16/آذر/1404
|
00:05
چرا نمایش مصرف مواد مخدر در فیلم‌های سینمای ایران طی سال‌های اخیر به مرز هشدار رسیده است؟

سینما هپروت

علیرضا ابوترابی: یکی از معضلات اجتماعی که از همان اوایل شروع به کار سینمای ایران در آثاری چون گوزن‌ها هم به چشم می‌خورد، مساله اعتیاد و استعمال مواد مخدر بود. این موضوع ابتدا بیشتر حالتی معضل‌شناسانه و دغدغه‌مند داشت و مواد مخدر را تا دهه 80 می‌شد به عنوان نماد فروپاشی بنیاد خانواده و جامعه دید. البته استفاده از این موضوع برای ایجاد فضای درام فیلم هم مفید واقع می‌شد و روابط عاطفی، اجتماعی و خانوادگی اشخاص مبتلا به اعتیاد را که به وسیله مواد مخدر مورد فروپاشی قرار می‌گرفتند، می‌شد درک کرد. به‌تدریج نمایش استعمال مواد مخدر با ۲ اتفاق دستخوش تغییراتی شد. با توجه به اینکه این موضوع در ابتدا یک تابو به شمار می‌رفت، نمایش عریان و بی‌محابای استعمال مواد هم جزو هنجارشکنی‌های محتوایی قلمداد می‌شد اما رفته‌رفته با ریختن قبح این موضوع، دیگر سینمای ایران شاهد به نمایش درآمدن بی‌ملاحظه ‌آلات و استعمال مواد مخدر بدون بیان عواقب آن در محصولات نمایشی، بویژه فیلم‌های سینمایی شد. نکته دوم به تاثیراتی که فیلمسازان ایرانی از سینمای هالیوود گرفتند مربوط بود. این تاثیرپذیری هم در سینمای جدی و هم فیلم‌های کمدی دیده می‌شد. در آثار جدی، نمایش مصرف مواد مخدر نوعی واقع‌گرایی قلمداد می‌شد و در حقیقت به بهانه مذمت این موضوع، از جذابیت نمایش آن برای بخش‌هایی از مخاطبان بهره‌برداری می‌کردند. در سینمای کمدی ایران هم به تقلید از هالیوود، دستمایه قرار دادن نمایش مصرف مواد مخدر به عنوان ابزاری برای خنداندن مخاطبان مورد استفاده قرار گرفت. در هالیوود، فیلم‌های استونر (Stoner film)، یکی از زیرژانرهای کمدی سینمایی هستند که داستان‌شان پیرامون استفاده از ماری‌جوآنا جریان دارد و در آنها نشئگی حاصل از استعمال مواد، بدون توجه به عواقب بدی که ممکن است روی مخاطبان بگذارد، باعث ایجاد موقعیت‌های کمدی می‌شود. بر این اساس می‌شود گفت سینمای ایران به تبعیت از سینمایی که هیچ ارزشی بر آن جز منطق سودمحور سرمایه‌داری حاکم نیست و حتی مخاطبش را نه صرفاً مشتری کالای فرهنگی، بلکه خود او را هم یک کالا می‌بیند، وارد دالان خطرناکی کرد که با زیست جامعه ایرانی همخوان نیست. حالا شرایطی به وجود آمده که در آن بخشی از این فیلم‌ها و سریال‌ها نه‌تنها قبح چنین رفتارهایی را شکسته‌اند، بلکه باعث ایجاد کنجکاوی و جذابیت نسبت به این موضوعات در بین بخشی از مخاطبان می‌شوند. در ادامه به بررسی تعدادی از آثار نمایشی سینمای ایران طی سال‌های اخیر پرداخته‌ شده که در ژانرهای مختلف و با ژست‌های فرهنگی گوناگون، از هنری و اجتماعی گرفته تا کمدی‌های عامه‌پسند، دارای چنین صحنه‌هایی هستند. لازم به ذکر است نمایش مصرف مواد مخدر به طور قطع بیشتر از فیلم‌هایی بوده که در ادامه به آنها اشاره می‌شود اما این آثار از آن جهت فهرست شده‌ که اولاً سیر نمایش این موارد در سینمای ایران از سال‌های دهه ۹۰ به بعد بررسی شود و ثانیاً از هر کدام از گونه‌ها و سبک‌های مختلف یک نمونه آورده شود.
