|
اخراج خلبان الامارات به خاطر پرچم ایران!
گروه اقتصادی: شرکت هواپیمایی الامارات اقدام به اخراج خلبان این شرکت به دلیل برافراشتن پرچم جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه امام خمینی (ره) کرد. به گزارش ایسنا به نقل از منابع خبری اماراتی در پی فرود بزرگترین هواپیمایی مسافری جهان در تهران که متعلق به شرکت هواپیمایی الامارات است، خلبان آن که یک ایرانی بود پس از فرود اقدام به برافراشتن پرچم جمهوری اسلامی ایران از پنجره کابین کرد اما همزمان با انتشار این تصاویر، شرکت هواپیمایی امارات این خلبان را اخراج کرد. رسانههای امارات به نقل از منابع آگاه در وزارت کشور و شرکت هواپیمایی امارات، خبر اخراج این خلبان را تایید کردند و نوشتند که این «حرکت غیراخلاقی و سیاسی خلبان» باعث اخراج وی شده است! همچنین رسانههای امارات گزارش دادند که شبکههای اجتماعی در امارات تصاویر این خلبان با پرچم ایران را منتشر کردهاند که باعث انتقاد شدید کاربران در این شبکهها شده است. برای نخستین بار هواپیمای پهنپیکر ایرباس 380 در 30 سپتامبر برابر با 8 مهرماه امسال در فرودگاه امام خمینی با صدها مسافر به زمین نشست. نام خلبان این پرواز مهم، کاپیتان کامبیز پورقناد است که از خلبانان برجسته شرکت هواپیمایی امارات محسوب میشود. این خلبان 43ساله ایرانی، 4 سال پیش با هدایت غولپیکرترین هواپیمای مسافری حال حاضر جهان از مبدا دوبی به مقصد لندن، نام خود را به عنوان اولین خلبان ایرانی که با هواپیمای ایرباس 380-800 پرواز میکند به ثبت رسانید. ارسال به دوستان
اتوبوس آمد
حسین قدیانی: پنجشنبه پیش از ظهر در فلان کانون خیابان ابوذر منطقه 17 تهران با جمعی از دوستان به بحث نشسته بودیم درباره بلای فضای مجازی که همه به آن مبتلاییم. ساعت گمانم نزدیک 14 بود که بحثمان تمام شد. خیلی زود از کانون زدم بیرون و کمی آنسوتر از مسجد پرخاطره ابوذر، چشمم افتاد به چند پیرزن که روی سکوی گوشه پیادهرو نشسته بودند. مجالی دست داد بلکه ایشان را خوب نگاه کنم و دقیق بفهمم که یکیشان گفت؛ «اتوبوس آمد.» همانکه گفت «اتوبوس آمد» از همه زودتر بلند شد و رفت آنسوی خیابان، سوار اتوبوس شود. همانکه گفت «اتوبوس آمد» دستش زنبیل قرمز مشبکی بود سراسر خاطره. همانکه گفت «اتوبوس آمد» دسته زمخت زنبیل را با دستمالکهنه پوشانده بود که انگشتان دستش احیانا آسیبی نبیند. همانکه گفت «اتوبوس آمد» برخلاف چند تایی دیگر از پیرزنها، عصا نداشت، اما از همه پیرتر به نظر میرسید. همانکه گفت «اتوبوس آمد» مقنعه سپید را چنان با چادر مشکی زیبا ست کرده بود که دل میبرد از آدم. همانکه گفت «اتوبوس آمد» قشنگ دیدم زنبیلش را. فلاکس چای، قند، خرما، نان و پنیر، گلاب، زیرانداز، شاید هم جانماز. همانکه گفت «اتوبوس آمد» همه دنیا را درون زنبیلش جا داده بود. همه زندگی را. همه دل را. همه عشق و محبت و صفا را. همانکه گفت «اتوبوس آمد» رفت و از در عقب اتوبوس، سوار شد. دیگر پیرزنها هم. راه، دیگر باز شده بود. گوشهای از خیابان، ایستادم به تماشای یکی از نابترین، بلکه بکرترین صحنههای مخصوص این نظام مقدس و شهدایی. آنچه روبهرویم رخ میداد «جلوه ویژه»ای بود که نمونهاش را در هیچ جای جهان نمیتوان مشاهده کرد. آخر، همانکه گفت «اتوبوس آمد» از ماشین پیاده شد و رفت در پیادهرو و از آنطرف سکو که من نمیدیدم، قاب عکسی برداشت! خود قاب، طلاییرنگ بود؛ از این قدیمیها. درون قاب، آن بالا عکس خمینی بود، بعد هم عکس یک شهید و چند خطی وصیتنامه. یک قاب با 30 سال قدمت لابد، بلکه هم بیشتر. القصه! همان پیرزن که گفت «اتوبوس آمد» دوباره رفت و سوار اتوبوس شد. به دقیقه نرسید که اتوبوس راه افتاد اما همانکه گفت «اتوبوس آمد» همچنان قاب عکس اولادش را در دست گرفته بود و زبر و زرنگ، جایش را کنار پنجره محفوظ نگه داشته بود. آ.....ه! خیلی وقت بود چنین صحنهای را ندیده بودم. زندگی در فضای مجازی، چشم آدم را به چه واقعیتهایی که نمیبندد. یک چیزهایی هست که در گوگل نباید سرچ کرد، بلکه باید در همین خیابانهای شهر، دنبالش بگردی. تا بدانی هنوز «مادر شهید» هست، باید پنجشنبهها دقت مضاعف کنی در کوچهپسکوچههای شهر. رد عشق را در اینترنت نمیتوان گرفت لیکن در کوچههای شهیدداده، هنوز هم خبرهایی هست. فضای حقیقی اینجاست؛ جایی که «حقیقت» با همه وسعتش درون زنبیل یک مادر شهید جا میشود. در جستوجوی «انسان» گاه باید دنبال یک اتوبوس راه افتاد، اتوبوسی که جز «بهشت» مقصد دیگری ندارد. حساب کن چند پنجشنبه، این مادر شهید به بهشت زهرا(س) رفته است؟ آنهایی که به «چله» مینشینند، بیایند اینجا! گاه هست که معرفت را باید درون زنبیل یک پیرزن جستوجو کرد! و درون دل داغدارش! لطفا بشمرند پنجشنبههای این پیرزن را، آنها که معتقدند خاک سرد است! آری! اینجا سن و سال از عشق کم میآورد! اینجا گذر زمان از عشق کم میآورد! اینجا فاصلهها از عشق کم میآورد! اینجا همه چیز مطیع عشق است! توافق با دل داغدار مادران شهیدداده باید داشت! تو به صفا و سادگی آن پیرزن که گفت؛ «اتوبوس آمد» نگاه نکن! ارسال به دوستان
سلام وطن
با این سرعتی که توافق ژنو شکست خورد، تیم مذاکرهکننده میخواهد مذاکرات جامع را پیش ببرد؟ ارسال به دوستان
نهاد خانواده و سبک زندگی اسلامی
حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی رهبر:
غیرت و حمیت ارسال به دوستان
تقویم تاریخ
تولد شاعر نامدار ایرانی، حکیم «ابوالقاسم فردوسی» در طوس (313ش) ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|