|
ارسال به دوستان
اخبار
چاپ چهارم «حقیقت عظیم»؛ بیانات رهبر انقلاب در شکوه حضرت زهرا(س)
کتاب «حقیقت عظیم» شامل مجموعه بیانات حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی درباره حضرت فاطمه(س) از سال 1351 هجری شمسی همزمان با ایام فاطمیه از سوی انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ چهارم رسید. کتاب «حقیقت عظیم» مروری است بر سیر بیانات رهبر معظم انقلاب از سال 1351 هجری شمسی در تبیین شخصیت حضرت فاطمه(س)»، «ابعاد زندگی ظاهری و فضایل عملی حضرت فاطمه(س)»، «مقامات معنوی حضرت فاطمه(س)»، «برکات حضرت فاطمه(س)»، «نمونه و الگو بودن حضرت فاطمه(س)»، «وظیفه ما نسبت به حضرت حضرت فاطمه(س)»، «انقلاب اسلامی و حضرت فاطمه(س)» و «زن از دیدگاه اسلام غرب». در نگارش کتاب «حقیقت عظیم» ۳ مرحله اصلی طی شده است. مرحله استخراج، نخستین گام از مراحل شکلگیری این اثر است که به تمام بیانات و دستنوشتههای رهبر معظم انقلاب در بازه زمانی تعیینشده مراجعه شده است. در بخش مستندیابی برای موارد قرآنی، روایی و تاریخی مورد نیاز به استناد، حداقل به 5 منبع از منابع متقدم و معتبر شیعه و سنی (حتیالامکان تا پایان قرن ششم هجری) و نیز کتاب بحارالانوار بهعنوان کتاب مرجع مورد استفاده قرار گرفته است. در بخش تدوین، علاوه بر انتخاب عناوین و تیترهای مناسب، فهرستی تفصیلی از ساختار موضوعات مطرح شده ارائه شده است. این فهرست همراه با فهرست آیات و روایات و نمایههای لفظی (اعلام، زمانها، مکانها) بهصورت الکترونیکی و در قالب شناسه QR در کتاب چاپ شده است. کتاب «حقیقت عظیم» توسط موسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم گردآوری و از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی روانه بازار نشر شده است.
***
مهلت شرکت در نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار تمدید شد
به دلیل استقبال علاقهمندان به حضور در نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار، فرصت ارسال آثار شاعران و داستاننویسان تا 30 آذرماه امسال تمدید شد.
محورهای موضوعی کنگره عبارتند از: شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان، زیست شهیدانه و ایثار اجتماعی؛ شهدای مظلوم غزه و محور مقاومت؛ شهدای امنیت، جهاد تبیین و جهاد علمی؛ شهدای مدافع حرم و شهدای شاهچراغ؛ شهدای غریب آزاده و شهدای غواص؛ نماز، امر به معروف و حجاب در سیره شهدا و بانوان عاشورایی (مادران، همسران و دختران معظم شهدا و جانباران).
این رویداد ادبی ۳ گروه مخاطب دارد که شامل شاعران، داستاننویسان و اعضای جامعه ایثارگری است. شاعران میتوانند شعرهای خود را در قالبهای کلاسیک، نو و نیمایی، سرود، ترانه و تصنیف و شعر کودک و نوجوان در موضوعات محوری به دبیرخانه ارسال کنند.
جوایز نفرات اول تا سوم در رشته شعر در هر کدام از قالبهای یادشده، به ترتیب ۲۵، ۱۶ و ۱۰ میلیون تومان است. ۳ اثر برگزیده بخش شاعران جامعه ایثارگری، جوایزی به مبلغ ۲۵ میلیون تومان و ۵ اثر برگزیده این بخش، جوایز ۵ میلیون تومانی دریافت خواهند کرد. آثار رشته داستان در قالبهای داستان کوتاه، داستان کوتاه کوتاه و طرح رمان پذیرفته میشود.
***
انتشار کتاب «با حضرت شعیب از تورات تا قرآن»
امروز لزوم تفاهم بین ادیان الهی جهت پیشبرد اهداف توحیدی آنها مطابق توصیه قرآن کریم امری آشکارتر و ضروریتر مینمایاند. لازمه تفاهم بینالادیانی بویژه ادیان توحیدی، شناخت و اطلاعات کافی نسبت به یکدیگر است؛ یکی از وثیقترین راه دستیابی به این اطلاعات تطبیقی، متون مقدس دینی آنهاست. در کتاب «با حضرت شعیب از تورات تا قرآن» چنین مقارنهای با استفاده متن مقدس اسلام و یهود انجام شده است.
