|
شکست نوبرانه پرسپولیس مقابل نساجی
بنبست گاریدو
پرسپولیس، تیمی که با امید فتح صدر جدول به میدان آمد، مقابل نساجی، تیمی که در عمق بحران غرق شده بود، شکست خورد؛ شکستی که نهتنها ۳ امتیاز مهم را از چنگ سرخپوشان پایتخت ربود، بلکه نساجی را از قعر جدول نجات داد و پرسشهایی جدی را درباره انتخابها و تصمیمات گاریدو به میان آورد.
* گاریدو؛ معمای تغییرات بیپایان
خوان کارلوس گاریدو، مردی که قرار بود با دانش اروپاییاش کشتی پرسپولیس را به سلامت از توفان رقابتها عبور دهد، بار دیگر با تغییرات گسترده در ترکیب تیمش، داستانی ناآشنا برای هواداران نوشت؛ تغییراتی که نهتنها نظم تیمی را برهم زد، بلکه حس اعتماد و هماهنگی را از بازیکنان سلب کرد. آیا این تغییرات اجباری بود یا بخشی از تفکرات پیچیده گاریدو؟ سوالی که پاسخ آن شاید در دل این شکست تلخ نهفته باشد.
* نساجی؛ بازگشت از لبه پرتگاه
در سوی دیگر میدان، نساجی با هدایت ساکت الهامی، تیمی که هفتهها زیر سایه شکستهای پیاپی گم شده بود، در این بازی نقشهای ساده اما مؤثر داشت. کوین یامگا، مرد گلزن نساجی، در نیمه اول تیر خلاص را شلیک کرد. گل او نهتنها شادی را به هواداران شمالی بازگرداند، بلکه نشان داد حتی تیمی در بحران میتواند از سرگشتگی تاکتیکی حریف بهرهبرداری کند.
* لحظات سرنوشتساز؛ VAR و فرصتهای از دست رفته
پرسپولیس بارها به دروازه نساجی نزدیک شد. از موقعیتهای طلایی مرتضی پورعلیگنجی تا تلاشهای بیوقفه عیسی آلکثیر اما همه چیز برابر دیوار دفاعی نساجی و درخشش لوان پولی، دروازهبان این تیم ناکام ماند. حتی VAR نیز که ۲ بار در جریان بازی دخالت کرد، نتوانست سرنوشت بازی را به نفع سرخپوشان تغییر دهد. گل نساجی صحیح بود و کار پرسپولیس همان اول بازی یکسره شد؛ باخت یک بر صفر.
* هواداران و شعارهای تلخ
هواداران پرسپولیس که به دیدن نمایشهای مقتدرانه تیمشان عادت کردهاند، این بار با تیمی بیروح و بینظم روبهرو شدند. اعتراضهای آنها در طول بازی نشان از ناامیدی و خشم نسبت به تصمیمات تاکتیکی گاریدو داشت؛ مربیای که به نظر میرسد هنوز نتوانسته از ظرفیت کامل بازیکنانش بهره ببرد.
* آینده مبهم گاریدو
این شکست، تلنگری جدی برای گاریدو و مدیریت پرسپولیس است. پرسش اصلی اینجاست: آیا گاریدو توانایی بازگرداندن نظم و ثبات به تیم را دارد؟ یا زمان آن رسیده که پرسپولیس تصمیمی دشوار اما ضروری برای تغییر در نیمکت مربیگری بگیرد؟ فوتبال، مجال زیادی برای آزمون و خطا نمیدهد و پرسپولیس نمیتواند بیش از این فرصتها را از دست بدهد. گاریدو حالا نه تنها با چالشهای فنی، بلکه با فشار فزاینده هواداران و رسانهها روبهرو است. تصمیمات او در هفتههای پیشرو نهتنها سرنوشت خودش، بلکه مسیر فصل پرسپولیس را نیز رقم خواهد زد.
* حواشی تلخ و عجیب شکست پرسپولیس مقابل نساجی صدای هواداران هم راهگشا نشد
دیدار پرسپولیس و نساجی مازندران که در هفته یازدهم لیگ برتر برگزار شد، نه تنها با شکست یک بر صفر سرخپوشان همراه بود، بلکه حواشی قابل توجهی را نیز به همراه داشت که نشاندهنده شرایط متزلزل تیم پرسپولیس است.
* پرسپولیس، نساجی را به زندگی بازگرداند
تکگل کوین یامگا در دقیقه ۲5، نه تنها نخستین پیروزی نساجی را در فصل جاری رقم زد، بلکه زنگ خطری جدی برای پرسپولیس بود که با این شکست، ۳ امتیاز ارزشمند را از دست داد؛ نمایشی که انتظارات هواداران و حتی کادرفنی را برآورده نکرد و فضای بازی را پر از حاشیه کرد.
* تأخیر نساجی و اعتراضهای داوری
یکی از حواشی جالب این بازی، ورود دیرهنگام بازیکنان نساجی به زمین در آغاز نیمه دوم بود. در حالی که تیم داوری و بازیکنان پرسپولیس آماده ادامه مسابقه بودند، بازیکنان نساجی با تأخیر 5 دقیقهای وارد زمین شدند؛ موضوعی که نظم بازی را مختل کرد و صدای اعتراض هواداران را بلند کرد.
* درگیری بر سر بازی جوانمردانه
دقیقه ۵۵ بازی، برخورد بین وحید امیری و مرصاد سیفی بازیکن نساجی، صحنهای حساس و حاشیهساز رقم زد. سیفی روی زمین افتاد و از ناحیه سر احساس درد کرد اما پرسپولیسیها تصمیم به ادامه بازی گرفتند. این تصمیم با اعتراض شدید کادرفنی نساجی همراه شد و دقایقی تنش را به میدان کشاند.
* هوادارانی که تاب نیاوردند
شعار هواداران پرسپولیس در دقیقه ۷۰ که از تیمشان خواستند «غیرتشان را نشان دهند»، نشاندهنده نارضایتی عمیق آنها از عملکرد بازیکنان بود اما این شعارها نیز تأثیری در روند بازی نداشت و از دقیقه ۸۵، بسیاری از هواداران ورزشگاه را ترک کردند، گویی دیگر امیدی به بازگشت تیمشان نداشتند.
* لحظات دوستانه در میان حاشیهها
با وجود فضای پرتنش بازی، برخی لحظات دوستانه نیز در حاشیه دیدار دیده شد. منتظر محمد، بازیکن عراقی نساجی، پیش از آغاز نیمه دوم با محمد خدابندهلو که در فصل گذشته همتیمیاش در مس رفسنجان بود، خوشوبش گرمی داشت. همچنین سعید مهری و محمدحسین کنعانیزادگان پیش از ورود به زمین از سرمربی سابقشان، ساکت الهامی رخصت گرفتند.
* پایان تلخ برای پرسپولیس
با پایان بازی و شکست یک بر صفر، پرسپولیس فرصت طلایی برای صعود به صدر جدول را از دست داد و در مقابل، نساجی از بحران فرار کرد و نخستین پیروزی فصلش را جشن گرفت. این نتیجه بار دیگر نشان داد پرسپولیس با وجود پتانسیل بالای خود، هنوز به یک ثبات تاکتیکی و ذهنی نرسیده است؛ موضوعی که شاید بیش از هر چیزی هوادارانش را آزار میدهد. این دیدار، با تمام حاشیهها و لحظات تلخش، بهانهای شد تا بار دیگر ضعفهای سرخپوشان آشکار و صدای اعتراض هواداران بلندتر از همیشه شنیده شود.
***
پیروزی بزرگ استقلال مقابل فولاد
شاهکار استقلال در اهواز
در هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال ایران، استقلالیها به غروری تازه در اهواز دست یافتند. فولاد آرنا که همیشه جهنمی برای حریفان بود، این بار شاهد زلزلهای از جنس آبی بود. فولادیها مغلوب سرعت، تمرکز و شجاعت مردان استقلال شدند؛ گویی یحیی گلمحمدی اسیر اندیشههای متفکرانه موسیمانه شده بود. استقلال که تنها چند روز پیش نبردی نفسگیر برابر الاهلی عربستان داشت، با روحیهای مضاعف وارد میدان شد. از سوی دیگر، فولاد توان رقابت برابر این استقلال پرانرژی را نداشت. گلهای سیلوا در دقیقه ۳ و صادقی در دقیقه ۲۱، استقلال را به پیروزی رساند و تماشاگران آبی را امیدوار به آیندهای روشنتر کرد.
* صعود در جدول و افزایش امیدها
این پیروزی، استقلال را به رتبه هشتم جدول رساند؛ جایگاهی که شاید هنوز با انتظار هواداران فاصله دارد اما نشانهای از روزهای بهتر است. موسیمانه نشان داد حتی در سختترین میدانها نیز میتواند مهرههایش را به بهترین شکل هدایت کند. شبی که برای استقلال امید به همراه داشت، برای فولاد تکرار یک کابوس بود. فوتبال ایران همچنان منتظر است تا ببیند چه کسی در این جدالهای جذاب، تاج پادشاهی را بر سر خواهد گذاشت.
ارسال به دوستان
روایت یک سقوط از «قهوه تلخ» تا «قهوه پدری»
این مدیری نمک ندارد
بنیا ابراهیمنژاد: زمانی مهران مدیری برای بسیاری از مخاطبان ایرانی، نمادی از کمدی بود؛ نامی که بهتنهایی میتوانست انتظارات را به سقف برساند. از «پاورچین» و «شبهای برره» گرفته تا «قهوه تلخ»، او موفق شد موقعیتهای بکر و شخصیتهایی فراموشنشدنی خلق کند اما پس از «قهوه تلخ»، نهتنها روند رو به افول مدیری آغاز شد، بلکه تغییر تیم بازیگری و نویسندگی به وضوح در افت کیفیت آثارش تاثیر گذاشت. «قهوه پدری»، آخرین سریال او، شاید یکی از ضعیفترین نقاط کارنامه مدیری باشد؛ اثری که نهتنها در روایت و اجرای یک سریال به اصطلاح کمدی موفق نیست، بلکه اساسا در تکوین یک جهان فانتزی نیز عاجز است. در این تحلیل به 5 محور اصلی مشکلات این سریال میپردازیم.
1- داستان: طرحی فرسوده و کلیشهای
داستان «قهوه پدری» بر محور بحران مالی خانواده ادیب میچرخد. این خانواده به امید حل مشکلاتشان، به شخصیتی به نام «اون» (با بازی مدیری) متوسل میشوند؛ کسی که پیشتر با پیشنهادهای بیپایه و واهی، سرمایه آنها را بر باد داده است. خرید و فروش قهوه، بحرانهای اقتصادی و رابطه پیچیده این شخصیتها، دستمایهای برای پیشبرد قصه شده است. اما این روایت، بیش از آنکه تماشاگر را درگیر کند، فرسوده و خستهکننده به نظر میرسد. بحران مالی و فلاکت خانوادگی موضوع جدیدی در آثار نمایشی نیست. در واقع، عدم وجود ریتم مناسب و روایت جذاب، باعث شده داستان این سریال نهتنها تازگی نداشته باشد، بلکه حتی در اجرا هم نتواند توجه مخاطب را جلب کند. «قهوه پدری» در مقایسه با آثاری چون «قهوه تلخ»، از همان ابتدا فاقد قدرت کشش داستانی است؛ داستانی که به جای ایجاد هیجان، بیشتر شبیه یک تکرار ضعیف و فاقد خلاقیت است.
2-کلیشههای مدیری
یکی از دلایل اصلی انتقادات سنگین به «قهوه پدری»، نام بزرگ مهران مدیری است. اگر این اثر را کارگردانی دیگر ساخته بود، شاید حساسیتها کمتر میشد. مدیری اما کسی است که زمانی موفق شد با خلاقیت و جسارت، استانداردهای جدیدی در کمدی ایران تعریف کند. حالا هر اثری که نام او را یدک میکشد، به طور طبیعی انتظارات بالایی به همراه دارد.
اما مشکل «قهوه پدری» فقط در نرسیدن به این انتظارات نیست. مساله این است که مدیری انگار هنوز متوجه تغییر سلیقه مخاطبان نشده است. مخاطب امروز، برخلاف سالهای گذشته، دیگر فرصت و طاقت به انتظار نشستن برای جان گرفتن یک سریال را ندارد. در چنین شرایطی، مدیری نهتنها نتوانسته برگ برندهای در همان قسمتهای اول ارائه دهد، بلکه با تکیه بر کلیشههای قدیمی و دستخورده، مخاطب را بیشتر دلزده میکند. دیگر دوران سریالهای متوسط یا تکراری که بتوانند رضایت مخاطب را جلب کنند، گذشته است. مدیری هنوز همان مسیرهای قدیمی را میرود؛ مسیری که دیگر هیچکس را نمیخنداند.
3- طنز سیاه سرگردان
یکی از مهمترین ایرادهای «قهوه پدری»، فضای تلخ و ملالآور آن است. در گذشته، مدیری با ایجاد موقعیتهای طنز جذاب، موفق میشد حتی از تلخترین موضوعات، چندین و چند قهقهه اساسی دشت کند اما اینجا تلخی قصه نهتنها به کمدی تبدیل نشده، بلکه حس و حال سریال را بیش از پیش سنگین و کسالتبار کرده است.
