|
کمال خرازی در گفتوگو با المیادین مطرح کرد
امکان تغییر راهبرد هستهای و برد موشکها
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: اگر ایران با خطر موجودیتی روبهرو شود، دکترین نظامی خود درباره تولید سلاح اتمی را تغییر خواهد داد و اکنون توان ساخت سلاح اتمی را دارد. کمال خرازی در مصاحبه با شبکه خبری «المیادین» لبنان، با انتقاد از اروپاییها و اشاره به اقدام تهران در لحاظ کردن حساسیتهای آنان درباره برد موشکی ایران طی سالهای گذشته گفت: در زمانی که آنها (اروپاییها) حساسیت ایران را در نظر نمیگیرند، بنابراین دیگر لزومی ندارد که ایران نیز حساسیت آنان را درک کند، لذا احتمال اینکه ایران برد موشکی خود را توسعه دهد و بیشتر کند، هست.
خرازی درباره تجاوز اسرائیل به حریم ایران و مقایسه آن با عملیات «وعده صادق 2» گفت: آنچه اسرائیلیها در برابر حملات موشکی ما انجام دادند خیلی ناچیز بود. البته پدافند هوایی یکی از عوامل بود که جلوی آنها را گرفت و همین باعث شد که در اسرائیل مخالفتهای زیادی به وجود بیاید. چون انتظارات خیلی بالاتری داشتند. بنابراین کاملا محسوس است که آنچه انجام دادند نامتناسب بود.
* ایران قطعا پاسخ خواهد داد
شبکه المیادین با اشاره به سخنان رهبر انقلاب درباره اینکه اسرائیل دچار خطای محاسباتی شده و مسؤولان ایران چگونگی پاسخ را بررسی میکنند، پرسید آیا ایران برای «وعده صادق 3» آماده میشود؟ خرازی گفت: «قطعا ایران پاسخ خواهد داد، در زمان مناسب به شکل مناسب».
المیادین در ادامه خواستار توضیح موضع خرازی درباره دکترین نظامی ایران درباره ساخت سلاح هستهای شد و پرسید: شما نخستین کسی بودید که درباره تغییر دکترین اتمی در صورت بروز خطر برای ایران صحبت کردید. آیا میتوانید این موضع را که خیلی جنجالی شد، توضیح دهید منظورتان چه بود؟ خرازی پاسخ داد: «آن سیاست همچنان پابرجا هست و صحبتی که من کردم [مبنی بر اینکه] اگر تهدیدی موجودیتی بشود، جمهوری اسلامی ایران دکترین نظامی خود را تغییر خواهد داد، هنوز پابرجا هست و الان ما توانایی لازم را برای کل سلاح داریم. مشکلی نداریم. تنها فتوای رهبری هست که این را [فعلا] ممنوع کرده است».
در ادامه مصاحبه خبرنگار المیادین از مرحله بازدارندگی و ورود به مرحله احتمالی جنگ پرسید و خرازی پاسخ داد: «ما آماده جنگ هستیم. علاقه نداریم که جنگ گسترش پیدا کند. لذا در حال حاضر با حملاتی که به اسرائیل کردیم بازدارندگی خودمان را به اثبات رساندیم. بنابراین این بسته به اسرائیلیها هست که اگر بخواهند واقعا ادامه بدهند ما هم طبیعتا پاسخ خواهیم داد».
ارسال به دوستان
سیدجواد میری در گفتوگو با «وطن امروز» درباره میراث فرهنگی و فلسفی مقاومت مطرح کرد
محور مقاومت محور تمدنی
مصطفی نصری: سیدجواد میری، جامعهشناس در گفتوگو با «وطن امروز» به بررسی روابط فرهنگی و تاریخی ایران و کشورهای همسایه پرداخت و بر اهمیت شناخت این روابط در ابعاد اجتماعی و سیاسی تأکید کرد. میری بر این باور است که محور مقاومت، صرفا پدیدهای امنیتی یا سیاسی نیست، بلکه به عنوان یک سنت فکری و عمیق شناخته میشود. وی مفهوم «مجتمع مقاوم» را که امام موسی صدر مطرح کرده به عنوان الگویی برای پیوندهای فرهنگی معرفی کرد و گفت نیاز به بازنگری در ساختارها و ظرفیتهای جدید داریم تا روابط عمیقتری میان کشورهای اسلامی ایجاد کنیم.
* برای حفظ مفهوم مقاومت باید شبکههایی فراتر از ابعاد نظامی ایجاد کنیم
این جامعهشناس در ابتدا با اشاره به تجربه شخصیاش در سفر به باکو در سال گذشته، نکاتی را مطرح کرد. میری در آغاز صحبتهایش گفت: «سال گذشته برای شرکت در برنامهای به باکو دعوت شدم. حدود ۹۲ یا ۹۳ درصد جمعیت جمهوری آذربایجان شیعه هستند، این نکته قابل توجهی است. این مناطق در گذشته به طور ارگانیک و متصل به ایران تعلق داشتند و بخشی از قلمرو سلسلههای قاجار، افشاریه و صفویه محسوب میشدند». در ادامه، وی به پرسش یکی از برگزارکنندگان برنامه در باکو اشاره کرد که از او پرسیده بود: «واقعا ایران امروز چه چیزی برای ما دارد که ارائه دهد؟ ما هم میخواهیم زندگی کنیم. اتحادیه اروپایی، ترکیه و حتی آمریکا و چین، هر کدام ارزشها و فرهنگ خود را به همراه میآورند و ما باید فکر کنیم ایران چه چیزی برای ارائه دارد». وی همچنین به تاریخچه ایروان اشاره کرد و گفت: «ایروان که امروزه به عنوان پایتخت ارمنستان شناخته میشود، زمانی مرکز مهمی برای تشیع بوده و بسیاری از علما در قم و نجف پسوند فامیلی «ایروانی» دارند اما در حال حاضر تنها یک مسجد به نام «مسجد کبود» از آن بافت تاریخی باقی مانده است». میری به سفر سید زینالعابدین شیروانی، عالم شیعه قرن هجدهم اشاره کرد و گفت: «او در سفرنامهاش نشان داده که ما با مناطق مختلف جهان اسلام عقبه فرهنگی و مذهبی مشترکی داریم». میری همچنین بر اهمیت ایجاد روابط فرهنگی و اجتماعی عمیقتر میان ایران و کشورهای همسایه تأکید کرد و افزود: «برای تقویت محور مقاومت، نیاز به بازنگری در ساختارها و ایجاد ظرفیتهای جدید داریم که بتواند به تبادلهای فرهنگی و آکادمیک منجر شود. برای خودم هم یک سوال است. ما در فلسطین حضور داریم، در لبنان، سوریه، عراق و یمن هم هستیم. هر جای دنیا، به نام مقاومت، حضوری داریم. ما میگوییم که یک الگوی مقاومت ایجاد کردهایم اما این الگو باید شبکههای دیگری هم داشته باشد. اگر میخواهیم مقاومت را حفظ کنیم، آیا این مقاومت باید فقط نظامی و امنیتی باشد؟ یا اینکه باید فضاهای دیگری هم برای آن ایجاد شود؟»
* مفهوم «مجتمع مقاوم» باید به عنوان الگویی برای ایجاد پیوندهای فرهنگی به کار گرفته شود
سیدجواد میری در ادامه بحث خود به مفهوم «مجتمع مقاوم» که توسط امام موسی صدر مطرح شده، اشاره کرد و به تحلیل تاریخی این مفهوم و تأثیر آن در جهان اسلام پرداخت. میری در این باره گفت: «حدود سال ۱۹۶۰، پس از مشورتی که سیدشرفالدین با آیتالله بروجردی انجام داد، امام موسی صدر به عنوان نماینده به لبنان فرستاده شد». او با اشاره به نقش آیتالله بروجردی در ساماندهی تشکیلات حوزه علمیه و ارتباطات خارجی آن، تأکید کرد که این اقدام با هدف بازسازی تشیع در سطح جهانی و نگاهی تقریبی به جهان اسلام انجام شد. وی افزود: «نگاه تقریبی آیتالله بروجردی باعث شد افرادی مانند شیخ شلتوت از دانشگاه الازهر مصر به ایران بیایند و بگویند که ما اصلا تصور نمیکردیم تشیع چنین باشد؛ در حالی که آنچه فکر میکردیم، بسیار متفاوت بود».
این رویکرد به جهان اسلام و تأکید بر تقریب مذاهب به عنوان یک اولویت، نشاندهنده عمق اندیشه و سیاستهای آیتالله بروجردی بود. میری به مثال دیگری اشاره کرد و گفت: «آیتالله بروجردی، فرزند موسس حوزه علمیه قم، شیخ عبدالکریم حائری، یعنی پروفسور مهدی حائری را به عنوان نماینده تشیع به آمریکا فرستاد. او یکی از علمای بزرگ و از شاگردان آیتالله خمینی بود که در آنجا فلسفه را تا مقطع دکترا خواند و تز دکترای خود را در زمینه اپیستمولوژی یا همان معرفتشناسی نوشت». وی ادامه داد: «امام موسی صدر که نماینده آیتالله بروجردی در لبنان شد، شخصیت برجستهای بود و در حوزه علمیه و بین مردم مناطق شیعهنشین احترام خاصی داشت. او با نگاهی تقریبی به جهان اسلام، بهخوبی جریانهای اسلامی را میشناخت».
میری همچنین به شرایط سیاسی و اجتماعی لبنان در زمان امام موسی صدر اشاره کرد و گفت: «جهان در آن زمان در دورهای قرار داشت که دو ایدئولوژی بزرگ، یعنی کاپیتالیسم و سوسیالیسم - کمونیسم، در حال رقابت بودند. این رقابت بر سیاست و ساختار قدرت در لبنان تأثیر گذاشته بود. در این میان، تکنوکراتها و لبنانیهایی که به دنبال قدرت بودند، برای تحصیل به کشورهای غربی میرفتند و پس از بازگشت در ساختار قدرت گمارده میشدند». او افزود: «در مقابل، کسانی که به گفتمان ضدسرمایهداری معتقد بودند، به کمونیسم گرایش پیدا میکردند. این رقابتها و تنشها، نیاز به یک رویکرد مقاوم و وحدتبخش در جامعه را آشکار میکرد که امام موسی صدر با مفهوم «مجتمع مقاوم» به آن پرداخته است». میری با اشاره به اینکه این مفهوم میتواند به عنوان یک الگوی اجتماعی و فرهنگی برای تقویت پیوندهای میان شیعیان در سطح جهانی مورد استفاده قرار گیرد، تأکید کرد: «برای تحقق این هدف، نیاز به یک بازنگری در ساختارهای اجتماعی و سیاسی داریم تا بتوانیم ظرفیتهای موجود را بالفعل کنیم و به سمت یک مقاومت فرهنگی و اجتماعی پایدار حرکت کنیم».
* شبکه مقاومت را باید به یک «بلوک مقاوم» ارتقا دهیم
این جامعهشناس در ادامه با اشاره به چالشهای اجتماعی و اقتصادی شیعیان لبنان در دهههای ۱۹۶۰ و 1970 میلادی، از اقدامات امام موسی صدر برای تقویت جایگاه این جامعه یاد کرد. به گفته میری، در آن زمان، شیعیان لبنان از نظر درآمد، سطح سواد و موقعیت اجتماعی در مقایسه با مسیحیان مارونی و اهل سنت در وضعیت ضعیفی به سر میبردند و همین موضوع موجب شد بخش قابلتوجهی از آنان به ایدئولوژیهای جهانی مانند کمونیسم رو آورند. میری توضیح داد که در چنین شرایطی، امام موسی صدر وارد لبنان شد و با تأسیس «حرکت المحرومین» تلاش کرد موقعیت اجتماعی و اقتصادی شیعیان را ارتقا دهد و آنان را به جای کمکهای مالی مستقیم، به سمت استقلال اقتصادی و اشتغال پایدار هدایت کند. او افزود: «امام موسی صدر کارگاههای فنی و حرفهای و آموزش فرشبافی را راهاندازی کرد تا به جوانان مهارتهای شغلی بیاموزد و به آنها استقلال مالی ببخشد». همزمان با این تلاشها، اسرائیل نیز هجمههای خود را علیه لبنان شدت بخشیده بود. میری با اشاره به این تهدیدات افزود: «امام موسی صدر برای تقویت مقاومت، مجمعی به نام «مجلس اعلای شیعه» تأسیس کرد تا شیعیان لبنان را در زمینههای نظامی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تقویت کند و آنها را به نیرویی تأثیرگذار در جامعه لبنان تبدیل کند». میری در ادامه به مفهوم «مجتمع مقاوم» که توسط امام موسی صدر مطرح شده اشاره کرد و توضیح داد که این مفهوم، دیگر نباید به حوزههای طایفهای محدود شود. او تأکید کرد: «امروزه مقاومت باید در سطحی تمدنی و در شبکهای گستردهتر دیده شود گسترهای تمدنی که از فلسطین و لبنان گرفته تا ایران، سوریه، عراق، قفقاز و حاشیه جنوبی خلیجفارس را شامل میشود و ایران را به عنوان «امالقرای شیعه» به مرکز این تمدن مقاوم تبدیل کرده است». میری در ادامه گفت که امام موسی صدر با معرفی این مفهوم به ما یادآور شد «مقاومت» باید نهتنها در برابر تهدیدهای نظامی، بلکه در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و آموزشی نیز مقاومسازی شود و امروز، این شبکه مقاومت را باید به یک «تمدن مقاوم» یا «بلوک مقاوم» ارتقا دهیم تا در برابر انواع تهدیدها پایدار بماند.
