|
تهدید مقام روسیه به استفاده از بمب اتم از سوی مسکو
دیمیتری مدودف، معاون شورای امنیت ملی روسیه در کانال تلگرامی خود مواضعی را در واکنش به اقدامات غرب و اوکراین مطرح کرد و درباره پایان صبر و خویشتنداری روسیه و احتمال عبور این کشور از خط قرمز استفاده از سلاحهای کشتار جمعی هشدار داد. وی در کانال تلگرامی خود نوشت: روسیه تا امروز در مقابل اوکراین خویشتنداری کرده ولی برخلاف تصور غربیها ممکن است روزی از خط قرمز سلاحهای کشتار جمعی عبور کند.
ارسال به دوستان
دور دنیا
چگونه مجارستان عامل تشدید شکاف در منطقه یورو شده است؟
پدیده تحریم داخلی اتحادیه اروپایی
وزیر دارایی مجارستان که کشورش ریاست دورهای اتحادیه اروپایی را عهدهدار است و شاهد تحریم نشست جمعه گذشته وزیران دارایی این اتحادیه در بوداپست از سوی تعداد چشمگیری از اعضا بود، گفت این تحریم به نفع کشورش تمام شده است.
در نشست اخیر بوداپست تنها ۶ وزیر از مجموع ۲۷ عضو اتحادیه شرکت کردند.
میهالی وارگا نیز در واکنش به این اقدام گفت: «فهرست بلندبالای شرکتکنندگان در نشست ما نشان میدهد تشویق بروکسل به تحریم در این مورد به نفع ریاست مجارستان تمام شده است. شرکت سازمانهای مالی مهمی همچون صندوق بینالمللی پول و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در این نشست نشاندهنده موفق بودن آن در تمام جوانب است. به رغم مطرح کردن ایده تحریم، همه کشورهای عضو نمایندگان خود را فرستادند. ما همواره گفتهایم تحریمها اغلب تاثیر معکوس دارند».
به گزارش تارنمای آمریکایی پالتیکو، ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان که هماکنون ریاست دورهای اتحادیه اروپایی را برعهده دارد به صورت یکجانبه و بدون کسب مجوز از سوی دیگر اعضای این اتحادیه دست به اقداماتی نظیر سفر تحت عنوان «ماموریت صلح» به کییف، مسکو، پکن و واشنگتن زد، در حالی که خودش را در ضمن این سفرها نماینده اتحادیه اروپایی دانسته بود که این موضوع باعث تشدید اختلافها و انتقادها در بین اعضای اتحادیه اروپایی و تحریم تلاشهای مجارستان برای برگزاری نشستهایی با شرکت وزیران کشورهای عضو توسط کمیسیون اروپا شده است.
مجارستان برخلاف دیگر کشورهای اتحادیه اروپایی در طول جنگ اوکراین با تحریمهای این اتحادیه علیه روسیه مخالفت کرد.
وابستگی این کشور اروپای شرقی به انرژی و منابع اقتصادی روسها و شرکایش، دلیل اصلی اختلاف بوداپست با بروکسل است؛ اختلافی که ریشه اصلی پدیده تحریم یک عضو اتحادیه توسط سایر اعضای منطقه یورو است. این در حالی است که اخیرا اختلاف بین کشورهای اتحادیه اروپایی با صندوق بینالمللی پول نیز بعد از اعلام برنامه این سازمان بینالمللی به منظور اعزام هیاتی از مقاماتش به مسکو بالا گرفته است.
گروهی متشکل از وزیران دارایی ۹ عضو حامی اوکراین در اتحادیه اروپایی با نگارش نامهای به جورجیوا، رئیس این صندوق نسبت به این اقدام او انتقاد و ادعا کردند که او با دست زدن به این سفر این پیام را میفرستد که روابط با مسکو به رغم تداوم حمله روسیه به اوکراین در حال عادی شدن است.
وارگا، وزیر دارایی مجارستان، از برنامه این سفر حمایت کرد و آن را با قوانین صندوق بینالمللی پول مطابق دانست.
او همچنین در پاسخ به پرسشی درباره برنامه کمیسیون اروپا به منظور استفاده از سود حاصل از داراییهای مسدود شده روسیه به منظور تامین یک وام برای اوکراین که در نشست اخیر سفیران این اتحادیه در بروکسل مورد بحث قرار گرفت، این برنامه را خارج از دستور کار نشست وزیران دارایی در بوداپست خواند. وارگا در نهایت مخالفت کشورش را با تحویل تسلیحات به اوکراین اعلام کرد.
