محمد رشوند: مثل هر پاییز خاکستری، پرسپولیس دوباره به نقطهای رسیده که هیچکس پاسخ روشنی ندارد؛ روزهایی که صدای سوت تمرین در کمپ سرخپوشان میپیچد اما در خط دفاع، سکوتی عجیب جریان دارد. وحید هاشمیان، مربی آرام و سرسختی که با وعده «بازگشت تیم واقعی» وارد فیفادی شد، حالا پیش از سفر به خرمآباد، درگیر دشوارترین معادله فصل است؛ معادلهای که هر مجهولش بوی ریسک میدهد.
۶ هفته از لیگ بیستوپنجم گذشته و حاصل تلاش تیمی که تابستانی پرهیاهو را پشت سر گذاشت، فقط ۸ امتیاز است؛ 4 مساوی متوالی، گلهای از دسترفته و چهرههایی خسته در قابهای آخر بازی. دیگر کسی در خیابانهای تهران از پرسپولیس تهاجمی حرف نمیزند. هواداران که هنوز صدای جشنهای قهرمانی سالهای اخیر در گوششان میپیچد، حالا از مدافعانی میگویند که گویی هنوز هم یکدیگر را نمیشناسند.
در خرمآباد، جایی میان کوه و مه، تیم خیبر منتظر است تا پیکر نیمهجان پرسپولیس را آزمایش کند و درست در همین بزنگاه، تصمیمهای هاشمیان بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین قرار گرفته. او باید میان احتیاط و شهامت یک مورد را انتخاب کند و هر انتخابی، شاید نقطه عطف آینده او روی نیمکت سرخها باشد.
* نیازمند همیشه حاضر، زوج همیشه غایب
دروازه هنوز پناه امن پرسپولیس است. سیدپیام نیازمند، با واکنشهایش، سایه بحران را بارها از تیم دور کرده و به نوعی تنها چهره مطمئن این فصل سرخپوشان بوده. کنار او، مرتضی پورعلیگنجی مثل ستون میانی یک پل، پابرجاست اما مشکل از همان جا شروع میشود که باید برای این ستون، تکیهگاهی تازه پیدا شود.
محمدحسین کنعانیزادگان اسیر مصدومیتی است که نهتنها زمان بازگشتش را نامعلوم کرده، بلکه تعادل تاکتیکی تیم را هم برهم زده. غیبت او یعنی نبود رهبری در قلب دفاع. جای خالیاش را یا باید حسین ابرقویی پر کند یا سهیل صحرایی، جوانی که هنوز تجربه بازیهای بزرگ را نچشیده است.
ابرقویی در اردوی ملی زخم کوچکی برداشت اما در دلش آتش رقابت شعله میکشد. مقابل تیم سابقش انگیزهای دارد که شاید هیچ دارویی قادر به خاموش کردنش نباشد. با این حال، هاشمیان خوب میداند یک اشتباه در قلب دفاع، در زمین خرمآباد، میتواند همه وعدههای پسافیفادی او را بر باد دهد. او میداند تیمش آنقدر امتیاز از دست داده که دیگر فرصتی برای قمار ندارد. البته کنعانی قول داده خودش را میرساند اما خب! همه چیز دست او نیست.
* صحرایی ناشناخته و ریسک ناگزیر
اگر هاشمیان تصمیم بگیرد ابرقویی را در ترکیب اصلی حفظ نکند، گزینه بعدیاش سهیل صحرایی است؛ بازیکنی از نسل تازه پرسپولیس که هنوز کسی نمیداند ظرفیت واقعیاش چقدر است. تمرینات اخیر نشان داد او از نظر فیزیکی آماده است اما تجربه مقابله با مهاجمان سرعتی خیبر میتواند آزمونی مهم باشد. شاید همین دوگانگی است که ذهن هاشمیان را مشغول کرده؛ بین اعتمادی که میخواهد بسازد و ترسی که نمیتواند نادیده بگیرد.
