مهدی طاهرخانی: حمید درخشان که جانشین علی دایی شد، فضا را غبارآلود دید. او روی یک فرآیند نه‌چندان روشن پس از سال‌ها به آرزویش رسیده بود اما نوع برکناری دایی و دخالت روشن وزارت ورزش در این ماجرا موجب شد پس از اولین ورود به  زمین تمرین قرمزها واقع در درفشی‌فر با شعارهای منفی هواداران مواجه شود. وزارت ورزش همه تلاشش را کرد تا پایش را از این ماجرا کنار بکشد، از این رو امیررضا خادم روزی که با اعضای هیات مدیره پرسپولیس در وزارت ورزش و جوانان جلسه داشت از خبرنگاران اصحاب رسانه دعوت کرد تا پاسخگوی آنها باشد البته محمدرضا رحیمی، مدیرعامل برکنار شده قرمزها، در برنامه 90 همه بافته‌های خادم را پنبه کرد و صریحا گفت وزیر گفته بود باید دایی را برکنار کنی. فارغ از این موضوع، حالا حمید درخشان در یک برزخ واقعی گیر افتاده بود. تساوی مقابل نفت مسجدسلیمان و شعار‌های تند هواداران به او این واقعیت را تمام‌قد نشان داد که فضا برای آرام کردم کار به هیچ عنوان مهیا نیست. از این رو سراغ یک گزینه انحرافی رفت؛ بازگرداندن علی کریمی به پرسپولیس. دشمن علی دایی؛ مردی که هنوز روی سکو‌ها محبوبیت دارد و بازگشتش می‌توانست به کل حواس همه را از اصل موضوع منحرف کند. علی کریمی که همیشه آرزو داشت با پیراهن پرسپولیس از فوتبال وداع کند به خاطر مشکلات بی‌پایان با علی دایی این کار را نتوانست انجام دهد تا تراکتورسازی تبریز آخرین باشگاهی باشد که او لباسش را بر تن کرد.
علی کریمی که می‌دانست هدف درخشان از بازگرداندن او چه چیز است، تنها برای اینکه جو را برای سرمربی فعلی قرمزها مهیا کند حاضر شد به صورت غافلگیرکننده پا به تمرینات پرسپولیس بگذارد. همین حضور کافی بود تا درخشان برای نخستین بار پس از بازگشت به پرسپولیس، محبوب سکوها شود اما علی کریمی تصمیمی برای بازی کردن نداشت چرا که از یک ماه قبل علی کفاشیان در تماسی کاملا محرمانه به او گفته بود گزینه فدراسیون فوتبال برای دستیاری کارلوس کی‌روش است. کفاشیان که این حرف را به کریمی زد، دیگر تمام داستان مشخص شد. یکی از خبرنگاران نزدیک به کریمی در این باره می‌گوید: او شاید اگر پیشنهاد دستیاری کی‌روش را نداشت برای بازگشت به مستطیل سبز و پوشیدن دوباره شماره 8 پرسپولیس وسوسه می‌شد اما مربیگری در تیم ملی چیزی نبود که کریمی بی‌تفاوت از کنار آن عبور کند. او برای اینکه جو را به نفع درخشان و علیه هواداران دایی تغییر دهد، به تمرینات پرسپولیس آمد اما در همان 2 روزی که تمرین کرد به دوستانش گفت محال است او را به عنوان بازیکن بار دیگر در میدان ببینند. شاید مهدی مهدوی‌کیا از این پیشنهاد کفاشیان به کریمی مطلع بود که در مصاحبه‌ای اعلام کرد؛ شما کریمی را دیگر در لباس بازیکن نمی‌بینید.
اما خروجی داستان برگشت کریمی، جوسازی رسانه‌ای و فرصتی که برای حمید درخشان مهیا شد همه و همه به نفع سرمربی پرسپولیس بود. او می‌دانست کریمی بازنمی‌گردد، کریمی هم مطمئن بود بازگشتی در کار نیست، در این بین تنها صحنه نمایش پیش روی هوادارانی بود که نمی‌دانستند همه واقعیت چیست.
