و چانهزنیها نباشیم. بچههای ما خیلی گرفتاری دارند. قانون استخدام نداریم و حقوق ما یکسوم المپیکیها پرداخت میشود. پاداشهای ما هم بسیار ناعادلانه است و یکسوم پرداخت میشود. نمیتوانم بگویم الان گله دارم چون واقعاً گله نیست یک حقیقت انکار ناپذیری است. امیدوارم قانون مصوبشدهای داشته باشیم که انشاءالله بچههای پارالمپیک را از همه این تبعیضها و نگاههای ضعیفی که هست، دور کند.
* برای رسیدن به این مدال قطعا روزهای زیادی در اردو بودی یا تمرین کردی. دور بودن از فرزند کوچک برایت بدون شک سخت بوده است.
از ۲ سال پیش درگیر مادر شدن بودم و در شرایط بحرانی که فرزندم هنوز به دنیا نیامده بود، تصمیم گرفتم به مسابقات آسیایی به عنوان پرچمدار بروم و به من پیشنهاد شد که حالا که به این عنوان به این تورنمنت میآیم، مسابقه هم بدهم که این یک فشار روانی و بار مضاعف بود برای مادر بارداری که تجربه اولش بود. بعد آن هم حضور در مسابقات پارآسیایی با بچه ۳ ماهه و مدال نقرهای که با تمام تمرینهای نداشتهام کسب شد، شرایط را برایم سختتر کرد. بعد از این تورنمنت با توجه به کسب سهمیه پارالمپیک هم تصمیمگیری سختتر بود که آیا با یک بچه کوچک که واقعاً برای بزرگ کردنش دست تنها بودم، میتوانم در مسابقات تدارکاتی یا پارالمپیک شرکت کنم یا نه. سختیهایش خیلی زیاد بود. دغدغه و مشغله فکری زیاد بود. برای منی که یک مادر اولی بودم و همزمان علاوه بر وظیفه همسری و مادری، وظیفه یک قهرمان را هم باید انجام میدادم. مشکلاتی در مسیر فرزندآوری داشتم و روزهای سختی را برای من رقم زد. شرایط وحشتناک و فوقالعاده سختی داشتم. خواست و نظر ویژه خدا بود که توانستم تمام این شرایط سخت را تحمل کنم. ولی الان که به آن فکر میکنم، میبینم شاید هیچکدام از ورزشکاران شرایط سختی را که من داشتم نداشتند. خدا را شکر نتیجه تمام صبوریها و توکلها را در پاریس گرفتم. فقط آرزو داشتم زودتر پیش پسرم برگردم و چقدر دلتنگ او هستم. چقدر برای مادران ورزشکار سخت است دوری از فرزندانشان که با تمام استرسهایی که حین مسابقه دارند، باید این مساله را هم تحمل کنند.
* ساره! در صحبتهایت گفتی آخرین حضورت هست. یعنی به پارالمپیک بعدی فکر نمیکنی؟
با توجه به اینکه رشته تیراندازی محدودیت سنی ندارد، من در خودم میبینم که حداقل ۲ پارالمپیک دیگر بتوانم شرکت کنم ولی من چنین قصدی ندارم. این آخرین پارالمپیک من است و از دنیای قهرمانی خداحافظی میکنم. هستند جوانترهایی که انشاءالله روی آنها سرمایهگذاری شود و آنها هم در این راه موفق شوند و امیدوارم تا سالهای سال سکوی قهرمانی تیراندازی پارالمپیک برای خودمان باقی بماند، همانطور که دورههای قبل ماند.
ارسال به دوستان
حرص کدام را باید خورد؛ کیفیت بازی تیم ملی یا کیفیت زمین بازی؟
این برند ملی است
علیرضا دارابی: تیم ملی فوتبال ایران برابر تیم ملی قرقیزستان با ارائه یک بازی پرانتقاد یک بر صفر پیروز شد. زور تیم ما در برابر بازی بسته قرقیزها بیش از یک گل نبود.
