|
با گسترش اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا ارتش به خیابانها آمد و در 16 ایالت مقررات منع رفت و آمد اعلام شد
آمریکا زیر چکمه
گروه بینالملل: اعتراضات مردم آمریکا به نژادپرستی که هفته گذشته در پی قتل عجیب و غریب یک سیاهپوست توسط یکی از ماموران پلیس ایالتی به وجود آمد در حالی وارد ششمین روز خود شده است که 25 شهر آمریکا در پی اعتراضات در وضعیت حکومت نظامی به سر میبرند. از سوی دیگر در اکثر شهرها پلیس با تشدید خشونت علیه معترضان و خبرنگاران در صدد سانسور اخبار و سرکوب خشن اعتراضات برآمده است. در واشنگتن دیسی هم دونالد ترامپ همچنان با پیشبرد تاکتیک دامن زدن به نژادپرستی، ضمن توهین به معترضان، آنها را تهدید به شلیک میکند. بر اساس گزارش رسانههای آمریکا، برآیند تحولات یک هفته گذشته نشان میدهد آمریکا ویرانشهری از هم گسسته است که در معرض یک انفجار بزرگ قرار گرفته است.
به گزارش «وطن امروز»، همزمان با پنجمین روز اعتراضات علیه نژادپرستی در آمریکا، گارد ملی و نیروهای پلیس با خشونت بیشتری به سرکوب اعتراضات پرداختند. در بسیاری از شهرها، نیروهای پلیس به بهانه نقض حکومت نظامی از سوی معترضانی که در حال برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز بودند، به سوی آنها گاز اشکآور شلیک کردند. پلیس شهر مینیاپولیس، با کمک اسپری فلفل، گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی به معترضان و حتی خبرنگاران حملهور شد. در شهر لسآنجلس، در اقدامی کمسابقه تمام نیروهای اداره پلیس، از جمله یگانهای ویژه و حتی کارآگاهان برای تقابل با مردم معترض این شهر، در خیابانها مستقر شدند. اعتراضات و درگیری میان معترضان و نیروهای پلیس در شهرهای مختلف تا ساعات اولیه صبح دیروز در آمریکا ادامه داشت و در پی آن در دستکم ۲۵ شهر در ۱۶ ایالت آمریکا مقررات منع آمدوشد برقرار شد. همچنین گارد ملی در دهها ایالت و منطقه کلمبیا (کاخ سفید) فعال شده است. بنا بر گزارش سیانان، از شنبهشب در شهرهای بورلی هیلز و لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا، دنور در ایالت کلرادو، میامی در ایالت فلوریدا، آتلانتا در ایالت جورجیا، شیکاگو در ایالت ایلینوی، لوییز ویل در ایالت کنتاکی، مینیاپولیس و سنتپال در ایالت مینهسوتا، راچستر در ایالت نیویورک، سینسیناتی، کلیولند، کلمبوس، دایتون و تولیدو در ایالت اوهایو، یوجین و پورتلند در ایالت ارگان، فیلادلفیا و پیتزبرگ در ایالت پنسیلوانیا، چارلستون و کلمبیا در ایالت کارولینای جنوبی، نشویل در ایالت تنسی، سالت لیک سیتی در ایالت یوتا، سیاتل در ایالت واشنگتن و میلواکی در ایالت ویسکانسین برای کنترل معترضان خشمگین به قتل شهروند سیاهپوست آمریکایی به دست پلیس نژادپرست این کشور، مقررات منع آمد و شد (حکومت نظامی) برقرار شد.
* افزایش کشتهها و اتهامزنی به مردم از سوی مقامات دولتی
تازهترین خبرها از آمار تلفات بر اثر تحولات اعتراضی در آمریکا حاکی از این است که دستکم ۳ نفر در شهر ایندیاناپولیس هدف گلوله قرار گرفتند که یک نفر از آنها جان خود را از دست داد. در همین حال، پلیس شهر اوکلند در ایالت کالیفرنیا از جراحت یک مامور و کشته شدن یک مامور دیگر در جریان درگیری بین معترضان و نیروهای امنیتی خبر داد. به نوشته خبرگزاری آسوشیتدپرس، مسؤولان دولتی آمریکا کشته شدن مأمور امنیتی فدرال در تظاهرات اوکلند را تروریسم داخلی عنوان کردند. مقامهای آمریکایی در حالی کشته شدن این افسر پلیس را تروریسم معرفی میکنند که چنین صفتی را برای قتل یک سیاهپوست غیرمسلح و خفه شدن او زیر زانوی یک پلیس سفیدپوست بهکار نبردهاند. به نظر میرسد مسؤولان دولتی آمریکا همچنان در حال تندتر کردن آتش خشم معترضان به خشونت پلیس این کشور علیه رنگینپوستان هستند و این بار تظاهراتکنندگان را به تروریسم متهم کردند. این در حالی است که ویدئوهای منتشر شده در فضای مجازی نشان میدهد نیروهای پلیس با پوشش لباس شخصی اقدام به آتش زدن خودروها و تخریب برخی مراکز فروش کردهاند. خانواده جرج فلوید نیز در مصاحبه با سیانان بر این نکته تاکید کردند. خانواده فلوید در این مصاحبه با تاکید بر اینکه باید برای پلیس نژادپرست حکم اعدام صادر شود، اعلام کردند که افسر پلیس میتوانست با استفاده از شوکر یا گاز اشکآور برادرمان را کنترل کند، نه اینکه او را در حالی که جان میداد تحت فشار قرار دهد.
* توهین مجدد ترامپ و آشوب در اطراف کاخ سفید
همزمان با طرح این اتهامات علیه مردم از سوی مقامات دولتی، دونالد ترامپ بار دیگر با اظهارات خود نشان داد که به دنبال شعلهور شدن آتش اعتراضات و تداوم اختلافات نژادپرستانه در آمریکاست. بر این اساس، ترامپ بامداد یکشنبه به وقت تهران طی سخنانی گفت: آشوبگران، غارتگران و اغتشاشگران به یاد و خاطره جرج فلوید بیاحترامی میکنند... نباید به گروه کوچکی از جنایتکاران و خرابکاران اجازه دهیم شهرهایمان را تخریب کرده و جوامع ما را به تباهی بکشانند. به نوشته رسانههای آمریکایی، همزمان با سخنرانی ترامپ در مراسم ناسا، تعداد زیادی از معترضان به سیاستهای نژادپرستانه و خشونت سازمانیافته در آمریکا، بیرون محوطه کاخ سفید تظاهرات کرده و حتی با پلیس درگیر شدند. «کاملا هریس»، سناتور آمریکایی نیز با حضور در جمع معترضان بیرون کاخ سفید، تاکید کرد که دولت این کشور باید به صدای اعتراض مردم گوش دهد. ترامپ اما بدون توجه به این اعتراضات، به تهدیدهای خود ادامه داد و گفت: به اراذل و اوباش عصبانی اجازه نمیدهم مسلط شوند... این اتفاق نخواهد افتاد. این اظهارات منجر به تشدید اعتراضات در مقابل کاخ سفید شد. معترضان با برپایی تظاهرات در نزدیکی ساختمان کاخ سفید برخی از موانع امنیتی ایجادشده را از بین بردند و برخی از آنها به زدوخورد با پلیس پرداختند. تصاویر و فیلمهای منتشرشده در فضای مجازی نشانگر درگیری معترضان خشمگین با گروهی از نیروهای پلیس در اطراف کاخ سفید است. شدت این اعتراضات تا جایی بود که گارد ملی آمریکا در واشنگتن دیسی برای مقابله با معترضان در مقابل کاخ سفید مستقر شد.
* تکذیب ادعای ترامپ مبنی بر وجود منشأ خارجی اعتراضات
شنبهشب رئیسجمهور آمریکا با اعلام اینکه معترضان در شهر مینیاپولیس اغتشاشگرانی خارج از این ایالت هستند، در پیامی در توئیتر نوشته بود: 80 درصد اغتشاشگران در مینیاپولیس از خارج از این ایالت بودهاند. ترامپ در پیام توئیتری دیگری نوشت: عبور از مرز ایالتها برای تحریک خشونت، جرم فدرال به شمار میآید. شهرداران و فرمانداران لیبرال باید قاطعانهتر عمل کنند یا اینکه دولت فدرال وارد عمل میشود و هر آنچه را باید انجام شود انجام میدهد که شامل استفاده از قدرت نامحدود ارتشمان و دستگیریهای زیاد است.
به رغم ادعای ترامپ درباره وجود منشأ خارجی اغتشاشها در مینیاپولیس، گزارشهای دفاتر زندانها نشان میدهد اکثر بازداشتیهای اعتراضات روزهای اخیر ساکنان محلی این شهر بودهاند. راشا تودی در این باره گزارش داد: به رغم ادعای مقامهای آمریکایی از جمله دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور، مشخصات آدرس اکثریت گستردهای از افرادی که تاکنون در بحبوحه شورش در مینیاپولیس بازداشت شدهاند، مربوط به مینهسوتا بوده است. پایگاه آمریکایی «فاکس ۹» هم با بررسی گزارشهای مربوط به زندانهای ایالت مینهسوتا خبر داد، از مجموع ۴۵ نفری که روزهای جمعه هفته گذشته و شنبه هفته جاری به اتهام شورش و غارت در مینیاپولیس دستگیر شدند، آدرس محل زندگی ۳۸ نفرشان مینهسوتا و فقط ۶ نفر از آنها محل زندگیشان خارج از این ایالت بود. دادههای این رسانه آمریکایی در تناقض با اظهارات مقامهای مختلف آمریکایی بوده که در روزهای گذشته مطرح شده است. در همین حال، دادستان کل آمریکا شامگاه شنبه به وقت تهران در اظهارنظری غیرمعمول اعلام کرد عبور از مرزهای ایالتی برای شرکت در اعتراضات جرم محسوب میشود. ویلیام بار با اعلام این موضوع، از مجازات مجرمان توسط پلیس و دادگستری آمریکا خبر داد.
* فرماندار مینهسوتا: شنود میکنیم
با اوج گرفتن اعتراضات مردمی در ایالتهای مختلف آمریکا، حالا فرماندار ایالت «مینهسوتا» نیز از شنود تماسهای مردم در این ایالت برای کنترل اوضاع در هم ریخته آن خبر میدهد. فرماندار مینهسوتا در این زمینه گفت که پشتیبانیهای اطلاعاتی از سوی ارتش آمریکا فراهم میشود و تماسهای شهروندان همگی رصد میشود. تیم والتس همچنین از وارد عمل شدن ۱۳ هزار نظامی گارد ملی آمریکا خبر داد و گفت که از پنتاگون برای آرام کردن اوضاع این ایالت درخواست کمک کرده است. در پاسخ به این درخواست، پنتاگون ارتش را به حالت آمادهباش درآورد. ارتش آمریکا تنها در صورت شورش عمومی میتواند با هدف دفاع از غیرنظامیان در داخل خاک آمریکا وارد عمل شود و از سال ۱۹۹۲ تاکنون و از زمان اعتراضات گسترده به مرگ رادنی کینگ، یک شهروند سیاهپوست دیگر آمریکایی به دست مأموران پلیس، اتفاق نیفتاده است.
* افزایش بازداشتها و خشونتهای پلیس علیه خبرنگاران
در حالی که دولت همچنان به استفاده از قوای قهریه و نیروهای نظامی برای سرکوب اعتراضات اصرار دارد، اخبار جدیدی نیز از بازداشت خبرنگاران و اصحاب رسانه حاضر در تجمعات منتشر شده است. پایگاه آمریکایی هافینگتونپست با انتشار گزارشی در این خصوص نوشت: نیروهای امنیتی و پلیس شهر نیویورک خبرنگار این رسانه را حین پوشش اخبار اعتراضات علیه قتل نژادپرستانه جرج فلوید بازداشت کردند. طبق این گزارش، به رغم آنکه «کریس ماتیاس» خبرنگار هافینگتونپست کارت خبرنگاری به گردن آویخته و به صورت مسالمتآمیز در حال انجام وظیفه حرفهای خود برای پوشش اخبار اعتراضات بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. بنا بر اعلام این رسانه آمریکایی، نیروهای پلیس نیویورک بعد از بازداشت ماتیاس او را به زندان بردند و روز یکشنبه هم آزادش کردند. فیبی لیلا باروتی یکی از خبرنگاران شاهد صحنه بازداشت کریس ماتیاس در این باره توضیحاتی داد.
به گفته او، نیروهای پلیس نیویورک به طرزی خشونتآمیز ماتیاس را بازداشت کردند. هافینگتونپست در گزارش خود از رفتار خشن و سازمانمند روزهای اخیر نیروهای پلیس و امنیت آمریکا با اصحاب رسانه خبر داده است. در این گزارش آمده است:«ماتیاس یکی از تعداد بسیار زیاد خبرنگارانی است که در جریان تظاهرات سراسری علیه نژادپرستی (در آمریکا) هدف پلیس قرار گرفته است. در همین حال برخی خبرنگاران در (ایالت) مینهسوتا گفتند هدف شلیک گلولههای پلاستیکی قرار گرفتند و برخی دیگر هدف گاز اشکآور. لیندا تیرادو، عکاس مستقل و خبرنگار آزاد حین پوشش اخبار اعتراضات مینیاپولیس به چشمش شلیک شد و به یک خبرنگار در لوئیزویل ایالت کنتاکی هم در جریان پوشش زنده تلویزیونی گاز فلفل شلیک شد. خبرنگار رویترز نیز با انتشار فیلمی از هدف قرار گرفتن خود از سوی پلیس خبر داد. این ویدئو که توسط جولیو سزار چاوز، گرفته شده، نشان میدهد در حالی که نیروهای پلیس در حال متفرق کردن معترضان با گلولههای پلاستکی و گاز اشکآور هستند، یک افسر پلیس مستقیماً او را هدف گرفته است. چاوز گفت: افسر پلیسی که از او در حال فیلمبرداری بودم، چرخید و سر تفنگ گلوله پلاستیکیاش را درست روی من تنظیم و شلیک کرد.
