|
پیام رهبر انقلاب به مناسبت 10 سالگی مؤسسه «شهرستان ادب»
سعی شیطانی واگرایی هنر از مفاهیم انقلاب را باطل کنید
گروه فرهنگ وهنر: مجموعه فرهنگی «شهرستان ادب» یک دهه است تبدیل به محفلی برای تربیت شاعران جوان و قلم به دستانی شده است که با راهنماییها و مشورتهای اساتید و پیشکسوتان حوزه ادبیات، در ۲ مدرسه «رمان» و «آفتابگردان» برای خلق شعر و داستان تربیت شده و پرورش داده میشوند تا نیروهای هنرمند انقلابی در این ۲ حوزه را تامین کنند. علاوه بر شعر و رمان، تولیدات موسیقی و دفتر انتشارات نیز در اولویت کاری شهرستان ادب بوده است. دیروز مراسم دهمین سالروز تأسیس مؤسسه شهرستان ادب با حضور سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، غلامعلی حدادعادل رئیس بنیاد سعدی، علیمحمد مؤدب مدیرعامل شهرستان ادب و مدیران این مجموعه در ساختمان شهدای هفتم تیر سرچشمه برگزار شد. در این مراسم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: ما در مسیر ۱۰ ساله شهرستان ادب شاهد بودیم این مجموعه ۲ دغدغه مهم را که از دغدغههای رهبر معظم انقلاب هم بود، برطرف کرده است؛ یکی از آنها جمع کردن جوانان انقلابی بود و دیگری توجه به عنصر آموزش که به عنوان گوهری در کاهش این نگرانیها به کار رفته است. سیدعباس صالحی اضافه کرد: یکی از ویژگیهای فعالیتهای شهرستان ادب این بود که از حزببازی دوری کرده است و ما شاهدیم شاعران و استادان شناخته شده زیادی با این مجموعه همکاری دارند. وزیر ارشاد با تاکید بر اینکه علاوه بر توجه به کیفیت آثار، از نظر کمی هم این مجموعه دستاوردهای خوبی داشته است، گفت: میبینیم ۲۲۰ اثر در طول این زمان در شهرستان ادب تولید شده است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: توفیق این مجموعه در جوایز کتاب سال، پروین اعتصامی، جلال آلاحمد، کتاب فصل و جشنواره شعر فجر نشان از حضور موثر شهرستان ادب در جریانسازیهای فرهنگی است.
به گزارش فارس، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: همچنین پارهای از حوزههایی که شهرستان ادب در آن حضور پیدا کرده، چشماندازهای جدید را پیش رو دارد؛ یکی از این حوزهها موسیقی است و ما نیاز داریم موسیقی انقلابی و ایرانی را همراه با نیروها و استعدادهای جوان، با تعهد و با ارزشهای بومی و اخلاقی خودمان رشد و گسترش دهیم و امید است در این حوزه هم محصولات بهتری ارائه کنند.
* حدادعادل: ما همه شهروندان شهرستان ادب هستیم
غلامعلی حدادعادل نیز در مراسم ۱۰ سالگی موسسه شهرستان ادب با بیان اینکه اگر صنعت نشر آسیب ببیند، فکر صدمه میبیند، گفت: نگذاریم این صنعت آسیب ببیند. اکنون با توجه به افزایش قیمت کاغذ، کتاب کم کم از سبد خانواده حذف میشود و باید برای این موضوع فکری کرد. وی با بیان اینکه ما همه شهروندان شهرستان ادب هستیم و فرماندار این شهر حضرت آقاست، توضیح داد: این مؤسسه به ابتکار ایشان تشکیل شده و تا الان موفق بوده است. شهرستان ادب از جمله مجموعههایی است که در پرورش نسل جوان اهتمام داشته و به برگزاری محافل ادبی و جریانساز پرداخته است.
* معرفی شاعران جوان در دورههای شهرستان ادب
میلاد عرفانپور، شاعر و مسؤول بخش شعر مؤسسه ادب، در گفتوگو با «وطنامروز» به بهانه 10 سالگی این مؤسسه گفت: شهرستان ادب یک مجموعه مردمی بود که سال 89 با هدف انسجامبخشی به ادبیات، شعر و داستان انقلاب اسلامی و تربیت شاعران و نویسندگان جدید و تولید متون تاثیرگذار و فاخر در زمینه شعر، رمان و داستان آغاز به کار کرد که پس از مدتی دفاتر دیگری همچون انتشارات و موسیقی اضافه شد و جریان شهرستان ادب پیش آمد. وی افزود: یکی از افتخاراتی که ما در شهرستان ادب به لطف خدا به دست آوردیم، «آفتابگردانها» بود که توانست یک هوای تازهای را وارد شعر جوان کشور کند. این در شرایطی بود که سالها بحث آموزش و استعدادیابی در زمینه شعر دچار افول شده بود و البته در کنار این، مدرسه رمان و زحمات دوستان ما در این بخش به ثمر نشست و آن نیز چندین مرتبه انجام شد که محصول آن دورهها رمانهای برجستهای شد که بعضی از آنها جزو رمانهای پرفروش این سالها هستند که اغلب از رماننویسان جوان و بیشتر هم با تمرکز بر داستانهایی در حوزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس بوده است تا خلأ رمان و داستان ما در این حوزه پر شود، چون در حوزه شفاهی تاریخ دفاعمقدس خیلی خوب کار کردیم اما در حوزه رمان تا پیش از مدرسه رمان ادب، چندان کار خاصی شکل نگرفته بود.
محمدمهدی سیار، شاعر و از اساتید مؤسسه فرهنگی شهرستان ادب نیز در شرح فعالیتها و تاثیر این مؤسسه در حوزه شعر و داستان انقلاب گفت: شهرستان ادب جمعی دوستانه و فراگیر است که هم برای آموزش و استعدادیابی در زمینه شعر و داستان و هم تولید کتاب و رمان و همچنین در حوزه تولیدات موسیقایی 10 سالی است که از آغاز فعالیتش میگذرد. وی افزود: در دوره شعر آفتابگردانها از سراسر کشور شاعرانی که در آغاز این راه هستند، با حضور در این دورهها و با استفاده از راهنماییهای پیشکسوتان و اساتید این حوزه ادامه راه میدهند که از دل این دورهها، شهرستان ادب توانسته شاعران خوبی به جامعه شعر کشور معرفی کند؛ خیلی از شاعرانی که در این سالها بویژه در شب شعرهای رمضانی رهبری شعرخوانی کردند و درخشیدند، اکثرا هنرآموختگان دورههای شعر آفتابگردانها بودند. وی درباره پیام ویژه رهبر انقلاب به مناسبت 10 سالگی این مجموعه گفت: ما در همه این سالها از حمایتها و دعای رهبر انقلاب و همینطور هدایتها و ترسیم افق راه توسط ایشان بهرهمند بودهایم و ایشان به طور متناوب به این موسسه و محصولات آن لطف داشتند و امروز هم به مناسبت 10 سالگی مؤسسه پیام دادند که در واقع یک جمعبندی از این 10 سال و ترسیم افق آینده و مسیر حرکت مؤسسه را روشن میکند. همانطور که رهبری فرمودند، هم در گسترش کمی کارها و هم در عمقبخشی و بالا بردن تراز کیفی فعالیتها و محصولات مؤسسه باید بتوانیم بهتر عمل کنیم.
***
رهبر انقلاب:
در جبهه انقلاب نقش مدافع و مهاجم را ایفا کنید
رهبر انقلاب در پیامی بهمناسبت ۱۰ سالگی مؤسسه شهرستان ادب، فرمودند: برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلاب اسلامی سعی زیاد میشود و اهالی این مؤسسه باید این سعی شیطانی را باطل کنند. به گزارش «وطنامروز»، مراسم جشن 10سالگی مؤسسه «شهرستان ادب» در محل مجموعه فرهنگی شهدای سرچشمه برگزار شد. بخشی از این مراسم به خوانش متن پیام مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای برای ۱۰سالگی مؤسسه مذکور اختصاص داشت.
مشروح متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
«اولا، ۱۰ سالگی شهرستان ادب مبارک باشد.
ثانیا، از زحمات عزیزان و ملاحظه فهرست محصولات مؤسسه خرسند و متشکرم.
ثالثا، استمرار تلاشها و دقت در رعایت ملاحظات فنی و نیز ملاحظات ارزشی را از این عزیزان انتظار دارم.
رابعا، در کنار گسترش کمی که البته مطلوبست، اعتلای کیفی حتما درخور توجه و اهتمام است. این به کار شما و عمری که برای آن صرف شده معنا میدهد.
خامسا، میدانید که سعی زیاد میشود برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلاب اسلامی، شمایید که باید این سعی شیطانی را باطل کنید. نسل شما و شما جوانان آگاه و پرانگیزه باید در این جبهه نقش مدافع و مهاجم را ایفا کنید. برای شما عزیزان همیشه دعا میکنم. والسلام علیکم».
ارسال به دوستان
پرچم جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران در دومین روز تظاهرات ضد اسرائیلی در پایتخت انگلیس به اهتزاز درآمد
اینجا لندن
گروه بینالملل: پس از قبول طرح پیشنهادی مصر برای آتشبس در فلسطین از سوی رژیم اسرائیل، گروههای مختلف مردمی در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا تظاهرات 2 روزه گستردهای را در حمایت از غزه و محکومیت اسرائیل برپا کردند. در این بین تظاهرات سراسری در انگلستان در منچستر و لندن چشمگیر بود. نکته قابل تأمل اینکه تظاهراتکنندگان بر این مساله اتفاق نظر داشتند که آتشبس نباید منجر به فراموشی فلسطین و بحران انسانی شکل گرفته در غزه شود. چه اینکه روز گذشته اخباری از درگیری نظامیان اسرائیلی با اهالی فلسطینی محله شیخ جراح منتشر شد و جمعی از صهیونیستهای افراطی با وجود منع قانونی حضور در مسجدالاقصی، در این مکان مقدس حاضر شدند و عملا بر التهابات موجود دامن زدند.
* ادامه تظاهرات حمایت از فلسطین در اروپا
به گزارش «وطنامروز»، دیروز روزنامه فرانسوی لوفیگارو از تظاهرات سراسری هزاران نفر در پاریس و چند شهر دیگر برای حمایت از مردم فلسطین خبر داد. لوفیگارو تصریح کرد: تظاهراتکنندگان و همچنین اتحادیههای شرکتکننده از جمله کنفدراسیون عمومی کار، اتحادیه ملی دانشجویان و حزب نوین ضدسرمایهداری شعارهایی همچون «اسرائیل قاتل، همدست مکرون»، «فلسطین زنده خواهد ماند»، «فلسطین پیروز خواهد شد»، «ما همه فلسطینی هستیم» و... سر دادند. در همین حال برتراند هیلبرون، رئیس انجمن همبستگی با فلسطین در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه بیان کرد: صرف آتشبس به معنای حل مساله نیست؛ این مبارزه مربوط به همه افراد پایبند به ارزشهای عدالت، کرامت و حقمحوری است. فرماندهی پلیس پاریس از زمان آغاز جنگ 12 روزه، هر گونه تظاهرات برای اعلام همبستگی با فلسطین را ممنوع اعلام کرده بود. همچنین راهپیماییهایی در شهرهای لیل و استراسبورگ نیز برگزار شد. به نوشته لوفیگارو، تظاهراتکنندگان در لیل شعارهایی علیه استعمار، اشغال نظامی و آپارتاید سر داده و خواستار تحریم اسرائیل شدند. یکی از تظاهراتکنندگان با کشیدن پرچم فلسطین روی شانههای خود افزود: حتی اگر بمبارانها متوقف شده باشد، رژیم اشغالگر همچنان در آنجاست، ساکنان شیخ جراح همچنان تهدید به اخراج میشوند و نوار غزه تحت محاصره قرار دارد. یکی از تظاهراتکنندگان نیز با محکومیت جنایات اسرائیل گفت: فلسطینیها حق دارند در صلح زندگی کنند و دارای یک کشور باشند.
در ادامه تظاهرات حمایت از فلسطین و غزه در انگلستان نیز هزاران نفر از مردم این کشور برای دومین هفته متوالی در خیابانهای لندن حاضر شده و ضمن حمایت از ملت مظلوم فلسطین، جنایات رژیم کودککش صهیونیست را محکوم کردند. معترضان با شعار «مرگ بر اسرائیل»، «اسرائیل یک دولت تروریست است» و «زنده باد فلسطین»، پرچم رژیم جنایتکار و جعلی صهیونیستی را آتش زدند. این برای دومین بار طی یک هفته گذشته است که هواداران فلسطین در انگلیس دست به تظاهرات زده و پرچم اسرائیل را آتش میزنند. مردم انگلیس همچنین با سوزاندن پرچم اسرائیل مقابل سفارت این رژیم جنایتکار نهایت نفرت و خشم خود را از موجودیت اشغالگران قدس که طی 12 روز حملات بیرحمانه دهها فلسطینی بیدفاع را به شهادت رساندند، نمایش دادند. نکته قابل توجه در این تظاهرات اهتزاز پرچم ایران، عراق و گروههای مقاومت از جمله پرچم سپاه پاسداران در جریان تظاهرات بود. هفته گذشته نیز به ابتکار خاخامهای یهودی ارتدوکس موسوم به «ناتوری کارتا» تظاهراتی برگزار شد تا از جنایتهای صهیونیستها اعلام برائت کنند. آنها در نزدیکی هاید پارک لندن جمع شدند و با فریاد مرگ بر اسرائیل به طرف سفارت اسرائیل در آن سوی پارک حرکت کردند. معترضان دیروز که تعدادشان حدود ۱۵۰ هزار نفر برآورد شده است نزدیک دفاتر دولتی در منطقه امبانکمنت تجمع کرده و به سمت سفارت اسرائیل و سپس هاید پارک راهپیمایی کردند. آنها در این حرکت اعتراضی، از دولت انگلیس خواستند از حمایت رژیم صهیونیستی دست کشیده و فروش تسلیحات جنگی به اشغالگران قدس را متوقف کند. مسلمانان شرکتکننده در این تظاهرات نیز به نشانه همبستگی با نمازگزاران مسجدالاقصی، در نزدیکی دفتر نخستوزیری انگلیس تجمع کرده و نماز جماعت اقامه کردند. شنبه این هفته روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در گزارشی با اشاره به همکاری نظامی انگلیس و رژیم صهیونیستی اعلام کرد اسرائیل در جریان جنگ ۱۲ روزه از سلاحهایی استفاده کرده که قطعات و تجهیزات انگلیسی در ساخت آنها به کار رفته است. این روزنامه انگلیسی نوشت ۱۵ درصد از قطعات و تجهیزات هواپیماهای پیشرفته و پنهانکار «اف۳۵» اسرائیل که در جریان بمباران و موشکباران غزه آسیبهای فراوانی به زیرساختهای این منطقه وارد کردند، ساخت انگلیس است. یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل هفته پیش گفته بود جنگندههای پیشرفته «اف۳۵» در جریان حملات هوایی به غزه شرکت داشتند. ۱۰۰ شرکت انگلیسی در ساخت جنگنده «اف۳۵» مشارکت کردهاند که بیایای سیستمز، جیای اَوییشن، مارتین بِیکر، سِلِکس، کوبهام، اولترا اِلِکترانیکس، یوتیسی اَوییشن و رولز رویس از جمله آنها هستند. به نوشته ایندیپندنت با وجود مقررات سختگیرانه صادرات سلاح از انگلیس به نظر میرسد تجهیزات ساخت این کشور بر آتش درگیریهای اخیر دمیده باشد. دولت انگلیس در گذشته اذعان کرده بود قطعات ساخت این کشور نیز در جنگندههای «اف۱۶» اسرائیل به کار رفته است. آمارهای رسمی نشان میدهد در دوره ۶ساله زمامداری محافظهکاران، تاکنون مجوز صادرات بیش از ۴۰۰ میلیون پوند جنگافزار ساخت انگلیس از جمله هواپیما، بمب، خودروی زرهی و مهمات به اسرائیل صادر شده است.