وقتی به توقف تیمهای قدر کرهجنوبی و عربستان مقابل فلسطین جنگزده و اندونزی نگاه میکنیم این برد هرچند خفیف را پاس میداریم اما کیفیت نمایش تیم ملی را که مرور میکنیم، نگران و دلسرد میشویم، خاصه اینکه کیفیت تیم ملی مدتهاست در همین مدار سیر میکند و متاسفانه اثری از بهبود آن و حتی میل به تغییر در آن مشاهده نمیشود! این معضل را باید در نگاه و توان کادر فنی جستوجو کرد؛ کادری که به رهبری امیر قلعهنویی وعده تغییر نوع بازی تیم ملی در زمان کیروش را به فوتبالی هجومی و هماهنگ داده بود اما تاکنون که چنین روندی همراه با پایداری در تیم دیده نشده و با این فرمان نیز دیده نخواهد شد. حال آنکه با وجود افزایش سهمیهها برای حضور در جامجهانی و آسان شدن و به نوعی حتمی بودن وضعیت صعود ما بدان، انتظار میرفت بازیهای تیم ملی با کیفیت بهتر، بدون دغدغه و استرس و با ریتمی موزون و تماشاگرپسندتر ارائه شود اما گویا یک سری از ایرادات، قصدی بر وداع با تیم ملی ندارند!
در این شرایط که همگان منتقد و برخی نیز به دنبال صید ماهی مدنظر از این آب گلآلودند قصد تخریب تیم ملی را نداریم ولی خطر را باید جدی دانست، چراکه پس از چند تجربه حضور در جامجهانی که برخی با حضوری آبرومند نیز همراه بوده است و با توجه به افزایش تیمهای حاضر در این رقابتها، توقع صعود از دور گروهی بازیهای جام جهانی، جای خود را به صعود از مراحل حذفی این مهمترین تورنمنت فوتبالی دنیا داده است و با این روند، زهی خیال باطل!
از بحث فنی تیم ملی که جای بسیار دارد بگذریم به معضل اساسی و آبروبر این روزهای فوتبالمان میرسیم؛ خرابی چمن برخی ورزشگاههای مهم کشور و کیفیت نازل زمینهای تاییدشده! مشکل مهمی که جدای از آبروریزی بینالمللی، فوتبال خودمان و جایگاه و آینده آن را به مخاطره جدی انداخته است و عزمی اساسی برای حل پایدار و اصولی آن به چشم نمیخورد. گویا اگر برخی فقط در زمستان به خواب عمیق میروند ولی برای مسؤولان ما همیشه ایام زمستان است و موسم خواب ناز!
اگر از تساوی ارزشمند فلسطین در زمین کرهجنوبی گفتیم باید از زمین باکیفیت عراق مبتلا به ناآرامی و خرابیهای چند سال اشغال و جنگ در شهر بصره نیز بگوییم که تعجب خود ما را نیز موجب شد.
فوتبال قدمتدار ما، هوادار عاشق ما، دلسوختگان واقعی فوتبال ما و... حرص کدام یک را بخورند؛ کیفیت تیم ملی یا زمین بازی؟!
وقت آن نرسیده از این عقبماندگیها ارتفاع بگیریم؟ وقتش که مدتهاست رسیده اما مسؤولان توانا در ارتفاعدهندگی از جایگاه خود بازماندهاند! آنها را بیابیم و در جایگاهشان قرار دهیم.