* اعترافات ذهن خطرناک من
هومن سیدی از همان کارهای اولیه‌اش نشان داد به الهام گرفتن از آثار خارجی علاقه دارد؛ البته این الهام‌گیری را در بعضی موارد کپی‌برداری هم می‌توان تعبیر کرد. یکی از آثار ابتدایی هومن سیدی که آشکارا رد آثار خارجی در آن دیده می‌شود، فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» است. این پروژه که در نوع روایت و ساختار روایی مبهمش از فیلم سینمایی Memento (یادگاری) ساخته کریستوفر نولان الهام گرفته شده، حول موضوع مواد مخدر است. اعترافات ذهن خطرناک من به نوعی آغازکننده موج سیل‌آسای آثار اجتماعی سینمای ایران حول محور مواد مخدر با رویکرد خاکستری است. هر چند پیرنگ اصلی این فیلم از نشئگی شخصیت اصلی‌اش ناشی می‌شود و فراموشی حاصل از استعمال مخدر صنعتی LSD توسط او ایجاد‌کننده حادثه محرک است اما دیدگاه معضل‌شناسانه‌ای در محتوای اثر دیده نمی‌شود و مخاطب بیشتر شاهد ذوق‌زدگی کارگردان از تماشای یک اثر خارجی با روایت غیرخطی و سپس استفاده از آن در فیلم خودش است.
* ابد و یک روز
«ابد و یک روز» اثر سعید روستایی بعد از فیلم اعترافات ذهن خطرناک من ادامه‌دهنده مسیر استفاده از مواد مخدر در بستر دراماتیک آثار سینمای ایران است. آوازه روستایی با این فیلم در جشنواره فیلم فجر و به طور کلی سینمای ایران پیچید. خیلی از منتقدان بیان واقعی، به دور از نگاه از بالا به پایین یا شعارزدگی این اثر را نسبت به قشر فرودست مورد ستایش قرار دادند. ابد و یک روز به شکل ویژه درباره اعتیاد نیست و عمده پیرنگ آن حول مساله فقر است و چالش‌هایی را که یک خانواده از قشر پایین‌دست جامعه ممکن است در زندگی اجتماعی خود متحمل شود به تصویر می‌کشد. نگاه کارگردان نسبت به مساله فقر و اعتیاد کاملا شکلی دیالکتیکی و دوسویه دارد به طوری که از خانواده حاضر در فیلم - سوای سایر بستگان که از دیالوگ‌ها مشخص می‌شود آنها هم سابقه اعتیاد دارند- حداقل ۲ شخص که سابقه اعتیاد داشته باشند یا معتاد باشند وجود دارند. این دیدگاه سیاه‌نما در ادامه کارنامه روستایی همچون فیلم برادران لیلا هم وجود داشت و شدت فزاینده‌ای پیدا کرد. 
* عصر یخبندان
«عصر یخبندان» اثر مصطفی کیایی به نوعی خلاف راه سینمای ایران در آن برهه زمانی بود و ما بیننده یک فیلم با محتوای دغدغه‌مندانه بودیم. نگاه معضل‌شناسانه این فیلم از زوایایی خاص به مساله اعتیاد می‌پرداخت که از چند لحاظ قابل اهمیت است. برعکس فیلم ابد و یک روز که فیلمساز در آن فقر و اعتیاد را کاملا روی ۲ خط مماس می‌بیند، مخاطب در این فیلم نظاره‌گر آن است که اعتیاد در خانواده‌های مرفه جامعه و برخوردار از جایگاه اجتماعی مطلوب نیز پیش می‌آید و به طور مخصوص فوکوس و دقت صاحب اثر نیز روی قشر بالادست جامعه بود. در قدم بعدی این فیلم به دنبال پرداخت به مساله اعتیاد در بین بانوان هم می‌رود؛ یعنی همچون فیلم «دارکوب» که در ادامه بررسی خواهد شد، در عصر یخبندان بیشتر موضوع فیلم حول محور زنانی است که در لجنزار اعتیاد گرفتار شده‌اند و این نکته به قصه زاویه‌ای دیگر می‌دهد. در آخر جمع‌بندی کلی موضوع اعتیاد در این فیلم در قدم سوم خلاصه می‌شود. کارگردان در کلیت اثر می‌خواهد روابط خانوادگی و اجتماعی افراد معتاد را  زیر ذره‌بین قرار دهد و سوای عوارض طبیعی و مستقیم مواد مخدر، به عوارض غیرمستقیمش بپردازد.