در آلمان در شهرهای فرانکفورت و برلین نیز اعتراضات ضداسرائیلی برگزار شد. این اعتراضات به صورت مسالمتآمیز برگزار شد. در شهر گیسن آلمان هم گروهی از شهروندان به خیابانها آمدند و تجمع اعتراضی در حمایت از فلسطینیان برگزار کردند. به گفته پلیس، معترضان به قواعد کرونایی پایبند بودند. در شهر لایپزیش آلمان هم تظاهراتی علیه جنایات اسرائیل برگزار شد. این در حالی است که دولتهای فرانسه و آلمان از زمان آغاز بمباران غزه از سوی رژیم صهیونیستی، مجوز قانونی برپایی تظاهرات و تجمعات را صادر نکردند و همین امر منجر به بروز تنش و درگیری در تظاهرات هفته گذشته شد.
* ورود غیرقانونی شهرکنشینان صهیونیست به مسجدالاقصی
تنها ۲ روز پس از اعلام آتشبس میان رژیم صهیونیستی و مقاومت فلسطین در نوار غزه، صبح دیروز شماری از شهرکنشینان صهیونیست با حمایت نظامیان این رژیم به صورت غیرقانونی وارد مسجدالاقصی شدند. خبرنگار شبکه الجزیره با انتشار این خبر نوشت شهرکنشینان تحت حفاظت نظامیان اشغالگر اسرائیلی، وارد صحنهای مسجدالاقصی شدند. ساعتی پس از انتشار این خبر، برخی منابع رسانهای اعلام کردند نظامیان صهیونیست ۴ نفر از کارمندان مسجدالاقصی را نیز دستگیر کردند و نزدیک به ۵۰ شهرکنشین صهیونیست به صورت غیرقانونی وارد صحنهای این مسجد شدند. این در حالی است که شنبهشب نیز نظامیان رژیم صهیونیستی با فلسطینیانی که در محله شیخ جراح قدس تجمع کرده بودند، درگیر شدند. بنا به گزارش رسانههای فلسطینی، نظامیان اشغالگر با گاز اشکآور سعی در متفرق کردن فلسطینیان داشتند. هلالاحمر فلسطین نیز از مجروح شدن تعدادی از فلسطینیان در این درگیریها خبر داد. این در حالی است که جرقه جنگ ۱۲ روزه اخیر در نوار غزه با همین اقدامات تحریکآمیز صهیونیستها در مسجدالاقصی و مناطق مختلف شهر قدس و اعمال محدودیتهای متعدد در ماه مبارک رمضان علیه نمازگزاران فلسطینی زده شد.
* آغاز مجدد تظاهرات ضدنتانیاهو در فلسطین اشغالی
منابع خبری بامداد دیروز همچنین از آغاز دوباره تظاهراتها علیه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی پس از برقراری آتشبس در غزه خبر دادند. شبکه تلویزیونی الغد، در این باره نوشت: تظاهرات هفتگی علیه نتانیاهو که پس از حملات موشکی مقاومت به فلسطین اشغالی متوقف شده بود، از سر گرفته شد. بر اساس این گزارش، صدها نفر در میدان رابین در تلآویو علیه نخستوزیر رژیم صهیونیستی و سیاستهای او تظاهرات کردند. همچنین تظاهرات دیگری در محل اقامت نتانیاهو در قدس اشغالی برگزار شد و معترضان شعارهایی علیه سیاستهای نخستوزیر رژیم صهیونیستی سر دادند. به اعتقاد معترضان، از زمان شیوع ویروس کرونا و مدیریت ضعیف نتانیاهو، هزاران اسرائیلی شغل خود را از دست دادهاند و نرخ بیکاری در سرزمینهای اشغالی به بیش از ۲۱ درصد رسیده است. نتایج نظرسنجی شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی نشان میدهد ۵۸ درصد شهروندان اسرائیل از عملکرد نتانیاهو در کاهش تاثیر کرونا بر اقتصاد ناراضیاند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی و همسرش به اتهام فساد چندینبار تحت بازجویی قرار گرفتهاند؛ پروندههایی که در رسانهها به «۱۰۰۰»، «۲۰۰۰»، «۳۰۰۰» و «۴۰۰۰» معروف است. نتانیاهو در پرونده موسوم به ۱۰۰۰، متهم است ۳۰۰ هزار دلار رشوه به عنوان هدیه از سرمایهداران یهودی دریافت کرده است.
* اذعان وزیر جنگ تلآویو به برنامهریزی برای ترور
به رغم تسلیم شدن رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت گروههای فلسطینی و اعلام آتشبس یکجانبه، مسؤولان تلآویو اما هنوز به لفاظی و تکرار تهدیدهای پوشالی علیه سران جنبش مقاومت حماس ادامه میدهند. «بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم اسرائیل در مصاحبه با شبکه «کاننیوز»، ضمن ادعای اینکه «یحیی السنوار» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در نوار غزه و «محمد الضیف» فرمانده گردانهای القسام (شاخه نظامی حماس) همچنان اهداف این رژیم برای ترور هستند، گفت: «غزه جایی نمیرود و ما هم جایی نمیرویم». وی در حالی رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در نوار غزه را به ترور تهدید کرد که السنوار روز شنبه در خیابانهای غزه حاضر شد و در نخستین اقدام به منزل شهید «باسم عیسی» از فرماندهان شهید گردانهای القسام رفت. این نخستین حضور علنی رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس پس از جنگ 12 روزه اخیر با صهیونیستها بود. جنگندههای رژیم صهیونیستی طی روزهای اولیه جنگ منزل السنوار در غزه را هدف قرار داده بودند. به نوشته وبگاه «عاروتص شوع» به نقل از این مصاحبه، وزیر جنگ تلآویو با اشاره به احتمال نیاز برای اشغال مجدد نوار غزه افزود: «نمیگویم این گزینهای نیست که روزی اتفاق نیفتد، بلکه ما در تلاشیم از دیگر سطوح اقدامات، بیشترین استفاده را ببریم». گانتس با ادعای اینکه آمریکا هیچ ضربالاجلی به رژیم صهیونیستی برای توقف حملات به نوار غزه نداده بود، افزود: «اگر روزی نیاز شود غزه را تصرف کنیم، این کار را انجام میدهیم». در همین راستا پایگاه آکسیوس در گزارشی نوشت دولت آمریکا پیش از آغاز بمباران غزه و جنگ 12 روزه، از وقوع حملات اسرائیل به غزه آگاهی داشته اما مانع آن نشده است.
* پیشبینیهای فاجعهبار ژنرال صهیونیست برای اسرائیل
این روزها پیشبینیهای یک ژنرال برجسته اسرائیلی بلای جان صهیونیستها شده است. ژنرال «اسحاق بریک» افسر ذخیره ارتش عبری قبل و بعد از جنگ 12 روزه میان رژیم صهیونیستی و نیروهای مقاومت فلسطین پیشبینیهایی انجام داد که جدای از دقیق و فنی بودن، نقاط ضعف اشغالگران را برملا کرده است. به گزارش تارنمای قدس الاخباریه، او متعاقب آتشبس یکطرفه رژیم صهیونیستی مقابل حماس و جهاد اسلامی، ادعاها و کریخوانیهای سران و مقامات نظامی ارشد ارتش عبری بویژه سخنگوی آن را رد کرده و صریحا گفته است پیروز این جنگ حماس و متحدان فلسطینی و منطقهایاش بودهاند.
بریک که پیش از آغاز جنگ 12 روزه معروف به نبرد «شمشیرقدس» چندینبار پیشبینی کرده بود رژیم صهیونیستی توان بازدارندگی در مقابل موشکهای مقاومت را ندارد و از عنوان «تایتانیک اسرائیل» استفاده کرده بود، حالا پس از شکست مذبوحانه رژیم، درباره عواقب فاجعهبار جنگ بعدی هشدار میدهد. او میگوید: «فاجعهای که در جنگ بعدی رخ خواهد داد صدها برابر بدتر از فاجعه سقوط پل در مرون خواهد بود و جنگ اکتبر 1973 در برابر جنگی که در آینده رخ خواهد داد یک داستان کوچک خواهد بود و جبهه داخلی اسرائیل به صحنه اصلی جنگ تبدیل میشود. میلیونها شهرکنشین برای مدت طولانی زیر باران موشک از جمله موشکهای دقیق و هواپیماهای بدون سرنشین انتحاری قرار میگیرند و در آن زمان هیچ کس نمیتواند در اینجا زندگی کند، همچنین هیچکس ادعای فرماندهان ارشد را مبنی بر اینکه توانستند حماس را شکست بدهند یا نابود کنند باور نخواهد کرد».
او همچنین نخستوزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو و بنی گانتس را به باد انتقاد گرفت که در حالی از پاسخ اسرائیل به حماس و جهاد اسلامی صحبت میکنند که اگر حزبالله لبنان هم وارد جنگ شود، رژیم هیچ راهی برای مقابله با حجم نیروها و موشکهایش از جبهه شمالی نخواهد داشت.
***
گفتوگوی النخاله و هنیه درباره پیروزی مقاومت
«زیاد النخاله» دبیرکل «جنبش جهاد اسلامی فلسطین» دیروز طی تماس تلفنی با «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی «جنبش مقاومت اسلامی فلسطین» (حماس) درباره پیروزی اخیر گروههای مقاومت بر رژیم صهیونیستی گفتوگو کرد. دفتر سیاسی جنبش حماس در بیانیهای اعلام کرد ۲ طرف در این گفتوگوی تلفنی، پیروزی ملت و مقاومت قهرمانانه فلسطینیها در برابر دشمن صهیونیستی در جنگ 12 روزه اخیر غزه را به یکدیگر تبریک گفتند. هنیه و النخاله ضمن اشاره به وحدت گروههای فلسطینی در میدان نبرد و فعالیتهای سیاسی، به بررسی سیر تحولات در قدس، مسجدالاقصی، محله شیخ جراح و سرزمینهای اشغالی تا آغاز درگیریها در غزه با دشمن صهیونیستی پرداختند. ۲ طرف تاکید کردند نبرد «شمشیر قدس» پیروزی بزرگی برای مقاومت و ملت فلسطین، امت اسلامی و عربی و تمام آزادگان جهان بود و اوضاع پس از این نبرد با قبل از آن کاملا متفاوت خواهد بود.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با گلعلی بابایی به مناسبت سوم خرداد
آزادسازی قدس با الگوی فتح خرمشهر
اشکان صدیق: همزمانی پیروزی فلسطینیان در برابر حملات وحشیانه صهیونیستها و فرارسیدن ایام حماسه آزادسازی خرمشهر، تقارنی میمون و فرخنده و ۲ مصداق بارز و آشکار از تحقق وعده الهی در نصرت مومنان است. نزدیک به ۴ دهه پیش مردانی از جنس آیه شریفه رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا الله عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا (مردانی که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند - و در راه او شربت شهادت نوشیدند - و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند)، حماسهای را در غرب ایران زمین رقم زدند که تبدیل به الگویی برای همه مجاهدان شد؛ از یمن و سوریه و عراق گرفته تا جنوب لبنان و غزه و کرانه باختری. برای بررسی بیشتر ابعاد این حماسه بزرگ که پیر جماران آن را فعل مستقیم ذات اقدس الهی عنوان کرد، به گفتوگو با گلعلی بابایی، پژوهشگر حوزه دفاعمقدس و نویسنده کتاب «فتحی مافوق طبیعت» نشستیم.
***
* جناب آقای بابایی! همانطور که مستحضرید به اذعان بسیاری از فرماندهان وقت و پژوهشگران حوزه دفاعمقدس و جنگ تحمیلی، عملیات آزادسازی خرمشهر یکی از جلوات نصرت الهی بود و با هدایت خاص خداوند انجام شد، به گونهای که هماکنون فتح خرمشهر تبدیل به نماد پیروزی در برابر فشارهای دشمن و الگوی کارآمدی گفتمان مقاومت اسلامی شده است. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان خطاب به جوانان فرمودند: «عزیزان من خرمشهرها در پیش دارید». این جمله نشان میدهد ایشان فتح خرمشهر را نماد پیروزی بر مشکلات و موانع پیش روی انقلاب اسلامی میدانند. مایلم از شما که سالها در حوزه دفاعمقدس بویژه عملیات فتح خرمشهر به پژوهش و نگارش آثار متعدد پرداختهاید، این سوال را بپرسم که چگونه فتح خرمشهر تبدیل به این نماد پرافتخار شد؟
بله! در اینکه فتح خرمشهر با هدایت الهی انجام گرفت، اصلا شکی نیست، چرا که شرایط ما با دشمن به لحاظ کمی و کیفی در همه ابعاد بسیار متفاوت و اصلا قابل مقایسه نبود. در این عملیات بسیاری از رزمندگان ما حتی زمانی که به پای سنگرهای دشمن رسیدند، هنوز تجهیز نشده بودند و خیلی از نیروهای رزمی ما، قمقمه، فشنگ، جیب خشاب و حتی لباس نظامی برای ورود به صحنه نبرد نداشتند. حال آنکه دشمن مقابل ما، با برخورداری از حمایتهای همهجانبه از سوی حامیان غربی و عربیاش، از تمام امکانات لجستیکی و نظامی برخوردار بود و با یگانهای مجهز زرهی و مکانیزهاش از مواضع خود دفاع میکرد، طوری که اصلا به مخیلهاش هم نمیرسید نیروهای ایرانی بتوانند او را از خرمشهر بیرون کنند. شاید به همین دلایل بود که تحلیلگر رادیو دولتی بریتانیا (بیبیسی) ساعت 8 شب نهم اردیبهشت 1361 تنها ساعتی قبل از آغاز نبرد «الیبیتالمقدس» ضمن ارائه یک تحلیل رسمی گفت: «... چنانچه ایرانیان درصدد باز پسگیری خرمشهر برآیند، سختترین گردو را برای شکستن برگزیدهاند».
قطعا به همین دلیل بود که امام خمینی در سخنرانی و بیانیههایی که پس از جنگ داشتند، در ترازبندی ماهیت طرفین درگیر جنگ و بضاعت غیرقابل قیاس مدافعان ایرانی در برابر ماشین جنگی مجهز دشمن فرمودند: «... جنگ ما، جنگ فقر و غنا بود». یا در جای دیگر فرمودند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است».
