|
ادامه روزهای توفانی مقاومت لبنان در مرز و عمق فلسطین اشغالی
حمله حزبالله به مقر وزارت جنگ اسرائیل
در یک روز توفانی دیگر، سرانجام دست بلند و قاهر مقاومت اسلامی لبنان به مقر جنگافروزی صهیونیستها در تلآویو رسید. پس از حدود یک هفته ضربات موشکی و پهپادی حزبالله به پایگاههای نظامی راهبردی، مراکز صنعتی، نظامی و شهرکنشینهای شمال فلسطین اشغالی، دیروز شاهد یک تحول جدید در عملیات «خیبر» باز هم با رمز مقدس «لبیک یا نصرالله» علیه متجاوزان صهیونیست بودیم. حزبالله دیروز در بیانیهای اعلام کرد برای نخستین بار با پهپادهای انتحاری، ساختمان وزارت جنگ رژیم صهیونیستی موسوم به تزاحال را که مقر چندین نهاد مهم نظامی و امنیتی رژیم اشغالگر است، هدف قرار داد. در این بیانیه آمده است: «با انبوهی از پهپادهای انتحاری منحصربهفرد به پایگاه الکریاه [کریا] در شهر تلآویو حمله کردیم، پهپادها به دقت به اهداف اصابت کردند».
بر اساس بیانیه مزبور، این عملیات در دفاع از مردم مقاوم فلسطین در نوار غزه و مقاومت شجاع و دفاع از لبنان و مردم آن و با ندای لبیک یا نصرالله در ساعت 3:30 صبح چهارشنبه در چارچوب عملیات خیبر صورت گرفت.
ساختمان مشهور کریا در تلآویو، نه تنها مقر وزارت جنگ و ستاد مشترک ارتش صهیونیستی، همچنین اتاق اداره جنگ و هیات نظارت و سیطره جنگی نیروی هوایی اسرائیل به شمار میرود، بلکه نمادی مهم از اشغالگری صهیونیستها بر فلسطین است.
در حقیقت میتوان «تزاحال» را مهمترین وزارتخانه و سازمان دولتی اسرائیل برشمرد و آن را عصاره موجودیت تروریستی و نظامی پادگانی به نام رژیم صهیونیستی دانست.
کشاندن دامنه جنگ به مقر وزارت جنگ رژیم صهیونیستی قطعا در راستای اصل موازنه نبرد تحمیل شده توسط مقاومت لبنان یا همان «تلآویو در مقابل ضاحیه» است.
صهیونیستها طبق معمول در این مورد سکوت کردهاند اما انفجارهایی که روز چهارشنبه از منطقه فوق امنیتی کریا به گوش رسید، در شبکههای اجتماعی خبرساز شده است. نکته مهم برای اسرائیلیها به صدا درنیامدن آژیرهای خطر متعاقب این حمله سنگین به استعداد یک اسکادران پهپادی حزبالله به قلب امنیتی تلآویو است.
البته این تنها یکی از 9 عملیات مهم حزبالله در چهارشنبه - دیروز - بود. بنا بر دیگر بیانیههای مقاومت لبنان، پایگاه لجستیکی لشکر ۱۴۶ ارتش صهیونیستی واقع در شمال اراضی اشغالی نیز موشکباران شده است.
پهپادهای حزبالله همچنین پایگاه عاموس در فاصله 55 کیلومتری جنوب مرز لبنان را با یک اسکادران پهپاد تهاجمی هدف حمله قرار دادند. این پایگاه در غرب شهر عفوله قرار دارد که در محیط پیرامونی آن، دهها پایگاه مختلف نظامی مستقر است.
حزبالله در بیانیه دیگری اعلام کرد مقر فرماندهی گردان رامیم در پادگان هونین را برای دومین بار موشکباران کرده است. این جنبش همچنین از موشکباران تجمع نظامیان دشمن در شهرک صهیونیستنشین سعسع در شمال فلسطین اشغالی خبر داد. شهرک صهیونیستنشین کفار فرادیم هم در عملیاتی دیگر موشکباران شد. حزبالله پیش از این تجمع نظامیان صهیونیست در شرق شهرک مارونالراس را هدف حمله موشکی قرار داده بود.
این در حالی است که یک روز جلوتر، حزبالله دستکم 18 عملیات مختلف از مرزهای جنوب تا عمق راهبردی دشمن انجام داده بود که در مهمترین آنها کارخانه تولید فناوری نظامی به نام یکنعام عیلیت در 50 کیلومتری مرز لبنان در جنوب شرق حیفا با پهپاد انتحاری هدف قرار گرفت.
ارسال به دوستان
احسان محمدحسنی، مؤسس سازمان هنری رسانهای اوج روز گذشته با این نهاد هنری خداحافظی کرد
۱۵ سال در اوج
گروه فرهنگ و هنر: روز گذشته در حالی احسان محمدحسنی پس از 15 سال سازمان هنری رسانهای اوج را ترک کرد که طی این مدت به گواه بسیاری از منتقدان و کارشناسان، اوج به یکی از تاثیرگذارترین و جریانسازترین نهادهای فرهنگی و هنری کشور بدل شد؛ مجموعهای که از سال 88 توسط احسان محمدحسنی به همراه گروهی از اهالی هنر و کارشناسان مدیریت فرهنگی، طرح مطالعاتی، نیازسنجی و پژوهشیاش کلید زده شد و در نهایت سال 1390 به صورت رسمی کار خود را آغاز کرد.
تاسیس خانه مستند و پویانمایی انقلاب اسلامی، خانه فیلم و فیلمنامهنویسی انقلاب اسلامی، خانه طرح و گرافیک انقلاب اسلامی، مأوا و همچنین شبکه افق از جمله اقدامات سازمان اوج است.
تولید سالانه دهها مستند در خانه مستند، طراحی و اکران دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) که بعدها توسط سایر دستگاهها در دیگر میادین شهر تهران گسترش یافت، تولید آثار نمایشی پرمخاطبی چون «هفت خان اسفندیار»، «رستم و سهراب» و «تنهاتر از مسیح» که سال گذشته با بیش از 3میلیون مخاطب که شامل نیمی از کل مخاطبان تئاتر کشور است اجرا شد و اکران مستمر بینالمللی آثار جبهه مقاومت چون فیلم «به وقت شام» تنها بخشی از فعالیتهای این سازمان به شمار میرود.
اما در کنار این تولیدات باید برگ برنده اوج را در تولیدات سینماییاش دانست؛ آثاری که از اغلب آنها به عنوان فیلمهای ماندگار سینمای ایران یاد میشود. از همین رو فرصت را مغتنم شمردیم و به شاخصترین تولیدات سینمایی اوج طی 15 سال گذشته نگاهی انداختیم.
نخستین فیلم سینمایی که با سرمایهگذاری اوج روی پرده رفت، فیلم «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا در سال 91 بود؛ فیلمی که در گام نخست با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی با محوریت شهید دکتر چمران تولید شد. این فیلم در حالی سال 93 اکران خود را آغاز کرد که جزو 10 فیلم پرمخاطب سال قرار گرفت؛ سالی که در آن فیلمهایی چون «شهر موشها»، «طبقه حساس»، «آتشبس۲»، «معراجیها» و «خط ویژه» اکران شدند و قرار گرفتن یک فیلم دفاع مقدسی در بین تعداد زیادی از آثار طنز، کودک و نوجوان آن هم در شرایط ویژه اجتماعی و تغییرات دولت به معنای واقعی یک موفقیت چشمگیر در گام نخست اوج به شمار میرفت.
از لحاظ کیفی نیز «چ» یکی از آثار شاخص و منحصربهفرد سینمای دفاع مقدس از آب در آمد، تا جایی که بسیاری از منتقدان پیرامون آن نقدهای مثبت بسیاری نوشتند، از جمله میتوان به نقد مسعود فراستی اشاره کرد که در آن سال بازتاب بسیاری یافت. فراستی درباره «چ» نوشت: «فیلمی تحقیق شده و کار شده [است]، نه سرهمبندی شده. مفهومزده هم نیست. خوشبختانه مساله دارد. مساله دیروز و مهمتر مساله امروز. فیلم کهنه و دیروزی هم نیست. فیلم سخت و آبرومند و سرپایی است که نه ملودرام سطحی میشود، نه جنگی «دِمُده». فیلمی است که میتواند مخاطب امروز را جلب کند حتی مخاطب ناآشنا با چمران و بیگانه با پاوه آن زمان. فیلم جنگزده نیست و جنگطلب و قهرمانساز دروغین. صلحطلب است اما نه تسلیمطلب. آسیبشناسانه است و تا حدی تحلیلگر. ملی است و نگاهش نیز خیلی خصوصی نیست».
«بادیگارد»، «هیهات» و «ایستاده در غبار» 3 فیلمی بودند که سال 94 پس از تجربه موفق «چ» توسط اوج ساخته شدند.
«بادیگارد» در اکران سال 95 با بیش از یک میلیون مخاطب پس از 3 فیلم طنز «من سالوادور نیستم»، «50 کیلو آلبالو» و «بارکد» و 2 فیلم اجتماعی «فروشنده» و «ابد و یک روز» رتبه ششم را کسب کرد.
اما اکران «بادیگارد» نیز خالی از حواشی نبود تا جایی که یکی از روزنامهها در وصف حواشی به وجود آمده چنین نوشت: «وقتی «بادیگارد» ساخته شد، با یکی از بزرگترین موجهای تاریخ رسانهای ایران علیه یک فیلم سینمایی مواجه شد. ابراهیم حاتمیکیا برای اینکه به دست چنین افرادی بهانه نداده باشد، فیلمش را با عالیترین کیفیتهای بصری و جذابترین روایت داستانی ساخت. این قضیه آنها را مجبور کرد صریحتر باشند و مستقیما بگویند با مضمون کار مشکل دارند».
«ایستاده در غبار» فیلمی بود که سال 95 روی پرده رفت که با بیش از 400 هزار مخاطب در بین آثار اکرانشده در سینمای دفاع مقدس طی 15 سال اخیر از جایگاه قابل قبولی برخوردار است.