***
[چگاردین: پلیس به دنبال برتری سفیدپوستان است]
روزنامه گاردین در یادداشتی به نوشته پال باتلر، با اشاره به رفتار پلیس نسبت به 2 گزارشگر شبکه خبری سیانان نوشت: در تظاهرات مربوط به مرگ جرج فلوید، مشخص شد آمریکا 2 سیستم متضاد برای عدالت و دادگستری دارد؛ یک سیستم برای سفیدپوستان و سیستم دیگر برای رنگینپوستان. این گزارش میافزاید: مبنای عملکرد پلیس در آمریکا اجرای قانون نیست، بلکه برتری دادن به سفیدپوستان است. این روزنامه در اثبات ادعای خود مینویسد: روز جمعه یکی از گزارشگران شبکه خبری سیانان، همزمان که در حال پوشش خبری اعتراضات به مرگ جرج فلوید بود، در برنامه تلویزیونی زنده در مینیاپولیس دستگیر شد. این خبرنگار که یک سیاهپوست آفریقایی - آمریکایی - لاتین است، با وجود اینکه با افسران پلیس همکاری کرد ولی این افسران به وی دستبند زدند و او را از آن محل دور کردند. چیزی که بعد از این دستگیری رخ داد جالبتر بود: یک گزارشگر سفیدپوست شبکه خبری سیانان که در همان ناحیهای که گزارشگر سیاهپوست دستگیر شد، حضور داشت اما با این تفاوت که پلیس رفتاری متفاوت با وی داشت. افسران پلیس با رفتار محترمانه درخواست کردند وی از مکانی به مکان دیگر برود. در این یادداشت آمده است: مردم آمریکا میپرسند چرا پلیس این کشور با یک انسان دیگر چنین رفتار میکند و رفتار آنان نیز هیچ عواقبی ندارد. گاردین نوشت: پلیس آمریکا سالانه حدود هزار نفر را به قتل میرساند، از سال 2005 تاکنون با وجود اینکه 15 هزار نفر از مردم توسط افسران پلیس آمریکا کشته شدهاند، کمتر از 150 نفر از این افسران به قتل متهم شدهاند. نویسنده این یادداشت در پایان نوشت: این عملکرد پلیس، اعمال قانون نیست، بلکه به دنبال برتری دادن سفیدپوستان نسبت به سیاهپوستان است و هیچ راهکاری برای حل این مساله وجود ندارد، زیرا برتری سفیدپوستان یک اساس و پایهای است که آمریکا بر آن بنا شده است. این مساله درباره چند پلیس بد در میان افسران پلیس دیگر نیست، بلکه مشکل اصلی این است که اجرای کارهای غیرانسانی علیه رنگینپوستان در آمریکا، جزو کارهای پلیس شده است.
***
[نیویورکتایمز: آمریکا ویران شهری ازهمگسسته]
روزنامه نیویورکتایمز با اشاره به بحرانهای اخیر در آمریکا از جمله شیوع کرونا و تظاهراتهای خشن بهدلیل قتل یک سیاهپوست بهدست پلیس، آمریکا را انبار باروت توصیف کرده است. نیویورکتایمز در این گزارش آورده است: دو ماه و نیم اخیر در آمریکا مانند صحنههای آغازین فیلمی از ویرانشهری است که از هم گسسته شده است. ابتدا، بیماری همهگیر «کوویدـ 19» آمد و بیمارستانهای شهر نیویورک غلغله شد... بعد، فیلمی از یک افسر پلیس منتشر شد که زانویش را روی گردن مرد سیاهپوست قرار داده بود. این روزنامه با اشاره به تهدید ترامپ برای شلیک گلوله بهسمت معترضان نوشته است: ریاستجمهوری او با اتفاقات شوکآور و خشونتهای راستگرایان افراطی همراه بوده است؛ شورش راستگرایان در شارلوتسویل، کشتار در کنیسه پیتسبورگ و تیراندازی جمعی بهسمت لاتینتبارها در الپاسو اتفاقاتی بودهاند که در دوره او رخ دادهاند. نیویورکتایمز در ادامه نوشته است: حتی در شرایطی که غلیان خشم در جامعه رو به افزایش بود، شاهد بینظمی گسترده نبودیم، با وجود این، اکنون بهنظر میرسد در آستانه دورهای طولانی از تابستانی با ناآرامیهای داخلی قرار داریم. روزنامه آمریکایی نوشته است: در حال حاضر عوامل بسیاری هستند که آمریکا را در معرض انفجار قرار میدهند: بیکاری گسترده، بیماری همهگیری که نابرابریهای اقتصادی و سلامت را بهصورت عریان به تماشا گذاشته است، نوجوانان سرگردانی که کاری برای انجام دادن ندارند، خشونت پلیس، راستگرایانی که به دنبال یک جنگ داخلی دیگر هستند و رئیسجمهوری که آماده است تا روی هر آتشی بنزین بریزد.
***
پایان پرستیژ حقوق بشری آمریکا
احسان تقدسی*: رفتار این روزهای پلیس آمریکا با مردم معترض به نژادپرستی، نقض تمامعیار حقوق بشر و آینه تمامعیار واقعیتهای جامعه آمریکاست. قتل فجیع مرد سیاهپوست 46 ساله زیر زانوان پلیس جلوی دوربین شهروندان، شلیک گسترده گلولههای پلاستیکی به صورت مردم، تهدید به تیراندازی به معترضان، تهدید به رگبار بستن مردم در صورت نزدیکشدن به کاخ سفید یا عبور از حصار آن، بازداشت خبرنگارانی که اعتراضات را پوشش میدهند و...؛ اینها اوضاع کشوری است که وزارت خارجه آن از سال 1977 میلادی یعنی 43 سال پیش مرکزی را برای رصد اوضاع حقوق بشر در دنیا تاسیس کرده و هر سال کشورهای ناقض حقوق بشر از نگاه آمریکا را معرفی میکند. ناگفته پیداست کشورهایی که سیستم سیاسی آنها با آمریکا دچار چالشهای جدی هستند رتبه بالاتری در این لیست پیدا میکنند. بر اساس گزارشی که چند روز پیش یکی از اساتید بزرگ روابط بینالملل منتشر کرد آمریکا با این میزان از نقض حقوق بشر از میان 18 کنوانسیون بینالمللی حقوق بشر تنها 5 کنوانسیون را پذیرفته و بقیه را رد کرده است. آنچه این روزها در مینیاپولیس یا 25 شهر در 16 ایالت آمریکا میگذرد نشان از یک واقعیت انکارناپذیر دارد: آمریکا صلاحیت سخن گفتن از حقوق بشر یا فرماندهی تعیین ناقضان آن را ندارد. در آمریکا بر اساس آنچه رسانههای این کشور منتشر میکنند نقض حقوق سیاهان بیش از سایر افراد است و در موقعیت مشابه احتمال رفتار محترمانه با یک مجرم سفیدپوست بسیار بیشتر از یک مجرم سیاهپوست است. در دوران کرونا بر اساس گزارش رسانههای آمریکایی سیاهپوستان (به نسبت جمعیت خود) بیشترین آمار تلفات در این کشور را داشتهاند و این موضوع دلیلی ندارد جز آنکه سیاهان با وجود آنکه شهروند آمریکا هستند در مقایسه با سفیدپوستان از بیمه تامین اجتماعی کمتر و بهداشت پایینتری برخوردارند. فاجعه بزرگتر آنجاست که اگر همزمان یک سفیدپوست و سیاهپوست در بیمارستان به دلیل کرونا بستری باشند، اولویت درمان با بیمار سفیدپوست است. یکدهم آنچه امروز گارد ویژه، ارتش و پلیس آمریکا با معترضان به نژادپرستی انجام میدهند اگر در هر کشور دیگری انجام شده بود تا حالا وزارت خارجه آمریکا، عفو بینالملل، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، دادگاه اروپایی حقوق بشر و... دهها بیانیه صادر کرده بودند اما داستان به غرب و آمریکا که میرسد همه چیز فرق میکند. رسانههای غربی هم در کنار دولتهایشان برخورد خشونتآمیز پلیس با مردم را با تیتر هجوم معترضان به پلیس منتشر میکنند اما درکشورهای مخالف خود با تیتر حمله پلیس به مردم به کمک دولتهایشان میروند. سرکوب سیستماتیک سیاهان در آمریکا اتفاق جدیدی نیست اما آنچه به آن شکل متفاوتی داده است استفاده گسترده مردم از رسانههای جدید است که توانسته اخبار را به دور از جنگ رسانهای دولت آمریکا به مردم دنیا مخابره کند. اگر کرونا اقتصاد آمریکا را با بیش از 40 میلیون بیکار به فاجعهای بزرگ نزدیک کرد، اتفاقات اخیر پرستیژ حقوقبشری آمریکا را از بین برد. ختم کلام اینکه ترامپ پدیده عجیبی نیست؛ اتفاقا ماهیت آمریکا و چهره واقعی آن چیزی است که سالها با بزک رؤسای جمهوری پیشین آمریکا کمتر دیده میشد.
*دبیر گروه بینالملل
ارسال به دوستان
نگاهی حقوقی به تراژدی بانوی کرمانشاهی
سجاد هوشمندی: «آسیه» در لغتنامه دهخدا، زن اندوهگین معنا شده و این معنا به طرزی شگرف با حادثهای که چندی پیش در منطقه فدک کرمانشاه رخ داد و طی آن بانویی به نام آسیه پناهی جان خود را از دست داد عجین شده است. از آنجا که ضرورت بازخوانی و بررسی حقوقی و آسیبشناسی این واقعه در بستر قوانین جاری کشور، امری مهم و پاسخی روشن به ابهامات موجود است، لذا بر آن شدم با ذکر نکاتی چند درباره اتفاق مذکور به تنقیح عملکرد عاملان و آمران این امر بپردازم.
یک: در بادی امر و نگاه اول که تحت تاثیر مخابره جریان توسط دستگاه عامل این حادثه (شهرداری کرمانشاه) منعکس شده، اینطور نقل شده است که اداره کل پیشگیری و رفع تخلفات شهری پس از اخذ مجوز قانونی با همراهی ضابطان قضایی جهت جلوگیری از ساختوساز و در صورت لزوم، اجرای حکم تخریب که در کاربری عمومی و حریم رودخانه و از طرف دیگر محل دکل برق فشارقوی و غیراستاندارد احداث شده بود، به محل اعزام شدند که متوفی با مقاومت در برابر حکم قانونی و سوار شدن بر لودر، قصد جلوگیری از اجرای حکم را داشته و همزمان با هدایت نامبرده به محل امن، دچار حمله قلبی شده و جان خود را از دست میدهد.
اگر چه قانون امری لازمالاتباع بوده و شهرداری کرمانشاه بدوا مدعی رعایت کامل قانون و اجرای امر قانونگذار است، لکن بدیهی است قوانین همراه تحت تاثیر عدالت و انصاف تفسیر و بسط یا تضییق شدهاند و هیچ قانونی را بدون توجه به قانون اساسی، نمیتوان بهتنهایی تفسیر یا اجرا کرد.
نگاهی به مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که میثاقنامه انقلاب اسلامی و ثمره خون شهیدان است به ما یادآور میشود قانونگذاری که مبین ضابطههای مدیریت اجتماعی است، بر مدار قرآن و سنت جریان مییابد و هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است(و الی الله المصیر) تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد مختلف انسان فراهم آید (تخلقوا باخلاقالله) و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمام عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمیتواند باشد و این همان تحقق حکومت مستضعفین است (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین).
در اصل سوم قانون اساسی در باب وظایف دولت، بر رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه مردم در تمام زمینهها و همچنین پیریزی اقتصادی صحیح و عادلانه طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه، مسکن، کار، بهداشت عمومی، برقراری نظام عادلانه قضایی و تساوی همه افراد در برابر قانون تاکید شده است.
اصل بیستم قانون اساسی بر حمایت مخصوص از مادران سرپرست خانوار و دارای حضانت فرزندان تاکید کرده است و براساس اصل سیویکم نیز داشتن مسکن متناسب با نیاز و تامین آن توسط دولت علیالخصوص درباره نیازمندان و کارگران تکلیف دولت است.
در این میان تخلفی از سوی آسیه پناهی در احداث اجباری یک سرپناه کوچک و محقر حادث شده؛ بدیهی است مطابق قوانین اقدام وی حلقه آخر از تخلفات صورت گرفته است و مجموعهای از تخلفات قبلی دستگاهها باعث زمینهسازی بروز این نابهنجاری و ایضا موارد مشابه است که مغفول واقع شده.
مطابق تبصره 6 ماده 100 قانون شهرداریها، تصریح شده است: «در صورتی که برخلاف پروانه ساختمانی یا بدون مجوز، تجاوزی به معابر عمومی گردد، شهرداری مکلف است از ادامه عملیات جلوگیری کند». وفق ماده مربوط، بدواً شهرداری مکلف بود در همان ابتدای احداث بنا از تکمیل آن جلوگیری کرده و اجازه اقدامات خلاف قانون را ندهد که در این باره هیچ اقدامی رخ نداده و شهرداری پس از ساخت و سکونت متوفی و فرزندان تحت تکفل وی، اقدام به تخریب بنا کرده که این امر را میتوان به نحوی ترک فعل سازمان مذکور و تسهیل اقدامات غیرقانونی تلقی کرد، ولی آیا صحبتی از برخورد با این تخلف شهرداری به میان آمده است یا خیر؟
تکلیف دولت به تامین نیازهای اساسی اقشار محروم را چگونه باید مطالبه کرد؟
آیا اگر آسیه پناهی به امکانات حقوقی دسترسی داشت و با مراجعه به محاکم قضایی و دیوان عدالت اداری در صدد احقاق حقوق خود برمیآمد، شهرداری میتوانست اینگونه عمل کند؟ آیا با تخلفات صاحبان قدرت و ثروت نیز اینگونه و با این شدت برخورد شده است؟ افکار عمومی براحتی پاسخ این سوالات را خواهد داد.
حتی اگر معتقد به اجرای عدالت باشیم و عدالت را اجرای بیچون و چرای قانون بدانیم و صرفا آسیه پناهی را دارای تقصیر بپنداریم، آیا اقدام صورتگرفته را میتوان بر مدار عدالت تفسیر و تعبیر کرد؟
«برتراند راسل» فیلسوف شهیر در تعریف عدالت اینگونه میگوید: «عدالت عبارت از هر چیزی است که اکثریت مردم آن را عادلانه بدانند یا عبارت از نظامی است که آنچه را به تصدیق عموم، زمینههایی برای نارضایتی مردم فراهم میکند به حداقل برساند».