***
واکنش پاکستان به تحریم موشکی آمریکا
تحریمهای آمریکا علیه برنامههای موشکی ما مغرضانه است
ایالات متحده آمریکا اخیرا اقدام به تحریم برخی شرکتها و اتباع چینی به اتهام تامین اقلام مرتبط با برنامههای موشکی بالستیک پاکستان کرده است. اسلامآباد در واکنش به اقدام اخیر ایالات متحده آمریکا این اقدام واشنگتن را بیانگر رویکرد دوگانه آن در قبال رژیمهای جهانی عدم اشاعه دانست و آن را مغرضانه با انگیزههای سیاسی تلقی کرد. ممتاز زهرا، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان روز شنبه با صدور بیانیهای گفت: «برخی کشورها، در حالی که ادعا میکنند پایبندی جدی به هنجارهای منع گسترش سلاحهای هستهای دارند، براحتی الزامات مجوز برای فناوریهای پیشرفته نظامی را به کشورهای مورد علاقه خود لغو کردهاند». وی تاکید کرد: چنین استانداردهای دوگانه و شیوههای تبعیضآمیز اعتبار رژیمهای جهانی منع اشاعه را تضعیف میکند و ضمن افزایش فقدان تقارن نظامی، صلح و امنیت بینالمللی را به خطر میاندازد.
موج دوم تحریمهای آمریکا علیه برنامه موشکی پاکستان در حالی است که این کشور رسما جزو ۹ کشور صاحب تسلیحات هستهای کشتار جمعی است. با این حال رژیم صهیونیستی که تعداد کلاهکهای هستهای بسیار بیشتری از 8 قدرت هستهای دیگر دارد هرگز به این موضوع اعتراف نکرده است. برنامه هستهای نظامی اسرائیل با وجود امضا نکردن معاهده انپیتی، همچنان تحت حمایت آمریکا و شرکای غربیاش ادامه دارد.
ارسال به دوستان
قطر به عنوان بازوی قدرتهای فرامنطقهای در غرب آسیا چگونه سیاستخود را پیش میبرد
بازیگر دوجانبه
آیا میانجیگری میان حماس و رژیم صهیونیستی هدف سیاست خارجی دوحه است یا تنها وسیلهای برای پیشبرد دستور کار آمریکا در منطقه؟
زهرا متقیفر: در روزهای پرتنش منطقه غرب آسیا نام کشور کوچک قطر بیش از همیشه از زبان تحلیلگران و رسانهها شنیده میشود. این کشور در سالهای اخیر در راستای تغییراتی که در سیاست منطقهای خویش پیش گرفته، خواهان آن بوده خود را قهرمان مقاومت، خصوصا متولی اصلی مساله فلسطین بنامد. از این رو با تحولات منطقه غرب آسیا، نقش قطر در معادلات تصمیمساز منطقه پررنگ شده است اما آنچه در میدان مبارزه در حال وقوع است با آنچه در حال بازنمایی از میدان است، از واقعیت فاصله دارد. قطر یک کشور تازهتاسیس و اصطلاحا دستساز است که سال 1971 از قیمومت بریتانیا خارج شد و به استقلال رسید. این گزاره به این معناست که هویت و تمدن قطری در گذشته وجود نداشته و جامعه فعلی قطر، نوعی جامعه بدوی است که قبایل در آن حکمرانی میکنند و اساسا دولت - ملت در این جامعه شکل نگرفته است. در مقابل با جامعه مدنی روبهرو هستیم که مبتنی بر نهاد است و عقلانیت عامل تصمیمگیری است، در حالی که جامعه بدوی فاقد این امر است، چرا که «سنت» عنصر اصلی این جامعه است و نهادهای سنتی تصمیمگیرندگان نهایی هستند. اگرچه قطر در تلاش است با حفظ ظاهر و پوشش مدرنیته، مشروعیت منطقهای کسب کند اما در نهایت این امر قابل تحقق نخواهد بود که در ادامه به دلایل آن خواهیم پرداخت. * قطر، سایهای کوچک برای قدرتهای بزرگ
