|
اخبار
تاریخچه حضور ایران در بازیهای پارالمپیک
۱۶۰ مدال در ۹ دوره
ایران در ۹ دوره حضور در بازیهای پارالمپیک موفق به کسب ۱۶۰ مدال رنگارنگ شده است. شهر پاریس از هفته آینده میزبانی بازیهای پارالمپیک 2024 خواهد بود؛ رویدادی که هفدهمین دورهاش برگزار میشود. کاروان ایران تاکنون در 9 دوره شرکت کرده است. نخستین حضور مربوط به سال 1988 در سئول میشود که ایران با 35 ورزشکار در 4 رشته شرکت کرد و با 8 مدال (4 طلا، یک نقره و 3 برنز) در رده 27 ایستاد. در طول این 9 دوره ورزشکاران ایران موفق به کسب 160 مدال شامل 67 طلا، 48 نقره و 45 برنز شدهاند. بیشترین مدالهای کسب شده مربوط به 2012، 2016 و 2020 میشود که 24 مدال به دست آمد، البته بهترین رتبه تاریخ ایران در ادوار مختلف پارالمپیک مربوط به 2012 لندن میشود. با این وجود، به لحاظ کیفیت مدال، دوره قبلی یعنی 2020 توکیو شاهد بهترین عملکرد کاروان کشورمان بود، به طوری که 12 طلا، 11 نقره و یک برنز کسب شد.
در زیر نگاهی به عملکرد ایران در ادوار مختلف پارالمپیک میاندازیم:
پارالمپیک 1988: 4 طلا، یک نقره، 3 برنز؛ جمع مدال: 8 و رتبه کاروان: 27
پارالمپیک 1992: یک طلا، 2 نقره و یک برنز؛ جمع مدال: 4 و رتبه کاروان: 37
پارالمپیک 1996: 9 طلا، 5 نقره و 3 برنز؛ جمع مدال: 17 و رتبه کاروان: 20
پارالمپیک 2000: 12 طلا، 4 نقره و 7 برنز؛ جمع مدال: 23 و رتبه کاروان: 16
پارالمپیک 2004: 6 طلا، 3 نقره و 13 برنز؛ جمع مدال: 22 و رتبه کاروان: 23
پارالمپیک 2008: 5 طلا، 6 نقره و 3 برنز؛ جمع مدال: 14 و رتبه کاروان: 22
پارالمپیک 2012: 10 طلا، 7 نقره و 7 برنز؛ جمع مدال: 24 و رتبه کاروان: 11
پارالمپیک 2016: 8 طلا، 9 نقره و 7 برنز؛ جمع مدال: 24 و رتبه کاروان: 15
پارالمپیک 2020: 12 طلا، 11 نقره و یک برنز؛ جمع مدال: 24 و رتبه کاروان: 13
مجموع: 67 طلا، 48 نقره و 45 برنز؛ جمع مدال: 160
در طول 9 دوره حضور ایران در پارالمپیک، تاکنون ورزشکاران 16 رشته ورزشی به نمایندگی از ایران در بازیها حضور یافتهاند. در میان این رشتهها، دوومیدانی صدرنشین جدول مدالی برای کاروان ایران است و تاکنون موفق به کسب 94 مدال شده است.
فهرست رشتههای مدالآور ایران در تاریخ پارالمپیک به شرح زیر است:
دوومیدانی: 36 طلا، 30 نقره و 28 برنز و جمع مدال: 94
وزنهبرداری: 12 طلا، 10 نقره و 10 برنز، جمع مدال: 32
والیبال نشسته: 7 طلا، 2 نقره و بدون برنز، جمع مدال: 9
تیراندازی: 5 طلا و 2 برنز، جمع مدال: 7
تیراندازی با کمان: 4 طلا، 2 نقره و 2 برنز، جمع مدال: 8
فوتبال 7 نفره: یک نقره و 2 برنز، جمع مدال: 3
جودو: 3 نقره و یک برنز، جمع مدال: 4
فوتبال 5 نفره: یک نقره و جمع مدال: یک
پاراتکواندو: یک طلا و یک نقره، جمع مدال 2
***
بذل و بخشش پست به سلبریتیها در فدراسیون تنیس!
