|
یادداشت
یقهگیری مدعیان به سبک تیمهای کمهزینه
هفته خفت مدعیان
عبدالله دارابی: عجب پتانسیلی دارند این تیمهای کمهزینه بیادعا! افسوس که «گهگاهی» آن را بروز میدهند و صد افسوس که «کمتوجهی شدید و کمبود امکانات» مانع بالفعل شدن آن میشود، یا آمادهخوری تیمهای متمول و سرشناس دسترنج آنها را میبلعد! آنچه در این هفته از لیگ برتر دیدیم، خود میگوید اگر تقسیم عادلانه (نه حتی برابر) امکانات باشد، چقدر به پویایی و جذابیت لیگ کمک میکند، چه تیمهایی که میتوانند مدعی شوند، چه بازیکنان و مربیانی که شکوفاتر میشوند و چه جایگاههایی که به لرزه میافتد یا جابهجا میشود.
ملوان که روزگاری قطب سوم فوتبال ایران و بهترین تیم شهرستانی بود، هفته قبل در حالی که میتوانست پرسپولیس را با شکست بدرقه کند، این تیم را متوقف کرد و این هفته نیز سپاهان را در اصفهان شکست داد تا نگاهها را بیشتر معطوف خود و روزگار آن ملوان دوستداشتنی را یادآوری کند.
در قزوین، شمسآذر به یقهگیریهای خود ادامه و نشان داد به نام تیمهای مقابل نمیاندیشد، بلکه اندیشهاش معطوف به بهرهگیری از تواناییهای خود است و همین، تیمی تازهوارد به لیگ برتر را نترس و جذاب کرده است. سعید دقیقی که در دوران بازیگری، مهاجمی زیرک، کوشا و گلزن بود و البته در سایه نامها به آنچه باید نرسید، اینک در قامت سرمربی نیز تیمی شجاع، کوشا و هجومی ساخته است. دقیقی که چند هفته قبلتر در تلویزیون، تیم استقلال را از دید خود مدعی قهرمانی ندانست و شاید بابت این اظهارنظر، مورد هجمه نیز قرار گرفت و قبل از مصاف با آبیپوشان نیز از بازی هجومی و آتشین تیمش در برابر صدرنشین لیگ سخن گفت، نشان داد این سخنان، کریخوانی نبود و او در عمل تیم استقلال را بخوبی میشناسد و راه ضربه زدن به آن را میداند و مهمتر اینکه این شناخت را بدرستی با تکیه بر تواناییهای تیم جوان و بینام و نشان اما پرتلاشش ممزوج کرد.
تیم شمسآذر در برابر استقلال صدرنشین، لحظهای پا پس نکشید و اهمیت کار آنها وقتی بیشتر جلوه میکند که ۲ بار عقب افتادند ولی با شجاعت و تلاش موفق به جبران شدند. شاید خیلیها این دیدار را برای استقلال ساده تصور میکردند اما بازی خلاف این را نشان داد. هرچند استقلال در نیمه اول و سوای گلش، چندین موقعیت جدی را نزد و یک پنالتیاش نیز از دید داور مخفی ماند ولی شمسآذریها نیز کم موقعیت خطرناک خلق نکردند و آنها نیز یک پنالتی سوخته از داور طلبکارند، ضمن اینکه گل دوم استقلال نیز روی اشتباه و بیتجربگی مدافع و دروازهبان قزوینیها رقم خورد، آن هم در لحظاتی که از حملات استقلال خبر چندانی نبود و شمسآذر سوار بازی بود و شاید اگر آن اشتباه را نمیکردند، با توجه به روند بازی میتوانستند برنده نیز از زمین خارج شوند.
سومین یقهگیری مدعیان توسط شهرستانیها در ورزشگاه آزادی رخ داد؛ جایی که صنعت نفت آبادان با آن حال نزارش نسق پرسپولیس را در حضور هوادارانش کشید. شاگردان ویسی برخلاف انتظار با ارائه یک بازی منسجم و فکورانه که از آنالیز درست برآمده بود، گل اول را زدند و نیمه اول را در حالی که 10 نفره طی کردند، با پیروزی به رختکن رفتند. در نیمه دوم یک یار کمتر باعث عقبنشینی آبادانیها از همان ابتدا شد.