ارسال به دوستان
لزوم بازسازی جریان انقلابی حوزه زنان
زنان، سیاست و آینده
دکتر ابوالفضل اقبالی*: مراحل استقرار دولت و مجلس جدید به پایان رسید و کارگزاران قوای مجریه و مقننه برای 4 سال مشخص شدند. اکنون ما با مجلس و دولتی مواجه هستیم که حقیقتا نسبتی حداقلی با مساله «حکمرانی زنانه» دارد. آنچه برای من مهم است و در این نوشتار به آن خواهم پرداخت، بازخوانی انتقادی تجربه جریان انقلاب در روند انتخابات و انتصابات بانوان در مجلس و دولت است. باید دید چه عواملی وضع کنونی حکمرانی زنان را در غیاب جریان انقلابی این حوزه رقم زده است. انتخابات مجلس اخیر در شرایطی رقم خورد که گویی واقعیتی به نام «جریان انقلابی حوزه زنان» در کف میدان وجود نداشت و ما با برخی فعالان این حوزه بهمثابه «فرد» یا در بهترین حالت با گروهی از فعالان بهمثابه «تیم» مواجه بودیم. وقتی رقابتها از سطح جریانی به سطح فردی یا گروهی تنزل یافت، خواه ناخواه گفتوگو درباره «راهبردها» جای خود را به آمادهسازی پروندهها داده و تخریب و دشمنی جایگزین همافزایی میشود. همه اینها در شرایطی اتفاق میافتد که غایت فعالان انقلابی حوزه زنان (چه در سطح فردی و چه تیمی) قرار گرفتن در «لیست» بود. رقابت لیستها در انتخاباتی چون مجلس از نظر من پدیده مذمومی نیست. آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، فرآیند تعیین لیستها و جایگاه بانوان در آنهاست. واقعیت این است که بانوان همواره سایهنشین لیستها در تمام جریانات سیاسی کشورند و تصویر آنها در گوشه پایین بنرهای انتخاباتی برای من هیچوقت اتفاق مبارکی نبوده است. اینگونه لیستبندیها ناگزیر رقابتها را وارد فضاهایی میکند که هیچ حاشیه امنی حتی برای حیثیت و آبروی افراد باقی نمیگذارد. بدنه فعالان انقلابی حوزه زنان ناگزیر از بازسازی جریانی خویش است. این بدنه با وجود اختلافات میانفردی، به شدت استعداد تبدیل شدن به یک جریان سیاسی - اجتماعی موثر را دارد. همانطور که جریان مقابل با وجود اختلافات گسترده داخلی، در بزنگاههای مختلف سیاسی - اجتماعی همافزا و متشکل میشوند. حقیقت این است که جریان مقابل بر اهمیت «اهداف مشترک» واقف است و به همین دلیل به راحتی «اقدام مشترک» انجام میدهد اما بدنه فعالان انقلابی حوزه زنان هنوز به این نقطه نرسیده است. همین یک فقره انتصاب معاون زنان رئیسجمهور را نگاه کنید. فرآیند شناسایی و پیشنهاد گزینه معاون زنان در دولت شهید رئیسی را با دولت پزشکیان مقایسه کنید. در دولت پزشکیان کاملا روشن و شفاف است که گزینه انتخاب شده کیست.
هیچ کس هم به انتخاب ایشان اندک اعتراضی نمیکند اما 3 سال پیش چه در ماجرای خانم دکتر یاوری و چه در انتخاب خانم دکتر خزعلی میان بدنه انقلابی حوزه زنان آشوبی به پا بود و انواع هشتکها و بیانیهها و اعتراضات چه با رویکرد تخریب و چه با رویکرد سهمخواهی شکل گرفت.
بدنه فعالان انقلابی حوزه زنان برای تبدیل شدن به یک جریان قوی و موثر در فضای سیاسی و اجتماعی کشور نیاز به رفع اختلافات خود ندارند. اساسا نقطه عزیمت شکلگیری یک جریان اجتماعی، وفاق کامل در آرا و زدودن اختلاف نظرات نیست بلکه تمرکز بر نظرات مشترک موجود است. به زعم من عرصههای مورد وفاق در این بدنه به مراتب بیشتر از موارد اختلافی است. باید از همین نقاط مشترک به استراتژیها و اقدام مشترک رسید و طرحی را برای گفتمان اسلامی و انقلابی حوزه زنان پایهگذاری کرد.
حضور موثر بانوان متدین و متخصص در ساحات مختلف حکمرانی کشور با حاشیهنشینی لیستهای فرمایشی محقق نخواهد شد. ایدههای نو، مطالبات درست و واقعی، منظرها و رویکردهای تخصصی و زنانهنگر و... بیش از هر چیزی میتواند هم مورد اقبال عموم جامعه واقع شود و هم ضامن اثرگذاری بانوان در حکمرانی باشد. این مسیر البته نیازمند بانی است. فرد یا افرادی باید از همین بدنه پیشقدم شده و افراد و گروههای مختلف ذیل ادبیات انقلاب اسلامی را حول محورهای مشترکی همافزا کنند.