امیر قادری، منتقد سینما در آن سال با اشاره به منحصربهفرد بودن این فیلم گفت: «ایستاده در غبار» جزئیاتی از شخصیت فیلم را برای مخاطب طراحی میکند که ما در سینمای ایران، کمتر شاهد آن هستیم. من تاکنون ایده این فیلم را در جایی ندیدهام و نخستینبار است این قالب از فیلم که هم مستند باشد و هم داستانی در سینمای ایران مطرح شده است. «ایستاده در غبار» میتواند قابلیت بیانی سینما را گسترش دهد و باعث ایجاد تجربههای تازهتری در هنر سینما شود. ضمن اینکه فیلم به دلیل قهرمانسازیاش، توانسته یکی از کمبودهای سینمای ایران را جبران کند.
اما «به وقت شام» را باید دیگر فیلم شاخص اوج دانست؛ فیلمی که سال 97 روی پرده رفت و با یک میلیون و 800 هزار مخاطب پس از 2 فیلم طنز «هزار پا»، «تگزاس» و فیلم اجتماعی «لاتاری» رتبه 4 پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران را کسب کرد. حواشی فیلم در نشست خبری بسیار پر سر و صدا شد تا یکی از خاصترین نشستهای خبری 36 سال جشنواره به نام فیلم «به وقت شام» شود.
«تنگه ابوقریب» دیگر فیلم این مجموعه بود که در سیوششمین جشنواره فیلم فجر با 4 سیمرغ بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین بازیگر و بهترین جلوههای ویژه میدانی عنوان موفقترین فیلم دفاع مقدس در مهمترین رویداد سینمایی ایران را به خود اختصاص داد.
پوریا ذوالفقاری، منتقد سینما درباره این فیلم در نشستی گفت: «موقعیت ملودرام فیلم «تنگه ابوقریب» جوانان متفاوتی با فرهنگهای مختلف است که وارد نبردی در تنگه ابوقریب میشوند؛ نبردی که ابتدا نمیدانند تا چه حد سخت و نفسگیر است اما وقتی با حجم بالای مجروحان و شهدای برگشتی از تنگه روبهرو میشوند، متوجه حجم وسیع و نفسگیری آن میشوند».
«منصور»، «غریب»، «مجنون»، «فهرست مقدس»، «سوءتفاهم»، «23 نفر»، «روز بلوا»، «خروج»، «لباس شخصی» و «آبادان 1160» از دیگر آثار مطرح و شاخص اوج هستند که سخن پیرامون آنها بسیار و مجال برای توضیح بسیار اندک است.
به هر حال آنچه مشخص است و همان طور که پیشتر نیز به آن اشاره شد، در کنار تولیدات مهم و قابل تحسین طی 15 سال، اوج نشان داد میتواند با برنامهریزی صحیح و حضور کارشناسان و مدیران متخصص در این حوزه جریانسازی کند و آثار مهم و ماندگاری را در سینمای ایران به یادگار بگذارد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
اُلیگارشی ترامپی
کیاوش کلهر*: سایه ثروت، از دیرباز، یعنی دقیقا زمانی که نخستین مجامع عمومی که برای بحث از امر عمومی در شهرها شکل میگرفتند و دموکراسی مستقیم یونانی را شکل میدادند، بر سر سیاست و امر عمومی بوده است. دعوا هیچگاه بر سر حذف این سایه پرزور نبوده، بلکه واقعبینی، دعوا را به میدان میزان اثرگذاری ثروت بر سیاست رسانده است. وضع ایده «الیگارشی» از زمان یونان و امتداد آن تا دوران حاضر، به معنای توصیف دولتهایی که در آنها، اقلیت ثروتمند، لاجرم زورمند نیز خواهد شد و مسیر سیاستگذاری را از بیشینه کردن نفع عمومی، به سمت بهرهبرداری حداکثری از منابع عمومی برای نفع شخصی، منحرف میکند، نشاندهنده همین نگرانی دیرباز متفکران سیاست بوده است.
مساله الیگارشی و حکمرانی تعدادی اندک، بر اکثریت مردم، آن هم تعداد اندکی که عموما بهرهمند از ثروت گزاف و توانمندند، نه مساله سدههای پیش که اتفاقا معضلی نبضدار در سیاست امروز جهان است. پیشتر فرض میشد رسیدن به سطح قابل اتکایی از دموکراسی که به وسیله قانون و مهارهای حکمرانی، امکان اثرگذاری ثروت بر سیاست را به حداقل میرساند، امکان بروز الیگارشی را به حداقل میرساند اما انتخابات آمریکا ثابت کرد هرگز برای چرخاندن فرمان به جاده الیگارشی عریان دیر نیست.
نخستین نگرانیهای تحلیلگران و رسانهها آمریکایی دقیقا بعد از رایآوری ترامپ در انتخابات 5 نوامبر، همین تحکیم بیقاعده الیگارشی در آمریکا بود. این نگرانی آنجایی بیشتر شد که میلیاردرهای آمریکایی، مشخصا ایلان ماسک، بیپرده به ردیف برای حمایت از او، داشتههای خود را به کارزار انتخابات آمریکا آوردند. دلنگرانی اصلی رسانههای جریان اصلی آمریکایی از فردای رایآوری او، نفوذ مستقیم و بیواسطه اقلیت میلیاردر در دولت و شکلدهی به الیگارشی فاسد و عریان میلیاردرها برای زیر نفوذ بردن حوزه اختیارات دولت بود.
اگرچه در ادوار مختلف انتخابات آمریکا، سرمایهداران و الیگارشها به عنوان حامیان مالی کاندیداها و فراتر از آن به عنوان دستهای پشت پرده سیاست حضور داشتهاند اما شاید هیچگاه به این میزان حضور بیپرده و عریان در صحنه نداشتهاند. آنچه باعث نگرانی جامعهای که با دستهای پشت پرده سرمایهداران در سیاست چندان غریبه هم نیست شده است، این دریدگی الیگارشی تراپی است.
«فرانکلین فوئر» نویسنده کتاب «فوتبال چگونه جهان را توصیف میکند» در یادداشتی با عنوان «خطر استثنائی الیگارشی ترامپی» که در مجله آتلانتیک منتشر شد، چشمانداز دولت ۴ سال آینده آمریکا زیر نفوذ این الیگارشی را ترسیم کرده است. او بر این باور است دستاوردهایی که همراهی با ترامپ برای این میلیاردرها به دنبال دارد، بسیار بیش از هزینهای است که آنان برای سرزنش اجتماعی این همراهی خواهند پرداخت و آنان بتدریج با حمایت از ترامپ، نفوذ خود در دولت آینده او را گسترش خواهند داد. فوئر مینویسد: «همدستی ترامپ و میلیاردرها، واژهای برای توصیف دارد و آن الیگارشی است. الیگارشی ترامپی که در حال شکلگیری است، با نسخه پساشوروی مشابه در روسیه بسیار متفاوت است. ترامپ در حال ایجاد یک شراکت با قدرتمندترین تکنولوژیستهای جهان است. همزیستی بین یک رهبر سیاسی فاسد و تکنولوژیستهای تجاری، لزوما به معنای داد و ستد تجاری است. رژیم سیاسی خواستههای میلیاردرها را اجرا میکند و در مقابل، میلیاردرها نیز خواستههای رژیم سیاسی را پیش میبرند. قدرت به طور تصاعدی در دست این ۲ گروه متمرکز میشود، زیرا صاحبان ثروت و رهبران فاسد دسیسهچینی میکنند تا تسلط خود را تضمین کنند. این همزیستی بسرعت میتواند ۲ ضربه جدی به نظام آمریکایی وارد کند: هم سرمایهداری را تضعیف کند و هم دموکراسی را همزمان از بین ببرد. تفاوت بزرگ میان دورههای اول و دوم ریاست جمهوری ترامپ این است که او زمانی به دفتر باز خواهد گشت که دولت آمریکا در وضعیت خطرناکی قرار دارد. دولت هرگز تا این حد برای تسهیل تجارت خصوصی سودآور نبوده است». فوئر بخوبی نشان میدهد چگونه رئیس دولت در آمریکا در این همدستی و شراکت میان یک رهبر سیاسی که خود او نیز به تعبیر فایننشال تایمز یک تاجر طماع است، با میلیاردرها، قدرت سیاسی را که باید جهت حراست و بیشینه کردن نفع عمومی از روندها باشد، بدل به ابزاری برای کسب سود شخصی میکند؛ فرآیندی که نه تنها نافی وظایف اولیه دولت محسوب میشود، بلکه حتی روند سرمایهداری طبیعی در ایالات متحده را نیز به محاق میبرد. در این شراکت نامیمون، دولت دقیقا بدل به آن صورت فاسدی میشود که نباید باشد: یک اهرم بزرگ برای تسهیل سودآوری تعدادی معدود.
وقتی دولت بیپرده بدل به یک اهرم و ابزار برای تسهیل تجارت شخصی شود، جایگاه رهبر سیاسی، به جایگاهی با قابلیت خرید و فروش و مبادله تقلیل مییابد. این نکتهای است که فایننشالتایمز، در مقاله روز دوشنبه خود در رابطه با رایآوری ترامپ بر آن تاکید کرد. «رعنا فروهر» روزنامهنگار ایرانی - آمریکاییای که یکی از عوامل مجله تایم است، در این مقاله یکی از پیامدهای رایآوری را همین بدل شدن جایگاه رهبری سیاسی، به جایگاهی با قابلیت خرید و فروش میداند. او مینویسد: «ترامپ یک تاجر طماع و بیرحم است و ریاستجمهوری در آمریکا داراییای است که میتوان آن را خرید و فروش کرد. این امر از زمانی تشدید شد که دیوان عالی با حکم خود در پرونده «شهروندان متحد» علیه کمیسیون فدرال انتخابات در سال ۲۰۱۰، اجازه هزینهکرد بیمرز را به کارزارهای انتخاباتی داد. تنها پول نیست که بر سیاست آمریکا حکم میراند، بلکه «پول سیاه» است».