تا به حال کتابی در مقارنه داستان شعیب در قرآن و تورات منتشر نشده و این نخستین اثر مستقل در این زمینه است. در قرآن کریم نام پدر همسر حضرت موسی حضرت شعیب نامیده شده و داستان پندآموز و عبرتدهندهای از ایشان آورده است اما در تورات 11 بار با نام یترون و 9 بار با نام رعوئیل آمده است. در کتاب «با حضرت شعیب از تورات تا قرآن» ابتدا به کلیاتی درباره موضوع و واژهشناسی آن اشاره شده و در فصل دوم به مختصات و گسترده دعوت حضرت شعیب در قرآن و در فصل سوم به ویژگیهای قوم حضرت شعیب در قرآن پرداخته شده است. در فصل چهارم درباره محتوای دعوت، قوم و داستان حضرت شعیب یا یترون در انجیل سخن به میان آمده است.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
محورهای روایت تروریستها در سوریه
محمد رستمپور: آشفتگی نظامی در سوریه و پیشروی سریع تروریستهای تکفیری گروهک تحریرالشام، صحنه تکراری اما حیرتآوری در رسانهها ساخته است. در یک سو، تصاویر متنوع و متعدد حضور نیروهای شورشی در میدانها، ادارات و خیابانهای شهرها و روستاهایی از سوریه که تاکنون حتی اسمشان هم در رسانههای فارسیزبان مطرح نشده، به شکل حجیم و پرضریبی کار میشود و در سوی دیگر، خبر و تصویر جعلی مرگ ابومحمد الجولانی، سرکرده سر و صورت اصلاحکرده این گروه تروریستی بر اثر بمباران جنگندههای روسی در رسانهها منتشر میشود. واقعیت، هیچیک از این دو بازتاب و روایت نیست اما اصرار بر جزئیات آماری جغرافیایی شهرها و شهرکهای سقوط کرده در یک طرف و کوشش برای ارتباطدهی ارگانیک و رسمی تحریرالشام با سلطنتطلبان ایرانی نشان میدهد جنگ روایت مورد قبول طرفین بر محور تولید خبر جعلی استوار شده. مسلم است روسیه از نظر ثبات سیاسی و آرایش نظامی اوضاع خوبی ندارد و اسرائیل به دنبال آن است که بعد از ضربه زدن به پیکره حماس و حزبالله لبنان، سازوکار پشتیبانی، شبکهسازی و سازماندهی تسلیحاتی و برنامهریزی جبهه مقاومت را از طریق ضربه زدن به فضای زمینی و عرصه هوایی سوریه منهدم کند. این هدف با تغذیه و تسلیح و البته بازآرایی پرچم و شعار و کنش تحریرالشام و پیشروی سریع زمینی به سمت پایتخت سوریه در گام نخست و تلاش برای امتیازگیری سیاسی کشورهای درگیر میدان بویژه ترکیه در گام دوم به سرعت در حال تحقق است اما در جبهه مقابل، بهرغم فساد درونی ارتش سوریه ناشی از کمبود منابع مالی، همچنین تنوع قومی جغرافیای چندپاره سوریه، وضعیت به سختی و فاجعهباری سالهای نخست پدیدار شدن داعش نیست. نشانه مهم این گزاره، خبر جعلی کودتای نظامی در سوریه در ۲ هفته پیش و تولید ویدئوی استعفای بشار اسد به کمک هوش مصنوعی در هفته پیش است. از حیث تسلیحات و تجهیزات و حتی ساختار نظامی، طرفین منازعه به هیچ عنوان برابر نیستند و تروریستها به دنبال دستکاری «ادراک» حریف در سطوح مختلف هستند؛ از سرباز پیاده نظام ارتش سوریه تا مقام سیاسی عالیرتبه متحد سوریه در عراق. اگر انگاره قدرت، تسلط و توانایی تروریستها تثبیت شود، سختی رگ و پی و بازوی دفاع شل میشود و تسلیم و سازش روی میز تصمیمگیری میآید. از این رو است که تحریرالشام بر ۲ محور اصلی روایت میسازد: اولا با سر و شکل سفید شده در پی القای تمایز با داعش، همچنین تفاوت با دیروز خود - جبهه النصره - است و از این نظر است که ویدئویی با عنوان استقبال مردم از تحریرالشام در یکی از شهرکهای اشغال شده بویژه در رسانههای عربی با ریشه اخوانی فراگیر میشود و هدیه دادن موز از سوی نیروهای تکفیری به اسرا بازدید بالایی میگیرد. در نتیجه باید گفت ریبرندینگ تحریرالشام تا امروز مبتنی بر اقتدار بوده است تا قدرت. اقتدار، خشونت مشروع است و قدرت، زور عریان. حضور جولانی در قلعه تاریخی حلب و انتشار تصویر او در نمای از پایین به بالا یا