
سیدحسن صفوی: هیچکس انتظارش را نداشت؛ نه کارشناسان تکواندو که هر روز نتایج را زیر و رو میکنند، نه حتی آنهایی که سالهاست با وسواس چرخههای استعدادیابی را دنبال میکنند. صبح روز مسابقات، وقتی جدول رقابتها منتشر شد، بیشتر نگاهها با افسوس روی نام ۲ دختر جوان ایران مکث کرد: ۲ ملیپوش ۱۹ ساله، بدون تجربه بینالمللی، روبهروی رقبایی که همین چند هفته قبل روی سکوهای معتبر دنیا ایستاده بودند اما همین ۲ چهره، همانهایی که خیلیها از کنار اسمشان ساده عبور کردند، روز را طور دیگری رقم زدند.
در آغاز، هستی محمدی با یک نمایش فراتر از انتظار به مدال برنز رسید و فضای اردو را زیر و رو کرد. شادی او هنوز در سالن موج میزد که نوبت رسید به چهرهای که قرار بود بیش از همه نگاهها را متعجب کند: ساینا کریمی. دختری که در سکوت و زیر فشار نقدهای بیپایان، نخستین مأموریت بزرگ دوران حرفهایاش را تجربه میکرد.
ساینا در وزن ۴۶ کیلوگرم با قرعهای مواجه شد که اگر واقعبین باشیم، بیشتر شبیه مسیر یک قهرمان باسابقه بود تا یک ملیپوش تازهکار اما همین دشواری تبدیل شد به بستری برای درخشش. از همان مبارزه نخست، مشخص شد داستان دیگری در حال شکلگیری است. حریفی که سابقه جهانی داشت، غافلگیر شد و شکست خورد. سپس نوبت رقیبی رسید که نامش برای خیلیها مترادف قدرت بود اما ساینا بدون تردید از او هم عبور کرد. این روند تا رسیدن به دیدار نهایی ادامه پیدا کرد، جایی که مبارزی از جمهوری آذربایجان منتظرش بود؛ کشوری که سالهاست در ردههای پایه و بزرگسال، سهم قابل توجهی از سکوهای تکواندو دارد.
نوجوان ایرانی در فینال هم بیوقفه حمله کرد. ۲ راند کافی بود تا نشان دهد عملکردش در مراحل قبل نه اتفاقی بوده، نه ناشی از لغزش حریفان. دختری که نخستین اعزام رسمیاش را تجربه میکرد، با اعتماد به نفس کسی مبارزه میکرد که انگار سالها در فضای مسابقات جهانی نفس کشیده است. ۴ پیروزی پیاپی برابر نامهایی که هر کدام برای خودشان رزومهای بلند دارند، نتیجهای بود که حتی خوشبینترین چهرههای فنی هم تصورش را نمیکردند.
موفقیت اما فقط روی تابلوی امتیازات نبود؛ ساینا در هفتههای اخیر زیر فشار انواع حرف و حدیثها قرار گرفته بود. عدهای انتخاب او را ناعادلانه میدانستند، بعضیها پرسیده بودند چرا باید چنین مسؤولیتی به او سپرده شود ولی او به جای پاسخهای رسانهای یا جدلهای معمول، مسیر دیگری رفت: تمرین، تمرین، سکوت و دوباره تمرین. حالا همان منتقدان باید ضربههای دقیق او را مرور کنند و ببینند چگونه آرامش و سماجت، همه تردیدها را بلعید.
بعد از قهرمانی، لحظهای که روی سکوی نخست ایستاد، هیجانش طوری فوران کرد که حتی سالن هم همراهش لرزید. سجده شکر، اشک شوق و دویدن به سمت مهروز ساعی تصویری ساخت که بعید است به این زودیها فراموش شود. او مدالش را تقدیم مردم کشورش کرد، به سرمربیانی که پای او ایستادند و در نهایت، به خانوادهاش که از روزهای سخت تا همین ثانیه طلایی همراهش بودند.
ساینا کریمی فقط یک طلا نگرفت؛ پیام داد. پیام به رقبای خارجی، به چهرههای داخلی و حتی به آنهایی که هنوز او را باور نکردهاند. این طلا یک نتیجه ساده نبود، آغاز یک مسیر تازه بود؛ مسیری که شاید قرار است یکی از امیدهای نسل جدید تکواندوی ایران را بسازد.