نمیتوان انکار کرد استفاده از طنز سیاه، اگر بدرستی اجرا شود، میتواند اثری ماندگار خلق کند اما قهوه پدری در این مسیر شکست خورده است. تلخیهای موجود در سریال نه بخوبی پرداخت شده و نه با لحظات کمدی توازن پیدا کرده است. مخاطبی که با مشکلات اقتصادی و روزمره خودش دستوپنجه نرم میکند، انتظار دارد با دیدن یک سریال کمدی، حتی برای چند دقیقه هم که شده از واقعیت فاصله بگیرد اما این سریال، نهتنها چنین فرصتی به او نمیدهد، بلکه انگار قرار است حال او را بدتر هم کند. به قول یکی از مخاطبان «به اندازه کافی تلخی در زندگی واقعی هست، چرا باید وقتمان را صرف سریالی کنیم که همان تلخی را چند برابر میکند؟»
4- کاراکترهای فراموششدنی
یکی از نقاط قوت همیشگی آثار مدیری، خلق شخصیتهایی بود که بهسرعت در ذهن مخاطب جا میافتادند. او همواره موفق شده بود شخصیتهایی بسازد که فراتر از یک تیپ ساده باشند اما در «قهوه پدری»، این ویژگی کاملا از بین رفته است.شخصیتهای این سریال یا سطحی و بیهویت هستند یا تکراری و خستهکننده. جواد رضویان که معمولا یکی از برگهای برنده مدیری در آثار کمدیاش به شمار میرفت، در اینجا تیپی را برای نقشش تدارک دیده که به غایت تکراری و غلو شده است. از طرف دیگر، ژاله صامتی در بسیاری از صحنهها یادآور شخصیتش در زیرخاکی است؛ تا حدی که گویی تلاشی برای خلق یک شخصیت جدید نشده است.
5- رسانه عامل سقوط اسطوره
یکی از دلایل اصلی ادامه افت مدیری، سکوت یا حمایت بیدلیل رسانههاست. در تمام این سالها، نقدهای جدی و صریح درباره آثار او به ندرت شنیده شده است.
مدیری در فضای رسانهای ایران، همچنان به عنوان یک اسطوره دستنیافتنی معرفی میشود، حتی اگر آثار اخیرش هیچ نشانی از روزهای اوج نداشته باشد. این رویکرد باعث شده مدیری نتواند اشتباهاتش را ببیند و اصلاح کند. از «ساعت ۵ عصر» گرفته تا «قهوه پدری»، وی همچنان درگیر کلیشههای همیشگی است. شاید اگر نقدهای صریح و بیرحمانهتری به او وارد میشد، مسیرش را تغییر میداد اما متاسفانه فضای فرهنگی و رسانهای ما بیشتر تمایل به تعریف و تمجید دارد تا ارائه نقدهای سازنده.
تکلمه: «قهوه پدری» شاید یکی از بدترین آثار مهران مدیری باشد؛ نه به این دلیل که او توانایی ساخت آثار ماندگار را ندارد، بلکه به این دلیل که دیگر نمیخواهد یا نمیتواند مسیرش را تغییر دهد. مدیری زمانی نماد خلاقیت در کمدی ایران بود اما حالا انگار تبدیل به کارگردانی شده که فقط میخواهد کار کند، بیآنکه اثری ماندگار به بیننده ارائه دهد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
روسیه و استفاده از راهبرد ایران در مقابله با تحریم
مهدی گرگانی: بسیاری از غربپرستان و غربدوستان ایده اتکا بر منابع داخلی و تقویت روابط با سایر کشورهای جهان منهای آمریکا و غرب را طی سالهای گذشته مورد انتقاد و تمسخر قرار داده و معتقدند جمهوری اسلامی ایران باید ملتمسانه و با دادن امتیازات بزرگ حتی به قیمت از بین رفتن عزت و عظمت کشور به دنبال رفع تحریمها باشد تا اقتصاد داخلی را بهبود بخشد.
با آغاز تحریمهای سنگین کشورهای غربی علیه روسیه بویژه پس از جنگ اوکراین که نفت و گاز روسیه را هدف قرار داد همین افراد آن را درباره روسیه نیز تکرار کردند و معتقد بودند (آرزو داشتند) حکومت روسیه برخلاف حکومت جمهوری اسلامی ایران بهزودی تحت تاثیر فشار تحریمها با غرب سازش خواهد کرد.
اما گذشت زمان مشخص کرد اقتصاد روسیه نهتنها آسیب چندانی از تحریمهای غرب ندیده بلکه مقامات این کشور معتقدند تحریمها باعث قویتر شدن روسیه، تقویت خوداتکایی و باز شدن فرصتهای نو و بینظیر برای اقتصاد این کشور در نظام بینالملل شده است.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه دیروز در مصاحبهای تحریمهای غرب را یک فرصت بینظیر برای مسکو خواند و گفت: «از فرصت تحریم چیزهای زیادی یاد گرفتیم».
وی افزود: «هر چه بیشتر تحت تحریم زندگی میکنیم، بیشتر درک میکنیم که بهتر است به خودمان تکیه کنیم و مکانیسمها و سکوهای اقتصادی را برای همکاری با کشورهای عادی که با تو غیردوستانه رفتار نمیکنند توسعه دهیم».
1- واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران نخستین کشور جهان بود که نظریه مقابله با تحریمهای غرب را در چارچوب «اصل عزت و مقابله با امپریالیسم اقتصادی غرب» و براساس «اصل خوداتکایی و نگاه به جهان غیرغربی» کلید زد. ایران از همان ابتدای انقلاب بخوبی دریافته بود به دلیل دشمنی ذاتی استکبار جهانی با ماهیت انقلابی جمهوری اسلامی، این تحریمها هرگز لغو نخواهد شد و به بهانههای مختلف تداوم خواهد یافت، بنابراین بهترین راهکار تکیه به توانمندیهای داخلی و توسعه روابط خارجی با سایر کشورهای جهان مانند همسایگان، کشورهای آسیایی، آمریکای لاتین و قاره آفریقاست؛ ایدهای که کاملا کارساز واقع شد و اگر همه دولتهایی که طی سالهای گذشته روی کار آمدند آن را تمام و کمال اجرا میکردند اکنون در وضعیت بسیار بهتر و مستحکمتری قرار داشتیم اما رها کردن آن در مقاطعی در برخی دولتها موجب ایجاد شکافهایی در این روند شد که البته در دولتهای دیگر ترمیم شد.
2- مقامات روس از تجربه موفق جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تحریمهای غرب کاملا آگاه بودند. از نظر روسها سالها مقابله با تحریم، ایرانیها را به معلمان واقعی و تمامعیار برای دور زدن تحریمها تبدیل کرده است. پس از شروع جنگ اوکراین و آغاز تحریمهای غرب علیه روسیه در حوزه بانکی و صنایع نفت و گاز، روسها از ایران برای دور زدن تحریمها درخواست کمک کردند.
لاوروف مارس 2022 صراحتا اعلام کرد مسکو علاقهمند به توسعه راههایی با تهران برای دور زدن تحریمهای غرب است.
ویتالی ساوِلیِف، وزیر حملونقل روسیه نیز در جلسه کمیته سیاست اقتصادی مجلس اعلای پارلمان این کشور گفت: تلاش میکنیم از تجارب ایران برای مقابله با تحریمهای غرب علیه خود در این حوزه استفاده کنیم.
روسیه همچنین از تجربه جمهوری اسلامی ایران برای توسعه با کشورهای کوچک و در حال توسعه نیز وام گرفت. به عنوان مثال طی همین ۳ سال گذشته مسکو تلاش کرده روابط خود با کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین را توسعه دهد یا با جمهوری اسلامی ایران و کرهشمالی توافق شراکت راهبردی امضا کند.
3- اگر چه تحریمهای روسیه از زمان باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده شروع شد اما تحریمهایی که برای فلج کردن اقتصاد این کشور طراحی و اعمال شد، از زمان حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022 استارت زده شد، یعنی ۳ سال است روسیه با تحریمهای فلجکننده مواجه شده است اما جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس همواره تحت تحریمهای یکجانبه، چندجانبه و حتی تحریمهای سازمان ملل بر اساس قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل بوده است؛ 45 سال تحریم همهجانبه. در کنار تحریم، ایران 8 سال درگیر جنگی ناخواسته و تحمیلی بود که کشورهای غرب نیز با انواع کمکهای تسلیحاتی و مالی به دشمن بعثی در تهاجم به ایران یاری رساندند. قبل از جنگ و در بحبوحه آن نیز جمهوری اسلامی ایران ۲ سال با تهدید تجزیهطلبان و تروریستهای منافق درگیر بود؛ بحرانهایی که یکی پس از دیگری بدون هرگونه کمک خارجی از آن سربلند بیرون آمدیم.
۳ سال تحریم روسیه در مقایسه با تحریمهای همهجانبهای که طی 45 سال گذشته بر ایران تحمیل شده است شوخیای بیش نیست و این هنر «امامین انقلاب اسلامی»، مقاومت تاریخی ملت و عظمت ایران را نشان میدهد که چگونه توانسته با استکبار و امپریالیسم غرب مبارزه کند بهگونهای که کشور بزرگی مثل روسیه اکنون برای دور زدن تحریمهای اقتصادی از ایران کمک طلب میکند و به دنبال تقویت روابط با تهران برای کاهش آثار تحریمها است.
4- تجربه نشان داده است راهکار تحریم دیگر در نظام بینالملل امروزی کارساز نیست. تعداد کشورهایی که اکنون تحت تحریم غرب قرار گرفتهاند روز به روز در حال افزایش است و همین تبدیل به آنتیتز تحریم شده است. این کشورها اکنون به صورت نانوشته باشگاهی از کشورهای تحت تحریم را تشکیل دادهاند که به یکدیگر در دور زدن تحریم و مقاومت در برابر آن کمک میکنند. همچنین تجربه ایران در دور زدن تحریمها باعث شده کشورهای دیگر بتوانند آسانتر آن را خنثی و بیاثر کنند.
فارغ از آن باید گفت دوره سلطه و هژمونی اقتصادی و نظامی آمریکا به پایان رسیده و حتی بسیاری از کشورهایی که اکنون در جبهه به اصطلاح لیبرال - دموکراسی هستند حاضر به پذیرش و تبعیت صرف از آمریکا و قواعد و هنجارهای تحمیلی غرب علیه خود نیستند.
ارسال به دوستان
در دوحه چه گذشت؟
گروه سیاسی: وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه رایزنیها پیرامون تحولات سوریه، دیروز در نشست بینالمللی دوحه (دوحه فروم) حضور یافت تا در حاشیه این همایش، رایزنیها درباره سوریه را دنبال کند.
سیدعباس عراقچی گفت که در نشست وزرای خارجه روند آستانه در دوحه بر این موضوع تاکید شد که «گفتوگوهای سیاسی بین دولت سوریه و گروههای معارض مشروع آغاز شود».
به گزارش «وطن امروز»، بیش از 10 روز است سوریه در مرکز تحولات خاورمیانه قرار دارد. دقیقا ساعاتی پس از برقراری آتشبس بین لبنان و رژیم صهیونیستی، گروههای تروریستی حملات گستردهای را به نقاطی از سوریه انجام دادند و پس از سیر تحولاتی عجیب و البته سریع در این کشور که همه را شگفتزده کرد، دستگاه سیاست خارجی کشورمان سعی کرد راهحلی سیاسی برای این بحران بیابد.
عراقچی چند روز بعد از شعلهور شدن جنگ در سوریه، به این کشور سفر کرد. او قبل، حین و بعد از سفرش به سوریه و حتی دیروز که در قطر حضور داشت، بر حمایت تهران از دمشق تاکید کرده است. عراقچی بعد از سوریه به ترکیه رفت تا نشان دهد از نظر تهران، تحولات سوریه تا چه میزان به همسایه شمالی آن یعنی ترکیه مربوط میشود!
سفر بعد عراقچی به بغداد بود. جایی که جمعه 16 آذر به همراه همتای سوری و عراقی خود، نشستی سهجانبه برگزار کردند و در بیانیهای که تا حدی میشد از پیش آن را پیشبینی کرد، بر مبارزه با تروریسم و حمایت کشورهای منطقه از سوریه و مبارزه با گروههای تروریستی تاکید کردند. شاید شاهبیت حضور عراقچی در بغداد این بود که او در نشست با همتایان عراقی و سوری خود، به صراحت گفت ایران هر آنچه سوریه بخواهد و درخواست کند را در اختیارش قرار خواهد داد.
در همین رابطه وزیر امور خارجه کشورمان در جمعبندی نشست سهجانبه بغداد، 3 پیام مهم این نشست را به این قرار معرفی کرد: اول آنکه گروههای تروریستی تکفیری در یک توطئه آمریکایی - صهیونیستی این حملات را انجام میدهند و جمهوری اسلامی ایران همیشه از سوریه حمایت کرده و همچنان با تمام قوا حمایت خواهد کرد. دوم، با بازگشت داعش و دیگر گروههای تروریستی، تهدید آنها تنها به سوریه و کشورهای همسایه محدود نخواهد شد و به کشورهای دیگر تسری پیدا خواهد کرد. پیام سوم هم اینکه تروریست خوب و بد نداریم و با همه تروریستها باید مقابله شود. لیست تروریسم توسط سازمان ملل مشخص شده و کشورهایی که در برابر این حرکت وسیع گروههای تروریستی در سوریه ساکت مانده و حتی حمایت میکنند مسؤول هستند و باید پاسخگو باشند.
* گفتوگوی صریح با فیدان
در گام بعدی، رئیس دستگاه سیاست خارجی کشورمان از بغداد به دوحه رفت. او که شام را در بغداد حضور داشت، بامداد دیروز (17 آذر) به دوحه سفر کرد تا صبحانه را در قطر باشد. دوحه روزهای 17 و 18 آذر میزبان اجلاسی بینالمللی است؛ اجلاسی که عراقچی پیشتر درباره آن گفته بود: «قصد شرکت در اجلاس دوحه را نداشتم اما تحولات سوریه باعث شد در این اجلاس شرکت کنم». در واقع حضور وزرای خارجه کشورهای روسیه و ترکیه در اجلاس دوحه، بهترین فرصت بود تا نشست وزرای خارجه روند آستانه در دوحه برگزار شود و روی موضوع سوریه با طرفهای ترک و روس بحث و تبادل نظر شود.