ویدئویی از او در میان طرفدارانی که گم شده و پیدا نیست، در جهت ترسیم اقتدار تحریرالشام کار شده است. ضمن آنکه الفاظ یا کلمات به کار رفته در رسانههای غربی که متأسفانه در فضای رسانه فارسی نیز بدون فیلتر بازتاب مییابد، تحریرالشام را به جای «تکفیری» و «شورشی»، «مخالفان» یا «مسلحان» میخوانند. تردیدی نیست تحریرالشام، داعش نیست اما این را هم باید دانست که سقوط بشار اسد با همه نقاط مثبت و منفی که در حکومت او وجود دارد، سوریه، این چهارراه بزرگ طایفهای را به جولانگاه گروهکهای تروریست وابسته به کشورهای منطقه تبدیل خواهد کرد که در پی تأسیس کشورکهای ریز و درشتی هستند که تأمینکننده منافع متضاد آن کشورها باشد. از همین جهت است که رکن دوم روایت تحریرالشام شکل میگیرد. یعنی جولانی مرتبا ادعا میکند در صورت غلبه بر نظام سیاسی کنونی سوریه، او به دنبال ساخت دولتی جدید با نهادهای متفاوت نخواهد بود که روابط کاملا متفاوتی با کشورهای همسایه بنا کند. تحریرالشام در تلاش است با این تکنیک، هزینه تغییر نظام سیاسی سوریه را کمتر از هزینه حفظ اسد «تصویر» کند و در اراده پشتیبانی از سوریه تزلزل ایجاد کند. هرچند با دخالتهای اسرائیل و بمباران گذرگاههای مرزی و تهدیدات سیاسی، امکانها و احتمالات این دفاع نیز کمتر از پیش شده اما در سوی دفاع از نظم کنونی نیز صراحت و حرارت دیده نمیشود.
رسانههای فراگیر ایران هنوز از بیان نقش ترکیه و امارات در تجهیز و راهبری جولانی احتراز دارند و در نبود روایت صحیح، یاوههایی مانند تصویر فوتوشاپ از دیدار ربع پهلوی و محمد الجولانی در برخی سکوهای داخلی منتشر میشود و حتی بازدید میگیرد. در نتیجه، ۲ سوی روایت سوریه، با نواقص و اشکالات جدی روبهرو است و همین است که زمینه شایعاتی درباره عدم کمک ایران به سوریه را فراهم میکند. بدون در نظر گرفتن سوریه به عنوان جبهه سوم رویارویی با اسرائیل در دوران پس از ۷ اکتبر 2023، هیچ تحلیلی جامع نیست. اسرائیل از جنگ و آشفتگی بهره میبرد و روز آتشبس در هر سرزمین و جغرافیایی، روز شکست اسرائیل است. اسرائیل، جنگخوار و جنگجو و جنگسازی است که هیچ چیزی جز جنگ او را از پا در نمیآورد.
ارسال به دوستان
درباره علیرضا قربانی و گفتوگوی اخیرش با سروش صحت
هنر هنرمند ملی
مهرداد احمدی: جهان ما وضعیت ویژهای دارد. تا پیش از این کاتبان محترم، عالمان معزز و خالقان مکرم بودند. شخصیتهای مرجع انسانهایی صاحب ذوق و متخلقی بودند. نه فقط خودشان صاحب مکارم اخلاق بودند، بلکه این الزام را احساس میکردند که خصایل را در دیگران هم پرورش دهند. سنت ادبی ما آکنده از بزرگانی است که هر کدام به نحوی تیغ پیکان نقدشان را سوی سیئات گرفته و با یک دست دیگر امر خیر را نشان ما میدادند. فقط هم ایران نبود؛ در یونان هم زمین بیتعین را حضور یک ایزد بانو و معبد او تعین میداد. عصر باروک آکنده از شمایلنگاری امر قدسی بود اما کلاف کارها از وقتی پیچید که هنر بزرگ، هنری که هگل میگفت به پایان رسیده و هایدگر آن را هنوز برای جهان ما چارهساز میدانست، در میانه ساتر بودن و تاجر بودن معلق ماند. هنر حالا باید ستایش میشد اما نه با لحاظ اصول فرم. نه از درون هنر و از برای هنر. برای همین ما نه با خالقان، نه با آنهایی که به جهان و حافظه ما شکل میدهند، نه با کاتارسیس که با مبادله طرفیم؛ فروختن چیزی در قبال توجه. قیمت گذاشتن روی هنر با اقبال عمومی. تجارتی که هر دو سمت آن در انقیادند؛ پدیدآورنده در انقیاد سلیقه عمومی است. سلیقه عمومی در انقیاد سلیقهسازی دستهای پنهان نظام مبادله هنر. اینجاست که سلبریتی تولید میشود؛ سلبریتی واسطه نظام تولید است. ماده مصرفی نه بوم و رنگ است و نه دوربین و بازیگر؛ مصالح این نظام مبادله، چشم است؛ چشمهای خیره انبوه خلق.