* دارکوب
بعد از فیلم عصر یخبندان، دارکوب ساخته بهروز شعیبی در کنار پرداختن به مساله اعتیاد در بین زنان و اقشار بالادست جامعه، بیشتر به روابط درون‌خانوادگی افراد معتاد پرداخت. بهروز شعیبی در این فیلم سراغ روایت زندگی مادری رفت که دچار اعتیاد می‌شود و به همین دلیل از خانواده و جامعه طرد می‌شود. عمده بخش روایی و درام فیلم بر عهده رابطه مادر و فرزندی شخصیت اصلی فیلم با بازی سارا بهرامی و دختر کوچک او است. این اثر به مساله مطرود شدن و کنار گذاشته شدن افراد معتاد از خانواده و جامعه می‌پردازد و ساختار داستانی و محتوای اثر در پی آن است که نشان دهد اعتیاد قادر است زندگی شخصی افراد را مورد دگرگونی قرار دهد؛ تا آنجا که ممکن است در موقعیتی ویژه، مادر یک خانواده به عنوان قلب تپنده یک خانه از خانواده خود طرد شود.
* دراکولا
از اواسط دهه 90 نمایش اعتیاد و مواد مخدر با حضور در آثار طنز وارد فضا و برهه جدیدی شد. «دراکولا» اثر رضا عطاران به نوعی آغاز‌کننده راهی بود که در آن مواد در آثار سینمایی کمدی راه یافت اما خوب است برای پرداختن به مساله وجود مواد مخدر در سینما، ابتدا به اواخر دهه 80 برویم و نگاهی به آخرین سریال رضا عطاران در صداوسیما بیندازیم. سریال «بزنگاه» محصول سال 1387 در فضای کارهای قبلی عطاران، پیرامون موضوع تنگدستی بود با این تفاوت که عطاران در این فیلم سراغ مساله اعتیاد هم رفته بود. پرداخت به اعتیاد در این سریال در کنار حفظ بافت طنز اثر به هیچ عنوان به سبک انگاشتن این موضوع حساس تبدیل نمی‌شود و مخاطب شاهد عواقب غیرقابل انکار اعتیاد هم می‌شود.
فیلم سینمایی دراکولا اما با بیان استعاره‌ای و تشبیه تاثیر مواد و مکیدن خون توسط دراکوالاها، حالتی متفاوت از سریال بزنگاه پیمود. در این نمونه ممکن است مخاطب در تحلیل مقصود فیلمساز و تفکیک شوخی و بیان مسائل جدی، کمی دچار کج‌فهمی شود. هر چند روایت فیلم هم در جاهایی آنقدر سرگرم وجه فانتزی داستان می‌شود که پرداخت به مساله مواد به سمت تساهل و آسوده‌گیری می‌رود.
* خوب، بد، جلف
«خوب، بد، جلف» مساله مواد مخدر و ژانر کمدی را وارد فضای پلیسی و معمایی کرد. این فیلم به کارگردانی پیمان قاسمخانی روایتگر زندگی ۲ بازیگر است که وارد پرونده‌های پلیسی می‌شود. استفاده از موضوع مواد در روند داستانی این فیلم کاملا حالتی کمیک دارد و به مخرب بودن این موضوع اشاره نمی‌شود. نه‌تنها این فیلم حالتی معضل‌شناختی ندارد، بلکه به واسطه حماقت و بلاهت ۲ شخصیت اصلی، مواد مخدر و ساخت آن مایه تفاخر شمرده می‌شود که این موضوع در عین کمیک بودن، می‌تواند برای مخاطب کم‌سن و سال تاثیراتی منفی برجا بگذارد.