او نیز مانند فوئر بر این باور است رایآوری ترامپ، بیش از همه تضمینکننده آتیه اقتصادی - سیاسی الیگارشی آمریکایی خواهد بود و مینویسد: «جف بزوس، مارک زاکربرگ و تیم کوک از جمله نخستین افرادی بودند که به رئیسجمهور منتخب تبریک گفتند. آنها بخوبی میدانند چه چیزی به دست میآورند؛ رهبری که درست به اندازه آنها تاجر است». فروهر تیر خلاص را در این متن خود آنجایی وارد میکند که پای تحلیلش را فراتر از فوئر هم میگذارد و آمریکا را مانند شرکتی میداند که حالا یک مدیرعامل جدید دارد؛ شرکتی که «کمتر به یک شرکت معتبر و بیشتر به یک شرکت سرمایهگذاری خصوصی شباهت دارد».
نتیجه این انتخاب اما بسیار بیش از آن است که فرض میشود. بخش تاریکتر این انتخاب الیگارشیک، زیر فرش مانده است. «دیوید فروم» نویسنده کتاب «ترامپوکراسی»، ساعتی پس از قطعی شدن پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 ریاستجمهوری، به پیشبینی آینده ایالات متحده بعد از این انتخاب پرداخت. او در بخشی از این مقاله بخوبی نشان داد ترامپ و همدستان الیگارش او، در سیاست خارجی، بیش از آنکه در پی نفع عمومی یا مصالح خارجی ایالات متحده باشند، نفع شخصی را پیجویی خواهند کرد. او نوشت: «سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ نیز بازتابی از اهداف شخصی و حزبی خواهد بود. ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش هم از قدرت خود سوءاستفاده کرد و سیاست خارجی آمریکا را برای منافع شخصی خود فاسد کرد. او سیاستهایی را که به نفع منافع تجاریاش بود، در قبال ترکیه، قطر و دیگر کشورها تغییر داد و حتی از سرویس مخفی برای هدایت پول دولت به املاک خصوصیاش استفاده کرد».
هدف ترامپ و اولیگارش همراه اما لزوما استفاده از دولت و اهرم تنظیمگری دولتی برای بیشنیه کردن نفع شخصی خواهد بود؟ فوئر بسیار بدبینانه با این ایده مخالف است. او بر آن است این الیگارشها و ترامپ، در نهایت در پی آنند تمام وظایف و حوزههای نفوذ آینده دولت را از آن خود کنند: «هدف آنها بهرهبرداری از رابطهشان با دولت برای جایگزینی با دولت است. آنها میخواهند کنترل برنامهها و سیستمهایی را که زمانی در حوزه مسؤولیت و اختیارات دولت بود، به دست آورند. اتحاد آنها با ترامپ، در واقع، تلاشی برای تصاحب کامل قدرت است. به عنوان مثال، در حوزه اکتشافات فضایی، ماسک و بزوس تنها خواهان این نیستند دولت به راکتهایشان یارانه بدهد یا بودجهای کنار بگذارد تا شرکتهای فضایی آنها رشد بیشتری کند. آنها میخواهند معماران زندگی بشری در فضا شوند، مستعمرات فضایی بسازند و آینده بشریت در فضا را شکل دهند. میلیاردرهای حوزه صنعت ارزهای دیجیتال نیز چنینند. آنها صرفا به دنبال رفع محدودیتهای نظارتی نیستند؛ در نظر این میلیاردرها، شرکتهایشان جایگزین وزارت خزانهداری آمریکا خواهد شد و برخی از این شرکتها امیدوارند از نظارت بر هوش مصنوعی جلوگیری کنند تا بتوانند کنترل نامحسوستری بر جریان اطلاعات و تجارت داشته باشند. فعالیت اصلی یک سیستم الیگارشی بر پایه داد و ستد متقابل است. رئیس دولت به گسترش سود کمک میکند اما در عین حال برای خدمات خود نیز هزینهای دریافت میکند».
فوئر در ترسیم آینده این شراکت، صراحت بیشتری دارد: «هدف نهایی الیگارشها، از دور خارج کردن دولت و ایجاد انحصار در وظایف و پروژههای آینده دولت آمریکاست. وقتی که پای داد و ستد تجاری در میان باشد، چرا یک رهبر سیاسی که خود نیز تاجری طمعکار و مفسد است، باید از منافع شخصی خود چشم بپوشد؟» فروم نیز به اندازه دیگر دلواپسان آینده دموکراسی آمریکایی، بدبین است. او از این شرایط به «دزدسالاری» تعبیر میکند و تنها راه خروج از آن را «آموزش، سازماندهی و ایجاد ائتلافی از افراد میداند که به دفاع از بطن قانون اساسی، تصویرهای ایدهآل پدران بنیانگذار ایالات متحده و رؤیای آزادی متعهد باشند».
آینده ایالات متحده از نظر بسیاری از دلواپسان آن، چشماندازی از غروب رویای دموکراسی آمریکایی است. شراکت عریان الیگارشی آمریکایی با رهبر سیاسی، ایجاد انحصار و از میدان به در کردن دولت و در نهایت رجحان منافع شخصی و تجاری بر منافع عمومی و ملی، آتشی بر خرمن داشتههای سنت دموکراسی در آمریکاست؛ آتشی که حداقل ۴ سال فروزان خواهد بود.
دانشآموخته علوم سیاسی *
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از عریان شدن بیسابقه نقش میلیاردرها و تجارت هنگفت آنها در عرصه سیاسی آمریکا
گرگهای والاستریت در کاخ سفید
گروه بینالملل: ایلان ماسک که ثروتمندترین مرد جهان است، با کسب سود چندده میلیارد دلاری از سیاستبازی ثابت کرد از گرگهای والاستریت هم گرگتر است. ورود عریان او و دیگر الیگارشها و کاسبان اقتصادی به عرصه سیاست آمریکا نماد فرارسیدن «زمانه گرگ» در دموکراسی آمریکایی است؛ دورانی که سیاستورزی از خاستگاه اجتماعی خود طی ۲ قرن و نیم گذشته مبنی بر پرهیز ادارهکنندگان کشور از «تعارض منافع» فاصله میگیرد و به شکل امری کاملا انتفاعی درمیآید که دموکراسی را به ورطه اتوکراسی سوق میدهد.
پس از شایعات چند ماهه در جریان کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ درباره انتصاب مرد ۳۰۰ میلیارد دلاری برندهای ایکس، تسلا، اسپیس ایکس و دوج کوین و متعاقب یک هفته گمانهزنیهای جدیدی در لابیهای قدرت درباره ورود رسمی ماسک به عرصه سیاست، ترامپ سرانجام سهشنبه این هفته آب پاکی را روی دست همه ریخت.
رئیسجمهور پیشین و جدید آمریکا در بیانیهای رسمی اعلام کرد قصد دارد کارآفرین اهل آفریقای جنوبی و دیگر حامی مالی کارزار خود ویوک راماسوامی با اصالت هندی را در مسند قدرت یک سازمان دولتی جدیدالتاسیس بگمارد.
او گفت: «این ۲ آمریکایی فوقالعاده با هم راه را برای دولت من برای برچیدن بروکراسی دولتی، کاهش مقررات اضافی، کاهش هزینههای بیهوده و بازسازی سازمانهای فدرال هموار خواهند کرد».
ترامپ این سازمان جدید را وزارت کارایی دولت یا اصطلاحا «دوج» (DOGE) نام نهاده که قرار است در دومین دوره ریاستجمهوریاش، توسط این ۲ تاجر اداره شود، بدون اینکه هیچ محمل قانونی و ساز و کار مشخصی برای آنها تعریف شود. او مشخصا تاکید کرده ماسک با همراهی راماسوامی رهبری دوج را برعهده خواهد گرفت ولی عنوان شغلی دقیقی برای آنها در آژانس دولتی جدید مشخص نشده است.
برای آنکه یانکیها هر چه بیشتر گیج شوند، ترامپ در این بیانیه به نقل از ماسک آورده است: «این امر باعث ایجاد موج شوک به سیستم و هر کسی میشود که در تضییع امور دولتی دخیل است که تعداد زیادی از مردم را شامل میشود».
این در حالی است که قطعا ایجاد چنین نهادی در قوه مجریه ایالات متحده نیازمند پیشزمینه مطالعاتی، قانونی و تصویب ساختار و بودجه مربوط در کنگره است.
در بیانیه کذایی اخیر با اشاره به برنامه تحقیقات هستهای دوران جنگ دوم جهانی که به ایالات متحده اجازه ساخت نخستین بمب اتم جهان را داد اعلام شده سازمان جدید به طور بالقوه به «پروژه منهتن» عصر ما تبدیل خواهد شد!
در اصل ۲ ماه پیش (سپتامبر) ترامپ نخستین بار وعده داد ماسک را به یک «کمیسیون کارایی دولتی که وظیفه آن انجام یک حسابرسی مالی و عملکرد کامل کل دولت فدرال و ارائه توصیههایی برای اصلاحات اساسی» است، منصوب خواهد کرد.
ماسک پس از اعلام این خبر گویی از ابهام دموکراتیک جایگاه سیاسی زورکی جدید خود باخبر باشد سعی کرد اینگونه به این شبهه پاسخ دهد و در ایکس نوشت: «تهدیدی برای دموکراسی؟ نه! تهدیدی برای بروکراسی!!!»
اگر ویوک راماسوامی، موسس شرکت داروسازی رویوانت ساینسز به عنوان یک سیاستمدار تازهکار و یکی از نامزدهای مقدماتی غیرشاخص حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری امسال، حداقل سابقهای سیاسی برای خود خریده است اما ماسک قائل به همین نمایش سطحی نیز نبوده است.
او به رغم نزدیک به ۲ سال همراهی و مشارکت با خانواده ترامپ در کارزار انتخاباتی 2024، هیچگاه حتی تلاش نکرد خود را یک سیاستمدار بنامد. جالب اینکه اعلام حمایت رسمی مردی که لقب ثروتمندترین فرد جهان را به خود اختصاص داده از نامزد اصلی جمهوریخواهان یعنی ترامپ تازه از اوایل تابستان گذشته و بعد از اقدام نخست برای ترور او رخ داد.
