03/ارديبهشت/1404
|
03:15
۲۲:۴۹
۱۴۰۴/۰۲/۰۲
اعتراف اندیشکده آمریکایی: ایالات متحده از جهان چندقطبی جا مانده و سیاست فشار حداکثری‌اش علیه ایران شکست خورده است

کدخدای خسته در زمین بازی جدید

احمد فاضل‌زاده: گذار شتابان نظام بین‌الملل به سوی آرایشی چندقطبی، بسیاری از مفروضات بنیادین سیاست خارجی قدرت‌های سنتی را به چالش کشیده است. این دگرگونی ساختاری، ضرورت بازنگری انتقادی را در دکترین‌هایی که عمدتا میراث دوران تک‌قطبی یا دوقطبی هستند، بیش از پیش نمایان می‌کند. اکنون زمان ارزیابی مجدد اهداف، ابزارها و توانایی‌ها در پرتو واقعیت‌های نوین جهانی فرارسیده است. گزارش تحلیلی پیش‌رو، با نگاهی انتقادی، سیاست خارجی ایالات متحده را در شرایط گذار به نظم چندقطبی واکاوی می‌کند. متن با استناد به مقاله «سیاست خارجی آمریکا در جهانی چندقطبی گم شده است» نوشته اندرو لاتام، پژوهشگر آمریکایی که 18 آوریل 2025 در مجله آنلاین 19FortyFive منتشر شده، نشان می‌دهد چگونه راهبرد جهانی واشنگتن با شکافی میان تعهدات گسترده و توان واقعی خود مواجه شده است. لاتام در این مقاله‌ می‌نویسد «چندقطبی بودن نه پیش‌بینی که همان وضعیت زمان حال است» و هشدار می‌دهد واشنگتن هنوز از رؤیای تک‌قطبی دهه‌ ۱۹۹۰ بیدار نشده است. این داوری، هرچند در نشریه‌ای آمریکایی منتشر شده، برای ناظران ایرانی تازگی ندارد؛ جمهوری اسلامی از نخستین روزهای پس از انقلاب، فروپاشی تدریجی هژمونی آمریکا را پیش‌بینی کرده و سیاست «نه شرقی، نه غربی» را بر همین بنیان بنا نهاده بود. امروز با انباشت شواهد میدانی از اوکراین تا تنگه تایوان و از دریای سرخ تا کنگره آمریکا، واقعیت فراتر از پیش‌بینی ظاهر شده است: ایالات متحده دچار فرسایش راهبردی و ورشکستگی اخلاقی شده اما هنوز می‌کوشد با زبان «نظم مبتنی بر قواعد» همان قواعد را برای دیگران وضع و خودش نقض کند.
* فرسایش قدرت سخت؛ از مسکو تا پکن و بندر فجیره
لاتام یادآور می‌شود آمریکا همزمان در ۳ جبهه بزرگ (اروپا، خاورمیانه و اقیانوس آرام) تعهد داده ولی توان پشتیبانی صنعتی جنگ‌های فرسایشی را ندارد. آمارهای رسمی نیز این گسست ظرفیت و تعهد را تأیید می‌کند. گزارش هریتیج در آوریل ۲۰۲۵ می‌گوید ظرفیت تولید مهمات ارتش آمریکا «به طرز خطرناکی ناکافی» است و تنها ۸ پیمانکار اصلی باقی مانده‌اند؛ این وضع، زنجیره تأمین هرگونه جهش تولید را فلج می‌کند.۱
این ضعف در حوزه دریا آشکارتر است. آسیا تایمز می‌نویسد تأخیر در ساخت ناوهای هواپیمابر کلاس فورد زمانی رخ می‌دهد که چین ناوگان سطحی خود را با شتاب گسترش می‌دهد؛ فاصله نسبی قدرت دریایی کم‌سابقه شده است.۲ در میدان عمل، ناوگان پنجم آمریکا در دریای سرخ اگرچه صدها پهپاد را ساقط کرد اما یک «پیروزی تاکتیکی ولی شکست راهبردی» رقم زد؛ حضور پرهزینه‌ای که راهی برای مهار نفوذ مقاومت یمنی و جلوگیری از وقفه در کشتیرانی نگشود.۳
* دوگانگی شعار و عمل در اروپا
واشنگتن مدام از «هم‌افزایی» با متحدان اروپایی می‌گوید اما هنوز بودجه نظامی بسیاری از اعضای ناتو زیر ۲‌ درصد است. حتی کوشش‌های پیشروانی چون لهستان و لیتوانی حاصل فشار خودشان است، نه هدایت آمریکا. وزیر دفاع لیتوانی هفته گذشته خواستار رساندن بودجه دفاعی اروپا به ۴ درصد تولید ناخالص شد و تلویحا هشدار داد آمریکا از کم‌کاری پیرامون خود خسته شده است. بررسی ناتو نشان می‌دهد ورشو بودجه نظامی را به 4.7 درصد خواهد رساند اما این استثناست، نه قاعده.۴ حتی اگر ناتو سقف را به 4-3 درصد برساند، آژانس فیچ می‌گوید تحقق آن «تدریجی و پرهزینه» خواهد بود.۵ برای تهران، این واگرایی یک فرصت مضاعف است: هر قدر آمریکا مجبور شود بخشی از بار دفاعی را به اروپا واگذار کند، توان اعمال فشار حداکثری بر ایران کاهش می‌یابد. این همان نقطه‌ای است که «دکترین مقاومت فعال» بر آن بنا شده است؛ جبهه مقاومت با حداقل هزینه، حداکثر دردسر را برای حریف می‌سازد تا ناچار به بازتوزیع منابع شود.