* مغزهای کوچک زنگ‌زده
هومن سیدی بعد از فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» و روایت یک داستان معمایی در یک فضای مبهم و بی‌زمان و مکان به دنبال بیان داستانی اجتماعی و شبه گنگستری در دل حومه‌های شهر رفت. سیدی در این اثر با نگاهی کاملا بدبینانه و از بالا به پایین، چیزی شبیه به نگاهی که در یک باغ وحش نسبت به قفس کفتارها وجود دارد، به قشر فرودست جامعه می‌پردازد. یعنی زاویه دید فیلمساز نسبت به مساله فقر، از نوع نگاه سعید روستایی هم شنیع‌تر است و کارگردان در اثرش فقر را نه‌تنها مساوی با اعتیاد، بلکه مساوی با خلاف و فساد مطلق می‌پندارد. معضلاتی اجتماعی که در «مغزهای کوچک زنگ‌زده» به آن پرداخته می‌شود، هر کدام قابلیت آن را دارند که در یک اثر جداگانه مورد بررسی قرار گیرند اما با نگاه سیاه سیدی، همه آنها در این فیلم کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. مسائلی چون قتل‌های ناموسی، خشونت، نزاع‌های دست جمعی، مواد مخدر، باندهای تبهکاری و... از جمله مواردی است که در مغزهای کوچک زنگ‌زده به بخش عمده‌ای از قشر فرودست ضمیمه شده. با تفاسیر ذکر شده می‌توان دریافت که نگاه فیلمساز به مساله اعتیاد و نمایش عریان تولید و استعمال آن همچون چیزهای دیگری که به حساب، فیلم دغدغه‌اش را دارد، حلبی است و پشت آن از هیچ دغدغه‌ای خبری نیست.
* متری شیش‌ونیم
«متری شیش‌ونیم» به نوعی ادامه‌دهنده جهان داستانی ابد و یک روز است؛ خانواده‌ای که در آن فیلم با فقر و اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کند، می‌تواند شخصی را تحویل جامعه دهد که در آینده به واسطه عقده‌های کودکانه‌اش دست به تولید و فروش انبوه مواد مخدر بزند. اگرچه این فیلم درباره یک تبهکار مواد مخدر است اما باز در این اثر فیلمساز، عمده توجه پیرامون مساله فقر است و می‌خواهد فرآیند ساخته شدن یک تبهکار از  دل فقر را به تصویر ‌کشد اما اثر در این مسیر، به دلیل تعمق در شخصیت‌پردازی کاراکتر ناصر خاکزاد، به او یک بی‌گناهی و سمپاتی می‌بخشد که این شخصیت را به‌تدریج برای مخاطب مقدس و سفید جلوه می‌دهد.
* زودپز
بعد از سال 1400 استفاده از مواد مخدر در فیلم‌های ایرانی وارد مرحله جدیدی شد و مخاطبان شاهد استفاده بی‌مورد از این موضوع خصوصا در فیلم‌های طنز شدند. «زودپز» اثر رامبد جوان در بستر داستانی ضعیف و معلقش اصلا نیازی به نمایش مواد ندارد چون اصلا فضای روایی و شخصیت‌های اصلی این اثر ربطی به مواد مخدر ندارد اما چون همان‌طور که گفته شد، بافت و فضای فیلم معلق است، داستان از هیچ کاری برای ساخت موقعیت‌های طنز فروگذار نیست. کاراکترهای این فیلم اساسا جوری به مخاطب عرضه نمی‌شوند که استعمال مواد توسط آنها منطقی به نظر برسد اما چون صرفا پای بساط مواد یکسری اکت لوده‌مآبانه دارند، چنین چیزی در فیلم به نمایش می‌رسد. در نهایت رویکرد زودپز در مقابل مواد منجر به تسامح و تساهل می‌شود و ممکن است چنین اندیشه‌ای را هم به ذهن مخاطب ناآگاه القا کند.
