|
پردهبرداری از «عملیات فریب» مکرون!
حنیف غفاری: «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه در گفتوگو با نشریه «گرند کانتیننت»، به تشریح دکترین خود در قبال تحولات مختلف سیاست داخلی و خارجی کشورش پرداخته است. او در بخشی از مصاحبهاش که مربوط به ایران و برجام است، تاکید کرده است:
«وابستگی ما ( انگلیس، آلمان و فرانسه) به آمریکا برای ما دردسرساز بوده است. متأسفانه پیامدهای کامل این موضوع را در قضیه مذاکرات ایران درک کردیم. ما کشورهای اروپایی همچنان میخواستیم در چارچوب آنچه برجام مینامیم باقی بمانیم اما با خروج آمریکا، هیچ شرکت اروپایی از ترس تحریمهای ایالات متحده نتوانست به تجارت با ایران ادامه دهد؛ از این رو وقتی درباره حق حاکمیت یا استقلال راهبردی سخن به میان میآورم، تمام این مسائل را در نظر گرفتهام!»
کلیت اظهارات رئیسجمهور فرانسه کاملا صحیح است! وابستگی راهبردی، امنیتی و اقتصادی بازیگران اروپایی(خصوصا تروئیکای اروپا) به ایالات متحده و تعلقات درونآتلانتیکی آنها به واشنگتن، منجر به تبدیل «قاره سبز» به حیاط خلوت آمریکا شده است. اما بیان این جملات، آن هم در این برهه زمانی خاص توسط امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه چیزی جز یک «عملیات فریب» علیه کشورمان محسوب نمیشود! فرانسویها مانند ژرمنها و انگلیسیها، برای اجرای مراحل جدید بازی تاکتیکی خود علیه موجودیت کشورمان آماده میشوند. بدیهی است «خودانتقادی مکرون» یا انتقادات وی از استراتژیها و راهبردهای کلانی که آمریکا و اروپا هر دو به نوعی پذیرفتهاند، مقدمهای برای پیشبرد این «بازی تاکتیکی از پیش تعیین شده» بوده و بر عکس آنچه مخاطبان در نگاه اول تصور میکنند، نشانهای از «عزم اتحادیه اروپایی» برای استقلال از آمریکا نیست.
بهتر است مکرون به مخاطبان خود توضیح دهد اگر او واقعا سودای استقلال از آمریکا را در سر دارد، چرا سال 2017 میلادی و در حالی که به تازگی پس از غلبه بر «مارین لوپن» راهی کاخ الیزه شد، به ترامپ و نتانیاهو درباره «بسط برجام» و گنجاندن «موضوع موشکی ایران» و «محدودیتهای منطقه علیه کشورمان» در توافق هستهای تعهد داد! بسیار خوب بود که مکرون به جای بهکارگیری الفاظ و طرح ادعاهایی که به قواره وی نمیخورد و جایی نیز در تفکرات واقعی وی ندارد، کمی درباره محتوای مذاکرات مستقیم خود با رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر رژیم صهیونیستی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک (سپتامبر سال 2017 میلادی) توضیح میداد!
مکرون پس از خروج ترامپ از برجام نیز «ژان ایو لودریان» وزیر امور خارجهاش را موظف کرد در ارتباطی مستقیم و مستمر با «مایک پمپئو» وزیر خارجه دولت ترامپ، تاکتیکهای همافزایی کاخ سفید و کاخ الیزه ذیل استراتژی «مهار حداکثری ایران» را با وی مرور و بهروزرسانی کند. محصول آن مذاکرات مستمر، طراحی ساختاری به نام «اینستکس» بود. ساختاری مبهم، غیرکاربردی و انتزاعی که هدف از طراحی آن، «خرید زمان از ایران» و «حفظ تعهدات برجامی» کشورمان بود؛ بدون آنکه تهران منفعتی از این موضوع ببرد!
در حال حاضر مکرون و مرکل خود را برای فاز جدید بازی مشترک خود و واشنگتن علیه ایران آماده کردهاند. رئیسجمهور فرانسه در این مسیر، روی به «انتقاد از راهبردهای سیاست خارجی اروپا» آورده است تا به این وسیله، خود و همراهانش را جهت «استقلال از آمریکا در نظام بینالملل» مصر نشان دهد، حال آنکه این «خودافشایی استراتژیک» دقیقا جزئی از همان «بازی تاکتیکی ضدایرانی مشترک آمریکا/ اروپا» علیه ایران محسوب میشود. مکرون بخوبی میداند فرانسویها به جهت اقدامات خائنانه و ضدایرانی خود، باید به خلق «تصویری جدید» از خود نزد افکار عمومی ایران بپردازند. این تصویر کاذب، قرار است جایگزین «واقعیت ماهوی اروپاییان» شود به گونهای که اراده اروپاییان مبنی بر فاصلهگیری از آمریکا و تامین منافع اقتصادی ایران را نزد شهروندان کشورمان باورپذیر کند.
بدون شک طی روزها و هفتههای آینده، باید خود را برای شنیدن چنین جملات فریبندهای آماده کنیم! در این میان، تفاوت اصلی افرادی مانند «مکرون» و «لودریان» با «لوران فابیوس» وزیر اسبق خارجه فرانسه (که نقش پررنگی در جریان مذاکرات منتهی به برجام داشت)، این است که فابیوس تعلق خاطر مستقیم خود به لابی صهیونیسم در پاریس را کمتر پنهان میکرد اما مکرون اصرار دارد خود را «ناپلئون دوم» بنامد؛ فردی که مدعی تلاش خود برای احیای «استقلال تمامعیار فرانسه» در نظام بینالملل است! در این میان، علاوه بر لابیهای آمریکایی در فرانسه، لابیهای «صهیونیستهای محافظهکار» و «صهیونیستهای سوسیالیست» در این کشور، مکرون را مانند عروسک خیمه شببازی به این سو و آن سو کشانده و حتی به جای وی «سخن» میگویند! در هر حال، مکرون اکنون به جای یک «مدعی احیای برجام»، باید در کسوت یک «متهم انهدام توافق هستهای»، نسبت به اقدامات خود علیه کشورمان پاسخگو باشد.
ارسال به دوستان
سرگیجه مدیریت سردرگمی مردم
محسن جندقی: شاید دولت دارد شوخی میکند و ما خبر نداریم اما اگر مزاحی در میان نیست محض رضای خدا یک مسؤول توضیح دهد چرا با وجود اینکه قرار است در محدودیتهای جدید، بسیاری از مشاغل فعال باشند، واژه «تعطیلی» آن هم فراگیر به کلمه کلیدی مسؤولان تبدیل شده و از طرفی چگونه قرار است منع آمدوشد از ساعت 21 تا 4 صبح در شهرهای قرمز کرونایی اجرا شود و اگر دولتیها واقعا همان برنامه محدودیتهایی که اعلام کردهاند را قرار است اجرا کنند باید در به کار بردن واژه تعطیلی ـ آن هم فراگیرـ تجدیدنظر کنند.
دیشب بعد از جلسه فوقالعاده ستاد ملی مقابله با کرونا که «جلسه بررسی نهایی دستورالعملهای طرح جامع اعمال محدودیتهای پویا در مقابله با کرونا» نامیده شد، سخنگوی ستاد، مصداق محدودیتهای شدید را اعلام کرد. مهمترین موضوعی که مشخص شد این است که در واقعیت قرار نیست اصلا تعطیلیای را شاهد باشیم. طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، مشاغل سطح یک که مشاغل ضروری هستند مانند نانواییها، کادر پزشکی، آتشنشانیها و فروشگاهها میتوانند فعالیت کنند و در کنار آنها کارمندان هم باید بر سر کار حاضر شوند (در شهرهای قرمز یکسوم کارمندان). حتی بانکها به فعالیت خود ادامه میدهند و بورس نیز فعال است. رستورانها هم میتوانند به صورت غذای بیرونبر خدمات بدهند و کارخانهها نیز همچنان کار میکنند(!) آیا این بود تعطیلی؟! تعطیلی فراگیر این بود؟! واقعا دولت با ما شوخی میکند یا معنی تعطیلی را نمیداند؟ البته یک احتمال قریب به یقین هم وجود دارد و آن اینکه بعد از انتقادات و اعتراضات متخصصان و مسؤولان وزارت بهداشت درباره عدم تعطیلی و هشدار درباره تبعات بیتوجهی به این موضوع دولتیها تصمیم گرفتهاند کلمه «تعطیلی» را لوث کنند. اگر این احتمال حقیقت داشته باشد باید به حال آن مشاوران آشنا و غیرآشنا تأسف خورد، چرا که وارونه جلوه دادن تعطیلی و خلط مبحث با موضوع محدودیتهای جدید میتواند بیش از پیش اعتماد مردم را از بین ببرد. وقتی روحانی بیانیه 8 مادهای صادر میکند و بسیج همگانی برای مقابله با کرونا اعلام میکند و همه نهادها را برای مغلوب کردن موج سوم کرونا فرامیخواند و محدودیتهای جدید را تعطیلی فراگیر میداند، طبیعی است همگان فکر کنند واقعا همه جا تعطیل است. وقتی تقریبا هیچ جا تعطیل نیست و کارمندان در حال کار کردن هستند و بانکها فعالیت میکنند و محدودیت آنچنانی و خاصی قرار نیست اعمال شود. پس این همه شلوغکاری و فریاد «تعطیلی فراگیر» سر دادن بهر چیست؟ کاش حداقل برای کاهش شدت شوخی در این روزهای کرونایی کلمه «فراگیر» را در کنار تعطیلی قرار نمیدادند.
مساله دیگر موضوع حکومت نظامی کرونایی است؛ قرار است از ساعت 21 هر شب تا 4 صبح رفتوآمد ممنوع شود و طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا متخلفان بیشتر از طریق دوربینها جریمه خواهند شد. در این میان چند سوال به وجود میآید: اول اینکه دوربینها چگونه تشخیص میدهند که حضور صاحب خودرویی که در ساعات ممنوعه در شهر رفتوآمد میکند، موجه است یا غیرموجه. قطعا حضور پزشک، پرستار، خبرنگار و آتشنشان که در حال خدمت شبانهروزی هستند در خیابان موجه است اما چگونه این موجه بودن تشخیص داده میشود؟
اصلا شاید خیلیها بیمار شوند و باید به سرعت به مراکز درمانی منتقل شوند، چگونه قرار است این موارد اضطراری و ضروری تشخیص داده شود؟ اصلا باید پاسخ داده شود که چرا از ساعت 21 به بعد باید منع رفتوآمد برقرار شود؟ آیا کرونا قبل از 21 سراغ شهروندان نمیآید؟ آیا کسی قبل از ساعت 21 به میهمانی نمیرود و امکان انتقال کرونا را ندارد؟ اصلا چه ارگانی قرار است در خیابانها گشت بزند و مانع عبور و مرور مردم شود؟ به نظر میرسد دولت برای مقابله با کرونا دچار یک دوگانگی اساسی شده است؛ از یک طرف با نظر متخصصان و مسؤولان وزارت بهداشت برای تعطیلی ۲ هفتهای و واقعی مخالفت میکند و با شانتاژ رسانهای میخواهد عبارت تعطیلی فراگیر را به جای محدودیتها جا بزند و از طرفی به صورت غیرمنطقی شهر را فریز کرده و نفس شهر را بگیرد و لاک داون ساعتی را به جای لاک داون 24 ساعته اعمال کند!
اگر این طرحها مانند همان طرح «جریمه افراد بیماسک» باشد باید گفت دولت باز هم کشور را درگیر طرحی میکند که شاید کمی از اعداد مرگومیر کرونایی بکاهد اما ما را از وضعیت بحرانی و فاجعه خارج نمیکند. از طرح جریمه افراد بیماسک و اعلام شبای وزارت بهداشت برای جریمه مردمی که در خیابان ماسک نمیزنند چیزی جز جریمه خودروها و شوخی مردم با طراحان این طرح نمانده است. راستی! اگر معنای تعطیلی فراگیر این است که دولت مدعی است، نام تعطیلی شبیه تعطیلی جمعهها چیست؟ تعطیلی خیلی خیلی خیلی فراگیر؟
ارسال به دوستان
بایدنی سیاهکارتر از کارتر!
