|
تساوی استقلال مقابل الاهلی نوید روزهای خوش موسیمانه با تیم را میدهد
پنالتیهای بادآورده
زهره فلاحزاده: پس از پیروزی دراماتیک پرسپولیس در واپسین لحظات بازی مقابل الشرطه عراق، همه نگاهها به ورزشگاه کینگ عبدالله عربستان بود؛ جایی که استقلال باید به مصاف صدرنشین لیگ نخبگان میرفت.
شاید کمتر کسی گمان میکرد استقلال بتواند با امتیاز به خانه بازگردد و اینکه تیم عربستانی که هر ۵ دیدار قبلی را با برد پشت سر گذاشته بود، کار سختی برابر استقلال بحرانزده ندارد اما الاهلی با وجود سروصدا و تشویقهای کرکننده هوادارانش هم نتوانست مقابل استقلال چندان توانمند و بابرنامه نشان دهد. شاید یک دلیل آن این بود که تیمهای عربی همیشه استقلال را یک تیم بزرگ با ۲ عنوان قهرمانی در آسیا میشناسند و البته آبیهای پایتخت در برابر عربستانیها عملکرد بهتری نسبت به سایر نمایندههای ایران داشتهاند. به نظر میرسید الاهلی تحت فشار و استرس نام استقلال قرار گرفته بود و نتوانست در نیمه اول برخلاف انتظار همگان موقعیت آنچنانی ایجاد کند. برعکس این استقلال بود که میتوانست به راحتی به دروازه میزبان نزدیک شود اما فقر همیشگی این تیم در خط حمله مانع باز شدن دروازه حریف میشد. شاگردان موسیمانه که در این بازی راحتتر بازی میکردند و آسانتر به 18 قدم تیم حریف میرسیدند، مزد تلاششان را گرفتند و رافائل سیلوا، مدافع جلوکشیده تیم دقیقه ۴۲ گل اول را به ثمر رساند. شاید اگر استقلالیها به این خودباوری میرسیدند که میشود مقابل صدرنشین لیگ نخبگان پیروز شد، اشتباهات فردی آنها باعث نمیشد دسته گلی جدید به آب بدهند اما این اشتباهات و پنالتی دادن به حریف یک امر عادی برای استقلال شده است. در واقع پنالتی مفت دادن به عادتی تبدیل شده که عدم تکرارش ممکن نیست. در حالی که نیمه اول با نتیجه یک بر صفر به سود استقلال در حال اتمام بود، این بار قرعه به نام دیدیه اندونگ افتاد که در وقتهای تلفشده نیمه اول یک پنالتی به حریف هدیه دهد؛ خطایی که نیازی به انجامش نبود و مهاجم الاهلی در آن موقعیت امکان گلزنی نداشت اما به هر حال استقلال با نتیجه مساوی به رختکن رفت.
نیمه دوم هم الاهلی نمیتوانست فشار آنچنانی بیاورد و اغلب حملههای این تیم راه به جایی نمیبرد. استقلال اما آمده بود که شانسش را برای گل دوم امتحان کند. برخلاف دیدارهای قبلی، استقلال تشنه گلزنی بود و میدانست میتواند خانه حریف را تسخیر کند. دقیقه ۵۰ محمدحسین اسلامی که یک موقعیت بسیار خوب گلزنی را از دست داد، درست چند ثانیه بعد اشتباهش را جبران کرد و با یک شوت استثنایی و غافلگیرکننده دروازه الاهلی را باز کرد. گل اسلامی به قدری زیبا، سر ضرب و دیدنی بود که ورزشگاه کینگ عبدالله را برای لحظاتی به سکوت واداشت.
الاهلی که زخمی حملات استقلال شده بود و برای بار دوم در خانه از میهمانش عقب افتاده بود، تلاش بسیار کرد که نزدیک دروازه سید حسین حسینی شود. همه چیز به نفع استقلال در جریان بود تا باز هم اشتباه فردی یقه تیم موسیمانه را بگیرد. این بار اسلامی دقیقه ۸۰ با یک خطای شدید با کارت قرمز مستقیم از زمین بازی اخراج شد تا استقلالیها به قصه «هر چه داشتند، پنبه شد» نزدیک شوند. همین هم شد و درست ۲ دقیقه بعد اخراج اسلامی، داور چینی مسابقه بیرون آمدن حسینی و مشت کردن توپ توسط او را که باعث برخورد با بازیکن حریف شد پنالتی تشخیص داد و استقلال به راحتی گل دوم را هم دریافت کرد. البته الاهلیها یک گل دیگر به ثمر رساندند که با اعتراض استقلالیها به ویایآر رفت و مشخص شد این گل در موقعیت آفساید به ثمر رسیده است. این بازی در نهایت با نتیجه ۲-۲ به پایان رسید اما شاید اگر استقلالیها کمی باهوش بودند و اشتباهات فردیشان تا این حد بزرگ و پررنگ نبود، میتوانستند نخستین برد موسیمانه در آسیا را به دست بیاورند. اما آنچه در این دیدار مشهود بود؛ تغییر نگرش بازی و روحیه جاهطلبی شاگردان پیتسو موسیمانه بود. حالا هواداران استقلال به این تیمی که دکترها برای دوباره برخاستن قطع امید از آن کرده بودند و به نظر میرسید داروها دیگر جواب نمیدهد، با درمان سرمربی آفریقایی که باعث شده بار دیگر روی پاهایش ایستاده و هر آن ممکن است جای راه رفتن، بدود امیدوار شدهاند. البته باید دید استقلال همچنان میخواهد درمان شود یا زود خسته میشود و از دویدن دست میکشد.
استقلال حالا باید خود را آماده بازی با فولاد در اهواز کند. موسیمانه میداند وضعیت استقلال در جدول خوب نیست و البته گرفتن ۳ امتیاز از شاگردان یحیی گلمحمدی هم آسان نیست اما او همه را امیدوار نگه داشته تا شرایط نابسامان آبیها را بهبود بخشد.
ارسال به دوستان
نقدی بر سریال «بازنده» که پخش آن اخیرا به پایان رسید
گل به خودی کارگردان برنده
مهرداد احمدی: سریال بازنده به کارگردانی امین حسینپور اخیرا با پخش قسمت آخر پایان یافت. سریال را میتوان با اغماض یک نوآر کلاسیک دانست که به اکثر قریب به اتفاق مؤلفههای ژانر وفادار مانده و از عهده پردازش آنها برآمده است. سریال روایت یک حادثه در شبی بارانی است؛ حادثهای که تمام سریال و شخصیتها را حول خودش جمع میکند اما سراغ هر کدام از آدمها که میرویم، گویی با قصهای در پسشان، به این شب و آن حادثه فراخوانده شدهاند. از این نظر فیلم به واقع شبیه یک ضیافت است. جالب اینکه قسمت اصلی درام هم در یک ضیافت و حین آن شکل میگیرد. روند توسعه درام در سریال کاملا درونی است. یک شب پدری تصمیم میگیرد بچه خودش را به دوستش که دوست زن نوآر سریال است بدهد و او نیز که عامل شوهر مادرزن خودش است، بچه را به مکانی ببرد و با تقاضای پول از خانواده ثروتمند همسرش، بتواند به مشکلات شرکتی که باز از همان مادرزن دارد، سر و سامان بدهد. همین روایت چند خطی نشان میدهد ما با مجموعهای از آدمها مواجهیم که ناگهان در یک شب بارانی از مسیرهای مختلفی به یکدیگر گره خوردهاند؛ آدمهایی با قصههایی خاص خودشان. فیلمنامه از عهده پردازش شخصیتهای اصلی بخوبی برآمده است. جدا از اینکه ما رفته رفته میتوانیم همراه با یکی از شخصیتها به فراخور قصه، به ابعاد آن شب پی ببریم؛ خود شخصیت را هم میتوانیم بفهمیم. یکی از بهترین لحظات فیلم، روایتهایی است که شخصیتها از زندگیشان به دست میدهند. هم در متن و هم در کارگردانی با اجرایی پخته مواجهیم که احساسی نسبت به آدمها را در ما برمیانگیزد. این احساس در بیشتر موارد، علیه احساسی است که در روند داستان و قبل از دانستن این روایتهای شخصی به ما دست میدهد. برای همین نریشنها بخوبی کارکرد روایی و دراماتیک پیدا میکند. اجرای چنین کاری بسیار دشوار است و کارگردان میتواند راحت به سمت بیانیه دادن یا مالهکشی کلامی بلغزد. اما حسینپور کارکرد دراماتیک این نریشنها را حفظ میکند. ما در اثنای شنیدن، با اثر قطع رابطه نمیکنیم. احساس نمیکنیم که اگر این بخش نبود اتفاقی نمیافتاد؛ نهتنها به منطق کنشهای شخصیتها نزدیکتر میشویم که درباره مسیرهای پیشرفت درام هم حدسهایی میزنیم. همین باعث میشود که «بازنده» از یک درام پلیسی صرف به اثری روانشناختی و در مواردی فلسفی هم بدل شود. مهم این است که حسینپور تلاشی برای حقنه کردن اینها به ما نمیکند؛ در سریال اثری از خودنمایی کارگردان برای القای باسوادی خودش یا جهانبینیاش جز یک مورد وجود ندارد و همین است که به منتقد اجازه میدهد تا بگوید این اثر درونای میتواند جهان را در کلیتش برای ما فلسفی کند.
سریال ریتم خوبی دارد. از همان قسمت اول تکلیفش را با ما مشخص میکند که بنای تهور ندارد. ما باید این آدمها و این جهان را احساس کنیم. برای همین نهتنها باید در این فضاها زیاد برویم و بیاییم، بلکه باید اجزای مختلف خانه را هم بشناسیم. فضا و مکان ساختن در سینما کار دشواری است. ما در سریال میدانیم که اتاق پذیرایی خانه زوج اصلی سریال، پارتیشن دارد. میدانیم که دستشویی آینهای دارد که کنارش یک کمدی برای وسایل است. این را هم میدانیم که خانه آوا حجازی، واحد روبهروی این خانه است. ساخت این مکان – فضاها مرهون حوصله و وسواس مشترک فیلمنامه و کارگردانی است. دوربین به اندازه و ثابت و منظم، کمک میکند تا ما دیدی از مسیر حرکت بازیگران داشته باشیم. وقتی این کار با دقتی وسواسگون مرتبا تکرار میشود، با خانه نسبت میگیریم. دشواری این کار وقتی معلوم میشود که بدانیم سریال درصدد ساخت فضای مخصوص خود است. نهتنها دکور که نورپردازی لوکیشنهای مختلف و اصلی و حتی فرعی سریال - هتل، خانه متروکهای که فرهاد دیبا در آن مخفی بود و... - نیز کاملا با یکدیگر هماهنگ هستند. این فضاها اغلب نامأنوسند. از این نظر که مخاطب در برخورد اولیه گمان میکند با اثری دکوراتیو طرف است. ولی حوصله و صبر کارگردان در کنار دوربین به قاعدهاش، اندک اندک در این فضاهای دکوراتیو حس میدمد و این حس به تولید احساس در ما میانجامد. این احساس محصول آشناییای است که ما را در میانه یک ماجرای هولناک با خود همراه میکند. در اثر این احساس است که کاشت و برداشتهای فیلمنامه و اجرای آنها برای ما در متن فیلم قرار میگیرد و معنا پیدا میکند. گمان نمیکنیم دستی از بیرون در صدد حل کردن معما است؛ از پیچهای آیینه دستشویی گرفته تا ساعت مچی روی دست پیمان قاسمخانی در عکسی بریده از او و صدف اسپبهدی را باور میکنیم. نه فقط کارکردشان را بلکه شخصیت عاملانشان را هم باور میکنیم. میتوانیم بفهمیم که چرا صابر ابر نتوانسته در رعایت جاسازی دقت کافی بکند؛ چرا که قبلا حس کردهایم او نمیتواند شرور باشد یا شر انتخابش باشد یا اصلا در این کار حرفهای باشد که به تمام جزئیات دقت کند. او شیطان بود چون شیطان در جزئیات است. حتی گاهی به واسطه تحقیرش توسط خانواده همسرش با او همدل شدهایم. درباره شخصیت پیمان قاسمخانی هم اینگونه است.
