|
جشن چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران با راهپیمایی وحدتبخش دهها میلیون ایرانی پرشورتر از سالهای قبل در سراسر کشور برگزار شد
روز شکست دشمن
گروه سیاسی: مردم ایران بر عهد خود با انقلاب شکوهمند اسلامی پایدارند. این را احتمالا بتوان مهمترین پیام حضور تاریخی مردم در خیابانهای سراسر کشور دانست؛ حضور دشمنشکنی که بار دیگر قدرت اصلی انقلاب یعنی پشتیبانی مردم از نظام جمهوری اسلامی را به جهانیان مخابره کرد.
به گزارش «وطن امروز»، راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱، به عنوان «جشن ملی و خانوادگی ملت ایران» روز گذشته با حضور اقشار مختلف مردم ایران در خیابانهای سراسر کشور برگزار شد. شرکتکنندگان در راهپیمایی با در دست داشتن پرچم مقدس جمهوری اسلامی و پرچمهای الوان مزین به شعارهای انقلابی و تصاویر امام و رهبری و شهید حاجقاسم سلیمانی در راهپیمایی حضور یافتند و جلوههای ویژهای خلق کردند.
در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن در تهران ماکت موشک بالستیک عماد و پهپاد شاهد ۱۳۶ در میدان آزادی تهران به نمایش درآمد. همچنین در این مراسم عکسها و پلاکاردهایی از شهدای اغتشاشات اخیر به چشم میخورد. برای مثال، عکس آرمان علیوردی و روحالله عجمیان که به طرز فجیعی توسط اغتشاشگران به شهادت رسیدند در این راهپیمایی در دست مردم خودنمایی میکرد. در پلاکاردی نوشته شده بود «آرمان و روحالله رفتند که آرمان روحالله بماند». سلام فرمانده، نوای دلانگیز تجدید پیمان با انقلاب است که در جشن ۴۴ بار دیگر در مسیر راهپیمایی طنینانداز شد. البته دیگر سرودهای انقلابی هم در بازار دیروز خریدار داشت و گروه کر نظامی در میدان آزادی اشعار دلانگیز انقلاب را همراه با جمعیت حاضر زمزمه کرد. همچنین در این مراسم سرودهای حماسی به زبان عربی نیز برای راهپیمایان اجرا شد.
«فتنهگر بیریشه، ایران دمشق نمیشه»، «یاد امام خمینی پاینده باد، خامنهای رهبر ما زنده باد»، «نه سازش، نه تسلیم، پیام ملت ماست، اطاعت از رهبری، ضامن نصرت ماست»، «ما ذوالفقار حیدریم، فداییان رهبریم» و «ملت ما بیدار است، از آمریکا بیزار است» از جمله شعارهایی بود که از سوی مردم در این راهپیمایی سر داده شد. قطعنامه سراسری راهپیمایی 22 بهمن نیز در پایان مراسم قرائت شد که در آن از اصحاب قلم و سخن خواسته شد با راهبرد جهاد تبیین توطئههای شوم دشمن را نقش برآب کنند. در بخشی از این قطعنامه آمده است: «ما در این روز مقدس و با نمایشی از وحدت و همبستگی خود با اقتدار و آمادگی کامل خطاب به مجامع بینالمللی و دولتهای خارجی اعلام میداریم گسیل یک مشت ضدانقلاب اجیرشده با همراهی بازوهای رسانهای تروریستها و میدان دادن به آنها از تورنتو تا برلین با رنگ و لعاب حمایت از مردم را برنمیتابیم و به کشورهای اروپایی هشدار میدهیم در تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرتکب اشتباه تاریخی نشوند، چراکه ما آن را بهمثابه اعلام جنگ علیه ملت ایران تلقی مینماییم و در آن صورت باید سپاه را در تنگههای راهبردی و عرصههای دشوار ملاقات نمایید».
چهارشنبه هفته گذشته رهبر انقلاب در جریان دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش با اشاره به آشوبآفرینیهای اخیر دشمنان تاکید کردند: مهمترین وظیفه در مقابل این نقشه پلید، حفظ راهبرد وحدت است و به توفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر اتحاد و اعتماد ملی خواهد شد و مردم این پیام را به طور صریح به همه بدخواهان خواهند رساند که تلاش آنها برای ایجاد بیاعتمادی و از بین بردن اتحاد ملی، خنثی شده است؛ دعوتی که به نظر میرسد با حضور دهها میلیونی مردم سراسر کشورمان به بهترین شکل ممکن خود را عیان ساخت.
* دولت نگاه پدرانه رهبر انقلاب به فریبخوردگان اغتشاشات اخیر را دنبال میکند
حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی که به عنوان سخنران اصلی راهپیمایی مردم تهران در میدان آزادی حاضر بود با بیان اینکه امروز، روز پیروزی حق بر باطل، مستضعفان بر مستکبران، انفجار نور و تحقق معجزه قرن است، گفت: ۲۲ بهمن روز تحقق خواست مجاهدان، علما، شهدا، صلحا و همه کسانی است که در طول تاریخ امید برپایی نظامی به نام دین همواره در دل آنها بود و در این راه بسیار تلاش کردند. رئیسجمهور با اشاره به اینکه این یک ۲۲ بهمن دیگر در تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی است، تصریح کرد: ببینید در این یک سال دشمنان چه فتنه و توطئههایی کردند اما ملت سرفراز ایران، زنان و مردان تاریخساز چگونه با شناسایی دست پلید دشمن، در صحنه حاضر شده و خوش درخشیدند، به نحوی که یک بار دیگر در تاریخ انقلاب مردم دشمن را ناکام گذاشتند.
رئیسی با اشاره به اینکه برخی به دنبال آن هستند تا چهره رژیم دستنشانده پهلوی را تطهیر کنند اما رهبر معظم انقلاب اسلامی به مجاهدان عرصه تبیین فرمان دادند زشتیها، پلیدیها و عقبماندگیهایی را که آن رژیم برای ایران ایجاد کرد، برای همگان روشن کنند، گفت: انقلاب اسلامی پایان ذلت و آغاز عزتمداری ملت ایران بود. رئیسجمهور اضافه کرد: دشمن وقتی دید ملت بزرگ ایران پروژه تحریمهای آنها را خنثی کرد و در عرصه علم و فناوری و تولید متوقف نشد و در تولید و صادرات نفت و کالاهای غیرنفتی و نیز مثبت کردن تراز تجاری موفق شد و شاخصهای سرمایهگذاری و سرمایه ثابت کشور رشد پیدا کرد و کشور دارای نشاط و مشارکت اجتماعی است، یک توطئه دیگر طراحی کرد و پروژه آشوب و اغتشاش را کلید زد. رئیسی گفت: دشمنان تصور میکردند با پروژه آشوب و اغتشاش میتوانند کشور را دچار توقف کنند، لذا یک جنگ ترکیبی به راه انداختند، غافل از اینکه ملت ایران آنها و ترفندهایشان را میشناسد. وقتی آنها سخن از زندگی میگویند، مردم نگاه میکنند ببینند آیا حضور آمریکاییها در افغانستان، عراق، لبنان و سوریه زندگیبخش بود؟ نگاه میکنند که آنها کجای عالم زندگی را به مردم هدیه کردند که امروز دلسوز مردم ایران باشند این انسانهای پلید. رئیسجمهور با بیان اینکه شما میخواهید انسجام ملی ما را هدف قرار دهید، افزود: به دشمنان میگویم اگر میخواهید از ملت ایران سخن بگویید و مدعی بیان سخن و نظر ملت ایران هستید، این مردمی که امروز اینجا تجمع کردهاند، ملت بزرگ ایران هستند.
رئیسی با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی در ارتباط با حقوق زنان و مساله خانواده در جایگاه مدعی و دشمنان انقلاب اسلامی در جایگاه متهم هستند، تصریح کرد: شما دشمنان انقلاب اسلامی زن را تبدیل به ابزار افزایش سود و سرمایه کردهاید و از زن استفاده ابزاری میکنید. در مساله خانواده میخواهید برای تمدن بشری شاخص تعیین کنید و یکی از زشتترین حرکات اخلاقی را به عنوان شاخص تمدن معرفی میکنید. شما با این کار دارید نسل انسان را منقرض میکنید و ضدخانواده حرکت میکنید و نهاد خانواده را بهم میریزید.