شروین طاهری: این روزها مد شده است دموکراتها، جو بایدن را با جیمی کارتر مقایسه میکنند یا به قول خودشان با آخرین سیاستمدار واقعی و استخوانداری که از دار و دسته الاغها به کاخ سفید راه یافته است. از این حیث کارتر همتای جورج بوش اول در میان جمهوریخواهان است که هر دو، یکی قبل و دیگری بعد رونالد ریگان، یک دورهای شدند. طرفه آنکه حتی کارتر 96 ساله، آخرین مستاجر کاخ سفید که شاه پهلوی به افتخارش نوشید، از زمان پایان دوران ریاستجمهوریاش تا حالا که 40 سال میگذرد، وزن سیاسی و تشکیلاتی به مراتب کمرنگتری نسبت به بایدن تقریبا 78 ساله داشته و دارد که تازه پس از 8 سال معاونت کاخ سفید دارد به عنوان رئیس به عمارت مشهور سیاهکاران بازمیگردد.
اگر صرفا خود سیاست ملاک قضاوت باشد، بایدن همان زمان که کارتر رئیسجمهور بود نیز به عنوان یک سیاستمدار آمریکایی تمامعیار سیاهکارتر از کارتر محسوب میشد.
با این حال به نظر میرسد تیم رسانهای دموکراتها برای آنکه او را با کارتر، بدترین رئیسجمهور دموکرات- به خاطر شکست حیثیتیاش از انقلابیهای ایران، یک دورهای شدن ریاستجمهوریاش و فراهم کردن شرایط واگذاری قدرت به جمهوریخواهان به مدت 12 سال- قیاس کنند، دلایل خاص خود را دارند. شاید به این خاطر که در همه این سالها کلینتونها و اوباماها خار چشم مرد جاهطلبی بودهاند که تا پیرانهسری برای چنگ زدن به جایگاه مرد اول آمریکا لحظه شماری کرده است.
جایگاهی که به معنای واقعی برازنده عنوان «بزرگترین شیطان» باشد، البته نه فقط بر اساس قول تاریخ امام خمینی، بلکه با تصویری که خود آمریکا از زن و مرد اول و ایدهآلش در سریال «خانه پوشالی» ارائه داده است؛ ملغمهای از بوش پدر و پسر، هیلاری چندشآور و شوهر تجاوزکارش و سرانجام ترامپ بر قله کثافتها.
از نظر اطرافیان بایدن، بیل کلینتون هرگز یک سیاستمدار جدی به شمار نمیرفته و بیشتر یک سلبریتی بوده که با رسواییهای جنسی خودش و رسواییهای فساد همسرش هیلاری در وزارت خارجه و ساختار حزب دموکرات، حرفه سیاسی را لکهدار کرده است. همچنین اوباما هم جز سایه سیاهی که بر گذشته بایدن انداخته، از نگاه آنان یک پدیده اجتماعی بوده نه یک وزنه سیاسی در حاکمیت آمریکا.
مهمترین هدف بایدن از قیاس خود با کارتر اما خودنمایی با ریشههای عمیق و کهنهاش در قدرت است؛ اینکه بایدن حتی از قبل از آغاز ریاستجمهوری کارتر در کنگره حضور داشته و در دولت او هم مشاور بوده، اگر چه نه آنچنان جنجالی و تصمیمساز که زبیگنیو برژینسکی بود.
در طرف مقابل، از پیام تبریکی که کارتر ۴ روز پس از انتخابات ریاستجمهوری از خانهاش در آلبانی جورجیا برای بایدن فرستاد نیز کنایهای حاکی از همزادپنداری بیشتر او با رئیسجمهور جدید دموکرات به نسبت قبلیها به چشم میخورد. کارتر گفته است به «تغییر مثبت» که تیم بایدن- هریس برای آمریکا به ارمغان میآورد چشم امید دارد؛ کنایهای روشن از اینکه «تغییر» قبلی یعنی شعار 8 ساله اوباما مثبت نبوده است.
از طرف دیگر خود بایدن در نخستین نطقی که به مناسبت پیروزی در انتخابات کرد، شعارهای به اصطلاح اخلاقی بسیار مشابه شعارهای ۴ دهه پیش کارتر سر داد؛ التیام آمریکا و احیای نجابت و صداقت! اگر چه در آمریکای پساترامپ حتی حرف از این حرفها هم مضحک به نظر میرسد.
جیمی کارتر چهرهای سیاسی است که تاریخ مصرفش با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در همان قرن بیستم به پایان رسید اما جو بایدن ذخیرهای است به جا مانده از قرن آمریکا برای قرن پایان آمریکا.
اگر جیمی فرزند یک ملاک سیاستمدار اهل جورجیا بود که با کمترین زحمت سلسله مراتب حزب دموکرات در ایالت زادگاهش را طی کرد و در 1963 به کرسی سناتوری رسید اما جو فرزند پدری ورشکسته اهل پنسیلوانیاست که حتی از خودش خانهای نداشت و به همین خاطر است که امروز آدرس رسمی خانواده بایدن ایالت دلاور است، نه ایالت زادگاهش. بایدن از وقتی یک دانشجوی پاپتی بود پا به نازلترین ردههای حزب جمهوریخواه گذاشت و برای اینکه سری بین سرها درآورد به حزب دموکرات شیفت کرد. او فقط 5 سال بعد از کارتری که از او 18 سال بزرگتر بود، برای انتخابات سنا نامزد شد و در نهایت در سال 1972 سناتور ایالت دلاور شد.
شاید اگر مرگ همسر اول و دخترش در همان سال سرعت پیشرفت او را نمیگرفت، او حتی سریعتر از همتای مسنتر و ثروتمند جورجیایی خود نردبان حزبی را بالا میرفت. وقتی کارتر سال 1976 از جناح محافظهکار دموکراتها وارد کارزار انتخابات ریاستجمهوری شد، بایدن جوان در جناح لیبرال به مراتب سیاستمداری فعالتر و مهرهای تشکیلاتیتر محسوب میشد نسبت به کارتری که حتی پس از پیروزیاش بر رئیسجمهور وقت جرالد فورد، چنین مورد تمسخر مطبوعات قرار میگرفت: «آقای کارتر، مرد بیبخار روستایی به واشنگتن میرود!»
او در اغلب دوران ۴ ساله ریاستجمهوریاش یک چهره نچسب برای رسانهها و حتی اعضای کنگره بود که ۴ سیلی از سوی خاورمیانه و ایران، آن را به عنوان بازندهترین رئیسجمهور تاریخ معاصر آمریکا حتی فراتر از نیکسون به ثبت رساند. فرار شاه پهلوی (بزرگترین متحد شرقی واشنگتن در آن زمان)، انقلاب اسلامی ضدامپریالیستی در ایران، بحران اشغال سفارت ایالات متحده در تهران و گروگانگیری 444 روزه دیپلماتهای آمریکایی به وضوح کارتر را پیر کرد و در نهایت شکست عملیات «پنجه عقاب» در توفان طبس کمر او را شکست.
با این حال او بود که بنای تحریمهای ضدایرانی را گذاشت و وقتی چنین میکرد بایدن یکی از حامیان دموکرات سفت و سخت او در کنگره بود. دورانی بود که بایدن با فاصله گرفتن از کمیته قضایی سنا به سرعت سلسله مراتب قدرت را در راهبردیترین کمیته دوران جنگ سرد در کنگره یعنی کمیته دفاعی میپیمود. پس از شکست کارتر، طی یک دهه بایدن یکی از شاخصترین نامزدهای حزب دموکرات برای بازگشت به کاخ سفید مطرح میشد و بدین منظور او در خط مقدم تمام رویکردهای جنایتکارانه آمریکا در خاورمیانه علیه ایران، عراق و افغانستان حضور داشت.
بیشک بایدن عصاره نیمقرن سیاست آمریکایی با همه پلیدیهایش است که سرانجام به راس قدرت میرسد. او از کثیفترین فیلترهای شوراهای شهر، کنگره، افبیآی، پنتاگون، سیا و کاخ سفید گذشته و اینک خالص خالص شده است: یک شیطان تمامعیار با لبخند یک پیرمرد مهربان.
ارسال به دوستان
مدل انتخاباتی آمریکا؛ تلفیقی از شبهدموکراسی با اپیستوکراسی ناقص
محراب نجعینژاد*: نظام انتخاباتی ایالات متحده با ویژگی و ساختاری بسیار متفاوت از آنچه مرسوم است، پیریزی شده است. نظام انتخاباتی ۲ مرحلهای که در انتخابات ریاستجمهوری مورد استفاده قرار میگیرد، در پوشش اهمیت به ایالتهای دارای جمعیت کمتر تبیین میشود. بر همین اساس استدلال میشود سیستم کالج الکترال یا مجمع برگزینندگان برای برابری نسبی حق رای ایالتهای بزرگ و کوچک وضع شده است. هر چند که برخی دیگر نیز با توجه به سابقه تبعیض نژادی در ایالات متحده، دلیل تعیین این سیستم رایگیری را جلوگیری از نقش رای مردم در ایالتهای با اکثریت جمعیت برده میدانند. تعداد آرای الکترال انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ۵۳۸ عدد است که بر مبنای تعداد ۱۰۰ نماینده سنا، 435 نماینده مجلس نمایندگان و 3 نماینده از واشنگتندیسی که رسما ناحیه کلمبیا نامیده میشود، به دست میآید. برنده انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز کسی است که بتواند حداقل ۲۷۰ رای الکترال را از آن خود کند. نمایندگان الکترال هر ایالت نیز با توجه به بند دوم بخش اول ماده 2 قانون اساسی ایالات متحده بر اساس قوانین هر ایالت انتخاب میشوند.
با توجه به همه مواردی که در سطور پیش ذکر شد، نظام انتخاباتی ایالات متحده، مختصات ویژه و بیمانند خود را دارد. به نظر میرسد این نوع نظام انتخاباتی را بتوان ترکیبی از دموکراسی ناقص و اپیستوکراسی ناقص دانست. اپیستوکراسی، اشاره به نظامی از حکومتگری است که در آن، زمامداری از آن دانایان و صاحبان معرفت است. نکته قابل توجه این است که در این سیستم، حق شرکت در تصمیمگیری سیاسی، مختص کسانی اسـت کـه دانش لازم را دارند و میدانند چه میکنند. در حقیقت، حق مشارکت در تصمیمگیری سیاسی به این بستگی دارد که آیا شما میدانید دارید چه میکنید یا خیر. بنابراین اپیستوکراتها، خواهان حق رأی بر پایه آگاهی هستند. این مساله از آنجا نشأت میگیرد که ما به آسانی فرض میکنیم نباید مجاز به تصمیمگیریهای مهم برای دیگران باشیم، مگر آنکه حداقل از درجه صلاحیت مناسبی برای انجام این کار برخوردار باشیم. بدین منظور، اپیستوکراتها از اصل صلاحیت یاری میجویند. این اصل در پاسخ به این سوال مورد استفاده قرار میگیرد که چه کسانی را باید در زمره دانایان به حساب آورد. البته باید میان اپیستوکراسی و تکنوکراسی تفاوت قائل شد. یک تکنوکرات کسی است که میداند دستگاهها چطور کار میکنند. آنچه اپیستوکراسی را متمایز میکند، این است که این نظام برای تصمیم درست در مقابل تصمیم از نظر تکنیکی بجا اولویت قائل میشود. اپیستوکراسی میکوشد پاسخی برای این سوال که باید به کجا برویم پیدا کند. تکنوکرات تنها میتواند به ما بگوید چگونه باید به آنجا برسیم. همچنین باید بین ۲ مفهوم اپیستوکراسی و آریستوکراسی تفاوت بسیار قائل شد، چرا که در سیستم آریستوکراسی، قدرت دولت مطلق و در دست طبقه ممتاز است و آن طبقه، حاکمیت را از راه وراثت در دست خود گرفته است و دیگر طبقات در دسترسی به مناصب حکومتی هیچگونه راهی ندارند. هر چند این دو سیستم، در مدلی تحت عنوان آریستوکراسی اپیستوکراتیک یا همان اشراف دانا قابل طرح است که نشأت گرفته از مدل «فیلسوف شاه» افلاطون است اما در این مبحث نمیگنجد.