*مدیر اندیشکده زوج
ارسال به دوستان
بررسی 2 دیدگاه در مقابله با خامفروشی
نفت را چه کنیم؟
امیررضا جباری: از نهضت ملی شدن صنعت نفت تا امروز نفت یکی از مولفههای مهم تاریخ ایران بوده و سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران با نفت گره خورده است. نفت منجر به دخالتهای ابرقدرتهایی مانند انگلیس شده و حتی سقوط حکومت پهلوی نیز بیارتباط با نفت نیست. این هدیه ارزشمند الهی امکان سرمایهگذاری و توسعه را برای ایران عزیزمان فراهم آورده است. همین نعمت ارزشمند منجر به تفاوت سطح توسعه سیاسی و اقتصادی میان ایران و برخی کشورهای منطقه مانند افغانستان و پاکستان شده است.
* دیدگاه خوب، دیدگاه بد
تجارت خارجی ایران مبتنی بر خامفروشی در صادرات و واردات کالاهای مصرفی با ارزش افزوده بالاست، به طوری که در سال 1402 متوسط ارزش هر تن کالاهای صادراتی به 362 دلار رسید در حالی که متوسط ارزش گمرکی هر تن کالای وارداتی 1697 دلار بود. از 70 سال پیش تا به امروز اقتصاد ایران وابستگی شدیدی به صادرات نفت خام داشته است. از اهداف و آرزوهایی که دغدغهمندان ایران دنبال کردهاند، رشد ارزش افزوده کالاهای صادراتی کشور و مقابله با خامفروشی است. 2 دیدگاه درباره شیوه خامفروشی وجود دارد که به شرح زیر است:
دیدگاه اول مقابله با خامفروشی را در تخریب صنایع فعلی کشور میداند و اعتقاد دارد باید با منع یا وضع مالیات بر فروش مواد خام مانند نفت خام و مواد معدنی دیگر، جلوی خامفروشی را گرفت و با قیمتگذاری دستوری پایینتر از قیمت تعادلی برای محصول نهایی آنها و تعیین نرخ ترجیحی برای ارز حاصل از صادرات آنها و اجبار آنها به فروش 100 درصد ارز خود با نرخ ترجیحی سود آنها را کاهش داد و یا آنها را ورشکست کرد تا صنایع با پیچیدگی پایین در کشور نابود شوند. این تفکر در سالهای اخیر نقش قابل توجهی در صنعتزدایی و کاهش درآمدهای ارزی کشور داشته است.
دیدگاه دوم که دیدگاهی معقولانه و علمی است رشد پیچیدگی و ارزش افزوده محصول صادراتی کشور را یک فرآیند بلندمدت و در گرو توسعه میداند. فرآیند توسعه که از طریق صنعتی شدن، محترم شمردن حقوق مالکیت، بهبود فضای کسبوکار و رشد تولید، تعیین برنامه و استراتژی توسعه صنعتی و عمل به آن شکل میگیرد میتواند کشور ما را از یک کشور خامفروش و کشوری با عمده صادرات با ارزش افزوده پایین به کشوری صنعتی و صادرکننده کالاهای مصرفی به دیگر کشورها تبدیل کند. این اتفاق توسعه صادرات و تشویق صادرات را میطلبد و تقابل با صنعت و تعیین نرخهای ترجیحی و فسادآور که تنبیه صادرات و تشویق واردات است با این هدف در تناقض قرار دارد.