در واقع او قماری کمریسک را انجام داد چرا که زمانی رسما از ترامپ حمایت کرد که موج اجتماعی سلبی علیه دموکراتهای حاکم به رهبری جو بایدن فرتوت و آلزایمری به راه افتاده بود. به محض اعلام پیروزی ترامپ در بامداد ششم نوامبر - فردای انتخابات سراسری 2024 آمریکا - تحلیلگران بازارهای مالی آمریکا، ماسک 53 ساله را بزرگترین برنده انتخابات ریاستجمهوری خواندند. ثروت او بر اثر این رویداد از مرز 300 میلیارد دلار عبور کرد در حالی که کل ثروت خاندان ترامپ بعد از ۴ سال ریاستجمهوری او و ۸ سال رهبری حزب جمهوریخواه 3.5 میلیارد دلار برآورد میشود.
به گزارش شبکه سیانبیسی، ماسک ۲ سال پیش 44 میلیارد دلار برای خرید شبکه توئیتر (ایکس فعلی) و حداقل ۲۰۰ میلیون دلار برای حمایت از ترامپ در انتخابات هزینه کرده اما این سرمایهگذاری اکنون به سود هنگفت حدود 70 میلیارد دلاری پس از پیروزی ترامپ رسیده است.
به این ترتیب او ظرف تنها ۲ سال موجسواری در عرصه سیاسی آشفته ایالات متحده، نهتنها به سود هنگفتی رسید بلکه با برنده شدن در قماری که روی دونالد ترامپ انجام داد، حالا بدون هیچ سابقه فعالیت سیاسی، حزبی و تشکیلاتی، وارد کاخ سفید شده تا کاسبیهای نجومیاش را در اوضاع و احوال «ترامپیده» ایالات متحده و جهان گسترش دهد.
به گزارش بلومبرگ، ترامپ به دنبال اقداماتی متنافض با سیاستهای پیشینش در کاخ سفید و شعارهای فعلی کارزار خود است، فقط و فقط برای اینکه سود تجارت ماسک را تضمین کند.
رئیسجمهور جدید آمریکا اعلام کرده در برنامههای خود برای کند کردن حرکت به سمت خودروهای الکتریکی تجدیدنظر خواهد کرد. ترامپ همچنین از شرکت ماهوارهای اسپیس ایکس که ۸۲ میلیارد دلار از دارایی خالص ماسک را تشکیل میدهد و تلاش آن حمایت میکند.
تازه این جز منافع عظیم دیگری است که طی ۴ سال آینده، ماسک، کارتل اقتصادی او و شرکایش با اعمال نفوذ مستقیم در کاخ سفید میتوانند به دست آورند.
نکته اینجاست که ورود مرد ۳۰۰ میلیارد دلاری به سلسله مراتب قدرت سیاسی، تکمیلکننده روندی است که از سال 2016 با ورود تاجر نیویورکی ولنگار و غیرسیاستمدار به کاخ سفید آغاز شد؛ دورهای که در واقع به شکل جالبی پیشبینی یک دهه جلوتر اندیشکده رند، مهمترین نهاد آیندهپژوهی آمریکا درباره عوض شدن نسل سیاستمداران سنتی و جایگزین شدن سرمایهداران و سلبریتیها را محقق کرد.
حمله گرگهای درنده والاستریت به کاخ سفید و پاره کردن اصل عدم تعارض منافع در سیاست آمریکا، به ایلان ماسک، خاندان ترامپ یا ویوک راماسوامی ختم نمیشود. شبکه بلومبرگ، ۳ روز پس از انتخابات برآورد کرد دارایی 10 میلیاردر جهان با پیروزی ترامپ، بیش از ۶۴ میلیارد دلار افزایش یافته است.
این تازه بخش مرئی کوه یخ است. غولهایی مثل بلکراک که بزرگترین کارتل اقتصادی آمریکا و جهان را تشکیل میدهد، به دنبال تاراج منابعی چند تریلیون دلاری به واسطه اختلال در حکمرانی دموکراسی آمریکایی و حاکم شدن هرج و مرج دستکم ۴ ساله «ترامپیسم» در این کشور هستند.
ارسال به دوستان
جمهوریخواهان افراطی و رفقای رئیسجمهور جدید گزینههای اصلی کابینه بعدی آمریکا را تشکیل میدهند
دورهمی ترامپ
پویا جادی: پس از مشخص شدن مستاجر بعدی کاخ سفید در روزهای اخیر، اکنون زمان انتخاب وزرای دولت آینده ایالات متحده فرا رسیده است. البته این نکته نیز قابل ذکر است که تا تحویل دولت توسط جو بایدن به دونالد ترامپ 70 روز زمان باقی مانده اما از شواهد مشخص است دونالد ترامپ برای ترکیب دولت جدید خود پیش از مشخص شدن نتیجه انتخابات وارد عمل شده است و بسیاری از پست و سمتها را در داد و ستدهای سیاسی تقسیم کرده است. دونالد ترامپ همواره از شخصیتهای سیاسی تندرو و رادیکال در عرصه سیاست داخلی و خارجی آمریکا به حساب میآید و حتی در بین جمهوریخواهان نیز مخالفان زیادی دارد اما این حقیقت نیز برای جمهوریخواهان وجود دارد که در حال حاضر دونالد ترامپ شناختهشدهترین شخصیت سیاسی آنها به حساب میآید و بدون او پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برای جمهوریخواهان دشوار بود.
در روزهای اخیر گمانهزنیهای بسیاری درباره وزرای پیشنهادی دونالد ترامپ برای تصدی پستهای کابینه دوم وی مطرح شده است؛ افرادی که نام برخی از آنها موجب ایجاد نگرانی بیشتر و تعجب بسیاری در جامعه آمریکا بویژه سیاستمداران دموکرات شده است؛ افرادی که با توجه به وضعیت سنا و مجلس نمایندگان آمریکا و در دست داشتن اکثریت کرسیها در این ۲ مجلس توسط جمهوریخواهان، مسیر سختی را برای رسیدن به کرسی وزارتخانهها در پیش ندارند و با توجه به سابقه سیاسی و حزبی بیشترشان باید بسیاری از آنها را از اکنون وزیر و مسؤول دولت ترامپ دانست. در این بین وزارتخانهها و دستگاههای مهمی که مسؤولیت سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا را بر عهده دارند، بیشتر از دیگر وزارتخانهها توجهات را به خود جلب کردهاند و نگرانی بسیاری از دموکراتها و حتی متحدان آمریکا را برانگیخته است. از جمله این وزارتخانهها میتوان به وزارت خارجه، امنیت ملی و دفاع و مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا اشاره کرد.
***
مجری تلویزیون، رئیس پنتاگون!
طبق اخبار منابع آمریکایی، پیت هگست، مجری سابق فاکسنیوز که سابقه سربازی برای ارتش آمریکا را نیز در کارنامه دارد، به عنوان گزینه دونالد ترامپ برای تصدی پست وزارت دفاع مطرح شده است. وی پیش از این برای کسب کرسی سنا از ایالت مینهسوتا اقدام کرده بود که شکست خورد. از سوابق سیاسی وی میتوان به سرپرستی ۲ گروه حمایت از حقوق کهنهسربازان آمریکایی اشاره کرد. انتخاب وی برای تصدی این پست کلیدی در کابینه آمریکا تعجب و نگرانی بسیاری را برانگیخته است و بسیاری تجربیات وی را برای تصدی این پست کلیدی ناکافی میدانند. ترامپ اما در بیانیهای در حمایت از وی نوشت: «پیت سرسخت، باهوش و یک باورمند واقعی به شعار «اول آمریکا» است. با سکانداری پیت، دشمنان آمریکا باید هوشیار باشند. ارتش ما دوباره عظمت خواهد یافت و آمریکا هرگز عقب نمینشیند». این سخنان ترامپ در حالی مطرح شد که انتقادات از این انتخاب اوج گرفته است و بسیاری این انتصاب را سیاسی معرفی کردند.
***
بازهای شکاری برای دیپلماسی
بخش مهم دیگر انتصابات دولت ترامپ که توجهات بینالمللی کشورهای جهان بویژه متحدان و رقبای اصلی دولت آمریکا را به خود جلب کرده است، بخش دیپلماسی دولت ترامپ و ترکیب تیم سیاست خارجی دولت وی است. دونالد ترامپ برای تعیین ترکیب سیاست خارجی دولت خود برایان هوک را مامور کرده است؛ ماموریتی مهم که به شخصی شناختهشده و تندرو سپرده شده است. بسیاری هوک را به دلیل مسؤولیت وی در دوره نخست ترامپ به یاد دارند. وی مسؤولیت میز ایران را در وزارت خارجه دولت اول ترامپ بر عهده داشت و بسیاری وی را معمار فشار حداکثری بر ایران پس از خروج از برجام میدانند. هوک هم اکنون مسؤول تیم انتقالی ترامپ برای بخش سیاست خارجی دولت وی شده است و بسیاری از مارک روبیو به عنوان گزینه اصلی وی برای تصدی وزارت خارجه دولت ترامپ یاد میکنند. روبیو بشدت مخالف مذاکره و عادیسازی روابط آمریکا با کشورهایی چون کوبا به حساب میآید و از وی به عنوان طرفدار سیاست تقابلی در آمریکا یاد میشود. وی قرار است تا ۴ سال آینده در شرایطی که جهان منتظر سرنوشت جنگهای غزه و اوکراین است، در راس سیاست خارجی دولت ترامپ قرار گیرد و این مساله نیز منجر به نگرانی بسیاری از متحدان اروپایی و حتی آنگلوساکسونی آمریکا شده است. وی تنها چهره تندروی دولت ترامپ در بخش سیاست خارجی نیست و در کنار او الیز استفانیک نیز به عنوان نماینده دولت آمریکا در سازمان ملل متحد معرفی شده است؛ شخصیتی بسیار تندرو و تقابلی که قرار است از این به بعد قطعنامههای پیشنهادی علیه جنایات رژیم صهیونیستی را بدون لکنت و توجیه، وتو کرده و معتقد به برقراری صلح از طریق جنگافروزی است.