* حضور ایران در منطقه یک سنت فکری است نه نظامی
سیدجواد میری در ادامه با اشاره به دیداریاش با سهیل اسعد، فعال فرهنگی لبنانیتبار، از نگرانیهایی درباره پیوند عمیقتر میان ایران و جبهه مقاومت گفت. به گفته اسعد، مردم لبنان، حتی طرفداران حزبالله و هواداران ایران، سوالاتی درباره رویکردهای غیرنظامی ایران داشتند؛ آنها میپرسیدند آیا ایران فراتر از موشک و تسلیحات، چیزی برای ارائه به آنها دارد؟ این بیانگر یک دغدغه عمیقتر است که نشان میدهد محور مقاومت، نباید تنها به بعد نظامی و امنیتی آن محدود شود. میری بر این باور است که لازم است این رابطه به سطحی تاریخیتر و فرهنگیتر ارتقا یابد، چرا که محور مقاومت، صرفا پدیدهای امنیتی یا سیاسی نیست، بلکه به عنوان یک سنت فکری و عمیق شناخته میشود. او تأکید کرد که این مفهوم را باید در مدارس، دانشگاهها و جامعه رواج داد، زیرا محور مقاومت میراثی فرهنگی، علمی و فلسفی دارد که به مرور در جامعه شکل گرفته و به نسلهای بعد منتقل میشود. میری در ادامه خاطرهای از کنفرانس «تفکر اجتماعی در جهان اسلام» در دانشگاه آمریکایی بیروت نقل کرد: «در این کنفرانس جمعیتی متنوع از کشورهای مختلف حضور داشتند. در این جمع، شیخ شفیق جراح، یکی از علمای مهم و آگاه در فلسفه و کلام، سخنرانی کرد. او به گونهای عمیق و مستند از متفکران ایرانی نام برد و آنهارا استادنا خطاب میکرد، از ابوعلی سینا و شیخ طوسی گرفته تا سهروردی و ملاصدرا. او به نحوی صحبت میکرد که انگار نه انگار این شخصیتها کیلومترها دورتر در ایران هستند، بلکه انگار در درون او حضور دارند. صحبتهای او نشاندهنده عمق و وسعت سنت فکری موجود در تاریخ اسلام بود. من آن زمان، در حال گوش دادن به سخنان او و همزمان نگاه کردن به دریای مدیترانه بودم و این تصویر باعث شد به این فکر کنم که این متفکران تاریخی فقط در ایران یا کشورهای خاصی نیستند، بلکه اندیشههایشان بخشی از یک سنت بزرگتر هستند که شامل ما، لبنان، عراق و سایر مناطق شیعهنشین میشود». میری خاطرنشان کرد که این حضور ایران در لبنان یا عراق، فقط به بعد نظامی خلاصه نمیشود، بلکه در واقع یک سنت فکری است که ۱۵۰۰ سال در حال گسترش و تعمیق بوده و این محور مقاومت بر پایه اندیشههایی تاریخی استوار است. او افزود: «در صورت عدم انتقال این مفاهیم به جامعه و عدم بحث و گفتوگو در حوزه عمومی درباره آنها، در جنگ فکری باختهایم».
* پیوندهای تاریخی، پایه اساسی استحکام محور مقاومت
سیدجواد میری همچنین با اشاره به اهمیت سنت فکری در محور مقاومت، تأکید میکند که این جریان نباید تنها به ابعاد نظامی و سیاسی محدود شود. او معتقد است محور مقاومت به عنوان یک شبکه وسیع از اندیشهها و تجارب تاریخی و فرهنگی، بذر اصلی آن «درخت حکمت، فلسفه و عرفان» است که باید با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد و به نسلهای آینده منتقل شود. میری بیان میکند که ارتباط عمیق تاریخی میان ایران و کشورهای عضو محور مقاومت، آنها را به هم پیوند داده است و این پیوند تنها به مسائل سیاسی و امنیتی ختم نمیشود. او معتقد است درک و شناخت این سابقه تاریخی میتواند به حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی این ملتها کمک کند. به عنوان نمونه، وی به شیخ کرکی از جبل عامل اشاره میکند که در دوران صفویه به ایران آمد و این سفر نه برای پول، بلکه به خاطر پیوندهای فکری و سنتی بود که در آن زمان ایجاد شده بود. وی همچنین تأکید میکند که این پیوندها تنها در جغرافیای مشترک محقق شده و در کشورهای غربی مانند آلمان، ایجاد چنین محور مقاومتی، بهخاطر نبود تاریخ و فرهنگی عمیق مشترک، بسیار دشوار است. هرچند تبادل فرهنگی میتواند رخ دهد اما آن همافزایی عمیق که محور مقاومت را به یک هویت قدرتمند تبدیل کرده است، نیازمند ریشههای تاریخی طولانیمدت است که در مناطقی چون لبنان، عراق، سوریه و مدیترانه وجود دارد. میری معتقد است به جای تمرکز صرف بر جنبههای نظامی و امنیتی، باید به جنبههای فکری، فرهنگی و عرفانی نیز توجه کرد و اینها را بهطور عمیق در جامعه مورد بررسی قرار داد تا محور مقاومت نهتنها از نظر نظامی، بلکه به عنوان یک سنت فکری گسترده، مستحکمتر شود.
* ضرورت تحول در فهم اقتصاد و روابط اجتماعی برای دستیابی به تمدن مقاوم
به باور سیدجواد میری، برای دستیابی به تمدن مقاوم و ارتقای «مجتمع مقاوم» به «محور مقاوم» لازم است تا از نگاه سادهانگارانه به اقتصاد فراتر رفته و به بنیانهای مفهومی و فرهنگی آن بپردازیم. وی تأکید دارد پیش از هر چیز، باید درک درستی از ماهیت و عالمیت جهان مدرن داشت. میری با اشاره به ویژگیهای «عالمیت جدید» بیان میکند که این جهان نه بر مبنای فناوریها و دستاوردهای نظامی، بلکه بر اساس انسان اقتصادی (هومواکونومیکوس) شکل گرفته است؛ انسانی که ارزش اصلیاش سود و منافع مالی است. وی در ادامه توضیح میدهد که برای ایجاد یک تمدن مقاوم، باید به پرورش «انسان دینی» (هومو رلیگیوس) بپردازیم؛ انسانی که بهجای تمرکز بر سود شخصی، ارزش خود را بر پایه خیر و انفاق میگذارد؛ امری که قرآن کریم نیز به آن توصیه کرده است. در این شرایط، دکتر میری معتقد است روابط میان انسانها دچار بیگانگی شده و بر مبنای تبادل مالی و روابط نقدی، مورد اشاره کارل مارکس، شکل گرفته است. وی اشاره میکند که این نوع روابط نقدی، از صرفا رابطه کارگر و کارفرما فراتر رفته و اکنون تمام روابط انسانی را در بر گرفته و باعث ایجاد بیگانگی و دوری انسانها از یکدیگر شده است. میری بر این نکته تأکید دارد که این تحول در روابط اجتماعی تنها از طریق بازنگری در مفاهیم اقتصادی و تشویق به تأمل و تفکر عمیق درباره مسائل، امکانپذیر خواهد بود. به اعتقاد وی، محور مقاومت باید بهجای تمرکز صرف بر ابعاد نظامی و امنیتی، به ابعاد اقتصادی و فرهنگی خود توجه کند تا به پایداری و ثبات لازم دست یابد و به سطحی تمدنی برسد.
* پروژه فکری علامه جعفری و علامه طباطبایی و ضرورت تحول در نگرش به جمهوری اسلامی
در ادامه گفتوگو با سیدجواد میری موضوع پروژهای که علامه محمد تقی جعفری و علامه طباطبایی در پی آن بودند، مورد بررسی قرار گرفت. میری به سکوت خبری این پروژه اشاره کرد و گفت: «این پروژه در سکوت کامل خبری بود و دستاوردهای آن امروز به شکل متون موجود است اما کمتر کسی به این متون مراجعه کرده و از خود پرسیده که این افراد چه میگفتند. آیا آنها بحث سیاسی میکردند؟ آیا بحث ایدئولوژیک را دنبال میکردند؟ یا به تقابل با جمهوری اسلامی میپرداختند؟ بحث آنها این بود که اگر جمهوری اسلامی به عنوان یک سنت فکری، که برآمده از یک سنت حکمت و حکومت حکمی است، بخواهد ارتقا پیدا کند و تبدیل به یک عالمیت بشود، به چه چیزهایی نیاز دارد؟» میری در ادامه افزود: «بزرگترین دستاوردی که امروز در تمام رسانهها و اخبار مطرح میشود، بحث معرفت دینی است. این معرفت دینی یعنی چه؟ بر اساس خوانشی که علامه جعفری از معرفت دینی دارد، این معرفت دینی چیزی نیست که امروز در دسترس ما باشد. اگر شما میگویید ما چگونه میتوانیم با آن مقابله کنیم، این فقط یک عالمیت است. این فقط یک ایدئولوژی نیست، این فقط یک امر سیاسی نیست. نتانیاهو یا بایدن فقط بخشی از این عالمیت هستند. ما حداقل در حوزه نظر هم عالمیت خود را تعریف نکردیم. فکر میکنیم جمهوری اسلامی فقط یک نظام سیاسی است».
میری با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی باید به یک عالمیت تبدیل شود، ادامه داد: «اگر جمهوری اسلامی بخواهد به یک عالمیت تبدیل شود، هیچ راهی ندارد جز اینکه به آن ساحت آنتولوژیکال برگردد و آنجا اول بسط پیدا کند. باید ساخت پارادایمها مشخص باشد».
* مشکل امنیتی اسرائیل با کنار رفتن ایران حل نمیشود
در ادامه گفتوگو با دکتر سیدجواد میری، وی به چالشهای آمریکا در منطقه و امکانناپذیری پروژههای آنان در قالب ادعای نظم جدید اشاره کرد. میری در این زمینه گفت: «اصلا بیایید فرض بکنیم پروژه تغییر خاورمیانه از طرف آمریکا با کمک اسرائیل در منطقه انجام شود، یعنی عملا این اتفاق بیفتد. حالا ما چه میشویم؟ آیا ما مثلا در کنج قرار میگیریم یا حتی اینکه آنها بخواهند به سمت تغییر نظام بروند؟» وی به این نکته تأکید کرد که «اگر ما هم رفتیم کنار، یعنی ما به عنوان ایران و جمهوری اسلامی رفتیم کنار، آیا مشکل منطقه حل میشود؟» میری با استناد به تاریخ، به دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ میلادی اشاره کرد و گفت: « ایران با اسرائیل مشکلی نداشت؛ حتی میگفتند ایران، ژاندارم آمریکاست. خب! چه کسانی با اسرائیل مشکل داشتند؟ مصر، سوریه و عراق. تکلیف آنها چه شد؟ مصر تبدیل شد به مستعمره اسرائیل و آمریکا. سوریه هم که در وضعیت اشغال قرار گرفت، جولان و دیگر مناطق از مدار مبارزه کنار رفتند. عراق هم که سال ۲۰۰۳ تکلیفش مشخص شد. حتی لیبی هم که تکلیفش مشخص شد». وی افزود: «حالا تصور کنید ایران از این فضا بیرون برود. اگر زیرکی به خرج دهد و با سیاست و کیاست، بتواند از این پیچ عبور کند و خود را از این صحنه کنار بکشد، یا با همان زور و قدرت و نظام سرمایهداری و سلطه، ایران هم کنار برود، سوال اینجاست که تکلیف چه میشود؟ آیا در این صورت جنگ در منطقه تمام میشود؟ آیا اسرائیل سر جای خودش باقی میماند و آمریکا و اتحادیه اروپایی تمامقد پشت آن قرار میگیرند؟ به نظر من، ۳ کشور دیگر در اینجا باقی میمانند، یکی ترکیه، یکی قزاقستان و دیگری پاکستان. این ۳ کشور، اولا کشورهای اکثریت سنینشین هستند یا حداقل وجهه سنی دارند، برخلاف ایران. هر سه آنها رابطه خاصی با آمریکا دارند. عربستان رابطه ویژهای با آمریکا دارد و یکی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی در جهان است. ترکیه که کشور سنینشین است، رابطه ویژهای با آمریکا دارد و در ناتو هم هست. این در حالی است که ایران چنین رابطهای با آمریکا ندارد. پاکستان هم کشوری با اکثریت اهل تسنن است و رابطه ویژهای با آمریکا دارد و بمب اتم هم دارد، در حالی که ایران آن را ندارد. آیا این ۳ کشور قبول میکنند که اسرائیل تنها هژمون منطقه باشد؟ بنابراین یقینا چالشهای بعدی با ترکیه، پاکستان و عربستان خواهد بود».
* تلاش اسرائیل برای تبدیل شدن به هژمون منطقه چگونه قابل مهار است؟
میری در ادامه به بررسی دلایل تلاش اسرائیل برای دستیابی به هژمونی در منطقه و ضرورت تحول در محور مقاومت پرداخت. وی در این زمینه به نقش جبر جغرافیا در تعیین قدرت و تأثیر آن بر سیاستهای کشورهای مختلف اشاره کرد و گفت: «چرا اسرائیل میخواهد هژمون باشد؟ جغرافیا یک جبری دارد که نمیتوان از آن رها شد. فرقی نمیکند که شاه باشد یا فرد دیگری. نادرشاه میآید، شاه اسماعیل میآید، هلاکوخان میآید؛ هر کسی میآید و در این خاک مینشیند. احساس قدرت میکند، زیرا یک سمتش به دریای سیاه وصل میشود و سمت دیگرش به اقیانوس هند».
این جامعهشناس با اشاره به وضعیت جغرافیایی اسرائیل اظهار کرد: «اسرائیل یک جغرافیای کوچک و نامطمئنی دارد و عمق استراتژیک ندارد، بنابراین باید تبدیل به یک نیروی نظامی یا یک حکومت نظامی دائمی شود. اسرائیل برای حفظ قدرت خود نیاز دارد به قدرتهای دیگر فشار بیاورد».
این جامعهشناس به ضرورت تحولات در محور مقاومت اشاره کرد و گفت: «سوال این است که ما در این وضعیت باید چه کار بکنیم؟ یکی از بخشها دانشگاهها هستند و اهل فکر و نظر. اگر بخواهیم محور مقاومت، محوری درونی برای مردم این منطقه باشد، باید سازوکارهایی تعریف کنیم».
میری به طرح تبادل دانشجو به عنوان یک سازوکار موثر اشاره کرد و گفت: «مثل برنامه اراسموس در اروپا، میتواند تبادل دانشجو مد نظر ما باشد. در این برنامه، دانشجویان سوئدی به انگلیس میرفتند، انگلیسیها به آلمان و آلمانیها به فرانسه. در این فرآیند، زبان یکدیگر را یاد میگرفتند. ما ۴۵ سال است که محور مقاومت را ایجاد کردهایم ولی آیا توانستهایم در مدارس، عربی یاد دهیم یا فارسی به آنها آموزش دهیم؟ باید سیستم آموزشی را تغییر دهیم. روشهای نوین آموزش زبان وجود دارد که میتوانید از آنها بهره بگیرید».