همین مساله و اشتباه کاپیتان باتجربهشان، قرمزپوشان را به گل تساوی رساند و متعاقب آن باز اشتباه فاحش داور و اعلام نادرست هند پنالتی به کمک شاگردان گلمحمدی آمد و پرسپولیسیها را ۲ بر یک جلو انداخت، هر چند صنعت نفت در معدود حملات و شاید تکحمله جدی خود در نیمه دوم و در لحظاتی که گزارشگر بازی مکرر از تعداد باختهای ویسی برابر گلمحمدی (بدون در نظر گرفتن شرایط نابرابر رقابتی ۲ سرمربی) میگفت، توانست بازی را به تساوی
بکشاند.
ارسال به دوستان
خبر
با اعلام AFC سپاهان رسماً بازنده دیدار با الاتحاد عربستان شد
با اعلام رسمی کنفدراسیون فوتبال آسیا، سپاهان در مقابل الاتحاد عربستان بازنده شد. تیمهای فوتبال سپاهان و الاتحاد عربستان باید در هفته دوم مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا در ورزشگاه نقش جهان به مصاف هم میرفتند اما به دلیل عدم حضور بازیکنان الاتحاد در داخل زمین، بازی به دستور ناظر مسابقه لغو و کار به کمیته انضباطی AFC کشیده شد.
پس از برگزاری جلسه انضباطی AFC، با اعلام رسمی این نهاد، تیم سپاهان 3 بر صفر بازنده و علاوه بر آن این باشگاه محکوم به پرداخت ۲۰۰ هزار دلار شد. همچنین سپاهانیها از انجام 3 دیدار خانگی بیرون از ورزشگاه نقش جهان محکوم شدند. در سایت AFC هم نتیجه این بازی 3 بر صفر به سود الاتحاد تغییر کرد.
ارسال به دوستان
استقلال از مدیر سابقش شکایت کرد
باشگاه استقلال از مدیر سابقش به خاطر تضییع بیتالمال شکایت کرد. علی خطیر اعلام کرد باشگاه استقلال از یکی از مدیران سابق خود به دلیل تضییع بیتالمال و پرداخت نکردن حقوق رافائل سیلوا، مدافع برزیلی سابق آبیپوشان شکایت کرده است. مدیرعامل استقلال در این باره گفت: فعلا بابت تضییع بیتالمال از یکی مدیران سابق شکایت کردهایم. بابت جریمه ۸۵۰ هزار دلاری سیلوا اهمال شده است.
ارسال به دوستان
مجادله کلامی جواد نکونام و یحیی گلمحمدی علیه هم؛ از اشک تمساح تا در حد من نیستی
داربی متلکپراکنی
باربد بهراد: مجادله کلامی جواد نکونام و یحییگلمحمدی که بعد از پیروزی استقلال مقابل آلومینیوم آغاز شد، مطابق انتظار به کنفرانس خبری هر ۲ تیم قبل و بعد مسابقات این هفته فوتبال تسری پیدا کرد.
رابطه استقلال و پرسپولیس همیشه در فوتبال ایران پرتنش بوده اما کمتر پیش آمده این تنش به سطح سرمربیان ۲ تیم برسد. اوضاع میان سرمربیان استقلال و پرسپولیس همیشه حتی به ظاهر هم که شده آرام بوده است.
سرمربیان سرخابی در این سالها تنش مستقیم با هم نداشتند و شاید به همین دلیل اختلاف اخیر یحیی گلمحمدی و جواد نکونام غیرمتعارف به نظر بیاید اما در عوض این ۲ مربی باهم سابقه درگیری لفظی و مجادله کلامی را دارند. فصل پیش وقتی جواد نکونام سرمربی فولاد بود، بعد از پیروزی تیمش مقابل پرسپولیس با انتقاد تند یحیی گلمحمدی مواجه شد، سرمربی پرسپولیس که از نوع بازی تیم نکونام کلافه شده بود، شکست تیمش را به پای شیوه بازی فولاد گذاشت و گفت: این بازی لجن بود. از شما میپرسم آیا اسم این بازی را میشود فوتبال گذاشت؟ اتفاقاتی که در این بازی افتاد، حال آدم را از فوتبال بد میکند.