چشمهایی که فقط از جهت تعدادشان و در شکل یک توده بیشکل مهمند. همینجاست که هنر یا شبه هنر در دام مستوری میافتد. این شبه هنرمند، ساتر است چون نمیتواند علیه سلیقه عمومی باشد. نمیتواند جایی یقه مخاطب را بگیرد و بگوید این کار اشتباه است. حتی نمیتواند پنجه در پنجه قدرت بیندازد. قدرت که فقط قدرت سیاسی نیست. قدرت سرمایه و استبداد توده خیلی از قدرت دولت و سیاسی متمرکزتر و نزدیکتر عمل میکند. شبه هنرمند ساتر، چه تن به تجارت سرمایه خصوصی دهد و چه سرمایه دولتی، نمیتواند نقد کند؛ نمیتواند وضعیت نویی ایجاد کند یا آینده را تخیل کند. در همین زمانهای که نمایش تهوعآوری از سلبیرتیسم روان ما را به تسخیر درآورده؛ در دوران اشباح هنرمندان، هنرمند بودن و هنرمند ماندن دشوار است؛ به دشواری تاجر و ساتر نبودن.
علیرضا قربانی در مصاحبه با سروش صحت نشان داد چرا بزرگ است و چرا ما وقتی از او و آثارش حرف زدهایم همیشه او را در کنار بزرگان نشاندهایم. علیرضا قربانی در دورانی که هر بیسر و پایی لگد زدن به وطن را مایه کسب و کارش قرار داده، از ایران دم میزند؛ از قرآن میگوید و در کلامش متانت و وزانتی نمایان است که شر ضمیر او را عیان میکند. هنرمند ملی، لحظهای ظهور میکند که جایی میایستد. هنرمند ملی محصول ایستادن و ماندن است. ایستادن بر سر اصولی که نه به فروش میروند و نه به پسِ حجاب. هنرمند ملی مولود یک تصمیم است؛ آن لحظه، آن دم که انتخاب میکند کسی باشد؛ که خود انتخاب کرده است. چیزی را بخواند که خود درستش میداند و در فضایی تنفس کند که مال اوست. در تمام اینها یک تصمیم نهفته است، تصمیم برای اصیل بودن؛ عزمی برای هویت داشتن. عزمی که مخاطب را محترم میشمارد، سلیقه او را سامان میدهد اما باج نه! باج به مخاطب فقط این نیست که دمی موزون این باشد و دمی موزون آن. باج به مخاطب این هم هست که گاهی به او گفت باید اصولی داشت. باید جایی ایستاد و از چیزی دفاع کرد که تقلیلناپذیر است. قربانی در آن گفتوگوی درخشان از این میگوید که قرآن گوش میکند اما یادش نمیرود که قرآن کلام وحی است. او به ما میگوید نباید بد وطن را گفت. نباید رختهای چرک را پیش چشم همسایه در حیاط آنها شست. علیرضا قربانی با هیچ معیاری هنرمند دولتی نیست اما این برای صورتبندی او کافی نمینماید. جایی که او ایستاده، ایران است. ایرانی که قرآن و وطن در آن متحدند. دشواری علیرضا قربانی بودن در این است که باید در میانه ساتران و تاجران، در هنگامه فروشندگان، اصیل ماند و جایی برای ایستادن داشت؛ دیگران را هم به ایستادن فراخواند. هنرمند ملی، سرمایه ملی هم است. ما نهتنها به دولت واحدی برای ملت بودن نیازمندیم بلکه به کانونهایی هم نیاز داریم تا ما را در یک تجربه مشترک دور هم گرد بیاورد. به تیمی که از تبریز تا اهواز هوادارش باشند؛ به هنرمندی که از ارومیه تا سیستان دوستش داشته باشند. امر ملی چیزی نیست که در زندگی روزمره مدام به یاد آن باشیم یا خود را به ما نشان دهد. امر ملی مثل پسزمینههاست. ما با پسزمینهها زندگی میکنیم بدون آنکه در اغلب موارد اصلا متوجه آن شویم. امر ملی، هویت و موضع اصیل وقتی موضوعیت پیدا میکنند که ما با لحظاتی مرزی روبهرو شویم. وقتی که چیزی ما را در مقام یک ملت تهدید میکند، وقتی که مرزهای بیرونی یا روانی ما مورد حمله قرار میگیرد و عدهای نیز از سر هیجان انتحار میکنند، ما درباره چیزی که قوام ما را بخشیده، احساس خطر میکنیم. اینجاست که مدام به ریسمانهایی چشم داریم تا چنگزده و همچنان یک ملت بمانیم. همین ۲ سال پیش را به یاد بیاورید. مهم نبود که آیا آنچه میگذشت نسبتی با واقعیت بیرونی داشت یا نه؛ مهم این بود که توهمی برای نابودی همه چیز تزریق شده بود؛ نابودی ایران. در بازی ایرانستیزانه 1401 تقریبا چیزی از مؤلفههای هویتی ما نمانده بود که زیر ضرب این اشباهالرجال نرود. حالا بیایید و مصاحبه علیرضا قربانی را در محدوده لنزی ببینید که پاییز 1401 را هم در بر میگیرد؛ شمایل مردی را میبینید که نه فقط با مردم که با ایران است.