با این اوصاف فتح خرمشهر بدون هیچ تردیدی «فتحی مافوق طبیعت» بود؛ فتحی که محاسبات عادی و دنیایی به هیچوجه وقوع آن را پیشبینی نمیکرد و کمتر فرمانده نظامیای میتوانست مژده پیروزی در این عملیات را از پیش به ما بدهد.
* طبعا فتحالفتوحی به این عظمت میتواند درسهای زیادی برای تاریخ و آیندگان داشته باشد؛ به نظر شما با توجه به شرایط امروز کشور و مشکلات و موانع موجود در مسیر جمهوری اسلامی، فتح خرمشهر چه پیامی برای وضعیت کنونی ما دارد؟
آنچه از فتح خرمشهر باید برای امروزمان بیاموزیم این است که هر چند داشتن سلاح و تجهیزات امری لازم، واجب و حتی مورد تأکید کلام الهی است؛ آنجا که میفرماید «واعدوا لهم مااستطعم من قوه» اما مطالعه جنگهای صدر اسلام و دوران پس از آن بویژه نبرد دفاعی 8 ساله ملت ایران ثابت کرد لازمه قوی بودن، صرفا به داشتن تجهیزات مدرن نیست، بلکه این رزمندگان باانگیزه هستند که میتوانند در هر شرایطی ورق جنگ را برگردانند و سرنوشت عملیاتها را در مجموع مشخص کنند.
در سالهای اخیر هم که اگر به دیده عبرت به مناقشات و درگیریهای جبهه حق و باطل در منطقه نگاه کنیم، به این نکته کلیدی پی خواهیم برد که سرنوشت جنگ را روحیه و باور رزمندگان معین میکند. شما به جنگهای اخیر جبهه حق و باطل نگاه کنید؛ نبرد نیروهای مقاومت با نیروهای تکفیری داعش در سوریه و عراق، جنگهای 33 روزه حزبالله لبنان، 22 روزه حماس و این روزها هم 12 روزه رزمندگان مقاومت با رژیم اشغالگر قدس که با الگوگیری از همان روش آزادسازی خرمشهر، یعنی «نهراسیدن از دشمن تا بن دندان مسلح» توانستند به پیروزیهای بزرگی دست پیدا کنند. شما امروز همین الگو را در نیروهای حوثی در یمن مشاهده میکنید. با اینکه روزانه زیر بمباران جنگندههای سعودی دهها انسان از کودک تا پیر شهید و مجروح میشوند ولی دست از مقاومت مقدسشان بر نمیدارند. الگوی همه اینها همین الگوی قرآنی است که نصرت الهی را برایشان رقم میزند.
* جناب بابایی! مهمترین و پررنگترین مساله از واقعه فتح خرمشهر که ذهن کنجکاو یک پژوهشگر حوزه دفاعمقدس مثل شما را میتواند به خود مشغول کند چیست؟ به عبارت دیگر قسمت برجسته و درخشان و اصطلاحا شاهبیت منظومه فتح خرمشهر به نظر شما کدام است؟
خب! بنده در چند کتاب به عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر پرداختهام. در جریان تحقیق برای نگارش کتاب «همپای صاعقه» که در آن به تفصیل به مساله آزادسازی خرمشهر پرداخته شده است، در مقطعی از آن به نقش برجسته امام خمینی در جایگاه رهبری انقلاب و مشخصا دفاعمقدس برخوردم که برایم بسیار جالب و حیرتانگیز بود. ترجیح میدهم این ماجرا را از زبان شهید والامقام، محمدابراهیم همت برایتان بازگو کنم. این صحبتهای شهید همت مربوط است به زمانی که مراحلی از عملیات بیتالمقدس انجام گرفت اما برای ادامه کار تا آزادسازی خرمشهر فرماندهان دچار تردید شدند. در این باره شهید همت در جمع بسیجیان میگوید:
«... برادران عزیز! بسیجیان باایمان!
به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله نهایی عملیات الی بیتالمقدس هیچ کدام از فرماندهان نمیدانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند آیا داخل خونینشهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان بشدت افت کرده و همین امر باعث شده بود همه ما دودل شویم که آیا به داخل خونینشهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچکس قدرت تصمیمگیری نداشت. تا اینکه قرار شد برادران عزیزمان محسن رضایی و صیاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند ورود به خرمشهر دارای چنین سختیهایی است. ما هر چه پیشبینی میکنیم، میبینیم نیروی ما برای اجرای مرحله نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوقالعاده زیاد است و ما نمیتوانیم به او حمله کنیم ولی باز در عین حال قادر به تصمیمگیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟
تمام این صحبتها را که مطرح کردند، امام در جواب آنها فرمودند: تا توکلتان چقدر باشد!
در این لحظه برادران ما - رضایی و صیاد شیرازی- دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکرها و تیپها را احضار کردند و به آنها گفتند ما مسائل و مشکلاتمان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکلتان چقدر باشد!
این موضوع در روحیه برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آنجا برادرها همه به گریه افتادند و میگفتند: لابد توکلمان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزمشان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله پایانی عملیات آماده کنند». *
* چقدر جالب! جناب بابایی سوال دیگری که گاهی درباره مساله فتح خرمشهر مطرح میشود این است که اساسا چرا این حادثه از نظر پژوهشگران و نظامیان اتفاق بسیار مهم و تاریخی ارزیابی میشود؟ چرا این فتح نقطه عطفی در تاریخ دفاعمقدس است؟
سوال خوبی پرسیدید. در پاسخ به این سوال باید بگویم یکی از وجوه اهمیت فتح خرمشهر در آن است که وقتی ارتش عراق خرمشهر را اشغال کرد، مستشاران روس و آمریکایی به پیشنهاد صدام، طرح 20 ساله دفاع از خونینشهر را طرحریزی و اجرا کردند و در این طرح، میادین وسیع مین، احداث کانالها و خندقهایی در دور شهر و تمام پیشبینیهای بازدارنده برای ادامه اشغال خرمشهر انجام شده بود به طوری که ۳ رده خاکریز (دژ اول، دژ دوم و خاکریز مارِد از کارون تا جاده آسفالت اهواز - خرمشهر) و از جاده آسفالت تا شلمچه هم یک خاکریز ممتد شرقی ـ غربی احداث شد.
همین استحکامات سبب شده بود دشمن حتی احتمال از دست رفتن خونینشهر را به مخیلهاش راه ندهد، چرا که پشت او به این استحکامات و نیروهایی که در شهر چیده بود گرم بود. فقط در اطراف کانال دور خونینشهر، دشمن با 17 گردان پیاده - غیر از گردانهای تانکش- از مواضعش حفاظت میکرد. از اینرو، تصور سقوط شهر هم به مغز عراقیها خطور نمیکرد. به همین دلیل فتح خرمشهر به لحاظ نظامی اتفاق بسیار مهمی بوده است.
* مایلم اگر صلاح میدانید کمی بیشتر برایمان از روایت تاریخی عملیات فتح خرمشهر بگویید؛ فتح خرمشهر چگونه اتفاق افتاد و چه لشکرها و فرماندهانی در این فتح بزرگ نقش کلیدی داشتند؟
ببینید! به دست آوردن شهر خرمشهر برای ایران بسیار مهم بود و از روز اشغال این شهر به دست بعثیها در آبان 1359 مسؤولان نظامی ما در فکر بازپسگیری این شهر مهم و استراتژیک بودند. عملیات بیتالمقدس که با هدف آزادسازی خرمشهر انجام شد، طی ۴ مرحله به مدت 25 روز اتفاق افتاد. این عملیات گسترده و کمنظیر در مناطق غرب کارون، جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر انجام شد. در نهایت پس از مجاهدتهای خالصانه رزمندگان اسلام، خرمشهر مظلوم در تاریخ سوم خرداد سال 1361 از لوث وجود بعثیها پاک شد. فتح خرمشهر در سایه همت، تلاش، همدلی و همکاری تمام ارگانهای نظامی و غیرنظامی کشور اتفاق افتاد. هم در طراحی عملیات و هم در اجرا برادران ارتش، سپاه، جهاد سازندگی، ژاندارمری و... دوش به دوش هم تلاش کردند تا این اتفاق خجسته به وقوع بپیوندد. به نوعی میشود گفت همه آنهایی که در این ماراتن عظیم حضور داشتند، نقششان کلیدی و تأثیرگذار بود. چه آنهایی که با نفوذ به قلب مواضع دشمن در شلمچه راه فرار اشغالگران را بستند، چه آنانیکه از دروازههای ورودی شهر وارد خرمشهر شدند. چه آنهایی که با زدن خاکریز، جانپناه برای رزمندگان درست کردند، چه آنهایی که با تانکرهای آب یخ از رزمندگان رفع تشنگی کردند و چه مردمانی که در سراسر ایران اسلامی بساط شادمانی راه انداخته بودند. اینها همگی نقش کلیدی در فتح خرمشهر داشتند. از همینرو بود که امام عزیزمان فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد».
------------------------------
پینوشت
* نوار ویدئویی جلسه توجیه رزمندگان پیش از آغاز عملیات والفجر مقدماتی، بهمن 1361، چنانه؛ سپاه 11 قدر، آرشیو نوار مؤسسه حفظ آثار سپاه محمد رسولالله صلیاللهعلیهوآله
*** تجربه زیسته جنگ، راه روشن امروز جواد کلاتهعربی*: در تحلیل مساله فتح خرمشهر و عملیات باشکوه بیتالمقدس باید به شرایط پیش از این عملیات و حتی شرایط پیش از شروع جنگ تحمیلی توجه ویژه داشت. اگر وضعیت نیروهای نظامی خودمان را در ماههای نخست حمله عراق مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم نیروهای سازماندهیشده منظمی در اختیار نداشتیم. در ابتدای جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملا یگانهای سازماندهی شده رزم نداشت و از طرفی یگانها و کمیتههای مردمیای مثل فدائیان اسلام و گروه شهید چمران که به کمک نیروهای مسلح ما آمده بودند، بعضا حتی اسم ثبت شده و شناسنامه مشخصی نداشتند. ارتش ایران هم به دلیل اتفاقات پس از انقلاب مثل پاکسازیها از حضور عناصر خائن و ضدانقلاب، به رغم تصاحب تجهیزات و امکانات نظامی، کادر مشخصی برای مدیریت این تجهیزات نداشت، لذا این ارتش توان مقابله متناسب و بازدارنده با حملات ارتش عراق را نداشت. از این جهت استراتژی ایران در ماههای ابتدایی جنگ صرفا جلوگیری از پیشروی عراق بود اما پس از چند ماه که نیروهای مسلح ایران خود را در صحنه نبرد پیدا کردند و کمی بر شرایط مسلط شدند، توانستند بعضی شهرها و سرزمینهای اشغالی را از دست نیروهای متجاوز عراق نجات دهند. از نیمه سال 60 به بعد یعنی حدود یک سال پس از جنگ، عملیاتهای بزرگی مثل طریقالقدس، ثامنالائمه، شکست حصر آبادان، آزادی بستان و... انجام شد و در ابتدای سال 61 برای آزادسازی بخش مهمی از خوزستان عملیات بزرگی مثل فتحالمبین طراحی و اجرا شد. در بین این سرزمینهایی که ما با عملیاتهای متعدد و با مجاهدتهای رزمندگان اسلام از چنگ دشمن بعثی خارج کردیم، خرمشهر تبدیل به یک نماد شد، زیرا خرمشهر هم به لحاظ استراتژیک شهر مهمی است و هم به لحاظ شهرت شهر پرآوازهای است و از طرفی هم عراقیها این شهر را پس از 30 و اندی روز حمله اشغال کردند و براحتی این شهر را به دست نیاورده بودند. به همین دلیل خرمشهر هم برای نیروهای نظامی و هم برای مردم اهمیت خاصی داشت. نگاه نهایی ما در همه پیشرویها و عملیاتها، آزادسازی خرمشهر از دست عراقیها بود. پس از اینکه خرمشهر به دست رزمندگان پرافتخار اسلام فتح شد، زمزمههایی مبنی بر آتشبس و اتمام جنگ با عراق در میان مسؤولان و مردم ما پیچید که حتی تا امروز هم بعضا این سوال مطرح میشود که چرا پس از آزادسازی و بازپسگیری خرمشهر، ما به جنگ خاتمه ندادیم. بعد از عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر بخشی از سرزمینهای ما در استانهای غربی و خوزستان هنوز در دست عراق بود و بازپسگیری آنها مستلزم ادامه جنگ بود. نکته مهم دیگری که در عملیات رمضان مطرح شد این بود که ما وقتی میتوانیم امنیت شهرها و سرزمینمان را تامین کنیم که به لحاظ نظامی از مواضع خودمان کمی جلوتر باشیم تا بتوانیم شهرها و مواضع خودمان را از دسترس هجوم توپخانه دشمن دور بداریم و به عبارتی در یک وضعیت شکننده نباشیم. طبق همین اصل و منطق برای تامین امنیت مواضع خودمان مجبور به پیشروی در خاک عراق شدیم. برای مثال در طرح عملیات رمضان تصمیم بر این شد از شلمچه به سمت بصره حرکت کنیم و بخشهایی از استان بصره را بگیریم. یک دلیل دیگر بر اینکه ما آتشبس را نپذیرفتیم این بود که در عرصه سیاسی پیشنهادی که به جمهوری اسلامی شده بود، صلح پایدار و منافع جمهوری اسلامی را تامین نمیکرد. این پیشنهاد مطالبات جمهوری اسلامی مثل طلب غرامت، تنبیه متجاوز توسط سازمانهای بینالمللی و تخلیه خاک ایران را در نظر نمیگرفت، لذا ما برای تامین منافع و اهداف کشورمان مجبور به ادامه جنگ بودیم.
یکی از نکات درخشان و درسآموز مساله فتح خرمشهر نائل آمدن نیروهای نظامی ما به اهداف از پیش تعیین شده به رغم کمبودهای شدید و تحریم تجهیزات و امکانات بود. به طور مثال در یکی از یگانهای ما در لشکر 27 نیروها برای حضور در خط مقدم نبرد حتی تجهیزات اولیه نظامی و انفرادی نداشتند. بعضی رزمندگان ما حتی قمقمه نداشتند ولی به سمت خط مقدم حرکت میکردند. همیشه رزمندگان ما با این کمبودها کنار آمدهاند و با اراده و ایمان از خاک وطن دفاع جانانهای کردهاند. در حوزههای سیاست و اقتصاد نیز باید بیاموزیم که کمبودها و فشارها و تحریمها نباید باعث شود از اهداف و آرمانها دست بکشیم. تجربه زیسته ما در 8 سال دفاعمقدس نشان میدهد با اراده قوی و ایمان راسخ میتوانیم دست به فتح خرمشهرهای جدید بزنیم و تمام مشکلات کشور را حل کنیم.
* پژوهشگر دفاع مقدس
***
سردار اسماعیل کوثری، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران
پیام فتح خرمشهر توکل بر خدا و ناامیدی از کدخدا بود
فتح خرمشهر برای امروز ما پیامهای مهمی دارد؛ اینکه منطق سازمان ملل و نهادهای بینالمللی مبتنی بر زور و نفع مستکبران است و نباید به امید آنها بنشینیم و باید ایستادگی کنیم تا حق خود را تماما استیفا کنیم.