ساختار سیاسی غیرمتمرکز و توزیع شده ایالات متحده آمریکا سبب شده است جریانها و تشکلهای بسیاری بتوانند روند پیچیده تصمیمگیری سیاسی در این کشور را تحت تاثیر قرار دهند و اینگونه دموکراسی را تضعیف کنند. به عنوان مثال یهودیان تنها حدود ۳ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند اما توانستهاند به تاثیرگذارترین اقلیت قومی در ساختار قدرت آمریکا تبدیل شوند. یهودیان آمریکا مجموعه چشمگیری از سازمانهای مختلف را برای تاثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا به وجود آوردهاند که در این میان نقش «کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل»(آپیک) به عنوان قدرتمندترین و شناختهشدهترین سازمان یهودی آمریکا بسیار شاخص است. در واقع سوال این است: آیپک در انتخاب اعضای کنگره و رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا چه نقشی ایفا میکند؟ در پاسخ به این پرسش فرضیهای که مطرح میشود این است: اکثر نامزدهای نمایندگی کنگره و ریاستجمهوری سعی میکنند نظر مثبت این سازمان را به خود جلب کنند و از حمایت های مالی و تبلیغاتی گسترده آن بهرهمند شوند و در عوض سازمان آیپک نیز با ارائه این حمایتها در پی هدایت افکار عمومی و دستگاههای سیاستگذاری خارجی آمریکا برای تحقق اهداف خود در حمایت از اسرائیل است.
از سوی دیگر نمیتوان نقش برجستهتری را به اپیستوکراسی در این انتخابات داد، چرا که باز هم الکترالهای برگزیده هر ایالت با رای مردم انتخاب میشود و در واقع صرفا بر اساس «اصل صلاحیت» مدنظر اپیستوکراتها انتخاب نشدهاند و این خود باعث میشود نوعی ناآگاهی غیرمستقیم در پروسه انتخابات وارد شود که همخوانی با ایده اپیستوکراسی ندارد. علاوه بر این در اکثریت قریب به اتفاق دورهها، رای الکترال در امتداد رای مردمی بوده است و تنها در مواردی خاص از جمله در سالهای 2000 و 2016 میلادی، رای الکترال با رای مردمی تفاوت داشته است. نکته اساسی که نباید فراموش شود این است که همچنان وزن شبهدموکراسی به صورت نسبی بیشتر از اپیستوکراسی ناقص در این سیستم انتخاباتی است، چرا که با وجود همه این فرآیندهای ذکرشده، باز هم خروجی این پروسه به انتخابی غیرمتداول مانند ترامپ میانجامد. بر اساس همه این قرائن و شواهد، میتوان این نوع نظام انتخاباتی را شبه دموکراسی اپیستوکراتیک یا دموکراسی اپیستوکراتیک ناقص دانست.
نتیجه چنین مدلی، عموما استیلای خاندانهای سیاسی است که در سطوح مختلف از ریاستجمهوری تا سنا و مجلس و فرمانداری ایالات متحده قدرت را در اختیار میگیرند. از مصادیق بارز آن خانوادههای آدامز، بوش، روزولت، کندی و کلینتون است که در دورههای مختلف در سطوح متفاوت حاکمیتی مشغول فعالیت بودهاند.
* کارشناس ارشد سیستمهای کلان اقتصادی- اجتماعی
-----------------------------------
منابع و مآخذ
1. Johnson, Donald. F. (2017). Picking the President.
2. Somin, Ilya. (2016). Democracy vs. Epistocracy.
ارسال به دوستان
دموکراتها معماران تحریمهای غیرانسانی آمریکا علیه ایران از 39 اقدام تحریمی آمریکا، 23 اقدام توسط این حزب وضع و اجرا شده است
تبهکاران تحریم
* اولین تحریم ایران به امضای جیمی کارتر در سال 1358 پیش از قرارداد الجزایر وضع شد
سیدحامد ترابی: با روی کار آمدن جو بایدن از حزب دموکرات در آمریکا، یکی از بحثهایی که بشدت مورد توجه قرار گرفته، سیاستهای تحریمی دموکراتها علیه ایران است. تحریمهای آمریکا در قالب دستورات اجرایی رئیسجمهور یا قوانین کنگره علیه ایران اعمال میشود. البته در تمام قوانین تحریمی کنگره، نمایندگان کنگره آمریکا این اختیار را به رئیسجمهور خود دادهاند تا تحریمها را با توجه به شرایط متوقف کند. در واقع اختیار اجرا یا عدم اجرای تحریمها همواره با رؤسایجمهور آمریکا بوده است.
همانطور که در جدول زیر مشخص است، بیشترین تحریمهای اعمالی علیه ایران از سوی دموکراتها اعمال شده است و از 39 اقدام تحریمی آمریکا، 23 اقدام آن از سوی دموکراتها انجام شده است. یعنی از کل تحریمهای اعمالی آمریکا علیه ایران 59 درصد توسط رؤسایجمهور دموکرات این کشور اعمال شده است. از منظر راهبردی نیز رؤسایجمهور دموکرات برای نخستین بار راهبردهای تحریمی جدیدی را علیه ایران اجرا کردهاند. دموکراتها نخستین بار تحریمهای اقتصادی را به عنوان راهبرد سیاست خارجی ضد ایران، در دوره جیمی کارتر علیه ایران وضع کردهاند. آنها همچنین برای نخستین بار تحریمهای ثانویه اقتصادی را در دوره کلینتون علیه ایران اعمال کردهاند و در دوره اوباما نیز برای نخستین بار راهبرد تحریمهای ثانویه بانکی نسل دوم با تهدید بانکهای خارجی به قطع دسترسی آنها به نظام پرداخت دلار در صورت همکاری با ایران را کلید زدهاند. علاوه بر این، راهبرد کاهش درآمدها و دسترسی ارزی ایران، با تلاش برای کاهش فروش نفت ایران و تحریم نظام بانکی و بانک مرکزی ایران در دوران اوباما کلید خورده است. این در حالی است که در مقابل از منظر راهبردی دولتهای جمهوریخواه تنها ۲ راهبرد تحریمهای بانکی نسل اول با قرار دادن برخی بانکهای ایران در لیست تحریم و همچنین قطع دسترسی غیرمستقیم ایران به نظام پرداخت دلار با لغو گواهی u-turn را در دولت بوش به اجرا درآوردهاند.
بنابراین همانطور که مشخص است، دموکراتها هم از نظر تعداد تحریم و هم از منظر شروع راهبردهای تحریم، گوی سبقت را از جمهوریخواهان ربودهاند.
در جدول زیر تمام تحریمهای اعمالشده در قالب دستورات اجرایی یا قوانین کنگره آورده شده است.
ارسال به دوستان
طی 24 ساعت 486 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
محدودیت، نه تعطیلی!
* سرگیجه مدیریت سردرگمی مردم
گروه اجتماعی: پس از برگزاری جلسه فوقالعاده ستاد مقابله با کرونا در شبگذشته اعلام شد از اول آذرماه منع آمد و شد از ساعت ۲۱ تا ۴ صبح در شهرهای قرمز کرونایی اعمال خواهد شد.
علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد مبارزه با کرونا در پایان نشست مشترک تصویری قرارگاه عملیاتی مبارزه با کرونا با فرمانداران، بخشداران و روسای شبکههای بهداشت و درمان شهرستانهای سراسر کشور در محل وزارت کشور، گفت: براساس آخرین آمار ۱۲۴ شهر کشور وضعیت قرمز، ۱۵۰شهر وضعیت نارنجی و ۹۸ شهر هم وضعیت زرد دارند. ۲۵ مرکز استان نیز در سطح هشدار 3 یعنی قرمز قرار دارند.
وی با بیان اینکه این طرح قطعا از روز شنبه اجرا خواهد شد، ادامه داد: در شهرهای قرمز موضوع دیگر منع تردد درونشهری از ساعت ۹ شب تا ۴ صبح است. این محدودیت علاوه بر منع تردد بینشهری است که در شهرهای قرمز و نارنجی اعمال میشود.
وی ادامه داد: همه کلانشهرها جزو این ۲۵ شهر هستند و همه مشاغل جز مشاغل سطح یک که تامینکننده مایحتاج مردم است مانند سوپرمارکتها، مراکز امداد و نجات و بخشهای درمانی، بیمارستانها، مراکز درمانی مانند مطبها و امثالهم تعطیل است. در حوزه اداری هم حداکثر یک سوم کارکنان حق حضور دارند. سخنگوی ستاد مقابله با کرونا درباره ممنوعیت تردد در مناطقی که در سطح هشدار ۳ و ۲ یعنی سطح قرمز و نارنجی هستند، گفت: محدودیتهایی که ایجاد میشود مربوط به شهرهای در سطح هشدار قرمز و نارنجی است و پلاکهای بومی حق حضور در دیگر شهرها را ندارند و اگر وارد شهر دیگری شوند با جریمه سنگینی روبهرو خواهند شد. اکثر جرایم توسط دوربینها اعمال میشود. رئیسی تصریح کرد: همه مدارس و دانشگاهها غیرحضوری است. مراکز مذهبی و فرهنگی هم به مدت ۲ هفته تعطیل میشود و در این مناطق نماز جماعات و جمعه هم تعطیل خواهد شد.
سخنگوی ستاد مقابله با کرونا درباره برگزاری جلسات در مناطق با سطح هشدار ۳ و ۲ گفت: در مناطق قرمز جلسات اداری که میخواهد برگزار شود حداکثر با ۱۵ نفر مجاز است و معنی آن این است که جلسه هیات دولت هم اگر قرار است برگزار شود با حضور بیش از ۱۵ نفر نباید برگزار شود و بقیه به صورت وبیناری حضور داشته باشند و حتی جلسات مجلس هم قطعا نمیتواند در تهران با حضور بیش از ۱۵ نفر تشکیل شود.
وی افزود: این به معنای تعطیلی نیست، بلکه باید به صورت ویدئوکنفرانس با هم ارتباط داشته باشند. در شهرهای نارنجی یا سطح هشدار ۲، حداکثر ۲۰ نفر و در شهرهای زرد ۳۰ نفر میتوانند در جلسات فیزیکی حضور یابند. جرایمی هم برای ضمانت اجرایی این تصمیمات در نظر گرفته شده است.
رئیسی تاکید کرد: این محدودیتها به هیچ وجه راهحل اصلی نیست و تنها راهی که میتواند ما را نجات دهد این است که همه، پروتکلها را رعایت کنند.
وی تصریح کرد: تعداد کارمندان مبتلا به کرونا در بانکها زیاد است و طبق این دستورالعمل باید حداقل تعداد حضور یابند. تجمع در بانکها خیلی خطرناک است و از بانکها هم خواستهایم تسهیلاتی فراهم کنند که مردم راحتتر اقدامات بانکی خود را انجام دهند.
* ابهامات در محدودیتها
یکشنبهشب حسن روحانی در تعریف محدودیتهایی که قرار است از آذرماه اعمال شود اعلام کرد چارهای جز تعطیلی فراگیر نداریم، در حالی که محدودیتهای جدید به هیچ عنوان فراگیر نیست و طبق اعلام سخنگوی ستاد مقابله با کرونا، محدودیتها در هر استان و هر شهرستان متفاوت خواهد بود.
کلیدواژه «تعطیلی فراگیر» توسط حسن روحانی بعد از آن استفاده شد که متخصصان به عدم تصمیمگیری برای تعطیلی کشور و قطع زنجیره شیوع کرونا اعتراض کردند. اما آیا محدودیتهایی که قرار است از آذرماه اعمال شود همان تعطیلی فراگیر است؟ علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد 25 مرکز استان و جمعا 100 شهرستان وضعیت قرمز دارند و از شنبه فقط مشاغل سطح یک (مشاغل ضروری مانند نانوایی، آتشنشانی و اورژانس) مشغول کار خواهند بود و یکسوم کارمندان ادارات نیز سر کار میروند، البته رستورانها نیز به صورت بیرونبر میتوانند غذا به مردم بدهند و از طرفی کارخانهها هم تعطیل نخواهد بود! اگر اظهارات رئیسی را بپذیریم باید بگوییم تعطیلی فراگیر فقط یک شوخی است، چراکه فعالیت همین مشاغل هم ترددهای زیادی در سطح شهرها ایجاد خواهد کرد.
آیا چاپخانهها تعطیل خواهد بود؟ آیا روزنامهها تعطیل میشود؟ آیا فعالیتهای ورزشی تعطیل میشود؟ آیا کارمندان بخش خصوصی هم تعطیل میشوند یا اینکه کارفرمایان بخش خصوصی مجبور میشوند دوسوم کارکنان را دورکار کنند؟ اینها سوالاتی است که حتی مسؤولان وزارت بهداشت که قرار است محور مقابله با کرونا باشند پاسخ آنها را نمیدانند! برای پاسخ به سوالات بالا خبرنگار «وطن امروز» با ایرج حریرچی، معاون کل وزیر بهداشت تماس گرفت. حریرچی درباره فعالیت روزنامهها و بخش خصوصی گفت: من اطلاعی از این موضوع ندارم و باید درباره جزئیات آن سوال کنم! معاون وزیر بهداشت در واکنش به این سوال که اگر همه اینها فعال باشند دیگر تعطیلی فراگیر به چه معناست، پاسخی نداد و از خبرنگار ما خواست که بعدا تماس بگیرد تا وی از جزئیات باخبر شود!