ارسال به دوستان
از پردنجان تا چلیچه؛ قابهای ماندگار از تشییع شهدای گمنام
ستونهای انقلاب در خا بختیاری
دی 1401؛ تشییع پیکر یک شهید گمنام در شهر کوچک پردنجان از توابع شهرستان فارسان در استان چهارمحالوبختیاری توجه همه ایران را به خود جلب کرد. در میان تصاویر تشییع این شهید گمنام، یک قاب بهیادماندنی ثبت شد. قابی که ستونی از مردم پردنجان را در میان تپهها نشان میداد با تابوتی که روی دوش خود به سمت معراج شهدا حمل میکردند. این ستون مردمی در تشییع شهید گمنام استعاره زیبایی از ریشه دواندن فرهنگ ایثار و پایداری در نقطه نقطه ایران بود. 2 سال پس از آن ماجرا، حالا تشییع یک شهید گمنام دیگر، در یک شهر دیگر استان چهارمحالوبختیاری تصاویر مشابهی مانند آنچه در زمستان 1401 پردنجان به قاب کشیده شد، خلق کرد. دیروز جمعه همزمان با ایام شهادت حضرت زهرا(س) پیکر پاک یک شهید گمنام بر دستان مردم شهر کوچک چلیچه از توابع شهرستان فارسان تشییع و به خاک سپرده شد. این بار نیز قابهای زیبایی از مراسم تشییع شهید گمنام منتشر شد. درست مانند آنچه 2 سال قبل در پردنجان اتفاق افتاده بود. ستونهایی از مردم این شهر در حالی که تابوت شهید گمنام را بر دوش میکشیدند، از میان تپهها به سمت تپه نورالشهدا حرکت کردند و شهید خود را به دل خاک سپردند. شهیدی که گمنام است اما مردم شهرهای مختلف فارسان در چهارمحالوبختیاری آنها را در آغوش گرم خود پذیرا شدهاند. حالا مردم این مناطق معروف شدهاند به میزبانان خوش قلب شهدای گمنام؛ شهید گمنام ۲۶ سالهای که در عملیات خیبر و در منطقه جزیره مجنون به شهادت رسیده بود. دیروز و پنجشنبه به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) 300 شهید گمنام در سراسر ایران تشییع شد. ۳۰۰ شهید گمنام تفحصشده از شهدای عملیات خیبر در مجنون، عملیات کربلای ۵ در شلمچه، عملیات رمضان در شرق بصره، عملیات والفجر ۳ در مهران، عملیات عاشورا در میمک، عملیات عاشورای ۲ در چنگوله، عملیات کربلای ۶ در سومار، عملیات مسلم بن عقیل در سومار، عملیات کربلای ۱ در مهران، تک دشمن در سال ۶۷ در شلمچه و مجنون، عملیات والفجر ۴ در پنجوین، عملیات والفجر ۶ در شیراز، عملیات بدر در شرق دجله، عملیات کربلای ۴ درامالرصاص، عملیات والفجر ۱ در فکه، عملیات والفجر مقدماتی در فکه و تک دشمن در سال ۶۵ در حاج عمران هستند. سن شهدا بین ۱۸ تا ۲۵ سال است که پس از برگزاری مراسم تشییع، در بیش ۱۰۰ نقطه کشور به خاک سپرده شدند. ارسال به دوستان
نگاه
قمار دوباره اردوغان