پیام فتح خرمشهر، استقامت و ایستادگی است و آنچه در نهایت باعث پیروزی ما میشود، تفکر جبهه و جهاد انقلابی است. پیام فتح خرمشهر از کمبودها نترسیدن است، کمبودها را با انگیزه الهی جبران کردن است. پیام خرمشهر به امروز ما این است که بدانیم اگر خالص بودیم و متوکل، در برابر دشمن تا بن دندان مسلح هم که باشیم، پیروزی از آن ما است.
فتح خرمشهر این پیام را به ما میدهد که اگر به سوی خدا برویم، قطعا موفق و عزیز خواهیم شد و اگر به سوی کدخدا برویم، جیرهخوار و ذلیل خواهیم شد.
باید توجه کنیم اگر در همه مسائل مربوط به اقتصاد، فرهنگ و پیشرفتهای فناوری روزانه و... تحت امر ولایت و با تبعیت از ایشان حرکت کنیم، قطعا و یقینا پیروزیهای بزرگ و بزرگتری نصیب ما خواهد شد و از آن سوی دیگر اگر چنین نکنیم، بدانیم که قطعا براحتی پیروزی نصیب ما نخواهد شد، چون دشمنان میخواهند ما با تفکر آنها زندگی و سیاستهای خود را دنبال کنیم. اگر طبق تفکر الهی جلو برویم، قطعا و یقینا فساد کمتر و موفقیتها بیشتر خواهد شد و در نهایت پیروزیهای بزرگ نصیب ملت عزیز ایران، مسلمانان و مستضعفان جهان میشود.
نکتهای را هم درباره ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر بیان کنم، چون از مسائلی است که بعضا در افکار عمومی مطرح میشود. من به این بحث به صورت تیتروار و خلاصه اشاره میکنم:
1- ما معتقد بودیم دشمن متجاوز و کسی که شروعکننده جنگ بوده و خرابیها را برای ملت ما آورده، باید به طور رسمی به تجاوزگری خود اعتراف کند، در حالی که رژیم صدام از این امر خودداری میکرد.
2- ما پافشاری داشتیم خسارتهای ناشی از جنگ که بر ما تحمیل شده، باید برآورد و پرداخت شود. این خسارتها در آن زمان بالغ بر 300 میلیارد دلار بود که تا پایان جنگ به هزار میلیارد دلار رسید.
3- تجاوزگران باید تضمین میدادند اگر آتشبس شد، خود را سازماندهی جدید و تقویت نکنند و دو مرتبه به ما حمله نکنند؛ مسالهای که تحولات جنگ نشان داد رژیم بعث به هیچ عنوان خود را پایبند به آن نمیدانست.
4- قسمتی از خاک کشور عزیزمان در اختیار دشمن بود، دشمن نه تنها خاک کشور را تخلیه نکرد، بلکه روی ارتفاعاتی که به نفع آنان و مشرف به سرزمینمان بود، مستقر شد. ما باید تا رهاسازی همه خاک خود از چنگال دشمن به مقابله با آن ادامه میدادیم.
ما اگر مقاومت و جنگ را ادامه نمیدادیم و اقتدار خود را نشان نمیدادیم، اگر آتشبس هم میشد، مانند قطعنامه 598 باز به ما حمله میکردند و وضعیت به مراتب بدتر میشد. این نکتهای است که در روایت تاریخ جنگ، باید به آن توجه کنیم و نگذاریم روایتهای تحریف شده و غلط، ذهنیت مردم را نسبت به جنگ به مسیر اشتباه هدایت کند و در قالب اشتباه شکل بدهد.
*** عبرتهای فتح خرمشهر در کلام رهبر انقلاب منطق آزادسازی خرمشهر؛ راه رهایی مستضعفان
آزادسازی و فتح خرمشهر مظلوم به دست رزمندگان اسلام، به افسانهای حماسی همانند قصههای شاهنامه حکیم طوس میماند. عملیات محیرالعقول بیتالمقدس و میوه شیرین آن یعنی بازپسگیری خونینشهر موجب تحیر و تعجب هر فرمانده نظامی و طراح جنگی است. بالطبع عقل مادی و زمینی که توان دیدن قدرتهای غیبی و سنتهای الهی را ندارد، از درک و فهم منطق پیروزی اراده و ایمان و باور بر انبوه سلاح و تجهیزات عاجز است. امام خامنهای حفظهالله در سالهای اخیر به تشریح این منطق الهی پرداختند. ایشان معتقدند راز این منطق را باید در کلمات و مواضع حضرت امام خمینی(ره) جستوجو کرد: «امام رضوانالله علیه - آن مرد خدا، آن حکیم الهی به معنای واقعی کلمه- وقتی خرمشهر آزاد شد، وقتی این همه مجاهدت بهبار نشست، این همه جوانها عرق ریختند، این همه شهید دادیم، این همه زحمت کشیدیم، فرمود که خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد! این مهم است؛ معنای این چیست؟ معنای این آن است که اگر شما مجاهدت کردید، قدرت خدا میآید پشت شما. لشکر بیعقبه، کاری نمیتواند بکند؛ لشکری که عقبه دارد، [نیروی] احتیاط دارد، نیروی ذخیره فراوان دارد، همه کار میتواند بکند. حالا اگر لشکری عقبهاش، ذخیرهاش عبارت بود از قدرت الهی، این لشکر دیگر شکستبخور است؟ امام این را به ما فهماند؛ فهماند که وقتی مجاهدت میکنید، وقتی تنبلی نمیکنید، وقتی وارد میدان میشوید، وقتی نیروهای خودتان را به صحنه وارد میکنید، اینجا قدرت خدا است که پشت سر شما است، [لذا] خرمشهر را خدا آزاد میکند. با این منطق، همه دنیای مسخر استکبار را هم خدا میتواند آزاد کند. با این منطق، فلسطین هم میتواند آزاد بشود. با این منطق، هر ملتی میتواند مستضعف نماند؛ به شرطی که این منطق تحقق پیدا کند. وقتی ما این منطق را داشتیم، شکستناپذیر میشویم. وقتی با این منطق وارد میدان شدیم، ترس و مرعوب شدن [نخواهد بود]؛ قدرت نظامی یا تبلیغاتی یا پولی و مالی و اقتصادی قدرتها در مقابل ما، دیگر ترسناک و هولناک نخواهند بود؛ متکی هستیم به قدرت خدا. البته قدرت خدا پشت سر آدمهای تنبل نمیآید؛ پشت سر ملتهایی که حاضر نیستند فداکاری کنند نمیآید. قدرت خدا پشت سر آن کسانی میآید که وارد میدان میشوند، حرکت میکنند، تلاش میکنند، خودشان را برای همه کار آماده میکنند؛ اینها متکیاند به قدرت الهی. ذلِکَ بِاَنَّ الله مَولَی الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکافِرینَ لا مَولی لَهُم؛ این آیه قرآن است؛ خدا، مولای شما است؛ شما مولایی دارید که همه عالم وجود تحت قدرت او است؛ این مولای شما است و کافرین ندارند».
رهبر حکیم انقلاب اسلامی راه روشن و قطعی شکست دشمنان و قدرتمند شدن ایران اسلامی را همان راه و منطق فتح خرمشهر میدانند. ایشان این منطق را تکیه بر قدرت لایزال الهی و تلاش و مجاهدت پیوسته و عدم سستی و تنبلی معرفی و تصریح میکنند که با این راه و منطق بر همه مشکلات میشود فائق آمد و هیچ هدف و قلهای برای انقلاب اسلامی غیرقابل دسترس نیست. با این منطق تمام ظالمان عالم هر چقدر هم که قدرتمند و ثروتمند باشند در برابر مستضعفین زانو خواهند زد و وعده خداوند در قرآن کریم مبنی بر وراثت و امامت مستضعفین و مظلومان عالم محقق و پدیدار خواهد شد.
ارسال به دوستان
ایران از نظر نرخ باروری در رتبه 146 جهان قرار گرفت
سقط برنامههای فرزندآوری
رها عبداللهی: «کریستیانو رونالدو میگوید خانواده مهمترین دارایی جهان است»، «تولد ششمین فرزند الک بالدوین بازیگر مشهور آمریکایی»، «عکس جدید ادی مورفی با 9 فرزندش»، «مدونا: مادر بودن غرور را از من گرفت و مرا از این رو به آن رو کرد»، «رپر آمریکایی 15 فرزند دارد»، «اما استون مادر شد» و...؛ اینها تیترهایی است که مؤید خانوادهدوستی و توجه به فرزند از سوی برخی از معروفترین سلبریتیهای دنیاست. نکته قابل توجه در این باره آن است که این افراد در جوامعی زندگی میکنند که به نظر میرسد خانواده و فرزندآوری در رأس ارزشها و اولویتهای مردمش نیست.
* «پیری جمعیت» و مشوقهای فرزندآوری در غرب
«هیچکس منزل نیست» عنوانی بود که چندی قبل مجله آمریکایی «تایم» برای گزارشی درباره وضعیت وخیم کشورهای مبتلا به بحران پیری جمعیت که 90 درصد آنان در قاره اروپا هستند، اختصاص داد. امروز اغلب کشورهای دنیا از جمله همه کشورهای غربی با بحران کاهش جمعیت، پدیده سالمندی و رشد منفی جمعیت مواجهند. سیاستمداران سعی کردهاند برای حل پدیده «پیری جمعیت» دست به دامن برنامههای کلان مشوق فرزندآوری شوند؛ از کمکهای مالی و خدمات رایگان بارداری و مرخصیها گرفته تا اصلاح قوانین اشتغال زنان. حتی برخی دولتها با سختگیری در قوانین سقط جنین زیر بار هزینه اعتراض گروههای پرقدرت فمینیستی رفتهاند؛ بلکه بتوانند اندکی شرایط را به نفع اصلاح ساختار جمعیتیشان تغییر دهند.
برخی کشورهای اروپایی مثل آلمان چند سالی است سالانه میلیاردها یورو صرف بالا بردن میزان فرزندآوری خانوادهها میکنند، هر چند آمارها حاکی از بینتیجه بودن این اقدامات بویژه مشوقها و تداوم سیر نزولی شاخص رشد جمعیت است.
* کاهش جمعیت جوان، پاشنه آشیل هژمونی غرب
پژوهشگران اجتماعی اینجا به کمک سیاستمداران آمده و اثبات کردهاند ماجرا حساستر از این حرفهاست و باید ابتدا فکری به حال آشفتگیهای فرهنگی جامعه که ساختار خانواده را مضمحل کرده و زیر آوار خروارها آسیب انقلاب جنسی به قهقرا کشانده است، کرد. باید همراهی لازم با کانون خانواده در دستور کار قرار گیرد تا اندکی کمر راست کند و بعد از آن توقع تاثیرگذاری مشوقهای فرزندآوری را داشت. سیاستمداران غربی خوب میدانند این موضوع در حال تبدیل به پاشنه آشیل هژمونی غرب است. «جی.دی.آنوین» مردمشناس انگلیسی در کتاب خود با عنوان «بنیادهای اقتصادی و جنسی جامعه جدید» با بررسی تاریخ 5 هزار ساله 86 جامعه مختلف به این نتیجه رسیده است که قدرت ملل که بر اساس تعریف آنوین، توانایی مولد باقی ماندن و حفظ موقعیت رهبری و اثرگذاری بر ملل دیگر است، تنها در جوامعی وجود دارد که به ازدواج در آنها ارج گذاشته میشود. آنان دریافتهاند با وجود این همه دستخوردگی فرهنگ و سبک زندگی، سیاستگذاریها و تشویقها و ایجاد بسترهای اقتصادی، هر چند هم قوی باشند، به تنهایی نمیتواند در جامعه رغبتی برای ازدواج و فرزندآوری ایجاد کند، بلکه به حضور مراجع فرهنگساز و الگوهای مورد علاقه جامعه در این کارزار نیاز است. ما در غرب شاهد اتفاقاتی چون راهاندازی کمپینهای ترغیب فرزندآوری، کمک گرفتن از سینما و تلویزیون، ورود سلبریتیها و بلاگرهای لایف استایل به عرصه ترویج فرزندآوری، نمایش خانوادههای پرجمعیت در تبلیغات تلویزیونی و... هستیم. در صفحات بسیاری از پرطرفدارترین سلبریتیهای اینستاگرام توجه به خانواده و داشتن فرزندان متعدد به چشم میخورد. در اینستاگرام تعداد فعالان در حوزه سبک زندگی و فرزندآوری بسیار زیاد شده که با پشتیبانی آژانسهای تبلیغاتی به تبلیغ خانواده پرجمعیت و ترغیب به باروری مشغولند و کسب درآمد هم میکنند.
صنعت انیمیشن و سینمای اروپا و آمریکا نیز تولیدات متعددی در این زمینه دارد و مشخص است سیاستگذاریهای کلان حاکمیتی موجب جهتدهی فعالیت این مراجع فرهنگساز به سمت مصالح بشری و هویتی جامعه شده است.
* 37 درصد جوانان ایرانی ازدواج را از ملزومات زندگی نمیدانند
در کشور ما اگر چه هنوز اصالت فرهنگی و دینی نقش مؤثری در روابط اجتماعی و رفتار مردم دارد اما نمیتوان منکر تغییرات فرهنگی پرسرعت و رو به رشد بود که اتفاقا همین تغییرات منشأ چالشهای فرهنگی، رفتاری و تربیتی و مشکلاتی همچون کاهش ازدواج، افزایش طلاق، کاهش رغبت به فرزندآوری و معضلات اجتماعی دیگر شده است. معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان اعلام کرده طی پژوهشی که اخیرا انجام شد، 37 درصد جوانان ایرانی اظهار داشتهاند ازدواج از ملزومات زندگی آنان نیست و حتی در صورت رفع موانع اقتصادی، تمایلی به تشکیل خانواده ندارند! همچنین یافتههای پژوهشی نشان میدهد ارزش شدن کمفرزندی از مهمترین دلایل کاهش میل به فرزندآوری در کشور است. (رضویزاده، غفاریان و اخلاقی 1394. مجله راهبرد فرهنگ، شماره 31) در حال حاضر کشور ما از لحاظ نرخ باروری در رتبه 146 جهانی قرار دارد، یعنی پایینتر از ترکیه با رتبه 110، فرانسه با رتبه 118، آمریکا با رتبه 122 و انگلیس با رتبه 137! در واقع زنان ایرانی از زنان همه این کشورها کمتر فرزندآوری داشتهاند. تغییر سبک زندگی خیلی چیزها را در جامعه درمینوردد و چالشهای سختی را میآفریند. سوال اینجاست که آیا برنامهریزیها و فرهنگسازیها در حوزه اصلاح سبک زندگی نتیجه مثبتی داشته است؟
* ضرورت توجه سلبریتیها برای رفع تهدیدات جمعیتی
بررسیها نشان میدهد اگرچه پیشرانهای اقتصادی برای ترغیب افراد به ازدواج و فرزندآوری مهم است اما بدون پیشرانهای فرهنگی قادر به تغییر رفتار موثر نخواهیم بود. تجربه کشورهای دیگر در این زمینه نیز همین را میگوید.