مایکل هاکبی نیز به عنوان سفیر دولت آمریکا در سرزمینهای اشغالی معرفی شده است؛ شخصی مسیحی که پس از 13 سال به عنوان نخستین سفیر غیریهودی دولت آمریکا در سرزمینهای اشغالی انتخاب شده است اما این انتصاب در راستای کاهش حمایت از رژیم صهیونیستی نیست، بلکه وی بیشتر در راستای تقویت حمایت آمریکا از جنایات رژیم علیه فلسطینیان انتخاب شده است. هاکبی به عنوان یک مسیحی صهیونیست شناخته میشود و حمایت وی از رژیم صهیونیستی بسیار واضح است. بسیاری وی را یک شخصیت تندرو و ضدمسلمان میدانند و انتخاب او را در راستای کمک به نتانیاهو برای پیشبرد طرح اشغال کامل کرانه باختری میدانند؛ اقدامی که با وعدههای ترامپ در ساعات تعیینکننده انتخابات به مسلمانان ایالات متحده در ایالات کلیدی در تناقض است. اقدام ترامپ در انتصاب هاکبی در راستای پایان دادن به جنگ غزه از طریق مذاکره و احترام به حقوق فلسطینیان نیست و کاملا در راستای سرکوب حقوق فلسطینیان و تداوم حمایت از جنایات رژیم در غزه و کرانه باختری است.
***
ماسک کاسب در سازمان دوج!
جنجالیترین انتصابات ترامپ اما مربوط به بخش امنیت ملی یا سیاست خارجی این کشور نبود. دونالد ترامپ اعلام کرد ایلان ماسک و ویوک راماسوامی هندیتبار را به صورت مشترک برای هدایت سازمان تازهتاسیس «کارآمدی دولت» انتخاب کرده است؛ انتصابی که تمام توجهات رسانهای را در آمریکا به خود جلب کرد و انتقادات بسیاری را برانگیخت. راماسوامی از شخصیتهای سیاسی نوظهور جمهوریخواهان است که در رقابتهای مقدماتی جمهوریخواهان با الگو گرفتن از ترامپ، کمپین انتخاباتی خود را آغاز کرده بود. این سرمایهدار و فعال اقتصادی هندیتبار نتوانست در رقابتهای درونحزبی جمهوریخواهان توفیقی به دست آورد اما پس از کنار رفتن از دور رقابتها به عنوان حامی ترامپ فعالیت کرد و اکنون در کنار ایلان ماسک قرار است هدایت سازمانی را بر عهده گیرد که وظیفه کوچکسازی دولت و برخورد با وزارتخانههای آمریکا و نهادهای دولتی را بر عهده دارد. شخصیت اصلی این سازمان تازهتاسیس اما ایلان ماسک معرفی میشود که در کمپین انتخاباتی ترامپ نقشی اساسی داشت و حمایت 200 میلیون دلاری وی از کمپین ترامپ جنجالی شد. دونالد ترامپ در بیانیه خود درباره انتصاب این ۲ میلیاردر اهل آفریقای جنوبی و هندوستان که تابعیت ایالات متحده را هم دارند، گفت: «این ۲ آمریکایی درخشان در کنار هم راه دولت مرا برای برچیدن بروکراسی دولتی، حذف مقررات زائد، کاستن از هزینههای غیرضروری و بازسازی ساختار سازمانهای فدرال - که برای جنبش «نجات آمریکا» ضروری است - هموار خواهند کرد».
پیش از این، این ۲ سرمایهدار از کاهش و صرفهجویی چند تریلیون دلاری در بودجه آمریکا و همچنین حذف نهادهایی نظیر افبیآی در دولت ترامپ صحبت کرده بودند؛ سخنانی رادیکال و جنجالی که نگرانی بسیاری از تحلیلگران امنیتی آمریکا را برانگیخت. راماسوامی پس از انتصابش در یک پست ایکس نوشت: «اقدامات ما نرم و لطیف نخواهد بود». اقداماتی که به احتمال زیاد با تعدیل نیروهای دولتی بسیار، حذف نهادهای دولتی و حمایتی و همچنین کاهش بودجه سیاست خارجی دولت آمریکا همراه خواهد بود. از دیگر حواشی جالب توجه انتصاب ماسک برای هدایت این سازمان مشورتی و غیردولتی نام آن است که به اختصار DOGE نوشته میشود که همنام با ارز دیجیتال مورد حمایت ایلان ماسک است و همین مساله نیز باعث رشد انفجاری ارزش این میمکوین و حتی سهام شرکت تسلا شد و سود کلانی را نصیب ایلان ماسک کرد. همین مساله نیز انتقادات بسیاری را برانگیخت. انتصاب ماسک و راماسوامی در راس این سازمان تازهتاسیس در حالی است که هر دوی آنها تبار غیرآمریکایی دارند و از سرمایهداران مطرح آمریکا به حساب میآیند اما سابقه مدیریت دولتی را در کارنامه خود ندارند؛ مسالهای که با توجه به اختیارات احتمالی گسترده آنها در این سازمان علیه نهادهای دولتی در آینده چالشبرانگیز خواهد بود. در کنار این مساله شائبه سوءاستفاده مالی این سرمایهداران از اختیارات دولتی و همچنین سودجویی انجام شده از این سازمان توسط ماسک مورد انتقاد رقبای دموکرات ترامپ قرار گرفته است. نهادهای مدنی نیز این انتصاب را نقد کرده و معتقدند منجر به تضاد منافع خواهد شد. از سوی دیگر برخی تحلیلگران انتصاب ماسک را به سمتی شبهدولتی نقد کرده و آن را دخالت مستقیم و بدون واسطه ثروتمندان در نهادهای سیاسی آمریکا دانستهاند؛ اقدامی که پیش از این به صورت غیرمستقیم و در قالب حمایت از کمپینهای انتخاباتی انجام میشد اما هم اکنون به صورت علنی و مستقیم اتفاق افتاده است. حضور ترامپ برای دومینبار در سمت ریاستجمهوری آمریکا و مطرح شدن اشخاصی مانند ماسک و راماسوامی به دنبال او نیز حاصل همین رویه است؛ رویهای که قدرت را بیش از پیش به خدمت ثروتمندان درآورده و نقاب از چهره سیاست در آمریکا انداخته است.
***
رفقای امنیتی در وزارت داخلی و سازمان سیا
دونالد ترامپ کریستی نوئم را نیز برای تصدی وزارت امنیت داخلی آمریکا انتخاب کرد. نوئم هماکنون فرماندار ایالت داکوتای جنوبی است و از متحدان قدیمی ترامپ به حساب میآید. وی پیش از این در تابستان به عنوان نامزد معاونت رئیسجمهور ایالات متحده در دولت احتمالی ترامپ مطرح بود اما دونالد ترامپ برای وی پستی ویژه و امنیتی در نظر گرفته است. وی در انتخابات 2024 کمپینی قوی برای حمایت از ترامپ راهاندازی کرده بود و از حامیان سرسخت وی به حساب میآید. انتصاب وی مجددا بحث درباره شخصیت این سیاستمدار زن را مطرح کرده است. وی سال جاری در کتاب خاطرات خود به کشتن سگش با سلاح شاتگان به دلیل تربیتناپذیر بودنش اعتراف کرده بود و این مساله اعتراض حامیان حقوق حیوانات را در پی داشت.
دونالد ترامپ همچنین جان راتکلیف را به عنوان مدیر سازمان CIA معرفی کرده است؛ شخصی که در دوره نخست دولت وی مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا بود و سابقه حضور در کنار ترامپ را در پرونده دارد. وی همچنین از مدافعان سرسخت ترامپ در برابر دموکراتها و حتی رقبای جمهوریخواه ترامپ بوده و دونالد ترامپ از او به عنوان فردی وفادار به خود یاد کرده است. عملکرد و اظهارات راتکلیف از سوی بسیاری از کارمندان قدیمی سازمان امنیت ملی آمریکا و همچنین دموکراتها مورد انتقاد بوده است و آنها معتقدند وی در زمان تصدی خود در آن سازمان، سیاسی و حزبی رفتار کرده است. وی در دوره مدیریت خود در سازمان اطلاعات ملی آمریکا اطلاعاتی طبقهبندی شده را که ادعا میکرد هیلاری کلینتون طرح مرتبط کردن ترامپ با روسیه و حملات سایبری کمیته ملی دموکراتها را در سال 2016 تایید کرده بود، از حالت طبقهبندی خارج کرد؛ اطلاعاتی که به ترامپ کمک بسیاری کرد. از وی همچنین به عنوان مشاور اصلی امنیتی - اطلاعاتی دونالد ترامپ یاد میشود.
در آخرین مورد از انتصابات امنیتی کابینه ترامپ میتوان به گزینه ترامپ برای تصدی پست مشاور امنیت ملی آمریکا اشاره کرد. دونالد ترامپ برای این پست مایک والتز را پیشنهاد کرده است. نماینده ایالت فلوریدا و نظامی کلاهسبز سابق ارتش آمریکا و از شخصیتهای تندرو که دشمن چین، ایران و بسیاری از کشورهای دیگر جهان مانند کوبا و ونزوئلا نیز به حساب میآید. وی در مقایسه با جان بولتون گزینه میانهرویی به حساب میآید و تنها تفاوت او با بولتون را میتوان مخالفت وی با اقدام نظامی آمریکا علیه دشمنانش مانند ایران و چین یا روسیه و تاکید بیشتر بر اقدامات سیاسی و اقتصادی علیه این کشورها دانست. وی همچنین معتقد به لزوم پایان جنگ اوکراین است و منتقد سیاستهای حمایتی دموکراتها از دولت اوکراین به حساب میآید.
ارسال به دوستان
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع فعالان اقتصادی:
تصویب FATF بدون رفع تحریم بیهوده است
گروه سیاسی: «بحث مهمی الان در موضوع FATF در بستر تحریم مطرح است که آیا FATF میتواند در این بستر به ما کمک چندانی کند یا نه؟»؛ این سوالی است که آیتالله صادق آملیلاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع فعالان اقتصادی بخش خصوصی و در پرداختن به موضوع گروه ویژه اقدام مالی یا همان FATF آن را مطرح کرد.
موضوع FATF و قرار گرفتن نام ایران در لیست سیاه آن، چند سالی است که در سپهر سیاسی و البته اقتصادی ایران ورود کرده است. خصوصا بعد از امضای برجام که قرار بود ایران از فواید مالی و مراودات بانکی ذیل برجام بهره ببرد، موضوع FATF به مساله جدی کشور تبدیل شد و ناموفق بودن پروژه برجام را آشکار کرد.