* میتوانست سریال بهتری باشد
1- بازی بازیگران اصلی به اندازه و خوب است. سارا بهرامی که نقشش بسیار مستعد اگزوتیک شدن است، در دام این اگزوتیسم نمیافتد. هر جا که میرود تا بیماری روانی او برای ما پررنگ شود و کل شخصیتش را ببلعد، ناگهان با تک جملههای عاشقانه، حسادتی زنانه و دلتنگی مادرانه برای فرزند مفقودش، به ما میگوید که بیماری وجهی از اوست و نه همه چیز. بازی صابر ابر بعد از مدتها از آن کلیشههایی که در فضای روشنفکرینمایی بدان گرفتار شده بود درآمده و توانسته تا حد زیادی بر پیچیدگیهای شخصیت غلبه کند. علیرضا کمالی یار دیرآمده سینمای ایران است. پس از رضا پروانه «پوست شیر» این دومین نقشآفرینی درخشان و اندازه اوست. اما نقشهای فرعی سریال به نحو عجیبی الکن و ضعیفند. در یک کلام بد انتخاب شدهاند. گویی کارگردان در انتخاب آنها قدری به خودش و کار و شاید هم تهیهکننده تخفیف داده باشد. به جز پارسا که تا حدودی به یک تیپ نزدیک میشود بقیه ماقبل تیپ هستند. فرهاد دیبا میتوانست در همان سکانسهای کوتاه حضورش نشانگر شخصیت طماع و جذابی باشد. دختر افغان از آن بدتر است و ما اساسا هیچ نسبتی با او برقرار نمیکنیم. اگر بناست در مقطعی از سریال به او هم ظنین شویم باید بتوانیم باور کنیم که او این کار را کرده یا نمیتوانسته بکند. هیچ کدام جور درنمیآید. برادر آوا هم چنین است. سکانسهای او با صدف اسپبهدی اساسا ناموزون است و این واقعا دیگر به توان بازیگر بازمیگردد و چیزی جز برگزاری سرسری انتخاب بازیگر فرعی نمیتوان به آن گفت.
2- وقتی سریال به قسمت پایانی رسید با خود گفتم چه خوب که تا لبه بیانیه خواندن و چسباندن خودش به اثر رفت و هر بار پیروز برگشت ولی قسمت پایانی از این نظر خیلی ناامیدکننده بود. نریشن سکانس ماقبل پایانی صابر ابر توضیح دادن چیزی بود که تصویر خیلی خوب بیانش کرده بود. این عادت عجیبی است که در برخی دوستان فیلمساز پیدا شده است. البته برخی واقعا از تکنیک و فرم چنان الکن هستند که چارهای ندارند جز اینکه یک توضیحنامه از زبان خودشان در پایان بگویند ولی بازنده که الکن نبود. چه نیازی بود حرفی در دهان شخصیت گذاشته شود که مال او نبود. اینکه خوشبختی وجود ندارد و برخی بدبختترند، حرف دهان هیچ کسی در سریال جز پلیس کیانی نبود. اگر بنا بود یکی بداند که همه باختهاند آن کیانی بود. کارگردان نیازی ندارد مستقیما داد بزند که این فیلم را من با این جهانبینی ساختهام؛ ما جهانبینی او را در جهان محسوسی که ساخته بود دیده و حتی در جایی باور کرده بودیم. باور کرده بودیم که در جهان بازنده، که ابدا نمادین نبود، همه کمابیش میبازند؛ فقط مهم است که چگونه ببازیم.
3- صحنه خودکشی صابر ابر قابل درک بود. وقتی همسرش به او میگوید کجای این شهر دنبال بچهام بگردم، او خود را بازنده مطلق میبیند اما خودکشی پدر همکلاسی سابق سارا بهرامی پس از مرگ همسرش، هیچ ربطی به فیلمنامه نداشت. این همان ضمیمه تصویری بیانیهخوانی قسمت پایانی بود. این همان جایی بود که امین حسینپور علیه هنر ایستاد؛ علیه نیرو. هنر به جهانی که در تصور هنوز جانی ندارد، با قدرت خیال، نیرو میدهد. ارسطو میگفت اساس جهان تحرک و اساس تحرک فرم است؛ چگونه میتوان تخیل کرد اما اینچنین علیه زندگی بود. بیم دارم که این تلقی از زندگی و جهان، نیروی خیال حسینپور را تخلیه و او را به ورطهای ببرد که سینمای شبهروشنفکری الکن مریض امروز در چاه ویلان افتاده است.
4- آیا تولید احساس خشونت فقط با نشان دادن خشونت ممکن است؟ و آیا نشان دادن خشونت هم فقط با اگزوتیزه کردن آن میسر است؟ چه چیز ترسناکی در پرندگان هیچکاک وجود دارد جز اینکه آلفرد بزرگ، از همان چند پرنده شمایل امر ترسناک و رعبآور میسازد و انسانیترین وضعیتهای ما را در جهان روزمره، از مجرای همین شمایل ترسناک برملا میکند؟ میتوانم بفهمم که مثله کردن برادر، بر اساس روند داستان برای آوا، غیرقابل اجتناب بود اما برگزاری مفصل سکانس مثله را نمیتوانم درک کنم. چه احساسی به شما دست میدهد اگر جایی بخوانید کسی برادرش را کشته و بعد بدن او را مثله کرده؟ همین کافی نیست تا شما از جنایتی هولناک تکان بخورید؟ مکث چند ثانیهای در صحنهای که آوا حجازی گریه میکند، مکث بر تصویر عریان خونین برادر در وان و کلوزآپ آوا در لبه وان و تغییر ناگهانی حالت چهره او، که گویی وجه شریرش بر او غالب شده، چیزی بیش از اگزوتیسم هستند؛ چیزی قرین آزار. اگر قصدش آزار روانی مخاطب بود میتوانم به او تبریک بگویم و از ایشان بخواهم حتما با مشاورت جناب «پارک چان ووک» یک فیلم آزار بسازد اما پیش از آن صادقانه میگویم تماشای مثله کردن برادر از سوی خواهر برای من نفرتانگیز بود. مساله فقط خون و جسد نیست؛ مساله خواهر و برادری است و من نمیخواهم از این چیزها انصراف دهم. آن سکانس طولانی با آن اجرای اگزوتیک، اساسا مال این سریال نبود.
ارسال به دوستان
نقدی بر نامه محققداماد به مراجع معظم تقلید
شقاق به نام وفاق
محمدحسین نظری: اخیرا پس از تصویب قانون «حمایت از خانواده از طریق فرهنگ عفاف و حجاب» در مجلس شواری اسلامی، سیدمصطفی محققداماد، رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران در نامهای به مراجع تقلید، خواستار «عنایت ویژه» آنها برای «حل این معضل اجتماعی» شده است. مرقومه او اگر چه مختصر است اما نکات و ابهاماتی دارد که تأمل در آنها هم برای نویسنده نامه و هم برای مخاطبان بویژه راقم این سطور، راهگشا میتواند باشد.
1 - در بند دوم نامه، نویسنده از عدم آمادگی دولت برای اجرای این قانون خبر داده است. محققداماد به عنوان یک دانشآموخته حقوق بخوبی میداند که دولت مکلف به اجرای قانون است و نظر مخالف دولت نمیتواند مجوز عدم اجرا باشد. از این جهت تاکید بر عدم آمادگی و القای ناتوانی به نوعی تشویق دولت به تردید در ابلاغ و اجرای قانون است که هم با ادعاهای محقق و جریان متبوع او مبنی بر ضرورت عمل به قانون و هم با گفتمان اصلی دولت موسوم به «وفاق» سازگار نیست. از طرفی اقتضای حکمرانی دموکراتیک وجود همین اختلاف نظرهاست و اگر قرار بود همه سیاست مردان که خود بخشی از مردم هستند نظر واحد داشته باشند، دیگر چه نیازی به تفکیک قوا بود؟ البته راه برای اصلاح و تعدیل قوانین باز است و چنانچه دولت ملاحظاتی دارد، میتواند از مسیرهای تعیین شده نظرات خود را دنبال کند اما نامهنگاری برای تضعیف قوانین و تردیدافکنی در اجرای آن خصوصا از سوی دانشآموختگان و صاحبنظران علم حقوق، منجر به نوعی بدعتگذاری میشود که عواقب خوبی برای نظام حکمرانی ندارد.
2 - مطلب دیگری که نویسنده در بند دوم نامه به آن اشاره میکند، عدم مراعات شرایط امر و نهی از سوی آمران و ناهیان است. تردیدی نیست که در برهههای مختلف برخی کنشهای نسنجیده زمینه دلخوری و ناراحتی شهروندان را تدارک کرده و بعضا با سوءاستفاده رسانههای معاند و مخالف مشکلاتی را به وجود آورده است اما قطعا این عبارت که «بسیار اتفاق افتاده که نهتنها آبرو و حیثیت شخص مورد امر و نهی که خانواده آنها نیز مورد تعرض قرار گرفته است»، بزرگنمایی به قصد نیل به مقصود و نحوی مصادره به مطلوب است. در همه سالهایی که طرحهای مختلف ساماندهی حجاب اجرا شده دستکم راقم این سطور درباره تعرض به خانواده امر و نهیشوندگان چیزی نشنیده و حتی درباره هتک حرمت و آبرو بیشتر شاهد تندی با آمران و ناهیان بوده است. از این جهت اولا کثرت اتفاقات و ثانیا هتک حرمت و تعرض موضوع نامه جداً مورد تردید است.
3 - «مواد زیادی از این قانون نهتنها غیرقابل اجرا که از نظر ثمربخشی در امر مقدس عفاف و حجاب درست نتیجه عکس خواهد داد...»؛ این بخشی از بند سوم نامه است که پیش از هر چیز خود متناقض است. اولا با توجه به موارد صدرالذکر، ظاهرا باید در آشنایی نویسنده به مفهوم قانون و علم حقوق تشکیک کرد و ثانیا به فرض صحت این ادعا، صرف انس و آشنایی یک نفر متر و معیار قابل اجرا یا غیرقابل اجرا بودن یک قانون نمیتواند باشد. از طرفی چطور میشود از ثمربخشی مواد قانونیای گفت که به تصریح مدعی قابل اجرا نیست؟ به عبارت دیگر، مدعی یا مواد زیادی از این قانون را قابل اجرا نمیداند که در این صورت بحث از «ثمربخشی» منتفی است؛ یا اگر ثمربخشی در کار است، ولو نتیجه یا نتایج مطلوب نویسنده نباشد، ادعای غیرقابل اجرا بودن قانون باطل است. از طرفی معلوم نیست که نویسنده با چه مقدماتی به این رسیده که یکی از نتایج این مواد غیرقابل اجرا، «تنفر نسل جوان از آموزههای دینی و ترک ناخواسته وطن» است! به نظر میرسد این ادعا نیز از قبیل نظرسازی برای جامعه است؛ و الا مجتهد حقوقدان صاحب کرسی و نظر میتواند به جای کلیگویی و آیه یأس خواندن، نقایص مواد قانونی مورد اشاره را تذکر دهد.
4 - روشن است پوشش اسلامی حکم صریح دینی است که به نظر قاطبه مراجع و علما لازمالاجرا است؛ هر چند در حدود آن اختلافاتی وجود دارد. انتظار این است که نویسنده نامه به عنوان رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران که سوابق علمی و مدیریتی متعددی را در کارنامه دارد و به سلاح دانش و تجربه مجهز است، به جای نامهنگاریهای نمادین و طرح مطالب کلی و ایجاد رعب و وحشت در جامعه و نظرسازی برای دولت و نسل جوان، با نقد علمی و حسابشده به جرح و تعدیل قوانین کمک کند. نویسنده بهدرستی در نامه اشاره میکند که تغییر در وضع پوشش از «طریق فرهنگی» ممکن است اما کسی نمیداند که منظور او از این عبارت چیست و دقیقا چه باید کرد. به عبارتی، اگر حجاب اسلامی حکم الهی و در جامعه اسلامی لازمالرعایه است، چطور و از چه طریق و با چه ابزارهایی میتوان به بهبود آن کمک کرد؟
رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم چه ایده جایگزینی در مقابل قانون اخیر دارد و چه طریقی را برای پاسخ به مطالبه جامعه در این باره توصیه میکند؟
5 - نویسنده در بند چهارم نامه به مراجع یادآوری میکند که تذکراتشان به مقامات، درباره خودداری از «چوب و فلک» در مساله حجاب افاقه نکرده و آنها با تصویب این قانون خلاف منویات مرجعیت عمل کردهاند. این بخش از نامه اگرچه بیشتر رنگ و بوی «چغلی» دارد اما ظاهرا نویسنده میخواسته اولویت کار فرهنگی را متذکر شود. احتمالا رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم برخی توصیههای سابق و اخیر مراجع به مسؤولان را به «طریق فرهنگی» تعبیر کرده و تصویب قانون را «چوب و فلک» و خلاف این توصیهها میداند. اولا راقم این سطور ندیده یا نشنیده است که کسی از مراجع معظم، مسؤولان را از تصویب قانون درباره حجاب منع کرده باشد و از این بابت نمیتوان توصیه به پرهیز از چوب و فلک را به منع از قانونگذاری تعبیر کرد. ثانیا همین مراجع معزز تقلید بارها به طرق مختلف نسبت به وضع حجاب در جامعه تذکر داده و خواستار «ساماندهی» آن شدهاند که ظاهرا نویسنده نامه به آنها توجه ندارد. از آنجا که راقم این سطور معنای ساماندهی بدون ضابطه و قانون و از «طریق فرهنگی» را نمیداند، عاجزانه خواهش دارد رئیس محترم گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران طریق مذکور را تبیین کرده و نشان دهند. ثالثا کار فرهنگی نیاز به چارچوب و ضابطه دارد و بخش عمده قانون مورد بحث، ماموریتهای فرهنگی به دستگاهها و سازمانهای مختلف است و از این نظر احتمالا دغدغههای نویسنده نامه به مراجع را نیز مرتفع میسازد.
