|
امضای ۱۰۰ میلیارد دلار قرارداد و تفاهمنامه حوزه نفت و گاز در دولت سیزدهم
تحرک سرمایهگذاری نفتی
رشد 15 درصدی صادرات گاز طی 8 ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته
گروه اقتصادی: فعال کردن دیپلماسی انرژی و توسعه همکاریهای ایران با کشورهای مختلف یکی از برنامههای دولت سیزدهم و نفت، گاز و مشتقات آن از بسترهای مهم فعال کردن این دیپلماسی است. همکاری مشترک برای توسعه میادین انرژی نفت و گاز و انعقاد قراردادهای احداث پالایشگاه و پتروپالایشگاه از جمله مسیرهای توسعه روابط و دیپلماسی انرژی است. جواد اوجی، وزیر نفت در همایش مدیران ارشد صنعت نفت با اشاره به فعالیتهای جدی در حوزه دیپلماسی انرژی بویژه حوزه گاز در روزهای نخست آغاز بهکار دولت سیزدهم، گفت: تا به امروز بیش از 20 میلیارد دلار قرارداد و 80 میلیارد دلار تفاهمنامه با شرکتهای داخلی و خارجی سرمایهگذار و بانکها همچون مشارکتنامه توسعه یکپارچه میدان مشترک آزادگان امضا شده است. همچنین وزیر نفت با اشاره به افزایش صادرات گاز طی پارسال گفت: در بخش صادرات گاز طی 8 ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه پارسال شاهد افزایش 15 درصدی بودیم.
به گزارش «وطن امروز»، ایران در مجموع ذخایر نفت و گاز رتبه نخست را در جهان داراست، این موضوع سبب شده تا همواره در هر موقعیتی که به نوعی به انرژیهای هیدروکربنی مربوط است، نام ایران نیز مطرح شود. بر این اساس، آمریکا در تحریم علیه ایران نیز همواره صنعت نفت و گاز را نشانه رفته، زیرا این بخش از اقتصاد به عنوان مزیت مهم ایران شناخته میشود. در سالهای اخیر اما به دلیل همین تحریمها و البته برخی ناکارآمدیها، نقش ایران در مناسبات انرژی منطقه و جهانی دستخوش تغییر شد.
وزیر نفت در همایش مدیران ارشد صنعت نفت از افزایش قابل ملاحظه درآمدهای حاصل از صادرات نفت، میعانات، گاز طبیعی و محصولات پتروشیمی در سال جاری نسبت به سال 1400 خبر داد.
وزیر نفت مهمترین دغدغه امروز صنعت نفت را ناترازی تولید و تقاضای گاز در فصل سرما اعلام کرد و گفت: با وجود همه چالشها و مشکلات نباید اجازه دهیم در بحث پایداری امنیت انرژی و سوخت زمستانی نیروگاهها و صنایع برای مردم مشکلی به وجود بیاید، از این رو در شرایط کنونی رسالت سنگینی بر دوش من و شما در بخش تولید و توزیع قرار دارد.
اوجی با اشاره به تصویب تعرفه تازه مشترکان پرمصرف گاز طی روز چهارشنبه (16 آذرماه) در هیات دولت، اظهار کرد: این تصمیم کلیدی میتواند در مدیریت مصرف کمک زیادی در فصل سرما کند.
وی محورهای اصلی کاری کنونی مدیران وزارت نفت را تامین منابع درآمدی کشور، مدیریت ناترازی تولید و تقاضا در بخش گاز، توجه به نیروی انسانی، توسعه زنجیره ارزش افزوده و جلوگیری از خامفروشی و تداوم سرمایهگذاری در میدانهای نفت و گاز برای جلوگیری از افت تولید دانست و افزود: اگر در این صنعت سرمایهگذاری تداوم نداشته باشد در آینده باید شاهد واردات گاز و فرآوردههای نفتی به کشور باشیم.
وزیر نفت با اشاره به ذخایر 100 میلیارد بشکهای قابل برداشت روسیه و تولید روزانه بیش از 8 میلیون بشکهای این کشور گفت: با توجه به منابع نفتی کشور ما هم بهراحتی میتوانیم با سرمایهگذاری لازم حداقل 5 میلیون بشکه بهصورت صیانتی تولید داشته باشیم.
اوجی با اشاره به بررسی و ممیزی همه پروژههای موجود در صنعت نفت طی روزهای آغازین دولت سیزدهم با همکاری معاونت برنامهریزی وزارت نفت، تصریح کرد: با توجه به بررسیها، طی 8 سال آینده در 4 شرکت اصلی برای تکمیل پروژهها به 240 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است.
وزیر نفت ضمن اشاره به وجود 48 پروژه نیمهتمام در ۴ شرکت اصلی وزارت نفت به ارزش 13 میلیارد دلار و تأکید بر اینکه اطلاعرسانی از تسریع در ساخت پروژههای نیمهتمام صنعت نفت کشور میتواند میان مردم امیدآفرین باشد، گفت: بر اساس اولویتبندی تلاش میشود هر چه زودتر این طرحها به مرحله بهرهبرداری برسند.
اوجی با اشاره به فعالیتهای جدی در حوزه دیپلماسی انرژی بویژه حوزه گاز در روزهای نخست آغاز بهکار دولت سیزدهم افزود: خوشبختانه با رایزنیهای پرشمار توانستیم یخهای موجود در روابط با کشورهای همسایه بویژه ترکمنستان را آب کنیم؛ با برنامهریزیهای انجام شده موفق شدیم در همان ماههای نخست سوآپ گاز آغاز شود؛ ضمن آنکه تاکنون توانستهایم نیمی از بدهکاری گازی سنگین به ترکمنستان به یادگار مانده از دولت گذشته را پرداخت کنیم. وی با اشاره به دستاوردها در زمینه بازاریابی و فروش نفت در امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران و معاونت امور بینالملل و بازرگانی وزارت نفت، گفت: الحمدلله در 16 ماه اخیر توانستهایم به اندازه بشکههای صادرشده نفت پولش را دریافت کنیم، به لطف خدا در این مدت از نظر حجمی و ارزشی در صادرات نفت خام و فرآوردههای نفتی افزایش داشتهایم.
اوجی با اشاره به مجموعه اقدامها در حوزه دانش و فناوری صنعت نفت طی 16 ماهه اخیر در دولت سیزدهم، گفت: طی مدت یادشده تعداد شرکتهای دانشبنیان این صنعت از 150 شرکت به بیش از 500 شرکت رسیده است، امروز ما باید با ایجاد میدان کار به نخبگان کشور فرصت کار در صنعت نفت را بدهیم؛ به نظر میرسد برای ارتباط بیشتر بدنه نخبه کشور با این صنعت ایجاد نشستهای منظم شرکتهای دانشبنیان و نخبگان و شرکتهای تابعه صنعت نفت کشور ضروری است.
* جان گرفتن صنعت نفت
با انعقاد قراردادها و تفاهمنامهها برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف صنعت نفت، میتوان امید داشت که عقبماندگی و سوءمدیریتها در دوره دولت روحانی جبران شود و با نگاه فرابخشی و توسعهمحور، میتوان مسیری نو برای این صنعت ترسیم کرد.
در دولت سیزدهم، افزایش تولید نفت و گاز با محوریت جذب سرمایهگذاریهای جدید در صنعت در اولویت قرار گرفته و در حال زمینهسازی برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی برای توسعه طرحهای نفت و گاز و جبران عقبماندگیهاست. بر این اساس مجموعهای از الگوهای قراردادی متنوع در دستور کار قرار دارد.
ارسال به دوستان
پیکر استاد اسفندیار قرهباغی صاحب نواهای انقلابی روی دوش مردم تبریز تشییع شد
بدرود خواننده ضدآمریکایی
اسفندیار قرهباغی، صاحب نواهای انقلابی ماندگار در 79 سالگی درگذشت. به گزارش «وطنامروز»، استاد قرهباغی صاحب موسیقی معروف «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» که صدها قطعه انقلابی را نیز از خود به یادگار گذاشت، پنجشنبه پس از تحمل یک دوره طولانی بیماری دار فانی را وداع گفت.