 چرا کی‌روش از کریمی استقبال کرد؟
اما سوای ماجرای حضور کریمی در تمرینات پرسپولیس، یک اتفاق بزرگ دیگر برای فوتبال ما رخ داد؛ انتخاب کریمی به عنوان دستیار کی‌روش. سرمربی تیم ملی عصر پنجشنبه در سالن کنفرانس خبری فدراسیون فوتبال صریحا در مصاحبه چند دقیقه‌ای خود گفت کریمی پیشنهاد علی کفاشیان و فدراسیون فوتبال بود و من به این پیشنهاد  پاسخ مثبت دادم. اما تز فدراسیون فوتبال برای این انتخاب چه بود؟ علی کریمی در حالی به عنوان دستیار ایرانی کی‌روش مدنظر قرار گرفت که اصلا در لیست 5 نفره هیات رئیسه فدراسیون فوتبال نبود. او تازه چند ماه است از فوتبال خداحافظی کرده و در هیچ مصاحبه‌ای هم عنوان نکرده بود به دنبال حضور در کلاس‌های مربیگری است اما کفاشیان برای متقاعد کردن وزارت ورزش درباره حفظ کی‌روش گفته بود ما در این 4 سال دستیاران جوانی را کنار این مربی پرتغالی قرار می‌دهیم تا پس از خروج کی‌روش، تربیت این مربیان یکی از خروجی‌های این قرارداد گرانقیمت باشد البته محبوبیت کریمی بین هواداران پرسپولیس و رسانه‌های نزدیک به این باشگاه هم موجب می‌شد تا علی کفاشیان با یک تیر ۲ نشان بزند البته این پایان پروژه جوانگرایی او نخواهد بود چرا که طبق گفته کی‌روش، پس از جام ملت‌های آسیا قرار است یک مربی جوان دیگر به عنوان دستیار انتخاب شود. بعضی از رسانه‌ها گمانه‌زنی می‌کنند گزینه بعدی یک استقلالی است، کسی مثل فرهاد مجیدی که توازن حب را در تیم ملی مهیا کند. حالا علی کفاشیان بیش از گذشته با فضای فوتبال آشنا شده و می‌داند چگونه مهره‌هایش را بچیند تا با یک تیر چند نشان بزند. در این سو کارلوس کی‌روش هم به یک واقعیت پی برده است. او می‌داند در فوتبال ایران، دستیار یعنی یک آلترناتیو همیشگی برای انجام یک کودتای شبانه و برکناری غافلگیرکننده. از این رو او در این 4 سال هرگز حاضر نشده یک مربی بزرگ ایرانی را به عنوان دستیار قبول کند.(البته بزرگ در فرم و محتوای فوتبال ما) فردی مثل یحیی گل‌محمدی، حسین فرکی یا دیگر مربیانی که این قابلیت را دارند جانشین کی‌روش در وضعیت فعلی شوند. استفاده از گزینه‌هایی مثل امید نمازی، مارکار آقاجانیان و علی منصوریان در همان سال‌های اول نشان می‌دهد کی‌روش از تجربه کودتای صفایی‌فراهانی علیه ایویچ به خوبی آگاه است و می‌داند اگر اینجا یک دستیار بزرگ داشته باشی ناگهان امکان برکناری‌ات در شرایط غیرقابل باور وجود دارد. امثال کریمی و مجیدی با اینکه محبوب هستند اما دست‌کم تا 4 سال آینده کسی آنها را در اندازه حضور در تیم ملی به عنوان مرد شماره یک نمی‌داند. 4 سال بعد هم که کی‌روش از ایران می‌رود و به‌زعم خودش چه میراثی بهتر از اینکه مربی بعدی تیم ملی دانش‌آموخته مکتب خودش باشد؟
ماجدی: کریمی دیپلم نگرفته، می‌خواهد درس بدهد!