فدراسیون تنیس در یک اقدام عجیب به یک بازیگر دیگر سمت داد و مشخص نیست دستاورد حضور سلبریتیها در بدنه اجرایی ورزش چه چیزی است. به گزارش ایسنا، فدراسیون تنیس در یک اقدام عجیب به یک بازیگر دیگر سمت داد. فدراسیون از سال گذشته تصمیم گرفته از سلبریتیها در بدنه اجرایی استفاده کند. فدراسیون تنیس در آخرین اقدام خود میلاد کیمرام بازیگر سینما و تلویزیون را به سمت رئیس کمیته تنیس ساحلی فدراسیون منصوب کرد! پیش از این نیز در آذر سال گذشته محمدرضا گلزار را به عنوان عضو هیات رئیسه پدل منصوب کرده بودند، همچنین در فروردین سال ۱۴۰۰ امیر جدیدی را به مسابقه انتخابی تیم ملی دعوت کردند که البته خود این بازیگر از حضور در انتخابی انصراف داد. استفاده از سلبریتیها برای جذب اسپانسر یا افزایش اقبال عمومی به تنیس و رشتههای زیر مجموعه آن خوب است اما اینکه مسؤولیتهای اجرایی به آنها سپرده شود جای سوال دارد. این افراد قطعا در دنیای سینما مشغله زیادی دارند و در کنار سینما احتمالا درگیر فعالیتهای دیگر هم هستند، بنابراین فرصت دارند برای مسؤولیتهایی که به آنها واگذار شده، وقت بگذارند یا برنامه داشته باشند؟ بازیگر سینما چه کارنامه اجرایی در بخش ورزش داشته که مسؤولیت یکی از کمیتهها به او سپرده شده است؟ حضور گلزار تا چه اندازه به ترویج پدل بین اقشار مختلف مردم موثر بوده یا همچنان فقط قشر ثروتمند پدل بازی میکنند؟ از طرفی افراد توانمند دیگری در تنیس ایران وجود ندارند که مسؤولیت اجرایی بگیرند؟ این سوالاتی است که فدراسیون تنیس باید شفافسازی کند. فدراسیون تنیس تنها اعلام کرد کیمرام در فدراسیون تنیس سمت گرفته و هیچ توضیح خاصی هم نداده علت این انتخاب چه چیزی بوده است، بنابراین فدراسیون این توضیح را حداقل به خانواده تنیس بدهکار است.
ارسال به دوستان
امیر غفور به تیم والیبال شهداب پیوست
ملیپوش پیشین والیبال ایران به تیم شهداب یزد پیوست. امیر غفور، ملیپوش پیشین والیبال ایران در فصل آینده (جام باشگاههای آسیا، لیگ برتر و تمام تورنمنتهای احتمالی دیگر) تیم والیبال شهداب یزد را همراهی کند. امیر غفور سال گذشته در تیم راپید بخارست رومانی توپ میزد که همراه این تیم توانست عنوان قهرمانی جام حذفی و سومی لیگ برتر این کشور را کسب کند. او ارزشمندترین بازیکن جام حذفی و لیگ برتر والیبال رومانی، همچنین امتیازآورترین بازیکن لیگ رومانی لقب گرفت.
ارسال به دوستان
نخستین برد استقلال در لیگ جدید در شبی که کمک داور ویدئویی عدالت را رعایت کرد
حق به حقدار رسید
عبدالله دارابی: نخستین دیدار تیمهای دوم و پنجم لیگ قبل در فصل جاری در حالی برگزار شد که دو تیم تغییرات گستردهای را نسبت به فصل گذشته داشتند.
استقلال با هلدینگ خلیجفارس و مدیرعامل جدید، نقل و انتقالاتی به مراتب متفاوت با سالهای اخیرش داشت و بازیکنان خوب داخلی و خارجی به این تیم پیوستند؛ هرچند در پست هافبک بازیساز و مهاجم نوک، خلأ گذشته فعلا به قوت خود باقی است! مهدی هاشمینسب، مربیای که فصل قبل بار روانی تیمش را به دوش میکشید و وجودش فارغ از برخی رفتارهایی که البته بعضا مربیان سایر تیمها نیز مرتکب آن میشوند، وزنهای روحی بود، در جمع کادر فنی حضور نداشت. گویا وی نیز از جداشدههای امسال آبیپوشان است و نکونام هم در پاسخ به نبودن یار همیشگیاش، جواب روشن و قانعکنندهای نداد!
شمسآذر قزوین - شگفتیساز فصل قبل - نیز که مدیرعاملش در پرونده فساد فوتبال، به طور جدی درگیر است با جدایی چندین مهره تاثیرگذار خود (حدود نیمی از ترکیب اصلی فصل قبل) و رفتن سرمربی جدید (مازیار زارع) و بازگشت مجدد سرمربی موفق سابقش (سعید دقیقی) آن هم در فاصله چند روز تا این بازی، با سرگذشتی متفاوت پای به میدان گذاشت.
نکته بارز و تاثیرگذار این دیدار، وجود ویایآر بود که مانع اشتباه موثر داوری در روند و نتیجه بازی شد. قزوینیها گل تساوی خود، سفیدپوشان استقلال گل برتری خود و بازی؛ نتیجه واقعی را مدیون این فناوری هستند که البته قسمت بسیاری از تیمها در بازیهای هفته اول لیگ نیز نشد، مضاف بر اینکه مهدی تاج را از یک عذرخواهی مجدد آن هم در ابتدای لیگ نجات داد!