رئیسجمهور با اشاره به اینکه آمریکاییها و دشمنان انقلاب اسلامی به دنبال آن هستند که یأس و ناامیدی را القا کنند، تصریح کرد: این حضور، این حماسهآفرینی، این رشادت و شجاعت پیامش، پیام امید و امیدآفرینی برای ملت ایران و دوستداران انقلاب اسلامی و یأس و ناامیدی برای دشمنان انقلاب اسلامی است. رئیسی اضافه کرد: کسانی که در این اغتشاشات فریب دشمن را خوردند، باید بدانند با نگاه پدرانه و حکیمانه رهبری فرزانه انقلاب اسلامی و با عفو و بخششی که ایشان فرمودند، آغوش ملت برای پذیرش آنها باز است و ما هم در دولت و دستگاههای اداری امتداد نگاه پدرانهای را که رهبری فرمودند، دنبال خواهیم کرد. وی گفت: این آغوش باز ملت، باید همه آنها را که دچار فریب شدند، پشیمان کرده باشد که بحمدالله امروز آثارش مشخص است. آنها فهمیدهاند که دشمن دنبال فریب و شیطنت بوده و نه به دنبال حقوق زن است، نه آزادی و نه زندگی، بلکه دنبال گرفتن استقلال ملت ایران و سلب آزادی و زندگی آرام ملت ایران است. رئیسی با اشاره به اینکه ملت ایران خوب میداند که دشمنان به کسی زندگی ندادهاند که بخواهند به ما زندگی بدهند، افزود: ملت عزیز ما باید با همان نگاهی که رهبری داشتند و فرمودند، با نگاه عطوفانه و کریمانه آغوش خود را برای پذیرش فریبخوردگان باز کنند. راه برای توبه و بازگشت باقی است و دولت هم خود را مکلف میداند در همین مسیر حرکت کند.
رئیسجمهور در پایان خطاب به جوانان و نوجوانان دهه هفتادی، هشتادی و نودی گفت: به عنوان یک خدمتگزار که ظرفیتهای مادی، معنوی و نیروی انسانی کارآمد کشور را میشناسم، با اطمینان میگویم بدانید آینده برای ایران اسلامی بسیار، بسیار درخشان است. وی با گرمیداشت یاد امام خمینی(ره) و همه شهدا و عزیزانی که برای انقلاب اسلامی تلاش کردند، اظهار داشت: از خداوند متعال برای دولتمردان و همه کسانی که در کسوت خدمتگزاری به مردم هستند، برای گرهگشایی از مشکلات مردم و خدمتگزاری خالصانه طلب توفیق میکنم.
* مردم ایران روی ارزشهای دینی حساس هستند
رئیس قوهقضائیه هم که در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرده بود با مردم به گفتوگو پرداخت. حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای با اشاره به تلاشهای دشمنان و معاندان برای ایجاد جدایی میان مردم و انقلاب اسلامی گفت: دشمنان و معاندان در سال جاری نهایت تلاش خود را مصروف کردند که بگویند مردم در صحنه حمایت و دفاع از انقلاب اسلامی حضور ندارند اما ملاحظه میکنید امروز در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی آحاد مردم از زن و مرد و کوچک و بزرگ با شور و ایمانی خاص به مسیرهای راهپیمایی آمدهاند تا بار دیگر با انقلاب و امام و رهبر عزیزمان تجدید میثاق و اعلام کنند که نسبت به انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی خود حساس هستند.
* دشمن را با تصمیم های غلط به طمع نیندازیم
رئیس مجلس شورای اسلامی نیز که در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن تبریز حاضر شده بود با تاکید بر اینکه امروز دین ما مسؤولان نسبت به شما مردم عزیز این است که بتوانیم با تصمیمات درست، کارآمدی در مسؤولیتها، حرکات صحیح و بجا و تشخیصهای علمی و سیاسی درست بتوانیم به مردم خدمت کنیم، ادامه داد: امروز کارآمدی حقالناس بوده و حقی است که بر دوش مسؤولان نهاده شده که باید به بهترین شکل به جا آوریم؛ این دین ما به مردم است و باید این حق را در زمان خود انجام دهیم، چراکه اگر حقی همانند کارآمدی که قدرت حل مساله دارد را در زمان خود انجام ندهیم، مرتکب گناه نابخشودنی شدهایم. محمدباقر قالیباف با تاکید بر اینکه جامعه ما یک جامعه پویا و زنده بوده و این جامعه حق مطالبه، حق انتقاد و اعتراض دارد، همچنان که از نظام حمایت کرده و در عرصههای مختلف و در حل مشکلات مشارکت میکند، ادامه داد: از بدو پیروزی انقلاب تا دوران دفاعمقدس و تا امروز که دوران کرونا را پست سر گذاشتیم مردم همواره حمایت و مشارکت خود را نشان دادهاند و امروز نیز اینگونه حمایت خود را نشان میدهند که این امر نشانگر جامعهای زنده و پویا است.
وی با تاکید بر اینکه همه میدانیم انقلاب اسلامی ایران دشمن دارد، گفت: دشمنی سرسخت و هوشمند، فرصتطلب و بهانهجو که در این جنگشناختی از کاه کوه میسازد و روی هر زخمی نشسته و خون ملت را میمکد که در این رابطه باید هنر مسؤولان این باشد که هم مطالبه بحق مردم و هم طمعورزی دشمن را مهار کنند و این مسیر همان خط اصیلی است که رهبر معظم انقلاب در رهنمودهایشان به ما نشان دادند. رئیس قوه مقننه ادامه داد: باید این مسیر و مرزبندی خود با دشمن مشخص و دشمنان را ناامید کنیم و همچنین امیدوارسازی مردم را مورد توجه قرار دهیم که در این رابطه حرکت درست، با تکیه بر جوانان و نوجوانان و ظرفیتهای اصیل جامعه مورد تاکید است.
* بازتاب جشن 44 سالگی انقلاب اسلامی ایران در رسانههای جهان
رسانههای مختلف جهان از ساعات آغازین راهپیمایی ۲۲ بهمن به گزارش و پوشش حماسه حضور پرشور مردم ایران پرداختند. خبرگزاری روسی اسپوتنیک با انتشار تصاویری از راهپیمایی جشن چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نوشت: موشک بالستیک عماد و پهپاد شاهد ۱۳۶ در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در میدان آزادی تهران به نمایش گذاشته شد. صفحه توئیتری المیادین با انتشار ویدئویی از راهپیمایی دیروز نوشت: «رمز مشارکت مردمی گسترده در چهلوچهارمین سالروز انقلاب اسلامی ایران چیست؟» خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در گزارش خود از جشن انقلاب ایران نوشت: ایرانیها شنبه چهلوچهارمین سالگرد انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ را جشن گرفتند. موشکهای بالستیک عماد و سجیل، موشکهای کروز و پهپادهای شاهد ۱۳۶ و مهاجر به نمایش گذاشته شد. خبرگزاری انگلیسی رویترز گزارش داد بزرگداشت چهلوچهارمین سالگرد انقلاب ایران روز شنبه با انجام راهپیمایی برگزار شد.
رویترز در ادامه گزارش خود به اظهارات ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور در راهپیمایی ۲۲ بهمن، همچنین نمایش موشکهای بالستیک، پهپاد و سایر تجهیزات نظامی ساخت ایران در تهران اشاره کرد. وبگاه شبکه المسیره یمن در گزارشی به نقل از خبرنگار خود در تهران، نوشت: میلیونها نفر در تهران و 1400 شهر به خیابانها آمده و چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را گرامی داشتند. وبگاه عراقی شفق نیوز هم با پوشش سخنان سید ابراهیم رئیسی، نوشت: ایرانیها به طور گسترده در میدان آزادی تهران و میادین و خیابانهای شهرهای دیگر در چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شرکت کردند. وبگاه العهد لبنان نیز به طور گسترده به بازتاب و پوشش راهپیمایی عظیم دیروز پرداخت و نوشت میلیونها نفر در خیابانهای تهران و ۱۴۰۰ شهر دیگر در ایران حضور یافتند. این وبگاه همچنین به پوشش کامل سخنان سید ابراهیم رئیسی در میدان آزادی پرداخت. روزنامه گاردین نیز با تیتر «ایرانیان چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را جشن گرفتند» به بازنشر گسترده اخبار راهپیمایی ۲۲ بهمن پرداخت. فرانس ۲۴ نیز در گزارش خود از تجمع انقلابی در ایران نوشت که مردم بانگ «مرگ بر انگلیس» و «مرگ بر آلسعود» سر دادند و مطابق با گزارشها جشن انقلاب در ۱۴۰۰ شهر و روستا برگزار شده است.