مراسم تشییع پیکر اسفندیار قرهباغی ظهر دیروز (۱۸ آذرماه) پس از اقامه نماز جمعه از مقابل مصلای اعظم امام خمینی(ره) تبریز برگزار شد. در مراسم تشییع پیکر این هنرمند، مسؤولان استانی، تنی چند از هنرمندان عرصه موسیقی و شاگردان، دوستداران و خانواده مرحوم حضور داشتند. پیکر اسفندیار قرهباغی پس از تشییع، در قطعه هنرمندان وادی رحمت تبریز آرام گرفت. مراسم شام غریبان این هنرمند نیز روز گذشته از ساعت ۱۸ تا ۲۰ در مسجد طوبی تبریز برگزار شد.
زندهیاد قرهباغی متولد 1322، خواننده و آهنگساز بود. او از کودکی به موسیقی علاقه نشان داد و سال ۱۳۳۸ وارد هنرستان موسیقی تبریز شد. قرهباغی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در ارکستر اپرای تهران سولیست باس بود. او پس از انقلاب نیز یکی از نخستین پدیدآوران سرودهای انقلابی بود.
قرهباغی دارای مدرک معادل دکترای آواز کلاسیک (درجه یک هنری) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. ترومپت، ساز تخصصی او بود اما با پیانو و ویولن نیز آشنایی داشت به طوری که در کنار آموزش آواز، سالها به تدریس این سازها نیز پرداخته بود. قرهباغی پس از انقلاب اسلامی، در سازمان صداوسیما به همکاری با واحد موسیقی سازمان پرداخت و در زمینه سرودهایی با مضمون جنگ فعال شد. در مدت 8 سال جنگ، بیش از ۸۰۰ سرود ساخت و در ایفای سلو و گروه کُر آنها نقش مهمی داشت.
رهبری گروه کر تالار وحدت، رهبری گروه کر صداوسیما، ریاست مرکز سرود و آهنگهای انقلابی، ریاست کمیته آواز کلاسیک خانه موسیقی، مسؤولیت موسیقی رادیو و نایبرئیسی کانون هنرمندان ایران از جمله سوابق مسؤولیتی او محسوب میشد.
کتاب «متولد بهمن» از سری کتابهای تاریخ شفاهی موسیقی و هنر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، حاصل ۲۰ ساعت گفتوگوی روحالله رشیدی با اسفندیار قرهباغی است که توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است.
در بخشی از خاطرات استاد قرهباغی در این کتاب آمده است: روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ بود که هواپیماهای ارتش عراق، فرودگاههای کشور را بمباران کردند و برای نخستین بار اخبار ساعت ۲ بعدازظهر روز ۳۱ شهریور، خبر بمباران فرودگاه مهرآباد را مخابره کرد. دستور رسید همه نیروهای کمیته را ساعت 10 شب در مسجد امام (مسجد شاه سابق) جمع کنید. من هم
3-2 گروه از نیروهایم را برداشتم و با خانواده خداحافظی کرده و رفتم مسجد... وارد حیاط مسجد که شدیم دیدم خیلی شلوغ است و نیروهای مختلفی دسته دسته وارد محوطه میشوند... یک نفر از آن جمع، گویا مطلع میشود که من هم آنجا هستم به بقیه هم میگوید که خواننده سرود «ای ایران» در حیاط مسجد حضور دارد؛ آن زمان اسم من را بیشتر با «ای ایران» میشناختند. آمدند سراغم و خواهش کردند «ای ایران» را برایشان بخوانم. گفتم: «بدون بلندگو و سیستم صوتی امکان ندارد»! اصرار کردند و گفتند: «همه سکوت میکنیم تا صدا به همه جا برسد». وقتی شور و اصرارشان را دیدم قبول کردم و گفتم: «پس شما هم سکوت نکرده و همراهیام کنید». از آنها خواستم ترجیعبندها را همصدا با من بخوانند و خواندند. صحنه عجیبی خلق شد. اغراق نیست اگر بگویم پرمخاطبترین اجرای هنری عمرم را در آن شب و در آن مکان تجربه کردم. تصورش را بکنید که در روز حمله دشمن به خاک وطن، هزاران نفر سرود حماسی «ای ایران (ای مرز پرگهر)» را با هم بخوانند؛ حقیقتا شورانگیز و نیروبخش بود. این وضعیت، انگیزههای بسیاری را تقویت کرد برای دفاع از کشور. شاید نصف آن نیروها در همان تاریکی شب اعزام شدند به مناطق جنگی و به علت کمبود اتوبوس بقیه نیروها منتظر نوبتهای بعدی اعزام ماندند.
ارسال به دوستان
مولوی عبدالواحد ریگی از مولویهای شاخص و انقلابی اهل سنت در سیستانوبلوچستان که از جریان آشوب اعلام برائت کرده بود توسط تروریستها به شهادت رسید
شهید راه حق
گروه سیاسی: ربایش و شهادت به جرم مرزبندی با اراذل و اوباشی که قصد برهم زدن امنیت عمومی جامعه را داشتند؛ این سرنوشت مولوی عبدالواحد ریگی از علمای اهلسنت استان سیستانوبلوچستان بود.
به گزارش «وطنامروز»، مولوی عبدالواحد ریگی امام جمعه اهل سنت مسجد امام حسین(ع) شهرستان خاش که از مولویهای شاخص منطقه و استان سیستانوبلوچستان به شمار میآمد، پنجشنبه گذشته توسط تروریستهای ناشناس ربوده و پس از به شهادت رسیدن توسط این اوباش تروریست، پیکر بیجانش روز گذشته پیدا شد. اما دلیل حقد و کینه اوباش ضدایرانی نسبت به مولوی عبدالواحد ریگی را باید در مواضع وی نسبت به جریان آشوب و اغتشاش جستوجو کرد. وی از جمله علمای اهلسنت استان سیستانوبلوچستان بود که بارها درباره ایجاد ناامنی و اغتشاش در منطقه جنوب شرق کشور سخنرانی و از جریان آشوب در آن منطقه اعلام برائت کرده بود.
در جریان سفر هیات اعزامی رهبر حکیم انقلاب اسلامی به استان سیستانوبلوچستان برای بررسی و علتیابی اتفاقات اخیر در این استان، شهید مولوی عبدالواحد در دیدار با حجتالاسلام والمسلمین حاج علیاکبری، مسؤول هیات اعزامی، بیان کرده بود: بارها از سوی گروهکهای تروریستی تهدید به قتل شده است اما بر مواضع خود استوار است.
* ایران بعد از نظام اسلامی به درد نمیخورد
وی در اتفاقات اخیر نسبت به آشوبطلبی تعدادی اوباش مواضع انقلابی اتخاذ کرده و در دیدار با نمایندگان اعزامی از سوی مقام معظم رهبری نیز گفته بود: شما از مردم بپرسید از مسجد امام حسین(ع) که من پیشنماز آن هستم حتی یک نفر هم بعد از نماز جمعه به خیابان نیامد و در آشوب اخیر خاش حضور نداشت؛ گفتم کسی حق ندارد بیرون برود چون میدانستیم منافقین بیرون هستند و میدانیم چه کار میکنند. کسی که از مرز خود دفاع نکند ناموس ندارد.
شهید مولوی عبدالواحد همچنین اظهار کرده بود: من حتی از جانب گروهکهای معاند تهدید شدهام اما اینها تأثیری ندارد. ما این مملکت را دوست داریم، رهبری دوست ما هستند؛ این مملکت بعد از این نظام اسلامی به درد ما، به درد دین و اسلام و حتی به درد ناموس مسلمین نمیخورد.
وی با تاکید بر وحدت شیعه و سنی خطاب به حاجعلیاکبری گفته بود: ما شما برادران تشیع را به خاطر خدا دوست داریم اگرنه چیزی از شما نگرفتهایم که بگویند این دوستی به خاطر دنیاست. این عالم اهلسنت تصریح کرده بود: ما غیر از اسلام، نظام اسلامی، ایران و اخوت با شیعه، حرفی نداریم؛ باید تاریخ را بخوانید تا متوجه شوید ما اهلسنت سیستانوبلوچستان با برادران شیعه چه ارتباط نزدیکی داشتهایم.
وی به فعالیتش در طول ۸ سال دفاعمقدس نیز اشاره کرده و گفته بود در آن مدت در خط مقدم جبهه علیه رژیم بعث عراق جنگیده است.
در پی شهادت مولوی عبدالواحد ریگی، امام جمعه اهلسنت مسجد امام حسین(ع) خاش، شورای تامین سیستانوبلوچستان با صدور بیانیهای اعلام کرد: بر اساس گزارشات اولیه، مولوی عبدالواحد ریگی، امام جمعه اهلسنت مسجد امام حسین(ع) شهرستان خاش از مولویهای شاخص منطقه و استان سیستانوبلوچستان توسط افراد ناشناس ظهر روز پنجشنبه ربوده و به شهادت رسیده است. همچنین در این بیانیه آمده است: گزارشهای تکمیلی پس از بررسی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی به اطلاع هموطنان عزیز خواهد رسید.