توصیههای مراجع درباره چوب و فلک مورد نظر نویسنده نامه نیز احتمالا ناظر به حواشی ایجادشده پیرامون حضور گشتهای پلیس بود که در این قانون ظاهرا خبری از آنها نیست. فارغ از این موارد به نظر میرسد کنشهایی از این قبیل، بیش از آنکه از دین و آیین و نظام و کشور دفع خسارت کند، اخلال در روند اداره کشور را تدارک میکند. فضاسازی علیه قانون در حالی که مسیر جرح و تعدیل و اصلاح آن مشخص است، زمینه اختلافات سیاسی و اجتماعی را فراهم و کار مجریان قانون را دشوار میکند. از این نظر انتظار میرود دستکم اهالی علم و نظر به جای اقدامات نمادین، با گشودن راه نقادی و نظرورزی، نقاط ضعف و قوت قوانین را نشان داده و در مسیر اداره کشور مددرسان نظام حکمرانی باشند.
ارسال به دوستان
عربستان از عهده تأمین مخارج سرسامآور پروژه نئوم برنیامده و آن را به شکل محسوسی تقلیل داده است
سنگ واقعیت به شیشه رؤیافروشی
کیاوش کلهر: پروژه «نئوم» سعودی آینهای برای راستی و صدق کارکرد پروژه دروغ بزرگ گوبلز بود. بن سلمان نشان داد با دروغ بزرگ و تصویرهای خیالی، میتوان تئاتری سیاسی روی صحنه بینالملل اجرا کرد که خوب فروش خواهد کرد اما پشت صحنه ماجرا به قرار صحنه اجرا نیست. بنسلمان چنان «چشماندازی» از یک رویای بزرگ ساخته که حتی محل تحلیل و نظر رسانهها و مهمترین سایتهای تحلیلی نیز شد. «چشمانداز سعوی» برای سال 2030 بهسرعت با بازسازی رسانهای چهره حکومت سعودی و بنسلمان و با رپرتاژ تحلیلی و خبری برای پروژه 2030 که ابرپروژه «نئوم» بخش بزرگی از این تصویر بود، بدل به یکی از نمادهای تغییرات بزرگ در خاورمیانه و در بین تحلیلگران خارجی شد. برای مثال کمی کمتر از یک ماه پیش، کریم سجادپور، نویسنده دورگه ایرانی - آمریکایی، در مجله معتبر فارن پالسی، رپرتاژی از پروژه بنسلمان برای سعودی نوشت و در آن گزارش تلاش کرد با قیاس میان وضعیت ایران و چشمانداز توسعه ایران در آینده با چشمانداز توسعه سعودی تا سال 2030، نتیجهای رپرتاژی برای دربار سعودی بگیرد. سجادپور در آن مقاله، کوشید نشان دهد پروژههایی مانند بیتوجهی به مساله فلسطین و عادیسازی روابط با اسرائیل، زدودن اسلامگرایی از عربستان و پروژه توسعهای نئوم، نشانههایی روشن از افق آینده سعودی در منطقه خاورمیانه است. در میان ایرانیان نیز هستند و بودند بسیارانی که رعب تصاویر و سحر رویاهای سیاسی و اقتصادی در عربستان برایشان به قدری بالا و اثرگذار بود که هنگام قیاس گرفتن از وضع میان ایران و سعودی، حتما به پروژههای توسعهای در سعودی مانند نئوم به عنوان یکی از مصادیق توسعه در عربستان اشاره میکردند. رفته رفته در میان بخشی از ایرانیان و در میان رسانههای جهان، سعودی با اجرای پروژههای بزرگ و تلاش برای بازسازی چهره خود، بدل به الگویی نوین از رفرم و اصلاح سیاسی از بالا شد. بنسلمان بخوبی درک کرده بود و میکند که برای اصلاح چهره حکومتی مثل سعودی، نیاز به تصویر دارد. اصلاحات و رفرم، نیاز به ایماژی دارد که فاهمه عمومی با ارجاع به آن ایماژ به درکی از تفاوت برسد و بتواند میان وضع اکنون، آینده و گذشته یک کشور قیاس بگیرد. این نیاز به تصویر در هیچکدام از فرآیندهای توسعه، بخوبی و کیفیت سازهها و عملیاتهای عمرانی، پاسخ نمیگیرد. سازههای بزرگ، معماریهای مدرن و پروژههای سازندگیای که شبیه جهان آینده فیلمهای هالیوودی باشند، هنوز هم برای باورپذیری توسعه بسیار کارآمدند. با این فرمول، پروژه نئوم سعودی، به پیشانی و تصویر بزرگ مقیاس توسعه سعودی بدل شد.
* پروژه نئوم چیست؟
نئوم پروژهای بلند پروازانه برای ساخت یک شهری با شمایل شهری از آینده در کرانه دریای سرخ است که این شهر پیشانی مهمی به نام LINE دارد؛ طرحی که بر اساس آن شهری به طول 170 کیلومتر با ساختمانهای آینهای بلند ساخته میشود. برآورد میشود ارزش کل این پروژه که مجموعهای از شهرهای صنعتی، توریستی و نوآورانه را شامل میشود، به عدد بزرگ 500 میلیارد تا 1.5 تریلیون دلار برسد. شهر LINE بر اساس گفتههای طراحان آن شامل ساختمانهای آینهای بلند، حملونقل سریع و فناوریهای هوشمند برای زندگی پایدار است. هدف آن هم ترکیب نوآوری و سبک زندگی مدرن در محیطی بدون خودرو و انتشار کربن صفر است.
حالا اما به نظر میرسد سنگ بزرگ واقعیت به آینههای کشیده پروژه نئوم میخورد. از ابتدای امسال گزارشهای متعددی در رسانههای بینالمللی نوشته شد با محوریت از دور یا اولویت خارج شدن پروژه نئوم برای سعودی که در این گزارش، میخواهیم بخشهایی از آنها را باهم مرور کنیم.
مجموعه این گزارشها در رابطه با نئوم سعودی، از 2 سال پیش با خبرهایی در رابطه با مرگهای گسترده کارگران در این پروژه آغاز شد اما از ابتدای امسال، سمت و سوی رپرتاژها و اخبار به سمت عدم امکان فنی اجرایی شدن این پروژه حرکت کرده است. رسانه بلومبرگ ابتدای امسال در گزارشی ادعا کرد پروژه «خط» که قرار بود 1.5 میلیون نفر را در خود جای دهد، به ابعاد میزبانی از حدود 300 هزار نفر تقلیل یافته است. این رسانه در رابطه با محدودیتهای اجرایی این طرح نوشت: «مقامات سعودی پیشتر اعلام کرده بودند پروژه «خط» در مراحل مختلف ساخته خواهد شد و در نهایت قرار بود 170 کیلومتر از بیابان را پوشش دهد اما به دلیل تغییرات اخیر، اکنون پیشبینی میشود تنها 2.4 کیلومتر از این پروژه تا سال 2030 تکمیل شود. این تغییرات به محدودیتهای مالی و کاهش پیشرفت پروژه مربوط میشود».
همزمان با این گزارش رسانه بلومبرگ، سرویس جهانی بیبیسی هم در گزارش مفصلی، به وضعیت فجیع ساکنان بومی مناطقی در حال ساختوساز در کرانه دریای سرخ پرداخت و این پروژه را پروژهای مهلک و کشنده که با تهدید به مرگ پیش میرود، توصیف کرد و نوشت: «یکی از ساکنان محلی با نام عبدالرحیم الحویطی، پس از انتشار ویدئوهایی در اعتراض به تخلیه اجباری، به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد. دولت سعودی ادعا کرد که او به نیروها تیراندازی کرده است اما سازمانهای حقوق بشری معتقدند که او تنها به دلیل مقاومت در برابر تخلیه کشته شده است، همچنین حداقل ۴۷ نفر دیگر بازداشت شدهاند که برخی به اتهامات تروریستی محکوم شدهاند و ۵ نفر از آنها در صف اعدام هستند. یک افسر اطلاعاتی پیشین سعودی به بیبیسی گفته است که به او دستور داده شده بود ساکنان قبایل محلی را برای ساخت پروژه لاین تخلیه کند. این دستور شامل مجوز استفاده از زور معطوف به کشتن برای تخلیه افرادی بود که مقاومت میکردند. تحلیل تصاویر ماهوارهای نشان داده است خانهها، مدارس و بیمارستانهای 3 روستا کاملا نابود شدهاند. ساکنان محلی نیز گزارش دادهاند که غرامتهای وعده دادهشده پرداخت نشده یا بسیار کمتر از حد انتظار بوده است». با کمی فاصله از این گزارشها، بحثهایی از وضعیت نیروهای کار در این پروژه به محافل عمومی درز کرد که عموم این بحثها، با محوریت وضعیت اسفناک کارگران درگیر در این پروژه و کشتار بیرحمانه آنان در محیط کارگاهی بود. وحشتناکترین گزارشی که از وضعیت کارگران در پروژه نئوم منتشر شد، گزارش ITV بود که نوشت «بیش از 21,000 کارگر هندی، بنگلادشی و نپالی از سال 2017 در عربستان سعودی در جریان پروژههای مختلف چشمانداز 2030 سعودی جان خود را از دست دادهاند. کارگران همچنین میگویند که آنها «بردههای محبوس» و «گدایان» هستند. گزارشهایی نیز از ساعات کاری غیرقانونی و نقض حقوق بشر منتشر شده است. بیش از 20,000 نفر از بومیان منطقه نیز بهطور اجباری از منطقه اخراج شدهاند تا راه برای نئوم باز شود».
رسانه میدل ایست آی، ماه گذشته به بهانه کنار گذاشته شدن مدیر اجرایی پروژه نئوم، به بررسی آخرین تغییرات در رابطه با این چشمانداز بلندپروازانه پرداخت. این رسانه در رابطه با آخرین وضعیت نئوم نوشت: «مدیرعامل پروژه نئوم، ناظمی النصر، به همراه چند مدیر دیگر از سمت خود کنار رفتهاند. پروژه نئوم که یکی از برنامههای بلندپروازانه محمد بن سلمان برای کاهش وابستگی اقتصادی عربستان به نفت است، با مشکلات جدی مواجه شده است. انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ فقط 2.4 کیلومتر از پروژه تکمیل شود و جمعیت پیشبینیشده بشدت کاهش یافته است. عربستان سعودی به صورت مستمر و برای سالها به درآمدهای نفتی نیاز دارد. صندوق بینالمللی پول محاسبه کرده است که این کشور برای متوازن نگهداشتن بودجه خود نیاز دارد قیمت نفت برای مدتها روی قیمتی نزدیک به 100 دلار بایستد، در حالی که قیمت نفت الان نزدیک 20 دلار با این میزان فاصله دارد. عربستان سعودی در جذب سرمایهگذاران خارجی نیز ناکام مانده است. اگرچه بانکداران غربی و مدیران ارشد شرکتهای سرمایهگذاری برای مذاکره و انجام معاملات به این کشور آمدهاند، تمایلی به سرمایهگذاری در پروژههای بسیار بلندپروازانهای مانند نئوم نشان ندادهاند».
زمزمههای عدم تناظر این رویافروشی بنسلمان با واقعیتهای روی زمین، در رسانه میدل ایست مانیتور هم به گزارش درآمد و این رسانه نوشت که با توجه به تخمین هزینه و عدم امکان این تخمین، سعودی فعلا بر قابلیتهای ورزشی پروژه نئوم تمرکز دارد تا تکمیل بخشهای جاهطلبانه آن مانند شهر خط. این رسانه نوشت: «هزینه اولیه آن 500 میلیارد دلار برآورد شده بود اما تخمینها برای ساخت «لاین» به تنهایی به بیش از یک تریلیون دلار رسید. به همین خاطر عربستان سعودی با تمرکز بر بخشهایی از پروژه نئوم که برای میزبانی از رویدادهای ورزشی جهانی ضروری هستند، برنامههای اولیه جاهطلبانه خود را کاهش داده است. این تصمیم به دلیل افزایش هزینهها و فشار اقتصادی ناشی از قیمت پایین نفت اتخاذ شده است. استعفای مدیر اجرایی، ناظمی الناصر هم تا حدی به دلیل عدم دستیابی به اهداف کلیدی بوده است».