* توسعه بالادست و پاییندست، نیاز ضروری
حال اگر با دیدی معقولانه به مساله خامفروشی در نفت نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که مقابله با توسعه بالادست و پاییندست نفت خیانتی بزرگ در حق تولید و توسعه در ایران است. نفت خام که سرمایه بیننسلی ماست باید به بیشترین مقدار ممکن استخراج و صادر و منابع آن صرف توسعه و واردات تکنولوژی و سرمایه بیننسلی شود، زیرا هرچه زمان میگذرد ما از قافله توسعه عقب میمانیم و هم نسل امروز و هم نسل فردا قربانی این عقبافتادگی خواهد بود، همچنین معلوم نیست نفت تا کی در این مقدار قابل استفاده خواهد بود و احتمال قابل توجهی وجود دارد که تجدیدپذیرها در آینده محدودیتهای فعلی را نداشته باشند و به صرفهتر از نفت نیز بشوند و نفت بلااستفاده یا قیمتش ناچیز شود. پس عقل محاسبهگر حکم میکند نفت را استخراج و تبدیل به سرمایهای با امنیت بالاتر کنیم، یا آن را صادر کنیم و منابع آن را صرف توسعه و تبدیل به سرمایهگذاری مولد کنیم.
از طرفی توسعه پاییندست نفت نیز برای جلوگیری از خامفروشی و ایجاد ارزش افزوده بالاتر و رشد تولید مهم است. پالایشگاهها و پتروشیمیها نقش قابل توجهی در ارزآوری و تابآوری در مقابل تحریم بازی کردند. هرچند در این میان برخی سیاستها و قیمتگذاریهای غلط منجر شده که توسعه پاییندست ما به تولید محصولهایی با ارزش افزوده پایین و حتی ارزش افزوده منفی محدود شود، در حالی که میتوان در زنجیره ارزش جلوتر نیز رفت. مهمترین موانع در توسعه بالادست و پاییندست نفت، نبود بخش خصوصی توانمند و عدم اعتماد به بخش خصوصی موجود، ضعف در تصدیگری دولتی، قیمتگذاری نامعقول، تورم و عدم ثبات اقتصادی است. بررسی دادههای تاریخی ثابت میکند میزان درآمد نفتی رابطه مستقیمی با سرمایهگذاری دارد و نفت همواره عامل توسعه بوده، هرچند برخی اوقات دولتها دست به سوء مصرف منابع نفتی میزنند.
نمونه آن عدم مدیریت درآمدهای سرشار نفتی توسط شاه و بیماری هلندی اقتصاد در دهه 50 بود که منجر به صنعتزدایی و تورم بالا شد. نمونه دیگر آن فروش فرآوردههای نفتی به ثمن بخس در داخل کشور و محروم کردن کشور از آن درآمد در جهت توسعه یا تحقق عدالت اجتماعی است. در واقع دولت میتواند با درآمد چند میلیارد دلاری فروش فرآوردههای نفتی توسعه را رقم بزند یا با توزیع آن به شکل یارانه نقدی به شاخصهای عدالت اجتماعی کمک کند اما سومین و بدترین راه را انتخاب کرده که فروش آنها به ثمن بخس و دود کردن منابع بیننسلی و گسترش فاصله طبقاتی است، زیرا دهکهای پایین چندان نمیتوانند از این نعمت خدادادی استفاده کنند، در حالی که ثروتمندان چند برابر حقوق یک کارگر از دولت یارانه انرژی میگیرند. دهها میلیون تومان یارانه به یک ثروتمند تعلق میگیرد تا قصر خود را گرم یا سرد نگه دارد یا استخر خانگی خود را همیشه گرم نگه دارد. نمونه دیگر این است که یک خانواده 4 نفره برای یک سفر تفریحی به تایلند به اندازه حقوق 6 ماه یک کارگر یارانه میگیرد.
ارسال به دوستان
منتگذار مانند بورل!
حنیف غفاری: وزیر خارجه اتحادیه اروپایی از کشورهای عضو این اتحادیه خواست با قطعنامهای مشترک به تحریم وزرای دارایی و امنیت قومی رژیم صهیونیستی اقدام کنند. این خواسته بورل با توجه به اینکه نیاز به تصویب همه اعضای اتحادیه اروپایی دارد، اساسا قابل تحقق نیست. با این حال مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی مواضع اخیر خود را به مثابه ایستادگی قاطعانه در برابر رژیم اشغالگر قدس و نسلکشی بیوقفه در نوار غزه تعبیر میکند.