***
جزئیاتی از بسته امتداد وحدت دولت
پس از فرمان عفو گسترده رهبر حکیم انقلاب اسلامی در ارتباط با محکومان و بازداشت شدههای اغتشاشات اخیر، دولت نیز در امتداد این رویکرد پدرانه معظمله، در حال تهیه بسته وحدتآفرین است. این موضوعی بود که حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی روز گذشته در حاشیه راهپیمایی عظیم گرامیداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به آن اشاره کرد. رئیسجمهور در این باره گفت: حضور و اتحاد ملی مهمترین راهبرد برای مقابله با راهبرد اختلافافکنی دشمن است. در راستای نگاه پدرانه رهبر معظم انقلاب اسلامی و عفو قضایی تعداد زیادی از متهمان و محکومان اغتشاشات اخیر، دولت به منظور امتداد این رویکرد حکیمانه در حوزههای سیاسی و اجتماعی از ایشان کسب اجازه کرد و با موافقت معظمله، دانشجویان و چهرههای فرهنگی، ورزشی، رسانهای نیز که در اثر اقدامات غیرقانونی مشمول محدودیتهایی شدهاند، مورد عفو و بخشودگی قرار خواهند گرفت.
رئیسجمهور افزود: یکی دیگر از محورهای بسته وحدتآفرین دولت، ایجاد تسهیلات بیسابقه برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور و رفع محدودیت حتی برای آن دسته از ایرانیانی است که در مقاطعی مرتکب اقدامات خلاف قانون شدهاند.
رئیسی خاطرنشان کرد: جزئیات بسته دولت بزودی ضمن ابلاغ به وزرا و دستگاههای مربوط به اطلاع عموم مردم خواهد رسید. چهارشنبه 19 بهمنماه بود که رهبر انقلاب در دیدار با افسران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در بخشی از سخنان خود راهبرد دشمن را ایجاد اختلاف داخلی با هدف نابود کردن نظام اسلامی خواندند و در مقابل تاکید کردند که راهبرد اساسی ما باید اتحاد و وحدت ملی باشد.
رئیسی نیز در راستای عمل به فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی، از چندی قبل به دستگاههای ذیربط ماموریت داده بود برای ترمیم برخی آسیبهای ناشی از اغتشاشات، پیشنهادهای خود را ارائه کنند. نتیجه پیشنهادها، راهگشایی برای افرادی شد که در اثر غفلت دست به اقداماتی زده و بر اثر آن، اکنون شغل، حرفه و موقعیت آنها دچار محدودیت یا ممنوعیت شده است. این پیشنهادها پس از جمعبندی از سوی دولت محضر رهبر معظم انقلاب تقدیم و از ایشان برای اعمال آنها کسب اجازه شد. رهبر انقلاب نیز با پیشنهادهای مطرح شده از سوی دولت سیزدهم موافقت کردند. به طور کلی بسته امتداد وحدت که به دستور رئیسجمهور و از سوی دولت تدوین شده، 3 گروه مخاطب اصلی دارد: دانشجویان، چهرهها و ایرانیان خارج از کشور. کمااینکه رئیسی نیز در سخنان روز گذشتهاش به آنها اشاره کرد. بسته وحدتآفرین دولت ضمن فراهم کردن شرایط برای بازگشت دانشجویان به تحصیل و چهرهها به فعالیت خود، حاوی تسهیلات بیسابقه برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور است. در این بسته، موانعی مورد بخشودگی یا تسهیل قرار گرفته و در آن تاکید شده افراد در صورت بازگشت به کشور، مشمول تعقیب نخواهند شد که این موضوع در طول 44 سال گذشته بیسابقه است. با فرمان عفو گسترده رهبر انقلاب و همچنین بسته وحدتآفرین دولت سیزدهم، جوانانی که در جریان اغتشاشات ماههای اخیر مرتکب خطا شده بودند، میتوانند دوباره به جامعه بازگردند. طرح وحدتآفرین دولت عملا سناریوهای دشمن برای تعمیق شکافها در جامعه ایرانی و رساندن اختلافنظرها به نقطه نفرت را نقش بر آب خواهد کرد.
ارسال به دوستان
جشنواره چهلویکم فیلم فجر به ایستگاه پایانی رسید
شب گرم سیمرغها
گروه فرهنگ و هنر: برندگان سیمرغهای چهلویکمین جشنواره فیلم فجر شب گذشته مشخص شدند. اختتامیه جشنواره فیلم فجر با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، یوسف نوری وزیر آموزش پرورش، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی و مجتبی امینی دبیر چهلویکمین جشنواره فیلم فجر و جمعی از اهالی سینما و اصحاب رسانه در برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای مراسم محمدرضا شهیدیفرد، مجری مراسم اختتامیه با کنایه نسبت به فضاسازیها و غایبان جشنواره خطاب به مجتبی امینی بیان کرد: آقای امینی در صحبتهایشان به برخی این نیامدهها اشاره کرد. ناراحت نشوید و خم به ابروی خود نیاورید، زیرا همه چیز بزودی درست خواهد شد و برمیگردند. برخی از استراحتها هم اینطوری است و خم به ابرو نیاورید.
مجتبی امینی، دبیر جشنواره نیز صحبتهایش را اینگونه آغاز کرد: در ایستگاه پایانی چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر قرار داریم. از مسیری سخت و تلاش شبانهروزی به شما سلام میکنم. پیش از آغاز سخن واجب میدانم از همراهی و همدلیتان با مهمترین رویداد فرهنگی و هنری کشور تشکر کنم. جشنواره فیلم فجر مولود راستی انقلاب اسلامی و ستاره تابناک سینمای ایران است که در آسمان ایران میدرخشد. اگر یاری بسیاری از شما نبود، برگزاری این جشنواره ممکن نبود.
وی گفت: دلمان میخواست میزبان همه خانواده سینمای ایران باشیم اما مبنا این شد که به خواسته برخی هنرمندان احترام بگذاریم. پرونده جشنواره فیلم فجر بسته شد و استقبال قابل توجه مردم در سالنهای سینما خاطرات زیادی برای سینمای ایران رقم زد. محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی به عنوان دومین سخنران چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر روی صحنه رفت و بیان کرد: بسیار مفتخرم در روز ملی جمهوری اسلامی ایران و آغاز سال جدید سینمایی کشور در مراسم اختتامیه جشنواره چهلویکم فجر در خدمت شما هستم. به لطف خدا و اهالی رسانه، بعضی سینماگران جمهوری اسلامی ایران و هنرمندان کشورهای مختلف و منطقهای، جشنواره امسال با شکوهتر از سالهای قبل برگزار شد. خدا را شاکرم که توفیق خدمت به چنین مردمی را به من اعطا کرد. حضور نیروهای جدید، جوان، خلاق، نگاه جدی به شهرستانها و اینکه همه سینمای ایران، تهران نیست، حضور فعال بانوان سینماگر و از همه مهمتر مضامینی بانشاط، از جمله اتفاقات خوب امسال بود. رئیس سازمان سینمایی یادآور شد: ما در حوزه خارجی میزبان بالغ بر ۱۰۰ میهمان خارجی بودیم که بیانگر این است که سینمای ایران مورد توجه آنان است. امروز من در جشنوارهای حضور پیدا کردم که بوی انقلاب میدهد و سالیان سال به عنوان فیلمساز و تهیهکننده در جشنواره بودم و هر سال نگران برگزاری آن بودم اما امسال من هیچ نگرانی ندارم. امروز من دست تک تک مردم را میبوسم که در راهپیمایی شرکت کردند و در سالنهای نمایش حضور داشتند. او با بغض اعلام کرد: مردم ما بعد از ۴ ماه تبلیغات در راهپیمایی شرکت کردند. محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان سخنران بعدی آیین اختتامیه چهلویکمین جشنــــــواره بینالمللی فیلم فجــر روی صحنه رفت و گفت: جشنواره باید زایش داشته باشد و الحمدالله این جشنواره از این عنوان برخوردار بود. من لازم میدانم از شخص رئیسجمهور که برای نخستین بار در جشنواره فجر حاضر شد و در کنار مردم به تماشای فیلم نشست، قدردانی کنم. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: اتفاق مهم جشنواره امسال بر پایه امید، اخلاق و آگاهی بود و تمام ۲۴ فیلم که به این بخش رسیدند، به جامعه ایرانی بااستعداد توجه کردند. سینمای ایران به عنوان مهمترین عنصر فرهنگی در جهاد تبیین باید عهدهدار امیدبخشی و فضایل اخلاقی در جامعه ایرانی باشد.
بهترین کارگردانی
محمدعلی باشهآهنگر برای «سینمامتروپل»
سایر نامزدها...