وی همچنین به لزوم توجه به تفکر نظامی و حکمی اشاره کرد و گفت: «این دو را نباید با هم اشتباه گرفت. ما در ۴۵ سال اخیر متوجه شدهایم که جنگ شدت یافته و فهم ما از محور مقاومت نظامی شده است که این فهم نیازمند بازنگری است. اگر آدمهای درستی را به کار بگیریم، میتوانیم از این شرایط عبور کنیم».
* برای تبدیل محور مقاومت به محور تمدنی باید ساختارهایمان را رشد دهیم
سیدجواد میری در ادامه به بررسی چگونگی پیوند مفهوم مجتمع مقاوم با سیاستهای فرهنگی و اجتماعی پرداخت. وی در این زمینه به تاریخچه تبادلات آکادمیک و حوزوی اشاره کرد و گفت: «یکی از این پیوندها، حوزه آموزش و تبادلات آکادمیک و حوزوی است که به صورت تاریخی وجود داشته است».
میری همچنین به مشکلات ادغام مهاجران در جامعه اشاره کرد و گفت: «فردی که از افغانستان به ایران آمده، اگر ۴۰ یا ۵۰ سال پیش به اینجا آمده، همچنان به او مهاجر گفته میشود، به دلیل عدم تعریف سازوکارهای قانونی، او هنوز کارت بانکی ندارد و نتوانسته بهطور کامل در جامعه ادغام شود. اگر همان فرد در سوئد باشد، پس از 5 سال میتواند شهروند آنجا شود و تمام حق و حقوق آن جامعه را داشته باشد. این به این معناست که ارتباط عاطفی و اجتماعی ایجاد میشود». این جامعهشناس از ناکافی بودن ساختارهای فعلی انتقاد کرد: «سوالی که پیش میآید این است که ما تا چه حد توانستهایم در این سیستم بازنگری کنیم؟ اگر میخواهیم محور مقاوم به یک محور تمدنی تبدیل شود، باید ساختارها و نهادهایمان نیز به اندازه آن رشد کنند. واقعیت این است که این رشد حاصل نشده و قوانین، قواعد و ساختارهای حقوقی اجازه ایجاد چنین تغییراتی را نمیدهند.
* تنوع در فهم مقاومت ظرفیت فکری آن را بسط میدهد
وی در پاسخ به این سوال که تنوع در فهم مقاومت در جوامع منطقه شکافزاست یا به غنای این مفهوم کمک میکند، به ظرفیت تنوع در عالم هستی و آموزههای دینی اشاره کرد و گفت: «چیزی که این عالم، یعنی عالم وجود، به ما یاد میدهد ظرفیت تنوع است. یکی از نشانههای آیات خداوند نیز همین تنوع و تکثر در عالم است». میری با اشاره به آیات قرآن درباره تنوع قبایل گفت: «این تنوع و تکثر بهعنوان ابزارهای معرفت مطرح شدهاند. اگر من، به عنوان سیدجواد، خوانش متفاوت یا متنوعی از خوانشهای رسمی داشته باشم، نباید این را به عنوان یک امر تضادآمیز تلقی کنیم. این یک امکان و ظرفیت است. هر فکری در هر دوره تاریخی نمیتواند تمام ظرفیتهای بالقوهاش را بالفعل کند اما اگر حتی یک درصد حقیقت یا امکان در حرف من یا در تفسیر من از محور مقاومت وجود داشته باشد، باید از آن استفاده کرده و ظرفیت را عمیقتر و بسط دهیم». میری در پایان نقش شهید مصطفی چمران در سازماندهی نیروهای چریکی جنوب لبنان را یادآوری کرد و گفت: «شهید مصطفی چمران در دهه ۶۰ یا ۷۰ میلادی به لبنان رفت و کتابی به نام «لبنان» نوشت. جالب است که چمران، یک فیزیکدان بود و دروس جامعهشناسی و مردمشناسی نخوانده بود اما او به صورت میدانی تاریخچه لبنان را بازسازی و تفسیر کرده است. حدود ۶۰ سال از این کتاب میگذرد و هنوز هیچ دانشگاه ایرانی نتوانسته است در حوزه مردمشناسی و اتنوگرافی، کار میدانی در آن سطح انجام دهد و به ما بگوید که لبنان چیست». میری در تحلیل علل این وضعیت، ۲ دلیل را مطرح کرد: «اول، ساختار دانشگاههای ایران و پژوهشگاهها که اساسا اجازه مطالعات میدانی نمیدهند. دوم، وجود پیشداوری شناختی نسبت به جهان عرب، لبنان و عراق. این پیشداوری در بین دانشگاهیها و عدم دانستن زبان عربی به معنای دقیق (نه فقط بهصورت قرآنی یا حدیثی) باعث شده ما بعد از ۶۰ سال هنوز از مصطفی چمران جلوتر نرفته و نتوانستهایم جهان عرب و این محور را که امروز به آن محور مقاومت میگویند، به درستی بشناسیم».
ارسال به دوستان
درباره استقبال عجیب رئیس جبهه اصلاحات از انشای اسرائیلی موسوم به طرح آتشبس در لبنان
اعتیاد به غلطنویسی!
محمد سلحشور: چالش پاسخ غلط دادن به تمام سوالات چندگزینهای در آزمونهای تستی مثالی از یک نبوغ فراوان است. به این معنا که محال است یک شرکتکننده امکان این را پیدا کند که در پاسخ دادن به تمام سوالات، گزینه غلط را انتخاب کند اما اگر یک داوطلب چنین امر محالی را به نام خود ثبت کند باید او را یک نابغه به حساب آورد! ماجرا از این قرار است که اگر در پاسخهای 4 گزینهای یک داوطلب به سوالات شانسی هم جواب دهد، تقریبا یک چهارم پاسخهایش درست از آب در میآید (به همین علت در این آزمونها هر 3 پاسخ غلط، نمره یک پاسخ مثبت را از بین میبرد تا ضریب تاثیرگذاری شانس و اقبال به صفر نزدیک شود). پس محال است یک نفر به شکل رندوم گزینهها را پر کند و تمام گزینههایش غلط شود اما اگر شد باید به او شک کرد، او قطعا پاسخ درست تمام سوالات را میدانسته و عامدانه گزینه غلط را انتخاب کرده است. حالا در این میان میشود یک احتمال بسیار ضعیف دیگر را هم مطرح کرد و آن این است که شخص فرضی حاضر در این چالش، به طور همزمان در تمام سوالات به شکل وارونه امری را که سوال از او داشته برداشت کرده است. باز هم فرقی نمیکند و او به طور طبیعی پاسخ همه سوالات را میدانسته اما نه به عمد که براساس یک جهل منحصر به فرد گزینه صحیح را در تمام جوابهایش حذف کرده و سراغ دیگر گزینهها رفته است.
قیاس گرفتن از چنین چالش سختی در آزمونهای چندگزینهای اما در سیاست چندان دشوار نیست. جریانها و چهرههای سیاسی بسیاری وجود دارند که به انتخاب گزینه غلط در مواجهه با همه مسائل سیاسی شهره هستند. درباره این چهرهها باید این پرسش را مطرح کرد: آیا آنها عامدانه همیشه پاسخ غلط را انتخاب میکنند یا قدرت ادراکیشان در مواجهه با حوادث پیرامونی به قدری مختل است که خود به خود گزینه صحیح را از دایره گزینههای خود خط میزنند و انتخاب سیاسیشان را محدود به گزینش یکی از پاسخهای غلط میکنند.
اگر در بین سیاهه طویل افرادی که به انتخاب گزینه غلط در مواجهه با همه حوادث شهرهاند بخواهیم رتبهبندی دقیقی انجام دهیم، قطعا آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات یکی از رتبههای برتر را کسب خواهد کرد. در آخرین نمونه از انتخاب گزینههای غلط او روز گذشته همزمان با اینکه همه کارشناسان بر تبلیغاتی و غیراجرایی بودن طرح آتشبس در لبنان اذعان میکردند و آن را یک انشای تمام اسرائیلی دانستند که حتی قطعنامه 1701 شورای امنیت را نیز بلاموضوع میکند، او به استقبال این طرح آتشبس رفت! اگر شخصیت حقیقی آذر منصوری را تنها مدنظر قرار دهیم او با این موضع نشان داد حتی به عنوان یک دنبالکننده مبتدی اخبار سیاسی هم در جریان تحولات منطقه و شرایط جنگ در غزه و لبنان نیست اما زمانی که او ریاست جبهه اصلاحات را به عهده دارد میتوان موضع فجیع وی را نشانی از نزول خسارتبار ادراک این جریان از تحولات منطقه دانست. طرح آتشبسی که تمام خواستههای اسرائیل برای نابودی و مهار حزبالله را درون خود گنجانده است و باز هم با تایید رژیم صهیونیستی مواجه نشده است، چگونه میتواند مورد استقبال یک کنشگر سیاسی در ایران قرار بگیرد؟ خانم منصوری در توئیت خود اذعان کرده «این اتفاق مهم بر منطقه خاورمیانه و بویژه ایران تاثیرگذار خواهد بود» اما حتی از بیان یک تاثیر مثبت کوچک پذیرش چنین طرحی ناتوان بوده است. آیا صرف توافقی که «تاثیرگذار» است آن را مثبت جلوه میدهد؟ نسبت این تاثیرگذاری بر نظم آینده منطقه چگونه خواهد بود؟ خلع سلاح حزبالله و وارد کردن این بازوی قدرتمند مقاومت به یک انزوای امنیتی، چشمانداز تجاوزهای رژیم صهیونیستی را محدود میکند؟
موضع اخیر آذر منصوری تنها مشتی نمونه از خروار پاسخهای غلط وی و جبهه اصلاحات در مواجهه با واقعیتهای منطقه و جهان است. آیا میتوان پذیرفت این همه پاسخ غلط ناشی از عدم درک صحیح پرسشها بوده است یا اینکه اساسا این جریان خود انتخاب کرده است پاسخهای غلط را انتخاب کند؟ سابقه تاریخی اصلاحطلبان گویای این واقعیت است که همواره ضدیتی بنیادین با محور مقاومت داشتهاند و حتی به تضعیف آن به عنوان پیششرطی برای نزدیکی به غرب چشم دوختهاند. گذشته از این بیگانگی و عناد با محور مقاومت، اصلاحات اعتیاد ذهنی به هرگونه توافقی پیدا کرده است که در سوی دیگرش ردی از آمریکا باشد. به بیان دیگر صرف سازش و پذیرش بسته پیشنهادی آمریکا برای اصلاحطلبان به یک مولفه هویتی تبدیل شده که آنها خود را با مصادیق این مؤلفه تعریف میکنند.
به همین علت اگر بخواهیم با نگاهی خوشبینانه به مواضع اینچنینی اصلاحطلبان نظر بیندازیم بیش از سیاست و امنیت باید با متغیر روانشناختی دنبال پاسخی برای چرایی رفتار این جریان بگردیم.
غرب آسیا یکی از ملتهبترین و در عین حال تعیینکنندهترین ایام تاریخ خود را از سر میگذراند. جنگ موجودیتی میان رژیم اشغالگر قدس با گروههای مقاومت به مرحله نظمآفرینی برای آینده منطقه رسیده است. سطح این نزاع تا حدی است که جمهوری اسلامی ایران هم شرایط جنگی را تجربه میکند. در چنین موقعیتی هرچه قدرت نیروهای مقاومت را تقویت کند جایگاه ایران را نیز در آینده منطقه مستحکمتر خواهد کرد و تنها یک پاسخ مطلقا غلط برای آینده ایران و منطقه است که از انشای اسرائیل ضدمقاومت به عنوان یک دستاورد امیدبخش! یاد میکند.
ارسال به دوستان
ادعای جدید ترامپ درباره تقلب گسترده دموکراتها در رأیگیری زودهنگام در ایالت پنسیلوانیا
میگوید تقلب شده!
وزیر خارجه فرانسه: هیچ تضمینی نیست انتخابات آمریکا مسالمتآمیز پیش رود
گروه بینالملل: در فاصله تنها ۳ روز تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده، رسوایی تقلب و تخلف در رایگیریهای زودهنگام و پستی در حساسترین ایالت کلیدی این دوره یعنی پنسیلوانیا، تبدیل به سوژهای آمریکایی و بینالمللی شد. سهشنبه این هفته مصادف با 5 نوامبر (15 آبان) انتخابات سراسری ایالات متحده برای انتخاب رئیسجمهور و معاون او، تمام 435 کرسی خانه نمایندگان (مجلس پاییندستی کنگره)، 34 صندلی از 100 کرسی سنا (مجلس بالادستی کنگره)، ۱۳ فرمانداری ایالتی و منطقهای و بسیاری از انتخابات پارلمانها و شوراهای ایالتی و محلی دیگر برگزار میشود. این در حالی است که تصویر آنچه توسط غربیها مهمترین و پیچیدهترین سازوکار انتخابات دموکراتیک در جهان خوانده میشود طی یک دهه اخیر بویژه پس از ظهور پدیده ترامپ، بشدت مخدوش شده است. دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه و رئیسجمهور پیشین که برای سومینبار پیاپی در انتخابات ریاستجمهوری شرکت میکند، در رشتهپیامهایی در شبکه اجتماعی اختصاصی خودش «تروث سوشال» (Truth Social) مدعی تقلب گسترده در رایگیری زودهنگام در ایالت پنسیلوانیا و خواستار دخالت فوری مراجع قانونی برای جلوگیری از مهندسی انتخابات شد.
او که از روز چهارشنبه در دعواهای انتخاباتی، لحنی بیپردهتر در قبال جو بایدن، رئیسجمهور و کاملا هریس، معاون او و نامزد دموکراتها در پیش گرفته، نوشت: «این نقض مجرمانه قانون است. تقلب در انتخابات را متوقف کنید. وکیل جدید هرزه، کاملا را چک کنید. ما تمام اوقات آنها را میپاییم. چه کسی فکر میکرد کشورمان تا این حد فاسد باشد؟»
او در یک پست دیگر در همین شبکه مدعی شد در ایالت کلیدی پنسیلوانیا تقلب انجام شده است. ترامپ نوشت: «پنسیلوانیا دارد تقلب میکند و مچش در سطح گستردهای که تا به حال به ندرت سابقه داشته گرفته شده. تقلب را به مسؤولان گزارش دهید. نهادهای مجری قانون باید اقدام کنند، همین حالا!»