طبق نظریه «رفتار برنامهریزیشده»، از میان عواملی که فشار اجتماعی یا هنجار انتزاعی تولید میکند و موجب ایجاد رفتاری در افراد جامعه میشود، ترکیب انگیزه فرد با رفتار یا انتظارات افراد مرجع و دیگران مهم است. الگوها از عواملی هستند که هم انگیزه میسازند، هم انتظارات جامعه را هدایت میکنند. سلبریتیها در جامعه ایرانی الگو نیستند و مردم بیشتر نگاه ژورنالی به آنان دارند اما تاثیر روانی آنان در مثبتنگری یا منفینگری نسبت به امور کم نیست. متاسفانه هیچ جهتدهیای برای به خدمت گرفتن سلبریتیها و بلاگرها در مسیر رفع تهدیدات فرهنگی و اجتماعی کشور از جمله آینده جمعیتی دیده نمیشود. شاید بگوییم سلبریتیها در کشور ما بر خلاف همتایان غربیشان هیچ درکی از وظایفشان نسبت به جامعه و کشور ندارند و نهایت افقشان متفاوت دیده شدن، حضور در جشنوارهها و نیز سفرهای خارجی است و فضای مجازی هم مرکز جهانشان است. بسیاری از چهرههای سینمایی ما به دنبال ترویج فرهنگ جایگزینی حیوان به جای فرزند هستند و به صراحت آن را تبلیغ میکنند. برخی برنامههای تلویزیونی نیز در خدمت ترویج سبک زندگی ضدخانواده این افراد درآمده تا علاوه بر فضای مجازی، رسانه ملی هم عرصه فیضرسانی آنان به سبک زندگی خانوادههای ایرانی شود.
آیا نمیتوان همین سلبریتیها را به گونهای هدایت کرد که مانند سلبریتیهای غربی در جهتی که جامعه امروز نیاز دارد، برای اصلاح سبک زندگی و چالشهای اجتماعی حرکت کنند؟ وقتی عدهای میتوانند آنان را در جهت اهداف سیاسی فلان جریان یا راهاندازی کمپین پوششی در راستای اهداف جاسوسان زیستمحیطی یا تبلیغ خرید ملک در دوبی به صف کنند، چرا حاکمیت نتواند؟ سلبریتی به سمتی میرود که برایش پول بیاورد یا فرصتی برای دیده شدنش باشد.
در حال حاضر پرطرفدارترین صفحات مجازی ایران و جهان به جماعت سلبریتی اعم از بازیگر، خواننده، ورزشکار و ... تعلق دارد. این یعنی مردم در صفحات مجازی بیشتر این افراد را میبینند و ذهنشان روزانه با رفتارهای آنان درگیر است. برخی عزیزان میگویند آیا این درست است که ما خودمان به روال غلط الگوگیری جامعه از سلبریتیها که قطعا الگوی صحیحی برای سبک زندگی نیستند، دامن بزنیم؟ در جواب باید بگویم ما یک وضع موجود داریم و یک وضع مطلوب. مساله، استفاده مناسب از فرصتها و تبدیل تهدیدها به فرصت در جنگ تبلیغاتی است. وضعیت مطلوب این است که جامعه الگوهای خود را از فرهیختگان و بزرگان و مفاخر دین و ادب و فرهنگ و علم برگزیند اما در حال حاضر رسانه و فضای مجازی جهانی ساخته که مرکز ثقل آن سلبریتیها هستند. برنامهریزان فرهنگی اگر قصد خروج از انفعال فعلی را دارند و میخواهند دست «دیگران» را از صحنهگردانی مراجع فرهنگی کشور کوتاه کنند، یکی از راههای پیش رویشان مدیریت سلبریتیها و تبدیل تهدید آنان به فرصت است که تاثیرگذاریاش سریعتر و گستردهتر از بسیاری طرحهای فرهنگی پرطمطراق کمبازده است.
ارسال به دوستان
قطعی گسترده برق در پایتخت و شهرهای بزرگ کشور
تدبیر خاموش
اصلیترین دلایل قطع برق: کاهش ۲۸ درصدی رشد ظرفیت تولید برق و فرسودگی شبکه توزیع
چند روز است کشور درگیر قطعی گسترده برق در مراکز مختلف صنعتی، کشاورزی و مسکونی است. مسؤولان امر مهمترین دلیل این اتفاق را مصرف بالا اعلام کردهاند و در این بین استخراجکنندگان رمز ارز را اصلیترین متهم این اتفاق میدانند.
در این باره مصطفی رجبیمشهدی، سخنگوی صنعت برق اظهار داشت: کسری عجیب ۹۰۰۰ مگاواتی برق در روز گذشته موجب بروز قطعیهای متعدد و پراکنده برق در نقاط مختلف کشور بویژه تهران و شهرهای بزرگ شد. وی پیشبینی کرده است با اجرای طرحهای مدیریت مصرف، این کمبود به ۵۵۰۰ تا ۶۰۰۰ مگاوات برسد. رجبیمشهدی گفت: ما محدودیت در رهاسازی آب از سدها را نیز داریم و باید حسابشده از ظرفیت نیروگاههای برقابی استفاده کنیم. سخنگوی صنعت برق تصریح کرد: میزان خاموشیهای پراکنده برق ارتباط مستقیمی با میزان مصرف دارد، اگر در این روزها شاهد افزایش قطعیهای پراکنده برق در نقاط مختلف کشور هستیم به این دلیل است که با رشد عجیب 8500 مگاواتی مصرف نسبت به زمان مشابه سال گذشته مواجهیم. وی ادامه داد: اگر در تیر و مرداد هوا گرمتر از روزهای جاری شود و مصرف مردم نیز افزایش یابد، شرایط سختتر خواهد شد. رجبیمشهدی افزود: در حال تجربه شرایط بسیار سختی هستیم که یکی از مهمترین دلایل آن شیوع استخراج غیرمجاز رمزارز است. وی گفت: از دیروز برنامههای مدیریت مصرف برای مشترکان بزرگ آغاز شد و همچنین در حال جمعآوری مراکز استخراج غیرمجاز رمزارز هستیم. رجبیمشهدی ادامه داد: از سال گذشته شرایط معرفی مراکز استخراج غیرمجاز ارزهای دیجیتال را برای مردم فراهم کردیم و در عین حال برق مراکز مجاز با هماهنگی، در ساعات اوج مصرف قطع میشود.
وی با بیان اینکه حتی تجهیزات صنعت برق نیز به دلیل این مصارف غیرمجاز- که بار زیادی را به شبکه تحمیل کرده - در معرض آسیب است، گفت: مشترکان نیز میتوانند آسیب به وسایل برقی خود را از طریق برنامه موبایلی برق من، به اطلاع شرکتهای برق برسانند و مستندات خود را بارگذاری کنند.
* کاهش ۲۸ درصدی آهنگ رشد ظرفیت تولید برق
نرخ رشد ظرفیت اسمی نیروگاههای کشور بین سالهای ۸۵ تا ۹۲ معادل 5/45 درصد و بین سالهای ۹۳ تا ۹۹ معادل 6/17 درصد بوده است که نشان از کاهش 9/27 درصدی دارد.
چند سالی است با گرم شدن هوا، شاهد قطعیهای برق گسترده در نقاط مختلف کشور هستیم. صنعت برق به عنوان صنعتی زیرساختی، علاوه بر تأمین رفاه عمومی، نقش پررنگی در بخش تولید ایفا میکند. بنابراین زمانی که از رونق تولید صحبت میشود، توأمان باید ظرفیت تولید برق را نیز افزایش داد. بخشی از تولید برق به منظور تأمین برق مشترکان ثابت است و بخشی دیگر نیز باید برای مشترکان تازهای که به شبکه افزوده میشوند، تولید شود. این مشترکان جدید شامل بخش خانگی، صنعتی، تجاری و کشاورزی میشود.
* سوءمدیریت در اجرای برنامه
طی سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹، معادل ۶ هزار و ۱۱۸ مگاوات به ظرفیت برق کشور اضافه شده است، یعنی طی هر سال حدود ۲هزار مگاوات، این در حالی است که طبق برنامه ششم توسعه سالانه باید ۵ هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شود و تا پایان سال ۱۴۰۰ ظرفیت تولید برق کشور به ۱۰۱ هزار مگاوات برسد. ظرفیت اسمی تولید برق کشور در حال حاضر حدود ۸۵ هزار مگاوات است که در اوج مصرف در ایام پیک میزان تولید از این ظرفیت به حدود ۶۰ هزار مگاوات میرسد. طبق اظهارات وزیر نیرو در تابستان سالهای گذشته به طور متوسط هر سال بیش از ۵ درصد افزایش اوج بار داشتیم که اگر مجموع اوج بار تابستان را ۶۰ هزار مگاوات در نظر بگیریم، سالی حدود ۳ هزار مگاوات باید ظرفیت جدید فقط برای اینکه در تابستان خاموشی نداشته باشیم ایجاد شود. داشتن این مقدار ظرفیت جدید به معنای احداث ۴ هزار مگاوات نیروگاه است که سرمایهگذاری ۳ میلیارد دلاری برای عبور از قله و اوج بار نیاز دارد. بر اساس ترازنامه انرژی منتشر شده از سوی وزارت نیرو، نرخ رشد ظرفیت اسمی نیروگاههای کشور بین سالهای ۸۵ تا ۹۲ معادل 5/45 درصد و بین سالهای ۹۳ تا ۹۹ معادل 6/17 درصد بوده است که نشان از کاهش 9/27 درصدی در دولتهای یازدهم و دوازدهم نسبت به دولتهای نهم و دهم دارد.
* استخراج رمز ارز دلیل قطع برق است؟
با وجود اینکه دلیل اصلی قطعیهای اخیر برق سوءمدیریت است، دولتیها یکی از عللی که برای قطعی برق مطرح میکنند، استفاده بسیار زیاد ماینرهاست اما طبق آمارها اینچنین نیست. هماکنون میزان مصرف ماینرها حدود 700 مگاوات است، با توجه به اینکه بالای 7 هزار مگاوات کسری برق در کشور وجود دارد، ماینرها سهم قابل توجهی در این میزان ندارند. طبق گفته سخنگوی صنعت برق در زمستان سال گذشته، نهایت مصرف ماینرها 700 مگاوات است و محاسبه میزان مصرف دستگاههای ماینر کار پیچیدهای نیست. از سوی دیگر نرخ فروش برق به ماینرها 18 برابر کمترین نرخ فروش برق در کشور است و میتوان درآمد حاصل از این طریق را صرف توسعه زیرساخت و افزایش تولید کرد. به نظر میرسد عدهای برای سرپوش گذاشتن بر سوءمدیریت و قصور خود به دنبال مقصر هستند و اشتباه خود را قبول نمیکنند. در سالهای اخیر مدیریت هوشمند تولید و توزیع در کشور رخ نداده است و اکنون نتیجه ناکارآمدی دولت در این حوزه را در قطعیهای مکرر برق مشاهده میکنیم.
* لزوم توسعه متوازن
نکات مطرحشده مربوط به بحث تولید برق در کشور بود اما نباید از نظر دور داشت که ایجاد و توسعه شبکه توزیع و انتقال برق نیز باید به همین تناسب رشد داشته باشد تا بتوان شاهد تعادل در بخش تولید و توزیع بود. به گفته متخصصان، در حال حاضر بین تولید و توزیع برق تناسب وجود ندارد و امکان انتقال بیش از رقم موجود، وجود ندارد. یکی از روشهای توسعه ظرفیت تولید و توزیع برق کشور کمک گرفتن از بخش خصوصی توانمند است، این در حالی است که به دلیل نرخ دستوری خرید برق و همچنین تأخیر در پرداخت معوقات، بخش خصوصی تمایلی به مشارکت در این بخش ندارد و به این ترتیب فشار قابل توجهی به بودجه دولتی برای توسعه این بخش میآید. نیروگاههای تولید برق پراکنده به عنوان روشی شناخته میشود که با سرمایه خرد امکان احداث آن در مبادی مصرف وجود دارد که علاوه بر اشتغالزایی و کمک به صنعت برق کشور، میزان تلفات در بخش انتقال را نیز به طور محسوسی کاهش میدهد اما تعرفه دستوری خرید و نبود حمایتهای کافی، موجب بیمیلی بخش خصوصی برای ورود به این حوزه شده است. در نتیجه همه این نواقص و مشکلات، حالا پیش از آغاز تابستان شاهد خاموشیهای گسترده و البته مکرر در سراسر کشور هستیم که به نظر میرسد نشان از ناکارآمدی دولت در صنعت برق است.
* شوخیهای شرکت توزیع برق با مردم
اما اتفاق عجیب روز گذشته انتشار جدول خاموشیها توسط شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ بود؛ جدولی که در کمال ناباوری طبق آن قطعیها اتفاق نیفتاد! به گفته مشترکان، هیچگونه تطابقی بین قطعی رخ داده و جدول منتشر شده وجود نداشته است. انتشار جدول قطعیها در حالی انجام شد که از زمستان سال گذشته برق پایتخت به کرات قطع شده و شهروندان بارها مطالبه اطلاعرسانی پیش از قطعیها را داشتند که این مهم تا دیروز محقق نشد. جدولی که ای کاش به کلی منتشر نمیشد؛ به دلیل اینکه بر استیصال و ناراحتی مردم ناشی از قطع برق افزود. برخی شهروندان دیروز اعلام کردند چندین بار برق واحد مسکونی آنها قطع شده است. قطع برنامهریزی نشده برق در حالی رخ میدهد که دانشآموزان و دانشجویان در فصل امتحانات قرار دارند و از سوی دیگر گرمای هوا و کرونا توامان مردم را آزار میدهند.
* راهکارهای کوتاهمدت برای عبور از بحران برق
در این بین اما برخی کارشناسان راهکارهایی را برای عبور کوتاهمدت از قطع برق، موثر میدانند. در اینباره عبدالعلی رحیمیمظفری، عضو هیاترئیسه کمیسیون انرژی اظهار داشت: کاهش ساعات کاری بعدازظهر در ادارات به صورت اجباری، قطع روشناییهای غیرضروری در سطح شهرها، هشدار مکرر به مردم برای کاهش مصرف از طریق رسانه ملی و دعوت آنها به کاهش مصرف از جمله راهکارهای کوتاهمدت برای عبور از بحران برق است. وی افزود: عبور از بحران برق در این روزها بویژه در فصل تابستان مستلزم انجام چند اقدام ضروری است که «صرفهجویی در ادارات و سازمانها» و «کنترل مصرف برق در حوزه تجاری»، اصلیترین این موارد به شمار میآیند، لذا قطعی منطقهای برق، آن هم به مدت چند ساعت نمیتواند راهکار مناسبی برای این مهم باشد، چرا که مشکلات متعدد و غیرقابل جبرانی را برای مصرفکنندگان -که ناگزیر به مصرف برق هستند- ایجاد میکند، از جمله آن ایجاد مشکل برای بیماران کرونایی است که در منزل از دستگاه اکسیژن استفاده میکنند.