شمسآبادی، دادستان مرکز استان سیستانوبلوچستان نیز در تشریح جزئیات شهادت امام جمعه مسجد امام حسین(ع) شهرستان خاش اظهار کرد: مولوی عبدالواحد امام جمعه مسجد امام حسین(ع) شهرستان خاش روز گذشته (پنجشنبه) در مسجد حضور داشت که افراد ناشناس از در پشتی مسجد وی را صدا کرده و سوار یک خودروی پژو بدون پلاک میکنند. وی با بیان اینکه بعد اطلاع از ربوده شدن مولوی عبدالواحد با دستور دادستان شهرستان برای تحقیق روی پرونده بازپرس تعیین شده بود و تمام نیروها برای پیدا کردن مولوی عبدالواحد و شناسایی آدمربایان مامور شده بودند که متاسفانه به نظر میرسد متهمان بعد از ربایش اقدام به قتل مولوی عبدالواحد کردهاند، اظهار داشت: امروز (روز گذشته) جسد مولوی عبدالواحد در یکی از جادههای فرعی شهرستان خاش در حالی که 3 گلوله به وی شلیک شده بود و گلولهها از ناحیه سر خارج شده است، کشف شد. دادستان مرکز استان سیستانوبلوچستان با بیان اینکه بازپرس ویژه قتل در محل حاضر و پرونده قضایی درباره این موضوع تشکیل شده است، افزود: پلیس آگاهی نیز در حال بررسی موضوع برای شناسایی عوامل این حادثه تروریستی است.
شهید مولوی عبدالواحد ریگی نخستین امام جماعتی نبود که در جریان آشوبهای اخیر در استان سیستانوبلوچستان توسط اوباش تروریست به شهادت رسید. پیشتر نیز آبان امسال، حجتالاسلام سجاد شهرکی، امام جماعت مسجد مولای متقیان زاهدان توسط یک تیم تروریستی به شهادت رسید. سردار احمد طاهری، فرمانده انتظامی استان سیستانوبلوچستان در تشریح جزئیات این خبر گفته بود: حجتالاسلام سجاد شهرکی، امام جماعت مسجد مولای متقیان، هنگام اذان مغرب در مقابل مسجد مولای متقیان توسط افراد مسلح مورد هدف قرار گرفت. در تحقیقات اولیه پلیس مشخص شد افراد مسلح با ۲ خودروی پژو و پراید با صورتهای پوشیده و کلت کمری اقدام به تیراندازی به سمت حجتالاسلاموالمسلمین سجاد شهرکی، امام جماعت مسجد مولای متقیان کردهاند که از ناحیه سر و سینه مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. بنا به گفته سردار طاهری، افراد مسلح بلافاصله بعد از اقدام به تیراندازی متواری میشوند و حجتالاسلام شهرکی سریعاً توسط عوامل اورژانس به مرکز درمانی اعزام ولی با توجه به شدت جراحات به فیض شهادت نایل میشود.
چند روز پس از این اتفاق تروریستی، اداره اطلاعات سیستانوبلوچستان در اطلاعیهای از دستگیری ۵ نفر از عاملان شهادت امام جماعت مسجد مولای متقیان زاهدان خبر داد. اداره اطلاعات سیستانوبلوچستان در اطلاعیهای اعلام کرد: ۵ نفر از عاملان شهادت حجتالاسلاموالمسلمین سجاد شهرکی توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) در وزارت اطلاعات دستگیر شدند. اداره کل اطلاعات سیستانوبلوچستان در ادامه افزود: در اعترافات اولیه متهمان به ارتباط با گروهکهای معاند خارج از کشور و همچنین سرویسهای جاسوسی متخاصم اذعان و به قصد استمرار اقدامات تروریستی علیه شاخصان شیعه و سنی و اماکن حساس در استان با هدف ایجاد دوقطبی و جنگ مذهبی در سیستانوبلوچستان اعتراف کردند.
ارسال به دوستان
هوای تهران باز هم در وضعیت قرمز قرار گرفت انباشت آلایندهها و ادامه آلودگی هوا در آسمان تهران و البرز تا دوشنبه
سیمای پایتخت کدر شد
* کمیته اضطرار آلودگی هوا مصوب کرد
مجازی شدن فعالیت تمام مدارس2 استان تهران و البرز طی امروز و فردا
گروه اجتماعی: تهران دیروز با رسیدن شاخص آلایندگی هوا به عدد ۱۵۵ یکی دیگر از روزهای آلوده خود را تجربه کرد.
به گزارش «وطن امروز» انباشت آلایندهها در آسمان پایتخت با توجه به پایداری هوا و سکون جو موجب شد افق دید کاهش یابد و ساختمانهای بلندمرتبه به فاصه 3-2 کیلومتری از گستره دید محو شوند. این پدیده نامیمون که هر ساله با وارونگی هوا در کلانشهرها بویژه پایتخت اتفاق میافتد، موجب شد کمیته اضطرار آلودگی هوا در 2 استان تهران و البرز تشکیل و مدارس این ۲ استان در همه مقاطع تحصیلی برای امروز و فردا تعطیل اعلام شود.
* هوای تهران «قرمز» شد
بر اساس اعلام شرکت کنترل کیفیت هوا، غلظت آلایندهها تا ظهر پنجشنبه ۱۷ آذر در وضعیت ناسالم برای گروههای حساس بود اما از ساعت ۱۴ با رسیدن به عدد ۱۵۱ در شرایط ناسالم برای تمام گروهها قرار گرفت و این وضعیت تا ساعت ۶ صبح دیروز ادامه داشت. تنها از ساعت ۷ تا ۸ کیفیت هوا در شرایط آلودگی برای گروههای حساس قرار گرفت اما دوباره از ساعت ۹ وضعیت هوای تهران با رسیدن به عدد ۱۵۵ به رنگ قرمز درآمد و برای همه آلوده گزارش شد. بر اساس دستورالعمل احتیاطی صادره از سوی شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران، در این شرایط افراد مبتلا به بیماری قلبی یا ریوی، سالمندان و کودکان باید از فعالیتهای طولانی یا سنگین خارج از منزل خودداری کنند. افراد دیگر نیز باید فعالیتهای طولانی یا سنگین خارج از منزل را کاهش دهند. فعالیت طولانی عبارت است از هرگونه فعالیت خارج از منزل که افراد به طور متناوب طی مدت چندین ساعت انجام میدهند و سبب میشود نفس کشیدن تا حدی سختتر از حالت طبیعی انجام شود؛ برای مثال کار کردن در باغچه در طول روز و فعالیت سنگین عبارت است از هرگونه فعالیت شدید خارج از منزل که سبب میشود نفس کشیدن به سختی انجام شود یا دویدن هم مثال دیگری است که میتوان از آن نام برد. گفتنی است کیفیت هوا (AQI) به ۵ دسته اصلی تقسیمبندی میشود که بر اساس آن از عدد صفر تا ۵۰ در محدوده هوای پاک تعریف میشود، از ۵۱ تا ۱۰۰ هوا در محدوده قابل قبول، سالم یا متوسط بوده و از محدوده ۱۰۱ تا ۱۵۰ هوا ناسالم برای گروههای حساس است. در بازه ۱۵۱ تا ۲۰۰ نیز هوا در محدوده ناسالم برای همه گروهها و از محدوده ۲۰۱ تا ۳۰۰ نیز هوا در محدوده بسیار ناسالم قرار میگیرد. براساس این دستهبندی، در محدوده ۳۰۱ تا ۵۰۰ شرایط کیفی هوا خطرناک است.