سعید دقیقی باز نشان داد مربی کاربلدی است و به رغم جدایی چند بازیکن اصلیاش، مفت بباز نیست. شاید بتوان گفت تیم او حتی در اجرای حرکات ترکیبی از میهمان مدعیاش بهتر هم بود. شمسآذریها پس از گل اول استقلال، چند سانتر خطرناک روی نقطه کور دفاع شاگردان نکونام ارسال کردند که از این بابت هم به پنالتی رسیدند و هم دروازه حسینی را چندبار تهدید کردند که در مهمترین آنها، عکسالعمل زیبای کاپیتان استقلال مانع گل شدن سانتر مواج آزادمنش شد. فراموش نکنیم تنها شوت «از راه دور در چارچوب» این بازی توسط میزبان زده شد که باز حسینی با مهارش آنان را ناکام گذاشت.
در آن سو، استقلال اگرچه برد و فرصتهای گلزنی دیگری نیز در طول بازی داشت که نسبت به فرصتهای میزبان خطرناکتر هم بود، حتی در لحظات پایانی میتوانست تفاضل گلش را نیز افزایش دهد اما با توجه به جمیع جهات و موارد مذکور، با آنچه توقع میرفت فاصله بسیاری دارد. درست است که نکونام نیز نمیتوانست از ۵ بازیکن مهمش بهره ببرد ولی استقلال در مجموع نسبت به فصل قبل ۲ بازیکنش را نداشت (محمدی و بلانکو) و جای سایرین را جانشینهای همتراز یا بهتر پر کرده بودند و ۲ بازیکن خارجی جدید نیز به دلیل دیر اضافه شدن و ناآمادگی، به شرط حضور هم بعید بود در این بازی چندان گرهگشا باشند اما قزوینیها نیمی از تیم خوب سال قبل خود را نداشتند که جایگزینها هم در تراز آنها نبودند؛ علاوه بر این، هیچ بعید نیست در کوران رقابتهای داخلی و آسیایی پیش رو مجددا استقلال چنین شرایطی را به خاطر مصدومیت یا محرومیت متحمل شود، آنگاه تکلیف چیست؟ بهانه و توجیه یا تلاش برای رفع آن در این فصل سخت و مهم؟
استقلال گام اول را که گام مهمی نیز بود محکم برداشت اما روال بازی این تیم کماکان برگرفته از تفکرات فصل قبل است که شاید به خاطر کمبود بازیکن، پذیرفتنی و موجه بود. نکونام برای رسیدن به موفقیت باید بپذیرد برخی تفکراتش نیاز به اصلاح دارد. مثل آن تفکری که حکم به تایید و تمدید مجدد قرارداد برخی بازیکنان متوسط فصل قبل برای فصل جاری داد! مطمئنا بهکارگیری یک دستیار کاربلد خارجی میتواند به پوستاندازی عملکرد فنی فردی و تیمی استقلال کمک شایانی کند؛ دستیاری که وجودش در این استقلال، از استقلال فصل گذشته بیشتر ضرورت و اهمیت دارد.
***
بررسی برد آبیها در قزوین؛ همان همیشگی
زهره فلاحزاده: تیم فوتبال استقلال تهران هفته اول لیگ بیستوچهارم را با پیروزی در خانه حریف آغاز کرد؛ استقلالی که نسبت به چند فصل اخیر در پنجره نقل و انتقالات عملکرد بهتری داشت و توانست گزینههای مدنظر سرمربی را جذب کند، هر چند آبیها در دیدار اول بسیاری از بازیکنان جدید و قدیمشان را در اختیار نداشتند و در نگاه اول باز هم دستهای خالی جواد نکونام به چشم آمد. ابوالفضل جلالی، بهترین بازیکن فصل گذشته تیم به دلیل مصدومیت، گوستاوو بلانکو، مهاجم تیم به دلیل حل نشدن ثبت قرارداد، مهرداد محمدی، هافبک تیم به دلیل محرومیت و گائل کاکوتا و دیدیه اندونگ، ۲ خارجی جدید تیم به دلیل دیر اضافه شدن و آماده نبودن از غایبان ترکیب بودند که اگر مشکلی برای حضور نداشتند، قطعاً همگی آنها در ترکیب اصلی قرار میگرفتند. این یعنی جواد نکونام هنوز از ترکیب اصلی خود رونمایی نکرده و هواداران این تیم باید منتظر یک تیم قویتر و مستحکمتر بمانند.
نکونام که با نبود مهاجم خارجیاش تکیه به آرمان رمضانی داده بود تا جور نبود بازیکن در خط حمله را بکشد، نقشهاش بخوبی اجرا شد و رمضانی در دقیقه ۵۴ بازی قفل دروازه شمسآذر قزوین را شکست. همان بازیکنی که بسیاری از هواداران اعتقاد داشتند باید در لیست خروج قرار میگرفت و نکونام به او اعتماد کرد که یک فصل دیگر هم در جمع آبیها بماند، در غیاب بلانکو توانست وظیفهاش را بدرستی انجام دهد. فکرش را بکنید رمضانی در استقلال نبود و بلانکو هم غایب این دیدار، از چه بازیکنی باید انتظار گلزنی میداشتیم؟!
