|
گفتوگوی «وطنامروز» با مونا فرجاد، بازیگر سینما و تلویزیون
نیمی از نقشهایی را که بازی کردم دوست ندارم
زهرا قزیلی:
مونا فرجاد بازیگر نقش «کتی» از دوسالگی عرصه بازیگری را تجربه کرد اما در تلویزیون و با ایفای نقش زنی مقتدر و مغرور در سریال پربیننده «ساختمان پزشکان» مورد توجه بینندگان قرار گرفت. شخصیت او به گونهای طراحی شده بود که در طول سریال حضورش یا عدمحضورش باعث برهم ریختن زندگی دکتر افشار میشود. او بهخوبی از عهده نقش «کتی» برآمد اما بازیگری که توانایی بازی در نقشهای متفاوت را دارد در سینما مورد توجه قرار نگرفت و آنگونه که شایسته است در سینما فعال نبوده است. پس از ایفای نقش «کتی» توسط دختر جلیل فرجاد بیم آن میرفت که به ورطه تکرار بیفتد که خوشبختانه با انتخاب درست از این تکرار این نقش فاصله گرفت. ساختمان پزشکان از آن دست سریالهایی است که هنوز هم میتواند مخاطب را با خود همراه کند و وقتی شبکههای مختلف تلویزیون این سریال را که از شبکه 3 سیما پخش شد، بازپخش میکنند بیننده تلویزیون شاید برای بار چندم آن را دنبال میکند. گفتوگویی به بهانه تکرار پخش مجموعه «ساختمان پزشکان» با مونا فرجاد ترتیب دادیم که از نظرتان میگذرد. نقطه عطف کارنامهام آشنایی با «گلاب آدینه» بود به نظر میرسد کارنامه شما به دو بخش تقسیم میشود؛ قبل از «کتی» ساختمان پزشکان و بعد از بازی در این نقش. قبول دارم که «کتی» شخصیت خاصی بود و من هم تلاش کردم تا به خوبی این نقش را بازی کنم اما اگر بخواهیم کارنامه هنری مرا بررسی کنیم به دو بخش قبل از سریال 90 قسمتی «سلام» ساخته آقای فرزین و پس از آن باید تقسیم کنم. در آن سریال با بازیگر خوب کشورمان خانم گلاب آدینه آشنا شدم. آشنایی بدین معنا که افتخار همکاری با ایشان را داشتم چون پیش از این با ایشان آشنا بودم. خانم آدینه در آن مجموعه بازیگردان بودند و من بسیار از ایشان آموختم. اغراق نیست اگر بگویم همراهی و یادگیری از خانم آدینه در مدت 7، 8 ماه نقطه عطفی در بازیگری من به شمار میرود و به تغییر مسیر در زندگی هنری من منجر شد. بعد از دیده شدن سریال «ساختمان پزشکان» طبیعی است که نقشهایی شبیه «کتی» زن مقتدر و افادهای به شما پیشنهاد شود. بله! وقتی که بازیگر در یک نقش دیده میشود نقشهای شبیه کار قبلی به بازیگر پیشنهاد میشود، برای همه بازیگران این اتفاق میافتد. من هم سعی کردم با دقت کارها را مورد بررسی قرار دهم و از ایفای نقشی شبیه «کتی» دوری کنم. تنوع نقشها کم است دوری از ایفای نقشهایی از جنس «کتی» به دلیل دوری از کلیشه شدن بود؟ همین طور است، متاسفانه دوستان کارگردان ریسکپذیری کمی دارند و علاقهمند هستند بازیگر، همان کاری که پیش از این بازی کرده و مورد توجه قرار گرفته است را تکرار کند. پیشنهادات نزدیک به «کتی» را بازی نکردم و سعی کردم اتفاقهای دیگری بیفتد و شخصیتهای متفاوت پیرامونم را بازی کنم. البته واقعیت این است که چند سالی است نقشها برای بازیگران محدود شده است. در ایران هنرهای تصویری (سینما و تلویزیون) و هنرهای نمایشی (تئاتر) صنعتی نیستند و با معیارهای صنعتی مورد سنجش قرار نمیگیرند به همین دلیل دست