* چالش پایگاه صنعتی و موازنه درازمدت
مجله نشنال دیفنس مارس ۲۰۲۵ نوشت پنتاگون حتی پیش از امضای قراردادهای جدید، انتظار جهش تولیدی را از صنعت دارد اما به دلیل ضعف انگیزه‌های تجاری و کمبود نیروی متخصص، چنین جهشی خیال‌پردازانه است.۶ وقتی جنگ اوکراین تنها در یک سال ذخیره موشک‌های استینگر و جاولین را به کف رسانده، روشن است سناریوی درگیری طولانی با چین یا حتی نبرد گسترده جدید در خلیج‌فارس آمریکا را به مرز فلج خواهد کشاند. در مقابل، ایران طی همین سال‌ها با اتکا به الگوی «چند‎لایه‌سازی تولید دفاعی» (از جهاد دانشگاهی تا بخش خصوصی و زیرساخت‌های وزارت دفاع) توانست خط کامل موشک‌های نقطه‌زن و پهپادهای برد بلند را بومی کند؛ مزیتی که در الگوی جنگ ارزان و فرسایشی دست بالا را می‌دهد.
* سعی برای فرار از شکست با نظریه «مهار چین»
لاتام می‌نویسد رقابت با چین «جنگ سرد ۲» نیست؛ چین ایدئولوژی جهانی ندارد، بلکه به دنبال تغییر قواعد منطقه‌ای به سود خود است. با این همه، ستیزه‌جویان واشنگتن هر اقدام پکن را «وجودی» جلوه می‌دهند تا بودجه دفاعی هنگفت ‌طلب کنند. در عمل، نه واشنگتن توان قطع ۱۳۵ میلیارد دلار تجارت سالانه خود با چین را دارد و نه می‌تواند تأمین‌کننده اصلی تراشه‌های ریزمتراژ باشد. شکست پروژه‌هایی نظیر ائتلاف تراشه‌ای «Chip4» و تأخیر چندساله در راه‌اندازی واحدهای تولید لیتیوم آیون آمریکایی گویای همین بن‌بست است. (برای این ادعا می‌توان به داده‌های گزارش «تعادل نظامی» موسسه IISS نگاه کرد که جهش بودجه نظامی آسیا در سال ۲۰۲۴ را نزدیک ۶ درصد اعلام کرد؛ بخش عمده آن ناشی از چین است. در چنین فضایی، ایران عضو بریکس از ژانویه ۲۰۲۴ توانسته جایگاهی در زنجیره مالی پرهیز از دلار بیابد و با استفاده از سوئیفت بریکس و ارزهای محلی، بخشی از فشار تحریم را دور بزند. افزوده شدن ایران، مصر، اتیوپی و امارات به بریکس در نشست ۲۰۲۴ ژوهانسبورگ نیز بلوک اقتصادی نوظهوری ساخته که می‌تواند نقش اوپک مالی قرن بیست‌ویکم را بازی کند. 
* ناکامی راهبرد «فشار حداکثری» و درس‌های منطقه‌ای
لاتام بیان می‌کند پس از خروج دولت ترامپ از برجام، واشنگتن تصور می‌کرد سیاست «فشار حداکثری» به تغییر رفتار یا نظام در تهران می‌انجامد اما واقعیت، معکوس شد؛ ذخایر اورانیوم ایران افزایش یافت، توان موشکی به شکل تنوع کیفی جهش کرد و محور مقاومت از صنعا تا بغداد و دمشق یکپارچگی عملیاتی یافت. آمریکا مجبور شد بارها ناو هواپیمابر به خلیج‌فارس اعزام کند ولی حتی نتوانست صادرات نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه بیاورد؛ این ناکامی، همان «مطابقت نداشتن منابع و آرمان‌ها»ست. امروز ایران با سیاست «نگاه به شرق» و تعامل با جنوب، نه تنها از انزوا خارج شده، بلکه مسیر ترانزیتی شمال - ‌جنوب را از آستارا تا چابهار فعال کرده و قراردادهای راهبردی ۲۵‌ ساله با چین و ۲۰‌ ساله با روسیه را به مرحله اجرایی رسانده است. ایالات متحده باید بپذیرد بازیگرانی چون ایران دیگر صرفا «مساله» نیستند، بلکه بخشی از «راه‌حل» نظم چندقطبی‌ هستند.