از طرفی وزیر کشور اعلام کرد تردد بین شهرهایی که وضعیت قرمز دارند از شنبه ممنوع میشود اما در ادامه گفته شد فرمانداران و استانداران اختیار تعطیلی دارند!
حتی برخی میگویند دولت قصد دارد تعطیلی واقعی اعمال کند اما آن را فعلا اعلام نمیکند تا کسی به سفر نرود. به هر حال هنوز چیزی مشخص نیست و فقط میتوان گفت به جای تعطیلی فراگیر واقعی، ابهام فراگیر وجود دارد و تکلیف دولت با ملت برای محدودیتهای کرونا مشخص نشده است.
دیروز وزیر کشور و وزیر بهداشت در نشست ویدئویی با فرمانداران و استانداران شرکت و اعلام کردند بزودی دستورالعمل محدودیتهای جدید به آنها ابلاغ میشود.
عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور و فرمانده قرارگاه عملیاتی مقابله با کرونا در این نشست گفت: پلمب، ظرفیت مدیریت بحران، دادستانها و شورای تامین را داریم اما اشکال در عمل یا ضعف در فهم دقیق این قوانین و مقررات است. دادستان در جلسه حضور دارد و از او بخواهید در جایگاه مدعیالعموم وارد شود که میشود. از مسؤولان قوه قضائیه نیز که با دقت و جدیت پای کار آمدند تشکر میکنم.
فرمانده قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مقابله با کرونا درباره مساله تجمع و تردد، گفت: وقتی منطقهای قرمز میشود، تجمعات و ترددها نباید باشد. برخی فرمانداران مراعات و برخی رودربایستیهایی دارند و در جلسه استانداران هم گفتم هر جا رودربایستی دارید به من ارجاع دهید و بر گردن من وزیر کشور بیندازید. ما حتما پیگیری خواهیم کرد. تجمع و تردد در وضعیت قرمز باید کنترل کامل شود. هیچ استثنایی نداریم.
رحمانیفضلی مصوبات ستاد را در حکم مصوبات شورای عالی امنیت ملی خواند و گفت: این مصوبات شاید یک پله هم از قانون بالاتر باشد. چون رهبر انقلاب فرمودند مصوبات ستاد در حکم مصوبات شورای عالی امنیت ملی است.
وزیر کشور ادامه داد: در همه بخشهای مختلف ضمانتها، جرایم و تذکرات باید تهیه شود. میگویند دستگاههای اجرایی رعایت نمیکنند؛ این درست است! اتفاقا روز گذشته ۳ افتتاحیه و یک جلسه در تلویزیون دیدیم که در هیچ یک از ۳ مورد پروتکل رعایت نشده بود.
* قرنطینه کامل؛ اصلیترین راهکار
اقبال شاکری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی میگوید: کرونا علاج ندارد، بنابراین تنها راه جلوگیری از رشد آمار مرگومیر و پر شدن تختهای بیمارستانی، رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی از سوی مردم و قرنطینه تهران و برخی شهرهای با وضعیت قرمز کرونایی توسط دولت برای قطع زنجیره شیوع این ویروس در جامعه است.
اقبال شاکری در گفتوگو با «وطن امروز» درباره محدودیتهایی که قرار است از اول آذرماه برای مقابله با کرونا در کشور اعمال شود، گفت: نظر کارشناسان بهداشت، نمایندگان مجلس، مردم و مسؤولان تعطیلی 2 هفتهای و قرنطینه کامل کلانشهر تهران است تا چرخش ویروس کرونا که این روزها بیرحمانه جان مردم را میگیرد کاهش یابد و در نهایت مهار شود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا در صورت ایجاد محدودیتهای جدید میتوان به قطع زنجیره ویروس کرونا امیدوار بود یا اینکه تا تهران و برخی شهرهای با وضعیت قرمز کرونایی قرنطینه کامل نشوند، همچنان باید شاهد آمار بالای متوفیان و مبتلایان «کووید-19» باشیم، گفت: هر چند هر نوع تصمیمی در قالب ایجاد محدودیت برای مقابله با کرونا باید به فال نیک گرفته شود اما قرنطینه کامل تهران و برخی شهرهای قرمز در کنار توجه به دستورالعملهای بهداشتی، اصلیترین راهکار در مبارزه جدی با این بیماری است.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: بارها در جلسات تخصصی تاکید شده است مهار ویروس کرونا برنامه منسجم و قوی میخواهد تا هچون امروز شاهد مرگ روزانه بیش از 450 شهروند نباشیم زیرا در صورت تعطیلی صرف، چنانچه اقدامات تکمیلی به کار گرفته نشود طرح تعطیلی یا قرنطینه احتمالی نتیجهبخش نخواهد بود.
شاکری حمایت ویژه از کادر درمان، ارزان شدن انجام تست، تامین معیشت اقشار آسیبپذیر، ارائه مشوقهای لازم به پرستاران و کارکنان مراکز پزشکی و درمانی و... در هنگام قرنطینه را ضروری دانست و گفت: اولویتبخشی به سلامت مهمتر از هر چیزی است و دولت براحتی میتواند اقدامات لازم را برای قرنطینه 2 هفتهای تهران به کار گیرد.
وی در پاسخ به اینکه چرا دولت نسبت به تعطیلی تهران و برخی شهرها آن هم در این شرایط نامناسب که آمار جانباختگان و مبتلایان بسیار بالاست، مخالف است، گفت: همانطور که گفته شد تعطیلی و قرنطینه باید با حفظ چارچوبها و جوانب لازم باشد که البته در صورت مدیریت قوی و همکاری نهادها این کار شدنی است.
***
[کرونا باز هم رکورد زد، ۱۳۰۵۳ مبتلا و ۴۸۶ فوتی جدید در یک شبانهروز]
آمار مرگومیر و ابتلا به کرونا هر روز رکورد جدیدی به ثبت میرساند؛ رکوردهای نگرانکنندهای که شهروندان را به هراس انداخته است. به گزارش «وطن امروز»، رشد روزافزون آمار مبتلایان و جانباختگان به بیماری «کووید-19» تا جایی است که سخنگوی وزارت بهداشت میگوید زمستان سختی پیشرو داریم. سیماسادات لاری دیروز آخرین موارد بروز و فوتی ناشی از «کووید-۱۹» را اعلام کرد. وی گفت: بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی از ظهر یکشنبه تا ظهر امروز دوشنبه ۱۳ هزار و ۵۳ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۳ هزار و ۱۳۳ نفر از آنها بستری شدند. لاری ادامه داد: متاسفانه طی این مدت ۴۸۶ بیمار «کووید-۱۹» نیز جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۴۱ هزار و ۹۷۹ نفر رسید. به گفته وی، خوشبختانه تاکنون ۵۶۴ هزار و ۶۹۹ نفر از بیماران نیز بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. لاری در ادامه افزود: ۵۶۷۷ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. به گفته سخنگوی وزارت بهداشت، تاکنون ۵ میلیون و ۵۴۵ هزار و ۴۴۴ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده و مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور هم به ۷۷۵ هزار و ۱۲۱ نفر رسیده است. وی درباره وضعیت استانها هم تاکید کرد: استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحالوبختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان، یزد و کردستان در وضعیت قرمز قرار دارند. به گفته لاری، استانهای هرمزگان، فارس، گلستان و سیستانوبلوچستان نیز در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه با تاکید بر اینکه زمستانی سختتر از پاییز پیشرویمان خواهد بود، بر لزوم تغییر کنشهای فردی و اجتماعی برای توقف زنجیره انتقال بیماری تاکید کرد. لاری گفت: متاسفانه امروز (26 آبان) هم شاهد ثبت رکورد تازهای در تعداد موارد فوتشدگان بیماری در کشور بودیم و همانطور که بارها به اطلاع رساندهایم، تقویت مسؤولیتپذیری اجتماعی، اساسیترین عامل در قطع زنجیره انتقال بیماری در کشورمان است. ما مجبور هستیم کنشهای فردی و اجتماعی خود را تغییر دهیم، چرا که همچنان موثرترین عامل توقف شیوع بیماری در جهان پیشگیری از آن است. وی افزود: بهرغم تاکید فراوان وزارت بهداشت بر امر فاصلهگذاری اجتماعی، استفاده از ماسک و رعایت پروتکلهای بهداشتی و پیشگیری از تجمعات، همچنان شاهد صحنههایی از مراسم پرتجمع در ماههای اخیر بودیم و با وجود اینکه آمار فوتیها از مرز ۴۵۰ نفر عبور کرده است، چنین صحنههایی زیبنده مردم مسؤولیتپذیر کشورمان نیست.
*** سرگیجه مدیریت سردرگمی مردم
محسن جندقی: شاید دولت دارد شوخی میکند و ما خبر نداریم اما اگر مزاحی در میان نیست محض رضای خدا یک مسؤول توضیح دهد چرا با وجود اینکه قرار است در محدودیتهای جدید، بسیاری از مشاغل فعال باشند، واژه «تعطیلی» آن هم فراگیر به کلمه کلیدی مسؤولان تبدیل شده و از طرفی چگونه قرار است منع آمدوشد از ساعت 21 تا 4 صبح در شهرهای قرمز کرونایی اجرا شود و اگر دولتیها واقعا همان برنامه محدودیتهایی که اعلام کردهاند را قرار است اجرا کنند باید در به کار بردن واژه تعطیلی ـ آن هم فراگیرـ تجدیدنظر کنند.
دیشب بعد از جلسه فوقالعاده ستاد ملی مقابله با کرونا که «جلسه بررسی نهایی دستورالعملهای طرح جامع اعمال محدودیتهای پویا در مقابله با کرونا» نامیده شد، سخنگوی ستاد، مصداق محدودیتهای شدید را اعلام کرد. مهمترین موضوعی که مشخص شد این است که در واقعیت قرار نیست اصلا تعطیلیای را شاهد باشیم. طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، مشاغل سطح یک که مشاغل ضروری هستند مانند نانواییها، کادر پزشکی، آتشنشانیها و فروشگاهها میتوانند فعالیت کنند و در کنار آنها کارمندان هم باید بر سر کار حاضر شوند (در شهرهای قرمز یکسوم کارمندان). حتی بانکها به فعالیت خود ادامه میدهند و بورس نیز فعال است. رستورانها هم میتوانند به صورت غذای بیرونبر خدمات بدهند و کارخانهها نیز همچنان کار میکنند(!) آیا این بود تعطیلی؟! تعطیلی فراگیر این بود؟! واقعا دولت با ما شوخی میکند یا معنی تعطیلی را نمیداند؟ البته یک احتمال قریب به یقین هم وجود دارد و آن اینکه بعد از انتقادات و اعتراضات متخصصان و مسؤولان وزارت بهداشت درباره عدم تعطیلی و هشدار درباره تبعات بیتوجهی به این موضوع دولتیها تصمیم گرفتهاند کلمه «تعطیلی» را لوث کنند. اگر این احتمال حقیقت داشته باشد باید به حال آن مشاوران آشنا و غیرآشنا تأسف خورد، چرا که وارونه جلوه دادن تعطیلی و خلط مبحث با موضوع محدودیتهای جدید میتواند بیش از پیش اعتماد مردم را از بین ببرد. وقتی روحانی بیانیه 8 مادهای صادر میکند و بسیج همگانی برای مقابله با کرونا اعلام میکند و همه نهادها را برای مغلوب کردن موج سوم کرونا فرامیخواند و محدودیتهای جدید را تعطیلی فراگیر میداند، طبیعی است همگان فکر کنند واقعا همه جا تعطیل است. وقتی تقریبا هیچ جا تعطیل نیست و کارمندان در حال کار کردن هستند و بانکها فعالیت میکنند و محدودیت آنچنانی و خاصی قرار نیست اعمال شود. پس این همه شلوغکاری و فریاد «تعطیلی فراگیر» سر دادن بهر چیست؟ کاش حداقل برای کاهش شدت شوخی در این روزهای کرونایی کلمه «فراگیر» را در کنار تعطیلی قرار نمیدادند.