جوزپ بورل خود نیز نسبت به عدم تصویب قطعنامه فوقالذکر از سوی کشورهای عضو اتحادیه واقف است، بنابراین باید به دنبال انگیزههای دیگری درباره طرح این گزاره از سوی وزیر خارجه اتحادیه اروپایی بود. از ابتدای جنگ غزه، جریان تبلیغاتی ـ رسانهای وابسته به رژیم اشغالگر قدس تلاش کرده است میان «نتانیاهو» و زوج «بنگویر- اسموتریچ» نوعی تفکیک غیررسمی اما ملموس برقرار کند. این اقدام با هدف صیانت رسانهای از نتانیاهو و تمرکززدایی از اقدامات و توحش وی در نوار غزه انجام میشود. با توجه به منفوریت بنگویر و اسموتریچ نزد ساکنان اراضی اشغالی و دولتهای اروپایی حامی رژیم اشغالگر قدس، از این طریق هم ۲ رهبر جریان صهیونیسم مذهبی و قومی به لحاظ رسانهای تحت فشار قرار میگیرند و هم نتانیاهو یک حصار رسانهای جهت تشدید اقدامات وقیح و غیرانسانی خود پیدا میکند. این همان نقشه راهی است که تبلور آن را در اظهارات اخیر بورل میتوان یافت.
بورل همان سیاستمداری است که طی ماههای ابتدایی جنگ غزه، نسلکشی کودکان بیگناه غزه را مصداق عینی «دفاع مشروع» از سوی صهیونیستها دانست و بارها از تعهد مطلق اروپاییان به صیانت از رژیم اشغالگر قدس خبر داد. علاوه بر آن، بورل همان مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی است که حتی پس از کشتار هزاران فلسطینی، انعقاد پیمان آتشبس موقت یا دائم را خط قرمز خود و مجموعه تروریستی متبوعش (اتحادیه اروپایی) میدانست و به همراه آنتونی بلینکن و جیک سالیوان، ۲ مقام ارشد دولت بایدن بارها مانع تحقق این آتشبس شد اما ماجرا به این نقطه ختم نمیشود؛ اکنون لابیهای صهیونیستی ماموریت دیگری برای بورل تعریف کردهاند: تفکیک نتانیاهو از زوج بن گویر-اسموتریچ!
وزیر خارجه اتحادیه اروپایی با وقاحت کامل مشغول ایجاد حاشیه امن سیاسی و رسانهای برای نتانیاهو است. بورل به وضوح آگاه است نتانیاهو جلاد غزه، رفح، خانیونس، طولکرم و... محسوب میشود و اساسا اتهامات وی اگر از بنگویر و اسموتریچ بیشتر نباشد، کمتر نیست. بورل و اروپاییان یک هدف دارند و آن تمرکززدایی افکار عمومی دنیا از نام نتانیاهو است. همانگونه که اشاره شد، اقدام نمادین بورل کمترین تاثیری بر مناسبات اروپاییان و تلآویو ندارد و حتی بنگویر و اسموتریچ نیز از سوی اتحادیه اروپایی تحریم نخواهند شد.
هنوز سوالات زیادی درباره نسبت نسلکشی غزه و حمایت اروپا از این جنایت وجود دارد که مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی از پاسخ به آنها گریزان است. یکی از این موارد، مربوط به رشد تصاعدی درآمد شرکتهای تسلیحاتی فرانسه، آلمان و انگلیس در طول جنگ غزه است. این کشورها درست زمانی که کودکان بیدفاع فلسطینی یکی پس از دیگری زیر آوارهای ناشی از بمباران منازل و پناهگاهها دفن میشوند، مشغول ارتقای تراز تجاری خود با برخی کشورهای عربی و رژیم اشغالگر قدس هستند. در چنین شرایطی نباید اسیر شانتاژهای خبری و اظهارات گمراهکننده مقامات اروپا در مخالفت با نسلکشی در غزه شد.