حسین میرزامحمدی برای «کت چرمی»
محمد عسگری برای «اتاقک گلی»
هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی برای «بچه زرنگ»
بابک خواجهپاشا برای «در آغوش درخت»
حمید زرگرنژاد برای «شماره ۱۰»
محمدحسین لطیفی برای «غریب»
بهترین فیلم
«سینما متروپل» به تهیهکنندگی سیدحامد حسینی
سایر نامزدها...
«بچه زرنگ» به تهیهکنندگی حامد جعفری
«شماره ۱۰» به تهیهکنندگی ابراهیم اصغری
«در آغوش درخت» به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح
«اتاقک گلی» به تهیهکنندگی داوود صبوری
«کت چرمی» به تهیهکنندگی کامران حجازی
«یادگار جنوب» به تهیهکنندگی مجتبی رشوند
بهترین فیلمنامه
بابک خواجهپاشا برای «در آغوش درخت»
سایر نامزدها...
علی رمضان برای فیلم «بچه زرنگ»
حمید زرگرنژاد برای «شماره ۱۰»
مسعود هاشمینژاد برای «کت چرمی»
محمدعلی باشهآهنگر و حامد باشهآهنگر برای «سینمامتروپل»
پدرام پورامیری و حسین دوماری برای «یادگار جنوب»
بهترین بازیگر نقش اول مرد
مجید صالحی برای «شماره ۱۰»
علی نصیریان برای «هفت بهار نارنج»
سایر نامزدها...
تورج الوند برای «اتاقک گلی»
مصطفی زمانی برای «عطرآلود»
میرسعید مولویان برای «جنگل پرتقال»
جواد عزتی برای «کت چرمی»
وحید رهبانی برای «یادگار جنوب»
بهترین فیلم از نگاه ملی
«غریب» به تهیهکنندگی حامد عنقا
بهترین بازیگر نقش اول زن
پردیس پورعابدینی برای فیلم «غریب»
سایر نامزدها...
مارال بنیآدم برای «در آغوش درخت»
هدی زینالعابدین برای «عطرآلود»
ژاله صامتی برای «سرهنگ ثریا»
سارا بهرامی برای «جنگل پرتقال»
نوشین مسعودیان برای «سینما متروپل»
بهترین فیلم اول
«اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری
سایر نامزدها...
«جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان
«بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی
«سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج
«کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی
«در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
سجاد بابایی برای فیلم «استاد»
سایر نامزدها...
مهران احمدی برای فیلم «غریب»
هومن برقنورد برای فیلم «سینما متروپل»
امیر جعفری برای فیلم «آنها مرا دوست داشتند»
پژمان جمشیدی برای فیلم «یادگار جنوب»
فرهاد قائمیان برای فیلم «غریب»
روحالله زمانی برای فیلم «در آغوش درخت»
بهترین بازیگر نقش مکمل زن
سارا حاتمی برای «کت چرمی»
سایر نامزدها...
ستاره پسیانی برای «کت چرمی»
پریوش نظریه برای «سینمامتروپل»
پانتهآ پناهیها برای «بعد از رفتن»
غزل شاکری برای «روایت ناتمام سیما»
سحر دولتشاهی برای «یادگار جنوب»
رویا تیموریان برای «کت چرمی»
بهترین چهرهپردازی
شهرام خلج برای «غریب» و «شماره ۱۰»
سایر نامزدها...
امید گلزاده برای «آنها مرا دوست داشتند»
مونا جعفری برای «یادگار جنوب»
عبدالله اسکندری برای «وابل»
بهترین طراحی لباس
سارا سمیعی برای «یادگار جنوب»
سایر نامزدها...
فاطمه صفری برای «اتاقک گلی»
محمدرضا شجاعی برای «غریب»
عباس بلوندی و مهدی قوچانی برای «سینمامتروپل»
آرام موسوی برای «وابل»
بهترین صدا
امیر نوبخت (صدابردار) و علیرضا علویان (صداگذار)
برای «یادگار جنوب»
سایر نامزدها...
بهمن اردلان صدابردار و صداگذار برای «اتاقک گلی»
حسین ابوالصدق (صداگذار) برای «بچه زرنگ»
مسیح حدپورسراج (صدابردار) و مهدی جواهرزاده (صداگذار) برای «در آغوش درخت»
عباس رستگارپور (صدابردار) و حسین ابوالصدق صداگذار برای «سینمامتروپل»
فرخ فدایی (صدابردار) و آرش قاسمی (صداگذار) برای «شماره ۱۰»
بهترین جلوههای ویژه میدانی
حمید رسولیان برای «غریب»
سایر نامزدها...
محسن روزبهانی برای «اتاقک گلی» و
«سینمامتروپل»
ایمان کرمیان برای «گلهای باوارده»
محمدرضا ترکمان برای «شماره ۱۰»
بهترین موسیقی متن
مسعود سخاوت دوست برای «عطرآلود» و «شماره ۱۰»
سایر نامزدها...
امیر توسلی برای «بچه زرنگ»
پیام آزادی برای «هفت بهار نارنج»
کارن همایونفر برای «روایت ناتمام سیما»
بهزاد عبدی برای «سرهنگ ثریا»
بهترین جلوههای بصری
حسن ایزدی برای گلهای باوارده
سایر نامزدها...
محمد برادران برای «سرهنگ ثریا» و «عطرآلود»
کامیار شفیعپور برای «سینمامتروپل»
امیر ولیخانی برای «غریب»
بهترین فیلمبرداری
علیرضا زریندست برای «سینما متروپل»
سایر نامزدها...
فرشاد محمدی برای «اتاقک گلی»
آرمان فیاض برای «کت چرمی»
روزبه رایگا برای «عطرآلود»
حسن پویا برای «شماره ۱۰»
میلاد پرتو برای «یادگارجنوب»
بهترین فیلم کوتاه داستانی
محمد ثریا، تهیهکننده و کارگردان «برنو»
سایر نامزدها...
محمدرضا مرادی، تهیهکننده و کارگردان «رنگارنگ»
نیلوفر زیوردار، تهیهکننده و وحید نامی و نوید نامی، کارگردان «مریضخانه مرکزی»
محمدجواد موحد، تهیهکننده و محمد پایدار، کارگردان «نوشابه مشکی»
بهترین فیلم مستند بلند
فرشاد افشینپور، تهیهکننده و کارگردان
«دنیای وحشی زاگرس»
سایر نامزدها...
سیدمصطفی موسویتبار، تهیهکننده و زهره نجفزاده، کارگردان «۶۴۱۰ روز اسارت»
مسعود زارعیان، تهیهکننده و کارگردان «غیرمسکونی»
بهترین طراحی صحنه
محمدرضا شجاعی برای «شماره ۱۰» و «غریب»
سایر نامزدها...
محسن خدابخش برای «اتاقک گلی»
آیدین ظریف برای «گلهای باوارده»
عباس بلوندی برای «سینمامتروپل»
محمدرضا میرزامحمدی برای «عطرآلود»
بهترین تبلیغات سینمایی و پوستر
محمد روحالامینی برای طراحی پوستر فیلم «بی رو»
سایر نامزدها...
محمد موحدنیا برای طراحی پوستر فیلم «طلاخون»
میثم میرزایی برای طراحی پوستر فیلم «مرد بازنده»
بهترین تیزر و آنونس
امید میرزایی برای ساخت تیزر فیلم «دوزیست»
سایر نامزدها...
امین سلمانی برای ساخت تیزر فیلم «بی صدا حلزون»
کیومرث بیزند برای ساخت تیزر فیلم «تیتی»
بهترین تدوین
میثم مولایی برای «چرا گریه نمیکنی؟»
سایر نامزدها...
عماد خدابخش برای«کت چرمی»
حسن ایوبی برای «بچه زرنگ»
حمید باشهآهنگر برای «سینما متروپل»
پویان شعلهور برای «یادگار جنوب»
مستانه مهاجر برای «وابل»
***
سورپرایز جشنواره؛ ابراهیم سینما
محمدعلی میرزایی: سرانجام کاروان چهلویکمین جشنواره فیلم فجر به منزل پایانی رسید؛ جشنوارهای که حضور ابراهیم حاتمیکیا در هیات داوران از نکات برجستهاش به شمار میرفت. همزمان با برگزاری نشست معرفی نامزدهای بخشهای مختلف چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر توسط مجتبی امینی، دبیر جشنواره، از ترکیب هیات داوران هم رونمایی شد؛ ترکیبی که از میانه برگزاری جشنواره کنجکاویها و گمانهزنیها درباره آن به اوج رسیده بود. پرویز شیخطادی، مجید اسماعیلی، ابراهیم حاتمیکیا، محمود رضوی، محمدرضا شریفینیا، محمدتقی فهیم و مسعود نقاشزاده ۷ سینماگری بودند که داوری آثار این دوره از جشنواره را بر عهده داشتند که در این ترکیب بیتردید مهمترین چهره ابراهیم حاتمیکیا به حساب میآید.