اولین برنامه وزیر امور خارجه کشورمان در دوحه، حضور در نشست «دوحه فروم» بود. پس از آن دیداری با هاکان فیدان وزیر خارجه ترکیه در حاشیه این همایش داشت و پس از ساعتی گفتوگو با فیدان، عراقچی در جمع خبرنگاران حضور یافت و از این دیدار با عنوان «گفتوگوی صریح» یاد کرد. او گفت: بعد از جلسه (همایش دوحه) گفتوگوی صریح و مستقیمی را با وزیر خارجه ترکیه داشتم و بعد یک گفتوگوی نسبتا مبسوط با امیر قطر داشتم. هر 2 دیدار متمرکز بر سوریه بود و اینکه چه مسیری را باید در حمایت از مردم سوریه، تمامیت ارضی سوریه و جلوگیری از تبعات هرگونه تحولی بر منطقه و حوزه پیرامونی اتخاذ کرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا درباره سوریه به نتیجهای رسیدهاید یا خیر، گفت: اکنون در مرحلهای هستیم که همه در حال تبادل نظر و مشورت هستند و زود است تصمیم بگیریم. تحولات میدانی بسیار سریع اتفاق میافتد. وضعیت بسیار سیال است و طبیعی است که کماکان به حمایت خودمان از مردم و دولت سوریه ادامه دهیم. اکنون یک کارزار سیاسی است که باید در آن ایفای نقش کنیم و مشغول رایزنی هستیم. عراقچی همچنین درباره نشست روند آستانه در دوحه گفت: روند آستانه با حضور وزرای خارجه ایران، روسیه و ترکیه برگزار خواهد شد و جلسه دیگری هم توسط روند آستانه با حضور تعداد دیگری از وزرای خارجه منطقه برای امشب طراحی شده است که احتمالا قطعی خواهد شد.
وزیر امور خارجه درباره نشست سهجانبه با عراق و سوریه در بغداد گفت: در بغداد هم جلسه سهجانبه ایران، عراق و سوریه برگزار شد. ابتکار جدیدی بود و در آنجا بر لزوم حمایت از دولت و مردم سوریه و تمامیت ارضی سوریه و تبدیل نشدن سوریه به مامنی برای تروریستها تاکید شد. بین کشورهای منطقه نگرانی مشترک نسبت به سوریه وجود دارد.
* نشست روند آستانه در دوحه
سیدعباس عراقچی بعدازظهر دیروز پس از پایان نشست وزرای خارجه روند آستانه در دوحه قطر که با حضور وزرای خارجه ایران، روسیه و ترکیه برگزار شد، بر پایان فوری درگیریها در سوریه تاکید کرد. عراقچی طی اظهاراتی در جمع خبرنگاران گفت: امروز جلسه بسیار خوب روند آستانه را با حضور وزیران خارجه ترکیه و روسیه داشتیم و در انتهای جلسه نیز نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه به ما ملحق شد.
او با بیان اینکه «در این جلسه مسائل روز و جاری سوریه مورد مذاکره قرار گرفت»، تصریح کرد: در این جلسه بر این موضوع تاکید شد که درگیریها در سوریه باید فورا خاتمه پیدا کند، تمامیت و حاکمیت ارضی سوریه محترم شناخته شود و در این زمینه به قطعنامه سازمان ملل در این باره مراجعه شود و گفتوگوهای سیاسی بین دولت سوریه و گروههای معارض مشروع سوریه شروع شود.
دیپلمات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران همچنین گفت: قرار شد با دولت سوریه در این زمینه صحبت کنیم، من مشورتهای خود را با دمشق خواهم داشت و روسیه نیز با مقامات سوریه رایزنی و گفتوگو خواهد داشت و انشاءالله با رایزنی با دولتهای دیگر کار را پیش میبریم.
* دیدار عراقچی و رئیس شورای سیاسی حماس در قطر
وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه دیدارهای دیپلماتیک خود در قطر با رئیس شورای سیاسی جنبش مقاومت فلسطین (حماس) دیدار کرد.
عراقچی بعدازظهر دیروز با «محمداسماعیل درویش»، رئیس شورای سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و تعدادی از اعضای شورای رهبری و دفتر سیاسی این جنبش در دوحه دیدار و گفتوگو کرد.
عراقچی که به منظور شرکت در نشست دوحه و نشست آستانه به دوحه سفر کرده، با حمدبنآلثانی، امیر قطر و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه نیز دیدار و رایزنی کرده بود.
***
نشست غیرعلنی مجلس درباره تحولات سوریه
عضو هیاترئیسه مجلس با اشاره به نشست غیرعلنی مجلس گفت: در این نشست تاکید شد بدون شک همه کشورهای منطقه باید نسبت به تحولات سوریه هوشیار باشند، چرا که اگر تروریسم در سوریه جان بگیرد، آرامش همه منطقه حتی آرامش حامیان تروریستها را بر هم خواهد زد. حجتالاسلام علیرضا سلیمی در گفتوگویی درباره نشست غیرعلنی صبح دیروز مجلس گفت: جلسه غیرعلنی عمدتا درباره بحث توطئه عبری - عربی بود که هم اکنون در سوریه در حال وقوع است و آقای قالیباف توضیحاتی را به نمایندگان مجلس در این رابطه ارائه کرد. وی افزود: همچنین در این نشست تاکید شد بدون شک همه کشورهای منطقه باید نسبت به تحولات سوریه هوشیار باشند، چرا که اگر تروریسم در سوریه جان بگیرد، آرامش همه منطقه حتی آرامش حامیان تروریستها را بر هم خواهد زد. سلیمی گفت: علاوه بر این تاکید شد آمریکاییها قطعا پشت این توطئه قرار دارند و متاسفانه برخی کشورهای منطقه بدون در نظر گرفتن این واقعیت در دام این توطئه منطقهای افتادهاند و تصور میکنند ناامنی در سوریه از نظر سیاسی به نفع آنها خواهد بود.
******
آیا مذاکرات روند آستانه میان ایران روسیه و ترکیه درباره تحولات سوریه به نتیجه میرسد؟
وزیر خارجه روسیه دیروز پس از نشست روند آستانه درباره سوریه که با حضور وزرای خارجه ایران، روسیه و ترکیه در دوحه برگزار شد، بر مقابله با تروریستها و حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه تاکید کرد. سرگئی لاوروف همچنین از توافق 3 کشور محوری روند آستانه برای توقف عملیات نظامی در سوریه خبر داد، با این حال تاکید کرد نمیتواند درباره آینده اوضاع سوریه گمانهزنی کند. به گزارش الجزیره، لاوروف اجازه دادن به گروههایی مثل تحریرالشام را که توسط سازمان ملل تروریستی شناخته شدهاند، برای کنترل خاک سوریه غیرقابل قبول دانست. او گفت روسیه از ابزار دیپلماتیک برای توقف خونریزی در سوریه و حفظ یکپارچگی این کشور استفاده خواهد کرد. لاوروف درباره آنچه در نشست آستانه در دوحه گذشت نیز صحبت کرد و گفت: «امروز با ایران و ترکیه به توافق رسیدیم که یک فراخوان قوی برای دستیابی به امنیت و ثبات در سوریه صادر کنیم. روسیه، ترکیه و ایران خواستار آغاز گفتوگو بین دولت سوریه و مخالفان قانونی شدند. روسیه، ترکیه و ایران خواستار توقف فوری خشونت در سوریه شدند». وی سپس از همکاری ترکیه با دولت اسد برای حفظ تمامیت ارضی سوریه در آینده سخن گفت و در پایان نیز برای مردم سوریه ابراز تاسف کرد که به مهره بازیهای ژئوپلیتیک تبدیل شدهاند.
ارسال به دوستان
یادداشت
تکفیریها خودشان رسانه دارند، شما روابط عمومی نباشید
مصطفی نصری: جنگ در سوریه تنها محدود به میدانهای نبرد نظامی نیست، بلکه جبههای دیگر در این جنگ، نبرد روایتهاست. در این میان، تروریستهای تکفیری و حامیان رسانهای و سیاسی آنها از ابزارهای تبلیغاتی برای مشروعیتبخشی به اقدامات خود، تضعیف جبهه مقاومت و تسریع پیشرویهایشان بهره میگیرند. آنچه اما جای نگرانی دارد، عملکرد برخی رسانههای داخلی است که آگاهانه یا ناآگاهانه، در راستای همین اهداف حرکت کرده و به انتشار روایتهایی میپردازند که عملا به نفع دشمنان محور مقاومت تمام میشود. نقش رسانهها در این جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نیست. هر تیتر، تصویر و گزارشی که منتشر میشود، میتواند تأثیر مستقیمی بر تحولات میدانی و روانی داشته باشد. رسانههای داخلی باید از زبان و ادبیاتی استفاده کنند که به تقویت مقاومت و دفاع از منافع ملی کشور کمک میکند. این تنها راهی است که میتوان در جنگ روایتها قافیه را نباخت و سرعت دشمن در مسیر تحقق اهدافش را کاست یا آن را متوقف کرد.
* نمونههای مخرب در روایتپردازی رسانههای داخلی
نگاهی به برخی گزارشها و تیترهای رسانهای داخلی نشان میدهد که گاهی زبان و ادبیات این رسانهها، ناخواسته یا عامدانه، شبیه به رویکرد رسانههای حامی تروریستهای تکفیری شده است. تیترهایی نظیر «پیشروی شورشیان به سوی حمص» یا «به سوی دمشق»، همراه با تصاویری از گروههای مسلح تکفیری در حالت پیروزمندانه، نمونههایی از این نوع محتوا هستند. اینگونه تیترها و تصاویر، نهتنها واقعیت ماجرا را بهدرستی منعکس نمیکند، بلکه به نوعی به عملیات روانی دشمن یاری میرساند.
* عملیات روانی؛ ستون راهبردی حرکت تروریستها
در جنگهای مدرن، عملیات روانی نقشی بیبدیل در تعیین سرنوشت نبردها ایفا میکند. تروریستهای تکفیری که اغلب از حمایت گسترده رسانههای غربی و منطقهای برخوردارند، از عملیات روانی بهعنوان ابزاری برای تحقق اهداف خود بهره میبرند. تکفیریها با برجستهسازی پیشرویهایشان تلاش میکنند خود را نیرویی قدرتمند و بلامنازع نشان دهند. در همین راستا تشکیلات موسوم به اداره العملیاتالعسکریه که در روز آغاز عملیات «ردع العدوان» در ۷ آذرماه از سوی مسلحان سوری علیه دولت سوریه فعال شد، فعالیتهای رسانهای خود را در ابعاد مختلف به طور جدی پیگیری میکند. عملیاتها روانی متعددی توسط این رکن عملیاتی تروریستها با هدف افزایش فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر حامیان دولت سوریه، از جمله ایران، طراحی شده و عرصه مذاکرات سیاسی را نیز به ضرر محور مقاومت تنگتر میکند. در چنین فضایی، کوچکترین همراهی رسانهای با این عملیات روانی، حتی بهصورت ناآگاهانه، میتواند پیامدهای ویرانگری داشته باشد.
* پیامدهای عملکرد نادرست رسانههای داخلی
رسانههای داخلی، به دلیل جایگاهشان در شکلدهی افکار عمومی، نقشی کلیدی در جنگ روایتها ایفا میکنند. عملکرد اشتباه یا غفلت آنها، میتواند پیامدهای متعددی داشته باشد. خبرهایی که از شکستهای دولت سوریه و پیشرویهای تروریستها مطرح میشود به خودی خود باعث القای حس ناامیدی به مردم میشود و دیگر نیازی به روایت پیروزمندانه به زبان فارسی ندارد. استفاده از ادبیات و تصاویری که روایت دشمن را تقویت میکند، عملا به اعتباربخشی به تروریستها کمک میکند.
* برای حرف رایگان، مالیات حقوقی وضع شود
از آنجا که هرگونه همراهی رسانهای با جریانهای ضدمقاومت، بهطور غیرمستقیم جایگاه ایران در معادلات منطقهای را تضعیف میکند، نظارت بر انتشار محتوا در اینباره امری ضروری است. عدم نظارت کافی بر عملکرد رسانهها میتواند زمینهساز تکرار اشتباهات و حتی تخلفات شود. رسانهای که بدون دقت و توجه به پیامدهای محتوای منتشرشده، روایتهای مخرب را بازنشر میدهد، اگر عواقب آن را احساس نکند، به روند خود ادامه خواهد داد. این وضعیت میتواند به شکلگیری فضایی بینجامد که در آن، پیامهای دشمن بهصورت غیرمستقیم از سوی برخی رسانههای داخلی تقویت میشود. رسانههایی که بهصورت مکرر و آشکار، سیاستهای کلان کشور را نادیده میگیرند و به بازنشر روایتهای ضدملی میپردازند، باید پاسخگوی اقدامات خود باشند. در موارد جدی، برخورد قضایی با مدیران مسؤول یا نویسندگان مطالب میتواند مانع تکرار تخلفات شود. البته که این برخوردها نیز باید مبتنی بر قانون و در چارچوب اصول حقوقی باشد تا از هرگونه سوءبرداشت یا اتهام به سرکوب آزادی بیان جلوگیری شود.
* ضرورت توجه به جنگ روایتها
رسانههای داخلی میتوانند با تحلیل دقیق و علمی، به افشای دروغها و روایتهای ساختگی رسانههای حامی تروریستها بپردازند و واقعیتهای میدانی را بدون زدن مارش پیروزی به نفع تکفیریها برای مخاطبان آشکار کنند. البته که این نکته به معنی روایت وارونه و غیرمستدل از میدان به نفع مقاومت نیست اما نیازی هم نیست که پیشرویهای تروریستها با روایتی حماسی ممزوج شده و حداکثر ناامیدی را به ذهن مخاطب پمپاژ کند. حداقلیترین کاری که در این جنگ روایتها از یک رسانه ایرانی توقع میرود این است که اگر حاضر نیست در راستای منافع ملی نقش ایفا کند لااقل ظاهر بیطرفی را حفظ کرده و به جبهه مقابل نیز غلت نزند.
