|
ارسال به دوستان
تابستان داغان
چه آتش است ندانم که در تنت افتاد؟
چه کرد با بر و روی تو، گرمی مرداد؟
چه جایجای تو را کرده داغ؟: تابستان
چه نام کشور داغان توست؟: «داغ آباد»
که چشمزخم زد آخر تو را، که درجا سوخت
قطار و جنگل و ناو و صنایع فولاد
بریز آب و بکن خاک بر سر آتش
نزن مدام به خاکستر عذابت، باد
چه فرق میکند «آبرایز» با «برایان هوک»؟
چقدر آمده و رفتهاند از این افراد
قشنگ مادر تحریمهای «او باما»ست
کجاست فرق «ترامپ» هویج با «جو باید...»!
«ن» جا نشد که نشد، تازه قافیه مالید
تو خوبی آره، نگیر اینقدر به من ایراد!
شنیدهام سگ هارت گرفته دلپیچه
که باز ریخته سس ماس داخل سالاد؟
عوض کن اسم مرا، بعد قصه «بیروت»
اگر نبود در آن رد پایی از «موساد»
از این به بعد، ولی قبل ماجراجویی
به یاد آر سرانجام کشتی و پهپاد
ارسال به دوستان
اخبار دنیا در یکی، دو هفته اخیر
غش کردن مکرون به سمت حریری
مکرون به لبنانیها گفت: نخستوزیرتون بیخوده، عوضش کنید! وی که با آستین بالا و سینه سپر تریپ لاتی خودش را به لبنان رسانده بود، افزود: همین حریری بچه خوبیه، هم خوشتیپه، هم تابعیت فرانسه داره، هم حرفگوشکنه. آلمان نیز یک دکتر و ۳ عدد سرنگ اصل جِرمانی به لبنان اعزام کرد و برای اینکه طفلکی دکتر تنها نماند، یک ناو جنگی موشکانداز به همراه پرسنل نظامی همراهش فرستاد.
***
ترامپ اعلام کرد: اگه رای نیارم، آمریکا میشه ونزوئلا. وی افزود: به خدا اگه این جمله رو از کسی یاد گرفته باشم، مال خود خودمه. بایدن، رقیب انتخاباتی ترامپ در جواب گفت: داداش نون ساقیت حلال، الانم تنها فرق ما با ونزوئلا اینه که نمیتونیم از ایران بنزین بخریم.
***
اسرائیل به امارات اخطار داد از لوس شدن پرهیز کند. گفتنی است بعد از توافق دو طرف، امارات که لوس شده بود تقاضای جنگنده اف35 از طرف مقابل کرد که با یک علامت دست مواجه شد. ضمنا قرار بود یک موزه مشترک ما بین ۲ طرف تاسیس شود که با توجه به نیمقرنی بودن تاریخ هر دو، کسی به روی خودش نیاورد.
***
پوتین گفت: استپ! وی که برگهای شبیه اسم و فامیل را بالا گرفته بود افزود: ما اول واکسن کرونا ساختیم! آمریکا و چند کشور دیگر نیز در واکنش گفتند: ما هم ساختیم. سازمان جهانی بهداشت با اخطار به کشورها درباره زرنگبازی در این مورد اعلام کرد: فعلا کیپ کالماند ماسکتون رو بزنید.
***
قطعنامه: رئیسجمهور دومینیکن گفت آخیش! وی در سوال خبرنگاران که پرسیده بودند چه مرگت شد؟ پاسخ داد: همیشه دلم میخواست تو شورا رای مثبت بدم فرصتش پیش نمیاومد، ولی بالاخره مثبت دادم. گفتنی است رای مثبت دومینیکن به قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت، در حد پشکل بز هم ارزش نداشت.
***
کرونا در انگلیس: شبکه بیبیسی با نمایش یک تصویر گلوبلبل از لندن اعلام کرد: اوضاع در انگلیس خیلی خیطه. گفتنی است لندن بالاترین آمار مرگومیر در اروپا بر اثر کرونا را ثبت کرده است.
ارسال به دوستان
عروسی کرونایی
نقلها رو بریز اینور
عروسی پسر داییام به صورت لایو برگزار شد. من از این موضوع زیاد راضی نبودم. پس زحمت 6 ماههام برای پیدا کردن یک لباس خفن چه میشد. حتی چند بار مادرم گفت که بیا لباس من را بپوش. البته اینکه در نهایت چیزی گیرم نیامد هم بیتاثیر نبود.