داوری ابراهیم سینمای ایران
ابراهیم حاتمیکیا در دهههای ۶۰ و ۷۰ در دورههای هشتم، نهم، دهم و سیزدهم جشنواره فیلم فجر داوری در ۲ بخش فیلماولیها و بخش اصلی را تجربه کرده بود اما در دهه 80 تنها در دوره بیستوهفتم این مسؤولیت را پذیرفت و از آن سال تا امروز به رغم دعوت مکرر دبیران دورههای مختلف فجر، دیگر حاضر به پذیرش داوری فجر نشده بود.
حاتمیکیا پس از ۱۴ سال بار دیگر نشستن بر کرسی داوری جشنواره فیلم فجر را در حالی پذیرفت که برگزاری این رویداد و رونمایی از آرای داوران درباره برگزیدگان بخشهای مختلف عاری از حاشیه نبود.
کارگردان فیلمهای ماندگاری همچون «دیدهبان»، «آژانس شیشهای»، «بوی پیراهن یوسف» و «به رنگ ارغوان» حالا بیشتر از همیشه در معرض توجه رسانهها قرار دارد.
او که در یک دهه گذشته در واکنش به آرای هیات داوران درباره آثار خود، به زبانی صریح لب به گلایه و انتقادات آتشین میگشود و حتی از انحراف جشنواره فجر از اهداف اصلی و اولیه خود میگفت، حالا خود در مقام قضاوت قرار گرفت.
در این میان حضور محمد خزاعی که پیشتر تهیهکنندگی فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمیکیا را بر عهده داشته است، در مقام رئیس سازمان سینمایی شاید در پذیرش این مسؤولیت از سوی این کارگردان باسابقه و معتبر سینمای ایران بیتاثیر نبوده است.
حال باید نگاهی به کارنامه جشنواره بینالمللی فیلم فجر در گام چهلویکم کرد؛ جشنوارهای که دو سه ماه مانده به ایام برگزاریاش، تحت تاثیر التهابات سیاسی، مورد هجمه و جوسازی رسانههای معاند قرار گرفت؛ رسانههایی که در سایه دروغ بزرگی به نام آزادی اندیشه و بیان، با ادبیاتی مملو از خصومت و سرشار از کینه به سبب صلابت و اقتدار ایران و ایرانی، تکتک مردمان ایران عزیز از جمله خانواده هنرمندان را با پیشوند و پسوند تحریم در سیل بمباران خبریشان هدف قرار دادند.
اخلاق، امید و آگاهی
حال چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر بعد از پشتسر گذاشتن ایام 10 روزه خود لذت تنفس زیر چتر سینما را در همراهی و همدلی با قصهها و روایتهای گوناگون در رقابتی گرم و مردمی، تحت شعار جشنواره امسال یعنی «اخلاق، امید و آگاهی» هجی کرد و کارنامهای درخشان و البته متفاوت از خود به جا گذاشت.
***
تهیهکننده انیمیشن خوشساخت جشنواره فجر مطرح کرد
امید «بچه زرنگ» به نمایش خارجی
تهیهکننده انیمیشن بچه زرنگ گفت: در پروژههای قبلیمان به واسطه نمایش در کشورهای مختلف توانستیم بازگشت سرمایه را داشته باشیم و در پروژه بچه زرنگ هم این کار را خواهیم کرد. به گزارش مهر، حامد جعفری، تهیهکننده انیمیشن «بچه زرنگ» در برنامه رادیویی «شهر آفتاب» رادیو تهران، با اشاره به این اثر که با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شده است، گفت: تولید انیمیشن یک تمایز مهم با بقیه تولیدات رسانهای و تلویزیونی دارد؛ در انیمیشنها تولیدات برای کمپانیهاست و از روز نخست تلاش داشتیم این روند را در همه آثار داشته باشیم. کمپانیمحور بودن آثار باعث رسوب تجربیات تعداد زیادی از عوامل این تولیدات شده است و اهمیت کارگردان و تهیهکننده کمتر است، چراکه همه فرآیندها با حضور و تصمیم جمع قابل توجهی از افراد مشارکتکننده در تولید انجام میشود.
وی ادامه داد: کسانی که در «شاهزاده روم» با آنها همکاری داشتیم، هیچکدام در پروژه بچه زرنگ حضور ندارند اما کار پیشرفت زیادی داشته است و این نتیجه یک کار تیمی و تجربه ساختاری است که در بدنه گروه رسوب کرده است. جعفری در پاسخ به اینکه با توجه به هزینههای بالای تولید اینگونه آثار، آیا درآمدها کفاف هزینهها را میدهد؟ گفت: در نشست خبری این فیلم در جشنواره به شوخی عرض کردم که ما با پول قند و چایی فیلمهای خارجی در ایران انیمیشن میسازیم که واقعا هم همینطور است؛ ساخت انیمیشن بچه زرنگ ۵ سال طول میکشد، البته که با مشکلات عدیدهای در طول مسیر ساختش مواجه بودیم؛ محاسبه دلاری ما بابت هزینههایش به این صورت بود که ما حدود یک میلیون دلار اعلام کردیم اما این پول چگونه بازمیگردد یا بهتر بگویم تا چه اندازه بازگشت سرمایه خواهیم داشت. همه این موارد مربوط به حوزه اکران در داخل ایران و خارج از کشور است.وی افزود: ما در پروژههای قبلی هم این تجربه را داشتیم و در کشورهای مختلف نمایشهای محدود و سراسری را محقق کردیم و توانستیم هزینههای تولیدمان را جبران کنیم که اگر غیر از این بود، نمیتوانستیم تا به امروز بقا داشته باشیم و کارمان را ادامه دهیم و پروژه بچه زرنگ نیز بازگشت هزینه قابل توجه و درآمدی خوبی برایمان خواهد داشت. انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیهکنندگی حامد جعفری که با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شده در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
ارسال به دوستان
بررسی زندگی شهید عماد مغنیه، فرمانده مقاومت اسلامی لبنان به مناسبت پانزدهمین سالروز شهادتش
مثل هیچکس نبود
محمدمهدی تقوی: ۱۵ سال از شهادت «حاجعماد مغنیه» (با نام جهادی «حاج رضوان») فرمانده مقاومت اسلامی لبنان (شاخه نظامی جنبش حزبالله) میگذرد؛ مردی که در سطوح راهبردی، موازنه قوا میان جهان اسلام و جبهه متحد اشغالگری (رژیم صهیونیستی و آمریکا و اروپای غربی) را بر هم زد و هویتی منحصربهفرد به «محور مقاومت» بخشید. چریک صبوری که ربع قرن، زیر سنگینترین رصدهای تکنولوژیک و جاسوسی دشمنان خود، بیپروا به عملیات علیه آنان پرداخت و تلفاتی سنگین و بیسابقه را بر آنان تحمیل کرد. بدون تردید باید عماد مغنیه را یکی از مهمترین طراحان و عاملان ایجاد «بازدارندگی محور مقاومت اسلامی» در برابر جبهه صهیونیستی به شمار آورد. «وطن امروز» به مناسبت سالگشت شهادت آن سردار بیجایگزین، با «محمدعلی صمدی» پژوهنده تاریخ معاصر به گفتوگو نشست.
* سوال اول من باید در آخر مصاحبه پرسیده شود ولی ترجیح میدهم آن را اول بپرسم؛ به نظر شما انتقام ترور عماد مغنیه گرفته شده است؟
جوابتان را به صراحت سوالتان میدهم؛ نه! گرفته نشده و جبهه مقاومت تاوان سنگینی هم بابت این عقبماندگی تحمل کرده است.
* چرا؟
این را بگذاریم آخر مصاحبه بهتر است. شاید بخشی از جواب در میانه گفتوگو مطرح شود.
* ولی به نظرم آمد چون حاجعماد یک آدم معمولی نبود، گفتوگو را مثل یک مصاحبه معمولی شروع نکنیم. با این حساب برویم به ابتدای قصه و طبق روال رایج جلو برویم.
ایشان متولد بیروت هستند و مطابق نوشته روی سنگ مزارشان؛ پنجم مهر 1340 خورشیدی.
* اما روی سنگ مزار، محل تولد را نوشته روستای «طیردبا».