ارسال به دوستان
دیدگاه
ایران و بحرانهای رو به تزاید منطقهای
فائزه گیتینما: پس از برقراری آتشبس در لبنان، سوریه که از 7 اکتبر به یکی از اهداف متمرکز رژیم صهیونیستی تبدیل شده بود، به صحنه حملات گسترده معارضان تروریست به عمق استراتژیک ایران تبدیل شد. این تقاطع زمانی بهخوبی نشاندهنده مرحلهای دیگر از توسعه تنش و درگیریها توسط ایالات متحده و دیگر بازیگران متحد رژیم صهیونیستی است. در اوج حملات گروههای مقاومت، رژیم صهیونیستی با نامگذاری این جنگ به عنوان «جنگ وجودی»، در تلاش بود تا بهطور ایدئولوژیک و بنیادین تمام قوای داخلی اسرائیل را برای مقابله با جبهه مقاومت بسیج کند. ترفند نتانیاهو برای افزایش انگیزه و توان زرهیاش با حمایت بیحدومرز آمریکا، چشماندازی طولانی از راهبرد جدید اسرائیل مبنی بر ادامه درگیریها و تصاعد تنشها تا حذف گروههای مقاومت را به تصویر کشید. همپوشانی منافع رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به عنوان کارگردان اصلی تحولات کنونی، نشان میدهد که اقدامات ویژهای برای تشدید تنش در غرب آسیا در دستور کار آنها قرار دارد. نمایش نقشه «خاورمیانه جدید» توسط نتانیاهو در مجمع سازمان ملل نیز تأکیدی بر این راهبرد جدید منطقهای رژیم است که به عملیاتهای ناهمگون تروریستها و مزدوران ذخیره آمریکایی و حملات اسرائیل و آمریکا به مواضع مقاومت در سوریه، عراق و یمن اتکا دارد. اما قواعد برای ایران پیچیدهتر خواهد بود، چرا که اسرائیل از جنگ اجتناب میکند. مهمترین راهبرد آمریکا برای ایران همواره جنجالسازی و آشوب داخلی و فشارهای سیاسی خارجی با بهانههای مداخلهجویانه بوده است. قطعنامه اخیر شورای حکام نمونه خوبی از اقدام ضربتی آمریکا و تروئیکای اروپا در مقابل جمهوری اسلامی است که به درخواستهای مکرر سیاست خارجه دولت چهاردهم برای آغاز مذاکرات و تغییر برجام پاسخ میدهد، بویژه که به گفته بسیاری از ناظران سیاسی صهیونیستی، اسرائیل بعد از 7 اکتبر در مسیر زوال قرار گرفته و برای رفع این خطر، نیاز به پیادهسازی هدف غایی خود برای برتری ژئوپلیتیکی از مسیر نیل تا فرات و مهار ایران در دکترین اختاپوس رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد.
* قاعدهسازی دولت چهاردهم
زمینهچینی سیاست خارجه ایران برای کانالیزه کردن مذاکرات غیرواقعبینانه و درک کاخ سفید از روند جدید سیاستگذاری تهران، بیشک بر معادلات منطقهای تأثیر گذاشته است. پیام اقدام یکجانبه ایران برای توقف افزایش ذخایر اورانیوم با غلظت ۶۰ درصد و صرف اهتمام ویژه برای مذاکره و گفتوگو با آمریکاییها که توسط برخی دستاندرکاران دنبال میشود، نتایج غیرمنتظرهتری برای ایران و مقاومت در پی خواهد داشت. در این بین، پشتیبانی رسانهای برخی محافل سیاسی حامی دولت (و نه موضع رسمی دولت) از داخل برای تأیید و مشروع جلوه دادن مذاکرات مستقیم با آمریکا که بهدلیل خروج این کشور از برجام، در تضاد آشکار با اصول مذاکرات و منافع ملی قرار دارد، میتواند تصورات غیرواقعی و ساختگی از ایران نزد دولتمردان غربی ایجاد کند، چرا که هیچ نشانه روشنی از سوی دولت مستقر دموکرات یا دولت جمهوریخواه آینده درباره برداشتن گامهای مثبت در چارچوب توافق هستهای دیده نمیشود و تنها اخباری مبهم و مزین به عبارات فریبنده توسط برخی مراجع آگاه آمریکایی منتشر میشود. در مقابل، صدور قطعنامه شورای حکام علیه فعالیتهای هستهای کشورمان، بر پایه مواضع خصمانه آمریکا و تروئیکای اروپا و گمانهها برای فعالسازی مکانیسم ماشه، پالسهای دقیقی از سوی غرب به تهران برای آغاز مذاکرات تلقی میشود. این در حالی است که انتشار خبر دیدار ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل - هرچند تکذیب شد - و همچنین موضوع سفر آقای تختروانچی به اسلو و سفر همزمان آقای عراقچی به لیسبون، نگرانیهای زیادی را درباره نرمش ایران در برابر آمریکا، آن هم در شرایط بغرنج منطقهای، ایجاد کرده است.
* نقش بازیگران منطقهای
ترکیه که سابقهای طولانی در تقویت جبهه معارضان سوریه دارد و سیاست بندبازی را در قبال تحولات منطقه دنبال میکند، ظرفیت خوبی برای ایفای نقش «تک مداخلهگری» و عهدهداری در جنگی جدید از سوی غرب دارد. با وجود اینکه ترکیه اهداف مستقلی از مداخله و ایجاد جنگ در سوریه دنبال میکند، تطابق زمانی ورود آن با آتشبس در لبنان نمیتواند تصادفی و بدون برنامه باشد. برخی منابع گزارش دادهاند کاروان نظامی ترکیه شامل کامیونهای مملو از سلاحهای سنگین، تانک و خودرو چهارشنبهشب و هفته گذشته از طریق گذرگاه مرزی «باب السلامه» وارد شمال حلب شده و به سمت نقاط محل استقرار نظامیان ترکیه در منطقه عملیاتی سپر فرات حرکت کرده است. این اعزام گسترده و مجهزسازی مخفیانه نیروهای تروریستی توسط آمریکا خبر از تجدید درگیریها با قواعد بهروز شده میدهد، چرا که متغیر دخالت مستقیم رژیم صهیونیستی برای تغییر بشار اسد نیز وارد معادله شده است.
در این بین، نقش کشورهای عربی در تشدید درگیریهای سوریه با توجه به اتخاذ مواضع محتاطانه آنها نسبت به تحولات بعد از 7 اکتبر و اولویت بخشیدن به مسائل اقتصادی نمیتواند آشکار باشد. با وجود اینکه عربستان به عنوان کلیدیترین کشور دنیای عرب، همچنان حملات پراکندهای را علیه دولت یمن ترتیب میدهد اما همواره از بیان همراهی با آمریکا اجتناب کرده و یا حتی در برخی وقایع مهم خود را خارج از گود درگیریها تعریف کرده است.
علاوه بر آن، به جز بحرین، هیچیک از کشورهای عرب منطقه حاضر به پیوستن به ائتلاف جنجالی آمریکا علیه یمن نشده و تلاش کردهاند نظارت بر وقایع را جایگزین دخالت در اموری کنند که تجربه شکست در آنها وجود داشته است.
در این میان، تغییر مهمی که اکنون در عرصه نبرد سوریه وجود دارد، حملات بیپرده و گسترده رژیم صهیونیستی و آمریکا به مواضع مقاومت در خاک سوریه است که فارغ از پشتیبانی تروریستها، به تنهایی نقش تاثیرگذاری را در تغییر موازنه قوا و تضعیف قوای متحدان بشار اسد ایفا میکند.
* آتشبس نامطمئن
تحولات در سوریه بهخوبی نشان میدهد رژیم صهیونیستی در بطن اجرایی شدن آتشبس لبنان در حال تدارک نقشههای دیگری است. از طرفی، سابقه رفتار رژیم صهیونیستی در زمان اوجگیری بحث مذاکرات و آتشبس پس از 7 اکتبر تایید میکند که اتاق فکر مشترک آمریکا و اشغالگران در حال برداشتن گامهای بلندتری در مسیر تعمیق جنگ هستند. هرچند ضربات حزبالله نقش اساسی را در تمکین تلآویو برای متوقف کردن حملات به خاک لبنان داشته اما اتکا به تحلیل پیروزی مقاومت لبنان و یکسره شدن جنگ پس از آتشبس، دچار نقص محاسباتی است، چرا که رصد تحولات پیرامون لبنان این احتمال را تقویت میکند که رژیم صهیونیستی در حال تقویت و سازماندهی مجدد قوای نظامی خود برای یک حمله فراگیر دیگر در لبنان است. تضعیف و تمرکززدایی مقاومت در سوریه با راهکار رویارویی دوباره با تروریستهای سوری و از طرف دیگر، حملات ممتد جنگندههای رژیم صهیونیستی برای قطع راههای مواصلاتی و شریانهای حیاتی حزبالله، بخشی از عملیات جدید اتاق فکر کاخ سفید در همین راستا است. علاوه بر این، مفاد شکننده ادعا شده در رسانههای عبری، زمینه هر بهانهجویی برای آغاز دوباره حملات در خاک لبنان را توسط رژیم صهیونیستی فراهم میکند به طوریکه در روزهای اخیر بارها گزارشهایی از نقض آتشبس توسط رژیم صهیونیستی و حملات پراکنده توپخانهای ارتش آن به اهدافی در جنوب لبنان مخابره شده است.
* ضرورت دیپلماسی صریح
با توجه به شرایط بحرانی موجود و تهدیدات آشکار رژیم صهیونیستی برای حمله به گروههای مقاومت و حتی کشور عراق، ضرورت اتخاذ مواضع صریح از سوی دستگاه دیپلماسی کشور برای تبیین مختصات ایران برای غرب در جنگهای بالقوه و فعالشده روشن میشود. تخاصم آشکار غرب و آمریکا در قبال ایران همراه با چاشنی جنگافروزی رژیم صهیونیستی، در حالی که دستگاه سیاست خارجه ایران متمرکز برای یافتن مسیری برای رایزنی با آمریکاست، در تعارض با منافع ایران و جبهه مقاومت قرار دارد. بویژه غرب نیات خصمانه و تهاجمی خود در قبال ایران را با قطعنامه شورای حکام و تحریم شرکتهای هواپیمایی در ازای تکاپوی دیپلماتیک ایران به سمت مذاکره، علنی کرده است. از سوی دیگر، دستگاه دیپلماسی باید رویهای پیشبرنده با استفاده از ظرفیتهای موجود در برابر ماجراجوییهای ترکیه در سوریه ایجاد کند، بویژه که کشورهای عرب منطقه، همانطور که ذکر شد، دیگر مانند گذشته تمایلی برای بازیگری فعال در تنشهای موجود ندارند و گامهای برداشتهشده اتحادیه عرب برای برقراری مناسبات سیاسی با بشار اسد، این موضوع را تایید میکند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از ارائه دادههای غیرواقعی درباره مهاجرت و کاهش حس تعلق به کشور
دروغ ۶۰
* برداشت غلط از پژوهش رصدخانه مهاجرت ایران در سال 1401/ * این نظرسنجی تنها در میـان دانشـجویان
و فارغالتحصیلان، دانشـجویان خارجـی حاضر در ایـران، پزشـکان، پرسـتاران و ایرانیـان خـارج از کشـور انجام شده است
فائزه مجتهدزاده: مهاجرت، شکلی از حرکت انسانها از نقطهای به جغرافیایی دیگر است که با انگیزه بهبودخواهی انجام میشود و با جستوجوی فرصتهای اقتصادی و طلب رفاه نسبت مستقیم دارد. موضوع مهاجرت اکنون یکی از مهمترین مسائل در دنیاست و کشورهای مختلف هرکدام به دلایلی درگیر آن هستند. در ایران نیز مدتی است این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. اما یکی از مهمترین موضوعات درباره مهاجرت در ایران، آمار عجیب و غیرواقعی است.
محمود نجفیعرب، رئیس اتاق بازرگانی تهران، ششم آذر در اظهار نظر عجیبی اعلام کرد: «60 درصد ایرانیها تمایل به مهاجرت دارند». به گفته او «در 10 سال اخیر به طور متوسط سالانه 27 هزار ایرانی اقامت کشورهای اروپایی، کانادا و آمریکا را اخذ کردهاند». نجفیعرب ضمن دردآور دانستن این عدد، اضافه کرد: «این روند نشاندهنده شدت کاهش حس تعلق به کشور است».
سال گذشته نیز بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران گفته بود: «بیش از 60 درصد تمایل دارند که مهاجرت کنند؛ این تعداد یا برای مهاجرت برنامهریزی کردهاند یا اقدام».
به گزارش «وطن امروز»، به نظر میرسد ادعای «تمایل 60 درصدی ایرانیان به مهاجرت» از آماری ریشه گرفته که رصدخانه مهاجرت ایران در سال 1401 طی پژوهشی محدود تولید و منتشر کرد. در صفحه 504 از فصل 9 سالنامه مهاجرتی ایرانیان، جامعه آماری این پژوهش معرفی و مشخص شده که پرسشنامه «سـنجش میـل و تصمیم بـه مهاجـرت» تنها در میـان 4 گـروه اجتماعـی دانشـجویان و فارغالتحصیلان، دانشـجویان خارجـی در ایـران، پزشـکان و پرسـتاران و ایرانیـان خـارج از کشـور طراحـی، توزیـع و جمعآوری شـده اسـت. اما حتی با فرض صحت صددرصدی این آمار نیز نمیتوان نتایج بررسی گروههای نمونه را به کل جامعه ایران تعمیم داد، زیرا 4 گروه ذکر شده نهتنها ویژگیهای مشترک چندانی با اکثریت جامعه ندارند، بلکه جزو گروههای خاصی محسوب میشوند که همواره تمایل به مهاجرت بخشی از فرآیند زندگی آنها بخصوص تحصیل است.
رصدخانـه مهاجـرت ایـران در ابتدای این پژوهش، منصفانه اعلام کرده نتایـج پیمایش انجام شده توسـط این مجموعه قابلیـت تعمیـم به کل جامعـه ایران و اقشـار مختلـف اجتماعـی را ندارد و تنهـا تصویـری کلـی ارائه میکند. ضمن اینکه در ادامه با اشاره بـه محدودیـت امکانـات، اضافه شده که تمام پیمایشها به ناچـار از طریق پرسشـنامه و به صورت آنلایـن انجام شـده است.