دختر داییام مریم به عنوان فیلمبردار کنار عروس و داماد ایستاده بود و با عروسکش بازی میکرد، و بعد از کلی سرخ و سفید شدن و همچون پیازداغ درون تابه جلز و ولز کردن زندایی، فقط چند عکس میگرفت و دوباره سراغ بازی خود میرفت.
شیرینیها را در گوشه اتاق گذاشته بودند. محو در شیرینیها و در حال انتخاب شیرینی مورد علاقهام بودم که با صدای فریاد مادرم، تمام تصویرسازیهایم از هر چه شیرینی بود به یکباره از بین رفت. مادرم سرویس طلای روی میز عروس و داماد را دیده بود و برق از سرش پریده بود که با صدای تلفن به حالت عادی برگشت. خاله نرگس پشت خط بود. مثل اینکه او هم با دیدن سرویس طلا چشمانش برقزده بود. مامان و خاله تا آخر مراسم در دایرکت درباره سکه و عیار و وزن و... صحبت میکردند. خاله نرگس هم همان موقع عکس طلاهایش را استوری کرد. مادرم هم چند پیج طلافروشی را فالو کرد. بعدها با پیگیریهای مادر و خالهام متوجه شدیم به علت بالا رفتن قیمت دلار، طلا نخریده بودند و آن چیزی که ما دیدیم بدلی بود.
زن داییام بعد از اینکه ماسکش را به زیر چانهاش برد، نقلهایی را که بیش از 20 بار ضدعفونی کرده بود به سمت هوا پرتاب کرد. در آن لحظه همچون مرغ سرکنده خود را به سمت موبایل انداختم. هنوز هم جای تیزی لبه میز را بر روی صورتم احساس میکنم. بعد از آن اتفاق مجبور شدم ادامه مراسم را با یک چشم ببینم. در پایان مراسم زمان خوردن شام، در حالی که به جوجهکباب روی میز عروس و داماد نگاه میکردم، نان و پنیر را برای خودم لقمه گرفتم و بعد برای آنکه مجبور نباشم جوجهکبابها را نظارهگر باشم، زن داییام را بلاک کردم!
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
در بیان احوال مصی پس از دستگیری شارمهد و زم
بداهه عقابهای صورتی (بانوان راهراه)
جمشید که کارش بود، تهدید و کریخوانی
کتبسته خودش را دید، در کسوت زندانی
کپ کرده نتانیابو، خلتر شده زردنبو
این قصه شد آنها را، چون داغ به پیشانی
زد بر سر خود محکم، از غصه مصی پولی
تا دید که اوضاع است، بحرانی بحرانی
توئیت زده، گفته: اصلا که نمیترسم
البته اگر من را، تهدید نگردانی!
از ژست دروغینت، لبخند به لب داریم
خیلی جلبی دختر! خیلی جوک و چاخانی
با لاف ز آزادی، در مهلکه افتادی
از لانه بزن بیرون، از چیست که پنهانی؟
چون کرکس پرکنده، از ترس، پناهنده!
در قعر کدامین گور، ویلانی و سیلانی؟
دشمن نظرت کرده، هم کور و کرت کرده
بیچاره! خرت کرده! اسکل! تو چه میدانی؟
جمشید و زم سر خر، دیوند و تویی دلبر!
شد نوبت تو دلبر! پیش آی! دو تومانی!
آماده شده گونی، با حال خوشت چونی؟
در پنجه قانونی، آن هم به چه آسانی
آنقدر که هستی مست، خارج شده کار از دست
آنگاه به خود آیی، که در دل تهرانی
لطفا خبر مرگت! قبل از سفرت حتما
یک روز برو یک سر، تا دکه سلمانی
در قافیهها دیدم – هر چند که بیربط است -
احسان علیخانی، تهمینه میلانی
بیربط که نه، شاید، در خاطرمان آید
از بغض تو در زندان، احسان علیخانی
آن روز چه نزدیک است: «در شال سفیدت هی
فین میکنی و در بند، حیرانی و گریانی!»
«گل» خورد ولی «زر» زد! در بازی با ملت
بازنده بازی کیست؟ میدانم و میدانی!
این حرف مبرهن را، این پرسش روشن را
پاسخ بدهد لطفا، آقای خیابانی!