سال 2003، زمانی که آمریکا و ناتو به عراق حمله و بغداد را تصرف کردند، هدفشان را برکناری دیکتاتوری به نام صدام بیان میکردند و افکار عمومی را درگیر اتهامات دروغینی از جمله «وجود سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی و ارتباط دولت این کشور با تروریستهای القاعده» کردند تا اقدام خود را توجیه کنند اما در واقعیت آنچه رخ داد فقط برکناری صدام نبود، بلکه سالها اشغال و نابودی دولت و ملت عراق را در پی داشت. در این میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، مشخصا قطر و عربستان سعودی نقش ویژهای در آتشافروزی جنگ و اشغال عراق داشتند، چرا که از این کشورها موشکها به سمت عراق شلیک شد، تانکها روانه عراق شد و در نهایت عراق اشغال شد. اشغال عراق در جنگ 2003، حادثه 11 سپتامبر و در نهایت اشغال افغانستان، حضور نیروهای آمریکایی را در منطقه تثبیت و پررنگتر از هر زمان دیگری کرد. دولت وقت آمریکا در آن زمان به دنبال پیادهسازی طرح خود با عنوان خاورمیانه جدید بود و رژیم صهیونیستی با توجه به حمایتهای بیش از پیش آمریکا و حضور نظامیاش در منطقه از این فرصت استفاده کرد و سال 2006 با قصد از بین بردن مقاومت حزباﷲ در لبنان، به جنوب این کشور حمله کرد. تمام این اتفاقات از پیش طراحی شده بود و قصد این ائتلاف در نهایت حمله به ایران و اجرای پروژه خاورمیانه جدید بود. در این نقشه کشورهای حوزه خلیجفارس نیز دخالت جدی داشتند. در واقع نقشی برای آنها از سوی قدرتهای فرامنطقهای خاصه آمریکا تعریف شده بود و آنها نیز بیچون و چرا اجرا میکردند. عربستان و حکومت آلسعود در جریان جنگ 33 روزه نقش ویژهتری از سایرین داشت و قطر در فضای رقابت با عربستان در سایه نقشی که به او واگذار شده بود، وضعیتی میانی داشت. نخستوزیر وقت قطر، شیخ حمد بن جاسم، در جریان جنگ 3 مرتبه با سران رژیم صهیونیستی به صورت پنهانی دیدار کرد و همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی محرمانهای نیز داشتند اما در نمای دیگری از صحنه، این کشور به حمایت از حزباﷲ میپرداخت و در میانه جنگ بسیار تلاش کرد خود را ناجی مقاومت نشان دهد، در حالی که در واقعیت حتی به اندازه یک فشنگ هم به حزباﷲ کمک نکرد. این حمایت البته به واسطه همان نقش واگذار شده به این کشور بود، چرا که در فضای آنارشی موجود بینالملل و زمانی که جنگی در حال گسترش است، 2طرف نیازمند کانالهایی برای برقراری صلح و آتشبس هستند و در این فضا، قطر که کشوری آمریکایی بود، میتوانست نقش میانجی را ایفا کند. در واقع حاشیه استقلال قطر از رقیب دیرینهاش یعنی عربستان، بسیار کمتر است و همانطور که حمد بن جاسم، نخستوزیر وقت قطر در مصاحبهای با روزنامه «القبس» اعتراف کرد، تمام این کشورها در منطقه در نهایت نوکر آمریکا هستند و همان چیزی را اجرا میکنند که به آنها دستور داده شده است.
پس از شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در پروژه حذف حزباﷲ، در سال 2011 و با آغاز انقلابهای عربی موسوم به بهار عربی در منطقه غرب آسیا، قطر وارد عرصه دیگری در راستای کسب مشروعیت بینالمللی شد. در ابتدا نقش ویژه و برتری در حوادث لیبی ایفا کرد و با حمایت از مخالفان معمر قذافی، اولین کشوری بود که تشکیلات سیاسی مخالفان قذافی را به عنوان دولت رسمی لیبی به رسمیت شناخت. در گام بعد، با بروز بحران در سوریه، امیر وقت قطر بنا به درخواست کشورهای غربی از کشورهای عربی خواست نیروی نظامی به سوریه اعزام کنند. در آن زمان، قطر مدیریت اجرایی پروژه حذف بشار اسد را به عهده داشت. این کشور در ابتدای بحران سوریه، صحنهگردان اصلی تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب بود و به انتقادات بسیار رادیکالی علیه دولت سوریه میپرداخت. در جریان جنگ نیز حمایتهای مالی ویژهای از شورشیان و خرابکاران انجام میداد و از حامیان اصلی گروههای تروریستی مثل جبهه النصره در این کشور بود. ابزار رسانه نیز در اختیار قطر بود. شبکه الجزیره قطر در بحران سوریه به معنای حقیقی در راستای منافع غرب عمل کرد.