متولی پژوهش صراحتا اعلام کرده که بـه دلیـل توزیـع آنلایـن پرسشـنامهها، محدود بودن آمارگیری در برخـی گروههای اجتماعی و حـذف شـدن بخشـی از جامعـه هـدف؛ تعمیـم نتایـج ایـن پیمایش بـه کل جامعـه ایـران یـا از نظـر آمـاری امکانپذیر نیسـت یـا اینکـه حداقـل بایـد ملاحظـات فوقالذکـر در نظـر گرفتـه شـود.
ذکر این نکته در متن پژوهش، الزامی و بجا بود، چرا که در نظرسنجی آنلاین به دلیل ماهیت این روش و استفاده از ابزارهای مدرن، نظر جمعیت مسنتر، ساکنان مناطق دورافتاده یا اقشار کمبرخوردار قابل ثبت نیست. علاوه بر این، نظرسنجی آنلاین با سوگیری بیشتری همراه است و به دلیل مسدود بودن مسیر تعامل مصاحبهگر و پاسخدهندگان، قابلیت تفسیرپذیری کمتری دارد. از این رو دستیابی به اطلاعات مهم جمعیتی از طریق نظرسنجی آنلاین ممکن نیست. اما طی 2 سال گذشته برخی شخصیتها و در مواردی حتی برخی مسؤولان به اعداد و ارقام این پژوهش رجوع کردهاند و در نطقها و سخنرانیها از داده غیرواقعی «تمایل 60 درصدی ایرانیان به مهاجرت» به عنوان دستاوردی پژوهشی یاد شده است.
* میل به مهاجرت یا اقدام به مهاجرت؟
فرآیند مهاجرت با پیچیدگی و ناملایمات همراه است، زیرا فرد را از تاریخ و جغرافیایی که کیستی و چیستی او را ساخته، جدا میکند. مهاجر وارد سرزمینی بیگانه میشود و با فضایی مواجه است که از نظر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، گاه زمین تا آسمان با مبدا تفاوت دارد. مهاجر در مقصد شهروند درجه 2 محسوب میشود و برای سازگاری مجبور به پذیرش تفاوتها و ایجاد تغییرات بیشمار در رفتار، گفتار و کردار و حتی دگرگونی در باورها، اعتقادات و ایدئولوژی خود است.
شکی نیست که در دهههای گذشته عوامـل مختلـفی از جمله انگیزههای تحصیلی و اقتصادی به شکل محرک بر میل مهاجـرت ایرانیـان اثر گـذاشته و این تمایل را بالا برده اما به موازات آن، دلایل متعددی این خواسته را سرکوب میکند. زندگی پر از دقایق ارزشمندی است که هراس از دست دادن آنها بر تمایل به مهاجرت غلبه دارد؛ بودن در کنار خانواده، اقوام و دوستان، جذابیتهای سرزمینی، مفید بودن در وطن، احساس وظیفه، تعلق و پیوستگی با جامعه از آن جملهاند. از سویی پرهیز از درگیر شدن با تعارضات فرهنگی و اجتماعی در کشور مبدا، بیم انحراف از ارزشها، عدم تحمل تبعیض و بیاعتباری در خارج از کشور، دوریجویی از تجربه غربت و پرهزینه بودن پروسه مهاجرت، از جمله دلایلی است که بسیاری از ایرانیان را حتی با وجود داشتن انگیزه بالا از اقدام عملی منصرف میکند.
نظرسنجیها در این حوزه، عموما تمایل به مهاجرت را رصد و اندازهگیری میکنند حال اینکه مرحله مهم اقدام و تحقق امر مهاجرت مغفول مانده و ارزیابی نمیشود، از این رو مشخص نیست چه میزان از تمایلات به ترک وطن در عمل محقق شده و به مهاجرت ختم شده است.
* اعدادی عجیب و غریب درباره درصد ایرانیانی که در پی مهاجرت هستند
محمد اصغری، مدیر مرکز رصد فرهنگی کشور با اشاره به اهمیت دادهها در این رابطه میگوید: دادهها میتوانند نقشی کلیدی در سیاستگذاری ایفا کنند و از این رو دقت نظر در شیوههای گردآوری داده و پالایش و تحلیل آنها امری ضروری در روندهای تصمیمسازی در کشور است. وی افزود: متاسفانه تورم مراکز مختلف مدعی افکارسنجی که بعضا ابتداییترین اصول روشی را نیز رعایت نمیکنند، باعث تولید و انباشت دادههای نادرست میشود و از سوی دیگر تعمیم، مقایسه و تفسیر غیرعلمی دادهها نیز به ابهام بیشتر فضای دادهای کشور منجر میشود. این پژوهشگر سیاست فرهنگی با اشاره به پخش شدن چند باره دادههای مخدوش درباره میل به مهاجرت ایرانیان در فضای رسانهای کشور گفت: یکی از مثالهای تکراری و زرد درباره دادههای مخدوش، همین دادههای میل به مهاجرت ایرانیان است که هر چند وقت یک بار در رسانهها صحبت از اعدادی عجیب و غریب درباره درصد ایرانیانی که در پی مهاجرت هستند به میان میآید؛ ارقامی که هیچ تناسبی با دادههای ملی و استانی مراکز معتبر نظرسنجی ندارد.
مدیر مرکز رصد فرهنگی کشور با اعلام عدد میل به مهاجرت ایرانیان گفت: بر مبنای دادههای مراکز مختلف افکارسنجی که با شیوههای علمی و به صورت میدانی، تلفنی و حجم نمونه ملی، یعنی همه کشور، گردآوری و در مرکز رصد فرهنگی کشور از لحاظ روشی اعتبارسنجی شده است، میل به مهاجرت ایرانیان عددی بین 24 تا 28 درصد است. وی اضافه کرد: از میان افرادی که میل به مهاجرت دارند نیز بیشتر از نیمی از آنها در پی مهاجرت موقت و میزان کمتری به فکر مهاجرت دائم هستند. وی خاطرنشان کرد: عدد 24 درصد را نه بزرگ ببینیم و نه کوچک، بلکه باید واقعی دید و بر این مبنا به تصویری نزدیک به واقع از شرایط موجود رسید.
* استقبال از مهاجرت بهمثابه فرآیندی برای استقلال
استاد دانشگاه و جامعهشناس در گفتوگو با «وطن امروز» در رابطه با چرایی بالا بودن میل به مهاجرت و تفاوتی که با آمارهای واقعی دارد، گفت: میان تمایل به مهاجرت و خروج از کشور به قصد ساکن شدن در کشوری دیگر، تفاوت بسیار است. وقتی از افراد جامعه بویژه جوانترها سوال کنیم تمایل به مهاجرت دارند یا نه؟ از کمتر کسی پاسخ منفی خواهید شنید، زیرا تمایل به مهاجرت، نمودی از ویژگیهای جوانی و نوجوانی است.
امانالله قراییمقدم افزود: در این سن و سال افراد به استقلال و ماجراجویی مشتاق هستند و از هر موقعیتی که به آنها آزادی عمل بدهد استقبال میکنند، بویژه که عموم خانوادههای ایرانی همچنان ساختار سنتی خود را حفظ کردهاند و از جوانان خود حتی در سنین بالا نگهداری میکنند. قراییمقدم ادامه داد: به عبارتی برای بسیاری از ایرانیان بویژه برای نوجوانان، جوانان و دانشجویان، پرسش در رابطه با تمایل به مهاجرت، پرسش از میل به مستقل شدن، میل به بهبود زندگی و میل به داشتن شغل و درآمد کافی است. حتی کسانی که آرزوی سفر دارند به این سوال پاسخ مثبت خواهند دارد. پس طبیعی است تمایل به مهاجرت در آمارها رقم بالایی را نشان بدهد اما در عمل وضعیت فرق کند.
این جامعهشناس متذکر شد: تصاویر ذهنی پیش از مهاجرت بخش مهمی از فرآیند تمایل برای مهاجرت را تشکیل میدهد. تصویری که عموما از طریق تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم رسانهای از کشور مقصد در ذهن جامعه هدف ساخته شده در تمایل به مهاجرت نقش دارد اما آنچه در واقعیت منتظر مهاجر است، تعیینکننده وقوع یا عدم وقوع فرآیند مهاجرت خواهد بود. آرزوی مهاجرت در نهایت باید به اقدام به مهاجرت ختم شود تا بگوییم فلان تعداد ایرانی از کشور رفتهاند و بتوانیم درباره این پدیده و راههای پیشگیری از آن برنامهریزی و سیاستگذاری کنیم.
وی اظهار کرد: بسیاری از مردم صرفا میل به مهاجرت دارند ولی در مرحله عمل کمتر برای ترک کشور برنامهریزی میکنند و به دلایل مختلف از جمله وابستگی به وطن، خانواده و شغل، در این مسیر اقدام عملی نمیکنند.
* سودای مهاجرت ناشی از تبلیغات رسانهای است
قراییمقدم با بیان این نکته که بین آمارهای منتشر شده از مهاجرت و آب و هوای اجتماعی ایران نسبتی برقرار نمیکنم، توضیح داد: وقتی مصائبی از جمله جنگ، زیست مردم یک کشور را تحت تاثیر قرار میدهد، مهاجرت به شکلی گسترده و به عنوان اقدامی برای گریز از خطر و رهایی از سختی زندگی در کشور مبدا مورد توجه گروههای اجتماعی قرار میگیرد.
وی گفت: در منطقه ما افغانستان، سوریه و عراق در دهههای اخیر چنین تجربهای داشتند و بخش عمدهای از جمعیت این کشورها مهاجرت کردند. خوشبختانه در ایران تاکنون چنین تجربهای نداشتیم و همچنان میتوانیم جو روانی بالا درباره مهاجرت را به بالا بودن سودای مهاجرت تعمیم بدهیم که ناشی از تبلیغات رسانهای است که سعی دارد مهاجرت را ارزش معرفی کند و در اذهان مردم نوعی شیفتگی نسبت به مهاجرت ایجاد کند.
قرائیمقدم در این رابطه یادآور شد: رشد قارچگونه موسساتی که امر مهاجرت را تسهیل میکنند و تصویر فریبندهای که شبکههای مجازی از ایرانیان مهاجر و زندگی پر زرق و برق و همراه با رفاهشان ارائه میکنند، از جمله عوامل کششی از طرف جامعه مقصد هستند که با پردازش تصویری آرمانی از مقصد سعی دارد تمایل به مهاجرت را به اقدام عملی تبدیل کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به تاثیر منفی مهاجرت بر اقتصاد افزود: تردیدی نیست که مهاجر فرستی برای کشور مبدا زیان دارد، جوانان عمده مهاجران را تشکیل میدهند و بالا بودن مهاجرت به معنی از دست دادن نیروی کار جوان است. بزرگترین سرمایه هر اقتصادی ماشینآلات صنایع یا سرمایههای اقتصادی نیست، بلکه نیروی کار است. از طرفی مهاجرت گسترده نسبت جنسی جمعیت را به هم میزند چون عموما مردان بیشتر از زنان مهاجرت میکنند.
وی گفت: مهاجرت ایرانیان به کشورهای مختلف و بویژه کشورهای توسعهیافته و صنعتی، سابقهای طولانی دارد. پیش از انقلاب هم این نوع مهاجرت وجود داشت و مهاجران شاغل در دیگر کشورها خانواده خود در داخل ایران را از عواید مهاجرت منتفع میکردند.
امانالله قراییمقدم در پایان تاکید کرد: در تمام خانوادهها جوانانی بودند که به خاطر کار مهاجرت کرده بودند و بخشی از درآمد خود را به داخل کشور میفرستادند. این نوع مهاجرت مزایایی داشت، ضمن اینکه این نیروها پس از مدتی برمیگشتند و تجربه و توانمندی خود را در اختیار کشور میگذاشتند. اگر غیر از این باشد، مهاجرت مطلوب نیست و خروج نیروی انسانی برای کشور زیانبار است.
ارسال به دوستان
حماس نسبت به نقشه شوم رژیم صهیونیستی برای الحاق کرانه باختری هشدار داد
توطئه در کرانه
روز جمعه روزنامه عبری یدیعوت آحارانوت اعلام کرد بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی میخواهد اداره مدنی در کرانه باختری را تعطیل کند و ابراز امیدواری کرده در کنار دولت جدید آمریکا به ریاست دونالد ترامپ، فرصت بزرگی برای تعطیلی این نهاد وجود دارد؛ اقدامی که منجر به از بین رفتن تشکیلات خودگردان فلسطین و تسلط کامل سیاسی، اداری و امنیتی رژیم صهیونیستی بر کرانه باختری خواهد شد. اسموتریچ همچنین از مصادره 27 هزار دونم از زمینهای کرانه باختری که بزرگترین اقدام اشغالگرانه رژیم صهیونیستی در این منطقه بعد از توافق اسلو است، خبر داد.
رسانههای عبری گزارش دادند این گام، تغییر بزرگی در راستای طرح اسرائیل برای سیطره کامل بر کرانه باختری است. اقدام صهیونیستها علیه استقلال نسبی کرانه باختری و اشغال خاک بیشتری از این منطقه ممکن است با واکنشهای بینالمللی بسیاری از جمله محکومیت از سوی کشورهای عربی و اسلامی و اتحادیه اروپایی همراه باشد اما وزرای افراطی کابینه صهیونیستی به حمایت تمام و کمال دونالد ترامپ، رئیسجمهور بعدی آمریکا در این اشغالگری امید بسیاری دارند.
جنبش حماس نیز در واکنش به ادعای اسموتریچ و نقشه شوم صهیونیستها برای اشغال کرانه باختری بیانیهای صادر کرد. جنبش حماس فلسطین در واکنش به اظهارات جدید «بزالل اسموتریچ» درباره الحاق کرانه باختری و درخواست برای تعطیلی اداره مدنی در این منطقه، با صدور بیانیهای اعلام کرد: آنچه بزالل اسموتریچ، وزیر فاشیست صهیونیست درباره تعطیلی اداره مدنی در کرانه باختری گفت، بخشی از طرح رژیم اشغالگر برای الحاق کرانه باختری به شمار میرود تا این رژیم، حاکمیت اداری و سیاسی خود را بر اینجا تحمیل کند. حماس تاکید کرد: ما از تشکیلات خودگردان فلسطین میخواهیم تا تصمیمات روشنی درباره وحدت ملی و توقف هماهنگی امنیتی با صهیونیستها و مقابله با سیاستهای رژیم اشغالگر انجام دهد. این طرح رژیم صهیونیستی در چارچوب توطئههای الحاق و یهودیسازی است که کابینه رژیم اشغالگر به دنبال آن بوده و نقض آشکار قوانین و قطعنامههای بینالمللی به شمار میرود.