بداهه سرایان:
طاهره ابراهیمنژادآکردی، فهیمه انوری، سوده سلامت، فرشته پناهی، محدثه مطهری، سارا رمضانی، فریبا رئیسی، صامره حبیبی، زهرا فرقانی
ارسال به دوستان
مرد، مثل بارسلونا
مرد در این دوره فقط درد و بلا میخورد
شیکترین حالت تیپش به گدا میخورد
پول از او رو به فرار است چنان اسکافیلد
توی کتش هم که شپش، باد هوا میخورد
از غم نان و نمک و گوشت، جدا میکشد
از در و دیوار و زن و بچه، جدا میخورد
البته گهگاه که چشمش بشود چون عقاب
سیلی ناغافلی آید که بجا میخورد
نیش و کنایه میخورد از همه جا مثل آب
درد اجاره خانه را، جای غذا میخورد
رنج و بلا، مهر و طلا، قسط و ربا، کیف و کفش
مثل دمی که 8 گل، بارسلونا میخورد
قوم زنش میخورد از سفره او، همچو خرس
قوم خودش قاعده مار بوآ میخورد
مرد اگر جان ندهد از ستم روزگار
مثل آکاردئون قدش یکسره تا میخورد
ارسال به دوستان
عادیسازی
اعتراضی نیست، روز و روزگاری عادیست
بیتنش، هر جای دنیا یونجهزاری عادیست
دامها رامند و راضی، شیر خوبی میدهند
روی گردنها اگر باشد فشاری، عادیست
مهد آزادی برای بردهها حقی گذاشت
تا شوند آرام، گاهی گریهزاری، عادیست
در حیات وحش، شورایی میان اقویاست
زوزه شبهای سگهای شکاری، عادیست
عدهای سازش نمودند و پس از آن، جنگ با
هرکه زد ساز مخالف، سازوکاری عادیست
بستن پیمان و دست دوستی دادن پس از
خوردن ته استکانی زهر ماری، عادیست
برد گرگی گلهها را، کدخدا با خنده گفت
در هوای دهکده گرد و غباری عادیست
روز و شب معمار در کار بنایی تازه است
پس صدای دلخراش «جوشکاری» عادیست
ارسال به دوستان
اِف اَخ است
کابینه رژیم صهیونیستی که از آمریکا خواسته بود تا زمانی که امارات به عادیسازی روابط با این رژیم نپردازد، واشنگتن جنگنده اف۳۵ به این کشور نفروشد اکنون پس از عادیسازی روابط هم، اسرائیل با فروش جنگندههای اف۳۵ به امارات مخالفت و تاکید کرده باید تنها طرفی در منطقه باشد که دارای این جنگندههای آمریکایی است.
از مزایای انحصاری و بینظیر این جنگنده سرعت زیاد و مداومت پروازی بسیار آن است که میتواند بهترین وسیله برای فرار سریع و بموقع از سرزمینهای اشغالی باشد.
ولیعهد امارات ضمن اطمینان دادن به ارتش غیور آن کشور برای تحویل گرفتن اف۳۵ گفت: قول نتانیاهو تضمین است و قطعا افها را تحویلمان خواهد داد.
روزنامه آرمان امارات هم با تیتر: «شکست دیوار صوتی با بنای اطمینان» به حمایت از عادیسازی روابط پرداخت. سیاستمدار معروف امارات هم با بیان «دنیای آینده دنیای اطمینان و عادیسازی روابط است نه دنیای افها و اسها و تیها و پیپیها» به نهادینهسازی گفتمان با هم خوب باشیم و اِف، اَخ است پرداخت.
نتانیاهو با پیششرط اینکه ولیعهد امارات بنزاید باید مانند بنسلمان شیر بدهد تا اجازه عکس انداختن با اف۳۵ را داشته باشد وارد مذاکره شد.
بنزاید از شوق افهایی که بوی نویی میداد و فرط خوشحالی همزمان شیر با عسل داد و توانست اجازه سلفی گرفتن با عکس جنگنده اف۳۵ در پایگاه خبری آن در گوگل را به دست آورد.
ارسال به دوستان
یاور تحریم
اِشغالیِ هائیتی، حالا حالاها شوتی
از کی شدهای کشور، دومینیکن قوطی!؟
کارچاقکن یو اس آ، از هر نظر آویزان
تازه شدهای چیزی تو مایه جیبوتی!
طاهره ابراهیم نژاد
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|