
گروه سیاسی: شبکه سلطنتطلب منوتو روز سهشنبه یکی از برنامههای خود را به موضوع جام جهانی فوتبال و حضور تیم ملی فوتبال ایران در این مسابقات اختصاص داد. مجریان منوتو در این برنامه صراحتا عنوان کردند با توجه به برگزاری این مسابقات در خاک آمریکا بویژه شهرهای لسآنجلس و سیاتل، باید برای تیم ملی فوتبال ایران یک «جهنم» درست کنند. مجریان این شبکه سلطنتطلب همچنین تأکید کردند باید این مسابقات را به محلی برای ابراز مخالفت با جمهوری اسلامی ایران تبدیل کنند. آنها از لزوم رایزنی با مقامات آمریکا برای زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات فیفا گفتند و تاکید کردند باید پرچمهای شیر و خورشید را روی سکوها بالا ببرند و همینطور بیرون از استادیوم نیز یک جو روانی منفی علیه تیم ملی فوتبال ایران ایجاد کنند. همینطور مجریهای منوتو تصریح کردند نباید اجازه داد ایرانیان مقیم آمریکا از تیم ملی فوتبال ایران حمایت کنند. در واقع آنها به دنبال ایجاد یک فضای رعب و وحشت در استادیوم و بیرون از استادیوم محل بازیهای تیم ملی فوتبال ایران هستند تا ایرانیان نتوانند تیم ملی کشورشان را تشویق کنند.
البته پیش از این نیز این احتمال میرفت جریانهای ضدانقلاب به دنبال سوءاستفاده از جام جهانی فوتبال باشند تا با همکاری و همراهی دولت آمریکا بتوانند این مسابقات را تبدیل به فرصتی برای تخریب و تضعیف جمهوری اسلامی کنند. در واقع آنها تلاش میکنند با همکاری دولت آمریکا فعالیتهای سیاسی خود را به مهمترین حاشیه مسابقات جام جهانی ۲۰۲۶ تبدیل کنند.
اما در این بین یک سوال جدی مطرح میشود: چرا اپوزیسیون تیم ملی فوتبال ایران را تخریب و تضعیف میکند؟ چرا از هماکنون شبکه سلطنتطلب منوتو با طرح اتهام حکومتی بودن تیم ملی فوتبال ایران، میگوید نباید اجازه داد این تیم در مسابقات جامجهانی نتیجه بگیرد؟
چرا بین جمهوری اسلامی و تیم ملی فوتبال ایران تفکیک قائل نمیشوند و ضمن ابراز مخالفت با جمهوری اسلامی، از تیم ملی فوتبال کشورشان حمایت نمیکنند؟
پاسخ این پرسشها مشخص است.
ورزش یکی از گزارههایی است که باعث یکدستی، همبستگی و انسجام اجتماعی ملتها میشود. هنگام مسابقات تیمهای ملی یک کشور، در یک مدتزمان کوتاه، همه جامعه کنار یکدیگر قرار گرفته و برای موفقیت کشورشان منسجم و یکصدا میشوند. از همین رو حکومتها همواره نسبت به ورزش و موفقیتهای تیمهای ورزشی کشورشان توجه و حساسیت ویژهای دارند تا از این رهگذر، حس وطندوستی و همبستگی و انسجام ملی را در کشورشان ایجاد و تقویت کنند.
همه گروههای اجتماعی یک کشور، در مدت زمان برگزاری یک رویداد یا مسابقه ورزشی، همه اختلافات و دغدغههای خود را کنار گذاشته و در کنار یکدیگر، هماهنگ و یکصدا میشوند برای پیروزی کشورشان. به عبارتی ورزش، نقطه اتصال، تلاقی و انسجام یک ملت میشود. یکی از مهمترین آوردههای اجتماعی این شرایط، تقویت روح وطندوستی و تعلق و تقید ملتها نسبت به کشورشان است. وطندوستی و تعلق به میهن یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی هر ملت و کشوری است و به اعتقاد جامعهشناسان، یکی از مهمترین گزارهها یا به تعبیری مهمترین واقعیت اجتماعی مقوم امنیت ملی یک کشور است. بنابراین تا زمانی که وطندوستی و حس تعلق به میهن، در بین یک ملت، زنده و پویاست، آن ملت، قوی و در برابر هر نوع تهدید خارجی یک سد محکم است.