استقلال که پس از گل و با توجه به باد شدیدی که در استادیوم سردار آزادگان میوزید چارهای جز حفظ نتیجه نداشت، تنها به فکر ضد حمله بود که شاید بتواند با جلو کشیدن تیم میزبان به گل دوم هم برسد اما مهاجمان این تیم با بیدقتی، موقعیتهای خوبی را از دست دادند.
از طرفی شمسآذریها چندین موقعیت خطرناک روی دروازه استقلالیها خلق کردند که سیدحسین حسینی با عملکرد خوب خودش مانع باز شدن دروازه استقلال شد.
اما یک صحنه مشکوک در ۱۸ قدم استقلال و نظر ناظران داوری در اتاق VAR منجر به اعلام پنالتی برای تیم شمسآذر شد. به این ترتیب قزوینیها در دقیقه ۸۹ به گل مساوی رسیدند و در حالی که هواداران گمان میکردند بازی با همین نتیجه به پایان میرسد و در حال ترک ورزشگاه بودند، در وقت اضافه استقلال با پاس رامین رضاییان و ضربه محمدحسین اسلامی، خریدهای جدید خود به گل رسید که کمک داور مسابقه پرچم خود را به نشانه آفساید بالا برد. اینبار داور مسابقه با اعتراض تیم نکونام روبهرو و تایید یا رد گل به VAR سپرده شد که از قضا گل تایید شد تا استقلالیها در دقیقه ۳+۹۰ به گل برتری دست یابند و در نهایت هم بازی سخت خارج خانه را با برد پشتسر بگذارند.
در این دیدار ۲ تیم با کمک VAR به گل رسیدند تا نقش کمک داور ویدئویی بخوبی به چشم بیاید و اینکه تا چه حد میتواند روی تصمیم اشتباه داور تاثیر مثبت بگذارد و حق را به حقدار بدهد.
استقلال توانست در نبود چند مهره اصلی و عملکرد خوب چند بازیکن جدید خود از سد شمسآذری عبور کند که فصل گذشته در همین ورزشگاه یقه آبیها را گرفته بود و تنها با یک امتیاز به تهران برگشته بودند. حالا اما استقلالیها هم با ۳ امتیاز از قزوین برگشتند و هم لیگ را با برد آغاز کردند.
استقلال پس از سپاهانی که در دیدار اول 1-3 از سد تیم تازه به لیگ برتر صعود کرده چادرملوی اردکان گذشت و تراکتوری که در رفسنجان با حساب ۲ بر صفر مس را شکست داد، در رده سوم قرار دارد.
باید دید آبیها در هفته دوم در مصاف با ملوانی که در هفته اول مقابل گلگهر به برتری یک بر صفر رسیده چه عملکردی خواهند داشت.
گفته میشود مشکل ثبت قرارداد گوستاوو بلانکو برای هفته آینده حل خواهد شد و احتمال دارد اندونگ و کاکوتا، ۲ ستاره خارجی تیم هم به ترکیب اضافه شوند.
* دستیار ایرانی قطعی و دستیار خارجی شاید در جمع کادرفنی
از طرفی یک دستیار ایرانی هم به کادر فنی اضافه خواهد شد و به احتمال زیاد یک دستیار خارجی دیگر هم در آینده نزدیک به جمع نکونام و یارانش بپیوندد تا تمام مشکلات حل شود. هر چند هنوز جای یک مهاجم کنار بلانکو خالی است.
* منتظر محمد در لیست خروج
با وجود اینکه جواد نکونام خواهان ماندن منتظر محمد، هافبک عراقی در تیم بود و قصد داشت با خط زدن نام زیلیکیچ، وینگر بوسنیایی که بدون اجازه او و با نظر مالک باشگاه خریداری شده، منتظر را نگه دارد اما با مخالفت هلدینگ خلیجفارس مواجه شد. به دلیل اینکه استقلالیها ۹ بازیکن خارجی داشتند، باید ۳ بازیکن را از لیست خارج میکردند که بر این اساس منتظر محمد همچون کیسوفسکی و یامگا از لیست خارج شدند.