* تولید؛ گمشده صنعت برق ایران
از سوی دیگر لزوم نگاه بلندمدت برای حل این بحران هم وجود دارد. پرویز محمد نژاد قاضیمحله، رئیس کمیته نیرو در کمیسیون انرژی مجلس در این باره گفت: موضوعات مربوط به برق از چند بخش تشکیل شده که یک بخش آن در حوزه «تولید» است، لذا اگر میزان تولید منطبق با میزان مصرف نباشد در مسیر تامین برق پایدار با مشکل مواجه میشویم و متاسفانه یکی از دلایل اصلی کمبود برق در کشور عدم تناسب میان تولید و مصرف است. محمدنژاد با بیان اینکه بخش دومی که برق از آن تشکیل شده حوزه «انتقال» است، توضیح داد: تابستان پیشرو در برخی استانها به علت ظرفیت ناکافی شبکههای انتقال، شاهد کاهش ولتاژ و کاهش جریان برق خواهیم بود، همچنین حوزه «توزیع» به عنوان بخش سوم مستقیما با مصرفکننده در ارتباط است که متاسفانه کاهش تولید و ایرادات موجود در انتقال، اثر خود را به صورت پلهای در نحوه توزیع میگذارد. نماینده مجلس توضیح داد: اگرچه طبق تعریف آمده در مدیریت ساختاری و سازمانی، باید توجه ویژه به «عرضه» و «تقاضا» داشت اما تمام هم و غم مسؤولان بیشتر به سمت «عرضه» منوط شده است (که شامل احداث نیروگاه، خطوط تعمیر و مرمت میشود)، این در حالی است که هیچ مدیریتی در حوزه «مصرف» وجود ندارد و اساسا اعتباری برای آن در نظر گرفته نمیشود، هر چند عرضه مهم است اما اهمیت تقاضا کمتر از آن نیست. به گفته وی، در سال جاری و حداقل تا ۲ سال آینده که هیچ نیروگاه جدیدی وارد مدار تولید نمیشود مجبور به پیاده کردن برنامههای کاهش مصرف هستیم. رئیس کمیته نیرو در کمیسیون انرژی مجلس با بیان اینکه مجلس در برنامههای توسعهای اختیارات لازم را به وزارت نیرو داده است، اضافه کرد: به طور مثال در برنامه پنجم مقرر شده بود از محل تجدیدپذیرها (خورشیدی، بادی، برقابی)، حدود 5 هزار مگاوات برق تولید شود اما این مهم نهتنها در برنامه پنجم محقق نشد، بلکه در برنامه ششم نیز تنها هزار مگاوات از 5 هزار مگاوات گفته شده تولید شده است. به گفته وی، مجلس با پیگیریهای کمیسیون انرژی در قانون بودجه سال 1400 اعتبارات خوبی برای وزارت نیرو در نظر گرفته است تا بتواند بخشی از این مشکلات خود را در تولید، انتقال و توزیع حل کند. رئیس کمیته نیرو در کمیسیون انرژی مجلس از برگزاری جلسات متعدد کمیته نیرو در کمیسیون انرژی با هدف تنظیم برنامه هفتم در حوزه برق و ساماندهی این مهم خبر داد و گفت: از آنجا که نظارت مجلس بیشتر میتواند در حوزه تولید برق باشد، در این حوزه نظارتهای میدانی و تقنینی داشتهایم.
***
کاهش بارندگیها با قطع برق ارتباط دارد؟
نظر متفاوتی هم البته درباره قطع برق وجود دارد، کاوه مدنی، معاون پرحاشیه و مسألهدار سابق سازمان حفاظت محیطزیست ایران در فضای مجازی قطعی برق را مرتبط با کاهش بارندگیها دانست. فارغ از اینکه ادعای کاهش بارش بارندگیها تا چه میزان قابل اتکاست، میزان اتکای شبکه برق کشور به نیروگاههای برقابی حدود 15 درصد است و با درک اینکه دلیل بروز بحران کنونی، کمبود برق بین 9 تا 10 هزار مگاوات است، نمیتوان این موضوع را دلیل اصلی قطع برق دانست. جلالالدین حجتی، معاون بهرهبرداری شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران سال گذشته در آستانه شروع پیک مصرف برق، با اشاره به اینکه ۱۵ درصد برق تولیدی کشور در زمان اوج مصرف متعلق به نیروگاههای برقابی است، اظهار کرده بود: هماکنون ۱۲ هزار و ۱۷۰ مگاوات نیروگاه برقابی در کشور نصب شده است که این نیروگاهها در زمان اوج مصرف، نقش تعیینکنندهای در حفظ پایداری در شبکه برق دارند. وی با اشاره به اینکه امسال زمان اوج مصرف از ابتدای خردادماه شروع شده است، گفت: در خرداد امسال که بیشترین میزان مصرف برق در کشور به ثبت رسیده است، نیروگاههای برقابی سهم ۱۱ درصدی را در تولید برق برق عهده داشتهاند.
***
سایه برجام بر سر صنعت هستهای و برق کشور
کمکاری در افزایش ظرفیت برق هستهای کشور بیتأثیر از برجام هستهای نبوده و در حالی که وزارت نیرو در مذاکرات روزانه خود در سالهای پایانی دولت یازدهم و شروع دولت دوازدهم به دنبال جذب سرمایهگذار خارجی در زمینه برق حرارتی بود، برق هستهای به فراموشی سپرده شد. از مهمترین ظرفیتهای استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی، ساخت رآکتورهای هستهای جهت تولید برق است. در ایران نیز تنها نیروگاه هستهای ایران، نیروگاه اتمی بوشهر است که حدود یک دهه پیش به بهرهبرداری رسید. در حال حاضر از مجموع حدود 85 هزار مگاوات ظرفیت اسمی نصب شده تولید برق کشور، 1000 مگاوات ظرفیت تولید در نیروگاه هستهای است و در حالی که ظرفیت عملی تولید برق در تمام انواع نیروگاهها از جمله نیروگاههای حرارتی، برقابی، تجدیدپذیر و... هر کدام به دلیلی کمتر از ظرفیت اسمی است، تنها در نیروگاه هستهای ظرفیت عملی تولید برق برابر با ظرفیت اسمی است و به عبارتی، برق هستهای یک برق پایدار برای تأمین نیاز شبکه برق است. با وجود آنکه در ایران حدود یک درصد ظرفیت اسمی تولید برق کشور در بخش هستهای است، در کشورهای مختلف جهان به میزان بسیار قابل توجهی از ظرفیت انرژی هستهای برای تولید برق استفاده میکنند. طبق گزارشهای رسمی در سال 2014، فرانسه با داشتن سهم حدودا 75 درصدی برق هستهای از کل تولید برق خود در صدر کشورهای تولیدکننده برق هستهای جهان قرار دارد. پس از آن به ترتیب بلژیک (52 درصد)، مجارستان (44 درصد)، سوییس و سوئد (38 درصد) هستند. آمریکا نیز حدود 20درصد از تولید برق خود را به برق هستهای اختصاص داده است. همچنین اتحادیه بهرهبرداران هستهای در گزارشی در سال 2014 اعلام کرد: «با وجود سابقه کوتاه استفاده از انرژی اتمی؛ از 1940 تاکنون؛ تعداد قابل توجهی از کشورهای جهان به این فناوری دست یافته و از مزایای آن بهرهمند شدهاند. به گونهای که اکنون 5/11 درصد از برق جهان در رآکتورهای اتمی 31 کشور تولید میشود». در دولتهای یازدهم و دوازدهم بارها مسؤولان امر، بویژه وزرای نیرو، از برنامهریزی برای احداث واحدهای دوم و سوم نیروگاه بوشهر و مذاکرات مربوطه در این باره خبر دادند اما در حالی که دولت به روزهای پایانی خود نزدیک میشود در این بخش دستاوردی حاصل نشد. کمکاری 8 سال گذشته در افزایش ظرفیت برق هستهای کشور بیتأثیر از برجام هستهای نبوده و در حالی که در جریان ذوقزدگی دولت از برجام، وزارت نیرو در مذاکرات روزانه خود در سالهای پایانی دولت یازدهم و شروع دولت دوازدهم به دنبال جذب سرمایهگذاران خارجی در زمینه برق حرارتی بود، توسعه انرژی هستهای با کمتوجهی مواجه شد و اگر امروز به جای 1000 مگاوات ظرفیت تولید برق هستهای کشور، 3000 مگاوات ظرفیت بهرهبرداری شده در این بخش داشتیم، میتوان گفت بخش قابل توجهی از خاموشیهای امروز را شاهد نبودیم.
ارسال به دوستان
وضعیت جوجه یکروزه و نهادههای دامی در موقعیت هشدار قرار گرفت
دوباره صف مرغ؟
پیشبینیهای فعالان حوزه مرغ و طیور در حال تحقق است و مرغ در برخی مراکز خردهفروشی افزایش قیمت داشته و دیروز تا 30 هزار تومان به فروش رسید. این رشد قیمت در حالی اتفاق افتاده است که قیمت قانونی هر کیلو مرغ 24 هزار و 900 تومان باید باشد. همین چند هفته پیش بود که فاصله معنادار قیمت مرغ در بازار آزاد با بیش از 35 هزار تومان و قیمت مصوب با 20 هزار تومان باعث تشکیل صفوف طولانی در مقابل مراکز توزیع مرغ شده بود. در نهایت مجوز واردات مرغ منجمد و استفاده از ذخایر استراتژیک نهاده توانست تا حدودی مرهمی بر این بحران باشد و در یک ماه اخیر شاهد صف برای خرید مرغ نبودهایم. طی هفتههای گذشته فعالان صنعت طیور بارها درباره افزایش قیمت مرغ به دولت هشدار داده و خواستار کنترل قیمت مؤلفههای تولید شده بودند.
*فروردین؛ هشدار مرغداران درباره وضعیت جوجه یک روزه
٢٨ فروردین ١۴٠٠ بود که کانون سراسری مرغداران گوشتی در نامهای به وزارتخانههای جهاد کشاورزی و صمت با اشاره به شکلگیری بازار سیاه جوجه گوشتی، اعلام کرد: اگر قیمت جوجه یک روزه تا هفته آینده به قیمت مصوب نرسد، این تشکل صنفی مسؤولیتی درباره کاهش تولید مرغ ندارد. در این نامه عنوان شده بود: قیمت جوجه یک روزه از حد اعتدال گذشته و فشار مرغداران در رابطه با برگزاری تجمع اعتراضی نسبت به این مساله بر کانون انجمنهای صنفی مرغداران بیشتر شده است، لذا تقاضا میشود هر چه سریعتر نسبت به کنترل قیمت جوجه یک روزه اعمال نظارت شود.
* اردیبهشت؛ انتقاد مرغداران از عدم کنترل قیمت مؤلفههای تولید و سرکوب نرخ مرغ
١٣ اردیبهشت ١۴٠٠ مرغداران در نامهای به کاظم خاوازی، وزیر جهاد کشاورزی خواستار کنترل قیمت مؤلفههای تولید شدند. کانون سراسری مرغداران گوشتی کشور در این نامه ضمن انتقاد از دخالت دولت در بازار مرغ و سرکوب قیمتی این کالا، خواستار کنترل قیمت مؤلفههای تولید مرغ شده و تاکید کرد اعلام آمار ساختگی و ادعاهای غیرواقعی در خوب نشان دادن شرایط و عملکرد دولت، واقعیت را تغییر نمیدهد. در این نامه همچنین آمده بود: همانگونه که مستحضرید از تصویب قیمت ۱۴۴۰۰ تومانی برای هر قطعه مرغ در مهرماه تا اصلاح قیمت در فروردینماه، بسیاری از مؤلفههای تولید از جمله نهادهها، کرایه حمل، دستمزدها، واکسن و دارو و... افزایش قیمت داشته و این تأخیر در اصلاح قیمت، مرغداران را متحمل ضرر و زیان کرده است. همچنین ١۶ اردیبهشت ١۴٠٠، حبیب اسداللهنژاد، نایبرئیس کانون سراسری مرغداران گوشتی با بیان اینکه افزایش قیمت مؤلفههای تولید، بازار مرغ را بیثبات میکند، گفت: بعد از اینکه دولت با تأخیر چند ماهه، یازدهم فروردین با اصلاح قیمت، نرخ هر کیلوگرم مرغ زنده را ۱۷ هزار و ۱۰۰ تومان و مرغ گرم را ۲۴ هزار و ۹۰۰ تومان اعلام کرد انتظار این بود قیمت مؤلفههای تولید افزایش نیابد اما این انتظار برآورده نشد. وی ادامه داد: بر این اساس حتی یک ماه قیمت مؤلفههای تولید مرغ ثابت نماند و شاهد این هستیم قیمت ذرت افزایش ۱۴ درصدی داشته است و قیمت سویا از ۳ هزار و ۲۰۰ به ۳ هزار و ۴۰۰ تومان رسیده است. همچنین هزینههای حملونقل ۳۰ درصد افزایش یافته است. ضمن اینکه نرخ جوجه یک روزه که قیمت مصوب آن ۴هزار و ۲۰۰ تومان است، در حال حاضر به ۷ هزار و ۵۰۰ تومان رسیده و زمزمههایی مبنی بر افزایش قیمت مصوب جوجه یک روزه نیز از طرف ستاد تنظیم بازار مطرح است.
* افزایش قیمت مصوب نهادههای دامی
اوایل اردیبهشت نرخ مصوب نهادههای دامی افزایش یافت و قیمت هر کیلوگرم کنجاله سویا ۳۴۰۰ تومان، جو ۱۸۰۰ تومان و ذرت نیز 1900 تومان تعیین شد. بر این اساس قیمت هر کیلوگرم ذرت نسبت به سال گذشته 7/11 درصد، سویا ۶ درصد، کرایه حمل ۳۵ درصد، دستمزدها ۴۲ درصد و ریزمغذیها ۲۶ درصد رشد کرد. به گفته فعالان صنعت دام و طیور، به دنبال افزایش نرخ مصوب نهادههای دامی، متوسط افزایش قیمت خوراک مرغ گوشتی نسبت به قیمت مصوب سال ٩٩ باید حدود ٢۶ درصد و متوسط افزایش قیمت خوراک مرغ تخمگذار نسبت به مصوب سال ٩٩ حدود ٢۵ درصد باشد و افزایش قیمت محصولات پروتئینی همچون شیر، گوشت مرغ و تخممرغ نیز امری بدیهی خواهد بود.
* ١٣ میلیون قطعه کسری در میزان جوجهریزی!
با این حال نهتنها مسؤولان نسبت به افزایش نرخ مصوب نهادههای دامی و بازنگری در قیمت مصوب مرغ واکنشی نداشتند، بلکه بازار جوجه یک روزه نیز همچنان ملتهب به کار خود ادامه داد تا جایی که قیمت جوجه یک روزه از ٨۵٠٠ تومان نیز گذشت و هماکنون شاهد آن هستیم کاهش تولید جوجه در فروردین و اردیبهشت، بازار مرغ را دچار التهاب کرده است. در همین زمینه حبیب اسداللهنژاد، نایبرئیس کانون سراسری مرغداران گوشتی با اشاره به اینکه حجم نهایی جوجهریزی در اردیبهشت به ١١٢ میلیون قطعه رسیده است، گفت: بنابراین با حدود ١٣ میلیون کسری در این زمینه مواجهیم. به گفته وی، حجم نرمال جوجهریزی برای تأمین مرغ مورد نیاز کشور با عنایت به شرایط فصلی و تلفات و کاهش وزنگیری ناشی از گرمای هوا در ماه چیزی حدود ١٢۵ میلیون قطعه است.
