مقاومتِ پویای سید امت؛ شهید نصرالله و نجات آرمان فلسطین
شهادت سید حسن نصرالله، رهبر بزرگ امت اسلامی، نه تنها یک رویداد دردناک مهم و تاریخی در لبنان بود؛ بلکه همه آزادگان جهان را بدون توجه به مذاهب و جریانهای فکری آنها تحت تاثیر قرار داد.
شهید نصرالله الگوی آزادگان جهان میماند
این جایگاه بالای مردمی شهید سید حسن نصرالله در میان آزادگان جهان، در حضور میلیونی افراد در تشییع پیکر ایشان کاملا مشهود بود. نوع شهادت سید حسن نصرالله و نوع وداع مردم با ایشان، سرنوشت مشخص همه رهبران بزرگ دنیاست که ابتدا تا انتهای زندگی خود را صرف مبارزه با ظلم و استکبار در زمین میکنند و تنها پایان شایسته برای آنها در این دنیا، شهادت است. مراسم تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله و شهید سید هاشم صفی الدین به منزله یک همه پرسی عمومی و آزمونی برای قدرت واقعی و آینده مقاومت در منطقه بود.
با وجود همه توطئه چینیها و ارعاب و تهدید دشمن با هدف جلوگیری از حضور مردم در مراسم وداع با شهیدان امت اسلامی، اما صدها هزار نفر از پیر و جوان و کودک تا سالخورده، به شکل خودجوش در این مراسم حاضر شدند و در نتیجه همه شرط بندیهای داخلی و خارجی برای تضعیف مقاومت ناکام ماند.
رویکرد واقعگرانه شهید نصرالله برای نابودی اسرائیل
بعد از شهادت سید حسن نصرالله و در حالی که داغِ نبودن ایشان هرگز سرد نمیشود، سخنان استثنایی و جامع سید شهید امت اسلامی را به یاد میآوریم که در سال 2008 در چهلمین روز شهادت «عماد مغنیه» فرمانده نظامی حزب الله بیان شد. در آن زمان شهید سید حسن نصرالله در پاسخ به این سوال که آیا امکان این وجود دارد که اسرائیل را به طور کامل ریشه کن کنیم، گفت: بله، هزاران بار بله، میتوان اسرائیل را به طور کامل ریشه کن کرد.
این سخنان شهید سید حسن نصرالله در آن زمان مبتنی بر انگیزههای احساسی نبود؛ بلکه ایشان با آگاهی از واقعیتهای موجود و توصیف عینی از میزان خطر اسرائیل برای ملتهای منطقه، به تشریح روند نابودی رژیم صهیونیستی پرداخت.
در اینجا لازم است که کمی به عقبتر برگردیم؛ یعنی به حادثه شوم نکبت در سال 1948 که منجر به کشتار آوارگی گسترده فلسطینیها و آغاز اشغالگری صهیونیستها در سرزمین فلسطین شد و به دنبال آن جنگ 1967 هم با شکست اعراب مقابل رژیم صهیونیستی به پایان رسید.
بعد از جنگ ژوئن 1967 و در حالی که کشورهای عربی وارد قطار سازش با رژیم صهیونیستی شدند و بعد از مصر، اردن و همچنین سازمان آزادی بخش فلسطین هم در دام خیانت به مهمترین آرمان امت اسلامی افتادند و دست سازش به اشغالگرانی دادند که هرگز به هیچ یک از تعهدات خود پایبند نبودهاند، مردم فلسطین قربانی این خیانت اعراب شدند و رژیم صهیونیستی تحت حمایت آمریکا و برخی کشورهای اروپایی توانست دست برتر را در منطقه داشته باشد.
به دنبال آن، رژیم صهیونیستی با حمایت کشورهای غربی و آمریکا و همچنین تسلیم شدن رژیمهای عربی، توسط سازمان ملل در منطقه به عنوان یک موجودیت «مشروع» به رسمیت شناخته شد و از آن زمان تلاشهای آمریکا و رژیم اشغالگر برای تثبیت و به رسمیت شناخته شدن این رژیم و ادغام آن در میان ملتهای منطقه آغاز گشت. مهمترین طرح واشنگتن و تلآویو برای تثبیت اشغالگری صهیونیستها در منطقه، کشاندن کشورهای عربی به قراردادهای عادیسازی با اسرائیل، یکی پس از دیگری بود.