ارسال به دوستان
دبیر: طلاییهای المپیک بالای 100 میلیارد گیرشان میآید
ورای انتظارات مدال آوردیم
رئیس فدراسیون کشتی میگوید میتوانستیم ۹ یا ۱۰ مدال در المپیک بگیریم اما ارزیابی کمیته المپیک ۴ یا ۵ مدال برای کشتی بود. علیرضا دبیر درباره ۸ مدال کشتی آزاد و فرنگی ایران در المپیک پاریس، مصاحبه جذابی را با یکی از برنامههای سیما انجام داد. رئیس موفق فدراسیون کشتی صحبتهایش را اینچنین شروع کرد: رنگ مدالها میشد بهتر باشد. ما میتوانستیم ۹ یا ۱۰ مدال بگیریم و رنگ مدالهایمان هم بهتر باشد اما الحمدلله راضی هستیم، البته ارزیابی کمیته ملی المپیک در مجموع ۴ یا ۵ مدال برای کشتی آزاد و فرنگی بود. دلایل نتایج خوب کشتی در المپیک چه بود؟ دبیر در این مورد توضیح داد: من روزی که آمدم فقط ۵۰ تا ۶۰ پرسنل اینجا را برداشتم. فدراسیون کشتی بالای ۸۰ تا ۹۰ پرسنل داشت. احتیاجی به این تعداد پرسنل نداشت. من نمیتوانم پولی را که باید بابت توسعه کشتی بگذارم حقوق بدهم. همه برادرزاده یا خواهرزاده این و آن بودند. من حتما دارم هزینه میدهم. من خیلی از رؤسای هیاتهای کشتی را برداشتم که کاسب بودند و کاربلد نبودند. فقط یکی از آنها ۱۸ تا ۲۰ بار من را به دادگاه برد. نمیشود مدیر باشی و هزینه ندهی. دوم اینکه باید وقت بگذاری و سوم هم فحش بخوری. روز اولی که آمدم به بچههای تیمملی گفتم شما حق ورود به مسائل سیاسی را ندارید. آخر اینها کارشان کشتی است و هیچ چیز از سیاست بلد نیستند و نمیدانند پشت پرده چه خبر است. من واقعا بچهها را از این فضا دور کردم. رئیس فدراسیون کشتی تصریح کرد: دومین مورد مهم تامین زندگی آنهاست. من خودم این راه را رفتهام. خیلی از کشتیگیرها کارمند رسمی شدند و در ادارات مختلف هستند. خود ما، کمیته المپیک و چند جای دیگر حقوق میدهیم. الحمدلله درآمدشان خوب است. خودم حواسم هست. چه زمان اینطور بوده که فدراسیون کشتی جایزه بدهد؟ خود ما ۶ میلیارد به طلاییهای المپیک جایزه میدهیم. دبیر در پاسخ به این سوال که طلاییهای کشتی در المپیک چقدر پاداش میگیرند؟ گفت: فقط ۲۴ میلیارد تومان نقد از فدراسیون، وزارت ورزش و کمیته المپیک میگیرند. حتما در استانهایشان نیز پاداش میگیرند و بخش خصوصی هم میدهد. در مجموع بالای 100 میلیارد تومان گیرشان میآید. البته باز هم کم است. رئیس فدراسیون کشتی درباره میزان بودجه فدراسیون کشتی، گفت: آنچه وزارت ورزش سال گذشته داد 100 میلیارد تومان بود اما عملکرد ما ۴۳۰ میلیارد تومان بود. دبیر در پایان گفت: من این روزها را میدیدم. از روز اول که علیرضا دبیر را میزدند میخواستند این اتفاقات نیفتد. من میدانستم چکار میکنم. معتقدم اگر قرار است موفق شویم باید زیرساخت درست شود. امکانات کمپ تیمهای ملی کشتی از آمریکا و روسیه هم بهتر است. ما بهروزترین امکانات فیزیوتراپی را داریم. اتاق پزشکی، سونا، استخر، بازیهای کامپیوتری و... را مهیا کردیم. سالن همایشها داریم که نزدیک ۱۱۰۰ نفر گنجایش دارد. هم خودمان از آن استفاده میکنیم و هم از آن درآمدزایی داریم. از همه جای دنیا میآیند با ما اردو بگذارند. از هر کشتیگیر خارجی برای اسکان در کمپ هر شب ۱۵۰ دلار میگیریم. ارسال به دوستان
نگاه
کپیتال هیل تا خیابانهای تهران
نوید مؤمن: ۱- ششم ژانویه 2021 میلادی، نماد یک طغیان و شورش در آمریکاست. طرفداران ترامپ با حمایت بخشی از پلیس فدرال و نهادهای اطلاعاتی آمریکا وارد ساختمان کنگره شدند و اتاق رئیس کنگره، سناتورها و نمایندگان را به تسخیر درآوردند. در زد و خورد شورشیان (که اکثرا از گروه موسوم به پسران مغرور بودند) و پلیس، ۶ نفر کشته، دهها نفر زخمی و صدها نفر هم بازداشت شدند. اکثریت قریب به اتفاق رسانههای حزب دموکرات و حتی برخی رسانههای وابسته به حزب جمهوریخواه، از کشتهشدگان این حادثه به عنوان افرادی تروریست، غارتگر و طغیانگر یاد کردند که از اصول اولیه دموکراسی و احترام به انتخابات و رای مردم بیبهره بودهاند! تصویر هیچ یک از این کشتهشدگان به پوستری بزرگ در صفحات رسانههای مکتوب و مجازی تبدیل نشد و حتی در اخبار فاکسنیوز و واشنگتنپست کسی از آنها به عنوان یک قهرمان راه آزادی یاد نکرد.