* روند ملتهب بازار در خرداد نیز ادامه دارد
اسداللهنژاد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه فروردین ١١٣ میلیون قطعه جوجهریزی انجام شده بود، افزود: افزایش قیمت مرغ به بیش از ٣٠ هزار تومان که در حال حاضر شاهد آن هستیم، به دلیل کاهش جوجهریزی در فروردین و نبود نظارت بر توزیع مرغ و عرضه نامناسب در شبکه توزیع بوده و آثار کاهشی که در اردیبهشتماه اتفاق افتاده، اواسط خرداد در بازار نمایان میشود. این فعال بخش خصوصی ادامه چنین روندی را خطرناک خواند و خواستار تأمین جوجه مورد نیاز مرغداران به نرخ مصوب شد و تاکید کرد با شعار، مشکلات بازار مرغ حل نمیشود و باید در عمل قیمت مؤلفهها را کاهش داد. علاوه بر این مسائل، روند واردات نهادههای دامی در سال جاری نیز تعریفی ندارد و آنطور که گفته میشود دولت در زمینه واردات نهادهها نیز همان روندی را در پیش گرفته که سال گذشته انجام داد. در این میان، با توجه به اتفاقاتی که سال گذشته در بازار محصولات پروتئینی بویژه مرغ رخ داد، از مسؤولان انتظار میرود با درایت بیشتری در این حوزه عمل کنند و اتخاذ تصمیم و تدبیر را به زمانی که وضعیت بحرانی شد موکول نکنند چرا که تجربه نشان داده زمان بحرانی شدن شرایط، کمترین نتیجه از بیشترین تلاشها و اقدامات حاصل خواهد شد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از عملکرد یکساله مجلس یازدهم در عرصه سیاست داخلی و خارجی
ابتکار در مسیر اقتدار
قانون هستهای مجلس چگونه توازن را در مذاکرات ایران و 1+5 ایجاد کرد
گروه سیاسی: با نزدیک شدن به سالگرد آغاز به کار مجلس یازدهم و سپری شدن یکچهارم از عمر پارلمان جدید، بررسی عملکرد و بازخوانی مهمترین مصوبات یک سال گذشته بهارستان میتواند سنجهای مهم برای قضاوت پیرامون مجلس یازدهم باشد؛ مجلسی که البته کار خود را در شرایطی متفاوت نسبت به مجالس پیشین آغاز کرد. از سویی اپیدمی کرونا و تاثیر آن بر تمام عرصههای اجتماعی و سیاسی باعث شد ساکنان جدید بهارستان فعالیت خود را در موقعیتی متمایز از مجالس پیشین آغاز کنند و از سوی دیگر شرایط پیچیده و دشوار کشور قانونگذاران را با معذوریتهای جدی مواجه ساخت؛ مجلسی که بیش از دوسوم نمایندگانش جدید بودند و نگاههای خیره همه برای آغاز تحول در ریل سیاستگذاری و مدیریت کشور به آنها دوخته شده بود.
در این میان البته رقبای سیاسی مجلس که از سالها پیشتر سکان قوه اجرایی کشور را در دست گرفته و با نارضایتی گسترده مردم مواجه شده بودند، از نخستین روزهای آغاز به کار مجلس امید زیادی به ناکامی بهارستانیها و ناتوانی در ایجاد تغییرات محسوس داشتند. با این حال مجلس یازدهم بیشتر اهتمام خود را بر قانونگذاری و ایجاد اصلاحات در عرصه اقتصاد و معیشت معطوف کرد و طرحهای حمایتی زیادی را نیز برای اصناف و گروههایی همانند سربازان تصویب کرد. در عرصه سیاست نیز مهمترین طرح مجلس را میتوان خیز برای اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری و چینش استراتژی جدید درعرصه پرونده هستهای دانست. تصویب قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» در آذرماه سال گذشته تاثیرات انکارناپذیری در مواجهه ایران با طرفهای غربی پیرامون پرونده هستهای داشت. «وطنامروز» در این گزارش به بررسی اجمالی فعالیتهای مجلس در چارچوب این ۲ قانون میپردازد.
* ابتکار هستهای
مصوبه هستهای «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت» یکی از اساسیترین اقدامات مجلس دوازدهم به شمار میرود؛ تصمیم بموقعی که ابتکار عمل را از دست طرف آمریکایی خارج کرد و طرف مقابل را از فشار بیشتر بر کشورمان بازداشت. برای درک بهتر آنکه این قانون در میدان عمل و روی زمین چه دستاوردی داشته، باید مرور اجمالی بر آنچه بر توافق هستهای برجام گذشته است، داشت.
«برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام به زعم دولت روحانی پایانی بر مناقشه 12 ساله با قدرتهای جهانی بر سر پرونده برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان به شمار میرفت که منجر به شناسایی حقوق هستهای ایران از جمله حق غنیسازی و تثبیت آن خواهد شد.
این دستاورد دیپلماتیک دولت یازدهم که طی مذاکرات محمدجواد ظریف با اعضای ۱+۵ حاصل شد، بنا به وعده و قول و قرارهای رئیسجمهور روحانی و دولتمردان قرار بود علاوه بر لغو بالمره کل تحریمها، تمام مشکلات اقتصادی و محیطزیستی را هم حل کند اما ضعفهای فاحش حقوقی متن برجام خیلی زودتر از آنچه تصور شود با روی کار آمدن دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری 2016 ایالات متحده آمریکا چشمانداز تحقق همان اندک امتیازهای کشورمان در برجام را هم تیرهوتار کرد.
خروج آمریکا از برجام با امضای رئیسجمهور جمهوریخواه و جنجالی آمریکا که حسن روحانی بعدها آن را بر هم خوردن توافق با خط خطی کردن کاغذ توسط یک آدم دیوانه خواند، توازن تعهدات و تکالیف برجامی- که حتی در متن برجام هم ناموزون بود- را به کلی مخدوش و برجام را به توافقی کاملا یکطرفه به ضرر ایران تبدیل کرد. محدودیت در میزان غنیسازی و ذخیره اورانیوم، همچنین ادامه بازرسیهای شدید بازرسان و نظارتهای فراپادمانی آژانس و اجرای داوطلبانه و سخاوتمندانه پروتکل الحاقی توسط دولت، بخشی از این تعهدات یکطرفه را تشکیل میداد.
از همه مهمتر اینکه ترامپ علاوه بر خروج کشورش از توافق، تمام تحریمهای قبلی را بازاعمال و تحریمهای شدیدتری را هم ذیل پروژه کارزار فشار حداکثری علیه ایران وضع کرد. با این وضعیت انتظار طبیعی این بود که این اقدام با عکسالعمل و واکنش متناسب دولت روحانی مواجه شود، اما در کمال تعجب افکار عمومی و ناظران، حسن روحانی با تفسیر خروج آمریکا از برجام به اطلاق «دفع شر یک مزاحم» از این امر استقبال کرد.
دولت روحانی با اتخاذ سیاست «صبر راهبردی» به موازات افزایش تحرکات دیپلماتیک با تروئیکای اروپا با امید جبران خلأ حضور آمریکا توسط این ۳ کشور اروپایی، «حفظ برجام به هر قیمت» را در دستور کار قرار داد. البته این رویکرد چندان بیگانه به نظر نمیرسید، چه اینکه 8 سال مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم با طرف غربی را میتوان در این جمله خلاصه کرد: برای جلوگیری از چالش بیشتر با کشورهای غربی باید مدارا و تنشزدایی را در پیش گرفت، به این صورت که پاسخ رفتار یا اقدام چالشی طرف مقابل را نباید با چالش داد، چرا که چنین رفتاری مولد چالشهای بیشتر در رفتار کشورهای غربی با ایران میشود. پیگیری چنین راهبردی در سیاست خارجی دولت نهتنها رفتار کشورهای غربی را نسبت به ایران تلطیف نکرد، بلکه با تغییر در ادراک آنها باعث فشار بیشتر و اقدامات خرابکارانه بیشتری علیه جمهوری اسلامی شد.
سیاست حفظ برجام به هر قیمت توسط تیم روحانی- ظریف، باعث وارد آمدن ضربههای سختی به پیکره کشورمان شد، خرابکاری در نطنز در تابستان 99 و ترور شهید فخریزاده، دانشمند هستهای و دفاعی کشورمان نتیجه همین ادراکی بود که توسط دولت برای طرف مقابل ایجاد شده بود و مشخصا آمریکا و رژیم صهیونیستی را به این نتیجه رسانده بود که ایران بنای پاسخ به اقدمات خرابکارانه آنها را ندارد.
اما مجلس شورای اسلامی بیکار ننشست و با اقدامی متناسب پس از شهادت فخریزاده و بحبوحه روی کار آمدن بایدن در آمریکا که در عمل میخواست اهرم فشار تحریمی ترامپ علیه ایران را حفظ کند، قانون اقدام راهبردی را به تصویب رساند. این تصمیم در وهله اول، ادراک نادرست طرف مقابل از گیر افتادن کشورمان در مخمصه امنیتی و دیپلماتیک را تصحیح کرد، در قدم بعدی دستاورد قانون هستهای مجلس با ابتکارات موجود در این قانون نظیر توقف اجرای پروتکل الحاقی، روند منفی گذشت زمان به ضرر ایران را معکوس کرد و امروز طرف مقابل به صراحت اذعان میکند عقربههای ساعت به زیان آنها در حال حرکت است.
همچنین انصراف تروئیکای اروپا از اقدام علیه ایران و صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس در اسفند 99 در این گزاره قابل بررسی است. تاثیر مهم مصوبه مجلس این پیام را برای طرف بدعهد و خدعهگر مقابل داشته که برداشتن هر گام اشتباه میتواند تبعات گوناگونی برای دولت جدید آمریکا و متحدان اروپاییاش داشته باشد. از طرف دیگر، این مصوبه دست دولت را در مذاکرات آتی پر کرد و چیده شدن میز مذاکراتی در وین با حضور ایران و 1+4 از دیگر نتایج قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمهاست.
قانون هستهای مجلس ذیل اتخاذ راهبرد مقاومت فعال، طرف غربی را در زیادهخواهی از تهران محتاطتر کرد و گذشت زمان را به نفع کشورمان تغییر داد. طرف غربی در این مقطع بخوبی دریافته اگر وارد فاز تقابل با ایران شود، پاسخی محکم و متناسب دریافت خواهد کرد. در نتیجه قانون اقدام راهبردی این تهران است که غنیسازی 60 درصد را آغاز کرده و برای ادامه کار یا خاموشی دوربینهای نظارتی آژانس در تاسیسات هستهای تصمیم میگیرد. در نهایت اگر رفع تحریمی هم صورت بگیرد با ابتکارات موجود در قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمهاست که با اهرمسازی در برابر اهرم فشار آمریکاییها، پروژه خنثیسازی تحریمها را کلید زد.
* فتح بابی برای اصلاح قانون انتخابات
به دلیل نقصهای بسیار قانون انتخابات مصوب 1364 که پس از 30 سال نیاز به به روزرسانی جدی داشت و همچنین ناکارآمدی و چالشهایی که به واسطه این قانون برای نظام انتخاباتی کشور در حوزههای مختلف به وجود آمده بود، پس از ابلاغ سیاستهای کلی انتخابات توسط رهبر معظم انقلاب، یکی از نهادهای اصلی که در راستای اصلاح این قانون بر آمد، مجلس یازدهم بود.
مشکلات اساسی نظیر نابسامانی در ثبتنام داوطلبان، تعیین کیفی و کمی مصادیق عمومی و اختصاصی شرایط داوطلبان، تخلفات انتخاباتی، شفافسازی هزینههای کاندیداها و... به تبع قانون سابق انتخابات به وجود آمده بود. پس از آسیبشناسیهای کارشناسی نظام انتخاباتی کشور در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستهای کلی انتخابات اواخر دیماه 1395 توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد. مهمترین محورهای این سیاستها شامل چگونگی هزینهکرد کاندیداها و شفافسازی آن، استفاده برابر از تبلیغات انتخاباتی، عدالت انتخاباتی، پیشگیری از جرائم انتخاباتی، آموزش همگانی هنجارهای انتخاباتی، شایستهگزینی در زمان ثبتنام، تعیین دقیق معیارها و شاخصهای عمومی و اختصاصی داوطلبان بود که عملا دست قانونگذار را در راستای اصلاح قانون قبلی برای بروز کردن یک قانون جامع و کارآمد متناسب با شرایط کشور باز میکرد.
پس از یک سال از ابلاغ این سیاستها، بر اساس جزء 5 بند 10 آن که شورای نگهبان را موظف به تعریف و اعلام معیارها و شرایط برای تشخیص رجل سیاسی و مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاستجمهوری کرده بود، این شورا دی 96 مصوبهای را از نظر گذراند اما همچنان مصادیقی جزئی برای این معیارها ارائه نشد و صرفا به همان تعاریف کلی بسنده شد.
بر همین اساس بود که مجلس شورای اسلامی در دوره یازدهم تلاش کرد با تعیین مصادیق جزئی و کمی تعاریفی نظیر سوابق کافی، صلاحیت علمی، سن متناسب و... قانون انتخابات را در قالب طرحی با نام اصلاح موادی از قانون انتخابات ریاستجمهوری اصلاح کند تا حداقل بخشی از مشکلات نظام انتخاباتی کشور - عمدتا در انتخابات ریاستجمهوری- را حل کند. باید مکانیزمی تنظیم و وضع میشد تا سازوکاری منطقی و اصولی برای ثبتنام داوطلبان ریاستجمهوری به اجرا در میآمد تا از ثبتنام افرادی که از اساس صلاحیت نشستن بر مسند ریاستجمهوری را ندارند، جلوگیری به عمل آید.
ایرادات و اشکالاتی که شورای نگهبان به مصوبه مجلس گرفته بود، پس از چند بار رفت و برگشت میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان برطرف شد و نمایندگان مجلس کلیات طرح اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری را 11 آبان 1399 با 160رأی موافق، 77 رأی مخالف و 8 رأی ممتنع به تصویب رساندند. بر اساس این قانون ابتدا متقاضیان باید مدارکی به شورای نگهبان ارائه میدانند و سپس در صورت داشتن این مدارک میتوانستند در انتخابات ثبتنام کنند.
در این مصوبه برای اولین بار معیارهای کمی و قابل اندازهگیری در راستای احراز ویژگیهای کلی که در اصل 115 قانون اساسی برای شخص رئیسجمهور آورده شده بود، ارائه شد. از جمله این ویژگیها میتوان به تعیین حداقل 45 و حداکثر 70 سال سن برای کاندیداها یا داشتن مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا معادل آن مورد تایید وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری، وزارتخانه بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مرکز مدیریت حوزه علمیه اشاره کرد. در ادامه این شاخصهها، سابقه تصدی حداقل مجموعا 8 سال در مناصب اصلی کشور نظیر معاون رؤسای قوای سهگانه، دبیر شورای عالی امنیت ملی یا دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس کل بانک مرکزی، رئیس دیوان محاسبات کشور، استاندار استانهای بالای ۲ میلیون نفر جمعیت، شهردار شهرهای بالای ۳ میلیون نفر جمعیت، رئیس سازمانها و نهادهای دولتی و مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی در سطح ملی، فرماندهان عالی نیروهای مسلح با جایگاه سرلشکری و بالاتر و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در سطح کشور، شاخصههایی نوین و دارای اهمیت بود.