* فعالیت «غیرحضوری» مدارس در تهران و البرز
انباشت غلظت آلایندهها در آسمان پایتخت و کرج طی چند روز اخیر موجب شد تا برای حفظ سلامت کودکان، مدارس و مهدهای کودک این ۲ استان امروز و فردا تعطیل و فعالیتهای آموزشی مدارس به صورت مجازی برگزار شود. معاون استاندار تهران از «غیر حضوری» شدن مدارس در مقاطع ابتدایی و متوسطه برای روزهای شنبه و یکشنبه ۱۹ و ۲۰ آذرماه در تمام شهرستانهای استان تهران جز فیروزکوه و دماوند خبر داد. عابد ملکی با اشاره به اینکه با توجه به آلودگی هوا در استان تهران کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران در استانداری تشکیل جلسه داد، در تشریح مصوبات کارگروه اضطرار آلودگی هوای تهران گفت: جلسه اضطرار آلودگی هوا دیروز جمعه با حضور اعضا برگزار شد که با توجه به تشدید آلایندگی هوا مقرر شد شنبه و یکشنبه ۱۹ و ۲۰ آذر ماه تمام مدارس مقطع ابتدایی و متوسطه شهرستانهای استان تهران جز شهرستانهای دماوند و فیروزکوه به صورت غیرحضوری فعالیت کنند. وی افزود: مهدهایکودک و پیشدبستانیها نیز در تمام شهرستانهای استان جز دماوند و فیروزکوه تعطیل خواهد بود. ملکی تاکید کرد: فعالیتهای ورزشی نیز در این ۲ روز ممنوع خواهد بود و از شهروندان درخواست میکنیم از ترددهای غیرضرور خودداری کرده و در صورت لزوم حتما از ماسک مناسب N95استفاده کنند. به گفته وی فروش طرح ترافیک در روزهای شنبه و یکشنبه متوقف است و فعالیت کارخانههای شن و ماسه نیز تا روز دوشنبه متوقف میشود. همچنین بر اساس اعلام اداره کل اطلاعرسانی و روابط عمومی آموزشوپرورش شهر تهران، با توجه به استمرار آلودگی هوا در کلانشهر تهران و در راستای مصوبه کمیته اضطرار آلودگی هوای استانداری تهران، تمام مقاطع تحصیلی پایتخت در روزهای شنبه و یکشنبه ۱۹ و 20 آذر ۱۴۰۱ به صورت مجازی برگزار میشود اما آموزش در این ۲ روز در همه مدارس فیروزکوه، دماوند و رودهن «حضوری» خواهد بود. گفتنی است همه مهدهایکودک و مراکز پیشدبستانی تهران روزهای شنبه و یکشنبه ۱۹ و ۲۰ آذرماه ۱۴۰۱ تعطیل خواهند بود. به گزارش ایسنا، همچنین احمد افضلی، معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری البرز دیروز جمعه ۱۸ آذرماه در حاشیه بیست و سومین جلسه کمیته اضطرار کاهش آلودگی هوای استان البرز اظهار کرد: با توجه به پیشبینی اداره کل هواشناسی استان مبنی بر افزایش غلظت آلایندهها و تداوم آن طی روزهای آتی، مقرر شد مهدهایکودک و پیشدبستانی تعطیل شده و همه مقاطع تحصیلی آموزشوپرورش نیز در روزهای شنبه و یکشنبه ۱۹ و ۲۰ آذرماه در سطح استان به صورت غیرحضوری و کلاسهای درس در بستر آموزشی شاد برگزار شود.
* کاهش کیفیت هوای تهران در هفته پیشرو
بر اساس اعلام اداره کل هواشناسی استان تهران، وضعیت جوی این استان نیمهابری تا ابری و بارش پراکنده برف و باران بویژه در ارتفاعات شمال شرق استان، همچنین پایداری جو و کاهش کیفیت هوا پیشبینی میشود. بر اساس تحلیل آخرین نقشههای هواشناسی و پیشیابی مدلهای عددی وضعیت جوی استان تهران، طی ۵ روز آینده، آسمان کمی ابری تا نیمه ابری و باتوجه به پایداری نسبی جو و عدم وزش باد قابل ملاحظه، در مناطق پرتردد شهری، در غالب ساعات همراه با انباشت و افزایش غلظت آلایندهها و کاهش کیفیت هوا پیشبینی میشود.
ارسال به دوستان
رستم قاسمی، وزیر سابق راه و شهرسازی پس از یک دوره بیماری سخت درگذشت
مرد روزهای سخت
گروه سیاسی: رستم قاسمی، وزیر سابق راه و شهرسازی روز پنجشنبه پس از یک دوره بیماری سخت در 58 سالگی دار فانی را وداع گفت.
به گزارش «وطنامروز»، مرحوم رستم قاسمی سال ۱۳۴۳ در روستای سرگاه از توابع شهرستان مهر استان فارس زاده شد. وی دارای مدرک مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی شریف بود. قاسمی در مسیر سازندگی کشور، مسؤولیتهای مهمی را بر عهده داشت که مهمترین آنها «فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص)»، «وزارت نفت»، «وزارت راه و شهرسازی»، «فرماندهی قرارگاه سازندگی نوح(ع)»، «فرماندهی مهندسی نیروی دریایی سپاه»، «فرماندهی مهندسی قرارگاه دریایی عملیاتی خاتمالانبیا(ص)»، «دبیری شورای عالی صنایع دریایی کشور» و «معاونت اقتصادی نیروی قدس سپاه» بود.
* رزمنده دیروز و جانباز ابدی
مرحوم قاسمی ابتدای دهه60 پس از اخذ مدرک دیپلم عضو سپاه پاسداران شد، به یگانهای رزمی مهندسی پیوست و به جبهههای جنگ ایران و عراق رفت. مدتی بعد فرماندهی همان یگانها را عهدهدار شد و جنگ که خاتمه یافت به نهاد تازهتأسیس قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا رفت و آنجا هم فرماندهی مهندسی دریایی را به دست گرفت؛ سمتی که کمی بعد عنوان مشابهاش در سپاه پاسداران نیز به او سپرده شد تا در نهایت به فرماندهی قرارگاه سازندگی نوح منصوب شد. در عملیات کربلای4 سنگینترین جراحت خود در ایام دفاعمقدس را تجربه کرد. قاسمی درباره جانبازیاش در این عملیات گفته بود: «شب کربلای ۴ برای خیلیها شب آخر بود. داشتیم به سمت مقر خودمان میرفتیم که متوجه شدیم چند هواپیما در ارتفاع بسیار بسیار پایینی در حرکتند. من از زیر شیشه ماشین نگاه کردم و باور نمیکردم که این هواپیماها هواپیماهای عراقی باشند. با خودمان گفتیم حتماً هواپیمای خودی است که اینقدر پایین پرواز میکند. وقتی هواپیماها از روبهرو نزدیک ما شدند، من دقیقاً داشتم به این هواپیماها نگاه میکردم که ناگهان دیدم زیر شکمشان باز شد. آن لحظه را کاملاً به یاد دارم که زیر شکمشان باز شد و بمبها را ریختند. یک بمب افتاد روی کاپوت ماشین ما!». او درباره شیمیایی شدنش در طول جنگ هم میگوید: «در عملیات خیبر عراقیها زیر هواپیمای سمپاش تیربار نصب کرده بودند تا از شیارها عبور کنند و قایقهای ما را بزنند. ما هم ضدهواییمان آن موقع مشکلات زیادی داشت. روی موتوسیکلت سوار شدم، رفتم محلی که باید مهمات میگرفتیم. همین که به محل تحویل مهمات رسیدم، دیدم هواپیماها دوباره نزدیک شدند و آنجا را بمباران کردند. دود سفیدی آنجا آمد و من میدیدم کسانی که آنجا بودند مثل مرغ سرکنده دور خودشان تاب میخورند. سریع برگشتم، چون مقر ما هم جزو اهدافشان بود. وقتی برگشتم دیدم منطقه ما را شیمیایی زدهاند و تعدادی از رزمندگان و نیروها شهید شده بودند. خود من هم همانجا شیمیایی شدم ولی چون آن دفعه اولینبار بود که عراق شیمیایی میزد، نمیدانستیم شیمیایی شدهایم. از آنجا ما را به قرنطینه بردند و تعدادی از دوستان را هم به بیمارستانهای داخل و خارج از کشور فرستادند. من خیلی علاقهمند نبودم به بیمارستان خارج از کشور بروم. در ظاهر چشمهایم خونی شده بود اما بیشترین اثر را توی ریه داشتیم».
* مشغول سازندگی و دور زدن تحریم
با پایان دفاعمقدس رستم قاسمی کمکم از محیط نظامی فاصله گرفت تا در جایگاه یک مدیر به سازندگی کشور کمک کند. در آغاز دهه80 با حکم فرمانده کل سپاه پاسداران بهعنوان فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا منصوب شد. کارنامه موفق او در قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا نامش را بر سر زبانها انداخت. با این حال در دولت دهم در آستانه فصل جدید تحریمها بود که به عنوان وزیر نفت به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. اصلیترین چالش رستم قاسمی در وزارت نفت دور زدن تحریمها و فروش نفت در شرایط تحریم نفت و بانک بود. او روشهای مختلفی برای دور زدن تحریم امتحان کرد که مهمترین بخش کارنامه مدیریتیاش به حساب میآمد به گونهای که با دور زدن تحریم موجب شد به رغم تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل فروش نفت ایران هیچگاه به زیر یک میلیون بشکه نرسد. با روی کار آمدن حسن روحانی در سال92، دوره وزارت مرحوم قاسمی در وزارت نفت به پایان رسید.
