حوزه در مقام نهاد تولید دانش در تمدن اسلامی
حمید ملکزاده: برای اینکه بتوانیم به شکل معناداری از تمدنهای بشری صحبت کنیم، باید رابطه میان دانش و نهادهای دانش و حوزههای بزرگ تمدنی را به عنوان موضوعی بنیادین در نظر داشته باشیم. اهمیت این موضوع تا حدی است که میتوانیم بیآنکه بیمی از خطا باشد ادعا کنیم ایده تداوم تنها وقتی موضوعیت مییابد که بتوانیم به شکل معناداری از رابطه میان نهاد دانش و نهادهای مدنی صحبت کنیم. در این معنا تاریخ تحول تمدنهای بشری چیزی جز تاریخ تحول نهاد دانش تمدنی نیست. در این معنا نهاد دانش، نهاد تولید حکم برای معنادار و ممکن کردن حیاتی متناسب با ارزشهای یک تمدن خاص است. تا جایی که به نوشته حاضر مربوط میشود، حوزه علمیه نهاد دانش در حوزه تمدنی اسلامی - شیعی است. اینکه میگوییم حوزه علمیه نهاد تولید دانشی است که نفسِ زندگی مؤمنانه در زمانه غیبت را به عنوان اصل راهنمایی برای تولید حکم در نظر میگیرد، ما را در مقامی قرار میدهد که بتوانیم به اعتبار آن برای حوزه نقشی بیش از نهاد تربیت مبلغ دینی تعریف کنیم. در این روایت، حوزه علمیه به نهادی تمدنی تبدیل میشود که تاریخ تحولات آن را باید در پیوند با تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعهای که با آن پیوند خورده است مورد مطالعه قرار دهیم. این روایتی است که در پیام دیروز رهبر معظم انقلاب درباره صدمین سالروز بازتأسیس حوزه علمیه قم به وضوح حاضر است. در این یادداشت تلاش خواهم کرد از چنین منظری به پیامی که معظم له در روز گذشته صادر کردهاند بپردازم.
* تاریخ حوزه؛ تاریخ ملت
اگر آنچه در مقدمه آوردهام را در ذهن حاضر کنیم، آنگاه میتوانیم انتظار داشته باشیم موضوع بازتأسیس حوزه علمیه قم با ضرورتهایی تاریخی و تمدنی پیوند خورده باشد. از این جهت متن پیام رهبر انقلاب اسلامی ایران در صدمین سالروز تأسیس حوزه علمیه قم با روایتی تاریخی درباره مناسباتی آغاز میشود که ضرورت این بازتأسیس را به لحاظ تمدنی به وجود آورده است. در روایت رهبر انقلاب، بازتأسیس حوزه علمیه قم توسط حضرت آیتالله حائری در وضعیت آشفته سیاسی و اجتماعی برای حوزه تمدنی شیعیان در منطقه غرب آسیا اتفاق افتاده است؛ در وضعیتی آشفته که فهم، صورتبندیکردن و سامانبخشی دوباره آن بر اساس ارزشهای تمدن اسلامی نیازمند نوعی دانش اسلامی است که در سطوح مختلف فردی و اجتماعی نظام دانش مناسب برای استقراریافتن مؤمنان را در اختیار ایشان قرار داده و سازوکار مناسبی برای تولید حکم شرعی برای زیست مؤمنانه در زمانه آشوب را فراهم میکند. از این جهت در پیام رهبر انقلاب حوزه یک نهاد تولید دانش تمدنی است. موضوع مهمی که در این باره باید به آن توجه کرد این است که در روایت رهبر معظم انقلاب از بازتأسیس حوزه علمیه قم، این نهاد از ابتدا با تاریخ سیاسی - اجتماعی حوزه تمدنی ما در منطقه غرب آسیا پیوند خورده است. هم از این جهت که در یک زمینه سیاسی معلوم و در پاسخ به الزاماتی که این وضعیت خاص به وجود آورده بود تأسیس شده و هم از این جهت که در بستر سیاسی خاصی که شکل گرفته و به حیات خود ادامه داده است.