بعد از این تحولات، تحلیلگران اسرائیلی و غربی و حتی برخی از نخبگان عربی این ایده را ترویج میکردند که اسرائیل شکست ناپذیر است و حضور آن در منطقه تبدیل به سرنوشتی اجتناب ناپذیر شده و همه باید خودشان را با این واقعیت تلخ وفق دهند. بنابراین ناامیدی و سرخوردگی بر اعراب حاکم شد و ملت فلسطین به این نتیجه رسیدند که در برابر تجاوزات و اشغالگری اسرائیل تنها ماندهاند.
شهید نصرالله چگونه آرمان فلسطین را نجات داد؟
وضعیت به همین منوال ادامه داشت تا اینکه مقاومت به عنوان یک اصل بنیادین در منطقه ظهور کرد. در شرایطی که گروههای مقاومت فلسطین به خاطر شرایط متشنج داخلی و همچنین برخی اختلافات و دودستگیها نتوانسته بودند، روند منسجمی در مبارزه با اشغالگری صهیونیستها ایجاد کنند، ظهور مقاومت در لبنان در دهه 1980 میلادی نقطه عطفی در مسیر مقابله با اشغالگران اسرائیلی بود.
اخراج اشغالگران صهیونیست از جنوب لبنان در سال 2000 و سپس پیروزی مقاومت در جنگ جولای 2006 که هر دوی این دستاوردها در دوره دبیر کلی شهید سید حسن نصرالله در حزب الله اتفاق افتاد، زمینه ساز یک مقاومت همه جانبه و استثنایی علیه اسرائیل در منطقه بود.
بعد از این دستاوردها صحنه کاملاً تغییر کرد و ماهیت درگیری با رژیم صهیونیستی در منطقه، از نظر سبک و تاکتیک متحول شد. شهید سید حسن نصرالله در رهبری حزب الله موفق شد یک وضعیت آگاهی عمومی در میان ملتهای منطقه ایجاد و ثابت کند که اسرائیل بدون حمایتهای آشکار آمریکا و غرب در همه سطوح، چند روز هم دوام نمیآورد و خود به خود حذف میشود.
در اینکه قدرت نظامی رژیم صهیونیستی به خاطر برخورداری این رژیم از حمایتهای نامحدود قدرتهای بزرگ جهانی اصلاً قابل مقایسه با توان نظامی مقاومت نیست، تردیدی ندا ریم؛ اما آنچه که موجب شد گروههای مقاومت روند مبارزه با دشمن صهیونیستی را تا جایی پیش ببرند که شکستهای نظامی و اطلاعاتی سنگینی به این رژیم وارد کنند، عنصر ایدئولوژی است.
شهید سید حسن نصرالله به خوبی توانست ایدئولوژی مبارزه با ظالمان و اشغالگران را برای ملتهای منطقه و حتی جهان تفهیم کند و آن را یک هدف مقدس معرفی کرد. همین ایدئولوژی تبدیل به عنصر مهمی برای قدرت و انگیزه نسل جدید شد و همه برای دفاع از فلسطین که مهمترین آرمان امت اسلامی و آزادگان جهان است، بسیج شدند.
روحیه مبارزاتی، پایه و نیروی محرکهای است که افراد را به سمت دستیابی به پیروزی سوق میدهد. «کنث والتز» اندیشمند و متفکر آمریکایی در روابط بین الملل میگوید، ایدئولوژی دارای نفوذ جمعی و قدرتمندی است؛ زیرا ارتباط تنگاتنگی با حق تعیین سرنوشت دارد و عملاً تضمین میکند که مردمی که از اشغال رنج میبرند، علیه اشغالگر شورش کنند.
سید شهید مقاومت و جهانی کردن آرمان فلسطین
شهید سید حسن نصرالله نه تنها یک رهبر سیاسی و فرمانده نظامی؛ بلکه یک متفکر استراتژیست بود که توانست ایدئولوژی مقاومت را فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرقهای پایهگذاری کند. شهید نصرالله کاملا آگاه بود که درگیری با صهیونیستها صرفاً یک درگیری مذهبی یا قومی نیست؛ بلکه نبرد ضد ظلم و اشغالگری است. سید شهید مقاومت بر همین مبنا مسئله فلسطین را از یک موضوع ملی عربی به یک مسئله انسانی جهانی تبدیل کرد.