در لبنان اغلب قوانین پیچ و خمهای عجیبی دارد. اهالی روستاها و شهرکهای لبنان، بسادگی نمیتوانند شهروند بیروت شوند. آنها باید در اوراق هویت، اصالت خود را ذکر کنند. پدر حاجعماد از اهالی طیردباست اما آنقدر که میدانم خودش متولد محله شیاح در بیروت است ولی در اوراق هویتش زادگاه پدریاش را نوشتهاند.
* در فضای مجازی نوشته شده پدر ایشان «شیخ جواد مغنیه» هستند.
این هم از مزخرفاتی بود که ویکیپدیا همان فردای شهادت «حاجعماد» نوشت و تلاشها برای اصلاحش بینتیجه ماند تا همین حالا. شیخ محمدجواد مغنیه از فقهای لبنان است. ایشان سال 1358 از دنیا رفتند، در حالی که پدر حاجعماد 10 سال بعد از شهادت پسرش به رحمت خدا رفت و اسمش را همه اهل لبنان میدانند؛ حاج فایز مغنیه. البته با «شیخ جواد» نسبت طایفهای دارند. خاندان «مغنیه» از خانوادههای بزرگ لبنان هستند و تعدادشان کم نیست. هر کس به قبرستان روستای طیردبا برود، متوجه این مساله میشود. نمیدانم چه نفعی از انتساب حاجعماد به مرحوم شیخجواد وجود دارد که این همه روی چنین مطلب بیاساسی پافشاری میشود.
* مطلبی درباره کودکی و نوجوانی ایشان هست که به درد مخاطبان «وطن امروز» بخورد؟
حتما هست! زندگی شیعیان مستضعف در لبنان، آن هم در دهههای 40 و 50 خورشیدی، امکان ندارد روال عادی و معمولی داشته باشد. اما من اطلاعات خاصی از آن دوره زندگی ایشان پیدا نکردم. اساسا به دلایلی که خیلی برای من قابل فهم نیست، کار پژوهشی قابل اعتنایی درباره جزئیات زندگی حاجعماد انجام نشده. اگر هم شده باشد، منتشر نشده است.
* امام موسی صدر سال 1338 به لبنان هجرت کرد. با این حساب، حاجعماد ۲ سال بعد از استقرار امام موسی در لبنان، متولد شده است.
بله! این را هم بگوییم که 2 سال قبل از قیام حضرت امام خمینی در ایران به دنیا آمدند. یعنی میشود ایشان را هم جزو همان سربازهای در گهوارهای حساب کرد که حضرت امام در سال 1342 وعدهشان را داده بودند.
* یعنی محیط لبنان در آن سالها شبیه ایران بود؟
به هیچوجه! اصلا قابل مقایسه نیستند. ایران همیشه خانه امن تشیع بوده اما لبنان در آن سالها بدترین شرایط را برای شیعیان داشت. فقر و فلاکت عجیبی در میان طایفه شیعه وجود داشت که درک آن برای مردم ایران خیلی میسر نیست. ریشهاش به اتفاقات تاریخی ۲ قرن قبل بازمیگشت که تمام زیرساختهای حیاتی و تمدنی شیعیان بر اثر جنگهای طایفهای و فشارهای حکومت عثمانی رفته رفته از بین رفت و شرایط دوران پس از جنگهای جهانی و استعمار فرانسه هم اوضاع را برای شعیان بدتر کرد. شیعیان اغلب کشاورز و ساکن روستاهای جنوب لبنان و دره بقاع بودند. فقر و قحطی باعث شد عده زیادی از آنان به بیروت مهاجرت کنند و در حاشیه جنوبی این شهر چادر بزنند یا زاغه برپا کنند. این منطقه همان جایی است که امروز «ضاحیه» نامیده میشود و البته الان دیگر آن وضعیت را ندارد.
* شیاح هم جزو همین منطقه است؟
بله! از فقیرترین مناطق ضاحیه هم هست. هنوز هم اگر به شیاح بروید، نشانههای فقر را میبینید.
* عماد مغنیه آنجا رشد کرد؟
بله! خانوادهاش از قشر مستضعفان شیعه بودند. البته خانوادههای معدودی از شیعیان لبنان هم ثروتمند بودند که به اصطلاح ما «خان»های شیعه بودند. غالبا زمیندار و ملاک بودند و به نظرم خیرشان به جمعیت غالب نمیرسید.
* یعنی اغلب جمعیت شیعه رعیت این زمیندارها بودند.
در این زمینه اطلاع دقیقی ندارم، چون منابع قابل توجهی در فارسی وجود ندارد اما اینطور فهمیدم که شیعیان اکثرا برای مسیحیان و اهل سنت کار میکردند و به نظرم بنیه اقتصادی ثروتمندان شیعه هم آنقدر نبوده که پاسخگوی نیازهای حداقلی سایر طبقات طایفه باشد. من اینها را ذکر میکنم که به یک نتیجه برسم. در آن سالها بچههای شیعه، اکثرا در محیطهایی رشد میکردند که باید خیلی سریع روی پای خودشان میایستادند یا حتی نانآور خانه پدری میشدند. حاجعماد هم در چنین محیطی متولد شد و رشد کرد و حالا اگر بگوییم ایشان در ۱۶-۱۵ سالگی یک چریک تمام عیار بود، باعث تعجب نمیشود. نخستین عملیاتی که اسرائیلیها مدعی هستند حاجعماد در آن دخالت داشته، یعنی «عملیات صور» در سال 1361 انجام شده؛ زمانی که ایشان فقط 20 سال داشته است.
* منظورتان حمله به فرمانداری نظامی اسرائیلیها در شهر صور است؟
درست است! مجری این عملیات شهید «احمد قصیر» است اما حاجعماد اگر احتیاط کنیم و نگوییم تنها طراح، قطعا از طراحان اصلی آن است. این عملیات فقط ۵ ماه بعد از اشغال لبنان به وسیله اسرائیل انجام شد و در یک روز 141 سرباز و افسر و مزدور را از بین برد. این بزرگترین تلفات ارتش صهیونیستی در یک روز بعد از جنگ 1973 بود و تا همین امروز هم رکورد خودش را حفظ کرده است. اسرائیلیها به آن میگویند «فاجعه صور»، البته آن روزها اسمی از عماد مغنیه نبود و حتی اسم خود شهید «احمد قصیر» هم ۳ سال بعد اعلام شد. عملیات «مدرسه الشجره» هم یک سال بعد انجام شد که ۴۰-۳۰ نفر از اشغالگران تلفات گرفت. در این عملیات هم حاجعماد از طراحان اصلی بود.
* برای این فعالیتها گروه یا تشکیلاتی داشتند؟
بله! جمعی از جوانان همسن و سال جنوب لبنان بودند و البته حاجعماد تقریبا نقش فرماندهی و مغز متفکر را داشت.
* ایشان سابقه آموزش نظامی داشت؟
بله! چند سال قبل یعنی همان سالهای ۵۶ و ۵۷ در آموزشگاههای گروه فلسطینی «فتح» آموزش دیده بود. استادش هم مرحوم «انیس نقاش» بود که مدتی قبل بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
* یعنی در ۱۶ – ۱۵ سالگی آموزش دیده بود؟
بله! مرحوم انیس نقاش در کتاب خاطراتش از این ماجرا نوشته است.
* بله! شنیده بودم ایشان اول عضو جنبش «فتح» بود و کنار فلسطینیها میجنگیده است.
نه! به هیچوجه! این هم از همان ادعاهای غلط است. ایشان برخلاف بسیاری از جوانان شیعه در آن سالها، هیچ وقت عضو جنبش فتح نشد. مرحوم انیس نقاش هم تعریف کرده است که چند جوان آمدند و گفتند امکان دارد به ما آموزش نظامی بدهید ولی ما عضو «فتح» نشویم؟ جناب نقاش هم میرود و از فرمانده خود در فتح برای این کار اجازه میگیرد.
* اما خیلی نوشته شده که حاجعماد عضو یگان ویژه «فتح» بوده که به آن میگفتند «نیروی 17».