میرشاد ماجدی درباره انتخاب علی کریمی به عنوان مربی جدید تیم ملی اظهار داشت: بهتر است من در این باره حرفی نزنم و انرژی‌ام را صرف مسائل دیگری کنم چون اظهارنظر درباره چنین مسائلی آب در هاون کوبیدن است. وی ادامه داد: با روندی که فوتبال ما طی می‌کند باید اصطلاح «سال به سال دریغ از پارسال» را به کار ببریم. مگر با این همه صحبتی که 40 سال است درباره تیم امید می‌شود تغییری در روند تصمیم‌گیری‌ها اتفاق افتاده که حالا امیدوار باشیم با صحبت‌های جدیدمان اتفاق جدیدی بیفتد. قصه دستیاران کی‌روش هم همین است. او توجهی به توصیه‌ها ندارد و کار خودش را انجام می‌دهد. سرپرست استقلال تاکید کرد: کریمی بازیکن بزرگی بود. جادوگر بود و خیلی خاطرات خوب از او در فوتبالمان ثبت شده است اما حضور در دنیای مربیگری و بویژه حضور در تیم ملی قواعد دیگری می‌طلبد. مربی تیم ملی  قبل از حضور در این تیم باید حتما در لیگ کارنامه خوبی از خود برجای گذاشته باشد. اگر این نیست چطور تجارب و افتخارات مربیان در رده باشگاهی اهمیت پیدا می‌کند؟ وی افزود: کریمی خیلی زود وارد فضای مربیگری شد و امیدوارم این استعداد درخشان در زمره بازیگری به دلیل این تصمیم‌گیری فدا نشود. ما مربیان زیادی داشته‌ایم که در سن پایین به نیمکت تیم ملی رسیدند، بعد دیدیم چطور سیر سقوط را از نظر فنی طی کردند. این را می‌توانید در بررسی تاریخ مربیان ملی مملکت ببینید. ماجدی درباره اینکه به نظر می‌رسد کریمی هنوز  دوره مربیگری را طی نکرده است، گفت: صحبت از کلاس و مدرک نکنید. خدا خیر بدهد دوستان را که کاری کرده‌اند همه در ایران مدرک مربیگری دارند. بحث این است که مگر این امکان هست که فردی که برای مثال در دوره دبیرستان یک اختراع انجام داده پس از پایان دوره دبیرستان ناگهان دکتر شود و برود در دانشگاه تدریس کند؟ مربیگری یک کار فشرده است و باید مراحلش طی شود؛ هم از نظر تجربی و هم طی مراحل تئوری. من با این اتفاق بشدت نگران کریمی و آینده‌اش هستم و امیدوارم روزی نگوییم او را با این کار نابود کردیم.

امین ابطحى : لاماسیا همچنان در حال معرفى ستاره‌هاى جوان است، مدرسه فوتبال بارسا در سال‌هاى اخیر به یک مرکز آموزشى مدرن تبدیل شده است. چندین استعداد بزرگ در این باشگاه حضور دارند که روزى پا جاى پاى بزرگانى همچون پپ گوآردیولا، کارلوس پویول، ژاوى، آندرس اینیستا و سرجیو بوسکتس خواهند گذاشت. سران باشگاه بارسلونا به کار روى تیم‌هاى پایه‌اى خود افتخار مى‌کنند، چون در بیشتر مواقع توانسته‌اند نیازهاى اصلى تیم اصلى خود را در زمینه بازیکن تامین کنند؛ نقطه اوج این احساس غرور و افتخار در سال 2012 هنگامى که هر 3 کاندیداى معرفى شده جهت دریافت توپ طلاى آن سال در لاماسیا پرورش یافته بودند، نمایان شد.پپ گوآردیولا خود دانش‌آموز لاماسیا بوده است و هنگام سرمربیگرى در بارسلونا، او معمولا 10 بازیکن از لاماسیا را براى ترکیب اصلى تیم خود انتخاب می‌کرد. تیتو ویلانووا جانشین پپ گوآردیولا در بارسلونا حتى پا را از آن نیز فراتر نهاد و در بازى خارج از خانه مقابل لوانته در سال 2012 هر 11 بازیکن تیم خود را از فارغ‌التحصیلان و پرورش‌یافتگان آکادمى جوانان این باشگاه معروف به لاماسیا انتخاب کرد. لوئیز انریکه، سرمربى کنونى بارسلونا نیز آشنایى خوبى در کار با جوانان دارد. او بین سال‌هاى 2008 تا 2011 سرمربى تیم دوم بارسلونا بوده و مایل است تیم خود را با اعتماد به بازیکنان جوان بازسازى کند، تصمیمى که با توجه به محرومیت نقل‌وانتقال بارسا در سال 2015 بسیار منطقى و مثبت ارزیابى مى‌شود. محرومیت بارسلونا برای فعالیت در بازار نقل و انتقالات و تخلفاتى که این باشگاه در جذب بازیکنان جوان از آمریکاى لاتین براى  پرورش در لاماسیا مرتکب شده،‌ در نظر گرفته شده است. با این حال سران بارسا اعلام کرده‌اند در آینده نیز به فلسفه کارى خود در زمینه بازیکن‌سازى ادامه خواهند داد. در فصل جدید برخى بازیکنان جوان بارسا نظیر جرارد دلوفو و دنیس سوارز به صورت قرضى به سویا منتقل شده‌اند و در انتهاى فصل به این باشگاه بازخواهند گشت و برخى دیگر در حال حاضر در تیم دوم بارسلونا حضور دارند و مى‌توانند در سال‌هاى آتى به تیم اصلى منتقل شوند. این یادداشت سعى در معرفى این ستارگان آینده‌دار خواهد داشت.