این جنبش تاکید کرد: از همه مولفههای مردمی فلسطین میخواهیم تا یک برنامه ملی جامع و فراگیر، مبتنی بر مقاومت ضداشغالگری و مقابله با طرحهای الحاق و یهودیسازی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و قدس اشغالی تدوین کنند. هدف این برنامه ملی باید مقابله با تجاوزات وحشیانه اشغالگران در نوار غزه و تلاشهای آنها برای از بین بردن آرمانهای مشروع مردم فلسطین در آزادی و حق تعیین سرنوشت باشد. در بیانیه حماس تاکید شده است: «سیاستهای اعلامشده توسط صهیونیستها و اقداماتی که انجام میدهند، با هدف از بین بردن آرمان ملی فلسطین است. بنابراین تشکیلات خودگردان باید تصمیم روشنی برای مقابله با دشمن صهیونیستی اتخاذ کرده و فورا به سمت گزینه وحدت ملی حرکت کند، کنار مردم بایستد و هرگونه هماهنگی امنیتی با دشمن را متوقف کند». جنبش حماس همچنین در بیانیه دیگری در واکنش به صحبتهای اسموتریچ اعلام کرد صحبتهای گستاخانه اسموتریچ درباره مصادره اراضی فلسطینیان در کرانه باختری، نشان میدهد او به دنبال اجرای طرح کابینه فاشیستی - صهیونیستی برای سیطره بر کل کرانه باختری است اما همه این طرحهای توطئهآمیز دشمن، با پایداری و مقاومت بیشتر فلسطینیان ضداشغالگری مواجه میشود.
همچنین روزنامه عبری یدیعوت آحارانوت گزارش داد که رژیم صهیونیستی در ادامه اقدامات اشغالگرانه خود در کرانه باختری در تلاش برای ساخت 22 دکل و فرستنده ارتباطی در کرانه باختری با هزینه حدود 50 میلیون شکل در چارچوب بخشی از اقدام گسترده جهت تقویت سیطره خود بر کرانه باختری است. بر اساس این گزارش، هزینه پروژه مذکور در کرانه باختری توسط یک صندوق مازاد بودجه به سرپرستی اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی تامین میشود و شامل ساخت دکلها در مناطق مختلف از جمله در اراضی اشغالشده توسط اسرائیل در کرانه باختری و همچنین در املاک شخصی فلسطینیها با امکان استفاده از دستور مصادره است. پیش از این هم، چنین دکلهایی در مکانهای مختلف در حاشیه شهرکهای غیرقانونی در مرکز کرانه باختری ساخته شده بود. یدیعوت آحارانوت همچنین گزارش داد وزیر ارتباطات اسرائیل قصد دارد حدود 50 حکم مصادره دیگر را هم برای ایجاد برجها و فرستندههای ارتباطی در سراسر کرانه باختری صادر کند. این اقدام با هدف سیطره بر بیشترین مقدار ممکن از اراضی کرانه باختری و تغییر واقعیت این منطقه قبل از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید است. اقدامات کابینه افراطی رژیم صهیونیستی پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ شدت بیشتری یافته است و در ادامه اقدامات اشغالگرانه آنها طی سالیان گذشته انجام میشود.
در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ بود که صهیونیستها برخلاف توافقات پیشین و قراردادهای امضاشده با تشکیلات فلسطینیان در اسلو، قدس اشغالی را به عنوان پایتخت خودخوانده خود معرفی کردند که این اقدام تحت حمایت و هدایت دولت نخست دونالد ترامپ انجام شد؛ اقدامی که خشم فلسطینیان کرانه باختری را برانگیخت و این منطقه از فلسطین را ملتهب کرد. اقدامات رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و نوار غزه طی چند سال گذشته نیز بر خشم فلسطینیان افزوده است و پس از نابودی استقلال نسبی تشکیلات خودگردان، واکنش احتمالی فلسطینیان کرانه باختری شدید خواهد بود و امکان انتفاضه سوم وجود دارد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از آغاز دور جدید مذاکرات ایران و چین برای عملیاتی شدن قرارداد ۲۵ ساله پ
معادله تجاری تهران - پکن
در هفتههای گذشته روابط تجاری ایران و چین با پیگیریهای مستمر ۲ کشور در جلسهای با محوریت تهران دنبال شد. معاون نخستوزیر چین در راس هیاتی برای یک سفر ۲ روزه در روزهای (۱۳ و ۱۴ آذر) به تهران آمد و با محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهوری و هیات اقتصادی ایرانی دیدار کرد. این دیدار در چارچوب اجرای بخشهای برنامه جامع راهبردی ایران و چین برگزار شد. هیاتهای دیپلماتیک ۲ کشور ایران و چین در این مجموعه دیدارها درباره راههای گسترش همکاریها بویژه در حوزه اقتصادی و زمینههای مورد علاقه فیمابین بحث و تبادل نظر کردند.
در این دیدار، عارف و ژانگ گوا چینگ، معاون نخستوزیر چین با تاکید بر اینکه گسترش مناسبات ۲ کشور بزرگ و مهم آسیا، بر صلح و امنیت منطقهای تاثیر زیادی دارد، بر گسترش زمینههای همکاری و توسعه مبادلات اقتصادی تاکید کردند.
توسعه همکاری میان ایران و چین بویژه در زمینههای اقتصادی به هر ۲ کشور کمک میکند. این همکاریها میتواند به توسعه اقتصادی، افزایش تجارت، تبادل فناوری و دانش و ایجاد امنیت منطقهای کمک کند. همچنین همکاریهای ایران و چین میتواند موجب تقویت روابط سیاسی و افزایش اعتماد بین 2 کشور شود. این همکاریها میتواند به ایجاد یک محیط اقتصادی و سیاسی پایدار و پیشرفته کمک کند.
* دلایل اهمیت توسعه همکاریهای ایران و چین
1- تنوع اقتصادی و تجاری
چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، بازار گستردهای برای کالاها و خدمات مختلف دارد. ایران نیز با منابع نفت، گاز، مواد معدنی و نیروی کار ماهر میتواند کالاها و خدمات خود را در این بازار عرضه کند. این تنوع منافع هر ۲ کشور را تأمین میکند.
2- موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران
ایران از نظر سیاسی و اقتصادی بسیار دارای اهمیت است. دسترسی به خلیجفارس، تنگه هرمز و مرزهای مشترک با کشورهای آسیای میانه، جنوب آسیا و خاورمیانه، این کشور را به یک پل ارتباطی کلیدی برای چین تبدیل میکند. بنابراین چین با استفاده از ایران میتواند به بازارهای خاورمیانه، آسیای میانه و حتی اروپا دسترسی داشته باشد.
3- طرح جاده ابریشم (ابتکار کمربند - جاده)
چین در قالب ابتکار کمربند - جاده، پروژههای زیرساختی در سراسر جهان، بویژه در آسیا، آفریقا و اروپا اجرا میکند. ایران نیز در این طرح از اهمیت ویژهای برخوردار است و به عنوان یک نقطه اتصال مهم در این مسیر، میتواند نقش خود را در تسهیل تبادلات تجاری چین با سایر کشورها ایفا کند.
4- دور زدن تحریمها
به دلیل تحریمهای ظالمانه بینالمللی علیه ایران، بسیاری از کشورها به دلیل محدودیتهای سیاسی و اقتصادی از برقراری مراودات تجاری با ایران خودداری میکنند. بنابراین چین به عنوان یک قدرت اقتصادی بزرگ و مستقل توانسته به طور موثر از این تحریمها عبور کرده و روابط تجاری خود را با ایران حفظ کند. این موضوع برای ایران اهمیت بسزایی دارد و این امکان را میدهد که از بازارهای جهانی و منابع خارجی بهرهبرداری کند.
5- استفاده از ظرفیت توسعه صادرات ایران به چین
جمعیت و قدرت خرید عظیم چین این توان را برای ایران ایجاد میکند تا فرصتهای زیادی برای صادرات کالاهای غیرنفتی خود به این کشور پیدا کند.
* ۳۰ درصد صادرات غیرنفتی کشور به طور مستقیم به چین
مجیدرضا حریری، رئیس اتاق مشترک ایران و چین در حاشیه این نشست در تشریح روابط تجاری ایران و چین گفت: در چند سال گذشته بویژه پس از امضای سند همکاری 25 ساله ایران و چین، روابط تجاری ۲ کشور بشدت رشد کرده و از حدود ۲۵ میلیارد دلار در سال به ۵۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. وی افزود: نفت را نمیتوان از آمار مبادلات تجاری کنار گذاشت. ایران در میان کشورهای صادرکننده نفت به چین، کمترین تخفیف را به این کشور میدهد.
رئیس اتاق مشترک ایران و چین با اشاره به آمار تجارت خارجی ایران و چین گفت: بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران، چین بزرگترین مقصد صادرات غیرنفتی ما است، طوری که حدود ۳۰ درصد صادرات غیرنفتی کشور به طور مستقیم به چین انجام میشود. اگر صادرات غیرمستقیم از طریق کشورهای ثالث را هم در نظر بگیریم، این رقم به ۴۰ درصد میرسد. در مجموع، با احتساب صادرات نفت، حدود ۵۰ درصد از صادرات ایران به چین است.
وی همچنین اشاره کرد: طبق آمار گمرک، چین پس از امارات، دومین واردکننده کالا به ایران است.
* ترکیب صادرات غیرنفتی ایران
حریری درباره ترکیب صادرات غیرنفتی ایران گفت: عمده کالاهای صادراتی ایران شامل مواد معدنی و محصولات پتروشیمی است. ترکیب صادرات ایران به کشورهای مختلف هم همین است، مگر در موارد خاصی مانند عراق و افغانستان که کالاهای صنعتی نیز صادر میشود.
وی افزود: بر اساس آمار گمرک، حدود ۸۰ درصد صادرات غیرنفتی ما شامل مواد معدنی و محصولات بر پایه نفت است، ۱۰ درصد محصولات کشاورزی و بقیه کالاها شامل محصولات صنعتی میشود. به طور کلی، تنها ۵ تا ۶ درصد صادرات غیرنفتی ایران کالاهای صنعتی است.
رئیس اتاق مشترک ایران و چین با تأکید بر اینکه کالاهای صنعتی ایران از نظر کیفیت و قیمت توان رقابت در بازارهای جهانی را ندارند، افزود: در نتیجه ۲ تا 2.5 میلیارد دلار از صادرات غیرنفتی ما شامل محصولات صنعتی است و وضعیت صادرات به چین نیز مشابه است. بنابراین نمیتوانیم کالاهای صنعتی قابل توجهی برای صادرات داشته باشیم اما میتوان با برنامهریزی وضعیت را تغییر داد.
وی همچنین اشاره کرد بیش از ۷۰ درصد ماشینآلات صنعتی مورد نیاز ایران از چین وارد میشود.
* توسعه روابط ایران و چین
حریری درباره توسعه روابط ایران و چین گفت: برای این کار، برقراری ارتباطات بانکی و مالی منظم ضروری است. در حال حاضر، ایجاد کانال مالی دوجانبه بین ۲ کشور در دستور کار قرار دارد. وی با اشاره به سفر ژانگ گوا چینگ، معاون نخستوزیر چین به ایران افزود: این مقام چینی مسؤول پیگیری سند ۲۵ ساله توسعه همکاریهای ایران و چین است.
* روابط اقتصادی ایران و چین در شرایط تحریم
رئیس اتاق مشترک ایران و چین تأکید کرد: برای پیشبرد اهداف اقتصادی سند ۲۵ ساله باید شرکتهای ایرانی و چینی در کنار هم فعالیت کنند. طرفین قطعا با موانعی روبهرو خواهند شد که برای رفع آنها باید عالیترین مقامات ۲ کشور سالی یک یا ۲ بار ملاقات کرده و مسائل را بررسی کنند.
وی همچنین اشاره کرد: طبق این سند ۲ کشور یکدیگر را به سرمایهگذاری تشویق میکنند و اقدامات در این زمینه در حال انجام است. به طور خاص، در حوزه انرژی خورشیدی، ایران پروژههایی را در دست اجرا دارد که پنلهای خورشیدی مورد نیاز این پروژهها از چین وارد میشود.
این فعال اقتصادی با اشاره به وضعیت تحریمی ایران افزود: این شرایط موجب میشود برخی شرکتهای چینی نتوانند به طور مستقیم با ایران همکاری کنند و برخی دیگر نیز به طور پنهانی فعالیت میکنند. به همین دلیل، ما نمیتوانیم اطلاعات دقیقی از پروژههای انجامشده منتشر کنیم اما در حوزههای مختلف مانند راهآهن و نیروگاهها اقداماتی در حال انجام است.
* آمادگی بخش خصوصی ایران برای همکاری با چین
صمد حسنزاده، رئیس اتاق بازرگانی ایران نیز در این باره اظهار کرد: بخش خصوصی ایران در بیشتر زمینههای صنعتی، فناوری، کشاورزی، معدنی و تجاری از نفت و گاز تا داروسازی و تجهیزات پزشکی، محصولات دانشبنیان، مصالح ساختمانی و فولادی و همچنین در بخش خدمات در حوزه فنی - مهندسی، گردشگری و صنایعدستی آماده همکاری با چین است. وی تأکید کرد: باید زمینه آشنایی بیشتر جوامع تجاری ۲ کشور توسط اتاقهای بازرگانی فراهم شود.
برای موفقیت در تجارت با چین، بخش خصوصی باید به طور جامع به نیازها و خواستههای این بازار بزرگ توجه کند و از فرصتهای موجود در زمینههای مختلف بهرهبرداری کند. شناخت دقیق بازار، فرهنگ تجاری، مقررات قانونی و استفاده از تکنولوژیهای نوین از جمله عوامل کلیدی برای موفقیت در این تجارت است.