دولت روحانی در حالی که ادعا میکرد با برجام همه تحریمها را به شکل غیرقابل برگشت برخواهد داشت، یک سال بعد بر اثر گروکشی غرب بدون سر و صدا دستورالعمل گروه ویژه اقدام مالی (FATF) شامل ۴۱ بند را امضا کرد و ۳۷ بند آن را هم اجرا کرد تا اینکه FATF خواستار تصویب برخی قوانین داخلی از سوی ایران شد و از اینجا به بعد دولت روحانی مجلس را هم درگیر ماجرا کرد و 2 بند دیگر FATF به اجرا گذاشته شد. یعنی فقط 2 بند از آن برنامه اجرا نشده بود اما با وجود چند سال همکاری یکطرفه نهتنها تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی کم نشد، بلکه رو به افزایش هم گذاشت.
از همین جا بود که مجمع تشخیص مصلحت نظام، تصمیم درباره اجرای 2 بند باقیمانده را متوقف کرد تا کشورمان به شکل یکطرفه اقدام به اشتراکگذاری اسرار و اطلاعات اقتصادی خود با دشمنانش نکرده باشد. حالا دیروز و در یکی از جدیدترین اخباری که پیرامون FATF منتشر شده است، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع فعالان اقتصادی صحبتهای مهمی درباره FATF بیان کرد و توضیح داد که چرا این مجمع اجرای 2 بند باقیمانده FATF را متوقف کرده است.
* پالرمو و CFT
آیتالله آملیلاریجانی با اشاره به اینکه فضای زورگویی دنیا دست آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است که در ایجاد پارهای از مشکلات کشور ما مؤثر بودهاند، گفت: در موضوع FATF مسائل شکلی مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود دارد، یعنی آیا بعد از آن دورهای که این موضوع گذشته است میتوانیم آن را طرح کنیم یا نه؟ میگویند قوانین را اجرا میکنیم، چرا نفع آنها را نبریم؟ اینگونه نیست، FATF قرارداد بینالمللی نیست. یک اقدام مشترک است و ما همه قوانین آن را نداریم و از 42 مورد 40 مورد آن را انجام میدهیم.
وی افزود: در FATF اجرای 4 قانون مادر را از ما میخواستند که 2 مورد آن انجام شد و 2 موردش انجام نشده است. در پالرمو و CFT انجام نشد، من روی این امور کار کردم و شخصاً موافق بودم که پالرمو انجام شود. دلیلم به لحاظ فنی این بود که به لحاظ کنوانسیونهای بینالمللی ما حق تحفظ داریم، در جایی که مخالف ماهیت قرارداد نباشد. در پالرمو اینطور بود که ما حق تحفظ داشته باشیم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به CFT بیان کرد: در CFT حق تحفظ برای ما قائل نشده بودند، عناوینی در آن آمده بود که ممکن است نهادهای بینالمللی علیه ما بخواهند اقدامی انجام دهند، اما شاید این موضوع قابل حل باشد و دستگاهها روی آن کار کنند. به نظرم رسیدگی به این امور قابل انجام است اما اینکه به لحاظ شکلی مجمع تشخیص مصلحت نظام الان میتواند ورود کند یا نه، قابل بحث است و با آقای پزشکیان صحبت اجمالی در این رابطه انجام شده است.
آیتالله لاریجانی در ادامه به موضوع تحریمها پرداخت و خطاب به فعالان بخش خصوصی که در جلسه حضور داشتند، این سوال را مطرح کرد: درباره FATF مشکلی وجود دارد و شما میتوانید درباره آن نظر دهید و آن اینکه آیا در فضای تحریم، پذیرفتن FATF آنقدر اثرگذار هست یا خیر؟ این مساله مهمی است، فرض کنید FATF را بپذیریم و سوئیفت هم حل شود، اما اگر دلار را برای ما تحریم کنند، میخواهیم چه کار کنیم؟
وی ادامه داد: موضوع مهم FATF این است که آیا اکنون در بستر تحریم، میتواند به ما کمک چندانی کند یا خیر؟ باید روی این موضوع دقت کنیم و از ظرفیت فعالان اقتصاد کمک بگیریم. قبلاً نیز این بحثها را مطرح میکردیم و از دستگاهها کمک میگرفتیم؛ هرچند دولت آقای روحانی موافق FATF بود. اینکه میگویند 40 درصد گشایش مییابد چندان مشخص نبود، آمریکاییها در این رابطه به صورت قانونی عمل نمیکنند و از زور و قدرت خود استفاده میکنند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان کرد: آمریکاییها شرکتهای خصوصیای را که با دولت ما کار میکنند تحت فشار قرار میدهند. در چنین بستری اگر ما FATF را نیز تصویب کنیم، آیا میتوانیم ثمره آن را دریافت کنیم یا نه؟ به نظرم قابل سنجش است که مصلحتاندیشی بکنیم که اگر مصلحت آن بر ضررش بچربد حتماً دوستان ما در مصلحت نظام مخالفت نمیکنند.
آیتالله لاریجانی با یادآوری اینکه برخی مخالفان FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصوراتی داشتند، گفت: به لحاظ فنی نیز ملاحظاتی وجود داشت اما باید توجه کنیم که در فضای تحریم با پیوستن به FATF استفاده خواهیم برد یا خیر؟ شنیدم ۴-۳ مؤلفه دیگر به آن 42 مورد در FATF اضافه کردهاند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: برای پیوستن به FATF باید مجموع وضعی را که حالا در آن هستیم بسنجیم، حدود 180 کشور جهان به آن پیوستهاند. باید ببینیم درباره ما چگونه خواهد بود و آیا آزادی عمل خواهیم داشت؟
* چه تضمینی وجود دارد؟
سوالاتی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع فعالان اقتصاد بیان کرد، به طور خلاصه این نکته را گوشزد میکند: چه تضمینی وجود دارد پذیرش و اجرای ۲ بند باقیمانده FATF از سوی ایران، سودی برای ما داشته باشد؟ درباره FATF چه تضمینی وجود خواهد داشت که ما با اجرای تمام بندهای آن، شاهد کاهش تحریمها باشیم؟ سالها پیش وقتی برخی مقامات دولت روحانی در برابر این سؤال قرار گرفتند که چه تضمینی هست با اجرای ۲ بند دیگر مطالبات FATF، تحریمها کم شود و افزایش پیدا نکند، پاسخ آنها یک جمله کوتاه بود: هیچ تضمینی وجود ندارد!
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از تأثیر زوج دونالد ترامپ و ایلان ماسک بر ارزهای دیجیتال
تله کریپتویی
* افزایش شدید قیمت بیتکوین، ریسک معاملات بازار کریپتو را بیشتر کرده است
گروه اقتصادی: انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۱۶ تحولات قابل توجهی را در عرصههای مختلف اقتصادی و مالی جهان به همراه داشت. یکی از مهمترین این تحولات، افزایش توجه به بازار ارزهای دیجیتال، بویژه بیتکوین بود. آن دوره نهتنها به رونق بازارهای مالی دیجیتال کمک کرد، بلکه زمینهساز تغییرات بنیادین در سیاستهای اقتصادی و مالی ایالات متحده نیز شد.
ترامپ همواره نسبت به نظارت شدید دولت بر بازار ارزهای دیجیتال انتقاد میکرد و بر این باور بود این نظارت میتواند نوآوری و رشد این بازار را محدود کند. در این راستا او در دوره ریاستجمهوری پیشین خود سیاستهایی را در پیش گرفت که به رشد ارزهای دیجیتال کمک کرد. این رویکرد سبب شد ارزهای دیجیتال، بویژه بیتکوین به عنوان یک دارایی دیجیتال معتبر در سطح جهانی شناخته شوند و توجه بسیاری از سرمایهگذاران را جلب کنند.
این موضوع نه تنها به افزایش سرمایهگذاری جهانی در این حوزه منجر شد، بلکه به گسترش پذیرش عمومی و شرکتی ارزهای دیجیتال نیز کمک کرد. در این زمان، بسیاری از شرکتها و سرمایهگذاران بزرگ به این بازار وارد شدند و انگیزههای بیشتری برای توسعه و استفاده از این فناوری به وجود آمد.
* تغییرات جدید در سیاستهای اقتصادی ترامپ
با انتخاب مجدد ترامپ به عنوان رئیسجمهور و انتخاب یکی از بنیانگذاران شبکه کاردانو به عنوان مشاور اقتصادی رئیسجمهور، شاهد تغییرات مهمی در سیاستهای اقتصادی و حمایتی از کریپتوکارنسیها هستیم. این انتخاب میتواند بهویژه در راستای تقویت بازار ارزهای دیجیتال و گسترش پذیرش آنها در سطح دولتی و بینالمللی تأثیرگذار باشد.
بسیاری از فعالان حوزه ارزهای دیجیتال و سرمایهگذاران منتظرند این تغییرات به رشد بیشتر بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال منجر شود و در نهایت زمینه را برای ایجاد یک بازار جهانی و متشکل از داراییهای دیجیتال فراهم آورد.
* همکاری ترامپ با ایلان ماسک و اثر آن بر ارزهای دیجیتال
عیسی کشاورز، کارشناس اقتصاد بینالملل و ارزهای دیجیتال، در گفتوگو با «وطن امروز» به بررسی تأثیرات حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید و همکاری او با ایلان ماسک بر اقتصاد جهانی پرداخت و در پاسخ به اثرات این اتحاد اقتصادی در رمز ارزها اظهار کرد: این همکاری میتواند به افزایش اعتماد سرمایهگذاران و جذب سرمایههای خارجی در حوزه اقتصاد دیجیتال و ارزهای دیجیتال منجر شود. با این حال به دلیل محافظهکاری ترامپ و ارتباط نزدیک او با سرمایهگذاران سنتی، ممکن است فشارهای نظارتی بر کاربران و شرکتهای فعال در این حوزه افزایش یابد.