دکتر سعدالله زارعی: آنچه در سوریه رخ داده پروژه ترکیه است که با هدف به دست آوردن موقعیت در سوریه و افزایش نقش خود در تحولات منطقهای دنبال میکند. آقای اردوغان احساس میکند اگر بتواند از طریق استانهای ادلب و حلب یک حکومت محلی وابسته به ترکیه را سر کار بیاورد و چیزی شبیه جمهوری نخجوان در آنجا شکل بگیرد، این کشور میتواند در تحولات سوریه و همچنین تحولات منطقه به عنوان یک قدرت اثرگذار دیده شود، لذا وی که همیشه از فرصتها استفاده میکند، از وضعیت جنگ کنونی در غزه و لبنان استفاده کرد و یک جبهه ترکی را در این منطقه گشود. منتها ابزار اردوغان برای این هدف، تروریسم است و ترور یک بار در آن کشور آزمایش شده و امتحان خود را پس داده که ناکام بوده است، بنابراین سرمایهگذاری ترکیه روی یک پروژه قبلا شکستخورده، نمیتواند خیلی عاقبت خوبی برای اردوغان داشته باشد. بهطور خاص گروههای تکفیری که در حال حاضر در سوریه فعال شدهاند، از سمت ترکیه حمایت میشوند و گروههای مختلف معارض دولت سوریه در یک اتاق مشترک که اسم آن را فتحالمبین گذاشتهاند، هماهنگ میشوند تا با محوریت ارتش ترکیه اقداماتی را انجام دهند. سیاستی که اکنون دولت و ارتش سوریه در پیش گرفتهاند قطع خطوط ارتباطی گروههای تروریست است، این تاکتیک نظامی درستی است و به نظر میرسد سوریه بتواند با همین رویه آنچه در ۱۰ روز اخیر رخ داد را جبران کند و صحنه داخلی سوریه را بازگرداند.
از سوی دیگر حوادث سوریه نشان داد امکان شعلهور شدن بیشتر جنگ و مشتعل شدن منطقه وجود دارد، اگر چه تمام طرفها از توسعه دامنه جنگ ابراز نگرانی میکنند اما طبیعت جنگ چیزی است که اگر به سمت آن دستی دراز شود، خیلی قابل کنترل نخواهد بود، یعنی آن کسی که گلولهای را شلیک و بعد هم ابراز نگرانی میکند، لزوما قادر نیست مانع اصابت گلوله به نقطهای شود که گلوله به سمت آن شلیک شده است، لذا احتمال توسعه جنگ وجود دارد، اگرچه طرفهای مختلف با حس اینکه توسعه نبرد با مطالبات آنها سازگاری ندارد، تلاش میکنند به توسعه جنگ و گسترش دامنه آن کمک نکنند.
بر این اساس میتوان تحلیل کرد آینده منطقه از چیزی که اکنون جریان دارد جدا نیست یعنی آنچه آینده را میسازد، شرایط فعلی و قدرتهای فعلی منطقه است. غربیها و بعضی دولتهای وابسته به آنها در منطقه، در طول این ۱۵ - ۱۰ سال تلاش کردند واقعیت منطقه را تغییر دهند و براساس ایدئولوژی خاص شرایط را به نفع خود تنظیم کنند که این رویه شکست خورد.
تحولات سالهای 2011 تا 2020 سوریه را که مرور کنید، متوجه میشوید این پروژه شکست خورده است، بنابراین آینده هم همین وضعیت حاکم است. یعنی ما در آینده هم شاهد ادامه فضای کنونی خواهیم بود؛ یعنی یک طرف جبهه مقاومت و طرف دیگر تروریستها، منتها هر چه جلوتر میرویم طبیعتا نیروی مسلطتر یعنی جبهه مقاومت قدرت بیشتری پیدا میکند. لذا همانطور که رهبر حکیم انقلاب در یکی از آخرین بیاناتشان اشاره فرمودند، جبهه مقاومت در آینده گسترش بیشتری در سطح منطقه و جهان پیدا میکند؛ این گسترش ممکن است دامنهاش به سمت شرق آسیا یا به سمت آفریقا کشیده شود. به هر حال، اینها موقعیتهای پیش روی مقاومت است و من اساسا ضعف مقاومت را در افق منطقه نمیبینم.