* زمینههای همکاری تجاری ایران و چین
این 2 کشور به دلیل اشتراکات اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی میتوانند زمینههای متنوعی برای همکاریهای تجاری داشته باشند که از جمله آنها صنعت انرژی، صنعت برق و انرژیهای تجدیدپذیر، توسعه زیرساختها و حمل و نقل، صنعت خودروسازی و گردشگری است.
صنعت خودروسازی: چین به داشتن فناوریهای پیشرفته در تولید خودروهای برقی، هیبریدی و خودروهای معمولی میتواند در ارتقای صنعت خودروسازی ایران مؤثر باشد و ایران نیز میتواند بازار بزرگی برای خودروهای چینی باشد.
پروژههای زیرساختی و حملونقل: در زمینه ساخت راهآهن، جاده، بندر و فرودگاه چین تجربه زیادی دارد که ایران میتواند از این تجربهها برای توسعه شبکههای حملونقل خود استفاده کند.
گردشگری: با توجه به جمعیت فراوان چین و تمایل مردم این کشور برای سفر به کشورهای دیگر، ایران میتواند مقصدی جذاب برای 160 میلیون گردشگر چینی باشد و چین نیز میتواند در توسعه صنعت گردشگری ایران با ایجاد زیرساختهای مناسب مؤثر باشد.
* حوزههای جذاب اقتصادی برای تعمیق روابط تجاری
ایران و چین به عنوان 2 کشور با روابط تاریخی و تمدنی عمیق، در سالهای اخیر گامهای موثری در جهت تقویت همکاریهای اقتصادی در زمینههای مختلفی از جمله انرژی، زیرساختها، تجارت، فناوری و سرمایهگذاری مشترک برداشتهاند. تحولات جهانی، رویدادهای ژئوپلیتیکی و روی کار آمدن ترامپ به عنوان رئیسجمهور منتخب آمریکا، زمینههای همکاری نزدیکتر میان 2 کشور را فراهم کرده است.
همکاری اقتصادی ایران و چین به یکی از موضوعات مهم در عرصه روابط بینالملل تبدیل شده است که در سالهای اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده و سند جامع ۲۵ ساله میان 2 کشور که سال ۲۰۲۱ به امضا رسید، چشمانداز همکاریهای 2 کشور را ارتقا بخشیده است.
حوزه انرژی: یکی از مهمترین ابعاد همکاری اقتصادی ایران و چین، حوزه انرژی است. ایران به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز جهان و چین به عنوان بزرگترین مصرفکننده انرژی، منافع مشترکی در این زمینه دارند. چین در سالهای اخیر بزرگترین خریدار نفت ایران بوده و این همکاری در چارچوب قراردادهای بلندمدت ادامه دارد. از طرفی ایران میتواند با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته چینی در زمینه استخراج و پالایش نفت و گاز، بهرهوری خود را افزایش بدهد.
روند تجاری: تجارت میان 2 کشور بر اساس آمارهای جهانی، در دهه گذشته روند نسبتا صعودی را تجربه کرده است. چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری ایران، واردات کالاهایی نظیر نفت، پ محصولات تروشیمی و محصولات کشاورزی از ایران را افزایش داده و از سوی دیگر، ایران نیز واردات کالاهایی نظیر ماشینآلات، تجهیزات الکترونیکی و محصولات صنعتی از چین را در دستور کار قرار داده است.
نظرات کارشناسان: مطابق نظر کارشناسان، همکاری اقتصادی ایران و چین با توجه به ظرفیتهای 2 کشور میتواند به تقویت روابط دوجانبه و افزایش قدرت اقتصادی آنها در سطح منطقهای و جهانی منجر شود.
* ۴ پیشنهاد برای همکاریهای حملونقلی و ترانزیتی
1- همکاری در توسعه بندر شهید رجایی: حضور چین در بنادر جنوبی کشور از جمله بندر شهید رجایی که حداقل در 2 سال گذشته درگیر چالشهایی با سازمان بنادر و دریانوردی بوده، نیازمند بازنگری در فرآیندهای همکاری بلندمدت برای بهرهبرداری از پایانههای شهید رجایی، حضور شرکتهای کشتیرانی چینی در این بندر و تبدیل آن به هاب بنادر غرب آسیاست.
2- احداث پل خلیجفارس - قشم: احداث پل 2.2 کیلومتری خلیجفارس- قشم که ارتباط بزرگترین جزیره ایران به سرزمین اصلی را فراهم میکند و علاوه بر مزایای تسهیل حملونقل کالا و مسافر و کاهش زمان سفر، فرصت تقویت ارتباطات اقتصادی و تجاری بین جزیره قشم و مناطق دیگر ایران را در اختیار ما قرار میدهد و چین نیز جزیره قشم را با دارا بودن بالاترین آبخور کشتی در خلیجفارس، به مرکز تردد کشتیها و بانکرینگ غرب آسیا تبدیل میکند.
3- نقشآفرینی در ابتکار کمربند - جاده چین: همکاری سهجانبه چین، کشورهای آسیای مرکزی و ایران برای فعالسازی کریدور چین – آسیای مرکزی - غرب آسیا که یکی از شاخههای اصلی ابتکار کمربند - جاده چین (BRI) محسوب میشود و در تعهد سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری آنها در ایران گنجانده شده است.
4- اتصال چین به اروپا از جنوب شرق ایران: همکاری چندجانبه میان کشورهای چین، پاکستان، ایران و ترکیه که بستر راهاندازی مسیر یکپارچه ریلی حملونقل کالا میان چین و اروپا را فراهم میکند که در کنار آن، کریدور ریلی اسلامآباد- تهران- استانبول (ITI) به عنوان یکی از مهمترین کریدورهای سازمان همکاری اقتصادی اکو در منطقه، رونق بیشتری مییابد.
******
«وطن امروز» از مزیتها و تبعات تصویب سند رمزارزها گزارش میدهد
معاملات خطرناک رمزارزها
گروه اقتصادی: سند «چارچوب سیاستگذاری و تنظیمگری بانک مرکزی در حوزه رمزپولها» تدوین و به تصویب رسید. این سند به طور قطع میتواند پایانی بر کلاهبرداریها و مشکلات معاملات رمزارزها باشد که در سالهای گذشته وجود داشته است اما نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که مجاز شدن معاملات رمزارزها کمک میکند تا بسیاری از افراد بتوانند به راحتی سرمایه خود را به شکل زیرزمینی از کشور خارج کنند. حتی احتمال این وجود دارد که قاچاق و معاملات غیرقانونی به واسطه معاملات رمزارزها افزیش یابد. به همین دلیل ماموریت بانک مرکزی و وزارت اقتصاد درباره رمزارزها پایان نیافته است.
سند تنظیمگری بانک مرکزی در حوزه رمزپولها قرار شده بر هویتبخشی به موجودیتهای کارگزار رمزپول و نهاد امین به عنوان اشخاص تحت نظارت بانک مرکزی نظارت کند. همچنین مسؤولیت صدور مجوز با بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است. تنظیم مقررات و نظارت موثر بر سلامت فعالیت درباره فعالان رمزارز دارای مجوز باید بیشتر از گذشته توسط بانک مرکزی انجام شود.
عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی تاکید کرده است رمزارزها قابل رصد نیستند. این موضوع هر چند در دور زدن تحریمها برای ایران تاثیر مثبتی داشته است اما میتواند در انحراف پول نیز موثر باشد. برای نمونه در حال حاضر معاملات قاچاق و مواد مخدر یکی از تهدیدات علیه جامعه است. در صورتی که قاچاقچیان بدانند به راحتی میتوانند معاملات خود را از طریق رمزارز انجام دهند به طور قطع با رسمیت بخشیدن به رمزارزها این روند افزایش مییابد.
طبق اعلام نوشآفرین مؤمنواقفی، معاون فناوریهای نوین بانک مرکزی، طبق سند جدیدی که تصویب شده، هدف صیانت از داراییهای عمومی است. از این رو کارگزار رمزپول، موظف است از خدمات موجودیتهای نهاد امین دارای مجوز از بانک مرکزی استفاده کند. همچنین با اخذ مجوز کارگزار رمزپول، نسبت به اخذ مجوز نهاد امین نیز از بانک مرکزی اقدام کند.
عضو هیات عامل بانک مرکزی درباره رویکرد بانک مرکزی در حوزه رمزارز نیز گفت: در کنار ایفای وظایف قانونی بانک مرکزی درباره تنظیمگری فعال، این بانک در بخش رمزارزها در داخل کشور نیز اقدام میکند. سند چارچوب سیاستگذاری و تنظیمگری بانک مرکزی در حوزه رمزپولها منتشر شده است. بر مبنای آن بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به عنوان متولی مدیریت بازار پول و ارز، سیاستگذار و تنظیمگر نظامهای پرداخت کشور و تنظیمگر در حوزه رمزپولها و ناظر بر مبادله آنها را انجام میدهد. هدف استفاده از ظرفیتها و فرصتهای نهفته در توسعه فناوریهای نوین مالی، تقویت شفافیت در فعالیتهای مرتبط با رمزپول و آگاهیبخشی به مردم است.
علی خضریان، سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس نیز در این باره گفت: در چند وقت اخیر بازار رمزارز و مخاطرات آن بررسی شده است. همچنین کمیسیون اصل 90 به دلیل وصول شکایتی از طرز کار دولت در این حوزه، جلساتی با حضور دستگاههای متولی برگزار کرد اما پیش از این به دلیل نبود یک قانون جامع برای فعالیت در حوزه رمزارزها، شاهد مشکلاتی بودیم. بنابراین کمیسیون اصل 90 نسبت به طرز کار دستگاههای اجرایی ورود کرده است.
او افزود: پیش از این قرار بود در اصلاح قانون مبارزه با قاچاق، پیشبینیهای قانونی برای رمزارزها صورت گیرد اما دولت اعلام کرد در حال تدوین لایحهای مستقل در این باره است. بنابراین بحث اصلاح قانون مبارزه با قاچاق متوقف شده بود.
خضریان تصریح کرد: سندی در ستاد تحول ریاستجمهوری تدوین شده است که 4 سرفصل اصلی تولد رمزارز، نگهداری رمز ارز، تبادل رمزارز و استفاده از رمزارز در پرداختها را مورد توجه قرار داده است. در کنار اینها، کمیته اقتصاد دیجیتال کمیسیون اقتصادی مجلس نیز در حال تدوین طرحی در این باره است.
عضو هیأت رئیسه کمیسیون اصل 90 قانون اساسی با اشاره به تفاوت نظر بین بخشهای مختلف دولت درباره رمزارزها گفت: وزارت اقتصاد و دارایی نگاه توسعهای به رمزارزها دارد اما بانک مرکزی بر محدودسازی و کوچکسازی بازار رمزارز معتقد است، بنابراین مقرر شد کمیسیون اصل 90 به عنوان نهاد هماهنگکننده به موضوع ورود کرده و کمیته مشترکی با حضور همه دستگاههای ذیربط اجرایی و پژوهشی و همچنین بخشهای علمی دانشگاهی و خصوصی مرتبط تشکیل دهد تا با ایجاد وفاق و اتحاد نظر، یک طرح یا لایحه جامع درباره رمزارزها تدوین شود و همه بخشهای درگیر از قانون جامع خروجی منتفع شوند.
طبق سند بانک مرکزی، نگهداری، خرید و فروش غالب رمزپولها، متضمن پذیرش درجه بالایی از مخاطره و ریسک بازار است، چراکه قیمت این نوع از رمزدارایی در بازارهای جهانی معمولاً با نوسان شدید همراه بوده و سازوکار قطعی برای مدیریت ریسکهای مترتبه وجود ندارد.
علاوه بر این، در حال حاضر نگهداری، خرید و فروش رمزپول در کشور با ریسکهای متنوعی از جمله ریسکهای ناشی از تحریم، ریسک مسدود شدن یا نشانگذاری کیف رمزپول کاربران و در نتیجه از دست رفتن یا از دسترس خارج شدن سرمایه آنان نیز روبهرو است. از این رو بانک مرکزی تاکید کرده فعالیت در حوزه رمزپول را توصیه نمیکند و مسؤولیتی در قبال ضرر و زیان احتمالی کاربران ندارد.
این سند، با توجه به شرایط کنونی کشور تدوین شده است. با توجه به نوظهور بودن موضوع و تحولات سریع در حوزه رمزداراییها و بویژه رمزداراییها، بانک مرکزی با همکاری سایر دستگاههای ذیربط، رصد مستمر این حوزه را در دستور کار قرار داده و در صورت نیاز نسبت به بازنگری سند و اطلاعرسانی لازم اقدام خواهد کرد.
در سالهای اخیر بسیاری از ایرانیها برای اینکه بتوانند در مقابل تورم ارزش دارایی خود را حفظ کنند وارد بازار رمزارزها شدند. حتی ماینرهای غیرقانونی زیادی شکل گرفت و مصرف برق ایران را بهشدت افزایش داد اما این مساله موجب نشد ارزش افزودهای برای کشور به همراه داشته باشد. از طرف دیگر بسیاری از مردم از طریق کارگزاریهای مستقر در دوبی، ترکیه و... وارد معاملات رمزارزها شدند که این مساله باعث شد برخی از همین کارگزارهای خارجی کیف پول ایرانیها را بلوکه کنند. به طور قطع سند ملی رمزارزها میتواند جلوی این تخلفات و آسیب به سرمایه مردم را بگیرد.
نباید این نکته را هم نادیده گرفت که در صورتی که معاملات رمزارزها بدون نظارت انجام شود، به طور قطع میتواند اثرات منفی بر اقتصاد کشور داشته باشد، چرا که نظارت دقیقی بر معاملات رمزارزها وجود ندارد و امکان رصد میزان ورود پول و خروج پول نیز در آن ممکن نیست. به همین دلیل احتمال اینکه معاملات غیرقانونی برای قاچاق کالا و... شکل بگیرد وجود دارد. از طرف دیگر یکی از مسائلی که میتواند در معاملات رسمی رمزارزها جدیتر شود خروج پول از کشور است.