ژان مارى دونگو (19 ساله، مهاجم): این مهاجم جوان در حقیقت توسط بنیاد ساموئل اتوئو به بارسا معرفى شده و همانند اتوئو بازیکن سابق بارسلونا، مهاجم باهوش و توانمندى است. وى از سرعت بالایى برخوردار است و با تکنیکى که دارد توانایى عبور از هر خط دفاعى را خواهد داشت. در این فصل او موفق شده 4 گل در لیگ پایین‌تر اسپانیا به نام
 Segunda Division  بزند. در فصل 14-2013 دونگو حتى موفق به انجام 3 بازى براى تیم اصلى بارسا نیز شد، البته وى باید در این فصل کمى صبور باشد، چون  مونیرالحدادى و ساندرو رامیرز از رقباى او در حال حاضر از شانس بیشترى براى قرار گرفتن در ترکیب اصلى برخوردار هستند.
مونیر الحدادى (19 ساله، مهاجم): الحدادى سال 2014 را به خوبى آغاز کرده است، در طول چندین ماه او از یک استعداد ناشناخته به یکى از مهاجمان اصلى بارسلونا و بازیکن ملى‌پوش اسپانیا تبدیل شده است. وى که اصلیتى مراکشى دارد در اطراف مادرید بزرگ شده و از سال 2011 به لاماسیا پیوسته است البته الحدادى سابقه حضور در تیم‌هاى پایه اتلتیکومادرید را نیز دارد. در ماه آوریل سال جارى او با گل فوق‌العاده‌اى که در رقابت‌هاى جوانان یوفا به ثمر رساند، معروف‌تر شد و با اعتماد به نفس کامل در اردوى آماده‌سازى تیم اصلى بارسا حاضر شد و عملکردى درخشان از خود بر جاى گذاشت. او در اولین بازى خود براى بارسا مقابل الچه موفق به گلزنى شد و در دیدار مقابل مقدونیه نیز اولین تجربه ملى خود را جشن گرفت.
آلکس گریمالدو (18 ساله مدافع چپ): یوردى آلبا مدافع چپ کنارى بارسلونا نیز در لاماسیا پرورش یافته است و آلکس گریمالدو در سال‌هاى پیش‌رو رقیبى جدى براى آلبا براى این پست خواهد بود. از گریمالدو به عنوان مدافعى استثنایى یاد مى‌شود که در کار دفاعى بی‌نقص بوده و با توجه به فیزیک بدنى و هوش بالایى که دارد، کارشناسان آینده خوبى را براى وى پیش‌بینى می‌کنند. علاوه  بر این او بازیکنى انعطاف‌پذیر است که در پست هافبک دفاعى نیز مى‌تواند درخشان ظاهر شود. گریمالدو در ضربات ایستگاهى نیز مى‌تواند خطرساز و موقعیت‌آفرین باشد و در بازى‌هاى تیم دوم بارسا، بارها از روى این ضربات به گل رسیده است.
یوردى مسیپ (25 ساله، دروازه‌بان): بارسا در این فصل 2 سنگربان جدید را به اختیار گرفته و به همین دلیل آینده مسیپ در بارسا کمى پرسش برانگیز به نظر مى‌رسد. در حال حاضر او دروازه‌بان سوم تیم به حساب مى‌آید و فرصت زیادى براى قرار گرفتن در ترکیب اصلى نصیب او نمى‌شود البته در دوران آماده‌سازى پیش‌فصل بارسلونا او عملکرد قابل قبولى از خود به نمایش گذاشته است. در حال حاضر او دچار شکستگى از ناحیه انگشت شده است و در پایان ماه سپتامبر به تمرینات تیمى ملحق خواهد شد. به هر حال براى تبدیل شدن به سنگربان اصلى بارسلونا او مسیرى دشوار پیش‌روى خود دارد و شاید بهتر باشد براى اثبات کیفیت خود، بارسلونا را ترک کند.