۴ سال از آن ماجرا سپری میشود. بسیاری از حملهکنندگان به کنگره از سوی دادگاه فدرال به سالها حبس محکوم شده و پرونده برخی دیگر نیز هنوز در حال رسیدگی است. کار به جایی رسیده است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا در صورت عدم پیروزی در انتخابات ماه نوامبر، باید در مقابل قضات دادگاه واشنگتن و متعاقبا دادگاه عالی قرار گیرد تا اثبات کند نسبتی با اوباش و نژادپرستان مهاجم به کپیتال هیل نداشته است. نکته جالبتوجهتر اینکه رسانههای اروپایی نیز از حادثه حمله طرفداران ترامپ به کنگره، بهمثابه یک نقطه تاریک و روز سیاه یاد کرده و کشتهشدگان و آسیبدیدگان این واقعه را نیز مشتی قانونگریز و آنارشیست واقعی خطاب میکنند.
۲- بهتر است فارغ از پرونده حمله ششم ژانویه و متعلقات حقوقی آشکار و پنهان آن، کمی به گذشته بازگردیم. سال ۸۸، اغتشاشگران نه در یک روز و ساعت مشخص، بلکه روزها و ماهها در مقابل اراده عمومی ملت ایستادند و بدترین خسارات مادی و معنوی را به کشورمان وارد کردند. نیروهای انتظامی و امنیتی و حتی مردمی که داوطلبانه در مقابل اوباش ایستادند و حتی جان خود را در صیانت از حریم مقدس ایران فدا کردند، از سوی رسانههای آمریکایی و اروپایی به عنوان جلاد و فتنهگران به عنوان شهید و جانباز راه آزادی(!) شناخته شدند. نهتنها در آن سال، بلکه در جریان اغتشاشات سالهای گذشته که جملگی ساخته و پرداخته دست سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی بود، هیچکس در غرب وحشی از لزوم احترام به پلیس، حفظ حریم شهروندان، تعظیم در برابر اراده عمومی و جمهوریت و... سخنی به میان نیاورد.
3- آنچه ذکر شد، فراتر از استاندارد دوگانه یا پارادوکس رفتاری غرب بوده و منبعث از یک خباثت ذاتی در ساختار تصمیمسازی آمریکا و اروپاست.
این خباثت ضدایرانی، دموکرات و جمهوریخواه، سوسیال - دموکرات و محافظهکار، ملیگرا و غیرملیگرا نمیشناسد و همان مخرج مشترک و نقطه اتصال ماهوی مدعیان دموکراسی غربی محسوب میشود. در اینجا اما سوال دیگری وجود دارد که نمیتوان از طرح و بیان آن منصرف شد: چرا جای مقایسه و تحلیل رویکردها و رفتارهای متناقض غرب در قبال تحولات داخلی آمریکا و ایران در رسانههای مدعی روشنفکری در کشورمان خالی است؟!
گناه سکوت در برابر خباثت آشکار غرب در تقابل مطلق با ملت ایران، کمتر از شراکت مستقیم در این دشمنی و مواجهه نیست. این سکوت و سانسور وقیحانه از سوی برخی داخلیها، همان سوپاپ اطمینان آمریکا و اروپا در استمرار این وقاحت به شمار میآید.