استناد ترامپ به فیلمهایی بود که از مناطق مختلف این ایالت در رابطه با کمبود برگه رای پستی وایرال شده است. این تصاویر صفهای طویل رایدهندگان را در مقابل دفاتر موقت اخذ آرای پستی حضوری در آخرین مهلت انتخابات پستی در پنسیلوانیا نشان میداد که دفاتر پیش از ساعات کار قانونی این صندوقها تعطیل اعلام شده و مردم توسط ماموران دولتی متفرق شدند. البته ستاد جمهوریخواهان در باکز کاونتی در حومه فیلادلفیا، دومین شهر پرجمعیت ساحل غربی شرقی آمریکا و مهمترین شهر ایالت پنسیلوانیا موفق شد با ارائه یک مجوز قانونی، ساعات کار صندوقهای اخذ آرای پستی حضوری را تمدید کند. جالب اینکه فایننشال تایمز، رسانه نزدیک به دموکراتها پیشتر در گزارشی میدانی از باکس کاونتی، آن را خط مقدم نبردی نفسگیر معرفی کرد که جمهوریخواهان و دموکراتها بر سر 19 رای الکترال این ایالت مهم 12 میلیون نفری رقابت دارند. ۴ سال پیش، جو بایدن 19 رای الکترال بسیار حساس ایالت چرخشی پنسیلوانیا را با پیروزی با اختلاف کمتر از یک درصد نسبت به ترامپ برد. حال این ایالت تبدیل به کلیدیترین عرصه رقابت در میان ۷ ایالت کلیدی یا چرخشی شده است. بر اساس آخرین نظرسنجیها اینطور به نظر میرسد دونالد ترامپ در ایالتهای جورجیا و آریزونا برتری معناداری بر رقیب پیدا کرده، در حالی که کاملا هریس نیز در ایالت میشیگان فاصله خود را از رقیب جمهوریخواه افزایش داده است.
حال دلیل اهمیت فزاینده پنسیلوانیا این است که از مجموع ۷ ایالت چرخشی - که آرای آنها در ادوار مختلف انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به طور متغیر به ۲ طرف آبی و قرمز اختصاص یافته - در ۴ ایالت باقیمانده که هنوز نبرد به یک سو مغلوبه نشده، پنسیلوانیا بیشترین تعداد آرای الکترال را دارد به طوری که برنده این ایالت میتواند از مرز مجموع 270 رای الکترال برای تصاحب کاخ سفید عبور کند.
در انتخابات آمریکا هر ایالت تعداد معینی از آرای کالج الکترال برای اعطا به یک نامزد دارد، هر نامزدی که برنده آن ایالت باشد، صرفنظر از اینکه چقدر اختلاف کم باشد، همه آرای کالج ایالتی را دریافت میکند. مجموع آرای الکترال در همه ایالتها 538 است که یک نامزد با کسب حداقل 270 رای میتواند به ریاستجمهوری برسد.
به همین دلیل از ماه گذشته، شبکهای از سازمانهای طرفدار ترامپ، میلیونها نفر را در پنسیلوانیا برای افزایش مشارکت جمهوریخواهان به کار گرفتند. طی هفتههای اخیر ایلان ماسک، مالک تسلا و مشهور به ثروتمندترین مرد دنیا بیش از 118 میلیون دلار به کمیته اقدام سیاسی خود اهدا کرد تا حامیان کم تا متوسط ترامپ را به رای دادن در ایالات کلیدی تشویق کند.
بخشی از این کارزار با حضور مستقیم خود ماسک در پنسیلوانیا انجام شد؛ جایی که او با برگزاری یک لاتاری روزانه، هر روز هدیهای یک میلیون دلاری به یکی از حامیان ترامپ اهدا کرد.
حال نهادهای ایالتی، این اقدام مالک شبکه ایکس و شرکت فضایی اسپیس ایکس را تحت عنوان خرید مستقیم رای و اقدامی غیرقانونی قلمداد کردهاند که خود میتواند از مصادیق مهندسی و تاثیرگذاری غیرقانونی بر انتخابات باشد.
* پنسیلوانیا خط مقدم جنگ انتخاباتی
این نخستینبار نیست که ترامپ طی ۸ سال گذشته مدعی تقلب و تخلف در انتخابات آمریکا میشود. ۴ سال پیش نیز او نه تنها رقیب دموکرات خود جو بایدن را متهم کرد با تقلب در بعضی ایالتها در انتخابات 2020 پیروز شده و به کاخ سفید راه یافته، بلکه رهبری کارزار عمومی شکایت از نتایج آن دوره را بر عهده گرفت و در نهایت هزاران جمهوریخواه و ترامپیست را به شورش و تسخیر کنگره، تنها چند روز پیش از تحلیف بایدن، رئیسجمهور فعلی فراخواند.
او در کارزار این دوره خود نیز از همان ابتدا ظن دستکاری و تقلب در انتخابات توسط دموکراتهای حاکم را مطرح کرد.
البته بروز تقلب و تخلف در جریان رایگیری زودهنگام برای این دوره از انتخابات آمریکا فقط به ایالت پنسیلوانیا محدود نمیشود.
جمهوریخواهان در ۲ روز اخیر فیلمهایی منتشر کرده که نشان میدهد سامانه رای آنلاین در برخی ایالتها به شکلی باور نکردنی، آرای ترامپ را به نام هریس ثبت میکند. همچنین آنچه ترامپ از ماهها پیش نسبت به آن اعلام نگرانی کرده بود یعنی نقشه دموکراتها برای ثبت رای مهاجران غیرقانونی در عمل به حقیقت پیوست و دادگاه فدرال آمریکا اعلام کرد درباره تخلف رایگیری از چندین مهاجر غیرقانونی چینی کاری نمیتواند انجام دهد، چرا که حذف رای وارد شده به سامانه دیجیتالی یکپارچه انتخابات این کشور امکانپذیر نیست. ترامپ و حامیانش بارها اعلام کردهاند بایدن به این خاطر سیاست باز کردن مرزهای جنوب آمریکا به روی سیل مهاجران را در پیش گرفته تا حین انتخابات از آرای غیرقانونی آنها به حزب دموکرات بهرهمند شود.
در اغلب ایالتهای مهاجرپذیری که دموکراتها به طور سنتی در آنها پیشتاز هستند - مانند کالیفرنیا - قوانین بسیار سهلگیرانهای برای ارائه مدارک شناسایی قانونی به منظور ثبتنام و اخذ رای از شهروندان غیرقانونی آمریکا به چشم میخورد.
از طرف دیگر طی هفته گذشته در ۲ مورد عجیب، صندوقهای رای انتخابات ۲۰۲۴ در ۲ ایالت اورگان و واشنگتن در شمال غرب ایالات متحده، در حوادثی جداگانه با وسایل آتشزا به آتش کشیده شدند.
* شورش علیه دموکراسی
ترامپ در گردهماییهای خود مدام تاکید کرده هر نتیجهای جز یک پیروزی بزرگ در پایان روز سهشنبه، پنجم نوامبر، فقط در صورتی رخ خواهد که انتخابات فاسد باشد.
با سابقه شورش ۶ ژانویه 202۱ توسط حامیان ترامپ علیه نتایج انتخابات ریاستجمهوری پیشین که میتوان آن را بزرگترین ضربه دوران معاصر به حیثیت دستگاه سیاسی آمریکا در داخل و خارج برشمرد، اظهارات او درباره تقلبهای انتخاباتی، کد آغاز شورش بعدی در صورت شکست مقابل کاملا هریس است.
موج جدید اعتراضات ترامپ و ترامپیستها به نحوه رایگیری و هشدار مستقیم آنها درباره تقلب و مهندسی انتخابات توسط ساکنان فعلی کاخ سفید، میتواند در صورت شکست او به یک فاجعه واقعی ختم شود.
ترامپ در ۴ سال گذشته طیف اصلی جمهوریخواهان را با خود کاملا همراه ساخته و میلیونها آمریکایی را حول یک ایدئولوژی شبهنازی علیه مهاجران و لیبرالها متحد کرده که بسیاری از آنها مسلح هستند.
جبههبندیهای انتخاباتی ۸ سال اخیر، شکافهای هویتی آشکاری به وجود آورده به طوری که حتی تحلیلگران و رسانههای جریان اصلی به طور آشکار از اقبال بیشتر طبقات تحصیلکرده، مهاجران و زنان به کاملا هریس و در مقابل اقبال حداکثری کم سوادها، مذهبیون مسیحی و سفیدپوستان به ترامپ حرف میزنند. با توجه به وجود چنین شکافی، حتی احتمال ورود نخستین زن رئیسجمهور آمریکا به کاخ سفید نیز میتواند به انگیزهای جدی برای شورش ترامپیستها علیه حاکمیت واشنگتن و مشروعیت مرکزیت سیاسی ایالات متحده تبدیل شود.
با توجه به فراگیری رسانهای بیشتر تبلیغات ترامپیها در این دوره و زخم خورده بودن آنها بویژه پس از 2 فقره ترور ناکام او در ۴ ماه اخیر، میتوان تصور کرد آنها آماده هستند تا در صورت شکست ترامپ، در بسیاری از شهرهای آمریکا دست به نافرمانی مدنی بزنند.
اخیرا موسسه دولتی یوگاو (You Gov) نیز با اعلام نتایج یک نظرسنجی گفته بود از هر 4 شهروند آمریکایی یک نفر از جنگ داخلی پس از انتخابات امسال میترسد. بر اساس این پیمایش، حامیان 2 نامزد جمهوریخواه و دموکرات انتخابات ریاستجمهوری پنجم نوامبر نگرانیهای مشابهی را در این مورد ابراز کردهاند و در کل 27 درصد آمریکاییها بر این باورند که احتمالا پس از انتخابات پیش رو جنگ داخلی رخ خواهد داد. همچنین مجموعا 17 درصد آمریکاییهای حامی دونالد ترامپ و کاملا هریس گفتهاند شخصا فرد یا افرادی را میشناسند که ممکن است برای یکی از این 2 اسلحه به دست بگیرد.
بر اساس نظرسنجی اخیر که بین 18 تا 21 اکتبر توسط روزنامه تایمز و پروژه «سی 24» (SAY24) انجام شده، نسبت تقریبا مساویای از طرفداران ترامپ و هریس فکر میکنند جنگ داخلی حداقل تا حدودی محتمل است. 6 درصد آمریکاییها اعلام کردند جنگ داخلی دوم در این کشور بسیار محتمل است و 21 درصد نیز آن را تا حدودی محتمل دانستهاند.
ضمنا این نظرسنجی شکاف عمیقی را در جامعه آمریکا نشان میدهد به طوری که 84 درصد رایدهندگان موافق بودهاند جامعه این کشور نسبت به 10 سال پیش دوقطبیتر شده است.
چنین شرایط وخیمی اعتبار سیاسی رژیم آمریکا در جهان را نیز به چالش کشیده است به طوری که ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه هفته پیش با لحنی تحقیرآمیز پیشبینی کرد هیچ تضمینی نیست که انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا به شکلی مسالمتآمیز پیش رود. دیپلمات ارشد دولت مکرون که یکی از نزدیکترین دولتهای اتحادیه اروپایی به ترامپ محسوب میشود به شبکه خبری بیافام فرانسه گفت: خشونت تهدیدی جدی برای دموکراسی آمریکاست.
***
رکوردزنی آرای زودهنگام در آمریکا
آرای دریافت شده در روند رایگیری زودهنگام و پستی شصتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده تا دیروز رکوردی کمسابقه برجا گذاشت و از مرز 62 میلیون نفر گذشت که حدود 50 درصد کل آرایی است که 4 سال پیش به بایدن و ترامپ داده شد. با توجه به وجود آمدن بیسابقهترین فضای دوقطبی انتخاباتی در آمریکا، انتظار میرود در این دوره تا پایان روز سهشنبه، مجموع آرا از 136 میلیون دوره قبل فراتر رود.
ارسال به دوستان
یادداشت
آلمان علیه آلمان!
رضا رحمتی*: سیاستهای آلمان در ماهها و روزهای گذشته پرمناقشه بوده است. سیاستهای آلمان در قبال مسائل فلسطین به مساله مورد مناقشهای تبدیل شده است. این سیاستها سروصدای بسیاری از نهادهای حقوقی و بشردوستانه را نیز درآورده است. سیاستهای خصمانه آلمان نسبت به ایران بعد از تجاوز اسرائیل به ایران نیز بسیار تاملبرانگیز بوده است. اولاف شولتس، صدراعظم آلمان در واکنش به اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران در بامداد شنبه گفت «اسرائیل به ما اطلاع داد تاسیسات نظامی ایران را به صورت دقیق و هدفمند مورد هدف قرار داده است». وی همچنین مدعی شد «پیام ما به ایران این است که واکنش تشدیدکننده باید متوقف شود تا راه حلهای مسالمتآمیز ارائه شود».
چند روز پیش از آن نیز شولتس پیش از اجلاس شورای همکاری خلیجفارس - اتحادیه اروپایی، صحبت از «حمایت از اسرائیل» کرده و اضافه کرده بود «مشخص است زمانی که ما درباره حمایت از اسرائیل سخن میگوییم بدان معناست که ما به طور دائم با تامین تسلیحات مورد نیاز تلآویو، از توانمندی دفاعی این رژیم اطمینان حاصل میکنیم». همچنین وزیر خارجه آلمان «آنالنا بربوک» چند روز قبل از آن، در اظهاراتی در پارلمان این کشور به دفاع از اقدامات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین در نوار غزه و همچنین حمایت کشورش از رژیم اشغالگر پرداخته و گفته بود «دفاع از خود، تنها به معنی حمله به «تروریستها» نیست، بلکه شامل نابودی آنها میشود» و درباره حماس گفته بود «من به صراحت مشخص کردهام که ما دست برنمیداریم. من به صراحت به سازمان ملل گفتم مکانهای غیرنظامی نیز به دلیل سوءاستفاده حماس از آنها جایگاه محافظتشدهشان را از دست میدهند».
* آلمان یکی از فروشندگان اصلی سلاح به اسرائیل
اظهارات آلمانیها در کنار فروش سلاح به اسرائیل بوده است. در همین باره صدراعظم آلمان با دفاع از حمایتهای کشورش از اقدامات صهیونیستها علیه فلسطینیان اعلام کرده است «برلین به ارائه تسلیحات به نیروهای اسرائیلی ادامه خواهد داد». بر اساس دادههای وزارت خارجه آلمان، «آلمان از آگوست ۲۰۲۴، مبلغ ۹۴ میلیون یورو (۱۰۱ میلیون دلار) صادرات تسلیحات به اسرائیل را تصویب کرده است».