* از همکاری با حاج قاسم تا نقشه موساد برای ترور
مرحوم قاسمی که یکی از افتخارات خدمت خود در نظام جمهوری اسلامی را همکاری با شهید سلیمانی در سپاه قدس معرفی میکرد، درباره پیشنهاد حاج قاسم به خودش روایت میکند: «پس از تحویل وزارتخانه در دولت دهم به پشتوانه کارهای اجرایی حوزه اقتصاد، سردار سلیمانی پیشنهاد فعالیت در سپاه قدس را به بنده دادند که در طول این ۷ سال که توفیقی از الطاف خداوند محسوب میشد، تجربیات ارزندهای در کنار سردار حاصل شد».
فعالیتهای اقتصادی رستم قاسمی او را تبدیل به نمادی از دور زدن تحریمها کرد. در همین فضا و پس از انتشار خبر درگذشت مرحوم رستم قاسمی کانالهای صهیونیستی به افشای برنامهریزی ترور وی توسط موساد در سال 2021 پرداختند. بر اساس این گزارشها طرح ترور مرحوم رستم قاسمی در جریان سفر به لبنان در سال 2021 توسط سیستم امنیتی کشور قبل از اجرا رصد و خنثی شد.
* وزارت راه و شهرسازی سنگر آخر سردار
با روی کارآمدن دولت سیزدهم نام رستم قاسمی ابتدا برای وزارت نفت مطرح شد اما نهایتا به عنوان وزیر راه و شهرسازی به مجلس معرفی شد تا این وزارتخانه تبدیل به آخرین سنگر خدمترسانی از سوی قاسمی شود؛ سنگری که 2 هفته پیش از درگذشتش از آن کنارهگیری کرد. حرکت به سمت نهضت مسکنسازی مهمترین دغدغه رستم قاسمی در یک سال گذشته بود. با این حال پیشرفت سرطان او را از پیگیری دغدغه اصلیاش منع کرد تا سرانجام روز پنجشنبه دار دنیا را وداع گوید.
رئیسجمهور در پیام تسلیت به مناسبت درگذشت مرحوم قاسمی نوشت: «کارنامه پربار آن جانباز سرافراز و مدیر انقلابی در دوران مسؤولیتهای مهم اجرایی در دولتهای مختلف و پیش از آن، گواه این است که آن مرحوم زندگی کاری خود را در جایگاههای مهم مدیریتی و اجرایی وقف خدمت به میهن اسلامی و پیشرفت و آبادانی کشور نمود که بیشک نزد خدا توشهای گرانبها برای ایشان خواهد بود». سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در پیامی به مناسبت درگذشت وزیر سابق راه و شهرسازی درباره کارنامه مرحوم قاسمی، خاطرنشان کرد: «بیتردید خدمات و نقشآفرینیهای مجاهدانه، مخلصانه و ارزشمند وی در سنگرها و مسؤولیتهای خطیر بویژه در 8 سال دفاعمقدس و سپس در عرصههای سازندگی و آبادانی کشور در قرارگاه خاتمالانبیا (ص) و یاریبخشی به جبهه مقاومت و نیز تلاش تحسینبرانگیز در کماثر ساختن توطئه تحریم دشمنان علیه ملت ایران که تاثیرات راهبردی آن موجب افتخار پاسداران انقلاب است، برای همیشه راهنمای مشتاقان عزت، عظمت، پیشرفت و اعتلای ایران و ایرانی خواهد بود».
ارسال به دوستان
استقبال معنادار کشورهای عرب متحد آمریکا از رئیسجمهور چین در سفر به عربستان
ترسیم نظم جدید جهانی
* پوتین: تحولات برای انتقال نظم جهانی به دنیای چندقطبی در حال رخ دادن هستند
گروه بینالملل: نشست روز گذشته چین با کشورهای عربی که در عربستان برگزار شد، نشان داد سیاست چندجانبهگرایی در جهان کنونی به راهبرد یکجانبهگرایی آمریکا در مقابله با کشورها پایان داده است و نمونه بارز آن سرمایهگذاری راهبردی چین در کشورهای خلیجفارس و منطقه غرب آسیاست. چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی با مؤلفههایی نظیر رشد اقتصادی پایدار، ذخیره ارزی قابل توجه، تولید ناخالص داخلی عظیم، حجم بالای تجارت با سایر کشورها و سرمایهگذاریهای سنگین خارجی در چین از زمینههای لازم برای ایفای نقش جهانی برخوردار است. پکن در چند سال اخیر بر اساس سیاست احیای جاده ابریشم با عنوان «یک کمربند- یک جاده» شروع به سرمایهگذاری وسیع در کشورهای غرب آسیا بویژه عربی کرد. به همین دلیل آمریکا از ورود پرقدرت چین به ساختارهای اقتصادی، نظامی و امنیتی این کشورها نگران است. سفر اخیر شیجینپینگ به عربستان نشان میدهد سیاست هژمونی یکجانبه آمریکا در برخی کشورهای عربی بویژه خلیجفارس به پایان رسیده و دور جدیدی از مناسبات اقتصادی و سیاسی در غرب آسیا شکل گرفته است. سفر شیجینپینگ به عربستان در راستای این نظم نوین جهانی برای رسیدن به یک سیاست چندجانبهگرایانه تعریف میشود. روز پنجشنبه ۸دسامبر «سلمان بن عبدالعزیز» شاه عربستان و «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین که به ریاض سفر کرده بود، توافقنامه مشارکت راهبردی جامع بین ۲ کشور را امضا کردند. طبق گزارش خبرگزاری رسمی عربستان، «محمد بنسلمان» ولیعهد عربستان و رئیسجمهور چین طی برگزاری یک نشست رسمی، گفتوگوهایی درباره حوزههای مشارکت بین ۲ کشور و تلاشهای پکن- ریاض در جهت تقویت هماهنگی و همکاریها در زمینههای مختلف داشتند. ۲ طرف توافقنامهها و یادداشتهای تفاهم دوجانبهای را نیز امضا کردند که شامل طرحی برای هماهنگ کردن چشمانداز توسعه ۲۰۳۰ سعودی با طرح یک کمربند- یک جاده چین میشود. بنسلمان و پینگ ۲ یادداشتتفاهم دیگر نیز در زمینه انرژی هیدروژن و تشویق سرمایهگذاری مستقیم نیز به امضا رساندند. شی جین پینگ، رئیسجمهور چین در دیدار ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان در ریاض گفت: همکاری میان چین و عربستان ابعاد گستردهای دارد. چین، عربستان را یک قدرت در جهان چندقطبی میداند و اهمیت زیادی برای تقویت شراکت استراتژیک و فراگیر با ریاض قائل است. رئیسجمهور چین بر آمادگی کشورش برای تقویت روابط و همکاری با ریاض در زمینههای مختلف و حمایت از صلح و ثبات در سراسر جهان تأکید کرد. سفر شی جین پینگ به عربستان با دعوت سلمان بن عبدالعزیز برای مشارکت در نشستهایی با سران کشورهای عربی و شورای همکاری خلیجفارس صورت گرفت. ملکسلمان و رئیسجمهور چین در این دیدار توافق شراکت استراتژیک فراگیر میان ۲ کشور را امضا کردند. رئیسجمهور چین همچنین با محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان دیدار و درباره روابط میان ۲ کشور و تلاشها برای تقویت همکاری و سرمایهگذاری و تحولات منطقهای و بینالمللی بحث و تبادل نظر کرد. به گفته رسانهها، در جریان این سفر توافقهایی به ارزش ۱۱۰ میلیارد ریال عربستان امضا شده است. رئیسجمهور چین در مصاحبه با روزنامه الریاض گفت سفر وی به عربستان مرحله جدیدی از روابط با جهان عرب را آغاز کرد. وی گفت که چین بزرگترین شریک تجاری شورای همکاری خلیجفارس و بزرگترین واردکننده تولیدات آن باقی خواهد ماند. وی چین را دوست خالص و شریک استراتژیک عربستان دانست.