ارسال به دوستان
شوک در شبهجزیره کره؛ رئیسجمهور کرهجنوبی حکومت نظامی اعلام کرد مجلس توسط ارتش اشغال شد
گره در کار کره
رهبر اپوزیسیون: یون دیگر رئیسجمهور قانونی جمهوری کره نیست
گروه بینالملل: رئیسجمهور کرهجنوبی دیروز در این کشور حکومت نظامی اعلام کرد. در پی این فرمان، پارلمان این کشور محاصره شد و نهادهای دموکراتیک در آن به حالت تعلیق درآمد. یون سوک یول، رئیسجمهوری که از سال 2022 به عنوان رهبر حزب «قدرت مردم» وارد کاخ آبی سئول شده، در یک سخنرانی تلویزیونی غافلگیرکننده اعلام کرد حکومت نظامی برای پاسداری از کشورش در برابر اپوزیسیون است که او آنها را نیروهای کمونیست کرهشمالی و عناصر ضددولتی خوانده است. اعلام حکومت نظامی در این کشور که نزدیکترین پایگاه نظامی آمریکا به چین در شرق آسیا محسوب میشود، در پی اختلاف حزب حاکم و ائتلاف اکثریت مجلس ملی به رهبری حزب لیبرال- دموکراتیک بر سر لایحه بودجه سال آینده است. به گزارش خبرگزاری رسمی یونهاپ، حتی حزب خود رئیسجمهور هم در کنار ائتلاف احزاب اپوزیسیون با اعلام حکومت نظامی مخالفت کرده است. لی جائه میونگ، رهبر حزب لیبرال - دموکراتیک و نامزد آخرین انتخابات ریاستجمهوری نیز اعلام کرد یون دیگر از این پس رئیسجمهور قانونی جمهوری کره نیست. او به عنوان رهبر اپوزیسیون از همه نمایندگان حزبش خواست در ساختمان مجلس ملی گرد هم آیند و از مردم نیز خواست جلوی پارلمان جمع شوند. حتی رهبر حزب قدرت مردم که«یون سوک یول» عضو آن است، کار رئیسجمهور را غلط دانست و گفت حزبش مانع آن خواهد شد.
با این حال از دیروز مسیر دسترسی به ساختمان مجلس در سئول توسط ارتش مسدود و فعالیت احزاب سیاسی طبق قانون وضعیت اضطراری، ممنوع اعلام شد.
محبوبیت یون، رئیسجمهور کرهجنوبی به دلیل چند جنجال و رسوایی در نظرسنجیها پایین آمده بود. دستکاری در بازار سهام و هدیه گرفتن یک کیف دستی گران توسط همسرش از جمله جنجالهای مربوط به رئیسجمهور بوده که ماه گذشته او را مجبور به عذرخواهی کرد با این حال در ماههای اخیر به خاطر مخالفت اکثریت مخالف مجلس، یون در تصویب قوانین مورد نظر دولتش مشکل داشت. او در نهایت دیروز بعدازظهر مخالفان را به سیطره بر پارلمان، انجام فعالیتهای مخالف با حکومت، هماحساسی با کرهشمالی و فلج کردن دولت کرهجنوبی متهم کرد.
متعاقب این اتفاق ژنرال «پارک آن سو» به فرماندهی حکومت نظامی منصوب شد. در ادامه ورودی ساختمان پارلمان در سئول توسط ارتش محاصره شد و بالگردها بر فراز آن به پرواز درآمدند. دلیل این کار مانع شدن از ورود نمایندگان به صحن مجلس اعلام شد، چرا که طبق قانون کره جنوبی، اگر اکثریت مجلس رای به مخالفت با حکومت نظامی دهند، دولت باید آن را لغو کند.
از 300 نماینده پارلمان، 190 نماینده در داخل مجلس هستند و همگی به طرحی که خواستار لغو حکومت نظامی بود رای مثبت دادند.
به دنبال این اقدام سیاسی، سربازان ارتش با شکستن درها و پنجرهها به زور وارد ساختمان مجلس شدند و احتمال میرود نمایندگان توسط نظامیان بازداشت شوند.
حضور نظامیان در سطح شهر سئول طی سالهای اخیر بیسابقه است.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با حجتالاسلاموالمسلمین سیدرضا تقوی به مناسبت شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا(س)
نماد دفاع از ولایت
سمانه معارف: تجلیل از حضرت فاطمه زهرا(س) فقط این نیست که این وجود مبارک، دختر گرامی پیامبر اکرم(ص) بوده است، ولو همین عنوان، خود به تنهایی یک مقام بسیار بالاست، بلکه آن حضرت دارای فضایل بسیار والایی بودند که اگر ساعتها انسان بگوید و صدها کتاب بنویسد، باز هم قطرهای از آن را نمیتواند بیان کند. حضرت فاطمه(س) جوهره اصلی دیانت و شیعه بودن ما است.
همه ما باید در تمام سال بویژه در این ایام، سعی کنیم معرفتمان نسبت به حضرت زهرا(س) بیشتر شود. اگر ما از شناخت حضرت زهرا(س) و عزاداری بر آن حضرت فاصله داشته باشیم، خسارتی بسیار بزرگ و جبراننشدنی است.
سعی کنیم در ایام فاطمیه و شهادت جانسوز آن حضرت، از آن وجود مقدس استمداد کنیم تا بتوانیم حضرتش را بیشتر بشناسیم و سپس به مردم بشناسانیم که حیات طیبه و سعادت ابدی، مرهون این شناخت و معرفت است. به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها با حجتالاسلاموالمسلمین سیدرضا تقوی، نماینده پیشین مجلس و رئیس سابق شورای سیاستگذاری ائمه جمعه گفتوگو کردیم.
***
* شاخصههای زندگی سیاسی و اجتماعی و شخصی حضرت فاطمه را با توجه به شرایط زمان و مکان و تحولات سیاسی و اجتماعی آن روز معرفی و تحلیل فرمایید.
حضرت زهرا(س) در میان اهل بیت عصمت و طهارت جایگاه بسیار بالایی دارد، به یک معنا همه معصومان از جمله پیامبر اعظم(ص) و امیر مومنان حضرت علی(ع) و همچنین فرزندان این بانوی بزرگوار خود را مدیون صدیقه طاهره میدانند. وقتی سخنان ائمه(ع) را مورد بررسی قرار میدهیم، هر کدام به شکلی این بانو را تجلیل میکنند و معتقدند صدیقه طاهره از نور عظمت الهی خلق شده است. امام صادق(ع) میفرمایند: «لأنالله عزوجل خلقها من نور عظمته؛ خداوند حضرت زهرا(س) را از نور عظمت خود آفرید».
بخشی از ویژگیها و امتیازاتی که امیر مومنان علی(ع) دارد و مورخان در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت کردهاند، این امتیازات مربوط به صدیقه طاهره(س) است و یکی از افتخارات حضرت علی(ع) این است که همسری چون حضرت زهرا(س) دارد؛ در حقیقت همسری و پیوند ازدواج حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) را خداوند امضا کرد و به پیغمبر اکرم(ص) فرمود، چرا که حضرت فاطمه(س) همشأن و همتراز حضرت علی(ع) است و اگر علی(ع) نبود، همسری در حد و اندازه و شأن حضرت زهرا(س) نبود.
* حضرت زهرا(س) چه نوع سبگ زندگیای داشتند؟
شعار حضرت زهرا(س) این است: «رضیتُ بما رضیالله وَ رَسولُهُ؛ آنچه خدا و رسولش رضایت دارند، من همان را میپسندم و بدان عمل میکنم». یعنی زندگی صدیقه طاهره و رفتار و کردار حضرت همیشه متناسب با رضایت خدا و رسول است. در عرفان اسلامی مقام رضا و رضایت یک مقام برجسته است. کسی که به این مقام برسد، به مقام بالایی رسیده و صدیقه طاهره در این مقام است و میفرمایند من به آنچه رضایت خداوند و پیغمبر خداوند در آن است، عمل میکنم. سبک و روش زندگی حضرت زهرا(س) بر اساس رضایت الهی بود و همیشه یکی از دعاهای حضرت این بود: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِما تُجیبُنی [بِهِ] حینَ اَسْئَلُکَ فَاَجِبْنی یا اَللّهُ؛ خدایا یکی از درخواستهای من فاطمه این است که آنچه تو دوست میداری و آنچه رضایت تو در آن است، من در همان مسیر باشم و حرکت کنم». به قول سعدی که میگوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
صدیقه طاهره یک چنین موقعیت و مقامی دارد و وقتی به این مقام میرسد، شخصیت و نورانیتی مییابد که چشم حقیقتبین میتواند آن مقام، شخصیت و موقعیت را ببیند، لذا پیغمبر اکرم(ص) وقتی فاطمه به دیدنشان میآمد از جا بلند میشدند و به استقبال فاطمه(س) میرفتند.
وقتی حضرت زهرا(س) به دیدار پیامبر(ص) میآمدند و به رسول اکرم اطلاع میدادند که فاطمه(س) وارد منزل شد، پیامبر(ص) بلند میشدند و به استقبال ایشان میرفتند. این امر بیانگر شخصیت حضرت زهرا(س) است. پیغمبر اسلام میفرمایند: «ففاطمه حوراء انسیه و کلّما اشتقت الی رائحه الجنّه شممت رائحه ابنتی فاطمه علیهاالسلام؛ هر زمان مشتاق بهشت میشوم و میخواهم نسیم بهشتی را استشمام کنم، زهرایم را میبوسم و میبویم. از زهرا من بوی بهشت را استشمام میکنم». حضرت فاطمه(س) به مقام رضا و رضوان الهی رسیده و حضرت همیشه و در همه مسائل رضایت و خواست خداوند را طلب میکردند؛ این سیره مهم را همه مورخان و سیرهنویسان اعم از شیعه و سنی در ارتباط با زندگی حضرت زهرا(س) نوشتهاند و تأیید میکنند.
جالب این است که آنقدر مقام حضرت زهرا(س) والا و بالاست که حضرت علی(ع) که خود افتخار بشریت و امت اسلامی هستند و همواره مورد حمایت و چشم و دل پیامبر اسلام(ص) بودند، درباره حضرت فاطمه(س) میفرمایند: منِ علی با همه عظمت و با همه سوابق مجاهدتها و فداکاریهایی که در راه اسلام داشتم، به فاطمه و پدر فاطمه افتخار میکنم.
* مهمترین و بارزترین اقدام تربیتی حضرت زهرا(س) که الگوبرداری از آن نیاز امروز است را بفرمایید.
کربلا بسیار دارای عظمت است و گمان میکنم جامعه ما کم و بیش با عظمتها و ارزشهای والا و جوشیده از خون شهدای کربلا آشناست، چون مردم ما این ویژگی و خصلت را داشتند که همیشه پای منبرها بودند و منبریها و روحانیت و علما، کربلا را برای آنها تشریح کردند. حادثهای با عظمتتر و بزرگتر از کربلا در تاریخ اسلام نداریم اما در همین کربلا و عظمتی که حضرت حسین بن علی(ع) دارند، حضرت روز عاشورا میفرمایند: من هر چه دارم از مادرم دارم. وقتی ابنسعد که فرمانده لشکر یزید و یزیدیان بود، مدام به امام حسین(ع) اصرار میکرد بیعت کند، حضرت سیدالشهدا فرمودند: من نمیتوانم با یزید بیعت کنم، دست پاک و مطهر من در دست پلشت و پلید یزید قرار نمیگیرد، چرا که در دامن مادری مثل صدیقه طاهره پرورش یافتم و آن دامن به گونهای مرا تربیت کرده و شخصیت مرا ساخته و شکل داده که من مجسمه طهارت هستم و پاکی و پاکیزگی از وجودم میجوشد، هیچگاه آلوده نشدهام و این تربیت من بوده است، لذا نمیتوانم با نجاست، پلیدی و پلشتی کنار بیایم.
اینجا نکات تربیتی بسیاری وجود دارد که میتوانیم از آن برای امروز استفاده کنیم. بنابراین امام حسین(ع) آزادگی خود را مدیون دامن پاک فاطمه(س) میدانند و به معنای دیگر کربلا با همه ویژگیها و بزرگیها و بزرگمنشیهایش محصول تربیتهای حضرت زهرا(س) است.
* زندگی کوتاه آن بانوی بزرگوار چگونه بود؟
زندگی حضرت زهرا(س) به چند فصل تقسیم میشود؛ یکی دوران کودکی و نوجوانی و قبل از ازدواج که در خانه پیغمبر و با حضرت محمد مصطفی(ص) و در مکه بودند. زحمات، فشارها و اذیتهای کفار قریش نسبت به خاندان پیامبر(ص) بویژه راجع به شخص رسول گرامی اسلام بسیار بود. سپس به مدینه هجرت کردند تا روزی که به خانه حضرت علی(ع) رفتند. دوره خانهداری حضرت زهرا(س) و مشارکت ایشان با حضرت علی(ع) در اداره زندگی و تربیت فرزندان، یک دوره بسیار عجیب و شکوهمند است. حضرت زهرا(س) عمر چندان طولانی نکردند و 9 سال در خانه امیر مومنان بودند و ۴ فرزند داشتند، این دوره بسیار پر فراز و نشیب بود.