* صددام
«صددام» فیلم ایرانی به کارگردانی پدرام پورامیری که نخستین فیلم این کارگردان پس از چند اثر اجتماعی که به ‌طور مشترک با حسین امیری‌دوماری کارگردانی کرده بود به ‌حساب می‌آید، یکی از حادترین موارد استفاده از مواد مخدر در سینمای ایران به ‌حساب می‌آید اما نه صرفاً به دلیل شدت استفاده از مواد مخدر یا عادی جلوه دادن آن و یا حتی نمایش لذت‌بخش استفاده از آن؛ که البته رد تمام این موارد را هم می‌شود در کار دید، بلکه به دلیل استفاده کاملاً بی‌مورد از چنین موضوعی در فیلم. در فیلم صددام هیچ لزومی به نمایش استعمال مواد مخدر وجود نداشت اما نه‌تنها فیلم سراغ چنین چیزی رفت، بلکه شدت نمایش آن را به حدی بالا برد که چنین فیلم عامه‌پسندی که برای توده مخاطبان ساخته شده را نمی‌توان بدون نگرانی همراه خانواده، بویژه کودکان و نوجوان‌ها تماشا کرد.
* صبحانه با زرافه‌ها
«صبحانه با زرافه‌ها» ساخته سروش صحت، بیشتر از هر چیزی اصرار ویژه‌ای ابزورد بودن دارد و همین باعث می‌شود هر حرکتی، با ربط و بی‌ربط، سناریو را به شکلی خشک و جدی به نمایش برساند تا بتواند فیلمساز را به کمدی سیاه مورد علاقه‌اش برساند. فیلمساز با آنکه کارنامه درخشانی در حوزه کمدی دارد و مشخص است طنز مطلوب را می‌شناسد، در این اثر سراغ سطحی و دم‌دستی‌ترین موضوعات ممکن برای ساخت موقعیت‌های طنز رفته که یکی از آنان هم استعمال مواد مخدر است. با اینکه مواد مخدر و سپس اوردوز یکی از کاراکترها به نوعی سازنده حادثه محرک است اما عادی‌انگاری مساله مواد مخدر توسط فیلمساز و پرداختن به مسائل فلسفی حول موضوع معنای مرگ و زندگی که به هیچ وجه در قد و قواره اثر هم نیست، باعث شده استعمال مواد در این فیلم چیزی به‌شدت پیش پا افتاده‌ای به نظر برسد.
* پیرپسر
به نظر می‌رسد فیلم پرسر و صدای «پیرپسر» اثر اکتای براهنی شروع‌کننده مسیر جدیدی از وجود مواد مخدر در فیلم‌های سینمای ایران باشد. استعمال مواد در این فیلم کاملا تصویری آشکار دارد و ما حتی به عنوان مخاطب شاهد آن هستیم شخصیت‌های فیلم از غلام باستانی که یک کاراکتر لمپن و بی‌اخلاق است تا علی که مثلا شخصیتی فرهیخته دارد، همگی در مقابل مواد سر تعظیم فرود می‌آورند؛ حال یکی در یک شیره‌کش‌خانه کهنه و دیگری در یک کافه مدرن! کارگردان می‌خواهد با ضمیمه کردن برچسب اعتیاد به پدر در کنار باقی برچسب‌های متعفن دیگر، جایگاه او را نزد مخاطب زشت‌تر و زبون‌تر جلوه دهد اما کارکرد مواد در این نقطه و در کنار دیگر رذایل اخلاقی غلام جایگاهش را از دست می‌دهد و مواد صرفا به چیزی تبدیل می‌شود که در جهان نمایشی فیلم همچون نقل و نبات وجود دارد و همه می‌توانند به راحتی آن را استعمال کنند.

ارسال نظر
پربیننده