جواد نکونام هم با یک استوری اینستاگرامی به یحیی گلمحمدی واکنش نشان داد و البته بدون آنکه اسمی از سرمربی پرسپولیس بیاورد، نوشت: شیر برای اثبات قدرتش نیاز به جنگیدن با هر شغال و کفتاری را ندارد، همان نگاهش کافی است.
* آغاز جنگ کلامی در این فصل
آن لجن، شغال و کفتار حالا جای خود را به تمساح و کس و ناکس و در حد من نیستی و آدم بیخود داده است. این بار ابتدا جواد نکونام بعد از پیروزی مقابل آلومینیوم اراک در هفته هشتم گفت: ما هم مشکل مالی داریم اما مثل بعضیها اشک تمساح نمیریزیم!
یحیی گلمحمدی این حرف را به خودش گرفت و در کنفرانس خبری پیش از بازی با نفت آبادان ضمن حمله مستقیم به علیرضا خانی، عضو هیاتمدیره استقلال، بدون آنکه نامی از جواد نکونام بیاورد، گفت: هر کس و ناکسی به خودش اجازه میدهد درباره ما بگوید اشک تمساح میریزیم! (البته مشخص نبود منظور او خانی بود یا نکونام)
استفاده از لفظ هر کس و ناکس چه حمله یحیی گلمحمدی به نکونام تلقی شود و چه واکنش او یا ضد حملهاش
نام بگیرد، در هر صورت خبر از گسترش تنش میان سرخابیها از لایه زیرین مدیریت به بالاترین سطح کادر فنی میدهد.
* نکونام بعد توقف در قزوین: در حد من نیستی آدم بیخود!
مشخص بود هر دو سرمربی که تیمهایشان این هفته متوقف شدند بعد از بازی علیه هم مواضع تندتری بگیرند. جواد نکونام بعد از توقف استقلال مقابل شمسآذر مصاحبه تندی علیه سرمربی قرمزها انجام داد. نکونام پس از بازی با شمس آذر در واکنش به صحبتهای گلمحمدی گفت: همیشه سعی کردم به دوستان و همبازیهای سابقم احترام بگذارم. سال گذشته وقتی با فولاد تیم پرسپولیس را بردیم دوستان بیاحترامی کردند که اشتباه کردم جواب ندادم و همین باعث شد الان باز بیاحترامی کنند.
نکونام در ادامه گفت: اگر با من بودند و گفتند آدمهای بیخود حرف زدند که مشخص است چه کسانی در این فوتبال آدمهای بیخود هستند. کارنامه من در این فوتبال مشخص است و اگر ایشان (گلمحمدی) با من بوده است که اصلا در حد من نیست که دربارهام صحبت کند. فوتبال فقط جام قهرمانی نیست. آدمهای بیخود در این فوتبال زیاد هستند که یکی از آنها خودش است. البته واقعا مشخص نبود منظور یحیی، علیرضا خانی عضو هیاتمدیره استقلال بود یا سرمربی این تیم، از این رو نکونام سعی کرد دوپهلو جواب بدهد.
* گلمحمدی؛ جواب کسی که به بزرگترش احترام نمیگذارد را نمیدهم
از سوی دیگر سرمربی پرسپولیس با اشاره به اظهارنظر نکونام درباره خود گفت: این موضوع برای من تمام شده است و پاسخ کسی که به بزرگترش احترام نمیگذارد را نمیدهم. یحیی گلمحمدی درباره صحبتهای نکونام علیه خود گفت: شروعکننده این مساله ایشان بود، جواب کسی که بلد نیست به بزرگتر خود احترام بگذارد و یاد نگرفته را نمیدهم. همین جا موضوع را تمامشده میدانم. امیدوارم حداقل فوتبالیها و همه مربیان بتوانند یاد بگیرند احترام بگذارند. این مساله موضوعی است که باید به آن توجه کرد؛ چیزی است که در فوتبال ما کمتر به آن پرداخته
شده است.
باید دید آیا در روزهای آینده این ۲ سرمربی با تکه و کنایه به جنگ لفظی خود ادامه میدهند یا ترجیح میدهند با سکوت از این داربی کلامی بگذرند.
فوتبال ما به اندازه کافی دچار بیاخلاقی و ناهنجاری هست و اگر سرمربیان ۲ تیم پرطرفدار اینچنین علیه هم موضع تند بگیرند، قطعا این جنگ کلامی به فضای مجازی و سپس سکوها خواهد کشید و بعد از آن دیگر جمع کردنش به سادگینخواهد بود.