در همین حال جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید درباره اینکه آیا سفر شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به عربستان چالش مستقیمی برای منافع آمریکا در منطقه است یا خیر، گفت: همانطور که میدانید رهبران خارجی به کشورهای جهان سفر میکنند و روابط دوجانبهای دارند. ما به هیچ وجه از هیچ کشوری نخواستیم بین آمریکا و چین یکی را انتخاب کند. اگر دوستان ما و شرکایمان در خاورمیانه میخواهند با شی جین پینگ دیدار و درباره مسائلی صحبت کنند این حق آنهاست و ما به این حق احترام میگذاریم.
وی گفت: چیزی که برای آمریکا مهم است روابط و منافع امنیتیاش در خاورمیانه در سطح دوجانبه با طرفهای مختلف است. دلیل بزرگی پشت سفر جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به عربستان در ماه ژوئیه وجود دارد. ما مسائل زیادی در خاورمیانه داریم که برایمان مهم است و فقط موضوع امنیت انرژی نیست. ما روی این مساله متمرکز شدهایم اما از کشورهای دیگر هم نمیخواهیم بین چین و آمریکا یکی را انتخاب کنند.
ایهم کامل، رئیس خاورمیانه و شمال آفریقا در گروه اوراسیا میگوید: «ریاض براساس محاسبات استراتژیک کار میکند که باید با پکن همگام باشد، چون اکنون یک شریک اقتصادی ضروری و واجب است». به گفته تحلیلگران، اگرچه ایالات متحده شریک منتخب کشورهای حوزه خلیجفارس است که برای امنیت خود به آن متکی هستند اما ریاض در حال ترسیم یک سیاست خارجی است که در خدمت تحول اقتصادی ملی خودش است، زیرا جهان از هیدروکربنها که رگ حیاتی عربستان است، دور میشود. ایهم کامل گفت: مطمئنا این خطر وجود دارد که گسترش روابط با چین نتیجه معکوس داشته باشد و منجر به شکاف بیشتر در روابط ایالاتمتحده و عربستان سعودی شود. سفر شی جین پینگ در زمانی انجام میشود که روابط ایالاتمتحده و عربستان در پایینترین حد است، عدم اطمینان بر بازارهای جهانی انرژی فشار میآورد و غرب یک سقف قیمت بر نفت روسیه تحمیل میکند و واشنگتن با نگرانی به نفوذ فزاینده چین در خاورمیانه چشم دوخته است. عربستان سعودی در حال تعمیق روابط اقتصادی خود با چین است. این کشور بزرگترین تامینکننده نفت چین به شمار میرود، اگرچه روسیه به عنوان عضو تولیدکننده اوپک پلاس، سهم بازار خود در چین را با سوخت ارزانتر افزایش داده است. پکن همچنین برای استفاده از ارز یوان (واحد پول چین) در تجارت به جای دلار آمریکا لابی کرده است. ریاض قبلاً تهدید کرده بود که برای مقابله با لوایح احتمالی ایالات متحده که اعضای اوپک را در معرض شکایتهای ضد تراست قرار میدهد، برخی معاملات نفتی دلاری را متوقف خواهد کرد. روابط ایالات متحده و عربستان در دولت بایدن که در حال حاضر بر سر حقوق بشر و جنگ یمن که ریاض رهبری ائتلاف نظامی آن را بر عهده دارد، متشنج شده،این روزها به دلیل جنگ اوکراین و سیاست نفتی اوپک پلاس، بیش از پیش هم تیره شده است. پیش از سفر رئیسجمهور چین به عربستان، دیپلماتها در این منطقه میگفتند که انتظار میرود شی با خوشامدگویی مجللی نظیر آنچه سال ۲۰۱۷ در سفر دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین آمریکا به ریاض دیده شد، مواجه شود. بر خلاف آن، سفر ماه ژوئن جو بایدن، رئیسجمهور کنونی آمریکا که هدفش باز کردن یخ روابط با ریاض بود، چندان گرم نبود و ۲ طرف حتی دست ندادند و به کوبیدن مشت خود به یکدیگر اکتفا کردند. دیپلماتهای مطلع به رویترز گفتهاند هیات چینی دهها قرارداد با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی در زمینه انرژی، امنیت و سرمایهگذاری امضا کرد. عربستان سعودی و متحدانش در خلیجفارس گفتهاند بهرغم تردیدهای آمریکا درباره روابط آنها با روسیه و چین، به تنوع بخشیدن به شراکتها برای تامین منافع اقتصادی و امنیتی ادامه خواهند داد. جاناتان فولتون، عضو ارشد شورای آتلانتیک در اینباره گفت شاهزاده بنسلمان میخواهد به هواداران خود نشان دهد که این پادشاهی برای بسیاری از قدرتهای جهانی مهم است. او میگوید: شاید او به ایالات متحده هم پیامی میدهد اما او بیشتر نگران این است که مردم داخل این پادشاهی چگونه فکر میکنند. در همین حال مقامات آمریکایی درباره روابط دوجانبه عربستان- چین پیش از سفر شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین اظهارنظری نکردند. عبدالعزیز الصقر، تحلیلگر سعودی و رئیس مرکز تحقیقات خلیجفارس مستقر در ریاض به تلویزیون سعودی الشرق نیوز گفت کشورهای عربی میخواهند به متحدان غربی خود بگویند جایگزینهایی دارند و روابط آنها در درجه اول براساس منافع اقتصادی است. جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی واشنگتن گفت: اگرچه به نظر میرسد روابط عربستان با چین بسیار سریعتر نسبت به ایالات متحده در حال رشد است اما روابط واقعی قابل مقایسه نیست. روابط با چین در مقابل روابط با ایالات متحده، از نظر پیچیدگی و صمیمیت، کمرنگ و کماهمیت است. به همین ترتیب شرکای سنتی آمریکا اکنون در دامن چین و روسیه قرار دارند. بیراه نبود که آمریکا در سند امنیت ملی خود به رشد روزافزون چین و روسیه اشاره کرد و آنها را تهدیدی برای امنیت ملی واشنگتن دانست. برای مثال نحوه استقبال از رئیسجمهور چین نسبت به بایدن در عربستان بسیار متفاوت بود. بنسلمان به صورت خیلی مجلل از شی استقبال کرد اما از بایدن به صورت بسیار سردی استقبال کرده بود. اقدامات دیگر کشورهای عربی برای نزدیکی به شرق، شامل سرمایهگذاری و افزایش روابط تجاری آنها با مسکو بوده است.
پوتین هم به دنیای جدید بدون یکجانبهگرایی آمریکا اشاراتی داشته است. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در سخنرانی ویدئویی خود خطاب به اجلاس وزرای دفاع اعضای سازمان همکاری شانگهای و سازمان کشورهای مستقل همسود، تصریح کرد: پتانسیل جنگ در جهان رو به رشد است و این نتیجه مستقیم تلاشهای نخبگان غربی برای حفظ سلطه سیاسی، مالی، نظامی و ایدئولوژیک به هر روشی است. رئیسجمهور روسیه تصریح کرد: آنها عمداً آشوب را چند برابر کرده و اوضاع بینالمللی را وخیمتر میسازند. او در ادامه این سخنرانی غربیها را متهم به بهرهبرداری از اوکراین و تبدیل کردن مردم این کشور به «گوشت دم توپ» در جنگ علیه روسیه کرد. پوتین خاطرنشان کرد: تهدیدهایی در جهان وجود دارد و تحولات برای انتقال نظم جهانی به دنیای چندقطبی در حال رخ دادن است. وی همچنین توضیح داد: ماهیت و مقیاس تهدیدات، تقاضاهای فزایندهای را بر همکاری بین وزارتخانههای دفاع [کشورهای عضو این ۲ سازمان] تحمیل میکند.