سرخى سامپر (18 ساله، هافبک): بارسلونا در پرورش هافبک‌هاى خلاق سنت دیرینه‌اى دارد. سامپر نیز مى‌تواند به یکى دیگر از چنین هافبک‌هاى خلاقى تبدیل شود و بسیارى از هواداران او را وارث سرخیو بوسکتس مى‌دانند. بوسکتس البته هنوز 26 سال دارد و مى‌تواند سال‌هاى زیادى در خدمت بارسا باشد و با سامپر براى قرار گرفتن در ترکیب اصلى به رقابت بپردازد. سامپر در پست هافبک دفاعى نیز از کیفیت بالایى برخوردار است و مى‌تواند تیم را به خوبى با پاس‌هاى دقیق و قدرتى که در شناسایى فضاهاى خالى دارد به سمت جلو هدایت کند. آرسن ونگر، سرمربى آرسنال نیز به دلیل قابلیت‌هاى سامپر، پیش از این خواهان جذب وى شده بود اما لوئیز انریکه هرگز مایل به واگذارى او به تیم‌هاى دیگر نبوده است. با توجه به درخششى که سامپر در اردوى پیش‌فصل بارسا داشته است، احتمال اینکه انریکه در این فصل شانسى را براى بازى او در ترکیب اصلى تیم قائل شود، زیاد به نظر مى‌رسد.
ساندرو رامیرز (19 ساله، مهاجم): ساندرو در اولین حضور خود در بارسا رویایى ظاهر شد و توانست در بازى مقابل ویارئال به عنوان بازیکن تعویضى تک گل پیروزى‌بخش تیمش را به ثمر برساند. او همانند پدرو هم‌تیمى خود اهل جزایر قنارى است و از 14 سالگى به بارسلونا پیوسته است. رامیرز در کناره‌ها نیز قابلیت بازى دارد و در همه رده‌هاى تیم‌هاى پایه‌اى اسپانیا حضور داشته است.پای راست قدرتمند و سرعت بالاى او از نقاط قوت رامیرز به حساب مى‌آیند و پیش از پایان مدت محرومیت لوئیز سوارز، وى مى‌تواند امیدوار به حضور بیشتر در ترکیب اصلى بارسلونا باشد.
آداما ترائوره (18 ساله، هافبک کنارى): ترائوره  یکى از بهترین بازیکنان کنارى آینده‌دار دنیا به‌حساب مى‌آید. او نیز از سرعت بالا و قدرت شوتزنى حیرت‌انگیزى برخوردار است. با توجه به قدرت بالاى دریبلینگ خود، در حال حاضر به کابوسى براى تمام حریفان در لالیگاى دو تبدیل شده است. آندره ویلاش بوآش در فصل گذشته مایل به انتقال او به تاتنهام بود، اما بارسا چنین مجوزى را صادر نکرد. تاتا مارتینو، سرمربى فصل گذشته بارسا نیز بر روى ترائوره حساب ویژه‌اى باز کرده بود و به وى در 2 بازى شانس حضور در تیم اصلى بارسلونا را داد. ترائوره در بارسلونا به دنیا آمده و والدین او اهل کشور مالى هستند و به دلیل سرعتى که دارد به او لقب «La Flecha» به معناى تیر داده‌اند.

هفتمین روز بازی‌های آسیایی برای کاروان ایران با یک طلای وزنه‌برداری به پایان رسید تا جمع مدال‌های ایران با احتساب مدال‌هایی که ورزشکاران در روز پنجشنبه هم کسب کرده بودند به عدد 15 برسد. هفتمین روز هفدهمین دوره بازی‌های آسیایی اینچئون برگزار شد و ملی‌پوشان ایران در 8 رشته قایقرانی، شنا، تیراندازی، بسکتبال، هندبال، والیبال، وزنه‌برداری و بوکس به رقابت پرداختند که نتایج ملی‌پوشان ایران به این شرح است:
تیراندازی
سه وضعیت 50 متر بانوان: تیم ایران متشکل از دینا فرزادخواه، الهه احمدی و مه‌لقا جام‌بزرگ بین 11 تیم در رده هفتم قرار گرفت. در رقابت‌های انفرادی جام‌بزرگ نهم شد، فرزادخواه در رده 22 قرار گرفت و احمدی عنوانی بهتر از 29 به دست نیاورد. 40 نفر در این مسابقه تیر زدند.