شاید هم یکی از قدیمیهای فوتبال که طرفین او را به عنوان یک قدیمی قبول دارند، هر دو را به یک مکان خاص دعوت کند تا اینچنین غائله به وجود آمده با آشتیکنان ختم به خیر شود.
پیشتر علیرضا دبیر با دعوت از نکونام و علی خطیر، مقدمات آشتیکنان هر ۲ را فراهم کرد.
باید منتظر ماند و دید یکی مثل پروین یا فرد دیگری از حوزه استقلال، با دعوت این ۲ سرمربی، اسباب آشتیکنانشان را فراهم میکند یا نه.
فوتبال ما به اندازه کافی درگیر حاشیه و بیادبی سوژههای زرد است و اگر سرمربیان سرخابی هم آتشبیار معرکه شوند، آن وقت شاید امنیت برگزاری داربی تهران، تبدیل به یک ابرمعضل برای مقامات انتظامی شود.
لذا انتظار میرود بزودی قدیمیها این مجادله کلامی بیحاصل و «کلکل» بچگانه را تمام کنند.
فضای مجازی افسارگسیخته ما به اندازه کافی حاشیه و زردانگاری دارد و اگر یحیی گلمحمدی و جواد نکونام هم بخواهند به آنها خوراک جدید بدهند، دیگر باید گفت واویلا!
اما طبق خبری که دیروز به دستمان رسید، گویا پروین و قلعهنویی اعلام کردهاند برای پایان دادن به حواشی اخیر و حفظ ارزشهای هر دو سرمربی وارد کار میشوند تا سوت پایان این داربی کلامی را به صدا دربیاورند.
شاید نکونام و گلمحمدی هماینک ناراضی هستند از آنچه در این ۲ هفته علیه هم بر زبان آوردهاند. این ۲ سرمربی سالها در تیم ملی با هدایت بلاژوویچ و سپس برانکو همباری بودند و در مقطعی در غیاب دایی، بازوبند تیم ملی به یحیی گلمحمدی رسید و پس از خداحافظی دایی و یحیی، نکونام به عنوان جانشین آنان، سالهای متوالی و حتی در جامجهانی این بازوبند ارزشمند را بر دست داشت.
از این رو خوشتر آن است که مردان خوشاخلاق و کاپیتانهای سابق تیم ملی، به واسطه چند گلایه، اینچنین نامحترمانه رودرروی هم قرار نگیرند و حرفهایی را نزنند که با شأن و شخصیتشان جور درنمیآید.
در سادهترین حالت آسانترین کار، بستن چشمها و نگشودن دهان است. اگر مدیران سرخابی خود نخواهند قسمتی از این جنگ کلامی بیفایده و زشت باشند، بهتر است هر کدام بخشی از این کار را بر عهده بگیرند تا غائله هرچه زودتر ختم به خیر شود.
ارسال به دوستان
چرا زور پرسپولیس به تیم ۱۰ نفره نفت در ورزشگاه آزادی با حمایت هواداران خودی نرسید؟
مجازات سخت برای آسانگیرها
مهدی طاهرخانی: انداختن توپ به زمین داوری و پیش کشیدن بحث تکراری، خستهکننده و بیحاصل که آیا همه توپ از همه خط رد شد یا نه، نهتنها کمکی به پرسپولیس و آیندهاش نمیکند که کاملا برعکس آنها را به مسیر اشتباه سوق میدهد.
با توجه به شکست سپاهان در خانه و تساوی استقلال در قزوین این بهترین فرصت برای گلمحمدی و تیمش بود تا صدر جدول را مجددا از آن خود کنند اما آنها در آخرین دقیقه نبرد با نفت آبادان مجازات شدند. فارغ از اینکه آیا دفع اشتباه و عجیب اسماعیلیفر وارد دروازه پرسپولیس شد یا نه باید به این موضوع مهم پرداخت که چرا قرمزها در ورزشگاه خانگی و در حضور هواداران خودی پس از پیش افتادن، بیش از آنکه اصرار به زدن گل سوم و نهایی داشته باشند سراغ کنترل نبرد رفتند؟
موضوعی که گلمحمدی صریحا به آن اعتراف کرد، اتفاقی که در خیلی از بازیهای این چند فصل پرسپولیس شاهدش بودیم.