پیغمبر(ص) در مدینه حکومت تشکیل دادند و جنگهای متعددی داشتند و امیر مومنان علی(ع) نیز همیشه در کنار پیامبر(ص) در جنگها شرکت کردند. وقتی پدر و بزرگ خانواده به عنوان یکی از ارکان خانواده در میدانهای هولناک شرکت میکند، خانواده در وضعیت و شرایط سختی قرار میگیرد. خداوند به همه خانوادههای شهدای ما صبر دهد که ما هر چه داریم از برکت شهدا داریم؛ مردان غیوری که در این زمان، از اسلام، ولایت و ارزشهای اسلامی دفاع میکنند و یک جبهه بزرگ و عظیمی را در برابر استکبار جهانی و جهانخواران ایجاد کردهاند. این مجاهدان در صحنه خیلی عظیم و بزرگ هستند و در فرهنگ انقلاب تربیت شدهاند و به عنوان بازوی فعال و ارزشمند حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای کار میکنند. شرایط فعلی خانوادههای شهدا و رزمندگان را در نظر بگیرید که همیشه پدر، مادر، همسر و فرزندان منتظر هستند که خبری از عزیزانشان که در خط مقدم و صحنههای مختلف از دفاعمقدس در گذشته تا میدان نبرد در لبنان و فلسطین امروز حضور دارند و به جریان انقلاب کمک میکنند، در چه وضعی هستند. حضرت فاطمه(س) در طول دوران زندگی تا 3 ماه قبل از شهادت در چنین شرایطی زندگی میکردند. پیغمبر اکرم تا در قید حیات بودند، مسؤول حاکمیت اسلامی بودند و همیشه در معرض خطر بودند.
* حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) در عرصه تبیین چه نقشی ایفا کردند؟
مقطع پس از رحلت پیامبر(ص) یکی از مقاطع مهم زندگی حضرت زهراست. در این مدت که 75 یا 95 روز است، به اندازه ۳ قرن حادثه و مطلب وجود دارد که این مقطع تاریخی را مسلمانان بویژه شیعیان اهل بیت(ع) باید بخوبی تجزیه و تحلیل و مشخص کنند نقش حضرت زهرا(س) در آن دوره چه بوده است. میتوانم بگویم آن دوران، دوران غربت امیر مومنان حضرت علی(ع) است.
* حضرت زهرا(س) در دوران غربت حضرت علی(ع) چه نقشی داشتند؟
حضرت زهرا(س) در متن مسائل حضور جدی داشتند و در این ایام غربت که همگی پشت کرده بودند و به یک معنا امیر مومنان علی(ع) را تنها گذاشته بودند، حضرت زهرا(س) قاطعانه ایستادند و از همسرشان دفاع کردند. همانطور که علی(ع) در طول 23 سال در کنار پیغمبر(ص) بودند و از ایشان دفاع کردند، فاطمه(س) هم در این ۳ ماه از علی(ع) حمایتهای بسیار شفاف کردند و مواضع کوبندهای در برابر دشمنان حضرت امیر گرفتند. در این مقطع، زندگی حضرت زهرا(س) کاملا رنگ سیاسی گرفت و این بانوی بزرگوار در میدان سیاست حضور یافتند و نقش خویش را بخوبی ایفا کردند.
* مهمترین اقدامات حضرت در آن دوره حساس چه بود؟
حضرت فاطمه زهرا(س) وظیفه خود میدانستند از ولایت حضرت علی(ع) حمایت کنند. حضرت زهرا(س) در این عرصه چند کار مهم کردند؛ نخستین کار «روشنگری و بصیرتافزایی» بود. بخشی از فعالیتهای سیاسی حضرت زهرا(س) روشنگری در حوزه سیاست بود؛ همان چیزی که امروز رهبر هوشمند و حکیم انقلاب از آن به عنوان جهاد تبیین، روشنگری و بصیرتافزایی تعبیر میکنند. در این ۳ ماه حضرت زهرا(س) یک جهاد گستره تبیینی داشتند و روشنگری کردند که جهاد تبیین همان جهاد روشنگری و بصیرتافزایی است. اوج این جهاد تبیین را در خطبه حضرت زهرا(س) میبینیم که در مسجد در برابر جمعیت خواندهاند.
در این خطبه پیامهای مختلف و فرازهای روشنگرانه فراوانی وجود دارد. اولا این خطبه روی سخنش با امت اسلام است، البته بیشتر روی خواص و نخبگان متمرکز شده، چرا که خواص و نخبگان هر جامعهای یک رسالت ویژه دارند، مسؤولیت آنها از عامه مردم بیشتر است، لذا حضرت زهرا(س) روی خواص تکیه کرده و نخبگان را مورد خطاب قرار دادهاند. حضرت خطاب به انصار و مهاجران یعنی کسانی که با پیغمبر شعار میدادند و از منافع حکومت اسلامی بزرگ شدند، رو میکنند و یادآور میشوند امروز وظیفه و رسالت آنها چیست؟ چرا علی(ع) را تنها گذاشتند؟ حضرت زهرا(س) در این خطبه و در مسجد و در برابر آن جمعیت که اکثرا مهاجر و انصار بودند، این گروه را مورد عتاب و خطاب قرار داده و میفرمایند: «یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ انْصُرُواالله فَإِنِّی ابْنَةُ نَبِیِّکُمْ وَ قَدْ بَایَعْتُمْ رَسُولَالله(ص) یَوْمَ بَایَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَکُمْ وَ ذَرَارِیَّکُمْ فَفُوا لِرَسُولِالله (ص) بِبَیْعَتِکُمْ قَالَ فَمَا أَعَانَهَا أَحَدٌ وَ لَا أَجَابَهَا وَ لَا نَصَرَهَا؛ ای مهاجران و ای انصار! خدا را یاری کنید. من دختر پیامبر شما هستم. شما در روزی که با رسول خدا بیعت کردید، متعهد شدید از آن چیزی که خود و فرزندانتان را حفظ میکنید او و فرزندانش را نیز محافظت کنید. پس حالا به بیعتتان با رسول خدا عمل کنید». اما هیچکدام از آنان پاسخ حضرت را ندادند و یاریاش نکردند.
یکی از اقدامات مهم سیاسی حضرت زهرا(س) در آن مقطع، حمایت از امیر مومنان علی(ع) بود. حضرت خطبه خواندند و روشنگری کردند و بیوفایی و عهدشکنی مهاجران و انصار را که جزو خواص جامعه بودند، به رخشان کشیدند و در تاریخ هم این عهدشکنیها ثبت شد.
نکته دیگری که حضرت فاطمه(س) در خطاب به مهاجران و انصار متذکر میشوند این بود که «چرا حال که حکومت اسلامی شکل گرفته و امکاناتی برای شما آورد، فاصله گرفتید و دنیاگرا و تجملگرا شدید». دنیاطلبی خواص هم آفتی برای هر انقلابی است. اگر خواص جامعه دنیاطلب باشند، انقلاب را به بیراهه میکشانند، چون عامه مردم معمولا به این چهرهها و شخصیتهای نامدار و مشهور نگاه میکنند و اگر به فرهنگ تبدیل شود، آن جامعه و انقلاب به نابودی کشیده میشود و حضرت به این آفت اشاره میکنند و به خواص میفرمایند: «شما سراغ عیش و نوش رفتید، رفاهطلب شدید و دیگر حاضر نیستید شانههایتان را زیر بار سنگین سختیها ببرید».
نکته دیگری که حضرت به آن اشاره میکنند «غصب خلافت» است و میفرمایند بیتفاوتی و عهدشکنی شما رهبری را به انزوا کشانده است. در آن مقطع حضرت زهرا(س) با همه توان به میدان آمدند و از ولایت امیر مومنان علی(ع) دفاع کرد و تحریفی که کرده بودند را یادآور شدند و فرمودند: آیا شما روز غدیر را فراموش کردهاید که پیغمبر در برابر آن جمعیت عظیم، علی(ع) را به عنوان جانشین پس از خود معرفی کردند و فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»؟ بنابراین یکی از اقدامات حضرت زهرا(س) این بود که این افراد را به سوابق خود بازگرداند و اینکه چه بودند و چه شدند.
حضرت زهرا(س) با جریان نفاق و منافقین نیز بشدت مقابله کردند. بعد از رحلت پیامبر(ص) منافقین و جریان نفاق که نفوذی بودند، اقداماتی علیه اسلام کردند. امروز هم این نفوذیها در میان امت اسلام حضور دارند و شعار مسلمانی میدهند، مانند داعشیها و تکفیریها و امروز هم تحریرالشام که روی پرچمشان «لاالهالاالله» مینویسند و در حالی که حتی یک گلوله هم به سمت رژیم صهیونیستی که قصاب فلسطینیها در غزه شده و حمام خون راه انداخته، شلیک نکردند، بار دیگر سوریه را ناآرام کردند، چون دستشان در دستان خونآلود اسرائیلیهاست.
* برای آنکه امروز فاطمی باشیم، چه باید کنیم؟
حضرت از طرق مختلف در مسیر دفاع از ولایت گام برداشتند. ایشان تمام همت خود را در طول ۳ ماه پس از رحلت پیامبر(ص) در دفاع از ولایت به کار بستند؛ حتی گاهی که عرصه بر حضرت زهرا(س) تنگ میشد و میدان سخنرانی و روشنگری نبود، حضرت با گریههایشان روشنگری می کردند.
امروز نیز اگر میخواهیم فاطمی زندگی کنیم، باید دقت داشته باشیم سرلوحه زندگی صدیقه زهرا(س) دفاع از ولایت است. سرلوحه زندگی حضرت زهرا(س) مقابله با جریان نفاق و نفوذیهاست. اگر بخواهیم فاطمی زیست کنیم و فاطمی بمیریم، باید نسبت به جریانهای حول و حوش خود بیتفاوت نباشیم. حضرت زهرا(س) از آغاز زندگی تا پایان دوره زندگی پرافتخارشان همیشه در صحنه بودند، هیچگاه صحنه را ترک نکردند، امروز نیز پیروان حضرت زهرا(س) باید همیشه در صحنه باشند. باید بررسی کرد در چه صحنههایی نیاز وجود دارد، یک زمانی صحنههای علمی است که باید حاضر باشیم و صنعت هستهای را به چرخش در بیاوریم. یک وقت صحنه، صحنه مالی و اقتصادی است و باید تحریمها را دور بزنیم و با همه وجود سرمایه را به میدان بریزیم و چرخهای صنعت را بچرخانیم و اشتغال ایجاد کنیم تا مشکلات اقتصادی جامعه حل شود. یک وقت صحنه، صحنه فرهنگی است و باید به صحنه بیاییم و با سرودها و شاعرانهها این صحنه را گرم کنیم، فیلمسازان با فیلمهای بسیار خوب و پرمحتوا این صحنه را گرم کنند. یک زمانی صحنه خطابه است و باید از فراز منبرها فریادمان را بلند کنیم و این صحنه را همچنان گرم نگه داریم. یک زمان صحنه، صحنه جهاد و مجاهدت با توپ و تانک و اسلحه است و باید آن صحنه را گرم کرد، بنابراین انقلاب صحنههای مختلفی دارد. آنهایی که امروز به مردم لبنان، غزه و فلسطین کمک میکنند و خانه، ماشین و جواهرات خود را هدیه میدهند، در صحنه حضور دارند و غایب نیستند. نباید صحنه را فقط خط مقدم جبهه و توپ و تانک بدانیم، هر جایی که ما بتوانیم و نیاز باشد و مرزبان انقلاب و ارزشهای اسلامی یعنی رهبر بزرگوار انقلاب راهنمایی و ارشاد کنند، ما باید در آن صحنه حاضر باشیم. ملت ما نشان داده در صحنه حضور دارد و این تبلیغات و یاوهسراییها و شیطنتهایی که در فضای مجازی انجام میشود، برای اینکه روحیه مردم ما را تضعیف کند، چندان اثرگذار نبوده است. در این جنگ فرهنگی باید دست به دست هم دهیم و توطئهها و نقشههای دشمنان را خنثی کنیم.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از سیگنال رئیسجمهور به جامعه درباره افزایش قیمت سوخت در 1404
گرانی با رمز یارانه پنهان
* دولت به جای استفاده از سیاستهای غیرقیمتی برای حل ناترازی بنزین، سادهترین راه یعنی افزایش قیمت را انتخاب کرده است
گروه اقتصادی: دولت چهاردهم بارها افزایش قیمت بنزین را تکذیب کرده است اما سخنان دوشنبه شب رئیسجمهور در کنار شواهد، نشان میدهد احتمالا دولت در حال فراهم کردن مقدمات افزایش قیمت حاملهای انرژی، بویژه بنزین است. اخیرا واردات بنزین سوپر توسط بخش خصوصی آزاد شده و میزان سقف سوختگیری در تهران نیز کاهش یافته است.
این روزها مساله قیمت بنزین به عنوان یکی از موضوعات اصلی در بخش اقتصادی رسانههای کشور مطرح است. رسانهها بارها به این موضوع پرداختهاند و هر بار نیز مسؤولان اجرایی کشور نکاتی را در این زمینه بیان کردهاند. شامگاه دوشنبه هم مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم به طور صریح در این باره سخن گفت.