* بازگشت مرد فراموششده
در گوشهای دیگر از این جدول پیچیده، نامی آشنا دیده میشود: سرژ اوریه. مدافعی که پس از ماهها دوری به خاطر بیماری، اکنون اجازه بازگشت گرفته است. داستان اوریه در پرسپولیس پر از تناقض بوده؛ ستارهای با رزومه درخشان اما سرنوشتی نامعلوم. حالا پرسش بزرگ این است: آیا هاشمیان به او میدان خواهد داد؟
تمرینهای اخیر نشان داده اوریه هنوز از لحاظ بدنی به آمادگی کامل نرسیده اما حضورش روی نیمکت میتواند پیام مثبتی به تیم بدهد؛ اینکه پرسپولیس هنوز گزینههایی دارد، هنوز نفس میکشد. منابع نزدیک به باشگاه میگویند احتمال فیکسبودن او پایین است اما اگر جریان بازی به سود خیبر پیش برود، شاید سرمربی جوان سرخها ناچار شود از او به عنوان آخرین تیر ترکش استفاده کند.
* جناح چپ؛ میدان مین
در جناح چپ، اوضاع از هر ناحیه دیگری پیچیدهتر است. در هفتههای گذشته، هاشمیان تصمیم گرفت فرشاد احمدزاده را در پست غیرتخصصیاش قرار دهد. تصمیمی که به قول منتقدان، هم به احمدزاده ظلم کرد و هم به تیم. واکنش هواداران در فضای مجازی تند بود اما سرمربی با چهرهای سرد و منطقی گفت: «در تمرینات از او راضیام».
در آن سو میلاد محمدی، مدافع ملیپوش، بعد از حضور در تیمملی و بازی مقابل تانزانیا، نشان داد هنوز یکی از بهترین گزینهها برای دفاع چپ است. با این حال، بازگشتش به ترکیب پرسپولیس به دلیل خستگی سفر و احتمال مصدومیت دوباره، با تردید همراه است. برخی میگویند هاشمیان هنوز تصمیم نگرفته و شاید باز هم همان مسیر پرریسک قبلی را ادامه دهد. تکرار اعتماد به احمدزاده، یعنی تکرار تمام نگاههای منتظر سکوها.
* سیستم یا احساس؟
پرسپولیس هاشمیان ترکیب مشخصی ندارد؛ گاهی 3 دفاعه، گاهی با 4 مدافع کلاسیک اما مساله فقط اعداد نیست. در ظاهر، این تیم از نظر فنی مشکل بزرگی ندارد اما فقدان هماهنگی در عقب زمین، مثل زخم باز باقی مانده است. وقتی مدافعان جای هم را اشتباه میگیرند، یعنی نه سیستم جواب داده و نه بازیخوانی به درستی منتقل شده.
در آخرین جلسه تمرین پیش از سفر به خرمآباد، صدای فریادهای هاشمیان بارها به خاطر پاسهای اشتباه مدافعان بلند شد. او میداند بازی با خیبر، یک «فینال زودرس» برای خودش است. اگر خط دفاعش دوباره بلغزد، ادامه مسیر برایش دشوارتر خواهد شد. این تیم دیگر آن اعتبار چند سال پیش را ندارد که شکستها را با شعار «ما برمیگردیم» بپوشاند.
* در جستوجوی اعتماد گمشده
شاید بزرگترین بحران پرسپولیس نه مصدومیتها باشد، نه ضعف تاکتیکی، بلکه از بین رفتن اعتماد درون تیم است. وقتی سرمربی نمیداند کدام بازیکن آمادهتر است، ناخواسته دیواری میان نفرات شکل میگیرد. همین دیوار، دلیل اصلی تساویهای بیثمر هفتههای اخیر بوده است. تیمی که برای گل نخوردن بازی میکند، معمولاً گل هم نمیزند.