* جنگ تعرفهها و رویارویی اقتصادی چین و آمریکا
کشاورز توضیح داد: ترامپ سیاستهای سختگیرانهتری در قبال تجارت بینالملل اتخاذ خواهد کرد و به تقویت دلار توجه ویژهای خواهد داشت. او همچنین به دنبال تقویت اقتصاد داخلی آمریکا از طریق مشوقهای سرمایهگذاری، کاهش مالیات و افزایش قدرت خرید مردم خواهد بود. ترامپ به ظرفیتهای اقتصادی دیجیتال و فناوری، بهویژه در حوزه کریپتو و بیتکوین، توجه بیشتری خواهد کرد.
کشاورز افزود: ایالات متحده به دلیل وابستگی به محصولات خارجی، بهویژه از چین، رویکردی تهاجمی اتخاذ کرده است. این رویکرد شامل افزایش تعرفههای گمرکی روی محصولات وارداتی است که میتواند تولیدات دانشبنیان کشورهای دیگر را با چالشهای جدی مواجه کند، همچنین تمرکز بر وضع قوانین سختگیرانه در این زمینه میتواند تأثیراتی بر تورم جهانی داشته باشد.
کشاورز با اشاره به سیاستهای ترامپ در زمینه ارزهای دیجیتال و فناوریهای نوین مالی گفت: ترامپ به عنوان یک فرد محافظهکار، بیشتر به صنایع سنتی آمریکا وابسته است و دیدگاههای مبهمی نسبت به فناوریهای نوین دارد. وی افزود: ایلان ماسک میتواند بر رفتار ترامپ تأثیر بگذارد و اگر ترامپ بتواند از نگرشهای منفی خود نسبت به اقتصاد دیجیتال فاصله بگیرد، میتواند به توسعه این حوزه در آمریکا کمک کند.
* آینده بازار ارزهای دیجیتال
کشاورز پیشبینی کرد که رفتار ترامپ در آینده به صورت دوگانه خواهد بود. از یک سو تمایل دارد از اقتصاد دیجیتال و فناوریهای نوین برای حفظ ارزش دلار و افزایش اشتغال و درآمد سرانه بهره ببرد و از سوی دیگر، قصد دارد قوانین سختگیرانهای در زمینه مهاجرت و تجارت بینالملل وضع کند. این رویکرد میتواند تأثیرات گستردهای بر اقتصاد آمریکا و جهان داشته باشد.
* حضور ایلان ماسک و چشمانداز بازار کریپتوکارنسی
خدایار سعید وزیری، کارشناس ارز دیجیتال نیز درباره انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا و آثار آن بر بازار ارزهای دیجیتال گفت: حمایتهای ترامپ از کریپتوکارنسی و سخنرانیهای او، موجب افزایش قیمت بیتکوین شده است. بسته به برنامههای دولت جدید و رویکرد فدرال رزرو، تأثیرات بیشتری بر بازار بیتکوین خواهیم دید. اگر بیتکوین به عنوان ارز رسمی به رسمیت شناخته شود یا تنها به عنوان یک ارز مبادلهای مورد استفاده قرار گیرد، تأثیرات متفاوتی خواهد داشت.
وزیری افزود: بازار بیتکوین وارد یک دوره صعودی شده است، البته بیتکوین ممکن است مقداری اصلاح داشته باشد و پس از آن شاهد رشد آلتکوینها خواهیم بود. این روند صعودی ممکن است به دلیل جو انتخاباتی باشد اما به نظر میرسد روند معقولانهای دارد.
وزیری تصریح کرد که حضور ایلان ماسک و حمایتهای او از ارزهای دیجیتال میتواند چشماندازی قوی برای این بازار ایجاد کند. حذف مالیاتها بر ارزهای دیجیتال میتواند موجب جذب شرکتها به این حوزه شود و فعالیتهای بیشتری در خاک آمریکا انجام شود.
وی خاطرنشان کرد: با انتخاب مشاور رئیسجمهور آمریکا از بنیانگذاران شبکه کاردانو، تغییرات جدیدی در بازار ارزهای دیجیتال به چشم میخورد. این انتخاب موجب ایجاد موجی از هیجان و توجه در بین فعالان این حوزه شده است. فعالان بازار کریپتو که مدتهاست با کاهش ارزش و رکود روبهرو بودهاند، اکنون امیدوارند این تغییرات موجب تحولاتی در آینده نزدیک شود.
* تأثیر بازار ارزهای دیجیتال بر اقتصاد جهانی
وزیری اظهار کرد که تحولات انجامشده در کنار وعدههایی که از سوی مقامات جدید برای تغییر سیاستهای کلان اقتصادی و مالی ارائه شده است، میتواند بازار کریپتو را به یک نقطه عطف برساند. در حال حاضر، بازار کریپتو بهویژه بیتکوین پس از یک دوره طولانی رکود وارد یک دوره صعودی شده است. قیمت بیتکوین که در حال حاضر به حدود ۹۰ هزار دلار نزدیک شده است، نشاندهنده شروع یک روند مثبت است اما این روند امکان دارد موقتی باشد.
وی در ادامه گفت: در شرایط فعلی با توجه به روند صعودی که در بیتکوین مشاهده میشود، سرمایهگذاران جدید به طور طبیعی جذب این بازار میشوند. با این حال، سرمایهگذاری در اوج قیمت بیتکوین میتواند منجر به ضرر در آینده شود، چراکه بازار ممکن است وارد یک دوره اصلاحی شود.
* پیشنهادهایی برای علاقهمندان به ارز دیجیتال
وزیری افزود: در این شرایط پیشنهاد میشود سرمایهگذاران جدید به جای ورود به بیتکوین به آلتکوینها توجه کنند. بسیاری از آلتکوینها هنوز به پتانسیل کامل خود نرسیدهاند و ممکن است فرصتهای رشد بیشتری داشته باشند، البته در انتخاب آلتکوینها باید دقت زیادی کرد و تنها در پروژههایی سرمایهگذاری کرد که بنیانگذاران معتبر و طرحهای تجاری قوی دارند. برای مثال پروژههایی همچون شبکه سولانا و کاردانو میتوانند گزینههای خوبی برای سرمایهگذاری باشند.
وی در پایان توصیه کرد: سرمایهگذاران با دقت و برنامهریزی وارد بازار شوند. سرمایهگذاری در بازار کریپتو به دلیل نوسانات شدید و ریسکهای موجود، نیازمند احتیاط و راهبردهای درست است، بهویژه کسانی که وارد این بازار میشوند باید توجه داشته باشند که تنها بخشی از سرمایه خود را وارد این فضا کنند تا در صورت بروز ضررهای غیرمنتظره از آسیبهای جدی جلوگیری شود.
به گزارش «وطن امروز» باید مدنظر داشت که بر اساس نظر کارشناسان این حوزه، در مجموع بازار کریپتو در حال حاضر در مسیری مثبت قرار دارد اما باید به این موضوع هم توجه داشت که رمز ارزهایی نظیر بیتکوین اکنون در بالاترین نقطه پامپ خود هستند. از دیدگاه کارشناسان جهانی تهدیدی به نام ترامپ دامپ هم در بازار کریپتو وجود دارد به این معنا که با روی کار آمدن ترامپ و رسیدن قیمت ارزهای دیجیتالی نظیر بیتکوین به ۹۰ هزار دلار این احتمال وجود دارد که عرضهکننده این ارز دیجیتال زیاد شود و در کوتاه مدت شاهد دامپ (کاهش) ارزش این ارزها باشیم و نکته اینجاست که ممکن است دامپ (افزایش) قیمت این بار، پس از روی کار آمدن ترامپ به ارزش قبلی روندی زمانبر باشد؛ پس سرمایهگذاران باید با دقت و آگاهی کامل از وضعیت بازار و تغییرات احتمالی در سیاستهای اقتصادی کشورها تصمیمهای خود را در حوزه سرمایهگذاری بگیرند.
ارسال به دوستان
برقا کجا رفتن؟
هرگز نشه فراموش...
خاموشی منظم و مرتب در سراسر کشور برقرار میشود. در پی انتشار این خبر مردم همیشه در صحنه طناز کشورمان واکنش نشان دادند که چند مورد را در ادامه میخوانیم:
بابابرقی: آخ جون داشتم به فراموشی سپرده میشدم. همه با هم بگید هان چی نشه فراموش؟
فرامرز: فیلترینگ رو که دست نزدید لااقل به برقمون دست نزنید، کنتورشو پس نزنید!
حسن: عه! برقامون صبح جمعه رفت. اونم درست وقتی که همه کارا رو سپرده بودم دست ماشین لباسشویی و ظرفشویی!!
بهزاد : بابا دو دقیقه دستت رو از روی کنتور بردار ببینیم دنیای بابرقی چه شکلیه!
کامرانخان: دلم خنک شد برقا رفت حداقل دو ساعت کمتر بورس قرمز رنگ رو میبینم.
فهیم هستم: آقا برای شما هم وقتی برقا میرن اینترنت هم قطع میشه؟
سیسی:(به فهیمه هستم پاسخ داد) نه اینترنت ما جلد خونهمون شده. نترس نتتون راه رو بلد نیست میره دنبال برقا میگرده.
ماه امیدوار: الان چه کسی پاسخگوی هاپوی ناز منه که یهو توی حموم آب یخ زد و سایاجانم یخ زد؟
ماهان: پروازها چرا لغو میشن مگه هواپیماها برقین؟!
شینا: بچهها کسی میدونه چطوری میتونم از ماشینهای برقی، برق بکشم؟
جوجوفندرسکی: من بفهمم کی تو منطقه ما برقا رو قطع کرده میگم بادیگاردم بفرستش بالای دکل خودش نقش ژنراتور برق رو بازی کنه.
اریان افراشته: از دولت مچکرم آخه برقامون که رفت اداره مامانم زود تعطیل شد اومد خونه گفت اگر برقا بیان هم فایده نداره چون نمیارزه دوباره کامپیوترشو روشن کنه.
محمد شریف: آیفون و رجیستری را رها کرده و به روزی دوساعت بیبرقی گیر دادهاید؟ دلواپس نباشید برق هم در رفت و آمد است. این آیفون است که میماند. دولت فقط بهفکر رفاه مردم است.
مزون آشفته: بچهها کسی میدونه سوختگی با سولاریوم رو چطوری خوب میکنن؟ زیباجوی ما توی دستگاه بود که برقا قطع و وصل شدن دستگاه اتصالی کرد الان بدنش مشکی زغالی شده، هر چقدر هم بهش میگم بهت میاد و زیبا شدی گوش نمیده فقط گریه میکنه.