* سناریوی جنگ بلندمدت و مزیت راهبردی ایران
لاتام هشدار می‌دهد یک جنگ فرسایشی با چین بر سر تایوان آزمونی است که شاید آمریکا آن را از نظر لجستیکی تاب نیاورد. همین منطق درباره خلیج‌فارس نیز صادق است. پایگاه‌های آمریکا در منطقه برای دفاع در برابر موشک‌های مافوق صوت فاتح و پهپادهای غزه‌نشان باید سامانه‌های لایه‌ای گران‌قیمتی مستقر کنند؛ در حالی که هزینه موشک دفاعی پاتریوت یا تامیر بارها بیش از موشک تهاجمی ایرانی است. بنابراین نسبت هزینه/ اثربخشی به سود تهران است و هر نبرد طولانی آمریکا را به باتلاق کمبود ذخایر مهمات می‌کشاند؛ معضلی که حتی گزارش‌های کنگره نیز به آن اذعان کرده‌اند.
* از افول امپراتوری تا خیزش مقاومت
از دید وی، تهران باید سطح عملیات‌های نامتقارن را به گونه‌ای تنظیم کند که از آستانه جنگ مستقیم فراتر نرود، در عین حال هزینه حضور غیرقانونی آمریکا را بالا نگه دارد. عضویت در بریکس و کریدور شمال - ‌جنوب مجال بی‌اثرکردن تحریم مالی دلارمحور را می‌دهد. اولویت باید اتصال ریلی رشت - ‌آستارا و توسعه اسکله شهید رجایی باشد تا جمهوری اسلامی حلقه لجستیکی اوراسیا - هند شود. همچنین هم‌افزایی پهپادی با ونزوئلا، موشکی با کره‌شمالی و گردش نخبگان با روسیه و چین بخشی از موازنه‌سازی در برابر کنترل فناوری غرب است. آمریکا سرگرم پرونده اوکراین است؛ ایران می‌تواند با پیشنهاد میانجی‌گری یا تبادل انرژی/ غله جایگاه خود را به ‌عنوان کنشگر مسؤول ارتقا دهد و به این ترتیب تصویرسازی «تهدید محور» غرب را خنثی کند. لاتام می‌گوید خطر اصلی برای آمریکا «چین یا روسیه نیست، بلکه شکاف بین تعهد و توان خودش است». همین شکاف، فرصت تمدنی ایران است. جمهوری اسلامی تنها بازیگری است که از آغاز پیدایشش، نظم چندقطبی را نه تهدید، بلکه بستر طبیعی خویش قرار دیده و برای آن سرمایه‌گذاری کرده است؛ چه در سطح راهبرد دفاعی با ساختار موشکی و پهپادی، چه در سطح اقتصاد با پیوستن به سازمان‌های غیردلاری و چه در سطح فرهنگ با دیپلماسی قرآنی در آفریقا و آمریکای لاتین. وقتی حتی تحلیلگران آمریکایی اعتراف می‌کنند «عصر یکه‌تازی پایان یافته»، اصرار واشنگتن بر بازی «پلیس جهان» نه‌تنها ناکارآمد، بلکه خطرناک است، چرا که از دل آن تصمیم‌های عجولانه و پرهزینه برمی‌خیزد. برای جمهوری اسلامی، راه آینده روشن است؛ با اتکا بر اصل عزت، حکمت و مصلحت، باید در مدار قدرت‌های نوظهور بچرخد، در داخل ریشه‌های اقتصاد مقاومتی را ژرف‌تر کند و در منطقه به صدای ملت‌هایی بدل شود که ستم ساختار تک‌قطبی را چشیده‌اند. این همان «وضوح» است که لاتام می‌گوید هر قدرت بزرگی در لحظه گسست تاریخی بدان نیاز دارد. آمریکا این وضوح را ندارد اما ایران، پس از ۴ دهه مقاومت و ابتکار، بیش از هر زمان دیگر به آن نزدیک شده است.
------------------------
منابع
1. Heritage Foundation. 2025 Index of U.S. Military Strength, Defense Industrial Base Section. 
2. Asia Times. “U.S. Navy Lagging Behind as China Builds Warships at Unprecedented Rate,” January 2025. 
3. War on the Rocks. “Red Sea Operations Reveal Strategic Overstretch,” March 2025. 
4. NATO Defence Expenditure Data, March 2025.
5. Fitch Ratings. “European Defence Spending Outlook,” February 2025
6. National Defense Magazine, March 2025 Issue. 

ارسال نظر
پربیننده