این در حالی است که مرکز اروپا برای قانون اساسی و حقوق بشر (ECCHR) اعلام کرده است بر اساس یک دادخواست «سلاحهای آلمانی به آسیب غیرنظامیان در غزه کمک میکند». انتقادات نسبت به آلمان نیز نتوانسته در رویه آلمانها تردیدی به وجود آورد، به نحوی که شولتس هم اندکی پیش از آغاز نشست سران اتحادیه اروپایی در بیانیه دولتی خود در پارلمان آلمان در موضعی جانبدارانه از اسرائیل مجدداً تأکید کرد «اسرائیل میتواند به همبستگی آلمان - اکنون و آینده - تکیه کند». وی مدعی شد همبستگی همیشه به این معناست که اسرائیل قادر به - به توصیف وی - دفاع از خود در برابر حملات جنبش مقاومت حماس است. شولتس درباره صادرات بحثبرانگیز تسلیحاتی آلمان به رژیم صهیونیستی افزود «این تحویل وجود دارد و در آینده نیز تحویل بیشتری وجود خواهد داشت». آلمان دومین صادرکننده سلاح به اسرائیل است و همین موضوع سبب ایجاد انتقادات بسیار زیادی به آلمان در این باره شده است.
* آلمانها در مقابل آلمان
حمایتهای بیدریغ آلمان از اسرائیل در عرصه سیاسی نیز وجود داشته است، به نحوی که دولت چپ - لیبرال آلمان، در کنار اتریش و فرانسه به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین را که برخی کشورهای اروپایی آن را قبول کردهاند، رد کردند. این در حالی است که نزدیک به 40 درصد آلمانها اظهار داشتهاند طرفدار به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل هستند و نزدیک به 51 درصد آنها اظهار داشتهاند از تحریمهای اقتصادی اتحادیه اروپایی علیه اسرائیل به دلیل حمله نظامی این رژیم به رفح، جایی که 1.4 میلیون نفر از افراد غیرنظامی فلسطینی در آن پناه گرفتهاند، حمایت میکنند.
* آلمان به دنبال فرار از سرخوردگی شکست اوکراین
آلمان به عنوان اصلیترین کشور اتحادیه اروپایی، به سبب جایگاه خود در این قاره، یکی از حامیان اصلی اوکراین در برابر روسیه نیز هست. شکست سیاستهای اروپا در برابر روسیه، سبب شده است آلمان یکی از بازندگان اصلی منازعه روسیه - اوکراین باشد. پشتیبانی آلمان در حالی از اوکراین انجام شده که اوکراین از نظر توانمندی نظامی، کشوری ورشکسته و ناتوان بوده است. سیاست عاریهای اوکراین سبب شده این کشور نسبت به توانمندی نظامی کییف بدبین باشد و همین موضوع را میتوان دلیل حمایت آلمان از اسرائیل قلمداد کرد که نیروهای مسلح قدرتمند - به نسبت گروه حماس - داشته است. شاید به همین دلیل است که بعد از حمله اسرائیل به غزه، آلمانها نخستین کسانی بودند که (فون درلاین از جانب اتحادیه اروپایی و آنالنا بربوک از جانب آلمان) به اسرائیل شتافتند تا اعلام کنند اتحادیه اروپایی و آلمان «بدون هیچ محدودیتی» از اسرائیل حمایت خواهند کرد. اینکه صنعت تسلیحات آلمان به عنوان دومین تامینکننده تسلیحات اسرائیل پس از ایالات متحده از سود بیسابقهای برخوردار است، قطعا نقش مهمی ایفا میکند.
* آلمان؛ رونوشتی از چهره جنگ دوم جهانی
سیاست آلمان در برابر مسلمانان، درست شبیه سیاست اسرائیل در برابر آنهاست. به نظر میرسد آلمانها درست در ادامه فعالیتهای اشتباه خود در جنگ دوم جهانی درباره یهودیان قرار دارند، اینکه درست همان تحلیلی را دارند که سربازان اسرائیلی در مواجهه با فلسطینیان دارند، موضوعی است که نشان میدهد آلمانها علاقه شدیدی به نگاه غیرسیاسی و ایدئولوژیک سربازان اسرائیلی دارند، اگرچه در جنگ دوم جهانی نسبت به یهودیان اما در اینجا نسبت به مسلمانان.
* آلمان، ناموفقترین دیپلماسی جهان
موضوع دیگر این است که آلمان هرگز در هیچ جنگی در یک و نیم قرن گذشته به پیروزی نرسیده است. آلمان سنت طولانی جنایت جنگی و نسلکشی دارد، برخلاف این موفقیت! اما هیچ پیروزیای در دیپلماسی هم نداشته است. به رغم شهرت بسیار به قدرت نظامی، از سال 1871 تاکنون در هیچ جنگی پیروز نشده است. ۲ جنگ جهانی با شکست و تسلیم مطلق آلمان به پایان رسید، در حالی که در هیچیک از این 2 جنگ هم دیپلماسی سبب پایان جنگ نبوده و تسلیم شدن علت پایان جنگ بوده است. آلمان هنوز هم در ادامه شکست دیپلماسی به سر میبرد، از یک طرف نظام اجتماعی داخلی را نسبت به نسلکشی اسرائیل سرکوب میکند و از سوی دیگر به کاربست گزینه دیپلماسی برای پایان این نسلکشی متوسل نمیشود.
* «آلمان» بدترین برند آلمان
سیاستهای آلمان را نباید در یک بازه زمانی یک ساله مورد ارزیابی قرار داد، آلمان را باید در 100 سال گذشته دید. از پایان جنگ دوم جهانی، آلمان همواره مورد اتهام اخلاقی بوده است؛ این اتهام که آلمان درک درستی نسبت به مناسبات بشری نداشته است. حالا بعد از 80 سال از جنگ دوم جهانی، آلمان باز هم نتوانست نسبت به نام و اعتبار آلمان با حساسیت برخورد کند و اصطلاحا «ریبرندینگ (Rebranding)» کند. به نحوی که «آلمان» تبدیل به «بدترین برند» برای آلمان شده است. به تعبیر رضا نصری، کارشناس حقوق بینالملل «مردم آلمان ۵۰ سال زحمت کشیدند تا نام «آلمان» را از نسلکشیای که هیتلر مرتکب شد جدا کنند اما در عرض تنها یک سال، آنالنا بربوک دوباره آن را با نسلکشیای که نتانیاهو انجام داد مرتبط کرد». با این ذهنیت که با حمایت از اسرائیل، میتوانند چهره گذشته خود (هولوکاست) را ترمیم کنند و برند خود را بازسازی کنند، آلمانها آلمان را تبدیل به یک کشور نامطمئن نسبت به بشریت کردهاند. باید دید آیا آلمان کماکان میخواهد این برند مخرب نسبت به بشریت را ادامه دهد یا رهبران آلمان از جمله بدترین وزیر خارجه آلمان در بدترین وضعیت تاریخی بشر برخلاف «کریدور سیاست»، میتوانند در کنار بشریت هم قرار بگیرند.
عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا *
ارسال به دوستان
فرماندهکل سپاه درباره واکنش سخت و حتمی ایران به جسارت اخیر رژیم صهیونیستی توضیح داد
پاسخ غیرقابل تصور
* سردار فدوی: میتوانیم دریک عملیات تمام داشتههای اسرائیل را هدف قرار دهیم/ * سردار قاآنی: نیروی قدس تا ریشهکنی صهیونیسم در کنار حزبالله است
علیرضا محمدی: سردار سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روز پنجشنبه 10 آبان، در جریان برگزاری کنگره 15 هزار شهید استان فارس، حسابی برای صهیونیستها خط و نشان کشید و به آنها وعده داد: «بدانید پاسخ غیرقابل تصوری به شما خواهیم داد». اما این تنها سرلشکر سلامی نیست که در روزهای اخیر با سخنانش لرزه بر اندام صهیونیستها میاندازد. سردار علی فدوی، جانشین فرماندهکل سپاه نیز گفته است: «میتوانیم در یک عملیات تمام داشتههای صهیونیستها را هدف قرار دهیم».
اگر صحبتهای سردار سلامی و سردار فدوی را در کنار سخنان حجتالاسلام محمدیگلپایگانی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری بگذاریم که گفته: «پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی دندانشکن است» آن وقت بهتر میتوانیم درک کنیم که اسرائیل تا چه میزان به پاسخ سخت ایران به دلیل تعدی به حریم ایران اسلامی در بامداد پنجم آبان، نزدیک است. آن هم پاسخی که قرار است به گفته مقام معظم رهبری به آنها بفهماند تا چه میزان درباره ایران دچار «خطای محاسباتی» شدهاند. شاید باید از همین حالا شمارش معکوس برای انجام عملیات «وعده صادق3» را شروع کنیم!
* اسرائیل به مرحله فروپاشی رسیده است
سردار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه در کنگره 15 هزار شهید استان فارس سخنان جالبی را درباره رژیم صهیونیستی و نوع مواجهه کشورمان با موضوع حمله این رژیم به ایران بیان کرد. وی گفت: امروز میبینیم همه دنیای کفر و شیاطین عالم علیه ملت غزه اجتماع کردهاند اما میبینیم چگونه دشمن را حقیر کردهاند؛ آمریکا، انگلیس، فرانسه و تمام متحدانشان همه جمع شدهاند تا اراده این ملت را بشکنند، به خانههایشان حمله میکنند اما مردم غزه میجنگند و قدرتمندانه به مسیر ادامه میدهند. وقتی رژیمی میخواهد بپاشد منفور میشود، شما امروز اینگونه هستید، شما امروز با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکنید، شما امروز قدرت حرکت در زمین را ندارید و به چند موشک ضد موشک و هواپیما تکیه کردهاید، اینها نمیتوانند مانع فروپاشی شما شوند، شما یک درخت بیریشه هستید و سرانجام فرو خواهید افتاد.
فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: اسرائیل به مرحله فروپاشی رسیده و این روزها کور و بدون هیچ قاعدهای عمل میکند و به هر جنایتی دست میزند. به آنها هشدار میدهیم شما به تاریخ رجوع کنید و نه گذشتههای دور. تاریخ 45 سال گذشته ایران را ببینید و رفتار ما را با دشمن خود ببینید، عملیاتهای ما را در جنگ آن زمان که همه شما یک طرف بودید مطالعه کنید، در سالهای پایانی جنگ مستقیم در دریا وارد شدید علیه ما و کامل در صحنه بودید، شما هیچ کاری نتوانستید کنید، جز اینکه مرتب از قدرت ظاهری شما کم شد.
وی با بیان اینکه مسیر زوال را طی کردهاید و تمام هستی خود را از دست دادهاید و هنرتان عبرت نگرفتن از تاریخ است، ادامه داد: ملت ایران را نشناختهاید، قدرت ما را نشناختهاید و محاسباتتان غلط است و زمان همه چیز را ثابت خواهد کرد. این ملت بزرگ است اما شما در جهان منزوی شدهاید، با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکنید و قدرت حرکت ندارید، شما بیریشهاید و سرانجام فرو خواهید افتاد. آنچه شما امروز فراهم میکنید یک بغض جاودان ایجاد میکند و بذر یک کینه عمیق را میکارد که کمکم به سلاح و مبارزه و جهاد تبدیل میشود. شما کوچک هستید و حتی جایی برای فرار ندارید. شما فکر میکنید میتوانید با پرتاب چند موشک داستان تسلط یک قدرت بزرگ به نام اسلام را تغییر دهید.
فرمانده کل سپاه در بخش پایانی سخنان خود به حمله اخیر اسرائیل به سرزمین ایران اشاره کرد و گفت: اسرائیلیها فکر میکنند با پرتاب چند موشک میتوانند تاریخ را عوض کنند. «وعده صادق 2» را فراموش نکردهاید که چگونه موشکهای ایران آسمان را شکافت و از سامانههای موشکیتان کاری برنیامد و خواب را از چشمان مردمان شما ربود؛ تجاوز کردید اما بدانید پاسخ غیرقابل تصوری به شما خواهیم داد.
* پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی حتمی است
اظهارات سردار سلامی درباره پاسخ غیرقابل تصور به رژیم صهیونیستی با سخنان سردار فدوی که گفته میتوانیم با یک عملیات تمام داشتههای اسرائیل را هدف قرار دهیم، مثل تکههای پازلی هستند که در کنار هم یک معنا را منتقل میکنند؛ اینبار قرار است پاسخ ایران به شرارتهای رژیم صهیونیستی بسیار سختتر از 2 عملیات «وعده صادق1 و 2» باشد.
سردار علی فدوی صحبت از پاسخ سخت ایران به اسرائیل را در گفتوگو با شبکه المیادین بیان کرده است. جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این شبکه لبنانی گفته که ایران در بیش از 40 سال گذشته تاکنون هیچ تجاوزی علیه خود را بیپاسخ نگذاشته است.
وی همچنین بیان داشت: شهادت رهبران و فرماندهان موجب تقویت مقاومت میشود، نه تضعیف آن. اسرائیل گمان کرده که با شهادت سیدحسن نصرالله و دیگر رهبران و فرماندهان، حزبالله را از بین برده اما حزبالله قویتر از گذشته شده، پاسخ ایران به تجاوز اسرائیل حتمی است.
سردار فدوی با بیان اینکه «حزبالله پس از شهادت سید شهدای امت اسلامی سیدحسن نصرالله، قویتر و مصممتر از گذشته است، تأکید کرد: «پاسخ ایران به تجاوز رژیم اسرائیل حتمی است و ما در این 40 سال گذشته هیچ تجاوزی را بیپاسخ نگذاشتهایم و این امکان را داریم که در یک عملیات تمام داشتههای صهیونیستها را هدف قرار دهیم».
سردار فدوی در ادامه تصریح کرد: «میتوانیم هر نقطه از سرزمینهای اشغالی را با یک حمله هدف قرار دهیم و پیامدهای اقدام اخیر رژیم اسرائیل، بسیار دردناک و خارج از تصور رژیم اشغالگر خواهد بود».