این معنایی ندارد جز اینکه بگوییم نظام تولید دانش مؤمنانه در حوزه علمیه قم از ابتدا و به لحاظ وجودشناختی با مجموعهای از مناسبات سیاسی پیوند خورده است که مسیر نهایی حرکت آن را تعیین میکند. تنها در این معناست که میتوان تاریخ پربار حوزه علمیه قم را در به نحوی روایت کرد که در عالیترین صورت خود به ظهور چهرههای برجستهای مانند حضرت امام خمینی(ره) منتهی میشود؛ رهبری سیاسی با نظام فکری سیاسی روشنی که نظریههای فقهی خود را در پیوند با و برای پاسخدادن به مسائل سیاسی - اجتماعی خاصی که حوزه علمیه قم در بستر آنها تأسیس شده بود تولید کرد.
* نهاد دانش؛ نهاد قدرت
در روایتی که پیام رهبر انقلاب بر آن استوار شده، مضمونی وجود ندارد که در هر بحثی پیرامون نهادهای دانش تمدنی باید به آنها توجه کرد: دولت و مساله نهاد قدرت. اگر حوزه در مقام نهاد تولید دانش مؤمنانه به لحاظ وجودشناختی با زمینههای سیاسی و اجتماعی عصری که در آن به وجود آمده پیوند خورده باشد، لذا دانشی که تولید میکند به شکل بنیادینی درباره قدرت، سیاست و تشکیل حکومت متناسب با ویژگیهای تمدنی جامعهای است که به آن تعلق دارد. این بدان معناست که دانش تولید شده در حوزه به شکل بنیادینی از جنس دانش سیاسی است. یعنی دعاوی روشنی درباره زندگی جمعی و سازوکارهای اداره جامعه دارد. این مساله اخیر در بیان رهبر معظم انقلاب در جایی تعبیه شده است که میخوانیم ایشان حوزه را نه به عنوان «یک مؤسسه تدریس و تدرس»، بلکه در مقام «مجموعهای از علم و تربیت و کارکردهای اجتماعی و سیاسی» معرفی میکنند.
اهمیت این مساله در بیان رهبر انقلاب تا آنجا پیش میرود که ایشان معنای واژه حوزه علمیه را در نسبت معلومی با این وجه سیاسی و اجتماعی قرار داده و اعلام میکنند این سرفصلهای سیاسی و اجتماعی است که نهایتاً «واژه حوزه علمیه را معنی میکند و عناصر تشکیلدهنده آن... را نشان میدهند». در پیام رهبر معظم انقلاب این معیارهای بنیادین نهایتاً نقش تعیینکنندهای در مسیری که پویایی و شکوفایی آینده حوزه علمیه دارد. به بیان روشنتر تداوم حوزه علمیه قم و بالطبع تداوم و پایداری تمدنی که این نهاد تولید دانش آن را نمایندگی میکند، به تداوم و پایداری عناصر سیاسی و اجتماعی تشکیلدهنده آن وابسته است. در ادامه این روایت میتوان اینطور تصور کرد که حوزه علمیه چه در مقام یک مرکز علمی، چه به عنوان نهادی خاص برای تربیت نیروی مهذب و کارآمد باید این اصول تمدنی را که بر تشخیص، صورتبندی و مسالهمندسازی سیاسی و اجتماعی زندگی مؤمنانه استوار است، همواره در نظر حاضر داشته باشد.
اینطور به نظر میرسد تنها در چنین صورتی است که حوزه میتواند همچنین نقش شایسته و تاریخی خود به عنوان خط مقدم جبهه تقابل با تهدیدهای دشمن در حوزههای مختلف زندگی ما را تضمین کرده و به مرکز مشارکت در تولید و تبیین نظامات اجتماعی تبدیل شود. در نهایت باید این مساله را در نظر گرفت که حوزه علمیه قم و بالطبع دیگر مدارس دینی در ایران و جهان تشیع را نباید به صرف مدارس علوم دینی که درباره مسائل نظری پیرامون موضوعات الهیاتی مطالعه میکنند در نظر گرفت. این دسته از مدارس نهادهایی تربیتی هستند. از این جهت مانند همه صورتهای متفاوت از مدارس تربیتی باید به تولید دانش و انسان سیاسی و اجتماعی مطلوبی دست بزنند که میتواند مسؤولیت اداره امر جمعی را متناسب با ارزشهای دین مبین برعهده گرفته و دانش مناسب برای اداره امور اجتماعی و سیاسی آن را تولید کند.