نکته پایانی، به حمایتهای اطلاعاتی ـ امنیتی کشورهای اروپا از عملیات نسلکشی غزه بازمیگردد. بر چه کسی پوشیده است که دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه، حتی نظامیان ارشد پایگاه آلمانی رامشتاین و اکثریت قریب به اتفاق دستگاههای امنیتی اروپا چگونه توان و امکانات خود را با هدف تسریع و تسهیل عملیات شناسایی و انهدام نقاط گوناگون نوار غزه و امروز کرانه باختری، در اختیار تلآویو قرار دادهاند. انگلستان، فرانسه و آلمان مانند آمریکا، تبدیل به شرکای نسلکشی غزه شده و حتی صرفا حامی این جنایات نیستند.
در چنین شرایطی پارلمان اروپا و دیگر نهادهای رسمی وابسته به اتحادیه اروپایی، بیانیههای غیرالزامآور و تزیینشدهای را در همدردی با ساکنان غزه منتشر کرده و نسبت به شیوع گرسنگی و از بین رفتن جان و سلامتی کودکان این منطقه هشدار میدهند(!) بدیهی است چنین مواضع ریاکارانه و زنندهای منبعث از ساختار سلطهگر و زورمدارانهای است که در بطن اتحادیه اروپایی، از زمان انعقاد پیمان ماستریخت در سال ۱۹۹۲ تاکنون وجود داشته و کماکان پابرجاست. وظیفه و کارویژه امثال بورل، تزیین همین ساختار نفرتانگیز و توحشآمیز است؛ ساختاری که گردش سیاستمداران سوسیال ـ دموکرات، محافظهکار یا حتی ملیگرایان و راستگرایان افراطی در آن کمترین تغییری ایجاد نمیکند.
ارسال به دوستان
یادداشت
2 کلمه حرف حساب از مهدی طارمی!
عبدالحمید احمدی: تاوان سهلانگاری و ضعف در میزبانی به بازیکنان تیم ملی رسید. صحبتهای مهدی طارمی بازیکن تیم ملی فوتبال پس از دیدار با قرقیزستان که در فولادشهر اصفهان برگزار شد بسیار جای تأمل و دقت دارد. چرا باید در جریان یک دیدار و مسابقه تیم ملی فوتبال شعارهایی نامربوط و توهینآمیز از سکوهای تماشاگران به گوش برسد که اینچنین ذهن و روان بازیکنان تیم ملی را به هم بریزد و باعث اعتراض بحق مهدی طارمی به نمایندگی از سوی جمع تیم ملی بشود؟ آیا توهین و نسبت دادن حرفهای ناروا و دور از شئونات از سوی عدهای از تماشاگران به بازیکنان تیم ملی که به نام مقدس ایران در میدان حضور دارند و روی پیراهنشان پرچم 3 رنگ ایران نقش بسته است جای توجیه دارد؟
به قول مهدی طارمی قرار نیست اگر اعتراض و نارضایتی درباره مشکلات اقتصادی یا سایر موضوعات وجود دارد عدهای آن را بهانهای برای زدن حرفها و دادن شعارهای نامربوط و مغایر با روح ورزش بویژه در یک مسابقه ملی بدانند و فضای ورزشگاه و سکوهای تماشاگران را آلوده به رفتارها و گفتارهای ناهنجار کنند.
البته نباید از اشکال و ضعف جدی در میزبانی و برگزاری این مسابقه در ورزشگاهی نامناسب به لحاظ شرایط زمین و خارج از زمین نیز بهسادگی عبور کرد. میزبانی مسابقات رسمی باشگاهی و تیمهای ملی بویژه تیم ملی فوتبال شرایط و پروتکلهایی دارد که اگر رعایت نشود میتواند آثار منفی خود را چه در داخل زمین و چه در سکوهای تماشاگران به سرعت نشان دهد که این اتفاق و حاشیه ایجادشده در جریان مسابقه با قرقیزستان نیز از جمله عوارض این بیتوجهیها و سهلانگاریهاست.