شوهر عمه: چه خوب شد که برقا رو میپرونن حداقل ۲ ساعت
گوشی رو بذاریم کنار بیاییم با خانواده آشنا بشیم.
نرس: یه پسره رو آورده بودن ازش عکس رادیولوژی بگیرن چون کمرش درد میکرد دستگاه مریض رو برد تو که برقا رفت. وسط دستگاه گیر کرده بود نه راه پس داشت نه راه پیش؛ ۲ ساعت تو دستگاه موند تا برقا اومدن حالا کلا نمیتونه راه بره فعلا هم رفت دکتر قلب آخه همش میگفت قلبم تیر میکشه آنقدر دست و پا زد که فکر کنم چند کیلو کم کرد، لاغری فوری و تضمینی خواستین بیایید بیمارستان ما.
انصاریفر: غر نزنید بابا! در عوضش هواپیمای پزشکیان خیلی قشنگ فرود اومد.
زیبا شادی: من جهیزیهام کامل و آماده است حتی موتور برق هم خریدم هر کی شرایط عالی داره بیاد جلو.
برقنورد: من دوتا دبه پلاستیکی برق برداشته بودم برای روز مبادا الان گوشیم رو زدم شارژ بشه شما برای آیندهتون چه تدبیری اندیشیدهاید؟
کتی: میخوام بدم استخرمون رو مثل حمام شیخ بهایی درست کنن البته چون بزرگه و با شمع گرم نمیشه میدم لوله گاز بکشن که جوابگوی ۵ هزار مترش باشه. کسی معمار آشنا سراغ نداره؟
خواهر مریم: من امروز خودم دیدم کامیون کامیون برق رو دارن میفرستن برای افغانستان و پاکستان. قاچاق میکنن برای همینه که ایرانیها برق ندارن. روی کامیون نوشته بود خطر. هر جا دیدینش جلوشو بگیرید تا از قاچاق برق جلوگیری کنیم.
شیرین: ( به خواهر مریم پاسخ داد): آخه شیرین عقل، مگه برق رو با کامیون میبرن؟ اونجوری کافیه یکی بهش بماله برق میکشتش که! برق رو با بشکه عایقکاری شده میدزدن که از بیرون هیچی مشخص نباشه راحتتر هم جاسازش میکنن.
ارسال به دوستان
نگاه
نگاهی به جریان تولید و انتشار اخبار در پساحقیقت
دکتر علیرضا پورجعفری*: اندیشمندان ارتباطات و برخی جامعهشناسان، دوران فعلی رسانهها را عصر پساحقیقت میدانند؛ عصری که در آن مولفههای زیادی در مواجهه و برخورد مخاطبان و کاربران رسانهها با مساله حقیقت تاثیر دارد. در پساحقیقت (Post-Truth Era)، فرآیند تولید و انتشار اخبار با تحولاتی بنیادین مواجه شده که این مساله عمدتا ناشی از رشد شبکههای اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی به رسانههای سنتی است.
* واقعیت، مسأله اصلی و اساسی در پساحقیقت
در این دوران رسانههای اجتماعی گوی سبقت را در حوزههایی مثل اطلاعرسانی و سرگرمی از رسانههای سنتی ربودهاند و حالا اینها هستند که در افکار عمومی کاربران رسانهها تعیینکنندهاند. به نظر میرسد مهمترین مساله در پساحقیقت، واقعیت است. در این دوره، مرز میان حقیقت و اطلاعات تحریفشده یا احساسی کمرنگ شده و به جای تمرکز بر واقعیتها، غالباً بر تأثیرات عاطفی و باورهای فردی تکیه میشود. به دیگر سخن در پساحقیقت از اندیشیدن خبری نیست و بار عاطفی موضوعات تعیینکننده است.
* نقش شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال
در پساحقیقت الگوی استفاده از رسانهها تغییر کرده و شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، ایکس و اینستاگرام، به کانالهای اصلی توزیع اخبار تبدیل شدهاند. شیوه تعامل این شبکههای اجتماعی الگوریتممحور است و بر همین مبنا، با الگوریتمهایی که به تعامل و جذابیت محتوا توجه میکنند، به صورت عمده محتواهایی را که جنبههای احساسی بیشتری دارد یا مورد علاقه کاربران در شبکههای اجتماعی است، به آنها پیشنهاد میدهند. در همین فرآیند است که براحتی میتوان اخبار جعلی و شایعات نادرست را منتشر کرد و از آنجا که اساساً رسانههای اجتماعی میزان حوصله و دقت کاربران را کاهش داده و کاربران هم به دنبال راستیآزمایی نیستند، نتیجه در نهایت منجر به افزایش انتشار اخبار جنجالی و شایعات نادرستی میشود که اغلب اعتبار کمتری دارند (2019,Vorhaus).
* کاهش اعتماد به رسانههای سنتی
در عصر پساحقیقت، افول اعتماد عمومی به رسانههای سنتی مانند روزنامهها و شبکههای خبری، به افزایش تأثیرگذاری اطلاعات تأییدنشده و نامعتبر کمک کرده است. این بیاعتمادی تا حدی ناشی از قطبی شدن رسانهها و وابستگی آنها به جریانهای سیاسی یا اقتصادی است. در نتیجه، مخاطبان به جای تکیه بر منابع رسمی، به منابع غیررسمی و حتی شایعات رو میآورند که بیشتر با عقاید و علایق شخصیشان همخوانی دارد (2018,McIntyre).
از جمله نکات مهم در اینجا تفسیر اطلاعات و حتی واقعیات موجود در بیرون، بر اساس علایق و باورهای شخصی افراد است که اجازه پذیرش حقیقت را نمیدهد. در واقع کاربران رسانههای اجتماعی و مخاطبان رسانههای سنتی در پساحقیقت اطلاعات را بر اساس علایق خود میپذیرند.
* گسترش اطلاعات نادرست و تئوریهای توطئه
انتشار سریع اخبار جعلی و تئوریهای توطئه، یکی از پیامدهای مستقیم عصر پساحقیقت است. در این فضا، اطلاعات به سرعت در شبکههای اجتماعی پخش و حتی پس از افشای نادرست بودن آنها، همچنان توسط بخش قابل توجهی از مخاطبان باور میشود. این فرآیند را میتوان به «اثر اطلاعات غلط» نسبت داد که به معنای تأثیرگذاری و پذیرش اطلاعات حتی پس از اصلاح آنهاست
(Lewandowsky et. al, 2017).
در همین زمینه باید اشاره داشت در جریان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶، بسیاری از اخبار جعلی و شایعات به طور گسترده از طریق شبکههای اجتماعی منتشر شد. برخی از این اخبار ادعاهای غیرواقعی را علیه نامزدها مطرح کردند؛ به عنوان مثال خبری مبنی بر اینکه هیلاری کلینتون درگیر شبکهای از قاچاق انسان است (پیتزاگیت) در فضای مجازی منتشر شد. این خبر که ابتدا بدون هیچ مدرک یا منبع موثقی منتشر شده بود، به سرعت در شبکههای اجتماعی گسترش یافت و توسط عدهای باور شد. در این مورد، عوامل مختلفی از جمله بار احساسی شدید و استفاده از زبان تحریکآمیز سبب شد کاربران با انگیزههای مختلف این خبر را به اشتراک بگذارند و این خبر جعلی حتی به یک حادثه خطرناک واقعی تبدیل شد، چرا که یک فرد مسلح به دلیل باور به این شایعه به رستورانی در واشنگتندیسی حمله کرد. این مثال نشان میدهد چگونه اخبار جعلی میتواند با تکیه بر احساسات و باورهای افراد به سرعت گسترش یافته و تأثیرات واقعی داشته باشد.
* تأثیر احساسات و عوامل روانشناختی
در عصر پساحقیقت، اطلاعاتی که دارای بار عاطفی قویتری هستند، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و بیشتر نیز به اشتراک گذاشته میشوند. افراد به طور طبیعی به اخباری جذب میشوند که احساسات آنها را برمیانگیزد و این اخبار حتی اگر اشتباه یا نادرست باشد، سریعتر از اخبار بیطرفانه گسترش مییابد. این فرآیند به تضعیف تمایل عمومی به بررسی منابع و محتوای اخبار منجر میشود
(Vosoughi, Roy, & Aral, 2018).
* بحران حقیقت و دموکراسی
در نهایت، عصر پساحقیقت با ایجاد بحران در زمینههای اجتماعی و سیاسی همراه است. بحران حقیقت میتواند منجر به کاهش توانایی جامعه در تصمیمگیری آگاهانه شود و این موضوع اساس دموکراسی را به چالش میکشد. اگر اخبار نادرست و تعصبآلود جایگزین اطلاعات معتبر شود، فرآیندهای دموکراتیک دچار انحراف میشود و به جای تصمیمگیری مبتنی بر حقایق، تصمیمات بر اساس تبلیغات و احساسات گرفته میشود
(Rosen,2019).
* جمعبندی
در عصر پساحقیقت، جریان تولید و انتشار اخبار با تهدیدات و چالشهای جدی مواجه است که اغلب به تضعیف اعتماد عمومی و افزایش انتشار اطلاعات نادرست منجر میشود. برای مقابله با این چالشها، افزایش سواد رسانهای و ترویج معیارهای اخلاقی در زمینه روزنامهنگاری و تولید محتوا بیش از پیش اهمیت دارد.
پژوهشگر رسانه *
-------------------------------
منابع
Vorhaus, M. (2019). The Social Media Algorithm and Its Impact on News Distribution. Journalism Quarterly, 96(3), 567-583.
McIntyre, L. (2018). Post-Truth. MIT Press.
Lewandowsky, S., Ecker, U. K., & Cook, J. (2017). Beyond Misinformation: Understanding and Coping with the “Post-Truth” Era. Journal of Applied Research in Memory and Cognition, 6(4), 353-369.
Vosoughi, S., Roy, D., & Aral, S. (2018). The spread of true and false news online. Science, 359(6380), 1146-1151.
Rosen, J. (2019). Democracy and Journalism in the Post-Truth Era.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|