نویسندهها هم برای خلق شخصیتهای متنوع و متفاوت بسته است به همین دلیل انتخابها را برای بازیگر دشوارتر میکند و شاید قدرت ریسکپذیری کارگردانها را نیز کاهش دهد. تلاش کردم در نقش «کتی» نمانم/ بهرغم میل باطنی نقشی را پذیرفتم با نپذیرفتن نقشهایی از این دست از کلیشه شدن در نقش زن مقتدر و پرافاده در امان ماندید. تلاشم این بود که در نقش «کتی» نمانم، پس از ایفای نقش کتی سعی کردم کارهای مشابه را قبول نکنم تا به ورطه تکرار و کلیشه نیفتم. انتخاب یک کار برای ایفای نقش بخشی است که بازیگر میتواند آن را مدیریت کند، به عنوان بازیگر یک عضو از یک گروه هستم بالطبع کار دیگر دوستان در جایگاههای مختلف روی کارم بسیار تاثیرگذار است. از سوی دیگر اکثر بازیگران منبع درآمد و شغلشان بازیگری است و به همین دلیل شاید گاهی اوقات بهرغم میل باطنی نقشی را پذیرفته و ایفا کنند. وقتی بازیگر شغل دیگری ندارد و به کار تنها با دید هنری نگاه نمیکند، ممکن است نگاه مالی بر نگاه هنری غلبه کند. این نوع نگاه به کار بد است، برای من هم اتفاق میافتد و افتاده که باعث بروز انتخابهای غلط میشود، اگر تنها از منظر خلق یک اثر هنری به کار نگاه کنیم قطعا انتخابهای درستتری صورت میگیرد. البته من تمام تلاشم را کردم که حتی اگر از جنبه مالی کاری را قبول میکنم با عشق و علاقه نقش مورد نظر را ایفا کنم و با جان و دل کار کنم. شما که در رشته اقتصاد تحصیل کردید، طبعا بازیگری منبع درآمد شما نیست. رشتهای که در آن تحصیل کردم را دوست ندارم، این رشته را سیستم آموزشی غلط به من تحمیل کرد. در دوران تحصیل شاگرد بسیار زرنگی بودم و معدل بالای 19 داشتم. توقع خودم این بود که در تحصیلات آکادمیک در رشته معماری یا کامپیوتر در دانشگاههای معتبر از جمله شریف و بهشتی تحصیل کنم اما یکباره در سالی که باید برای آزمون کنکور آماده میشدم به دلیل راهنمایی غلط معلمان و تکرار این جمله که «هر کس تابستان درس نخونده باشه کنکور قبول نمیشه» دلسرد شدم و انگیزه لازم را نداشتم و قید ادامه تحصیل را زدم. بعد براساس اندوختهها و دانستههایی که داشتم در 2 رشته اقتصاد نظری دانشگاه الزهرا و کامپیوتر دانشگاه آزاد قبول شدم. بازهم به دلیل همین سیستم غلط به سمت دانشگاه دولتی هدایت شدم و رشتهای که به آن علاقه نداشتم را ادامه دادم. به عقیده من سیستم آموزشی، جوانان را در شرایط روحی- روانی بدی برای قبول شدن در کنکور قرار میدهد، در حالی که اگر یک یا دو سال از اتمام دوره تحصیلی مقطع دبیرستان بگذرد، بعد با تجربه و دقت رشته مورد علاقه خود را انتخاب کنند، بهتر میتوانند تصمیم بگیرند و با علاقه بیشتر به تحصیل ادامه میدهند. اگر رشته مورد علاقهتان را انتخاب و در آن تحصیل میکردید، باز هم بازیگری را ادامه میدادید؟ حتما! بازیگری را از روی علاقه دنبال میکنم اما از این راه امرار معاش هم میکنم، البته نکته مثبت در زندگیام حضور در خانه پدری است و بالطبع دغدغه مالی کمتری دارم. از کودکی بازیگری را آغاز کردم و جزو لاینفک وجود من است. از کودکی بازیگری را تجربه کردم حتی اگر رشته مورد علاقهام را هم ادامه میدادم بازیگری را رها نمیکردم.