مساله دیگر موضوع حکومت نظامی کرونایی است؛ قرار است از ساعت 21 هر شب تا 4 صبح رفتوآمد ممنوع شود و طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا متخلفان بیشتر از طریق دوربینها جریمه خواهند شد. در این میان چند سوال به وجود میآید: اول اینکه دوربینها چگونه تشخیص میدهند که حضور صاحب خودرویی که در ساعات ممنوعه در شهر رفتوآمد میکند، موجه است یا غیرموجه. قطعا حضور پزشک، پرستار، خبرنگار و آتشنشان که در حال خدمت شبانهروزی هستند در خیابان موجه است اما چگونه این موجه بودن تشخیص داده میشود؟
اصلا شاید خیلیها بیمار شوند و باید به سرعت به مراکز درمانی منتقل شوند، چگونه قرار است این موارد اضطراری و ضروری تشخیص داده شود؟ اصلا باید پاسخ داده شود که چرا از ساعت 21 به بعد باید منع رفتوآمد برقرار شود؟ آیا کرونا قبل از 21 سراغ شهروندان نمیآید؟ آیا کسی قبل از ساعت 21 به میهمانی نمیرود و امکان انتقال کرونا را ندارد؟ اصلا چه ارگانی قرار است در خیابانها گشت بزند و مانع عبور و مرور مردم شود؟ به نظر میرسد دولت برای مقابله با کرونا دچار یک دوگانگی اساسی شده است؛ از یک طرف با نظر متخصصان و مسؤولان وزارت بهداشت برای تعطیلی ۲ هفتهای و واقعی مخالفت میکند و با شانتاژ رسانهای میخواهد عبارت تعطیلی فراگیر را به جای محدودیتها جا بزند و از طرفی به صورت غیرمنطقی شهر را فریز کرده و نفس شهر را بگیرد و لاک داون ساعتی را به جای لاک داون 24 ساعته اعمال کند!
اگر این طرحها مانند همان طرح «جریمه افراد بیماسک» باشد باید گفت دولت باز هم کشور را درگیر طرحی میکند که شاید کمی از اعداد مرگومیر کرونایی بکاهد اما ما را از وضعیت بحرانی و فاجعه خارج نمیکند. از طرح جریمه افراد بیماسک و اعلام شبای وزارت بهداشت برای جریمه مردمی که در خیابان ماسک نمیزنند چیزی جز جریمه خودروها و شوخی مردم با طراحان این طرح نمانده است. راستی! اگر معنای تعطیلی فراگیر این است که دولت مدعی است، نام تعطیلی شبیه تعطیلی جمعهها چیست؟ تعطیلی خیلی خیلی خیلی فراگیر؟
ارسال به دوستان
گزارش«وطنامروز» از گزارش کمیسیون اصل 90 درباره نهادههای دامی
نهادههای دامی در دام دولت
* اختلاف ۵/۳ میلیونتنی آمار وزارت جهاد کشاورزی و گمرک از واردات ذرت دامی!
گروه اقتصادی: چند ماه پس از بالا گرفتن التهاب در بازار نهادههای دام و طیور و افزایش شدید قیمت این محصول راهبردی، کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی، نقش دستگاههای مختلف در ایجاد و تشدید این مساله را تشریح کرد. در این گزارش به نقش رئیس دولت و معاون اول وی، وزارت صمت، وزارت جهاد کشاورزی و همچنین بانک مرکزی در ایجاد و تشدید مساله تامین و توزیع نهادههای دام و طیور اشاره شده است.
نهادههای دامی نقش بسزایی در معیشت مردم دارد و در ماههای اخیر باعث کاهش مصرف کالاهای اساسی شده است.
به گزارش «وطن امروز»، پس از بالا گرفتن مشکلات در موضوع تامین و توزیع نهادههای دام و طیور، کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی با ورود به این موضوع، گزارشی از نقش دستگاههای مسؤول در ایجاد و تشدید آن ارائه کرد. در این گزارش آمده است: «حدود 90 درصد نهادههای دامی مورد نیاز کشور از طریق واردات تامین میشود. نیاز سالانه کشور حدود 9 میلیون تن ذرت، 4 میلیون و 200 هزار تن سویا و 5/5 میلیون تن جو است، لذا این نهادهها ضرورتا باید بیوقفه در سطح کشور توزیع شود. عدم تامین بموقع این نهادهها باعث کاهش در میزان تولید فرآوردههای دام، طیور و آبزیان شده و زیان گسترده و جبرانناپذیری بر پیکره این صنعت و مصرفکنندگان وارد میکند».
طبق بررسیهای گزارش کمیسیون اصل 90 حدود 70 درصد قیمت تمامشده محصولات پروتئینی از جمله گوشت قرمز، مرغ، شیر، تخممرغ و... متکی بر قیمت نهادههای دامی از جمله کنجاله سویا، ذرت و جو است. با این استدلال میتوان نوسانات اخیر را هم مرتبط با همین موضوع دانست.
در گزارش مذکور «عوامل موثر در عدم توازن واردات و توزیع نهادههای دامی» به 4 دسته کلی دولت، وزارت صمت، وزارت جهاد کشاورزی و بانک مرکزی تقسیم شده است.
* عدم توجه دولت به ذخایر استراتژیک
دولت مکلف بوده میزان 5/2 میلیون تن کنجاله و ذرت تحت عنوان ذخایر استراتژیک را در انبارهای سطح کشور ذخیره کند که این میزان در شهریور 99 به 69 هزار تن سویا و 230 هزار تن ذرت رسیده است.
***
آمارهای ارائه شده کمیسیون اصل 90 از عرضه نهاده در بازار
گزارش کمیسیون اصل 90 شامل ۲ پیوست مهم درباره «وضعیت گردش موجودی ذخایر راهبردی» و «تفاوت ترخیص کنجاله از گمرک و عرضه در سامانه بازارگاه» است. آمارهای ارائهشده از عملکرد برخی شرکتها در ترخیص کنجاله از گمرک و عرضه در سامانه بازارگاه نشان میدهد این شرکتها حدود 237 هزار تن کنجاله در طول ۶ ماه نخست سال جاری با وجود ترخیص از گمرک در سامانه بازارگاه عرضه نکردهاند. در واقع حدود 20 درصد از کنجاله ترخیص شده از گمرک در سامانه بازارگاه عرضه نشده که این موضوع عاملی در تشدید بحران در بازار نهادههای دامی است.
*** بانک مرکزی
کوتاهی در تخصیص ارز
گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی به نقش بانک مرکزی در تخصیص ارز برای واردات نهادههای دامی پرداخته که خلاصه موارد آن به شرح زیر است:
1- میزان ارز تخصیصی بانک مرکزی در 4 ماهه اول سال 99 (برای واردات نهادههای دام و طیور) نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود 455 میلیون دلار کمتر بوده که این به معنای کاهش حدود 50 درصدی تخصیص ارز برای واردات این اقلام است.
2- متاسفانه بانک مرکزی بهرغم اولویت تخصیص ارز جهت تامین نهادههای دامی، نسبت به انجام وظیفه کوتاهی نموده و این موضوع خسارت جبرانناپذیری را بر کاهش ذخایر استراتژیک نیز وارد کرده است.
3- بانک مرکزی باید به این سوالات پاسخ دهد که علت تبعیض در مدت زمان تخصیص ارز و تفاوت نوع ارز تخصیصی به واردکنندگان مختلف چیست؟ چرا سقف قیمت در نظر گرفته شده برای واردات نهادهها با قیمت واقعی بازار جهانی فاصله دارد؟ این موضوع باعث شده ارز اضافی در اختیار واردکنندگان قرار گرفته و به تبع آن، نظارتی بر نحوه مصرف این مبالغ ارزی صورت نگیرد.
***
وزارت صمت
اشراف نداشتن بر نهادههای دامی
در گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در موضوع مشکلات تامین ارز و توزیع نهادههای دامی، به موارد متعددی از قصور وزارت صمت در ایجاد این مساله اشاره شده است. موارد مورد اشاره کمیسیون اصل 90 از قصور وزارت صمت به شرح زیر به طور خلاصه آورده شده است:
1- مراحل بسیار پیچیده اداری برای واردات در وزارت صمت مانع از تسریع در انجام واردات نهادههای دامی مورد نیاز شده است.
2- تعیین حداکثر قیمت برای واردات، غیرکارشناسی بوده و با واقعیت بازار جهانی منطبق نیست، لذا این عامل نیز باعث تاخیر و همچنین کاهش انگیزه در واردات توسط تجار و واردکنندگان این بخش و البته باعث افزایش انگیزه برای آن تعداد معدود شده است.
3- وزارت صمت به دلیل عدم اشراف کافی بر مشکلات بخش کشاورزی و عدم هماهنگی با وزارت جهاد کشاورزی و همچنین تعمدا قادر به پیگیری اولویت تخصیص ارز از سوی بانک مرکزی نبوده و دغدغهها و حساسیتهای لازم را نداشته است.
4- وزارت صمت به دلیل عدم اشراف بر نهادههای دامی مورد نیاز و همچنین عدم حساسیت نسبت به بازار تولید و توزیع و بعضا با هماهنگی وزارت جهاد کشاورزی، نسبت به این امر مهم بیتوجه بوده و حتی نسبت به نظارت بر واردات نهادههای دامی که الزاما باید از طریق سامانه بازارگاه توزیع شود، اقدام مطمئن و مناسبی انجام نداده و با بیتوجهی نسبت به این امر مهم باعث افزایش قیمت نهادهها در بازار آزاد شده است.
***
وزارت جهاد کشاورزی
گم شدن 186 میلیون دلار
در گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی، چندین مورد از قصور وزارت جهاد کشاورزی در ایجاد نابسامانی در بازار نهادههای دامی تشریح شده است. موارد قصور وزارت جهاد کشاورزی به شرح زیر به طور خلاصه آمده است.
1- ذخایر استراتژیک کنجاله سویا در فروردینماه سال جاری معادل 289 هزار تن بوده ولی متاسفانه وزارت جهاد کشاورزی برای تامین کسری بازار نهادهها، آسانترین راه را انتخاب و معادل 220 هزار تن از این ذخایر را برداشت کرده است. با این حال مشخص نیست 220 هزار تن کنجاله سویا در کجا عرضه و چگونه و به دستور چه مرجعی توزیع شده و در این باره نیز پاسخ مستدل و کارشناسی به کمیسیون ارائه نشده است.
2- وزارت جهاد کشاورزی در یک فقره 186 میلیون دلار از محل ارز تخصیصی برای تامین ذخایر راهبردی نهادههای دامی دریافت کرده، در حالی که نه از این ذخایر و نه از 186 میلیون دلار تخصیصی خبری نیست.
3- اهمال وزارت جهاد کشاورزی باعث توزیع نامناسب نهادههای دام و طیور شده و به همین دلیل عمدتا تولیدکنندگان (دام و طیور) به دلیل عدم حمایت در تامین نهادههای دامی نسبت به تعطیلی بنگاههای تولیدی اقدام یا به ناچار نهادهها را از بازار آزاد تهیه کردهاند.
4- وزارت جهاد کشاورزی در پیگیری اختصاص ارز مورد نیاز جهت تامین نهادهها به وظیفه قانونی خود عمل نکرده و اقدامات عملیاتی موثر و متناسبی انجام نداده است.
5- اختلاف آماری میان اطلاعات ارائه شده درباره (مقدار) واردات ذرت از سوی معاونت امور دام در 6 ماه نخست سال جاری (1353090 تن) و گمرک (4946912 تن) به مقدار 3593822 تن قابل توجیه نیست.
6- میزان کنجاله سویای توزیع شده از طریق سامانه بازارگاه حدود 48 هزار تن کمتر از مقداری است که وارد کشور شده است.
ارسال به دوستان
تأکید دوباره ایران بر حفظ ژئوپلیتیک منطقه و مقابله با اقدامات تروریستها در شمال غرب
دست روی ماشه
گروه سیاسی: توافق هفته گذشته خاتمه جنگ قرهباغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان که باعث ایجاد تغییراتی در جوار مرزهای شمالی کشورمان شده است همچنان یکی از موضوعات مطرح این روزهای سیاست خارجی کشور است.