در فرهنگ اسلامی نیز عدل در مقابل ظلم و به معنای احقاق حق است و علامه شهید مطهری در کتاب «عدل الهی»، 4 برداشت را از عدالت بیان میکنند؛ اول موزون بودن، دوم تساوی و رفع تبعیض، سوم رعایت حقوق افراد و چهارم رعایت استحقاقها. قرآن کریم نیز هدف غایی از ارسال رسل و کتب آسمانی را برقراری عدل و قسط عنوان فرموده: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط». گفتنی است مفسران محترم، مفهوم قسط را فراتر از عدالت و امری خاص بیان کردهاند که بیتشابه با مفهوم انصاف در حقوق امروز نیست.
دو: گاه افراد عدالت و انصاف را در راستای هم میپندارند، در حالی که عدالت در مفهوم عام شامل انصاف نیز میشود لکن در مفهوم خاص فاصله معناداری بین عدالت و انصاف وجود دارد. فرشته عدالت همواره با چشمانی بسته و ترازو به دست دیده میشود، لکن انصاف دارای انعطاف بیشتری بوده و عدالت را تلطیف میکند و از خشکی آن میکاهد. لذا هیچگاه نمیتوان قانون را بدون توجه به عدالت و عدالت را بدون التفات به انصاف تفسیر یا اجرا کرد که در مورد حاضر هیچ ردی نهتنها از انصاف، بلکه از عدالت نیز یافت نمیشود و در اجرای قانون نیز آنطور که شهرداری ادعا کرده، تردیدهای جدی وجود دارد. آسیه پناهی در حالی بر اثر استرس و فشار ناشی از اقدام مشکوک شهرداری جان خود را از دست داد که تخلف وی کوچکترین و آخرین مرحله از تخلفات دستگاههای عریض و طویل بود و در پایان جمله رهبر حکیم انقلاب که اخیرا در افتتاحیه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی خطاب به کارگزاران نظام جمهوری اسلامی صادر شد بیش از پیش یادآوری میشود که فرمودند: «در عدالت نمره مطلوب به دست نیاوردیم».
ارسال به دوستان
پرونده «وطنامروز» درباره تأثیرات متقابل سیاهپوستان و فضای هنری آمریکا
حداقل به سیاهان کتاب سبز بدهید
محمدرضا کردلو: توجه ویژه اسکار به «کتاب سبز» که برای تبلیغ دموکراتها ساخته شده بود، عجیب نبود؛ فیلمی که خیلی بیربط تلاش کرده بود زلف برادران کندی را با حل مشکل سیاهان در آمریکا گره بزند. کتاب سبز اگرچه نمایشی ضدترامپ داشت اما خواسته یا ناخواسته نشان میداد چه روزگار سیاهی بر سیاهان آمریکا رفته است. توهینهایی که به «دان شرلی» پیانیست مطرح آمریکایی در طول فیلم میشود، مربوط به دوران پیش از قانون الغای بردگی نیست، بلکه برای همین50- 40 سال قبل است. یعنی هرچقدر هم که «کلینت ایستوود» تلاش کند در «نابخشوده» یک وسترن سیاهپوست قرن نوزدهمی را نشان دهد، آن هم در شمایلی شبیه سفیدهای وسترن و قهرمانهایش- که البته همه میدانیم دروغی بیش نیست- باز روزگار سیاهان سیاه است. وقتی آرتیست درجه یک «سیاهپوست» تا 50 سال پیش و بر اساس آنچه خود هالیوود در «گرینبوک (کتاب سبز)» نشان داده، از کمترین حقوق محروم بوده، چطور میتوان یک وسترن قرن نوزدهمی را باور کرد؟
تا سالها بعد از تصویب قانون الغای بردگی، یکی از مهمترین سوالات در آمریکا و حتی جامعه بینالملل این بود که این قانون، در اوج جنگهای داخلی آمریکا چطور به تصویب رسید؛ اسپیلبرگ در لینکلن (2012)، تلاش کرده جنبهای انسانی به این ماجرا بدهد و همه چیز را به یک ارتباط عاطفی بازگردانده است. اسپیلبرگ در این فیلم سیاسی، یک رابطه انسانی را پررنگ میکند تا الغای قانون بردگی را با مفهوم عشق گره بزند. به نظرم خودش هم میدانسته که در غیر این صورت هیچ راه دیگری برای توجیه دراماتیک ماجرای لغو بردگی ندارد. چرا ساختارهای خشن 2 گروه که نزدیک به دو قرن است اجازه حضور هیچ طرف سومی را در رقابتهای سیاسی نمیدهند، نمیتواند منشا قانونی شود که هرچند تبلیغاتی، به نفع سیاهان باشد. در لینکلن «عشق» یک دموکرات مخالف الغای بردگی به خدمتکار سیاهپوستش، باعث میشود او به خواسته جناح رقیبش تن بدهد و برای تصویب قانون لغو بردگی تلاش کند. این فیلم نشان میدهد چطور یک زن، تاثیرگذارترین نقش را در یکی از مهمترین تغییرات سیاسی و اجتماعی قرن 19 ایفا میکند و باعث تصویب یک قانون مهم در ایالاتمتحده میشود. البته قانونی که برای سالها نادیده گرفته شده است.
در واقع فارغ از نتیجهگیریهای به نفع سیستم که سینمای آمریکا و هالیوود به دنبال آن است و در این سالها تلاش کرده برای «سیاهان» بیشتر فیلم بسازد اما کمتر به مسائل اساسی درمورد آنها پرداخته و آن تبعیض دامنهداری است که حتی با رئیسجمهور شدن یک سیاهپوست، تغییر وضعیتی درباره آن شکل نگرفته است. «حتی با رئیس جمهور شدن اوباما» بخشی از دیالوگ دن آرمیتیج و کریس واشینگتن در Get Out است؛ فیلمی متفاوت درباره سیاهان که به شکلی نمادین مزرعه سفیدپوستها را محل قتل سازمانیافته سیاهان قلمداد میکند. به عبارت دیگر، همه تلاشهای دموکراتیک برای تولید فیلم درباره سیاهان، با هر نتیجهای به نفع هر یک از 2 گروه سیاسی، نمایشی تبعیضآمیز از تبعیض است. آنچنان که اسپایک لی، کارگردان سیاهپوست آمریکایی در یک سخنرانی مطرح کرد؛ اسپایک لی کارگردان سرشناس آمریکایی و سازنده فیلمهای «مالکوم ایکس» و «کار درست را انجام بده» در یک سخنرانی در لندن بشدت از رویه تاریخی هالیوود در نمایش اقلیتها انتقاد کرد. او درباره فیلم «Bamboozled» گفت: «این فیلم درباره شیطانی نشان دادن سیاهپوستان و خفیف کردن آنهاست. این کاری است که هالیوود میکند... وقتی این فیلم را ساختم، سینما در آمریکا حدود ۱۰۰ سال عمر داشت و حداقل ۵۰ سال از ورود تلویزیون میگذشت. این فیلم درباره چگونگی رفتار با مردم سیاهپوست است». اسپایک لی در سخنرانی اکتبر 2018 آنقدر از سیر تاریخی نمایش بومیان آمریکایی در هالیوود عصبانی بود که بشدت به جان وین و جان فورد تاخت و گفت: سینما همان افرادی است که قصه میگویند. این افراد خسارت زیادی به بار آوردهاند. هیچ وقت طرفدار جان وین و جان فورد و آن مزخرفات گاوچرانی نبودم. از آنها متنفرم. بومیان آمریکا به شکل وحشی و حیوان نمایش داده میشدند. لعنت به جان وین و جان فورد. ایالاتمتحده بر اساس نسلکشی، دزدیدن زمین و دزدیدن آفریقاییها از سرزمینشان برای کار روی آن زمینهای دزدیدهشده بنا شد. مردم سیاهپوست آمریکا را ساختند. روایت واقعی دزدیده شده. سیاهپوستان حتی وقتی اجازه رای نداشتند و آزاد نبودند، برای این کشور جنگیدند.
تصویر غیرواقعیای که کلینت ایستوود در «نابخشوده» تصویر کرد، محصول سالها سانسور سیاهان در جریان اصلی و نقشهای اصلی بود. سیاهپوستان طی دههها، در نقشهایی غیرواقعی در سینمای آمریکا مورد استفاده قرار میگرفتند. طی دو- سه دهه اخیر، ماجرا کمی متفاوتتر شد اما حتی در همین سالها نیز از میان سیاهان، این کمدینهای سیاه بودند که بیشتر دیده شدند و برای بازی در فیلمهای سینمایی از آنها استفاده شد. البته در سینمای جریان اصلی آمریکا تا دهه 60، نقشهای غیرجدی به سیاهان تعلق میگرفت ولی در ادامه و با هر کنش اجتماعی از سوی سیاهان راهی برای حضور بیشتر آنها در فضای فرهنگی گشوده میشد، اما قصه همیشگی سیاهان در آمریکا تبعیض بود. سهم سیاهان این سالها بیشتر نیز شده است. با این همه سیاهپوستان هنوز شمایل قهرمان ندارند؛ آنها تحقیر شده و تحت ظلم هستند و سینمای مربوط به سیاهان روایت ظلم به آنهاست. سیاهان حق قهرمان شدن ندارند. خنثی و بدون عزت نفس هستند و در این فیلمهای آخری حتی برای رسیدن به آزادیهای بیشتر مبارزه نیز نمیکنند. خود این ایده را میشود در چند فیلم که طی سالهای اخیر ساختهشده بیشتر دید. یعنی شاید بشود این فرض را مطرح کرد که هالیوود تلاش میکند با ارائه تصویری خنثی از حضور سیاهان در خیابان جلوگیری کند و آنان را به مبارزههایی نرمتر توصیه کند. اما آنچه در روزهای اخیر شاهد آن هستیم چیزی متفاوت از تصویر سینمای هالیوود از سیاهان است. شاید سیاهان امروز در آمریکا نه شبیه تصویر آمریکاییاند و نه شبیه نقشهای بسیار دموکراتیکی که ارائه میشود. آنها به خشم آمدهاند، اگرچه به نظر میرسد خواستههای زیادی نداشته باشند. تبعیضهای گسترده موجب شده آنها به این فکر کنند که کاش کتاب سبزی داشتند تا بدانند کجا تحت ظلم هیأت حاکمه آمریکا هستند و کجا نه!
*** سیاهان سینمایی، سیاهان واقعی! احسان سالمی: ماجرای رفتارهای تبعیضآمیز و همراه با خشونت پلیس و دولت آمریکا با سیاهپوستان مسالهای است که هر چند وقت یک بار به واسطه اتفاقی مورد توجه رسانهها قرار میگیرد و طبیعتا یکی از اولین واکنشها نسبت به این موضوع بازخوانی مهمترین فیلمهای ساختهشده درباره ظلم به سیاهپوستان است؛ فیلمهایی که شاید در ظاهر از سوی سینماگران هالیوودی با انواع و اقسام جوایز سینمایی تحویل گرفته شوند اما در ذات خود نمایشدهنده سالها ظلم و تبعیض علیه رنگینپوستان بویژه سیاهپوستان در ینگه دنیا هستند. * کتاب سبز: برنده اسکار بهترین فیلم دوره 91 اگر بخواهیم از نمونههای متاخر آثاری با محور ظلم به سیاهپوستان که اتفاقا از سوی جوایز سینمایی هالیوودی هم بهشدت مورد توجه قرار گرفت یاد کنیم، باید سراغ «کتاب سبز» برویم؛ اثری که در نودویکمین دوره جوایز اسکار بعد از ۵ نامزدی، برنده 3 جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. داستان این فیلم روایتگر یکی از ظلمهای عجیب و غریب قانونی در آمریکاست که مطابق با آن حضور سیاهپوستان در برخی ایالتهای آمریکا ممنوع بود. * پلنگ سیاه: پرفروشترین فیلم سال 2018
پلنگ سیاه یا «Black Panther» را باید مهمترین تلاش سینمای هالیوود برای به تصویر کشیدن سیاهپوستان در قامت ابرقهرمانها دانست؛ تلاشی که اتفاقا با استقبال گستردهای از سوی جامعه سیاهپوستان مواجه شد. فروش این فیلم حتی از تصورات مدیران مارول نیز بسیار بالاتر بود. پلنگ سیاه در سراسر جهان ١/۳۴۶ میلیارد دلار فروخته است در حالی که بودجه ساختش ۲۱۰ میلیون دلار بوده است. پلنگ سیاه توانست به چهارمین فیلم پرفروش تاریخ ایالاتمتحده تبدیل شود. داستان این فیلم در سرزمینی خیالی در آفریقا به نام «واکاندا» میگذرد که فناوریهای بشدت پیشرفتهای دارد.
* ۱۲ سال بردگی: اولین اسکار بهترین فیلم برای یک سیاهپوست
«12 سال بردگی» ساخته استیو مککوئین، فیلمساز سیاهپوست آمریکایی درامی تاریخی بر اساس زندگینامه خودنوشت «12 سال بردگی» اثر «سالومون نورثاپ» است که یک سیاه آزاد بود ولی ربوده شد و بهعنوان برده فروخته شد. «12 سال بردگی» اولین فیلم تاریخ سینماست که در آن یک سیاهپوست اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرده است. این فیلم که سال 2013 پخش شد، با نمایش صریح بخشی از خشونتهای وحشیانه آمریکاییها نسبت به سیاهپوستان، تا حدودی توانسته بخشی از تاریخ پر از جنایت و نژادپرستی آمریکا را به تصویر بکشد.
* تاریخ مجهول آمریکا: در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما
«تاریخ مجهول آمریکا» یکی از خشنترین ساختههای تاریخ سینماست که هر چند به واسطه صحنههای بهشدت خشن و غیراخلاقی موجود در اثر بشدت مورد نقد قرار گرفت اما توانست بخشی از خشونت عریان و خوی وحشیانه گروهی از سفیدپوستان آمریکایی را نسبت به سیاهپوستان و سایر رنگینپوستان در این کشور به تصویر بکشد. داستان این فیلم که در سال 1998 پخش شد، درباره مردی است که پس از کشته شدن غیرعمد پدرش در محله سیاهپوستان، تبدیل به یک نژادپرست تمامعیار میشود. این فیلم در رتبه 35 از ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب کاربران «IMDB» قرار دارد.
* مالکوم ایکس: نقطه عطف فیلمهای مرتبط با نژادپرستی
«مالکوم ایکس» که اسپایک لی، کارگردان سرشناس سیاهپوست آمریکایی آن را در سال 1992 ساخت، به نقطه عطفی در فیلمهای مرتبط با نژادپرستی تبدیل شد. دنزل واشنگتن ستاره اصلی این فیلم که نقش «مالکوم ایکس» مبارز مسلمان سیاهپوست آمریکایی را بازی میکرد، پس از بازی در فیلم «افتخار» در سال 1989 که آن هم قصهای در ارتباط با نژادپرستی داشت، در کنار «مورگان فریمن» تبدیل به ستارههای منحصر به فرد سیاهپوست سینمای آمریکا شدند. البته تصویر همدلانه فیلم از شخصیت مالکوم ایکس به مذاق برخی مخاطبان آمریکایی خوش نیامد!