چقدر از نقشهایی که انتخاب و بازی کردید را میپسندید؟ تقریبا میتوانم بگویم نیمی از نقشهایی که قبول کردم را دوست ندارم زیرا انتخابهای درستی نبود، اگر در حال حاضر آن نقشها پیشنهاد میشد نمیپذیرفتم و میزان اشتباهم در انتخاب کمتر بود. در یک مقطع زمانی نقشها و فیلمنامههایی که پیشنهاد میشد را دوست نداشتم و بالطبع بازی نمیکردم. در آن برهه از زمان تلاش کردم نقشهای منفعل را بازی نکنم و کارها را رد میکردم. در همان زمان احساس کردم دلم برای بازی کردن تنگ شده، در آن مقطع بود که نقشهایی که دوست نداشتم را فقط صرف اینکه بازی کنم، قبول کردم و همین امر منجر به انتخابهای اشتباه در کارنامه کاریام شد. براساس احساسم نقشها را انتخاب میکنم برای انتخاب درست نقشهایی که به شما پیشنهاد میشود از دوستان و همکاران خود کمک میگیرید یا پدر را مورد مشورت قرار میدهید؟ کوچکتر که بودم همیشه پیشنهادها را به پدر میدادند و بخش اعظم تصمیم حضور در کار برعهده ایشان بود که سر کار برویم یا خیر. کمکم که بزرگ شدم خودم انتخاب کردم. بیشتر انتخابهایم براساس احساسم صورت میگیرد و به حسم اعتماد میکنم و به حرف دلم گوش میسپارم و شرایطی روحی خودم را در آن زمان میسنجم بعد انتخاب میکنم. شاید به خاطر گوش کردن حرف دلم است که اشتباهاتی در انتخاب نقش دارم (با خنده). خانواده وابستهای هستیم با این اوصاف در حال حاضر پدر نقشی در انتخابهایتان ندارد؟ تنها موردی که پدر به من متذکر میشود این است که تحمل حضور در شهرستان را داری؟ زیرا من کمتر میتوانم تحمل دوری از خانه و خانواده را قبول کنم مگر آنکه بدانم بعد از 20 روز کار، استراحت دارم و میتوانم به تهران بیایم. وابستگی زیاد خوب نیست اما از خصایص خانوادههای شرقی است. ما خانواده درهمتنیدهای هستیم که بیش از اندازه به هم وابستهایم. چگونه به گروه «ساختمان پزشکان» پیوستید و به «کتی» نزدیک شدید؟ یادم هست اولین روز که رفتم سر کار سروش صحت و پیمان قاسمخانی هر دو گفتند مونا خودش است، فیزیک، لباس و... گویا دوستان، دختری را در نظر داشتند که قد بلند داشته باشد، خوشپوش باشد و بتواند در رفتارهایش افادهای بودن را لحاظ کند. من به شخصیت «کتی» نزدیک نبودم اما همه انسانها خصوصیات خوب و بد دارند و من در تمام نقشهایم سعی میکنم نقطههای پررنگ شخصیت را بشناسم و آنها را در وجود خود برای آن مقطع زمانی خاص پررنگ کنم. «کتی» آدم مغرور و افادهای است، من هم سعی کردم خصوصیات کتی را در خودم تقویت کنم. من باید مغرور، مقتدر و افادهای میشدم. برای این کار سعی کردم حالت صورتم را تغییر دهم و برای افادهای بودن از حرکات دست استفاده کنم. بالاخره همه ما در وجودمان نقاط مثبت و منفی توأمان هست. من سعی کردم مواردی را که نزدیک به نقش کتی است در وجودم تقویت کنم. من خودم بدجنس و افادهای میشوم. خیلی کار سختی نیست (با خنده). از فرورفتن در نقش پرهیز میکنم برای ایفای نقش چقدر به آن نزدیک میشوید؟ معتقدم مرزی میان نقشی که بازی میکنم و واقعیت وجودیام هست، شاید بتوانم بگویم در نقشهایی که پرتنش است و استرس دارد در خودم فرو میروم و روی من تاثیرگذار است اما از اینکه در نقش فرو بروم و آن شخصیت جزئی از وجودم شود پرهیز میکنم. به طور مثال برای ایفای نقشی که پرتنش بود و باید گریه میکردم و با عصبانیت دیالوگ میگفتم بعد از برداشت نهایی چشمهایم سیاهی رفت و احساس کردم ضربان قلبم بالا رفته اما بعد از مدتی به حالت عادی بازگشتم. ما بازیگر هستیم و باید بتوانیم نقشهای مختلف را بهخوبی ایفا کنیم. بعد از «ساختمان پزشکان» کدامیک از کارهای خود را بیشتر میپسندید؟ در مجموعه «شاید وقتی دیگر» یکی، دو اپیزود با آقای محمود معظمی کار کردم که به مناسبت محرم پخش شد، در آن کار نقشها را دوست داشتم. تئاتر «آخرین حکایت فرهاد» هم از نقشهایی بود که بسیار دوست داشتم. در زمانی که تئاتر بازی میکردم وضعیت جسمی خوبی نداشتم و مریض بودم اما با آن وضعیت کار تئاتر انجام دادم که به نظر خودم کار خوبی از آب درآمد. اجرا در سالن حافظ بود که برای خودم بسیار جذاب بود. دستهبندیها را در بازیگری قبول ندارم بعد از «ساختمان پزشکان» که یکی از نقشهای کلیدی بود، از این جهت که اگر کتی هم در صحنه حاضر نبود صحبتش بود که باعث برهم زدن آرامش خانواده دکتر افشار میشد، چرا به سینما نیامدید؟ این مطلب را باید از دوستان سینمایی پرسید. در ایران یک تقسیمبندی بین نقشهای تلویزیون، سینما و تئاتر به وجود آمده که من قائل به این چارچوب نیستم و این دستهبندیها را قبول ندارم اما شاید باید در چارچوبها و شرایط قرار بگیریم. واقعا نمیدانم. بازی در سینما را ترجیح میدهید یا تلویزیون؟ تلویزیون معروفیت سریعتری را برای بازیگر به همراه دارد اما سینما خصوصیتی مانند یک کتاب دارد و ماندگار است ولی تلویزیون مانند روزنامه است، در لحظه مخاطب را درگیر میکند و ممکن است بعد از مدتی فراموش شود تئاتر هم برای هر بازیگری که تجربه کرده باشد فضای دلنشینی است و فضایی است برای بازسازی و پرشدن از انرژیهای خوب. ارسال به دوستان
گفتوگو با معصومه آباد، نویسنده کتاب «من زندهام»
آباد: فکر میکنم جنگ تمام نشده و ادامه دارد
رهبر انقلاب توجه خاصی به مقوله فرهنگ و خاصه مبحث کتاب و کتابخوانی دارند که این توجه ویژه نهتنها از جنس شعار نیست که به طور مستقیم به پیشینه زندگی و روح ادیب، پژوهشگر و محقق رهبری بازمیگردد. ایشان کتاب «من زندهام» را تقریظ کردند و سهشنبه 27 خرداد مراسم رونمایی از کتاب برگزار شد. معصومه آباد در گفتوگویی به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) درباره کتاب و دلایل نگارش خاطراتش و مشکلات آن گفته و به ماجرای 2 دیدار خویش با رهبر انقلاب و شنیدن خبر نگارش تقریظ بر کتاب «من زندهام» از لسان خود رهبری اشاره کردند که بخشهایی از آن در پی میآید. بعد از آزادی از اسارت، در محافل گوناگونی خاطرات خود را نقل میکردید، چه شد که تصمیم گرفتید این خاطرات را بنویسید؟ من بعد از اینکه به ایران آمدم، مرتب به جاهایی دعوت میشدم و اشتیاق زیادی را در بین مردم برای شنیدن خاطراتم حس میکردم اما در عین حال حس میکردم در وجودم انبوهی از کلمات غلیان دارد و احتیاج دارم مهارشان کنم. بیشتر از آنکه به حرف زدن احتیاج داشته باشم، احتیاج داشتم به اینکه مخاطبانی باشند که بفهمند من چه میگویم. ظرفیتهایی که در کتاب و نوشتن است در بیان شفاهی نیست. نقطه اول عزم بنده برای نوشتن خاطراتم برمیگردد به دیداری که سال 91 با رهبر معظم انقلاب داشتیم. حضرت آقا در آن دیدار نسبت به مستندسازی خاطرات دفاع مقدس بویژه در موضوع آزادگان فرمودند «من عقیده دارم و تأکید میکنم که حتماً ماجراهای اسارت گفته شود. نوشته شود، به تصویر کشیده شود.» بنده پیش خودم فکر میکردم این وظیفه را هنوز انجام ندادهام. این خاطراتی که مرتب در ذهنم مرور میشود و گاهی در بعضی از محافل هم میگویم، باید مکتوب شود. این تاریخ و خاطرات متعلق به شخص من نیست؛ این یک امانتی است از نسل من که باید به نسل بعدی داده شود. من مرتب و با علاقه کتابهای دفاع مقدس را رصد میکردم، مطالعه میکردم. کتاب «پایی که جا ماند» کتاب خیلی قشنگی برایم بود. همینطور کتاب «سرباز کوچک امام» که خاطرات مهدی طحانیان بود. گاهی بعضی از دوستانم میگفتند خاطرات دوران جنگ خیلی شبیه هم است اما من این احساس را نداشتم. احساس میکردم ما 4 خواهر آزاده یک خط از تاریخ دفاع مقدس هستیم. با خودم فکر میکردم دیگران همهچیز را گفتند اما این یک خط نوشته نشده است. شاید رسالت نوشتن این یک خط برعهده من باشد. میگفتم که حتی بعد از 30 سال بالاخره آخرین خط کتاب دفاع مقدس را من مینویسم. چرا برای نوشتن از کودکی شروع کردید و مستقیم سراغ روایت جنگ و اسارت نرفتید؟ احساس میکنم رد پای کودکی هر انسانی در حوادثی که در آینده برای او رخ میدهد، پیداست. یعنی انسان در کودکی و بویژه در بلوغش یاد میگیرد که آینده خودش را چطور رقم بزند. خواننده باید از گذشته و کودکی نویسنده مطلع شود و بداند نویسنده در چه بستری رشد کرده و صاحب چه عواطف و احساساتی بوده که امروز این راه را انتخاب کرده است. دورههای گذشته، حال و آینده به هم متصل است. خیلی دلم میخواست وقتی این کتاب را به دست خواننده میدهم، خواننده شخصیت فرد را به همراه تمام دلبستگیها و عواطفش بشناسد. برای برخی رزمندگان و کسانی که بهنوعی در جنگ حضور داشتند و از آن روزها خاطراتی دارند، بیان این خاطرات بویژه نوشتن از روزهایی که بسیار سخت میگذشته آنقدر دردآور و ناراحتکننده است که ترجیح میدهند این کار را نکنند اما شما روزهای سخت و ناراحتکنندهای را در این کتاب روایت کردید. اگر سرباز خاطره جنگ را نگوید مثل این است که اصلاً جنگی وجود نداشته است. جنگ ما خیلی متفاوت از جنگهای دیگر بود. البته فکر میکنم جنگ تمام نشده و هنوز ادامه دارد بلکه ادبیات و شکل ظاهریاش تغییر کرده است. اگر این روحیه دفاع و مقاومت را به نسل بعد انتقال ندهیم چهبسا این بار و در این جنگ مغلوب شویم. ما باید این روحیه و احساس را در همه نسلها و در همه گروههای سنی اعم از دختر و پسر و زن و مرد ایجاد کنیم. باید این خاطرات را به امروز وصل کنیم. باید از این خاطرات برای فردایمان استفاده کنیم اگرنه خاطره، حادثهای است که در گذشته اتفاق میافتد و دیگر تمام میشود. شنیدهایم رهبر انقلاب در جایی با شما درباره این کتاب صحبت کردهاند. ماجرای این دیدار چه بوده است؟ من خیلی دلم میخواست کتاب را بعد از چاپ و قبل از اینکه در اختیار عموم مردم قرار بگیرد به محضر رهبری برسانم و از ایشان اذن رونمایی کتاب را بگیرم. در یکی از جلساتی که بههمراه اعضای شورای شهر خدمت حضرت آقا رسیدیم، کتاب را همراه خودم بردم تا اذن رونمایی را بگیرم. وقتی کتاب را تقدیمشان کردم، آقای قالیباف هم آنجا همراه من بودند و گفتند ایشان خانم آباد هستند. بلافاصله حضرت آقا فرمودند: «نویسنده کتاب «من زندهام»!» من خیلی تعجب کردم. چون تازه کتاب را آورده بودم تقدیم ایشان کنم. سرم را انداختم پایین. گفتم کتاب من را شما مطالعه فرمودهاید؟ گفتند: «بله! من دارم مطالعه میکنم. ولی از این به بعد از روی کتابی که شما آوردید میخوانم.» خیلی برای من عجیب بود که کتاب هنوز در دست اطرافیان خودمان میچرخید و من دنبال یک فرصتی بودم تا آن را تقدیم ایشان کنم اما متوجه شدم که ایشان کتاب را رؤیت کردند و دارند مطالعه میکنند. خب! خیلی خوشحال شدم. در یک فرصت دیگری که درست مصادف با سالروز آزادی ما یعنی 10 بهمن بود به همراه خواهران آزادهام توفیق دیدار با آقا دست داد. حضرتآقا فرمودند: «من یک تقریظی برای کتاب شما نوشتهام؛ به دست شما رسیده است؟» عرض کردم خیر، هنوز ندادهاند. ایشان لبخند زدند و فرمودند: «احتمالاً میخواهند برای کتاب شما مراسمی بگیرند». ارسال به دوستان
تازه ها
آغاز پیشتولید سریال «چمران» جلیل سامان، کارگردان سریال «شهید چمران» گفت: در صورت امکان برای مرحله پیشتولید مجموعه تلویزیونی «شهید چمران» سفرهایی به کشورهای آمریکا، مصر و لبنان خواهیم داشت. جلیل سامان، کارگردان سریال «شهید چمران» در گفتوگو با تسنیم، از آغاز پیشتولید این سریال فاخر خبر داد و گفت: صحبتهای ابتدایی درباره پیشتولید این اثر از چند روز قبل انجام شده اما بهدلیل وجود برخی مشکلات میسر نشده است که پس از تحقق آنها کار را شروع میکنیم. وی با اشاره به اینکه احتمال دارد برای مراحل پیشتولید مجموعه تلویزیونی «شهید چمران» سفرهایی به کشورهای آمریکا، مصر و لبنان داشته باشد، گفت: قسمتهایی از این سریال که مربوط به حضور مبارزاتی و زندگی شهید بزرگوار چمران در کشور آمریکاست در صورت عدم فراهم شدن شرایط سفر به آن کشور، در کشور دیگری مشابهسازی میشود. سامان درباره انتخاب بازیگر نقش شهید چمران در این سریال، گفت: چند نفری برای بازی در این نقش داوطلب شدهاند اما هنوز لیست مشخصی از بازیگران برای ایفای این نقش آماده نشده است. مجموعه تلویزیونی «شهید چمران» محصول سیمافیلم و به عنوان سریال الف ویژه است و با تهیهکنندگی مسعود ردایی و کارگردانی جلیل سامان تولید میشود. «ارمغان تاریکی» و «پروانه» از جمله سریالهای موفق ساخته جلیل سامان است که با استقبال مخاطبان همراه بود.