شنا
50 متر قورباغه: آریا نسیمی‌شاد با ثبت زمان 31 ثانیه و 6 صدم ثانیه در بین 27 شناگر در رده نوزدهم قرار گرفت و از راهیابی به فینال بازماند. مهدی انصاری، دیگر نماینده ایران به دلیل مصدومیت نتوانست به آب بزند.
٤در ١٠٠ متر: تیم ایران با ثبت زمان 3 دقیقه و 52 ثانیه و 25 صدم ثانیه دهم شد و از راهیابی به فینال بازماند.
تیم ایران به دلیل مصدومیت مهدی انصاری با ترکیب ناقص (سه نفر) در این رقابت شرکت کرد.
جمال چاووشی‌فر با ثبت زمان 57 ثانیه و 78 صدم ثانیه یک‌بار دیگر رکورد ملی 100 متر کرال پشت ایران را شکست. او در همین مسابقات زمان 58 ثانیه و 23 صدم ثانیه را ثبت کرده بود. اما دیروز در قالب مسابقه تیمی باز هم رکورد زد.
وزنه‌برداری
نواب نصیرشلال در حرکت دوضرب خطا کرد تا نایب‌قهرمان المپیک بدون مدال بازی‌های آسیایی را ترک کند. او در یکضرب 181 کیلوگرم را ثبت کرد. بهداد سلیمی با شکستن رکورد مجموع دوضرب و یکضرب بازی‌های آسیایی به مدال طلا رسید. او در یکضرب 210 کیلوگرم، در دوضرب 255 کیلوگرم و در مجموع 465 کیلوگرم را به نام خود ثبت کرد و قهرمان شد. بهادر مولایی در یکضرب 177 کیلوگرم را ثبت کرد و به دلیل مصدومیت در دوضرب شرکت نکرد و در نهایت از جدول رقابت‌ها کنار رفت.
قایقرانی
بادبانی: احمد احمدی در دور ششم بخش لیزر با حریفان خود به رقابت پرداخت که در پایان در رده هشتم قرار گرفت.
بوکس
وزن 81+کیلوگرم: در مرحله یک‌هشتم نهایی احسان روزبهانی با نتیجه 3بر صفر نوربو تاشی از بوتان را شکست داد.
والیبال
تیم ملی والیبال ایران در دومین دیدارش از بازی‌های آسیایی به مصاف هند رفت و در
سه ست پیاپی حریفش را شکست داد.
هندبال
تیم ملی هندبال ایران با کسب پیروزی
26 بر 21 برابر عربستان به جمع 4 تیم نخست بازی‌های آسیایی صعود کرد. کاروان ورزشی ایران در روز پنجشنبه هم توانسته بود توسط محسن شادی و محمد دانشور در قایقرانی و دوچرخه‌سواری به مدال طلا برسد. در پایان روز هفتم بازی‌ها کاروان ورزشی ایران با 5 مدال طلا، 6 مدال نقره و 4 مدال برنز در رده ششم جدول توزیع مدال بازی‌های آسیایی قرار گرفته است. چین، کره‌جنوبی، ژاپن، قزاقستان و کره‌شمالی بالاتر از ایران در رده‌های اول تا پنجم ایستاده‌اند.