ارسال به دوستان
محمدکاظم انبارلویی در گفتوگو با «وطنامروز»: ضدانقلاب دنبال تکرار ترورهای دهه 60 است
فریده طهماسبی: اغتشاشات و آشوبآفرینی ضدانقلاب در کشورمان بیش از پیش رنگ و بوی خشونت عریان و ترور کور را به خود گرفته است. جریانی که حدود 3 ماه پیش با شعار «زن، زندگی، آزادی» سعی داشت خود را به عنوان نیرویی طرفدار تساهل و مدارا نشان دهد، حالا نقاب از صورت برداشته، همانند گروههای تروریستی با مخالفان خود برخورد میکند. روزی نیروهای مدافع امنیت را به شیوه داعش زجرکش میکند و به شهادت میرساند و روز دیگر یک کاسب جزء را به جرم(!) مصافحه با رئیسجمهور به ترور تهدید میکند، ضدانسانیترین و ضداخلاقیترین شعارها را به زبان میآورد و آرزوی حمله نظامی دشمنان به خاک کشورمان را در ذهن میپروراند. با این حال تمام این اهداف شوم را در یک فضای رسانهای و جنگ روانی پیش میبرد؛ آنچه این روزها از آن به عنوان «جنگ ادراکی» یاد میشود. در این زمینه با «محمدکاظم انبارلویی» کارشناس امور سیاسی گفتوگو کردیم.
***
در آشوبهای اخیر اگر کسی ذرهای همسویی با نظام نشان میداد یا حتی به زندگی روزمره و عادی خود میپرداخت، مورد حمله و تهدید قرار میگرفت. مثلاً در سفر اخیر رئیسجمهور به کردستان، اغتشاشگران مغازهداری را که به آقای رئیسی شکلات تعارف کرده بود مجبور به عذرخواهی کردند. نظر شما درباره روند آشوب در کشور و رفتارهایی که برخلاف ادعای آشوبگران، کاملا ضدآزادی است، چیست؟
آمریکا از جنگ شناختی و ادراکی عبور کرده و به جنگ کثیف رو آورده است. جنگ کثیف یعنی تهدید آزادی و حریت ورزشکاران و هنرمندان و تهدید آنها به مرگ و آتش زدن خانه و کاشانهشان، یعنی تهدید کامیونداران و مغازهداران و کسبه برای اعتصاب، یعنی آتش زدن قرآن و مسجد و چادر کشیدن از سر زنان محجبه، یعنی تحمل نکردن تعارف چند شکلات یک مغازهدار به رئیسجمهور از سر میهماننوازی و تهدید وی به مرگ و آتش زدن دکان و منزلش، یعنی ترویج بیناموسی، همجنسبازی و تجزیهطلبی.
آمریکا، رژیم اشغالگر صهیونیستی، انگلیس و سایر دشمنان این مرز و بوم که در عرصههای دیگر توان رویارویی مستقیم با ایران را ندارند، در جنگ با ملت ایران تمام قواعد اخلاقی و انسانی را زیر پا گذاشتند تا بلکه بتوانند ملت ایران را به زانو درآورند اما نقشههای آنها با هوشیاری مردم شکست خورد.
* این آشوبها با یک دروغ آغاز شد که مرحوم مهسا امینی بر اثر ضربوجرح کشته شده است و پدر وی نیز به این دروغ دامن زد. در ماجرای ایذه نیز مادر کیان پیرفلک همین راه را در پیش گرفت. اگر از همان ابتدا با این ادعاهای کذب برخورد میشد، آیا ماجرا به این سمتوسو و آشوب میرفت؟
ایران در میان معرکه یک جنگ تمامعیار با آمریکا و رژیم صهیونیستی و غرب قرار دارد. این دولتها از همان ابتدای آشوب با دروغ و جعل روایت تلاش کردند جای شهید و جلاد را عوض کنند و با تحریک نیروهای انتظامی و امنیتی کشور، فرصت را برای کشتهسازی و بهرهبرداری از خون بیگناهان فراهم کنند اما خوشبختانه با هوشیاری مردم و نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی این فرصت از آنها سلب شد و نتوانستند نقشههای خود را عملیاتی کنند.
به نظر من برخورد قضایی و انتظامی با این قضیه بدرستی انجام شد و نتایج خوبی داشت، زیرا در نهایت از آنجا که بیشتر از این نمیتوانستند به این سیاستها و رویکرد خود ادامه دهند، اغتشاشات خیابانی پایان یافت.
* مانند ماه آبان که اخلالگران فراخوان 3 روزه اعتصاب دادند، برای روزهای 14 تا 16 آذر نیز چنین کردند ولی با بیمحلی کامل مردم و کسبه روبهرو شدند. آشوبگران چه هدفی را از فراخوان برای اعتصابات مکرر در کشور دنبال میکنند و تا چه زمانی این روند ادامه خواهد یافت؟
توطئه آنها برای به آشوب کشاندن بازار و خیابان بویژه اخلال در صنعت حملونقل و توزیع کشور به شکست منجر شده و نتوانستند نتیجهای از این اقدامات بگیرند. در نهایت مردم نیز با آنها همراهی نکردند و بشدت از این جریان عصبانی هستند و آنها را مانع کسبوکار خود میدانند. جریان آشوب تصور میکرد با گروهکهای مجازی و رباتیک میتواند لشکر خیابانی خلق کند اما دروغ و فریب و جعلشان برای ملت روشن شد و مردم ایران با آنها همراهی نکردند و سیاست مأیوسسازی و پمپاژ احساس حقارت به مردم و بیثباتسازی و ترسیم چهره ویران شهری آنها شکست خورد و نظام مشروعیت خود را حفظ کرد و آنها که نتوانستند به اهداف خائنانه خود برسند، تلاش میکنند با اقداماتی از قبیل اعتصابهای چندروزه، آتش اغتشاش را روشن نگه دارند.
* برخی، رفتارهای آشوبگران را به حوادث دهه 60 و اقدامات منافقین شبیهسازی میکنند؛ تا چه اندازه این گزاره صحیح است؟
اتفاقات اخیر به نوعی بازتولید خشونتهای تروریستهای منافق در دهه 60 و تلفیقی از سیاستهای خشن منافقین و داعش بود که اینها را در کارگاههای رژیم صهیونیستی و آمریکا و سازمان سیا آموزش دیدهاند.
لیدرهای این جریانات پیش از شروع آشوبها در ایران در کشورهایی چون ترکیه، آفریقای جنوبی و برخی کشورهای اروپایی آموزش دیده بودند که هر کدام از تیمهای رسانهای ترور و خیابانی باید چه اقداماتی انجام دهند اما خوشبختانه نتوانستند آموزشهایی را که دیده بودند به طور کامل عملیاتی کنند و با هسته سخت نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی مردم مواجه شدند و مردم توطئههای آنها را خنثی کردند.
ارسال به دوستان
سناریوی توهم سقوط علیه جمهوری اسلامی ایران چگونه طراحی شد و چگونه به شکست انجامید؟
حباب براندازی
مهدی محمدی: فکر میکنم درباره آشوبهای 1401 در یک نقطه عطف قرار داریم. قصد جمعبندی یا پیشبینی وضعیت را ندارم، چون همه آموختهایم در شرایطی چنین پیچیده باید عمیقاً محتاط بود اما تقریبا پیداست پروژه قبلی طراحان شکست خورده و پروژه جدید به سادگی قابل تعریف نیست.
داستان اینگونه شروع شد: «ممکن، سریع و آسان جلوه دادن براندازی برای اقلیتی از جامعه که قرار بود در حباب شبکه، خود را اکثریت فرض کند».
هدف این بود که یک آشوب چندصدهزار نفری سراسری شکل بگیرد. طرف طراح از ابتدا میدانست قادر به این نیست اکثریت را به خیابان بکشاند. هدف شکل دادن به اقلیتی بود که در چارچوب یک جنگ شناختی پیچیده باید به این نتیجه میرسید زمان دست زدن به خشونت فرارسیده است.
برای رسیدن به این هدف، ابزار خلاقانهای ایجاد شد: «ایجاد تصور رفتنی بودن نظام». یک بازی از دید من هوشمندانه و پر از ظرافت و پیچیدگی داخلی و خارجی راه افتاد برای باوراندن این امر به بخشی از جامعه ایران که کار تمام و جمهوری اسلامی در حال رفتن است.
فرض بنیادین پروژه این بود: اگر این باور برای اقلیتی از جامعه ایجاد شود که نظام در حال رفتن است، آشوب بزرگ شکل خواهد گرفت. مقام امنیتی خارجی گفته بود: «حکومتها وقتی میروند که به نظر برسد دارند میروند!»