ارسال به دوستان
زیارت در بیتالمقدس، توریسم جنسی در ریاض
تأملی در جایگاه زیارت در جبهه مقاومت
محمدرضا قائمینیک: 1- با آغاز جنگ سرد و طرح کلان بلوک غرب برای کشورهای جهانسوم مبنی بر اجرای آمرانه برنامههای توسعه سرمایهداری (از جمله برنامههای عمرانی در ایران)، «توریسم» و انواع آن، از توریسم ورزشی تا توریسم طبیعت و توریسم جنسی و حتی توریسم مذهبی، تبدیل به یکی از مهمترین ابزارهای بسط سرمایهداری شد. توریسم، یکی از بهترین ابزارهای سرمایهداری بویژه در نیمه دوم قرن بیستم برای بازگرداندن سرمایه در گردش نظام سرمایهداری بوده است. همانطور که میدانیم، سرمایهداری، بویژه در روایت آمریکایی پس از جنگ دوم جهانی، عمده درآمدهای خود را صرف تبلیغات و تشویق مخاطبان برای مصرف کالاهای تودهای سرمایهداری میکند تا از خلال این مصرف، گردش سرمایه رقم بخورد و بازار دچار رکود نشود. در این شکل از سرمایهداری، همانطور که مکتب فرانکفورتیها درباره سرمایهداری آمریکا به آن اشاره دارد، «صنعت فرهنگسازی» با «فریب تودهای»، مانع شکلگیری قیامهای رهاییبخش کارگران میشود و با اعطای اشکال مهیجی از آزادیهای مدنی به مردم از سوی دولت، بویژه در قلمرو امور جنسی، اعتراضات نسبت به نابرابری، تبعیض و نظایر آنها را کنترل میکند. از این جهت، توریسم، بهمثابه یک کلانصنعت میتواند مقدمات جهانی شدن سرمایهداری را نیز با منطق حاکم بر صنعت فرهنگسازی فراهم آورد. سرمایهداری اروپایی قرن نوزدهم، پس از شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی، ناگزیر از جهانیسازی سرمایهداری بود تا بتواند مانع گسترش ایدههای انقلابی کمونیسم شوروی در کشورهای جهان سوم شود. از این جهت، توسعه سرمایهداری و توریسم، میتوانست ابزار بسیار مفیدی برای جهانیسازی سرمایهداری بویژه از طریق بسط و گسترش صنعت فرهنگسازی باشد. به همین دلیل، گسترهای از صنایع فرهنگی وابسته به سرمایهداری از جمله سینما و بویژه سینمای هالیوود، سبکهای زندگی غربی در تغذیه و سفر و گردش و حتی مسابقات ورزشی جهانی و نظایر آنها، بر مرکب توریسم جهانی غربی نشست تا با بسط فرهنگ سرمایهداری غربی، آنچه در اروپا و آمریکا موجب فریب تودهای میشد، اینبار در کشورهای جهان سوم به ایفای نقش بپردازد.
2- توریسمهای مختلف، ماهیت برساخته دارند. اساسا صنعت توریسم پیوندی ناگسستنی با تخیل انسانی دارد. گردشگر یا توریست، به دنبال پرسه زدن در محیطی است که ساختهها و سازههای آن، محصول تخیل انسانی است.
توریسم ورزشی، گردش در محیطی است که انسان، ساخته است؛ حتی توریسم طبیعت هم دیگر گردشگری در محیط طبیعی و فارغ از دخالت انسان نیست، بلکه محیطی است که انسان در آن، طبیعت دریا یا جنگل یا کویر را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. به همین جهت، توریسم اساسا محیطی فارغ از زندگی روزمره است. به تعبیر ارنست بلوخ، محیط توریسم، هستی «هنوز - نه» است که انسان بهواسطه تخیل، در فضایی اتوپیایی، هتروتوپیایی یا میکروتوپیایی، برای فرار و گسست از زندگی روزمره میسازد. این محیط، از کاباره، ورزشگاه، کویر و دریا تا مسجد و معبد را در برمیگیرد. آنچه مهم است حضور فعال Imagination بشری در محیط توریستی است که حالتی از خلسه یا فراغت برای انسان مدرن فراهم میکند. بیجهت نیست که توریسم، با تصویر و عکسبرداری و فیلم گرفتن، گره خورده است. آنچه در توریسم، محو میشود یا به حداقل میرسد، حضور عوامل طبیعی یا مابعدالطبیعی است که مرز میان محیط توریسم و زندگی را بر هم میزند.
3- فرآیند سکولاریزاسیون که ریشه در تحولات اواخر قرون وسطی و آغاز رنسانس در غرب دارد، همزمان با تبدیل زیارت به توریسم است. همانطور که جان تیلمان در مقاله زائران قرون وسطی و ریشههای توریسم نشان داده است، سرآغاز توریسم در غرب، از خلال سکولار شدن زیارت کلیسا و کاهش مرجعیت آن در جهان مسیحی شکل گرفته است. از این منظر، در جهان قرون وسطی، برخلاف دوره معاصر، گردشگری یکی از اقسام زیارت محسوب میشده است اما با سکولار شدن جهان مسیحی، این نسبت تغییر میکند و میان گردشگری و زیارت، تفاوت و تمایزی جدی ایجاد میشود. با این حال در تحولات یک قرن اخیر اروپا، با غلبه منطق گردشگری، زیارت تبدیل به یکی از انواع گردشگری مذهبی و نسبت میان این دو، کاملا برخلاف قرون وسطی شده است. این تحول، در جهان اسلام نیز بهواسطه گسترش فرآیندهای سکولاریسم غربی در کشورهای منطقه، بویژه گردشگریهای مختلف ورزشی، طبیعت، سلامت و گردشگری جنسی، در حال تکرار است؛ هر چند بسط آن در این کشورها، تابع میزان مقاومت یا تن دادن به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و منطق سکولار حاکم بر آن است.
4- عربستان سعودی در یک دهه اخیر بویژه بعد از قدرت گرفتن بنسلمان، برای توسعه خویش، مسیری را پیش گرفته که شاید ایران، در دوره پهلوی دوم، بسیار جلوتر از عربستان فعلی درگیر آن بود. همانطور که میدانیم آنچه در جشن هنر شیراز یا دیگر مراسم یا مکانهای توریستی در دوره پهلوی دوم -که رابطه بسیار تنگاتنگی با بلوک غرب بویژه آمریکا داشت- رخ میداد، با تکنولوژیهای پیشرفتهتر امروز در کشورهای عربی از قطر، امارات و کویت تا عربستان سعودی در حال شکلگیری است. جشنهایی که نمود ظاهری آن، بروزات ناهنجار رفتار جنسی یا مراسم رقص و نظایر آنهاست، بخشی از طرح قرن بیستمی نظام سرمایهداری در چارچوب صنعت فرهنگسازی است که معمولا در ذیل اجرای برنامههای توسعه یا همان برنامههای وابستهسازی کشورهای جهان سوم به غرب، برگزار میشود. این جشنها عملا هرگونه انگیزه انقلابیگری یا قیام علیه ظلم آشکار یا پنهان سرمایهداری را از میان میبرد و علقه رهاییبخش را میسوزاند. همین سوزاندان علقه رهاییبخشی است که باعث میشود عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی، همزمان و توأمان با در پیش گرفتن سیاستهای توسعهگرایانه غربی و اجرای نمایشهای اینچنینی که اخیرا با حضور جنیفر لوپز و همکاران، به اوج خود رسید، نسبت به کرور کرور شهدای کودک و زن و مرد مظلوم لبنانی و فلسطینی، بیواکنش باقی بمانند و به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی راغب باشند. در تمام کشورهای منطقه، روندی یکسان قابل مشاهده است: عادیسازی بیشتر روابط با رژیم صهیونیستی، اجرای بیشتر سیاستهای توسعه سرمایهداری و کاهش حساسیت از سنتهای دینی و اسلامی.
5- در مقابل، در کشورهای محور مقاومت، بیش از یک دهه است زیارت اربعین، همراه با پیادهروی چندملیتی، تبدیل به میعادی برای شیعیان، مسلمین و حتی پیروان دیگر ادیان شده است. فارغ از اینکه این زیارت، در طول تاریخ و حتی در نقطه آغاز و تکوینش، با مقاومت علیه ظلم گره خورده است اما حداقل در دوره معاصر میتوان به طور قاطع گفت بویژه در زمان قدرت داشتن حزب بعث عراق و دوره صدام، تبدیل به محوری برای مقاومت شیعیان عراق شده بود. از این جهت، این زیارت و پیادهروی، پیوند وثیقی میان زیارت و مقاومت رقم زده است. چگالی عظیم و قوی پیادهروی اربعین، باعث شده است بسیاری از مسائل حلناشدنی جهان گذشته اسلامی و جهان معاصر، البته به شکلی اسرارآمیز حل و فصل شود. تجربه بسیاری از زائران پیادهروی اربعین، گویای سر و رازی در این زیارت جمعی است که گویی انسان میتواند برای مدتی ولو کوتاه، تجربهای از جمع میان جهان سنتی دینی و جهان معاصر، به محوریت اسلام و تشیع رقم بزند. پذیرش تکثری از دولت - ملتها که خود پدیدهای مدرن محسوب میشود و تکثری از اقوام و ملل و ادیان و مذاهب، در ذیل پرچم و محبت سیدالشهدا (حبالحسین یجمعنا) منجر به پیدایش پدیده بسیار پیچیدهای شده است. با این حال این تکثرها، چه سنتی و چه مدرن، چه مسلمان و چه مسیحی و یهودی و اهل سنت و شیعه، همگی بر محور مقاومت علیه ظلم شکل میگیرد. در تجربه پیادهروی اربعین، مقاومت، تمرین میشود. زیارت، تمرین مقاومت است و به همین دلیل، در زیارت اربعین، خبری از توده فریبخورده صنعت و فرهنگ سرمایهداری نمیتوان یافت. در زیارت اربعین، به لحاظ اقتصادی، همه امکانات در خدمت زائر است و زائر، طبقاتی نیست. استاد دانشگاه و کارخانهدار و مغازهدار خرد و کارگر، همه در موکب، کنار هم میخوابند و مینوشند و میخورند و زندگی میکنند. این زیارت، گسسته از زندگی روزمره میزبانان هم نیست. میزبانی زیارت اربعین، نه در هتلها و در جایی گسسته از مکان زندگی، بلکه در موکبها و خانهها است که محل امن زندگی است. میزبانان، آموزشدیدههای کلاسهای گردشگری و هتلداری نیستند که به میزبانی بهمثابه شغل بنگرند، بلکه با میزبانی، زندگی میکنند. اگر تجربه چندروزه پیادهروی اربعین را با تجربه زندگی در فضای مدرن مقایسه کنیم، شاید بدمان نیاید تجربه پیادهروی اربعین، میهمان شدن در خانههای عراقیها و نظایر آنها را بیشتر نزدیک به زندگی بدانیم. ما در تجربه پیادهروی اربعین، احساس رهاییبخشی داریم؛ رهایی از تمام قیدوبندهای دست و پاگیرِ زندگی شهری یا زندگی مدرن و از تمام پروتکلهای سیاسی و اجتماعی. در زیارت اربعین، اگر کسی به دنبال رخنمایی باشد، خیلی زود و سریع، نخنما میشود. هیچ عنصری از استکبار نفس نیست که در این تجربه، آشکار نشود و مورد طعن قرار نگیرد. خلاصه آنکه در زیارت و پیادهروی اربعین، تجربه شیرین مقاومت و زندگی، در هم میآمیزد.
6- با گسترده شدنِ زیارت و پیادهروی اربعین، زیارت در دیگر مکانها بویژه در شهرهای زیارتی بزرگ نظیر مشهد، قم و شیراز در ایران، تبدیل به مسالهای مهم شده است. با این حال زیارت، در جهان معاصر، همواره در آستانه تبدیل شدن به گردشگری است. گردشگری، با پشتوانهای بسیار قوی در نظام سرمایهداری قدیم و جدید، همواره میتواند بستر تبدیل و دگردیسی زیارت را فراهم آورد. از این منظر، زیارت، زائران، مجاوران و از همه مهمتر، سیاستگذاران و نهادهای درگیر امر زیارت، در جهان معاصر، در آستانه آزمونی دشوار قرار دارند تا این ظرفیت مقاومت در جهان اسلام را تعمیق بخشیده و به گسترش فرهنگ مقاومت اسلامی یاری رسانند یا تن به دگردیسی آن در ذیل گردشگری دهند و این ظرفیت عظیم را فدای منفعتهای کوتاهمدت کنند. از این منظر، سیاستگذاریهای فرهنگی و اقتصادی عربستان سعودی برای تبدیل مهمترین زیارت مسلمین، یعنی حج به یک مراسم گردشگرانه مذهبی در کنار گردشگریهای طبیعت، ورزشی یا حتی جنسی، تناسب زیادی با سیاستهای این کشور در مقاومتزدایی از منطقه دارد. یکی از عرصههای متاثر از سیاست مقاومتزدایی که همان عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است، تبدیل زیارت به عنوان عنصری از مقاومت در برابر استکبار و ظلم به یک مراسم گردشگری مذهبی سازگار با گردشگریهای دیگر از جمله گردشگری جنسی است. در حالی که بخشی از جهان اسلام یا حتی جهان عرب، درگیر مقاومت تام و تمام با نظام سلطه سرمایهداری غربی است، عربستان سعودی که به جهت موطن وحی اسلام، سردمدار اعراب محسوب میشود، میزبان سکولارترین شکل گردشگری، یعنی گردشگری جنسی است. در حالی که جوانان فلسطینی و لبنانی و سوری و ایرانی و نظایر آنها، آرزوی زیارت بیتالمقدس را در سر میپرورانند، جوانان نشسته بر ثروت نفت عربستان سعودی، در ریاض، شیفته جنیفر لوپز و گردشگری جنسی او شدهاند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|