پس از تغییر فاز جنگ در سوریه و آشکار شدن نشانههای شکست ائتلاف آمریکا، رویکرد مدیریت جنگ نیز تغییر کرد و در نهایت با شکست پروژه، قطر در آستانه کودتا در کشورش توسط عربستان قرار گرفت و مدیریت جنگ سوریه نیز به عربستان محول شد. در این نقطه و پس از عدم موفقیت، شیخ حمد امیر وقت قطر، قدرت را فورا به پسرش واگذار کرد و امیر جدید قطر وارد مذاکرات با ایران و ترکیه شد تا از حمله نزدیک عربستان در امان باشد. در وضعیتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی با شکست صد در صدی ناچار به تغییر راهبرد در منطقه بودند، کشورهای تحتالحمایهشان نیز به همان نسبت، نقششان در معادلات منطقهای و فرامنطقهای تغییر کرد که قطر نیز از جمله آنها بود.
* سیاست خارجی دوحه؛ هدف یا وسیله
پس از کودتای شیخ حمد آلثانی علیه پدرش شیخ خلیفه، نگاه کشورهای عربی به قطر به عنوان تهدیدی جدید، تغییر کرد. شیخ حمد یکی از اصول جامعه بدوی را که همان پدرسالاری بود نقض کرد و به همین خاطر تمام شیخنشینها علیه این اقدام به پا خاستند و قطر را در این برهه به سمت انزوا بردند. شیخ حمد نیز برای توجیه خود و ریزشهایی که اتفاق افتاد، دست به اقداماتی زد تا از این طریق از انزوا خارج شود. با تاسیس شبکه الجزیره و توسعه میادین گازی، قطر تا حدودی از وضعیت سابق فاصله گرفت و به سمت حضور فعال در منطقه و فراتر از آن پیش رفت.
این کشور در چالشهای گوناگون سعی داشته است به عنوان میانجی به حل اختلافات طرفهای درگیر بپردازد که در نمونههایی موفق بوده و در برخی موارد شکست خورده است. اصل حضور قطر در عرصه سیاست خارجه اما در سایه نقش وابسته این کشور به آمریکا تعریف میشود. قطر یک کشور ذرهبینی است که با جمعیت زیر 300 هزار نفر که اصالتا به خاندانهای قطری بازمیگردند و 5 میلیون مهاجر خارجی، میزبان بزرگترین پایگاه هوایی آمریکاست. در واقع پس از استقلال این کشور، خواست امیران قطر بوده است که تحت حمایت آمریکا باشند و این خواست تا امروز ادامه داشته است. آمریکا نیز برای نفوذ و توسعه قدرتش در منطقه و پیگیری منافعش نیازمند کشورهایی است تا اهدافش را دنبال کنند و در همین راستا به این کشورها ماموریتهایی واگذار میکند تا از این طریق هم به آنها هویت دهد و هم آنکه به منابع قدرتش دسترسی داشته باشد.
* قطر و مساله فلسطین
از 7 اکتبر 2023 و آغاز درگیری میان ائتلاف غربی - عربی - عبری و مردم فلسطین، قطر به عنوان دولت میانجی حضور پررنگی در عرصه بینالملل و پیشبرد مذاکرات آتشبس داشته است. شبکه الجزیره قطر نیز با حمایت از مقاومت مردم فلسطین و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی به عنوان «رسانه مقاومت» - که سابقا در 2006 نیز به آن معروف شده بود - در افکار عمومی یاد میشود. همچنین در برههای که قطر میزبان شهید اسماعیل هنیه، رئیس جنبش مقاومت حماس بود، جایگاه این کشور در افکار بسیاری از ملتها ارتقا یافت، چرا که این کشور، تنها کشور عربی بود که به شهید هنیه اجازه استقرار در کشورش را داد. در چنین وضعیتی قطر در پی آن است خود را قیم ملت فلسطین بنامد و در نهایت این کشور به عنوان نجاتدهنده مردم فلسطین از ظلم و ستم رژیم صهیونیستی معرفی شود. سران این کشور نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این امر پرداختهاند و بارها خود را متولی مساله فلسطین خواندهاند. این موارد در حالی مطرح میشود که رژیم صهیونیستی در باریکه غزه از هیچ جنایتی فروگذار نکرده است و قطر در واقع در مساله