نکته دیگر اینکه در آینده شاهد جابهجایی عمدهای در منطقه نخواهیم بود، کما اینکه دیدید طی ۲ سال گذشته بهرغم تلاشهای گستردهای که در حوزههای مختلف انجام شد اما وقتی به منطقه نگاه میکنیم، میبینیم همه سر جای خودشان هستند؛ مثلا ایران سر جای خودش است و بهرغم ناراحتی آمریکاییها، مناسباتش با عراق حفظ شده و حتی گسترش هم یافته است. روابط ایران و سوریه محفوظ مانده و دولت دمشق هم محفوظ است. حزبالله لبنان بهرغم فشارهای شدید محفوظ است. مقاومت فلسطین و یمن محفوظ هستند. لذا معلوم است این تحولات نتوانسته جابهجاییای در منطقه ایجاد کند و بعید است حوادث کنونی و آینده نیز بتواند تغییرات اساسی در وضعیت قدرتهای منطقه ایجاد کند.
ارسال به دوستان
دیدگاه
یارانه انرژی و اشتباه محاسباتی رئیسجمهور و وزیر اقتصاد
محمدطاهر رحیمی: در گفتوگوهای روزهای اخیری که مسعود پزشکیان، رئیسجمهور و عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی، در رسانه ملی اظهار داشتند اینگونه مطرح شد که دولت سالانه مبلغی بین 130 تا 150 میلیارد دلار به عنوان یارانه انرژی پرداخت میکند و اگر این میزان یارانه به طور مستقیم به مردم پرداخت شود، هر فرد سالانه 90 میلیون تومان عایدی خواهد داشت. به عبارت سادهتر این اظهارات که دولت سالانه 150 میلیارد دلار به عنوان یارانه انرژی پرداخت میکند، به این معناست که اگر قیمتهای حاملهای انرژی مانند گاز، برق، بنزین، گازوئیل و آب به استانداردهای جهانی رسیده و به عنوان مثال، قیمت بنزین به ازای هر لیتر به 50 هزار تومان برسد، درآمد بیشتری نصیب دولت خواهد شد. در چنین شرایطی، دولت میتواند این درآمدهای اضافی را به صورت یارانه نقدی به مردم پرداخت کند که این امر میتواند سالانه معادل 90 میلیون تومان برای هر شهروند عایدی داشته باشد. با این حال، این ادعاها از چند جنبه قابل نقد است و نشان میدهد متأسفانه برخی کارشناسان اقتصادی نزدیک به ریاستجمهوری، اطلاعات ناقص و نادرستی را به رئیسجمهور دادهاند. در ارزیابی محاسباتی که به نظر ساده و مستقیم میآیند، متاسفانه چند بعد مهم نادیده گرفته شدهاند. این ابعاد شامل موارد زیر است:
1- نوسانات و ناپایداری ارزی کشور: در کشوری مانند ایران که در آن ارز نقش مهمی در تعیین انتظارات تورمی دارد و قیمت ارز مستعد جهشهای غیرمترقبه تحت تأثیر عوامل برونزا و فقدان ابزارهای کارآمد حکمرانی ریال است، افزایش قیمت ارز میتواند اختلافات قیمتی داخلی و بینالمللی را تشدید کند. این جهشهای ارزی نباید به عنوان یارانه پنهان برای مردم در نظر گرفته شوند، بلکه در علم اقتصاد به عنوان پیشران افزاینده سرعت گردش پول، افزایش تقاضای نقدینگی و متعاقبا رشد نقدینگی و در نهایت رشد هزینههای تولید و رشد هزینه فرصتهای اقتصادی در بخشهای مولد تلقی میشود، بنابراین بدیهی است باعث ایجاد تورم میشود و به عبارتی مالیات تورمی نامرئی اما سنگینی را به اقتصاد تحمیل میکند. از این رو است که علم اقتصاد این الگو از جهشهای ارزی را که از مسیر روشن کردن موتورهای تورمی مذکور باعث جهشهای تورمی میشود به عنوان مالیات پنهان یا همان مالیات کثیف تورمی توضیح میدهد نه یارانه پنهان.
2- عدم کشش ظرفیت اقتصادی کشور برای جهانیسازی قیمتها: اندازه کل نقدینگی کشور که حدود 9 هزار هزار میلیارد تومان است، در مقایسه با میزان ادعایی یارانه انرژی (150 میلیارد دلار سالانه) نشان میدهد. اگر قیمتهای حاملهای انرژی به سطح جهانی برسد، هزینههایی که باید سالانه از مردم و فعالان اقتصاد بابت هزینه حاملهای انرژی اخذ و دوباره بازتوزیع شود، از میزان کل نقدینگی کشور فراتر میرود، بنابراین بدیهی است که این مدل محاسباتی بشدت معیوب و غیرعلمی است و امکانپذیر نیست.