این هم از همان دروغپردازیهای غربیهاست که در ویکیپدیا هم منعکس شده است. اینها میخواهند توانمندیهای غیرقابل تصور حاجعماد و رفقایش را به «فتح» و «نیروی 17» بچسبانند تا از شکوه خیرهکننده جوانان شیعه لبنانی کم کنند. به نظر من «نیروی 17» اصلش هم خیلی مورد ویژهای نبوده و بیشتر تبلیغات درباره آن، نوعی جنگ روانی است. فرماندهاش هم شخصی بوده به اسم «حسن سلامه» که در میان فلسطینیها شهرت زیادی داشت و اسمش را گذاشته بودند «شاهزاده سرخ» اصرار به وصل کردن عماد مغنیه و گروهش به «فتح» و «نیروی 17» برای این است که بگویند این عملیاتهای بزرگ و حبسکننده نفس، کار چند تا بچه لبنانی نبوده و ابوجهاد و حسن سلامه پشتش بودهاند. بعد هم بگویند فتح و فلسطینیها چپی بودند و اصل ماجراها با هدایت شوروی انجام میشده است. اینطوری میخواهند از ارزش عملیاتها کم کنند و از همه مهمتر برای ناتوانی خودشان در مقابله با این چند بچه مسلمان، یک دلیل قابل قبول بتراشند. بروید خاطرات مرحوم انیس نقاش را با دقت بخوانید تا بفهمید شهید ابوجهاد و جناب حسن سلامه در برابر اسرائیلیها بویژه آمریکاییها چطور اقدام میکردند. من برای شهید ابوجهاد احترام زیادی قائلم اما ایشان حتی به خودش اجازه نمیداد به عملیاتهایی فکر کند که گفته میشود عماد مغنیه انجام داده است. اساسا حاجعماد بیشتر با عملیاتهای ضدآمریکایی شهرت پیدا کرده و فتح و نیروهایش بشدت مواظب بودند کلاهشان با آمریکا توی هم نرود.
* منظورتان از عملیات ضد آمریکایی همان «عملیات مارینز» است دیگر؟
نه فقط عملیات مارینز؛ آمریکاییها عملیات علیه سفارتخانههای آمریکا در بیروت و عملیات گروگانگیری هواپیمای پانامریکن را هم به حاجعماد نسبت میدهند.
* مگر درباره نقش حاجعماد در این عملیاتها تردیدی وجود دارد؟
اتفاقا درباره نقش حاجعماد مغنیه در این عملیاتها هیچ سند قابل قبولی وجود ندارد. ما هر چیزی درباره نسبت حاجعماد مغنیه و این عملیاتها شنیدهایم یا خواندهایم، درست یا غلط به نقل از منابع رسانهای غربی بوده است؛ حالا در قالب کتاب، روزنامه یا مصاحبههای تلویزیونی. فقط گفته میشود و یک خط سند و مدرک برای اثبات آنها ارائه نشده است.
* خب! مجری این عملیاتهایی که ذکر کردید، سازمانی بوده به اسم «جهاد اسلامی»؛ مگر «جهاد اسلامی» را حاجعماد تاسیس و اداره نکرده؟
«جهاد اسلامی» فقط یک «صدا» است. صدایی که بعد از هر عملیات، گفته میشد پشت گوشی تلفن، اجرای عملیات را به جهاد اسلامی نسبت میداده است. باقی اطلاعات، از جمله همین که میگویید «جهاد اسلامی» تحت فرمان عماد مغنیه بوده است، هیچ مستند قابل قبولی ندارد. غربیها مدعی هستند از مجموعه شواهد به این نتیجه رسیدهاند.
* اصلا نخستینبار که اسم عماد مغنیه به صورت آشکار مطرح شد، چه زمانی بود؟
بعد از گروگانگیری هواپیمای پانامریکن. افرادی که هواپیما را به گروگان گرفته بودند، موفق شدند اسرائیل را مجبور کنند مسافران این هواپیما را با صدها اسیر لبنانی در زندانهای اسرائیل مبادله کنند. این پیروزی بزرگی برای جبهه لبنان در برابر صهیونیستها بود. آمریکاییها همان وقت در مطبوعات مطرح کردند که پشت این ماجرا، یک لبنانی به اسم عماد مغنیه قرار دارد.
* چه سالی بود؟
خرداد و تیر 1364. بیشتر از ۲ هفته این ماجرا خبر اول همه رسانههای دنیا بود. غوغایی به پا شد. نتیجه کار هم خیلی چشمگیر بود. اسرائیلیها کوتاه نمیآمدند و تحت فشار آمریکا مجبور شدند آزاد کردن زندانیان لبنانی را قبول کنند.
* من فکر میکردم اسم ایشان برای نخستین بار بعد از عملیات مارینز مطرح شد.
عملیات مارینز آبان سال 1362 انجام شد. 242 تفنگدار دریایی آمریکایی و 58 نیروی ویژه چترباز فرانسوی در یک روز با 2 عملیات استشهادی کشته شدند. یعنی 2 جوان شیعه در برابر 300 نظامی غربی! این موازنه بیسابقه بود و برای غرب غیرقابل تحمل. آمریکا و فرانسه خیلی سر و صدا راه انداختند ولی کمتر از یک سال بعد لبنان را تخلیه کردند و بعد از یک قرن، برای همیشه پای نظامیان غربی از لبنان بریده شد. تا چند سال بعد اینها گیج بودند و هیچ حرف درست و درمانی درباره مجریان و عاملان عملیات نمیزدند. فقط اسم «جهاد اسلامی» مطرح میشد که آن هم ادعای روزنامهنگاران بود و حتی صدای ضبط شدهای هم وجود نداشت. بعد از گروگانگیری پانامریکن بود که یواش یواش اسم یک شخص بر سر زبانها افتاد؛ عماد مغنیه.
* بزرگترین عملیاتی که به حاجعماد نسبت میدهند، همین مارینز است؟
به لحاظ تعداد تلفات، بله! اما از نظر کیفیت، به نظرم عملیات علیه سفارت آمریکا در بیروت. این عملیات 6 ماه قبل از عملیات مارینز انجام شد اما شخصا اعتقاد دارم ضربهاش به آمریکا به لحاظ کیفی، خیلی سنگینتر از عملیات مارینز بود. در این عملیات 17 افسر کهنهکار و متخصص «سیآیای» کشته شدند. 16 نفرشان یک طرف و رئیسشان «رابرت کلایتون ایمز» یک طرف. این شخص سلطان و راهبر تمام تشکیلات امنیتی- جاسوسی آمریکا در غرب آسیا بود. لقبهای دهانپرکنی داشت، مثل «مرد ماموریتهای سری». برای آمریکاییها یک «جیمز باند» تمامعیار بود. چنین آدمی به همراه 16 نفر از بهترین نیروهایش، یکجا از بین رفتند. فکر نمیکنم مخاطبان این گفتوگو، درک کاملی از بزرگی این عملیات داشته باشند. «رابرت ایمز» یک آدم معمولی نبود که بشود به راحتی جایش را پیدا کرد و یک بمب کنارش منفجر کرد. بزرگترین سرمایه امنیتی-جاسوسی آمریکا در کل غرب آسیا بود. جایی مثل لبنان هم برایش کاملا شناخته شده بود و میدانست نباید به هیچوجه در تیررس باشد. این جناب سوپرمن، هر چند وقت با افسران اصلی تحت فرمانش جلسات فوقسری برگزار میکرد. چیزی که بیشتر از هلاکت او و همراهانش برای آمریکا ایجاد حیرت و خشم میکرد، نحوه طراحی عملیات بود که چطور زمان جلسه این 17 نفر در سفارت لو رفته و بلافاصله بعد از جمع شدن همهشان، ساختمان سفارت آوار شده بر سرشان. این عملیات هنوز هم پرخسارتترین عملیات علیه نیروهای امنیتی آمریکا در خارج از خاک این کشور است.
* به این ترتیب در عرض یک سال، حضور جاسوسی و نظامی آمریکا در لبنان به حداقل رسیده است. آمریکا هم البته ساکت ننشست. به نظرم انفجار اسفند سال 63 در «بئرالعبد» کار آمریکاییها و به دنبال عملیاتهای سال 62 بود.
البته که آمریکاییها این ماجرا را گردن نمیگیرند. خیلیها هم مطرح میکنند که این انفجار برای به قتل رساندن «علامه سیدمحمدحسین فضلالله» انجام شد اما وقتی شواهد را کنار هم میگذاریم، نتیجه دیگری هم قوت میگیرد. مشهور است که آن روزها عماد مغنیه، مسؤول تیم حفاظت علامه فضلالله بود و چند دقیقه قبل از انفجار هم در محل حضور داشته. میدانید که کوچکترین برادرش به اسم جهاد، در همین انفجار شهید شد. خیلیها معتقدند آمریکا انگیزه زیادی برای حذف علامه فضلالله نداشته و هدف اصلی در این ماجرا عماد مغنیه بوده است.
* برادر دیگر حاجعماد هم توسط اسرائیل به شهادت رسید.