رضازاده: وزنه‌برداری می‌توانست بیشتر طلا بگیرد
رئیس فدراسیون وزنه‌برداری می‌گوید بهداد سلیمی توانایی این را دارد که رکورد دوضرب جهان را نیز جابه‌جا کند. حسین رضازاده پس از کسب طلای بازی‌های آسیایی توسط بهداد سلیمی و رکوردشکنی او در این رقابت‌ها اظهار کرد: ما همیشه در سنگین‌وزن خوب بودیم اما این بار زیاد فشار نیاوردیم چرا که 45 روز دیگر مسابقات جهانی را در پیش‌ داریم. البته ملی‌پوشان دیگر نیز در وزن‌های 85 و 105 کیلوگرم می‌توانستند مدال بگیرند اما ورزش برد و باخت دارد. بهادر مولایی نیز به دلیل آسیب‌دیدگی که داشت تنها در حرکت یکضرب روی تخته آمد و از حرکت دوضرب نیز انصراف داد. در کل به تمام ملی‌پوشان خسته‌ نباشید می‌گویم. رضازاده با اشاره به رکوردشکنی سلیمی گفت: او رکورد یکضرب خود را شکست. در دوضرب هم 255 کیلوگرم را زد. از آنجا که مسابقات جهانی را پیش رو داریم بیشتر از این فشار نیاورد و مهم آن بود که طلا بگیرد. ان‌شاء‌الله در مسابقات قهرمانی جهان علاوه بر کسب مدال طلا به رکورد دنیا نیز حمله خواهد کرد. با وجود اینکه ملی‌پوشان دیگر رقابت خود را خراب کردند بهداد که قهرمان المپیک است توانست خیلی خوب ظاهر شود. وی در پاسخ به این پرسش که آیا بهداد توانایی این را دارد که رکورد دوضرب جهان را بشکند، تصریح کرد: بله، می‌تواند چرا که او در تمرینات وزنه 265 کیلوگرم را بالای سر برده و ان‌شا‌ء‌الله در مسابقات نیز بار دیگر این وزنه را بالای سر می‌برد. رضازاده درباره عملکرد کاروان وزنه‌برداری تصریح کرد: عملکرد آنها خوب بود اما باید وزنه‌برداران رقابت‌ را جدی‌تر می‌گرفتند.

مهرداد میرزایی: پایگاه اینترنتی  al-monitor در گزارشی به بررسی تأثیر سیاست بر فوتبال ایران پرداخت. علی دایی، سرمربی پرسپولیس فصل جدید را با این تیم خوب شروع نکرد و این باعث شد مسؤولان باشگاه پیش از بازی تیمشان برابر نفت مسجدسلیمان این مربی را از کار برکنار کنند و حمید درخشان را به عنوان سرمربی جدید سرخپوشان معرفی کنند. دایی که رکورد بیشترین گل ملی را در تاریخ دارد، 10 سپتامبر خیلی ناگهانی از سمتش به عنوان سرمربی تیم پرسپولیس که پرطرفدارترین تیم فوتبال ایران است، برکنار شد.تصمیم برکناری علی دایی را هیأت مدیره این باشگاه گرفت و بلافاصله با مخالفت مدیرعامل باشگاه روبه‌رو شد. وقتی مدیرعامل باشگاه پرسپولیس مخالفت خود را با اخراج دایی اعلام کرد، از سمت خود اخراج شد. این اخراج‌ها یک بار دیگر سؤالی را در ذهن ایجاد می‌کند و آن هم این است که تا چه حد دولت و سازمان‌های ایرانی در مدیریت ورزش به صورت کل و فوتبال به صورت خاص دخالت می‌کنند.اگرچه مدیرهای قابل زیادی در فوتبال ایران حضور دارند اما سیاست همچنان در کار فوتبال دخالت می‌کند. پرسپولیس پرطرفدارترین تیم ایران است و نه تنها در تهران که در کل کشور هواداران زیادی دارد. این تیم موفق‌ترین تیم باشگاهی تاریخ فوتبال ایران است ولی در طول 6 سال گذشته این باشگاه پرطرفدار نتوانسته به قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران برسد. آنها در این فصل شروع بسیار ناامیدکننده‌ای داشتند و در طول 7 بازی اول خود تنها 8 امتیاز کسب کردند.این دومین بار است علی دایی که از او به عنوان اسطوره فوتبال ایران یاد می‌شود خیلی ناگهانی از سمتش برکنار می‌شود. اولین بار در انتخابی جام‌جهانی 2010 این اتفاق برای علی دایی رخ داد. شکست ایران برابر عربستان سعودی در تهران زمانی که محمود احمدی‌نژاد ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشت، باعث شد دایی از سمتش همان شب برکنار شود.