پس از تصویب این قانون توسط مجلس، هیات عالی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام، موادی از این مصوبه را مغایر با سیاستهای کلی انتخابات دانست و عملا طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات به قانون تبدیل نشد. مهمترین ایراد این هیات به این مصوبه این بود که بر اساس سیاستهای کلی انتخابات ابلاغ شده مقام معظم رهبری، تعیین معیار برای احراز کاندیداها باید توسط «شورای نگهبان» انجام شود و مجلس با توجه به صراحت این سیاستها، امکان ورود و قانونگذاری در این حوزه را ندارد.
با آنکه این قانون نتوانست به مرحله اجرا برسد اما فتح بابی شد برای تعیین مصداقی معیارهایی که در قانون اساسی به آن اشاره شده بود؛ کاری که آسان نبود و مجالس پیشین حاضر به اصلاح این قانون ناکارآمد 30 و چند ساله به علت هزینههای احتمالی که امکان داشت متحمل شود، نشد. چند ماه پس از تصویب این قانون، ماه گذشته شورای نگهبان به پشتوانه و به تبع اقدامی که مجلس یازدهم انجام داده بود، مصوبهای را گذراند که در آن نیز مصادیقی کمی برای احراز شرایط نامزدهای انتخاباتی آورده شده بود. با تطبیق مصادیق مصوبه شورای نگهبان با قانون سال گذشته مجلس میتوان همپوشانیهای بسیاری یافت که نشاندهنده تاثیر مثبت اقدام مجلس در روند تصویب این مصوبه توسط شورای نگهبان بوده است.
ارسال به دوستان
اولویتهای اقتصادی دولت آینده
سیدامیرحسین موسوی: انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری در شرایطی برگزار خواهد شد که مردم طی سالهای اخیر با مشکلات جدی اقتصادی به علت سوءمدیریت و ناکارآمدی دولت مواجه بودهاند. بخشی از مشکلات اقتصادی به دلیل عدم سیاستگذاری صحیح در حوزههای مختلف حکمرانی اقتصاد بوده است؛ خطمشیهایی که منجر به ایجاد فساد و رانت برای طبقهای خاص از جامعه شده است. با توجه به وعدههای تحققنیافته درباره رفع مشکلات اقتصادی طی سالهای اخیر، به نظر میرسد مردم در انتخابات ریاستجمهوری امسال بیش از هر چیز به مواضع و برنامههای اقتصادی رئیسجمهور آینده کشور توجه داشته باشند و شاید ملاک اصلی آنها برای انتخاب رئیسجمهور، توانایی رئیسجمهور منتخب در حل مشکلات و معضلات اقتصادی کشور باشد.
اگر بخواهیم برای حل مشکلات اقتصادی اولویتهایی را مشخص کنیم، احتمالا نخستین مسالهای که به ذهنمان خطور کند، مساله تورم است. کوچکتر شدن سفره مردم در 8 سال اخیر یکی از رنجهایی است که بر دوش مردم بوده است. مهار پایدار تورم از اهدافی است که باید با ارائه برنامهای مشخص برای رسیدن به آن تلاش کرد و با اتخاذ سیاستهای پولی صحیح و همزمان اصلاح ساختاری بودجه به منظور برطرف کردن کسری بودجه شدید دولت میتوان امید داشت به این هدف دست یافت.
اولویت بعدی را میتوان مقابله با فساد عنوان کرد. رتبه بالای ایران در شاخص ادراک فساد، مانع جدی پیش روی اصلاحات اقتصادی در کشور است، بنابراین نیاز به همراهی اجتماعی برای پیشبرد اصلاحات ساختاری در اقتصاد، امری ضروری است. تسهیل فضای کسبوکار و فرآیند مجوزدهی در بسیاری از مشاغل موجب ایجاد تعارضات منافع گسترده و انحصار شده است که اصلاح این فرآیند، نهتنها موجب از بین رفتن انحصار و رانت طبقهای خاص میشود بلکه باعث ایجاد شغل و جهش تولید خواهد شد.
یکی دیگر از اولویتها ارائه الگوی اصولی برای دیپلماسی اقتصادی است. امروز اقتصاد در محاصره ستون پنجمی است که با آدرسهای غلط، بیشتر از تحریمها به کشور لطمه میزند. دیپلماسی صحیح، مکمل تلاش اقتصادی است نه جانشین آن و اگر وعدههای دیپلماسی موهوم جایگزین تلاش اقتصادی شود، معطلی و بیکاری مدیران منجر به بازتولید بیکاری فراگیر در کشور خواهد شد.
ارسال به دوستان
کارون مهربان، اروند خشمگین
محمدعلی صمدی: بیشتر از 3 روز میشد خواب به چشمان «صلاح» نیامده بود اما وقتی کلاهقرمزها برای بردنش آمدند، آنقدر هوش و حواسش بجا بود که بفهمد کار تمام است. همان چند ساعت قبل که از مرز رد شد و به قرارگاه برگشت، یقین داشت همه کاسهکوزهها بر سر او خواهد شکست. صلاح میدانست کم نگذاشته و در حد تجربه و دانش یک سرلشکر، همه توانش را برای ماموریتش به کار برده اما حالا این حرفها اهمیتی نداشت. تمام هزینههای ارتش در 2 سال گذشته، در عرض ۶ ماه به باد فنا رفته بود و آخرین و مهمترینش هم امروز به کلی دود هوا شد. حدس زدن اینکه رئیسجمهور الان در چه سطحی از غضب و جنون قرار دارد، کار سختی نبود. نه راهی برای فرار داشت، نه جایی. همه هستی و زندگیاش همین ارتش بود. اهل این هم نبود که بلایی سر خودش بیاورد. چارهای نداشت جز آنکه بدون کوچک کردن خودش، با دژبانهای بعثی برود. سعی کرد تا جایی که امکان دارد سر و وضعش را مرتب کند. حتی فرصت نکرده بود دوش بگیرد، اصلاح کند یا لباس تمیز بپوشد اما میدانست مجالی برای این کارها پیدا نخواهد کرد. جلوی آینه، کلاهش را روی سرش خوب جا داد، یونیفرم نهچندان تمیز و چروکش را با دست کمی مرتب کرد و از اتاق زد بیرون. تیم دژبانهای وزارت دفاع و فرماندهشان با چشمانی که هیچ حس خاصی را نمیشد از آنها فهمید، دورهاش کردند و به راه افتادند...
باقی ماجرا در جایی ثبت نشده است. تنها چند ساعت بعد، سرهنگ «رضا الصبری» در قرارگاه سپاه سوم در «بصره»، کنار وزیر دفاع نشسته بود که افسری آمد و آهسته به وزیر گفت: «کار تمام شد. همه را در نزدیکی نشوه دفن کردیم». دقایقی بعد، نامهای یک صفحهای با مهر «سری» از طرف «دبیر ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح» سرتیپ «قدوری جابر» خطاب به فرماندهان تمام سپاههای چهارگانه نیروی زمینی ارتش عراق ارسال شد. در صدر نامه، کنار «موضوع»، درج شده بود: «اجرای حکم». و خط اول به این قرار بود: حکم اعدام مجرمان ذیل در سحرگاه 24 مه 1982 به اجرا درآمد.
نام سرلشکر «صلاح القاضی» در ابتدای فهرست قرار داشت و عنوانش همان بود که تا دیروز در مکاتبات ذکر میشد: «فرمانده سپاه سوم» اما حالا یک پسوند «سابق» هم به آن اضافه شده بود. ۳ روز بعد، جمعی از افسران «سپاه سوم» به کاخ ریاستجمهوری فراخوانده شدند و فرمانده کل قوا، در برابر دوربینها، با دست خود نشان شجاعت به سینهشان نصب کرد. هیچ صحبتی از «فرمانده سابق» به میان نیامد اما بعد از مرخص کردن غیرنظامیان حاضر در جمع، «صدام» که لحنش از فرط غضب، ترسناکتر از چهرهاش شده بود، رو به ژنرالهای مدالگرفتهای که شق و رق جلویش به صف شده بودند فریاد زد: «اعطای این مدالها به شما صرفا برای تسکین افکار عمومی است. کاش در محمره کشته میشدید ولی عقبنشینی نمیکردید. آیا شما واقعا لیاقت دریافت نشان شجاعت دارید؟ نه! به هیچوجه! وجدان من آرام نمیگیرد مگر وقتی سرهای له شده شما را زیر شنی تانکها ببینم».
همه این کابوس، در همین چند هفته گذشته خلق شده بود. تمام این فرماندهان تا ۲ ماه قبل، فاتحان «قادسیه صدام» بودند و برای دفاع از متصرفات ارتش عراق در اراضی ایران، تشویق و تشجیع میشدند و بسیاری از آنان برای فتح شهرهای استان خوزستان مدال شجاعت بر سینه داشتند. همان ژنرال «صلاح القاضی»، فاتح خرمشهر به شمار میرفت و تصور میشد نامش در تاریخ حزب بعث برای همیشه جاودانه شود اما در عرض ۳ هفته، ورق برگشته بود. ایرانیان روز 30 آوریل، از شمال و شرق به خطوط دفاعی ارتش بعث هجوم آوردند. البته این اتفاق تازهای نبود. ایرانیان از ۶ ماه قبل چندین بار به متصرفات سپاه سوم یورش برده و چند صد کیلومتر مربع از خاک خودشان را هم پس گرفته بودند اما این بار ماجرا فرق میکرد. منطقه محصور میان ۲ رودخانه کارون و اروند، حالا همه سرمایه بعثیان به شمار میرفت، همه آنچه از این جنگ پرهزینه و تلفات برایشان باقی مانده بود. ساحل غربی رودخانه کارون محکمترین دژ نظامی سپاه سوم محسوب میشد و کسی به فکرش خطور نمیکرد نظامیان ایرانی که اکثریتشان نیروهای داوطلب غیرحرفهای بودند، بتوانند مزاحمت زیادی برای این منطقه به وجود آورند. درست است که دهها هزار بسیجی، پاسدار و ارتشی کمتجربه ایرانی، از پیروزی در ۳ عملیات پیشین خود بشدت روحیه گرفته بودند و خیال رسیدن به خرمشهر را در ذهن خود میپروراندند اما 80 هزار نظامی عراقی که غالبا جنگجویان آموزش دیده و یگانهای ویژه و نخبه ارتش به شمار میرفتند، در پشت چندین و چند لایه موانع، با هوشیاری در انتظار مهاجمان نشسته بودند. قبل از رسیدن به نخستین خطوط عراق، ایرانیان باید از ۲ رودخانه عبور میکردند؛ یکی «کرخه کور» در شمال که کمعرض بود و نه چندان پرآب و دیگری رودخانه خروشان و عریض کارون. تجربه و عقلانیت نظامی کلاسیک و شناختی که از توان و استعداد نیروهای ایرانی در 20 ماه قبل و حتی همین ۳ ماه پیشین داشتند، خیال عراقیها را آسوده میکرد که ایرانیها راهی جز عبور از «کرخه کور» ندارند و آبهای سرکش کارون، مانند یک سپاه جنگاور، ماموریت دفاع از پهلوی شرقی ارتش عراق را بر عهده خواهند گرفت. محاسبات ژنرال «صلاح القاضی» و افسران کارآزموده تحت امرش درست بود. بعثیها با پوزخند، چشمی به آسمان داشتند که مبادا ایرانیان با هلیبرن، در غرب کارون پیاده شوند و سلاحها و آتشبارهای خود را روی «کرخه کور» متمرکز کرده بودند اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، فراتر از همه آموزشها، دورههای دافوس و تحلیلهای مستشاران روس و اروپایی بود. ایرانیان طبق پیشبینیها از «کرخه کور» گذشتند و با مقاومت سرسختانه ارتش عراق، با دادن تلفات سنگین، از پیشروی بازماندند اما کمتر از یک روز پس از آغاز نبرد، خبری به سرلشکر صلاح رسید که از آن لحظه تا زمانی که جلوی جوخه آتش ایستاد، خواب راحت و آرامش را از او سلب کرد. چطور ممکن بود؟ دهها هزار نیروی ایرانی، در همین چند ساعت قبل، از رودخانه کارون گذشته و با سرعت به غرب حرکت کرده بودند و حالا فقط چند ساعت با مرز بینالمللی فاصله داشتند. در عرض چشم برهم زدنی، پهلوی آسیبناپذیر سپاه سوم دریده شده و ۲ لشکر مکانیزه (یعنی نیمی از کل استعداد سپاه سوم) از شمال و جنوب و شرق، در محاصره ارتشیان و سپاهیان ایران گرفتار شده بودند. این نیروها اگر به مرز میرسیدند، تا رسیدن به «بصره» دومین شهر عراق، راه و از همه مهمتر، مانع زیادی در مقابل خود نداشتند. کارون با فرزندان خود مهربانی کرده و ورق را برگردانده بود. هیچ انتخابی در مقابل وزیر دفاع عراق نبود مگر آنکه به سپاه سوم دستور دهد شبانه لشکرهای تحت محاصره را با سرعتی بیشتر از آنکه ایرانیان از کارون عبور کرده بودند، عقب بکشند و در شرق بصره مستقر کنند که مبادا قلب تپنده عراق به دست حریف بیفتد. صبح روز هفتم نبرد، ایرانیان متوجه جای خالی لشکریان بعثی شدند و گذرکنندگان از کرخه کور و کارون، در منطقهای که عراقیها آن را «دشت طاهری» لقب داده بودند، به هم ملحق شدند. ژنرال صلاح القاضی، آنقدر باهوش بود که همان روز متوجه شود سرنوشت جنگ تعیین شده است. 70 درصد متصرفات عراق در غرب کارون از دست رفته و گرداگرد شهر خرمشهر را رزمندگان خسته و خونآلود ایرانی فراگرفته بودند که دندان بر دندان میساییدند و برای ورود به شهر لحظهشماری میکردند. تکلیف معلوم بود اما صدام تمام آبروی خود را روی خرمشهر قمار کرده بود و نمیتوانست بسادگی از این شهر بگذرد. ضمن اینکه حالا صحبت از رسیدن ایرانیان به بصره هم در میان بود. «صلاح» برای زندگی خودش هم که شده، باید تمام تلاش خود را میکرد.
سپاه سوم، بیش از ۲ هفته دیگر در برابر خشم و اراده رزمندگان ایرانی مقاومت کرد اما سرنوشت جنگ را رودخانههای پرخروش رقم زده بودند. «کارون» مهربان، متجاوزان را به عقب راند و «اروند» خشمگین آنان را در آبهای وحشی خود غرق کرد. باقیماندگان هم روز سوم خرداد، دستها را بالا برده و در صفی که انتهایش به افق میرسید، خود را به فاتحان خرمشهر تسلیم کردند.
به محض تایید تخلیه کامل خوزستان از نظامیان عراق، وزیر دفاع، کلاهقرمزها را سراغ «فرمانده سپاه سوم» فرستاد. قهرمان «نبرد دوم قادسیه»* در دفتر کارش در بصره، انتظارشان را میکشید. بیشتر از ۳روز میشد که خواب به چشمان «صلاح» نیامده بود...
--------------------------------
* نامی که صدام به عملیات هجومش به خاک ایران در سال 59 داده بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|