* کشتن مرغ مقلد: ثبتشده در فهرست ملی ثبت فیلم آمریکا
«کشتن مرغ مقلد» فیلمی به کارگردانی رابرت مالیگن است که سال 1962 ساخته شد. این فیلم یکی از مشهورترین فیلمهایی است که به مسأله نژادپرستی میپردازد. داستان این فیلم روایت دادگاه پسر سیاهپوستی است که متهم به تجاوز به یک دختر سفیدپوست است. وکیلی به نام آتیکاس فینچ (با بازی گریگوری پک) وکالت این پسر جوان را میپذیرد. این فیلم سال ۱۹۹۵ در فهرست ملی ثبت فیلم آمریکا قرار گرفت. «کشتن مرغ مقلد» توانست 3 جایزه اسکار بهترین بازیگر برای گریگوری پک، اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و اسکار بهترین طراحی صحنه را به دست آورد.
* از «لینکلن» تا «جانگوی آزاد شده» در یک سال سرنوشتساز
تجربه نشان داده آمریکاییها هر وقت به رأی سیاهپوستان احتیاج داشتند، در هالیوود هم علاقه بیشتری نسبت به مسأله ظلم به سیاهپوستان بروز کرده است! سال 2012 همزمان با پنجاهوهفتمین انتخابات ریاستجمهوری در این کشور، اکران 3 فیلم مهم «لینکلن» (استیون اسپیلبرگ)، «جانگوی آزاد شده» (کوئنتین تارانتینو) و «جانوران حیات وحش جنوب» (بن زایتلین) و توجه ویژه به هر 3 این آثار در فصل جوایز اسکار، تبدیل به نقطه عطفی در زمینه نمایش مسائل سیاهپوستان در سینمای آمریکا شد. البته مهمترین این آثار «لینکلن» بود که در کنار اسطورهسازی از «لینکلن» رئیسجمهور سابق آمریکا، به بازخوانی تاریخ بردهداری در این کشور میپرداخت؛ در نهایت نیز 2 اسکار مهم بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد به این فیلم اعطا شد. هر چند نباید از «جانگوی آزاد شده» اثر ستایششده کوئنتین تارانتینو نیز غافل شد؛ فیلمی وسترن در ارتباط با ظلم جامعه سفیدپوستان به سیاهپوستان و نابرابری شدید نژادی در آمریکا. این فیلم نیز برنده 2 اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و همچنین بهترین فیلمنامه برای کوئنتین تارانتینو شد. فیلم «جانوران حیات وحش جنوب» نیز قصه دخترکی ۶ساله و سیاهپوست است که قدرتهایی خارقالعاده دارد.
* نادیده گرفته شدههای مهم
«دیترویت» اثری از «کاترین بیگلو» بود که برخلاف برخی دیگر از آثار او چندان از سوی منتقدان و جوایز سینمایی آمریکا مورد توجه قرار نگرفت. اما این فیلم اتفاقا قصه مهمی دارد که با وقایع و اتفاقات این روزهای آمریکا نیز بشدت مرتبط است. قصه این فیلم که سال 2017 ساخته شد، در واقع شرح ناآرامیهای مدنی 5 روزه شهر دیترویت در تابستان 1967 است که به واسطه خشونتهای پلیس علیه سیاهپوستان رخ داد و 43 کشته و تعداد زیادی زخمی و میلیونها دلار ضرر مالی در پی داشت. فیلم اتفاقا سیستم ناکارآمد قضایی آمریکا را هم مورد نقد قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه نیروهای پلیس پس از کشتن چند سیاهپوست تبرئه میشوند. «سلما» نیز درامی تاریخی به کارگردانی «ایوا دوورنی» است که سال ۲۰۱۴ منتشر شد و با وجود آنکه نامزد دریافت جایزههای مختلفی شد اما در نهایت دست پری در گرفتن جوایز نداشت. این فیلم روایتی از سالها مبارزه «مارتین لوترکینگ» رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار، برای کسب حقوق شهروندی و از جمله حق رای برای سیاهپوستان آمریکا بود.
***
نگاهی به نقش رپرها در هدایت جریان اعتراضی مردم آمریکا
عمو سام لعنتی
عباس اسماعیلگل: سیاهپوستان آمریکایی دهه 70 میلادی در نیویورک، زمانی که تبعیض نژادی و ظلم و ستم سفیدپوستان آنها را به ستوه آورده بود به خیابانها ریختند و برای بیان اعتراضات، حرفهایشان را به صورت ریتمیک و ترانه خواندند. دقیقا از همینجا بود که سبک جدیدی از موسیقی پا به عرصه ظهور گذاشت و «رپ» نام گرفت که ابتدا و به دلیل پدیدآورندگان آن، به «سیانان» سیاهپوستان آمریکا شهرت یافت، در واقع «رپ» سبک جدیدی از موسیقی غربی، برای بیان اعتراضات عمومی و ابراز خشونتهای سیاسی- اجتماعی محسوب میشود. اما در گذر زمان با ورود مافیای سرمایهداری غرب به این سبک نوظهور موسیقی، رپ به 3 گونه مختلف تقسیم شد که رپرها با زیرشاخههای «هیپ- هاپ»، «رپ عاشقانه» و «دیس لاو» به کار خود ادامه میدادند. در کنار اینها چند سالی است که گروههای خشن و معترض را «رپخوانهای خیابانی» میدانند. بهرغم آنکه طی سالهای اخیر جریان اصلی موسیقی رپ از خاستگاه اصلی اعتراض خود فاصله گرفته است و از سویی با نفوذ مضامین جنسی و ترویج اعتیاد و همچنین خارج شدن موسیقی رپ از انحصار سیاهپوستان، هنوز هنرمندان سیاهپوستی هستند که در آمریکا علیه تبعیض نژادی حاکم در ایالتهای این کشور فعالیت میکنند. نکته قابل توجه آنکه برخی هنرمندان موسیقی هیپ- هاپ به عنوان یکی از زیرمجموعههای متولدشده موسیقی رپ با بهرهگیری از هنر دیوارنگاری همچنان به اصالت اعتراض سیاهان آمریکایی پایبند هستند. اما طی روزهای اخیر که در پی به قتل رسیدن یک شهروند سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس ایالات متحده، اعتراضات مردمی به 22 ایالت آمریکا رسیده است، نگاه بسیاری از مردم معترض آمریکا به خوانندگان موسیقی هیپ- هاپ معطوف شده است؛ همان کسانی که زمانی نقشی عمده در برانگیزی و حتی جهتدهی به اعتراضهای اینچنینی داشتند، امروز انتظار میرود بیتفاوت نباشند و در کنار مردم معترض حضور داشته باشند. برخی خوانندگان رپ طی سالهای اخیر همچنان اصالت اعتراضی خود را حفظ کردهاند و حتی برخیها پا را فراتر از انتظار گذاشته و خارج از مرزهای کشور آمریکا صدای اعتراضی خود را نسبت به دولتمردان آمریکایی به گوش مردمان جهان رساندهاند که از این میان میتوان به حضور 3 خواننده رپ آمریکایی در پیادهروی اربعین چند سال پیش اشاره کرد که این اتفاق با بازخورد بالای رسانهای رقم خورد؛ ایناک محمد، فنامن و دیمن جونز محمد خوانندگانی با گرایش رپ و هیپ- هاپ هستند که معتقدند باید از موسیقی رپ و پاپ، سمزدایی شود. اینان در هنر موسیقی خود مضامینی چون معنویت و عدالتخواهی و مقابله با فساد اخلاقی و خشونت را در آمریکا دنبال میکنند. این هنرمندان که میهمان کنفرانس افق نو بودند، به ابتکار نادر طالبزاده در راهپیمایی اربعین در میان عزاداران کشورهای مختلف حضور یافتند و با فرهنگ حسینی آشنا شدند، حتی این 3 هنرمند در آن ایام با حضور در میان عزاداران حسینی لحظاتی به اجرای برنامهای با مضمون احترام و محبت غیرمسلمانان به امام حسین(ع) پرداختند که فیلم این اجرا بازخورد فراوانی در فضای مجازی داشت. نادر طالبزاده، دبیر کنفرانس افق نو درباره بازخوردهای حضور رپرهای آمریکایی در این کنفرانس گفته است: «در میان میهمانان، چند رپر را هم دعوت کردهایم که در کار خود برجسته هستند، کسانی که اجرای رپهای آگاهیدهنده را برعهده دارند و برای چندین هزار نفر اجرا میکنند و اتفاقا آن گروه سیاهپوستی که پیش از این میهمان ما در کشور بودند وقتی به کشورشان بازگشتند به این رپرها گفتند اگر از طرف ما دعوت شدند حتما این دعوت را بپذیرند و به ایران بیایند». اما حضور این رپرهای آمریکایی در کنفرانس افق نو و همچنین پیادهروی اربعین، برایشان دردسرهایی هم در پی داشته است که نادر طالبزاده، اینچنین روایت میکند: تمام میهمانان ما در راه بازگشت به آمریکا لب مرز ۳ تا ۱۸ ساعت مورد بازجویی قرار گرفتند. در یکی از کنفرانسهای «افق نو» ۲۵ میهمان داشتیم و همه آنها مورد بازجویی قرار گرفتند و حتی بعضی از آنها را تهدید و تحقیر کردهاند. من با سانسور میگویم اما یکی از میهمانان ما را با تحقیر به گونهای که به دنبال یک فیوز اتمی میگردند، بازرسی کردهاند و به او گفتهاند اگر باز هم به ایران برود همین برخورد با او تکرار خواهد شد و او جواب داده است باز هم به ایران میآید. در پایان ناگفته نماند، «برادر علی» از خوانندگان رپ مشهور آمریکا هم در یکی از دورههای کنفرانس افق نو در ایران حضور یافت و در این کنفرانس به رپخوانی اعتراضی خود بر ضد نگاه تبعیضآمیز سیاستمداران آمریکایی پرداخت که در پایان از نظرتان میگذرد: عمو سام لعنتی
به ایالات مارها خوش آمدی، سرزمین دزدها، خونه بردهها
گارد امپراتوری بزرگ، جایی که دلار مقدسه
خونریزی، نسلکشی، تجاوز به عنف، کلاهبرداری
به نام قانون، قانونی که نوشته شد
سرزمین پادشاهی توحش، نیروی کار وارداتی، نیروی کار وارداتی شکنجه شده
آلامی که هرگز التیام پیدا نکرد، زخمهایی که هرگز خوب نشد
هیچ چیز نمیتونه شما رو نجات بده
به ایالات مارها خوش آمدی، سرزمین دزدها، خونه بردهها
گارد امپراتوری بزرگ، جایی که دلار مقدسه
سرزمینهای دیگه هم مورد تجاوز قرار گرفتند
بچهها رنج کشیدند، بچهها کشته شدند، بچهها با نفرت به دنیا آمدند
به ایالات مارها خوش آمدی، سرزمین دزدها، خونه بردهها
ارسال به دوستان
محمدباقر قالیباف در اولین نطق پیش از دستور مجلس یازدهم بر تلاش این مجلس برای اصلاح الگوی مدیریتی کشور تأکید کرد
نشانههای تغییر
گروه سیاسی: نمایندگان مجلس یازدهم روز گذشته اولین نشست کاری خود را به صورت رسمی برگزار کردند. در ابتدای این جلسه، محمدباقر قالیباف بهعنوان رئیس مجلس در اولین نطق خود حرکت کلی مجلس را در یک سال آتی ترسیم کرد. محوریت نطق قالیباف نحوه تعامل با قوه مجریه بود.
به گزارش «وطن امروز»، محمدباقر قالیباف در نطق پیش از دستور خود با بیان اینکه «مجلس یازدهم [در قبال دولت] نه بنای تقابل و مچگیری دارد و نه در پیگیری منافع و حقوق مردم مسامحه میکند»، گفت: مجلس یازدهم تلاش میکند موانع قانونی دولت در مسیر خدمترسانی به مردم را حذف و اصلاح کند اما در عین حال، اجازه نخواهد داد دولت در اجرا و پیادهسازی قوانینی که حلکننده مسائل مردم است، سهلانگاری کند.
وی همچنین اظهار داشت: آنچه شرایط [کشور] را خطرناکتر میکند، الگوی مدیریتی دستگاه اجرایی کشور است که علاوه بر ناکارآمدی و آشفتگی مدیریتی، و تمرکز بر نگاه به بیرون، به بسیاری از اصول و مؤلفههای الگوی مدیریت جهادی نیز باور ندارد. در چنین شرایطی است که مجلس یازدهم میتواند با رویکردی منطقی و انقلابی نسبت به دولت و با استفاده از ظرفیتهای تقنینی و بویژه نظارتی خود، در چارچوب پیام رهبر انقلاب، دولت را به سمت مطلوب هدایت کند.
نطق انتقادی ریاست مجلس یازدهم نسبت به مدیریت اوضاع کنونی کشور بیانگر تغییر رویکرد مجلس نسبت به دولت حسن روحانی است. مجلس شورای اسلامی پیش از این در دورههای نهم و دهم، از رویکرد انتقادی نسبت به سیاستها و عملکرد دولت اجتناب میکرد. همین امر موجب شده بود برخی کارشناسان اذعان کنند مجلس نتوانسته است نقش خود را در توزیع قدرت در ساختار جمهوری اسلامی ایفا کند و اسیر بدهبستانهای سیاسی چند چهره شاخص مجلس یا دولت شده است.
عدم موضعگیری منتقدانه، کارشناسانه و فعالانه نسبت به تصمیمات دولت عامل اصلی ناکارآمدی مجلس دهم بود و به تبع آن موجب کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم نیز شد؛ انفعالی که با ترجیح منافع جناحی بر منافع کشور، به قربانی شدن معیشت مردم انجامید.
بر همین اساس، باید اذعان کرد بازگشت مجلس به جایگاه اصلی خود به عنوان نهاد بازدارنده نسبت به بیتدبیریهای قوه مجریه و همچنین تصمیمساز در عرصه مدیریت کشور، در بلندمدت به اصلاح مشکلات کشور منتهی خواهد شد؛ مسالهای که در نطق رئیس مجلس مشهود بود.