* پاسخ ایران دندانشکن است
سخنان سردار حسین سلامی و سردار علی فدوی از آن رو میتواند برای رژیم صهیونیستی و حامیانش سخت باشد که این 2 سردار ایرانی، فرماندهان شماره یک و 2 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند. همان نیرویی که 2 عملیات پیشین «وعده صادق1 و 2» را انجام داد و ضربات سختی را به رژیم صهیونیستی وارد کرد. البته باید توجه داشت که این دو فرمانده ارشد ایرانی، هر دو در سخنانشان از اصطلاح «خارج از تصور بودن» پاسخ ایران به اسرائیل گفتهاند.
اما در کنار صحبتهای سردار سلامی و سردار فدوی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری نیز در حاشیه حضور در مراسم گرامیداشت شهید سیدهاشم صفیالدین گفت: اقدام اخیر رژیم صهیونیستی در حمله به مناطقی از کشورمان، اقدامی مذبوحانه بود و جمهوری اسلامی ایران به این اقدام پاسخی سخت و دندانشکن خواهد داد.
حجت الاسلام محمدیگلپایگانی افزود: عملکرد پدافند هوایی کشورمان در جلوگیری از ورود جنگندههای رژیم صهیونیستی به حریم جمهوری اسلامی ایران اقدامی مقتدرانه بود و خسارات وارده در این حمله جزئی بوده است.
به نظر میرسد در روزهای آینده و شاید نه خیلی دور، شاهد تحولاتی اساسی در صحنه نبرد با رژیم صهیونیستی باشیم. هم در عملیات «وعده صادق1» و هم در«وعده صادق2» حملات ایران معادلات منطقهای و حتی جهانی را تا حد بسیاری تغییر داد. در منطقه و در میان کشورهایی که سابقه همکاریهایی با رژیم صهیونیستی دارند، بعد از حمله هوایی اسرائیل به نقاطی از کشورمان، مسابقه برسر این موضوع بود که به ایران ثابت کنند آنها در این حمله با آمریکا و اسرائیل همراه نبودهاند! از سوی دیگر پس از شهادت سیدحسن نصرالله و ترور تعدادی از فرماندهان مقاومت، همگان دیدیم که چطور انجام عملیات «وعده صادق2» جانی تازه در محور مقاومت دمید و رزمندگان این محور با انگیزههای بیشتری به ادامه نبرد با رژیم صهیونیستی پرداختند.
اکنون به نظر میرسد عملیات «وعده صادق 3» همان طور که فرماندهان نظامی و برخی دیگر از مسؤولان کشورمان وعده دادهاند، قرار است چنان پاسخ دندانشکنی به صهیونیستها بدهد که به فرموده مقام معظم رهبری، هم خطای محاسباتی خود را درباره ایران اصلاح کنند و هم پی به قدرت ملت و جوانان ایران ببرند.
***
سردار قاآنی: نیروی قدس تا ریشهکنی صهیونیسم در کنار حزبالله است
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در پیامی انتخاب حجتالاسلاموالمسلمین شیخ نعیم قاسم را به عنوان دبیرکل حزبالله لبنان تبریک گفت و تصریح کرد نیروی قدس سپاه تا ریشهکنی رژیم صهیونیستی در کنار حزبالله لبنان است.
در متن پیام سردار اسماعیل قاآنی خطاب به شیخ نعیم قاسم آمده است:
خداوند بزرگ را سپاسگزاریم که در مقطعی تاریخی و در انتخابی سرنوشتساز، جنابعالی که شخصیتی مجاهد، قدیمی، باسابقه درخشان و محبوب در میان آحاد شیعیان و رزمندگان سرافراز مقاومت هستید، مسؤولیت سنگین و ارزشمند دبیرکلی حزبالله قهرمان را به عهده گرفتید.
اینجانب ضمن گرامیداشت یاد و خاطره جاودانه و ارج نهادن مقام والای مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله و ادای احترام به شهید رشید و فداکار سیدهاشم صفیالدین و فرماندهان، مسؤولان و رزمندگان شهید حزبالله (رضوانالله تعالی علیهم) که در پی جنایات باند تبهکار صهیونی به درجه رفیع شهادت نائل آمدهاند[علو درجات را برایشان] از محضر خداوند بزرگ خواستارم. انشاءالله مسیر نورانی و جهادی شهیدان با مدیریت و رهبری جنابعالی با سرعت و صلابت بیشتر ادامه یابد. اطمینان میدهم برادران شما در نیروی قدس تا ازاله و ریشهکنی شجره خبیثه صهیونیسم و آزادی فلسطین و قدس شریف، در کنار جنابعالی و حزبالله قهرمان خواهند بود.
و ما النصر الا من عندالله العزیز الحکیم
ارسال به دوستان
آیتالله العظمی جوادیآملی در دیدار رئیسجمهور با اشاره به ضرورت مقابله با اقدامات دشمن:
باید پاسخ قاطع بدهیم
گروه سیاسی: مسعود پزشکیان، رئیسجمهور روز پنجشنبه ۱۰ آبان در سفری که به شهر مقدس قم داشت، به دیدار چند نفر از علما و مراجع عظام تقلید رفت. در این دیدارها عمده سخنان و تاکیدات مراجع عظام به رئیسجمهور، توجه به معیشت مردم و لزوم رسیدگی به مشکلات اقتصادی جامعه و همینطور بررسی مسائل سیاسی روز بویژه شرارتهای رژیم صهیونیستی بود. در این میان آیتالله عبدالله جوادیآملی در دیدار رئیسجمهور، علاوه بر تاکید بر مسائل معیشتی مردم، اظهار کرد: ما جنگطلب نیستیم و نبودهایم و این خود سرمایهای بزرگ برای ما است اما اگر هر گونه جنگی بر ما تحمیل شود، پاسخ قاطع میدهیم.
این مرجع تقلید همچنین اظهار کرد: امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید «لَا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ»؛ هیچ ملتی جز ملت فرومایه، ظلم را تحمل نمیکند، «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ»؛ باید از همان نقطهای که به شما سنگی انداخته شده، آن را بازگردانید. این بیان نورانی علی بن ابی طالب است که فرمود سنگخور نباشید، ملت ضعیف و تابع نباشید.
وی در بخش دیگری از سخنان خود بر لزوم مبارزه با فساد اظهار کرد: دولت و حاکمیت باید با مفسدان به طور جدی مبارزه کنند و اجازه ندهند اختلاس و حقوقهای نجومی در کشور وجود داشته باشد، زیرا حتی یک عضو فاسد هم میتواند دولت را دچار فساد کند، «الْحَجَرُ الْغَصِیبُ فِی الدَّارِ رَهْنٌ عَلَی خَرَابِهَا»، سنگ و آجر غصبی در بنای خانه، گروگان ویرانی آن است، دیواری محترم است که روی آجر حلال بنا شده باشد، لذا تمام همت مسؤولان باید این باشد که با تمام مفسدین در هر ردهای مبارزه کنند.
آیتالله جوادیآملی با تاکید بر فقرزدایی در کشور بیان کرد: حضرت امیر میفرماید «مَا ضَرَبَالله الْعُبَاد بِسُوطٍ أَوْجَعُ مِنَ الْفَقْرِ»؛ سوط یعنی تازیانه. خدا هیچ ملتی را با تازیانهای دردناکتر از فقر نزده است، اگر فقر باشد، دینداری مردم مشکل است، باید همه بویژه مسؤولان در جهت برطرف کردن نیازهای جامعه و حل مشکلات اقتصادی و گرانی همت و کوشش مضاعف داشته باشند.
* افزایش قیمت بنزین سبب گرانی همه اجناس میشود
آیتالله ناصر مکارمشیرازی نیز در دیدار مسعود پزشکیان رئیسجمهور و هیات همراه به مشکلات معیشتی، مسکن و درمانی مردم اشاره و اظهار کرد: مردم در تماسها و نامههایی که به ما ارسال میکنند، نسبت به مشکلات گرانی مواد خوراکی، مسکن و پزشکی گلایهمند هستند.
این مرجع تقلید، مشکل مسکن را مهم دانست و افزود: باید مسکن با قیمتی که به مردم وعده داده شده تحویل شود و افزایش قیمت در هنگام تحویل باعث ایجاد مشکل برای مردم میشود. وی بیانصافی مالکان مسکن را نیز در افزایش اجارهبها موثر دانست و خاطرنشان کرد: افزایش چندبرابری نرخ اجاره و رهن واقعا بیانصافی است.
مرجع تقلید شیعیان رعایت حجاب بویژه در اماکن تفریحی و گردشگری را ضروری خواند و تصریح کرد: حل مساله حجاب به صورت اجباری نه عملی است و نه صحیح، بلکه باید به صورت تدریجی و گام به گام اقدام شود و دولت ابتدا از کارمندان خانم در ادارات شروع کند.
آیتالله مکارمشیرازی در ادامه به زمزمههای افزایش قیمت بنزین اشاره کرد و افزود: افزایش قیمت بنزین سبب گرانی تمام اجناس میشود که تحمل آن برای مردم مشکل است.
* حل مشکلات کشور با تعقل و تدبیر امکانپذیر است
آیتالله جعفر سبحانی نیز در دیدار با رئیسجمهور شعار «وفاق» را که از سوی رئیسجمهور با استناد به آیات قرآن و فرمایشات حضرت امیرالمومنین(ع) مطرح شده است، مسالهای اساسی برشمرد و با اظهار تأسف از اینکه امروز مسلمانان حتی از محکومیت لفظی جنایات رژیم صهیونیستی در قبال کشتار مسلمانان اجتناب میکنند، گفت: سکوت این همه مسلمان در مقابله با این همه کشتار در تاریخ اسلام کمسابقه است.
مرجع تقلید شیعیان با اشاره به اینکه حل مشکلات کشور با تعقل و تدبیر امکانپذیر است، اظهار کرد: ما همواره دعاگوی شما هستیم و امیدواریم مشکلات کشور به وسیله تعقل و بهرهگیری از سیاست در امر حکومت حل شود.
آیتالله سبحانی با تاکید بر اهمیت نقش دانشگاه در کشور و ضرورت نظارت دقیقتر بر مسائل مرتبط با آن، خواستار توجه دولت به تکمیل پروژههای نیمهتمام استان قم، بویژه طرح مونوریل شهر قم شد.
* نباید به آمریکا اعتماد کنیم
آیتالله حسین نوریهمدانی نیز در دیدار با رئیسجمهور با مهم توصیف کردن سفارشات و توصیههای امیرمومنان علی علیهالسلام به کارگزاران خود در اداره حکومت اسلامی بر لزوم توجه مسؤولان به نهجالبلاغه تاکید کرد و گفت: امام راحل(ره) در وصیتنامه خود میفرماید بعد از قرآن کتابی به جامعیت نهجالبلاغه برای سازندگی و اداره جامعه اسلامی نداریم. وی با بیان فرازهایی از نامه ۵۳ نهجالبلاغه آن حضرت هنگام اعزام مالک اشتر به مصر افزود: امروز مسؤولان ما باید دلشان را سرشار از محبت و لطف به مردم کنند، چرا که مردمی که به آنها حکومت میکنی از ۲ صنفند؛ یا برادران دینی تو هستند یا در خلقت با تو یکی هستند و در سیطره حکومت اسلامی زندگی میکنند. بنابراین آنچه برای همه مردم است باید در اختیار همه قرار بگیرد و نباید شما حقی برای خود استثنا کنید.
این مرجع تقلید نرمش و تواضع در مقابل مردم و رسیدگی به مشکلات آنان را یکی از وظایف مهم مسؤولان در کشور اسلامی دانست و افزود: شما باید در کارها از افراد متخصص و کارآمد و دلسوز استفاده کنید که در اتاق آنان همواره به روی تمام اقشار جامعه باز باشد، بویژه طبقات مستضعف و محروم جامعه تا آنان بتوانند مشکلات و مسائلشان را با شما در میان بگذارند تا مشکلات بر طرف شود.
آیتالله نوریهمدانی در ادامه با انتقاد از پایین بودن ارزش پول ملی کشور خاطرنشان کرد: امروز باید تدابیری اندیشیده شود تا بتوانیم این ضعف و این خلأ را جبران کنیم. ارزش پول ملی ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای پایین است، ما باید اشکالات موجود در این زمینه را رفع کنیم.
مرجع تقلید شیعیان ضمن تقدیر از مواضع دکتر پزشکیان در حمایت از محور مقاومت افزود: آمریکا دشمن ما است و ما نباید به دشمنان اعتماد کنیم و مواضع شما در حمایت از محور مقاومت و ایستادگی در مقابل رژیم کودککش صهیونیستی قابل تقدیر است.
آیتالله شبیری زنجانی نیز در دیدار رئیسجمهور ضمن تشکر از حضور دکتر پزشکیان، برای رئیسجمهور و دولت چهاردهم آرزوی موفقیت کرد و گفت: من توفیقات شما و دولتتان را از خدای متعال خواستارم و همواره برای موفقیت شما دعا میکنم.
ارسال به دوستان
چرا سبد سینمای ایران از آثار ماندگار در حوزه کودک و نوجوان خالی است
راز بچههای آسمان
فرهنگ و هنر: 28 سال پیش در چنین روزهایی نهتنها یکی از مهمترین و جهانیترین فیلمهای سینمای کودک و نوجوان ایران، بلکه کل سینمای ایران به نمایش عمومی درآمد؛ فیلمی که اواسط دهه 70 به عنوان نماد و شاخصی از سینمای کودک پس از انقلاب اسلامی شناخته شد و با گذشت نزدیک به 3 دهه از اکران عمومی، همچنان نیز جزو آثار شاخص و تاثیرگذار در این حوزه به شمار میرود.
اما براستی چرا در بین حدود 8 هزار فیلم اکرانشده در سینمای ایران نقش و سهم این سینما نهتنها به این میزان کم و محدود است، بلکه حتی در بین آثار کم و ناچیز کودک و نوجوان نیز بسیار فیلمهای بیکیفیت و بدون تاثیر ساخته شده است؟ تا جایی که امروز با گذشت 40 سال حتی به تعداد انگشتان 2 دست هم فیلمهای مهم و باکیفیت در حوزه سینمای کودک و نوجوان تولید نشده است، آن هم در شرایطی که دستگاههای متولی این حوزه نهتنها کم نیستند، بلکه در برخی موارد تداخل ماموریت هم پیدا میکنند.
شاید عمده دلیل آن را در جدی نگرفتن سینمای کودک و نوجوان در بین سیاستگذاران دانست، به گونهای که حتی در سیوششمین رویداد سینمای کودک و نوجوان که چندی پیش به پایان رسید نیز اغلب آثار با همان کیفیت پایین همیشگی به مرحله اکران رسیدند.