دفعه دوم 10 سپتامبر سال جاری رخ داد، جایی که این مربی از سمت خود به‌عنوان سرمربی پرسپولیس برکنار شد. دایی در گفت‌و‌گو با رسانه‌های ایرانی عنوان کرد وزیر ورزش و جوانان مسؤول اخراج او بوده است نه هیأت مدیره. او همچنین عنوان کرد: افتخار می‌کنم یک بار از سوی محمود احمدی‌نژاد و یک بار از سوی وزیر ورزش و جوانان برکنار شده‌ام. پرسپولیس و استقلال هر دو، میلیون‌ها طرفدار در ایران دارند و در عین حال از سوی دولت مدیریت می‌شوند و دقیقاً زیر نظر وزیر ورزش و جوانان اداره می‌شوند. اعضای هیأت مدیره باشگاه پرسپولیس نیز قبل از اینکه وزیر ورزش و جوانان فعلی ایران روی کار بیاید از سوی سازمان تربیت بدنی انتخاب شد. 5 تن از 7 عضو هیأت مدیره پرسپولیس هیچ سابقه‌ای در فوتبال ندارند. حسین کاظم‌پور اردبیلی، قبل از اینکه عضو هیأت مدیره پرسپولیس شود در سازمان صادرات نفت کار می‌کرد، علی‌ اصغر مونسان، مدیرعامل سازمان مستضعفان بود، مصطفی سلیمی نیز شهردار منطقه 21 تهران بوده، مهدی خواجه‌وند یک وکیل و حمیدرضا سیاسی یک اقتصاددان و مالک یک کارخانه بوده است.
 

آریا صالحی: بهرام شفیع که تا پیش از این زیر فشار بود که چرا پسرش به عنوان گزارشگر در برنامه‌اش حضور دارد، بی‌توجه به انتقادها حالا دیگر پسرش را به عنوان مجری برنامه در استودیو می‌نشاند. این مجری قدیمی که همیشه برای توضیحات اضافه و تمجیدهای بی‌دلیلش از میهمانان برنامه زیر سؤال است، جمعه این هفته با دعوت از معاون مالی وزارت ورزش و تعریف‌های بی‌پایانش از او شوکی بزرگ را به بینندگانش وارد کرد. وی برای دومین هفته متوالی بخشی از اجرای برنامه‌اش را به امیر اقبال، پسرش سپرد. شفیع که عادت دارد در برابر انتقادها بی‌تفاوت باشد بعد از اینکه چند هفته قبل و بعد از درگذشت یکی از مجریان برنامه‌اش، اجرای ورزش و مردم را به پسرش سپرده بود، حالا دیگر پسرش را به عنوان یکی از مجریان اصلی برنامه انتخاب کرده است. او همیشه درباره پسرش می‌گوید: «چه ایرادی دارد، ماشاءالله خوش‌تیپ و قد بلند است، کامپیوتر هم که بلد است. روزی کلی از وقتش را در اینترنت می‌گذراند و همه چیز را می‌خواند. چه ایرادی دارد؟ آینده برای اینهاست!» او البته تز دیگری هم دارد. می‌گوید حالا که پسرش در شبکه ورزش مدتی کار کرده، می‌تواند به ورزش و مردم هم بیاید. شفیع پیش‌تر با «تماشاگران امروز» مصاحبه کرده و گفته بود: اگر من پسرم را به تلویزیون آوردم، پدر مزدک میرزایی هم کارگردان بود و او هم همین طور وارد تلویزیون شده است!» این حرفی است که امیراقبال هم درباره حضورش در این برنامه تلویزیونی می‌زند و می‌گوید چه ایرادی دارد که روی آنتن برنامه‌ای برود که پدرش تهیه‌کننده و مجری آن است. بویژه که امیراقبال بشدت در اجراهایش سعی دارد از پدرش تقلید کند، جنس طعنه‌هایی که می‌زند، ریتم گفتاری و... همه نشان از یک اتفاق دارد؛ اینکه برنامه با اجرای او در 35 سال دوم حیاتش هم می‌تواند با همین روند پیش رود تا شاید شفیع دیگری بیاید و برنامه را در دست بگیرد. اینکه مثلا روی آنتن زنده برنامه برای خداحافظی مهرداد اولادی، مجری بگوید او که در جام‌جهانی خوش درخشیده، حیف بود خداحافظی کند. اینکه یعنی اولادی با پولادی اشتباه گرفته شود هم در برنامه شفیع خیلی اتفاق مهمی نیست، به دل نگیرید!