به گزارش «وطن امروز»، در این میان یکی از بندهای نهگانه این توافق بیش از هر مسالهای جمهوری اسلامی ایران را متاثر کرده است و آن هم ایجاد یک کریدور از نخجوان به سمت آذربایجان است که این اتفاق اما و اگرهایی را نسبت به تغییر مرزهای جغرافیایی و مسیر ترانزیتی کشورمان به وجود آورد. همچنین عدم تعیینتکلیف حضور تروریستهای تکفیری در نزدیکی مرزهای کشورمان در این توافق همچنان از مباحثی است که ایران از آن چشمپوشی نخواهد کرد.
«وطن امروز» چهارشنبه گذشته (21 آبان) در گزارشی با عنوان «صلح مسلح» به ابهامات موجود در این توافق که ارتباط مستقیمی با ایران دارد پرداخت. در بخشی از این گزارش آمده بود: «یکی از نکات مهمی که تبدیل به دغدغه امنیتی ایران شده، موضوع تغییرات جدیدی است که در مرز به وجود آمده و پای عناصر تکفیری- تروریستی را به منطقه باز کرده است. این مساله از خطوط پررنگ قرمز تهران در مناقشه اخیر ۲ همسایه شمالی کشورمان محسوب میشود که علاوه بر مقامات نظامی و وزارت امور خارجه، حتی رهبر حکیم انقلاب نیز نسبت به آن هشدار دادهاند و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با حضور نظامی در مناطق مرزی نشان دادند در این باره کوتاه نخواهند آمد. با تثبیت وضع فعلی، وضعیت نیروهای تکفیری که توسط ترکیه به آذربایجان گسیل داده شدند و حضور این نیروها در منطقه بویژه در نزدیکی مرزهای کشورمان یک چالش امنیتی برای ایران به وجود خواهد آورد. در شرایط جدید پس از توافق، جمهوری آذربایجان، به عنوان میزبان و صاحب سرزمینهای مزبور، در کوتاهمدت این دغدغه امنیتی را رفع میکند یا از سر غفلت و کوتاهی، راه برای برخی ماجراجوییهای جدید باز خواهد شد».
همچنین در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به موضوع نخجوان آمده بود: «از دیگر نکات مهم مفاد توافق ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای کشورمان توافق درباره نخجوان است. بر این اساس، نیکول پاشینیان پذیرفته است از نخجوان، کانالی از داخل خاک ارمنستان عبور کند و به آذربایجان برسد. براساس توافق مزبور، تأمین امنیت این گذرگاه و نظارت بر تردد، به عهده نظامیان روس خواهد بود. سوال این است: ترتیب عبور این گذرگاه و تعیین مسیر به چه شکلی خواهد بود و آیا احیانا دالان اتصالی نخجوان به جمهوری آذربایجان، با همکاریهای گمرکی و تجارت زمینی ایران، تضاد و تناقض پیدا خواهد کرد یا نه؟ با این وجود برخی کارشناسان ادعا کردهاند برقراری کریدور بین آذربایجان و نخجوان، به موقعیت ترانزیتی ایران آسیب جدی وارد خواهد کرد».
با این وجود پس از طرح بحثهای متعدد، سیدعباس عراقچی روز شنبه در گفتوگو با ایرنا گفت: متاسفانه اطلاعات غلط و گمراهکننده همراه با نقشههای جعلی در فضای مجازی در حال انتشار است و ادعاهایی همچون قطع مرز ایران با ارمنستان، ایجاد کریدور در داخل خاک ارمنستان یا حتی داخل خاک ایران، تغییر ژئوپلیتیک منطقه و... مطرح شده است که از اساس واقعیت ندارد و با اغراض خاص سیاسی و تبلیغاتی صورت میگیرد. عراقچی با اشاره به نقشه اصلی توافق گفت: چنانکه در این نقشه مشاهده میشود، بحث ایجاد یک نوار جغرافیایی در حاشیه مرز ایران با ارمنستان که زیاد مطرح شده است کاملا بیمبناست. فرستاده ویژه رئیسجمهور برای ارائه طرح صلح ایران گفت: آنچه در توافق آتشبس قرهباغ آمده ایجاد یک کریدور جادهای یا بهتر است گفته شود یک مسیر ترانزیتی، داخل خاک ارمنستان از نخجوان به سمت خاک اصلی آذربایجان است که امنیت آن توسط روسیه تضمین خواهد شد و مسیر دقیق آن نیز هنوز مشخص نیست. عراقچی گفت: این ایده جدیدی نیست و طرح آن سابقه طولانی دارد و اگر هم عملی شود با هزار اما و اگر همراه است و هیچ تغییری در مسیرهای ترانزیتی ایران به سمت ارمنستان یا آذربایجان ایجاد نخواهد کرد.
برخی کارشناسان اما اظهارات عراقچی درباره راه مواصلاتی آذربایجان و نخجوان را نوعی توجیه دانسته و معتقدند عراقچی با این تکذیبیه دارد بیعملی و فقدان ابتکار عمل در وزارت امور خارجه را توجیه میکند، اگرنه در اینکه در متن توافقنامه میان روسیه و آذربایجان و ارمنستان، ایجاد این کریدور ذکر شده است، هیچ تردیدی وجود ندارد. این دسته از کارشناسان عقیده دارند با ایجاد کریدور جدیدی که قرار است نخجوان را به سرزمینهای اصلی آذربایجان برساند، خطوط مواصلاتی و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران تا حد زیادی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
در همین حال سخنگوی وزارت امور خارجه روز گذشته در نشست هفتگی با اصحاب رسانه اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران از هر گونه حلوفصل دائمی بحران قرهباغ حمایت کرده است.
سعید خطیبزاده همچنین اظهار کرد: مرزهای جغرافیایی ایران و منطقه تغییر نخواهد کرد. برداشت و فهم ما از چیزی که منتشر شده، تنها یک جاده ترانزیت ساده است که نحوه امنیت و کم و کیف آن باید مورد بحث و تبادلنظر قرار بگیرد و جمهوری اسلامی ایران با دقت موضوع را پیگیری میکند.
وی افزود: ایران در شاهراه بسیاری از مسیرهای ترانزیتی قرار دارد. ایران هم از موقعیت ژئوپلیتیکیاش آگاه است و از آن استفاده میکند و هم به دوستانش کمک میکند.
خطیبزاده همچنین تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران نقش استراتژیک و راهبردی خود را در تمام معادلات منطقه داشته و خواهد داشت. تنها راهحل دائمی این بحران توجه به اصل انصاف، حق حاکمیت کشورها و رعایت مرزهاست و هر چه به این مسیر کمک کند مورد استقبال ما است. این آتشبس شاید پاسخ نهایی به بحران نباشد ولی قدم بسیار موثری است.
وی تصریح کرد: هیچ موضوعی خارج از روال طبیعی نمیتواند شکل بگیرد، همانطور که هیچ کنشگر خارج از منطقه نمیتواند پایش به این منطقه باز شود و ما به صراحت گفتهایم و آنهایی که باید پیام را بگیرند گرفتهاند. خارج از این مسیر طبیعی است روندی شکل نخواهد گرفت.
علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل هم طی سخنرانی در وبینار جهانی پیروان اهلبیت(ع) با اشاره به موضوع «بررسی دیدگاههای مقام معظم رهبری درباره قرهباغ» گفت: کشور ایران با آذربایجان، ارمنستان و بخشی از خاک آذربایجان در نخجوان مرز مشترک دارد و هیچ کشوری در منطقه نیست که چنین ویژگیای داشته باشد، بنابراین منطقی است ایران به عنوان همسایه آذربایجان و ارمنستان به موضوع به صورت جدی بپردازد و ورود کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره تاکید فرمودند بخش اشغالشده آذربایجان باید به این کشور بازگردانده شود و بازگشت این منطقه را به جمهوری آذربایجان که موفقیت بزرگی است، تبریک میگوییم، ضمن آنکه معظمله تأکید کردند مرزهای بینالمللی نباید خدشهدار شود و معتقد هستند ریشه همه درگیریها گسست ایجاد شده در مرزهای بینالمللی است که باید مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این معتقدیم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بدون امنیت و آرامش کشورهای همسایه امکانپذیر نخواهد بود.
ولایتی همچنین با اشاره به حضور تکفیریها در صفوف ارتش آذربایجان افزود: حضور تعدادی از تروریستهای وهابی و تکفیری در میان آذریهایی که همواره محب و مدافع حرم اهلبیت(ع) هستند معنا ندارد و سابقه بسیار بدی در این زمینه دارند و لذا مردم آذربایجان خودشان میتوانند کشورشان را آزاد کنند و حضور تروریستهای وهابی در شمال مرزهای ایران ناکام خواهد ماند.
ولایتی گفت: معتقدیم اگر جنگی در منطقه رخ دهد، باعث شهید شدن برادران آذری و دوستان ارمنی میشود که باید از آن جلوگیری شود و لذا باید کسانی که با این موضوع مرتبط هستند زودتر اقدام انجام میدادند تا حقوق حقه بازگردانده شود و این مساله به کشورهای خارج از منطقه ارتباطی نداشته و ایران در جهت ایجاد صلح عادلانه تلاش خواهد کرد.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل تصریح کرد: شهرهای اشغال شده باید آزاد میشد و مردم آذربایجان این کار را انجام دادند و به آنها تبریک میگوییم، زیرا ما با جمهوری آذربایجان ارتباط برادرانه، دوستانه، تاریخی و فرهنگی داریم.
وی با بیان اینکه امنیت منطقه ضرورتی انکارناپذیر است، افزود: فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره قفقاز فصلالخطاب مواضع جمهوری اسلامی ایران در این منطقه و اصول راهبردی است و باید فرمایشات ایشان به طور کامل عملی شود.
ارسال به دوستان
آیا خروج گسترده نظامیان آمریکایی از غرب آسیا مهمترین نقشه دولت فعلی آمریکاست؟
دام ترامپ برای بایدن
گروه بینالملل: ترامپ این روزها به صورت همزمان مشغول پیشبرد اهداف خود است؛ در بعد انتخاباتی دعوای حقوقی گستردهای را با دموکراتها به راه انداخته و با اعتماد به نفسی که از راهپیمایی هوادارانش در روز شنبه گرفته همچنان خود را برنده انتخابات میداند و در فضای سیاسی هم وی با اخراج توئیتری مارک اسپر، وزیر دفاع و احتمالا برکناری رئیس سیا، گمانهزنیهای فراوانی را درباره اهداف خود ایجاد کرده است.
یکی از مهمترین این گمانهزنیها که سبب شده انتقادات زیادی درباره زمان و شرایط آن در سطح متحدان آمریکا در ناتو ایجاد شود، بحث خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و احتمالا عراق تا قبل از آغاز به کار رئیسجمهوری بعدی است.
روزنامه تایمز آمریکا دیروز در تحلیلی از این موضوع نوشت: انتظار میرود دونالد ترامپ قبل از ترک سمتش در ماه ژانویه دستور خروج تمام نیروهای آمریکا از عراق و افغانستان را صادر کند. این روزنامه نوشت: در اقدامی به منظور انجام قول انتخاباتی ترامپ مبنی بر بازگرداندن تمام سربازان به خانه و پایان دادن به تمام «جنگهای بیپایان»، به نظر میرسد تغییرات انجام شده در ردههای بالای پنتاگون بخشی از طرح او برای این امر باشد.
به نوشته رسانههای آمریکایی، تغییرات اخیر در پنتاگون و برکناری مقامهای ارشد این نهاد نیز بخشی از برنامه ترامپ برای عملی کردن وعدهاش در زمینه بازگرداندن نظامیان آمریکایی به کشور تلقی میشود. روزنامه نیویورکر هم در تحلیلی نوشت: مشخص نیست آیا دولت ترامپ در فرصت باقیمانده تا بیستم ژانویه و تحویل قدرت به بایدن، فرصت کافی برای خروج کامل نیروهای آمریکا از افغانستان را در اختیار دارد یا خیر. با این حال، بسیاری از دیپلماتها و فرماندهان نظامی آمریکایی مدعیاند بدون حمایت مالی و نظامی آمریکا، دولت افغانستان و نیروهای نظامی این کشور سقوط خواهند کرد. پیشتر رسانههای آمریکایی از جمله «آکسیوس» و روزنامه «نیویرکتایمز» هم دلیلی اصلی اخراج اسپر را مخالفت او با تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و خاورمیانه اعلام کردند.
* دام برای بایدن؟
بایدن و به طور کل دموکراتها مخالف خروج یکباره نیروهای آمریکا از افغانستان و عراق هستند. ترامپ با اطلاع از این موضوع میکوشد به وعده انتخاباتی خود عمل کند و به نوعی دموکراتها را در عمل انجام شده قرار دهد. حال باید دید اگر بایدن به کاخ سفید برود در برابر این اقدام ترامپ چه خواهد کرد.
