به عبارت دیگران
گردآورنده، تقی دژاکام: شیوه صحیح کتابخوانی از نگاه استاد شهید مطهری
انسان، کتاب را بار اول به قصد لذت میخواند. در این صورت نمیتواند درباره مطالب کتاب قضاوت کند. دور دوم میخواند (حتی قویترین حافظهها نیازمند است که یک کتاب مفید را لااقل 2 بار پشت سر هم بخواند)؛ پس از آن، مطالب را تجزیه و تحلیل و دستهبندی میکند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه میسپارد.
اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد؛ امروز کتب تاریخی، فردا روانشناسی و پس فردا مثلاً کتب مذهبی مطالعه کند، همه مخلوط میشوند و حکم انباری بینظم را پیدا میکند.
انسان رشید کتابها و مطالبی را که برای خود لازم میداند جمع میکند، آنها را مکرراً مطالعه و دستهبندی و سپس خلاصه میکند. خلاصه را یادداشت و به حافظه خود میسپارد؛ بعد به موضوع دیگر میپردازد.
مرتضی مطهری/ امدادهای غیبی در زندگی بشر
انتشارات صدرا
صفحه ۱۰۶
***
سرزمینهای چندبهاره...
شهرنشینان و روستاییان فقط یک بهار داشتند. ایل چندین بهار داشت. 2 ماه پیش، بهار گرمسیر را دیده بود. در میان راه از بهارهای خرم دیگری گذشته بود و اکنون به بهار دلانگیز سردسیرش رسیده بود.
محمد بهمنبیگی/ بخارای من ایل من
انتشارات آگاه
صص ۱۶۹ و ۱۷۰
***
بزرگترین خطر برای آزادی از نگاه جلال
بنگاه مطبوعاتی آمریکایی
گذشته از آنچه مربوط به فرهنگ و کتاب مدرسهای است و من دیگر حوصلهاش را ندارم، بدبختی بزرگتر در اینجاست که این بنگاه محترم [فرانکلین]، کمکم از یک «دستگاه سانسور» هم برای آزادی کلی مملکت خطرناکتر شده است. لابد میپرسید چرا؟ حالا برایتان میگویم.
این بنگاه محترم به صورتی که دیدید، همه ناشران را چشم به دست خود نگه داشته به صورتی که در هر سال اگر صد کتاب در این مملکت منتشر شود (غیر از انتشارات دانشگاه [تهران] که صورت دیگری دارد)، ۵۰ تای آن با کمک فرانکلین است. «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» در آن بالابالاها با این حضرات فرانکلینیه همکاری دارند*. مجله سخن با کمک مالی همین بنگاه درمیآید، «کتابهای ماه» را خود فرانکلین شخصاً اداره میکند، «راهنمای کتاب» در همین حولوحوشها میپلکد و دیگر مجلات سنگین هر کدام که سرشان به تنشان بیرزد، به اعتبار اعلانهای این بنگاه محترم از چاپ درمیآیند و خلاصه وضع جوری شده است که هر کس با کتاب و با هر خواندنی مرتب غیرروزنامهای سر و کار دارد، ناچار با این بنگاه محترم سر و کار دارد.
من در عین حال که مباشران ایرانی این بنگاه را تحسین میکنم که در شربالیهود سیاسی و اجتماعی این مملکت چنین سریع از راه رسیدهاند و چنین قطعی دست به همه جا انداختهاند اما به همه کتابخوانها و کتابنویسها و کتابفروشها هم اعلام خطر میکنم که از این پس، سر و کارتان با یک تراست مطبوعاتی است. دیگر زمانه فعالیت در قلمروهای کوچک و شخصی و خصوصی گذشته است. از این پس اگر میخواهید چیزی بنویسید، اگر میخواهید کتاب شعری چاپ کنید، اگر خیال تأسیس یک بنگاه نشر کتاب دارید، اگر کتابنویس مدرسهای هستید، اگر کتابفروش دورهگردید، اگر میخواهید مجله سنگین و وزینی راه بیندازید و برای همه این کارها اگر نمیخواهید متضرر شوید و دربمانید، قبلاً با بنگاه فرانکلین مذاکره کنید!
جالبتر از اینها ادایی است که مباشر ایرانی این بنگاه در سرپرستی از کارهای هنری درمیآورد. جوایزی را که مجله سخن به بهترین نویسنده و مترجم میدهد این بنگاه میدهد، فلان نویسنده کتابی در شعر چاپ کرده است، او چکی همه را میخرد و انبار میکند، دیگری نویسندهای است و به سفارش بنگاه، کارش را فلان ناشر چاپ و منتشر میکند، و از فلان نقاش که بسیار جوان نیکی هم هست، اخیراً مجموعه کارهایش را همین بنگاه به قیمت مسافرت رفت و برگشت به ژاپن خریده است و از این قبیل کارهایی که در عهد بوق امرا میکردند و بزرگان و حالا صاحبان و دلالان و حتی پادوهای شرکتها میکنند. به این طریق، قبل از اینکه دوره صنعتهای خردهپا را دیده باشیم، دچار عواقب «تراست»های بزرگ شدهایم و آن هم در امر مطبوعات و در امر کتاب و این بزرگترین خطر است برای آزادی؛ نزدیکترین راه است برای یکدست کردن افکار و عقاید مردم.
*مشاور عالی هر دوی این بنگاهها حضرت سناتور تقیزاده است.
جلال آلاحمد/ 3 مقاله دیگر
(چاپ سوم، تهران: انتشارات رواق، ۱۳۵۶)
مقاله «بلبشوی کتابهای درسی»
صفحات ۹۹ و ۱۰۰