پزشکیان در رابطه با افزایش قیمت بنزین گفت: «ما با ناترازیهای بدی مواجهیم. ما ناترازی گاز، برق، آب، پول و محیطزیست داریم و هر کدام ممکن است با بحران مواجه شود». وی در پاسخ به سوالی با مضمون اینکه مجلس اجازه افزایش قیمت بنزین در سال آینده را نمیدهد و به واردات بنزین هم در ۱۴۰۴ هیچ ارزی اختصاص نخواهد داد، اذعان کرد وقتی ارزی برای واردات نباشد، بنزین هم گران میشود.
* مالیات پنهان در برابر یارانه پنهان
اگرچه هنوز سیاست مشخصی برای اصلاح وضعیت موجود در نظر گرفته نشده است اما محافل کارشناسی معتقدند دولت برای اصلاح این وضعیت یا باید شیوه سهمیهبندی را تغییر دهد یا اینکه سهمیهبندی با شرایط فعلی ادامه پیدا کند اما نرخ جدید بنزین وارداتی نیز به نرخهای فعلی افزوده شود. این موضوع همچنان به عنوان یکی از مسائل اصلی در بخش اقتصادی کشور مطرح است و نیاز به تصمیمگیریهای دقیق و مدبرانه دارد اما در این تصمیمگیریها باید نکاتی مد نظر قرار بگیرد.
به عنوان مثال در اقتصاد ایران، مفهوم مالیات پنهان وجود دارد اما یارانه پنهان خیر. مالیات پنهان به معنای دریافت مالیات توسط دولت از طریق خلق تورم است. وقتی دولت پول جدید چاپ میکند و میزان کالا ثابت میماند، قدرت خرید مردم کاهش مییابد و قیمتها افزایش مییابد. این فرآیند مالیات تورمی یا مالیات پنهان نامیده میشود.
منتقدان یارانه پنهان معتقدند قیمتهای پایین کالاهای اساسی، نوعی جبران مالیات پنهان از طرف دولت است. آنها میگویند نرخ ارز توسط دولتها افزایش یافته و باعث شده قیمتها از تعادل خارج شود.
دولتها با افزایش نقدینگی و خلق تورم، ابتدا مالیات پنهان از مردم میگیرند و سپس ادعا میکنند یارانه پنهان میدهند. تحلیل نرخ ارز نیز بسیار مهم است، زیرا با افزایش نرخ ارز، قیمت تمام کالاها افزایش مییابد.
* بازیگران افزایش نرخ ارز و تحمیل فشار بر مردم
بازیگران اصلی بازار ارز، شرکتهای بزرگ و قاچاقچیها هستند که نرخ ارز را تحت تأثیر قرار میدهند. افزایش مداوم نرخ ارز تورم را گسترش میدهد و فشار زیادی بر طبقات پایین وارد میکند.
بنابراین ادعای یارانه پنهان به دلیل مشکلات بازار ارز، جعلی است. با افزایش نرخ ارز، مشکلات اقتصادی حل نمیشود و تورم ساختاری افزایش مییابد. از این روند فقط دولت و شرکتهای ارزبر وارد و صادرکننده سود میبرند و با این روند فشار وارده بر طبقات پایین جامعه غیرقابل جبران خواهد بود.
* نقدی بر ادعای یارانه پنهان
محمدجواد توکلی، کارشناس اقتصاد و رئیس سابق مرکز پژوهشها در واکنش به اظهارات مقامات ارشد اقتصادی دولت درباره یارانه پنهان با اشاره به 10 دلیل نوشت:
1- مفهوم نادرست یارانه: در مقوله انرژی چیزی به مردم داده نمیشود، بلکه از آنها مبلغی گرفته میشود که ادعا میشود کم است.
2- تبدیل قیمت انرژی به دلار: قیمت انرژی به دلار تبدیل میشود، در حالی که واحد پول ملی ریال است.
3- تقسیمناپذیری یارانه ادعایی: یارانه ادعایی قابل تقسیم نیست، مگر اینکه انرژی مصرفی مردم صادر شود و دلار حاصل به مردم داده شود.
4- سیاستهای غلط کاهش ارزش پول ملی: یارانه ادعایی نتیجه سیاستهای غلط کاهش ارزش پول ملی است.
5- تأثیر بر بخش تولید: بخش زیادی از یارانه ادعایی مربوط به بخش تولید است و حذف آن باعث ورشکستگی صنایع میشود.
6- تورم ناشی از افزایش قیمت انرژی: افزایش قیمت انرژی باعث تورم میشود که بیشتر از یارانه آشکار است.
7- افزایش هزینههای حملونقل برای نیمی از جمعیت بیخودرو: افزایش قیمت انرژی باعث افزایش هزینههای حملونقل برای نیمی از جمعیت کشور میشود که خودرو ندارند.
8- عدم توانایی در رساندن منافع به جامعه هدف: با گرانی بنزین امکان مدیریت رساندن سود آن به جامعه هدف که ماشین کممصرف و حملونقل عمومی گسترده ندارد و تجهیزات آنها فرسوده است وجود ندارد.
9- تأثیر نرخ ارز بر یارانه پنهان: افزایش نرخ ارز باعث افزایش یارانه ادعایی میشود، در حالی که وضعیت رفاهی افراد تغییر نمیکند.
10- مالیات پنهان: دولت از مردم مالیات پنهان میگیرد که شاید بیشتر از یارانه پنهان ادعایی باشد.
* سناریوهای افزایش قیمت بنزین
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت اعلام کرده بحثهای کارشناسی در جریان است و دولت مردم را غافلگیر نخواهد کرد ولی از دیدگاه کارشناسی دولت یکی از راهکارهای زیر را باید دنبال کند.
* سناریوهای احتمالی
1- ادامه وضع موجود با تخصیص ارز واردات: ادامه عرضه بنزین با قیمتهای فعلی (1500 و 3000 تومان) و تأمین ارز مورد نیاز برای واردات بنزین. این سناریو به دلیل نیاز به ارز زیاد و عدم تأیید مجلس، احتمالا اجرا نخواهد شد.
2- تعیین نرخ سوم برای بنزین مازاد بر سهمیه: بنزین سهمیهای با نرخ فعلی باقی میماند و مازاد مصرف با نرخ آزاد (نزدیک به فوب خلیج فارس) عرضه میشود. این سناریو میتواند ناترازی را کاهش داده و واردات بنزین را تقریبا به صفر برساند.
3- تغییر در شیوه سهمیهبندی: سهمیههای بنزین یارانهای به افراد تعلق میگیرد و هر فرد ایرانی ماهانه 15 تا 20 لیتر بنزین سهمیهای دریافت میکند. این سهمیه میتواند به فروش برسد و بنزین خارج از سهمیه با نرخی متفاوت عرضه شود.
4- افزایش نسبی قیمت بنزین با حفظ نظام فعلی سهمیهبندی: افزایش نسبی قیمت بنزین (30 تا 50 درصد) و تعیین نرخ سوم. این سناریو میتواند ناترازی بنزین را کاهش دهد و مقدمهای برای افزایش سالانه قیمت بنزین بر اساس تورم باشد.
* سیاستهای غیرقیمتی
علاوه بر این سناریوها، اجرای سیاستهای غیرقیمتی مانند جایگزینی خودروهای فرسوده، تنوعبخشی به سبد سوخت و توسعه حملونقل عمومی نیز میتواند به کاهش و رفع ناترازی بنزین کمک کند.
مالک شریعتینیاسر، عضو کمیسیون انرژی مجلس، چندی پیش در گفتوگو با «وطن امروز» بر اهمیت ایجاد تنوع در سبد سوخت کشور تأکید کرد و گفت: این موضوع یکی از تکالیف برنامه هفتم توسعه است و ظرفیت بسیار خوبی در کشور برای این امر وجود دارد.
شریعتینیاسر با بیان اینکه عمده فشار تأمین سوخت حملونقل سبک کشور بر دوش بنزین است، افزود: توسعه سیانجی، خودروهای برقی و خودروهای الپیجیسوز (اتوگاز) میتواند تقاضای بنزین را تا حد زیادی کاهش دهد.
وی ادامه داد: امروز تولید گاز الپیجی در کشور بیش از نیاز است و مازاد داریم، بهطوری که در بسیاری از پالایشگاهها این گاز را در مشعلها میسوزانند.
وی ادامه داد: بر اساس گزارشهای رسمی، مازاد تولید گاز الپیجی که توان صادرات ندارد، سوخته میشود، در حالی که هر تن الپیجی میتواند مصرف سوخت یک خودرو در سال را تأمین کند. شریعتینیاسر تصریح کرد: خودروهایی با سوخت گاز مایع دچار مشکل هستند، زیرا قیمت آن بشدت بالا رفته است، در حالی که میتوان در کوتاهمدت بخشی از فشار مصرفی بنزین را با استفاده از الپیجی کاهش داد و نیاز به واردات بنزین را مرتفع کرد.
شریعتینیاسر با تأکید بر اینکه سبد سوختی کشور باید متنوع شود، گفت: پالایشگاهسازی و افزایش ظرفیت پالایشگاههای فعلی، حذف خودروهای فرسوده، واردات خودروهای کممصرف و برقی در کنار استفاده از ظرفیت الپیجی و سیانجی راهکارهایی برای کاهش مصرف بنزین است. همه اینها باید با هم اجرایی شود و مجموع این راهکارهای غیرقیمتی میتواند حداقل ۲۰ تا ۳۰ درصد نیاز کشور به بنزین را کاهش دهد.
* راهکارهای حل بحران ناترازی بنزین از دیدگاه یک کارشناس
نرسی قربان، کارشناس انرژی درباره مساله ناترازی بنزین و راهکارهای ممکن توضیحاتی ارائه کرد. وی گفت: ناترازی بنزین عمدتا بر اثر بههم ریختن عرضه و تقاضا ایجاد میشود. وی توضیح داد: افزایش جمعیت و تقاضای روزافزون در حالی رخ داده که عرضه بنزین ثابت مانده است.
قربان افزود: خودروهای موجود در بازار چند برابر میانگین جهانی مصرف دارند و همین مساله باعث افزایش تقاضا شده است. متأسفانه به دلیل مشکلات پالایشگاهها، نفت و تحریمها، توان افزایش تولید بنزین را نداشتهایم و این مساله منجر به ناترازی بنزین شده است.
وی به ۲ راهکار اصلی برای حل بحران ناترازی بنزین اشاره کرد:
1- افزایش تولید: افزایش تولید بنزین نیازمند سرمایه و تکنولوژی است که در شرایط فعلی براحتی امکانپذیر نیست.
2- افزایش قیمت: افزایش قیمت بنزین میتواند به کاهش تقاضا منجر شود اما به دلیل تبعات اجتماعی این راهکار معمولا مد نظر قرار نمیگیرد.
قربان خاطرنشان کرد: به دلیل امکانپذیر نبودن افزایش قیمت، باید به راهکارهای غیرقیمتی روی آورد. به عنوان مثال استفاده از خودروهای برقی به جای خودروهای بنزینی میتواند راهکار موثری باشد اما این راهکار نیازمند زمان طولانی است.
* نیاز به سرمایهگذاری در پالایشگاهها
وی تأکید کرد: افزایش تولید بنزین نیازمند ساخت پالایشگاههای جدید است که میتواند به عنوان راهکاری طولانیمدت و مثمرثمر مورد توجه قرار گیرد.
قربان در پایان گفت: تنها راهکار سریع حل ناترازی بنزین، افزایش قیمت است اما به دلیل تبعات اجتماعی این راهکار، نیاز به بررسی و برنامهریزی دقیق دارد. افزایش تولید نیز نیازمند سرمایهگذاری و تکنولوژی است که باید به عنوان راهکار طولانیمدت مد نظر قرار گیرد.
ارسال به دوستان
نگاهی به علل تندخویی و بدرفتاری برخی شهروندان با پرسنل اورژانس و کادر درمان
امنیت اورژانسی اورژانس
گروه اجتماعی: خبرهای ناگوار از ضرب و جرح پرسنل اورژانس که در حین انجام ماموریت توسط بستگان و همراهان بیمار هر از چند گاهی منتشر میشود گویا تمامی ندارد، آنطور که شامگاه یکشنبه به اورژانس ایرانشهر خبر رسید که در جریان درگیری طایفهای در اطراف شهر، چند نفر مجروح شدهاند و نیاز به کمک دارند. در این شرایط بود که ۲ آمبولانس به محل حادثه اعزام شدند. امدادگران نخستین گروه ۲ مجروح را سوار بر آمبولانس کردند و ضمن انجام خدمات اولیه، آنها را به بیمارستان منتقل کردند. در این میان مردان مسلح با تعقیب آمبولانس اورژانس در ایرانشهر آن را به رگبار بستند و علاوه بر ۳ مجروح، ۲ تکنیسین اورژانس را نیز هدف گرفتند و یکی از آنها جان سپرد و حال دیگری نیز وخیم گزارش شده است. این ماجرا بار دیگر یادآوری کرد که کادر زحمتکش اورژانس همچنان در معرض خطر قرار دارند و قانون باید از آنها حمایت کند تا کسی جرأت تعرض به آنها را نداشته باشد. در حادثه اخیر ایرانشهر همانطور که گزارش شده است امدادگران دومین گروه نیز ۲ مجروح دیگر را سوار بر آمبولانس کردند و قصد داشتند آنها را در کوتاهترین زمان ممکن به بیمارستان منتقل کنند اما در میانه راه حادثه تلخی اتفاق افتاد.