* دعوا بر سر فروپاشی ساختار آمریکا
2 هفته بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، آنچه پیروزی بایدن توسط رسانههای آمریکایی اعلام شده، به واسطه شکایت حقوقی و به رسمیت شناخته نشدن پیروزی بایدن توسط کمپین دونالد ترامپ، در هالهای از ابهام قرار گرفته است. ترامپ همچنان از پیروزی خود در انتخابات و تقلب گسترده دموکراتها میگوید و در سوی دیگر ماجرا هر دو کاندیدا با لشکرکشی خیابانی که اوج آن روز شنبه در واشنگتن بود، تلاش میکنند همچنان در میدان رقابت باقی بمانند.
در این میان آنچه بیش از همه دیروز به چشم آمد، سخنان ترامپ درباره تکهتکه شدن قانون اساسی آمریکا و سخنان بولتون -که این روزها دشمن ترامپ است- درباره آسیبوارد شدن به سیستم حاکمیت و قانون اساسی آمریکا بود. هر یک از طرفین ماجرای انتخابات آمریکا این روزها خود را نماد قانونمداری میدانند و طرف دیگر را به قانونشکنی متهم میکنند. جنگ طرفداران 2 کاندیدا در فضای مجازی هم با شدت فراوان ادامه دارد و در درون ساختارهای امنیتی و نظامی آمریکا هم به واسطه اخراج اسپر و افزایش احتمال اخراج رئیس سیا، آشفتگی بیش از هر زمانی است. در میان این اوضاع مصاحبه جان بولتون با فرید زکریا در سیانان، از نگاه تحلیلگران آمریکایی اهمیتی دوچندان یافت که آن هم با واکنش ترامپ مواجه شد.
* بولتون: جمهوریخواهان دست از نازکردن ترامپ بردارند
در شرایطی که ترامپ با وجود فشارهای گسترده رسانهای همچنان خود را پیروز انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میداند، سخنان کسی مثل جان بولتون که با او به عنوان مشاور امنیت ملی از نزدیک کار کرده و از جمهوریخواهان باسابقه است، میتواند به نفع بایدن باشد، حتی اگر خود بولتون این را نخواهد. فرید زکریا، مجری و کارشناس مطرح سیانان با سومین مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دولت دونالد ترامپ مصاحبه کرد. بولتون در این مصاحبه گفت: سران حزب جمهوریخواه باید به ناز کردن دونالد ترامپ پایان دهند و به شکست او در انتخابات اذعان کنند. من همیشه این حس را داشتم که او از اتاق بیضی خارج خواهد شد اما او تا قبل از اینکه آسیبهای زیادی نزند، این اتاق را ترک نخواهد کرد. او سخاوتمندانه منصب را ترک نخواهد کرد و آسیبهای زیادی وارد خواهد کرد؛ آسیب به دولت خودش که با اخراج مقامهای ارشد شروع شده است، آسیب زدن به دولت آتی با تاخیر ایجاد کردن در شروع دوره انتقال قدرت و صادقانه بگویم آسیب زدن به حزب جمهوریخواه با این ادعاهای بیاساس مبنی بر اینکه انتخابات را از او دزدیدهاند.
بولتون افزود: اگر مردم فقط صدای دونالد ترامپ را بشنوند، این غیرطبیعی است که افراد حاضر در طیف ما (اعضا و سران حزب جمهوریخواه) با ترامپ مخالفت نکنند، در آن صورت آنها (رایدهندگان حزب جمهوریخواه) فکر میکنند حرفهای او درست است و این موضوع پایهای برای بیاعتمادی واقعی به سیستم و بیاعتمادی به صحت فرآیند انتخاباتی ما و فرآیند قانون اساسی ما ایجاد خواهد کرد. بولتون گفت: بیایید به مثال آریزونا و جورجیا نگاه کنیم. در هر دوی این ایالتها بایدن در انتخابات پیروز شد. در هر دوی این ایالتها، فرمانداران جمهوریخواه هستند و در هر دوی آنها در مناصب مختلف رهبری ایالت، اعضای حزب جمهوریخواه حضور دارند. آیا واقعا اینطور بوده که همه آنها در روز انتخابات و هفتههای قبل از انتخابات، خواب بودند؟! آنها باید این را بگویند که ما معتقدیم انتخابات به روشی منصفانه و صحیح برگزار شد. ما همین اخیرا وزارت امنیت داخلی را داشتیم که اعلام کرد همه این داستانها درباره هک رایانهها و الگوریتمهایی که سیستم رایگیری را از بین برد و فاسد کرد، نادرست است. حقایق دارد به صورت نمایان خودش را نشان میدهد اما به نظرم رهبران جمهوریخواه باید به این واقعیتها اعتبار ببخشند و این موضوع مهمی است. این فقط برای دموکراتها نیست که چنین کاری را انجام دهند، بلکه جمهوریخواهان هم باید این کار را انجام دهند و ما به این نیاز داریم که جمهوریخواهان هم حقایق را بگویند، این کار آنقدرها هم سخت نیست.
* حمله ترامپ به جان بولتون
انتقادهای فراوان جان بولتون از ترامپ و کتابی که به باور خیلیها تیر آخر بولتون به ترامپ بود و روندی که ادامه دارد، سبب شد ترامپ در میان داستان انتخابات و درگیری با دموکراتها در یک توئیت دوباره از بولتون انتقاد کند. وی در توئیتی نوشت: جان بولتون یکی از زبانبستهترین کسانی در دولت بود که افتخار کار کردن با او را داشتهام. یک مرد عبوس و حوصلهبر و ساکت که چیزی به امنیت ملی اضافه نکرده جز اینکه هی برویم بجنگیم. اطلاعات طبقهبندی شده زیادی را هم فاش کرده. یک خنگ واقعی.
* ترامپ: قانون اساسی آمریکا تکهتکه شد
ترامپ همچون 2 هفتهای که از انتخابات ریاستجمهوری این کشور میگذرد، همچنان خود را پیروز انتخابات میداند و علیالظاهر حاضر به کوتاه آمدن از آن نیست. وی دیروز هم در توئیتی نوشت: من در انتخابات پیروز شدم. شبکه اجتماعی توئیتر هم در پایین این نوشته با الصاق برچسبی توضیح داده است منابع رسمی نتایج این انتخابات را متفاوت با این ارزیابی کردند. دونالد ترامپ شامگاه یکشنبه هم در پیامی توئیتری گفت: پروندههای حقوقی بزرگ در واقع «مغایرت انتخابات ۲۰۲۰ با قانون اساسی» را نشان میدهد. ترامپ همچنین گفت بسیاری از شکایتها علیه تخلفات نه از سوی دولت او، بلکه از سوی آمریکاییهایی به جریان افتاده که شاهد «سوءاستفادههای وحشتناک» بودند. او همچنین نوشت: چرا رسانه اخبار جعلی مدام تصور میکند جو بایدن به ریاستجمهوری میرسد و حتی به ما اجازه ظهور نمیدهد، به ما که تازه آماده این کار شدیم. قانون اساسی بزرگ ما در انتخابات ۲۰۲۰ چقدر بد تکهتکه و نقض شد؛ مورد حمله قرار گرفت، شاید طوری که هرگز پیش از این نبوده است! از تعداد بالایی از ناظران که از اتاقهای شمارش در بسیاری از ایالات بیرون انداخته شدند، تا میلیونها رایی که به نفع دموکراتها تغییر کرد، تا رای دادن بعد از اتمام انتخابات، تا استفاده از سیستمهای رای دومینیون متعلق به چپ رادیکال که در تگزاس و دیگر نقاط از آن استفاده نشد، چون خوب یا ایمن نیستند. آن کسانی که مسؤول حراست از قانون اساسی ما هستند، نباید اجازه دهند نتایج ساختگی انتخابات پستی ۲۰۲۰ پای بر جا بماند. جهان در حال تماشای ما است!
* وکیل ترامپ: نتیجه انتخابات تغییر میکند
در همین حال رودی جولیانی، وکیل ترامپ در مصاحبهای صراحتا اعلام کرد: نتایج انتخابات ریاستجمهوری لغو خواهد شد. وی گفت: مدرکی دارم که تقلب گسترده در انتخابات میلیونها رای ترامپ را حذف کرده اما نمیتوانم این مدارک را فاش کنم. شهردار پیشین نیویورک در مصاحبهای با شبکه خبری فاکسنیوز که از رسانههای طرفدار ترامپ است، گفت ترامپ در ایالتهای کلیدی برنده انتخابات بوده است؛ ایالاتی که جو بایدن پیروز آن خوانده شده است. جولیانی گفت: ما در هر یک از این ایالتها بیش از اندازه آرای غیرقانونی داریم که میتواند نتایج انتخابات را لغو کند. وی همچنین همانند ترامپ رایگیری پستی را غیرقانونی خواند. وکیل شخصی ترامپ در این مصاحبه افزود: آنها (دموکراتها) به جمهوریخواهان در مناطق مهم اجازه نظارت بر رایگیری ندادهاند و همین امر رایگیری پستی را نامعتبر کرده است. جولیانی همچنین اصرار داشت شاهدانی دارد که به چشم خود تقلب را دیدهاند. وی به مجری فاکسنیوز گفت: ما استشهادنامههای بسیاری هم جمع کردهایم که تقلب گسترده و دستکاری در آرا را ثابت میکند.
* انتقاد معاون بایدن از شکایتهای ترامپ
جو بایدن، نامزد دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری بر اساس آنچه رسانههای آمریکایی اعلام کردهاند خود را پیروز انتخابات ریاستجمهوری این کشور میداند و طبیعی است واکنش چندانی به هر آنچه پیروزیاش را به چالش بکشد، نداشته باشد. با این حال اما دیروز کاملا هریس، معاون بایدن در توئیتر خود نوشت: ترامپ و جمهوریخواهان با شکایتهای بیاساس به دنبال نابودی پیروزی قاطع ما هستند.
* طعنه رئیس کارکنان بایدن به ترامپ
توئیت یکشنبهشب ترامپ که در آن از پیروزی بایدن با تقلب سخن گفته بود، اگر چه بلافاصله با توئیتهای بعدی درباره پیروزی خودش همراه بود، اما فورا در فضای مجازی ترند شد و دموکراتها هم به آن واکنش نشان دادند. در همین ارتباط ران کلین که از سوی جو بایدن، رئیسجمهوری منتخب آمریکا به عنوان رئیس کارکنان کاخ سفید تعیین شده، به شبکه سیانان گفت توئیت ترامپ که اذعان کرده به پیروزی بایدن، قبل از اینکه حرفش را پس بگیرد، هیچ تاثیری بر واقعیت انتخابات ندارد. این مقام معتمد بایدن اضافه کرد: آنچه دونالد ترامپ در توئیتر مینویسد مشخص نمیکند که آیا بایدن رئیسجمهوری خواهد بود یا نه؛ مردم آمریکا این کار را کردند.
***
[اوباما: در این انتخابات برخی ارزشهای نهادی نقض شد]
چند روز پیش بخشهایی از مصاحبه باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا با شبکه سیبیاس منتشر شد. دیروز متن کامل این مصاحبه منتشر شد که اوباما در بخشی از آن گفته است: ترامپ در ارتباط با ایجاد اعتماد عمومی به دولت «مجموعه کاملی از هنجارها» را نادیده گرفت و نسبت به تمامیت نهادهای اساسی کشور تردید ایجاد کرد. ما در این انتخابات در شرایطی بودیم که برخی هنجارها و برخی ارزشهای نهادی که فوقالعاده مهم هستند، نقض شدند.