دلیل اصلی ضدیت ضدانقلاب و اپوزیسیون خارج از کشور با تیم ملی فوتبال ایران نیز همین واقعیت است. حتی اپوزیسیون جمهوری اسلامی پیش از این خواستار تحریم ورزش ایران هم شده بود. سال ۱۴۰۱ در جریان اتفاقات موسوم به «زن، زندگی، آزادی» جریان اپوزیسیون خارجی تلاش گستردهای برای تحریم ورزش ایران انجام داد و البته این خواسته خود را نیز با صدای بلند اعلام کرد. اپوزیسیون برای توجیه این مطالبه و وهم خود، این گزاره را مطرح کرد که تیمهای ملی ورزشی ایران، تیمهای حکومتی هستند و بخشی از جمهوری اسلامی قلمداد میشوند. به عبارتی آنها تلاش کردند اینگونه وانمود کنند مطالبه آنها برای تحریم ورزش ایران، در راستای مخالفت و مقابله با جمهوری اسلامی ایران است.
در همین راستا بود که در جریان مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، جریان اپوزیسیون خارجی با عنوان حکومتی بودن تیم ملی فوتبال ایران، علیه تیم ملی و عوامل آن عملیات تخریبی انجام داد و از مردم خواست نهتنها از این تیم حمایت نکنند، بلکه خواستار شکست و عدم موفقیت تیم ملی کشورشان شوند.
اکنون در موضوع مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۲۶ نیز آنها از همین قاعده پیروی میکنند. آنها میگویند بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در سال ۱۴۰۱ از آنها حمایت نکردند و باید در مسابقات جام جهانی، یک «جهنم» برای آنها ایجاد کرد.
اپوزیسیون وانمود میکند تلاش آنها برای تخریب تیم ملی فوتبال ایران، در راستای مقابله و ضدیت آنها با جمهوری اسلامی انجام میشود اما واقعیت همانی است که مطرح شد. وابستگی جریان اپوزیسیون جمهوری اسلامی، بویژه طیف سلطنتطلب به سرویسهای اطلاعاتی موساد و سیا واقعیتی غیرقابل کتمان است. روزنامه صهیونی هاآرتص اخیرا در گزارشی فاش کرد موساد در پشت پرده کمپینهای تبلیغاتی سلطنتطلبان حامی رضا پهلوی در فضای مجازی است. هاآرتص در بخشی از این گزارش فاش کرد به دلیل عدم مقبولیت اجتماعی سلطنتطلبان در جامعه ایرانی، موساد از طریق اکانتها و کلیکهای فیک، کارزارهای سلطنتطلبان در فضای مجازی را سر پا نگه میدارد. سفرهای پهلوی و دیگر عوامل سلطنتطلب به تلآویو و هماهنگی ۱۰۰ درصدی آنها با رژیم صهیونیستی و موساد واقعیتی است که دستکم در چند سال اخیر برای افکار عمومی ایرانیان آشکار شده است. از سویی بر اساس افشاگریهای رسانهای، همچنین اقرار برخی مقامات رژیم صهیونیستی، سال ۱۴۰۱ موساد، سرویس اطلاعاتی اصلی هدایتکننده پروژه «زن، زندگی، آزادی» بود.
بنابراین پروژه جدید سلطنتطلبان علیه تیم ملی فوتبال ایران نیز یکی از دستورالعملها و مأموریتهای موساد به این گروه است.
هدف اصلی موساد از این پروژه، تضعیف حس وطنپرستی و میهندوستی مردم ایران یا دستکم بخشی از آنهاست. یعنی همان هدفی که آنها سال ۱۴۰۱ به بهانه عدم همراهی بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران با مطالبات و سفارشات عوامل «زن، زندگی، آزادی» در جریان مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر کلید زدند.