آنها فاصله یک گل را ایمن و کافی میدانند و عطش خاصی برای زدن گل بعدی و ایجاد فاصله ایمن ندارند.
شاید در خیلی از روزها با همین روش موفق به صید 3 امتیازهای مهمی هم شدند اما چنین روزهایی را هم باید پیشبینی کرد.
پرسپولیس غافلگیر نشد، بلکه مجازات شد؛ آنها باید در طرز فکر خود، دستکم در بازیهایی که رقیب آن چنان قوی و مجهز نیست، تغییراتی ایجاد کنند. اگر مقابل استقلال و سپاهان پیش افتادید، توجیهی برای حفظ و کنترل بازی وجود دارد اما وقتی حریف نفت و تقابل در تهران است، همچنین حمایت هواداران خود را پشت سرتان میبینید چرا باید از شامگاه پنجشنبه فکر مصاف آسیایی باشید؟ چه یحیی اعتراف کند چه نه آنها پس از گل دومشان (که به همان اندازه گل دوم نفت، مشکوک و مورد بحث بود) به فکر آسیا بودند؛ با کنترل بازی، پاسهای متوالی و عدم اشتیاق برای زدن گل سوم. در چنین مواقعی شما ممکن است تنها با یک حمله مجازات شوید ولو اگر همه توپ از همه خط رد نشده باشد، وقتی خبری از کمک داور ویدئویی نیست باید پیه همه چیز را به تن مالید.
* هزینه برای زاهدی و ناگهان نیمکت
پرسپولیس برای آنکه شهاب زاهدی تبدیل به مهاجم هتتریککننده مقابل پیکان شود بسیار ملامت کشید. این بازیکن با اعتماد چندین باره یحیی، کمکم همانی شد که همه انتظارش را داشتند اما در انزلی شوک بزرگی به او وارد شد. بازیکنی که قطرهچکانی توانست اعتماد به نفسش را بازیابد، با آن تعویض در انزلی و نیمکتنشینی مقابل نفت به یکباره از جکوزی داغ به حوضچه آب سرد پرتاب شد.
نمیشود این 2 نیمکتنشینی متوالی را در نمایش ضعیف او مقابل نفت بیتاثیر دانست.
در کوران لیگ و در وضعیتی که تیمها برای تکامتیاز میجنگند، پرسپولیس در حال آزمون و خطای پرهزینهای است؛ اعتماد به نبیل باهویی آن هم در وضعیتی که قرمزها محتاج هر ۳ امتیاز بودند ریسک بزرگی بود.
باهویی از چند موقعیت بهدستآمده هیچ استفادهای نکرد و زاهدی زمانی که به بازی آمد بیشتر شبیه شبحی از آن بازیکن تمامکننده روز بازی با پیکان بود. این هم پایان آزمون و خطا در وسط لیگ.
* کار سخت بدون ترابی و امیری
مصدومیتها زودتر از آنچه تصور میشد گریبان یحیی و تیمش را گرفت. گولسیانی با وجود همه تبحرش قادر به پر کردن مدافع کاملی همانند مرتضی پورعلیگنجی نیست با این وجود مشکل بزرگ پرسپولیس از دست دادن 2 بازیکن بسیار تاثیرگذارش بود؛ وحید امیری و مهدی ترابی.
نبود این 2 عملا جناح چپ پرسپولیس را عقیم کرده است. پیشتر علی نعمتی به واسطه کارهای تدافعی مورد ستایش واقع میشد اما او هرگز در نفوذ، ارسال و پاس گل موفق نبود با این وجود با حضور ترابی و امیری توانست یکی از اضلاع مثلث سازنده این تیم در جبهه چپ باشد.
اما حالا نبود این 2 بازیکن نشان میدهد پرسپولیس با چه خلأ بزرگی مواجه است. در آن سو اگر یاسین سلمانی با آن مصدومیت سنگین مواجه نمیشد شاید یحیی برای تحت فشار قرار دادن سعید صادقی بیشتر دستش باز بود.
اما یاسین فصل را تقریبا از دست داده و سورگی مهرهای نیست که بشود با آن صادقی را تهدید به نیمکتنشینی کرد.