امیدواریم طارمی و سایر بازیکنان تیم ملی فوتبال و کادر فنی و سرپرستی با اغماض و گذشت از این شعارها و حرفهای تلخ با آمادگی و روحیه بهتر در مسابقات آتی تیم ملی با کسب نتایج بهتر به شادی و نشاط هرچه بیشتر مردم کمک کنند و مسؤولان ورزش و فدراسیون فوتبال نیز با دقت و جدیت بیشتر و در شأن نام ایران شرایط میزبانی را فراهم کنند.
ارسال به دوستان
اخبار
دیدار وزیر ورزش و رئیس کمیته بینالمللی پارالمپیک در حاشیه بازیهای پاریس
وزیر ورزش و جوانان در جریان برگزاری بازیهای پارالمپیک پاریس با رئیس کمیته بینالمللی پارالمپیک دیدار کرد.
روز جمعه (۱۶ شهریور) در حاشیه رقابتهای دوومیدانی در استاد دو فرانس پاریس، احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان ایران، با اندرو پارسونز، رئیس کمیته بینالمللی پارالمپیک دیدار کرد.
در این دیدار که سیدمحمد پولادگر، سرپرست کاروان «فرزندان ایران» نیز در آن حضور داشت، دنیامالی توسعه ورزش توانیابان و جانبازان را از ماموریتهای اصلیاش برشمرد و اظهار کرد: جمهوری اسلامی ایران به دنبال توسعه ورزش توانیابان و جانبازان بویژه در بخش بانوان است و در حال برنامهریزی برای پارالمپیک آتی هستیم.
پارسونز نیز با قدردانی از وزیر ورزش برای حضور در بازیهای پارالمپیک اظهار کرد: باید از ایران به خاطر تمامی حمایتهای انجام شده از ورزش توانیابان قدردانی کنم. ایران نمادی از توسعه ورزش توانیابان در دنیاست. سال گذشته همکارانم در کمیته اجرایی پس از بازدید از ایران از امکاناتی که کشور شما در اختیار این رشتهها قرار داده است، تمجید کردند و این باعث امیدواری است.
دنیامالی در پایان این دیدار از رئیس کمیته بینالمللی پارالمپیک برای سفر رسمی به ایران دعوت و پارسونز نیز برای کاروان ایران در ادامه بازیهای ۲۰۲۴ پاریس آرزوی موفقیت کرد.
***
جلسه سرنوشتساز هیأت مدیره استقلال
جلسه مهم هیات مدیره باشگاه استقلال برای تعیین تکلیف کادر فنی این تیم این هفته برگزار میشود.
به گزارش تسنیم، ادامه همکاری جواد نکونام با باشگاه استقلال همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. پس از شکست برابر استقلال خوزستان و کسب 4 امتیاز از 3 مسابقه، زمزمههایی مبنی بر برکناری جواد نکونام و حضور یک سرمربی خارجی مطرح شد؛ موضوعی که باشگاه استقلال آن را تکذیب نکرد.
قرار بود روز پنجشنبه مسؤولان استقلال در این باره تصمیمگیری کنند اما این اتفاق رخ نداد. هیات مدیره استقلال در 3-2 روز آینده تشکیل جلسه میدهد تا تکلیف نیمکت آبیپوشان مشخص شود. در این جلسه سرنوشتساز موضوع برکناری یا ابقای نکونام مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در صورتی که بنا باشد نکونام به فعالیتش ادامه دهد، کادر فنی با حضور دستیاران خارجی به جای مربیان فعلی تقویت خواهد شد اما اگر اعضا به جمعبندی برای برکناری نکونام برسند آن وقت سرمربی خارجی هدایت استقلال را برعهده خواهد گرفت.
گفته میشود مربی مدنظر مالکان باشگاه استقلال تا این لحظه از بلوک شرق اروپا است و اگر بنا به تغییرات باشد و نظر مالکان باشگاه تغییر نکند یک مربی از بلوک شرق اروپا سکان هدایت استقلال را برعهده میگیرد. با این وجود باید منتظر ماند و دید در صورت جمعبندی برای برکناری نکونام آیا مربیای از همین خطه اروپا انتخاب میشود یا در روزهای آینده مالکان باشگاه تصمیم خود را عوض و گزینه دیگری را به عنوان سرمربی جدید معرفی میکنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|