قالیباف در ادامه اظهارات خود با بیان اینکه «مجلس یازدهم خود را متعهد به ادامه راه شهید قاسم سلیمانی میداند»، گفت: مجلس یازدهم، استکبارستیزی را هم آرمانی اعتقادی و هم منفعتی راهبردی میداند و مذاکره و سازش با آمریکا به عنوان محور استکبار جهانی را بیحاصل و پرضرر ارزیابی میکند. راهبرد ما در برخورد با آمریکای تروریست، تکمیل زنجیره انتقام خون شهید سلیمانی است؛ کاری که با حمله بیسابقه به پایگاه عینالاسد شروع شد و با شکسته شدن هیبت پوشالی آمریکا در عدم توان پاسخ به اقدام جمهوری اسلامی ادامه یافت و با اخراج کامل ارتش تروریست آمریکا از منطقه تکمیل خواهد شد.
رئیس مجلس در بخش دیگری از اظهاراتش به بررسی فرصتها و چالشهای پیش روی کشور پرداخت. وی «رهبری حکیمانه و هوشمندانه آیتالله العظمی خامنهای، باورهای عمیق دینی مردم، قدرت منطقهای فزاینده جمهوری اسلامی، قدرت علمی و پیشرفت فناورانه پرسرعت کشور، بدنه وسیع و گسترده نیروهای جهادی و مردمی و وجود جوانان مومن و انقلابی» را به عنوان فرصتهای حال حاضر کشور عنوان کرد.
قالیباف در ادامه «کاهش سرمایه اجتماعی نظام در نتیجه ناکارآمدی اشباع شده مدیریتی کشور، فساد نفوذ کرده در تار و پود ساختارهای مختلف کشور، نظام اداری اجرایی بههمریخته، تضعیف نهاد خانواده و در نهایت گسترش نفوذ جریان غربزده و امید بسته به دشمن» را از چالشهای پیشروی نظام جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.
رئیس مجلس پس از بیان مصادیق فرصتها و تهدیدهای نظام، راه برونرفت از اوضاع کنونی را پی گرفتن الگوی مدیریت جهادی دانست. وی «باور به مبانی قرآنی و سنتهای الهی، مردمیسازی حکمرانی، تلاش مجاهدانه، وحدت کلمه، توجه به نسل جوان پرانگیزه و توجه ویژه به عدالت و اولویت دادن به مستضعفان» را اصول الگوی مدیریت جهادی معرفی کرد.
* مجلس؛ برادر بزرگتر سایر قوا
نمایندگان مجلس به مناسبت آغاز رسمی اولین روز کاری خود و همچنین نزدیک شدن به سالروز ارتحال بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) بیانیهای صادر کردند.
نمایندگان مجلس در این بیانیه خطرنشان کردند: ارتقای شاخصهای عدالت، فوریترین مسأله ما است اما جبران عقبماندگی در مقوله عدالت با کار عادی میسر نمیشود و نیازمند جهاد شبانهروزی است. نمایندگان در ادامه تاکید کردند: بیان دقیق رهبر معظم انقلاب که همه دستگاههای حکومتی و مردم و همه آحاد وظیفه دارند از مسیر ترسیمی مجلس حرکت کنند نشانه قوی اعتماد ایشان به نمایندگان مجلس یازدهم است که انشاءالله از سوی همه ما نمایندگان جدی گرفته خواهد شد. ما رابطه مجلس با قوای دیگر و دستگاههای فعال کشور را از نوع تعامل و برابری میدانیم و در عین حال معتقدیم با توجه به اختیارات و وظایف مصرح در قانون اساسی، مجلس برادر بزرگتر قوای دیگر است و به رأس امور بودن آن اعتقاد داریم و به مصداق آیه شریفه لایکلف الله نفسا الا وسعها، توان خود را برای به عهده گرفتن تکالیف بالاتر مدنظر نظام در مجلس افزایش خواهیم داد.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: شرط تحقق در رأس امور بودن نظم در انجام وظیفه، طهارت اقتصادی و اولویتشناسی است، امروز اقتصاد و فرهنگ در صدر اولویتهای کشور است که در این میان رسیدگی به اقتصاد و معیشت طبقات ضعیف و ارتقای شاخصهای عدالت، فوریترین مسأله ما است اما جبران عقبماندگی در مقوله عدالت با کار عادی میسر نمیشود و نیازمند جهاد شبانهروزی است. باور داریم در شرایط ناگوار اقتصادی مردم که ناشی از به هم پیوستگی ناکارآمدیهای اجرایی و فشارهای زورگویان عالم است علاوه بر فعالیت جدی در حوزه تقنین و نظارت در چارچوب اقتصاد مقاومتی باید به معنای واقعی کلمه مردمی شویم. مردمی شدن هم با حضور در میان مردم و شنیدن دغدغهها و گلایههای آنها محقق میشود و هم با نزدیک کردن زندگی نمایندگان به طبقات ضعیفتر مردم.
* اعتبار تاجگردون، دلخوش و محمد صالحی در مرحله اول در شعب تایید نشد
در جلسه علنی روز گذشته مجلس بررسی گزارش شعب پانزدهگانه درباره اعتبارنامه منتخبان در دستور کار قرار گرفت و سخنگوهای هر شعبه گزارش شعب را به صورت جداگانه قرائت کردند.
پس از قرائت گزارش تکتک شعب در صحن علنی درباره تایید اعتبارنامهها، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس تصویب اعتبارنامه منتخبان در صحن علنی را اعلام کرد و به جز اعتبارنامههای تاجگردون، دلخوش و محمدصالحی که در دست بررسی است، مابقی اعتبارنامهها تصویب شد و بدین ترتیب کار 273 نماینده رسمیت یافت.
محمدحسین فرهنگی در گفتوگو با ایسنا، در این باره اظهار کرد: در جلسه یکشنبه مجلس، اعتبارنامه ۲۷۳ نفر از نمایندگان تایید شد و اعتبارنامه 3 منتخب مجلس یازدهم نیز در شعب مربوط در حال بررسی است و اگر در شعبه مربوط به تصویب برسد به صحن ارجاع میشود و اگر نیاز به بررسی بیشتری باشد به کمیته تحقیق ارجاع خواهد شد.
نماینده تبریز در مجلس ادامه داد: یکی از مراحل مربوط به بررسی اعتبارنامهها استعلام از شورای نگهبان است، طبق آییننامه شعب اعتراضاتی را قابل طرح میدانند که در شورای نگهبان بررسی نشده ولی اگر مدارک و مستندات مورد اعتراض در شورای نگهبان بررسی شده باشد قابل طرح نیست.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛تلاش عجیب دولت برای تهییج مردم به فروش سهام عدالت
سهام عدالت را حراج نکنید
گروه اقتصادی: سهام عدالت به دستور رهبر حکیم انقلاب با 2 هدف «گسترش عدالت اجتماعی» و «توانمندسازی خانوادههای کمدرآمد» آزاد شد، این دو مهم حتی در ابلاغیه ایشان هم ذکر شده بود. در این شرایط اما با اشتباه بنیادی صورت گرفته، دولت به دنبال خرید سهام عدالت مردم توسط بانکها است تا برای کوتاهمدت یک رقم بسیار کم در اختیار آنها قرار بگیرد. این در شرایطی است که به گفته کارشناسان اقتصادی و بازار سرمایه، حفظ این دارایی ارزشمند در بلندمدت میتواند عایدی بیشتری برای مردم داشته باشد. میزان عایدی مردم از فروش سهام عدالت در شرایط کنونی بسیار پایین است و شاید بتواند تنها یک ماه از بار هزینههای آنها بکاهد اما در صورت سهامداری و حفظ آن، این ظرفیت ارزشمند میتواند تبدیل به یک پشتوانه اقتصادی و مالی در بلندمدت برای آنها شود.
به گزارش «وطن امروز»، طبق آخرین آمارهای غیررسمی درباره تعداد افرادی که سهام عدالت خود را به فروش رساندهاند، بیش از 200 هزار نفر تا پایان دیروز سهام خود را به بانکها یا توسط کارگزاری به افراد دیگر فروختهاند.
این در حالی است که سهامهای عرضه شده در بازار سرمایه از شرکتهای بسیار سودده و بزرگ کشورمان هستند؛ پتروشیمیها، بانکها و شرکتهای خودروساز به عنوان پیشرانهای اقتصادی ایران هستند و مسلما سهامدار بودن مردم در آنها یک اتفاق بزرگ و ارزشمند است.
در همین باره حمید کوشکی، کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه نوع بیان آقای رئیسجمهور درباره فروش سهام عدالت مردم و هدایت به سمت فروش بسیار بد بود، گفـت: متاسفانه آقای رئیسجمهور از واژه غیرمناسبی برای فروش دارایی مردم به عنوان سهم سهام عدالت استفاده کرد، لحنی که نشان از تضاد تفکر دولت درباره نگرش به بازار سرمایه دارد. آقای روحانی با بیان اینکه مردم میتوانند 30 درصد از دارایی سهام عدالت خود را بفروشند تا به نوعی تامین معیشت کنند یا به زخمی از زندگی خود بزنند، نشان داد اصلا به دنبال تعمیق هدفهای اقتصادی بازار سرمایه نیست.
تحلیلگر ارشد کارگزاری اقتصاد بیدار، توضیح داد: مهمترین هدف بازار سرمایه، افزایش سرمایهگذاری و رشد ثروت مردم است اما آقای رئیسجمهور با بیان این موضوع این سیگنال را به مردم داد که از محل فروش سهام عدالت خود یا همان 30 درصد به نوعی بخشی از زندگی خود را اداره کنید، در حالی که باید به این سوال پاسخ دهند که مگر از محل فروش 30 درصدی سهام چقدر عاید مردم میشود که به زخم زندگیشان بزنند؟
کارشناس بازار بورس تصریح کرد: بسته به نوع فروش و سهام اولیه، قیمت فروش سهام 30 درصدی بین 2 تا 3 میلیون تومان در نوسان است، بنابراین رقم چندانی برای تامین معیشت مردم به شمار نمیرود.
* تشویق مردم برای رسیدن به هیچ
مشخص کردن بازه زمانی محدود برای آزادسازی سهام عدالت باعث شده مردم تصور کنند برای فروش سهام خود هم باید در همین بازه زمانی اقدام کنند. دولتیها هیچ توضیحی به مردم ارائه ندادهاند که میتوانند ضمن آزادسازی و وارد نشدن به بازار سرمایه صرفا سهامدار باشند و دارایی ارزشمند خود را حفظ کنند. نباید فراموش کرد که بخش اعظمی از دارندگان سهام عدالت 6 دهک اول جامعه کسانی هستند که اساسا با ادبیات بازار سرمایه آشنا نیستند. یکی از بدترین نقاط سیاستهای دولت زمانی است که مردم را در شرایط اصلاح بازار سرمایه راهی بانکها برای فروش سهام عدالت کرده است. این یعنی دارایی ارزشمند مردم در زمانی که به کمترین میزان ارزش رسیده است، توسط بانکها باید خریداری شود. جالب اینجاست که وقتی نوبت به فروش سهام خود دولت به مردم میرسد (ETFها) روند بازار بسیار سبز و صعودی بوده است.
* آزادسازی بدون رعایت شروط ابلاغیه رهبر انقلاب
ابلاغیه 9 اردیبهشت مقام معظم رهبری برای آزادسازی سهام عدالت و بهرهمند شدن خیل عظیم صاحبان این سهام، حاوی بایدهایی برای تحقق هر چه بهتر سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی بود. با توجه به مفاد سیاستهای کلی اصل 44 و ابلاغیه مذکور، حضور مردم در متن اقتصاد و واگذاری مدیریت به عامه مردم جزو بایدهای آزادسازی سهام عدالت است. در همین راستا در سومین شرط مورد اشاره ابلاغیه مذکور، به «تشویق مردم به ماندگاری صاحبان سهام در شرکتهای سرمایهگذاری» و «ورود سریع این شرکتها به بورس» تاکید شده است. این بدان معنی است که هدف از آزادسازی سهام عدالت، فروش این سهام و خارج شدن مردم از صحنه اقتصاد نیست. تاکید بر «عرضه هر چه زودتر شرکتهای سرمایهگذاری در بورس» هم میتواند به کسب سود بیشتر از محل افزایش ارزش سهام این شرکتها پس از عرضه اولیه منجر شود تا عایدی بیشتری را نصیب مردم کند.
با وجود اشاره مقام معظم رهبری به این شرایط در ابلاغیه آزادسازی سهام عدالت، تصمیمات مسؤولان به گونهای بوده که بیشتر به تشویق مردم به فروش سهام خود شبیه است تا به حفظ این دارایی ارزشمند. علاوه بر این، تاخیر دولت در عرضه شرکتهای سرمایهگذاری استانی در بورس دیگر مسألهای است که باعث محرومیت مردم از سود حاصل از عرضه اولیه این شرکتها میشود.
* سهام بورسی و سهام عدالت وثیقه تسهیلات کارت اعتباری میشود
رئیس کل بانک مرکزی از امکان تبدیل شدن سهام بورسی و سهام عدالت به وثیقه تسهیلات کارت اعتباری خبر داد. عبدالناصر همتی اظهار داشت: بانکها میتوانند سهام بورسی، بویژه سهام عدالت را به عنوان وثیقه برای صدور کارت اعتباری قرار دهند. وی افزود: با توجه به ارزنده بودن بخش عمدهای از سهمهای موجود در سبد سهام عدالت، به بانکها توصیه میکنم در قبال وثیقه گرفتن سهام آزاد شده، در چارچوب ضوابط خود معادل درصدی از ارزش آن به دارندگان سهام که نیاز به منابع مالی دارند ولی قصد فروش سهام خود را ندارند، کارت اعتباری برای خرید بدهند. رئیس کل بانک مرکزی گفت: به حوزه فناوری اطلاعات بانک مرکزی تأکید کردهام هر چه سریعتر برای سادهسازی فرآیند صدور کارت اعتباری اقدام کند.
تاکنون این مهم محقق نشده است و شفافسازی لازم در این باره انجام نشده و مشخص نیست دولت منتظر است تا چه زمانی این کار را انجام دهد. این انفعال دولت همزمان با هجوم مردم برای فروش سهام عدالت نشان میدهد دولتیها منتظر هستند مردم فعلا اقدام به فروش سهام عدالت خود کنند تا در هفتههای آتی روشهای مناسب و بهینهای مانند صدور کارت اعتباری یا قرار گرفتن سهام عدالت به عنوان وثیقه را اعلام کنند.