بله! جناب فواد مغنیه، 10 سال بعد در سال 73 به شهادت رسید. هدف از شهادت ایشان هم به نظر من تهدید حاجعماد بود. دستشان به خود ایشان نرسید و تنها برادر باقیماندهاش را شهید کردند. این خانواده شگفتانگیزند. هر چه داشتند برای مقاومت هزینه کردند. پسر کوچک حاجعماد هم سال 93 به دست اسرائیلیها شهید شد.
* عملیاتهای دیگری که به حاجعماد نسبت میدهند چه هستند؟
از سال 1364 تا 22 سال بعد، هر عملیات ضدغربیای در دنیا انجام میشد، آمریکاییها یک جوری به عماد مغنیه ارتباطش میدادند. حتی سال 66 که قایقهای تندروی ایران در خلیجفارس به اهداف آمریکایی حمله میکردند، این ادعا مطرح شد که عماد مغنیه در این قایقها دیده شده است که امروز باعث خنده میشود ولی در آن زمان بدون خجالت از این مزخرفات هم گفته میشد. آش خیلی شور میشد، بالاخره صدای چند تا آدم عاقل درمیآمد که چطور این همه دستگاه عریض و طویل، حریف یک آدم نمیشوند. اینجا بود که طبع سینمایی آمریکایی هم گل میکرد و محکم ادعا میکردند حاجعماد با جراحی پلاستیک، چهره خودش را عوض کرده است. وقتی بعد از شهادت حاجعماد، آن عکس معروفش با آن کلاه و لباس نظامی منتشر شد، همه دیدند نسبت به تنها عکس واضحی که در رسانهها از او وجود داشت، فقط 20 سال پیرتر و کمی چاقتر شده است. گفته میشود انفجارهای مراکز مربوط به صهیونیستها در آرژانتین، مربوط به ایشان بوده است. طبق معمول هم هیچ سندی برای اثباتش ندارند.
* کدام عکسها را میگویید؟
تا قبل از شهادت 4-3 عکس به حاجعماد منسوب بود که در رسانهها و بعدها در فضای مجازی منتشر شده بودند. واضحترین و قطعیترین عکس، همانی بود که کت و شلوار و کراوات داشت.
* یک فیلم هم به ایشان منتسب میکردند.
بله! آن فیلم متعلق به فواد یونس، از اعضای جنبش «امل» بود و آنقدر که میدانم در آمریکا زندانی است.
* در همه این سالها، هیچکس درباره صحت و سقم این حرفها و ادعاها حرفی نمیزد.
اصلا و ابدا! من مدت کمی قبل از شهادت حاجعماد، با فردی که آدم بسیار مطلعی در حوزه مقاومت بود، صحبتی داشتم و از او درباره عماد مغنیه پرسیدم. خیلی جدی جواب داد به نظر من عماد مغنیه یک شخصیت خیالی است که مقاومت اسلامی ساخته و پرداخته تا کارهایی را که خودش نمیتواند مسؤولیت آنها را بر عهده بگیرد، گردن او بیندازد. من بعدها فهمیدم بسیاری از اعضای فعال مقاومت که «حاج رضوان» را به عنوان فرمانده ارشد خود میشناختند، خبر نداشتند او همان «عماد مغنیه» مبارز مشهور دهه 1980 میلادی است، چون هیچ عکسی از او ندیده بودند. این مرد استاد اعظم ملاحظات امنیتی بود. در میان سرویسهای امنیتی غربی، او مثل هیچکس دیگر نبود تا بتوانند با شبیهسازی، عملکردش را پیشبینی کنند. هیچجا 2 شب پشت سر هم نمیخوابید. علاوه بر عوض کردن دائم پوشش، توانمندی عجیبی در عوض کردن لهجه داشت. به چند زبان مسلط بود. فارسی را مثل زبان مادری حرف میزد و من از یک شاهد موثق شنیدم فارسی را با چندین لهجه مختلف حرف میزد. جلوی هیچ دوربینی نمیایستاد مگر اینکه مطمئن میشد متعلق به واحد تبلیغات جنگ حزبالله است. همیشه تنها تردد میکرد. معروف بود از هیچ دری، 2 بار به صورت پیدرپی وارد یا خارج نمیشد. در رعایت این پروتکلها وسواس بالایی داشت و همینها باعث میشد از چشم دشمنان بزرگش پنهان بماند.
* پس چطور شد در نهایت موفق به ترور و شهید کردن ایشان شدند؟
ظاهرا در ماههای آخر، حاجعماد وسواس امنیتی خود را رها کرده و برای نخستینبار، مدتی طولانی در یک منطقه از سوریه مستقر شده بود. دوستانش بعد از شهادت گفتند علت این ماجرا، خستگی ایشان بوده که منجر به پایین آمدن سطح احتیاطشان شده بود. البته دلیل اصلی کم کردن سطح مراقبات را فقط خودش میداند و بس.
* به نظر شما شاهکار مبارزات حاجعماد را کدامیک از کارهایش میتوان حساب کرد؟ البته منظورم کارهایی است که با اطمینان میشود مربوط به ایشان دانست.
به نظرم در فهرست تمام کارهایی که به حساب ایشان مینویسند، چه آنها که صرفا ادعا هستند، چه آنهایی که مسؤولیتش کاملا آشکار متوجه ایشان است، 2 ماجرای «آزادسازی جنوب لبنان» در سال 2000 میلادی و جنگ 33 روزه در سال 2006 میلادی، بیبرو برگرد شاهکار ایشان هستند. برای همین به ایشان «قائدالانتصارین» میگویند، یعنی فرمانده 2 پیروزی. عملیاتهای سال 62 و 63 خورشیدی، یعنی مارینز و سفارت آمریکا، بدون شک مسیر تاریخ لبنان و حتی غرب آسیا را عوض کردند اما اتفاقی که خرداد 1379 افتاد، یعنی فرار ارتش اسرائیل از جنوب لبنان، بعد از 18 سال، همه معادلات سنتی میان جهان اسلام و اسرائیل را عوض کرد. اسرائیل 6 سال بعد در جریان جنگ 33 روزه، خواست وضعیت را به نوعی دوباره به قبل بازگرداند اما نتیجه خیلی افتضاح شد و اصلا موازنه قوا در منطقه بر هم خورد. هر دوی این اتفاقات، با طراحی حاجعماد و تحت فرماندهی قطعی ایشان انجام شد و هیچ شک و شبههای هم بر آنها وارد نیست. من باور دارم «جنگ 33 روزه» تاریخ جهان اسلام را وارد مرحلهای کرد که هنوز هم از آن خارج نشدهایم. شخصا معتقدم و قابل اثبات میدانم که انقلابهای جهان عرب که به اسم بیداری اسلامی یا بهار عربی میشناسیم، از نتایج جنگ 33 روزه بود و هنوز تاریخ منطقه وارد مرحله بعد نشده است.
* در آخر بازگردیم سر سوال اول! به نظر شما ما انتقام شهادت عماد مغنیه را گرفتیم؟
به نظر من که نه. هر چند میشود گفت انتقام راهبردی این بوده که حزبالله بسیار قدرتمندتر از زمان حیات ایشان شده است اما من معتقدم انتقام در سطح تاکتیکی از واجبات است. وقتی با هر دلیلی، ولو کاملا عقلانی، از انتقام تاکتیکی صرفنظر شود، دشمن جسور میشود و برای اقدامات بعدی علیه ما احساس نگرانی کمتری میکند. در کتاب «برخیز و اول تو او را بکش» به صراحت بیان شده که سطح تبعات ترور عماد مغنیه به ما (غرب) نشان داد هدف قرار دادن او کار درستی بوده است. این ادعا عمدهاش رجزخوانی است اما لایههایی از حقیقت هم دارد. راستش من معتقدم ترور و شهادت حاجقاسم سلیمانی، به آن کیفیتی که انجام شد، یکی از نتایج بیپاسخ ماندن ترور حاجعماد در سطح تاکتیکی است.
* حرف دیگری باقی مانده؟
به نظرم در صحبتها درباره حاجعماد، روحیات معنوی ایشان که عمدتا بعد از شهادتشان روایت شده است، مغفول واقع میشود. حاجعماد، اعتقادات و التزامات اعتقادی کاملی داشت که البته این ابعاد وجودیاش برای دشمنانش مفهومی نبود. حتی ما هم توجه زیادی به این ویژگیهایش نداریم. ما همه مجذوب ابعاد امنیتی و نظامی او هستیم، در حالی که حاجعماد «مجاهد تراز مکتب حضرت امام خمینی» بود و در این مکتب، تعالی روح یک مجاهد، بر توانمندی نظامیاش ارجح است. به نظرم روی این وجوه شخصیت ایشان باید پژوهش ویژه انجام داد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|