یکی از دیگر از دلایل این شرایط، نبود یا کمبود فیلمهای شاخص در این حوزه است تا سایر فیلمسازان یا کارگردانهای نسل جدید با الگوبرداری از پارامترهای موفقیت در این گونه آثار بتوانند دست به خلق فیلمهای جدید بزنند. فیلمهایی چون «بچههای آسمان»، «گلنار»، «کلاه قرمزی و پسر خاله» و «خواهران غریب» همگی محصول 2 دهه 60 و 70 هستند؛ بازهای که سیاستگذاریهای وقت باعث حرکت صعودی و روند رو به رشد این سینما بود اما در کمال تاسف، هر چه به دهههای 80 و 90 نزدیکتر شدیم، شاهد حرکت نزولی این گونه سینما بودیم.
این نکته حائز اهمیت است که استقبال مخاطبان از سینمای کودک در همان 2 دهه 60 و 70 عددی بسیار قابل تامل است؛ اعدادی که امروز برای بسیاری از فیلمها یک رویا به شمار میرود. از «شهر موشها»ی با یک میلیون 600 هزار مخاطب گرفته تا «گلنار» 2 میلیونی، «دزد عروسکها»ی 4 میلیونی، «کلاه قرمز و پسر خاله» 5 میلیونی و بسیاری دیگر، همگی نشان از ظرفیت بالای این سینما دارد؛ سینمایی که امروز اثری از آن وجود ندارد و آن میزان مخاطب نیز یک آرزوی دستنیافتنی برای فیلمها و فیلمسازانشان به حساب میآید.
صد البته در این 2 دهه نیز معدود آثار با کیفیت تولید شد اما آنچنان که باید و شاید تاثیری در این سینما نگذاشتند و مانند یک جرقه از بین رفتند و ماندگار نشدند.
همان طور که پیشتر بیان شد، نبود فیلم شاخص یا بهتر بگوییم نبود الگو و پارامتر یکی از دلایلی است که فیلمسازان نسل جدید عزمی برای ساخت فیلمهای ماندگار و باکیفیت در حوزه سینمای کودک و نوجوان ندارند. از همین رو با توجه به سالگرد آغاز اکران یکی از مهمترین فیلمهای حوزه سینمای کودک و نوجوان، نگاهی به پارامترهای موفقیت این فیلم داشتهایم، به امید روزی که سبد این سینما مملو از آثار باکیفیت، سطح بالا و ماندگار باشد.
فیلم «بچههای آسمان» ساخته مجید مجیدی یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران است که هم در داخل کشور و هم در سطح بینالمللی تحسین شده است. این فیلم با روایت ساده و در عین حال عمیق خود به بیان مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازد و با توجه به سبک روایی، بازیهای بازیگران و پیامهای اخلاقی، توانست جایگاه ویژهای در میــــان مخاطبان و منتقدان پیدا کند. در ادامه به بررسی دقیقتر این فیلم از زوایای مختلف خواهیم پرداخت.
فیلم «بچههای آسمان» داستان علی (با بازی امیر نادری) پسر نوجوانی است که کفشهای خواهرش زهرا (با بازی بهاره صدیقی) را گم میکند. خانواده علی در فقر زندگی میکنند و او از ترس مجازات پدر و مادرش، به خواهرش قول میدهد این ماجرا را مخفی نگه دارند و به جای خرید کفش جدید، به نوبت از کفشهای خود استفاده کنند. فیلم روایتگر تلاش علی برای جبران این خطا و همچنین تلاشی برای شرکت در یک مسابقه دویدن به امید کسب جایزهای است که شامل یک جفت کفش میشود.
مجیدی در «بچههای آسمان» با استفاده از سادگی روایت و رویکرد مینیمالیستی، توانسته است اثری عمیق و تاثیرگذار خلق کند. او با استفاده از داستانی ساده و معمولی، توانسته احساسات انسانی را بخوبی منتقل کند. یکی از ویژگیهای برجسته کارگردانی مجیدی، توجه به جزئیات و خلق صحنههایی است که بیننده را به دنیای فیلم نزدیک میکند.
مجیدی با استفاده از لوکیشنهای واقعی و انتخاب محیطهایی که نماد فقر و زندگی طبقه پایین جامعه است، فضایی بسیار واقعگرایانه و ملموس خلق کرده است. کوچههای باریک، خانههای قدیمی و فضایی که شخصیتهای فیلم در آن زندگی میکنند، بخوبی دنیای سخت و پرچالش کودکان فیلم را نشان میدهد.
بچههای آسمان یکی از معدود فیلمهای ایرانی است که توانست به موفقیتهای بینالمللی دست یابد. مهمترین افتخار این فیلم، نامزدی برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان در سال 1998 بود. این نخستین باری بود که یک فیلم ایرانی به این مرحله از جوایز اسکار رسید و توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کرد. هرچند فیلم در این رقابت موفق به کسب جایزه نشد اما همین نامزدی توانست تحسین بسیاری از منتقدان و مخاطبان بینالمللی را به همراه داشته باشد.
علاوه بر نامزدی در اسکار، بچههای آسمان در جشنوارههای مختلف دیگری نیز موفق به کسب جوایز شد. این فیلم در جشنواره فیلم مونترال جایزه بهترین فیلم را دریافت کرد و همچنین در جشنواره فیلم سنگاپور برنده جایزه بهترین فیلم خارجی شد. بچههای آسمان به عنوان یکی از بهترین آثار سینمای ایران، نه تنها به لحاظ بینالمللی موفق بوده، بلکه در داخل کشور نیز با استقبال گستردهای مواجه شد. این فیلم توانست هم نظر منتقدان و هم نظر مخاطبان عام را به خود جلب کند و به عنوان یکی از نمادهای سینمای انسانی و اخلاقی ایران شناخته شود.
این فیلم همچنین آغازگر مسیر موفقیت مجید مجیدی در عرصه بینالمللی بود. پس از بچههای آسمان، مجیدی به عنوان یکی از کارگردانان برجسته سینمای ایران شناخته شد و توانست با آثار دیگری همچون رنگ خدا و باران نیز به موفقیتهای بزرگ دست یابد.
بچههای آسمان نه تنها یک اثر هنری است، بلکه بازتابی از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی ایران نیز محسوب میشود. فیلم به طور غیرمستقیم به مشکلاتی همچون فقر، نابرابریهای اجتماعی و تلاشهای فردی برای غلبه بر این مشکلات میپردازد. این فیلم توانست توجه مخاطبان را به مسائل اجتماعی جلب کند و نگاه تازهای به زندگی طبقات پایین جامعه ارائه دهد. یکی از تاثیرات فرهنگی مهم فیلم، تقویت روحیه همبستگی و مسؤولیتپذیری در میان کودکان و نوجوانان است.
«بچههای آسمان» بخوبی نشان میدهد چگونه کودکان با وجود تمام مشکلات و سختیها میتوانند نقشهای مهمی در خانوادههای خود ایفا کنند و با تلاش و اراده به موفقیت دست یابند. منتقدان داخلی و بینالمللی به تحسین این فیلم پرداختهاند. بسیاری از منتقدان به سبک روایی مجیدی و توجه او به جزئیات انسانی و اخلاقی اشاره کردهاند. برخی منتقدان، بچههای آسمان را به عنوان نمونهای سینمای مینیمالیستی و انسانی ایران معرفی کردند که توانسته با کمترین امکانات، بیشترین تاثیر را بر جا بگذارد.
راجر ایبرت، منتقد برجسته آمریکایی، در نقد خود از «بچههای آسمان» نوشت: این فیلم یکی از بهترین نمونههای سینمای جهان است که توانسته با استفاده از داستانی ساده و جهانی، پیامهای عمیق انسانی را به مخاطبان منتقل کند. ایبرت به توانایی مجیدی در خلق لحظات احساسی و واقعی در فیلم اشاره و آن را یکی از بهترین آثار سینمای کودکان معرفی کرد.
یکی از نکات جالب توجه در بررسی «بچههای آسمان»، مقایسه آن با سایر فیلمهای مطرح سینمای ایران است. در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، سینمای ایران با موجی از فیلمهای نئورئالیستی و اجتماعی روبهرو بود که به مسائل روزمره زندگی مردم، بویژه طبقات پایین جامعه میپرداختند. آثاری همچون «خانه دوست کجاست» به کارگردانی عباس کیارستمی و «باد ما را خواهد برد» نیز به نحوی به زندگی کودکان و ارتباط آنها با جهان بزرگسالان میپرداختند اما مجیدی در «بچههای آسمان» رویکردی متمایز داشت. او با تمرکز بیشتر بر عواطف و احساسات فردی شخصیتهایش، تماشاگران را به درکی عمیقتر از مشکلات و چالشهای کودکان فقیر جامعه ایران دعوت میکرد.
«بچههای آسمان» را میتوان یکی از برجستهترین نمونههای سینمای نئورئالیستی ایران دانست. این سبک که با فیلمهای کیارستمی و سایر کارگردانان ایرانی شناخته میشود، از واقعگرایی در روایت و نمایش مستقیم زندگی روزمره مردم الهام میگیرد. در سینمای نئورئالیستی، جزئیات زندگی شخصیتها، بویژه طبقات فرودست جامعه، به شکلی دقیق و با نگاهی بیپرده به تصویر کشیده میشود. مجیدی با این فیلم، به این جریان سینمایی پیوست و توانست با یک داستان ساده اما تأثیرگذار، واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی در جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد.
«بچههای آسمان» به عنوان یکی از پیشگامان سینمای اجتماعی ایران، تأثیر زیادی بر فیلمهای بعدی این ژانر داشت. این فیلم نشان داد حتی با داستانی ساده و بدون استفاده از جلوههای ویژه یا بودجههای کلان، میتوان اثری ساخت که نه تنها مخاطب داخلی، بلکه تماشاگران جهانی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. این فیلم همچنین الهامبخش بسیاری از فیلمسازان جوان ایرانی شد تا به روایت زندگی روزمره مردم بویژه کودکان و نوجوانان از زاویهای انسانیتر بپردازند.
در نهایت، «بچههای آسمان» یکی از برجستهترین آثار سینمای ایران است که با سادگی داستان و عمق احساسات، به یکی از ماندگارترین فیلمهای این کشور تبدیل شده است. مجید مجیدی با این اثر نه تنها به نمایش مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران پرداخت، بلکه توانست با بهرهگیری از عناصر انسانی و اخلاقی، پیامی جهانی را به مخاطبان منتقل کند. موفقیت این فیلم در جشنوارههای مختلف بینالمللی، از جمله نامزدی اسکار، نشاندهنده تأثیرگذاری و قدرت این اثر در سینمای جهانی است.
«بچههای آسمان» فیلمی است که هر مخاطبی را به تفکر و تأمل وادار میکند؛ اثری که به ما یادآوری میکند در دنیای پرمشکل امروز، هنوز ارزشهایی چون عشق، همدلی و مسؤولیتپذیری میتوانند چراغ راه زندگی باشند.
فیلم «بچههای آسمان» به کارگردانی مجید مجیدی یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران است که توانست با داستانی ساده و در عین حال عمیق، مسائل اجتماعی و فرهنگی مهمی را به تصویر بکشد. این فیلم با تاکید بر معصومیت کودکان، تلاش برای غلبه بر مشکلات و نمایش فقر و نابرابریهای اجتماعی، به یکی از تاثیرگذارترین آثار سینمای ایران تبدیل شد.
موفقیتهای بینالمللی این فیلم، از جمله نامزدی برای جایزه اسکار، نشان داد این اثر تا چه اندازه توانسته پیامهای خود را به مخاطبان جهانی نیز منتقل کند. «بچههای آسمان» نه تنها یک فیلم درباره کودکان و دنیای آنهاست، بلکه اثری است که به شکلی عمیقتر به مسائل انسانی، اجتماعی و فرهنگی میپردازد. این فیلم، با وجود سادگی در روایت، توانست تأثیرات عمیقی بر بیننده بگذارد و جایگاه ویژهای در تاریخ سینمای ایران به دست آورد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد چگونه میتوان تبعات تخصیص ارز یارانهای به کالاهای اساسی را کاهش داد
سوداگران یارانه
گروه اقتصادی: در سالهای اخیر، پرداخت یارانهها در ایران به رقم چشمگیر ۸۲ میلیارد دلار در سال رسیده است که پرداخت این مقدار یارانه که یکی از بالاترین مقادیر یارانه در سطح جهانی محسوب میشود به یکی از چالشهای اقتصادی در کشور تبدیل شده است. یارانههای پرداختی در کشور ما شامل بخشهای متنوعی از جمله نان، گاز، گازوئیل، دارو، نفت، بنزین و برق هستند. این یارانهها اگرچه به منظور حمایت از اقشار مختلف جامعه طراحی شدهاند اما بررسیها نشان داده که در عمل مشکلات اقتصادی جدی و رانتهای عظیم را به همراه داشتهاند.
با توجه به شرایط اقتصادی فعلی و سکانداری دولت چهاردهم، اقدامات هدفمند و برنامهریزی دقیق درباره یارانهها میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک و از ایجاد رانتهای جدید جلوگیری کند. اصلاح نظام یارانهای و دستیابی به توزیع عادلانهتر منابع یک نیاز فوری است که باید به آن توجه ویژهای شود، زیرا تنها با اتخاذ رویکردهای علمی و کارشناسانه میتوان به بهبود شرایط اقتصادی کشور امید داشت.
* یارانهها؛ چالشها و راهکارها
یکی از بزرگترین چالشها، تفاوت فاحش بین قیمتهای داخلی و جهانی است که به قاچاق گسترده کالاها منجر شده است. برای مثال قیمت پایین بنزین و گازوئیل در ایران، انگیزهای برای قاچاق این محصولات به کشورهای همسایه فراهم کرده است. این مساله نه تنها به اقتصاد کشور آسیب میزند، بلکه منابع ملی را نیز به خطر میاندازد.
آزادسازی قیمتها و واقعیسازی دستمزدها از جمله اقدامهای کلیدی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور به شمار میآید. با این حال این تغییرات باید با دقت و ایجاد نظامهای پرداخت انتقالی مناسب همراه باشد تا اقشار آسیبپذیر از آسیبهای اقتصادی ناشی از این عملکرد مصون بمانند.