* شرکتهای سرمایهگذاری استانی: بانکها مردم را به فروش ترغیب میکنند
کانون شرکتهای سرمایهگذاری استانی سهام عدالت روز گذشته در اطلاعیهای اعلام کرد هر اقدامی که موجبات ترغیب مردم برای فروش مستقیم سهام عدالت باشد، خلاف ابلاغیه مقام معظم رهبری و اقدامی پرابهام و سوالبرانگیز است و به هیچ عنوان نباید مسؤولان موجب گمراهی مردم شده و سهامداران تشویق به فروش هیجانی و زیانبار سهام شوند.
«سهام عدالت» برخلاف فضای رسانهای ایجادشده، ارزش اقتصادی بالایی برای مردم دارد، تا آنجا که میتوانند با آن به عنوان وثیقه وام بگیرند اما بیاطلاعی مردم از این ارزش و فضای رسانهای مسموم باعث شده است بانکهایی که امروز بیشتر بنگاهداری میکنند، مردم را به سمت فروش سهام عدالتشان سوق دهند.
جالب آنجاست که سیاستهای تبلیغی بانکها و رسانههای همسوی دولت برخلاف نظر رهبری درباره سهام عدالت است، بر اساس حکم صریح مقام معظم رهبری باید «مردم تشویق به ماندگاری سهام عدالتشان» شوند؛ با این حال کمپین تبلیغاتی بانکها و سازمان خصوصیسازی و ترغیب و دعوت از مردم برای مراجعه و ثبت درخواست فروش سهامشان چیست؟!
تشویق مردم برای آنکه از ۱۰ تا ۱۳ خرداد برای فروش سهام عدالتشان به بانکها مراجعه کنند، در حالی که بعد از این تعطیلات نیز بورس و کارگزاریها همه فعال هستند، خود گواهی برای این سیاستهای تبلیغی مشکوک است.
در روزهای اخیر دولت اصرار بر انتخاب روش مستقیم سهامداری دارد، حال آنکه ۷۵ درصد مردم روش غیرمستقیم را انتخاب کردهاند. نکته قابل توجه درباره سهام عدالت آن است که مردم اگر روش غیرمستقیم سهامداری در شرکتهای سرمایهگذاری استانی سهام عدالت را انتخاب کنند، معادل ارزش ریالی سهام متناسب هر نفر از ۳۶ شرکت بورسی و ۱۳ شرکت غیربورسی، از سهام شرکت سرمایهگذاری استان خود بهرهمند میشوند که در صورت معامله در بورس با توجه به عرضه اولیهای بودن سهام این شرکت از قیمت چند برابری هنگام فروش بهرهمند خواهند شد و البته در صورت نگهداری سهام از مزایای فراوان آن بهره خواهند برد اما این توضیحات در تلاش بانکها برای خرید سهام عدالت مردم گفته نمیشود.
***
[حتیالامکان سهام عدالت را نفروشید]
مدیر عامل شرکت سرمایهگذاری سهام عدالت استان تهران با اشاره به ارزش بالای سهام عدالت، از تصمیمات و تبلیغات مسؤولان آزادسازی سهام عدالت در راستای ترغیب سهامداران به فروش این سهام باارزش انتقاد کرد. محمدرضا جودکی در گفتوگو با «وطن امروز»، گفت: متاسفانه مسؤولان آزادسازی سهام عدالت و بویژه سخنگوی این ستاد با تصمیمات و سخنان خود، مردم را به فروش سهام عدالت ترغیب میکنند. این در حالی است که طبق ابلاغیه مقام معظم رهبری، باید مردم را به نگهداری سهام عدالتشان و ماندن در شرکتهای سرمایهگذاری استانی ترغیب کنند. وی افزود: این مسؤولان همچنین باید شرکتهای سرمایهگذاری استانی را هرچه سریعتر وارد بازار سرمایه کنند، چرا که با این اقدام، سود قابل توجهی نصیب صاحبان سهام عدالت میشود، چنانکه تجربه عرضههای اولیه هم نشان میدهد با عرضه اولیه، ارزش سهام با افزایش قابل توجهی مواجه میشود. جودکی اظهار داشت: با این حال مسؤولان مربوط به جای آگاهسازی مردم و تشویق آنان به حفظ سهام و ماندن در شرکتهای سرمایهگذاری استانی، به روشهای مختلف مردم را از نگهداری سهام و ماندن در شرکتهای سرمایهگذاری استانی ترسانده و به فروش این سهام ارزشمند تشویق میکنند. مدیر عامل شرکت سرمایهگذاری استان تهران گفت: مردم هم تحت تاثیر تبلیغات غلط این افراد، به فروش این دارایی ارزشمند رو میآورند. فروشندگان این سهام در آینده زیان خواهند کرد. مسؤولان مربوط هم بزودی از مسؤولیت کنار رفته و پاسخگو نخواهند بود. در این شرایط مردم زیاندیدههای نهایی فروش سهام عدالت خواهند بود. متاسفانه تبلیغاتی که میشود، در راستای فروش سهام عدالت است، نه آگاهسازی مردم. وی با انتقاد از عملکرد مسؤولان در زمینه آزادسازی سهام عدالت گفت: در بند 2 ابلاغیه مقام معظم رهبری برای آزادسازی سهام عدالت، به «تدوین مقررات انتقال سهام عدالت به مردم» اشاره شده است. با این حال از همان روز اول مسؤولان مربوط مدام تبلیغات و تمهید مقدمات فروش سهام عدالت را در دستور کار خود قرار دادند. دلیل اصرار مسؤولان به فروش سهام عدالت چیست؟ در سیاستهای کلی اصل 44 به تمرکززدایی از ثروت، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار برای مردم اشاره شده است. با فروختن این سهام، هیچ یک از این اهداف محقق نخواهد شد. جودکی با اشاره به ارزش بالای سهام عدالت گفت: در سهام عدالت، بهترین سهامهای دولت به مردم منتقل شده است. اما الان با تبلیغاتی که شده است، مردم را به فروش سهام عدالت ترغیب میکنند. با مسیر فعلی که مسؤولان در پیش گرفتهاند، دوباره مدیریت دولتی و بزرگ شدن دولت گریبان کشور را خواهد گرفت. نفع مردم در نگهداری این سهام است. اگر مردم نیاز اضطراری به فروش این سهام ندارند، ارزش افزوده خوبی در حفظ این سهام وجود دارد. علاوه بر این، اگر مردم روش غیرمستقیم را انتخاب کنند، از سود بیشتری بهرهمند خواهند شد؛ چرا که با عرضه اولیه شرکتهای سرمایهگذاری استانی به بورس، طبق روال موجود در بورس، ارزش افزوده قابل توجهی نصیب سهامداران میشود.
ارسال به دوستان
پنجمین نفتکش ایرانی وارد آبهای ونزوئلا شد
ایران پنج آمریکا هیچ
گروه سیاسی: مانور قدرت ایران با به مقصد رسیدن پنجمین نفتکش ایرانی به آبهای ونزوئلا به قسمت پایانی خود رسید.
به گزارش «وطن امروز»، سرانجام سفر 80 روزه نفتکشهای ایرانی که با واکنشها و تحلیلهای متعددی در فضای رسانههای بینالمللی همراه بود با نزدیک شدن پنجمین نفتکش حامل سوخت ایرانی به آبهای ونزوئلا پایانی شیرین و مقتدرانه داشت. ماموریت انتقال یک و نیم میلیون بشکه بنزین از ایران به ونزوئلایی که در سایه تحریمهای یکجانبه دولت آمریکا بخش قابل توجهی از ظرفیت پالایشگاهی خود را از دست داده بود با تفسیرهای مختلفی همراه بود. اقدامی که با عصبانیت دولت آمریکا همراه بود و تلاش زیادی شد تا از آن برای ایجاد نارضایتی و فعال کردن شبکه اپوزیسیون ونزوئلا استفاده شود و متقابلا از آن بهعنوان آغازی برای شکل دادن به یک ائتلاف اقتصادی در بلوک تحریمیها یاد شد که توانایی وارد کردن ضرباتی به نظام تحریمهای آمریکا را دارد.
با همه این تفاسیر روز گذشته نفتکش «کلاول» به عنوان آخرین نفتکش ایرانی وارد آبهای ونزوئلا شد. پیش از این نیز در روزهای گذشته 4 نفتکش دیگر به نامهای «فورچون»، «فارست»، «فاکسون» و «پتونیا» در بنادر ونزوئلا پهلو گرفته بودند و در حال تخلیه محمولههای بنزینی خود هستند. اتمام ماموریت نفتکشهای ایران و ناکامی آمریکا در متوقف کردن آنها در حالی است که رسانههای بینالمللی و محافل سیاسی مختلف نسبت به نتایج این موفقیت ایران به دولت آمریکا هشدار داده بودند. برای نمونه «واشنگتنپست» در مطلبی با اشاره به شکلگیری مشارکت استراتژیک میان تهران و کاراکاس به عنوان 2 کشور تحریمشده از سوی آمریکا نوشت: ایران چشمانداز و مرکز نفوذ جدید خود را در امتداد دریای کارائیب ایجاد میکند. به نوشته این روزنامه آمریکایی، سفرهای دریایی از ایران به ونزوئلا آزمایشی است که نشان میدهد دولت ترامپ تا کجا نزدیک شدن روابط 2 کشوری را که دشمن خود میداند، برمیتابد. خبرگزاری روسی اسپوتنیک هم در گزارشی به ورود نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا اشاره کرده و اقدام ایران را غلبه بر تحریم نفتی در بیخ گوش آمریکا توصیف کرده بود.
در چنین شرایطی موفقیت ایران در بیاثر کردن تهدیدهای آمریکا مبنی بر متوقف کردن نفتکشهای عازم ونزوئلا در شرایطی که سال گذشته با چنین چالشی در تنگه جبلالطارق مواجه شد، حکایت از آغاز گام جدید کشورمان در مقابل تحریمهای آمریکا دارد. گامی که در آن با تقویت بلوک تحریمیها علاوه بر شکستن نسبی حصار ایجاد شده تحریمی میتوان به همافزایی اقتصادی کشورهای تحریمی هم اندیشید. ارزش محموله ارسالی ایران به سمت ونزوئلا به ادعای واشنگتنپست بالغ بر 700 میلیون دلار بوده است. با این حال اثرات بلندمدت و استراتژیک این اقدام ایران و تبعات سیاسی این مانور مقتدرانه را میتوان بیش از ارزش پولی این مبادله دانست و باید از آن بهعنوان یک پیروزی ملی یاد کرد.
* درخواست ونزوئلا از ایران برای تعمیر بعضی تأسیساتش
غلامرضا انصاری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز گذشته در گفتوگویی درباره آخرین وضعیت نفتکشهای حامل بنزین ایران به ونزوئلا عنوان کرد: آخرین نفتکش ظرف امروز [دیروز] به سواحل ونزوئلا میرسد، تعدادی از نفتکشهایی که رسیدهاند و کارهایشان تمام شده، احتمالا برنامه بازگشت دارند. انصاری همچنین گفت: خوشبختانه بدون هیچ حادثه و گرفتاری همکاری بین ایران و ونزوئلا بخوبی و خوشی پیش رفت. وی ونزوئلا را یکی از بازارهای خوب برای محصولات و تولیدات پاییندستی نفت ایران برشمرد و افزود: این فکر همچنان در ما وجود دارد که اگر متقاضی باشند، تجارت در بخشهای مختلف میتواند ادامه یابد. انصاری خاطرنشان کرد: ونزوئلا درخواستهایی برای کمک به تعمیرات بعضی از تاسیسات خود دارد که این درخواستها تحت بررسی است و اگر متقاضی باشند، علاقهمندیم به آنها کمک کنیم که در این بخشها نیازهای خود را برطرف کنند. معاون وزیر امور خارجه یادآور شد: در حوزه پاییندستی و در حوزه نفت، همکاری از گذشته بین ایران و ونزوئلا وجود داشته و قطعا در صورت تقاضای طرفین ادامه خواهد داشت. وی همچنین درباره نشست دیروز ستاد هماهنگی اقتصادی روابط خارجی گفت: ماه آبان اولین سال اجرای موافقتنامه با اوراسیا پایان مییابد و باید طبق توافق، وارد مذاکرات تجارت آزاد با اوراسیا شویم، در این نشست از وزارت صمت و اتاق بازرگانی و از کسانی که به شکلی در این موافقتنامه سهم دارند دعوت به عمل آمد تا برای مذاکرات اصلی آماده باشند که همان موافقتنامه تجارت آزاد با اوراسیاست.
ارسال به دوستان
تعلل دولت در عدم مهار آتشسوزی جنگلها و مراتع استانهای کهگیلویهوبویراحمد، فارس بوشهر و خوزستان خسارات بیسابقه برجا گذاشت
دل زاگرس میسوزد
گروه اجتماعی: بخش عظیمی از جنگلها و مراتع زاگرس با گذشت 7 روز از آغاز آتشسوزی همچنان میسوزد و پیگیریهای کمجان دولت هم نتوانسته از شعلههای آن کم کند.
به گزارش «وطن امروز»، صاعقه در هفته گذشته موجب شد بخشی از جنگلها و مراتع کشور در استانهای کهگیلویهوبویراحمد، فارس، بوشهر و خوزستان دچار حریق شود و دامنه این آتشسوزی در منطقه خائیز استان کهگیلویهوبویراحمد و کوهستان بوشکان بوشهر شدت بیشتری داشت. وسعت آتشسوزی آنقدر زیاد شد که روحانی و جهانگیری هم دستور پیگیری و حتی به وزارت دفاع برای خاموش کردن آتش ماموریت دادند اما در نهایت مشخص شد به علت کمبود منابع و بودجه، تجهیزات اطفای حریق بسیار محدود است و نمیتوان با آنها آتش را خاموش کرد! عملیات اطفای حریق در جنگلها و مراتع کوه «بوشکان» در بوشهر به دلیل صعبالعبور بودن دشوار بود، هر چند سازمان جنگلها اعلام کرد که برای اطفای حریق در این منطقه به بالگرد نیاز است اما نبود بالگرد و تجهیزات هوایی اطفای حریق سبب شد مردم محلی پا پیش گذارند و در کنار نیروهای اطفای حریق اقدام به کنترل آتش با کمترین امکانات کنند.