«پاپ» آماده نمایش در سینماها پاپ، فیلمی سهاپیزودی در ژانر اجتماعی و دومین فیلم بلند سینمایی احسان عبدیپور است که با هزینه شخصی ساخته شده. این فیلم نتوانست در سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر حضور پیدا کند اما کارگردان این فیلم در انتظار پروانه نمایش «پاپ» است تا فیلم را در شرایطی مناسب در سالنهای سینما اکران کند. عبدیپور در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به اینکه این روزها درگیر دریافت مجوز اکران «پاپ» است، درباره آخرین وضعیت فیلمش گفت: فیلم برای نمایش در سالنهای سینما آماده است و کار آهنگسازی آن را مسعود سخاوتدوست انجام داد و مراحل پس از تولید فیلم هم با صداگذاری عرفان یزدی تمام شد. کارگردان فیلم «پاپ» که این روزها در شهرخود یعنی بوشهر است، گفت: در اولین فرصت برای مشخص شدن وضعیت اکران فیلم به تهران میآیم تا بتوانم فیلم را هرچه زودتر اکران کنم. عبدیپور پیش از این درباره «پاپ» گفته بود: این فیلم درباره جوانان، مهاجرت و اوضاع اجتماعی امروز کشورمان است: یک دیالوگ درونخانوادگی رو به جلو برای ارتقای ملی. نگاه من در ساخت این فیلم کاملا ملی بود. «تنهای تنهای تنها» فیلم قبلی احسان عبدیپور است که نگاهی انسانی به مساله انرژی هستهای داشت و مورد توجه منتقدان قرار گرفت. این کارگردان تاکنون فیلمهایش را با بازیگران بومی شهر بوشهر ساخته است.
آغاز اکران «دربست آزادی» با ۱۰ سینما اکران عمومی «دربست آزادی» ساخته مهرشاد کارخانی از دیروز ۲۸ خرداد ماه با ۱۰ سینما در تهران آغاز شد. فیلم سینمایی «دربست آزادی» ساخته مهرشاد کارخانی از دیروز در سینماهای آزادی، پردیس ملت، پردیس زندگی، تماشا، راگا، رازی، کارون، سمرقند، میلاد و شاهد روی پرده رفت. پوستر و تیزر این فیلم نیز توسط آرش شفیعی ساخته شده است. در خلاصه داستان «دربست آزادی» آمده است: دو جوان یک روز تصمیم میگیرند برای گرفتن طلبشان در شهر راهی شوند. در این فیلم امید علومی، حسام شجاعی، سحر قریشی، سروش صحت، لادن پروین، مانی حیدری، کرامت رودساز و ذبیح افشار با حضور شهره قمر و با هنرمندی رضا ناجی به ایفای نقش میپردازند. «دربست آزادی» پیش از این در سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد توجه منتقدان قرار گرفت. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
اخبار
احضار معاون فرهنگی ارشاد به مجلس سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس اظهار داشت: در صورت رفع نشدن اشکالات موجود در کتاب «ایران در گذر روزگاران» از علی جنتی، وزیر ارشاد درباره انتشار آن توضیح خواهیم خواست. سیدعلی طاهری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با نسیم درباره انتشار کتاب «ایران در گذر روزگاران» گفت: با برخی دستگاههایی که تسلط کافی به حوزه کتاب دارند، تماس گرفتیم تا آنها اشکالات موجود در این کتاب را به کمیسیون ارسال کنند تا بعد از آن کمیسیون فرهنگی پیگیر موضوع انتشار این کتاب باشد. سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس در پاسخ به این سؤال که آیا وزیر ارشاد را برای این کتاب به مجلس فرامیخوانید، اظهار داشت: قطعا معاونت مربوط برای این کتاب را به کمیسیون فرامیخوانیم اما اینکه وزیر نیز به کمیسیون بیاید، هنوز مشخص نیست.