در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران مشخص شد پروژه تضعیف گرایشات وطندوستانه و به طور کلی تضعیف تعلق مردم ایران نسبت به میهن خود که از مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ کلید خورده بود، برای دستیابی به کدام هدف بود. نتانیاهو هم در همان روزهای نخست جنگ و هم پس از توقف آن اعلام کرد هدف اصلی این جنگ، ایجاد شرایطی برای بروز آشوب و اغتشاش در ایران بود. در واقع نتانیاهو تصور میکرد مردم ایران نهتنها از حمله نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک کشورشان استقبال و حمایت میکنند، بلکه آن را فرصت و زمینهای برای براندازی جمهوری اسلامی تلقی میکنند. از همین رو بود که واکنش مردم ایران به این جنگ، باعث غافلگیر شدن رژیم صهیونیستی شد. کما اینکه پس از توقف جنگ، کارشناسان و صاحبنظران مطرح دنیا - از جمله پروفسور «جان مرشایمر» نظریهپرداز سرشناس روابط بینالملل - تصریح کردند موساد در برآوردهای خود درباره واکنش مردم ایران دچار خطا و شکست محاسباتی شد و انسجام و همبستگی مردم ایران در دفاع از کشورشان و حمایت آنها از نیروهای مسلح کشورشان، عامل اصلی شکست رژیم صهیونیستی و توقف زودهنگام جنگ بود. در واقع مبنای محاسبات موساد در تخمین واکنش مردم ایران به جنگ، این تصور بود که تعلقات میهنپرستانه مردم ایران تضعیف شده و به همین خاطر، حمله یک نیروی مهاجم خارجی به ایران، منجر به تحریک عواطف و گرایشات وطنپرستانه مردم ایران نمیشود. این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان، مقابله مردم ایران با رژیم صهیونیستی ناشی از چند عامل مهم بود؛ نخست اینکه مردم ایران همچنان تعلق خاطر ویژهای نسبت به وطن خود دارند و با آنکه بخشی از مردم نسبت به شرایط موجود انتقاداتی دارند اما دخالت یک عنصر خارجی را به مثابه تجاوز به خاک خود میپندارند. دومین عامل و به نوعی مهمترین عاملی که باعث همبستگی و انسجام ملی ایرانیان در مقابل حمله نظامی رژیم و آمریکا شد، آگاهی جمعی ایرانیان نسبت به اهداف پنهان این حمله بود. جامعه ایران به این خودآگاهی رسیده که ادعای رژیم صهیونیستی درباره براندازی جمهوری اسلامی، یک ادعای خلاف واقع است و هدف اصلی رژیم صهیونیستی از حمله به ایران و جلب همراهی جامعه ایرانی با این حمله، تضعیف نظام سیاسی است تا در سایه خلأ سیاسی، پروژه اصلی یعنی تجزیه خاک ایران پیگیری شود. در واقع مردم ایران متوجه شدند پشت پرده حمله نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، تلاش برای تکرار سناریوی سوریه در ایران است.
به همین خاطر ایستادگی مردم ایران در مقابل حمله نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران و ایجاد انسجام و همبستگی ملی در برابر این تجاوز، مهمترین عامل شکست رژیم صهیونیستی و آمریکا بود و نشان داد در جامعه ایرانی، حب وطن و میهندوستی در تراز بسیار بالایی قرار دارد.
بنابراین کاملا مشخص است پس از شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه و مواجهه آنان با سد محکم مردم، اکنون فاز دیگری از پروژه تخریب میهندوستی مردم ایران آغاز شده است. هدف اصلی تخریب تیم ملی فوتبال ایران و اساسا همه تیمهای ملی ورزشی ایران، فاصلهگذاری میان بخشی از جامعه با تیمهای ملی ورزشی و تضعیف گرایشات میهنپرستانه است.
در واقع، ژست تخریب تیم ملی فوتبال ایران در راستای مخالفت با جمهوری اسلامی، یک ادعای کذب و خلاف واقع است. هدف اصلی، خود ایران است. هدف، کاهش حس وابستگی و علاقه به ایران است. فوتبال هم بهانه است. وقتی اپوزیسیون میگوید کل ورزش ایران باید تحریم شود، یعنی میخواهد کسی برای ایران هورا نکشد. میخواهد ارزشی به نام ایران کمرنگ شود. هدف، جدایی ایرانیان از ایران است. هدف، بیرگ شدن نسبت به ایران است. هدف، چندپاره کردن ایران است.