بر اساس اخبار منتشر شده، روز جمعه یک بالگرد برای اطفای حریق به بوشهر اعزام شد که به دلیل نقص فنی از ادامه کار بازماند. محمد دهقان - که از نیروهای محلی اطفا در آتشسوزیهای اخیر است - به ایسنا گفت: اگر تجهیزات و تعداد افراد بیشتر بود آتشسوزیها در روز اول یا دوم خاموش میشد. در برخی مناطق به دلیل صعبالعبور بودن نیاز به بالگرد و در برخی دیگر از مناطق نیاز به خودرو یا موتوسیکلتهای ویژه است اما این امکانات فراهم نبود و مردم با هر چه در دسترس داشتند به میدان مقابله با آتش آمدند.
همزمان که جنگلها و مراتع بوشهر در آتش میسوخت، خائیز - منطقه حفاظت شده محیطزیست در استان کهگیلویهوبویراحمد- نیز دردی مشترک را تجربه میکرد. به گفته مسؤولان محیطزیست استان کهگیلویهوبویراحمد، داستان از این قرار بود که در جایی خارج از منطقه حفاظت شده و در مرز بین 2 استان خوزستان و کهگیلویه اختلافات عشایری سبب وقوع آتش و وزش بادهای گرم و خشک بودن پوشش گیاهی منطقه سبب انتقال آن به منطقه حفاظتشده محیطزیستی شد. مسؤولان محلی استان کهگیلویهوبویراحمد از همان ابتدا هشدار داده بودند که با توجه به حجم آتش، برای اطفای آن نیاز به بالگرد آبپاش دارند.
منطقه حفاظتشده خائیز که از مطلوبترین زیستگاههای کل و بز در کشور است و گونههای دیگری همچون کاراکال و پلنگ را نیز در خود جای داده، صبح روز جمعه (۹ خرداد) همچنان در آتش میسوخت و با وجود هشدارها هنوز خبری از بالگردها برای اطفای حریق نبود. جنگلبانان، محیطبانان و مردم محلی با دستهای خالی به جنگ آتش در زاگرس میرفتند اما زور آتش از توان دستهای خالی بیشتر بود.
عصر روز جمعه درحالی که آتش در خائیز و بوشهر از کنترل خارج شده بود و بالگردها به داد جنگلها نمیرسیدند، سرهنگ علی عباسنژاد - فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها - به ایسنا گفت: برای اطفای آتش در این نقاط به بالگرد احتیاج است اما پس از ساعتها پیگیری هنوز هیچ کمکی به ما برای تامین تجهیزات هوایی اطفای حریق نشده است. ساعاتی بعد خبر آمد که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور پیگیر موضوع شده و از حسین کلانتری استاندار کهگیلویهوبویراحمد خواسته است که با هماهنگی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس ستاد مدیریت بحران کشور، امکانات و تجهیزات اطفای حریق از جمله بالگردهای آبپاش را به منطقه اعزام کنند. به دنبال آن، استاندار کهگیلویهوبویراحمد اعلام کرد که از صبح روز شنبه (۱۰ خرداد) 4 فروند بالگرد آبپاش بر فراز کوه خائیز برای اطفای حریق عملیات خود را آغاز خواهند کرد اما دستور معاون اول و قول استاندار نیز به سرعت عملی نشد و تا بعدازظهر دیروز خبری از بالگردهای آبپاش نشد. دهقان نیروی مردمی اطفای حریق گفت: در آتشسوزی مرز بین استانهای فارس و بوشهر پرندهها آسیب زیادی دیدند. با وجود این بر اساس اخبار رسمی عصر دیروز اولین بالگرد به منطقه حفاظتشده خائیز رسید اما تنها یک بار آبگیری کرد.
هر چند آتش کوهستانهای بوشکان بوشهر پس از 3 روز با تلاش بیوقفه محلیها مهار شد اما آتش در دل زاگرس پس از ۷۲ ساعت، سر خاموشی ندارد. کیومرث کلانتری - معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست - پیشبینی کرده بود تا عصر روز شنبه آتش در منطقه حفاظتشده خائیز کنترل شود اما بامداد دیروز (۱۱ خرداد) مسؤولان محیطزیست شهرستان کهگیلویهوبویراحمد از شعلهور شدن مجدد آتش در این منطقه حفاظتشده خبر دادند. دامنه آتشسوزی آنقدر وسیع شد که در نهایت حسن روحانی عصر جمعه طی تماسی تلفنی با وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست بر ضرورت به کارگیری تمام امکانات و تجهیزات برای مهار آتشسوزی در جنگلهای استان کهگیلویهوبویراحمد و نیز برنامهریزی برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه تاکید کرد.
درباره اینکه چرا بالگردها بموقع به محل آتشسوزی نرسیدند باید گفت که طی 2 سال اخیر اعتباری برای تامین تجهیزات هوایی اطفای حریق در اختیار وزارت دفاع قرار نگرفته و این موضوع خسارتهای آتشسوزیها را دوچندان کرده است. اما گویا بهای تامین اعتبارات برای این موضوع افتادن آتش به دل جنگلهای گچساران، خائیز، بوشهر، فارس و... بود، چراکه سازمان برنامه و بودجه روز شنبه ۱۰ خرداد ۱۵ میلیارد تومان به سازمان جنگلها برای تامین خدمات و تجهیزات هوایی حریق اختصاص داد که البته باید دید این اعتبار در مقابل بدهیهای قبلی سازمان جنگلها به وزارت دفاع آیا میتواند برای اجرای عملیات اطفای حریق کارساز باشد یا خیر؟
* شهادت یک جهادگر در عملیات اطفای حریق
ناتوانی دولت در مهار آتشسوزی موجب شد برخی نهادها مانند سپاه پاسداران عملیات اطفای حریق را آغاز کنند. وسعت آتشسوزی در زاگرس آنقدر گسترده بود که موجب شهادت یکی از نیروهای سپاه پاسداران شد. در جریان اطفای آتش در جنگلهای منطقه حفاظتشده بوزین و مرخیل در شهرستان پاوه استان کرمانشاه بود که پاسدار احسان عزیزی یکی از نیروهای تیپ تکاور انصارالرسول دچار سوختگی شد و به شهادت رسید. پیکر مطهر پاسدار احسان عزیزی با حضور گسترده مردم در شهرستان هرسین تشییع و به خاک سپرده شد. شهادت مظلومانه پاسدار عزیزی موجب شد عیسی کلانتری، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست پیام تسلیت منتشر کند.
***
[دولت محیط زیست را هم رها کرده است]
عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار ایران گفت: دولت روحانی همانطور که اقتصاد کشور را رها کرده محیطزیست را نیز به حال خود رها کرده است تا این سوءمدیریت منجر به از بین رفتن هزاران هکتار از مراتع و منابع طبیعی کشور شود.
محمدرضا محبوبفر در گفتوگو با «وطن امروز» با بیان اینکه آتشسوزی در جنگلها، مراتع و مناطق حفاظت شده در استانهای زاگرسنشین غرب، جنوب و جنوب غربی طی چند روز اخیر حدود 8 هزار هکتار از این مناطق را از بین برده است، افزود: طبق گزارشهای موجود، مسؤولان برخی استانهای زاگرسنشین با وقوع آتشسوزی گسترده جنگلها در این مناطق بارها تقاضای هواپیماهای امدادرسان آبپاش برای اطفای حریق از سازمان حفاظت محیطزیست داشتهاند که متاسفانه توجه چندانی به این موضوع نشده است تا اینکه هواپیماهای سپاه و ارتش به برای اطفای حریق جنگلهای استانهای جنوب و جنوب غربی عازم این مناطق شدهاند. وی خاطرنشان کرد: براساس آخرین اطلاعات موجود، جنگلها و مراتع در برخی مناطق آتش گرفته توسط نیروهای مردمی خاموش اما مجددا شعلهور شده است و در برخی مناطق بویژه در استان کهگیلویهوبویراحمد جنگلها همچنان میسوزند و مدیریت در اطفای حریق تا حدی از کنترل خارج شده و تلاشها برای خاموش کردن جنگلها و مراتع در این منطقه ناکام مانده است. عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار ایران گفت: فقدان اراده سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها منجر به این شده است تا با گذشت هر ثانیه 360 مترمربع از جنگلها، اراضی و عرصههای طبیعی کشور ویران و به تلی از خاکستر تبدیل شود. محبوبفر با بیان اینکه آتشسوزی استانهای کهگیلویهوبویراحمد، فارس، خوزستان و بوشهر اکنون از عهده یک نهاد، سازمان یا ارگان خاص خارج است، گفت: نیروهای جهادی سپاه، ارتش، انجمنهای مردمنهاد دوستدار طبیعت و محیطزیست به این مناطق گسیل شدهاند تا از گسترش این بحران عمیق جلوگیری شود. وی اظهارداشت: طی 10 سال گذشته بارها عنوان شده است که نسبت به تامین تجهیزات مقابله با آتشسوزی جنگلها اقداماتی انجام شود اما از آنجایی که ارادهای برای این کار وجود ندارد هر ساله کمبود اعتبار بهانهای میشود تا حفاظت از محیطزیست به حاشیه برود. کارشناس محیطزیست عامل 99 درصد آتشسوزی جنگلها را ناشی از اختلافات جوامع محلی درباره مالکیت زمین در شمال غرب و جنوب غربی کشور عنوان کرد و افزود: سوداگران اقتصادی برای ساختوساز ویلا و اماکن تفریحی همچنین کشاورزان برای توسعه زمینهای کشاورزی و برخیها برای به دست آوردن زمین با هدف ایجاد شهرکهای صنعتی و... عمدا اقدام به سوزاندن مراتع و جنگلها میکنند که قوهقضائیه باید با ورود به پرونده آتشسوزی منابع طبیعی، مقصران اصلی را پس از احراز جرم به سزای خود برساند. از طرفی دولت باید با اختصاص بودجه لازم برای آموزش و فرهنگسازی جوامع محلی در راستای حفاظت از منابع ملی و عرصههای طبیعی وارد عمل شود و با آموزش و آگاهی مردم از قوانین و حفظ این سرمایهها بومیان این مناطق را آگاه کند.
ارسال به دوستان
یادداشتی درباره کتاب «رسم جهاد» که دربرگیرنده تجربههایی از کار جمعی در جهاد سازندگی است
جهاد امامت میکند
* چرا فرهنگ جهاد سازندگی برای نسلهای جدید تشریح نشد
احسان سالمی: فرهنگ جهادی و زندگی جهادی هر چند امروز تبدیل به واژهای پرکاربرد شده اما هنوز هم که هنوز است مواجهه با یک رفتار یا حرکت جهادی، بخشی از جامعه ایرانی را با تحیر روبهرو میکند. آن هم در شرایطی که روحیه فعالیتهای جهادی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و دهه طلایی 60، جزء جداییناپذیر زندگی مردم ایران بود ولی حالا برای مردم به عنوان پدیدهای جدید شناخته میشود!
واقعیت این است که اگر فعالیتهای گسترده جهادی دهه 60 که در قالب تشکیلاتی ارزشمند، موثر و مهم یعنی «جهاد سازندگی» انجام میشد، بدرستی به نسلهای بعدی بازگو میشد و اگر انبوه فعالیتهای این نهاد و سایر نهادهایی که در زمینه خدمترسانی جهادی کار میکردند، به جامعه امروز معرفی میشد، شاید شنیدن عناوینی چون «مدیر جهادی» چندان به گوش برخی مخاطبان ناآشنا نبود. احتمالا به واسطه همین فراموشی و نادیده گرفتن فرهنگ دهه 60 و الگوهای مدیریتی آن دوره است که مقام معظم رهبری مدتی قبل از لزوم توجه به ارزشهای دهه 60 و بازگشت مسؤولان به روحیه انقلابی آن دوره سخن گفتند.
در این فضا انتشار کتابهایی همچون «رسم جهاد» که دربرگیرنده تجربههایی از کار جمعی در جهاد سازندگی است، بخوبی میتواند روایتگر بخشی از سیل فعالیتهای جهادی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی باشد؛ روایتهایی که از دل خاطرات حسینعلی عظیمی گردآوری شده است. مهندس حاجحسینعلی عظیمی از فرماندهان ارشد یگان مهندسی رزمی جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس و از مسؤولان قرارگاه کربلای جهاد بود که نقش موثری در شکلگیری فعالیتهای جهادی در کشور داشت و او را میتوان دایرهالمعارف عرصه جهاد سازندگی در ایران دانست؛ چهرهای که چند ماه پیش و در اواخر سال 98 پس از سالها فراق به جمع یاران شهیدش پیوست و آسمانی شد.
* سؤال امپراتور ژاپن درباره «جهاد سازندگی»
«رسم جهاد» روایت بسیار روان و خوشخوان از چگونگی شکلگیری تشکیلاتی به نام «جهاد سازندگی» در کشور است؛ اثری که با یک پیشگفتار جالب توجه آغاز میشود: «روزی که با یکی از مسؤولان سابق جهاد استان لرستان مصاحبه میکردیم، ایشان خاطره جالبی به نقل از مرحوم آقای رفسنجانی تعریف کردند: «زمانی که به ژاپن رفته بودم، جلسهای نیز با امپراتور وقت ژاپن داشتم. امپراتور به من گفت بهرغم اینکه ما تحولات انقلاب شما را دنبال میکنیم ولی برای برخی از سوالات خود پاسخ روشنی نداریم؛ اول اینکه ما مدتی است روی سازمانی در کشور شما به نام جهاد سازندگی مطالعه میکنیم. چطور این نهاد توانسته در مدت کوتاهی، مردم مناطق محروم را با خود همراه کند و بسیاری از آن مناطق را توسعه دهد؟...»
* انسانسازی در کنار جهاد سازندگی
اما یکی از جالبترین نکات در ارتباط با جهاد سازندگی توجه همزمان به «انسانسازی» در کنار ارائه خدمات به مردم مناطق محروم بود. در بخشی از کتاب «رسم جهاد»، مهندس حاجحسینعلی عظیمی در ارتباط با توجه به این ویژگی مهم میگوید: «از نظر جهادیها مهمترین عنصر در سازندگی، انسان است. محور تمام توسعهها و تمام ساختها انسان است. کشور عقبافتاده، آدمهایش عقبافتادهاند و کشور پیشرفته، آدمهایش پیشرفتهاند. بقیه عناصر سازندگی و پیشرفت، فرع بر قضایا است. وقتی انسان را در روستا بالا میکشی، روستا توسعه پیدا میکند. ارزش انسان با چه زیاد میشود؟ با 4 چیز؛ یک: ایمان، نه با موعظه بلکه با رفتار، 2: دانش؛ 3: بصیرت که فکر نکند دنیا به همین کوچکی است که میبیند؛ 4: همت که از همه مهمتر است. حرف جهادیها با یک روستایی این بود: «تو انسان و خلیفه خدا هستی. چرا فقط یک روستا را آباد کنی؟ بیا انقلاب اسلامی را پیش ببر، کشور را نجات بده. مستضعفان را نجات بده». این کار فقط در روستا انجام نمیشد، در جبهه اتفاق میافتاد. جوان روستاییای که به جبهه میآمد، طوری از لحاظ معنوی متعالی میشد که در یکی 2 ماه میتوانستید بوی شهادت را از او استشمام کنید».