نمایش «چ» در میدان امام حسین(ع) فیلم سینمایی «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا همزمان با سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران در میدان امام حسین(ع) تهران به نمایش درمیآید. بنا برگزارش روابط عمومی خانه شهریاران جوان، مراسم اختتامیه اکران عمومی فیلم «چ» به همراه نمایش عمومی این اثر، جمعه سیام خردادماه بعد از نماز مغرب و عشا بههمت خانه شهریاران جوان و موسسه درخشان آفتاب عالمتاب در راستای پاسداشت مقام این شهید بزرگوار و آشنایی جوانان با فرهنگ ایثار و شهادت، با حضور عوامل و بازیگران این فیلم در میدان امام حسین(ع) تهران برگزار میشود. بنابراین گزارش، «چ» نام فیلمی ایرانی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و محصول سال 1392 است که داستان 2 روز از زندگی شهید مصطفی چمران را در پاوه به تصویر میکشد.
«برلین منفی ۷» پروانه نمایش خانگی گرفت 25خرداد شورای پروانه نمایش خانگی با حضور اکثریت اعضا برگزار شد. در این جلسه برای 6 عنوان فیلم از جمله فیلم سینمایی «برلین منفی 7» به کارگردانی رامتین لوافیپور پروانه نمایش صادر شد. فیلمهای «دو ساعت بعد مهرآباد» به کارگردانی علیرضا فرید و تهیهکنندگی محمد احمدی، «دل بیقرار» به کارگردانی قربان محمدپور و تهیهکنندگی محمود غلامی، «برلین منفی 7» به کارگردانی رامتین لوافی و تهیهکنندگی سیامک پورشریف، «محله قشنگ پدربزرگ ق 2» به تهیهکنندگی ویدئو رسانه پارسیان و کارگردانی عبدالرضا افشارزاده و «شوخی کردم: مجموعه پایانی» به کارگردانی و تهیهکنندگی مهران مدیری موفق به اخذ پروانه نمایش در شبکه خانگی شدند.
تجلیل کهریزک از سازندگان مستند «وقتی فرشته میشوی» رضا روشن، کارگردان و نادیا ذاکری، تهیهکننده مستند تکقسمتی «وقتی فرشته میشوی» توسط مدیران کهریزک تجلیل میشوند. به گزارش تسنیم، مستند «وقتی فرشته میشوی» در رابطه با دکتر شروان شعاعی، دندانپزشکی است که 15 سال هر هفته به آسایشگاه کهریزک میرود و رایگان دندانهای معلولان این آسایشگاه را درمان میکند. به همین منظور و به دلیل بازخورد خوبی که «وقتی فرشته میشوی» در بازاحیایی توجه بیشتر به آسایشگاه خیریه کهریزک داشت، مسؤولان بهزیستی مراسمی را برای تقدیر و تشکر از عوامل این مستند برگزار خواهند کرد. به گفته مسؤولان آسایشگاه کهریزک، این مستند سبب شد عده کثیری به خیریه و حمایتهای مالی و معنوی از معلولان توجه بیشتری نشان دهند و به کمکرسانی ترغیب شوند. این مراسم امروز پنجشنبه 29 خرداد با حضور مدیر شبکه اول سیما و مدیر مستند این شبکه، جمعی از مدیران بهزیستی، هنرمندان و سینماگران و جمعی از خیرین برگزار میشود. برگزاری مراسم تقدیر از مستند «وقتی فرشته میشوی» به نوعی تأکید بر پرداختن به سوژههایی در مستندها و فیلمهای مختلف است تا حرکتهای شایسته خیرین برای این قشر از جامعه که معلولیتهای ذهنی و جسمی دارند تکرار شود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|