16/مرداد/1404
|
18:05
۰۰:۰۰
۱۳۹۹/۱۰/۰۸

آیا واقعا مردم به بازارها هجوم آورده‌اند؟

میثم مهرپور*: در روزهای گذشته محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه طی اظهاراتی در یک برنامه تلویزیونی مدعی شد تورم موجود در کشور به دلیل زیادی پول در اختیار مردم و هجوم مردم به بازارهاست. در واقع به دلیل هجوم مردم به بازارها، کالا نایاب شده و این موضوع منجر به افزایش قیمت کالاها شده است. 
1- اگر چه ممکن است فرض معاون رئیس‌جمهور مبنی بر افزایش پول در اختیار مردم درست باشد اما زیادی صرف پول، دلیل بر افزایش قدرت خرید و افزایش میزان خرید شهروندان نیست، بلکه آنچه برای معیشت خانوار مهم است قدرت خرید و نه میزان پول یا رقم نقدینگی در اختیار افراد است. به عنوان مثال ممکن است حداقل دستمزد در سال 90 رقم 330 هزار تومان باشد اما این عدد در سال 99 به یک میلیون و 900 هزار تومان رسیده باشد؛ بر این اساس طبیعتا به طور متوسط دریافتی نیروی کار در سال 99 نسبت به سال 90، 6 برابر شده است اما آیا قدرت خرید نیروی کار در سال 99 نسبت به سال 90 نیز 6 برابر افزایش یافته است؟ 
با در نظر گرفتن موضوع قدرت خرید مردم، سخنان رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر زیادی پول در اختیار مردم گزاره‌ای کاملا اشتباه است، چرا که اگر چه مجموع پول‌های در اختیار حقوق‌بگیران به صورت تقریبی در سال 99 نسبت به سال 90، 6 برابر بیشتر شده است اما قدرت خرید نیروی کار نه‌تنها افزایش نداشته، بلکه طی سال‌های اخیر با سقوط بی‌سابقه‌ای هم مواجه بوده است. برای درک بهتر این موضوع به اعداد ذیل توجه کنید: 
با حداقل دستمزد نیروی کار در سال 90 می‌شد 6 گرم طلای 18 عیار (قیمت هر گرم طلا در دی‌ماه 90، 55 هزار تومان بود) یا 270 دلار (قیمت هر دلار در مهرماه 90، 1235 تومان بود) خریداری کرد، این در حالی است که با یک میلیون و 900 هزار تومان حداقل دستمزد در سال 99 در حال حاضر فقط می‌توان 6/1 گرم طلای 18 عیار یا 76 دلار خریداری کرد. در واقع در ۲ کالای دلار و طلا به عنوان ۲ بازار تاثیرگذار و پیشرو بر قیمت سایر کالاها، قدرت خرید حداقل دستمزد در سال 99 نسبت به سال 90 نه‌تنها افزایشی نداشته، بلکه یک‌چهارم شده است! بنابراین یکی از موضوعات مهم برای بررسی این استدلال در کنار میزان پول و دریافتی شهروندان، مساله قدرت خرید است که طبیعتا با کاهش قدرت خرید، میزان خرید نیز کاهش خواهد یافت؛ موضوعی که طی سال‌های اخیر کاملا مشهود و ملموس بوده است. 
2- با بررسی قیمت و میزان مصرف کالاهای اساسی مانند برنج، مرغ، گوشت قرمز، حبوبات، لبنیات و... موضوع کاهش قدرت خرید و به ‌تبع آن کاهش مصرف طی سال‌های اخیر بسیار مشهود است، لذا سخن رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر هجوم مردم به بازارها و افزایش خرید و مصرف خانوار(!) با واقعیت فاصله‌ای نجومی دارد. واقعیت این است که نه‌تنها مردم برای خرید کالا به بازارها هجوم نیاورده‌اند، بلکه میزان مصرف کالاهای اساسی مردم در دهه 90 روندی بشدت کاهشی داشته است. بر اساس آمارهای منتشرشده، متوسط مصرف گوشت قرمز خانوار ایرانی در سال 90 ماهانه 6/2 کیلوگرم بوده که این عدد سال 95 به ماهانه 2 کیلوگرم رسید. این میزان سال 98 به 3/1 کیلوگرم رسید که نشان‌دهنده کاهش 50درصدی مصرف گوشت قرمز در خانوارهای ایرانی (سال 98 نسبت به 90) است. بر اساس همین آمار میانگین مصرف برنج برای هر خانوار ایرانی در سال 90 ماهانه 7/11 کیلوگرم بوده که این رقم سال 95 به 8/8 کیلوگرم و سال 98 به 6/7 کیلوگرم کاهش یافت که نشان‌دهنده روند نزولی مصرف برنج در خانوارهای ایرانی است. بر این اساس مصرف برنج سال 98 نسبت به سال 90 چیزی حدود 34 درصد کاهش داشته است. این در حالی است که با توجه به نوسانات ارزی، حذف یا ایجاد اختلال در تخصیص ارز ترجیحی برای واردات کالاهایی چون برنج، نهاده‌های دامی و... سال جاری قیمت بسیاری از کالاهای اساسی از جمله مرغ، برنج و... با افزایش شدیدی مواجه بوده که به ‌تبع آن میزان مصرف این کالاها در میان خانوارهای ایرانی کاهش بیشتری نیز داشته است؛ موضوعی که می‌توان آن را با توجه به اظهارات اصناف مختلف به بازارهایی چون پوشاک، خشکبار و لوازم خانگی نیز تسری داد. حال سوال این است: منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه از هجوم مردم به بازارها و کمبود کالا به دلیل این هجوم دقیقا کدام مردم و کدام بازارهاست؟!
*کارشناس ارشد اقتصاد
ارسال نظر