* جهادگرانی که خودشان یک پا رئیسجمهور بودند
تصور اینکه زمانی در این کشور روستاهایی وجود داشت که حتی نام آنها روی نقشه نبود و بسیاری از مسؤولان اصلا از وجود آنها اطلاعی نداشتند، برای ما که در عصر فناوریهای نوین زندگی میکنیم، عجیب به نظر میرسد اما مرور خاطرات مرحوم حاجحسینعلی عظیمی در کتاب «رسم جهاد» نشاندهنده وجود چنین وضعیت عجیبی بود که باید از آن به عنوان میراثی از دوران پر از تبعیض حکومت طاغوتی پهلوی یاد کرد. در بخشی از کتاب «رسم جهاد» آمده است: «بچههای جهاد تعداد بسیار زیادی روستا را کشف کردند که اوایل حتی اسم آنها هم روی نقشهها نبود. برای رفتن به این روستاها باید از قاطر استفاده میکردند. اعضای جهاد در تهران هم خبر داشتند؛ چون از تهران دائم به شهرستان میرفتند و از آنها اطلاعات میگرفتند. مانند رئیسجمهور که به سفر استانی میرود و از پروژههای در حال اجرا خبردار میشود؛ هر کدام از بچههای جهاد هم برای خودشان یک پا رئیسجمهور بودند. از تمام روستاهای ایران خبر داشتند و دقیقا میدانستند که در آنها چه میگذرد».
* مرجعیت جهاد در کارهای انقلابی
جهادیها هر جا که رفتند، منشا حرکت و تحول شدند؛ این واقعیت غیرقابلانکاری است که نباید در روزگار فعلی از آن غافل شد. جالب اینکه فعالیت مضاعف آنها طی دوران فعالیت مخلصانه جهاد سازندگی در کشور، باعث شد نیروهای جهاد سازندگی محور فعالیتهای انقلابی در همه بخشهای کشور باشند. مرحوم عظیمی درباره نقش موثر این چهرهها در خاطراتش در کتاب «رسم جهاد» میگوید: «جهاد خیلی زود مرجع توجه مردم شد. برنامه تلویزیونی هم داشت. بهاصطلاح، مارش جهاد در کشور پر سروصدا بود. یک نفر از شورای مرکزی جهاد در هیأت دولت حضور داشت که مانند معاون اجرایی فعلی رئیسجمهور بود؛ هر کار انقلابیای که داشتند به جهاد ارائه میدادند. به ادارههای دیگر هم میگفتند به جهاد کمک کنید و هماهنگ باشید. کارها را جهاد پیش میبرد و پیشنهادها را هم جهاد میآورد. در دولت جایگاهی پیدا کرده بود و در استانها کمکدست استانداران شده بود. سیل میآمد، زلزله میشد یا مطلب دیگری بود، جهاد پیشتاز بود. اگر راهپیمایی بود، اول بچههای جهاد پرچمشان بالا میرفت. اگر میخواستند انتخابات برگزار کنند، باید بچههای جهاد صندوق را معین میکردند و در روستاها میچرخاندند. اصلا کسی غیر از جهاد آنجاها بلد نبود. همه جا بچههای جهاد در کارهای انقلابی پیشتاز بودند و امور را بر عهده میگرفتند».
این کتاب با تحقیق و تدوین علی مشایخی و محمدرضا حسینی آماده و از سوی انتشارات «راهیار» روانه بازار نشر شده است.
ارسال به دوستان
نشان درجه یک هنری برای بهروز رضوی صدای ماندگار دوبله
بهروزی بهروز
مراسم تجلیل و اهدای مدرک درجه یک هنری کشور به بهروز رضوی، گوینده پیشکسوت رادیو روز گذشته با حضور مسؤولان برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، مراسم تجلیل و اهدای مدرک درجه یک هنری کشور به بهروز رضوی، نویسنده و گوینده پیشکسوت رادیو دیروز با حضور حمید شاهآبادی معاون صدا، محمد طباطبایی مدیر عامل موسسه هنرمندان پیشکسوت و جمعی از مدیران شبکههای رادیو برگزار شد؛ چهرهای که جنس صدایش او را در گویندگی و دوبله بسیار به شهرت رساند. ویژگی خاص او به عنوان گوینده رادیو همچون بسیاری از گویندگان همدورهای خود به دلیل دانش ادبی بالا، داشتن کمترین تپق در اجرا و برخورد فروتنانه وی با دیگر همکاران، بویژه کوچکترها و افراد کمتجربهتر مورد توجه است. او بازی در ۱۰ فیلم سینمایی و تلویزیونی مانند ردپایی بر شن، محموله، آب را گل نکنید، جستوجوگر، دادستان، شانس زندگی، یکبار برای همیشه، آبادانیها، شعلههای خشم و نجاتیافتگان را در کارنامه حرفهای خود دارد.
در مراسم تقدیر از بهروز رضوی، شاهآبادی درباره او گفت: «برای رادیو توفیق است که امروز یکی از فرزندان خود را تجلیل میکند، در طول ۸۰ سال رادیو، شخصیت ارزشمندی مانند استاد بهروز رضوی را در درون خودش پرورش داده و به وجود آنها افتخار کرده است. اگر رادیو در عرصه رسانه، زندگی، آموزش، سرگرمی، مهارت و... در کشور تاثیرگذار است، به واسطه چهرههای فرهیختهای مانند بهروز رضوی است. واقعیت این است که استاد را به صدای او میشناسیم و جامعه هم با صدای او آشناست. صدا فقط ظرفی است که دانش، خرد، ادیب بودن، تسلط به شعر و ادبیات کهن را در کنار آن دریافت میکنیم. توانایی، مهارت و سواد ویژگیهایی است که در استاد وجود دارد و چنین شخصیتی در عرصه فرهنگی در کشور تاثیرگذار است...».
همچنین سیـــدمحمـد طباطبایی، مدیر عامل موسسه هنرمندان پیشکسوت گفت: «بهروز رضوی فرهمند است و ادبیات را خوب میشناسد. وقتی شعر میخواند جان کلام را منتقل میکند، چرا که پشت آن دانش و مطالعه است. ایشان از معدود افرادی است که کتاب برایش ارزشمند است. اگر قرار باشد نریشن کتابی را اجرا کند بحث قیمت را مطرح نمیکند. امیدوارم در نسلهای بعدی نیز همچون بهروز رضوی داشته باشیم. دست ما نباید خالی باشد و امیدوارم بهروز رضویها پرورش داده شوند. رادیو خانه بهروز رضوی است».
بهروز رضوی در بخش پایانی این مراسم ضمن تشکر از مدیران و دوستانش گفت: من در عمرم به جدم قسم نخوردم، برای همین دوستان نمیدانند سید هستم. هیچ وقت سعی نکردهام از امکانات بهرهبرداری شخصی کنم. وی افزود: منیت در صدای من وجود ندارد و همیشه فکر کردم متن را به گونهای بخوانم که جور دیگری نتوان خواند. الان خوشحال هستم مدیران به نکاتی توجه میکنند و انگار این نکات دیده میشود. من از آذر ۴۷ بدون وقفه در رادیو هستم، زمانی که وارد رادیو شدم، چون عاشق رادیو بودم همه را میشناختم. رادیو با من عجین است و علاقهمندیام به رادیو دست من نیست. اهل خانه از دست من در عذاب بودند». رضوی خاطرنشان کرد: «رادیو گرمترین رسانه است. شما میتوانید همزمان با کار، رادیو گوش کنید و رادیو مزاحم دیگر فعالیتها نیست». در پایان مراسم با حضور شاهآبادی، معاون صدا مدرک درجه یک هنری کشور تقدیم سید بهروز رضوی شد.
ارسال به دوستان
آلمان و بریتانیا شرکت نمیکنند
ترامپ نشست جی7 را به تعویق انداخت
رئیسجمهور آمریکا مجبور شد میزبانی نشست سران 7 کشور صنعتی موسوم به جی 7 را که برای 21 تا 23 خرداد (10 تا 12 ژوئن) برنامهریزی شده بود به خاطر عدم حضور رهبران اروپایی بویژه بریتانیا و آلمان به مدت دستکم 3 ماه به تعویق اندازد. دونالد ترامپ ضمن اعلام این موضوع همچنین برای 6 کشور دیگر این گروه شاخ و شانه کشید که باید کشورهای صنعتی بیشتری از جمله روسیه به گروه 7 اضافه شوند اما در کمال تعجب نام چین، صنعتیترین اقتصاد حال حاضر جهان را از قلم انداخت. گافی که البته آگاهانه به نظر میرسد و در راستای تقلای واشنگتن برای ایجاد بلوک ضدچینی است. تعویق نشست جی7 سال 2020 در کمپ دیوید توسط کاخ سفید از آن رو اقدامی نسنجیده به نظر میرسد که جز رئیسجمهور فرانسه، نخستوزیران انگلیس، آلمان، کانادا، ژاپن و ایتالیا به همراه روسای شورا و کمیسیون اروپا اصرار داشتند این اجلاس نه به شکل حضوری، بلکه به خاطر شیوع ویروس کرونا و مشابه نشست «جی 20» سه ماه پیش به میزبانی عربستان به شکل ویدئوکنفرانس برگزار شود. اما ترامپ اصرار دارد حتما جاستین ترودو (کانادا)، آنگلا مرکل(آلمان)، بوریس جانسون(انگلیس)، جوزپه کونته (ایتالیا)، آبه شینزو(ژاپن)، امانوئل مکرون(فرانسه)، اورسولا فان درله ین(رئیس کمیسیون اروپا) و شارلز میشل(رئیس شورای اروپا) را در کمپ دیوید، اقامتگاه رسمی روسای جمهور ایالاتمتحده در مریلند گرد هم آورد.
سخنگوی صدراعظم آلمان پیشتر گفته بود دولت برلین نمیتواند حضور فیزیکی مرکل در نشست جی7 امسال را تأیید کند و چنین امری به وضعیت شیوع ویروس کرونا بستگی خواهد داشت.
ترامپ خود اعتراف کرد برگزاری نشست جی 7 در کشورش به شکل حضوری بهترین الگو برای بازگشایی کسبوکارها پس از تعطیلی ناشی از کروناست. حالا او با عقبنشینی از موضع اولیه کماکان اصرار به برگزاری حضوری چهلوششمین اجلاس جی 7 حتی با وجود تعویق 3 ماهه آن یعنی ماه سپتامبر(شهریور و مهر) دارد آن هم در حالی که با وجود اصرارهای او برای پایان قرنطینه کرونایی و بازگشایی کسبوکارها، هیچ نشانه امیدوارکنندهای از کنترل شیوع بیماری ویروسی «کووید-19» در آمریکا وجود ندارد. علاوه بر این پیشبینی میشود در ماه سپتامبر با نزدیک شدن پاییز، شیوع کرونا در مناطق سردسیرتر نیمکره شمالی از جمله ایالاتمتحده اوج بگیرد. پیشتر رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در گفتوگو با شبکه سیبیاس، با تایید ترجیح رهبران گروه 7 به برگزاری جلسات ویدئویی به جای ملاقات حضوری گفته بود برپایی اجلاس جی 7 در کمپ دیوید تنها 3 هفته به تعویق میافتد.کمپ دیوید پیشتر در سال 2012 در دوران ریاستجمهوری اوباما میزبان این اجلاس بود که آن زمان با حضور روسیه هنوز گروه 8 خوانده میشد. اما کشورهای غربی فدراسیون روسیه را متعاقب ضمیمه کردن شبهجزیره کریمه در سال 2015 مورد تحریم قرار داده و آن را از اجلاس مزبور حذف کردند. حالا ترامپ میخواهد دوباره روسیه را البته به همراه چند اقتصاد پیشرفته دیگر جهان به جی7 منضم کند. رئیسجمهور آمریکا پارسال اعلام کرد روسیه با توجه به اهمیت راهبردیاش باید مجددا به این گروه بپیوندد که با مخالفت شدید اعضای اروپایی جی 7 و کانادا روبهرو شد. بعید به نظر میرسد امسال هم موضع آنها در قبال عضویت مجدد مسکو تغییر کرده باشد. ترامپ اما مثل همیشه از موضع دستوری با شرکای آمریکا برخورد کرده و شمشمیر را برای آنها از رو بسته و میگوید: «جی 7 در قالب فعلی یک گروه منسوخشده تلقی میشود و نمیتواند نماینده پیشرفتهترین اقتصادهای جهان باشد».
او اصرار دارد کشورهای استرالیا، روسیه، کرهجنوبی و هند نیز به گروه صنعتیترین کشورهای جهان اضافه شوند اما در همان حال هیچ نامی از چین نمیبرد. چین با تولید ناخالص داخلی سالانه بیش از 12 تریلیارد دلار، دومین اقتصاد بزرگ جهان پس از آمریکا محسوب میشود که در عین حال با توجه به داشتن سهم عمده در بخش مالی و بانکی اقتصاد آمریکا، چین بیشترین سهم را در جهان از تولیدات صنعتی داشته و عملا صنعتیترین کشور محسوب میشود. کارشناسان بر این باورند ترامپ با حذف نام چین از جمع مدعوان جدید به جی 7 قصد دارد این گروه را به بلوک آمریکا برای ادامه جنگ اقتصادی علیه پکن پیوند بزند اما با توجه به چشماندازهای فعلی بعید است کشورهای فعلی جی 7 یا دعوتشدگان آسیایی، اقیانوسیهای و لاتین توسط ترامپ به جنگ اقتصادی احمقانه او با چین بپیوندند.یکی از سخنگویان کاخ سفید گفته است ترامپ قصد دارد موضوع چین را در نشست 2020 مطرح کند. واشنگتن در حال حاضر علاوه بر اتهامات تجاری، چین را به پنهانکاری درباره شیوع «کووید- 19» و همچنین تلاش برای منحرف کردن روند انتخاباتی آمریکا متهم میکند.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|