3- اثرات شدیدا تورمی: حتی اگر فرض کنیم جهانیسازی قیمتهای انرژی ممکن است، با توجه به ساختار انرژیبر اقتصاد ایران و نقش مهم انرژی در هزینههای تولید، این امر میتواند فشار هزینهای سنگینی را بر بنگاههای اقتصادی و خانوارها وارد آورد. افزایش قیمت حاملهای انرژی مستقیما در قیمت کالاها و خدمات تأثیر میگذارد و منجر به تورم گسترده خواهد شد. به عنوان مثال با توجه به مکانیسم جادهای حملونقل در کشور ما افزایش قیمت کالای مهم و پیشرانی چون سوخت میتواند مستقیما در قیمت کالاها و خدمات خودش را نشان بدهد چرا که 40 درصد مصرف بنزین کشور مربوط به خودروهای باری غیرسواری است.
4- اثر انتظاری و اجتماعی: جهانیسازی و جهش قیمت حاملهای انرژی از آنجا که در ساختار اقتصادی و بافت اجتماعی کشور، انرژی و بویژه سوخت نقش اساسی در انتظارات تورمی دارد میتواند باعث تشدید نارضایتیهای اجتماعی و شکلگیری بحران اجتماعی و دومینوی ناامنی در کشور شود (مثل آبان 98) و کشور را با فاجعههای بزرگتری روبهرو کند. بویژه با توجه به اینکه مطابق تجزیهوتحلیل دادههای مرکز آمار حدود 2 میلیون نفر که با احتساب بعد خانوار حدود 8 میلیون نفر میشود، در دهکهای یک تا 4 یعنی کمدرآمدترین دهکهای کشور وجود دارند که در حوزه سوخت در زمره پرمصرفترین اقشار کشور هستند و مصرف سوخت آنها نه به دلیل اسراف که به دلیل فرسوده بودن خودرو و سایر وسایل انرژی آنها و استفاده از خودرو برای کار و پر کردن شکاف درآمد و هزینهشان است و هرگونه بازی قیمتی با انرژی میتواند باعث توسعه شدید نارضایتی اجتماعی این اقشار ضعیف شود و بیش از همه سرمایه اجتماعی دولت چهاردهم را تضعیف کند.
لازم به ذکر است مساله انرژی در ایران از جنس مسائل اقتصاد خرد نیست که بتوان با نظریه قیمت به آن پاسخ داد، بلکه مسالهای از جنس اقتصاد توسعه است و باید در چارچوب نقشه توسعه آن را حل کرد و چالشهای حوزه انرژی را مورد بررسی و واکاوی قرار داد. به عبارت دیگر ناترازیهای حوزه انرژی را نه با ابزار قیمتی، بلکه با ابزارهایی از جنس توسعه اقتصادی باید حل کرد که ابزار قیمت هم میتواند قطعهای از پازل چند قطعه نقشه توسعه کشور باشد. از این رو این نوشتار نه به دنبال میخکوب کردن قیمت انرژی بلکه به دنبال القای این نکته مهم است که بازی قیمتی به تنهایی نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه باعث توسعه دامنه بحران به عرصههای اجتماعی و سیاسی و امنیتی هم میشود، بنابراین پیشنهاد میشود دولت اگر میخواهد مشکلات انرژی کشور را حل کند چارچوب سیاستی زیر را در نظر بگیرد:
1- اصلاحات باید تدریجی و نه شوکآور و دفعی باشد.
2- اصلاحات باید ابتدا از صنایع غیربهرهور و خامفروش شروع شود و با حذف معافیتهای بیهوده مالیاتی و سایر رانتهای مخرب تسهیلاتی و حملونقل و... به این صنایع آنها را به ارتقای بهرهوری مصرف انرژی تشویق کند و منابع مورد نیاز برای این مهم را با استفاده از منابعی که از حذف رانتهای پولی و مالی مخرب این صنایع به دست آورده است تأمین کند.
3- با ابزارهای اعتباری و پولی هدفمند از جمله هدایت اعتبارات نظام بانکی، از مصرف خانوار حمایت کند تا بر اثر اصلاحات اقتصادی شکاف درآمد/ هزینه خانوار تعمیق و مصرف نامکفی خانوار تشدید نشود.
4- با ابزارهای هدفمند پولی و اعتباری بویژه از طریق همان نظام بانکی، تسهیلات نظام بانکی را به سمت توسعه بهرهوری و ارتقای بهینهسازی و حمایت هدفمند از صنایع با ارزش افزوده پاییندست هدایت کند که اصلاحات اقتصادی باعث تشدید فشار هزینه به صنایع پاییندستی و در نتیجه تشدید اشتغال ناقص آنها و خروج سرمایه این صنایع از اقتصاد بخش مولد کشور نشود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|