زمانی که آمبولانس در منطقه شمسآباد و در ۳۰ کیلومتری ایرانشهر بود، ناگهان سرنشینان یک خودرو که آمبولانس را تعقیب میکرد، شروع به تیراندازی به طرف خودروی امدادی کردند. با اینکه امدادگران اورژانس در حال انتقال مجروحان به بیمارستان بودند و آنها شرایط خوبی نداشتند، مردان مسلح به تیراندازی ادامه دادند تا اینکه آمبولانس متوقف شد. آنها همچنان به تیراندازی ادامه دادند تا اینکه ۵ سرنشین آمبولانس یکی پس از دیگری هدف گلوله قرار گرفتند. ۲ نفر از مجروحان در حال انتقال بودند و سومین نفر همراه آنها بود که هر ۳ نفر جان خود را از دست دادند. ۲ سرنشین دیگر آمبولانس تکنیسین اورژانس بودند، به نامهای محمدرضا نورا و محمـدحسن نارویی که آنها نیز هدف گلوله مرد مسلح قرار گرفتند. نورا به شهادت رسید و نارویی که بشدت مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل شد.
در همین حال، بابک یکتاپرست، سخنگوی سازمان اورژانس کشور درباره این حادثه تلخ گفت: در گذشته، ما با ضرب و جرح عوامل اورژانس مواجه بودیم و در سال حدود ۲۰ مورد ضرب و جرح همکارانم گزارش میشد اما حادثهای که در ایرانشهر رخ داد باورنکردنی و تلخ است.
وی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره ضرب و جرح نیروهای اورژانس توسط بستگان بیمار یا مصدوم اظهار داشت: در پی افزایش میزان ضرب و جرح، هتاکی و فحاشی به کادر اورژانس، سال گذشته معاون دادستانی به سازمان اورژانس آمدند و قول دادند یک دادگاه ویژهای مبنی بر اینکه پروندههای اورژانس خارج از نوبت یعنی خارج از فرآیند دادگاههای عمومی پیگیری و رسیدگی شود، تشکیل دهند. البته ما همچنان منتظر این اقدام هستیم تا برخورد زودهنگام قوه قضائیه با هتاکان و کسانی که به کادر درمان تعرض میکنند طوری باشد که کسی به خود جرأت ندهد کادر درمان بویژه نیروهای اورژانس را مورد ضرب و جرح قرار دهد یا به آنها هتاکی کند. یکتاپرست افزود: مدتی است آمار خشونت و آسیبرسانی به کادر اورژانس زیاد شده است به طوری که طی 2 ماه اخیر وضعیت به گونهای است که هر از گاهی شاهد ضرب و جرح نیروهای اورژانس هستیم.
سخنگوی سازمان اورژانس کشور در ادامه افزود: به منظور جلوگیری از خشونت با نیروهای خدماترسان، اورژانس پویشی به عنوان «زخم سپید» با شعار «خشونت علیه اورژانس چرا؟» راهاندازی کرده اما در حین آن شاهد حادثه تلخ ایرانشهر بودیم؛ حادثه دردناکی که موجب شد یکی از نیروهای کادر درمان ما که در کابین آمبولانس در حال کمکرسانی به مصدوم بود مظلومانه قربانی خشونت عدهای شود. دردناکتر از آن این است که این نیروی کادر درمان که حین خدمت جان خود را از دست داد شهید محسوب نمیشود. این در حالی است که اکنون ما در 52 نقطه کشور ماموریت هوایی داریم و اگر خدای نکرده اتفاق هوایی رخ بدهد، خلبان و تکنیسین شهید محسوب میشود اما کادر درمان از این امتیاز بیبهرهاند.
وی در ادامه گفت: نیروهای اورژانس به مأموریتهای مختلفی اعزام میشوند که در هر کدام از این ماموریتها جان خود را کف دستشان گذاشته و به مردم خدمت میکنند. کادر اورژانس همواره در معرض خطر قرار دارند. به عنوان مثال بستگان بیمار چنانچه آمبولانس دیر برسد کادر درمان را مورد ضرب و جرح و فحاشی قرار میدهند، در حالی که دیر رسیدن اورژانس اهمالکاری نیست، چرا که اولا خیلی از هموطنان راه را برای عبور آمبولانس باز نمیگذارند یا اینکه در مناطقی کمبود آمبولانس باعث میشود این اتفاقات رخ دهد. یکی دیگر از مشکلاتی که کارشناسان اورژانس با آن مواجه هستند، مزاحمتهای تلفنی است که خوشبختانه با همکاری رسانهها این موضوع کمتر شده است و مزاحمتها از 10 درصد تماسها به حدود 6 درصد رسیده است.
گفتنی است محمدرضا نورا، تکنیسین اورژانس که در این حادثه به شهادت رسید ۴۰ سال داشت و پدر ۴ فرزند بود. او اهل زابل بود و قرار بود تا پایان آذرماه به زادگاه خود منتقل شود. همچنین درباره وضعیت تکنیسین دیگر اورژانس که در این حادثه مجروح شده است، محمدحسن نارویی ابتدا به بیمارستان ایرانشهر و بعد به بیمارستان کرمان منتقل شده است.
ارسال به دوستان
مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل: کشورهای منطقه باید بدانند جمهوری اسلامی تا آخر از حکومت سوریه حمایت خواهد کرد
ترکتازی در پازل اسرائیل
* ولایتی: ترکیه در چاله آمریکا و اسرائیل افتاده است
گروه سیاسی: علیاکبر ولایتی در تشریح تحولات اخیر سوریه گفت: «گمان نمیکردیم ترکیه با سابقه طولانی در اسلام و داشتن بزرگان و عرفای بزرگ، در چالهای که آمریکا و صهیونیستها درست کردهاند، بیفتد».
درباره نقش ترکیه در رویدادهای چند روز گذشته کشور سوریه، اظهارنظرهای متعددی وجود دارد. در ایران در ابتدای حملات ناگهانی تروریستهای مجتمع در ادلب که چند سال در لاک دفاعی فرورفته بودند و به یکباره با خروج از محاق به مناطقی چون حلب یورش بردند، سعی میشد اظهار نظر محتاطانهای انجام شود. هرچند شواهد نشان میداد که دست برخی همسایههای سوریه در این وقایع دیده میشود اما مقامات و چهرههای سیاسی کشورمان در ابتدای امر پیرامون منشأ این رخدادها مواضع محتاطانهای اتخاذ میکردند.
در یکی از نخستین واکنشها، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی بدون اینکه نامی از کشوری ببرد، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تحرکات جدید گروههای تروریستی-تکفیری بخشی از طراحی آمریکا و رژیم نامشروع صهیونیستی است. همسایگان سوریه هوشیار باشند و در دام طراحی آنها نیفتند».
قالیباف تأکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت پس از به شکست کشاندن رژیم صهیونیستی، در مقابل توطئه جدید همچون گذشته حامی دولت و ملت سوریه خواهند بود».
اندکی بعد سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان به سوریه و سپس ترکیه رفت. او در ابتدای ورودش به آنکارا در جمع خبرنگاران گفت: «رایزنیهای ما با ترکیه همیشه درباره موضوعات مختلف جریان داشته است. خیلی مواقع اتفاق نظر و در برخی موارد اختلاف نظر داریم و طبیعی است باید با یکدیگر صحبت کنیم. امیدوارم بتوانیم درباره مسائل منطقه به یک تفاهم و برداشت واحد برسیم که منجر به ثبات منطقه شود، نه اینکه سوریه یا منطقه دوباره مرکزی برای تروریستها شود».
عراقچی پس از گفتوگوهای مفصلی که با هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه داشت نیز دوباره به اختلافات موجود بین ایران و ترکیه درباره سوریه اشاره کرد و گفت: «گفتوگوهای ما بسیار صریح و سازنده بود. اختلافنظرهایی وجود دارد و اشتراک نظرهایی هم وجود دارد و مهم این است که ما درباره اختلافنظرهای خودمان همواره صحبت کردهایم. الان هم تصمیم گرفتیم بیشتر از نزدیک صحبت کنیم و بتوانیم با همکاری، اوضاع منطقه را بخوبی در جهت صلح و آرامش و پیشرفت مدیریت کنیم».
نکته جالب توجه در رایزنیهای وزرای خارجه ۲ کشور ایران و ترکیه این بود که هاکان فیدان اصرار داشت بگوید تفسیر دخالت خارجی در سوریه اشتباه است! او پس از گفتوگوهای مفصلی که با عراقچی داشت، هنگام حضور در نشست خبری دوجانبه با وزیر امور خارجه کشورمان، رو به خبرنگاران گفت: «تلاش برای توضیح وقایع سوریه بر مبنای مداخلات خارجی در این مرحله اشتباه است. این اشتباه توسط کسانی رخ میدهد که نمیخواهند واقعیتهای سوریه را درک کنند! «روند آستانه» درگیریهای مسلح و شدید میدانی را متوقف کرده بود و باید تعامل دولت سوریه با مخالفان در صحنه سیاسی را بیشتر کنیم».
وزیر خارجه ترکیه علت تحولات اخیر در سوریه را مشکلات حل نشده در طول ۱۳ سال گذشته دانست و افزود: «به سازمانهای تروریستی اجازه نخواهیم داد از فضای بیثباتی در منطقه سوءاستفاده کنند».
حضور سیدعباس عراقچی در ترکیه آن هم بلافاصله پس از سفری که به دمشق داشت، بخوبی نشان میدهد از نظر تهران، نقش ترکیه در تحولات جاری در سوریه تا چه میزان جدی است. لذا باید گفتوگوهای صریحی با طرف ترکیهای انجام میشد تا دیدگاه روشنتری نسبت به مواضع این کشور در این باره به دست میآمد. از همین رو اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه با اشاره به سفر عراقچی به ترکیه گفت: «در این سفر صحبتهای بسیار صریح و مهمی با وزیر خارجه این کشور انجام شد و به سوریه پیام خیلی روشن ایران مبنی بر حمایت قاطع ما از این کشور در برابر تروریسم ابلاغ شد».
به هر روی به نظر میرسد ترکیه در این مرحله از وقایع زنجیرهای که منطقه خاورمیانه درگیر آن شده و میشود، قصد دارد در پازل آمریکا و رژیم صهیونیستی بازی کند. فراموش نکردهایم که حملات ناگهانی تروریستها که عموما از گروههای سلفی و تکفیری هستند، درست ساعاتی پس از اعلام آتشبس بین رژیم صهیونیستی و لبنان انجام شد. به نظر میرسد به همین دلیل است که ولایتی گفته است: «گمان نمیکردیم ترکیه با سابقه طولانی در اسلام و داشتن بزرگان و عرفای بزرگ در چالهای که آمریکا و صهیونیستها درست کردهاند، بیفتد».
* ترکیه در چاله آمریکا و اسرائیل
علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در تحلیل وقایع رخ داده در کشور سوریه، معتقد است در وقایع پیشآمده، غرب بر آن است با قدرت رسانهای اینطور وانمود کند که رژیم صهیونیستی در جنگ با حزبالله لبنان پیروز شده و حالا نوبت گروههای تروریستی است که کار سوریه را یکسره کنند. در این میان نیز ترکیه در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی بازی میکند و آلت دست آنها شده است.
ولایتی که طی گفتوگویی با خبرگزاری تسنیم به تحلیل شرایط منطقه پرداخت، با مروری بر تاریخچه مسائل منطقه و نقشآفرینی ترکیه، گفت: بعد از شروع بیداری اسلامی و تحولات سریع در تونس و مصر، آمریکاییها و متحدانشان در ناتو برای جلوگیری از پیشرفت بیداری اسلامی در سایر نقاط جهان اقداماتی انجام دادند. تلاش آنها در ۲ جهت متمرکز شد؛ اول ساقط کردن حکومت لیبی و در درجه بعد برکناری بشار اسد. قذافی پشتوانه داخلی و خارجی نداشت پس به سرکردگی آمریکا و همراهی فرانسه و انگلیس به لیبی حمله شد و وی را کشته و عملا لیبی را به ۳ قسمت تجزیه کردند: طرابلس، در غرب لیبی، بنغازی در شرق و سرت در میانه آن کشور.
کارشناس ارشد مسائل بینالملل به مرور نقش غلط ترکیه و همراهی این کشور با سیاستهای آمریکا، انگلیس و فرانسه در لیبی پرداخت و گفت: نکته تاسفبار این است که حکومت ترکیه برای اینکه از میراث باقیمانده از تلاش بیگانه در تجزیه لیبی عقب نماند به مجموعه تحت اشراف آمریکا پیوست و شروع به موضعگیری و اقدام به حمایت از بخشی از تجزیهگران در لیبی کرد و عملا آن زمان به یاد داریم که هواپیماهای آمریکا و انگلیس از پایگاههای ازمیر و اینجرلیک برخاسته و لیبی را بمباران میکردند.