برای تحلیل دقیقتر این مسائل و بررسی راهکارهای مختلف، انجام مطالعات کارشناسی بیشتر ضروری است. این بررسیها میتواند به شناسایی چالشها و فرصتها کمک کنند و به دولت در طراحی برنامههای هدفمند و کارآمد یاری رساند.
***
ریشههای پرداخت یارانه در اقتصاد ایران
مجید گودرزی، کارشناس اقتصاد و مدرس دانشگاه، در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی «وطن امروز» درباره تخصیص یارانهها و تأثیرات اقتصادی آنها اظهار کرد: بسیاری از آمارهای منتشرشده، بویژه در زمینه یارانهها، واقعیت را به درستی منعکس نمیکنند.
گودرزی تأکید میکند اقتصادی که ناچار به پرداخت یارانه برای حفظ تعادل و قدرت خرید مردم است، نمیتواند اقتصادی سالم و پایدار باشد و به بهشتی برای قاچاقچیان تبدیل میشود.
گودرزی افزود: کشورهایی که به دلیل عدم توزیع مناسب ثروت، به پرداخت یارانه روی میآورند، معمولا با چالشهای خاصی مواجهاند. این پرداختها نه تنها منجر به افزایش قاچاق به خاطر تفاوت قیمتها در مرزها میشود، بلکه به خروج اقتصاد از حالت تعادل نیز میانجامد. به این ترتیب یک اقتصاد دستوری شکل میگیرد که در آن نمیتوان قیمتها را به طور آزادانه تعیین کرد. در این شرایط، در صورت آزادسازی قیمتها، احتمال افزایش آنها به سطح جهانی وجود دارد و این امر با دستمزدهای فعلی مردم سازگاری ندارد.
این مدرس مدیریت مالی توضیح داد: یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ایران، سرکوب شدید دستمزدهاست که موجب کاهش تقاضای کل در کشور شده است. در شرایطی که نرخ ارز به صورت دستکاریشده تنظیم میشود، مردم به سختی میتوانند با تغییرات جدید اقتصادی همگام شوند.
گودرزی در ادامه گفت: دولت برای حمایت از حقوق مصرفکنندگان، به قیمتگذاریهای دستوری روی میآورد اما این سیاستها در برخی موارد میتواند به تولید آسیب وارد کند. اگر دولت قیمتها را رها کند، احتمال تکرار شرایط نامناسب بازار مسکن که طی سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ در کشور به وجود آمد، در سایر بازارها هم وجود دارد. در یک اقتصاد متعادل، اگر قیمتها به صورت منطقهای و جهانی تعیین شوند، قاچاق کالا دیگر صرفه اقتصادی نخواهد داشت.
* فشار بر اقشار کمتر برخوردار و کاهش قدرت خرید
گودرزی وضعیت فعلی را به عنوان نشانهای از ضعف قدرت خرید مردم توصیف کرد و افزود: پرداخت یارانهها نشاندهنده نیاز به اقداماتی است که قدرت خرید را بازگرداند. به بهانه قاچاق ارز و تحریمها، نرخ ارز افزایش یافته تا صادرات را تقویت کند اما تولید داخلی ظرفیت لازم برای پاسخگویی به این نیازها را ندارد. این وضعیت منجر به کمبودهای عمدی و جایگزینی تقاضای داخلی با تقاضای خارجی میشود. برای مثال، قیمت پسته که قبلا ۱۰ دلار برای خریداران خارجی بود، به دلیل افزایش نرخ ارز، به شدت برای مصرفکنندگان ایرانی افزایش یافته و این امر قدرت خرید مردم را کاهش داده است.
گودرزی با انتقاد از برخی سیاستهای کلان اقتصادی کشور گفت: این سیاستها در راستای منافع ملی نبوده و به سرکوب تقاضا و مشکلات تولید داخلی منجر شده است. بخشهای بزرگی مانند صنعت برق و ساختمان با چالشهای جدی مواجه هستند و نیازمند تجدیدنظر کلی از سوی دولت هستند.
وی همچنین به آمارهای غیرواقعی که از سوی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول درباره اقتصاد ایران ارائه میشود، اشاره کرد و ادامه داد: به طور خاص، یارانهای که تنها در حوزه بنزین پرداخت میشود، نزدیک به ۴۷ میلیارد دلار در سال تخمین زده میشود و این رقم در دیگر مشتقات نفتی و کالاهای اساسی نیز وجود دارد.
این کارشناس اقتصاد گفت: برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور، نیاز به اصلاحات بنیادین و اعتماد به آمارهای واقعی و کارشناسی داریم و تنها با اتخاذ رویکردهای علمی و هوشمندانه میتوان به یک نظام یارانهای کارآمد و اقتصادی پایدار دست یافت که امید داریم دولت چهاردهم اقدامهای موثری را در این راستا در دستور کار خود قرار دهد.
* لزوم شفافسازی اقتصادی برای دستیابی به عدالت اقتصادی
عبدالمجید شیخی، کارشناس مسائل اقتصاد، نیز چندی پیش در گفتوگو با خبرنگار «وطن امروز» در تحلیل ناترازیهایی که موجب کسری بودجه برای دولت شدهاند، گفت: وضعیت مالیاتی کشور، به اهمیت رصد تراکنشهای بانکی و شفافسازی جریانهای اقتصادی بستگی دارد.
وی ادامه داد: در اکثر کشورهای جهان، چه بزرگ و چه کوچک، تراکنشهای بانکی تحت نظارت دقیق نهادهای دولتی هستند.
شیخی توضیح داد: هدف دولتها از این نظارت، تحقق شفافیت در فعالیتهای اقتصادی و اطمینان از مالیات ستانی مناسب است. در واقع، بدون اجازه دولت، هیچ گونه انتقال وجهی انجام نمیشود. این رویکرد به دولتها کمک میکند تا از منابع مالی خود بهرهبرداری بهینهتری داشته باشند و از فرار مالیاتی جلوگیری کنند. این کارشناس اقتصاد با اشاره به چالشهای موجود در کشور گفت: گاهی این نظارت طبیعی به اشتباه مورد انتقاد قرار میگیرد و جوسازیهای رسانهای علیه آن شکل میگیرد.
شیخی خاطرنشان کرد: حجم واقعی اقتصاد کشور حداقل ۷ برابر بیشتر از ارقامی است که نهادهایی مانند بانک مرکزی و مرکز ملی آمار اعلام میکنند، بنابراین مالیاتستانی نیز باید به تناسب این حجم، افزایش یابد.
او با تشبیه فرایند مالیات ستانی به کوه یخ، گفت: مالیاتها عمدتا از بخش رسمی و آشکار اقتصاد اخذ میشود، در حالی که بخش غیررسمی به دلیل عدم نظارت، از پرداخت مالیات معاف است. این وضعیت منجر به فرار مالیاتی گستردهای در کشور میشود که میتواند آسیبهای جدی به اقتصاد وارد کند.
* راهکارهای اقتصادی برای رسیدن به عدالت اجتماعی
شیخی به عنوان راهکار برای بهبود کسری بودجه و تأمین مبالغ یارانهها پیشنهاد داد: یک سامانه یکپارچه برای رصد و پایش تراکنشهای مالی در بانک مرکزی راهاندازی شود. این سامانه میتواند تمام افرادی که در بخش غیرمولد اقتصاد فعال هستند را تحت پوشش مالیاتی قرار دهد و از فرار مالیاتی جلوگیری کند. وی معتقد است که با اجرای چنین سامانهای، دیگر شاهد کسری بودجه دولت نخواهیم بود و میتوانیم از این منابع برای حمایت از تولید داخلی و تأمین بودجه طرحهای نیمهتمام استفاده کنیم. به این ترتیب، نه تنها بهبود وضعیت مالیاتی کشور امکانپذیر خواهد بود، بلکه این اصلاحات میتواند به توسعه اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی منجر شود.
شیخی در پایان با تأکید بر شفافسازی اقتصادی و نظارت مؤثر بر تراکنشهای مالی گفت: این عملکرد میتواند به بهبود وضعیت عدالت توزیع ثروت در کشور کمک کند. ایجاد یک سامانه دقیق و متمرکز برای رصد فعالیتهای اقتصادی، نه تنها به کاهش فرار مالیاتی کمک میکند، بلکه به تحقق اهداف اقتصادی و اجتماعی کشور نیز یاری خواهد رساند.
ارسال به دوستان
نگاه
یحیی سریع نیاز داریم!
محمد رستمپور: کافی است یک بار در نوار جستوجوی پیامرسان یا رسانه اجتماعی که در آن عضویت دارید، کلمه «تکذیب» را جستوجو کنید. نتایج پرشماری پیدا خواهد شد که برخی در همین یکی دو هفته اخیر رخ داده است. از تکذیب اظهارات یک ارتشی بازنشسته در جمع مردم درباره تعداد موشکهای شلیکشده به اهداف پدافندی و راداری جمهوری اسلامی ایران تا سخنان پاسدار باز هم بازنشستهای که در رسانهها با یک عنوان ساختگی مطرح شد. بعد از حمله صبح شنبه هفته پیش نیز تحلیل و تفسیرهای فراوانی درباره چگونگی حمله، نقاط هدف و میزان خسارات در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بر ذهن ایرانیان وارد آمد. هفته پیش نیز سخنان سردار جعفری، فرمانده سابق سپاه درباره چگونگی حمله اسرائیل پس از «وعده صادق ۱» حاشیهساز شد. صرفنظر از نبود قواعد و قوانین و تدابیری که درباره سیاستهای رسانهای در دوره جنگ ضروری به نظر میآید، مهمترین زمینه و بستر وقوع شایعات و اخبار جعلی، ابهام سنگین و سکوت سرد مدیران، تصمیمگیران و مقامات مسؤول است که اتفاقا همگی بر ضرورت گفتوگو با مردم معترفند. در سوی مقابل اما از ابتدای جنگ تنها نخستوزیر یا وزیر جنگ رژیم صهیونسیتی درباره اهداف و ابعاد عملیاتهای اسرائیل در عرصههای مختلف سخن گفتهاند. امروز در صحنه نبرد، بویژه بهرغم آنکه کشور در شرایط جنگ خاکستری قرار دارد و میدان نزاع، صحنه «محاسبه» یا «تصویر» قدرت است و جایگاههای حقوقی اطلاعرسانی قاعدهمندی همچون سخنگویی ستاد کل نیروهای مسلح یا مسؤولیت روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود دارد، همچنان نامسؤولها لب به سخن باز میکنند. این در حالی است که در چند سال اخیر، تجربیات موفق و قابل اعتنایی همچون عملکرد ستاد ملی کرونا در دوران طولانی همهگیری ویروس کرونا یا گفتوگوهای صریح سخنگوی پلیس در بحرانهای انتظامی در تعامل با افکار عمومی وجود دارد که نشان میدهد باید رسانه را نه به شکل پیوست و فرع و ابزار، بلکه به عنوان مهمترین رکن حکمرانی دید. علاوه بر این، تجربه همپیمانان نظامی جمهوری اسلامی ایران مانند حماس و حزبالله نیز نشان میدهد نباید در مصاف کنونی، زمین را در اختیار حریف گذاشت. سخنرانی فاخر، صادقانه و روشنگرانه شهید سیدحسن نصرالله پس از ماجرای آزاردهنده انفجار پیجرها یا بیانیههای حماس پس از شهادت اسماعیل هنیه یا یحیی سنوار از جمله نمونههایی است که باید آن را سرلوحه فعالیت رسانهای جبهه مقاومت قرار داد.
سرلشکر یحیی سریع، سخنگوی ارتش مردمی یمن، فراتر از یک چهره رسانهای به یک نماد و نشانه مقاومت یمن تبدیل شده است. یحیی سریع کم سخن میگوید، بجا سخن میگوید، محکم و شجاعانه و حماسی سخن میگوید و البته ضمن تصریح به واقعیتهای میدان، کنشهای غیرکلامی مانند حضور در راهپیماییهای باشکوه و شگفتانگیز مردم یمن در مناسبتهای مختلف به نمایش میگذارد. باید تصریح کرد با همه بهرهمندی از دانش و تألیفات خلاقانه آکادمیک و برخورداری از فرهنگ و ادبیات کلامی غنی تاریخی که بدان مفتخریم، یحیی سریع نداریم. یحیی سریع یعنی یکپارچگی، حماسه و غرور ملی در اطلاعرسانی.
در فضای مهآلود رسانهای، هم تحریف لفظی رخ میدهد و هم تحریف معنوی. وجه دوم نقصان ما در فعالیت رسانهای، غیر از خبر، موضعگیری و اطلاعرسانی، در وهله اول تحلیل و تبیین و در وهله دوم روایت ماجراست. در حالی که ما نمیدانیم چه رخ داده و در کانالهای تلگرامی و حسابهای توئیتری یا شبکههای ماهوارهای آن سوی مرزها، به دنبال تصاویر اصابت موشک در پایگاههای مختلف ادعایی میگردیم، عدهای میآیند روایت ضعف مفرط دفاع ایران را القا میکنند. یحیی سریع لازم است اما کافی نیست. غیر از خبر، به تحلیل و روایتی که تصویر کلان نبرد را فراتر از زد و خوردهای زمین و هوا ترسیم کند، نیازمندیم. پرتکرارترین سوال در یک سال اخیر در شبکههای اجتماعی، چرایی عملیات ۷ اکتبر بوده و از آنجا که تبیینهای کاملا صحیح به روایتهای حداکثری به زبانهای گوناگون که در مخاطبان مختلف نفوذ کند، در حلقههای رسمی توزیع باقی مانده، همچنان سوال و شبهه جاری است.
با این نگاه برای مقابله با آشفتگی ویرانگری که ذهن و جهان مردم ایران را هدف گرفته، بیش و پیش از آنکه سیاست رسانهای یا قوانین ضروری حکمرانی مجازی نیاز داشته باشیم و توئیتها یا استوریهای چهرههای اجتماعی یا بازیگران و هنرپیشهها را رصد کنیم، به مقام مسؤول واحدی نیاز داریم که فقط او سخن بگوید و تنها او خبر دهد و البته در هماهنگی و همکاری کامل با ارکان رسانهای پرتعداد کشور باشد. جنگ معطل تعللهای ما نمیماند. جنگ خشن است و رسانه رقیب به دنبال این است که بیآنکه خشونت جنگ عیان شود، اهداف جنگ را پیش ببرد. در مقابل، «یحیی سریع»ها هستند که اهداف رقیب را ناکارآمد میکنند، بیآنکه ذهن مردم خود را آشفته کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|