این مصدومیتها مصیبتی بود که تفکرات یحیی را کاملا تحت تاثیر قرار داد و در ادامه لیگ مصائب بیشتری را هم متحمل خواهد شد. از این رو تنها راهکار قرمزها، تقویت نیمکتشان در پنجره زمستانی است. اگر مدیریت پرسپولیس موفق به حضور فعال در نقلوانتقالات پیش رو نباشد، قرمزها باید خودشان را در مواجهه با یک بحران جدی آماده کنند. مصدومیت امیری و ترابی زنگ خطر را به صدا درآورد. همه اشتباهات داوری را فراموش کنید، مشکل اصلی جای دیگری است.
بدون تقویت مالی و لجستیک همهجانبه، یحیی و تیمش قادر به رقابت پایاپای نیستند.
ارسال به دوستان
روایت یک دانشآموز از دیدار دانشآموزان با رهبر انقلاب
اسم من در لیست نبود!
نرگس حقنظر: صبح خیلی زود، خودم را به خیابان صالحی رساندم. هوا هنوز تاریک بود. تمام مدتی که به طرف خیابان کشوردوست و در ورودی حرکت میکردم و حتی هنگام بازرسی، انگار در رویا بهسر میبردم. آنقدر خوشحال بودم که باورم نمیشد چه اتفاقی در حال وقوع است و من واقعا کجا هستم که با شنیدن جمله «اسمتون داخل لیست نیست» تمام افکارم مثل دیواری آجری فروریخت. با نگرانی به دنبال کسی گشتم تا راهنماییام کند. یک نفر قرار شد پیگیری کند. گوشهای منتظر ماندم. آنقدر منتظر ماندم که کمکم ترسیدم جور نشود و این همه انتظار برای امروز همه هیچ و پوچ شود که ناگهان همان آقا را دیدم که با لبخند نزدیک شد و گفت: «درست شد، بروید داخل». هر چه فکر و خیال بد کرده بودم دور ریختم و بالاخره وارد شدم. کمی جلوتر که رفتم چشمم به پوستر بزرگی که روی دیوار نصب شده بود، خورد. بچهها از سراسر ایران نقاشیهایی برای مردم فلسطین کشیده و به یکی از شبکههای تلویزیونی فرستاده بودند و حالا دانشآموزان در حال نوشتن هشتگ برای مردم قهرمان فلسطین، کنار این نقاشیها بودند. یکی مینوشت «حریفت منم»، دیگری نوشته بود «فلسطین پیروز است»، یکی دیگر پیام «الموت لاسرائیل» را درشت و پررنگ نوشته بود اما چشمم که به یکی از نوشتهها خورد تنم لرزید. در گوشهای از پوستر نوشته شده بود: «6 ماهه زدن این همه تکبیر ندارد...» قطره اشکی که تلاش میکرد از گوشه چشمم بیرون بیاید را با سماجت با دست پاک کردم و نفس عمیق کشیدم. کفشهایم را به کفشداری بزرگ جلوی در دادم و با گفتن بسمالله وارد شدم. فضای حسینیه را که دیدم نفس در سینهام حبس شد. چقدر منتظر چنین روزی بودم...
بالای جایگاه، جمله «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا» همراه تصویر یک چفیه فلسطینی توجهم را جلب کرد؛ جملهای از امیرالمومنین(ع) به نشانه اینکه همیشه با ستمگران عالم در ستیز هستیم و همیشه حامی مظلومان عالم خواهیم بود. از مسؤولان آنجا خواستم بگذارند جلو بروم و خودکار و کاغذ بگیرم تا هر چه میبینم و میشنوم را برای حاشیه نگاریام یادداشت کنم اما انگار امروز قرار نبود آنقدرها هم راحت و آسان بگذرد. انگار کاری از دستم برنمیآمد. همانجا سر جایم نشستم تا حداقل قبل از پر شدن حسینیه جایی برای نشستن داشته باشم و برنامه را از دست ندهم.