هاشمیان باید در خرمآباد تیمی بسازد که نه از زمین بترسد، نه از سایه اشتباهات گذشته. شاید وقت آن رسیده باشد که او تصمیمی بگیرد به ظاهر جسورانه است اما همین جسارت میتواند نامش را از فهرست مربیان موقت، به فهرست مربیان ماندگار منتقل کند.
* پایان باز، یا آغاز سقوط؟
در نگاه نخست، بازی با خیبر شاید یک مسابقه معمولی هفته هفتم لیگ به نظر برسد اما برای پرسپولیس و هاشمیان، چیزی فراتر از ۳ امتیاز در آن پنهان است. اگر خط دفاع دوباره متزلزل نشان دهد، اگر آن اشتباهات ساده فردی تکرار شود، شاید در رختکن پس از بازی دیگر برای بعضیها باز نشود.
اما فوتبال همیشه روی دیگرش را هم نشان داده؛ گاهی در همان زمینهای کوچک و میان فریاد هواداران حریف، تیمی متولد میشود. شاید خرمآباد همان جاست. شاید همین بازی، آغاز بازگشت تیمی باشد که سالها نماد استقامت و نظم دفاعی بود. اگر نیازمند بدرخشد، اگر پورعلیگنجی فرماندهی کند، اگر احمدزاده یا محمدی لب خط اشتباه نکنند، شاید دوباره بتوان از «دیوار سرخ» سخن گفت.
تا آن زمان، پرسپولیس در انتظار یک تصمیم است؛ تصمیمی که میتواند مسیر فصل را عوض کند. وحید هاشمیان میداند فرصت آزمون و خطا تمام شده. حالا دیگر نه تیترها، نه مصاحبهها، هیچکدام نمیتوانند سپری باشند در برابر حقیقت زمین. تنها نتیجه است که باقی میماند و نتیجه را همیشه خط دفاع رقم میزند.
بیفوما و ارونوف در مسیر انفجار پرسپولیس
خرمآباد آماده است برای تماشای شعلههای تازه پرسپولیس؛ جایی که ۲ چهره متفاوت اما همهدف، میخواهند قصه جدیدی بنویسند؛ بیفوما و ارونوف، ۲ مردی که در روزهای سرد نتیجهگیری، دوباره گرما را به تمرینات سرخها برگرداندهاند. هر دو در اوج آمادگیاند، چشم در چشم حریف و گوش به فرمان وحید؛ مردی که حالا باید میان احتیاط و آتش، یکی را انتخاب کند.
هاشمیان میداند ترکیب همزمان این دو، یعنی اعلام جنگ. تنها راهش تغییر نقشه بازی است؛ شاید با جلو کشیدن اوستون به کنار علیپور، تا پرسپولیس چهره تهاجمیتری به خود بگیرد. تصمیمی جسورانه که یا تیم را به پرواز درمیآورد یا به مرز خطر میبرد.
پرس از بالا هنوز شعار اصلی هاشمیان است؛ فوتبالی پرهیاهو و نفسگیر که هر بازیکن را تا مرز اتمام توان جسمی میبرد. در چنین مدل بیامان بازی، بیفوما و ارونوف باید بدوند، بجنگند و برای هر توپ جان بدهند. این یعنی خستگی، یعنی احتمال مصدومیت اما همزمان یعنی فرصت نجات.
هواداران دیگر از تساوی سیر شدهاند. برای آنها، مساوی همان شکست است با چهرهای آرامتر. حالا پرسپولیس در نقطهای ایستاده که فقط یک نتیجه معنی دارد: پیروزی.
در خرمآباد، جایی میان کوه و فریاد، سرنوشت نیمفصل میتواند دگرگون شود. اگر این ۲ ستاره بدرخشند، شاید دوباره فریاد «پرسپولیس قهرمان» در آسمان شهر بپیچد؛ اگرنه، سرخها باید آماده توفان باشند.