ارسال به دوستان
یادداشت
مدال بیوطنی
حامد سرلکی: چراغهای استادیوم اختتامیه بازیهای المپیک تابستانی پاریس یکی پس از دیگری خاموش شد و این دوره از بازیهایی که اساساً ریشه در تمدن یونان باستان دارد نیز به اتمام رسید.1 دورهای که با پدیدههای جدیدی دنیا را مواجه کرد؛ از افتتاحیه پرحاشیه و ضدمسیحیت گرفته تا وضعیت حضور ورزشکاران تراجنسیتی و همچنین حضور پرتعداد ورزشکاران مهاجرت کرده؛ چه در وضعیت «تغییر ملیت داده» و چه در غالب «تیم پناهندگان». المپیکی که با تمام حواشی خود، مسائل مهمی پیرامون موضوع «وطن» و «مهاجرت» را به عنوان سوژههای فکری به علاقهمندان مباحث جامعهشناسی تقدیم کرد. یادآور میشود در المپیک ریو 2016 نخستین مدال المپیکی «تیم پناهندگان» توسط اعضای آن دشت شد.2
بسیاری بر این باورند اساساً پدیده «بیوطنی»/«جهانوطنی» را باید از جمله تحفههای انگارههای «پستمدرنیسم» دانست، با این وجود برخی دیگر از اندیشمندان مکتب لیبرالیسم آن را یک رویکرد عملی نسبت به گزارههای چپ سیاسی میدانند و برخی دیگر از صاحبنظران حوزه جامعهشناسی، آن را ناشی از «پیامدهای عصر فناوری» معرفی کردهاند اما وضعیتی که ما در المپیک 2024 پاریس مشاهده کردیم، ملغمهای از تمام دادههای مذکور بود. اساساً گویی فرهنگ «وطنخواهی» یا «شهروندی خاک به شکل قهری» مفهومی بوده که با شیطنتهای نظام فکری غرب به یک ابزار سیاسی در بزنگاهی غیرسیاسی تبدیل شده است، لذا شعار غیرسیاسی بودن ورزش و نیز بازیهای المپیک با رفتارهای سلیقهای کمیته اجرایی، آن هم درباره کشورهای معترض به وضعیت فعلی جهان و نیز جوامع شرقی، رویکرد متفاوتی را دنبال کرده است. به نوعی المپیک به صحنه سیاسی و تئاترگونهای تبدیل شده که کارگردانان آن به واسطه پدیده «بیوطنی» سعی در برجسته کردن هویت بازتولیدشده سهگانه «جامعه توسعهیافته»، «جامعه در حال توسعه» و «جامعه عقبمانده» داشتهاند.
بسیاری از پدیدههای حاصل از جهان امروزی، بیشتر پیامد بحرانهای زنجیرهای هستند، به طور مثال در موضوع بیوطنی (آن هم از نوع غیرارادی)، شرایط بحران در حوزه سلامت، جنگ و امنیت، بحرانهای زیستمحیطی و مواردی از این دست، باعث کوچ جمعیت انسانی از منطقه مذکور شده است؛ به طور مثال در بحران سوریه (از سال 2012) تا سالهای گذشته، سیر کوچ شهروندان سوری به کشورهای مختلف به یک بمب مهاجرتی تبدیل شد، همچنین در موضوع حضور طالبان در افغانستان، یا بحران امنیتی در اریتره، غنا، سودان و دیگر کشورهای آفریقایی، پدیده بیوطنی و مهاجرت موضوعی بوده که اساساً از اختیارات شهروند خارج است. البته این موضوع با تولد فرزندان بیوطن نیز همراه است. به استناد اسناد رسمی نهادهای بینالمللی و گزارش منتشر شده در سال 1394، در هر 10 دقیقه یک کودک بیوطن به دنیا میآید.3 این تعداد کودک بیوطن در دهه اخیر، جهان وطنمند و مرزکشی شده را در وضعیت نامشخصی قرار داده و پیشبینی میشود حتی بر تعداد حاضران در تیم پناهندگان المپیک 2028 لسآنجلس افزوده شود. یادآور میشود تیم پناهندگان در بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۲۴ با ۳۶ ورزشکار در ۱۲ رشته ورزشی حضور داشت. این ورزشکاران از ۱۱ کشور مختلف به عنوان نماینده تیم المپیک پناهندگان در المپیک پاریس شرکت کردند.4
اما در برابر وضعیت غیرارادی بیوطنی که حاصل تحمیل بسیاری از شرایط سخت برای ادامه حیات در کشور اولیه (به طور مثال یک کشور جنگزده) است، در نمونه دیگر یعنی «تولد در زمره بیوطنان»، نوعی از وضعیت «ارادی» را شاهدیم؛ وضعیتی که ورزشکار به واسطه پیشنهادات وسوسهانگیز مالی، از موطن خود جدا شده و به کشور ثانویه مهاجرت میکند. در این نوع از کنشورزی، شهروند بیوطن، با وجود امتیازات اجتماعی و مالی، زیر پرچم کشور غیرموطن حضور خواهد داشت. درباره موضوع ارادی تبدیل به شهروند بیوطنشدن و حضور در تیمی جز تیم ملی موطن شخصی خود، نظرها و انگارههای مختلفی مطرح است. به طور مثال بسیاری «حق مهاجرت» و «حق انتخاب محل زندگی» را جزو حقوق اساسی بشر عنوان کرده و راه را برای تغییر ملیت باز میگذارند، کمااینکه در عمده کشورها منع قانونی پیرامون این تغییر ملیت وجود ندارد اما در مقابل این ایده، مخالفان معتقدند در مورد مذکور، ورزشکار مذکور حق و حقوق مربوط به جمهور و عموم مردم را پایمال کرده است. به طور مثال ورزشکار تبعه کشور ثانویه با وجود استفاده از ظرفیتهای معنوی و مادی کشور موطن خود، به آن پشت کرده و به نوعی ثمره هزینههای ملی و اجتماعی را نثار کشور و ملت دیگری میکند.