ولایتی در ادامه گفت که بعد از ماجرای لیبی، نوبت به سوریه رسید. وی در این باره توضیح داد: قبل از این حوادث، ترکیه چنان به سوریه نزدیک شد که جلسات مشترک هیات دولت ۲ کشور در دمشق و غازی انتب متناوبا تشکیل میشد اما ادعای آمریکا در سوریه این چنین بود که چون بشار اسد در سوریه دموکراسی را ایجاد نمیکند باید ساقط شود.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل با بیان اینکه مردم ترکیه مسلمانانی مؤمن، بدون افراط و تفریط و از جمله ملتهایی هستند که خدمات عظیمی به اسلام کردند و حساب آنها جداست، تصریح کرد: آنچه در قلب این مردم مؤمن میگذرد همان است که مرحوم اربکان در عمل به آن پایدار بود. بنده با مرحوم اربکان و یارانش چون آقای عبدالله گل و آقای اردوغان در زمان حکومت اربکان تماسهایی داشتم و میدانم چه خدمات بزرگی این رجال سیاسی مؤمن و فارغالتحصیلان مدرسه امام خطیب به احیای اسلام سرکوب شده در آن کشور کردند ولی اکنون این نوع کارها در حوزه سیاست خارجی ترکیه بروز میکند و زائدههای ضداسلامی با اعمالی که موجب هتکحرمت اسلام است، طوری عمل میکنند که روی خوارج و قرمطیها را سفید کردهاند.
وزیر اسبق امور خارجه کشورمان خاطرنشان کرد: ما امید داشتیم که آقای هاکان فیدان که فردی با تجربه در حوزه اطلاعات و سیاست خارجی است، این نوع اشکالات را برطرف کند اما گمان نمیکردیم ترکیه با سابقه طولانی در اسلام و داشتن بزرگان و عرفای بزرگ در چالهای که آمریکا و صهیونیستها درست کردهاند، بیفتد.
وی در ادامه گفتوگو، راجع به مسائل امروز سوریه گفت که آمریکا، صهیونیستها و کشورهای منطقه اعم از عرب و غیر عرب باید بدانند که جمهوری اسلامی ایران تا آخر از حکومت سوریه حمایت خواهد کرد.
ولایتی افزود: امروز حامیان سوریه بیش از سال 2011 (شروع جنگ در سوریه) هستند. غیر از ایران و روسیه، حزبالله لبنان - که امروز قویتر از هر زمان دیگری است -، حشدالشعبی عراق - که نیرویی شگفتآفرین است-، حوثیهای قهرمان یمن و فلسطینیان عزیز همگی متحداً از تمامیت ارضی سوریه و حکومت کنونی حمایت میکنند.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل در پایان گفتوگو در نصیحتی به ترامپ، گفت: او باید بداند که حاکمیت در حال زوال دموکراتها، هنری در ارتقای سیاست آمریکا در جهان ندارد و تنها کاری که میکند آتشافروزی در جای جای جهان است و اگر در نقطهای از جهان آتش جنگ برخاست به جای خاموش کردنش روی آن روغن میریزند. او [ترامپ] اگر بخواهد در دوره مدیریت جدید خود مدبرانه عمل کند خوب است که از دوره اول حاکمیت خود بر آن کشور پند گرفته و مطمئن باشد که امروز شرایط جهان سختتر از دوره قبلی وی است و هیچ کشور مستقلی با ارعاب و تهدید ترامپ از میدان به در نخواهد رفت.
***
سرلشکر باقری: تهاجم تروریستها برای تضعیف محور مقاومت است
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در گفتوگو با وزیر دفاع روسیه و روسای ستاد ارتش عراق و سوریه گفت: همزمانی تهاجم تروریستهای تکفیری در سوریه با آتشبس در لبنان، طراحی آمریکایی ـ عبری برای تضعیف سوریه و همپیمانان و محور مقاومت است.
سردار سرلشکر پاسدار محمد باقری در گفتوگوهای تلفنی جداگانه با آندری بلوسوف وزیر دفاع روسیه، ژنرال یارالله رئیس ستاد ارتش عراق و ژنرال عبدالکریم رئیس ستاد ارتش سوریه، آخرین تحولات میدانی تهاجم تروریستهای تکفیری به مناطقی در سوریه را مورد بحث و بررسی قرار داد.
وی در این گفتوگوها با تاکید بر اینکه تهاجم گروههای تروریستی تکفیری در سوریه گام اول یک سناریوی خطرناک برای منطقه است، گفت: همزمان بودن این تهاجم با آتشبس شکننده رژیم صهیونیستی با لبنان، بیانگر یک توطئه هماهنگ آمریکایی ـ عبری برای تضعیف سوریه، همپیمانان و محور مقاومت است.
طرفها بر حمایت قاطع از دولت قانونی سوریه اتفاقنظر داشتند و مقرر شد نسبت به پشتیبانی از ارتش سوریه اقدام لازم را به عمل آورند. در پایان سرلشکر باقری و مقامات عالیرتبه ارتشهای روسیه، عراق و سوریه از کشورهای همسایه سوریه درخواست کردند برای جلوگیری از پشتیبانی تروریستهای تکفیری اقدامات لازم را انجام دهند.
ارسال به دوستان
نگاه
اکو پس از ۶۲ سال
آرزو نوروزجم: چند دهه است کشورهای جهان برای رشد و توسعه بیشتر اقدامات مختلفی را برای اجرایی شدن در اولویت برنامههای خود قرار دادهاند و تلاش میکنند با توسعه روابط با کشورهای همسایه و منطقهای خود این اقدامات را بیش از گذشته به سمت و سوی مثبت شدن ببرند؛ الگویی توسعهمحور که تلاش دارد با تکیه بر اقتصاد آزاد و افزایش صادرات با کشورهای منطقه و فرامنطقه آنها را به سمت همکاری در زمینه تجارت و صنعت سوق دهد و از آن به عنوان ابزاری کارآمد برای توسعه اقتصادی و اجتماعی استفاده کند. بر اساس همین نظریه و الگوی پیشرفت اقتصادی و صنایع مرتبط با آن برای کشورها بویژه اهالی قاره کهن، سال 1341 کشورهای ایران، پاکستان و ترکیه سازمانی را با عنوان «آرسیدی» راهاندازی کردند که بعد از وقفه چند ساله مجدد سال ۷۴ بعد از فروپاشی شوروی سابق با عنوان سازمان همکاری اقتصادی (اکو) کار خود را از سر گرفت و با پیوستن جمهوری باکو، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان به ۳ کشور بنیانگذار آن مورد توجه بیشتری قرار گرفت.
مهمترین نقش این سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی و داد و ستدهای تجاری است اما طی سالها فعالیت این سازمان موانع و گرههای مختلف سیاسی و اقتصادی زیادی بر سر راه این سازمان قرار گرفته که کشورهای عضو همواره تلاش میکنند آن را مرتفع و افقهای تازهای را برنامهریزی کنند. اما نکته حائز اهمیت این است که تاکنون سازمان اکو تا چه اندازه توانسته برای توسعه اقتصادی کشورهای منطقه قدم بردارد و چه نقش موثری را ایفا کرده است؟
هر چند در طول چندین دهه فعالیت این سازمان اقتصادی، (اکو) توانسته توسعه اقتصادی را در کشورهای عضو به منصه ظهور برساند اما در برخی مواقع به دلایل سیاسی و اقتصادی سطح روابط بین کشورها با مشکل و در برخی موارد با وقفههای متعدد روبهرو شده است. این سازمان جز زمینهسازی و تسهیل شرایط برای بهبود اوضاع و توسعه اقتصادی، اهداف دیگری را هم دنبال میکند؛ گسترش تجارت درونمنطقهای و ایجاد بلوک اقتصادی قدرتمند منطقهای در تعامل مشترک با تجارت جهانی و دیگر قطبهای اقتصادی و تشکیل یک بازار واحد برای ارائه خدمات و کالا از اهداف مهمی است که «اکو» تلاش میکند کشورهای عضو را به آن مرحله نزدیک کند. از این رو برنامهریزی و تلاش برای همکاری با سایر کشورهای دنیا در قالب عنوانی پرطمطراق مانند گسترش تجارت جهانی موجب گسترش بازرگانی و سرمایهگذاری کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی با سایر کشورهای دنیا و همکاری در زمینه حملونقل و مخابرات، انرژی، مواد معدنی و محیط زیست، کشاورزی، صنعت گردشگری، منابع انسانی، توسعه پایدار و پژوهش اقتصادی و روابط بینالملل میشود.
بدون شک تشکیل و راهاندازی سازمان «اکو» یکی از مهمترین قدمهایی است که کشورها برای تحول در اقتصاد و سیاستهای اقتصادی خود برداشتهاند و در سالهای آینده، با جهانیشدن اهداف و رویکردهای این سازمان، اکو میتواند با برنامهریزی و مدیریت مناسب، زمینهساز فرصتهای پرشماری باشد تا گامهایی را برای رونق اقتصادی و متحول شدن بردارد؛ فرصتی که راه را برای جهانی شدن اقتصاد و بازار آزاد برای توسعه اقتصادی باز کرده است و در میان رقابتهای سیاسی - اقتصادی قرن جدید این امکان را برای کشورهای عضو فراهم میکند که در میدانی با عنوان بازار آزاد از سرمایههای سیال بینالمللی استفاده کنند و با جذب فناوری، سیستمهای اقتصاد را جهانی و ادغام کنند.
خارج کردن اقتصاد از چارچوبی به اسم دولتی بودن، یکی از اقداماتی است که میتواند فضا را برای جهانی شدن اقتصاد و توسعهیافتگی باز کند، در واقع سرعت بخشیدن به روند خصوصیسازی و خارج شدن از اقتصاد دولتی، آزادسازی و تنظیم بازار میتواند به افزایش کیفیت کالاها برای رونق تجارت کمک کند؛ سیاستی که سالهاست ایران در کنار فعالیتهایش در سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، تلاش میکند برای بازارمحور شدن اقتصاد آن را اجرایی کند و رنگ و لعاب پیشرفت را به بدنه مختلف اقتصاد بپاشد.
اگر چه در بسیاری زمینهها اقتصاد ایران توانسته است موفق عمل کند و در حوزه پیشرفت اقتصادی حرفی برای گفتن داشته باشد اما در برخی حوزهها نتوانسته از پس اجرای سیاستهای اقتصادی تعریفشده برآید.
اولویت سیاست خارجی ایران و مقصد دیپلماسی اقتصادی مورد نظر وزارت امور خارجه پیش و بیش از آنکه سرزمینهای فرامنطقهای باشد، کشورهای همسایه است. سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، با توجه به ظرفیت و توانمندیهای کشورهایی که عضو آن هستند، میتواند در مسیر توسعه کشورهای ایران، ترکیه، پاکستان، افغانستان، جمهوری باکو، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان، حائز اهمیت ویژه باشد. این کشورها ضمن دارا بودن عمده منابع گازی جهان، دارای بازار بزرگی هستند که اکنون اغلب نیازهای خود را از کشورهای فرامنطقهای با هزینهای اغلب چندین برابر معمول وارد میکنند؛ نیازهایی که از ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار و افزایش سطح زندگی و رفاه مردم حرف میزند و بنا دارد با ارتقای همکاریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی، علمی و توسعه زیربناهای حملونقل و ارتباطات به این نیازها پاسخ دهد و از سوی دیگر توسعه همگرایی بخش دولتی و خصوصی با تاکید بر آزادسازی اقتصادی در دستور کار اعضای این سازمان است تا با تدوین برنامه مشترک جهت توسعه منابع انسانی و بهرهبرداری از منابع طبیعی، «اکو» را بیش از پیش به سمت و سوی جهانی شدن سوق دهند.
در حال حاضر «اکو» در تجارت جهان حدود ۳ درصد یعنی ۸۴۵ میلیارد دلار سهم دارد که ۴۳۴ میلیارد دلار از این آمار سهم واردات و ۴۱۱ میلیارد دلار سهم صادرات است و ایران با توجه به ویژگیهای ژئوپلیتیک خود یکی از بازیگران اصلی این سازمان است که توانسته نقش بسزایی در رشد و ارتقای مالی این سازمان به دلیل دارا بودن شبکه گسترده حملونقل و توسعه تجارت ایفا کند؛ ویژگی مهمی که بسیاری از کارشناسان بر این باورند توسعه آن و تامین امنیت آن از سوی کشورهای عضو میتواند نقش مهمی در پیشبرد اهداف این سازمان ایفا کند و مسائل مهمی چون تروریسم، قاچاق مواد مخدر و حتی فعالیت گروههای مافیایی را تحتالشعاع قرار دهد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|