گروه سرود بالا آمد و سرود خواند و بعد مجری برنامه از مهدی رسولی دعوت کرد پشت میکروفن بیاید؛ بعد از صحبتهای ایشان و خواندن چند بیت کوتاه، ناگهان جمعیت از جا برخاست. اینجا بود که فهمیدم بالاخره آن اتفاقی که سالها آرزویش را داشتم افتاده است. رهبر عزیزمان وارد حسینیه شده بودند و تمام دانشآموزان با دادن شعارهایی مثل «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده» و «ابالفضل علمدار سیدعلی نگهدار»
از ایشان استقبال کردند. در بین شعارها صدای «ای رهبر آزاده، فرمان بده فرمانده» و «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده» توجهم را جلب کرد؛ شعارهایی که نشان میداد جوانان و نوجوانان ما آماده جانفشانی و نابودی اسرائیل هستند. آنجا بود که به همسن و سالهای خودم آفرین گفتم. در این بین عدهای هم از شوق اشک میریختند و تلاشهایشان برای بند آوردن گریههایشان انگار جواب نمیداد.
نماینده دانشآموزان پشت میکروفن رفت و صحبت کرد. از عشق ما دانشآموزان به انقلاب و رهبرمان گفت و از آنهایی یاد کرد که دلشان اینجا بود اما خودشان نتوانستند بیایند و در پایان هم از ایشان درخواست تبرکی کرد. بعد از او یکی از دانشجویان فلسطینی که در ایران تحصیل میکرد پشت میکروفن رفت و شروع کرد به صحبت کردن به نمایندگی از مردم فلسطین و غزه. چیزی که برایم جالب بود این بود که او به جز چند جمله کوتاه که به فارسی صحبت کرد، باقی صحبتهایش را به زبان عربی انجام داد اما بچهها در سکوت به صحبتهایش گوش میدادند. او در پایان صحبتهایش از رهبر درخواست چفیهای برای تبرک کرد و از طرف مردم فلسطین هم به ایشان چفیهای تقدیم کرد. سپس نماینده تشکلهای دانشآموزی شروع به صحبت کرد و در صحبتهایش به شهدای امنیت که این روزها یک سال از نبودنشان میگذرد، اشاره کرد. سپس نوبت به صحبتهای آقا رسید. حسینیه در سکوت فرو رفت و همه با دل و جان به صحبتهای ایشان گوش سپردند. من هم که برای حاشیهنگاری خودکاری نداشتم، تکتک جملات ایشان را در ذهنم ثبت کردم.
ایشان در قسمتی از صحبتهایشان ما دانشآموزان و نوجوانان را مورد خطاب قرار دادند و گفتند: «شما باید تحلیل داشته باشید! شما باید از اصل انقلاب اسلامی و تمام حوادث تحلیل داشته باشید، یعنی بدانید، تشخیص بدهید که این حادثه چه بود، از کجا شروع شد، کی پشت این حادثه بود، نتیجه این حادثه چه شد».
در ادامه صحبتهایشان از دلایل اصلی دشمنی آمریکا با ما گفتند و سپس از غزه صحبت کردند و فرمودند: «در همین کشورهای غربی مردم با جمعیتهای انبوه علیه اسرائیل و در مواردی علیه آمریکا شعار میدهند. آمریکا و اسرائیل هیچ علاجی ندارند. نمیتوانند این را توجیه کنند! لذا میبینید یک ابلهی میگوید اجتماع مردم انگلیس کار ایرانه! لابد بسیج لندن این کار رو کرده، بسیج پاریس این کار رو کرده!» بچهها با شنیدن این جملات نتوانستند جلوی خندهشان را بگیرند و صدای خنده همراه با تشویق و سوت فضا را پر کرد.
پس از پایان فرمایشات رهبر دوباره بچهها با شعارهایشان ایشان را بدرقه کرده و تا چند دقیقه به شعار دادن ادامه دادند. حسینیه کمکم خالی میشد اما من چند دقیقهای ایستادم و اطراف را نگاه کردم تا از حال بچهها بعد از دیدار مطلع شوم. همه خوشحال بودند. میگفتند و میخندیدند اما یکی از بچهها در سکوت به ستونی تکیه داده و با چشمانی خیس از اشک به سربند پرچم فلسطین که در دست داشت خیره شده بود. من هم نشستم و همانطور که به او نگاه میکردم قسمتی از صحبتهای آقا را با خود مرور کردم: «پیروزی نه چندان دور با فلسطین و مردم آن خواهد بود».
انشاءالله...
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|