ارسال به دوستان
ساخت سریال «دعوت نحس» به کارگردانی علیرضا افخمی در ژانر ماورایی، خاطره سریالهای هیجانانگیز را زنده میکند؟
بازگشت به ژانر هیجانانگیز
عباس اسماعیلگل: آغاز تصویربرداری سریال «دعوت نحس» به کارگردانی علیرضا افخمی و بازگشت تلویزیون به ژانر ماورایی، اتفاق قابل تاملی است. به گزارش «وطن امروز»، طی سالهای اخیر، تلویزیون بدون هیچ توجیهی از این ژانر که یکی از ژانرهای پرمخاطب در سیماست، فاصله گرفته بود. پیشتر در مطلبی مساله «محافظهکاری در ژانر» را با این مضمون مطرح کردیم که هر چقدر سریالسازی در تلویزیون حول ژانرهایی مانند ملودرام گسترش پیدا کند، طیفهایی از مخاطب به طور طبیعی از تلویزیون فاصله میگیرند. محدود شدن گونههایی مثل پلیسی، ماورایی و تاریخی در تلویزیون طی سالهای اخیر به طور طبیعی باعث میشود بخشی از مخاطبان که علاقهمند این ژانرها هستند از تلویزیون فاصله بگیرند. حالا با کلیدخوردن یک سریال ماورایی آن هم از کارگردانی که پیشتر تجربه اینگونه را در سریالهایی دیگر داشته، میتواند فضا را برای گسترش این ژانر مهیا کند. علیرضا افخمی که با ساخت سریالهای «او یک فرشته بود» و «پنجمین خورشید» در حوزه سریالهای ماورایی موفق عمل کرده و توانایی خود را در این بخش به نمایش گذاشته است، در سریال «دعوت نحس» علاوه بر کارگردانی، نگارش مجموعه را نیز برعهده داشته است. بهتازگی تصویربرداری سریال «دعوت نحس»، در جنگلهای شمال کشور آغاز شده است. گفته شده پس از اتمام کار بخشهایی از مجموعه که در شمال تصویربرداری خواهد شد، گروه برای ادامه کار به تهران باز خواهند گشت. این سریال که محمودرضا تخشید آن را تهیهکنندگی میکند، به سفارش مرکز سیمافیلم ساخته میشود. «دعوت نحس» از بازیگرانی چون آرش مجیدی، میلاد میرزایی، رضا توکلی، افسانه چهرهآزاد، على دهکردى و... بهره میبرد. گفته شده در روزهای آتی بازیگران دیگری نیز به گروه خواهند پیوست. احتمال پخش این سریال در ماه مبارک رمضان مطرح شده است.
پای سریالهای ماورایی با سریال «کمکم کن» در سال 83 به سیما باز شد؛ کارگردانی این سریال را قاسم جعفری برعهده داشت که روایتی از برزخ بود. سال 84، سریال متفاوتی با عنوان «او یک فرشته بود» به کارگردانی علیرضا افخمی، شیطان را در کالبد جسمانی درآورد؛ سریالی که در زمان پخش با انتقاد برخی خانوادهها مواجه شد و این موضوع در رسانهها مطرح شد که باید این سریال با ردهبندی سنی پخش شود. سریال دیگری که به این مفاهیم میپرداخت، «آخرین گناه» حسین سهیلیزاده بود که سال 85 از شبکه ۲ سیما روی آنتن رفت و موضوع چشم برزخی را محوریت قرار داد. حضور شیطان در کالبد انسان پس از «او یک فرشته بود»، در سریال «اغما» با بازی امین تارخ و سیدحامد کمیلی به سوژه اصلی تبدیل شد.
یک سال بعد، سیروس مقدم دوباره با «روز حسرت»، به نمایش تصویری از برزخ پرداخت. این سریال از شبکه اول سیما پخش شد و بازیگرانی چون فرامرز قریبیان و افسانه بایگان در آن ایفای نقش کردند. «ملکوت» به کارگردانی محمدرضا آهنج در رمضان 89 با موضوع برزخ و روابط بین دنیا و آخرت و تاثیر عمل انسانها روی آنتن رفت. سال 90 سه سریال «سقوط یک فرشته» از شبکه یک، «سیامین روز» از شبکه ۲ و «5 کیلومتر تا بهشت» با سوژههای ماورایی روی آنتن رفت. پس از این سریالها یکی دو کار که با تلفیق ژانر وحشت و ماورایی ساخته شده بودند، روی آنتن رفتند اما مورد توجه مخاطبان قرار نگرفتند.
***
سیفیآزاد در گفتوگو با «وطن امروز»:
توقف ساخت آثار ماورایی طولانی شده است
رحمان سیفیآزاد، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و کارگردان با سابقه سینما و تلویزیون که طی سالهای اخیر به عنوان مدیر، ناظر کیفی و نویسنده با سریالهای ماورایی تلویزیون همراه بوده است، در گفتوگو با «وطن امروز» درباره سریالهای ماورایی گفت: سریالهای ژانر ماورایی همیشه برای فیلمسازان و هنرمندان از جذابیت خاصی برخوردار بوده است بویژه در حوزه مذهبی هم بسیار کاربرد دارد زیرا مسائل غیرمادی و معنوی با مضامین مذهبی عجین هستند.
وی در ادامه افزود: اما اتفاقی که در حین تولید این دست سریالها میافتد، این است که مرزبندی میان ماورا و باورهای دینی کار بسیار سخت و حساسی است که باید مراقب باشیم در سریالهای ماورایی وارد حوزه خرافه نشویم، زیرا ما مسلمانان نوع نگاهمان به نیروهای اهریمنی با بخشی از سایر ادیان دینی کاملا متفاوت است؛ لااقل تصویرسازی و تفکرمان نسبت به شیاطین و فرشتگان با سایر ادیانها تفاوت دارد.
سیفیآزاد تصریح کرد: درباره سریالهای ماورایی تلویزیون باید گفت که اینگونه آثار در حوزه فیلمسازی اسلامی جزو نخستین تجربهها بود و آزمون و خطاهای فراوانی انجام شد تا سریالهای ماورایی تلویزیون به یک پختگی نسبی برسند اما هر چه زمان پیش میرفت تولیدات سریالها سختتر میشد و علما و فقهای دینی یکسری تضادها و بحثها در سریالها مشاهده میکردند که همین مساله حساسیت مدیران تلویزیون و فیلمسازان را بسیار بالا برده بود که در نتیجه پس از سالها تولید سریالهای ماورایی در تلویزیون، شاهد یک توقف خودخواسته برای بازسازی سریالهای ماورایی شدهایم که متاسفانه این توقف بسیار طولانیمدت شده است.
این نویسنده در ادامه خاطرنشان کرد: از آنجا که بنده در حوزه مدیریت، نویسندگی و ناظر کیفی در جریان سریالهای ماورایی تلویزیون بودم، به جرات میتوان گفت در همه سریالها مشاوران مذهبی کارکشته حضور داشتند اما گاهی اوقات به ضرورت قصهپردازی سریال شرایطی به وجود میآمد که اختلاف برداشتهایی بین قرائت ما با قرائت مشاوران مذهبی پیش میآمد و گاه موجب شبهانگیزی مشاوران مذهبی میشد. این موضوع عوامل را با چالشهایی مواجه میکرد که همین مساله شرایطی را پیش آورد که یک توقف خودخواسته برای هنرمندان و مدیران تلویزیون در حوزه سریالسازی ماورایی رقم بخورد. باید با رفع نقاط ضعف پس از چند سال قطار سریالسازی ماورایی ادامه پیدا کند اما متاسفانه تغییرات مدیریتی موجب شد این وقفه طولانیمدت شود.
نویسنده سریال «آخرین گناه» در ادامه درباره الزامات تولید سریالهای ماورایی گفت: تولید این سریالها زمینههای تحقیقی وسیعی میخواهد که همین موضوع در کنار ظرافتهای نویسندگی و دقت پژوهشگران و جلوههای ویژه شرایطی را فراهم میکند که برای تولید سریالهای ماورایی باید بودجه بیشتری نسبت به سایر آثار فراهم کرد.
وی تاکید کرد: به هر حال اینکه آقای علیرضا افخمی با آن پشتوانه قوی سریالسازی ماورایی، دوباره میخواهد سریال ماورایی بسازد خبر خوشحال کنندهای برای مخاطبان است و امیدوارم همه موارد و الزاماتی که ذکر شد در این سریال لحاظ شود و این مجموعه فتح بابی شود برای ادامه پیدا کردن ژانر جذاب ماورایی در تلویزیون.
وی در پایان گفت: اما یک نکته را نباید فراموش کرد؛ امروز هالیوود با هزینههای نجومی و برنامهریزی مدون به دنبال تولید آثار شاخص ماورایی است که از این طریق جهانبینی مورد نظر خود را به مخاطبان جهانی القا کند و در این راستا هیچ ابایی هم ندارد که وارد مقوله خرافهپرستی شود، بر همین اساس لازم است که ما با صرف هزینه به مقوله تولید آثار سینمایی ماورایی با رعایت خطوط قرمز و پرهیز از خرافهپرستی وارد شویم تا از این طریق بتوانیم به ترویج مبانی مذهبی اسلامی و شیعی بپردازیم.
ارسال به دوستان
ولیدالمعلم، وزیر خارجه سوریه در ۷۹ سالگی درگذشت
درگذشت یار اسد
ولید بنمحیالدین المعلم، وزیر خارجه و معاون نخستوزیر سوریه بامداد دیروز در ۷۹ سالگی درگذشت. ولیدالمعلم یکی از طولانیترین سوابق وزارت خارجه را در تاریخ سوریه بر عهده داشت و در بحران چند سال اخیر این کشور دوشادوش بشار اسد و مردم این کشور ایستاد و در جبهه دیپلماسی تلاش کرد به مقابله با داعش و سایر جریانهای افراطی بپردازد. وی همواره تأکید داشت بحران سوریه، معلول دخالتهای عبری - غربی- عربی است که هدفی جز اشغال این کشور ندارد. المعلم متولد ۲۶ تیرماه ۱۳۲۰ خورشیدی در دمشق بود. او سال ۱۹۶۰ میلادی از طرطوس دیپلم گرفت و پس از آن، وارد دانشگاه قاهره شد و در سال ۱۹۶۳ مدرک خود را در اقتصاد و علوم سیاسی اخذ کرد. وی سال ۱۹۶۴ وارد وزارت خارجه سوریه شد و در هیأتهای دیپلماتیک تانزانیا، عربستان، اسپانیا و انگلیس فعالیت داشت. سال ۱۹۷۵ به عنوان سفیر سوریه در رومانی انتخاب شد و تا سال ۱۹۸۰ در این منصب باقی ماند. وزیر فقید خارجه سوریه از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ در وزارت خارجه به عنوان مدیر بخش ترجمه، از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ به عنوان مدیر دفاتر ویژه و از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ به عنوان سفیر دمشق در آمریکا مشغول فعالیت بود. المعلم سال ۲۰۰۰ به عنوان معاون وزیر خارجه و سال ۲۰۰۵ به عنوان معاون نخستوزیر انتخاب شد. او در آن دوران، مأمور پرونده روابط سوریه و لبنان بود. پس از آن، بشار اسد، رئیسجمهور سوریه به المعلم مأموریت داد به کشورهای عربی سفر و با رهبران این کشورها دیدار کند. وی از ۱۱ فوریه سال ۲۰۰۶ به عنوان وزیر خارجه سوریه انتخاب شد. سایت وزارت خارجه سوریه درباره وی نوشت: المعلم در دوران وزارتش با گامهای بلند، دیپلماسی سوریه را پیش برد و موفق شد سوریه را از انزوا خارج کند. در دوران المعلم، مهمترین روابط با چند کشور برقرار شد بویژه با روسیه و کشورهای بریکس. وی در کنار فعالیتهای دیپلماتیک، از فعالیتهای علمی غافل نبود و به عنوان نمونه کتابهای «فلسطین و صلح مسلحانه»، «سوریه در مرحله قیمومت از ۱۹۱۷ تا ۱۹۴۸»، «سوریه از استقلال تا اتحاد از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۸» و «جهان و خاورمیانه از منظر آمریکا» را تألیف کرد. المعلم در مواضع خود همیشه علیه آمریکا و محور غربی- عربی-صهیونیستی بود. وی تأکید داشت همه کشورهایی که تحت تحریمهای ظالمانه آمریکا قرار دارند باید جبهه واحدی برای مقابله با این تحریمها تشکیل دهند.
مسأله مهم دیگری که باید بدان اشاره کرد، موضع وی درباره منطقه جولان اشغالی است. معلم در این باره تأکید داشت که رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۶۷ تاکنون دست به تخلفات گسترده در جولان سوریه زده اما شرایط هر چقدر برای سوریه سخت باشد بالاخره روزی فرا میرسد که دمشق وضعیت فعلی را تغییر خواهد داد و سوریه تأکید میکند جولان سوری بوده و سوری خواهد ماند.
المعلم همیشه درباره مسأله فلسطین اعلام داشت موضع دمشق، حمایت از ملت فلسطین است. وی اخیرا درباره طرح اشغال جدید رژیم صهیونیستی در فلسطین نیز گفته بود طمعورزی اسرائیل در فلسطین و منطقه بدون حد و مرز است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|