در تحلیل الگوهای مقاومت فکری؛ ما بر توانایی گفتمان سیاسی برای آگاهی دهی به افکار عمومی تمرکز میکنیم. شهید نصرالله در این راه از گفتمان واحدی استفاده کرد و گروههای مختلف فلسطینی را که دارای جهتگیریهای ایدئولوژیک متعدد بودند، به سمت ایجاد یک جبهه مقاومت واحد با پشت سر گذاشتن همه شکافهای سیاسی و ایدئولوژیک هدایت کرد.
تلاشهای شهید نصرالله در راستای واحد کردن جبهههای مقاومت در فلسطین، تنها به رهنمودهای لفظی منحصر نبود؛ بلکه در چارچوب یک استراتژی عملی قرار داشت که از طریق هماهنگی مستقیم و حمایت مستمر ایشان از مقاومت در غزه و کرانه باختری اجرا شد.
یکی از برجستهترین نمونهها در این زمینه، حمایت شهید نصرالله از مقاومت فلسطین به دنبال امضای توافق اسلو میان رژیم صهیونیستی و سازمان آزادی بخش در سال 1993 بود؛ یعنی زمانی که دشمن با همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین قصد داشت ایدئولوژی و عملکرد مقاومت را در فلسطین به طور کامل نابود کند.
شهید نصرالله در آن زمان موفق شد خلأ ایدئولوژیک را در فلسطین با چارچوببندی مقاومت به عنوان تنها گزینه برای رهایی از اشغالگری پر کند. این چارچوب مبتنی بر درک عمیق سید شهید مقاومت از تاثیر قدرت اتحادها بود.
با بررسی سخنرانیهای شهید سید حسن نصرالله و تحلیل پیامهای ایشان برای مخاطبان عرب و مسلمان، متوجه میشویم که او بسیار ماهرانه از راهبردهای بلاغی در جملات خود استفاده میکرد که یادآور سبک متفکرانی است که به دنبال برچیدن هژمونی رسانهای دشمن هستند.
شهید سید حسن نصرالله همچنین در گفتمانهای خود بر روشن کردن ماهیت درگیری با رژیم صهیونیستی از منظر ظالم و مظلوم میپرداخت که همین مسئله به آرمان فلسطین یک بعد انسانی داد و مرزهای مذهبی و سیاسی را درنوردید و موجب شد فلسطین به جای یک موضوع عربی و اسلامی تبدیل به یک مسئله جهانی شود.
پروژه پویای شهید نصرالله در مقاومت ضد ظلم و اشغالگری
نتیجه این رویکرد و راهبرد شهید سید حسن نصرالله در تثبیت ایدئولوژی مقاومت، چیزی بود که نتیجه آن را علناً در عملیات طوفان الاقصی که بزرگترین شکست نظامی و اطلاعاتی تاریخ را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرد، دیدیم. این شکست بزرگ موجب شد تا مقامات صهیونیست مجبور شوند درباره خطرات موجودیتی برای آینده اسرائیل در منطقه به ویژه در سایه چالشهای ایجاد شده از سوی محور مقاومت صحبت کنند.
شهید سید حسن نصرالله به مثابه ملتی در داخل یک انسان بود که هر آنچه که داشت و در نهایت جانش را در راه حمایت از آرمانی که همواره مردم را به مبارزه برای حفظ آن دعوت میکرد، فدا کرد. او همانند پدری که نگران فرزندانش است، نگران فلسطین بود و بنابراین وظیفه حامیان مقاومت و همه آزادگان جهان است که پروژههای ایشان را در راه حمایت از ضعفا و ستم دیدگان ادامه دهند.
درست است که با شهادت سید حسن نصرالله ما مهمترین رهبر مقاومت منطقه را از دست دادیم، اما جنایت صهیونیستها در ترور ایشان، عزم و استواری مقاومت را در برابر این رژیم افزایش میدهد؛ زیرا طبق پروژه شهید سید حسن نصرالله، مقاومت اساساً یک ایدئولوژی است و ایدئولوژی را هرگز نمیتوان ترور کرد و از بین برد.
انتهای پیام/