حالا یک بار دیگر آنچه را در بیش از ۲ ماه گذشته دیدهاید مرور کنید. همه چیز معنای جدیدی پیدا میکند. در داخل ایران برنامه پیچیدهای کلید خورد. گام اول ایجاد تشکیک در حضور، سلامت، قدرت و حتی حیات رهبر انقلاب به عنوان مهمترین عامل نگهدارنده نظام بود. میرحسین موسوی با صدور بیانیهای که بدون هیچ دلیل، یکباره بحث جانشینی را پیش میکشید و جوانان را مخاطب قرار میداد، از مدتها قبل از فوت خانم مهسا امینی پروژه را کلید زد. بعد نیویورک تایمز مقالهای منتشر کرد و خبر از بیماری رهبر انقلاب داد و با وجود حضور ایشان در ۲ برنامه عمومی باز حاضر به پس گرفتن ادعای خود نشد. واضح بود برنامهای در کار است که لازمه آن سرهم کردن داستانهایی از این نوع با سوءاستفاده از منابعی به ظاهر معتبر است. وقتی آشوبها کلید خورد، دیدیم در روزهای اول این موضوع تبدیل به بخشی از باور ذهنی کسانی تبدیل شده بود که نقش هسته مرکزی آشوب را به عهده گرفتند. بعد از آن نوبت به «خشونت شدید علیه مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی» رسید. باز، هدف این بود که به اقلیتی در جامعه گفته شود نظام دیگر قادر به برقراری نظم و امنیت نیست و هزینه اقدام براندازانه صفر شده است. پس از آن، نوبت به «خشونت کلامی» بیسابقه رسید. طراح خارجی به دنبال این بود فحش جنسی را در ایران بدل به شعار عمومی کند. باز هم هدف، دریدن پردههای حرمت میان مردم و نظام و تقویت باور به تمامشده بودن کار بود. پس از آن سراغ «خلق شعار و نماد» رفتند. تولید شعارهایی با مضمون «پایان»، بویژه در آبانماه و تلاش برای تزریق آن به ادبیات روزمره جامعه، بخش دیگر همین پروژه بود. بعد، سراغ «ایده سقوط شهرها» رفتند. در یکی دو مورد که چند ساعتی برخی شهرهای مرزی یا محلات آنها ملتهب شد، بلافاصله حجم بزرگی از ادبیات تولید شد با این مضمون که فلان شهر سقوط کرده و اکنون نوبت آن است هر کسی شهر و محله خود را آزاد کند(!) هدف، دوباره این بود که اقلیتی از جامعه کار را تمامشده بداند. اینجا مجال تفصیل نیست اما یک نکته اکنون از ورای بیش از ۲ ماه تمرکز کامل بر تحلیل رفتار دشمن روشن است. همه پروژه این بود که اقلیتی کوچک در جامعه، یک دروغ بزرگ را باور کنند: نظام در حال سقوط است!
در خارج از ایران نیز پروژهای همینقدر بزرگ کلید خورد و به موازات بخش داخلی اجرا شد. مخاطب اصلی پروژه خارجی باز هم افکار عمومی داخلی ایران بود: از علم کردن اسماعیلیون تا همایش برلین یا بردن نازنین بنیادی به شورای امنیت و دیدار علینژاد با مکرون. بایدن از تغییر و مکرون از انقلاب حرف زدند. هدف همه اینها، مجددا انتقال «سیگنال پایان» بود. طرف خارجی همه تلاش خود را کرد که به بدنه آشوب بگوید نه تنها موافق براندازی است و از آن حمایت میکند، بلکه از هماکنون رهبران آینده ایران را هم برگزیده و با آنها در حال ملاقات و مذاکره است!
همه اینها البته روی برخی روندهای نسلی، جنسیتی و اقتصادی در ایران نشست. بیتعارف، کمکاریها و ندانمکاریهای ما بزرگترین کمکی بود که طراح خارجی دریافت کرد. زیرساختی در داخل ایران مهیا شد که برخلاف برخی تصورات، منحصر به فضای مجازی نیست. داستان بسیار بزرگتر است. این زیرساخت امنیتی، با برخی مشکلات، کوتاهیها و غفلتهای اجتماعی گره خورد و بحران 1401 را ساخت.
البته همه آنها که وارد خیابان شدند بخشی از زیرساخت آشوب نبودند اما همه آنها که دست به خشونت زدند آگاهانه یا ناآگاهانه، با آن مرتبط بودند، غفلت از شکلگیری این زیرساخت، یعنی زیرساختی که قرار بود توهم پایان جمهوری اسلامی را تبدیل به آشوب خشونتآمیز کند، بزرگترین سوالی است که مسؤولان یک دهه گذشته باید به آن جواب بدهند. ترکیب این زیرساخت با نارضایتی، بحران را ساخت.
من درباره آن زیرساخت سخن نمیگویم؛ موضوعی است که فهم آن مهمترین مسؤولیت کنونی جامعه اطلاعاتی ایران است. درباره زمینههای اجتماعی هم که آن زیرساخت بر آن استوار شده جداگانه سخن خواهم گفت. در اینجا بر «نتیجه» تمرکز میکنم. تا جایی که به نتیجه مربوط است، پروژه به سختی شکست خورده است.
نخستین علت، حجم بیسابقه خشونتی است که تولید شد. طراح خارجی در این باره عمد داشت: جنایت کنید، فیلم بگیرید و رجز بخوانید. نظام یا میترسد و مماشات میکند که یعنی کار تمام است یا متقابلا دست به خشونت میزند که نفتی خواهد شد بر آتش اعتراضات. یافتن راه میانه آسان نبود اما نظام این راه را یافت.
نظام به جای انتخاب خشونت یا مماشات، «تولید آگاهی اجتماعی» درباره ذات آشوب را هدف گرفت. بعد، جمع کردن بساط قدارهکشی و تروریسم دشوار نبود. در نتیجه آن استراتژی، اکنون جامعه بسیار آگاهتر است.
«خشونت بیسابقه» به جای اینکه ترس تولید کند یا به انگاره رفتن قدرت بدهد، به «جامعهزدایی از آشوب» انجامید و مهمتر، تصویر ذهنی جامعه ایران از براندازان را واقعی کرد. صریحترین منتقدان به ما که میرسیدند میگفتند از شما خوشمان نمیآید ولی بساط اینها را جمع کنید!
«خشونت کلامی» وضع براندازان را بدتر کرد. طرف طراح گمان میکرد میتواند فحش جنسی را در ایران به شعار فراگیر تبدیل و به این ترتیب ایده تمامشده بودن کار را تقویت کند اما عملا آنچه رخ داد اثبات بیصلاحیتی اخلاقی براندازان برای جامعهای بود که میخواهد اخلاقی زندگی کند.
تیر خلاص را اما «افراط در دروغگویی» زد. من چند بار در میانه این پروژه و هنگام ارزیابی روندهای تولید و انتشار بیگدیتا، هوشمندی طرف طراح را در جلوگیری از سقوط نمودار هیجانات و خلق رویدادهایی برای کش دادن غائله ستایش کردم. انصافا فناوری پیچیدهای داشت اما خب! بیش از حد دروغ گفتند.
از موضوع مهسا امینی تا همین آخرین داستان -دروغ یک ساعت قبل را چک نکردهام!-براندازان موفق به اثبات ادعاهایشان نشدند. فاصله معنادار واقعیت عینی با تصویری که در ماهواره یا توئیتر ارائه میشد، به تدریج تصویری متوهم و حتی تا حدی خل و چل از براندازان ارائه کرد. از آن مهمتر، بخشهایی از مردم به این نتیجه رسیدند عدهای مامورند برای آنها دام پهن کنند. بحران اعتبار، مهمترین بحرانی بود که آشوب به سرعت گرفتار آن شد.
نتیجه این شد کسانی که در ابتدای کار فکر میکردند چیزی در حال محقق شدن است، کنار کشیدند. عجز براندازان از خلق یک چشمانداز مرتبط با دغدغههای واقعی مردم -ولو مبهم- و اصرار به دروغ و خشونت، اعتبار پروژه را به سرعت کاهش و هزینه آن را افزایش داد.
اکنون نه تنها «توهم رفتنی بودن» زایل شده بلکه معلوم شده ریشه اجتماعی نظام استوارتر از هر برآوردی است که طرف طراح داشته است. حالا البته سرویس خارجی میگوید باید «هزینه ترمیم زخم» را بالا برد. از این به بعد، همه چیز به موقعشناسی و هوشمندی ما بستگی دارد.
اکنون یک قدم آنسوتر ایستادهایم. بخشهایی از جامعه ایرانی تلخی چیزی را تجربه کردند که از دور طراحان میخواستند رویایی شیرین به نظر برسد. نظام جمهوری اسلامی هم تجربهای اندوخته که من «نو کردن حکمرانی» را بهترین توصیف آن میدانم. در این باره صحبت خواهیم کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|