فلسطین به دنبال کسب مشروعیت بینالمللی است. همان طور که ذکر شد، قطر یک کشور وابسته است و الان نیز اگر به عنوان حامی حماس و مردم فلسطین دست به کنشگری میزند، به واسطه آن است که غرب نیاز دارد کسی در منطقه حماس را مدیریت کند. قطر کشوری است که حامی اخوانالمسلمین در منطقه است اما در داخل کشورش اجازه هیچگونه ظهور و بروزی به آنها نمیدهد. در واقع مدیریت اخوان در سطح منطقه به این کشور واگذار شده، البته بخشی از آن نیز به ترکیه محول شده است. این کشور در واقعیت چیزی از خود ندارد و در عمل نقشهایی را که به آن واگذار شده است، اجرا میکند. اساسا تمام شیخنشینهای خلیجفارس چنین ویژگیای را دارا هستند. در مساله فلسطین نیز با وجود نقش پررنگ الجزیره در نمایش جنایات رژیم صهیونیستی، آنچه در حال وقوع است - از حمایت تا محکومیت - اولا در راستای منافعش و ثانیا در جهت وظیفهای است که اجرای آن به این کشور اجبار شده است. نکته دیگر در رابطه با حضور فعالانه قطر، رقابت این کشور با جمهوری اسلامی ایران در این مساله است. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع از ملتهای مظلوم و مشخصا حمایت از مردم فلسطین، سیاست راهبردی جمهوری اسلامی بوده است. با تشکیل محور مقاومت، ایران قطب اصلی و جهتدهنده سیاستهای مقاومت در منطقه غرب آسیاست و این موضوع سبب تضعیف آمریکا و رژیم صهیونیستی شده و به همین خاطر قطر به عنوان بازیگر اصلی مورد حمایت آمریکا در رقابت با ایران در مساله فلسطین وارد میدان شد و متناسب با ماموریتی که دریافت کرد از ابزار رسانه تا حمایت مالی، اهداف آمریکا و رژیم را دنبال کرد اما این بازی طوری طرحریزی شده که در مقاطع گوناگون، قالبهای متفاوت داشته است. برای مثال در سال 2006 الجزیره به عنوان ابزار سیاسی قطر به حمایت از مقاومت پرداخت و در بحران سوریه دقیقا خلاف آن عمل کرد. در واقع قطر بازیگر زیرکی است که ماموریتش را که از جانب قدرتهای فرامنطقهای به او واگذار شده، بخوبی انجام میدهد و گاه در حمایت از مقاومت برمیخیزد و گاه در مخالفت از آن. همان طور که در روزهای گذشته سفیر این کشور در آمریکا در مقالهای در روزنامه والاستریت ژورنال نوشت که کشورش از حماس حمایت نمیکند. اساسا سیاست قطر دوگانه است و در نهایت طبق وظیفهای که به آن محول شده، اقدام میکند.
ارسال به دوستان
وضعیت وخیم یگان اطلاعاتی ارتش صهیونیستی پس از عملیات یومالاربعین
8200 تقسیم بر 2
یوسی شاریل در نامه استعفای خود به شکست یگان تحت مدیریتش اذعان کرد
پنجشنبه گذشته بود که سرتیپ یوسی شاریل، فرمانده واحد 8200 مقر جاسوسی و اطلاعاتی ارتش اسرائیل استعفای خود را به فرماندهی ارتش اسرائیل اعلام کرد. استعفای وی که به دنبال موج استعفاهای مقامات نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی انجام شده است، تنها چند هفته پس از حمله موشکی و پهپادی حزبالله لبنان به مقر 8200 رژیم صهیونیستی و پس از آنکه خبر هلاکت و زخمی شدن نزدیک به 100 نظامی این واحد در رسانههای غربی و عربی درز کرد، اعلام شد. اکنون پس از این استعفا مباحث مهمی درباره وضعیت وخیم در یگان اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی در رسانههای اسرائیل مطرح شده است.
بنا به گزارش رسانههای رژیم صهیونیستی، بحران در واحد 8200 ارتش رژیم صهیونیستی تنها محدود به عملیات روز اربعین حزبالله لبنان نیست و مساله استعفای یوسی شاریل بیشتر به شکست این واحد پرمدعا در پیشبینی عملیات توفان الاقصی مربوط است.