نمونه مذکور در میان افکار عمومی داخلی ایران به وفور مشاهده شده است. رویارویی ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران سابقا ایرانی نشان میدهد بسیاری از رسانههای غربی با انگشتگذاری بر عواطف غلیظ ایرانیان سعی دارند رجحان اول را پررنگتر کنند، حال آنکه از ایده مخالفان تغییر تابعیت نیز راه گریزی نیست. در موضوع «فرزندپنداری» ورزشکاران تغییر تابعیت داده هیچ شکی نیست، به نوعی آنان در عمق فرهنگی و ریشهای خود، یک ایرانی هستند اما آیا آنان نیز در باور خود وطن را «مادر» خود به همان اصطلاح رایج «مام میهن» و موارد اینچنینی میپندارند؟ آیا این رابطه علت و معلولی تنها باید در یک وضعیت یک طرفه قرار بگیرد؟ تاریخ به ما ثابت کرده بسیاری از چهرههای ورزشی، هنری و فرهنگی و... تنها به واسطه سرمایه اجتماعی است که حیات و ممات دارند. به نوعی مرگ چهرهها با پیوند خوردن آنان با گمنامی و نامحبوبی رقم میخورد. در میان فرهنگ عمومی ایرانیان، ورزشکاران بسیاری آمده و گاه حتی سبد غنی از مدالهای رنگارنگ داشتند اما پشت کردن آنان به مردم به مثابه «هموطنان خود»، آنان را نه به سال، بلکه کمتر از سال و به ماه از یادها به خیال نسیان سپرد.
با این وجود سرمایهگذاریهای معنوی جهان نو و کشورهای صاحب نهادهای بینالمللی از این پدیده به بهانه حمایت از حقوق بشر پشتیبانی میکنند، زیرا اساساً مفهومی چون «استعمار» تغییر وضعیت داده و به بندکشیدن ستارگان و نخبگان به بهای «بیوطنی» تبدیل به یک ابزار قانونمند شده تا از این راه سرمایههای انسانی کشورهای در حال توسعه را به تاراج ببرند.
------------------------------------------
پینوشت:
1- تاریخنگارانی که شروع بازیهای المپیک یونانیان معروف به المپیک باستان را ۷۷۶ سال قبل از میلاد اعلام کردهاند، بر این باورند محل برگزاری این بازیها در دشت المپیا در منطقه آلیس، 30 کیلومتری بندر کاتاکونو در ساحل شمال غربی پلوپونز در یونان است. بر همین اساس باستانشناسان اروپایی از اوایل قرن نوزدهم از بقایای دشت المپیا بازدید کردند تا با اکتشافات خود، درباره تاریخ پیدایی المپیک به کاوش بپردازند(خبرگزاری مهر/ افسانه پیدایش المپیک از دوره باستان تا عصر نوین).
2- «سیندی نگامبا» با دست یافتن به مدال برنز رقابتهای مشتزنی زنان در المپیک ریو، موفق شد نخستین مدال تاریخ تیم پناهندگان را به دست آورد. نگامبا در کامرون به دنیا آمده و در ١١ سالگی در بریتانیا پناهنده شده است. نگامبای ٢٥ ساله تبدیل به نخستین عضو تیم تاریخ پناهندگان شد که در یک رویداد المپیکی، برنده مدال میشود. آنچه در اطلاعات این ورزشکار منتشر شده، دلیل پناهندگی وی گرایش جنسی او است.
3- کمیساریای عالی آوارگان و پناهجویان سازمان ملل متحد در گزارشی که 13 آبان 1394 منتشر شد، اذعان کرد هر ۱۰ دقیقه یک کودک بیوطن متولد میشود. در این گزارش آمده است قوانین شهروندی تبعیضآمیز و مناقشههای خشونتبار را که موجب شده میلیونها خانواده در سراسر جهان آواره شوند، عامل عمده چنین پدیدهای میداند و میگوید کودکان بیوطن در حالی بزرگ میشوند که در برابر بهرهکشی، مواد مخدر، ناامیدی و آوارگی دائمی بسیار آسیب میبینند.
4- در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، تعداد اعضای کاروان پناهندگان با یک جهش مجدد، به ۳۶ نفر رسید و علاوه بر ورزشکارانی از کشورهای جنگزده آفریقایی، ۱۴ ایرانی، ۵ سوریهای، ۵ افغانستانی، ۲ کوبایی و یک ونزوئلایی را نیز در خود داشت. بررسی کارنامه این ورزشکاران غیرآفریقایی، میتواند بخوبی نشان دهد هدف دستاندرکاران کمیته بینالمللی المپیک از تشکیل کاروان پناهندگان، بیش از آنکه بر جنبههای ورزشی متمرکز باشد، بر جنبههای تبلیغاتی حضور آنها در المپیک تکیه کرده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|