استعفای فرمانده یگان 8200 سومین اقدام به استعفای مقامات ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی پس از 7 اکتبر سال گذشته بود و علت مشترک تمام این کنارهگیریها غافلگیری در عملیات توفان الاقصی است؛ عملیاتی که حتی به پایگاه نظامی اوریم واقع در النقب که تحت مدیریت واحد 8200 بود نیز آسیب زد و شمار زیادی از نظامیان حاضر در پادگان را به هلاکت رساند. رسانههای عبری همچنین خبر از استعفاهای دومینووار دیگر در بین مقامات نظامی و حتی سیاسی اسرائیل میدهند.
اما نکته جالب درباره استعفای یوسی شاریل اعتراف او به شکست در مدیریت یگان 8200 است که تا قبل از شکست سنگین اطلاعاتی در 7 اکتبر 2023 خود را جزو بزرگترین و حتی زبدهترین واحدهای اطلاعاتی و جاسوسی دنیا معرفی میکرد.
فرمانده مستعفی واحد 8200 ارتش رژیم صهیونیستی در نامه استعفای خود که در بین اعضای این واحد توزیع شده، در اعترافاتی بیسابقه گفته است: من شکست خوردم. وی علاوه بر این اعتراف سخت و سنگین به ارائه جزئیاتی از دلایل شکست خود و واحد تحت فرمانش پرداخته است: یگان 8200 نتوانست اطلاعات طلایی و هشدار قبلی درباره حمله حماس در 7 اکتبر 2023 را بدهد و صرفا به یک هشدار محدود در منطقه مرزی غزه، بدون ابلاغ آن به نهاد سیاسی متمرکز شد؛ این خطایی فاحش بود و مسؤولیت شکست یگان 8200 در عملیات اطلاعاتی به عهده من است. علاوه بر موارد فوق، کارشناسان و تحلیلگران امنیتی به دلایل شکست یگان 8200 پرداخته و دلایل مختلفی را مطرح کردند. منحرف شدن یگان از ماموریت اصلی خود و تمرکز بر زمینههای دیگر، اهمالکاری و نادیده گرفتن برخی منابع اطلاعاتی دیگر، انتصاب افراد نامناسب در پستهای حساس در داخل یگان، غرور و تکبر نابجای افراد و اعضای یگان 8200 که تصور میکردند در بزرگترین یگان جاسوسی و جمعآوری اطلاعات جهان فعالیت میکنند و هیچ اقدام مشکوکی از سوی دشمن از چشم آنها پنهان نمیماند، کاهش سطح حرفهای یگان و احتکار اطلاعاتی و اعتماد بیش از حد ساختار اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل به این یگان از جمله دلایل مطرح شده درباره شکست اطلاعاتی واحد جاسوسی و اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی است. این واحد که بزرگترین نهاد اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی محسوب میشود و مسؤولیتهای مختلفی مانند هدایت ترورهای خارجی رژیم و همچنین هشدار درباره حملههای احتمالی به سرزمینهای اشغالی و شهرکهای رژیم صهیونیستی را بر عهده دارد، هماکنون در وضعیت بحرانی قرار دارد و تحت فشارهای سیاسی و انتقادات شدید رسانهای قرار گرفته است. حتی ترورهای وحشیانه و بیسابقه تحت هدایت این واحد در یک سال گذشته نیز نتوانسته از حجم انتقادات کم کند و در نهایت استعفای فرماندهی این یگان رقم خورد؛ استعفایی که بسیاری از منتقدان داخلی دولت و ارتش رژیم صهیونیستی آن را بسیار دیرهنگام توصیف کردند و آن را ناکافی میدانند و خواستار محاکمه فرماندهان و مسؤولان نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی به دلیل شکست در پیشبینی عملیات توفان الاقصی هستند.
به گزارش روزنامه عبری جروزالم پست، اختلاف نظر درباره وضعیت نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی و درگیری بین فرماندهان آنها مسالهای است که تنها یک روز پس از عملیات توفان الاقصی آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد. فرماندهان یگان 8200 و موساد و شاباک انگشت اتهام خود درباره مساله شکست در 7 اکتبر را به سوی یکدیگر گرفتهاند تا خود را از این اتهام تبرئه کنند اما در نهایت همه آنها در این مساله مقصرند و فرماندهان وقت این سازمانهای عریض و طویل جاسوسی و امنیتی که به امکانات و تجهیزات روز دنیا نیز مجهز هستند، باید شکست را قبول کرده و به آن اعتراف کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|